به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

kazerani

  • برزو کازرانی، سعید نواب پور*، حسین صبوری، سیده ساناز رمضان پور، خلیل زینلی نژاد، علی اسکندری
    به منظور ارزیابی لاین های اینبرد نوترکیب برنج حاصل از تلاقی دو رقم برنج اهلمی طارم و سپیدرودبه ترتیب متحمل و حساس به تنش خشکی، آزمایشی در بهار سال 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس اجرا گردید. یکصد و شانزده لاین اینبرد نوترکیب در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط (بدون تنش و تنش خشکی) بررسی و ارزیابی شد. شاخص های MP، GMP، STI، RDY، HM،K1STI و K2STI با عملکرد دانه در هر دو محیط (تنش و بدون تنش) همبستگی بالایی داشتند، بنابراین به عنوان شاخص های مناسب جهت انتخاب لاین های متحمل به تنش خشکی شناسائی شدند. تجزیه بای پلات بر اساس دو مولفه اول نشان داد که لاین های شماره 12، 112 و 113 به عنوان ژنوتیپ های متحمل و لاین های شماره 43، 50، 64 و 89 به عنوان ژنوتیپ های حساس شناخته شدند. بای پلات شاخص های SNPI و SSPI را نیز به عنوان معیارهای شناسایی ژنوتیپ های متحمل به تنش خشکی معرفی کرد. بر اساس 17 شاخص تحمل و حساسیت به خشکی و عملکرد دانه در شرایط تنش و بدون تنش گروه بندی لاین ها با استفاده از تجزیه خوشه ایبه روش WARD انجام گرفت و چهار گروه تشکیل شد. خوشه های دوم و چهارم به ترتیب با بیشترین و کمترین مقدار K2STI به ترتیب معرف ژنوتیپ های متحمل و حساس بودند. در مجموع بر اساس تجزیه بای پلات و تجزیه خوشه ایلاین های شماره 112 و 64 به ترتیب به عنوان متحمل ترین و حساس ترین ژنوتیپ های مورد مطالعه در تحقیق حاضر شناسایی شدند. عملکرد دانه لاین شماره 112 در شرایط تنش و بدون تنش به ترتیب 5190 و 6640 کیلوگرم در هکتار و عملکرد دانه لاین شماره 64 در شرایط تنش و بدون تنش به ترتیب 1640 و 2240 کیلوگرم در هکتار بود.
    کلید واژگان: برنج, تنوع ژنتیکی, تنش خشکی, تجزیه خوشه ای, تجزیه تابع تشخیص
    B. Kazerani, S. Navabpour *, H. Sabouri, S. S. Ramezanpour, Kh. Zaynali Nezhad, A. Eskandari
    To evaluate drought tolerance in rice recombinant inbred lines obtained from a cross between two cultivars of Ahlami-Tarom (tolerant) and Sepidrood (susceptible), a field experiment was conducted in spring 2016 in the research farm of Gonbad Kavous University. One hundered sixteen genotypes were studied using randomized complete block design with three replications in two environments (drought stress and non-stress conditions). MP, GMP, STI, RDY, HM, K1STI and K2STI indices had high correlations with grain yield under the two environments (drought stress and non-stress), therefore were identified as suitable indices for selecting drought-tolerant lines. A biplot analysis perfermed based on the first and second components of principle component analysis showed that lines No. 12, 112, and 113 were the most tolerant, and lines No. 43, 50, 64, and 89 were sensitive genotypes. Moreover, biplot also identified SNPI and SSPI suitable for identifying tolerant genotypes to drought stress. Grouping of lines based on 17 drought tolerantce indices and grain yield in the stress and non-stress conditions was performed by cluster analysis using Ward method, and four clusters were formed. The second and fourth clusters, with the highest and lowest K2STI, included the most tolerant and most sensitive genotypes to drought stress, respectively. Overall, according to the biplot and cluster analyses, lines No. 112 and 64 were identified as the most tolerant and most sensitive genotypes, respectively. Grain yield of line No. 112, in the drought stress and non-stress conditions was 5190 and 6640 kgha-1, respectively. However, grain yield of line No. 64, in the drought stress and non-stress conditions were 1640 and 2240 kgha-1, respectively.
    Keywords: rice, Genetic diversity, Drought Stress, cluster analysis, discriminant function analysis
  • حمیدرضا کازرانی، کاوه رحیمی *
    اهداف
    شایع ترین علت مرگ و میر در جوامع امروزی بیماری ایسکمیک قلب است. در سال های اخیر، بسیاری از محققان بر روی گیاهان به منظور کشف عوامل درمانی طبیعی و جدید تمرکز کرده اند. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات آنتی آریتمیک عصاره اتانولی پیه انار بر قلب ایزوله رت متعاقب ایسکمی و پرفوزیون مجدد میوکارد بود.
    مواد و روش ها
    قلب رت های نژاد ویستار تحت بی هوشی عمیق خارج شد و توسط دستگاه لانگن دورف مورد مطالعه قرار گرفت. حیوانات در گروه های ده تایی شاهد و آزمون روزانه به مدت سه هفته توسط لوله معدی به ترتیب آب مقطر و یا عصاره اتانولی پیه انار (mg/kg 200) دریافت کردند. در پایان دوره آزمایش، قلب ایزوله حیوانات مورد مطالعه قرار گرفت. پس از دوره تثبیت (30 دقیقه)، قلب ها 30 دقیقه ایسکمی عمومی و سپس 90 دقیقه پرفوزیون مجدد را تجربه نمودند. آریتمی های قلبی شامل ضربانات نابجای بطنی منفرد، دو یا سه انقباض نابجا و پشت سرهم، تاکیکاردی بطنی و فیبریلاسیون بطنی بر اساس قواعد Lambeth ثبت گردید.
    یافته ها
    عصاره اتانولی پیه انار موجب کاهش چشم گیر و معنی دار انواع آریتمی شامل آریتمی های منفرد، salvo، تاکیکاردی بطنی و فیبریلاسیون بطنی گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش، اثرات حفاظتی امیدوار کنندهای برای عصاره اتانولی پیه انار در برابر آریتمی های ناشی از ایسکمی و پرفوزیون مجدد در قلب ایزوله رت پیشنهاد می نماید.
    کلید واژگان: پونیکاسه, ضایعه پرفوزیون مجدد میوکارد, عوامل آنتی آریتمیک, پلی فنول ها
    H.R. Kazerani, Kaveh Rahimi *
    Aims
    Ischemic heart disease is the most prevalent cause of mortality in current populations. In recent years, many researchers have focused on plants to discover new natural therapeutic agents. The aim of this study was to evaluate the antiarrhythmic effect of the ethanolic extract of pomegranate mesocarp on rat isolated heart following myocardial ischemia and reperfusion.
    Materials & Methods
    The hearts from Wistar rats were removed under deep anesthesia and were studied using Langendorff apparatus. The control and the test animals, in groups of 10, were gavaged with distilled water or the ethanol extract of pomegranate juice (200 mg/kg), respectively, daily for 3 weeks. At the end of the experimental period, the isolated hearts of the animals were studied. After 30 min stabilization, all hearts experienced 30 min global ischemia followed by 90 min reperfusion. Cardiac arrhythmias including single, salvo, ventricular tachycardia (VT), and ventricular fibrillation (VF) were characterized according to the guidelines of Lambeth Convention.
    Findings
    The ethanolic extract of pomegranate mesocarp caused a remarkable significant reduction in all kinds of arrhythmias including single, salvo, ventricular tachycardia, and ventricular fibrillation.
    Conclusion
    The results of this research suggest promising protective effects for the ethanolic extract of pomegranate mesocarp against ischemia and reperfusion induced arrhythmias in isolated rat heart.
    Keywords: Punicaceae, Myocardial Reperfusion Injury, Anti-Arrhythmia Agents, Polyphenols
  • نادره فخیمی قاسم زاده، مریم شکفته*، مریم کازرانی
    مقدمه
    با توجه به نقش موثر نمایه کتاب در بازیابی محتوای آن، هدف پژوهش حاضر ارزیابی نمایه کتاب های پزشکی فارسی منتشرشده در سال های 1389 تا 1393 با استفاده از استاندارد ایزو 999: 1996 است.
    روش کار
    روش پژوهش پیمایشی توصیفی است. جامعه پژوهش کلیه کتاب های پزشکی فارسی چاپ اول منتشرشده در سال های مذکور و دارای نمایه است. حجم نمونه 227 عنوان کتاب دارای نمایه است که به صورت تصادفی با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها چک لیستی است که بر اساس استاندارد ایزو 999: 1996 تهیه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آمار توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS است.
    یافته ها
    تنها 8/3 درصد از کتاب ها دارای نمایه پایانی هستند. بیشتر کتاب ها دارای نمایه ساده (6/73 درصد) و از نوع نمایه بنیادی (8/93 درصد) هستند. از نظر محتوا و پوشش بیشترین فراوانی مربوط به نمایه موضوع (2/87 درصد) واز نظر سطح بندی، بیشترین فراوانی مربوط به نمایه های تک سطحی (6/73 درصد) است. بیشترین رعایت ملاک های مربوط به محتوا و سازماندهی مربوط به ملاک های مفرد وجمع با فراوانی (2/98 درصد) و کمترین آن مربوط به یادداست دامنه (4/0 درصد) است. بیشترین رعایت ملاک های مربوط به نمایش و تنظیم شناسه ها، رعایت نظم الفبایی (1/99 درصد) و کمترین آن مربوط به رعایت قواعد تورفتگی (6/6 درصد) است. میانگین میزان رعایت استاندارد درکتاب های مورد بررسی 3/49 درصد است.
    نتیجه گیری
    توجه ناشران پزشکی به تهیه نمایه کتاب و تدوین برنامه ها و سیاست هایی از طرف وزارت ارشاد، کتابخانه ملی و ناشران در این زمینه پیشنهاد شود.
    کلید واژگان: نمایه کتاب, کتاب های پزشکی, ایزو 999: 1996
    N. Fakhimi Ghassemzadeh, M. Shekofteh, M. Kazerani
    Introduction
    As for the main role of the back of the book index (BOB Index) in retrieving the concept of a book, the aim of this study is to evaluate the BOB indexes of Persian medical books published from 1389 to 1393 according to ISO 999-1996.
    Methods
    This study is a descriptive survey. The research population consisted of all first-published medical printed books in the mentioned period from which 227 titles were selected randomly by means of Cochran's sample size formula. The data collection tool was a checklist based on ISO 999-1996. Descriptive statistics was employed to analyze the data using SPSS tool.
    Results
    It was showm that only 3.75 percent of the books has BOB index. The highest frequency belongs to simple (73.6%) and fundamental (93.8%) indexes. In terms of content and coverage, on the one hand, and index level, on the other, the highest proportion belongs to subject index (87.24%) and single-level indexes (73.56%), respectively. The maximum compliance with the criteria related to the content and organization belongs to those of singular and plural with frequency of 223 (98.23). Also the highest rate of compliance with the criteria related to presentation and entry setting is the alphabetic order with the frequency of 225 (99.11%) and the lowest compliance belongs to the observation of indentions (6.6%). The mean compliance with ISO in books under study is 49.3%.
    Conclusion
    It is necessary that publishers of medical books pay attention to BOB index and, in this regard, “Ministry of Culture and Islamic Guidance” and “National Library of Iran” should develop appropriate programs and policies.
    Keywords: Indexes of books, ISO 999:1996, Medical books, BOB Index Fakhimi Ghassemzadeh N, Shekofteh M
  • S. Kazerani, N. Fanaie, S. Soroushnia
    Reduced Beam Section (RBS) and Drilled Beam Section (DBS) are seismic moment resistant frame connections, introduced after 1994 Northridge earthquake. RBS connection has been tested under cyclic loading and showed acceptable performance. In this paper, seismic behavior of Drilled Beam Section (DBS) connection is studied numerically using finite element method. A drilled beam section of a cantilever H-beam has been subjected to cyclic loading at its free end and studied for its optimal shapes. 62 samples of DBS connections have been modeled and studied under cyclic and pushover loadings. Based on the results obtained in this research, the connection shows its positive seismic behavior if the biggest hole is near the column face and its diameter decreases as the holes move away from the column face. In this research the effects of dimensions, position and number of holes are investigated using Von Mises stress and elastic strain criteria under cyclic and monotonic loadings. In this drilled beam the smaller holes shift plastic hinges out of the connection zone.
    Keywords: Reduced Beam Section, Drilled Beam Section, Cyclic Loading, Hysteretic, Energy Dissipation
  • N. Fanaie, S. Kazerani, S. Soroushnia
    Beam connections with reduced drilled section and slotted web have been presented after the Northridge earthquake (1994). Their new geometrical shapes have been resulted in weakening of beams and subsequently the bette rperformance of connections in the earthquakes. In this research, the advantages of both connections, mentioned above, have been studied in the Slotted Web Drilled Flange (SWDF) composite connections. Accordingly, the effects of different parameters of slot such as length, width and end hole dimension have been assessed as well. Based on the results obtained in this research,energy dissipation is reduced due to the increase of length of slot web in the SWDF connection, exceeded the values recommended in the codes. Besides, the stability of hysteresis curve decreases because of increasing in the width and end hole diameter of web slot.
    Keywords: Slotted Beam Web, Reduced Beam Section, Seismic Performance, Drilled Flange, Energy Dissipation
  • محمد هژبری دوقزلو، امید علیزاده، نرجس کازرانی
    به منظوربررسی و تعیین بهترین تاریخ کاشت سه ژنوتیپ کنجد در استان بوشهر، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار که عامل اول ژنوتیپ شامل (دشتستان 2، لاین 5 و توده محلی) و عامل دوم تاریخ های متفاوت کاشت، شامل تاریخ کاشت زودهنگام (اول تیر)، به موقع (پانزده تیر) و دیرهنگام (سی تیر) در مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان بوشهر، شهرستان برازجان به مدت یکسال زراعی اجرا شد. تاریخ کاشت پانزده تیرماه، عملکرد به میزان 23/274 گرم در متر مربع بیشترین مقدار را نسبت به سایر تاریخ های کاشت دارا بود. در خصوص ارقام کنجد، عملکرد لاین 5 و دشتستان 2 با میانگین به ترتیب 88/233 و 51/233 گرم در متر مربع نسبت به توده محلی با عملکرد 79/210 گرم در متر مربع برتری داشت که این برتری از نظر آماری در سطح پنج درصد معنی دار شد. در خصوص اثر متقابل، عملکرد رقم دشتستان 2 در پانزده تیرماه به میزان 66/296 گرم در متر مربع دارای بیشترین مقدار بود. تاریخ کاشت پانزده تیرماه و رقم دشتستان 2، دارای بیشترین تعداد دانه در کپسول به میزان 69/73 عدد بود. واکنش تعداد کپسول در بوته نسبت به اثر متقابل نشان داد که کشت رقم دشتستان 2 در پانزده تیرماه با میانگین 40/281 عدد، برتری معنی داری در سطح پنج درصد آماری نسبت به سایر تیمارها دارد. لاین 5 کشت شده در پانزده تیر، بیشترین مقدار وزن هزار دانه به میزان 21/3 گرم داشت.
    کلید واژگان: کنجد, تاریخ کاشت, ژنوتیپ, دشتستان 2, لاین 5, برازجان
  • داود بشاش، سید حمیدالله غفاری*، مریم کازرانی، کبریا هزاوه، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده
    سابقه و هدف
    به دلیل فعالیت تلومراز در تکثیر نامحدود اکثر سلول های سرطانی از جمله بدخیمی های خونی مانند لوسمی پرومیلوسیتیکی حاد(APL)، مهار تلومراز روش مناسبی جهت درمان می باشد. در این مطالعه به بررسی اثر BIBR1532، مهارکننده غیرنوکلئوزیدیکی، بر روی مهار تکثیر سلولی و بیان ژن hTERT که به عنوان جزء اصلی در فعالیت تلومراز نقش دارد، پرداختیم.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی، به منظور بررسی اثر BIBR1532، سلول ها در حضور غلظت های مختلفی از دارو کشت داده شدند و آزمون هایTrypan blue exclusion assay، BrdU cell proliferation assayو Quantitative real-time PCR جهت بررسی اثر دارو بر درصد زنده مانی، تکثیر سلولی و بیان mRNA ژن hTERT در زمان های متفاوت صورت گرفت.
    یافته ها
    BIBR1532 قادر به کاهش درصد زنده مانی و مهار تکثیر سلول ها می باشد. تیمار سلول ها با BIBR1532 در غلظت های 10، 30، 60 و 90 میکرومولار پس از طی 24، 48 و 72 ساعت به صورت وابسته به دوز و زمان منجر به کاهش میزان ساخت DNA سلول ها گردید. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که داروی BIBR1532 همراه با افزایش غلظت دارو و زمان تیمار سلول ها به طور قابل توجهی منجر به کاهش میزان mRNA ژن hTERT می گردد.
    نتیجه گیری
    با توجه به طول تلومر کوتاه و فعالیت بالای آنزیم تلومراز در بیماران APL و هم چنین اثر بخشی داروی B IBR1532 در القای اثر آنتی پرولیفراتیو در رده سلولی NB4، می توان درمان های مبتنی بر استراتژی آنتی تلومرازی را به عنوان راه کار درمانی مناسب در بیماران APL مد نظر قرار داد.
    کلید واژگان: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد, BIBR1532, تلومراز
    Dr. D. Bashash, Dr. S.H. Ghaffari *, M. Kazerani, Dr. K. Hazaveh, Dr. K. Alimoghaddam, Dr. A. Ghavamzadeh
    Background And Objectives
    Since stimulated telomerase activity provides nearly all of human malignancies including acute promyelocytic leukemia (APL) with unlimited proliferative potential، targeting telomerase seems to be an effective approach in cancer treatment. In this regard، BIBR1532، a small-molecule inhibitor of telomerase، has been shown to increase the therapeutic window of current chemotherapeutic regimens. This study was aimed to investigate the effects of BIBR1532 on cell proliferation as well as transcriptional alteration of hTERT (the catalytic subunit of telomerase).
    Materials And Methods
    NB4 leukemic cells were treated with various concentrations of BIBR1532 and succeeding trypan blue exclusion assay، BrdU cell proliferation assay، and quantitative real-time PCR were applied to investigate cell viability index، cell proliferation and time-dependent alteration of hTERT mRNA levels.
    Results
    BIBR1532 decreased cell viability index and exerted an antiproliferative effect against NB4 leukemic cells; we found that exposing cells with BIBR1532 at 30، 60 and 90 μM for 72 h inhibited DNA synthesis rate by 24، 45 and 70%، respectively. Furthermore، transcriptional suppression of hTERT was found upon NB4 treatment by BIBR1532 in a time- and dose-dependent manner.
    Conclusions
    Based on the short telomere length and high terlomerase activity in APL as well as antiproliferative effect of BIBR1532 against NB4 cells، anti-telomerase-based therapy might be regarded as a successful strategy in APL therapy.
    Keywords: Acute Promyelocytic Leukemia, BIBR1532, Telomerase
  • مسعود اکبری، حمیدرضا کازرانی، علیرضا کامرانی، مهرداد مهری
    گل گلاب به طور سنتی به عنوان یک گیاه دارویی برای اهداف درمانی مختلف به کار می رفته است. جهت بررسی مقدماتی اثرات توکسیک احتمالی این گیاه، دم کرده آن در دوزهایی معادل نصف تا 8 برابر دوز توصیه شده برای انسان در طب سنتی (روزانه 90 تا 1440 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم) به 5 گروه 5 تایی سگ خورانده شد. سگ های گروه شاهد (4n=) دارونما دریافت کردند. مقادیر سرمی اوره، کراتینین، فسفاتاز قلیایی (ALP)، آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، بیلی روبین، آلبومین و پروتئین در تمامی گروه های آزمایشی در روزهای صفر، 1، 3، 7 و 10 اندازه گیری شد. به استثنای یک افزایش گذرا در میزان بیلیروبین (روز 3) و همچنین ازدیاد مقادیر سرمی ALT در روز دهم که هر دو با بیشترین دوز درمان صورت گرفت، هیچ تفاوت معنی داری بین گروه های مختلف آزمون و گروه شاهد وجود نداشت. نتایج این پژوهش اثرات نفروتوکسیک و هپاتوتوکسیک ناچیزی برای دم کرده گل گلاب پیشنهاد می کنند. با این حال، این درمان در دوزهایی که به طور غیر معمول بالا باشند می تواند از خود اثرات هپاتوتوکسیک به جای گذارد.
    کلید واژگان: گل گلاب, گل محمدی, طب گیاهی, آنزیم های سرمی
    M. Akbari, H.R. Kazerani, A. Kamrani, M. Mohri
    Rosa damascena has been traditionally used as an herbal medicine for different therapeutic purposes. In order to preliminarily study the probable toxic effects of the plant، its infusion was orally administered to 5 groups of 5 dogs at doses 0. 5-8 times that of human use in traditional medicine (90-1440 mg/kg/d) for 10 successive days. The dogs in the control group (n=4) received placebo. Serum levels of urea، creatinine، alkaline phosphatase (ALP)، alanine aminotransferase (ALT)، bilirubin، albumin and protein weremeasured in all experimental groups at days 0، 1، 3، 7 and 10. Except for a transient increase in bilirubin levels (day 3) and a rise in serum ALT at day 10، both with the highest dose of the treatment، there were no statistical differences between different experimental groups compared to the control. The results suggest minimal nephrotoxic or hepatotoxic effects for the infusion of R. damascena، however، the medication may be hepatotoxic at extraordinary high doses.
    Keywords: Damask rose, Rosa damascena, Herbal medicine, Serum enzymes
  • هاشم کازرانی، ناهید صالحی، ابوالفضل انعامی، فرشید رئیسی
    مقدمه وهدف
    در قرن اخیر به طور متوسط 30 % علت مرگها در همه کشور ها بیماری های قلبی عروقی بوده است. یکی از شایع ترین مشکلات قلبی نارسایی قلبی است که باعث افزایش مرگ و میر و کاهش کیفیت زندگی بیماران می شود. بیماری های ایسکیمیک و دریچه ای قلب، میوکاردیت و هیپرتانسیون شایعترین علل نارسایی قلب می باشند. سندرم نارسایی حاد قلبی علت شایع بستری در بیمارستان است. یکی از اهداف مهم درمانهای قلبی، درمان زودرس و مناسب نارسایی حاد قلبی و کاهش مرگ و میر ناشی از آن می باشد و از جمله درمان های مطرح استفاده از محلول GIK در بیماران انفارکتوس حاد و نارسایی حاد قلبی است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر استفاده از GIK در درمان نارسایی حاد قلبی طراحی شد.
    روش کار
    در این کارآزمایی بالینی میزان کاهش سطح خونی Hs.CRP و NT.proBNP بعنوان معیار پاسخ درمانی به تجویز محلول GIKدر نظر گرفته شد. 50 بیمار مراجعه کننده با علائم سندرم نارسائی حاد قلبی با EF <40% بصورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند.در هر دو گروه در بدو ورود آزمایشات NT.pro BNP وHs-CRP انجام و درمان کلاسیک نارسایی حاد قلبی شروع گردید. درگروه مداخله علاوه بر درمان معمول محلول GIKنیزشروع و برای مدت 48 ساعت ادامه یافت و در گروه کنترل پلاسبو (سرم half saline) تجویز گردید. آزمایشات NT.pro BNP وHs-CRP در روزهای سوم و پنجم نیز تکرار و ثبت گردیدند.
    نتایج
    اگر چه کاهش واضحی در هر دو گروه در مقادیرNT-Pro BNP وHs-CRP دیده شد ولی در میزان کاهش آنها بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.
    نتیجه نهایی: در مطالعه حاضر و مطالعات مختلف اثرات مفید استفاده ازGIK در انفارکتوس حاد و موارد نارسایی مزمن قلبی مشاهده شده است ولی اثبات اثرات بیشتر آن در درمان نارسایی حاد قلبی نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
    کلید واژگان: انسولین, پتاسیم, گلوکز, نارسائی حاد قلبی, دارودرمانی
    H. Kazerani, N. Salehi, A. Anami, F. Raisi
    Introduction &
    Objective
    Cardiovascular diseases are the main cause of death in all countries in the recent century and congestive heart failure (CHF) is the reason of death in most pa-tients. The most common causes of CHF are ischemic heart disease، myopathies، valvular disease and hypertension. Mortality reduction is the aim in CHF treatment. Combination of glucose-insulin-potassium (GIK) has been used in the treatment of acute coronary syndrome and chronic CHF for two decades and different results reported. The current study performed to evaluate the efficacy of GIK to accelerate resolving signs and symptoms in patients with acute CHF.
    Materials and Methods
    NT. pro BNP and H. s CRP are two components which increase in acute CHF and decrease after treatment. These parameters were evaluated in our clinical trial study. 50 patients admitted with the diagnosis of acute CHF and EF<40% were divided in two groups and the case group received GIK and control group placebo (half saline). Both groups received the classic treatment of CHF and the above mentioned parameters were measured in the first hour and third and fifth day.
    Results
    Appropriate reduction in both parameters، which means good result in treatment، was observed in both groups but without statistical significant difference.
    Conclusion
    GIK has been used with good results in acute MI and chronic heart failure، but in order to prove better efficacy and decrease in mortality in acute CHF more research is needed.
    Keywords: Glucose, Heart Failure, Acute, drug therapy, Insulin, Potassium
  • فرزانه میرزایی، حمیدطاهر نشاط دوست، شیدا جبل عاملی، علی دره کردی، فاطمه سادات ناظم کازرانی
    زمینه و هدف
    نشانگان پیش از قاعدگی، اختلالی جسمی- روانی است که در مرحله ترشحی سیکل قاعدگی بروز می کند و عملکرد فردی و اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. برای بهبود علایم، روش های مختلفی چون درمان دارویی و راهکارهای روانشناختی کاربرد دارد. هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افسردگی و تحریک پذیری زنان مبتلا به نشانگان پیش از قاعدگی بوده است.
    مواد و روش ها
    روش انجام این مطالعه نیمه تجربی، به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری زنان رفسنجانی بودند که در اردیبهشت 1388 به کلینیک نیک نفس مراجعه کرده بودند. بعد از انتخاب تصادفی کلینیک نیک نفس، از بین مراجعین، 50 نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب و سپس 24 نفر که بالاترین نمره را در پرسش نامه سنجش علایم سندرم پیش از قاعدگی کسب کرده بودند، به عنوان نمونه نهایی گزینش شده و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسش نامه سلامت عمومی و پرسش نامه سنجش علایم نشانگان پیش از قاعدگی جمع آوری گردید. افراد گروه مداخله در یک برنامه آموزشی90 دقیقه ای به مدت 8 جلسه هفتگی شرکت نمودند. سپس نمرات پس آزمون هر دو گروه جمع آوری گردید. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های کوواریانس و t مستقل تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین نمرات افسردگی و تحریک پذیری به ترتیب 6/5±7/24 و 9/7±6/26 بود. پس از مداخله، میانگین نمرات در دو مقیاس فوق به ترتیب 4/7±9/19 و 3/7±77/20 حاصل شد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (01/0= p و 03/0= p).
    نتیجه گیری
    مدیریت استرس به شیوه شناختی– رفتاری می تواند در بهبود افسردگی و تحریک پذیری PMS موثر باشد.
    کلید واژگان: افسردگی, تحریک پذیری, مدیریت استرس به شیوه شناختی, رفتاری, نشانگان پیش از قاعدگی
    F. Mirzaei, Ht. Neshatdoost, Sh. Jabal Ameli, A. Darekordi, F. Kazerani
    Background And Objectives
    premenstrual syndrome (PMS) is a psycho-somatic disorder that occurs in luteal phase of menstrual cycle and affects the social and individual behaviour of women. Different methods (medical and psychological) are used in the management of this disorder. The aim of this study was to determine the efficacy of Cognitive- Behavioral Stress Management (CBSM) on the depression and irritability of women with PMS.
    Materials And Methods
    This semi-experimental study was conducted as a post-test and pre-test whit control groups. Statistical population included women of Rafsanjan city who referred to Nik-Nafs clinic in May 2009. from the women who referred to this clinic, 50 women were selected as available sample and then 24 of them, who acquired the highest score from the questionnaire estimating PMS, were selected as final sample and randomly assigned into two equal groups. Data were gathered by GHQ-28 and questionnaires for estimating PMS Symptoms. The women in the interventional group took part in a 90-minutes training program for 8 weekly sessions. Then, the post–test scores of the two groups were gathered. Data were analyzed by co-variance test and independent t-test using SPSS software.
    Results
    The mean scores of depression and irritability were 24.7 ± 5/6 and 26/6 ± 7.9 respectively. After intervention the scores for depression and irritability were 19/9 ± 7.4 and 20/77 ± 7.3 respectively. These values statistically significant (p= 0.01, p= 0.03).
    Conclusion
    The results of this study showed that CBSM can improve PMS symptoms.
    Keywords: Depression, Irritability, Cognitive, Behavioral Stress Management, PMS symptoms
  • حمیدرضا کازرانی، داور شاهسونی
    مکمل های آنزیمی موجب بهبود رشد دام های مختلف شده اند. در این پژوهش تاثیر مکمل آنزیمی اندوفید W بر رشد ماهی کپور بررسی شد. برای این منظور، 134 قطعه ماهی (g8/0± 1/33) به طور تصادفی در 4 گروه آزمایشی توزیع شدند. طی مرحله اول آزمایش (10 روز)، گروه های 1 تا 3 به ترتیب 1، 2 و 3 گرم اندوفید W به ازای هر کیلوگرم وزن جیره دریافت نمودند. گروه چهارم (شاهد) دارونما دریافت نمود. تمامی ماهیان در روز دهم توزین شده و جهت مرحله دوم آزمایش به طور تصادفی در 4 گروه مجددا توزیع شدند. گروه های آزمایشی به ترتیب 25/0، 5/0 و 1 گرم اندوفید W به ازای هر کیلوگرم جیره دریافت نمودند و به گروه شاهد نیز دارونما داده شد. طی مرحله اول آزمایش، مکمل به صورت وابسته به دوز موجب کاهش وزن ماهیان گردید که در بالاترین دوز از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). طی مرحله دوم آزمایش کاهش وزن نسبتا مشابهی به خصوص با دوزهای بالاتر مکمل مشاهده شد که در هیچ مورد معنی دار نبود (P>0.05). ضریب تبدیل غذایی در ماهیانی که اندوفید W دریافت نموده بودند افزایش بارزی نشان می داد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد مکمل آنزیمی اندوفید W نه تنها در بهبود رشد و ضریب تبدیل غذایی ماهی کپور معمولی مفید نیست بلکه در دوزهای بالا می تواند اثرات منفی نیز از خود به جای گذارد.
    کلید واژگان: مکمل رشد, مکمل آنزیمی, ماهی کپور, ضریب تبدیل غذایی, اندوفید W
    Kazerani, H. R., Shahsavani, D
    Supplementary feed exogenous enzymes have improved the growth rates of various food animals. In this research, the effect of Endofeed W, a multienzyme feed supplement, was investigated on the growth of carp. Accordingly, 134 fish (33.1 ± 0.8 g) were randomly allocated to 4 experimental groups. During the first stage of the experiment (10 days), groups 1-3 received 1, 2 and 3 g Endofeed W per kg diet, respectively. The fourth group (control) received a placebo. All fish were weighed and redistributed for the second stage of the experiment, during which the test groups received 0.25, 0.5 and 1 g Endofeed W per kg diet, respectively. During the first stage of the experiment, the multienzyme supplement reduced the fish weights, dose dependently, being statistically significant with the highest dose (P<0.05). During the second stage of the experiment, a rather similar weight loss, especially with higher doses of the supplement, was observed. However, the differences were not significant (P>0.05). The feed conversion rates were evidently higher in groups receiving Endofeed W. The present study suggests the enzyme supplement, Endofeed W, is not only ineffective in improving the growth and feed conversion rates of carp, it may even exert negative effects with higher doses.
  • علیرضا رای، سوزان خلق دوست، هاشم کازرانی، محمدرسول قدمی
    مقدمه و هدف
    نارسایی قلب، یک مشکل عمده و در حال گسترش در سلامت جامعه به ویژه در افراد سالمند می باشد که اغلب در نتیجه ایسکمی و بیماری های عروق کرونر روی می دهد. آلوپورینول می تواند از ایسکمی عضله قلب محافظت کند و استفاده از انرژی میوکارد در طی ایسکمی را بهبود بخشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر آلوپورینول بر عملکرد بطن چپ در بیماران نارسایی قلب می باشد.
    روش کار
    در این کار‍آزمایی بالینی 82 بیمار به صورت تصادفی، علاوه بر درمان استاندارد، تحت تجویز آلوپورینول و یا پلاسبو قرار گرفتند و ارزیابی های اکوکاردیوگرافی پیش از درمان و 6 ماه پس از درمان انجام گرفت.
    نتایج
    میزان تغییر در کسر تخلیه ای بطن چپ در مقایسه با پایه به طور چشمگیری در آلوپورینول بیشتر از بیماران گروه کنترل بود. همچنین مشخص گردید که در بیماران دریافت کننده آلوپورینول بهبود بیشتری در کلاس NYHA نسبت به گروه کنترل روی داده است.
    نتیجه نهایی: در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی، تجویز طولانی مدت آلوپورینول علاوه بر بهبود عملکرد بطن چپ، اثرات سودمندی بر کیفیت زندگی آنان دارد.
    کلید واژگان: آلوپورینول, عملکرد بطن چپ, نارسایی قلب
    A.R. Rai, S. Khalgh Dost, H. Kazerani, M.R. Ghadami, G.P
    Introduction &
    Objective
    Heart failure that is a major health problem with increasing incidence with the aging of the population often occurs as a result of ischemia and coronary artery disease. Allopurinol can protect the ischemic heart muscle and improve the use of energy during myocardial ischemia. The aim of the present study was to evaluate the effects of allopurinol on the left ventricular function in patients with heart failure.
    Materials and Methods
    In this clinical trial study eighty-two patients randomized to receive either allopurinol or placebo, in addition to the standard treatment. Echocardiography evaluation was performed.before the treatment and 6 months after the treatment
    Results
    At the end of the study, the rate of change in LVEF compared to the baseline was also significantly greater in the allopurinol-treated patients than the control. Improved New York Also Heart Association class(NYHA class) occurred more in the patients receiving allopurinol compared to the controls.
    Conclusion
    In the patients with heart failure, long-term administration of allopurinol in addition to improving left ventricular function, has beneficial effects on their quality of life.
    Keywords: Allopurinol, Heart Failure, Ventricular Function, Left
  • عبدالله جمشیدی، حمیدرضا کازرانی، حسام الدین سیفی، الهام مقدس
    باکتری استافیلوکوکوس ارئوس یکی از شایع ترین عوامل گاسترو انتریت در سراسر جهان می باشد. بنابراین جهت مشخص نمودن خطر آلودگی مواد غذایی مختلف به این باکتری، دانستن مرز رشد و عدم رشد و نیز زمان شروع رشد آن ضروری می باشد. در این مطالعه اثر همزمان مقادیر مختلف درجه حرارت، اسید استیک، تعداد باکتری تلقیح شده و غلظت نمک، بر رشد باکتری استافیلوکوکوس آرئوس در محیط آبگوشت BHI مورد مطالعه قرار گرفت. طی مدت بیست روز، رشد باکتری بر اساس مشاهده کدورت تعیین گردید. در ارزیابی آماری از اطلاعات به دست آمده از تعداد 126 ترکیب مختلف، پارامترهای انتخاب شده اثر معنی داری بر رشد باکتری مورد مطالعه نشان دادند (P<0.05). جهت تهیه مدل پیشگو برای تعیین زمان شروع رشد باکتری، روش آماری رگرسیون چندگانه، و جهت تهیه مدل پیشگو برای تعیین رشد یا عدم رشد باکتری، روش آماری رگرسیون لجیستیک مورد استفاده قرار گرفت (R2 = 0.91، P<0.0001). مدل های مورد استفاده توانستند رشد و عدم رشد و نیز زمان شروع رشد باکتری را با دقت مناسب تعیین نمایند.
    کلید واژگان: استافیلوکوکوس آرئوس, مدل پیشگو, سلامت غذایی
    Jamshidia., Kazerani, H. R., Seifi, H. A., Moghaddas, E
    Staphylococcus aureus is one of the most prevalent causes of gastroenteritis worldwide. Knowing the precise boundary for the growth/no growth interface of S. aureus and also determining the period of time needed for bacterial growth initiation is necessary for food safety risk assessment. This study was designed to examine the combined effects of temperature, acetic acid, inoculum level and NaCl concentration on the growth of S. aureus in brain heart infusion broth. Growth was monitored by visible turbidity over a 20 days period. Statistical analysis of data showed significant effects for selected parameters on growth of S. aureus. Stepwise multiple regression was used to predict the growth initiation (R2 = 0.91, P<0.0001). To obtain a boundary model, logistic regression was used. The models accurately predicted the growth initiation and inhibition of S. aureus.
    Keywords: Staphylococcus aureus, Predictive model, Food safety
  • هاشم کازرانی
    زمینه و هدف
    عفونت های منتقله از راه خون خطری بالقوه برای پرسنل بهداشتی درمانی می باشد. در بیماران تحت جراحی و اقدامات تهاجمی قلبی به علت ارتباط مستقیم با خون بیمار، آزمایش های مکرر و ترانسفیوژن فرآورده های خونی شانس انتقال این بیماری ها به دیگران قابل توجه می باشد. ویروس هپاتیت B، C و ایدز از عوامل مهم و خطرناک برای ایجاد بیماری مزمن و کشنده در بیماران و کارکنان بهداشتی درمانی می باشد که در سال های اخیر مورد توجه کلیه کادرهای درمانی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین میزان فراوانی عفونت های HIV، HBV، HCV در این بیماران انجام گیرد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی کلیه بیمارانی که جهت جراحی و اقدامات تهاجمی قلبی از سال 1378 تا سال 1382 در بیمارستان امام علی (ع) کرمانشاه بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از پرونده های بیماران استخراج گردید و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون X2 و نرم افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 6820 بیمار بستری شده درطی سال های فوق 112 مورد مثبت HCV و HBV مشاهده شد (1.6 درصد) که 89 بیمار (1.3 درصد) آلودگی HBV و 31 بیمار (0.45 درصد) مبتلا به هپاتیت C بودند (تعداد 8 نفر آلودگی توام HBV، HCV داشته اند) هیچ مورد مثبت HIV مشاهده نشد. از بین موارد مثبت 76 نفر (67.9 درصد) مرد و بقیه زن بودند، موارد مثبت در افراد خانه دار، بیسواد با سابقه بستری و سابقه عمل جراحی و در محدوده سنی 60-40 سال شایع تر بود. بین سابقه تزریق خون و هپاتیت مثبت ارتباط معنی دار ملاحظه شد (p=0.001). همچنین جراحی غیرقلبی و هپاتیت نیز رابطه معین دار داشتند (p=0.015). ولی بین سابقه اعتیاد و هپاتیت ارتباط معنی دار دیده نشد. متغیرهای سطح سواد و شغل عوامل خطر محسوب نمی گردند.
    نتیجه گیری
    شیوع هپاتیت در بیماران قلبی مشابه دیگر اقشار عموم مردم می باشد و لذا ضرورت انجام آزمایشات HIV، HBS، HCV قبل از عمل قابل تامل می باشد. پیشنهاد می شود انجام آزمایشات فوق در بیماران با احتمال آلودگی بیشتر، مورد توجه قرار بگیرد.
    کلید واژگان: hvc, hbv, hiv, جراحی قلب, اقدامات تهاجمی
    H. Kazerani
    Background And Aim
    Blood-borne infections are important threatening problems for health care staff which needs more attention. Heart surgery and invasive heart procedures are major risks for transmission of viruses like HBV, HCV, and HIV to patients and medical staff. Therefore this study was performed to assess prevalence of such infections in these patients.
    Materials And Methods
    This descriptive survey included all the patients who had been admitted for cardiac surgery or invasive cardiac procedures in Emam Ali Hospital in Kermanshah from 1999 to 2003. Data collected from medical records, were analyzed by means of T and X2 tests. P. value <0.005 regarded significant.
    Results
    Among 6820 cases, 112 patients had positive HBV and HCV tests (1.6 percent) with 89 HBV positive (1.3 percent) and 31 HCV positive (0.45 percent) cases. (8 patents were both HCV and HBV positive) 76 patients were male (74%), and the remainder were female.No HIV positive patient was detected. Positive cases were more common in hospitalized patients, those with history of previous surgery and blood transfusion, addicts and housekeepers. Data analysis by means of X2 test showed significant correlation between presence of HCV and HBV infection with history of transfusion (p. value=0.001) and previous surgery (P. value=0.015) but not with addiction (p. value=0.675). The variables of education level and job were not found to be risk factors.
    Conclusion
    prevalence of hepatitis among cardiac Patients is similar to general population, so performing routine HBV, HCV, HIV tests in high risk groups should be regarded more important.
  • حمیدرضا کازرانی، مجید جمشیدیان مجاور، امیررضا یوسفی نسب
    سابقه و هدف
    شیرابه ترنجبین در اثر فعالیت حشره ای به نام زنجرک بر روی گیاه خارشتر به وجود می آید. این دارو از زمان های دور در طب سنتی کاربرد داشته و تحقیقات جدید نیز برخی ویژگی های درمانی آن را مورد بررسی و تایید قرار داده است. در این پژوهش برخی اثرات توکسیک احتمالی ترنجبین در موش مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    برای این منظور، در آزمایش اول، دوزهای مختلف ترنجبین (0.6-4.8 g/kg) روزانه به 4 گروه 6 تایی موش سوری (25.6±0.40g) خورانده شد. گروه شاهد (n=6) نیز حجم مشابهی (10ml/kg) از سرم فیزیولوژی دریافت نمود. در آزمایش دوم، گروه های مختلف (n=6، 25.6±0.45g)، مقادیر مشابهی از ترنجبین و یا دارونما را از طریق تزریق داخل صفاقی دریافت نمودند. در هر دو آزمایش، میزان اضافه وزن و علایم ظاهری موش ها طی ده روز دوره آزمایش مورد مطالعه قرار گرفت. هم چنین از موش های آزمایش دوم در پایان دوره جهت سنجش مقادیر سرمی اوره، کراتینین، بیلی روبین تام، فسفاتاز قلیایی (ALP) و آلانین آمینو ترانس فراز (ALT)، خون گیری شد.
    یافته ها
    هیچ گونه تفاوت معنی داری در اضافه وزن و یا پارامترهای سرمی مورد مطالعه بین گروه های دریافت کننده ترنجبین و گروه شاهد مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد ترنجبین در زمان و دوزهای به کار رفته، اثرات توکسیک قابل ردیابی در پارامترهای مورد مطالعه در موش به جای نگذارد.
    کلید واژگان: ترنجبین, اوره, کراتینین, فسفاتاز قلیایی, بیلی روبین, آلانین آمینوترانس فراز
    H.R. Kazerani, M. Jamshidian-Mojaver, A.R. Yusofi-Nasab
    Introduction
    Manna taranjebin is produced by an insect, Poophilus nebulosus, on camel's thorn plant. The manna has been traditionally used in herbal medicine and recent studies have studied/confirmed some of its therapeutic effects. In this study, some potential toxic effects of taranjebin were studied.
    Materials And Methods
    In the first experiment, 4 groups of 6 mice (25.60.40g) received different doses of taranjebin (0.6-4.8g/kg/d) orally. The control group (n=6) received similar volumes (10ml/kg) of normal saline. In the second experiment, different groups of mice (n=5, 25.6±0.45g) were injected similar doses of taranjebin or placebo intraperitoneally. In both studies, the mice were watched for clinical sings during 10 days of experiments. Weight gains were measured in both experiments, and the mice in the second experiment were blood sampled for assessment of serum urea, creatinine, total bilirubin, alkaline phosphatase (ALP) and alanine aminotransferase (ALT).
    Results
    No significant differences, regarding weight gain or the studied serum parameters, were observed between the control groups and those receiving taranjebin.
    Conclusion
    It is concluded that even in high doses, taranjebin does not exert detectable toxic effects in the studied variables.
  • نرجس کازرانی، محمدرضا احمدی
    به منظور تعیین مناسب ترین رقم و تاریخ کاشت، شش رقم کلزای بهاره در استان بوشهر، از طرح کرت های نواری (Strip Plot) در پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار استفاده شد. آزمایش در سال زراعی 1377-1376 در برازجان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. هر واحد آزمایشی شامل چهار خط سه متری با فواصل بین ردیف 50 سانتی متر و بین بوته 10 سانتی متر بود.ستون عمودی شامل شش رقم به اسامی: 1-گلوبال (Global)، 2-رجنت (Regent)، 3-تاور(Tower)، 4-91/7045 PF 5- 88/5045PF 6-مالوکا (Maluka) و ستون افقی شامل چهار تاریخ کاشت: 30/7/، 15/8، 30/8 و 15/8/1376 بود. نتایج به دست آمده نشان داد که بین زمان های مختلف کاشت و ارقام مختلف از نظر عملکرد دانه (Grain yield)، ارتفاع گیاه (Plant height)، ارتفاع اولین کپسول از سطح زمین(First pod height)، درصد روغن(%Oil content) و عملکرد روغن(Oil yield) تفاوت معنی داری در سطح احتمال اشتباه 1% مشاهده شد. همچنین درتاریخ های مختلف کاشت از نظر صفت تعداد شاخه فرعی در بوته اختلاف معنی داری درسطح احتمال اشتباه 5% مشاهده شد. در این تحقیق بیشترین میزان عملکرد دانه ارقام 91/7045 PF و 88/5045 PF در تاریخ کاشت 30/7 به ترتیب با 2010 و 1840 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج حاصل از بررسی همبستگی ساده بین صفات نشان دادکه ارتفاع بوته، ارتفاع اولین کپسول و عملکرد روغن همبستگی مثبت و معنی داری با عملکرد دانه درسطح احتمال 1% داشته و بیشترین همبستگی مربوط به عملکرد روغن با عملکرد دانه (99/0=r) بود.
    کلید واژگان: تاریخ کاشت, عملکرد دانه, ارقام کلزا
    N. Kazerani, M. R. Ahmadi
    To determine the most suitable sowing date for rapeseed cultivars this study was carried out in Busheshr Agriculture Research Center, Borazjan in 1997-1998 cropping season using a strip plot design with four replications. Rapeseed cultivars were: Global, Regent, Tower, Pf7045/91, Pf5045/88 and Maluka which were sown on four different dates with fifteen days interval (oct.20, nov.5, No. 20 and dec.5). Each plot was four row (3m), with 50cm row distances. Results showed that mean seed yield was highest (1509 kg/ha) when sown on oct.20. Interaction between sowing date and cultivars indicated that Pf7045/91 and Pf5045/88 sown on oct. 20, produced the highest mean seed yield of 2010 and 1840 kg/ha, respectively. Results of correlation studies indicated that grain yield had a positive and significant relation with oil yield, plant height and height of first pod. The heighst correlation was determined between seed yield and oil yield(r=0.99) and there was no significant correlation between the other traits.
    Keywords: Sowing date, Grain yield, Oil yield, Rapeseed, Cultivars
  • جعفر کلاهی کازرانی، پریچهر غلیانی، ژاله ورشوساز
    کلرهگزیدین به خوبی به مخاط دهان و پلیکل دندانی متصل می گردد و به سختی از دستگاه گوارش جذب می شود؛ اما در غلظتهای بالا به حدی از دستگاه گوارش جذب می شود که منجر به نکروز کبد می گردد. در این مورد، یک دانشجوی دندانپزشکی به طور تصادفی یک جرعه محلول کلرهگزیدین گلوکونات 20% را نوشید. اقدامات درمانی در مورد وی عبارت بودند از: شستشوی دهان با مقادیر فراوان خمیردندان، نوشیدن شربت آلژینات 5% و بلعیدن 5 گرم قطعات خرد شده چوب پنبه. عوارض جانبی شامل سردرد، سرگیجه، تاری خفیف دید، سرخوشی، دل درد، دل پیچه و از دست دادن کامل حس چشایی به مدت 8 ساعت و بازگشت تدریجی آن طی 48 ساعت بود. با توجه به جذب ناچیز و سمیت خفیف و غلظت پایین فرم رایج دهان شویه، بعید به نظر می رسد بلع چند جرعه از این محلول منجر به سمیت سیستمیک گردد و در نهایت ممکن است منجر به گاستریت شود. در موارد مشابه می توان از اقدامات درمانی شامل نوشیدن آب معدنی، شربت کائولین، کتیرا، بی کربنات ها مانند جوش شیرین، کربونات ها مانند نوشابه های گازدار، سیترات ها مانند جوهر لیمو، کلرایدها مانند آب نمک و... بهره جست.
    کلید واژگان: کلرهگزیدین گلوکونات, سمیت سیستمیک, نکروز کبدی, بیش بیگوانیدها
    J. Koiahie., Kazerani*, P. Ghalyani Isfahani, J. Varshosaz
    Chlorhexidine is bonded well to the oral mucosa and dental pellicle and is poorly absorbed from the astrointestinal tract, but in high concentration it is absorbed enough to produce liver necrosis. In this case a dentistry student accidentally ingested a shot of 20% chlorhexidine gluconate solution. Treatments included washing the oral cavity with lots of tooth paste, drinking of 5% alginate syrup and ingestion of 5g small pieces of cork. The following adverse effects were experienced: headache, giddiness, mild mist, euphoria, stomachache, diarrhea and complete loss of taste sensation for 8h, which recurred gradually during the last 48 hours. According to the poor absorption, low toxicity and low concentration of conventional mouthwashes, systemic toxicity following drinking of some shots of this solution is rare. Ultimately if may cause gastritis. Other treatments which are helpful in the same cases are: drinking of hard water, kaolin and tragacant syrup, bicarbonates such as baking soda, carbonates such as beverage, citrates such as lemon-juice and chlorides such as brine and so on.
    Keywords: Chlorhexidine Gluconate, Systemic Toxicity, Liver Necrosis, Bisbiguanides
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال