به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mahmood akbari

  • زهرا افراسیابی*، محمود اکبری
    مسئله وحدت در جهان اسلام از مهم ترین دغدغه های حاکمان سیاسی مسلمان از ابتدای تاریخ اسلام بوده است که در طول تاریخ، به خاطر رهیافت جنگ طلب و ستیزه جوی برخی رهبران به بیراهه رفته و در عمل زمینه ی روابط متشنج بین المللی در جهان اسلام را رقم زده است. امام خمینی (رحمه الله علیه) به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین رهبران مردمی جهان اسلام برای اولین بار از تعبیر زیبای ید واحده برای وحدت مسلمانان استفاده کرد. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که وحدت جهان اسلام مبتنی بر عقلانیت، در اندیشه امام-خمینی (رحمه الله علیه) بر چه مبنایی تحقق یافته است؟ جمع آوری داده ها از طریق بررسی کتاب ها و مقالات متعدد با موضوع وحدت بوده و با روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی در سیره عملی امام خمینی (رحمه الله علیه) مبانی وحدت در دیدگاه ایشان را مشخص می کند. بر این اساس مهم ترین یافته ها و مولفه های مستخرج از اندیشه امام خمینی (رحمه الله علیه) مبارزه با ظلم و نفی استکبار بدون تعصب به قومیت و ملیت است و اثبات می شود در دیدگاه عقلانی امام خمینی-(رحمه الله علیه) مبنای وحدت، صرف مسلمان بودن کشورها نیست بلکه داشتن روابط سیاسی همسو در نفی استعمار و دفاع ازمظلوم است. ازطرفی ضرورت بازخوانی و باز اندیشی وضعیت موجود ایران در روابط بین الملل دولت ها حائز اهمیت است چرا که عقلانیت انقلاب اسلامی با عقلانیت هایی رقابت می کند که از تراث چند ساله غرب بهره می برند. الگو پذیری در وحدت از مبانی اندیشه غربی بجز دامن زدن به اختلافات و ایجاد تفرقه ثمره ای نخواهد داشت
    کلید واژگان: استعمارستیزی, روابط سیاسی, ظلم ستیزی, عقلانیت, وحدت
    Zahra Afrasyabi *, Mahmood Akbari
    The issue of unity in the Islamic world has been one of the most important concerns of Muslim political rulers since the beginning of Islamic history, which has gone astray due to the bellicose and militant approach of some leaders and has in practice set the stage for tense international relations in the Islamic world. Imam Khomeini (may God bless him and grant him peace) as one of the most important and influential popular leaders of the Islamic world, used for the first time the beautiful interpretation of Yad Wahdeh for the unity of Muslims. The main question of the current research is, on what basis is the unity of the Islamic world based on rationality realized in the thought of Imam Khomeini (may God have mercy on him)? The collection of data is through the review of numerous books and articles on the topic of unity, and with a qualitative method and a descriptive-analytical approach in the practical life of Imam Khomeini (may God bless him and grant him peace), the foundations of unity in his view are determined. . Based on this, the most important findings and components extracted from the thought of Imam Khomeini (may God have mercy on him) is the fight against oppression and the negation of arrogance without prejudice to ethnicity and nationality. In the rational view of Imam Khomeini (may God have mercy on him), the basis of unity It's not just about the countries being Muslim, it's about having aligned political relations in rejecting colonialism and defending the oppressed. On the other hand, the necessity of re-reading and rethinking the existing situation of Iran in the international relations of governments is important, because the rationality of the Islamic Revolution competes with the rationalities that benefit from the many-year-old heritage of the West. Modeling unity in one of the foundations of Western thought will not be fruitful except to fuel differences and create division.
    Keywords: Anti-Colonialism, Political Relations, Anti-Tyranny, Rationality, Unity
  • محمود اکبری، میثم خزائی*، محمد ادکی

    دوری از عصر معصوم (ع) و پدید آمدن حوادث جدید، نیاز روزافزون مسلمانان به دانستن حکم شرعی حوادث نوپدید را بیشتر کرد. این احساس نیاز، برخی از علمای اسلامی را به تکاپو انداخت تا با تامل در جهان بینی اسلام، قائل به محدوده ای خالی از حکم شرعی شوند. در فقه امامیه، فقیه معاصر سید محمدباقر صدر، این محدوده را «منطقه الفراغ» نام نهاد. و در فقه اهل سنت، فقیه مصری یوسف القرضاوی، آن را «منطقه العفو» نامید. پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو نظریه «منطقه الفراغ» و «منطقه العفو»، به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و تحلیل ویژگی ها و نقاط روشن و مبهم این دو نظریه، می پردازد. این دو نظریه تفاوت ها و شباهت هایی با همدیگر دارند که قابل بررسی هستند. با بررسی این دو نظریه، می توان گفت هر دو منطقه که با هدف عدالت اجتماعی و رعایت مصالح کلی جامعه، مطرح شده اند و در طرح آن جهان شمولی و جاودانگی شرع اسلام مورد توجه قرار گرفته است، خالی از حکم شرعی الزامی هستند. برای پر کردن این منطقه نیز ضروری است ضوابط و معیارهای مشخصی مطرح شود تا با اصول و قواعد کلی اسلام منطبق باشد. ضمن این که هر دو نظریه دارای نواقصی است که باید از سوی موافقان و یا حتی منتقدان آنها رفع و تکمیل شوند تا قابلیت اجرایی پیدا کنند.

    کلید واژگان: منطقه الفراغ, منطقه العفو, مصلحت عامه, وضع حکم
    Mahmood Akbari, Mysam Khazaee *, Mohammad Edki

    The occultation of the Infallible Imam (as) and the emergence of new events increased the Muslims’ need to know the legal (shar'ī) ruling regarding the newly-emerged cases. It made some Islamic scholars struggle to consider the Islamic worldview and to believe in an area free of legal ruling. In Imāmī jurisprudence, the contemporary jurist Martyr Sayed Mohammad Bāqir al-Sadr called it “Mantiqat al-Firāq” (Belt of Lacuna) and in Sunni jurisprudence, the Egyptian jurist Yusuf al-Qardāwī called it “Mantiqat al-‘Afw” (Belt of Permission). Based on the descriptive-analytical method, this research aims to compare the two theories to investigate and analyze their feature and ambiguities. These two theories have many differences and similarities with each other that can be examined. Examining these two theories, it may be concluded that both areas, which have been proposed with the aim of social justice and respect for the general interests of the society, and in its design, the universality and immortality of the Islamic Shari'a have been taken into consideration, are empty of legal required rulings. In order to fill this area, it is necessary to bring up specific criteria and standards to match them with the general principles and rules of Islam. In addition, both theories have shortcomings that must be amended and completed by their proponents or even critics in order to be applicable.

    Keywords: Mantiqat al-Firāq, Mantiqat al-‘Afw, public interest, legislation
  • Peyman Mirzavand *, Mahmood Akbari, Abbas Khansalar
    Introduction
    Every organization should train its employees to improve their performance.Organizational staff education is useful when evidence shows its effectiveness in changingthe performance of participants. However, the evaluation of the results is often neglected.The purpose of this study was to investigate the effectiveness of the education course in theinsurance and discharge unit of Abu Ali Sina Transplantation Hospital.
    Methods
    The sample consisted of 18 people, of whom 14 participated in the research. Theeducation course was held in 8 sessions in the hospital environment for the personnel. Themain tool of this research consisted of 4 questionnaires for the four levels of the Kirkpatrickmodel, the content validity and reliability of which have been confirmed. At the learninglevel, in addition to the questionnaire, pre-test and post-test were used. These questionnaireswere completed by the participants after the end of the education course, and the results wereanalyzed using SPSS software.
    Results
    Based on the results, the highest score was obtained at the learning level. The reactionlevel also had the lowest score. In total, the effectiveness of the course was 84.05% (4.2±0.5).
    Conclusion
    Considering the positive results of the education course and its effectiveness,organizations are encouraged to train their employees to increase the motivation, initiative,and quality of the employees’ work.
    Keywords: Kirkpatrick Model, Education, Program Evaluation
  • محمود اکبری *، میثم خزائی، محمد ادکی

    از مهم‎ترین نظریات فقه سیاسی شیعه   که در تکمیل و راستای هم‎دیگر هستند منطقه الفراغ و ولایت مطلقه فقیه است. مطابق با نظریه منطقه الفراغ شهید صدر، حاکم اسلامی این حق را دارد که مستقلا اقدام به قانون‎گذاری کند و بایدها و نبایدهایی را تعیین کند که علاوه بر جایگاه قانونی، مانند دستورات خداوند، واجب الاطاعه باشند. بنابراین، این حق تنها برای معصوم نیست، بلکه در عصر غیبت معصوم، برای حاکم جامع الشرائط اسلامی نیز وجود دارد. مطابق با نظریه ولایت مطلقه فقیه امام خمینی1، در نبود معصوم، فقیه عادلی که توانایی تشکیل حکومت را داشته باشد نیز به اندازه پیامبر و ائمه هدی: که موفق به دست گرفتن حکومت شدند، دارای اختیارات حکومتی خواهد بود. نقطه وصل و مهم‎ترین وجه اشتراک این دو نظریه، حق حکومت و مشروعیت ولایت فقیه در عصر غیبت و مهم‎ترین تفاوت آن‎ها در گستره اختیارات آن‎هاست. در منطقه الفراغ، حاکم حق عبور از واجبات شرعی و الزامات قانونی را ندارد. اما در ولایت مطلقه فقیه، حاکم در صورت صلاح‎دید، ولو به طور موقت حق تعطیلی واجبات و نقض قانون را در راستای مصلحت نظام اسلامی دارد؛ زیرا حکومت اسلامی از احکام اولیه اسلام شمرده می‎شود.   

    کلید واژگان: منطقه الفراغ, ولی امر, شهید صدر, ولایت مطلقه فقیه, ولی فقیه, امام خمینی
    Mahmood Akbari *, Meisam Khazaee, Mohammad Edki

    One of the most important theories of Shiʿa political jurisprudence – which stand in line with each other – is the concept of al-Wilāyat al-Faqih (Guardianship of the Muslim Jurist). According to the theory of ‘Discretionary Sphere of the Law’, an Islamic ruler has the right to independently legislate and determine obligations and prohibitions which, in addition to their legal status, should be obeyed like divine commandments. Therefore, this right is not exclusive to infallible Imams, but also applicable to a fully qualified religious ruler in the absence of an infallible Imam during the Occultation Period. According to the theory of ‘Absolute Guardianship of a Muslim Jurist’, in the absence of an infallible Imam, a just Muslim jurist capable of establishing a government will have governmental authority equal to that of the Prophet and the Imams who successfully established governments. The joining point and the most important aspect of commonality between these two theories is the right to govern and the legitimacy of the Guardianship of the Muslim Jurist in the Occultation Period, with the most significant difference being the extent of their authorities. As far as the ‘Discretionary Sphere of Law’ is concerned, the ruler does not have the right to deviate from religious duties and legal obligations. However, in accordance to the theory of the “Absolute Guardianship of the Muslim Jurist”, the ruler, if deemed necessary, even has the right to temporarily suspend religious duties and violate laws in the interest of the Islamic system; for the Islamic government is regarded to be based on the primary ordinances of Islam.

    Keywords: Discretionary Sphere Of The Law, Martyr Ṣadr, The Absolute Guardianship
  • همایون مافی، جواد شمسی*، محمود اکبری

    نظارت دادگاه بعنوان بخشی جدایی ناپذیر از فرایند داوری محسوب می شود که از حیث نظری قاعده ای متخذ از اصل صلاحیت بر صلاحیت محسوب می شود. این قاعده بدین مفهوم است که، دادگاه ناظر صرف نظر از تصمیم دادگاه پیشین در زمان رسیدگی داوری، با ملاحظه قرارداد و رای داوری بر صلاحیت عمومی نظارت می کند. با توجه به آنکه رابطه داوری و دادگاه در تمام نظام های حقوقی مسائل زیادی را مطرح نموده که قانون نیز راجع بدان ها صراحت ندارد بررسی قلمرو و آثار نظارت دادگاه بر این رابطه از حیث صلاحیت ضروری به نظر می رسد. از این جهت مقاله حاضر که به بررسی تحلیل نظارت دادگاه بر صلاحیت داوری پرداخته است، در صدد پاسخ به این سوال است که نظارت دادگاه از حیث شکل گیری، قلمرو و آثار چه موقعیتی دارد؟ یافته های این پژوهش دلالت بر آن دارد که، جهت تحقق نظارت دادگاه وجود برخی شرایط و فقدان موانع ضروری است. در مرحله نظارت، دادگاه علاوه بر کنترل صلاحیت عمومی، تعیین مرجع داوری صالح را نیز بر عهده دارد و همچنین علی رغم سکوت قانونگذار، نظارت دادگاه ابطال رای عدم صلاحیت داور را نیز شامل می شود. در بحث نظارت، حسب اصل صلاحیت بر صلاحیت دادگاه می تواند رای ابطال شده در کشوری دیگر را نیز اجرا نماید و رای ابطال را دارای اثر سرزمینی بداند. آثار نظارت دادگاه بر دعوای ابطال اصولا در فرض ابطال یا عدم شناسایی رای صلاحیت نمود پیدا می کند.

    کلید واژگان: داوری, صلاحیت, نظارت دادگاه, قرارداد داوری, ابطال رای
    Homayoun Mafi, Javad Shamsi *, Mahmood Akbari

    Judicial supervision is considered as integral part of the arbitration process, which is theoretically a rule derived from the principle of competence- competence. This rule means that the supervising court, regardless of the decision of the previous court at the time of the arbitration hearing, Supervises public jurisdiction by considering the contract and the arbitral award. Given that the relationship between arbitration and the court in all legal systems has raised many issues that the law is not explicit about, it seems necessary to examine the scope and effects of court supervision of this relationship in terms of competence. Therefore, the present article, which examines the analysis of court supervision of arbitration competence, seeks to answer the question of what is the position of court oversight in terms of formation, scope and effects? The findings of this study indicate that, in order to exercise court supervision, the existence of some conditions and the absence of obstacles are necessary. In the supervisory phase, in addition to controlling the general competence, the court is also responsible for appointing the competent arbitral tribunal, and despite the legislator's silence, the court supervision also includes the annulment of the arbitrator's incompetence. In the case of supervision, according to the principle of competence- competence, the court can also enforce the annulled judgement in another country and consider the annulment judgement to have a territorial effect. The effects of the court's supervision on the annulment case are mainly reflected in the presumption of annulment of competence judgement.

    Keywords: Arbitration, Competence, Court Supervision, Arbitration Contract, Voidance Of Judgement
  • محمود اکبری*، محمد زارعی محمودآبادی، احمد امی
    زمینه و هدف

    در زمان حاضر به علت جوازی که برای ولی قهری در تزویج کودکان فراهم آمده، شاهد مساله کودک همسری هستیم که این امر سبب ایجاد نگرانی پیرامون حقوق کودکان و به تبع آن موجب اختلاف نظر در میان آرای محققان در مورد حکم ماده 1041 ق.م شده است. وجود اختلاف نظرهای متعدد در این زمینه و آثار حقوقی و پیامدها و آسیب های اجتماعی و روحی و روانی مترتب بر آن، پژوهش در این زمینه را ضروری کرده است. این پژوهش با هدف بررسی موضوع و حکم کودک همسری در عصر حاضر انجام شده است.

    روش

    این پژوهش با بهره گیری از منابع اسلامی به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.

    ملاحظات اخلاقی:

     در سراسر پژوهش حاضر صداقت و امانتداری علمی به طور کامل رعایت شده است.

    یافته ها

    منظور از مصلحت در تزویج کودک که در فقه و ماده 1041 ق.م به آن اشاره شده، مصلحت مطلق و همه جانبه کودک در زمینه های مالی، جسمی، عاطفی، روحی و روانی است. جز در موارد اندک و به خاطر وجود مصلحت شخصی خاص، در بسیاری از موارد، مصلحت مطلق و همه جانبه کودکان در ازدواج محرز نمی شود. بر اساس تحقیقات علمی و میدانی انجام شده در عصر حاضر کودکان بعد از ازدواج با مشکلات متعدد جسمی، عاطفی، روحی و روانی مواجه می شوند.

    نتیجه گیری

    یافته های تحقیق نشان می دهد از لحاظ فقهی در تزویج کودکان رعایت مصلحت بر عدم وجود مفسده ترجیح دارد، لذا شرط زیربنایی صحت تزویج کودکان، رعایت مصلحت همه جانبه کودک است. همچنین با استناد به تحقیقات علمی انجام شده در مساله تزویج کودکان در عصر حاضر، با در نظرگرفتن بیم ضرر و آسیب های مالی، جسمی و روحی و روانی و عاطفی ناشی از کودک همسری، کودک همسری از لحاظ فقهی و قانونی با اشکال مواجه است. می توان بر مبنای قاعده «لاضرر» از اعمال ولایت ولی قهری در تزویج کودکان جلوگیری کرد. باید با سازوکارهای لازم از ترویج کودک همسری در جامعه جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: کودک همسری, سلامت کودک, سلامت روحی و روانی, مصلحت کودک, عدم مفسده
    Mahmood Akbari*, Mohammad Zarei Mahmoudabadi, Ahmad Ommi
    Background and Aim

    At the present time, due to the permission provided for forced guardians to marry children, we are witnessing the issue of child marriage, which causes concern about children's rights and, as a result, causes a difference of opinion among scholars regarding the ruling of Article 1041 B.C. has been The existence of many differences of opinion in this field and the legal effects and consequences and social, mental and psychological damages resulting from it have made research in this field necessary. This research was conducted with the aim of investigating the issue and ruling of child marriage in the current era.

    Method

    This research has been done using Islamic sources in a descriptive-analytical method and using library and internet sources.

    Ethical Considerations: 

    Scientific honesty and trustworthiness have been fully observed throughout the present research.

    Results

    The meaning of expediency in marrying a child, which is defined in jurisprudence and article 1041 B.C. It is mentioned that it is the absolute and all-round interest of the child in financial, physical, emotional, spiritual and psychological fields. Except in few cases and due to the existence of special personal interest, in many cases, the absolute and all-round interest of children in marriage is not ascertained. According to the scientific and field research conducted in the current era, children face many physical, emotional, mental and psychological problems after marriage.

    Conclusion

    The findings of the research show that, from a jurisprudential point of view, in the marriage of children, compliance with expediency is preferred over the absence of corruption; Therefore, the basic condition for the validity of children's marriage is to respect the best interest of the child. Also, referring to the scientific research conducted on the issue of child marriage in today's era, taking into account the fear of loss and financial, physical, mental, psychological and emotional damage caused by child marriage, child marriage is facing legal and jurisprudential problems. Based on the "harmless" rule, it is possible to prevent the use of coercive guardianship in the marriage of children. The promotion of child marriage in the society should be prevented with the necessary mechanisms.

    Keywords: Child Marriage, Child Health, Mental Health, Interest Of The Child, No Corruption
  • محمود اکبری، محمد عزیزی، حجت الله جهانی راد، حجت الله پاشاپور*

    در کشورهای جهان دستیابی به وضعیت مطلوب مسکن یکی از شاخص های مهم توسعه اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. این در حالی است که مشکلات اساسی متعددی پیش روی مدیران و برنامه ریزان شهری و سیاست گزاران برای تامین مسکن مناسب و کافی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل شاخص های بخش مسکن و ساختمان در شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و روش تحقیق آن از نوع تحلیلی مقایسه ای است و محدوده پژوهش را 17 شهر استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1398 تشکیل می دهد. با استفاده از تکنیک چند شاخصه آراس سعی شده است نماگرهای منتخب مرتبط با بخش مسکن و ساختمان مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. نتایج کمی پژوهش نشان می دهد که بیشترین میزان شاخص مطلوبیت کل به شهرهای یاسوج و دوگنبدان تعلق داشته است. بالاترین امتیاز تکنیک آراس برای شاخص های مسکن و ساختمان به شهر یاسوج (971/0) اختصاص یافته است و از این حیث میزان امتیاز شهر دوگنبدان (306/0) به دست آمده است. میزان امتیاز لیکک (139/0)، دهدشت (138/0) و سی سخت (056/0) به دست آمده است و شهرهای مزبور در کنار هم در سطح دوم قرار دارند. شهرهای لنده با کسب امتیاز (036/0)، چرام با کسب امتیاز (028/0) و مادوان با کسب امتیاز (022/0) در کنار هم در سطح سوم قرار دارند. نتایج کمی تکنیک آراس نشان می دهد که شهرهای باشت، سوق، پاتاوه، قلعه رئیسی، سرفاریاب، دیشموک، مارگون، گراب و چیتاب امتیاز ضعیفی را به دست آوردند و نیازمند توجه ویژه هستند. جهت برقراری تعادل منطقه ای و حرکت به سمت توسعه پایدار شهری و منطقه ای در استان کهگیلویه و بویراحمد، لازم است که سیاست های توسعه بخش مسکن و ساختمان نگاه ویژه ای به مناطق روستایی کم جمعیت و سکونتگاه های حاشیه ای داشته باشد؛ در غیر این صورت شاهد افزایش نابرابری های بیشتر در استان کهگیلویه و بویراحمد خواهیم بود.

    کلید واژگان: تکنیک آراس, مسکن, استان کهگیلویه و بویراحمد
    Mahmood Akbari, Mohammad Azizi, Hojjat Allah Jahanirad, Hojjat Allah Pashapour *

    Achieving optimal housing status in the world is one of the important indicators of economic and social development. However, there are several major problems facing city managers, planners and policymakers to provide adequate housing. The aim of this study was to analyze the indicators of housing and construction in the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces. The present research is applied in terms of purpose and its research method is comparative analytical and the scope of the research is 17 cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces in 2019. Using the multi characteristic Aras technique, an attempt has been made to analyze and evaluate the selected indicators related to the housing and construction sector. The quantitative results of the research show that the highest value of the total desirability index belonged to the cities of Yasuj and Dogonbadan. The highest score of Aras technique for housing and construction indicators has been assigned to Yasuj city (0/971) and in this regard, the score of Dogonbadan city (0/306) has been obtained. The score of Lekak (0/139), Dehdasht (0/138) and Sisakht (0/056) have been obtained and the mentioned cities are in the second level together. Lande with a score of (0/036), Charam with a score of (0/028) and Madwan with a score of (0/022) are next to each other in the third level. The quantitative results of Aras technique show that the cities of Basht, Sough, Pataveh, Ghale Raisi, Sarfaryab, Dishmuk, Margon, Grub and Chitab scored poorly and need special attention. In order to establish Regional balance and move towards urban and regional sustainable development in Kohgiluyeh and Boyer Ahmad provinces, it is necessary that housing and building development policies have a special focus on sparsely populated rural areas and marginal settlements. Otherwise, we will see an increase in more inequalities in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province. 

    Introduction

     Rapid and unplanned urban growth and urbanization without designing the necessary infrastructure is a threat to sustainable urban development. Rapid urban growth, high population density, and high consumption rates of residents and citizens in large cities have led to a wide range of socio-economic and environmental impacts that require the attention of the international community. This factor will have significant effects on the future stability and prosperity of the world. Urban areas in developing countries are growing rapidly. With the increasing population of cities, there are several challenges to how to manage crowded and dense areas. One of these challenges is building the physical infrastructure to support this growing population. At the same time, the development of urban infrastructure is essential for the creation of sustainable cities. This increasing growth has caused many issues and problems in cities, one of which is related to the housing issue. Housing is one of the most important outputs for human resource production. Housing after food and clothing is the third basic and vital need that has many reflections on other aspects of the life of the capital. Today, around the world, providing adequate housing is one of the main problems of managers and planners, and in the current situation, the world is facing a global housing crisis. Achieving the desired housing status in both urban and rural areas is considered as one of the indicators of economic and social development in different countries of the world. At present, due to the growth of urban population and the uncontrolled increase of rural migration, the need to study the housing situation and plan to organize it in developing countries such as Iran is a necessary issue. Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces are not separated from this situation and the present study was conducted with the aim of analyzing the indicators of the housing sector in the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces. To achieve this goal, using Aras multi-indicator technique, selected housing indicators in the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces have been studied and analyzed. 

    Methodology

    In the present study, which is of a comparative analytical type, using the ARAS technique, the indicators related to the housing and construction sector in the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces have been analyzed. The data required for the research have been collected through the statistical yearbook of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces in 2019. The measurement tool for analyzing the research data was the Aras technique and using this technique, housing indexes in 17 cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces in 2019 were analyzed.

    Results and discussion

    According to the scores obtained by the cities of the province in the field of housing and construction sector indicators, the research hypothesis as the final score obtained from the ARAS technique for housing indicators in the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces indicates inequality. Take. There is a lot of imbalance and difference between the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces in terms of various indicators, including housing indicators. One of the most important reasons for this increase in inequalities is the lack of recognition of the dimensions of inequalities and incorrect executive policies to achieve the goals. The cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces do not have favorable conditions in terms of economic, social and cultural structures. The existence of 9 cities of Basht, Souk, Pataveh, Qalae Raisi, Sarfaryab, Dishmuk, Margon, Grub and Chitab, which get weak points, has indicated this imbalance. It can be acknowledged that this imbalance is the result of various ecological, economic, political and other factors. Yasuj city has maintained its superiority in the province due to its political centrality and superiority in various economic, social, cultural, etc. fields and its growth pole in terms of having the studied indicators. Yasuj city is one of the climatic regions of Iran that many immigrants from all over Iran, especially neighboring provinces such as Bushehr, Khuzestan and Fars, migrate to this city permanently and temporarily, and this is one of the factors along with others. Micro and macroeconomic factors and variables of the country have increased the price of land and housing in this city. The present study sought to investigate the question of which final score of housing indicators was higher in which cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces and which was lower. As the scores obtained from Aras technique show, the highest score of Aras technique for housing indicators is allocated to Yasuj city (0/971) and Dogonbadan city is in the second place with a score (0/306). Chitab city with the score (0/004) has the lowest score among the cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces

    Conclusion

    Achieving the desired housing status, especially in urban areas, is considered as one of the indicators of economic and social development. Housing and building indicators as a necessary tool to express the various economic, social, cultural, environmental and physical dimensions of housing are of great importance in housing planning. Recognizing the status of desirable housing indicators and reducing existing inequalities is an important issue that contributes greatly to sustainable urban development. In order to establish regional balance and move towards sustainable urban and regional development in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Provinces, it is necessary that housing and building development policies pay special attention to sparsely populated rural areas and marginal settlements; otherwise, we will see an increase in more inequalities in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province. The main challenge in the housing sector in the studied cities and the country is mostly due to the lack of coherent and integrated planning in this sector, while the failure of policies adopted in this field is the main reason for the construction recession, which not only did not reduce housing prices. , But has also led to an unreasonable increase in rents and the purchase price of housing. Housing facilities have little effect on the prosperity of construction and home ownership of people, especially the low-income groups in the cities studied and on a larger scale. That is why it is necessary to prioritize infrastructure reforms in macroeconomics

    Keywords: Aras Technique, Housing, Kohgiluyeh, Boyerahmad Province
  • محمود اکبری*
    مقدمهدسترسی مناسب به پارک ها و فضاهای سبز شهری معیار مهمی برای سنجش میزان زیست پذیری در شهرها است. فضاهای سبز شهری و به تبع آن، پارک های شهری سهم زیادی در سلامت و رفاه شهروندان دارد. پارک ها و فضاهای سبز شهری یکی از عناصر مهم زیرساخت های سبز شهری را تشکیل می دهند که به افزایش کیفیت زندگی شهروندان کمک می کنند و محیط شهری را با تصفیه هوا، کنترل آلودگی صوتی، کاهش اثر جزیره گرمایی و حفظ تنوع زیستی بهبود می بخشند. پارک های شهری خدمات اکولوژیکی و فرهنگی مانند گشت و گذار، زیبایی شناختی، تفریح و سرگرمی، آموزش و فرهنگ، ورزش و ارتباطات اجتماعی را برای ساکنان شهری ارایه می دهند و در نتیجه، کیفیت زندگی آن ها را بهبود می بخشند. پارک ها و فضاهای سبز شهری به عنوان مرکزی برای تعاملات اجتماعی در شهرهای امروزی نقش کلیدی در نوسازی شهری و توسعه پایدار شهری و منطقه ای ایفا می کنند. دسترسی مناسب به پارک ها و فضاهای سبز شهری با شادکامی شهروندان رابطه دارد. با توجه به کارکردهای مهم پارک ها و فضاهای سبز شهری و نقش آن ها در نیل به توسعه پایدار شهری و منطقه ای، طراحی و ساماندهی این فضاها در شهرها به ویژه در کلان شهرهای ایران به عنوان راهبردی برای حل معضلات حاد شهری و شهرنشینی شتابان و بی رویه و افزایش سطح زیست پذیری شهری است. 
    مواد و روش هاپژوهش حاضر با هدف تحلیل آماری توزیع فضایی پارک ها و فضاهای سبز شهری در کلان شهرهای ایران انجام شده است. به همین دلیل، در پژوهش کمی پیش رو با استفاده از تکنیک های کریتیک و کوکوسو به تحلیل توزیع فضایی پارک ها و فضاهای سبز شهری در کلان شهرهای منتخب ایران پرداخته شده است. کلان شهرهای مورد مطالعه در این پژوهش کلان شهرهای رسمی و غیررسمی ایران مانند تهران، مشهد، اصفهان، کرج، شیراز، تبریز، اهواز، کرمانشاه، رشت، زاهدان، همدان و کرمان بوده است. داده های مورد نیاز برای انجام پژوهش از آمارنامه کلان شهرهای مورد مطالعه جمع آوری شده است. نماگرهای مورد استفاده مساحت کل فضای سبز شهری به مترمربع، مساحت فضای سبز تحت پوشش شهرداری، تعداد کل پارک ها، مساحت کل پارک ها به مترمربع، تعداد پارک های شهری، مساحت پارک های شهری، تعداد پارک های جنگلی، مساحت پارک های جنگلی و سرانه فضای سبز در کلان شهرهای مورد مطالعه ایران بوده است. وزن این نماگرها با استفاده از تکنیک کریتیک محاسبه شده و در تکنیک کوکوسو استفاده شده اند. در تکنیک کوکوسو استراتژی های سه گانه و مقدار امتیاز نهایی (K) بررسی و تحلیل شده است. یافته هادر استراتژی اول (Ka) تکنیک کوکوسو کلان شهر تهران با کسب امتیاز (114/0) دارای بیشترین امتیاز بوده است. در این استراتژی شهرهای رشت با کسب امتیاز (016/0) و همدان با کسب امتیاز (071/0) کمترین امتیازها را داشته اند. در استراتژی دوم (Kb) تکنیک کوکوسو کلان شهر تهران با کسب امتیاز (23/426) بیشترین امتیاز را از آن خود کرده است. در این استراتژی شهرهای رشت با کسب امتیاز (2) زاهدان با کسب امتیاز (76/49) و همدان با کسب امتیاز (47/61) کمترین امتیازها را به دست آوردند. در استراتژی سوم (Kc) تکنیک کوکوسو کلان شهر تهران با کسب امتیاز (1) بیشترین امتیاز را داشته است. در این استراتژی شهرهای رشت با کسب امتیاز (140/0) همدان با کسب امتیاز (619/0) کمترین امتیازها را داشته اند. میانگین نزدیک ترین همسایگی توزیع فضایی پارک ها و فضاهای سبز شهری در کلان شهر شیراز 721049/0 و میزانZ Score  عدد 713088/4- و میزان PValue مقدار 000002/0 به دست آمده است. براساس میانگین نزدیک ترین همسایگی الگوی توزیع فضایی پارک ها و فضاهای سبز شهری در کلان شهر شیراز به صورت خوشه ای بوده است. تحلیل خوشه ای فضایی چند فاصله ای نشان می دهد الگوی توزیع فضایی پارک ها و فضاهای سبز شهری در کلان شهر شیراز به صورت خوشه بندی است. 
    نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان می دهد کلان شهر تهران بیشترین امتیاز پارک ها و فضاهای سبز شهری را داشته است. با وجود اینکه این متروپل ملی بیشترین امتیاز پارک ها و فضاهای سبز شهری را در بین شهرهای مورد مطالعه به دست آورده است؛ ولی با توجه به میزان جمعیت متمرکزشده در این کلان شهر، این شهر با حالت مطلوب و ایده آل فاصله دارد. بررسی میزان و سطح زیست پذیری شهری فقط با استفاده از نماگرهای مربوط به میزان پارک ها و فضاهای سبز شهری امکان پذیر نیست و عوامل متعدد دیگری میزان زیست پذیری را تحت تاثیر خود قرار می دهند. بعد از کلان شهر تهران کلان شهرهای شیراز و مشهد دارای امتیازهای زیادی در زمینه پارک ها و فضاهای سبز شهری هستند. در میان کلان شهرهای مطالعه شده، شهر رشت ضعیف ترین و کمترین امتیاز را کسب کرده و این شهر در زمینه نماگرهای مورد بررسی نیازمند توجه ویژه است.
    کلید واژگان: پارک شهری, تکنیک کریتیک, تکنیک کوکوسو, کلان شهرهای ایران
    Mahmood Akbari *
    Introduction Proper access to urban parks and green spaces is an important criterion for measuring livability in cities. Urban green spaces and consequently urban parks have a great contribution to the health and well-being of citizens. Parks and urban green spaces are some of the most important elements of urban green infrastructure that help to increase the quality of life of citizens and improve the urban environment by purifying the air, controlling noise pollution, reducing the heat island effect, and preserving biodiversity. Urban parks provide ecological and cultural services such as sightseeing, aesthetics, recreation and entertainment, education and culture, sports, and social communication for urban residents and thus improve their quality of life. Urban parks and green spaces as a center for social interactions in today’s cities play a key role in urban renewal and sustainable urban and regional development. Proper access to urban parks and green spaces is related to the happiness of citizens. Considering the important functions of urban parks and green spaces and their role in achieving sustainable urban and regional development, the design and organization of these spaces in cities, especially in the metropolises of Iran, as a strategy to solve acute urban problems and rapid and indiscriminate urbanization and to increase the level of urban livability.
    Materials and MethodsThe present study was carried out with the aim of statistical analysis of the spatial distribution of urban parks and green spaces in the metropolises of Iran. For this reason, the spatial distribution of parks and urban green spaces in selected Iranian metropolises has been analyzed in this quantitative research using Critic and Cocoso techniques. The metropolises studied in this research were official and unofficial metropolises of Iran such as Tehran, Mashhad, Isfahan, Karaj, Shiraz, Tabriz, Ahvaz, Kermanshah, Rasht, Zahedan, Hamedan, and Kerman. The data needed to conduct the research has been collected from the statistics of the studied metropolises. The indicators used are the total area of urban green space in square meters, the area of green space covered by the municipality, the total number of parks, the total area of parks in square meters, the number of urban parks, the area of urban parks, the number of forest parks, and the area of forest parks and per capita green space in the studied metropolises of Iran. The weight of these indicators was calculated using the Critic technique and was used in the Cocoso technique. In the Cocoso technique, three strategies and the value of the final score (K) have been investigated and analyzed. FindingsIn the first strategy (Ka), the Cocoso technique of Tehran metropolis has the highest score (0/114). In this strategy, the cities of Rasht (0/016) and Hamedan (0/071) have the lowest scores. In the second strategy (Kb), the Cocoso technique of Tehran metropolis obtained the highest score (426/23). In this strategy, the cities of Rasht with a score of (2), Zahedan with a score of (49/76), and Hamadan with a score of (61/47) obtained the lowest scores. In the third strategy (Kc), the Kokosu technique of Tehran metropolis has the highest score by scoring (1). In this strategy, the cities of Rasht with a score of (0/140) and Hamedan with a score of (0/619) have the lowest scores. The mean of the closest neighborhood of the spatial distribution of urban parks and green spaces in Shiraz metropolis is 0/721049, the Z score is -4/713088, and the PValue is 0/000002. Based on the average of the nearest neighborhood, the pattern of spatial distribution of urban parks and green spaces in Shiraz metropolis was clustered. Multi-distance spatial cluster analysis shows that the pattern of spatial distribution of parks and urban green spaces in Shiraz metropolis is clustered.
    ConclusionThe results of the research show that Tehran metropolis had the highest number of parks and urban green spaces. Despite the fact that this national metropolis has obtained the highest number of parks and urban green spaces among the studied cities; considering the amount of population concentrated in this metropolis, this city is far from the ideal state. It is not possible to check the amount and level of urban livability only by using indicators related to the number of urban parks and green spaces, and many other factors influence the level of livability. After Tehran metropolis, Shiraz and Mashhad metropolises have many advantages in terms of parks and urban green spaces. Among the studied metropolises, Rasht city has obtained the weakest and lowest score and this city needs special attention in the field of studied indicators.
    Keywords: Cocoso Technique, Critic Technique, metropolises of Iran, urban park
  • میثم خزایی *، محمود اکبری، طاهره آدینه
    زمینه و هدف

     وسواس به عنوان یکی از بیماری های شایع در جامعه، در بسیاری از موارد، مختل کننده نظام خانواده به ویژه در حوزه روابط جنسی می شود. با توجه به لزوم تمکین خاص در زندگی مشترک زوجین، اهمیت رابطه زناشویی در تداوم زوجیت و تسالم زوجین از سویی و احتمال تاثیر وسواس در نشوز هریک از زوجین وسواسی نسبت به طرف مقابل، بررسی حکم نشوز در چنین شرایطی امری لازم و ضروری می نماید. با این هدف، پژوهش حاضر در جهت بررسی شمول حکم نشوز بر زوجین وسواسی نگاشته شده است.

    مواد و روش ها

     این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، حکم نشوز را درخصوص زوجین وسواسی مورد بررسی قرار می دهد.

    یافته ها

     از منظر روانشناسی وسواس دارای مراحل خفیف، متوسط، شدید و جنون وسواسی است. زمانی که وسواس در حالت شدید و جنون وسواسی باشد، وسواس، از اراده و اختیار بیمار خارج شده و رفتارهای او به شکل غیر ارادی انجام می گیرد. بر این اساس به دلیل اینکه فرد وسواسی به صورت غیرارادی از تمکین خودداری می کند و «ناشز» و «ناشزه» از عناوین قصدیه هستند، نمی توان حکم نشوز را بر او بار نمود. البته اگر بیمار از درمان خودداری نماید، مصداق آزار رساندن طرف مقابل بوده، نشوز در مورد او صدق می کند.

    کلید واژگان: تمکین, زوجین, نشوز, وسواس
    Meisam khazaee*, Mahmood Akbari, Tahereh Adineh
    Background and Aim

    Obsession as one of the common diseases in society, in many cases, disrupts the family system, especially sexual relations. Considering the necessity of special compliance in the couples’ life, the importance of the marital relationship in the continuation of the marriage and the peace of the couple on the one hand, and the possibility of the influence of each couple’s obsession on the other hand, study the non-compliance order in such circumstances is necessary. With this aim, the present research was written to investigate the scope of the non-compliance order on obsessive couples.

    Materials and Methods

    This research examines the non-compliance order on obsessive couples by descriptive analytical method and using library sources.

    Findings

    In psychology, obsession has mild, moderate, severe and obsessive madness stages. When the obsession is in a severe state and obsessive madness, it is out of the patient's will and the behavior is done involuntarily. Based on this, because the obsessive person involuntarily refuses to compliance and "Nashez" and "Nashzeh" are among the titles of intention, it is not possible to impose the non-compliance order. Of course, if the patient refuses the treatment, it is an example of hurting the partner and the non-compliance order applies to him.

    Keywords: compliance, couple, non-compliance, obsession
  • Fatemeh Lanjabi Sharahi, Seyed Morteza Seyedian, Mahmood Akbari, Ali Heshmatpour

    One of the important topics in river engineering is the design of stable alluvial channel geometry in the regime mode (dynamic balance between erosion and sedimentation) including the width, depth and slope. In this research, the ANFIS and ANFIS-PSO models were used to model the geometry parameters of stable channels. To achieve this objective, we utilized a comprehensive dataset comprising 410 data series sourced from 15 different channels, encompassing various types such as straight and meandering, as well as natural and laboratory. In each measurement, information on the flow rate (Q), average particle diameter (d), shear stress (τ), top width of the channel (W), average depth of flow (h) and longitudinal slope of the channel (S) was collected. Randomly, 70% of the data was used for training, and the remaining 30% was used for validation of the ANFIS and ANFIS-PSO models. Totally, 42 models were derived from the combination of 7 input data sets (Q, d, and τ) and employed both ANFIS and ANFIS-PSO, models to estimate the W, h, and S as the three types of outputs. In modeling of the W and h parameters, the best input was the Q, which the R2, CRM and NRMSE for all data with the ANFIS model were equal to 0.954, -0.029, 0.567 and with ANFIS-PSO model were 0.912, -0.042, and 0.487, respectively. Also, to estimate the S, the modeling results had error. In general, the modeling results with the ANFIS-PSO model were more accurate than the results of the ANFIS model.

    Keywords: Stable Channel, Geometry, ANFIS, ANFIS-PSO
  • محمود اکبری*
    پیشینه و هدف

    آتش سوزی از دیرباز یک تهدید مهم برای ایمنی شهری، محیط فیزیکی و کیفیت زندگی شهری بوده است. یکی از مهمترین چالش هایی که همواره شهرها را تهدید می نماید خطر ایجاد و گسترش حریق در محیط های شهری است. در حال حاضر کلانشهرهای ایران با معضلات گوناگونی مواجه هستند و یکی از معضلاتی که کلانشهرهای کشور با آن درگیر هستند، مساله بحران حریق و آتش سوزی و از سوی دیگر ضعف زیرساخت های خدماتی موجود در آنها است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل آماری بحران حریق در کاربری های  کلانشهر کرج به عنوان چهارمین شهر بزرگ ایران انجام شده است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر ماهیت کمی دارد و با استفاده از تکنیک های مرک و کوداس به تحلیل آماری بحران حریق در کاربری های شهری در کلانشهر کرج پرداخته شده است. محدوده پژوهش را مناطق 12 گانه کلانشهر کرج تشکیل داده است و تعداد 10 شاخص مرتبط با بحران حریق در کاربری های شهری در 12 منطقه کلانشهر کرج مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز که از آمارنامه شهر کرج در سال 1398 گرفته شده است، توسط تکنیک مرک وزن دهی شده و در تکنیک کوداس به کار گرفته شدند. شاخص های مورد مطالعه در این پژوهش کمی تعداد حریق صورت گرفته در کاربری مسکونی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری آموزشی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری بهداشتی و درمانی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری خدماتی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری تجاری، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری صنعتی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری انبار، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری فضای سبز شهری، تعداد حریق صورت گرفته در وسایط نقلیه و تعداد حریق صورت گرفته در کاربری معابر و گذرگاه ها بوده است.

    یافته ها و بحث:

     یافته های پژوهش نشان می دهد که منطقه 11 کلانشهر کرج با امتیاز (3/859) بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده  و این منطقه در وضعیت سبز قرار گرفته است؛ تعداد حریق های به وجود آمده در کاربری های شهری این منطقه محدود بوده است. در تکنیک کوداس منطقه 6 کرج با امتیاز (-3/566)، منطقه 10 با امتیاز (-2/605)، منطقه 2 با امتیاز  (-2/469)، منطقه 7 با امتیاز (-0/488) و منطقه 4 با امتیاز (-0/274) کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند. بیشترین بحران حریق در کاربری های شهری کلانشهر کرج متعلق به منطقه 6 بوده است. تعداد حریق های به وجود آمده در کاربری های شهری مناطق 6، 10، 2، 7 و 4 زیاد بوده است و این مناطق در حالت قرمز قرار دارند. میانگین نزدیک ترین همسایگی امتیاز بحران حریق در کاربری های شهری در مناطق کلانشهر کرج به صورت پراکنده بوده است.

    نتیجه گیری

    بیشترین حریق های مربوط به کاربری مسکونی و آموزشی در منطقه 6، بیشترین حریق های بهداشتی و درمانی در منطقه 4 و بیشترین حریق های خدماتی در منطقه 5 شکل گرفته است، لازم است متولیان شهر توجه ویژه ای به این مناطق داشته باشند. بیشترین حریق های مربوط به کاربری های تجاری شهر کرج در منطقه 3، بیشترین حریق های صنعتی در منطقه 10، بیشترین حریق های کاربری فضای سبز شهری در منطقه 2 و بیشترین حریق های به وجود آمده در معابر و گذرگاه ها در منطقه 5 رخ داده است و ضروری است مدیران شهری توجه ویژه ای به این مناطق داشته باشند. بیشترین آتش سوزی های شکل گرفته در شهر کرج و به ویژه در مناطق ذکر شده در کاربری های مسکونی رخ داده است. عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند؛ ولی دلیل اصلی وقوع این مخاطره به خاطر عدم رعایت اصولی ساخت و ساز و استانداردهای سازه است که اگر به طور صحیح رعایت شود، شهروندان در دام حریق و حوادث بعد از آن نخواهند افتاد.

    کلید واژگان: تحلیل آماری, حریق, کاربری زمین, کرج, کوداس, مرک
    Mahmood Akbari *
    Background and purpose

    Fire has long been an essential threat to urban safety, the physical environment, and the quality of urban life. One of the most important challenges threatening cities is the risk of creating and spreading fire in urban environments. Currently, Iran's metropolises are facing various problems, and one of the problems that the country's metropolises are dealing with is the fire crisis and, on the other hand, the weakness of their existing service infrastructures. The present study was conducted with the aim of statistical analysis of the fire crisis in the land-uses of Karaj metropolis the fourth largest city in Iran.

    Materials and methods

    The current research has a small nature, and using Merec and CODAS techniques, the statistical analysis of the fire crisis in urban uses in Karaj metropolis has been done. The scope of the research comprises 12 districts of Karaj metropolis, and 10 indicators related to the fire crisis in urban uses in 12 districts of Karaj metropolis have been investigated. The required data, taken from the statistics of Karaj in 2018, were weighted by the Merec technique and used in CODAS technique. The indicators studied in this quantitative research are the number of fires in residential use, the number of fires in educational use, the number of fires in healthcare use, the number of fires in service use, the number of fires in commercial use, The number of fires occurred in industrial use, the number of fires occurred in warehouse use, the number of fires occurred in the use of urban green spaces, the number of fires occurred in vehicles, and the number of fires occurred in the use of roads and crossings.

    Findings and discussion

    The research findings show that District 11 of Karaj metropolis has the highest score (3.859), and this District is green. The number of fires that occurred in the urban uses of this area was limited. In CODAS technique, Karaj District 6 with a score (-3.566), District 10 with a score (-2.605), District 2 with a score (-2.469), District 7 with a score (-0.488), and District 4 got the lowest points with a score of (-0.274). The most fire crisis in the urban uses of Karaj metropolis belongs to District 6. The number of fires that occurred in the urban uses of Districts 6, 10, 2, 7, and 4 has been high, and these areas are red. The average of the closest neighborhood of the fire crisis score in urban uses in the areas of Karaj metropolis was scattered.

    Conclusion

    Most fires related to residential and educational use occurred in District 6, most health and medical fires in District 4, and most service fires in District 5. City managers must pay special attention to these Districts. The most fires related to the commercial uses of Karaj city occurred in District 3, the most industrial fires in District 10, and the most urban green space use fires in District 2. The most fires on the roads and crossings in District 5, and it is necessary for city managers to pay special attention to these areas. Most fires occurred for residential use in Karaj, especially in the mentioned areas. Several factors play a role in this field. However, the main reason for this danger is due to the non-observance of construction principles and structure standards, which, if correctly observed, citizens will not fall into the trap of fire and subsequent accidents.

    Keywords: Statistical analysis, Fire, Land, use, Karaj, CODAS, Merec
  • محمود اکبری*
    به دلیل توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات موضوع نابرابری ها در حوزه های مختلف به ویژه در بخش آموزش یکی از موضوعاتی هست که نیازمند مطالعات کارشناسی است. در پژوهش حاضر به تحلیل نماگرهای آموزشی در ایران اقدام شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش از نوع کمی است و بررسی نهایی 18 متغیر پژوهش با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه مانند تکنیک ویکور و شاخص انتخاب ارجحیت انجام شده است. نتایج تکنیک ویکور نشان می دهد که تهران با کسب امتیاز (0/000) بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. خراسان رضوی با کسب امتیاز (0/1830) پس از تهران در وضعیت مناسبی قرار دارد. در تکنیک ویکور استان ایلام با کسب امتیاز (0/9759) و استان خراسان جنوبی با کسب امتیاز (0/9763) کمترین امتیازات را به خود اختصاص داده اند و وضعیت نماگرهای آموزشی در آن ها ضعیف ارزیابی می شود و نیازمند توجه جدی هستند. نتایج شاخص انتخاب ارجحیت نشان می دهد که تهران با مجموع امتیاز (0/9509) و خراسان رضوی با مجموع امتیاز (0/8605) بیشترین امتیازات را در شاخص انتخاب ارجحیت به دست آورده اند. امتیازات به دست آمده از شاخص انتخاب ارجحیت نشان می دهد که استان سمنان با مجموع امتیاز (0/2493)، استان قم با مجموع امتیاز (0/2693)، استان ایلام با مجموع امتیاز (0/2730) و استان خراسان جنوبی با مجموع امتیاز (0/2842) دارای کمترین امتیازات بوده اند. با استفاده از میانگین نزدیک ترین همسایگی الگوی پراکنش خدمات آموزشی در ایران 1/530966 و میزان Z Score عدد 5/655593 و میزان P Value مقدار 0/000 به دست آمده است. بر اساس میانگین نزدیک ترین همسایگی الگوی پراکنش خدمات آموزشی در ایران به صورت پراکنده بوده است. بر اساس ضریب موران الگوی پراکنش متغییرهای آموزشی در ایران به صورت پیش بینی نشده و تصادفی بوده است.
    کلید واژگان: نابرابری, تکنیک ویکور, شاخص انتخاب ارجحیت, نماگرهای آموزشی
    Mahmood Akbari *
    Due to the unfair distribution of facilities and services, the issue of inequalities in various fields, especially in the education sector, is one of the issues that requires expert studies. In the present research, the analysis of educational indicators in Iran has been done. The research approach is quantitative and the final study of 18 research variables has been done using multi-indicator decision-making techniques such as Vikor technique and preference selection index. The results of Vikor technique show that Tehran has the highest score with a score of (0/0000). Khorasan Razavi is in a good position after Tehran with a score of (0/1830). In VIKOR technique, Ilam province with a score of (0/9759) and South Khorasan province with a score of (0/9763) have the lowest scores, and the status of educational indicators in them is evaluated as poor and they need serious attention. The results of the preference selection index show that Tehran with a total score of (0/9509) and Razavi Khorasan with a total score of (0/8605) have obtained the highest scores in the preference selection index. The scores obtained from the preference selection index show that Semnan province with a total score of (0/2493), Qom province with a total score of (0/2693), Ilam province with a total score of (0/2730), and South Khorasan province with a total score of (0/2842) have the lowest scores. By using the Average nearest neighborhood the pattern of distribution of educational services in Iran, 1/530966, Z score 5/655593, and PValue 0/000 have been obtained. Based on the Average nearest neighborhood, the pattern of distribution of educational services in Iran has been scattered. Based on Moran's coefficient, the pattern of distribution of educational variables in Iran is Random.
    Keywords: Inequality, VIKOR model, Preference selection index, Educational indicators
  • مریم شرفی، محمود اکبری*
    زمینه و هدف

    نمک زدایی از آب شور و لب شور، به عنوان یک منبع نسبتا دایمی، راه حلی مطمین برای جبران کمبود آب است. فرآیند الکترودیالیز به عنوان یکی از روش های نمک زدایی، تقریبا آب بدون املاح را از آب شور جدا می کند و در حال تبدیل شدن به یک راه حل برای کمبود آب در سراسر جهان است. روش های مدل سازی، امکان بررسی کم هزینه نمک زدایی از آب شور و لب شور به روش الکترودیالیز و هم چنین پیش بینی رفتارها و الگوهای فرآیندی این سیستم ها را فراهم می کنند. هدف این تحقیق، مدل سازی فرایند الکترودیالیز با طراحی آزمایش ها و ارزیابی روش شبکه عصبی GMDH، در تخمین درصد جداسازی و میزان شار خروجی سلول الکترودیالیز آب لب شور است.

    روش پژوهش: 

    مقادیر جریان حجمی در شش سطح (1، 5/2، 5، 10، 15 و 20 میلی لیتر در دقیقه)، غلظت املاح در سه سطح (200، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر)، دما در سه سطح (50، 60 و 70 درجه سانتی گراد)، ولتاژ در سه سطح (10، 20 و 30 ولت) و فشار در سه سطح (200، 400 و 800 پاسکال) استخراج گردید. به منظور مدل سازی میزان تاثیر هریک از ورودی های مذکور بر درصد جداسازی و میزان شار خروجی سلول الکترودیالیز آب لب شور، از طرح فاکتوریل کامل و شبکه عصبی GMDH استفاده شد. در مدل سازی خروجی سلول الکترودیالیز با استفاده از شبکه عصبی GMDH، پس از تعیین متغیرهای ورودی، تصادفی سازی، نرمال سازی و تقسیم بندی متغیر های ورودی و خروجی انجام شد. برای مدل سازی، 90 درصد داده ها (437 نمونه) بطور تصادفی به منظور آموزش و 10 درصد داده ها (49 نمونه) برای صحت سنجی در نظر گرفته شد. از طرفی با توجه به دارا بودن سطوح مشخص برای هر یک از ورودی ها، امکان استفاده از طرح آزمایشی فاکتوریل کامل نیز فراهم بود.

    یافته ها:

     نتایج جدول تجزیه رگرسیون خطی نشان داد بین کلیه اثرات ساده و متقابل تیمارها برای متغیرهای پاسخ درصد جداسازی و شار، اختلاف معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد. با کاهش جریان حجمی و غلظت املاح و افزایش دما، ولتاژ و فشار، درصد جداسازی و شار خروجی افزایش معنی داری نشان دادند. نتایج مدل سازی با شبکه عصبی GMDH نیز در مرحله آموزش، دقت پیش بینی درصد جداسازی (90/0=R2، 16/0-=MBE و 48/7=RMSE) و میزان شار خروجی (79/0=R2، 001/0=MBE و 08/0=RMSE) را نشان داد. همین شاخص ها در مرحله صحت سنجی به ترتیب 85/0، 3- و 37/9 برای درصد جداسازی و 78/0، 008/0- و 07/0 برای میزان شار خروجی هستند. تطابق داده های هدف و خروجی، نزدیکی مقادیر هدف و خروجی به نمودار y=x، تخطی کم مقادیر خطا از مقدار صفر و نزدیکی توزیع (هیستوگرام) خطا به توزیع نرمال، حاصل شدند.

    نتایج

    پس از مشخص شدن اختلاف بسیار معنی دار کلیه اثرات ساده و متقابل تیمارها برای متغیرهای پاسخ، مقایسه میانگین ها صورت گرفت. بیشتر بودن هر دو متغیر پاسخ درصد جداسازی و شار خروجی، ایده آل هست. لذا نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد بهترین سطح جریان حجمی برابر با 1 میلی لیتر بر دقیقه، غلظت جریان ورودی 200 میلی گرم بر لیتر، دمای 70 درجه سانتی گراد، ولتاژ ورودی 30 ولت و فشار 800 پاسکال، منجر به بیشترین درصد جداسازی و شار خروجی می شوند. ضمن این که با کاهش جریان حجمی و غلظت املاح، و افزایش دما، ولتاژ و فشار، درصد جداسازی و شار خروجی افزایش معنی داری نشان دادند. همچنین با توجه به شاخص های آماری برای کل داده ها، همبستگی مناسب، اندکی کم برآورد و خطای اندک به دست آمد. بنابراین استفاده از طراحی آزمایش ها و شبکه عصبی GMDH، در مدل سازی نمک زدایی از آب لب شور با استفاده از فرآیند الکترودیالیز، کارایی مناسبی دارد.

    کلید واژگان: پایداری, روش های داده مبنا, شوری آب, غشای تبادل یونی
    Maryam Sharafi, Mahmood Akbari *
    Background and Aim

    Desalination of saline and brackish water as a relatively permanent resource is a reliable solution to compensate for water shortages. The Electrodialysis process, as one of the desalination methods, separates almost unsalted water from saline water and is becoming a solution for water scarcity all over the worldworldwide. Modeling methods allow provide the study of desalination of saline and brackish water by the Electro Dialysisdialysis, as well as predicting the behaviors and process patterns of these systems.  The purpose of this study is to model the Electrodialysis process by Design of Experiments and to evaluateing the GMDH neural network method in estimating the separation percentage and the output flux of the brackish water Electrodialysis cell.

    Method

    The volumetric flow values in six levels (1, 2.5, 5, 10, 15, and 20 mL min-1), solute concentration in three levels (200, 500, and 1000 mg L-1), temperature in three levels (50 , 60, and 70°C), voltage at three levels (10, 20, and 30 V) and pressure at three levels (200, 400, and 800 Pa) were extracted. In order to model the effect of each above inputs on the separation percentage and output flux of brackish water Electrodialysis cells, The full factorial design and the GMDH neural network were are used to model the effect of each above inputs on the separation percentage and output flux of brackish water Electrodialysis cells. In modeling the output of the Electrodialysis cell output using the GMDH neural network, after determining the input variables, randomization, normalization and segmentation of input and output variables were performeddone. For modeling, 90% of the data (437 samples) were randomly assigned for training and 10% of the data (49 samples) were are used for validation. On the other hand, due to having specific levels for each of the inputs, it was possible to use a Full Factorial experimental design.

    Results

    The linear results of statistical regression analysis table results showeshowd that there is a significant difference between all simple and interaction effects of the treatments for the response variable of separation percentage and flux at the one percent level. With decreasing volume flow and solute concentration, and increasing temperature, voltage, and pressure, the separation percentage and output flux showed a significant increase. The results of modeling with the GMDH neural network showed demonstrates that in the training step, the prediction accuracy of separation percentage (R2=0.90, MBE=-0.16 and RMSE=7.48) and flux (R2=0.79, MBE =0.001 and RMSE=0.08).  The These criteria same values in the testing step were are 0.85, -3, and 9.37 for separation percentage and 0.78, -0.008, and 0.07 for flux. Correlation of target and output data, proximity of target and output values to y = x diagram, low transgression of error values from zero value and proximity of error distribution (histogram) to normal distribution were obtained.

    Conclusion

    After determining the significant differences of all simple and interaction effects of treatments for response variables, the means were compared. It is ideal to Hhaveing more separation percentage and output flux response variables was ideal. Therefore, the results of comparing the means showed illustrate that the best volumetric flow level equal to 1 ml / min, input flow concentration of 200 mg / l, temperature of 70 ° C, input voltage of 30 volts and pressure of 800 Pascals, lead to the highest separation percentage and output flux. In addition, with decreasing volumetric flow,  and decreasing solute concentration, and increasing temperature, increasing voltage and increasing pressure, separation percentage and output flux showed a significant increaserise. Also, according to the statistical indicators for the whole data, appropriate correlation, slightly underestimation, and small error were are obtained. ThereforeThus, using the Design of Experiments and GMDH neural network has suitable accuracy for modeling desalination of brackish water using the Electrodialysis process.

    Keywords: Sustainability, Data-driven methods, water salinity, Ion exchange membrane
  • محمود اکبری*

    کاربری اراضی شهری یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی شهری است، به طوری که درحال حاضر تحلیل مناسب کاربری اراضی شهری یکی از استراتژی های مهم درجهت نیل به توسعه پایدار شهری محسوب می شود و کاربری های خدماتی تا حد زیادی کیفیت زندگی و رفاه انسان را تحت الشعاع قرار می دهند. پژوهش پیش رو سعی دارد که با استفاده از تکنیک نوین چندشاخصه میرکا به تحلیل نماگرهای منتخب کاربری اراضی در واحدهای همسایگی شهر باشت در استان کهگیلویه و بویراحمد که جزو شهرهای کوچک کشور محسوب می شود، بپردازد. پژوهش از نوع کمی و تحلیلی است و داده های مورد نیاز پژوهش از طریق طرح جامع و تفصیلی شهر باشت جمع آوری شده است. با استفاده از مدل میرکا و محاسبه مجموع مقادیر نهایی شکاف کل به بررسی وضعیت واحدهای همسایگی شهر باشت از لحاظ میزان کاربری اراضی شهری در سال 1398 پرداخته شده است. امتیازات به دست آمده از مدل نشان می دهند که واحد همسایگی دو با کسب امتیاز (0520/0) در بهترین وضعیت قرار گرفته است. واحد همسایگی یک با کسب امتیاز (0886/0) و واحد همسایگی سه با کسب امتیاز (1201/0) در وضعیت نسبتا خوبی قرار دارند. نتایج به کارگیری تکنیک میرکا نشان می دهد که واحد همسایگی پنج با کسب امتیاز (1414/0)، واحد همسایگی شش با کسب امتیاز (1600/0) و واحد همسایگی چهار با کسب امتیاز (1642/0) وضعیت مناسبی ندارند. سطح کلی محله دو که واحد همسایگی چهار در آن قرار گرفته است 8/63 هکتار است که 6/17 درصد بافت این شهر را تشکیل می دهد. 7/99 درصد بافت پر را اراضی مسکونی اشغال کرده است، به نحوی که رقم سرانه موجود آن برای کاربری مسکونی با 56 مترمربع برای هر نفر است که نزدیک به سرانه مطلوب است. این محله از نظر کاربری های خدماتی کمبودهایی دارد؛ به طوری که این محله فاقد مهدکودک، پارک کودک، ورزشی-تفریحی و تجاری به اندازه کافی است.

    کلید واژگان: کاربری زمین, سرانه, تکنیک میرکا, شهر باشت
    Mahmood Akbari *

    Urban land use is one of the important issues in urban planning, so that currently the proper analysis of urban land use is one of the important strategies to achieve urban sustainable development and service uses to a large extent quality of life and welfare they overshadow man. The present study tries to analyze the selected land use indicators in the neighborhood units of Basht city in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad provinces, which are among the small cities of the country, using the new multi-criteria Mairca technique. The research is quantitative and analytical and the data required for the research have been collected through a comprehensive and detailed plan of Basht city. Using Mairca technique and calculating the total final values ​​of the total gap, the situation of the neighborhood units of Basht city in terms of urban land use in 2020 has been investigated. The scores obtained from the model show that the two neighborhood units are in the best position with a score of (0.0520). Neighborhood unit one with a score (0.0886) and neighborhood unit three with a score (0.1201) are in relatively good condition. The results of applying Mairca technique show that the neighborhood unit of five with a score of (0.1414), the neighborhood unit of six with a score of (0.1600) and the neighborhood unit of four with a score of (0.1642) are not in a good situation. The total area of neighborhood two, in which the neighborhood unit four is located, is 63.8 hectares, which constitutes 17.6% of the texture of this city. 99.7% of the texture is occupied by residential lands, so that its existing per capita figure for residential use with It is 56 square meters per person, which is close to the desired per capita. This neighborhood has shortcomings in terms of service uses. So this neighborhood does not have enough kindergartens, children's parks, sports-recreational and commercial.

    Keywords: Land Use, Per Capita, Mairca technique, Basht city
  • محمود اکبری، رضا شکرانی*

    درون مایه آیه 94 سوره نساء، تمرکز بر مولفه های تقریب گرایی امت اسلامی است که همزیستی مومنان را از طریق تقویت دوستی و محبت قلبی آنان در پی دارد. موضوع محوری آیه نهی از عوامل پدیدآورنده کشتار درونی و اهمیت تبیین رویدادها جهت جلوگیری از تکرار و پیامدهای پشیمان گر آن است. مقاله حاضر درصدد آن است تا به بیان مولفه های تقریب امت اسلامی بر پایه تفسیر آیه فوق بپردازد. یافته های مقاله بیانگر آن است که توجه به مقتضیات ایمان ازجمله موضوع ولاء مثبت مومنان و ولاء منفی آنان، نسبت به دشمنان، مدنیت یا همان فهم حدود روابط درونی و کاربست آن بر پایه آموزه های دینی، پرهیز از چالش های تقریب گرایی درصورتی که با دید راهبردی مورد توجه قرار گیرد، بسیاری از اختلاف ها و تبعیدها را به تقریب درونی امت اسلامی سوق خواهد داد.

    کلید واژگان: آیه 94 نساء, تفسیر کلامی, تقریب مذاهب, امت اسلامی, مولفه های تقریب گرایی
    Mahmood Akbari, Reza Shokrani*

    The verse 94 of Nisa' has focused on the components of approximation in the Islamic Ummah, which is followed by the coexistence of believers by strengthening their friendship and heartfelt love. The central theme of the verse is the prohibition of the causes of internal killing and the importance of explaining events to prevent its recurrence and regrettable consequences. The present article seeks to express the components of approximation of the Islamic Ummah based on the interpretation of the above verse. The findings of the article indicate that paying attention to the requirements of faith, including the subject of positive tendency of believers and their negative tendency to enemies, civilization or understanding the limits of internal relations and its application based on religious teachings, avoiding the challenges of approximation if viewed strategically. It should be noted that many differences will lead to the internal rapprochement of the Islamic Ummah.

    Keywords: Verse 94 Nisa, Theological Interpretation, Approximation of Religions, Islamic Ummah, Components of Approximationism
  • محمود اکبری*، مهران اکبری، حجت الله پاشاپور

    در کشور ما ایران بحث نابرابری و فقدان تعادل در توزیع بهینه امکانات و خدمات یکی از مسایل و چالش های مهمی بوده است که پدید آمده است و نتیجه مهم عدم توزیع بهینه افزایش شکاف بین طبقات مختلف و از بین رفتن مفهوم ارزشمند عدالت اجتماعی بوده است. در این راستا مهم‏ترین رسالت برنامه ریزان شهری تلاش جهت دستیابی طبقات مختلف به خدمات و امکانات است. روش پژوهش از نوع کمی- تحلیلی بوده است و شاخص های مورد بررسی 46 نماگر بهداشتی- درمانی، توسعه ارتباطات، حمل و نقل و انبارداری، فرهنگ، ورزش و گردشگری بوده است. تکنیک تحلیل عاملی 46 شاخص پژوهش را به چهار عامل نهایی تقلیل داده است. با توجه به امتیازهای کسب شده تکنیک تحلیل خوشه‏ای شهرستان‏های استان کهگیلویه و بویراحمد را به چهار گروه همگن کلاسه بندی کرده است. در گروه اول شهرستان های بویراحمد، کهگیلویه و گچساران قرار دارند. تنها یک شهرستان استان یعنی شهرستان دنا در این خوشه دوم قرار گرفته است. گروه سوم در برگیرنده شهرستان های بهمیی و لنده و گروه چهارم شهرستان های باشت و چرام را شامل می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که مقدار ضریب همبستگی بین جمعیت شهرستان های استان و امتیازات کسب شده برابر با 0.714 بوده و سطح معنی داری آن هم برابر با 0.013 به دست آمده است؛ لذا بین جمعیت شهرستان های استان و شاخص ترکیبی امتیازات عاملی همبستگی وجود دارد. ضریب همبستگی اسپیرمن برای بررسی رابطه بین جمعیت شهرستان‏های استان کهگیلویه و بویراحمد و شاخص ترکیبی امتیازات عاملی برابر با 0.857 به دست آمده است و سطح معنی داری آن هم برابر با 0.007 بوده است؛ لذا بین جمعیت شهرستان های استان و شاخص ترکیبی امتیازات عاملی همبستگی وجود دارد.

    کلید واژگان: فضا, عامل, خوشه ای, تحلیل
    Mahmood Akbari *, Mehran Akbari, Hojatollah Pashapour

    In our country Iran one of the major issues and challenges has been inequality and inequality in the optimal distribution of facilities and services and the important result has been the inappropriate distribution of widening gaps between different classes and the disappearance of the valuable concept of social justice. In this regard, the most important task of urban planners is to strive to reach different classes of services and facilities. The research method was quantitative-analytical and the indicator were46 cases. The result of applying factor analysis technique is to reduce46 research indicators to four final factors. According to the obtained scores, the results of cluster analysis are grouped into four homogeneous groups. The first group includes the cities of Boyer Ahmad, Kohgiluyeh and Gachsaran. Only one city in the province, Dena, is in this second cluster. The third group includes the Bahmaei and Lendeh and the fourth group includes the provinces of Basht and Cheram. The results show that the correlation coefficient between the population of the province's and the obtained points is0.714 and its significance level is 0.013. Therefore, there is a correlation between the population of the province's and the composite index of factor score. Spearman correlation coefficient was used to investigate the relationship between the population of Kohgiluyeh and Boyerahmad provinces and the combined factor scores of 0.857 and its significance level was 0.007. Therefore, there is a correlation between the population of the province's and the composite index of factor score.

    Keywords: Spatial, Factor, cluster, Analysis
  • محمود اکبری، احسان یاوری*، جواد شمسی
    یکی از اصول مسلم در روابط بین الملل اسلامی قاعده نفی سبیل است که بر اساس آن، حکم اولیه اینست که هرگونه قراردادی که به موجب آن مسلمانان یا دولت اسلامی  به نحوی تحت سلطه غیر مسلمان قرار بگیرند، باطل و وفای به آن لازم نیست. از جمله مواردی که تسلط غیر مسلمان بر مسلمان در آن قابل بحث  است داوری غیر مسلمان در دعاوی مسلمان با غیر مسلمان و یا حتی مسلمان با مسلمان در دولت های اسلامی است که معمولا به صورت تعهد تبعی در ضمن قرارداد شرط می شود که به آن«شرط داوری» گویند. مطابق قاعده اولیه، نفی سبیل این گونه تعهدات را  که مستلزم سبیل  است نفی می کند، ولی ضرورت، حرج، و مصلحت از عناوینی است که در صورت تحقق می توان خروج از قاعده اولیه را  مورد بررسی قرارداد. پژوهش پیش رو کوششی در جهت تبیین ماهیت و اعتبار شرط داوری در قراردادهای دول اسلامی در عرصه بین المللی است که با روش توصیفی و تحلیلی  انجام گرفته  و نهایتا منجر به این نتیجه گردیده که شرط داوری  و ارجاع داور به کافر اگرچه به عنوان اولی، محکوم  قاعده نفی سبیل و لذا غیر نافذ است ولی  قاعده ثانوی در زمینه حرج و مصلحت  حاکم بر آن  است و همین تحلیل پیوستن دولت های اسلامی به کنوانسیون های بین المللی را موجه می نماید. علاوه بر این برخی راهکارهای فقهی- حقوقی جهت  برون رفت از حکم قاعده نفی سبیل ارایه گردیده است.
    کلید واژگان: قاعده ی نفی سبیل, شرط داوری, داوری در قراردادهای بین المللی, حقوق اسلامی, کنوانسیون های بین المللی
    Mahmood Akbari, Ehsan Yavari *, Javad Shamsi
    One of the indisputable principles in Islamic international relations is Nafy-e-Sabil Rule (no domination over Muslims by Non-Muslims) according to which the basic rule is that any agreement in which Muslims or the Islamic State is somehow dominated by non-Muslims is not valid and its performance is not required. One of the issues in which non-Muslim domination over Muslims is controversial is non-Muslim arbitration in Muslim-non-Muslim or even Muslim-Muslim claims in Islamic states which is usually stipulated as a subordinate obligation in the contract that is called “arbitration clause”. According to the primary rule, the denial or Nafy-e-Sabil Rule rejects such obligations that require a Sabil, however, necessity, hardship (haraj), and expediency are among the topics that, if fulfilled, can be considered for a departure from the elementary rule. The present study is an attempt to explain the nature and validity of the arbitration clause in the contracts of Islamic states in the international arena which has been conducted by descriptive and analytical method. It has finally led to this conclusion that the arbitration clause and referral of the arbitrator to the infidel, although at the first is overcome by the rule of Nafy-e-Sabil and, as a consequence, is ineffective, but the secondary rule in the field of haraj and expediency governs it. This analysis justifies the accession of Islamic states to international conventions. Furthermore, some jurisprudential-legal solutions have been provided to get out of the rule of Nafy-e-Sabil Rule.
    Keywords: Nafy-e-Sabil rule, arbitration clause, Arbitration in International Contracts, Islamic Law, international conventions
  • محمود اکبری*، زهرا افراسیابی
    سقط عمدی جنین علاوه بر اینکه از لحاظ قانونی جرم محسوب می شود، از جهت اخلاقی نیز ناپسند بوده و شرعا نیزحرام است، اما در شرایطی مانند ناقص الخلقه بودن جنین و بارداری منجر به خطر جانی برای مادر، قانون گذار با توجه به قواعدی چون نفی عسر و حرج و لاضرر، ماده قانونی تصویب کرده است که به موجب آن می توان در شرایطی ویژه سقط جنین کرد. در این مقاله سعی بر آن شده است با نگاهی نقادانه و تحلیلی، این مسیله از جهت لزوم یا عدم لزوم کسب رضایت پدر مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که در مواردی که خطر جانی برای مادر وجود داشته باشد، نیازی به رضایت پدر نیست، ولی در موردی مانند ناقص الخلقه بودن جنین، عسر و حرج و سختی بعد از تولد، متوجه زوجین، هر دوست. این مقاله با توجه به حقوق فرزند بر پدر در پی اثبات این مدعاست که اگر پدری بنا بر هر علتی، در خواست ادامه بارداری را داشته باشد، نباید سقط جنین پزشکی صورت گیرد. از این رو قانون گذار باید در ماده و تبصره قانونی در مورد عدم قید رضایت پدر تجدید نظر کند. این نوشتار با بهره گیری از ادله ای مانند نسب پدر، وجوب نفقه بر او، ولایت وی بر فرزندان، سرپرستی خانواده توسط وی و... به اثبات مدعای فوق پرداخته است.
    کلید واژگان: سقط جنین, جنین ناقص الخلقه, ولایت قهری, عسر و حرج, رضایت پدر
    Mahmood Akbari *, Zahra Afrasyabi
    Deliberate abortion is immoral and forbidden by sharia. It is permitted, however, only in case there is risk in pregnancy or the possibility of the fetus’ anomalies. In the latter condition, the law protects motherhood by resorting to the ‘distress and constriction negation’ principle (usr-o-haraj). The article intends to take a critical look at the issue by exploring the necessity of the father’s consent to abortion, due to the fact that if the mother’s health and survival is at risk, the father’s consent is out of question, but when there is the risk of fetus’ anomalies and the application of ‘distress and constriction negation’ principle, both parents are involved. Here, we are discussing the child’s right of survival that the father has to abide by, and want to prove the fact that if the father disapproves, the therapeutical abortion must not be carried out. Hence the need to revise the law pertaining to the absence of the father’s consent. We have benefited from proofs such as the father’s kinship, his obligation for his family’s subsistence and guardianship.
    Keywords: Abortion, Fetus’ Anomalies, Absolute Guardianship, Distress, Constriction Negation, Fathers’ Consent
  • محمود اکبری *، میثم خزایی، طاهره آدینه
    زمینه و هدف

     فسخ نکاح با استفاده از خیار عیب یا خیار تخلف از شرط صفت، از راه های انحلال نکاحی است که زن یا مرد در حین نکاح، واجد عیب یا فاقد وصفی معهود یا صفتی مشروط باشند. نگرش موردی مشهور فقیهان و قانون به فسخ نکاح، برخی از محققان را به بررسی عوامل غیرمنصوص با بهره گیری از تنقیح مناط واداشته که وسواس ازجمله این بیماری ها است. ازدواج فرد وسواسی حاد، موجب می گردد بسیاری از اهداف مهم نکاح، مختل شود. هدف مرقوم حاضر بررسی نقش بیماری وسواس در فسخ نکاح در زمان شدت بیماری است.

    مواد و روش ها

     این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای امکان فسخ نکاح با وسواس را بررسی می نماید.

    نتیجه گیری

     طبق ادله روایی و قواعد لاضرر و لاحرج، عیوب منصوص موجب فسخ نکاح، در شرع و قانون تمثیلی بوده ازاین رو می توان براساس ملاک های عیوب منصوص در مورد وسواس یکی از زوجین نیز اقدام به فسخ نکاح نمود. بر این اساس، زمانی که وسواس در حالت شدید یا جنون وسواسی است به دلیل مانعیت و انزجار از رابطه جنسی، فسخ نکاح امکان پذیر می گردد همچنین به دلیل ابتنای عرف بر سلامت زوجین، اگر در حین نکاح، یکی از زوجین دارای بیماری وسواس شدید

    کلید واژگان: فسخ, نکاح, وسواس
    Mahmood Akbari *, Meysam Khazaee, Tahereh Adineh
    Background and Aim

     Dissolution of marriage by using the defect option or the option of violation of the conditional characteristic is one of the ways to dissolve a marriage when the woman or man has a defect or lacks a qualifying or conditional characteristic during the marriage. The jurists’ famous case attitude and the dissolution of marriage law has made some researchers to investigate the unwritten factors by taking advantage of Manat's resection, which obsession is one of these diseases. The marriage of an acutely obsessive person causes many important goals of marriage to be disrupted. The purpose of this article is to investigate the role of obsessive disorder in the dissolution of marriage during the severity of the disease.

    Materials and Methods

     This research investigates the possibility of dissolution of marriage with obsessive disorder by descriptive and analytical method and using library sources.

    Conclusion

     According to the narrative evidence and the rules of harmlessness and non-harm, the prescribed defects that cause the dissolution of the marriage are allegorical in the religion and law. Therefore, it is possible to dissolve the marriage based on the criteria of the prescribed defects in the case of one of the spouses’ obsession disorder. So when the obsession is in a severe state or obsessive madness due to the obstacle and disgust of sexual intercourse, it is possible to dissolve the marriage. Also, due to the custom's emphasis on the spouses’ health, if during the marriage, one of the spouses has severe obsessive illness or obsessive insanity, the other party can terminate the marriage by citing the option of violating the condition.

    Keywords: dissolution of marriage, obsessive disorder, spouses
  • محمود اکبری*

    دولت ها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در جهت مقابله با شهرنشینی شتابان سیاست هایی را اتخاذ کرده اند، یکی از این استراتژی ها بحث پایداری اجتماعی است. طرح ها و برنامه های مختلف توسعه بایستی به پایداری محیط زیست، پایداری اقتصادی و نهایتا پایداری اجتماعی منتهی شود. تمرکز پروژه ها بر اهداف اقتصادی و اهداف زیست محیطی ممکن است به پایداری در این دو بخش منتهی شود؛ ولی توسعه زمانی پایدار است که همه جانبه و یکپارچه باشد. لازم است پروژه های مختلف توسعه به پایداری اجتماعی منجر شود. از مهمترین مولفه های پایداری اجتماعی افزایش کیفیت زندگی و نیل به عدالت اجتماعی است. در پژوهش حاضر سعی شده که با استفاده از تکنیک آیداس به سنجش و ارزیابی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهرهای ایران پرداخته شود. کلانشهرهای مورد مطالعه در این پژوهش تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز و قم بوده است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق آمارنامه کلانشهرهای مورد مطالعه جمع آوری شده است. نتایج بکارگیری مدل آیداس نشان می دهد که میزان امتیاز نهایی برای کلانشهر تهران(0.998)، مشهد (0.189)، اصفهان (0.201)، شیراز (0.100)، تبریز (0.143) و قم (0.008) به دست آمده است. نتایج محاسبه مجموع مقادیر نهایی شکاف کل تکنیک میرکا نشان می دهد که کلانشهر تهران با کسب امتیاز (0.0049) بیشترین امتیازات شاخص های توسعه پایدار اجتماعی را داشته است. کلانشهر اصفهان با کسب امتیاز(0.1410) بعد از تهران بیشترین امتیاز را از آن خود کرده است. میزان امتیاز کلانشهرهای مشهد(0.1462)، تبریز(0.1520)، شیراز(0.1540) و قم(0.1612) بوده است. مقایسه تطبیقی تکنیک های آیداس و میرکا نتایج مشابهی را نشان می دهد و در این دو تکنیک کلانشهر تهران دارای بیشترین امتیاز و کلانشهر قم دارای کمترین امتیاز بوده است. نتایج هر دو تکنیک با توجه به فاصله امتیازی که کلانشهرهای مورد مطالعه باهم دارند از عدم تعادل و نابرابری حکایت دارد.

    کلید واژگان: توسعه پایدار اجتماعی, تکنیک آیداس, تکنیک میرکا, کلانشهر
    Mahmood Akbari *
    Introduction

    In many developing countries, cities have emerged as engines of economic growth by providing a variety of opportunities. However, high population growth in urban areas has put a lot of pressure on natural resources (Dambeebo and Jalloh, 2018: 235). Governments in developed and developing countries also use policies to counter the effects of urbanization. One of these policies is the issue of sustainable development (Abu Bakar and Cheen, 2013: 484). The social dimension is an important component of sustainable development. While the discourse of sustainable development is largely limited to environmental and economic concerns (Hemani et al, 2012: 783-784). The overall goal of social sustainability seems to be social justice (Koglin, 2009: 13). In the present study, an attempt has been made to measure the indicators of sustainable social development in Iranian metropolises by using Edas and Mairca technique. 

    Data and Method

    In the present study, by using the Edas and Mairca techniques, the indicators of sustainable social development in Iranian metropolises have been investigated. The metropolises studied in this study were Tehran, Mashhad, Isfahan, Shiraz, Tabriz and Qom. The most important indicators used in the Edas and Mairca are: number of public indoor sports facilities covered by the municipality, area of ​​public indoor sports facilities covered by the municipality, number of public outdoor sports facilities covered by the municipality, area of ​​the premises Public sports covered by the municipality, number of libraries and study halls, area of ​​libraries and study halls, number of cultural centers covered by the municipality, area of ​​cultural centers covered by the municipality, number of urban parks, number of forest parks, number of cinemas, Number of cinemas, number of cinema seats, center for social injuries, number of medical centers contracted by the Social Security Organization and number of hospitals contracted by the Social Security Organization. 

    Results and Discussion

    In most of the studied indicators on social development, Tehran metropolis has the most positive distance from the average. The results of using the Edas technique show that Tehran metropolis had the highest score with a score of (0.998), Isfahan metropolis with a score of (0.201) and Mashhad metropolis with a score of (0.189) had the highest score, respectively. The final score was Tabriz metropolis (0.143), Shiraz metropolis (0.100) and Qom metropolis (0.008). The results of Mairca technique show that Tehran metropolis with a score of (0.0049) has the highest scores of sustainable social development indicators. Isfahan metropolis with the highest score (0.1410) after Tehran had the highest score. The metropolis of Mashhad has gained the most points after gaining points (0.1462) after the metropolises of Tehran and Isfahan. The score of Tabriz (0.1520), Shiraz (0.1540) and Qom (0.1612) was gained. 

    Conclusion

    Comparative comparison of the results of Edas and Mairca techniques shows similar results and in these two techniques, Tehran metropolis has had the highest score. In the studied indices in the model of Edas and Mairca, Isfahan metropolis had the highest score after Tehran metropolis. The metropolis of Mashhad has had the highest score after the metropolis of Isfahan. In this regard, after Mashhad metropolis, Tabriz, Shiraz and Qom metropolises have obtained the most points, respectively. The results obtained in both techniques indicate inequality due to the difference in points between the studied metropolises.

    Keywords: Social sustainable development, EDAS technique, Mairca technique, metropolis
  • محمود اکبری*، رضا التیامی نیا

    رشد و توسعه شتابان و بی رویه شهرنشینی مسایل و معضلات متعددی از جمله بحران کیفیت زندگی و رفاه را فراروی کشورهای مختلف به ویژه کشورهای در حال توسعه و ایران قرار داده است. پرداختن به رفاه در راستای بسط عدالت اجتماعی از اهداف عمده دولت ها و از مسایل محوری برنامه های اقتصادی- اجتماعی محسوب می شود. پژوهش حاضر با استفاده از شاخص آمارتیا سن و با هدف تحلیل عوامل هزینه ای موثر بر کیفیت زندگی و رفاه در مادرشهرهای ایران انجام شده است و ماهیت کمی داشته است. جامعه آماری پژوهش را پنج شهر بزرگ کشور به ترتیب جمعیت آنها یعنی تهران، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز تشکیل می دهند. داده های مورد مطالعه را هزینه های مواد خوراکی و دخانی؛ هزینه های پوشاک و کفش؛ هزینه های مسکن؛ هزینه های لوازم و اثاث و خدمات مورد استفاده خانوار؛ هزینه های بهداشت و درمان؛ هزینه های حمل و نقل؛ هزینه های تفریحات و خدمات فرهنگی خانوارها و هزینه های کالاها و خدمات متفرقه تشکیل می دهند. نتایج مطالعه در کلانشهر تهران نشان می دهد که گروه مسکن، آب، سوخت و روشنایی منزل مسکونی بیش از سایر گروه ها رفاه خانوار را تحت تاثیر قرار داده است. هزینه های مواد خوراکی و دخانی پس از گروه مسکن بیشترین تاثیر را بر رفاه گذاشته است. از این حیث هزینه های لوازم و اثاث و خدمات مورد استفاده خانوار در رتبه آخر قرار گرفته است. نتایج به کارگیری شاخص سن در مادرشهرهای ایران نشان می دهد که در تهران، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز هزینه های مسکن بیش از سایر بخش ها رفاه را تحت تاثیر قرار داده است.

    کلید واژگان: هزینه, رفاه, کیفیت زندگی, مادرشهر, ایران
    Mahmood Akbari *, Reza Eltiyami
    Introduction

    Cities face a number of problems that undermine the quality of urban life, social inequalities, urban crime, poor environment, and traffic congestion (Psatha, 2015: 2). The rapid growth and expansion of urbanization and urbanization of the world has created many problems and difficulties in different countries of the world, especially in developing countries. Cities in these countries are facing the spread of various social anomalies, housing shortages, the spread of suburbanization and informal settlement, all kinds of pollution and environmental crises, spatial inequality, reduced quality of life and welfare, and so on. In recent decades, the literature on measuring inequality has increased significantly (Mussard & Xu, 2004: 201). One of the important suggestions in the field of measuring poverty and welfare by age (1976) has been presented. The age index is a suitable model for applied research (Mussard & Xu, 2004: 201). Measurement of poverty has been active in research since Amartia Sen proposed an obvious approach to welfare research in 1976 (Xu & osberg, 2000: 2). The aim of this study was to analyze the cost factors affecting quality of life and well-being in Iranian metropolises. Using the quantitative age index and taking into account the variables of food and tobacco costs, clothing and footwear costs, housing costs, water, fuel and lighting of a residential house, costs of accessories and furniture and services Household use, health care costs, transportation and communication costs, entertainment and cultural services costs of households and costs of miscellaneous goods and services in the metropolises of Tehran, Mashhad, Isfahan, Karaj and Shiraz to evaluate the effective factors The quality of life and welfare in these metropolises should be addressed. The research sought to answer the question of which of the cost-effective factors on quality of life and well-being in the studied metropolises had the greatest effect.

    Methodology

    The research has a quantitative-analytical nature and the statistical population of the research consists of the first five metropolises of Iran in terms of their population. The studied variables are the official data of the first group (food and tobacco costs); The second group (clothing and footwear costs); The third group (housing, water, fuel and lighting costs of a residential house); Fourth group (costs of furniture and services used by households); Group 5 (health care costs); Group 6 (transportation and communications costs); The seventh group (the cost of entertainment, entertainment and household cultural services) and the eighth group (the cost of miscellaneous goods and services).

    Results and discussion

    In the metropolis of Tehran, the housing, water, fuel and lighting group of a residential house with the amount of 1.4092 has affected household welfare expenditures more than other groups in this city. Expenditures on household appliances and services are in the last place with 0.0353. In the metropolis of Mashhad, the second largest city in Iran, the group of housing, water, fuel and lighting of residential houses with the amount of 0.9202 more than other groups of household welfare expenditures in this city has been affected. The eighth group, the costs of miscellaneous goods and services, was in the third place with 0.1694. In the metropolis of Isfahan, the third largest city in the country, the housing, water, fuel and lighting of residential houses with the amount of 0.7911 has affected the welfare costs in this city more than other groups. The group of food and tobacco costs with the amount of 0.7003 after the housing group has the most impact on welfare. In the metropolis of Karaj, the fourth largest city in the country, housing, water, fuel and lighting of a residential house with the amount of 1.278 more than other groups of household welfare expenditures in this city has been affected. The group of food and tobacco costs with the rate of 0.6915 after the housing group has the most impact on welfare. In the metropolis of Shiraz, which is the fifth largest city in the country, housing, water, fuel and lighting of a residential house with the amount of 0.8599 has affected more than other groups of household welfare expenditures in this city. The group of food and tobacco costs with the rate of 0.6561 after the housing group has the most impact on welfare.

    Conclusion

    In the metropolises of Tehran, Mashhad, Isfahan, Karaj and Shiraz, the costs of the housing sector have affected the welfare and quality of life of the family more than other sectors, and solving the housing problem of households in these metropolises is the main priority of the government.

    Keywords: Cost, welfare, Quality of life, Metropolis, Iran
  • محمود اکبری*، مهران اکبری

    در حال حاضر کشورهای مختلف جهان در بسیاری از مسایل اجتماعی و زیست محیطی و توسعه پایدار دچار مشکلات حاد و فوری است؛ دستیابی به توسعه پایدار هدف هر جامعه ای است و توجه به بهزیستی و رفاه در جامعه موثرترین ابزار برای نیل به توسعه پایدار است. در پژوهش پیش رو که نگاهی کمی دارد با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند شاخصه کوکوسو سعی شده است که به تحلیل فضایی شاخص های بهزیستی و تامین اجتماعی در ایران پرداخته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که در استراتژی اول (Ka) استان تهران با کسب امتیاز (0.042) و استان خراسان رضوی با کسب امتیاز (0.041) و استان آذربایجان شرقی با کسب امتیاز (0.039) بیشترین امتیازات را در این استراتژی به خودشان اختصاص داده اند. در استراتژی دوم (Kb) استان تهران با کسب امتیاز (17.55) استان خراسان رضوی با کسب امتیاز (14.734) و استان اصفهان با کسب امتیاز (13.104) بیشترین امتیازات را در استراتژی دوم به خودشان اختصاص داده اند. در استراتژی سوم (Kc) استان تهران با کسب امتیاز (1)، استان خراسان رضوی با کسب امتیاز (0.981) و آذربایجان شرقی با کسب امتیاز (0.938) بیشترین امتیاز را به خودشان اختصاص دادند. در شاخص های مورد بررسی 22 استان در وضعیت متوسط و محروم قرار دارند و بهبود شاخص های بهزیستی و تامین اجتماعی در این مناطق نیازمند توجه ویژه تصمیم سازان و تصمیم گیران است.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی, بهزیستی, مدل کوکوسو, ایران
    Mahmood Akbari *, Mehran Akbari

    Nowadays different countries of the world have serious and urgent problems in many social and environmental issues and sustainable development; achieving sustainable development is the goal of every society and attention to welfare and well - being in society is the most effective means to achieve sustainable development. The aim of this study is to investigate the spatial analysis of welfare and social security indices in Iran using multi - criteria decision making technique of CoCoso. The findings show that in the first strategy (Ka), Tehran province with a score (0.042), Khorasan Razavi province with a score (0.041) and east Azerbaijan province have the highest scores in this strategy. In second strategy (Kb) Tehran province with a score (17.55) Khorasan Razavi province with a score (14.734) and Isfahan province with a score (13.104) they have the highest scores in the second strategy. In the third strategy (Kc) Tehran province with a score (1), Khorasan Razavi province (0.981) and East Azerbaijan scored the highest score by scoring (0.938). In the 22 provinces in the medium and deprived state, improving the welfare and Well-being indices in these areas requires special attention of decision makers and decision - makers.

    Keywords: spatial analysis, well - being, Cocoso model, Iran
  • میثم خزائی، محمود اکبری، محمدعلی لیالی

    جامعه زمانی در مسیر رشد و تعالی قرار می‌گیرد که انتخاب و انتصاب کارگزاران آن بر اساس صلاحیت و شایسته‌سالاری صورت گیرد؛ زیرا یکی از مهم‌ترین عوامل سعادت جوامع، داشتن حکمران‌های شایسته است. در تاریخ بشریت ملاحظه می-گردد حکمران‌های نالایق، جامعه تحت رهبری خود را به نابودی کشانده و حکمران‌های لایق، جامعه تحت رهبری خود را به سعادت رسانده‌اند. در یکی از خلاءهای موجود در نظام‌های سیاسی دنیا، عدم توجه به شایستگی علمی مدیران است. بر این اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مبانی شرع اسلام، شرطیت شایستگی علمی و تخصص در مدیران حکومت اسلامی را مورد واکاوی قرار داده و با مطرح‌نمودن توانایی علمی و تخصص به عنوان شرط ضروری انتخاب و انتصاب مدیران حکومت اسلامی، وضعیت موجود انتخاب و انتصاب کارگزاران و مدیران نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی و نقد قرار داده است و در پایان ضرورت بازنگری در قوانین و مقررات و تدوین آیین‌نامه‌های جامع مدیریت برای سازمان‌ها و نهادهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران را مطرح نموده است.

    کلید واژگان: حکمرانی شایسته, صلاحیت علمی, کارگزاران, حکومت اسلامی
    meisam khazaee, mahmood akbari, mohammadali layali

    A society can take a course of development and perfection when the choice and appointment of its agents is made according to their qualifications and merits. For one of the most important factors in leading societies to happiness is to have competent rulers. In the history of human beings there are nations which have fallen into decline and destruction under incompetent rulers and kings and which have experienced happiness and welfare under competent rulers. One of the huge gaps in the world’s political systems is the lack of attention to the scientific qualification of the people who undertake to rule a nation or administrate governmental organizations. Drawing upon a descriptive-analytic method and on the basis of the principles in the Islamic Law, the present research has sought to explore the condition for the scientific competency and expertise of the administration in Islamic government. Having put forward the scientific capability and expertise as the necessary condition for choosing and appointing the administration of the Islamic government, it also has made a critical analysis of the present condition of the choice and appointment of the agents and administration of the Islamic Republic of Iran. The article comes to its end by pointing out the necessity of making revision of laws and regulations and of formulating comprehensive bylaws to regulate the management of the governmental organizations and institutions of the Islamic Republic of Iran.

    Keywords: competent governance, scientific qualification, agents, Islamic government
  • محمود اکبری*

    ممنوعه شدن تمام مساحت دشت های استان مرکزی و عدم امکان برداشت جدید آب و رخداد فرونشست، باعث اهمیت پایش فرونشست شده است. از طرفی تداخل سنجی تفاضلی راداری (D-InSAR)، روشی کارآمد در پایش فرونشست به صورت پیوسته، با دقت بالا و در گستره وسیع می باشد. در این پژوهش، از روش تداخل سنجی تفاضلی راداری در بررسی فرونشست زمین در شهر اراک استفاده شد. بدین منظور 14 تصویر مختلط منفردنگر از سنجنده ASAR ماهواره ENVISAT در محدوده C-Band توسط نرم افزار EOLi-sa دریافت گردید. تصاویر مذکور از فریم 2925 مسیر پایین رونده 421 با قطبیدگی VV و با مود IMS بودند. ده مرحله پردازش توسط افزونه SARscape 4.3 نرم افزار ENVI 4.8 بر مبنای چهار تداخل نما که هر دو معیار زمانی و مکانی را داشتند، صورت گرفت. از طرفی سازمان نقشه برداری کشور، مشاهدات ترازیابی شبکه درجه یک کشور را برای شهر اراک واقع در مسیر BHBT (بروجرد-سلفچگان) در سال های 1364 و 1383 تکرار نموده است و در این 19 سال، 190mm ± 0.8 mm/km فرونشست را اندازه گیری کرده است. برمبنای چهار تداخل نمای بازیابی شده مسطح زمین مرجع برای مناطق مرکزی شهر اراک (حوالی میدان شهدای اراک)، نرخ فرونشست کمابیش یک سانتی متر در سال بدست آمد. همچنین مناطق شهری، نرخ فرونشست تقریبا یکسان داشتند. لذا نتایج اعتبارسنجی روش تداخل سنجی تفاضلی راداری با استفاده از مشاهدات ترازیابی سازمان نقشه برداری کشور، دقت مناسب روش تداخل سنجی تفاضلی راداری را تایید نمود. نتایج این پژوهش، تاثیرپذیری پدیده فرونشست از عوامل زمین شناسی و منابع آب و لزوم حفاظت از منابع آب و خاک در طرح های توسعه در شهر اراک را نشان داد.

    کلید واژگان: افزونه SARscape 4.3, فرونشست زمین, ماهواره ENVISAT, نرم افزار EOLi-sa
    Mahmood Akbari *

    The prohibition of the entire area of the plains of the Markazi province and the impossibility of a new water withdrawal and occurrence of subsidence has caused the importance of monitoring of subsidence. On the other hand, the Differential Interferometry SAR (D-InSAR) is an efficient way to continuously, accurately and in a wide range monitor land subsidence. In this research, the D-InSAR method was used in the study of land subsidence in Arak city. 14 single-look complex images were obtained in the range of C-Band by EOLi-sa software. Ten processing steps were done by the SARscape software based on the four interferograms which had both the time and space criteria. On the other hand, the National Cartography Center has repeated the observations of the first-class network of the country for the city of Arak, located on the BHBT route (Borujerd-Salafchegan) in 1985 and 2004 and it measured 190mm ± 0.8mm / km of subsidence in 19 years. Based on four geocoded reflated unwrapped interferograms, the subsidence rate was calculated about one centimeter at year, for the central regions of Arak (around the Shohada Square of Arak). The urban areas had also almost identical subsidence rate. Therefore, the results of validation of the D-InSAR method using the observations of the National Cartography Center confirmed appropriate accuracy of the D-InSAR method. The results of this study showed the impact of geological and water resources factors on subsidence and the necessity of protecting water and soil resources in development projects in Arak city.

    Keywords: SARscape 4.3 extension, Land subsidence, ENVISAT mission, EOLi-sa software
  • صدیقه سالاری، مه نوش مقدسی، مهدی محمدی قلعه نی*، محمود اکبری

    پیش بینی تراز آب زیرزمینی اولویتی ضروری برای برنامه ریزی و مدیریت منابع آب زیرزمینی می باشد. هدف از تحقیق حاضر مقایسه دقت سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی [1] (ANFIS) با مدل ترکیبی ANFIS آموزش دیده توسط الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات[2] (ANFIS+PSO) در پیش بینی ماهانه تراز آب زیرزمینی آبخوان گلپایگان طی سال های 97-1381 می باشد. بدین منظور از داده های ماهانه بارندگی، دما، تبخیر از تشت در ایستگاه های هواشناسی منتخب، حجم تخلیه از چاه های بهره برداری و تراز آب زیرزمینی چاه های مشاهده ای استفاده شده است. پس از انجام تحلیل مکانی و زمانی، چهار چاه مشاهده ای با دو ساختار داده ورودی (S1 و S2) برای پیش بینی تراز آب زیرزمینی انتخاب گردید. نتایج آزمون های روند و همگنی حاکی از معنی داری 99 درصدی تغییرات تراز آب زیرزمینی در چاه های مشاهده ای منتخب 4، 8، 19 و 20 با افت ناگهانی 22، 17، 27 و 2 متر به ترتیب در قبل و بعد از ماه های خرداد، شهریور، تیر و مرداد 1389 می باشد. بیشترین و کمترین دقت پیش بینی تراز آب زیرزمینی مربوط به چاه های مشاهده ای 20 و 4 با مقادیر ریشه میانگین مربعات خطا [3] (RMSE) برابر 37/2 و 21/0 متر به ترتیب مربوط به مدل های ANFIS_S1 و ANFIS+PSO_S2 می باشد. نتایج کلی تحقیق حاکی از تاثیر بیشتر انتخاب تاخیرهای مناسب داده های ورودی (ساختار مدل) نسبت به ترکیب دو مدل (ANFIS و PSO) در افزایش دقت پیش بینی تراز آب زیرزمینی دارد، به طوری که ساختار مطلوب داده های ورودی و ترکیب الگوریتم بهینه ساز با مدل شبیه ساز به ترتیب  44 و 25 درصد دقت پیش بینی تراز آب زیرزمینی را افزایش داده اند.

    کلید واژگان: الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات, پیش بینی تراز آب زیرزمینی, تحلیل مکانی و زمانی, خوشه بندی سلسله مراتبی تجمعی, سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی
    Sedigheh Salari, Mahnoosh Moghaddasi, Mehdi Mohammadi Ghaleni *, Mahmood Akbari

    Groundwater level prediction is an essential priority for planning and managing groundwater resources. This study aimed to compare the accuracy of the Neuro-Fuzzy Adaptive Inference System (ANFIS) model with the ANFIS model combined with particle swarm optimization algorithm (ANFIS+PSO) in predicting the monthly groundwater level of Golpayegan aquifer during 2002-2019. For this purpose, monthly data on rainfall, temperature, pan evaporation in the selected meteorological stations, discharge volume of exploitation wells and groundwater level of observation wells have been used. After spatial and temporal analysis, four observation wells with two input data structures (S1 and S2) were selected to predict the groundwater level. The results of trend and homogeneity tests show a 99% significance of groundwater level changes in the selected observation wells 4, 8, 19 and 20 with a sudden drop of 22, 17, 27 and 2 meters before and after June, September, July and August 2010, respectively. The highest and the lowest accuracy of groundwater level prediction is related to observation wells 20 and 4 with root mean square error values (RMSE) of 2.37 and 0.21 m, respectively, related to ANFIS_S1 and ANFIS + PSO_S2 models. Generally, the results of this study indicate that the selection of appropriate structure of input data is more effective than the combination of two models (ANFIS and PSO) in increasing the accuracy of groundwater level prediction. So, that the optimal structure of input data and the combination of optimized algorithm model have increased the accuracy of groundwater level prediction, 44% and 25%,  respectively.

    Keywords: Agglomerative Hierarchical Clustering, Groundwater level prediction, Neuro-Fuzzy Adaptive Inference System, Particle Swarm Optimization Algorithm, Spatial, Temporal Analysis
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمود اکبری
    دکتر محمود اکبری
    استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
  • محمود اکبری
    محمود اکبری
    (1395) دکتری فقه وحقوق، دانشگاه امام صادق
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال