leila zarei
-
BackgroundIn order to design better management for anti-diabetic medication, pharmacoepidemiological studies are required to have an update on the drug utilization. Therefore, the present study was performed with the aim of pharmacoepidemiological analysis on utilization of antidiabetic drugs based on PERSIAN cohort data.MethodsIn this study, 10138 participants were included by baseline data. Use of anti-diabetic medications based on Anatomical Therapeutic Chemical (ATC) code A10 was provided. Quantitative and qualitative variables were illustrated using mean±standard deviation (SD) and frequency (percent). Logistic regression was employed to define associated factors with categorical outcomes.ResultsThe descriptive analysis showed that 12.3% (n=1249) of the participants had diabetes, while only 5.3% (n=540) of them had utilized anti-diabetic medications. Totally, 94.7% of the participants did not take any anti-diabetic drug, 3% received monotherapy and 2% reported a combination of anti-diabetic medication therapies. Also, the higher ages showed a more chance for use of anti-diabetic medications (40-59 years: OR=3.72, 95% CI: 2.38-5.81; ≥60, OR=5.61, 95% CI: 3.41-9.22).In addition, married and employed participants were more likely to take anti-diabetic medications. Also, having cardiovascular diseases (CVDs), fatty liver and pregnancy were associated with a higher significant chance of using anti-diabetic medications.ConclusionLess than half of the patients diagnosed with diabetes received anti-diabetic drugs indicating the importance of medication adherence training programs in this group of patients.Keywords: Diabetes, Anti-Diabetic Drug, Cohort Study, Pharmacoepidemiological Study, Iran
-
Flaxseed is an important crop that is used extensively for medicine, nutrition, and industry. Then, this research aims to investigate the effect of foliar spraying of bulk and nanoparticle forms of iron and zinc with different particle sizes on yield and its related traits of flaxseed under post-anthesis water deficit. To this end, a split-plot factorial experiment based on randomized complete blocks design in three replications was used at Razi University, Kermanshah, Iran, in two crop years (2019-2021). The experiment comprised two moisture regimes - optimal irrigation and post-anthesis water deficit, applied in the main plots. Different fertilizers (bulk and nanoparticles with varying particle sizes) and fertilizer concentrations (0, 300, and 600 mg l-1) were tested in the subplot. The results showed that under optimal moisture conditions, the highest grain and biomass yield was in the foliar treatments of iron nanoparticles 20-30 nm and 600 mg l-1 and zinc nanoparticles 10-30 nm and 300 mg l-1, with 2448 and 8432 kg ha-1, respectively and the lowest amount was obtained in the control treatment with 2028 and 7599 kg ha-1. Under post-anthesis water deficit environment, zinc nanoparticles 10-30 nm and 300 mg l-1 caused a 35% increase in grain yield compared to the control treatment (997 kg ha-1). Also, the highest oil percentage and yield were obtained in iron nanoparticles 20-30 nm and 600 mg l-1 with 35.25% and 866 kg ha-1, respectively. In general, the efficiency of iron and zinc nanoparticle fertilizers with different particle sizes was significantly higher than that of iron and zinc bulk forms and control treatment (without fertilization). Nanoparticle fertilizers significantly reduced the adverse effects of late-season water deficit on grain, oil, and biomass yield.
Keywords: Biomass Yield, Capsule, Oil Content, Oil Yield -
در دهه های اخیر، استفاده از روش تصویری یا نمودار دوجهی ژنوتیپ بعلاوه برهمکنش ژنوتیپ و محیط (روش GGE بای پلات) در بررسی برهمکنش ژنوتیپ و محیط در برنامه های به نژادی متداول شده است. در این روش اثر ژنوتیپ و اثر متقابل ژنوتیپ × محیط از هم تفکیک نشده و گزینش ارقام پایدار بر اساس هر دو اثر مذکور صورت می گیرد. هدف این پژوهش، واکاوی برهمکنش ژنوتیپ و محیط برای عملکرد 21 ژنوتیپ جو با استفاده از روشGGE بای پلات بود. بدین منظور آزمایش هایی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو تکرار طی سال های 94-1393، 95-1394، 96-1395 در دو شرایط آبی و دیم (مجموعا شش محیط) اجرا گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب برای عملکرد دانه، اختلاف معنی داری را در سطح احتمال یک درصد برای اثرات سال، ژنوتیپ، ژنوتیپ × سال، سال × مکان و سال × مکان × ژنوتیپ نشان داد. نتایج تجزیه پایداری ژنوتیپ ها با روش GGE بای پلات نشان داد که دو مولفه اول و دوم GGE بای پلات، 6/72 درصد از تغییرات کل عملکرد دانه را توجیه کردند. بررسی چند ضلعی بای پلات منجر به شناسایی سه ژنوتیپ برتر و سه ابر محیط شده و ژنوتیپ های مناسب در هر ابرمحیط نیز مشخص گردید. بررسی همزمان پایداری و عملکرد ژنوتیپ ها با استفاده از بای پلات مختصات محیط متوسط، نشان داد که ژنوتیپ 19 با بیشترین عملکرد دانه ناپایدارترین ژنوتیپ بود و ژنوتیپ های 9و 1 با عملکرد بالا و پایداری عملکرد نسبی گزینش شدند. محیط آبی سال 1393، به علت نزدیکی به محیط متوسط، به عنوان متمایز کننده ترین و نماینده ترین محیط شناسایی شد.
کلید واژگان: ابرمحیط, پایداری عملکرد, شرایط دیم, نمایش تصویریThe interaction between the genotype and the environment creates complexity in yield prediction and is a challenge for breeding programs. The aim of this study was to investigate the genotype × environment interaction and study the grain yield stability of 21 barley genotypes using the GGE biplot model. The experiment was carried out in randomized complete block designs with two replications during 2014-2015, 2015-2016, 2016-2017 growing seasons under rain-fed and irrigation conditions (a total of six environments). The combined analysis of variance for grain yield showed a significant difference for year, genotype, genotype × year, year × location and year × location × genotype. The results of stability analysis by GGE biplot showed that the two first components of GGE biplot explained 72.6% of total grain yield variation. The polygon view of GGE biplot showed three superior genotypes and suitable genotypes in each mega-environment. Based on the biplot patterns, the genotypes 19 was the most unstable accession, whereas genotypes 9 and 1 were identified as stable genotypes, which suggests the superiority of these genotypes compared to the other genotypes. The irrigation environment in 2014 was identified as the most distinctive and representative environment due to its proximity to the average environment.
Keywords: Graphical Display, Mega-Environment, Rain-Fed Conditions, Yield Stability -
مقدمه و هدف
یولاف (Avena sp.) به عنوان یک غله دو منظوره و به دلیل دارا بودن مقادیر بالای بتا گلوکان، پروتئین، ویتامین ها، مواد معدنی، اسیدهای چرب و آنتی اکسیدان های بسیار ارزشمند، نقش بسیار مهمی را در تامین غذای انسان و خوراک دام دارد. اما در سال های اخیر با کاهش سطح زیر کشت این غله، مطالعات اصلاحی بر روی آن کاهش یافته است. از این رو شناسایی و مطالعه منابع تنوع ژنتیکی یولاف، به منظور تولید ارقام با کیفیت بهینه تر و دارای عملکرد دانه بالاتر در واحد سطح ضروری و ارزشمند است. هدف مطالعه حاضر، بررسی میزان تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های یولاف، از طریق برآورد پارامترهای ژنتیکی و تجزیه به مولفه های اصلی بود.
مواد و روش هادر این تحقیق 361 ژنوتیپ یولاف از هفت گونه متفاوت، متعلق به 50 کشور از پنج قاره، که از بانک بذر استرالیا (AGG)[1] دریافت شده بود و در بانک بذر پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی نگه داری می شد، کشت شدند. پارامترهای ژنتیکی مرتبط به صفات ارتفاع بوته، طول خوشه، روز تا 50 درصد گلدهی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، عملکرد کاه، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، تعداد دانه در خوشه و تعداد خوشه در متر مربع برآورد شد. آزمایش در قالب طرح لاتیس مربع ساده، در دو تکرار در شرایط نرمال آبی و در دو سال زراعی1397 و 1398، در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی واقع در کرمانشاه اجرا شد.
یافته هانتایج تجزیه واریانس، بیانگر وجود اختلاف معنی دار ژنوتیپ های مورد بررسی، از نظر تمام صفات اندازه گیری شده بود که نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه بین این ژنوتیپ ها می باشد. بر اساس مقایسات میانگین داده ها به روش LSD، ژنوتیپ های (NILE)، (KENT)، (LA PREVISION)، (ZLATAK)، (SDO-185)، (OX87:080-2)، (ACACIA)، و (DUNNART) در هر دو سال بیش ترین عملکرد دانه را داشتند. بیش ترین عملکرد علوفه ای در دو سال به ترتیب به ژنوتیپ های (LIGOWA)، (NILE)، (VENTURA)، (YULAF)، (NMO-712)، (SDO-185)، (VDO-931.1)، (SLAVUJ) و (NO.9278) اختصاص یافت. نتایج حاصل از آماره های توصیفی نشان دهنده گستردگی دامنه تغییرات برای اکثر صفات مورد بررسی بود به طوری که دامنه تغییرات صفت عملکرد در سال اول از 56/30 تا 789/81 و در سال دوم از 39/59 تا 617/28 گرم در مترمربع متغیر بود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه همبستگی صفات، بیشترین همبستگی فنوتیپی مثبت و معنی دار در هر دو سال، بین صفات عملکرد بیولوژیک با عملکرد کاه دیده شد. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی همچنین نشان داد که، در سال اول، صفت عملکرد دانه با همه ی صفات به غیر از ارتفاع بوته، طول پانیکول، روز تا 50 درصد گلدهی و روز تا 50 درصد رسیدگی و در سال دوم نیز، با تمام صفات به غیر از ارتفاع بوته و عملکرد کاه همبستگی فنوتیپی معنی دار نشان داد. بالاترین واریانس ژنتیکی، در هر دو سال مربوط به صفات وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، روز تا 50 درصد گلدهی و تعداد پانیکول در متر مربع بود. دامنه وراثت پذیری عمومی در سال اول از 70/06 تا 95/87 درصد به ترتیب برای صفات روز تا رسیدگی فیزیولوژیک و وزن هزار دانه و در سال دوم از 77/85 تا 94/91 درصد برای صفات عملکرد بیولوژیک و وزن هزار دانه متغیر بود. صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه، تعداد پانیکول در متر مربع و تعداد دانه در پانیکول دارای وراثت پذیری و پیشرفت ژنتیکی بالایی به طور هم زمان بودند. بر اساس تجزیه به مولفه های اصلی، مولفه اصلی اول و دوم در سال اول 63/3 و در سال دوم 67/8 درصد تغییرات کل را را توجیه کردند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از تجزیه واریانس داده های حاصل از این مطالعه بیانگر وجود تنوع ژنتیکی قابل توجهی در بین ژنوتیپ های مورد ارزیابی از نظر کلیه صفات اندازه گیری شده بود که می توان آن را به وجود گونه های مختلف با منشا جغرافیایی متفاوت نسبت داد. مقایسات میانگین داده ها ، ژنوتیپ های 336، 349، 356 و 360 را در هر دو سال به عنوان ژنوتیپ های دارای بالاترین میانگین عملکرد دانه معرفی نمود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه همبستگی می توان گفت که صفات تعداد پانیکول در متر مربع، تعداد دانه در پانیکول، وزن هزار دانه و عملکرد بیولوژیک در برنامه های اصلاحی برای دستیابی به ارقام برتر حائز اهمیت هستند و ژنوتیپ های NILE، LA PREVISION، OX87:080-2 و DUNNART از نظر صفات مذکور و عملکرد دانه برتر بودند. ارزیابی پارامترهای ژنتیکی نشان داد که انتخاب بر اساس صفات تعداد پانیکول در متر مربع، تعداد دانه در خوشه و ارتفاع بوته به دلیل وراثت پذیری عمومی و پیشرفت ژنتیکی بالا و هم زمان، نقش مهمی در بهبود عملکرد دانه دارند. می توان با إتکا به نتایج حاصل از این مطالعه اقدام به تفکیک ژنوتیپ های برتر از نظر عملکرد دانه و عملکرد علوفه نمود و آزمایشات بعدی را به تفکیک برای ژنوتیپ های دانه ای و علوفه ای انجام داد و همچنین صفات ارزشمند در راستای دستیابی هر چه آسان تر به این مهم در برنامه های اصلاحی آتی یولاف را شناسایی کرد.
