به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

kamran mohamadkhani

  • علیرضا سیاحی، مقصود فراستخواه *، کامران محمدخانی

    هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل مفهومی برای برای ارزیابی و نظارت بر موسسات پژوهشی کشور بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود. از راهبرد نظریه داده بنیاد (نسخه سیستماتیک اشتراس و کوربین) مشتمل بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی جهت دستیابی به مدل مستخرج از پژوهش استفاده گردید. مشارکت کنندگان از متخصصان در حوزه سیاستگذاری یا دارای سوابق اجرایی در آموزش عالی و متخصصان حوزه نظارت و ارزیابی آموزش عالی بودند. در پژوهش حاضر با استفاده از طرح کیفی و نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با 30 نفر از متخصصان و صاحبنظران حوزه آموزش عالی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند (سیاست گذاران، مدیران کلان، روسای موسسات پژوهشی و اعضای هیئت علمی و حرفه ای موسسات) صورت گرفت. پس از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها و تحلیل مقدماتی آن ها، کدها یا مفاهیم اولیه شناسایی شدند و به منظور دستیابی به مقوله های اصلی کدهای مشابه در طبقه های خاص قرار گرفتند. برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب شد. یافته ها نشان داد که مقوله محوری مطالعه حاضر الگوی ملی ارزیابی و نظارت بر موسسات پژوهشی کشور بود و با توجه به شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایط میانجی راهبردهایی تدوین و مدل نهایی بر اساس آن ارائه شد و سپس شاخص های دقیق بر اساس مدل در 51 شاخص و 156 زیر شاخص تهیه و تنسیق گردید.

    کلید واژگان: شاخص, ارزیابی, پژوهش, موسسات پژوهشی, نظریه برخاسته از داده ها, الگوی ملی
    Alireza Sayyahi, Maghsoud Farasatkhah*, Kamran Mohamadkhani

    The main objective of this study was to present a conceptual model for evaluating and monitoring research institutions in the country. This research was qualitative in nature. The strategy of Grounded Theory (systematic version of Strauss and Corbin) was employed, consisting of open, axial, and selective coding to achieve the research-derived model. Participants included experts in policy-making or those with executive backgrounds in higher education, as well as specialists in the monitoring and evaluation of higher education. In this study, semi-structured and in-depth interviews were conducted with 30 experts and scholars in higher education, who possessed knowledge and lived experience regarding the studied phenomenon (policy-makers, senior managers, heads of research institutions, and faculty and professional members of institutions). Using a qualitative design and purposive and snowball sampling, the interviews were analyzed. Initial codes or concepts were identified after the content of the interviews was transcribed and preliminarily analyzed, and similar codes were grouped into specific categories to achieve the main themes. Titles encompassing all codes within each category were then selected. Findings indicated that the central theme of this study was the national model for evaluating and monitoring research institutions in the country. Strategies were developed based on causal conditions, contextual conditions, and intervening conditions, and the final model was presented accordingly. Subsequently, precise indicators based on the model were developed and organized into 51 indicators and 156 sub-indicators.

    Keywords: Indicator, Evaluation, Research, Research Institutions, Model, Grounded Theory
  • لیلا حسنی آهنگر*، کامران محمدخانی

    پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ساحت زیبایی شناسی و هنری دانش آموزان متوسطه اول پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متوسطه اول ناحیه10 منطقه1 شهر تهران در سال تحصیلی1402-1401 به تعداد500 نفر بوده که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 217نفر، نمونه به روش طبقه-ای -تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده از روش اسنادی و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. مولفه های پژوهش و شاخص های سنجش، پس از مطالعه اسنادی احصاء و پرسشنامه تنظیم شده است. روایی صوری پرسشنامه از طریق اجرای آزمایشی، روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان، روایی سازه از طریق تحلیل عاملی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ(762/0) بررسی و تایید شده است. جهت تبیین مولفه های ساحت مدنظر از تحلیل عامل اکتشافی در نرم افزارSPSS نسخه22 استفاده شده است. به دلیل نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون تی تک نمونه ای جهت مقایسه میانگین مولفه ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد وضعیت دانش آموزان در مولفه های «بهره گیری و رشد قوه ی تخیل، تجسم و ایده پردازی»، «توان درک موضوعات دارای زیبایی مادی و ظاهری»، «به کارگیری اصول زیبایی شناسی و ارزشی در زندگی» و «شکل گیری آرامش روحی و روانی در محیط از منظر هنری و زیبایی-شناسی»، متوسط و در مولفه های «رشد احساسات و ذوق زیبایی شناسی»، «توان درک موضوعات دارای زیبایی معنوی و الهی»، «توان خلق آثار هنری» و «توجه به زیبایی محیط»، خوب است.

    کلید واژگان: ساحت زیبایی شناسی و هنری, دانش آموزان متوسطه اول, سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
    Leila Hassani Ahangar *, Kamran Mohamadkhani

    The present research has investigated the state of aesthetic and artistic field of first secondary school students. The statistical population of the research is the first high school students of district 10 of district 1 of Tehran in the academic year of 1402-1401, 500 of whom were selected using the Karjesi and Morgan table, and 217 of them were selected by stratified random sampling. In order to collect data, a documentary method and a researcher-made questionnaire were used. Research components and measurement indicators have been set after studying statistical documents and questionnaires. The face validity of the questionnaire has been checked and confirmed through experimental implementation, content validity through experts' judgment, construct validity through factor analysis, and reliability with Cronbach's alpha coefficient (0.762). Exploratory factor analysis was used in SPSS software version 22 to explain the components of the field. Due to the normal distribution of the data, one-sample t-test was used to compare the mean of the components. The results show the status of students in the components of "Using and developing the power of imagination, visualization and ideation", "Ability to understand subjects with material and external beauty", "Using aesthetic and value principles in life" and "Formation of mental peace". and psychology in the environment from the perspective of art and aesthetics", medium and in the components of "development of feelings and aesthetic taste", "the ability to understand topics with spiritual and divine beauty", "the ability to create works of art" and "attention to the beauty of the environment" , it is good.

    Keywords: The Field Of Aesthetics, Art, First Secondary Students, Document Of The Fundamental Transformation Of Education
  • زهرا خدایاری، کامران محمدخانی*، نادرقلی قورچیان، امیرحسین محمدداودی
    پیشینه و اهداف

    هدف از پژوهش پیش رو، شناسایی ابعاد،مولفه ها وعوامل موثربرانگیزه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است.

    روش

    این پژوهش با روش تحلیل محتوا کیفی انجام شده است.جامعه آماری پژوهش را خبرگان حوزه موضوعی تشکیل می دهند که از این میان، 25 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براین اساس،ابتدا بر اساس ادبیات پژوهش ابعاد، مولفه ها وعوامل موثر شناسایی و تحلیل محتوا شدند. سپس، بر اساس نظر خبرگان مورد تایید قرار گرفتند.تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای عرفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA و آزمون های میانگین، انحراف معیار و آزمون تی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته ها

    در یافته ها، چهار بعد (ماهیت کار، میل به کسب موفقیت، رشد حرفه ای و قدر و منزلت اجتماعی) در قالب مولفه های نه گانه (خودمختاری،معنی داری شغل،جذابیت شغل،تعهد سازمانی،خودکار آمدی،میل به پیشرفت،تمایل به پژوهش، شناخت وقدردانی واحترام اجتماعی) دسته بندی شدند.در مجموع 38 شاخص (گزاره کلیدی) نیز بدست آمد.افزون بر این،عوامل موثر بر انگیزه نیز شامل عوامل اقتصادی،فرهنگی،محیطی و مدیریتی با 35 شاخص شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    با بکارگیری نتایج این مطالعه می توان به فهم بهتری از عوامل موثر بر انگیزه اعضای هیئت علمی بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه دست یافت. در نهایت به توسعه و پیشرفت دانشگاه و جامعه کمک کرد.

    کلید واژگان: ابعاد و مولفه, انگیزه, اعضای هیئت علمی, دانشگاه فرهنگیان, عملکرد شغلی
    Zahra Khodayari, Kamran Mohamadkhani *, Nadergholi Ghorchian, Amirhossien Mohammad Davoudi
    Background and objectives

    The aim of the upcoming research is to identify dimensions, components and effective factors on the motivation of faculty members of Farhangian University.

    Method

    This research was conducted using the qualitative content analysis method. The statistical population of the research is made up of experts in the subject area, of which 25 people were selected using the purposeful sampling method. Therefore, based on the research literature, dimensions, components and effective factors were identified and content analyzed. Then, they were approved based on the opinion of experts. Data analysis was done using conventional content analysis method using MAXQDA software and mean, standard deviation and t-test using SPSS.

    Findings

    In the findings, four dimensions (nature of work, desire to achieve success, professional growth and social dignity) in the form of nine components (autonomy, job meaning, job attractiveness, organizational commitment, self-employment, desire to progress, desire to research, recognition, appreciation and social respect) were categorized. A total of 38 indicators (key statements) were obtained. In addition, the factors affecting motivation included economic, cultural, environmental and managerial factors.

