mahmoud karami
-
دینداری بعنوان یکی از مهمترین ویژگی های هویتی ایرانیان، واجد تاثیرات مهم سیاسی بوده است. این تاثیرات با استناد به تحولات تاریخی معاصر، آشکارا از خلاق بودن این ویژگی هویتی در ساخت اجتماعی واقعیت های سیاسی در ایران حکایت می کند.تحقیق حاضر ضمن استوار نمودن چارچوب تیوریک خود با نظریه جنگ های فرهنگی، که حاصل کار هانتر (1991; 2006) و وثنو (1988) می باشد. بدنبال تحلیل جامعه شناختی تاثیر دینداری بر رفتار انتخاباتی در دو مفهوم گرایش رای دهی و مشارکت در انتخابات می باشد. روش تحقیق این پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش را جوانان 40-22 سال شهر زنجان تشکیل می دهند که حداقل در سه انتخابات سراسری شرکت داشته اند. از میان این جامعه آماری 377 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بعنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیلی (رگرسیون خطی و لجستیک) استفاده شده است. نتایج بدست آمده، نشان می دهد که. میزان دینداری جوانان ، تاثیر معنی داری بر رفتار انتخاباتی آنان دارد. به گونه ای که جوانانی که میانگین دینداری بالایی دارند، گرایش به اصول گرایان داشته ومشارکت بیشتری در انتخابات نموده اند.
کلید واژگان: دینداری, رفتار انتخاباتی, گرایش رای دهی, مشارکت در انتخابات, جنگ های فرهنگیReligiosity has had important political effects as one of the most important features of Iranian identity. These effects based on contemporary and historical developments, indicate clearly the dynamic and creative nature of this identity in the social construction of political realities in Iran. The present study applies Hunter (1991; 2006) and Wuthnow’s (1988) theory of cultural wars to investigate the impact of religiosity on electoral behaviors in terms of voting tendency and participation in elections. The statistical population of the study consists of young people aged 22-40 who have participated in at least three general elections. From this statistical population, 377 people were selected by multi-stage cluster sampling as the statistical sample of the research.. Linear regression and logistics were used to analyze the data. The results show that the Degree of religiosity of youth has a significant effect on their electoral behaviors in terms of voting Tendency and participation in elections. So that, the youth who had a high average religiosity tended to the fundamentalists and Participate more in elections.
Keywords: Religiosity, electoral behavior, voting tendency, participation in elections, cultural wars -
Religiosity has had important political effects as one of the most important features of Iranian identity. These effects based on contemporary and historical developments, indicate clearly the dynamic and creative nature of this identity in the social construction of political realities in Iran. The present study applies Hunter (1991; 2006) and Wuthnow’s (1988) theory of cultural wars to investigate the impact of religiosity on electoral behaviors in terms of voting tendency.The existence of research contradictions regarding the relationship between religiosity and electoral behavior has been provided the necessity of clarifying this relationship in the form of a new research. The statistical population of the study consists of young people aged 22-40 who have participated in at least three general elections. From this statistical population, 377 people were selected by multi-stage cluster sampling as the statistical sample of the research.. logistics Regression were used to analyze the data. The results show that the Degree of religiosity of youth has a significant effect on their electoral behaviors in terms of voting Tendency. So that, the youth who had a high average religiosity tended to be more fundamentalist than reformist. Whereas, young people with low average religiosity tended to be reformists Than fundamentalist. This study contributes to Hunter (1991; 2006) and Wuthnow’s (1988) theory of cultural wars by testing it in a unique political context and therefore contextualizes the theory.
Keywords: religiosity, Electoral Behavior, voting tendency, cultural wars -
Religiosity has had important political effects as one of the most important features of Iranian identity. These effects based on contemporary and historical developments, indicate clearly the dynamic and creative nature of this identity in the social construction of political realities in Iran. The present study applies Hunter (1991; 2006) and Wuthnow’s (1988) theory of cultural wars to investigate the impact of religiosity on electoral behaviors in terms of voting tendency and participation in elections. The statistical population of the study consists of young people aged 22-40 who have participated in at least three general elections. From this statistical population, 377 people were selected by multi-stage cluster sampling as the statistical sample of the research. Linear regression and logistics were used to analyze the data. The results show that the Degree of religiosity of youth has a significant effect on their electoral behaviors in terms of voting Tendency and participation in elections. So that, the youth who had a high average religiosity tended to the fundamentalists and participate more in elections. Whereas, young people with low average religiosity tended to be reformists and were less likely to participate in elections This study contributes to Hunter (1991; 2006) and Wuthnow’s (1988) theory of cultural wars by testing it in a unique political context and therefore contextualizes the theory.
Keywords: religiosity, Electoral Behavior, voting tendency, participation in elections, cultural wars -
این آزمایش به منظور بررسی سطوح مختلف عصاره گیاه دارویی سرخارگل در آب مصرفی بلدرچین ژاپنی بر صفات عملکردی، متابولیت های خونی و سیستم ایمنی در طی یک دوره 35 روزه انجام گرفت. از 400 قطعه جوجه بلدرچین در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار با 20 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد فاقد هرگونه افزودنی آنتی بیوتیک و گیاه دارویی (شاهد منفی)؛ 2- جیره شاهد به اضافه آنتی بیوتیک فلاووفسفولیپول 500 میلی گرم در کیلوگرم (شاهد مثبت)؛ 3- جیره شاهد به اضافه یک میلی لیتر عصاره سرخارگل در یک لیتر آب؛ 4- جیره شاهد به اضافه 2 میلی لیتر عصاره سرخارگل در یک لیتر آب؛ 5- جیره شاهد به اضافه 3 میلی لیتر عصاره سرخارگل در یک لیتر آب، بودند. صفات مورد آزمایش شامل صفات عملکردی، متابولیت های خونی، ترشح هورمون کورتیزول و بررسی مولفه های سیستم ایمنی بود. نتایج به دست آمده نشان داد که مصرف غذا، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. از بین فراسنجه های خونی نیز تنها آلبومین سرم به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرارگرفت (0/05>P). میزان کورتیزول و SRBC و هم چنین تیتر IgG نیز به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (0/05>P). به طورکلی نشان داده شد که افزودن عصاره سرخارگل به آب مصرفی بلدرچین های ژاپنی به طور معنی داری سبب تحریک سیستم ایمنی و تغییر در ترشح هورمون کورتیزول شد؛ بنابراین به نظر می رسد می توان از این عصاره جهت تقویت سیستم ایمنی آن ها استفاده نمود.
کلید واژگان: بلدرچین, سرخارگل, سیستم ایمنی, کورتیزولThis experiment was performed to evaluate the different levels of Echinacea extract in drinking water on performance traits, blood metabolites and immune system in Japanese quail over a period of 35 days. 400 quail chicks were used in a completely randomized design with 5 treatments and 4 replications with 20 chicks per replication. Experimental treatments include 1- control diet without any additives of antibiotics and or herbs (negative control); 2- control diet plus antibiotic flavophospholipol 500 mg/kg (positive control); 3- control diet plus one ml of Echinacea extract in one liter of water; 4- control diet plus 2 ml of Echinacea extract in one liter of water; 5- control diet plus 3 ml of Echinacea extract in one liter of water. The traits tested included performance traits, blood metabolites, cortisol secretion, and immune system indices. The results showed that food intake, weight gain and feed conversion ratio were not affected by the treatments. Among blood metabolites, only serum albumin was significantly affected by treatments (P<0.05). Cortisol and SRBC levels as well as IgG titer were significantly affected by experimental treatments (P<0.05). In general, it was shown that the addition of Echinacea extract to the water consumed by Japanese quails significantly stimulated the immune system and altered cortisol secretion; thus it seems this extract can be used to enhance the immunity of these birds.
Keywords: cortisol, echinacea, immune system, Quail -
کاهش تعارضات و خسارات حیات وحش، از جنبه های مهم مدیریت آنها است. گونه های مختلف حیات وحش برای تامین نیازهای حیاتی خودشان به دلیل رقابت بر سر منابع غذایی و اشغال زیستگاه ها با انسان ها در تعارض هستند. با توجه به جایگاه و اهمیت پارک ملی خجیر، پژوهش حاضر به منظور تدوین برنامه مدیریت استراتژیک گونه تشی در پارک ملی خجیر به منظور حفاظت و کاهش تعارضات این گونه انجام شد. در برنامه مدیریت تعارضات گونه مذکور، راهبردهای متناسب با تکیه بر عوامل داخلی (نقاط قوت و نقاط ضعف) و عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدات) انتخاب گردید، سپس از طریق دسته بندی و وزن گذاری و تجزیه و تحلیل عوامل با استفاده از ماتریس SWOT راهبردهای متناسب تدوین گردید، سپس با استفاده از روش AHP به مقایسات زوجی هر یک از زیر معیارها و تعیین وزن و اولویت بندی پرداخته شد. در گام بعدی، با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی QSPM، به اولویت بندی و ارزیابی امکان پذیری و پایداری راهبرد های پیشنهادی پرداخته شد. با توجه به نتایج به دست آمده؛ سه راهبرد، شامل 1) بهبود کمیت و کیفیت پایش و به روز رسانی اطلاعات جمعیت شناختی و بوم شناسی گونه جانوری تشی به کمک امکانات سایر سازمان های فعال؛ 2) ارتقا و ترویج ارزش های حیات وحش و کنترل تغییرات کاربری و تخریب زیستگاه و نقد باورهای خرافی و 3) کاهش خسارات در بخش کشاورزی و باغداری با همکاری سایر بخش های فعال در منطقه، به عنوان مهم ترین راهبردهای مدیریتی در جهت کاهش تعارضات گونه تشی در پارک ملی خجیر پیشنهاد می شود.کلید واژگان: حیات وحش, مدیریت تعارضات, تغییرات کاربری, اولویت بندی, SWOT, QSPMReducing conflicts and wildlife damage are the most important aspects of their management. Different species of wildlife are in conflict with humans to meet their vital needs due to competition over food resources and habitat occupation. Considering the location and importance of Khojir National Park, the present study was conducted to develop a strategic management plan for the Hystrix indica in Khojir National Park with the aim of protecting and reducing conflicts of this species in the region. In the conflict management program of the mentioned species, appropriate strategies were selected based on internal factors (strengths and weaknesses) and external factors (opportunities and threats). Then, through classification, weighting and factor analysis using SWOT matrix, appropriate strategies were developed and pairwise comparisons of each of the sub-criteria and determination of weight and prioritization were performed using AHP method. In the next step, using the Quantitative Strategic Planning Matrix (QSPM), the feasibility and sustainability of the proposed strategies were evaluated and prioritized. According to the obtained results; Three strategies, including 1) Improving the quantity and quality of monitoring and updating the demographic and ecological information of Hystrix indica with the help of the facilities of other organizations, 2) promoting and propagating of wildlife values and controlling the landuse change and habitat destruction and critique of superstitions, and 3) Reduction of damages in agriculture and horticulture with the cooperation of other active organizations in the region; were proposed as the most important management strategies to reduce the Hystrix indica conflicts in Khojir National Park.Keywords: Wildlife, Conflict management, Landuse Change, Prioritization, SWOT, QSPM
-
زمینه و هدف
در سال های اخیر، ذرات معلق به عنوان یکی از آلاینده های هوا (خواه با منشا طبیعی و خواه با منشا مصنوعی) توجه زیادی را به خود معطوف کرده اند. در این مطالعه، هدف بررسی پتانسیل خاک کرمانشاه در ایجاد ذرات معلق با استفاده از گل توفان و گلباد می باشد.
روش بررسیجهت ترسیم گلبادها و گل توفان ها از داده های هواشناسی و نرم افزارWRPLOT view استفاده شده است. همچنین، به منظور بررسی جهت باد در روزهای گردوغبار از داده های سازمان هواشناسی کشور و همچنین، برای بررسی تاثیر پارامترهای هواشناسی همانند درصد باد آرام و درصد باد غالب از روش های آماری همچون بررسی رابطه رگرسیون، ضریب پیرسون استفاده شده است . همچنین، روند تغییرات سالانه و فصلی غلظت ذرات معلق (گردوغبار) به منظور تعیین فصول با فراوانی بیشتر در وقوع گردوغبار بررسی شده است.
یافته هانتایج نشان داد که بادهای شمال غربی تا غربی در تمام فصول می وزند و بیشترین فراوانی بادها، غربی است. براساس مقایسه گلبادهای فصل بهار و تابستان، در هر دو فصل بیشترین فراوانی بادها مربوط به قطاع غربی تا شمال غربی و پس از آن قطاع جنوب شرقی است. بررسی گل توفان ها نشان داد که عمدتا بادهای حاکم در منطقه دارای سرعتی کمتر از 5/4 متر بر ثانیه (حدود 80%) هستند، در بیشتر محدوده مورد مطالعه، بادها قادر به فرسایش خاک و ایجاد ذرات معلق (گردوغبار) نیستند.
بحث و نتیجه گیریباید منشا اصلی ذرات معلق (گردوغبارهای اخیر) را در منطقه مورد مطالعه را در کشورهای همسایه جستجو کرد.
کلید واژگان: ذرات معلق, گلباد, گل توفان, نرم افزار WRPLOT view, کرمانشاهBackground and PurposeRecently, aerosols as one of the air pollutants (with natural or anthropogenic sources) have received increasing attention. In this study, the purpose is investigation of soil potential in production of dust (aerosol) storms using wind rose and storm rose.
Material and MethodologyMeteorological data and WRPLOT view software were used to draw the wind rose and hurricanes. Also, in order to study the wind direction on dusty days, the data of the Meteorological Organization and also to investigate the effect of meteorological parameters such as gentle wind percentage and prevailing wind percentage, statistical methods such as regression relationship, Pearson coefficient have been used. Also, the trend of annual and seasonal changes in the concentration of suspended particles (dust) has been studied in order to determine the seasons with the highest frequency of dust occurrence.
ResultsThe results indicated that winds blow from northwestern and west in all seasons. The highest frequency of winds is western. The wind roses of spring and summer indicated that the most frequent direction of prevailing winds are western to northwestern. Southeastern direction comes in next level. These storms are more frequent in winter and autumn seasons. Also, investigation of storm roses demonstrated that dominant winds have speed of less than 4.5 meter per second (80%). This research shows that in study area, winds cannot erode the soil and product the aerosols.
Discussion and ConclusionTherefore, the main source of recent dust must be searched in the neighboring countries.
Keywords: Aerosols (Dust), Wind Rose, Storm Rose, WRPLOT View Software -
هدف از این مطالعه، بررسی میزان آلودگی فلزات سنگین در ذرات معلق (PM10) در اتمسفر شهر کرمانشاه است. غلظت 13عنصر فلزات سنگین (مس، نیکل، سرب، کادمیم، سلنیوم، روی، آهن،کروم، کبالت، آرسنیک، مولیبدن، وانادیم، آلومینیوم، منگنز) برای 55 نمونه خاک (در نقاط مختلف ارتفاعی 1600-600 متر) و 41 نمونه ذرات معلق به وسیله دستگاه ICP آنالیز شد. آلودگی فلزات سنگین با استفاده از شاخص زمین انباشتگی، شاخص آلودگی، فاکتور غنی شدگی و تحلیل عاملی بررسی شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عناصر مس، سرب، نیکل، وانادیم، کادمیم، سلنیوم، آرسنیک، کبالت دارای آلودگی کم و عناصر کروم و آهن دارای آلودگی متوسط و عنصر روی دارای آلودگی زیاد و عنصر مولیبدن دارای آلودگی خیلی زیاد هستند. نتایج فاکتور غنی شدگی نشان داد که روی غنی ترین عنصر و به دنبال آن، مولیبدن با غنی شدگی بسیار بالا واقع شده است که این امر نشان می دهد که آنها احتمالا به منابع غیر خاکی همانند خروجی وسایل نقلیه وابسته اند. فاکتور غنی شدگی آهن، مس، سرب، کادمیم، نیکل، وانادیم و کروم در گستره بین 1 تا 10 و با غنی شدگی کم تا بالا می باشند که دلالت بر آن دارد که این عناصر توسط منابع غیر خاکی انتشار یافته اند. بقیه عناصر (سلنیوم، آرسنیک و کبالت) دارای فاکتور غنی شدگی کمتر از 0/1 با غنی شدگی کم هستند که نشان دهنده آن است که این عناصر از پوسته سرچشمه گرفته اند. براساس نتایج فاکتور غنی شدگی و تحلیل عاملی این عناصر منشا انسانی دارند که انتشارات ناشی از وسایل نقلیه و سوزاندن نفت- صنعت نقش اصلی را در انتشار این عناصر به اتمسفر دارند.
کلید واژگان: تحلیل عاملی, شاخص آلودگی, شاخص زمین انباشتگی, فاکتور غنی شدگی, فلزات سنگینThe purpose of this research is investigation of the heavy metals pollution in PM10 aerosols in atmosphere in city of Kermanshah. The concentrations of thirteen elements consisting of Cu, Ni, Pb, Cd, Se, Zn, Fe, Cr, Co, As, Mo, V were analyzed by ICP for 55 soil samples (in various point of the height of 600-1600m) and 41 aerosols samples. The heavy metals pollution have been investigated using geo- accumulation index, contamination factor, enrichment factor, factor analysis. The results obtained from this studying, showed that elements of Cu, Ni, Pb, Cd, Se, Co, As, V have low pollution, elements of Fe, Cr have medium pollution, element of Zn has high pollution, element of Mo has very high pollution. Based on results of enrichment factor, Zn is the most enriched element. Mo have located after Zn. These elements have high EF-values. This indicates that they are probably dependent on non-soil sources such as vehicle exhaust. Enrichment Factor for Cu, Pb, Ca, Ni, V and Cr are in the range of 1 to 10. This implies that these elements were influenced not only by crust, but also by other pollution sources. Enrichment Factor of other elements (selenium, arsenic, cobalt) are less than 0.1. This indicates that these elements have originated from the crust. Based on results of enrichment factor and factor analysis, these elements have anthropogenic source that emissions of vehicle and industry-oil burning emissions have the main role in emission to atmosphere.
Keywords: Contamination Factor, Enrichment Factor, Factor analysis, Geo-Accumulation Index, heavy metals -
یکی از پدیده های جوی مناطق خشک و نیمه خشک و مناطق هم جوار با این گونه نواحی، پدیده گرد و خاک و تولید ذرات معلق (PM10) است که مخاطرات زیست محیطی زیادی به همراه دارد. هدف این مطالعه، تعیین ترکیب شیمیایی و شناسایی منشا عناصر در ذرات معلق در اتمسفر شهر کرمانشاه می باشد. برای شناسایی منشا طبیعی و انسانی این عناصر در ذرات معلق از روش فاکتور غنی سازی استفاده شده است. ردیابی جریان های هوایی با استفاده از خطوط هم ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکال انجام گرفته است. نمونه های ذرات معلق برای 20 عنصر به وسیله دستگاه ICP-OES مورد آنالیز قرار گرفته است. بر اساس این مطالعه، عناصری همانند آهن، پتاسیم، کلسیم، سلنیوم، آرسنیک، کبالت، فسفر، منیزیم و سدیم دارای میزان فاکتور غنی سازی پایین می باشند، که نشان دهنده آن است که این عناصر از پوسته سرچشمه گرفته اند. این عناصر 84% از غلظت کل عناصر را شامل می شوند. این امر حاکی از آن است که عناصر پوسته ای کمک کننده اصلی عناصر در PM10 در اتمسفر کرمانشاه هستند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بیشترین فراوانی عبور جریان های هوایی به غرب ایران در درجه اول مربوط به غرب تا شرق عراق و پس از آن شمال غرب تا شمال شرق اردن، شرق تا جنوب غرب سوریه و شرق تا غرب دریای مدیترانه می باشد. بنابراین، می توان بیان کرد که عراق و مناطق هم جوار با آن نقش مهمی در ایجاد ذرات معلق (گردوغبار) در منطقه دارا می باشند.
کلید واژگان: آلودگی, گردوغبار, عناصر پوسته ای, خطوط هم ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکالOne of atmospheric phenomena of dry and semi-dry areas and areas adjacent to these areas is the phenomenon of dust and production of particulate matter (PM10) that have many environmental hazards. The purpose of this research is determination of chemical composition and source identification of elements in aerosols in city of Kermanshah. Enrichment factor are used to identify natural and anthropogenic sources of these elements in aerosols. Tracing of sreams is performed using contour line in level of 500hpa . Samples of aerosols is analyzed for 20 elements by ICP-OES. According to this study, The elements such as iron, potassium, calcium, selenium, arsenic, cobalt, phosphorus, magnesium and sodium have low EF- values, this indicates that these elements have originated from the crust. These elements account for 84% of the total concentration of elements. This shows that crustal elements are the main contributor to the elements in PM10 in the Kermanshah atmosphere. The results of this research show that the most frequent pass of streams to west Iran; west to east of Iraq is in the first rank, then, westnorth to eastnorth of Jordan, east to westsouth of Syria and east to west of Mediterranean. Therefore, it can be stated that Iraq and its neighboring regions have important role in production of aerosols.
Keywords: Pollution, Dust, crustal elements, contour lines in level 500hpa -
در سالهای اخیر، ذرات معلق، بهعنوان یکی از آلاینده های هوا، توجه زیادی را به خود معطوف کرده است؛ این امر به سبب نقش این ذرات در تغییر آب و هوای جهانی، ایجاد آلودگی، و خطرهای بهداشتی است. هدف از این مطالعه شناسایی منشا عناصر نادر و اصلی ذرات معلق (PM10) در اتمسفر کرمانشاه است. برای شناسایی منشا طبیعی و انسانی این عناصر در ذرات معلق از روش آماری همانند تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده است. مناطق تاثیرگذار از نظر تولید ذرات معلق با استفاده از تصاویر ماهوارهای و تحلیل گلطوفان و گلباد تعیین شده است. تحلیل عاملی چهار منشا احتمالی را شناسایی کرده است: 1. انتشارات وابسته به خاک؛ 2. انتشارات وابسته به وسایل نقلیه؛ 3. رهاسازی آلاینده ها از وسایل نقلیه؛ 4. صنعت و سوزاندن نفت. با توجه به واریانس بالای عامل اول، منابع انتشار وابسته به خاک کمککننده اصلی عناصر اصلی و نادر در PM10در کرمانشاه محسوب میشوند. نتایج حاصل از بررسی منشا ذرات معلق با استفاده از تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که بیشترین فراوانی شکلگیری هسته گردوغبار مربوط به شمال غربی و نواحی بین شمال غرب و شمال شرق کشور عراق و در مراحل بعدی شرق سوریه و شمال غرب عربستان است. بررسی گلطوفانها نشان میدهد که عمدتا بادهای حاکم در منطقه دارای سرعتی کمتر از 5/4 متر بر ثانی هاند (حدود 80 درصد).کلید واژگان: تحلیل عاملی, تصاویر ماهواره ای, ذرات معلق, PM10IntroductionParticulate matters are particles that have placed as dispersed particles, in solid or liquid, in gaseous intermediators. Recently, aerosols as one of the air pollutants, from natural or anthropogenic sources, have received the attention of many researchers due to the roles they play in global climate change and the environmental and health problems. They can scatter or absorb solar radiation and thermal radiation emitted from the earth surface. The aerosols as condensation nuclei of cloud droplets can also affect cloud formation and precipitation. Numerical studies have performed particulate matter (PM10) and their source identification.
Source identification of trace elements in PM2.5 in Mira Loma, in southern California, was performed using factor analysis, the backward air mass trajectory analysis, enrichment factor calculation and the Al/Zn ratio. Al is a major constituent in the earth crust but it is not in vehicle emissions. This study suggests that the Al/Zn ratio can be used to understand the dominance of soil-related sources. The low Al/Zn ratio shows that dominant sources are vehicle emissions.The purpose of this research is source identification of the main and trace elements of PM10 aerosols and also, investigation of effective areas in production of the aerosols (PM10) using satellite images in Kermanshah. In this research, the exploratory factor analysis has been used to identify natural and anthropogenic sources of the elements in PM10 aerosols.Materials And MethodsIn this research, sampling of aerosols has been performed by aerosol sampler. Then, the concentrations of the eleven elements (K,Al, Na, Ca, Cu, Ni, Pb, Mn, Fe, Mg, V) have been detected by ICP-OES.
In this study, the exploratory factor analysis has been used to identify potential sources of major and trace elements in aerosols. In this method, variables are placed in the factors so that the percentage of variance decreases from first factor to next factors. Hence, the variables in the first factor are most effective.
In this study, the days that particulate matter concentration was higher than permissible level, we have determined daily information of particulate matter concentration at Air Quality Monitoring Station in Kermanshah. Then, effective areas in production of aerosols (PM10) have been investigated using satellite images during February to July 2010.Results And DiscussionIn the factor analysis, the variables (elements) with the factor-loading less than 0.5 are not listed in the table. The total number of factors has been selected so that the cumulative percentage of the variance explained by all the selected factors was more than 77%. Only the factors are selected that had an eigenvalue greater than one. The last column shows the values of the communalities which explains the amount of common variance for each of the variables (elements) with the four factors. -
آهوی کوهی دره شوری متعلق به جنس آهو (Gazella) و گونه آهوی کوهی (Gazella gazelle) تاکنون تنها از منطقه حفاظت شده فارور واقع در خلیج فارس گزارش شده است. هدف از انجام این تحقیق، مطالعه تبارشناسی و تنوع ژنتیکی این آهوان با استفاده از ژن سیتوکروم b بوده است.
10 نمونه بافت از تلفات ناشی از سیل از جزیره فارور در اسفند ماه سال 1389 جمع آوری شد و پس از استخراج DNA از نمونه ها، بخشی از ژن سیتوکروم b به طول 414 جفت باز با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر و توالی یابی شد.
پس از ویرایش، عوامل ژنتیکی بین و درون جمعیتی مانند تنوع نوکلئوتیدی، تنوع هاپلوتایپی و فاصله ژنتیکیمحاسبه شد و در نهایت درخت تبارشناسی و شبکه هاپلوتایپی این نمونه ها ترسیم شد. براساس نتایج درخت تبارشناسی و شبکه هاپلوتایپی آهوان جزیره فارور- آهوی کوهی دره شوری-
یک کلاد مجزا از آهوی کوهی است و وجود تنها یک هاپلوتایپ در 10 نمونه مورد مطالعه حاکی از تنوع ژنتیکی بسیار پایین این آهوان است که این امر می تواند نشانه ای از تنوع ژنتیکی کم یا به عبارتی یکنواختی ژنتیکی این جمعیت جزیره ای کوچک باشد.کلید واژگان: آهوی کوهی, تبارشناسی, تنوع ژنتیکی, جزیره فارور, سیتوکروم bGazelle gazelle darreshourii belongs to Gazella genus and Gazella gazelle species which has been only reported from Faror protected area in the Persian Gulf. The aim of this study was to investigate phylogeny and genetic diversity of this population using Cytochrome b. 10 tissue samples due to flood were collected from Faror Island in February 2011. After DNA extraction, Part of Cytochrome b, 414 bp length, was amplified by Polymerase Chain Reaction and was sequenced. After editing,sequences were compaire to sequneces of Gazella genus on ncbi site. Then, Genetic factors between and within population such as nucleotide and haplotype variations and genetic distance were calculated and finally the phylogeny tree and haplotype network was drawn for these samples. Results were shown that all of samples were pertained to one haplotype and genetic distance between these samples was too low which could indicate unsuitable genetic variation in this small island population.Keywords: Gazella gazelle, phylogeny, Genetical diversity, Faror Island, Cyt b -
زمینه و هدفگوسپند وحشی از گونه های تهدید شده (VU)[1] نواحی کوهستانی ایران است. اطلاعات اندکی در مورد وابستگی های زیستگاهی این گونه به عنوان پیش نیازی برای برنامه ریزی های حفاظتی وجود دارد. در این پژوهش وابستگی های زیستگاهی و الگوی فصلی استفاده از زیستگاه توسط گوسپند وحشی در پارک ملی قمیشلو در طول یک سال مورد مطالعه قرار گرفت.روش بررسیتیپ های گیاهی پارک به عنوان زیستگاه های مختلف این گونه در نظر گرفته شد و ساختار هر یک از این زیستگاه ها تبیین گردید. ارتباط تراکم گروه های سرگین به عنوان نمایه ای از تراکم گوسپند وحشی با متغیر های زیستگاهی نظیر درصد پوشش گونه های غالب گیاهی، درصد اشباع خاک (SP)، شوری خاک (EC) وpH خاک در ترانسکت های دائمی بررسی شد. مدل های خطی عام (GLMs) برای مشخص کردن وابستگی های زیستگاهی گوسپند وحشی با توجه به تیپ های گیاهی و متغیرهای زیستگاهی اندازه گیری شده به کار گرفته شد.یافته هااستفاده از تیپ های زیستگاهی به جز در دوره خرداد – مرداد معنی دار نبود. در این دوره استفاده از تیپ گیاهی Astragalus-Scariolaبه طور معنی داری بیش تر از تیپ گیاهی Artemisia بود.نتیجه گیریعلاوه بر این، گوسپند وحشی در دوره فروردین– خرداد از مناطق با شیب بیش تر و در دوره مهر- آذر از مناطق باEC خاک بالاتر بطور معنی داری بیش تر استفاده کرده بود.کلید واژگان: گوسپند وحشی, پارک ملی قمیشلو, انتخاب زیستگاه, شمارش گروه های سرگینSeasonal Habitat Use by Isfahan Wild Sheep (Ovis oOrientalis Isphahanica)in Ghamishlou National ParkBackground And ObjectiveWild sheep (Ovis orientalis) is a threatened (VU10) species living in mountainous areas of Iran. Very little is known about habitat associations of wild sheep as a prerequisite for conservation planning. We studied habitat associations and seasonal pattern of habitat use by wild sheep over a complete year in Ghemashlou National Park.MethodsThe existing vegetation types within the park were considered as different habitats for wild sheep and their structure were quantified. Wild sheep pellet group density as well as habitat variables including vegetation types, percentage cover of dominant bush species, and EC, SP and pH of the soil were quantified within the permanent strip transects. General Linear Models (GLMs) were used to relate habitat variables to pellet group density.ResultsUse of habitats was not significantly different in none of the studied periods except in spring. In this season, wild sheep had significantly used Astragalus-Scariola more than Artemisia vegetation type.ConclusionIn addition, wild sheep had used areas with steeper slopes in spring and areas with higher EC in autumn.Keywords: wild sheep, habitat use, pellet group count, Ghamishlou National Park
-
زمینه و هدفبرای حفاظت از تنوع زیستی که اهمیت آن همه جا بر سر زبانهاست و خود به سبب سرعت تخریب منابع طبیعی تجدید شونده کشور هر روز بیشتر در معرض تهدید قرار می گیرد، تنها راه حل مناسب، تقویت و توسعه مناطق تحت حفاظت می باشد. در ایران علاوه بر مناطق چهارگانه حفاظتی، مناطقی نیز تحت عنوان مناطق شکار ممنوع نیز به عنوان نمونه هایی از مناطق طبیعی مستعد و ارزشمند این مرز و بوم به منظور حفاظت از تعادل بوم شناختی طبیعت و جلوگیری از انقراض نسل گونه های مهم گیاهی و جانوری مدیریت می شوند که بدون شک منطقه شکارممنوع مرور یکی از زیباترین آنهاست. این منطقه با وسعتی معادل 81373 هکتار در قسمت غرب شهرستان میبد و شمال شرق شهرستان صدوق در استان یزد واقع شده است. در این مطالعه، ارزیابی توان سرزمین مرور با نگرش حفاظت منطبق با معیارهای آی یو سی ان، برای اولین بار به منظور ارتقاء عنوان حفاظتی منطقه به انجام رسیده است.روش بررسیدر ارزیابی این منطقه از روش تجزیه و تحلیل سیستمی، مدل های اکولوژیکی مخدوم 1380 و ابزار GIS استفاده شده است. در قالب این فرایند پس از شناسایی منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی با تلفیق و رویهم گذاری لایه های اطلاعاتی در سامانه ArcGIS ، نقشه یگانهای زیست محیطی منطقه به همراه جدول ویژگی های واحد، ایجاد و طی فرایند زون بندی کاربری های مناسب برای منطقه مشخص و نسبت به ارزیابی توان منطقه اقدام شد. در نهایت با تطبیق نتایج به دست آمده با سیستم طبقه بندی مناطق حفاظت شده در سطح ملی و بین المللی عنوان حفاظتی منطقه تعیین شد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل از بررسی منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی، ناحیه مورد مطالعه با داشتن 6 زون اصلی، امن (%25/4)، حفاظتی (%62/41)، تفرج گسترده (%3/26)، تفرج متمرکز (%4/9)، استفاده ویژه (%25/1) و سایر استفاده ها (%18/17) و اختصاص نزدیک به نیمی از مساحت منطقه (%87/45) به کاربری حفاظت، علیرغم وسعت کم نواحی با آسیب پذیری زیاد، توانایی خود را برای قرار گرفتن در رده حفاظتی بالاتر نشان می دهد. لذا سنجش نتایج مطالعه با شرایط یک منطقه حفاظت شده مطابق با معیار های موجود بیانگر این مطلب است که، منطقه شکار ممنوع مرور، با داشتن مساحتی به نسبت وسیع، تنوع اکوسیستمی زیاد (کوهستانی، دشتی، تپه ماهوری) همراه با تنوع گونه ای قابل توجه (52گونه گیاهی و82 گونه جانوری) و بالطبع ارزشهای بالای حیات وحش بویژه ارزش های اقتصادی، بیولوژیکی، علمی- آموزشی، همچنین وجود جاذبه های گردشگری از ارزش حفاظتی بالایی برخوردار است و می تواند در طبقه بندی 4 گانه مناطق کشور به عنوان منطقه حفاظت شده و در طبقه (V) پنج IUCN یعنی مناطق تحت مدیریت برای حفاظت منظر معرفی گردد.کلید واژگان: منطقه شکار ممنوع مرور, یگان های زیست محیطی, منابع اکولوژیکی, تجزیه و تحلیل سیستمی, سیستم اطلاعات جغرافیایی(GISBackground And ObjectiveFor protection of biodiversity and because of fast destruction of revocable national source which is becoming more challengeable every day, strengthening and expansion of protected area is the only proper way. In Iran, in addition to existence of fourfold conservative area, there are no hunting areas as an example of natural areas. These areas are valuable and prepared for conservation of nature ecological balance and preventing the extinction of plant generation and animal species. This area "with an area of about of 81373 hectare" is located in the West of Meybod and North-East of Sadouq in Yazd Province. In this study, for the first time, the ecological land capability of Marvar, with perception of conservation according to IUCN criteria, was evaluated to be designated as a protected.MethodSystematic Analysis method, Makhdoum (2001) ecological models and GIS were used for evaluation of Marvar no-hunting area. In this study, at first regional resources (socio-economic & ecological) were found. Digital data along with attribute data were insetted to the ArcGIS system to make the data base. Therefore, by overlaying information layers in the mentioned system, the ecological details were mapped for the area and the table of characteristic unit was presented. The evaluation of capability and zoning were done and fertilized area for suitable uses was selected. Finally, baised on the obtained result for the protected area classification system, the area was introduced as a conservative area according to national and international criteria.ResultsAccording to the obtained results for ecological and economical-social resource, six zones were identified in this area as wilderness/ecological zone:(4.25%), protected zone:(41.62%), extensive use zone:(26.3%), intensive use zone:(9.4%), spatial use zone:(1.25%) and land use zone:(17.18%), and nearly half of the area was allocate to protection use. The, small extent of this area with high vulnerability shows its capability to be placed in higher conservative class. Hence, evaluation of obtained results under the condition of protected area according to available criteria explain shows that Marvar no-hunting area with approximately broad extent, has a high ecosystem diversity (mountain, plain and hill), considerable species diversity (52 plant and 82 animal species) and also high wildlife values such as economical, biological, and science-training values. Moreower, tourism attractions have high conservative value and can introduce a protected area in classification of fourfold areas of Iran, as well as in fifth class of IUCN, including areas under management of protected landscape or Seascape.Keywords: Marvar No, Hunting Area, Ecological Resource, Environmental Units, Systematic Analysis, Geographic Information System (GIS)
-
زمینه وهدفباکلان بزرگ پرنده ای وابسته به بوم سامانه های آبی می باشد.این پرنده از نظر بوم شناسی در بالای زنجیره غذایی قرارداردومی تواند به طور ویژه ای نشان دهنده از بین رفتن زیستگاه و آلودگی محیط ودیگر فعالیت های انسان اثرگذار برمحیط زیست باشد. در این مطالعه فعالیت های تولید مثلی باکلان بزرگ درطی سال 1388از اوایل فروردین تا اواخر تیر در تالاب بین المللی امیرکلایه درسواحل جنوبی دریای خزر موردبررسی قرار گرفت.روش بررسیدراین مطالعه زیست شناسی جوجه آوری،تعیین موفقیت تولید مثلی و نرخ بقای روزانه به روش می فیلد انجام شد. برای آگاهی از این که چه تغییراتی در موفقیت جوجه آوری اتفاق می افتد، باید موفقیت جوجه آوری در واحدهای زمان محاسبه گردد. مثلا تعداد تخم های که روی آن ها خوابیده شده، نسبت تخم های هچ شده و نسبت آشیانه های خراب شده و تعداد جوجه های مرده باید مورد پایش قراربگیرد.یافته هاداده های مربوط به تعداد دسته تخم ها در هر آشیانه (Clutch size )جمع آوری شدکه میانگین دسته تخم7/0± 88/2 تخم رابرای هر آشیانه نشان داد. براساس این روش نرخ بقای روزانه آشیانه ها ی باکلان بزرگ در طی دوره تخم 3/98% ودرمرحله آشیانه نشینی وپس آشیانه نشینی به ترتیب 4/99% و100% بدست امد.درکل، میزان موفقیت تولید مثلی دراین سال 4/56% برآوردشد.نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که در طی دوره ای که جوجه ها قادربه ترک لانه بودند هیچگونه تلفاتی وجودنداشت. مشاهده ها نشان دادکه عوامل اقلیمی مانندبادوبارش ناگهانی درمرحله ای که جوجه ها سرازتخم بیرون نیاورده اند بیش ترین تاثیر را دارد و میزان تلفات جوجه ها دراین مرحله 6/30 % بوده است، لذاجوجه ها در این زمان از حساسیت زیادی برخورداراند بنابراین برای مدیریت وحفاظت ازاین پرنده درزمان جوجه آوری، کاهش تهدیدها دردوران قبل ازتفریخ تخم ها می تواند موثر باشد. براساس نتایج این مطالعه نیاز به اقدام های بهبود مدیریت جهت حفاظت کلنی باکلان بزرگ درتالاب امیرکلایه درزمان جوجه آوری وجوددارد.کلید واژگان: باکلان بزرگ, نرخ بقای روزانه, روش می فیلد, موفقیت تولید مثلی, کلنی تالاب امیرکلایهBackground And ObjectiveGreat cormorant is dependent on aquatic ecosystems. The breeding success and daily survival rate of the Great Cormorant Phalacrocorax carbo sienensis (early April until late of July) was studied in 2009 in a colony at Amirkelayeh international wetland, south of the Caspian Sea, Iran.MethodIn this study, Mayfield method was use to estimated nest survival during incubation and nestling and post- nestling stages.
Findings: The mean of clutch size was 2.88±0.8 eggs in each nest Based on this method, daily survival rate nests in incubation period was 98.3%,in nestling and post-nestling were 99.4%and 100% respectively. The overall breeding success was 56.4%.
Discussion andConclusionResults of this study showed there were higher stages of chick rearing than the incubation period and no losses occurred in fledged chicks. Some climatic factors such as high wind and prolonged rain had more impacts and losses in incubation period (30.7%).In other hand, chicks are more sensitive in nestling stage. Results suggest that Amirkelayeh colony site needs more improvement mitigation for better conservation of the cormorant colony in breeding period.Keywords: Great Cormorant, Phalacrocorax carbo sinensis, Daily Survival Rate, Amirkelayeh Wetland, Breeding success, Mayfield method -
زیستگاه به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در حفاظت از گونه ها مطرح است و از این رو شناخت ویژگی های زیستگاهی برای تحقق برنامه های حفاظتی امری اجتناب ناپذیر است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل بوم شناختی کوچک مقیاس موثر در استفاده از زیستگاه افعی البرزی (Vipera ebneri) در رشته کوه های البرز انجام گرفته است. نمونه برداری در طی فصول فعالیت گونه در دو سال متوالی 1392-1391 به انجام رسید و تعداد 31 پلات حضور و 33 پلات عدم حضور به ابعاد 12 12 متر برداشت شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری براساس روش رگرسیون منطقی دوتایی نشان داد که دامنه هایی با پوشش گیاهی متراکم و پر ازسنگ که در فاصله متناسبی از منابع آبی قرار گرفته اند، مهم ترین متغیرهای تاثیرگذار در انتخاب زیستگاه مطلوب افعی البرزی هستند. نتایج این مطالعه می تواند از طریق شناسایی عوامل موثر در پراکنش گونه، موجب حفظ جمعیت های باقیمانده افعی البرزی و حفاظت از زیستگاه های کلیدی آن شود.کلید واژگان: زیستگاه, عوامل بوم شناختی کوچک مقیاس, استفاده از زیستگاه, افعی البرزی (Vipera ebneri), رشته کوه های البرز, رگرسیون منطقی دوتاییHabitat is an important component of biodiversity conservation. Understanding the habitat characteristics to achieve conservation programs is inevitable. The present study was carried out with an aim to identifying microhabitat ecological factors effecting habitat use of Iranian Mountain Steppe Viper (Vipera ebneri) in Alborz Mountains. Sampling was carried out during spring and summer in 2012-2013. Ecological variables were measured in 31 presence and 33 absence plots of 12 ´ 12 m. Results of binary logistic regression analysis showed that hillsides with dense vegetation cover and decimetric stones at the appropriate distance from water sources, are the most important variables in habitat suitability of Iranian Mountain Steppe Viper in the area. The results of this study can fascilitate effective conservation of the remainig populations of Iranian Mountain Steppe Viper through determining factors limiting the distribution of this species as well as identifying and protecting its critical habitats.Keywords: Habitat, Microhabitat ecological factors, Habitat use, Iranian Mountain Steppe Viper (Vipera ebneri), Alborz Mountains, Binary logistic regression
-
شاه روباه (Vulpes cana) کوچک ترین روباه در بین 4 گونه روباهی است که در ایران زیست می کنند. مطالعات انجام شده بر روی این گونه بسیار محدود بوده و می توان گفت که مطالعه منسجمی بر روی آن در ایران انجام نگردیده است. به همین دلیل در این پژوهش عوامل موثر بر پراکنش شاه روباه و محدوده پراکنش بالقوه آن در ایران بررسی گردید. بدین منظور با استفاده از روش مدل سازی مطلوبیت زیستگاه مکسنت که تنها مبتنی بر داده های حضور می باشد ارتباط بین نقاط حضور به دست آمده از طریق فناوری دوربین های تله ای همراه با چند نقطه معدود از مشاهدات اتفاقی تایید شده در مناطق حفاظت شده در کشور با متغیرهای زیست محیطی معرف شرایط اقلیمی، توپوگرافی و انسان ساخت در سرتاسر ایران تحلیل گردید. نتایج به دست آمده از مدل مکسنت نشان می دهد که به ترتیب سه متغیر «بارندگی در سردترین فصل» ، «شیب» و متوسط دمای روزانه« بیش ترین تاثیر را در پراکنش شاه روباه در ایران دارند. هم چنین 64787/5 کیلومتر مربع از وسعت ایران به عنوان زیستگاه مطلوب این گونه بوده که در مرکز ایران قرار گرفته است.کلید واژگان: شاه روباه, Vulpes cana, مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, پراکنش, مکسنتHabitat suitability modeling of Blanford s fox (Vulpes cana) based on camera trap technology in IranAmong 4 species of fox in Iran, Branford's fox is the smallest one. The previous studies on this species are limited and not significant. Therefore we researched the main factors that affect its distribution and its potential distribution throughout Iran using MAXENT modeling based on the presence data. The presence data gathered from camera trap pictures and some of the incidental observations and also several environmental variables including climatic, topographic and manmade were used for modeling. The output model indicates that rainfall in the coldest season; slope and daily temperature mean are the 3 variables that respectively have the most impact on Branford's fox distribution in Iran. Moreover 64787.5 km2 of Iran, mainly in the central region, is assumed as suitable habitat for Branford's fox.Keywords: Blanford's fox (Vulpes cana), Habitat suitability modeling, Distribution, MAXENT
-
IntroductionUnderstanding food resources of large herbivores and their interactions with habitat is crucial for effective wildlife conservation in arid environments. However, the carrying capacity (CC) value may be influenced by a variety of human-induced perturbations, e.g., habitat fragmentation and potential competitors. The goitered gazelle (Gazella subgutturosa) inhabits a wide range of semi-desert and desert habitats in Iran.Materials And MethodsTo estimate the CC of the species in Sorkh-e-Hesar National Park (SHNP), four different habitats were surveyed during the winter period in 2011-2012. The grazing behavior was recorded by direct observations. The grazing spots were identified and studied for vegetation types in 6 sites. In total, 80 plots and 10 T-square random points were sampled.ResultsAbout 15 herbal species were identified in gazelle diet, with the main contribution of the family Poaceae. Dry weight and density of herbal species preferred by the gazelle were estimated. Moreover, the nutritional CC of the habitats and available forage during the winter period was determined using the cutting-weighting technique. The CC value of the goitered gazelle population was estimated as 56-107 individuals over 91.68 km 2 (0.62-1.17 individuals/km 2), which was estimated with the inclusion and exclusion of competitive herbivorous species, respectively.
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و سوم شماره 8 (پیاپی 176، آبان 1394)، صص 569 -576زمینه و هدفپروتئین سلادین-یک (Seladin-1) از نورون ها در برابر توکسیسیتی حاصل از آمیلویید بتا محافظت می کند و بیان آن در مناطق تحت آسیب مغز بیماران مبتلا به آلزایمر کاهش می یابد. از طرفی تغییرات سطح سرمی S100β به عنوان شاخص صدمه مغزی در بیماری های نورودژنراتیو مطرح می باشد. بنابراین مطالعه حاضر جهت بررسی ارتباط بین روند تغییرات سطح سرمی پروتئین S100β و بیان ژن سلادین-یک هیپوکامپ در مدل آلزایمر اسپورادیک حیوانی طراحی گردید.روش بررسیدر این مطالعه تجربی که در دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده فنآوری های نوین پزشکی، گروه علوم اعصاب از اسفند 90 تا اردیبهشت 92 انجام شد، 72 سر رت نر به طور تصادفی به گروه های کنترل، سالین و استرپتوزوتوسین 4، 7، 14 و 21 روز تقسیم شدند. مدل آلزایمر به روش تزریق داخل بطنی استرپتوزوسین به میزان mg/kg 3 در روزهای اول و سوم القاء شد. تغییرات سطح S100β سرم و بیان ژن سلادین-یک هیپوکامپ در گروه های آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. عملکرد رفتاری حیوان از نظر تاخیر اولیه و تاخیر در حین عبور در آزمون رفتار اجتنابی غیرفعال تعیین گردید.یافته هاسطح S100β سرم و بیان ژن سلادین-یک هیپوکامپ در گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری نشان داد (0001 /0=P). ارتباط معناداری بین کاهش سطح سرمی پروتئین S100β و بیان ژن سلادین-یک هیپوکامپ مشاهده شد (001/ 0=P). همچنین کاهش تاخیر در حین عبور در گروه استرپتوزوتوسین 21 روز در مقایسه با گروه های کنترل و سالین معنادار بود (001/ 0=P).نتیجه گیریپایش تغییرات سطح سرمی پروتئین S100β به واسطه ارتباط با تغییرات ژن سلادین-یک هیپوکامپ می تواند به عنوان شاخص صدمه نورونی در بیماران مبتلا به آلزایمر مفید واقع شود.
کلید واژگان: آلزایمر, استرپتوزوسین, هیپوکامپ, سلادین, یک, S100?BackgroundSeladin-1 protein protects the neural cells against amyloid beta toxicity and its expression decreased in vulnerable regions of Alzheimer's disease (AD) brains. On the other hand, changes in serum levels of S100 have been considered as a marker of brain damage in neurodegenerative diseases. Furthermore, this study was carried out to determine the relation between the change profile of serum S100β protein levels and hippocampal Seladin-1 gene expression in a rat model of sporadic AD.MethodsIn this experimental study that established in Department of Neuroscience, School of Advanced Technologies in Medicine, Tehran University of Medical Science, from March 2011 to April 2013, 72 animals were randomly divided into control, 4, 7, 14, and 21days ICV-STZ/Saline administrated rats. Alzheimer's model was induced by intracerebroventricular (ICV) injections of streptozotocin (STZ) [3 mg/kg] on days 1 and 3. Serum levels of S100β and hippocampal Seladin-1 gene expression were evalu-ated in experimental groups. The initial and step-through latencies (STL) were deter-mined using passive avoidance test.ResultsSerum levels of S100β were significantly different between the STZ-7 day and STZ-14 day groups in comparison with the control, saline and STZ-4 day groups. As well as, there was a significant difference between the STZ-7 day group in comparison with the STZ-14 day and STZ-21 day groups (P=0.0001). Hippocampal Seladin-1 gene expression in STZ-14 day and STZ-21 day groups significantly decreased as compared to the control, saline and STZ-4 day groups (P=0.0001). However, significant correla-tion was detected between serum S100β protein decrement and Seladin-1 down regula-tion (P=0.001). Also, the STL was significantly decreased in 21 days ICV-STZ adminis-trated rats as compared to the control or saline groups (P=0.001).ConclusionMonitoring the changes of serum S100β protein levels by relationship with changes in hippocampal Seladin-1 gene expression can be a useful indicator of neu-ronal damage in patients with Alzheimer's disease.Keywords: alzheimer disease, hippocampus, seladin 1, streptozotocin, S100β -
توجه به کاهش جمعیت گوشت خوارنی نظیر پلنگ و یوزپلنگ در اکثر زیست گاه ها، حضور گرگ به عنوان شکارچی و گونه ای در راس هرم غذایی، در اکثر زیست گاه های کشور نقش مهم و کلیدی دارد. با ارزیابی زیست گاه رابطه بین گونه و متغیرهای زیست گاهی و عواملی که گونه به آن ها وابسته است، شناسایی می شوند، سپس طرح های مدیریتی با تمرکز بر آن عوامل ارائه می گردد. در این مطالعه، هدف بررسی عوامل موثر در انتخاب زیست گاه به وسیله گرگ خاکستری (Canis lupus)، در منطقه حفاظت شده خانگرمز در استان همدان، با استفاده از روش مکسنت می باشد. روش مکسنت مبتنی بر داده های حضور می باشد. در این مطالعه 40 نقطه حضور ثبت شد،هم چنین عواملی به عنوان متغیرهای زیست گاهی تعیین گردید که این متغیرها عبارتند از: ارتفاع، شیب، پوشش گیاهی، فاصله از روستاها و مراکز پرورش دام، فاصله از جاده، رودخانه و فاصله تا منابع آبی. هم بستگی بین فاکتورها و تعیین معنی دار بودن فاکتورها با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبه گردید. مهم ترین فاکتور، عامل نزدیکی به مناطق روستایی با میزان مشارکت 42/2 درصد و اهمیت 20/7 درصد بود. سپس فاصله از دامداری ها و مرغداری ها با میزان مشارکت 21/5 درصد و اهمیت 25/4 درصد، فاصله از جاده با میزان مشارکت 16/2 درصد و اهمیت 19/2 درصد، شیب با میزان مشارکت 5/2 درصد و اهمیت 4/7 درصد، دیگر فاکتورهای موثر بر پراکنش این گونه می باشند که با توجه به نقشه مطلوبیت زیست گاه و جدول درصد اهمیت فاکتورها گرگ خاکستری در این منطقه، تمایل به حضور در نزدیکی روستاها و مراکز پرورشی، هم چنین، در کنار جاده ها و مناطقی با شیب متوسط دارد.
کلید واژگان: گرگ, ارزیابی زیستگاه, منطقه حفاظت شده خانگرمز, MAXENTConsidering the reduction of populations of carnivores such as leopard and cheetah in most habitats of Iran, wolves are becoming key species of many habitats as predators. Habitat evaluation leads to understanding the relation between habitat variables and species presence. These results could benefit management plans. In this research, we studied effective habitat variables affecting the habitat selection of Grey wolf (Canis lupus) using MaxEnt method based on species presence data in Khangormaz Protected Area in Hamedan province. Was record in this study 40 Presence point. Habitat variables including elevation, slope, vegetation, distance to village and livestock, distance to road and distance to water were studied. Calculated correlations between factors were using SPSS software. Distance to village was the most important variable with percent contribution of 42.2%. Other important variables were distance to livestock and poultry farming, distance to road and slope. According to the habitat suitability map and the tables of important factors, our results suggest that wolves prefer habitats near villages, livestock, and area near the roads with medium slope.Keywords: Wolf, Habitat Evaluation, Khangormaz Prtotected Area, MAXENT -
بررسی الگوهای رشد و دوشکلی جنسی جمجمه در خرس قهوه ای (Ursus arctos Linnaeus، 1758) در رشته کوه های البرز ایراندر این پژوهش به دو روش ریخت سنجی سنتی و هندسی، الگوی رشد جمجمه ای و دوریختی جنسی خرس های قهوه ای[1] از نابالغ تا بالغ در دو جنس نر و ماده در محدوده رشته کوه البرز بررسی و مقایسه شد. داده های بررسی شده از تصاویر دو بعدی تهیه شده از نمونه ها توسط نرم افزار ImageJ استخراج و الگوی رشد آلومتری به صورت تابع توانی طول کل با استفاده از داده های تغییر نیافته اندازه گیری شدند. نتایج گویای تغییرات بین بخش های مختلف جمجمه در افراد بالغ در روش مبتنی بر شکل بود. مطالعه الگوی رشد آلومتری بر پایه داده های قابل اندازه گیری، الگوهای تغییرات جمجمه را در طول رشد بین نرها و ماده ها به خوبی نشان داد. طی توسعه بخش های مختلف جمجمه از نابالغ به بالغ دو جنس نر و ماده، رشد به شکل متعادل تا سن مشخص یعنی تا زمانی که دو ریختی جنسی در دو جنس شروع به ظهور می کند ادامه می یابد. مقایسه اشکال به دست آمده دو جنس گویای تقویت و استحکام بیشتر بخش های مختلف جمجمه در جنس نر است. بررسی دوریختی جنسی جمجمه خرس ها با استفاده از ریخت سنجی هندسی نشان دهنده وجود دوریختی جنسی در بخش های مختلف جمجمه در هر سه نمای پشتی، جانبی و شکمی است. به طور کلی، جمجمه در جنس نر بالغ تمایل به بزرگ تر شدن و استحکام به نسبت جمجمه ماده بالغ دارند.
کلید واژگان: الگوی رشدشناسی, جمجمه, خرس قهوه ای, دوریختی جنسی, رشته کوه البرز, ریخت سنجی هندسیAllometric growth pattern and sexual dimorphism of skull on brown bear(Ursus arctos Linnaeus, 1758)of the Alborz MountainThis study was conducted to investigate theallometric growth pattern and sexual dimorphism in the skull of both sexes ofIranian brown bear (Ursus arctos) in theAlborz Mountains using geometric morphometric and traditional morphometric techniques. Morphometric parameters were obtained from 2D pictures of skulls using the software ImageJ and allometric growth pattern was calculated as a power function of total length using non-transformed data. The results revealed significant differencesbetweendifferent parts ofthe skullin both two sexes. Allometric growth patternalso showedthat differencebetweenmales and femalesduring their ontogenic growth of skull. Results showed that during development of skull parts from Immature to adult in male and female، similargrow pattern will continuetoa certainage until sexual dimorphism appears. Growth patterns is a factorfor the sexual dimorphism differences. Different charts shows more consolidate in different parts of the male skull. Based on the results، there is significant differences between skull shape of male and female of brown bear skull in ventral، dorsal and lateral faces. According to the results Males in different parts of the skull is stronger whereas have shown more length، narrower andweaker in females.Keywords: brown bear, skull, sexual dimorphism, allometric growth pattern, geometric morphometric -
مقدمهآهوی ایرانی یکی ازگونه های راسته زوج سمان در ایران، پستانداری گیاه خوار و نشخوارکننده است. آهو از مهم ترین علف خواران دشت های ایران است که امروزه فقط در مناطق حفاظت شده نظیر پارک ملی سرخه حصار یافت می شود. هدف از این پروژه تعیین ظرفیت برد تغذیه ای زیستگاه آهو و مقدار علوفه قابل دسترس در فصل بحرانی با استفاده از روش قطع و توزین می باشد.روش کارجهت تعیین محدوده زیستگاه ابتدا بازدید مقدماتی از منطقه صورت گرفت و مسیرهای پیمایش مشخص شد. طول کل مسیر بیمایش 44 کیلومتر بود. سپس این مسیرها به طور روزانه مورد بازدید قرار گرفته و نقاط حضور گونه با استفاده از GPS ثبت شد. گونه های گیاهی مورد تغذیه آهو در منطقه مورد مطالعه از طریق مشاهده مستقیم شناسایی و فهرست برداری شد. سپس وزن خشک و تراکم گونه های گیاهی چرا شده توسط آهو و بیوماس زیستگاه آهو تعیین و محاسبه شد. در مرحله بعد با تعیین واحدهای دامی و نیاز روزانه آهو به علوفه، ظرفیت برد تغذیه ای زیستگاه در دوره بحرانی از طریق میزان علوفه قابل دسترس زیستگاه با روش قطع و توزین همراه با مشاهده مستقیم اندازه گیری و محاسبه شد.نتیجه گیریدر این پژوهش ظرفیت برد زیستگاه برای آهو در2 سناریو محاسبه شده است. در مجموع، ظرفیت برد آهو با رقیبان 56 راس و بدون رقیبان 107 راس به دست آمد. همچنین 15 گونه گیاهی از 8 تیره که توسط آهو و قوچ و میش مصرف می شوند شناسایی و مشخص شد که تیره چمن (Poaceae) با 8 گونه بیش ترین تنوع را در رژیم غذایی آهو دارد.
کلید واژگان: آهوی ایرانی, پارک ملی سرخه حصار, ظرفیت برد تغذیه ایIntroductionGazella subgutturosa, which is herbivorous and ruminating mammals, is one of the artiodactyls in Iran. This species is one of the most important herbivorous species of Iranian plain. It is also distributed in some protected area like Sorkhe-hesar national Park. The aim of this project was determination of Nutritional carrying capacity of habitat and amount of available forages in critical season by using cutting and weighing method.MethodsPrimary observations have been performed for determination of habitat restrictions and monitoring tracks of this species. Therefore total monitoring tracks for this species was measured 44 Km. Then these tracks have been visited daily and exact points for species presenting were recorded by GPS. In addition, herbaceous species, which are feed by Gazella subgutturosa were identified and also listed by direct observation. Dried weight and density of herbaceous species which were grazed by Gazella subgutturosa were detected and biomass of Gazella subgutturosa habitat was calculated as well. In next section, nutritional carrying capacity of Gazella subgutturosa in critical period was measured by using animal units and daily requirement of Gazella subgutturosa to feeding. Cutting and weighting method and direct observation were also used for this measurement.DiscussionAt the end of this project, 15 herbaceous species from 8 classes, which are using by Gazella subgutturosa and wild sheep, have been identified. Furthermore it is recognized that Poaceae with 8 species have most diversity in Gazella subgutturosa diet. To sum up, total carrying capacity for Gazella subgutturosa protection in this area has been calculated 56 and 107 units with and without competitor’s assumption respectively.Keywords: Gazella subgutturosa, Sorkhe, hesar national Park, Nutritional carrying capacity -
قوچ ومیش (Ovis orientalis) گونه ای از راسته زوج سمان و خانواده گاوسانان (Bovidae) است. انواع زیرگونه های آن طبق لیست قرمز IUCN در رده حفاظتی آسیب پذیر قرار دارند. پناهگاه حیات وحش دره انجیر یکی از بهترین و امن ترین زیستگاه های این گونه در مرکز ایران است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر برحضور قوچ و میش ها با استفاده از روش MAXENT طی سال های 1391 لغایت 1392 برای فصول زمستان (دوره سرما)، بهار (دوره بره آوری)، تابستان (دوره گرما و کم آبی) و پاییز (دوره جفت گیری) انجام شد. متغیرهای زیست محیطی مورد استفاده در مدل سازی برای چهار فصل شامل ارتفاع، شیب، جهت، فاصله ازمنابع آب، جوامع گیاهی، فاصله ازجاده (آسفالت،خاکی) و فاصله ازمعادن بود. نتایج به دست آمده (از نرم افزار مکسنت) نشان می دهد مهم ترین عامل موثر برحضور قوچ و میش ها به عنوان یکی ازمهم ترین منابع غذایی برای گونه یوزپلنگ آسیایی (شدیدا در معرض انقراض) در منطقه، در فصل زمستان، بهار، تابستان و پاییز، متغیر شیب است. براساس پیش بینی صورت گرفته (با استفاده از نرم افزار مکسنت)، نواحی شمالی، مرکزی و جنوب شرقی پناهگاه حیات وحش دره انجیر با بیش ترین احتمال قوچ و میش همراه است که مطلوب ترین زیستگاه گونه و طعمه خواران وابسته به آن (یوزپلنگ آسیایی) در طول چهار فصل محسوب می شود. از نتایج این مطالعه می توان در اجرای اقدامات حفاظتی ومدیریتی جهت افزایش زیستگاه های مطلوب در استان یزد استفاده نمود.
کلید واژگان: قوچ و میش, مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, حداکثر آنتروپی, Maxent, پناهگاه حیات وحش دره انجیرOvis orientalis is a species from the Artiodactyla order and the Bovidae family. The subspecies of Ovis orientalis are classified as Vulnerable (VU) on the IUCN Red List. Dare Anjir wildlife refuge is the best and safest habitats of this species in the center of Iran. The present study is done with the aim of determining the effective factors in the presence of Ovis orientalis using MAXENT during 2012 to 2013 for seasons winter (cold period), spring (lambing), summer (hot and dry period) and autumn (mating period). Environmental factors used in model for three seasons are elevation, Slope, aspect, distance to water resources, distance to plant communities, distance to roads (soily and asphalted) and distance to mines. Results (with used MAXENT Software) show that the most important factor in the presence of Ovis orientalis as one of the most important food resources for Acinonyx jubatus (Asiatic Cheetah) (Critically Endangered) in the study area, in winter, spring, summer and autumn is slope. According to the prediction (with MAXENT Software), north, center and south east areas of Dare Anjir wildlife refuge which are the most suitable habitat for Acinonyx jubatus (Asiatic Cheetah) and its dependent predators for three seasons have the most probability of presence of ovis. The result of the present study could be used in performing conservation and management for increasing suitable habitats in Yazd province.Keywords: Ovis orientalis, Habitat Desirability Modeling, Maximum Entropy, Maxent, Dareh Anjir, Wildlife Refuge -
جنگل ها وبیشه زارهای پارک های ملی ومناطق حفاظت شده دز وکرخه به عنوان آخرین زیستگاه گوزن زرد ایرانی (Dama dama mesopotamica) محسوب می گردد. دراین پژوهش روند تغییرات زیستگاه درطول 34 سال و دو دوره زمانی سال های 1973تا1989وسال های 1989 تا 2007با تفسیرداده های سنجنده های MSS 1973،TM1989 و2007LISS III واستفاده از دو روش طبقه بندی نظارت نشده و نظارت شده بررسی شد. ابتدا نقشه های پنج رده پوشش –کاربری اراضی شامل: سکونت گاه ها، کشتزار، جنگل، جنگل مخروبه و سطوح آبی تهیه و پس از ارزیابی صحت طبقه بندی با استفاده از روش Cross Tabulation تغییرات پوشش وکاربری ها آشکارسازی شد. نتایج نشان در طول زمان مورد بررسی سطح جنگل ها 35 درصد کاهش و جنگل های مخروبه 48 درصد افزایش یافته که23درصد کاهش سطح جنگل ها و32درصد افزایش جنگل های مخروبه در دوره دوم بررسی اتفاق افتاده است. در طول دوره بررسی 25درصد از سطح جنگل ها به جنگل های مخروبه و10درصد دیگر به همراه20 درصد جنگل های مخروبه به کشتزار تبدیل شدند، از این رو تغییرات گسترده زیستگاه وکاهش سطح جنگل ها می تواند یکی از عوامل کاهش شدید جمعیت گوزن زرد ایرانی باشد که حدود یک دهه از حضور این گونه در این منطقه گزارشی داده نشده است.
کلید واژگان: گوزن زرد ایرانی, دز و کرخه, تغییرات زیستگاه, کاربری اراضیThe forests and grasslands of Dez and Karkhe National Park and Protected area are considered as the last habitat for Persian Fallow Deer (Dama dama mesopotamica). In this research the trend of habitat change for was studied in two separate time periods of 1973-1989 and 1989-2007 by interpretation of data gathered from MSS 1973, TM 1989 and LISSIII 2007 Two unsupervised and supervised classification methods were used, Initially the maps of five cover and land-use classification including: settlements; agriculture; forest; degraded forest, and water classification were prepared Then, the accuracy classification was assessed, using Cross Tabulation method. The results indicate that in the total time of study the forest cover reduced 35% and degraded forest increased by 48%, from which 23% reduction in forest cover and 32% increase in degraded forest happened in the second period of study. In the total period of study 25% of forest cover converted to degraded forest and another 10% along with 20% degraded forest converted to agricultural lands. Therefore the vast habitat change and reduction of forest cover can be considered as one of the important factor resulted in rapid population reduction of Fallow Deer, which caused no sign of species presence to be recorded in the region for the past decade.Keywords: Persian Fallow Deer, Dez, Karkhe, habitat change, landuse -
استان مرکزی با دارا بودن کوه های مرتفع زیستگاه مطلوب بز وحشی است، به طوری که پازن به عنوان نماد تنوع زیستی استان مرکزی می باشدکه به دلیل شدت فعالیت های صنعتی، عمرانی، کشاورزی و معدنی اکثر زیستگاه های این گونه تخریب و قطعه قطعه شده اند. با استفاده از روش تحلیل عامل آشیان بوم شناختی و ویژگی های بوم شناسی زمین سیما شامل شکل لکه، مساحت لکه و حاشیه مدل و نقشه مطلوبیت زیستگاه پازن تهیه شده و تجزیه شدگی لکه ها تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد که 4 فاکتور بوم شناختی نمایان گر 93% از اطلاعات است. مقادیر 1/603 ویژگی حاشیه ای کل و 0/229 تحمل پذیری نشان دهنده تمایل پازن به مناطقی است که متوسط ویژگی های زیست محیطی آن بیش تر از میانگین شرایط زیستگاه بوده و تحمل پذیری کمی دارد. 8 درصد از نیمه جنوبی استان مرکزی دارای سه لکه زیستگاهی مطلوب برای پازن می باشد که با مقایسه مشخصات ویژگی های زمین سیمای این سه لکه مشاهده می گردد که لکه زیستگاهی هفتادقله و پلنگ دره با مساحت کلاس 63/25 درصد و تراکم حاشیه 13/04 متر و طول کل حاشیه 761 کیلومتر و بکرتر بودن لکه از لحاظ عوامل انسان ساخت و قرار گرفتن وسعت بیش تری از آن در مناطق حفاظت شده سازمان حفاظت محیط زیست و تجزیه شدگی کم تر وضعیت مطلوب تری نسبت به 2 لکه دیگر دارد. از مهم ترین راهکارهای جلوگیری از تجزیه شدگی بیش تر زیستگاه ها توسعه لکه های زیستگاهی و ایجاد کریدورها می باشند.
کلید واژگان: بوم شناسی زمین سیما, پازن, تحلیل عامل آشیان بوم شناختی, قطعه قطعه شدن زیستگاه و مدل سازیMarkazi province with high elevation mountains consist suitable habitats for wild goat as a representative of biodiversity in Markazi province. Wild goat habitats in this province is fragmented and degraded due to intensive industrial, agricultural and mining activities. Ecological niche factor analysis and landscape characteristics including patch shape, area and edge were studied to develop habitat suitability modeling and analyzing patch fragmentation. Results indicate that four ecological factors explain 93% of species habitat selection information. Marginality value of 1.603 and tolerance value of 0.299 indicate that wild goat preferred habitat with elevations and slopes higher than habitat's mean and had low tolerance to habitat variations. About 8% of southern parts of Markazi province encompass three suitable habitat patches for wild goat. Comparison of landscape characteristics of these three patches showed that HaftadGholleh- PalangDareh patch with an area of 63.25 %, edge density of 13.04 m and total perimeter of 761 kilometer is less disturbed by human made structures and more parts of it is under protection and therefore has more suitable condition than two other patches. In order to reduce the fragmentation of wild goat habitats in Markazi province, suitable patches should be developed and corridors should be designed.Keywords: Landscape ecology, wild goat, ecological niche factor analysis, habitat fragmentation, modeling -
پدیده گرد و خاک و تولید ذرات معلق (PM10) یکی از پدید ه های جوی مناطق خشک و نیمه خشک و یا مناطق هم جوار با این گونه نواحی است که مخاطرات زیست محیطی زیادی به همراه دارد. هدف این تحقیق بررسی تغییرات غلظت زمانی PM10 طی سال های 1384- 1389 و بررسی تاثیر پارامترهای هواشناسی بر غلظت آن است. اطلاعات هواشناسی ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه طی دوره آماری 1384- 1389 و نمونه های غلظت PM10 از ایستگاه کنترل کیفی هوا در کرمانشاه به صورت هم زمان جمع آوری شدند و سپس به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار EXCEL و SPSS استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات زمانی غلظت PM10نشان می دهد ماه تیر حداکثر غلظت و ماه دی حداقل مقدار را به خود اختصاص داده است. درنهایت، بررسی تغییرات سالانه PM10 حاکی از آن است که بیشترین غلظت PM10 متعلق به سال 1388 بوده است. هم چنین، نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که متغیرهای رطوبت نسبی، بارندگی و درصد باد آرام با PM10 رابطه معکوس و متغیرهای دما، درصد باد غالب و سرعت باد غالب با آن رابطه مستقیم دارند. بنابراین، می توان گفت که پارامترهای هواشناسی، غلظت PM10 را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده اند.
کلید واژگان: پارامترهای هواشناسی و کرمانشاه, گرد و خاک, PM10One of atmospheric phenomena of dry and semi-dry areas and areas adjacent to these areas is the phenomenon of dust and production of particulate matter (PM10) that have a lot of environmental hazards. In this research، the purpose is investigation of temporal variations of PM10 concentration during 2005-2010 and influence of meteorological parameters on it. Meteorology information have obtained from April 2005 to August 2010 at synoptic station in Kermanshah and also، PM10 samples were collected from April 2005 to August 2010 at Air Quality Monitoring Station in Kermanshah. Then، data have analyzed using EXCEL and SPSS software. The results of monthly variations of PM10 concentration show that july and january months have minimum and maximum PM10 concentration، respectively. Highest PM10 concentration have been related to April 2009 to April 2010. Also، the results indicate that the relationship of relative humidity، precipitation and percentage of calm wind with PM10 concentration are inverse and the relationship of temperature، percentage of prevailing wind and velocity of prevailing wind with PM10 concentration are direct. Therefore، It can been concluded that meteorological parameters have effected PM10 concentration.Keywords: Dust, PM10, Meteorological Parameters, Kermanshah -
موش سیاه (Rattus rattus) تنها جونده ساکن در جنگل های مانگرو ذخیره گاه زیستکره حرا می باشد. شناسایی نمایه های موش سیاه پیش نیاز سایر مطالعات بوم شناختی این گونه شبگرد در این اکوسیستم حساس است. نمایه های این موش با انتخاب 18 ترانسکت در سه رویشگاه دلتایی، جزیره ای و ساحلی بررسی شد. لانه، ایستگاه تغذیه، پنا هگاه، سرگین، ردپا و باقیمانده مواد غذایی از نمایه های موش سیاه در جنگل های حرا هستند. لانه مهمترین و بارزترین نمایه موش سیاه است که با استفاده از شاخ و برگ های درخت حرا روی این درختان ساخته می شود. لانه مناسب ترین نمایه برای مطالعه موش سیاه است و برای مطالعات بوم شناختی این گونه مانند انتخاب زیستگاه استفاده می شود. ایستگاه های تغذیه مکان های تقریبا مسطحی هستند که مواد غذایی برای خوردن به آنجا برده می شود و معمولا روی لانه قرار دارد. پناهگاه ها در تنه درختان حرا قرار دارد و فقط در ناحیه جزیره ای مشاهده می شود. سرگین و ردپا به علت جزر و مدی بودن منطقه نمایه های مناسبی برای مطالعه موش سیاه نیستند. نمایه های غذایی بررسی شده روی ایستگاه های تغذیه نشان می دهد که موش سیاه ساکن در جنگل های حرا گونه ای همه چیز خوار است و از انواع خرچنگ ها، دوکفه ای ها، ماهی ها، حشرات، بذر درخت حرا و پرندگان (بالغ، جوجه و تخم) تغذیه می کند.
کلید واژگان: جنگل حرا, ذخیره گاه زیستکره, گونه غیر بومی, موش سیاه, نمایهBlack rat (Rattus rattus) is the only rodent present in the mangrove forests of Harra biosphere reserve in Hormozgan province. Identifying signs of this nocturnal species is the preliminary study for other ecological researches in this fragile ecosystem. Signs of this species were studied with 18 random transects in three growth formations (deltaic، island and coastal formations) of grey mangrove (Avicennia marina). Signs of black rat in mangrove forests are nests، food stations، shelters، feces، tracks and food remains. Nests are the most significant and useful sign which consists of branches and leaves of mangrove tree. Nest is the most suitable sign for black rat studies and can be used forecological investigations such as habitat selection. Food stations are nearly flat places that food is transferred there for eating and usually are located on the nests. Shelters are found in the trunk of mangrove trees and only observed in island formations. Because of the tide، feces and tracks are not reliable signs and can be observed accidentally. By investigating food stations it was determined that black rats in mangrove forests are omnivore species which feed on all species of crabs، shells،fishes، insects، seeds of mangrove trees and birds (eggs، nestlings and adults).
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.