کلید واژگان: پیشرفت ژنتیکی, تجزیه به مولفه های اصلی, ذخایر ژنتیکی یولاف, شاخص های ژنتیکی, همبستگی ژنتیکیIntroductionOat, as a dual-purpose cereal, has an important role to provide human food and animal feed and fodder regarding to its high amounts of beta-glucan, protein, vitamins, minerals, fatty acids and valuable antioxidants. Oat breeding programs have been steadily decreasing compared to other cereals due to decrease in cultivated area. Therefore, identifying and studying sources of diversity in oats is critical and valuable regarding to release new cultivars with better quality and higher grain yield per unit area. Thus, this experiment was carried out with the aim of evaluating different genetic parameters and principal component analysis in order to determine the amount of genetic diversity in oat genotypes.
Materials and methodsIn this study, 361 oat genotypes of seven species belong to 50 countries from five continents which were received from Australian Grain Genebank (AGG) and kept in the genebank of the Campus of Agriculture and Natural Resources, Razi University were investigated. Estimation of the genetic parameters related to plant height, panicle length, days to 50% flowering, days to 50% physiological maturity, biological yield, grain yield, straw yield, harvest index, thousand seed weight, number of seeds per panicle and number of panicle per square meter of the genotypes were performed. This experiment was conducted in a simple square lattice design with two replications under normal irrigation condition, in two cropping years 2017-2019 in the research farm of the Agriculture and Natural Resources Campus, Razi University, Kermanshah.
ResultsBased on the results of the one-year variance analysis, there was a highly significant difference between genotypes regarding all the measured traits which indicates the presence of considerable genetic diversity between these genotypes. The results of mean comparison based on LSD method showed (NILE), (KENT), (LA PREVISION), (ZLATAK), SDO-185), OX87:080-2), (ACACIA), AND (DUNNART) genotypes had the highest grain yield for two years, while, Genotypes (LIGOWA), (NILE), (VENTURA), (YULAF), (NMO-712), (SDO-185), (VDO-931.1), (SLAVUGE), and (no.9278) had the highest mean for biomass in two cropping years. The results of the descriptive statistics showed the wide range of changes for the most of the investigated traits, as it was variable for grain yield from 56.30 to 789.81 g/m2 in the first year and from 39.59 to 627.28 g/m2 in the second year. Based on the results of correlation analysis, the most positive and significant phenotypic correlation was calculated between biological yield and straw yield in both years. The result of phenotypic and genotypic correlation also, showed a significant relationship between grain yield and all studied traits except plant height, panicle length, days to heading, and days to maturity in the first year. Also, it had a significant phenotypic correlation with all traits except plant height and straw yield in the second year. The traits of 1000- kernel weight, plant height, days to heading, and number of panicles per square meter had the highest genetic variance in both years. The range of general heritability in the first year was variable from 70.06 to 95.87%, respectively, for the traits of days to physiological maturity and 1000 seed weight, and in the second year, from 77.85 to 94.91% for biological yield and 1000 seed weight. Grain yield, biological yield, straw yield, number of panicles per square meter, and number of grains per panicle had a high percentage of heritability and genetic advance simultaneously. Based on the principal component analysis the first two main components explained 63.3 and 67.8 percent of the total changes in each year, respectively.
ConclusionThe results of variance analysis of the data obtained from this study indicated the existence of significant genetic diversity among the evaluated genotypes in terms of all measured traits, which can be attributed to the existence of different species with different geographical origins. Comparing the average data, genotypes 336, 349, 356 and 360 were introduced as the genotypes with the highest average grain yield in both years. Based on the results of Principal Component Analysis and Correlations Analysis, it can be found that the attributes of the number of panicles per square meter, the number of grains per panicle, 1000-kernel weight, and biological performance are very effective in breeding programs to achieve superior varieties. The genotypes NILE, LA PREVISION, OX87:080-2 and DUNNART were the superior genotypes in terms of the mentioned traits and grain yield. The estimation of genetic parameters showed that the selection based on the number of panicles per plot, the number of grains per panicle, and plant height plays a significant role in improving grain yield because of having a high broad heritability and significant genetic advance at the same time. According to the results of this study, it is possible to separate the superior genotypes in terms of grain yield and biological yield, and perform subsequent tests for grain and fodder genotypes, separately. Also, valuable traits for easier access to this important issue in subsequent oat improvement programs could be identified.
Keywords: Genetic Advance, Genetic Correlation, Genetic Indices, Oat Genetic Resources, Principal Component Analysis -
Objectives
Wound healing and tissue regeneration have raised serious challenges for healthcare systems worldwide, affecting both aesthetic and health-related aspects of the community well-being. Wound healing is a complex sequence of physical, cellular, and molecular events involving cell recruitment, proliferation, as well as the synthesis and accumulation of the new extracellular matrix components. The present study aimed to histopathologically evaluate the application of zinc nanoparticles in conjunction with chitosan dressing for the wound healing of methicillin-resistant Staphylococcus aureus (MRSA) infected skin wounds in rats.
Materials and MethodsIn this experimental investigation, 28 healthy male rats were randomly divided into 4 groups, each of which including 7 rats. The wound healing process was evaluated based on histopathological studies and biochemical findings on days 7, 14, and 21.
ResultsAccording to the results from the two-way ANOVA analysis, the means of wound area in the study groups were statistically and significantly different on all evaluated days (P<0.001). The highest wound area was associated with group III (i.e., wound with zinc oxide) on days 6, 18, 15, 12, and 9, while the lowest wound area was observed in group IV (i.e., wound with chitosannanoparticles-zinc oxide). A statistically significant difference was also found among the study groups in terms of the mean values of hydroxyproline (P<0.001). According to the post hoc Tukey test for pairwise comparisons, a significant difference was observed among all groups regarding the hydroxyproline values (P<0.001). Additionally, the highest collagen density was detected in the chitosan-nanoparticles-zinc oxide group.
ConclusionsThe application of biodegradable chitosan-nanoparticles-zinc oxide dressing significantly improved the histopathological and biochemical indices of the full-thickness skin wound healing. This study highlighted the effectiveness of chitosan-nanoparticleszinc oxide dressing in wound healing enhancement, indicating its potential application in wound healing.
Keywords: Wound healing, Full-thickness wound, Chitosan-nanoparticles-zinc oxide, Sprague-Dawley rats -
Background
Healthcare workers (HCWs) directly or indirectly involved in the coronavirus disease 2019 (COVID-19) treatment process may experience severe mental consequences of the pandemic. Hence, this study aimed to evaluate the mental health status of HCWs in hospitals affiliated with Shiraz University of Medical Sciences, Iran.
Materials and MethodThis cross-sectional study was performed on 503 HCWs from five hospitals in Shiraz, including one COVID-19 front-line hospital, two COVID-19 second-line hospitals, and two without COVID-19 wards. Then, to assess the levels of anxiety, depression, insomnia, and post-traumatic stress disorder (PTSD) among HCWs, the Persian versions of the Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS), Insomnia Severity Index (ISI), and Global Psychotrauma Screen (GPS) questionnaires were placed, respectively.
ResultsThe mean age of participants was 33.94±8.26 years, and 252 (50.1%) were females. Anxiety, depression, insomnia, and moderate to high levels of PTSD were observed in 40.4%, 37.8%, 24.5%, and 71% of participants, respectively. A history of mental disorders was associated with all four outcomes (P<0.05). Females gender and living with elderly and/or children were correlated with anxiety and PTSD (P<0.05). Working at COVID-19 front- and second-line hospitals were similarly linked to higher insomnia and PTSD levels (P<0.05). Also, working in COVID-19 wards or non-clinical settings was associated with anxiety and depression (P<0.05).
ConclusionMost of the HCWs in this study may experience mental difficulties. Some factors may increase their risk of experiencing these difficulties. Hence, in the crisis era, mental health monitoring and identification of groups with predisposing factors are required to provide appropriate care as quickly as feasible.
Keywords: COVID-19, Health Care Workers, Mental Health, Anxiety, Depression, Insomnia, Post-Traumatic Stress Disorder -
در بین غلات گندم دوروم (Triticum turgidum L. var. durum) پس از گندم نان یکی از مهم ترین منابع پروتئین و انرژی است و در اکثر کشورهای جهان نقش عمده ای در تغذیه انسان دارد. در این تحقیق به منظور شناسایی و مکان یابی جایگاه های ژنی کنترل کننده صفات کیفی نشاسته و فیبر شوینده خنثی دانه در گندم دوروم، 118 لاین اینبرد نوترکیب گندم دوروم حاصل از تلاقی بین ژنوتیپ بومی "ایران -249" با منشاء کرمانشاه و رقم بومی زردک به همراه والدین در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی دو سال زراعی (1392-1393، 1393-1394) تحت شرایط دیم در مرکز تحقیقات آچیراله ارزیابی شدند. برای شناسایی مناطق ژنومی که تاثیر قابل توجهی بر صفات مورد مطالعه داشتند، تجزیه QTL با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای مرکب فراگیر انجام شد. برای دو صفت اندازه گیری شده محتوی نشاسته دانه و فیبر شوینده خنثی در مجموع شش QTL شناسایی شد. برای صفت محتوی نشاسته دانه سه QTL بر روی کروموزوم 7A و یک QTL بر روی کروموزوم 4B شناسایی شد. برای صفت فیبر شوینده خنثی یک QTL بر روی کروموزوم 6B و یک QTL بر روی کروموزوم 7A مکان یابی شد. شناسایی و مکان یابی QTLهای کنترل کننده صفات مرتبط با خصوصیات کیفی دانه می تواند فرصتی را برای بهبود این صفات از طریق انتخاب به کمک نشانگر فراهم کند. نتایج حاصل QTLهایی با پتانسیل اصلاحی بالا همراه با نشانگرهای مرتبطی که برای مکان یابی دقیق و به نژادی مولکولی مفید می باشند ارائه می نمایند.کلید واژگان: اپیستازی, گزینش به کمک نشانگر, مکان یابی فاصله ای مرکب, Triticum turgidum LAmong cereals, durum wheat (Triticum turgidum L. var. durum) is one of the most important protein and energy sources after bread wheat. It has a significant role in human nutrition in most countries. In this study, to identify and localization of QTLs controlling traits related to starch and Neutral detergent fiber, 118 durum wheat recombinant inbred lines obtained from the cross between the local genotype of Iran-249 originated from the west of Iran and the local cultivar of Zardak from Kermanshah were evaluated in two environments (2014 and 2015) under rainfall conditions using randomized complete block design along with parents in three replications. QTL analysis for each trait was performed using the inclusive composite interval mapping method to identify genomic regions that significantly affected the studied traits. A total of six QTLs were identified for the two traits measured, grain starch content and neutral detergent fiber. Three QTLs were identified on chromosome 7A and one QTL on chromosome 4B for the grain starch content trait. For the neutral detergent fiber trait, one QTL was localization on chromosome 6B and one QTL on chromosome 7A. Identifying and localization QTLs controlling traits related to seed quality characteristics can provide an opportunity to improve these traits through marker-assisted selection. Also, these results can create a basis for identifying candidate genes and map-based cloning and confirming QTL function.Keywords: epistasis, Inclusive Composite Interval Mapping, Marker-assisted selection, Triticum turgidum L
-
سابقه و هدف
گندم های وحشی منبع غنی از ژن های مفید ازجمله مقاومت به انواع تنشها مانند تنش خشکی و شوری هستند. گندمیان وحشی با تولید علوفه سبز نقش موثری در تعلیف دام، جلوگیری از فرسایش خاک و پایداری در تولید مرتع دارند. در سال های اخیر به علت تبدیل مراتع به اراضی دیم و چرای بیش از حد دام مقدار این ذخایر ارزشمند کاهش یافته و با توجه به اهمیت آنها، حفاظت ژنتیکی و کاربرد علمی و صحیح آنها علاوه بر استفاده در برنامه های اصلاحی گندم، کمک زیادی به احیاء مراتع و افزایش تولید علوفه کشور می کند. این مطالعه با هدف بررسی تنوع گندم اینکورن در مراتع غرب ایران به عنوان مرکز پیدایش و تنوع اجداد وحشی گندم برای استفاده از این منابع ژنتیکی در برنامه های اصلاحی گندم انجام شد.
مواد و روش هابه منظور بررسی تنوع فنوتیپی گندم اینکورن از نظر ویژگی های آگرومورفولوژیک، 93 ژنوتیپ اینکورن از 16 جمعیت جمع آوری شده از استان های کرمانشاه، ایلام و کردستان به همراه چهار رقم گندم نان و سه رقم گندم دوروم در قالب طرح آلفا لاتیس در دو تکرار و در دو سال توسط محاسبه بهترین پیش بینی نااریب خطی (Best Linear Unbiased Predictor: BLUP) ارزیابی شدند. صفات مورد مطالعه شامل عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد سنبله، وزن هزاردانه، طول سنبله، ارتفاع بوته، طول پدانکل، طول ریشک و تعداد دانه در سنبله بود. کلیه تجزیه های چندمتغیره با استفاده از روش BLUP انجام شد.
نتایجنتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که بین ژنوتیپهای مورد بررسی از لحاظ تمامی صفات اندازهگیری شده تفاوت معنیدار وجود داشت. میزان بالای وراثت پذیری عمومی در صفات مورد بررسی (به جز طول سنبله و تعداد دانه در سنبله) بالا بود. بررسی همبستگی ژنتیکی بین صفات نشان داد که بین عملکرد دانه با عملکرد بیولوژیک، وزن سنبله، طول سنبله و تعداد دانه در سنبله همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت. صفت تعداد دانه در سنبله در هر دو سال مورد بررسی از وراثت پذیری بالایی برخوردار بود. بیشترین میزان ضریب تنوع ژنتیکی در صفت تعداد دانه در سنبله و کمترین در صفت وزن هزار دانه مشاهده شد. تجزیه خوشه ای با استفاده از داده های آگرومورفولوژیک ژنوتیپ ها را در شش گروه قرار داد که با منشا جغرافیایی ژنوتیپ ها تطابق زیادی نشان نداد ولی گندم های نان و دوروم در گروه های جداگانه قرار گرفتند. از بین نمونه های گندم اینکورن، ژنوتیپ های موجود در گروه 4 دارای بیشترین میانگین برای صفات عملکرد بیولوژیک، وزن سنبله، تعداد سنبله، وزن هزار دانه، طول ریشک، عملکرد دانه، ارتفاع بوته و طول پدانکل بودند. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که سه مولفه اول در مجموع 47/85 درصد تغییرات کل دادهها را توجیه کردند. بای پلات حاصل، ژنوتیپ های اینکورن مورد مطالعه را در سه گروه و سه رقم گندم نان کریم، کوهدشت و اوروم و در گروه چهارم، سه رقم گندم دوروم بهرنگ، شبرنگ و دهدشت و رقم گندم نان آذر - 2 با بیشترین مقادیر صفات آگرومورفولوژیک در گروه پنجم قرار داد. نتایج گروه بندی به روش تجزیه به مولفه های اصلی تا حد زیادی با نتایج تجزیه خوشه ای مطابقت داشت.
نتیجه گیرینتایج حکایت از تنوع بالای ژنوتیپ های اینکورن از لحاظ صفات آگرومورفولوژیک داشت. میزان بالای وراثت پذیری عمومی صفات مورد بررسی بیانگر این بود که گزینش فنوتیپی برای این صفات می تواند مهمترین راهبرد اصلاحی در گندم اینکورن باشد. نتایج مقایسه میانگین برای بیشتر صفات مورد بررسی بیانگر برتری کامل ارقام گندم نان و دوروم بود؛ در مورد بیشتر صفات، ژنوتیپ های جمع آوری شده از کامیاران-سنندج دارای برتری بودند و ژنوتیپ 29 با همین منشا صفات آگرومورفولوژیک مطلوبی نشان داد که به منظور استفاده در برنامه های به نژادی گندم توصیه می گردد.
کلید واژگان: آلفا لاتیس, صفات آگرومورفولوژیک, گندم وحشی, وراثت پذیری عمومی, همبستگی ژنتیکیIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:31 Issue: 2, 2024, PP 305 -321Background and objectivesWild wheat species are rich sources of valuable genes, including resistance to various stresses such as drought and salt stress. Wild species influence livestock feeding by producing green fodder, preventing soil erosion and sustaining pasture production. In recent years, due to the conversion of pastures into rain-fed lands and excessive animal grazing, the amount of these valuable reserves has decreased, and considering their importance, genetic preservation and its scientific and correct application have contributed significantly to the restoration of pastures and increased fodder production. This study was conducted to investigate the diversity of Einkorn wheat in the western rangelands of Iran as the center of origin and diversity of wheat ancestors for use in breeding programs and fodder production.
Materials and methodsIn order to investigate the phenotypic diversity of einkorn wheat in terms of agromorphological characteristics, 93 einkorn genotypes from 16 populations were collected from Kermanshah, Ilam and Kurdistan provinces, along with four varieties of bread wheat and three varieties of durum wheat using an alpha lattice design in two replications over two cropping years using the Best Linear Unbiased Predictor (BLUP).The studied traits include kernel yield, biological yield, number of spikes per m2, spike weight, a thousand seed weight, spike length, peduncle length, number of seeds per spike, spike length and plant height. All multivariate analyses were performed using BLUPs.
FindingsThe results of the combined analysis of variance showed significant differences among genotypes in terms of all the measured traits. The broad sense heritability was high in the studied traits (except spike length and number of seeds per spike). The study of genetic correlation between traits showed a positive and significant correlation between kernel yield and biological yield, spike weight, spike length and the number of seeds per spike. Number of seeds per spike had high heritability in both years. The highest genetic coefficient of variation was observed in the number of seeds per spike and the lowest in the thousand kernel weight. Cluster analysis using agromorphological data placed the genotypes in six groups, which did not agree with the genotypes' geographical origin. However, bread and durum wheat were placed in separate groups. Among the Einkorn wheat samples, the genotypes in group 4 had the highest biological yield, spike number, spike weight, plant height, peduncle length and grain yield. The principal component analysis (PCA) results showed that the first three components explained 85.47% of the total variation. Bi-plot analysis groped einkorn genotypes in three groups. Three bread wheat varieties (Karim, Kohdasht, and Urum) were placed in the fourth group and three durum wheat varieties (Behrang, Shebarang, and Dehdasht) and one bread wheat variety (Azar-2) in the fifth group. The results of grouping by bi-plot of PCA were consistent with the results of cluster analysis.
ConclusionThe results indicated a high diversity of einkorn genotypes for agro-morphological traits. The high broad sense heritability in the studied traits (except spike length and the number of seeds per spike) indicated that phenotypic selection for these traits could be the most crucial breeding strategy in Eincorn wheat. The results of means comparison for most of the examined traits showed the superiority of bread and durum wheat cultivars. Regarding most of the traits, the genotypes collected from Kamiyaran-Sanandaj were superior, and genotype number 29, with the same origin, showed favorable agro-morphological traits, which were recommended for use in wheat breeding programs.
Keywords: Agro-Morphological Traits, Alpha Lattice, Genetic Correlation, Wild Wheat -
جوانه زنی و سبز شدن یکی از مهم ترین مراحل رشد گیاه زراعی است. لذا جوانه زنی مناسب در محدوده وسیعی از شرایط محیطی برای استقرارگیاهچه ضروری است. در این تحقیق، 20 رقم جو ایرانی و 24 رقم جو اروپایی، به منظور بررسی تحمل تنش شوری در مرحله جوانه زنی، در سه سطح شوری (100، 200 و 300 میلی مولار کلریدسدیم) و شاهد (آب مقطر) به صورت آزمایش فاکتوریل براساس طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در اتاقک پرورش قارچ با شرایط دما و نور قابل کنترل و شرایط استریل واقع در مرکز خدمات کشاورزی نوسود و هم چنین توسط نشانگر پروتیینی در آزمایشگاه بیوتکنولوژی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه واریانس صفات مرتبط با جوانه زنی نشان داد که اثر شوری، اثر رقم و اثر متقابل شوری× رقم برای سایر صفات مورد بررسی معنی دار شد. با افزایش شدت تنش شوری از صفر تا 300 میلی مولار، کلیه صفت ها و شاخص ها به جز میانگین زمان جوانه زنی کاهش یافتند. درصد جوانه زنی همبستگی مثبت و معنی داری با طول کل گیاهچه، طول ساقه چه، شاخص بنیه بذر، میانگین سرعت جوانه زنی و شاخص سرعت جوانه زنی داشت. تجزیه رگرسیون گام به-گام صفات مختلف با نشانگرهای پروتیینی نشان داد در مجموع 13 نوار مرتبط با صفات مختلف بودند. بیشترین ارتباط معنی دار با صفات مربوط به نشانگر 60 کیلودالتون بود که با چهار شاخص بنیه بذر، میانگین سرعت جوانه زنی، طول ساقه چه و طول کلیوپتیل مرتبط بود. پس از مطالعات اعتبارسنجی و تایید نتایج، می توان از نشانگرهای شناسایی شده در گزینش به کمک نشانگر برای صفات مرتبط استفاده نمود.کلید واژگان: شاخص های مرتبط با جوانهزنی, رگرسیون گام به گام, نشانگر پروتئینیGermination is one of the most important stages of crop plant growth and proper germination in a wide range of environmental conditions is necessary for plant establishment. In this research, 20 varieties of Iranian barley and 24 varieties of European barley were used in three salinity levels (100, 200 and 300 mM sodium chloride) and a control level (distilled water) in order to investigate the tolerance of salinity stress in the germination stage, as a factorial test based on a completely randomized design with three replications in the mushroom cultivation chamber with controllable temperature and light and sterile conditions in the Nosoud agricultural service center by a protein marker in the biotechnology laboratory of the agriculture and natural resources of Razi university. The results of analysis of variance of traits related to germination showed that the effect of salinity, cultivar and salinity × cultivar were significant for all traits. By increasing the salinity level from 0 to 300 mM, all traits and indices decreased except the average germination time. The germination percentage had a positive and significant correlation with the total seedling length, shoot length, seed germination index, average germination rate and germination rate index. Stepwise regression analysis of different traits with protein markers showed that there were 13 bands associated with different traits. The most significant correlation with traits was related to the 60 kDa marker which was related four indices of seed germ, average germination speed, shoot length and cleoptile length. After the validation studies and confirmation of the results, the identified markers can be used in marker-assisted selection for related traits.Keywords: Indices related to germination, Protein marker, Stepwise regression
-
مقدمه و هدفامروزه دیابت یک مشکل بهداشتی بزرگ با شیوع فزاینده در مردان است. بیان شده است که گلوکز بالا منجر به افزایش استرس اکسیداتیو و آپوپتوز در سلولهای بیضه می شود و باعث مرگ سلول های بیضه و ناباروری نیز می شود. این مطالعه به بررسی و تعیین اثر عصاره هیدروالکلی گزنه و تمرینات استقامتی بر ضرایب اسپرماتوژنز در موش های سفید بزرگ نر دیابتی شده توسط STZ انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، 40 سر موش سفید بزرگ آزمایشگاهی با وزن 200-220 گرم به صورت تصادفی به 5 گروه کنترل-سالم (HC)، گزنه-دیابت (DG)، تمرین-دیابت (DT)، گزنه-تمرین-دیابت ((DTG) و کنترل-دیابت (DC) تقسیم شدند. تمرین استقامتی در 6 هفته طبق پروتکل اجرا شد. به طور هم زمان، موش های سفید بزرگ آزمایشگاهی گروه های DG و DTG عصاره هیدروالکلی گزنه را به میزان 45 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. بعد از 6 هفته بیضه ها برداشته و با تکنیک H & E رنگ آمیزی شدند.نتایجدر گروه DTG و گروه DG، هر دو شاخص SI (spermatogenesis index) و RI (repopulation index) در مقایسه با گروه DT بالاتر بود و به نتایج گروه HC نزدیک بود. همچنین بررسی های حاصل از هیستوپاتولوژی بیضه در این دو گروه بهبود بالاتری در مقایسه با گروه DT نشان دادند و نتایج مشابهی با نتایج گروه HC به دست آمد.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که دیابت اثرات مخربی بر اسپرماتوژنز و بافت بیضه دارد و تجویز گزنه و تمرینات استقامتی همراه با یکدیگر می تواند با بهبود درصد SI و RI، سلول های اسپرماتوژنیک در لوله های سمی نیفر را از اثرات مضر دیابت محافظت کند.کلید واژگان: گزنه, تمرین استقامتی, موش سفید بزرگ آزمایشگاهی, دیابت, بیضهBackground and ObjectiveToday, diabetes is a major health problem with an increasing prevalence in men. It has been stated that high glucose leads to increased oxidative stress and apoptosis in testicular cells and causes testicular cell death and infertility. This study was conducted to investigate and determine the effect of nettle hydroalcoholic extract and endurance exercises on testicular tissue and spermatogenesis factors in streptozotocin (STZ)-diabetic male rats.Materials and MethodsIn this experimental study, 40 albino rats weighing 200-220 grams were randomly divided into 5 groups: control-healthy (HC), nettle-diabetes (DG), exercise-diabetes (DT, nettle-exercise), diabetes (DTG), and control diabetes (DC). Endurance training was performed for 6 weeks according to the protocol. At the same time, rats of DG and DTG groups received nettle hydroalcoholic extract at a dose of 45 mg per kg of body weight. After 6 weeks, the testes were removed and stained with H&E technique.ResultsIn the DTG and the DG groups, both spermatogenesis index (SI) and repopulation index (RI) were higher compared to the DT group and were close to the results of the healthy control group. Also, the histopathology of the testis in these two groups showed a higher improvement compared to the DT group and similar results were obtained with the results of the HC group.ConclusionThe present study showed that diabetes has destructive effects on spermatogenesis and testicular tissue and administration of nettle and endurance exercises together can protect spermatogenic cells in seminiferous tubules from the harmful effects of diabetes by improving SI and RI percentages.Keywords: Nettle, Endurance training, Rat, Diabetes, Testis
-
هدف از این مطالعه ارزیابی تنوع ژنتیکی 361 ژنوتیپ یولاف بر اساس صفات زراعی به منظور شناسایی ژنوتیپ های برتر برای برنامه های آتی اصلاحی بود. آزمایش در قالب طرح لاتیس مربع ساده با دو تکرار و در دو سال زراعی 1397-1398 و 1398-1399 در کرمانشاه اجرا شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ژنوتیپ های “OX87: 080-2” و “LA Prevision” به ترتیب بیشترین عملکرد دانه را داشتند. ژنوتیپ های “Rubida” و “VDO-931.1” برترین ژنوتیپ ها از نظر زیست توده بودند. در این تحقیق تعدادی تجزیه روی داده های BLUP برآورد شده، انجام شد. با توجه به ضرایب همبستگی حاصل، عملکرد دانه با صفات زیست توده، وزن هزار دانه و تعداد پانیکول در کرت آزمایشی همبستگی مثبت و معنی دار نشان داد. زیست توده نیز با تمام صفات مورد بررسی به جز وزن هزار دانه همبستگی مثبت و معنی داری داشت. صفات وزن هزار دانه و تعداد دانه در پانیکول بیشترین اثر مستقیم و مثبت را روی عملکرد دانه داشتند و بیشترین اثر غیر مستقیم مثبت را صفت تعداد پانیکول در کرت آزمایشی از طریق وزن هزار دانه بر عملکرد دانه اعمال کرد. در حالی که بیش ترین اثر غیرمستقیم منفی روی عملکرد دانه را صفت تعداد دانه در پانیکول از طریق وزن هزار دانه اعمال کرد. بر اساس مقدار F کاذب، ژنوتیپ ها پس از انجام تجزیه خوشه ای در پنج گروه مجزا قرار گرفتند. گروه پنجم برای عملکرد دانه، بیوماس، وزن هزار دانه و تعداد پانیکول در کرت آزمایشی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص داد. از این رو، می توان ژنوتیپ های این گروه را به عنوان والدین برای تولید لاین های برتر در برنامه های آتی اصلاحی پیشنهاد کرد.کلید واژگان: تجزیه های چند متغیره, تنوع ژنتیکی, صفات زراعی, یولاف, BLUPsThis study aimed to evaluate the variation in agronomic traits of 361 cultivated oat genotypes and to identify superior genotypes for oat breeding programs. The experiment was conducted as a simple square lattice design with two replications for two growing seasons (2018-2019 and 2019-2020) in Kermanshah, Iran. There was a significant difference among oat genotypes. The highest grain yield (GY) was obtained in the “OX87:080-2” and “LA Prevision” genotypes. Furthermore, genotypes “Rubida” and “VDO-931-1” were superior regarding the biomass. Several analyses were performed using the best linear unbiased prediction estimates. The correlation coefficients showed a significant positive relationship between GY and biomass, 1000-kernel weight (TKW), and the number of panicles per plot. Biomass was positively and significantly correlated with all studied traits, except TKW. The number of grains per panicle (NGPP) and TKW had the highest positive direct effects on the GY and NPPP imposed the highest positive indirect effect through TKW. While the highest negative indirect effect was exerted by the NGPP through the TKW. The results of pseudo-F for cluster analysis grouped genotypes in five separate groups. The fifth group had the highest values for GY, biomass, TKW, and NPPP. So, these genotypes could be considered as qualified parents to produce superior lines in breeding programs.Keywords: Agronomic Traits, BLUPs, Genetic Diversity, multivariate analyses, oats
-
کینوا (Chenopodium quinoa Willd) گیاهی با ارزش غذایی بالا است که به شرایط مختلف رشد نیز سازگاری قابل توجهی دارد. به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و تراکم بر کیفیت دانه سه ژنوتیپ کینوا (Q29، تیتیکاکا و ردکارینا)، یک آزمایش مزرعه ای در زمستان 1398 و بهار 1399 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سه تاریخ کاشت (هفته سوم اسفند، هفته سوم فروردین و هفته سوم اردیبهشت) و دو تراکم (40 و 60 بوته در متر مربع) به صورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد ترکیب غذایی ژنوتیپ های کینوا تحت تاثیر تاریخ کاشت و تراکم قرار می گیرد. عملکرد دانه بین 1642 و 2351 کیلوگرم در هکتار نوسان داشت و مشخصات اسیدهای آمینه بر اساس تاریخ کاشت و تراکم کاشت متفاوت بود. اسیدهای آمینه هیستیدین، اسید گلوتامیک، لوسین و لیزین با تاخیر در تاریخ کاشت افزایش یافتند ولی تریونین، تیروزین، آرژنین، متیونین، گلیسین، پرولین، ایزولوسین، والین، سرین، آلانین، اسید آسپارتیک، آسپاراژین، سیستیین، فنیل آلانین و گلوتامین با تاخیر در تاریخ کاشت از 15 اسفند تا 15 اردیبهشت ماه کاهش یافتند. ژنوتیپ تیتیکاکا در تاریخ کاشت سوم حداکثر عملکرد دانه را تولید کرد، در حالی که در تاریخ کاشت اول همه ژنوتیپ های مورد مطالعه در مورد اکثر اسیدهای آمینه پاسخ بهتری نشان دادند. همچنین مناسب ترین تراکم بوته برای دستیابی به بیشترین عملکرد دانه، 60 بوته در متر مربع بود. مواد معدنی بذر کینوا نسبت به تاریخ کاشت، تراکم بوته، ژنوتیپ و اثر متقابل آن ها تغییر معنی داری نشان ندادند به جز کلسیم که به طور معنی داری تحت تاثیر ژنوتیپ قرار گرفت. کمترین میزان ساپونین در ژنوتیپ تیتیکاکا در تراکم کاشت 40 بوته در متر مربع مشاهده شد. این نتایج نشان داد که ترکیب مواد مغذی ژنوتیپ های کینوا تحت تاثیر تاریخ کاشت و تراکم قرار می گیرد.
کلید واژگان: ارزش تغذیه ای, پروتئین, رقم, عملکرد دانه, مواد معدنیQuinoa (Chenopodium quinoa Willd) is a plant with high nutritional value and has good adaptability to different growing conditions. To investigate the effects of planting date and density on the seed quality of three quinoa genotypes (Q29, Titicaca, and Red Carina), a field experiment was conducted in 2019-2020 at the research field of Agriculture and Natural Resources Campus, Razi University, Kermanshah, Iran. The seeds were sown on three dates (15th March, 15th April, and 15th May) under two planting densities (40 and 60 plants/m2). The experiment was conducted as a split-plot factorial design based on the randomized complete block design with three replications. The results revealed that both sowing date and plant density influenced the nutritional composition of the quinoa genotypes. The grain yield varied between 1642 and 2351 kg/ha, and the amino acids profile varied according to planting date and planting density. The amino acids histidine, glutamic acid, leucine, and lysine increased with delaying sowing date whereas threonine, tyrosine, arginine, methionine, glycine, proline, isoleucine, valine, serine, alanine, aspartic acid, asparagine, cysteine, phenylalanine, and glutamine decreased with delaying the sowing date from 15 March to 15 May. The Titicaca genotype produced maximum grain yield under the third sowing date while in the case of the first sowing date, all studied genotypes were more responsive regarding most amino acids. Also, the most suitable plant density to result in the highest grain yield was 60 plants/m2. The mineral content of the quinoa seeds was not influenced significantly by the sowing date, plant density, genotype, and their interactions, except for calcium which was affected significantly by the genotype. The lowest saponin content was observed in Titicaca under the planting density of 40 plants/m2. These results indicated that both sowing dates and plant densities influence the nutritional composition of quinoa genotypes.
Keywords: Cultivar, Grain Yield, minerals, Nutritional Value, Protein -
Journal of Obstetrics, Gynecology and Cancer Research, Volume:8 Issue: 4, Jul - Aug 2023, PP 326 -333Background &ObjectiveMenarche is an important stage in the development of girls which can predict the adolescent’s puberty process and fertility onset. The changes in menstrual cycle have health consequences not only in adolescence but also over the life-course. Childhood obesity as a common health problem has been observed in both developed and developing countries, and its prevalence is continuing to increase. The aim of this study was to identify menstrual patterns and related disorders and also to investigate the relationship between menarche age, menstrual disorders, and (BMI) in high school girls in Urmia.Materials &MethodsIn this cross-sectional study, 716 adolescent girls aged 14-18 years were selected with multistage sampling from high schools of Urmia (Sept 2012 to Dec 2013). Participants completed the questionnaire of menstrual pattern characteristics including age at menarche, menstrual cycle length, dysmenorrhea, and the need for pain relief. BMI percentile was calculated and obesity was determined using the CDC’s 2000 BMI-for-age growth charts.ResultsThe results showed that the average of age, BMI, and menarche age were: 15.66±1.019 year, 22.05±3.91 kg/m2 and 12.87±0.98 year, respectively. The prevalence of overweight and obesity were 13.7% and 8.4%, respectively. A large majority of the subjects (76.1%) had a normal, healthy weight. There was a significant association between BMI and the duration of flow, menarche age, menstruation flow, and pain severity (P<0.05).ConclusionBased on the results, planning and intervention for decreasing the BMI in high school girls can help reduce menstrual disorders. Future studies are required to confirm and complete our results.Keywords: Menstrual cycles, Obesity, Menarche
-
توزیع مکانی برخی فلزات سنگین در کاربری های کشاورزی و مرتع (مطالعه موردی: شهر صنعتی شازند اراک)نشریه سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی، سال چهاردهم شماره 2 (تابستان 1402)، ص 2
خاک محیط طبیعی برای رشد گیاهان است و به دلیل اهمیت آن، بررسی توزیع عناصر سنگین جهت پایش آلودگی خاک و حفظ کیفیت محیط زیست ضروری است. این مطالعه باهدف بررسی توزیع مکانی برخی فلزات سنگین در خاک های سطحی بخشی از شهرستان شازند صورت گرفت. 76 نمونه خاک های سطحی از عمق 30-0 سانتی متری از منطقه مطالعاتی به صورت تصادفی جمع آوری شد. پس از آماده سازی نمونه ها برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ها و مقدار کل عناصر سرب، کادمیم، نیکل، روی و مس در آنها تعیین شد. میانگین غلظت سرب، روی، مس، کادمیم و نیکل به ترتیب برابر 20/31، 12/54، 11/23، 05/2 و 36/59 میلی گرم بر کیلوگرم محاسبه شد. همبستگی مثبت و معنی داری بین عناصر نیکل با مس (01/0>p، 41/0 r=) و روی (01/0>p، 5/0 r=) مشخص شد. هم چنین همبستگی مثبت و معنی داری بین مقدار مس با روی (01/0>p، 4/0r=) مشاهده شد. تغییرنمای همه جهته عناصر مورد مطالعه ترسیم گردید و سپس الگوی مناسب برآن برازش داده شد. نتایج تجزیه های زمین آماری نشان داد که مدل کروی بهترین مدل برازش داده شده برای غلظت عناصر مورد مطالعه است. در نهایت به وسیله روش کریجینگ معمولی نقشه پراکنش مکانی عناصر مورد مطالعه ترسیم گردید. همبستگی مکانی قوی (نسبت اثر قطعه ای به حد آستانه کمتر از 25/0) برای عنصر سرب بدست آمد. براساس حد استاندارد، سرب و کادمیم بیشترین آلودگی را به ترتیب در کاربری مرتع و کشاورزی در منطقه نشان دادند. توصیه می شود جهت افزایش کیفیت خاک و کاهش دادن تخریب آن از آلاینده ها، عملیات حفاطتی مناسب بکار برده شود.
کلید واژگان: آلاینده, زمین آمار, سرب, کادمیم, کریجینگSpatial distribution of some heavy metals in two agriculture and rangeland uses (A case study: Shahzand industrial city, Arak)Soil is a natural environment for plant growth and due to its importance, the study of heavy metal distribution for soil contamination monitoring and environmental quality maintaining is necessary. This investigation was performed to study the spatial variability of some heavy metals in some surface soils of the Shazand City. A total of 76 soil surface samples were randomly collected from a depth of 0-30 cm in the study area. After preparation of the samples, some physico-chemical characteristics and the total amount of, lead (Pb), cadmium (Cd), nikel (Ni), zinc (Zn) and copper (Cu) were measured. Mean concentrations of Pb, Cd, Ni, Zn and Cu were 31.20, 54.12, 23.11, 2.05 and 59.36 mgkg-1, respectively. Significant correlations were found between Ni with Cu (r= 0.41, p<0.01) and Zn (r= 0.5, p<0.01). Also, a significant correlation was obsrved between Cu and Zn (r= 0.4, p<0.01). The spatial variability of these variables was examined by variogram models and ordinary kriging. The results of geostatistical analysis showed that the spherical model was the best model for describing the spatial variability of all studied elements. Strong spatial dependence (the ratio of nugget to sill less than 0.25) was obtained for the lead element. According to the standard limits, Pb and Cd showed the highest pollution in rangeland and agricultural land use in the study area, respectively. It’s recommended to increasing soil quality and reduces it’s degradation from pollutants applied proper environmental proceeding.
Keywords: pollutant, Geostatistics, Lead, Cadmium, Kriging -
تولید گندم دوروم در آب و هوای مدیترانه ای در مواجهه با کمبود آب در طول گرده افشانی، محدود می شود. برنامه های اصلاحی سعی در افزایش عملکرد دانه تحت شرایط آب و هوایی چالش برانگیز مانند کمبود آب دارند. بهبود ارزیابی فنوتیپی با هدف انتخاب صفات کلیدی گیاه برای تسریع به نژادی امر مهمی است. در این مطالعه، 125 و 119 لاین اینبرد نوترکیب از نسل های F7 و F8 به دست آمده از تلاقی توده بومی گندم دوروم Iran_249 و واریته زردک در دو سال متوالی (1394 و 1395) در مزرعه در شرایط آب و هوای مدیترانه ای معتدل دیم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که عملکرد لاین ها تحت تاثیر سال قرار داشت. شاخص برداشت، بیوماس، تعداد سنبله در بوته، تعداد پنجه در بوته، عملکرد کاه، وزن سنبله، تراکم سنبله و وزن دانه در سنبله با عملکرد دانه در هر دو سال همبستگی مثبت داشتند. بر اساس تجزیه علیت در سال اول، تعداد سنبله در بوته و طول ریشک اثر مستقیم مثبت و معنی دار بر عملکرد دانه داشتند. در حالی که در آزمایش سال دوم تعداد پنجه در بوته، سرعت پر شدن دانه و ارتفاع بوته از اثر مستقیم مثبت و معنی دار بر عملکرد دانه برخوردار بودند. به طور کلی، بر اساس تجزیه و تحلیل صفات در دو سال، لاین های دارای وزن سنبله، وزن دانه در سنبله، تعداد پنجه در بوته، بیوماس، سرعت پر شدن دانه و ارتفاع بوته بالاتر و نیز دارای سنبله های بلندتر با طول ریشک بلندتر در شرایط دیم، عملکرد بالاتری داشتند. این صفات امیدوارکننده ترین صفات برای انتخاب غیرمستقیم عملکرد دانه هستند. لاین های شماره 2، 16، 29، 43، 66، 80، 100 و 118 بهترین رتبه ها را در هر دو سال داشتند و نسبت به والدین خود برتر بودند.کلید واژگان: تنش خشکی, صفات آگرو-مورفولوژیکی, گندم دوروم, لاین های اینبرد نوترکیبDurum wheat production in the Mediterranean climate is limited when water shortages occur during anthesis. Breeding programs try to increase crop yield under challenging weather conditions such as water shortage. The improvement in phenotyping with the purpose of selecting key plant traits is important for increasing the efficiency of the breeding program. In this study, 125 and 119 durum recombinant inbred lines (RILs) from F7 and F8 generations, respectively, derived from the cross between the Iranian landrace “Iran_249” and the Iranian variety “Zardak” were compared in the field over two successive years (2015 and 2016) in the temperate rainfed conditions with the Mediterranean climate. The results showed that the performance of RILs was influenced by the year. Harvest index, biomass, number of spikes per plant, number of tillers per plant, straw yield, spike weight, spike density, and weight of grains per spike were positively associated with the grain yield in two years. According to path analysis in the first year, the number of spikes per plant and awn length had a positive and significant direct effect on the grain yield whilst, in the second year, the positive and significant direct effects on the grain yield belonged to the number of tillers per plant, grain filling rate, and plant height. In conclusion, based on the two-year data, the RILs with higher spike weight, the weight of grains per spike, number of tillers per plant, biomass, grain filling rate, higher plant height with longer peduncle length, and longer spikes with longer awn length may have higher yield under rainfed conditions. These traits are promising traits for the indirect selection of grain yield. RILs No. 2, 16, 29, 43, 66, 80, 100, and 118 had the highest rank in both years and were superior to their parents.Keywords: agro-morphological traits, Drought, Durum wheat, Recombinant inbred lines
-
مقدمه و هدف
گندم دوروم به عنوان دهمین گیاه زراعی مهم جهان در نظر گرفته می شود. تنش خشکی از محدودیت های اصلی تولید جهانی گندم است. اصلاح ارقام جدید که سازگاری مناسبی به شرایط واجد تنش داشته باشند هدفی مهم در افزایش تولید این محصول می باشد. در این راستا بهره برداری از توده های بومی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی توده های بومی گندم دوروم از لحاظ تحمل خشکی و شناسایی نمونه های برتر بود.
مواد و روش هادر این پژوهش 196 توده بومی گندم دوروم متعلق به 18 کشور از نظر تحمل خشکی با استفاده از شاخص های مبتنی بر عملکرد دانه مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش در قالب طرح آلفا لاتیس با دو تکرار در سال زراعی 1400-1399 در مزرعه تحقیقاتی معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم (سرارود) و در دو شرایط دیم و آبیاری تکمیلی انجام شد.
یافته هانتایج تجزیه واریانس بیانگر معنی دار بودن اثر ژنوتیپ، اثر محیط و اثرات متقابل ژنوتیپ × محیط برای عملکرد دانه بود. براساس نتایج تحلیل همبستگی و تجزیه بای پلات ژنوتیپ × شاخص (GI-biplot)، شاخص های بررسی شده در چهار گروه قرار گرفتند. گروه اول شامل شاخص پاسخ به خشکی (DRI)، شاخص پایداری عملکرد (YSI)، شاخص عملکرد (YI) و عملکرد در شرایط دیم بود. شاخص های تحمل به تنش (STI) و میانگین هندسی تولید (GMP) که قادر به شناسایی اکسشن های با عملکرد بالا در هر دو شرایط دیم و آبیاری تکمیلی بودند در گروه دوم جای گرفتند. شاخص میانگین بهره وری (MP) با عملکرد دانه در شرایط آبیاری تکمیلی در گروه سوم قرار گرفتند. شاخص های حساسیت به تنش (SSI)، تحمل (TOL)، شدت تنش اشنایدر (SSSI) و درصد کاهش عملکرد (RI) که قادر به تفکیک نمونه های با عملکرد بالا در شرایط آبیاری تکمیلی و عملکرد پایین در شرایط دیم از مابقی نمونه ها بودند نیز در گروه چهارم دسته بندی شدند. براساس نتایج تجزیه خوشه ای توده های بومی مورد بررسی در سه گروه مجزا با ویژگی های متفاوت از لحاظ عملکرد دانه و تحمل خشکی قرار گرفتند.
نتیجه گیریطبق نتایج این پژوهش انتخاب همزمان برای مقادیر بالای DRI، STI و GMP و مقادیر پایین SSI، TOL و RI می تواند در شناسایی نمونه های با عملکرد بالا و متحمل به خشکی سودمند باشد. اعضای گروه اول که بیشتر از توده های بومی ایران، ژاپن، ترکیه و افغانستان بودند را می توان به عنوان توده های پر محصول و متحمل به خشکی در نظر گرفت.
کلید واژگان: تجزیه خوشه ای, شاخص پاسخ به خشکی, شاخص تحمل خشکی, دیمIntroduction and ObjectiveDurum wheat is considered as the 10th most important crop in the world. Drought stress is among the principal constraints to global wheat production. Improvement of new varieties having good adaptation to stressful conditions is an important goal of wheat breeding programs. In this regard, the exploitation of genetic diversity retained in landraces and wild relativesis is very important. The aim of this research was to evaluate durum wheat landraces collected from different contries for drought tolerance.
Material and MethodsIn this study 196 durum wheat landraces belong to 18 countries were evaluated for drought tolerance using several yield-based drought indices. The trials were conducted in the experimental field of dryland agricultural research institute (Sararood branch) based on alpha lattice design with two replications under rainfed and supplemental irrigation conditions during 2020-2021 cropping season.
ResultsAnalysis of variance revealed significant environment, genotype, and genotype × environment interaction effects for grain yield. Based on genotype-by-index (GI) biplot analysis the drought selection indices were classified into four groups. The first group included drought response index (DRI), yield stability index (YSI), yield index (YI) and yield under rainfed condition. The second group composed of stress tolerance index (STI) and geometric mean productivity (GMP) which were able to select genotypes producing higher yield in both conditions. The third group included mean productivity (MP) and yield under irrigated condition. Fourth group composed of stress susceptible index (SSI), tolerance index (TOL), Schneider’s Stress Severity Index (SSSI) and yield reduction percentage (RI) which were able to separate genotypes having higher yield in non-stress and low yield in stress condition. Cluster analysis identified three distinct groups having different yield performance and drought tolerance.
ConclusionGenerally, based on the results of this research, selection for higher values of DRI, STI and GMP and lower values of SSI, TOL and RI at the same time can be considered as a appropriate strategy for identification of drought tolerant landraces. The members of first group which mostly composed from landraces belong to Iran, Japan, Turkey and Afghanistan could be considered as high-yielding drought tolerant.
Keywords: Cluster analysis, Drought response index, Rainfed, Stress tolerance index -
Journal of Pharmacoeconomics and Pharmaceutical Management, Volume:9 Issue: 1, Winter 2023, PP 27 -38Background
The Islamic Republic of Iran provided a national action plan against antimicrobial resistance (NAP/AMR) for 2016-2021. In this study, we have dealt with the background and Iran’s efforts in this way, compare Iran’s NAP/AMR with other international programs, represent efficient policy options, and the evaluation indicators of each purpose of Iran NAP/AMR. The indicators of each group are represented through the consensus of three academic researchers. Finally, our assessment reveals that performing a constant observation is highly required for a prearranged NAP/AMR. The political parties and stakeholders should punctually receive interpretable feedbacks; also, it is very important to conduct periodical assessments with the purpose of perceiving the purpose feasibility and determining the dimensions that require advancements.
Keywords: Antimicrobial resistance, National Action Plan, Iran -
Background
Although blood is donated rather than purchased, collecting, storing, and testing it for viral markers is expensive. During the Cost of Blood Consensus Conference (COBCON), activity-based costing (ABC) was proposed as a standard way to figure out the cost of preparing a unit of blood.
ObjectivesThe ABC can be used by any organization that pays for blood or blood products. It was used to determine how much each unit of allogeneic blood costs in Iran, considering the limited blood sources and the importance of cost evaluation studies.
MethodsThis cross-sectional, descriptive-analytical study was conducted at Shiraz Blood Transfusion Organization in 2020-2021 (Shiraz, Iran). We used the ABC method to determine how much each unit of allogeneic blood costs in Iran. In this study, activity centers were divided into high-level, intermediate, and final activity centers. The resources of each activity center were made up of human resources, consumables, buildings, equipment, and energy.
ResultsDirect and indirect costs of producing blood were separately investigated in the studied sub-units. The final estimated cost of preparing one blood unit was almost 13 million IRR (≈308 USD). According to our findings, indirect costs comprised a significant portion (86.45%) of the cost of producing a unit of blood, while direct costs accounted for only 13.55%.
ConclusionAs evidenced by the obtained results, the cost of one blood unit was far more than the national average estimated by the Iran Blood Transfusion Organization. There is a need for additional research on the cost of other blood products and indirect cost reduction strategies.
Keywords: Activity-based costing, Allogeneic blood, Blood products, Blood transfusion, Costs -
مقدمه:
در بین غلات گندم دوروم (Triticum turgidum L. var. durum) پس از گندم نان یکی از مهم ترین منابع پروتیین و انرژی است و در اکثر کشورهای جهان نقش عمده ای در تغذیه انسان دارد.
مواد و روش هادر این مطالعه به منظور شناسایی و مکان یابی جایگاه های ژنی کنترل کننده صفات مرتبط با برگ پرچم و پدانکل، 118 رگه درون زاد نوترکیب گندم دوروم حاصل از تلاقی بین ژنوتیپ بومی ایران-249 با منشاء غرب ایران و رقم بومی زردک با منشاء کرمانشاه در سه محیط تحت شرایط دیم و با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به همراه والدین ارزیابی شدند. تجزیه QTL برای هر صفت با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای مرکب فراگیر برای شناسایی مناطق ژنومی که تاثیر قابل توجهی بر صفات مورد مطالعه داشتند، انجام شد.
یافته هابراساس نتایج تجزیه واریانس، اثر ژنوتیپ (رگه درون زاد) از نظر صفات مرتبط با برگ پرچم و پدانکل در هر سه محیط مورد مطالعه معنی دار بود که نشان دهنده سطوح مناسبی از تنوع ژنتیکی در جمعیت مورد بررسی برای صفات مطالعه شده می باشد. نتایج تجزیه QTL با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای مرکب فراگیر منجر به شناسایی 33 عدد QTL برای صفات مورد بررسی شد. QTLهایی QTLهای مرتبط با صفات طول و قطر پدانکل بر روی کروموزوم های 1A، 1B.1، 2B.1 و 5A و QTLهای مرتبط با صفت طول برگ پرچم، عرض برگ پرچم و سطح برگ پرچم بر روی کروموزوم های 2A، 5A و 7A به صورت مشترک و پایدار در حداقل دو محیط مکان یابی شدند. شناسایی QTLهای تکرارپذیر در محیط های مورد مطالعه برای صفات مرتبط با برگ پرچم و پدانکل، می تواند بیانگر وجود نواحی ژنومی مرتبط و پایدار با این صفات باشد. از طرفی، همبستگی مثبت و معنیدار بین صفات مشاهده شد که احتمالا به علت پیوستگی یا اثر پلیوتروپیک QTLهای کنترل کننده آنها باشد. بر اساس نتایج تجزیه QTL به روش دو لوکوسی اثر اصلی افزایشی و همچنین اثر متقابلQTL × محیط برای همه صفات اندازه گیری شده بجز صفات قطر میانه و پایین پدانکل معنی دار بود. در مجموع شش مکان ژنی با اثرات اپیستازی معنی دار افزایشی× افزایشی، برای صفات سطح برگ پرچم و قطر بالای پدانکل شناسایی شدند.
نتیجه گیریشناسایی و مکان یابی QTLهای پایدار و تکرارپذیر در محیط های مختلف برای برخی از صفات مرتبط با برگ پرچم و پدانکل می تواند به درک بهتر پتانسیل و اساس ژنتیکی این صفات جهت استفاده در برنامه های به نژادی گندم دوروم به ویژه در پروژه های انتخاب به کمک نشانگر کمک نماید.
کلید واژگان: اثرات افزایشی× محیط, برگ پرچم, پدانکل, تجزیه QTL, گندم دورومIntroductionAmong cereals, durum wheat (Triticum turgidum L. var. durum) is one of the most important protein and energy sources after bread wheat. It has a significant role in human nutrition in most countries.
Materials and methodsIn this study, in order to identify and localization of QTLs controlling traits related to flag leaf and peduncle, 118 durum wheat recombinant inbred lines obtained from the cross between the local genotype of Iran-249 originated from the west of Iran and the local cultivar of Zardak from Kermanshah were evaluated in three environments under rainfall conditions using randomized complete block design along with parents in three replications. QTL analysis for each trait was performed using the inclusive composite interval mapping method to identify genomic regions that significantly affected the studied traits.
ResultsBased on the analysis of variance, the effect of genotype (recombinant inbred line) was significant in terms of traits related to flag leaf and peduncle in three environments, which indicates the existence of appropriate levels of genetic diversity in the studied population for measured traits. The results of QTL analysis using the inclusive composite interval mapping method led to the identification of 33 QTL for the measured traits. The common and stable QTLs were located in at least two environments on chromosomes 1A, 1B.1, 2B.1 and 5A for peduncle length and diameter traits and on chromosomes 2A, 5A and 7A for flag leaf length, flag leaf width and flag leaf area. Identification of repeatable QTLs in the different environments can indicate the existence of stable genomic regions related to flag leaf and peduncle. On the other hand, a positive and significant correlation was observed between the traits, probably due to the linkage or pleiotropic effect of their controlling QTLs. Also, based on QTL analysis using the two-locus method, the additive main effect, as well as the interaction effect of the QTL× environment, was significant for all traits except for the middle and bottom peduncle diameter. In total, six gene loci with significant additive× additive epistasis effects were identified for the flag leaf area-related traits and top peduncle diameter.
ConclusionIdentification and localization of stable QTLs in different environments for some traits related to flag leaf and peduncle can assist in understanding better the genetic basis of these traits to be used in breeding programs, especially in MAS projects.
Keywords: Additive effects× environment, Durum wheat, flag leaf, peduncle, QTL analysis -
مقدمه
صدمات و جراحات اعصاب محیطی یکی از مشکلات جدی سلامت جوامع امروزی است. که باعث ناتوانی طولانی مدت تا آخر عمر می شود مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آلفا توکوفرول با استفاده از آلوگرافت ها در عملکرد و بافت شناسی ترمیم عصب سیاتیک موش صحرایی انجام شده است.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی از 45 سر رت نر در 3 گروه مساوی استفاده شد. گروه یک کنترل سالم (بدن دستکاری عصب)، گروه دوم کنترل مثبت بعد یک هفته 10 میکرولیتر محلول الکل 1 درصد به طور داخل صفاقی به هر رت تزریق شد، گروه سوم تحت عنوان گروه درمان (آلوگرافت- آلفاتوکوفرول) به مدت یک هفته با همان حجم آلفاتوکوفرول با دوز mg /kg/day 300 به صورت داخل صفاقی تزریق شد بعد رت ها در بازه زمانی هفته 4، 8، 12 بعد از عمل تحت ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده در نرم افزار SPSS نسخه 17 وارد شد. پس از ارزیابی نرمال بودن داده ها با آزمون شاپیرو-ویلک، نتایج بصورت انحراف معیار± میانگین گزارش شد و گروه ها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی تحت سطح معناداری 05/0 مقایسه شدند.
یافته هایافته ها نشان داد شاخص های مورفومتری و عملکردی عصب سیاتیک در گروه سوم به طور معنی داری با گروه دوم متفاوت بودند این شاخص ها در گروه سوم بهبود یافته بودند(05/0 >P).
بحث و نتیجه گیریدرمان با آلفا توکروفول همراه با آلوگرافت در مقایسه با گروه کنترل و گروه آلوگرافت از نظر قطر اکسون، تعداد رشته های عصبی و ضخامت غلاف میلین تفاوت معناداری داشت که این به معنی تاثیر مثبت این دارو در سلولهای التهابی نخاع و مغز می باشد.
کلید واژگان: آلوگرافت, آلفا توکوفرول, عصب سیاتیک, رت هاYafteh, Volume:24 Issue: 4, 2023, PP 71 -80BackgroundPeripheral nerve injuries are among the serious health problems of today's societies. These injuries cause long-term disabilities that last until the end of life. This study aimed to histologically and functionally determine the effect of alpha-tocopherol using allografts in a rat sciatic nerve repair model.
Materials and MethodsIn this experimental study, 45 male rats were divided into three groups (n=15 each). Group 1 was designated as the healthy group without nerve manipulation. In group 2, as the positive control group, the rats received 10 μl of sterile normal saline buffer solution intraperitoneally for one week. In the third group, designated as the treatment group (allografts, alpha-tocopherol), alpha-tocopherol was intraperitoneally injected with the same volume at a dose of 300 mg/kg/day for one week. Subsequently, the rats underwent histological evaluation postoperatively at the 4th, 8th, and 12th weeks following the operation. The collected data were entered into SPSS version 17 software. After evaluating the normality of the data by the Shapiro-Wilks test, the results were reported as mean ± standard deviation, and were analised by One Way ANOVA tests and Tukey,s post HOC test under significance level of 0.05.
ResultsThe results showed that the morphometric and functional indices of the sciatic nerve in the third group were significantly different from the second group (P<0.05). These indicators were improved in the third group.
ConclusionTreatment with alpha-tocopherol and allografts resulted in significant differences with the control and allografts groups in terms of axon diameter, the number of nerves, and the thickness of the myelin sheath. These differences imply the beneficial effect of this drug on inflammatory cells in the spinal cord and brain.
Keywords: Allografts, Alpha-tocopherol, Rats, Sciatic nerve -
The plant Camelina sativa (L.), a member of the Brassicaceae family, is an ancient oilseed crop. Due to its adaptation to vast areas of the world and its unique oil composition and properties, it is useful for the production of biofuels, jet fuel, bio-based products, feed, and food. The present study was performed to investigate the morphological and agro-physiological characteristics of this plant through Factor Analysis (FA). For this purpose, 136 doubled haploid line genotypes were assessed in the form of a randomized complete block design with three replications in the research field of Razi University, Kermanshah, Iran. FA, based on the principal component analysis method and varimax rotation, showed that two important factors make up about 74.97% of the total variety of characters. The Eigen values of these two factors were 9.76 and 3.72, respectively. The first and second factors assigned 53.99 and 20.98 percent, respectively, of the total variation. Factor 1, which was called the biological performance, included the seed yield, number of pods per plant, number of pods per main branch plant, number of pods per lateral branch, biological yield per five plants, plant height with roots, root weight, shoots weight, pod straw weight, number of lateral branches, length of lateral branch and length of the main branch. Factor 2, which was called the seed characteristics, covered seed length, seed perimeter, seed area, the weight of 1000 seeds, and the number of seeds in the pod. Using FA, two sets of traits were identified and named in Camelina. The traits in one category that affected the attributes of the other category were selected to be studied to help Camelina breed more precisely. Entering more traits and performing FA increased the accuracy of the categories.Keywords: Brassicaceae, Camelina, Factor analysis (FA), Seed yield
-
Background
On 30 January 2020, the WHO declared the outbreak of SARS-CoV-2 as a public health emergency. In the present study, we compared the preventative and therapeutic strategies and the success rates of Iran and Switzerland during the COVID-19 outbreak.Materialsand
MethodsThis study was conducted using electronic databases such as PubMed, Scopus, and Web of Science. In addition, the official documents of developed countries and WHO from 1st February until 15th May 2020 were studied. Relevant documents were reviewed in detail, and vital data were extracted.
ResultsBoth countries have restriction policies to reduce the infection rate in the prevention setting. These policies, such as the recommendation to all citizens to stay home unless necessary, army participation, and non-face-to-face counseling, were surveyed by similar techniques in both countries. Some policies were implemented in both countries with different protocols. These policies, including social distancing practices, smart distancing methods, business activities, border closures, border controls, and restrictions, travel restrictions, testing and screening for infection and fever, and decreased working hours, were performed in both countries. In the treatment setting, the therapeutic strategy used in Iran consisted of hydroxychloroquine or chloroquine phosphate and anti-viral drugs. Switzerland followed the guidelines of the European countries. The infection rate, recovery rate, and death rate were 0.139%, 78.73%, and 5.91% in Iran, while these rates were 0.352%, 88.81%, and 6.15% in Switzerland, respectively.
ConclusionDue to the lack of special treatment for the disease, prevention must be considered the most important factor in policymaking. Importantly, observing social distance is the most effective method among the preventative strategies. The capacity of the health care systems to provide optimal services and facilities is an important factor for patients ‘recovery
Keywords: Management, Pharmacotherapy, COVID-19, Iran, Switzerland -
مقدمه
کینوا (Chenopodium quinoa Willd) یک شبه غله دو لپه ای است که به خانواده Amaranthaceae تعلق دارد. کینوا گیاهی بسیار مقاوم به شرایط نامطلوب محیطی است که در برابر تنش های زنده و غیرزنده مقاومت بالایی را از خود نشان می دهد. بذر کینوا دارای ارزش غذایی بالاتری نسبت به بسیاری از دانه های غلات بوده و حاوی پروتیین با کیفیت بالاتر و مقادیر زیادی از کربوهیدرات ها، چربی، ویتامین ها و مواد معدنی است که هم در غذای انسان و هم برای تغذیه حیوانات استفاده می شود. سازگاری بالای این محصول با شرایط مختلف آب و هوایی، باعث افزایش عملکرد انواع مختلف آن در کشورهای خارج از آمریکای جنوبی شده است. وجود ترکیبات مغذی دانه کینوا از جمله ترکیب اسید آمینه، مواد معدنی و ویتامین ها سبب شده است، تحقیقات بیشتری در خصوص ویژگی های آن انجام شود.
مواد و روش هااین آزمایش با هدف بررسی صفات زراعی (شامل ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد دانه در بوته، عملکرد بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت) و عناصر معدنی دانه کینوا (شامل روی، آهن، منگنز، سدیم، کلیسم، پتاسیم و فسفر) به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه در سال زراعی 1397 - 1398 اجرا شد. در این آزمایش، تاریخ کاشت (15 اسفند، 15 فروردین و 15 اردیبهشت) به عنوان کرت اصلی، تراکم بوته (40 و 60 بوته در متر مربع) و ژنوتیپ های (Q29، Titicaca و Red Carina) به عنوان عامل های اول و دوم در کرت های فرعی قرار گرفتند.
یافته ها:
نتایج آزمایش نشان داد که عملکرد دانه در تاریخ کاشت فروردین (5/2297 کیلوگرم در هکتار) به طور معنی داری بیشتر از تاریخ کاشت اسفند (5/1484 کیلوگرم در هکتار) و اردیبهشت (7/2137 کیلوگرم در هکتار) بود. تاثیر تیمارهای مورد مطالعه بر عناصر معدنی دانه کینوا غیر معنی دار بود. مقایسه میانگین برای تراکم بوته نشان داد که تراکم 60 بوته در متر مربع در مقایسه با تراکم 40 بوته در متر مربع از عملکرد دانه بیشتری برخوردار بود. نتایج تجزیه همبستگی کانونیک نشان داد که معنی دار شدن آماره ویلکس لمدا (Wilk's lambda) در سطح احتمال پنج درصد در ارتباط با تابع اول، حاکی از وجود همبستگی معنی دار بین دو گروه صفات مورد مطالعه است.
نتیجه گیری:
نتایج این ارزیابی نشان داد که در بین عناصر معدنی دانه، روی (Zn) و فسفر (P) بیشترین همبستگی با تابع کانونی مربوطه را داشتند. از بین صفات زراعی، بیشترین همبستگی بین صفات وزن هزار دانه و طول خوشه با تابع کانونی اول بود. ازینرو، می توان از گیاهان دارای مقادیر بالاتر دو صفت وزن هزار دانه و طول خوشه، برای گزینش دانه های با مقدار روی و فسفر بالاتر استفاده نمود.
کلید واژگان: همبستگی کانونیک, زمان کاشت, عناصر معدنی, کینواIntroductionQuinoa (Chenopodium quinoa Willd) a member of the Amaranthaceae family is a dicotyledon pseudocereal. Quinoa is a plant that is very resistant to unfavorable environmental conditions and shows high resistance to biotic and abiotic stresses. Quinoa seeds have a higher nutritional value than many cereal grains and contain higher quality protein and large amounts of carbohydrates, fat, vitamins, and minerals, which are used both in human food and for feeding animals. The high adaptability of this product to different weather conditions has increased the yield of its various types in countries outside of South America. The existence of nutritious compounds in quinoa seeds, including the combination of amino acids, minerals, and vitamins, has led to more research on the properties of this plant.
Materials and methodsThe field experiment was conducted to study the relationship between agronomic traits (including plant height, panicle length, number of seeds per plant, plant yield, thousand seed weight, seed yield, biological yield, and harvest index) and mineral elements of quinoa seeds (including Zn, Fe, Mn, Na, Ca, K, and P). The experiment was conducted in the 2018-2019 growing season at the faculty of agriculture, Razi University, Kermanshah with a randomized complete blocks design as a split-plot factorial with three replications. The experimental treatments included three planting dates (March 15, April 15, and May 15) as the main factor and the combination of planting densities (40 and 60 plants/m2) with genotypes (Q29, Titicaca, and Red Carina) as subplot factor.
ResultsThe results of the experiment showed that the seed yield (2297.5 kg/ha) on the sowing date of April was significantly higher than March and May (1484.5 and 2137.7 kg/ha) sowing dates, respectively. The effect of the studied treatments on the mineral elements of quinoa seed was insignificant. The mean comparison for plant density showed that the density of 60 plants/m2 had a higher seed yield than the density of 40 plants/m2. The results of canonical correlation analysis showed that Wilk's lambda statistic was significant at a 5% probability level in the case of the first function, indicating the existence of a significant correlation between the two groups of the studied traits.
ConclusionThe results of this evaluation showed that zinc (Zn) and phosphorus (P) had the highest correlation with the corresponding focal function among the mineral elements. Among the agronomical traits, the highest correlation was between the traits of 1000 seed weight and panicle length with the first focal function. Therefore, the plants with higher values of 1000 seeds weight and panicle length, can be used to select seeds with higher amounts of zinc (Zn) and phosphorus (P).
Keywords: Canonical correlation, Sowing date, mineral elements, quinoa -
Background
Public participation is of crucial importance in immunization programs. Therefore, we aimed to study the determinants of participation in immunization against coronavirus disease 2019 (COVID-19) before the distribution of the vaccines in Iran.
MethodsThis cross-sectional study was conducted in February 2021 with interviews and online components. The questionnaire comprised socio-demographic information, past medical history, perceived susceptibility to COVID-19 infection, and the tendency to participate in vaccination against COVID-19.
ResultsOf 2071 participants, 1020 (49.2%) were men, and 1803 (87.1%) were determined to participate in the COVID-19 vaccination program. Among participants, 87.1% (1803) stated that they were determined to participate in the immunization program against COVID-19. In addition, in this group, 52.1% believed vaccination could reduce mortality, and 48.8% thought the vaccine could decrease transmissibility. There was a significant association between positive attitudes toward vaccination against COVID-19 and the respondents’ socio-economic status (SES), educational levels, reporting non-communicable diseases (NCDs) in themselves or their first-degree families, perceived susceptibility toward getting COVID-19 infection in the following months in themselves or close family members and being a healthcare worker. Most respondents were determined to participate in the COVID-19 vaccination because they believed vaccination would be effective in preventing mortality and decreasing COVID-19 transmission.
ConclusionsSES, educational level, positive history of NCDs, perceived susceptibility toward getting COVID-19 infection, and being a healthcare worker had a significant positive association with the respondents’ intention to participate in the COVID-19 vaccination program.
Keywords: COVID-19, Immunization, Vaccination, Coronavirus, Public Willingness -
ایران کشوری نیمه خشک و خشک می باشد و بیش از 70 درصد از زمین های کشاورزی آن دیم هستند. تا به حال گیاهی دانه روغنی مناسب با مناطق مختلف کشور معرفی نشده است. کاملینا (Camelina sativa L.)، گیاهی دانه روغنی- دارویی از خانواده براسیکاسه، گیاهی کم توقع، با نیاز آبی-کودی پایین، مقاوم به انواع بیماری ها و پاتوژن های معمول و مناسب جهت کشت در تناوب غلات است. در این مطالعه تنوع ژنتیکی در 32 لاین هاپلویید مضاعف شده کاملینا با استفاده از 11 آغازگر ترکیبی REMAP مورد ارزیابی قرار گرفت. هشت آغازگر نوارهای واضح و قابل امتیازدهی تولید کردند و در مجموع 74 قطعه تولید گردید که 59 قطعه (72%/79) چندشکل بودند. آغازگرهای IRAP1+P6 و IRAP1+P8 کم ترین تعداد نوار (چهار نوار) و آغازگر IRAP979+P4 با تولید 15 نوار، بیش ترین تعداد را تولید کردند. میزان چندشکلی آغازگرها از 23/69 درصد تا %100 و میزان PIC از 38/0 تا 41/0 متغییر بود. خوشه بندی بر اساس ضریب تشابه جاکارد، لاین ها را در شش گروه اصلی قرار داد. بر طبق تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اصلی اول در مجموع 51/21 درصد تغییرات را توجیه کردند که بیانگر پوشش مناسب نشانگرها در سطح ژنوم بود. بنابراین به نظر می رسد که نشانگر REMAP، با چندشکلی و توزیع بالا در سطح ژنوم کاملینا، یک نشانگر مناسب برای بررسی تنوع ژنتیکی در این گیاه می باشد.
کلید واژگان: آغازگر, تنوع ژنتیکی, کاملینا, نشانگر REMAP, PCRIran is an arid and semi-arid country and more than 70% of its agricultural lands are rainfed. So far, no oilseed plant suitable for different regions of the country has been introduced. Camelina (Camelina sativa L.) is an oily-medicinal plant of the Brassicaceae family, a low-input plant, with low water-fertilizer requirements, resistant to a variety of common diseases and pathogens and suitable for cultivation in grain rotation. In this study, genetic variation of 32 doubled haploid lines of Camelina was evaluated by using 11 REMAP primers. Eight primers produced clear and scorable strips and totally, 74 bands were produced which 59 of them were polymorphic )79/72 %). IRAP1+P6 and IRAP1+P8 primers produced the lowest number of bands (4 bands) and IRAP979+P4 marker produced the most of bands (15 bands). The amount of primer polymorphism varies from 23.69% to 100% and the amount of PIC varies from 0.38 to 0.41. Clustering based on the Jaccard similarity placed the lines in six main groups. According to the principal components analysis, the first two components contributed 21.51% of the variance, which indicated the appropriate coverage of the markers at the genome level. Thus, it seems that the REMAP marker, with its high polymorphism and high distribution in the Camelina genome, is a suitable marker for investigating the genetic diversity in this plant.
Keywords: Camelina, genetic variation, PCR, primer, REMAP marker
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.