    Conclusion

    By applying the results of this study, we can achieve a better understanding of the factors affecting the motivation of faculty members to

    Keywords: Dimensions, Components, Motivation, Faculty Members, Farhangian University, Job Performance
  • شناسایی و واکاوی ابعاد و مولفه های توانمندسازی زنان هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
    سعیده کوهی، کامران محمدخانی*، نادرقلی قورچیان، امیرحسین محمد داودی

    هدف اصلی این مقاله شناسایی و واکاوی ابعاد و مولفه های توانمندسازی زنان هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. روش پژوهش ازلحاظ اهداف کاربردی و ازنظر داده ها، آمیخته اکتشافی و ازنظر ماهیت در بعد کیفی، داده بنیاد از نوع خود ظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 استفاده شده است. جامعه آماری تمام اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران بودند که بعد از انجام 20 مصاحبه اشباع نظری صورت گرفت و در بخش کمی جامعه آماری کلیه اعضای هیئت علمی زن دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران بودند. تعداد نمونه 327 نفر بودند که توسط نمونه گیری طبقه ای از 6 حوزه ی دانشگاهی انتخاب شدند. در بخش کمی برای برازش نمونه از معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد که برای توانمندسازی زنان عضو هیئت علمی 6 بعد و 21 مولفه و 73 شاخص طراحی شد و درنهایت در مدل معادلات ساختاری مشخص گردید که بعد رهبری مثبت با ضریب 0.960 بالاترین تاثیر و بعد فرهنگ سازمانی 0.721 کمترین تاثیر را دارد. برای حصول اطمینان از روایی ابزار در بخش کیفی پژوهش و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه پژوهشگر، ازنظرات ارزشمند اساتید آشنا با این حوزه و متخصصان و اعضای هیئت علمی که در این حوزه خبره و مطلع بودند استفاده شد. هم چنین به طور هم زمان از مشارکت کنندگان در تحلیل و تفسیر داده ها کمک گرفته شد. در این پژوهش ضریب پایایی بین کدگذاری های انجام شده 0.83 درصد به دست آمد که بیانگر قابل قبول بودن آن است.

    کلید واژگان: توانمندسازی, توانمندسازی زنان, اعضای هیئت علمی, دانشگاه آزاد اسلامی
    Identifying and Analyzing the Dimensions and Components of Empowering Female Faculty Members at Islamic Azad University
    Saeedeh Koohi, Kamran Mohamad Khani *, Nader Gholi Ghorchian, Amirhossein Mohammad Davoudi

    The main objective of this paper is to identify and analyze the dimensions and components of empowering female faculty members at Islamic Azad University. The research method is applied in its goals and exploratory in terms of data, with a qualitative approach being data-grounded and a quantitative approach being cross-sectional survey-based. For this research, in addition to document studies, thematic analysis using MAXQDA12 software was used. The statistical population included all faculty members at Islamic Azad University in Tehran. After conducting 20 interviews, theoretical saturation was achieved, and for the quantitative section, the population included all female faculty members at these universities. A sample of 327 individuals was selected through stratified sampling from 6 academic domains. Structural equation modeling was used for sample fit in the quantitative section. Results showed that for empowering female faculty members, 6 dimensions, 21 components, and 73 indicators were identified. The structural equation model indicated that the leadership dimension had the highest impact with a coefficient of 0.960, while the organizational culture dimension had the lowest impact at 0.721. To ensure the validity of the tools in the qualitative part of the research and to confirm the accuracy of the findings from the researcher's perspective, valuable opinions from experts and faculty members familiar with this field were utilized. Additionally, participants assisted data analysis and interpretation. The reliability coefficient between the codings conducted was 0.83%, indicating its acceptability.

    Keywords: Empowerment, Women's Empowerment, Faculty Members, Islamic Azad University
  • نسرین کریمی اصل، حمیدرضا آراسته*، کامران محمدخانی، مصطفی اجتهادی

    هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر مدرک گرایی در نظام آموزش عالی کشور است. روش پژوهش مورد استفاده روش تحلیل محتوای کیفی از نوع تحلیل محتوای مقوله ای و از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی طبقه بندی می شود. جامعه آماری پژوهش شامل مقالات پژوهشی مرتبط با مدرک گرایی در حوزه آموزش عالی کشور است. تعداد 15 مقاله داخلی در دوره زمانی 20ساله مربوط به سالهای 1380 تا 1400، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از انتخاب مقالات پژوهشی به منظور تحلیل داده های حاصل از تحلیل اسناد پژوهشی از کد گذاری باز، کد گذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد، در مرحله اول (کد گذاری باز) تعداد 330 مفهوم شناسایی شد. در مرحله دوم تمام مفاهیم شناسایی شده در 24 مولفه کلی تر طبقه بندی شدند و در نهایت در 3 مقوله اصلی شامل شرایط سیاسی و ساختاری (6 مولفه)، محیط علمی و آموزشی کشور (10 مولفه) و شرایط اجتماعی و فرهنگی (8 مولفه) طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد که پدیده مدرک گرایی محصول عوامل فراوانی است که در بروز و ظهور آن دخالت دارند. بخشی از آن عوامل ریشه در نظام آموزشی و محیط علمی کشور و همچنین ساختار و کارکرد دانشگاه و شیوه های مدیریت دانشگاه دارد. بخشی در نظام ساختاری و سیاسی ریشه دارد و ناشی از کژ کارکردی نهادهای متولی و دولتی است. بخشی دیگر، ریشه در نظام اجتماعی و فرهنگی دارد. ارزش های اجتماعی و باورهای جامعه و همچنین فرهنگ های موجود در کشور سبب می شود تا افراد پیش زمینه های ذهنی خاصی در زمینه ادامه تحصیل داشته باشند و به مدرک گرایی گرایش پیدا کنند

    کلید واژگان: مدرک گرایی, مدرک محوری, تحلیل محتوا, دانشگاه ها, نظام آموزش عالی
    Nasrin Karimi Asl, Hamidreza Araste *, Kamran Mohamadkhani, Mostafa Edjtehadi

    The purpose of this research was to identify the factors influencing degree orientation in the country's higher education. The research method is the qualitative content analysis method of the document analysis type, and it is classified in the field of applied research. The statistical population of the research included research articles related to degree orientation in the country's higher education. The number of 15 articles in the 20-year period from 1380 to 1400 was selected using the purposeful sampling method. After selecting the research articles, in order to analyze the qualitative data obtained from the analysis of the research documents, open coding and axial coding and selective encoding were used. In the first stage 330 concepts were identified. In the second stage, all the identified concepts were classified into 24 more general components and finally the factors affecting degree orientation in the higher education system can be divided into 3 main categories of political and structural conditions (6 components), the country's scientific and educational environment (10 components) and social and cultural conditions (8 components) were classified. Some of those factors are rooted in the educational system and the scientific environment of the country, as well as the structure and function of the university and the management methods of the university. One part is rooted in the structural and political system and is caused by the functional bias of the trustee and government institutions, and the other part is rooted in the social and cultural system.

    Keywords: Degree Orientation, Central Degree, Content Analysis, Universities, Higher Education System
  • Shalaleh Meraji Oskuie *, Kamran Mohamadkhani, Ali Delavar, AliAkbar Farhangi

    Cyber transgressions (nonnormative behaviors, attitudes and conditions)– both cultural and criminal– have raised social control concerns among different stakeholders. A group comparison research design was adopted to examine the effects of sociodemographic factors and social media use habits of Iranian social media users (n= 989) on their self-control, cybercultural transgressive behaviors, and transgressive content consumption. The study has contributed to the literature by recognizing the impacts of gender, age, relationship status, parental, educational, and occupational status, and household income level on the outcome variables. Altogether, it can be inferred from the results that individuals (especially women) who are older, married, have children, are middle-income, university educated, non-student, have more years of Internet use experience, and less daily internet use, and have a job (also retired individuals and housewives) are less likely than others to commit online transgressive behaviors, or consume transgressive content. The findings of this study can be employed to devise new policies and initiatives to socially control the cybercultural transgressions, without applying coercion.

    Keywords: cyber social control, cybercultural transgressions, Self-Control, social media use habits, sociodemographics
  • Shalaleh Meraji Oskuie *, Kamran Mohamadkhani, Ali Delavar, AliAkbar Farhangi

    Cyber transgressions (non-normative behaviors, attitudes and conditions) are growing, hence we employed a three-study exploratory sequential mixed method designed to make a taxonomy of Instagram cybercultural transgressions, and cyber social control means; to examine the effects of low self-control, depression, negative interpersonal relationships, computer/ Internet self-efficacy, netiquette, and normative beliefs, and also sociodemographic factors, and media use habits on cybercultural transgressions; and to explore the effectiveness of jurisdiction, non-anonymity, filtering, and forced user migration to domestic social media platforms as cyber social control means. The quantitative findings from 989 participants showed that nondepressed, older, married, middle-income, university educated, non-student users (especially women) with high self-control, more positive interpersonal relationships, moderate levels of computer/ Internet self-efficacy, normative beliefs, and with more years of Internet use experience, and less daily Internet use, who are knowledgeable about netiquette, are parents, have a job (also retired individuals and housewives), do not use VPNs, psychotropic medications, and alcoholic beverages and/ or recreational drugs, do not have previous experience of online victimization, do not associate with online transgressors, and do not feel being in minority, are less likely than others to commit online transgressive behaviors, or consume transgressive content. The importance of jurisdiction and non-anonymity as social control means, and the failure of filtering and forced user migration to Iranian social media platforms are discussed. These findings can be useful in devising new non-coercive policies and initiatives to socially control cybercultural transgressions.

    Keywords: Cybercultural Transgressions, Cyber Social Control, mixed methods, Instagram
  • شلاله معراجی اسکوئی، کامران محمدخانی*، علی دلاور، علی اکبر فرهنگی

    حریم شکنی ها (رفتارهای غیرهنجارمند اجتماعی) و سوء رفتارها، راه های جدیدی برای ظهور خود در رسانه های اجتماعی آنلاین یافته اند. ازاین روی، کنترل اجتماعی این نوع رفتارها برای تضمین آرامش و امنیت کاربران و جلوگیری از تسری این حریم شکنی ها به جامعه واقعی حایز اهمیت است. پژوهش حاضر، با هدف کاوش در حریم شکنی های ادراک شده کاربران ایرانی اینستاگرام و ابزار کنترل اجتماعی موثر ادراک شده توسط آنان، انجام شده است. در این راستا، تحلیل محتوای کیفی بر روی داده های گردآوری شده از 58 مصاحبه آنلاین انجام شده توسط پرسشنامه دارای سوالات باز و بسته پاسخ، صورت پذیرفت. نتایج، وقاحت نگاری، اطلاعات حریم شکن، تخلیه هیجانی، محتوای بازار-محور، رفتارهای مخاطره آمیز و رفتارهای مجرمانه را به عنوان حریم شکنی های ادراک شده کاربران نشان داد. پنج ابزار فردی ادراک شده (ویژگی های شخصیتی؛ جایگاه اجتماعی؛ نگرش های فردی؛ عادات استفاده رسانه ای؛ نادیده گرفتن/ بی کنشی) و نیز شش ابزار اجتماعی ادراک شده کنترل اجتماعی حریم شکنی های فرهنگی سایبری (ساختار خانواده؛ گروه های اجتماعی؛ ابزار تکنولوژیک؛ عوامل قانونی؛ آگاهی افزایی؛ و نگرش های اجتماعی) شناسایی شدند. از نتایج می توان استنباط نمود که فیلترینگ و رسانه های اجتماعی داخلی، ابزار کنترل اجتماعی موثری نیستند. از نتایج پژوهش حاضر می توان برای توسعه سیاست ها و اقدامات کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی برای کاهش حریم شکنی های رسانه های اجتماعی بهره برد.

    کلید واژگان: حریم شکنی های فرهنگی سایبری, کنترل اجتماعی سایبری, کاربران ایرانی اینستاگرام
    Shalaleh Meraji Oskuie, Kamran Mohamadkhani *, Ali Delavar, AliAkbar Farhangi

    Transgressions (socially non-normative behaviors) and misconducts find a brand-new way of manifestation through online social media. Hence, social control of such behaviors is crucial to assure users’ tranquility and safety and to restrain the contagion of these transgressions into real society. The current study aimed at exploring Iranian Instagram users’ perceived transgressions, and perceived effective social control means. A qualitative content analysis was conducted on the data from online interviews by a questionnaire, with closed- and open-ended questions, filled out by 58 participants. The results showed Obscenity, Transgressive Information, Emotional Release, Market-Related Content, Risky Behaviors, and Criminal Behaviors as perceived transgressions. Five perceived personal means (Personality Traits; Social Status; Personal Attitudes; Media Use Habits; Ignoring/ Inaction), and also six perceived social means of social control of cybercultural transgressions (Family Structure; Social Groups; Technological Tools; Legal Factors; Awareness Raising; and Societal Attitudes) were identified. It can be inferred from the results that filtering and domestic social media are not effective social control means. The results can be used to devise formal and informal social control policies and initiatives to decrease social media transgressions.

    Keywords: Cybercultural Transgressions, cyber-social control, Iranian Instagram users
  • ابزارسازی برای سنجش عوامل موثر بر کنترل اجتماعی حریم شکنی های فرهنگی سایبری در میان کاربران رسانه های اجتماعی
    شلاله معراجی اسکوئی*، کامران محمدخانی، علی دلاور، علی اکبر فرهنگی

    چکیدهارتباطات کامپیوتر- واسط، با وجود تمامی منافعی که برای زندگی انسان ها داشته است، زمینه ای مستعد برای رفتارهای حریم شکن فراهم آورده است. حریم شکنی، رفتاری است که از مرزها، قراردادها، قوانین و رویه های مقبول فراتر می رود. نحوه مقابله جوامع با این رفتارهای حریم شکن و روش های کنترل اجتماعی که برای کاهش آن ها و تقلیل اثرات سوء آن ها بر جامعه به کار می بندند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این روی، پژوهش حاضر با هدف ابزارسازی برای سنجش عوامل موثر بر کنترل اجتماعی حریم شکنی های فرهنگی در فضای سایبری صورت گرفته است. در این پژوهش، شش گام ابزارسازی، شامل 1) شناسایی و استخراج سازه ها از ادبیات، 2) سنجش روایی سازه ها و متغیرها، 3) سنجش روایی منبع گویه ها، 4) سنجش پایایی پیشینی و 5) پایایی پسینی، 6) سنجش روایی سازه، و نیز نتایج حاصل از اجرای ابزار از جمله نیکویی برازش مدل نهایی و تحلیل قدرت، ارایه شده اند. نتایج فرآیند ابزار سازی، روایی و پایایی قابل قبولی برای ابزار نشان داد. گام های مطرح شده در پژوهش حاضر، می تواند به توسعه ابزارهای بهتری توسط پژوهشگران منجر شود.

    کلید واژگان: ابزار سازی, روایی, پایایی, کنترل اجتماعی, حریم شکنی فرهنگی سایبری
    Instrumentation for the Measurement of Factors Affecting Social Control of Cybercultural Transgressions among Social Media Users
    Shalaleh Meraji Oskuie *, Kamran Mohamadkhani, Ali Delavar, Ali Akbar Farhangi

    Despite all the advantages to human life, computer-mediated communication has provided a fertile ground for transgressive behaviors. Transgression is a behavior that goes beyond boundaries, conventions, laws, and accepted practices. The way societies confront transgressive behaviors, and the social control methods they employ to decrease these behaviors and reduce their mal-effects are of a high significance. Hence, the current research aimed at instrumentation for the measurement of the factors affecting social control of cybercultural transgressions. In the current research, six steps of instrumentation are presented as follows: 1) Identification and extraction of constructs from literature; 2) Validation of constructs and variables; 3) Validity assessment of item pool; 4) A priori reliability and 5) Post hoc reliability assessment; 6) Construct validity assessment; and also, the results of the instrument implementation including final model’s goodness-of-fit, and power analysis are presented. The results of instrumentation process showed an acceptable validity and reliability for the instrument. The steps outlined in the current research can lead to development of better instruments by researchers.

    Keywords: Instrumentation, Validity, Reliability, Social Control, Cybercultural Transgressions
  • Shalaleh Meraji Oskuie *, Kamran Mohamadkhani, Ali Delavar, AliAkbar Farhangi

    Social control of cyberspace is a necessity to restrict online transgressions (non-normative behaviors), and reduce their disruptive effects. The current study aimed at examining the factors affecting social control of cybercultural transgressions. A questionnaire was administered to Iranian social media users, and 989 participants have filled it out. A path analysis model was constructed testing the effects of Low Self-Control, Depression, Negative Interpersonal Relationships, Computer/ Internet Self-Efficacy, Netiquette, and Normative Beliefs on Transgressive Behaviors, and Transgressive Content Consumption. The results showed that Low Self-Control increased both criterion variables, and fully or partially mediated the effects of other variables on them, except for Negative Interpersonal Relationships. The important contribution of the current study was the recognition of the role of self-control as a mediator among examined variables. The findings of this study can be employed to devise new policies and initiatives to socially control the cybercultural transgressions, without applying coercion.

    Keywords: cybercultural transgressions, Self-Control, social-control, transgressive behaviors, transgressive content consumption
  • ساناز گلیجانی مقدم، سید رضا صالحی امیری*، کامران محمدخانی، عباسعلی قیومی

    هدف این پژوهش، تدوین و ارزیابی آسیب شناس عوامل فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق از دیدگاه صاحبنظران در کشورهای رو به توسعه (نمونه موردی- زنان منطقه یک تهران) می باشد. پژوهش از نظر داده و اطلاعات از نوع کیفی و از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی اکتشافی با تکنیک دلفی می باشد. حجم جامعه آماری و نمونه آماری، شامل 30 نفر صاحبنظران و خبرگان دانشگاهی حوزه فرهنگی بصورت هدفمند انجام پذیرفت. در این پژوهش از تکنیک دلفی(اخذ نظر کارشناسی)، با ابزار پرسشنامه و مصاحبه از صاحبنظران و خبرگان، جهت اخذ و تدوین اعتبار و روایی محتوایی عوامل و مولفه های فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق زنان در منطقه یک تهران صورت گرفت. یافته های کیفی پژوهش با عنایت به اجماع نظر صاحبنظران در زیر مجموعه های هر یک از11 عوامل و مولفه های(فناوری اطلاعات و ارتباطات، رسانه، آموزش و تحصیلات، تهاجم فرهنگی، تضاد فرهنگی، سبک زندگی، تجملات زندگی شهری، مهاجرت، گردشگری، اعتقادات مذهبی، نابرابری)،بصورت تدوین آسیب شناسی تمامی عوامل فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق زنان در قالب رویکرد آسیب شناسی(رفتاری، ساختاری، زمینه ای)، و ابعاد مولفه های منظومه ای(فرد، خانواده، دولت، جامعه)، تدوین و نهایی گردید و زمینه تدوین پرشسنامه محقق ساخته برای پژوهش های کمی و کیفی(آمیخته) آتی پژوهشگران این حوزه را فراهم نمود.

    کلید واژگان: توسعه فرهنگی, آسیب شناسی عوامل فرهنگی, طلاق زنان, کشورهای رو به توسعه
    Sanaz Golijanimoghadam, Seyed Reza Salehiamiri *, Kamran Mohamadkhani, Abbas Ali Ghayomi

    The purpose of this study is to compile and pathologically evaluate the cultural factors underlying the spread of divorce from the perspective of experts in developing countries (case study - women in region one of Tehran). The research is qualitative in terms of data and information and applied in terms of purpose and exploratory descriptive in terms of method with Delphi technique. The size of the statistical population and the statistical sample, including 30 experts and academics in the field of culture, was done purposefully. In this study, the Delphi technique (obtaining expert opinion), with the help of a questionnaire and interviews with experts, was conducted to obtain and compile the validity and content validity of cultural factors and components underlying the spread of women's divorce in District One of Tehran. Qualitative findings of the research with regard to the consensus of experts in the subset of each of the 11 factors and components (information and communication technology, media, education, cultural invasion, cultural conflict, lifestyle, urban life luxuries, migration, tourism, Religious beliefs, inequality), in the form of pathology of all cultural factors underlying the spread of women's divorce in the form of pathology approach (behavioral, structural, contextual), and the dimensions of systemic components (individual, family, government, society), formulated and It was finalized and provided the basis for the development of a researcher-made questionnaire for future quantitative and qualitative (mixed) research of researchers in this field.

    Keywords: Cultural development, pathology of cultural factors, divorce of women, Developing Countries
  • فاطمه اخوان هزاوه، مصطفی اجتهادی*، امیرحسین محمد داودی، کامران محمدخانی
    هدف

    تامین منابع مالی دانشگاه‌ها یکی از پیچیده‌ترین مشکلات و مسایل دانشگاه‌های دنیا است و از طرف دیگر دولت‌ها تمایل دارند از وابستگی دانشگاه‌ها به منابع دولتی کاسته شود و دانشگاه‌ها را به سوی نظام بازار و نظام عرضه و تقاضا سوق دهند. با توجه به این که دانشگاه درخدمت جامعه است، افرادی از جامعه به‌عنوان هییت امنا به‌عنوان واسطی بین دانشگاه و جامعه قرار می‌گیرند. هییت امنا از طریق این ارتباط می‌تواند در ایجاد و جذب منابع مالی جدید برای دانشگاه نقش به سزایی داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین ابعاد و مولفه‌های کارکردی که می‌توانند در ایجاد و ارتقاء نقش هییت امنا در تامین منابع مالی دانشگاه‌ها موثر باشند، انجام شده است.

    مواد و روش‌ها

    پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده‌ها کیفی و از نظر شیوه پژوهش، تحلیل محتوا بوده است. مشارکت‌کنندگان در این پژوهش شامل 15 نفر از افراد صاحب‌نظر و خبره در حوزه آموزش عالی بوده‌اند که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها مصاحبه نیمه‌ساختارمند می‌باشد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارMAXQDA2018 ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار داده‌ها با استفاده از روش تاییدپذیری توسط مشارکت‌کنندگان صورت پذیرفت.

    بحث و نتیجه‌گیری

    مطابق داده‌های بدست آمده از مصاحبه‌های پژوهشی، داده‌های خلاصه شده به چهار بعد شامل: روش‌های تامین منابع مالی دانشگاه‌ها، نقش هییت امنا در تامین منابع مالی دانشگاه‌ها، موانع موجود در تنوع بخشی در تامین منابع مالی دانشگاه‌ها و سازوکارهای ارتقاء نقش هییت امنا در تامین منابع مالی و 18 مولفه برای مقوله اصلی یعنی ارتقاء نقش هییت امنا در تامین مالی دانشگاه‌ها و 55 زیرمولفه است. دانشگاه‌ها در بعد روش‌های تامین منابع مالی، باید با اقتصاد، بازار و صنعت ارتباط برقرار کنند و نقش فعال‌تری در این زمینه‌ها داشته باشند، چنین دانشگاهی باید بازتابی از آن در فعالیت‌های هییت امنایش مشاهده شود. بنابراین با بکارگیری ساز و کارهای مطرح شده و رفع موانع موجود در تنوع بخشی در تامین منابع مالی، با بهره‌مند شدن از افراد از بخش‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، تولید و خدمات تحت عنوان هییت امنا برای ارتقاء نقش هییت امنا در تامین منابع مالی اهتمام ورزند، در این صورت اعضای هییت امنا می‌توانند با ایجاد ارتباطات جدید موجب ترمیم شکاف‌های موجود بین دانشگاه و جامعه گشته و یک نوع ارتباط نهادمند، هدفمند و تاثیرگذار ایجاد کنند و در جهت تامین منابع مالی جدید و تنوع بخشی در منابع مالی برای دانشگاه نقش آفرینی نمایند.

    کلید واژگان: بودجه, منابع مالی, نظام عرضه و تقاضا, هیات امناء
    Fatemeh Akhavanhezaveh, Mostafa Edjtehadi *, Amirhosein Mohammaddavoodi, Kamran Mohamadkhani
    Objective

    Funding of universities is one of the most complex problems and issues of universities in the world and on the other hand, governments tend to reduce the dependency of universities on government resources and offer universities to the market and supply system. Given that the university serves the community, individuals from the community, act as a board of trustees, as an intermediary between the university and the community. Through this connection, the Board of Trustees can play an important role in creating and attracting new financial resources for the university. This study aimed to identify and explain the dimensions and functional components that can effectively create and promote the role of the Board of Trustees in financing universities.

    Materials and Methods

    The present study was applied in terms of purpose, qualitative in terms of data type, and content analysis in terms of research method. Participants in this study included 15 experts in the field of higher education who were selected by purposive sampling. The data collection tool is a semi-structured interview. Data were analyzed using MAXQDA2018 software. Data validation was done by the participants using the verification method.

    Results and Discussion

    According to the data obtained from research interviews, the data are summarized into four dimensions, including methods of financing universities, the role of the Board of Trustees in financing universities, barriers to diversification in financing universities, and Mechanisms for promoting the role of the Board of Trustees in financing and 18 components for the main category, namely promoting the role of the Board of Trustees in financing universities and 55 sub-components. In terms of funding methods, universities should interact with the economy, market and industry and play a more active role in these areas. Such a reflection should be reflected in the activities of the Board of Trustees. Therefore, by applying the proposed mechanisms and removing existing barriers to diversification in the provision of financial resources, by benefiting from people from different economic, social, production and service sectors under the name of the Board of Trustees, it is possible to promote the role of the Board of Trustees in providing resources. In this case, the members of the Board of Trustees can, by creating new connections, repair the existing gaps between the university and the community and create an institutional, purposeful and effective relationship, in order to provide new financial resources and diversify resources.

    Keywords: Board of Trustees, Financial resources, Financing, Supply, demand system
  • مهدی اکبرزاده، کامران محمدخانی*، نادرقلی قورچیان، اختر جمالی
    مقدمه

    نیروی انسانی گرانبهاترین منبع سازمان برای شکوفاسازی استعدادها و دستیابی مستمر به عملکرد عالی محسوب می شود. سازمانهای موجود در عصر حاضر، شاهد تغییرات در ماهیت کار و محیط کاری بوده اند. این تغییرات منجر به ایجاد محیط های کاری شده اند که نامطمین و غیرقابل پیش بینی هستند. روندهای جدید کوچک سازی و ساختاردهی مجدد سازمانها، تاثیر منفی بر روحیه کارکنان گذاشته است و بسیاری از کارکنان احساس عدم اطمینان می کنند. لذا شناسایی و کاهش فرسودگی شغلی کارکنان سازمان مرکزی برای موفقیت سازمان ضروری و اجتناب ناپذیر است.

    روش

    روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته  (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی متوالی ؛ برحسب زمان گرداوری داده، مقطعی و برحسب روش گرداوری داده ها و یا ماهیت و روش پژوهش در بخش کمی  توصیفی-پیمایشی و در بخش کیفی آمیخته(کمی - کیفی) بود. در این طرح پژوهشگر ابتدا ازلحاظ کیفی موضوع پژوهش را با شرکت کنندگان محدود بررسی کرده و سپس بر مبنای یافته های کیفی نسبت به ساخت ابزار مورد نظر اقدام می نماید. تعداد

    یافته ها

    در این تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی، که در آن عوامل: ساختاری (بارعاملی 43/0)، رفتاری (بارعاملی 62/0)، محیطی (بارعاملی 38/0)، بودند، شاخص های کاهش فرسودگی شغلی کارکنان سازمان مرکزی تعیین گردید. از بین 54 گویه، با توجه به اینکه کلیه بارهای عاملی بالای 6/0 بود لذا هیچ یک از عوامل حذف نشد هرسه مولفه بالا، تحت عنوان عوامل مدل کاهش فرسودگی شغلی کارکنان سازمان مرکزی مورد پذیرش قرار گرفت و مدل در حالت «خیلی مطلوب» تایید شد

    نتیجه گیری

    باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت فرسودگی شغلی می تواند باعث افت کیفیت ارایه خدمات گردد، عاملی برای دست کشیدن از یک شغل، غیبت و یا روحیه پایین باشد و با اختلال هایی هم چون خستگی  بدنی، بی خوابی، روی آوردن به الکل و مواد و مشکلات خانوادگی و زناشویی ارتباط داشته باشد

    کلید واژگان: کاهش فرسودگی شغلی, فرسودگی شغلی کارکنان, سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی
    Mehdi Akbarzadeh, Kamran Mohamadkhani *, Nadergholi Ghorchian, Axtar Jamali

    In this study, the researcher seeks to provide a model to reduce burnout in employees of the central organization. The Central Organization of the Islamic Azad University, as one of the main pillars of the country's higher education system, should pay special attention to its staff as the most important element of the organization. Therefore, in this study, the researcher seeks to provide a model to reduce burnout in employees of the central organization. The number of subjects in this study included 325 (male and female) employees of the central organization. The total alpha coefficient of the staff burnout questionnaire is 0.89, which indicates that the tool used had good reliability. Using the factor analysis model, in which the factors: structural (factor load 0.43), behavioral (factor load 62) (0), environmental (factor load 0.38), were indicators of reducing burnout of employees of the central organization were determined. Out of 54 items, due to the fact that all factor loads were above 0.6, so none of the factors were removed, all three of the above components were accepted as factors in reducing the burnout of employees of the central organization and the model is in a "very favorable" state. It was confirmed. Then, after examining the current and desired situation and measuring the distance between them, the researcher provided appropriate mechanisms to reduce burnout of employees of the central organization. Finally, the researcher examined the appropriate fit of the model.

    Keywords: Reducing burnout, staff burnout, Central Organization of Islamic Azad University
  • آزاده مطلبی، اختر جمالی*، نادر قورچیان، کامران محمدخانی

    این پژوهش باهدف ارایه مدلی برای ارتقای نوآوری آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران انجام‌شده است و ازنظر نوع داده‌ها کمی و کیفی و ازنظر ماهیت متغیرها، توصیفی پیمایشی بوده است. در بخش کیفی با 38 نفر از اساتید دانشگاه و متخصص در آموزش عالی واحد علوم تحقیقات تهران مصاحبه شد. در بخش کمی، یک نمونه 250 نفری اعضای هیات علمی به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای با تخصیص متناسب از جامعه آماری انتخاب شدند. طبق آمار رسمی دانشگاه علوم تحقیقات تهران 1000 نفر در سال تحصیلی 1396-1395 بوده‌اند. برای جمع‌آوری داده‌ها، پرسشنامه محقق ساخته همراه با مصاحبه استفاده‌شده است. روایی صوری پرسشنامه‌ها از طریق اجرای آزمایشی، مرور جامع ادبیات و قضاوت خبرگان و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی بررسی و تایید شد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ (89/0) محاسبه شد. برای تحلیل داده‌های مربوط به تعیین ابعاد و مولفه‌های نوآوری آموزشی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی با کمک نرم‌افزار SPSS استفاده شد. برای ارایه مدل نهایی تحقیق از مدل یابی اندازه‌گیری و برازش مدل در تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزار AMOS استفاده‌شده است. یافته اصلی پژوهش، نشان می‌دهد برای ارتقای نوآوری آموزشی در دانشگاه آزاد اسلامی چهار بعد مدیریت و رهبری با بار عاملی 96/0، استراتژی سازمانی با بار عاملی 90/0، سرمایه‌گذاری در نوآوری با بار عاملی 89/0 و فرهنگ‌سازی با بار عاملی 87/0 موردتوجه قرار گرفت.

    کلید واژگان: نوآوری آموزشی, مدیریت و رهبری, استراتژی سازمانی, فرهنگ سازی, سرمایه گذاری در نوآوری
    Azadeh Motalebi, axtar jamali *, Nader Ghourchian, Kamran mohamadkhani

    This research is conducted to provide a model for institutionalizing innovation management in education for universities and higher education institutions of the country. For this purpose, based on the research literature, a list of dimensions and components of innovation management in the field of education of Islamic Azad University, Science and Research Branch, has been prepared. The present study has been quantitative and qualitative in terms of data type and in terms of collecting data has been descriptive survey. In the quantitative section, a sample of 285 faculty members was selected through random-stratified sampling method from the faculty members of Islamic Azad University, Tehran Research and Science Branch. According to the official statistics of Islamic Azad University, 1100 students were in the academic year 2018-2019. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The formal validity of the questionnaires was investigated and confirmed by the experimental implementation and judgment of experts, and the construct validity through factor analysis. The reliability of the questionnaire was also calculated by Cronbach's alpha coefficient (89.0). To analyze the data, SPSS and AMOS software was used and to provide the final model of the research, modeling of measuring was used and for fitting model in the structural equation modeling technique, statistical tests including exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis and Kendall's tau test were used. The following results were obtained and 9 dimensions, 40 components and 50 indicators were extracted.

    Keywords: Innovation Management, Educational Innovation, Universities Higher Education Institutions
  • ساناز گلیجانی مقدم، سید رضا صالحی امیری*، کامران محمدخانی

    هدف این پژوهش، شناسایی عوامل فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق از دیدگاه زنان منطقه یک شهرداری تهران می باشد. پژوهش توصیفی پیمایشی، کاربردی و آمیخته می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان منطقه یک شهر تهران و نمونه آماری با توجه به جامعه نامحدود با فرمول کوکران، شامل 492 نفر می باشد. ابتدا از طریق مصاحبه نیمه ساختمند از صاحبنظران و خبرگان جهت اخذ اعتبار روایی محتوایی، عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق با روش دلفی استخراج و در نهایت با تهیه دو پرسشنامه الف- محقق ساخته، ب- تناسب الگو پژوهش ادامه یافت و جهت اخذ اعتبار صوری بصورت آزمایشی از آزمون کرونباخ با 97/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل آماری پژوهش از آزمون ناپارامتریک دو جمله ای، آزمون فریدمن و برای تعیین تناسب الگو از آزمون t تک گروهی و تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری ترکیبی استفاده گردید. یافته ها به طور کلی با رویکرد آسیب شناسی رفتاری، ساختاری، زمینه ای (محیطی)، در ابعاد فرد، خانواده، دولت و جامعه مورد بررسی قرار گرفتند و هر یک از عوامل فرهنگی به ترتیب؛ نابرابری، عدم اعتقادات مذهبی، تضاد فرهنگی، سبک زندگی، گردشگری، فناوری اطلاعات و ارتباطات (فضای مجازی)، تحصیلات و عدم آموزش مهارت های زندگی، تجملات زندگی و شهری، مهاجرت، تهاجم فرهنگی و در نهایت رسانه ها شناسایی شدند و الگوی مدیریت فرهنگی در رفتارفردی، رفتارخانوادگی، ساختار نهادهای دولتی، محیط زمینه ای جامعه، جهت کاهش طلاق در میان زنان تدوین و ارایه گردید.

    کلید واژگان: طلاق, عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق, الگوی مدیریتی کاهش طلاق, زنان منطقه یک شهرداری تهران
    Sanaz Golijani Moghadam, Seyed Reza Salehi Amiri *, Kamran Mohamadkhani

    The purpose of this study is to identify the cultural factors underlying the spread of divorce from the perspective of women in District One of Tehran Municipality. Descriptive research is survey, applied and mixed. The statistical population includes all women in district one of Tehran and the statistical sample includes 492 people according to the unlimited population with Cochran's formula. First, through semi-structured interviews with experts to obtain content validity, the cultural factors underlying divorce were extracted by Delphi method, and finally by preparing two questionnaires: a- researcher-made, b- proportionality of the research model and to obtain formal validity experimentally It was obtained from Cronbach's test with 0.97. Statistical analysis of the study was non-parametric binomial test, Friedman test and to determine the fit of the model, one-group t-test and confirmatory factor analysis and combined structural equations were used. Findings were generally examined with the approach of behavioral, structural, contextual (environmental) pathology, in the dimensions of individual, family, government and society, and each of the cultural factors, respectively; Inequality, lack of religious beliefs, cultural conflict, lifestyle, tourism, information and communication technology (cyberspace), education and lack of life skills training, life and urban luxuries, migration, cultural aggression and finally the media were identified and the management model A culture on individual behavior, family behavior, the structure of government institutions, the context of society was developed and presented to reduce divorce among women.

    Keywords: Divorce, Cultural Factors Underlying Divorce, Divorce Reduction Management Model, Women in District One of Tehran Municipality
  • کامران محمدخوانی*، نیبوفر اکبرزاده، محمود ابوالقاسمی

    در این پژوهش به تدوین واعتباریابی الگویی برای یادگیری سیار مبتنی بر شبکه های اجتماعی در آموزش عالی ایران پرداخته شده است. یادگیری سیار مفهومی است که از ترکیب دو شکل آموزش یا یادگیری الکترونیکی و آموزش از راه دور شکل گرفته و عموما از طریق تلفن همراه و با استفاده از شبکه های اجتماعی انجام می پذیرد. روش تحقیق در این مقاله از نوع آمیخته (ترکیبی) است وابتدا بر اساس روش کیفی و مشخصا بر مبنای انجام مصاحبه با خبرگان موضوع، به استخراج ابعاد، مولفه ها و شاخص های مفهوم یادگیری سیار پرداخته شده و سپس در مرحله کمی، با تدوین پرسشنامهء برگرفته از شاخص های مرحله کیفی و پس از پیاده سازی یک دوره یادگیری درس «مبانی آماری» مبتنی بر شبکه اجتماعی WhatsApp، از 300 نفر از شرکت کنندگان در این دوره پیمایش مبتنی بر پرسشنامه مذکور انجام گرفت و بر اساس داده های آن -که 281 پرسشنامه معتبر بود- به اعتباریابی و بررسی ساختار عاملی الگوی یادگیری سیار در آموزش عالی پرداخته شد. یافته های تحقیق در بخش کیفی نشان داد که الگوی یادگیری سیار دارای 4 بعد و 24 مولفه است. این ابعاد شامل بعد «فراگیر یا یادگیرنده»، «تعامل و ارتباط»، «ابزار و تکنولوژی» و «زیرساخت» می باشند. یافته های بخش کمی نیز نشان دادند که در تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، بارهای عاملی همه شاخص ها بالاتر از 3/0 بود و شاخص های نیکویی برازش الگو نیز، برازش مناسبی را نشان می داد. همچنین شاخص ها، پایایی (میزان آلفای کرونباخ) مناسبی در الگوی مذکور داشتند.

    کلید واژگان: : آموزش عالی, شبکه های اجتماعی, یادگیری سیار
    Kamran Mohamadkhani *, Nilofar Akbarzadeh, Mahmod Abolghasemi

    In this study, a model for validation and validation of social network-based mobile learning in higher education in Iran has been investigated. Mobile learning is a concept that is composed of a combination of two forms of education or e-learning and distance learning and is generally done via mobile and social media. The research method in this article is a mixed one. Firstly, based on qualitative method and specifically based on interviews with subject matter experts, the dimensions, components and indicators of mobile learning concept are extracted and then in the quantitative phase, by formulating a questionnaire. Based on the qualitative stage indicators and after implementing a WhatsApp social networking 'statistical basics' learning course, 300 participants in this questionnaire-based survey were recruited based on 281 data. Questionnaire was valid - validation and factor analysis of mobile learning model in higher education were conducted. The findings of the qualitative research showed that the mobile learning model has 4 components and 24 components. These dimensions include the "learner or learner" dimension, "interaction and communication", "tools and technology" and "infrastructure". Quantitative results also showed that in exploratory and confirmatory factor analysis, factor loadings of all indices were higher than 0.3, and goodness of fit indices showed good fit. Also, the indices had good reliability (Cronbach's alpha) in the model.

    Keywords: Mobile learning, Higher education, Social Networks
  • آرزو نعیمی مجد، حمیدرضا آراسته*، نادرقلی قورچیان، کامران محمدخانی

    هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های خودرهبری دانشجویان بود. با اتخاذ رویکرد کیفی از روش نظریه زمینه ای روشمند برای تحلیل نظر صاحبنظران استفاده شد. با چارچوب نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش نمونه گزینی گلوله برفی با 20 صاحبنظر در حوزه آموزش عالی مصاحبه صورت گرفت. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش و جمع آوری داده ها و اطلاعات، ابزار پژوهش مصاحبه بود که با به کارگیری مثلث بندی؛ یعنی مصاحبه عمیق اکتشافی نیمه ساختمند، گروه های کانونی و نیز بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش داده ها جمع آوری شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا در رویکرد نظریه داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. در پژوهش حاضر پدیده محوری، مفهوم خودرهبری دانشجو انتخاب شد. یافته ها نشان داد که مشارکت اعضای هییت علمی مجرب در تدوین برنامه های خودرهبری، ایجاد زمینه های خودباوری و خودرهبری از طریق برنامه های درسی دانشگاهی و تعامل متقابل استاد و دانشجو و طراحی آموزش های مرتبط با تقویت توانمندی های رفتاری از جمله خودرهبری و خودتنظیمی دانشجویان در کلاس های درس از شرایط علی اثرگذار بر خودرهبری دانشجویان است. در کنار عوامل علی، سازه های محیطی متعددی در سه حوزه عوامل درون دانشگاهی، عوامل برون دانشگاهی و عوامل آموزشی وجود دارد که در تحقق یافتن هدف ایجاد خودرهبری دانشجو نقش مهمی دارد. همچنین سبک رهبری و مدیریت دانشگاه ها، مشارکت دانشجو و مهارت های اجتماعی، عوامل   زمینه ای موثر بر خودرهبری دانشجوست. از نظر صاحبنظران لزوم توجه به خودرهبری دانشجویان یکی از وظایف مهم مسیولان آموزش عالی است. دانشگاه ها باید به گونه ‏ای مدیریت و رهبری شوند که خودرهبری به عنوان یک فرهنگ و بخشی از فعالیت های روزانه دانشجویان درآید و به عنوان ارزش افزوده برای همه اعضای هییت علمی و دانشجویان مطرح شود.

    کلید واژگان: خودرهبری, دانشجویان, نظریه داده بنیاد
    Arezoo Naeimi Majd, Hamidreza Arasteh *, Nadergholi Ghourchian, Kamran Mohamadkhani

    The purpose of this study was to identify the components of students' self-leadership. By adopting a qualitative approach, a systematic grounded theory approach was used to analyze the views of experts. Purposeful sampling was used to interview 20 experts in the field of higher education using snowball sampling. In order to achieve the goals of the research and data collection, the interviews as research instrument was used.   This was utilized by triangulation namely via semi-structured in-depth exploratory interviews, focus groups as well as literature review and background research. The data were analyzed using content analysis in GT approach in three stages of open, axial and selective coding. In the present study, the concept of student self-leadership was chosen as the central phenomenon. The findings of the study indicated that the involvement of experienced faculty members in formulating self-leadership programs, creating self-confidence and self-leadership fields through academic curricula through faculty-student interaction and designing training related to enhancing behavioral abilities including self-regulation of students in classrooms were causal factors affecting student self-leadership. Alongside causal factors, there are numerous environmental constructs in the three domains of intra-university, extracurricular and educational factors that play an important role in achieving the goal of student self-leadership. In addition, leadership style and aministration of universities, student participation and social skills are the underlying factors influencing student self-leadership. Experts believed that the need to pay attention to student self-leadership is an important task for higher education officials. Universities should be managed and led in a way that is self-directed as a culture and a part of the students' daily activities and as a benefit for all faculty and students.

    Keywords: Self- leadership, Students, Grounded Theory
  • مهنا نیک بین، حمید ضرغام بروجنی *، سید رضا صالحی امیری، کامران محمدخانی، فرهاد غفاری

    گردشگری به طور خاص یک وسیله قدرتمند برای مبادلات فرهنگی میان جوامع است. بر اساس پیش بینی های سازمان جهانی گردشگری تا سال 2030؛ دو دهه آینده را زمان رشد پایدار گردشگری می دانند. در این میان توسعه گردشگری فرهنگی اگر بدرستی انجام شود می‏تواند به حفظ گنجینه‏های فرهنگی و طبیعی مقصد کمک کند و کیفیت زندگی جامعه بومی را ارتقا داده و هم موجب خوشنودی گردشگران شود. در این مطالعه تلاش شده تا با استفاده از رویکرد تفسیری و روش نظام مند فراترکیب، یافته های مطالعات انجام شده توسط سایر محققین را در حوزه مطالعات توسعه پایدار گردشگری فرهنگی به صورت سیستماتیک بررسی کند و سپس براساس استراتژی تحلیل محتوی پنهان، کدهای استخراج شده را شناسایی و در قالب مقولات دسته بندی و در نهایت مدل مفهومی آن را ارائه نماید. در این تحقیق پایگاه های علمی فارسی و انگلیسی معتبر تا اواخر سال 2018 میلادی (آذرماه 1397) بررسی و مقالات منتخب با استفاده از معیار CASPشناسایی شدند. کدهای شناسایی شده با استفاده از نرم افزار Maxqda2018.1 طبقه‎بندی، تحلیل و تفسیر شدند. که بر این اساس 104کد اولیه در قالب29دسته مقولات اصلی و فرعی و 4 کد محوری عبارتند از؛ مولفه ها، عوامل موثر، پیامدها و چالش های توسعه پایدار گردشگری فرهنگی دسته بندی شدند. همچنین مدل مفهومی توسعه پایدار گردشگری فرهنگی مقصدهای گردشگری نیز ارائه گردید. در نهایت روایی نتایج تحقیق انجام شده با شاخص کاپای کوهن در نرم افزار Spss بر اساس نظرات خبرگان خارج از نویسندگان تحقیق با اندازه712/. مورد تایید قرار گرفت.
     

    کلید واژگان: گردشگری, توسعه پایدار, گردشگری فرهنگی, مدل مفهومی و فراترکیب
    Mohanna Nikbin, hamid Reza Zargham Broujeni *, sayed reza salehi amiri, kamran mohamadkhani, farhad ghaffari

    Tourism is a powerful means of cultural transactions among societies. UNWTO predicted the following two decades (to 2030) to be the tourism sustainable growth period. Cultural tourism development could preserve the cultural and natural assets of destinations, enhance the host communities’ quality of life, and delight the tourists. Following an interpretive approach and a systematic meta-synthesis technique, this paper systematically studied the scholarship in cultural tourism sustainable development. This study identified and categorized the extracted codes using a latent content analysis strategy. Based on the CASP criterion, the papers published in authentic Persian and English scientific databases by 2019 (Azar 1397) were selected. Maxqda 2018.1 was used to identify, group, analyze, and interpret the codes. One hundred four primary codes were grouped into 29 major and minor categories, and four main codes: i.e., dimensions, influential factors, impacts and challenges of cultural tourism sustainable development. We presented a conceptual model for cultural tourism sustainable development. Finally, by Cohen’s kappa index using SPSS, the validity of the results was measured 0.712, also verified by the experts excluding the authors.
     

    Keywords: tourism, sustainable development, cultural tourism, conceptual model, meta-synthesis
  • نیلوفر نکوزاد، سلیمان احمدی*، محمدعلی حسینی، کامران محمدخانی

    سواد سلامت الکترونیکی در برگیرنده علوم میان رشته ای است که تربیت متخصصان کارآزموده و خبره در این حوزه در مراکز آموزش عالی و به منظور حفظ و ارتقای کیفیت زندگی اهمیت بسیاری دارد. هدف از مطالعه حاضر ارائه مدل مفهومی مبتنی بر واکاوی تجارب زیسته متخصصان و صاحبنظران سواد سلامت الکترونیکی در ارتقای سواد سلامت الکترونیکی دانشجویان علوم پزشکی بود که با توجه به رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی طراحی و اجرا شد. مشارکت کنندگان 15 صاحبنظر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران و بین المللی بودند که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تحلیل داده های مصاحبه به ایجاد 4 مقوله اصلی شامل فراسواد، عوامل فردی، عوامل فنی- اجتماعی و حرفه ای گری در فضای دیجیتال و الکترونیکی و 21 مقوله فرعی انجامید. نتایج نشان داد که تاکید بر توانمندسازی دانشجویان در قالب مقوله های یافت شده، ارتقای سواد سلامت الکترونیکی دانشجویان علوم پزشکی را در پی خواهد داشت. در انتها پیش بایسته های اجرایی مدل پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: سواد سلامت الکترونیکی, تجربه های زیسته, دانشجویان علوم پزشکی, آموزش عالی
    Nilufar Nekuzad, Soleiman Ahmady*, Mohammadali Hosseini, Kamran Mohamadkhani

    Electronic health literacy is as an interdisciplinary science. It is important to train highly qualified and experienced professionals in higher education in order to maintain and improve the quality of life.  The aim of this research was to present a conceptual model based on the living experiences of e-health literacy professionals to promote e-health literacy among medical sciences students. The research was carried out in a qualitative approach and a phenomenological method. Participants were 15 Iranian and international faculty members who were selected through purposeful and snowball sampling. A semi-structured and in-depth interviews were used to collect data. Data were analyzed using Colaizzi's analysis method. The research results showed the four main themes including “meta-literacy, individual factors, socio-technical factors and professionalism in digital electronic space”, and twenty-one sub themes. The results indicated that the emphasis on empowering students in the categories found would lead to the promotion of electronic health literacy among medical students. At the end of the article, implementation prerequisite were recommended.

    Keywords: E- health literacy, Lived experiences, Medical students, Higher education
  • مجید صادقی، کامران محمدخانی*، نادر قورچیان، پریوش جعفری

    تردیدی نیست که محیط آینده فراپیچیده نظام آموزش عالی و سازمان ها، محیطی راهبردی، و یکی از راه های موفقیت در رهبری افراد در آن محیط چرخش به درون خویش با نگاه ویژه ای به تسلط شخصی از طریق کنکاش و باستان شناسی در خویشتن خویش با هدف آینده ورزی، جلوگیری از آنتروپی و خلق سنتروپی جهت کارآمدی جمعی، اجتماع فرهیختگان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی در آینده خواهد بود. هدف این پژوهش شناسایی و تعیین روایی محتوایی تسلط شخصی و ابعاد آن در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی از دیدگاه خبرگان می باشد. این پژوهش کاربردی، کیفی و اکتشافی می باشد. مشارکت کنندگان در این پژوهش بصورت هدفمند در بخش اول 7 نفر با تکنیک دلفی و در بخش دوم 22 نفر، از استادان خبره دانشگاه های؛ هاروارد، فلوریدا، خوارزمی، علوم و تحقیقات با معیار سطح علمی دانشیار به بالا و تالیف کتاب های تخصصی انتخاب گردید. پرسشنامه از دو نوع بازپاسخ و بسته پاسخ و در تحلیل داده ها از روش فراوانی تحلیل روایی محتوایی با شاخص های سی وی آر و سی وی آی استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که خبرگان دانشگاه ها در تسلط شخصی و ابعاد اصلی آن یعنی: بخشش، خودشناسی، دوست داشتن خود، حفظ ذهنیت مثبت، تمرین انضباط، پیش کنشی،باورهای خودتنظیمی فراشناختی و تدوین و اجرا (زندگی کردن) درراستای هدف مدون در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها اجماع نظر دارند

    کلید واژگان: تسلط شخصی وابعاد آن, دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه, رهبری آموزش عالی
    Majid Sadeghi, Kamran Mohamadkhani *, Nader Gholi Ghourchian, Jafari Parivash

    There is no doubt that the future environment of meta complex higher education system and organizations, the strategic environment, and one of the ways in which people in leadership success turning into their environment with a special look to dominate another through personal and its restraint in archaeology with the goal of future use, preventing entropy and syntropy for Educated gun and the collective efficacy of the, the Community system of higher education graduates will be in the future. The aim of this study was to identify and determine the validity of the content of personal mastery and its dimensions on the graduate students of universities and centers of higher education from the perspective of experts. This applied research, exploratory and qualitative. Participants in this research is targeted in the first part of 7 people with Delphi technique, and in the second part of the 22 people, Certified masters of the Harvard, Florida, Kharizmi and Sciences and Research Universities The academic level of associate with the criteria above and specialized books. There are two types of The closed questionnaire responses and Open questionnaire answers in the data analysis of the method of frequency analysis, CVR and CVI, was using. The findings show the consensus of the universities on the concept of personal Mastery and identification of its main dimensions: Forgiveness, Know Yourself, Love Yourself, Maintain a Positive Mindset, Practice Discipline, Be Proactive, The beliefs of Self-Regulations, and Develop writ and live your purpose statement, in university graduate students.

    Keywords: Personal Mastery, Its Dimensions, Universities Postgraduate Students, and Higher Education Leadership
  • سادینا پیرا، کامران محمدخانی*، علی تقی پور ظهیر

    پژوهش حاضر با هدف،طراحی یک مدل مفهومی محیط آموزشی جهت افزایش سرمایه روانشناختی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران انجام شده است.روش مطالعه از نظر هدف،کاربردی و از نظر نحوه اجرا، توصیفی - پیمایشی میباشد.برای تعیین وضعیت موجود سرمایه روانشناختی دانشجویان از پرسشنامه استاندارد لوتانز وپرسشنامه محقق ساخته محیط آموزشی استفاده گردید.روایی صوری پرسشنامه ها از طریق نظرات متخصصان تایید شد و روایی سازه پرسشنامه محیط آموزشی با تحلیل عاملی 0/81 و سرمایه روانشناختی 0/56 بدست آمد.آلفای کرونباخ و پایایی پرسشنامه محیط آموزشی 0/95 و پرسشنامه سرمایه روانشناختی 0/88 محاسبه گردید.جامعه آماری کلیه دانشجویان منطقه 8 دانشگاه های آزاد بوده است.که 400 نفر بصورت تصادفی-طبقه ای خوشه ای بعنوان حجم نمونه انتخاب شدند.برای تعیین مولفه های مدل از تحلیل عاملی و آزمون T تک گروهی برای تعیین وضعیت سرمایه روانشناختی دانشجویان استفاده شد.نتایج تحلیل مسیر نشان داد که یادگیرنده بطور مستقیم با ضریب تاثیر 0/44 بیشترین اثر را بر سرمایه روانشناختی دارد و ضریب تاثیر روش های آموزشی بدون واسطه بر این سرمایه 0/30 و تکنولوژی با ضریب 0/19 کمترین اثر مسقیم بر سرمایه روان شناختی داشته است .چهار بعد اهداف، روش ها ، ارزشیابی و یاددهنده بصورت غیر مسقیم براین سرمایه تاثیر دارند.آمارهTمحاسبه شده،وضعیت موجود سرمایه روانشناختی را در سطح اطمینان 0/50 در چهار بعد خودکارآمدی،امیدواری،تاب آوری و خوش بینی 51/24- است واین نشان میدهد سرمایه روانشناختی دانشجویان در شرایط نامطلوبی قرار دارد.با استفاده از مدل تحلیل مسیر با تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مدل نهایی پژوهش با نقش هر یک از عناصر محیط آموزشی بصورت مستقیم یا با واسطه بر سرمایه روانشناختی نشان داده شد.

    کلید واژگان: : مدل مفهومی, محیط آموزشی, سرمایه روان شناختی, تاب آوری
    SADINA PIRA, KAMRAN MOHAMADKHANI *, Ali Taghipoor Zahier

    This study aims to present a model to explain how the educational environment can promote Psychological Capital. District 8students of Azad University is done. The methodology of this study is applied and in terms of performance, correlation, descriptive - is survey.Luthans standard psychological questionnaire was used.Validity of the questionnaire was confirmed by experts educational environment based on factor analysis 0/81 and construct validity of psychological capital gain 0/56 through 0/95 learning environment Cronbach's alpha reliability and validity of psychological capital questionnaire0/88 respectively.The study population included all students of Azad University district eighth.Randomly selected 400 student as sample size.Data from the questionnaires were using statistical tests factor analysis ,T-test was used to determine to psychological capital statuse.The results of the analysis revealed that the learner directly impact: 0/44 the most effect on psychological capital and the impact educational practices without intermediaries on the capital 0/30 and technology with a direct effect on psychological capital has the lowest coefficient of 0/19.The next four goals, methods, evaluation and teaching as a direct and indirect impact of these capital. Statistics T is calculated psychological capital at a confidence level of 05/0 in the four dimensions of self-efficacy, hope, resiliency and optimism 51/24 and this shows that psychological capital in adverse conditions and is low. Using structural equation modeling technique of path analysis LISREL final version of the role of each of the environment directly or indirectly on how to improve psychological capital is shown. Also proposed mechanisms for the application of the proposed model.

    Keywords: conceptual model, educational environment, psychological capital, resiliency
  • نیلوفر اکبر زاده، کامران محمدخانی*، محمود ابوالقاسمی
    هدف

    هدف این مطالعه، به کارگیری و سنجش اثربخشی الگوی یادگیری سیار در انتقال مفاهیم دروس دانشگاهی و بطور خاص درس آمار بر بستر شبکه های اجتماعی بود.

    روش

    روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون و پس آزمون بادو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های آزاد و دولتی شهر تهران در مقطع ارشد و دکتری در سال تحصیلی 1397 که مشغول به تحصیل بودند، می باشند. از بین این جامعه آماری، 90 نفر انتخاب شدند و به گروه های آزمایش و کنترل (هر کدام 45 نفر) انتساب تصادفی یافتند. گروه آزمایش یک دوره آموزش درس روش های آماری بر بستر شبکه اجتماعی WhatsApp را به مدت 17 جلسه را گذراند و گروه کنترل نیز همین دوره را به صورت حضوری در دانشگاه طی کردند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل یک پرسش نامه جهت سنجش رضایت از محیط یادگیری/ کلاس و یک آزمون پیشرفت تحصیلی جهت ارزیابی اثربخشی یادگیری فراگیران بود.

    یافته ها

    در خصوص مولفه های اثربخشی (محتوی، مدرس و امکانات)، نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش رضایت از کلاس بیشتر و یادگیری بهتردر قیاس با دوره های آموزشی حضوری داشتند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گیری نمود به کارگیری الگوی یادگیری سیار مبتنی بر شبکه های اجتماعی در آموزش های دانشگاهی موجب افزایش اثربخشی دوره های آموزشی می شود.

    کلید واژگان: یادگیری سیار, آموزش دانشگاهی, شبکه های اجتماعی, ارزیابی اثربخشی
    Niloufar Akbarzadeh, Kamran Mohamadkhani *, Mahmoud Abolghasemi
    Object

    the purpose of this study was to apply and evaluate the effectiveness of the mobile learning model in transferring the concepts of academic courses and in particular the statistics course on the social networking context.

    Method

    The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design in both experimental and control groups. The statistical population of this study includes all students studying at the Free and Public Universities of Tehran in the 1397 academic year who were studying. From this statistical population, 90 individuals were selected and assigned to the experimental and control groups (45 each) randomly. The experimental group completed a 17-session WhatsApp social networking course on statistical methods and the control group attended the same course in person. Data collection tools included a questionnaire to measure satisfaction of learning / classroom environment and a test of academic achievement to assess learners' learning effectiveness.

    Results

    Concerning the components of effectiveness (content, instructor and facilities), the results showed that learners in the experimental group had more satisfaction with the class and better learning compared to the in-person courses.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, it can be concluded that applying social network based mobile learning model in university education increases the effectiveness of educational courses.

    Keywords: Mobile Learning, University Education, Social Networks, Effectiveness Assessment
  • کامران محمد خانی *، بابک راهنورد، علی اکبر فرهنگی، امیرحسین محمد داودی
    این پژوهش با هدف طراحی مدل پذیرش فناوری های نوین رسانه ای (با تاکید بر همگرایی رسانه ها) تدوین گردید که روش اجرای پژوهش با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی، شیوه اجراء توصیفی و نحوه گردآوری داده ها به صورت ترکیبی(کیفی و کمی) است، بطوریکه در ابتدا با مطالعه ادبیات و پیشنیه پژوهش های در حوزه پذیرش و انتقال فناوری رسانه مولفه ها و شاخص های موثر با استفاده از روش تحلیل محتوا شناسایی و تعیین شدند، سپس مدل مفهومی پژوهش استخراج گردید، همچنین در بخش کیفی پژوهش برای نهایی نمودن شاخص های شناسایی شده با ده نفر از خبرگان صنعت رسانه که بصورت هدفمند انتخاب شده بودند، مصاحبه و تغییراتی نیز در مولفه ها ایجاد شد. در بخش کمی پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با 42 گویه، پس از تایید روایی آن توسط خبرگان، در بین نمونه آماری300 نفر که بصورت هدفمند از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شده بودند، توزیع و پاسخگویان 285پرسشنامه را عودت نمودند. پس از تحلیل پاسخ های پرسشنامه با نرم افزار SPSSضریب آلفای کرونباخ (پایایی)0.881 شد و در نهایت با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مدل طراحی و معرفی گردید.
    کلید واژگان: همگرایی رسانه ای, رسانه نوین, پذیرش تکنولوژی, انتقال تکنولوژی, راهبرد رسانه
    Babak Rahnavard, Kamran MohamadKhani *, Aliakbar Farhanghi, Amir Hossein Mohammad Davoudi
    This study aim, design a model for acceptance and transfer new media technologies (media convergence emphasis), research methodology is applied research(descriptive) and data collection methods implemented with mix method (qualitative and quantitative),at first stage, researcher reviewed a literature in media technology transfer to identification effective components and indicators, at qualitative part of the research, Selected 10 media industry experts to interviewed for identify effective indicators, in quantitative research part, researcher made questionnaire was distributed in the statistical sample of 300 responder from the population of the study and 285 questionnaires were returned. After analyzing , questionnaire responses with Spss software, Cronbach's alpha coefficient (reliability) was obtained α=0.881 and finally using structural equation modeling (SEM), to design a model, evaluation of the model show an absolute fit index (root mean square error 0.094 and chi-square 0.00), Incremental Fitness index of 0.886 and Frugal Fitness index 3.48 ,which indicates the acceptability of the model is introduced and to determine the degree of appropriateness, the second questionnaire was designed and distributed to responds by 30 experts of media and communications, analyze with one sample t test of utility models at 95 percent approval, then using the Friedman test measures the highest and lowest on the model, they were ranked
    Keywords: Media Convergence, New Media, Technology Acceptance, Media strategy, Technology Transfer
  • محمدرضا غیاثی، مصطفی نیکنامی *، افسانه زمانی مقدم، کامران محمدخانی
    یکی از شاخص های توسعه اقتصادی در کشورها ، مشارکت شهروندان می باشد.یکی ازمهمترین امور ،مشارکت شهروندان در پرداخت مالیات می باشد.. در این پژوهش به تحلیل آموزش شهروندی برای بهبود مشارکت مردمی در پرداخت مالیات در اداره کل امور مالیاتی غرب تهران پرداخته شده است. .این مطالعه به صورت ترکیبی انجام شد؛ در بخش کیفی جامعه خبرگان متخصص در خصوص آموزش شهروندی،مشارکت و مالیات بودند که با انتخاب نمونه ای 20نفره به طور هدفمند از خبرگان در زمینه مربوطه انجام شد. ابزار کیفی در پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده است. برای تجزیه و تحلیل بخش کیفی از کدگزاری باز و انتخابی استفاده شد،. در بخش کمی تحقیق ،جامعه آماری 384 نفر از مودیان و 254 نفر از کارکنان اداره کل مزبور می باشد.روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بود. و ابزار کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای سنجش روایی ابزار، با کسب نظر از خبرگان و اساتید مورد بررسی قرار گرفت که این مهم مورد تایید قرار گرفت.پایایی ابزار از طریق اجرای 30پرسشنامه و تعیین آلفای کرونباخ صورت گرفت، که معادل 63/9 است. آمار مورد استفاده در این پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی ، آزمون تحلیل عاملی تاییدی ،آزمون T ، می باشد که از نرم افزارهای SPSS ،استفاده از برنامه MonteCarloPCA استفاده شد.یافته های پژوهش نشان داد که 8 عامل استخراج شده یعنی عوامل آموزشی، فرهنگی، مدیریتی، اجتماعی، قانونی، اقتصادی، سیاسی و فناورانه در بهبود و ارتقاء مشارکت مردمی دخالت داشته که با آموزش شهروندی و یا کاربست همه این عوامل و زیر عوامل آن ها می توان در ارتقاء مشارکت مردمی در پرداخت مالیات تاثیر گذاشت..همچنین یافته های پژوهشی به شش روش آموزشی جهت آموزش شهروندی تاکید داشته اند. همچنین یهترین روش آموزش شهرندان از طریق مراکز دانشگاهی و مراکز آموزشی معرقی شدند.
    کلید واژگان: مشارکت مردمی, آموزش شهروندی, پرداخت مالیات, ارتقا مشارکت
    mohamadreza qiyasi, mostafa niknami *, afsane zamani moqadam, kamran mohamadkhani
    One of the indicators of economic development in countries is the participation of citizens. One of the most important issues is the participation of citizens in paying taxes. In this research, an analysis of citizenship education to improve the popular participation in paying taxes at the Tehran Tax Administration has been addressed. Is. This study was carried out in a mixed way; in the qualitative section of the community, experts were specializing in citizenship education, participation and taxation, with a sample of 20 individuals targeted to experts in the field. The qualitative research tool has been semi-structured interviews. Qualitative analysis of open and selective coding was used. In a small part of the research, the statistical population is 384 attendants and 254 employees of the General Directorate. The random sampling method was a random sampling. And a small tool is a researcher made questionnaire. To assess the validity of the tool, an opinion was taken by experts and professors, which was confirmed by this. The tool was subjected to the implementation of 30 questionnaires and Cronbach's alpha, which is equivalent to 63.9. The data used in this study are exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis, T test. SPSS software utilized the MonteCarloPCA program. The results of the study showed that 8 extracted factors - educational, cultural, managerial factors , Social, legal, economic, political, and technological, have been involved in the improvement and promotion of popular participation, which can be attributed to the promotion of popular participation in tax payments by teaching citizenship or by applying all of these factors and their underlying factors. Also, research findings There are six methods of teaching citizenship education. They also provided the best method for teaching scholars through university centers and educational centers.
    Keywords: Popular participation, citizenship education, tax payment, promotion of participation
  • مجید حیدری، علی دلاور *، سید عبدالله سجادی جاغرق، علی اکبر فرهنگی، کامران محمدخانی
    مقدمه
    رسانه های اجتماعی به عنوان فناوری های نوین و ابزاری تسهیلگر در جهت ارتباط میان موسسات و مشتریان بوده که میتواند در امور مرتبط با بازاریابی، خدمات مشتری و اطلاع رسانی به هنگام، بهبود و تضمین سطح امنیتی اطلاعات و ایجاد و حفظ اعتماد میان بانک و احساس امنیت مشتریان بهکارگیری شود. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بهکارگیری رسانه های اجتماعی در راهبردهای ارتباطی و امنیتی بازاریابی در شعب بانک تجارت تهران است.
    روش
    روش پژوهش کمی- پیمایش، نوع تحقیق، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام اساتید، خبرگان، صاحب نظران حوزه بانکداری و مدیران ارشد و میانی شعب بانک تجارت است. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 210 نفر و روش گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته است. روایی تحقیق محتوای (صوری) و پایایی پرسشنامه با توجه به ضریب آلفای کرونباخ بالای 70/0 به دست آمده است.
    یافته ها
    ضریب همبستگی اسپیرمن متغیرهای پژوهش نشان می دهد که متغیر رسانه های اجتماعی و مولفه های آن، یعنی زیرساخت ها، ملاحظات امنیتی، پذیرش مشتریان و فرهنگ اجتماعی به ترتیب، به میزان (53/0)، (68/0)، (85/0)، (16/0) و (45/0) رابطه معنادار و مثبتی با راهبردهای ارتباطی - امنیتی بازاریابی دارد.
    نتیجه گیری
    به طور کلی، در این پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که در دنیای امروز، رسانه های اجتماعی به یک نیروی قدرتمند در شکلدهی به جنبه های تجارت و بازاریابی با راهبردهای ارتباطی- امنیتی خاص خود تبدیل شده اند؛ البته این حضور رسانه های اجتماعی همراه با چالشها و مسائلی در حوزه بازاریابی، به ویژه مسائل و ملاحظات امنیتی استوار است.
    کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, راهبردهای ارتباطی, راهبردهای امنیتی, بانک تجارت, تهران
    Majid Heidari, Ali Delavar *, Seyyed Abdollah Sadjadi Jaghargh, Ali Akbar Farhangi, Kamran Mohamadkhani
    Introduction
    Social media as a modern technology and facilitating tool for communication between institutions and clients that can be timely, relevant to marketing, customer service and information, improve and guarantee the level of information security, create and maintain trust between the bank and the safety of customers. Accordingly, the main purpose of this study is to investigate the relationship between use of social media in communication strategies and marketing in branches of Tehran Tejarat Bank.
    Method
    The research method is communicative and security quantitative survey, descriptive-analytic and correlation. Statistical population of the study is all professors, experts, in the field of banking senior managers and middle managers in tejarat Bank of Tehran branches. Sample size: 210 people were selected based on Morgan's table and a researcher-made questionnaire was used to collect data. The content validity (content) and reliability of the questionnaires were obtained with respect to the Cronbach's alpha coefficient above 0/7.
    Findings
    Spearman correlation coefficients showed that the variables of social media and its components: infrastructure, security considerations, customer acceptance and social culture were respectively (0/53), (0/68), (0/85), (0/16) and (0/45) have a meaningful and positive relationship with marketing communicative strategies.
    Conclusion
    Generally, in this study, it can be concluded that in today's world, social media has become a powerful force in shaping the aspects of commerce and marketing with its own communicative-security strategies. This presence of social media is based on challenges and issues in the field of marketing, especially security issues and considerations.
    Keywords: Social Media, Communicative Strategies, Security Strategies, Bank of Tejarat, Tehran
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال