khorasani
-
به منظور مطالعه اثر تنش کم آبیاری و تراکم گیاه بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان، اسمولیت های سازگار، محتوی نسبی آب و عملکرد ذرت بچه (رقم پشن) آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با آرایش اسپلیت پلات در مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد با مختصات جغرافیایی (طول جغرافیایی "5، ’8، °59 و عرض جغرافیایی "16، ’34، °36) در سال زراعی 98-1397 انجام شد. کم آبیاری در سه سطح (0 (عدم کم آبیاری) و کم آبیاری 20 و 40 درصد کمتر از نیاز آبیاری گیاه) به عنوان عامل اصلی و سه تراکم گیاه (100، 150 و 200 هزار گیاه در هکتار) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر کم آبیاری بر تمام متغیرها، اثر تراکم گیاه بر محتوی نسبی آب، عملکرد بلال با پوشش، عملکرد بلال بدون پوشش و عملکرد بلال بدون پوشش استاندارد و اثر متقابل بر تمام متغیرها (جز محتوی نسبی آب و فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز) معنی دار بود. نتایج نشان داد با افزایش کم آبیاری (افزایش تنش) و افزایش تراکم گیاه محتوی نسبی آب کاهش یافت. همچنین افزایش کم آبیاری موجب افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز شد. مقایسه میانگین صفات تحت تاثیر اثر متقابل دو عامل نشان داد که با افزایش کم آبیاری و تراکم گیاه محتوی پرولین، کربوهیدارت های محلول و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز به دلیل افزایش تنش خشکی و رقابت درون گونه ای افزایش یافت. کم آبیاری موجب کاهش عملکرد بلال با پوشش، بدون پوشش و بدون پوشش استاندارد شد. اما در همه سطوح کم آبیاری با افزایش تراکم گیاه، عملکرد بلال افزایش یافت. به طور کلی نتایج حاصل نشان داد تنش خشکی سبب افزایش محتوی اسمولیت های سازگار و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان در رقم مورد آزمایش شد اما این افزایش جهت کاهش اثرات تنش بر عملکرد کافی نبود.
کلید واژگان: پرولین, سوپراکسید دیسموتاز, عملکرد بلال, کاتالازIn order to study the effect of deficit irrigation and plant density on antioxidant enzymes activity, compatible Osmolytes, relative water content and yield of baby corn (Pashan cultivar) a field experiment based on randomized complete block design (RCBD) arranged in split-plot with three replications was conducted at the Education-Research Farm (With geographical position: 37°33' north, 59°11' east), Mashhad Branch, Islamic Azad University, Mashhad, Iran, during in cropping season 2018-2019. Irrigation deficit at three levels (0 (Full irrigation), 20 and 40% less than the irrigation requirement) was considered as the main plots and plant density at three levels (100, 150 and 200 thousand plants/ha) were considered at the sub plots. Analysis of variance showed that the effect of deficit irrigation on all variables, effect of plant density on relative water content, husked cob yield, dehusked cob yield and dehusked standard cob yield and interaction between of two factors on all variables (Expect: relative water content and superoxide dismutase activity) were significant. The results showed that with increasing deficit irrigation (increasing stress) and increasing plant density, the relative water content decreased. Also, with increasing deficit irrigation, superoxide dismutase activity increased. Mean comparison of traits under influence of two factors showed that with increase of deficit irrigation and plant density proline content, soluble carbohydrates and the activity of catalase and peroxidase enzymes increased due to increased drought stress and intraspecific competition. Husked cob yield, dehusked cob yield and dehusked standard cob yield decreased due to of deficit irrigation. But at all levels of deficit irrigation, cob yield increased with increasing plant density. In general, the results showed that drought stress increased the content of compatible osmolytes and the activity of antioxidant enzymes in the tested cultivar, but this increase was not sufficient to reduce the effects of stress on yield.
Keywords: Catalase, Cob yield, Proline, Superoxide dismutase -
در پژوهش حاضر، پراکنه های پلی یورتان آب پایه خود شبکه ای شونده در دمای محیط به روش فرآیند استن ساخته شدند. اثر حضور غلظت های مختلف از 3-(آمینوپروپیل) تری اتوکسی سیلان به عنوان عامل اتصال دهنده عرضی مطالعه شد. جهت بررسی ساختار شیمیایی و حضور گروه های آلکوکسی سیلان از آزمون های رزونانس مغناطیسی هسته پروتون و طیف سنجی فوریه زیر قرمز استفاده شد. محتوای ژل نمونه حاوی wt%10 از عامل سیلانی، 90.5% گزارش شد که تاییدی بر تشکیل ساختار به شدت شبکه ای سیلوکسانی بود. با وجود افزایش در اندازه ذرات پلی یورتان از 36.5 به 63 نانومتر در غیاب و حضور wt%10از عامل سیلانی، توزیع باریک در اندازه ذرات پلی یورتان (0.2>PDI) و مقادیر مطلق پتانسیل زتای بالای mV 40، پایداری کلوئیدی بالای این پراکنه ها را نشان داد. افزایش جدایش میکرو فازی در نمونه های شبکه ای شده توسط آزمون میکروسکوپ نیروی اتمی مشاهده شد. بهبود چشمگیر در مقاومت آبی (جذب آب < 5%)، خواص مکانیکی (مدول یانگMPa 420 و استحکام کششی MPa 46.7) و پایداری حرارتی (ºC321= Tmax1و ºC407=Tmax2) پلی یورتان آب پایه حاوی wt%10از عامل سیلانی، نشانگر عملکرد عالی اتصال دهنده عرضی سیلانی در ساخت پوشش های آب پایه پلی یورتانی است.
کلید واژگان: پلی یورتان آب پایه, پراکنه ها, خود شبکه ای شونده, آلکوکسی سیلان هاSelf-curable waterborne polyurethane (WPU) dispersions were prepared via acetone process. The effects of (3-aminopropyl) triethoxysilane (APTES) content as crosslinking agent on the properties of WPUs were investigated. To confirm the polymer structure and the presence of alkoxysilane groups, 1H nuclear magnetic resonance and fourier transform infrared spectroscopy were used. Gel content of the sample containing 10 wt% APTES was reported 90.5% which were revealed highly crosslinking network of the WPU film. Although the particle size went up from 36.5 to 63 nm by introducing 10 wt% APTES, narrow particle size distributions (PDI < 0.2) and the absolute value of zeta potentials greater than 40 mV were obtained. Furtheremore, atomic force microscopy showed that the introduction of siloxane crosslinking increased microphase-separation of the polyurethane films. In the presence of 10 wt% APTES, excellent enhancement in water resistance (water absorption < 5%), mechanical properties (Young’s modulus=420 MPa and tensile strength=46.7 MPa), and thermal stability (Tmax1=321 ºC and Tmax2=407 ºC) made this type of crosslinking highly suitable for WPUs in coating applications.
Keywords: Waterborne polyurethane, Dispersions, Self-curable, Alkoxysilane groups -
فرونشست زمین به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی بوده که بسیاری از دشت های ایران با آن روبرو بوده و باعث تخریب مناطق مسکونی، جاده ها، پلها، خطوط انتقال نیرو، زمین های کشاورزی، چاه ها و پیزومترها شده است. به طور کلی فرونشست ناحیه ای متاثر از فعالیت های انسانی مانند برداشت بی رویه آب از سفره های آب زیرزمینی و شرایط زمین شناسی می باشد که در صورت بروز می تواند آسیب های جدی به زیرساخت های اقتصادی یک منطقه وارد کند. در چند دهه اخیر توسعه سریع کشاورزی و افزایش نیاز آبی باعث استحصال بی رویه و افت سطح آب زیرزمینی در دشت سمنان شده است. در این مقاله نحوه وقوع پدیده فرونشست منطقه ای سطح زمین در جنوب و جنوب شرق دشت سمنان و پهنه بندی این منطقه از نظر پتانسیل فرونشست زمین، مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش ابتدا داده های مربوط به 18 پیزومتر در طی دوره آماری 24 ساله از اسفند 1372 تا اسفند 1396، برای ترسیم منحنی هم افت و هیدروگراف واحد دشت مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای تعیین نوع و ضخامت لایه های زیرین از داده های لاگ پیزومترها، داده های مربوط به مطالعات ژئوالکتریک و نقشه زمین شناسی با مقیاس 1:250000 استفاده گردیده است. سپس با استفاده از داده های منحنی هم افت و اطلاعات شرایط لایه های زیر سطحی، نقشه پتانسیل فرونشست دشت سمنان تهیه شده است. بررسی ها نشان داد که در دوره ی مذکور برداشت مداوم از آب زیرزمینی باعث افت 9/18 متری سطح آب زیرزمینی شده و شرایط را جهت تحکیم میان لایه های رسی و فرونشست زمین فراهم کرده است. نقشه پهنه بندی خطر رخداد فرونشست نشان می دهد که منطقه با پتانسیل بالای فرونشت در این دشت در بخش شمال شرقی دشت و در محدوده جنوب-جنوب غربی شهرک صنعتی قرار دارد.کلید واژگان: فرونشست زمین, دشت سمنان, افت سطح آب زیرزمینی, سونداژ ژئوالکتریکیLand subsidence is one of natural hazards which is involved with most of plains in Iran and leads to damages of urban area, roads, bridges, power transmission lines, agriculture lands, wells and piezometers. Generally, regional subsidence is depended to human activities such as overexploitation of groundwater and geological conditions which can induce considerable damages to economical basis of the area if it be occurred. In the last few decades, the rapid development of agriculture and the increase in the need for water has led to overexploitation of groundwater in the Semnan plain. In this paper, the occurrences pattern of regional subsidence phenomenon in the south and south-east of the Semnan plain and also the zoning of this region in terms of the susceptibly of land subsidence have been discussed. In this research at the first step data of 18 piezometers for 24 years period (May 1993-2017) were used to provide iso-potential lines of drawdown groundwater level and unite hydrograph of the plain. Furthermore, for the determination of type and thickness of the subsurface layers some data including piezoelectric log, geoelectric studies and geological map with a scale of 1: 250,000 were used. Then, using the drawdown groundwater level map and the subsurface layers conditions map, a subsidence susceptibility map of the Semnan plain was prepared. The results showed that during the period of 1993-2018 continuous overexploitation of groundwater caused a drop of 18.9 meters of groundwater level and provided conditions for consolidation of clayey layers and land subsidence. The subsidence hazard zonation map indicates that the region with a high potential of subsidence in this plain is located in the northeastern part of the plain and in the south-southwest of the Semnan industrial park.Keywords: Land subsidence, Semnan plain, groundwater table dropping, geoelectric sounding
-
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هفدهم شماره 11 (پیاپی 118، Nov 2019)، صص 831 -840مقدمه
پره اکلامپسی به عنوان یک بیماری تحدید کننده ی حیاط مطرح بوده که هم بر سلامت مادر و نوزاد تاثیر گذار می باشد. مطالعات گسترده ای در زمینه ی ارتباط عوامل تغذیه ای با بروز پره اکلامپسی انجام شده است. اگرچه، اطلاعات اندکی در زمینه ی نقش ویتامین دی در ایجاد پره اکلامپسی در میان جمعیت ایرانی موجود است.
هدفهدف از مطالعه ی حاضر بررسی ارتباط میان وضعیت ویتامین D و پره اکلامپسی می باشد.
مواد و روش هاتعداد 120 مادر باردار که به بیمارستان های کمالی و البرز واقع در شهر کرج مراجعه کرده بودند وارد مطالعه شده و به دو گروه با تشخیص پره اکلامپسی و کنترل تقسیم شدند (60 بیمار در هر گروه). اطلاعات بالینی بیماران شامل خصوصیات دموگرافیک و یافته های آزمایشگاهی جمع آوری شد. سطح سرمی ویتامین دی، کلسیم، فسفر و پاراتیروئید اندازه گیری شد. از آنالیز لوجستیک رگرسیون جهت بررسی فاکتورهای پیش گویی کننده ی پره اکلامپسی استفاده شد.
نتایجمیانگین سنی مادران باردار با تشخیص پره اکلامپسی و گروه کنترل به ترتیب 25/5±48/31 و 28/5±01/29 سال بوده است. میانگین BMI در گروه با تشخیص پره اکلامپسی 98/4±92/27 بوده که به صورت معناداری از گروه کنترل بیشتر بوده است (001/0p<). سطح سرمی ویتامین دی در گروه پره اکلامپسی به صورت معنی داری پایین تر از گروه کنترل بوده است (007/0 p=). همچنین بعد از کنترل فاکتورهای مخدوش کننده، هیچ ارتباط معناداری میان کمبود ویتامین دی و فاکتورهای زمینه ساز پره اکلامپسی مشاهده نشد.
نتیجه گیریمطالعه ی ما نشان داد در بیماران با تشخیص پره اکلامپسی سطح ویتامین دی به صورت معناداری پایین تر از گروه کنترل بوده است. اگرچه، ارتباط معناداری میان کمبود ویتامین دی و ریسک ایجاد پره اکلامپسی مشاهده نشد.
کلید واژگان: پره اکلامپسی, ویتامین دی, 25-هیدروکسی ویتامین دی, بارداریBackgroundPreeclampsia is considered as a serious life-threatening condition that could affect both maternal and fetal outcome. Many studies have examined the association of nutritional factors with the incidence of preeclampsia. However, little is known about the possible role of vitamin D in the development of preeclampsia among the Iranian population.
ObjectiveThe aim of the present study was to evaluate the association between vitamin D status and preeclampsia.
Materials and MethodsA total of 120 pregnant women who were referred to Kamali and Alborz General Hospital located in the Karaj City were enrolled in this study and categorized into preeclamptic and control groups (n = 60/each). The clinical details of patients such as demographic characteristics and laboratory findings were obtained from the patients. The serum levels of vitamin D, calcium, phosphorus, and parathormone were also measured. Multivariate logistic regression analysis was used to assess for independent predictors of preeclampsia.
ResultsThe mean age among pregnant women with preeclampsia and control group were 31.48 ± 5.25 and 29.01 ± 5.28, respectively. The mean body mass index among the preeclamptic group was 27.92 ± 4.98, which was significantly higher compared to the control group (p < 0.001). The serum vitamin D levels were significantly lower in women with preeclampsia compared to the control subjects (p = 0.007). Moreover, no correlation between vitamin D deficiency and predisposing factors of preeclampsia was observed after adjusting for confounding factors.
ConclusionOur study revealed that serum vitamin D level is significantly lower in among the pregnant women diagnosed with preeclampsia compared to the healthy subjects. However, no correlation was observed between the vitamin D status and the risk of preeclampsia development.
Keywords: Preeclampsia, Vitamin D, 25-Hydroxyvitamin D, Pregnancy -
نشریه علوم زمین، پیاپی 112 (تابستان 1398)، صص 181 -190
دشت سمنان واقع در حاشیه شمالی کویر مرکزی ایران، دارای اقلیمی خشک تا نیمه خشک است. در دهه های اخیر رشد سریع جمعیت و نواحی صنعتی در این دشت و به دنبال آن افزایش نیاز آبی موجب شده تا استحصال بی رویه از منابع آب زیرزمینی بالا رود و در نتیجه ژرفای دستیابی به سطح آب شدت یابد. همین امر دشت سمنان را در زمره مناطق بحرانی کشور از نظر کمبود منابع آب و پیامدهای پس از آن قرار داده است. در این پژوهش جهت برآورد میزان نشست زمین در بازه زمانی 26/3/1382 تا 23/8/1383 با استفاده از روش تداخل سنجی تصاویر ماهواره ای (InSAR)، حداکثر فرونشست 133 میلی متری زمین در شهر سمنان و پیرامون آن محرز شده است. با هدف شناسایی عوامل موثر در فرونشست بخشی از دشت سمنان، نوسانات عمق سطح آب زیرزمینی نیز به همراه ترسیم نمودار هیدروگراف از نتایج 15 چاه مشاهده ای مورد بررسی قرارگرفت که نشان دهنده افت ممتد سطح آب در طی دوره های آبی سال های 1382 تا 1388 بوده؛ به طوری که کمینه نرخ افزایش ژرفای سطح آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی برابر 22 سانتی متر در سال است. آنچه از انطباق مناطق دچار فرونشست و منحنی های افت تراز سطح ایستابی آب در این تحقیق بر می آید آنست که بهره برداری منابع آبی زیرزمینی بیش از میزان تغذیه آبخوان سبب افزایش تنش موثر و در نتیجه تحکیم بالای رسوبات شده است که این عامل دشت سمنان را با توجه به خواص ژئوتکنیکی آبخوان مستعد فرونشست می کند. به عبارتی پهنه های دارای فرونشست بر مناطق افت سطح آب های زیرزمینی، منطبق هستند و یا در نزدیکی آنها قرار دارند. از این رو مدیریت منابع آب باید هر چه بیشتر مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد تا همگام با توسعه پایدار کشاورزی و صنعت بتوان از ادامه روند کنونی فرونشست زمین جلوگیری کرد.
کلید واژگان: افت سطح آب زیرزمینی, دشت سمنان, فرونشست زمین, نمودار هیدروگراف آب, تداخل سنجی ماهواره ایSemnan plain is located on the northern edge of Iran's central desert and has a semi-arid climate. In recent decades, rapid population growth, increasing Industrial areas and water demand has led to excessive extraction of groundwater resources. As a result, the crisis of the severity of the decline in groundwater levels and ground subsidence in Semnan plain was reported. Satellite imagery interferometry (InSAR) monitoring in the specific period of 2003 to 2004 shows that maximum of 133 mm of ground subsidence in Semnan city has been occurred. The factors affecting the ground subsidence of Semnan plain were investigated by drawing hydrographic charts of groundwater level using the results of 15 observational wells. Continuous drawdown of groundwater levels can be seen during the water period of 2003 to 2009. Minimum rate of decline in groundwater level equal to 22 centimeters per year was reported. Merging the results of ground subsidence and decline of groundwater level illuminated the exploitation of groundwater resources over the aquifer recharge rate which increases the effective stress in soil layers and thus sediments high consolidation. This was the key factor for subsidence in Semnan plain with respect to the geotechnical properties of the aquifer. Therefore, water resources management was recommended for sustainable development of agriculture and industry.
Keywords: Decline in ground water levels, Semnan plain, Ground subsidence, Water hydrograph chart, Satellite imagery interferometry -
هدفاین پژوهش با هدف شناسایی و ارائه الگوی مفهومی وظایف مدیران ارشد فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی انجام شد.مواد و روشپژوهش حاضر به روش آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. در همین رابطه نخست ادبیات پژوهش های مرتبط بررسی و سپس به کمک روش کیفی فراترکیب وظایف کلیدی و خرده وظایف مدیران فناوری اطلاعات شناسایی شد. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و پس از طی فرآیند 5 مرحله ای غربالگری اسناد صورت گرفت. داده های کیفی نیز به روش تحلیل محتوا و به شیوه کدگذاری اولیه و ثانویه تجزیه و تحلیل شد. هم چنین پایایی بخش کیفی با استفاده از ضریب توافق کاپا (0/653) مطلوب ارزیابی شد. در بخش کمی نیز مدیران و معاونین مراکز فناوری اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه امیرکبیر جامعه پژوهش حاضر را تشکیل داده اند. نمونه گیری بخش کمی نیز به صورت هدفمند و به شیوه سرشماری صورت گرفت. در ادامه بر مبنای یافته های کیفی پرسشنامه ای 61 سوالی ساخته شد، روایی پرسشنامه از سوی صاحب نظران تایید و پایایی آن نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0/92 برآورد شد و سپس میان 53 نفر از مدیران و معاونین مراکز فناوری اطلاعات دانشگاه های منتخب بخش کمی توزیع گردید. هم چنین داده های حاصل از بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی (درصد و میانگین) و استنباطی (آزمون T تک گروهی و آزمون فریدمن) تجزیه و تحلیل شد.بحث و نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش و درنتیجه فراترکیب اسناد مجموعا 12 وظیفه کلیدی و 61 خرده وظیفه مدیران فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی شناسایی شد که در این میان وظایف کلیدی تامین زیرساخت ها، مذاکره، رهبری، ائتلاف سازی و تسهیل گری، کارآفرینی، مدیر مالی و تخصیص منابع، عاملیت تغییر، مربیگری و الهام بخشی، نظارت و ارزیابی، سیاست گذاری، تیم سازی و رابط بودن مدیر ارشد فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی به ترتیب در اولویت های اول تا دوازدهم وظایف کلیدی مدیران فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی قرار گرفتند. از منظر مشارکت کنندگان در پژوهش همه وظایف شناسایی شده مدیران ارشد فناوری اطلاعات در آموزش عالی اهمیتی بالاتر از متوسط را داشته اند اما با این وجود تلاش برای تامین زیرساخت های فناوری اطلاعات، مذاکره و چانه زنی با سایر ذی نفعان این حوزه و هم چنین ایفا نقش رهبری فناوری اطلاعات در دانشگاه ها به عنوان سه وظیفه کلیدی این مدیران ارشد تعیین شده اند.کلید واژگان: آموزش عالی, فراترکیب, مدیریت فناوری اطلاعات, مدیر ارشد اطلاعاتObjectiveThis study aimed to identify and introduce a conceptual model of IT manager’s tasks in higher education institutions .Materials and methodsThe research methodology was exploratory mixed method. In this regard, the relevance research literature reviewed and IT manager’s key tasks and sub-tasks identified by using the meta-synthesis qualitative method. Sampling in qualitative part was purposefully and took place after five-step documents screening process. The qualitative data were analyzed by content analysis. Also the kappa coefficient (0/653) about the reliability of the qualitative part was assessed as desirable. in the quantitative part IT managers from public universities in Tehran (Shahid Behshti University, University of Tehran, Sharif University of Technology & Amirkabir University of Technology), comprised the study population. The census sampling method was used in quantitative part. In the following a questionnaire was developed based on qualitative results and the validity of the questionnaire was verified by experts and also the reliability of it, was estimated at 0/88. Then it distributed among 53 IT managers in the selected institutes. The quantitative data were analyzed with descriptive statistics (percentage & mean) and inferential statistics (one sample t test & Friedman test) .Result and DiscussionThe results indicated that based on meta-synthesis results 12 key tasks and 61 sub-tasks of IT managers in higher education institution was identified. Also among the identified key tasks; providing infrastructure, negotiation, leadership, Coalition building and facilitating, entrepreneurship, finance director and resources allocation, change agent, coaching and inspiring, monitoring and evaluation, policy making, team building and communication, respectively were in the first to twelve key tasks of IT managers in higher education. From the perspective of research participants, all of the identified tasks of the Chief Information Officer’s in higher education have been above average. Nevertheless, attempt to provide IT infrastructure, Negotiation and bargaining with all stakeholders and also the role of IT leadership has been identified as the three key tasks of the universities Chief Information Officer’s.Keywords: Chief Information Officer- Higher Education- Information Technology Management - Meta-synthesis
-
مجله محیط و معدن، سال دهم شماره 2 (Spring 2019)، صص 465 -477
مواد مخلوط سنگی یا بیم راک ها مواد پیچیده زمین شناسی هستند که به عنوان یک ترکیب سنگی، شامل بلوک های قابل توجه ژئوتکنیکی درون یک ماتریس متصل شده با بافت ریزتر تعریف می شوند. شیروانی مخلوط سنگی از این مواد تشکیل می شود و معمولا در محیط های هوازده و کم عمق مشاهده می شود. برخی مشخصات بلوک ها که بر مقاومت مواد مخلوط سنگی تاثیر می گذارد شامل نسبت بلوک حجمی، جهت یافتگی و آرایش آن ها است که نقش مهمی بر پایداری شیروانی های مخلوط سنگی دارند. مطالعات گذشته نشان می دهد که ابعاد بلوک های موجود در مواد مخلوط سنگی معمولا از یک توزیع مشخص پیروی می کند و برای یک شیروانی به ارتفاعH ابعاد بلوک ها از 0/5 H تا 0/75 H 0/75 تغییر می کند. در این پژوهش، تاثیر موقعیت بلوک های بزرگ بر پایداری شیروانی های مخلوط سنگی با استفاده از مدل های عددی و فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است. بلوک هایی که ابعادی بزرگ تر از نصف ارتفاع شیروانی H 0/5 دارند به عنوان بلوک بزرگ لحاظ شده است. در این پژوهش، در ابتدا 30 مدل فیزیکی ایجاد شد و با استفاده از یک ماشین میز شیب دار مورد آزمایش قرار گرفت. این مدل ها توزیع ابعاد بلوک مشخص و نسبت بلوک حجمی معین با بلوک های بیضوی داشته اند. متغیر اصلی در این مدل ها، موقعیت بلوک های بزرگ بوده است که شامل سه دسته بخش پایین شیروانی، بخش بالای شیروانی و وضعیت تصادفی است. بر اساس نتایج آزمایش های انجام شده بر روی مدل های فیزیکی، 30 مدل عددی در مقیاس آزمایشگاهی با استفاده از روش اجزای محدود تولید شد. پس از مقایسه مدل های فیزیکی و عددی که تطابق خوبی نیز داشتند، مدل های عددی به مقیاس طبیعی توسعه داده شد. شیروانی های مخلوط سنگی تئوری که در این پژوهش بررسی شدند، نشان دادند که موقعیت بلوک های بزرگ اثر قابل توجهی بر پایداری این شیروانی ها دارد.کلید واژگان: مواد مخلوط سنگی (بیم راک), شیروانی مخلوط سنگی, بلوک های بزرگ, مدل سازی عددی, مدل سازی فیزیکیBimrocks are complex geomaterials that are defined as mixtures of rocks composed of geotechnically significant blocks within a matrix of finer texture. Bimslopes are made from bimrocks and are usually seen in weathered and shallow environments. Some characteristics of blocks affecting the strength of bimrocks include VBP (Volumetric Block Proportion), orientation, and arrangement, which have important roles in the stability of bimslopes. Previous studies show that bimrocks usually have a specific block size distribution, and for a bimslope with height of “H”, the size of blocks is changed from 0.05H to 0.75H. In this paper, the influence of large blocks position on bimslope stability was investigated by the physical and numerical models. The blocks that had a dimension larger than 0.5H were considered as “large blocks”. In this work, first, thirty physical models were created and tested using a titling table machine. These models have a specific block size distribution and VBP with ellipsoidal blocks. The main variable of the models is large blocks position, where three categories including lower part of bimslope, upper part of bimslope, and sporadic state are considered. Based on the results of physical trials, thirty numerical models at the laboratory scale were generated using the finite element method. After comparing the physical and numerical models, which showed a good accordance, the numerical models were developed to the natural scale. The theoretical bimslopes investigated in this work showed that the position of large blocks had a significant influence on the stability of bimslopes.Keywords: Bimrocks, Bimslopes, Large Blocks, Numerical Modeling, Physical Modeling -
AimsNowadays, with the advancement of life and more use of computers, musculoskeletal pains and disorders in computer users have also increased. Therefore, the aim of this study was to evaluate the status of musculoskeletal pains and disorders of computer users in health care providers working in comprehensive health centers of Sirjan.
Instruments &MethodsIn this descriptive-analytical study, 110 health care providers working in comprehensive health centers of Sirjan were selected through simple random sampling. In order to evaluate musculoskeletal discomfort and pains, a Nordic questionnaire was used and a body map was used to determine the location of pain. Data analysis was performed, using SPSS software.FindingsAccording to the findings, the highest pain and discomfort in neck was observed in 46.4% and, then, the pain in the shoulder region was 12.7%. In the lower limb, the most pain was reported in the waist with 18.2% and the least pain was reported in left wrist, both elbows and ankle.ConclusionMusculoskeletal discomforts are clearly seen in computer users; more discomforts and pains are observed in the upper body, especially in the neck and shoulders, and in most cases, this pain does not come from a particular illness or discomfort. Further studies are suggested to determine the status and non-ergonomic points of work in these individuals.Keywords: Pain, Musculoskeletal Disorders, Computer Users, Health Care Providers -
زمینه و هدفآسیب لیگامان متقاطع قدامی (ACL) در فوتبال رایج می باشد و الگوهای حرکتی نقش کلیدی در بروز صدمات غیر برخوردی ACL بازی می کنند. هدف این مطالعه بررسی اثر برنامه +11 بر بهبود الگوهای حرکتی فرود و ماندگاری نتایج در فوتبالیست های مرد جوان می باشد.روش بررسی24 فوتبالیست (سن 18/1±79/16 سال، قد 12/8±17/174 سانتی متر، وزن 01/10±45/62 کیلوگرم و سابقه فوتبال 26/1±96/6 سال) در پژوهش حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه مداخله و گروه کنترل (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی 3 بار در هفته به مدت 8 هفته برنامه +11 را انجام دادند درحالی که گروه کنترل برنامه گرم کردن معمول خود را داشتند.یافته هایافته های آزمون سنجش مکرر ترکیبی نشان داد الگوی فرود آزمودنی ها بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه +11 بهبود معنی داری داشته است (006/0P=) اما این تغییرات بعد از یک ماه ماندگار نبودند (146/0P=).نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گیری کرد که برنامه +11 فیفا می تواند باعث بهبود الگوی فرود بازیکنان فوتبال حرفه ای مرد جوان در شرایط نزدیک به دنیای واقعی شود و احتمالا این عامل می تواند در کاهش صدمات غیر برخوردی ACL موثر باشد. هرچند باتوجه به ماندگار نبودن اثرات این برنامه بر روی الگوی فرود، ضرورت تداوم در انجام برنامه +11 احساس می شود.کلید واژگان: فیفا +11, پیشگیری, فرود, فوتبال, لیگامان صلیبی قدامیBackground and aimAnterior cruciate ligament (ACL) injuries are common in soccer and motion patterns are believed to play a key role in the incidence of non-contact ACL injuries. The aim of this study was to investigate the effect of the FIFA 11+ program on kinematical risk factors related to anterior cruciate ligament (ACL) injury and durability of the results in male elite-youth soccer players.Materials and MethodsTwenty- four male soccer players (mean ± SD: age = 16.79 ± 1.18 years, height = 174.17 ± 8.12 cm, mass = 62.45 ± 10.01 kg, experience = 6.96 ± 1.26 years) participated in this study and randomly were divided into two groups, intervention and control (n = 12 per group). The experimental group performed the FIFA 11+ program 3 times per week for 8 weeks whereas the control group just performed their regular warm-up program.ResultsThe mixed-repeated measure showed that there was a significant improvement in the landing pattern between the pre-test and post-test for the 11+ group (P=0.006) while no significant was found improvement between the post-test and retention-test; after one month of post-test (P=0.146).ConclusionIt can be concluded that the FIFA 11+ program can improve the landing pattern during the real-world scenario in male elite-youth soccer players and this likely can be effective in reducing non-contact ACL injuries. However, due to the failure to maintain the effects of this program on the landing pattern, the necessity of continuation of performing the 11+ program is felt.Keywords: Anterior cruciate ligament, Landing, Prevention, Soccer, The FIFA 11+
-
ذرات معلق اتمسفری نقش مهمی در تعدیل و تغییر اقلیم، چرخه های هیدرولوژیکی، شیمی اتمسفر، چرخه های بیوژئوشیمیایی و بهداشت عمومی دارند. هدف این مطالعه، بررسی منشا ذرات معلق در اتمسفر کرمانشاه می باشد. غلظت 20 عنصر (پتاسیم، سدیم، کلسیم، فسفر، مس، نیکل، سرب، کادمیم، سلنیوم، روی، آهن، منیزیم، بور، کروم، کبالت، آرسنیک، مولیبدن، وانادیم، آلومینیوم، منگنز) برای 55 نمونه خاک و 41 نمونه ذرات معلق بوسیله دستگاه ICP آنالیز شد. منشا ذرات معلق با استفاده از روش های تحلیل عاملی، تحلیل خط سیر توده هوای معکوس، فاکتور غنی سازی و نسبت آلومینیوم به روی شناسایی شدند. کلسیم حداکثر غلظت (ppb 84600) و سرب حداقل غلظت (ppb95/8) را در نمونه های ذرات معلق و کلسیم حداکثر غلظت ppb) 2074800)، مولیبدن حداقل غلظت (ppb 8/3) را در نمونه های خاک دارا بودند. نتایج نشان داد که مقادیر فاکتور غنی سازی عناصر بور، روی و مولیبدن خیلی بالا در گستره بین 31 تا 29/507 و عناصر مس، سرب، کادمیم، نیکل، وانادیم و کروم در گستره بین 1 تا 10 و عناصر آهن، پتاسیم، کلسیم، سلنیوم، آرسنیک، کبالت، فسفر، منیزیم و سدیم دارای میزان فاکتور غنی سازی پایین در گستره کمتر از 25/0 می باشند. تحلیل عاملی، عناصر را براساس منابع انتشار آن ها در شش عامل دسته بندی کرد. عامل اول سدیم، آلومینیوم، کلسیم و پتاسیم، عامل دوم کادمیم، مولیبدن و کروم، عامل سوم مس، سرب و کبالت، عامل چهارم آهن و منگنز، عامل پنجم فسفر و عامل ششم وانادیم را شامل می شد. براساس نتایج فاکتور غنی سازی، تحلیل عاملی عناصر پوسته ای کلسیم، سدیم، منیزیم، پتاسیم، فسفر، سلنیوم، منگنز و آهن تامین کننده اصلی عناصر در ذرات معلق در هوای کرمانشاه است و انتشارات وابسته به وسایل نقیله و صنایع در درجه دوم اهمیت قرار دارند.کلید واژگان: ذرات معلق, فاکتور غنی سازی, تحلیل عاملی, تحلیل خط سیر توده هوای معکوس, نسبت آلومینیوم به روی, کرمانشاهAn atmospheric aerosol plays an important role in modification and change of climate, hydrological cycles, chemistry of the atmosphere, biogeochemical cycles and public health. The purpose of this research is investigation of emission sources of Suspended elements in Kermanshah. The concentrations of twenty elements consisting of K, Na, Ca, P, Cu, Ni, Pb, Cd, Se, Zn, Fe, Mg, B, Cr, Co, As, Mo, V, Al, Mn were analyzed by ICPfor 55 soil samples and 41 aerosols samples. Source of aerosols have been identified using factor analysis, the backward air mass trajectory analysis, enrichment factor and the Al/Zn ratio.Ca and Pb have maximum concentration (84600pbb) and minimum concentration (8.95) in aerosols samples, respectively and also, Ca and Mo have maximum concentration (2074800pbb) and minimum concentration (3.8) in soil samples, respectively. The results showed that EF- values of elements of B, Zn and Mo are very high in the range of 31 to 507 and elements of copper, lead, cadmium, nickel, vanadium and chromium are in the range of 1 to 10 and the elements such as iron, potassium, calcium, selenium, arsenic, cobalt, phosphorus, magnesium and sodium have low EF- values less than 0.25.Factor analysis classified elements in six factors based on sources of their emission. The first factor consisted of Na, Al, Ca, K, the second factor was Cd, Mo, Cr, the third factor was Cu, Pb, Co, the fourth factor consisted of Fe, Mn, the fifth factor was P, the sixth factor was V. According to results of factor analysis, enrichment factor, the crustal elements of K, Na, Ca, P, Fe, Mg, Mnare the main contributor to the elements in air in aerosols in the Kermanshah. Vehicle-related emissions and industry rein grade of second.Keywords: Aerosols, Enrichment Factor, Factor Analysis, Backward trajectory analyses, The Al, Zn ratio, Kermanshah
-
One way to protect food and nutrients is to use gamma irradiation. Gamma rays are capable of influencing fatty acids, thus, this research was carried out to test the impact of using gamma rays on pistachio stored for six months and to determine the optimal effective dose of gamma with no negative impact on the amount of fatty acids in different types of pistachios. Three doses including 3, 5, and 9 kGy of gamma rays were used to protect and store different pistachios in Kerman. After being exposed to gamma rays, the pistachios were stored for six months in a storehouse at 5°C and (9-43%) RH. Every three months, the samples were analyzed. The greatest amount of oleic acid was found in Ahmad Aghaei pistachio type (62.08%) followed by Ohadi (61.03%), Kaleh Qouchi (59.83%), and Akbari (55.80%) types (P< 0.05). Over time, oleic acid and unsaturated fatty acids decreased in all of the control and test samples. After three months of storing, in Ahmad Aghaei pistachios irradiated with a 3 kGy dose of gamma, the amount of oleic acid fatty acid was 45.15%. With 5 kGy dose, after three months, oleic acid fatty acid was 66.65%, and with 9 kGy dose after three months, it was 59.90%. Therefore, it can be concluded that the use of irradiation doses of 5 and 9 kGy affects the increase of unsaturated and derived fatty acids, thus, the dose of 5 kGy irradiation is most appropriate.Keywords: Ahmad Aghaei pistachio, Fatty Acid Profile, Gamma Irradiation, Oleic acid, Storage
-
Venomous snakebite is a life-threatening injury in many tropical and subtropical areas including Iran. The gold standard treatment option for human envenomation is the use of antivenoms. Despite the unique effects of horse-derived antivenoms on the treatment of snakebite, they are not fully perfect and need improvements. In this study, human recombinant Fab fragment antivenom was produced in Rosetta-g bacterium using a gene library constructed in the previous study. The prepared Fab was purified in several steps, desalted, and lipopolysaccharide-depleted using ammonium sulfate solution and dialysis against phosphate buffer and Triton X-114 solution, respectively. Subsequently, the product was initially confirmed by the sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis and enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA), respectively. Finally, the neutralization potency of the product was investigated in laboratory Syrian Mice. The obtained results showed corresponding reduced bands to Fab fragment with the molecular weight of about 28 kDa at a concentration of 3.1 mg/ml. There was a significant difference between the groups in terms of ELISA test (P<0.05). The neutralization potency of the product against the venom of Echis carinatus (E. carinatus) was about 7 LD50/ml (54.6 µg/ml) when tested on mice. Based on the results, the Fab fragment antivenom had the ability to neutralize the in vivo biological activity of the venom of Iranian E. carinatus. However, further studies are recommended to reach a suitable concentration of antivenom fragment.Keywords: Echis carinatus, Fab fragment, Gene library, Antivenom, Polyclonal
-
یک جفت لیزر بخار نمک مس از نوع مس برمید به صورت آرایش نوسان گر- تقویت کننده ترتیب داده شد. پارامترهای تقویت لیزر شامل بهره ی علامت کوچک و شدت اشباع با گازهای کمکی نئون و هلیم به طور جداگانه اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفتند، به طوری که مقادیر 1-cm 078/0 و 1-cm 07/0 برای بهره ی علامت کوچک و هم چنین مقدارهای 2-μJ cm 34 و 2-μJ cm 47 برای شدت اشباع به ترتیب برای گازهای کمکی نئون و هلیم به دست آمده اند. هم چنین از اندازه گیری توان خروجی سیستم با این گازها مقدارهای W 8 و W 10 به ترتیب با گازهای کمکی نئون و هلیم به دست آمد. مشخص شد که استفاده از گاز کمکی هلیم نسبت به گاز کمکی نئون در لیزر مس برمید بهتر است و از بازده و توان خروجی بیش تری برخوردار است. هم چنین شرایط عملکرد بهینه ی سیستم تعیین شد. نتایج به دست آمده با عملکرد سیستم های نوسان گر- تقویت کننده ی لیزر بخار مس خالص و بخار طلا نیز مقایسه گردید. به هرحال نوع گاز کمکی می تواند در پارامترهای میکروسکپی لیزر و در نهایت بر روی عملکرد و توان خروجی لیزر اثر گذار باشد.کلید واژگان: لیزر بخار مس برمید, نوسان گر- تقویت کننده, بهره ی علامت کوچک, شدت اشباع, گاز کمکیA pair of copper bromide lasers in an oscillator-amplifier configuration was operated to measuring the small-signal gain and saturation intensity, as amplifying parameters of the laser. The values of 0.078cm-1 and 0.07cm-1 were measured for small signal gain with buffer gases neon and helium, respectively, thus, the values of 34 and 47µJ/cm2 were measured for saturation intensity with neon and helium buffer gases, respectively. The output power of system was measured; the values of 8 and 10W were obtained with buffer gases of neon and helium, respectively. It was shown that, the use of helium has more efficient and output power than that of neon in copper bromide lasers. Hence, the optimum conditions have been obtained. The results were compared to that of copper- and gold vapor lasers. The type of buffer gas used can affect the microscopic parameters, which in turn affects the operation and output power of the laser.Keywords: Copper Bromide Laser, Oscillator-Amplifier, Small Signal Gain, Saturation Intensity, Buffer Gas
-
زمینه و هدفهدف از انجام این مطالعه تحلیل حساسیت و عدم قطعیت یک مدل برای برآورد نرخ فرایندهای هوازی در محل دفن پسماندهای شهری است.روش بررسیاز روش مونت کارلو که یکی از روش های رایج برای برآورد عدم قطعیت در نتایج مدل ها است در این تحقیق استفاده شد. پس از به دست آوردن داده های مبنا از طریق آزمایش، و با در نظر گرفتن تابع توزیع احتمال یکنواخت داده های ورودی برای شبیه سازی مونت کارلو از یک بازه %15± از داده های مبنا به طور تصادفی نمونه برداری شد. مدل 1000 مرتبه اجرا شد. در نهایت شاخص کل سوبول (Total Sobol Index) برای هر یک از ورودی ها محاسبه شد. عدم قطعیت خروجی های مدل با استفاده از میانگین و خطای استاندارد میانگین در نتایج مونت کارلو به دست آمد.یافته هانتایج نشان داد که میزان انتشار دی اکسید کربن بیشترین اثر را بر برآورد نرخ فرایند کمپوست در محل دفن دارد. تمام ورودی های مدل اثر تقریبا مشابهی در تغییرات نرخ فرایند اکسیداسیون متان داشتند. نرخ فرایند هضم بی هوازی بیشتر تحت تاثیر تغییرات در میزان انتشار متان بود. میانگین های محاسبه شده برای خروجی ها با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو بسیار نزدیک به عدد برآورد شده توسط داده های مبنا و در بازه %10± بود.نتیجه گیرینتایج تحلیل حساسیت نشان داد که واریانس در خروجی های مدل ناشی از عدم قطعیت در اندازه گیری متان و دی اکسید کربن منتشر شده از محل دفن است. بنابراین با افزایش تعداد نمونه می توان عدم قطعیت نتایج را به طور معنی داری کاهش داد.کلید واژگان: فرایندهای هوازی, محل دفن, مدل موازنه جرم, شبیه سازی مونت کارلوBackground And ObjectiveThe aim of this study was to assess the sensitivity and uncertainty analysis of a mass balance model to estimate the rate of aerobic processes in a landfill.Materials And MethodsMonte Carlo simulation is a common method to evaluate uncertainty of the results of a model. Here, we used a Monte Carlo (MC) simulation. The data obtained from the experiments were used as a baseline. Considering a uniform Probability Distribution Function (PDF) within ±15% deviation, samples were taken from the baseline data. Using randomly selected inputs, model was executed for 1000 iterations and outputs were evaluated. Then, the total Sobol index for each input parameter was determined. The uncertainty of each output was presented by standard error and means observed in MC simulation.ResultsThe results of this study revealed that while the uncertainty for the rate of composting process was mainly originated from the measured value of CO2 flux, the evaluated value for the rate of anaerobic digestion process was highly influenced by the value measured for CH4 emission flux. All inputs contributed equally to the uncertainty in the evaluated values for the rate of methane oxidation process. Although a variability of 15% was assumed for the model inputs, the mean value for the outputs from Monto Carlo simulations were close to those obtained by using base values that were in most cases within ±10% limit.ConclusionThe majority of the uncertainty in the outputs came from the variability in the measurement of the flux of CH4 and CO2. The error in these parameters, however, can be minimized by increasing frequency and replicates of gas samples as these parameters are measured directly for each location.Keywords: Aerobic processes, Landfill, Mass balance model, Monte Carlo simulation
-
هدف از این پژوهش، شناسایی جهت گیری های برنامه درسی دردوره تمرکزگرایی در نظام آموزش عالی ایران می باشد. روش پژوهش مورد نظر تاریخی می باشد که محقق تلاش نموده با بهره گیری از مستندات وآیین نامه های در دسترس و مصاحبه با خبرگان کلیدی حوزه آموزش عالی و برنامه درسی نسبت به شناسایی جهت گیری های برنامه های درسی در پنج بعد فرایند، نظام، رشته تحصیلی، حرفه و دانش در دوره تمرکزگرایی بپردازد. حوزه پژوهش بررسی کلیه متون، پژوهش های انجام شده و اسناد مربوط به برنامه های درسی و نتایج حاصل از مصاحبه با مطلعین کلیدی حوزه آموزش عالی و برنامه درسی بود، ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات و استخراج بندها مرتبط با موضوع پژوهش، فیش های تحقیق بودند که همه توسط محقق ساخته شدند. سپس داده های گردآوری شده از طریق تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها، این دوره از سال 1363 با شکل گیری شورای عالی برنامه ریزی در بدنه وزارت علوم شروع و تا سال 1379ادامه یافت. در این دوره برای تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب اسلامی برنامه های دوره های تحصیلی به صورت متمرکز و به وسیله شورای عالی برنامه ریزی مورد بازبینی قرار گرفت و دانشگاه ها ملزم به اجرای مصوبات آن شورا شدند. بدین ترتیب نظام برنامه ریزی درسی متمرکز سایه خود را بر آموزش عالی کشور نیز افکند.کلید واژگان: آموزش عالی, تمرکزگرایی, برنامه درسی آموزش عالی, جهت گیری های برنامه های درسیThe purpose of this study is to identify the orientations and features of the curriculum in the period of centralization in Iran's higher education system .The research methodology is a historical research tradition and it is a qualitative method that has been tried by using resources, documentation and available literature and interviewing key experts in the field of higher education and curricula to identify the orientations of curriculum in The five dimensions of the process, system, field of study, occupation and knowledge during the period of focus, and examine the characteristics of curricula in this course.
Findings, this period began in 1984 with the formation of the Supreme Council for Planning in the Ministry of Science, and continued until 2000. In this period, in order to realize the goals of the Islamic Revolution, the programs of undergraduate, postgraduate and doctoral studies were focused and reviewed by the Supreme Council for Planning at the Ministry of Science, Research and Technology, and universities were required to implement the decrees of that council From the point of view of part of the rule of this period, the university was more skilled than a system for the political socialization of individuals, so one of the main directions of the course was to direct curricula to the needs of society.Keywords: Higher Education, centralization, Higher Education Curriculum, curriculum Orientation -
زمینهیکی از رویکرد های نوین در حوزه رفتار های غیراخلاقی بحث رهبری مخرب است. این رهبران رفتارهایی از خود بروز می دهند که سلامت سازمان یا افراد را بر هم می زند. هدف پژوهش حاضر کشف مولفه های رفتار مخرب رهبران در ادارات ورزش و جوانان استان خراسان شمالی است.روشمطالعه حاضر، پژوهشی کیفی است که با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش حاضر مجموعه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خراسان شمالی با حداقل 10 سال سابقه کار بودند. نمونه مورد مطالعه، 16 نفر از این افراد بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته هاپس از جمع آوری داده ها، جملات کلیدی مصاحبه ها استخراج شدند و 34 مولفه متفاوت کشف شد. مولفه های به دست آمده در قالب نه بعد رفتار های ناشایست، عدم صداقت، کنترل بیش از حد، رفتار های سیاسی نامطلوب، خودشیفتگی، نداشتن تخصص و مهارت، بی هدفی و بی برنامگی، سوءاستفاده از منابع سازمانی و ضعف در انگیزش بخشی طبقه بندی شدند.نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان می دهد که برمبنای تجربه کاری کارمندان ادارات ورزش و جوانان استان خراسان شمالی، مدیران این حوزه، رفتار های مخرب گوناگونی دارند.کلید واژگان: رفتار غیراخلاقی, رهبری مخرب, رفتار انحرافی, رفتار مخرب رهبران, پدیدارشناسیBackgroundOne of the new approaches in unethical behavior studies is destructive leadership issue. These leaders exhibit behaviors that undermine the health of the organization or individuals. The purpose of this study was to explore the components of destructive behavior of leaders in sport and youth organizations of northern khorasan province.MethodThis research was conducted with qualitative approach through phenomenological strategy. Population was all of the employees of Sport and youth organizations in Northern Khorasan with at least Ten years of work experience. Sample group includes 16 employees. The research tool was semi-structured interview. Data were analyzed by ClaiziMethodResultsAfter collecting data, key sentences were extracted and 34 different components were discovered. The components were classified into nine dimensions: ineffective behaviors, lack of truth, excessive control, undesirable political behaviors, narcissism, lack of expertise and skill, lack of targeting and planning, abuse of organizational resources and inability to motivate subordinates.ConclusionsThe research results show that based on the experience of the employees of the sports and youth departments of the northern khorasan province, the managers of this scope have shown a variety of destructive behaviors.Keywords: Unethical Behavior, Destructive Leadership, Deviant Behavior, Destructive Behavior of Leaders, Phenomenology
-
Scientia Iranica, Volume:25 Issue: 3, May - June 2018, PP 1582 -1592An educational robot is described, which is designed and constructed for use in the laboratory of Principles of Electrical Engineering. The discrete nature of design, conforming to a simple block strategy, allows fairly easy introduction of basic and fundamental concepts of Electrical Engineering to the freshman students, including control, actuation, wireless signal transmission, and analogue/digital conversions. Each block or module represents one or few engineering ideas, and helps the students to understand the interplay and connection between system divisions, and enhance their creative thinking. Circuits are designed and implemented that both the structure and functionality of each module are clearly presented. Inputs and outputs as well as major signals can be traced and measured through several test pointsKeywords: Electrical Engineering Education, Educational Robot, Principles of Electrical Engineering, Laboratory-Based Education
-
اهداف: در فرآیند الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر، غشای سلول های سرطانی به وسیله پالس های الکتریکی با شدت میدان بالا، به صورت بازگشت ناپذیر آسیب می بیند و سلول ها می میرند. عوامل اثرگذار بر توزیع میدان شامل ولتاژ، پهنای پالس و رسانایی الکتریکی بافت است. هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات رسانایی بافت کبد در طول الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر و محاسبه توزیع میدان الکتریکی بود.مواد و روش هادر مطالعه تجربی حاضر با استفاده از شبیه سازی، ارتباط بین پهنای پالس و شدت ولتاژ هر پالس در تغییرات رسانایی در طول الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر بررسی شد و توزیع میدان الکتریکی مورد محاسبه قرار گرفت. در این شبیه سازی به منظور حل معادلات، نرم افزار COMSOL 5 به کار رفت. الکترودهای مورد استفاده، سوزنی بودند و بافت کبد نیز به عنوان بافت هدف استفاده شد. هشت پالس با فرکانس تحریکی یک هرتز و پهنای پالس 100میکروثانیه و 2میلی ثانیه، با شدت میدان های الکتریکی 1000 تا 3000ولت بر سانتی متر به عنوان پالس های الکتریکی تحریکی به کار رفتند.یافته هارسانایی بافت در طول زمان اعمال پالس افزایش یافت. تغییرات رسانایی در ناحیه نوک الکترودها به مراتب بیشتر از ناحیه بین دو ردیف الکترودها بود. با افزایش شدت میدان الکتریکی پالس، رسانایی بافت نیز افزایش یافت. زمانی که رسانایی بافت ثابت و متغیر بود، بیشینه شدت میدان الکتریکی به ترتیب 3879 و 3448ولت بر سانتی متر به دست آمد.نتیجه گیریدر زمان ارسال پالس های الکتریکی، رسانایی بافت افزایش می یابد. توزیع میدان الکتریکی به رسانایی در نقطه مورد نظر وابسته است و با تغییر این رسانایی به علت انجام الکتروپوریشن، توزیع میدان الکتریکی نیز تغییر می یابد و بیشینه شدت میدان الکتریکی کاهش پیدا می کند.کلید واژگان: الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر, رسانایی, میدان الکتریکیAims: In irreversible electroporation process, the membrane of cancer cells is damaged irreversibly by electric pulses of high-intensity field, which in turn leads to cell death. Factors influencing the field distribution include voltage, pulse width, and electric conductivity of tissue. The present study was conducted with the aim of evaluating conductivity changes of liver tissue during irreversible electroporation and calculation of the electric field distribution.Materials and MethodsIn the present experimental study, using simulation, the relationship between pulse width and voltage intensity of each pulse was investigated in conductivity changes during irreversible electroporation, and the electric field distribution was calculated. In this simulation, in order to solve the equations, the software COMSOL 5 was used. Needle electrodes were used, and the liver tissue was considered as the target tissue. Eight pulses with the stimulated frequency of 1Hz, pulse width of 100µs and 2ms, and the intensity of the electric fields ranging from 1000 to 3000v/cm were used as electric pulses. Findings: Conductivity of tissue increased during sending the electrical pulses. The conductivity changes in the tip of the electrodes were more than the area between the two rows of electrodes. As the intensity of the pulsed electric field increased, the tissue conductivity also increased. When the conductivity of the tissue was constant and variable, the maximum electric field intensity was obtained 3879 and 3448v/cm.ConclusionWhile electric pulse transmission, tissue conductivity increases. The electric field distribution depends on the conductivity at the desired point and by changing this conductivity due to the electroporation, the electric field distribution also changes and the maximum intensity of the electric field decreases.Keywords: Electroporation, Conductivity, Finite Element Analysis
-
مقدمهبا توجه به میزان بالای اسید فیتیک در نان و نقش آن در تشکیل کمپلکس با آهن و عناصر معدنی، این تحقیق با هدف c بررسی شرایط تخمیر در کاهش اسید فیتیک موجود در خمیر و نان تست انجام گرفت.مواد و روش هاتاثیر نوع ماده عمل آورنده (مخمر ساکارومایسس سروزیه و خمیر ترش حاوی مخمر ساکارومایسس سروزیه به همراه باکتری اسید لاکتیک)، مقدار ماده عمل آورنده مخمر ساکارومایسس سروزیه با میزان 5/1 و 2 درصد، خمیر ترش (حاوی 1 درصد مخمر به همراه باکتری لاکتوباسیلوس سانفرانسیسسنسیس cfu/g 103)، نوع آرد ( آرد چاودار به مقدار 10 و 20% جایگزین آرد گندم ) بر روی میزان اسید فیتیک خمیر و نان تست سبوس دار مورد بررسی قرار گرفت. میزان اسید فیتیک در نمونه های خمیر و نان اندازه گیری شد. تحلیل نتایج با استفاده از روش تجزیه واریانس و طرح کاملا تصادفی، آزمون مقایسه میانگین ها به روش LSD با نرم افزار 18 SPSS انجام شد. برای مقایسه اسید فیتیک در خمیر و نان، از آزمون t جفت شده برای مقایسه اسید فیتیک قبل و بعد از پخت استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد با افزایش آرد چاودار نسبت به آرد گندم (20% آرد چاودار )، افزایش مقدار مخمر (2 درصد) و وجود خمیر ترش به عنوان یک ماده عمل آورنده، کاهش معنا داری در مقدار اسید فیتیک رخ می دهد، حجم مخصوص افزایش و سختی نان کاهش می یابد. در اثر پخت کاهش معنا دار اسید فیتیک مشاهده شد. نتایج ارزیابی حسی نشان داد که تیمار حاوی خمیر ترش با 10% آرد چاودار با بالاترین امتیاز را کسب نمود.نتیجه گیریاستفاده از خمیر ترش و آرد چاودار سبب کاهش اسید فیتیک و بهبود ویژگی های کیفی نان شد.کلید واژگان: آرد چاودار, اسید فیتیک, مواد عمل آورنده, نان تستIntroductionAccording to high levels of phytic acid in bread and its role in complex formation with iron and minerals, this study is aimed to investigate the fermentation conditions to reduce the phytic acid in dough and toast bread produced.Materials And MethodsThe effect of leavening agent (Saccharomyces cerevisiaeand sourdough yeast containing lactic acid bacteria), the amount of leavening (Saccharomyces cerevisiae with 1.5 and 2%, 1% sourdough yeast cell containing lactobacillus sanfranciscensiscfu/g 103), flours (100% wheat flour, 10% rye flour, rye flour 20%) on the concentration of phytic acid in dough and whole grain toast bread was investigated. The phytic acid was measured in the samples of dough and bread. Analysis of the results using analysis of variance and completely randomized design, test comparison of means was performed using LSD with 18 SPSS software. For comparison of phytic acid in the dough and bread, paired t-test was used to compare phytic acid before and after cooking.ResultsThe statistical results showed that by increasing the rye flour in the wheat flour (20% rye) and increasing the amount of yeast (2%) and sourdough as a leavening agent, reduction in the amount of phytic acid occurs and specific volume is increased and hard bread baking is reduced. Baking has affected the amount of phytic acid. Sample with 10% rye sourdough has scored the highest in respect of sensory evaluation.ConclusionThe application of sourdough and rye reduces phytic acid and improves the quality characteristics of bread produced.Keywords: Leavening Substance, Phytic Acid, Rye, Toast
-
این پژوهش باهدف شناسایی و رتبه بندی وظایف کلیدی رهبران فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی و به روش آمیخته اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی شرح شغل مدیران ارشد فناوری اطلاعات 50 دانشگاه برتر آمریکایی در سال 2015- 2014 و در بخش کمی نیز مدیران و معاونین مراکز فناوری اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه امیرکبیر جامعه پژوهش حاضر را تشکیل داده اند. در هر دو بخش کیفی و کمی نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت. داده های کیفی به روش تحلیل محتوا و با اتکا به الگوی چهار قاب رهبری بولمن و دیل (1991) حاصل شد و تحلیل اسناد با رسیدن به مقصود (اشباع نظری) پایان یافت. در بخش کمی نیز نمونه گیری به شیوه سرشماری انجام شد. بر مبنای یافته های کیفی پرسشنامه ای 46 سوالی ساخته شد، روایی پرسشنامه از سوی صاحب نظران تائید و پایایی آن نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ 88/0 برآورد شد و سپس میان 53 نفر از مدیران و معاونین مراکز فناوری اطلاعات دانشگاه های منتخب بخش کمی توزیع گردید. همچنین داده های حاصل از بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی (درصد و میانگین) و استنباطی (آزمون T تک گروهی و آزمون فریدمن) تجزیه وتحلیل شد. بر اساس یافته های پژوهش درمجموع 13 وظیفه کلیدی و 46 خرده وظیفه مربوط به رهبران فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی شناسایی شد که در این میان بعد نمادین با دو وظیفه کلیدی الهام بخشی و فرهنگ سازی؛ بعد سیاسی با سه وظیفه کلیدی شبکه سازی، رقابت و مذاکره؛ بعد ساختاری با چهار وظیفه کلیدی برنامه ریزی استراتژیست، نظارت و ارزیابی و سیاست گذاری و بعد منابع انسانی با چهار وظیفه کلیدی برنامه ریزی منابع انسانی، توسعه منابع انسانی، انگیزش منابع انسانی و ارزیابی عملکرد به ترتیب در اولویت های اول تا چهارم مهم ترین وظایف کلیدی رهبران فناوری اطلاعات در مراکز آموزش عالی قرار گرفتند، همچنین اهمیت تمامی وظایف کلیدی بالاتر از متوسط ارزیابی شد.کلید واژگان: رهبری فناوری اطلاعات, آموزش عالی, دانشگاه, CIOthe present study aimed to identify and rank the key tasks of IT leaders in higher education institutions .The research methodology was exploratory mixed method. The study population comprised job descriptions of the CIO from fifty top universities in the US (2014-2015), in the qualitative part and IT managers from public universities in Tehran (Shahid Behshti University, University of Tehran, Sharif University of Technology & Amirkabir University of Technology), in the quantitative part. In both qualitative and quantitative parts sampling was purposeful. The qualitative data was obtained based on Bolman and Deal Four-Frame Model using content analysis method. Data analyze completed with the theoretical saturation. The census sampling method was used in quantitative part. A questionnaire was developed based on qualitative results and the validity of the questionnaire was verified by experts and also the reliability of it, was estimated at 0/88. Then it distributed among 53 IT managers in the selected institutes. The quantitative data were analyzed with descriptive statistics (percentage & mean) and inferential statistics (one sample t test & Friedman test).The results indicated that 13 key tasks and 46 sub-tasks related to IT leaders in higher education institutions were identified; the symbolic dimension with two key roles (inspiration & culture making), political dimension with three key roles(networking, competing & negotiation) , structural dimension with four key roles (strategist planning, monitoring , evaluation and policy making) and human resources dimension with four key roles(HR planning, HR development, performance evaluation & HR motivation) frame respectively were in the first to the fourth of the most important priorities of IT leaders key tasks; it should also be mentioned that the importance of all key tasks were evaluated higher than average.Keywords: IT Leadership, higher education, CIO
-
هدف تحقیق حاضر بررسی و تدوین الگوی نظری تبیین وضعیت موجود شبکه سازی دانشجویان در فرآیند یادگیری نوآوری است. این پژوهش با رویکرد کیفی اکتشافی و با روش داده بنیاد (اشتراوس و کوربین) انجام شده است. جامعه تحقیق را 47 نفر از دانشجویان منتخب دانشگاه های شهیدبهشتی، علوم پزشکی شهیدبهشتی، تهران و صنعتی شریف تشکیل داده اند که با روش نمونه گیری نظری هدفمند و دردسترس انتخاب شده اند. داده های حاصل از «مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند» با روش کیفی مقوله بندی نظام مند تحلیل شدند. یافته ها درباب الگوی شبکه یادگیری نوآوری دانشجویان حاکی از این است که مدیریت منظومه یادگیری، به مثابه مقوله محوری و مبنای شبکه سازی اجتماعی دانشجویان قرار می گیرد. بدین صورت، برخلاف رویکرد کارکردی مرسوم مبنی بر نقش تسهیل کننده شبکه سازی در مسیر یادگیری نوآوری، منظومه یادگیری است که شبکه های بین فردی دانشجویان را شکل می دهد؛ بنابراین، دامنه وسیعی از حضور اجتماعی آگاهانه و چندبعدی تا سرگردانی اجتماعی در بستر اجتماعی تحصیل جریان می یابد که درنهایت پیامدهای گوناگونی از تحقق نوآوری تا فرسودگی تحصیلی را سبب می شود.کلید واژگان: یادگیری شبکه ای, شبکه یادگیری نوآوری, شبکه سازی اجتماعی, کنش شبکه محور, کنش خطیThe main purpose of this research was to investigate students’ social networking in learning-innovation process. This research was carried out using qualitative exploratory approach through the method of grounded theory (systematic method, Strauss & Corbin). The purposeful sampling of study included 47 students from Shahid Beheshti University, Sharif University of Technology, and University of Tehran. The collected data were analyzed via coding procedures (open, axial & selective coding). The results of student’s learning-innovation network model indicate that “management of learning system” is regarded as the core category of student’s social networking. Therefore, the learning system develops interpersonal networks of students. Thus, there is a wide range of consciously and multi-dimensional social participation and social wandering in context of education, which ultimately leads to a variety of consequences from innovation to academic burnout.Keywords: Network learning, Learning-Innovation Network, Social Networking
-
هدفظهور فناوری های نوین باعث گسترش یادگیری الکترونیکی شده است با وجود این نباید یادگیری الکترونیکی را یک سیستم آموزشی مجزا دانست که نوع آموزش را تعیین کند بلکه یادگیری الکترونیکی باید انعکاس دهنده نظریه ها و فنون یادگیری و روان شناسی باشد و در جهت تسهیل به کارگیری این نظریات در فرایند یادگیری عمل نماید. بر این مبنا هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به نظریات مهم یادگیری در ارائه دوره های یادگیری الکترونیکی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی تهران می باشد.روشنوع پژوهش به لحاظ رویکرد، کمی و از نوع تحلیل محتوا و بر مبنای مدل تعیین مقوله های اصلی نظریات یادگیری کنل و همکاران انجام گرفته است. جامعه موردپژوهش 330 جلسه کلاس درس الکترونیک برای 22 ماده درسی قرار داده شده بر روی سیستم آموزش الکترونیکی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی تهران در نیم سال اول سال تحصیلی 96-1395 می باشد. برای انتخاب جامعه نمونه از روش تصادفی منظم استفاده گردید و از این تعداد جلسات، 91 جلسه کلاس درس با استفاده از فرمول کوکران و با پذیرش خطای 01/0 به عنوان نمونه موردپژوهش انتخاب شدند. داده ها به روش تحلیل محتوای کمی بررسی شدند.یافته هانتایج پژوهش نشان می دهد که بیشتر فعالیت ها و فناوری های به کار گرفته شده در این دوره ها بر مبنای نظریات یادگیری رفتارگرایی به میزان (51%) می باشد و فعالیت های اندکی از این دوره ها بر مبنای درگیر نمودن یادگیرنده در جریان تدریس و تئوری های یادگیری مانند ساختن گرایی به میزان (12%) می باشد. بر این اساس لازم است به ضمن طراحی مجدد محیط های یادگیری الکترونیکی با استفاده از فناوری های نوین آموزشی و یادگیرنده محور، و آموزش مدرسان این دوره ها جهت طراحی و به کارگیری فعالیت های یادگیری اشتراکی و همکارانه به غنی شدن محیط های یادگیری الکترونیکی کمک نمایند.کلید واژگان: یادگیری الکترونیکی, رفتارگرایی, شناخت گرایی, ساختن گراییPurposeThe emergence of modern technologies has led to the development of e-learning. However we dont consider e-learning per se as a separate educational system, that determine the type of education. But E-learning should be reflect the theories and techniques of learning and psychology. E-learning should be facilitate the application of these theories in the learning process. Based on this idea, the purpose of this research evaluation of consideration to the learning theories in e-learning courses shahid Beheshty University.MethodThis research relied on qualitative research methods and content analysis approach and it is done based conles model for determine the main categories of learning theories. The research population consisted of the 330 elearning sessions for 22 subjects on faculty of education shahid beheshty LMS in the first semester of 1395-96 year. Sampling method was regular random including 56 e-learning sessions. Data were analyzed using the content analysis approach.
Finding: The results show that more activities in this courses based on behaviorism learning theory (51%). There are a little activities that engagement the learner in the learning process and based on new learning theory such as constructive theory (15%).Keywords: e-learning, behaviorism, cognitivists, constructivism -
خاک از جمله پیچیده ترین بخش های محیط زیست است که سلامت اکوسیستم ها تا حد زیادی به کیفیت آن بستگی دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تفاوت های رفتاری فلزات سنگین سرب و روی در حضور مواد هیومیکی انجام شد. به این منظور آزمایشات به صورت پیمانه ای شامل سطوح فلز سنگین (روی و سرب)، غلظت های اولیه (0، 250، 500، 1000، 1500 و 2000 میلی گرم بر لیتر) در حضور و عدم حضور فولویک اسید در قالب یک طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل انجام گرفت. نتایج نشان داد که در عدم حضور فولویک اسید جذب سرب بیشتر از روی بود و همچنین در حضور فولویک اسید، جذب سرب و روی به طور معنادار (p<0.05) به ترتیب افزایش و کاهش یافت. با استفاده از اطلاعات بدست آمده از همدمای فروندلیچ تخمین زده شد که فرایند جذب، احتمالا شیمیایی بوده و با توجه به اینکه داده های آزمایشی به طور مناسب با همدمای فروندلیچ برازش یافتند، انرژی پیوند جذب به طور یکنواخت توزیع شده است.کلید واژگان: فلزات سنگین, مواد هیومیکی, همدمای فروندلیچSoil is one of the most complex parts of environment that ecosystems health greatly depends on its quality. This study aimed to investigate the behavioral differences of Zn and Pb in the presence of humic substances. An experiment was conducted to measure levels of heavy metals (Zn and Pb), 6 levels of initial concentrations (0, 250, 500, 1000, 1500, 2000 mg L-1) in the presence and absence of fulvic acid in a completely randomized design with factorial arrangement. The results showed that, in the absence of fulvic acid, Pb adsorption was greater than Zn, whileits presence significantly (pKeywords: Heavy metals, Humic substance, Freundlich isotherm
-
مقدمهامروزه بین المللی سازی به یکی از دغدغه های اصلی متولیان دانشگاه های برتر جهان بدل شده، چراکه بین المللی سازی شاه راهی برای کیفیت بخشی، برندسازی، درآمدزایی و اعتبار علمی دانشگاه ها است. با توجه به این شرایط پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب مفهومی بین المللی سازی دانشگاه های علوم پزشکی انجام شده است.روش هاروش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به ماهیت داده ها، کیفی است. مشارکت کنندگان 16 خبره دانشگاهی بودند که نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع نظری ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده که به روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار QSR-NVivo مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هاعمده ترین یافته ها حکایت از آن داشت که مجموع کدهای بدون تکرار 864 مورد بوده که بر اساس تشابهات مفهومی 69 گره آزاد از میان آن ها استخراج و این گره ها در قالب 10 تم فرعی و 2 تم اصلی دسته بندی و براساس آن مدل بومی بین المللی سازی دانشگاه های علوم پزشکی طراحی شد.نتیجه گیریمدل طراحی شده شامل عوامل زیربنایی و روبنایی است که عوامل زیربنایی به صورت غیرمستقیم و نامحسوس بر بین المللی سازی دانشگاه های علوم پزشکی تاثیر می گذارند و عوامل روبنایی به صورت مستقیم و محسوس به دانشگاه های علوم پزشکی وجهه بین المللی می دهند.کلید واژگان: دانشگاه, بین المللی سازی, پژوهش کیفی, عوامل زیربنایی, عوامل روبناییIntroductionToday internationalization has become one of the main concerns of the top universities across the world, because internationalization is a highway for making higher quality, branding, incoming, and academic credibility for them. Considering these conditions, the present study aims to design a conceptual framework of the internationalization of medical universities.MethodsThe research method in terms of purpose and nature of the data is practical and qualitative respectively. The participants were 16 academic experts whose purposeful and snowball sampling continued to theoretical saturation. The research tool was semi-structured interviews which was analyzed through Theme Analysis Method and by using the QSR-NViv10 software.ResultsThe main findings indicated that the total number of non-repetitive codes was 864 that 69 free nodes were extracted among them based on the conceptual similarities, and these nodes were classified in the form of 10 sub themes and 2 main themes and the native model of Internationalization of Medical Sciences Universities designed based on it.ConclusionThe designed model includes underlying and superstructure factors that the former indirectly affect the internationalization of medical universities and the latter directly and obviously give an international image to medical universitiesKeywords: Universities, Internationalization, Qualitative research, underlying Factors, Superstructure Factors
-
هدفتحقیق حاضر با هدف« شناسایی عوامل فرایندی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی» انجام شد.روشروش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید.یافته هانتایج حاصل از یافته ها نشان داد که فرایند توسعه حرفه ای معلمان شامل 7 عامل (مولفه) است که عبارتند از: تحقیق محوری (تدریس پژوهی، اقدام پژوهی و...)، یادگیری مبتنی بر فضای مجازی، مربی گری، هدایت گری و بهره گیری از مشاور، دوره های ضمن خدمت مبتنی بر نیازسنجی، کارگاه های آموزشی، کنفرانس ها و سمینارها، انجمن های یادگیری و برنامه های آموزشی مدرسه محور. این عوامل، در مجموع حدود 90 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند.کلید واژگان: عوامل فرایندی, توسعه حرفه ای معلمان, مدارس استثنایی, دانش آموزان کم توان ذهنیPurposeThe aim of this study was identifying the process factors of professional development for elementary teachers of special schools of students with mental retardation in Tehran.MethodThe Mixed method was used. In the qualitative study, the population was consisted of all the education experts. A purposive sampling of 15 experts were selected. The statistical population in the quantitative study was all elementary school teachers who were in Tehran (N=347). Cochran formula was used, and 200 teachers (n=200) were selected by simple random sampling. To collect data, semi-structured interviews and questionnaires were used. To analysis of qualitative data, thematic analysis, and for quantitative data partial least square method were used.
Finding:The results showed that the process of teachers professional development consists of 7 factors (components). Among these factors, the factor of school-based teacher traininghad the highest factor loading (.86) and the factor of in-service training courses, had the lowest factor loading (.72).Totally, the process factors explained 90% of the changes in the teachers professional development.Keywords: Process Factors, Teachers Professional Development, Special Schools, Mentally Retarded Students
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.