maryam ghorbanzadeh
-
Heart failure (HF), a worldwide epidemic with significant morbidity and mortality risks, is frequently secondary to cardiovascular disorders and probably is the common final way to survive patients. Almost 25% of hospitalized patients with acute HF are expected to be readmitted within 30 days post-discharge, and the rates of rehospitalization increase to almost one-third at 60 days and 60 percent within one year of discharge. Although care planning for patients with heart failure is complex, multidisciplinary, and resource-dependent, optimal self-care management along with appropriate educational intervention and follow-up strategy could be able to reduce readmissions, decline the duration of hospitalization, increase life expectancy, decrease the rates of mortality, and reduce costs of healthcare services for patients with HF. However, there are contradictions in previous reports about the efficacy of self-care, mainly due to patients’ non-adherence to self-care behaviors. Therefore, the current study aimed to review the investigations on the effectiveness of self-care of HF patients in reducing hospital readmissions and increasing quality of life, and discuss novel approaches for predischarge educational interventions and postdischarge follow-up strategies.
Keywords: Self-care, Heart Failure, Education, Patient Readmission, Hospitalization -
به منظور تلفیق و هماهنگی سازه و معماری در آفرینش معماری سازه پذیر، سوال اساسی این است که آیا می توان عوامل تاثیرگذار در این معماری و جایگاه هر یک از این عوامل را شناسایی نمود؟ بدین منظور در این مقاله کنکاش "نظریه معماری سازه پذیر" با استفاده از روش پژوهش نظریه پردازی داده بنیاد، به منظور روشن شدن شرایط علی، شرایط مداخله گر، شرایط زمینه، راهبرد و پیامد معماری سازه پذیر دنبال می شود. نتیجه مستخرج از این مقاله نشان می دهد که برای طراحی معماری سازه پذیر، حصول شرایط علی با خصیصه هایی نظیر علم گرایی و خرد نقادانه، رویکرد اساسی می باشد. همچنین شرایط مداخله گر در این معماری، زمینه تکتونیکی شامل؛ توان اجرایی، مسایل اقتصادی، زمین و همجواری ها، کاربری بنا، بوم و هویت بومی و اقلیم، فرهنگ و هماهنگی با زمانه و مقیاس بنا هستند که بر شرایط زمینه یا صفات تکتونیکی در سه حوزه عملکردی، کالبدی و معنایی اثر مداخله ای دارند. این صفات در 18 خصیصه (نظیر: هوشمندی، ایمنی، انعطاف پذیری، استحکام و تعادل، بهینه بودن، توجه به جزییات، تعریف فضا، الهام از طبیعت، توجه به نیازهای پس از بهره برداری، وحدت، ترکیب با زمینه، تراش نیرویی و فرم بهینه، هندسه، تناسبات با مقیاس، پیام دهندگی، زیبایی، سازگاری و پایداری) می گنجند. راهبرد معماری سازه پذیر منتج از مقاله در دو بخش بررسی و اقدام دسته بندی می شود. در بررسی تکتونیکی و مقوله های تحلیل و تصمیم، طراح ملزم به توجه به معماری بومی و معماری اکوتک می باشد و در اقدام تکتونیکی، استفاده از پداگوژی سازاگرا در آموزش معماری سازه پذیر با مولفه های متعدد نظیر الگوی اکتشافی و تفکر انتقادی و خلاق الزامی است. پیامد بهره مندی از معماری سازه پذیر در مولفه های متعدد نظیر ارتقای آرامش و آسایش در محیط زندگی است.کلید واژگان: نظریه معماری سازه پذیر, رویکرد تکتونیکی, زمینه تکتونیکی, صفات تکتونیکی, اقدام تکتونیکی, پداگوژی سازاگراIn order to integrate and coordinate structure and architecture in the creation of structural architecture, the basic question is whether it is possible to identify the influencing factors in this architecture and the position of each of these factors? For this purpose, in this article, the "Theory of structural architecture" is explored using the Grounded Theory research method, in order to clarify the causal conditions, intervening conditions, context conditions, strategy and consequences of structural architecture. The result extracted from this article shows that for the design of structural architecture, achieving causal conditions with features such as scientism and critical wisdom is a basic approach. Also, the intervening conditions in this architecture include the tectonical context; Executive capacity, economic issues, land and neighborhoods, building use, environment and vernacular identity and climate, culture and harmony with the time and scale of the building are those that have an intervention effect on the context conditions or Tectonical Features in three functional, formal and semantic domains. These features are divided into 18 attributes (such as: intelligence, safety, flexibility, strength and balance, optimality, attention to details, definition of space, inspiration from nature, attention to post-occupancy needs, unity, composition with context, force cutting and optimal form, geometry, proportions to scale, messaging, beauty, compatibility and sustainability). Strategy of structural architecture resulting from the article is categorized into two parts: review and action. In tectonical review and categories of analysis and decision, the designer is required to pay attention to vernacular architecture and eco-tech architecture, and in tectonic action, it is necessary to use constructivist pedagogy in teaching structural architecture with multiple components such as exploratory model and critical and creative thinking. The consequence of benefiting from structural architecture is in many components such as promoting peace and comfort in the living environment.Keywords: Theory of Structural architecture, Tectonical Approach, Tectonical context, Tectonical Features, Tectonical Action
-
مقدمه
کودکان با شکاف کام و لب از بدو تولد طیف وسیعی از مشکلات عاطفی، اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس دارند که این مشکلات بر عملکرد روانی کودک تاثیر می گذارد.
هدفهدف این مطالعه بررسی وضعیت روانی و اجتماعی کودکان مبتلا به شکاف کام و لب مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ارتودنسی شیراز بود.
روشاین مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 60 کودک مبتلا به شکاف کام و لب مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ارتودنسی شیراز در سال 1397 انجام شد. نمونه ها به روش آسان و غیر تصادفی از بین مراجعه کنندگان به مرکز تحقیقات ارتودنسی انتخاب شدند. پرسشنامه توانایی ها و مشکلات که توانایی های کودکان را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ توسط والدین تکمیل شد. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. از شاخص های توصیفی (مرکزی و پراکندگی) و آنالیز واریانس یک طرفه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها:
میانگین نمره کل مشکلات (بیش فعالی و مشکلات سلوکی، نشانه های عاطفی، رفتار نوع دوستی) کودکان مبتلا به شکاف کام و لب 1/50±7/61 بود؛ که از نظر سلامت روانی در حد متوسط بود. تمام شاخص های توانایی و مشکلات در بین گروه های شکاف کام، شکاف لب و شکاف کام و لب تفاوت معنی داری وجود دارد (0/001<P).
نتیجه گیری:
ارزیابی های زود هنگام و مداخله به موقع در کودکان شکاف کام و لب موجب افزایش آگاهی خانواده ها از روند توانبخشی می شود.
کلید واژگان: شکاف کام, شکاف لب, سلامت روانیIntroductionChildren with cleft lip and palate have a wide range of emotional and social problems and low self-esteem from birth these problems affect the childchr('39')s mental function.
AimThe aim of this study was to assessment the psychological and social status of children with cleft lip and palate referred to orthodontic research center in Shiraz.
MethodThis descriptive-analytical study was performed on 60 children with cleft lip and palate referred to Shiraz Orthodontic Research Center in 2018. Samples were selected easily and non-randomly from those referred to the Orthodontic Research Center. Strengths and Difficulties Questionnaire Which evaluates childrenchr('39')s problems and abilities; Completed by parents. Finally, data analysis was performed with SPSS software version 21. Descriptive indices (central and dispersion) and one-way analysis of variance were used to analyze the data.
ResultsThe mean total score of problems (Hyperactivity and behavioral problems, emotional symptoms, altruistic behavior) of children with cleft lip and palate was 7.61± 1.50; Which was average in mental health. All indicators of ability and problems are significant difference between the groups of cleft palate, cleft lip and cleft palate (P<0.001).
ConclusionEarly evaluations and timely intervention in cleft lip and palate children increase families awareness of the rehabilitation process.
Keywords: Cleft palate, Cleft lip, Mental health -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هشتم شماره 2 (پیاپی 230، اردیبهشت 1399)، صص 80 -87زمینه و هدف
نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویه های استرس زای زیادی قرار می گیرند که سبب تغییرات فیزیولوژیک در آن ها می گردد. تحریک چندحسی یک طبقه بندی گسترده از مداخلاتی است که در راستای بهبود پیامدهای تکاملی و فیزیولوژیک نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان طراحی شده اند تا استرس ها را در محیط بخش مراقبت ویژه نوزادان به حداقل برسانند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر تحریک چندحسی بر معیارهای فیزیولوژیک نوزادان نارس انجام شد.
روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی دوسوکور که از اردیبهشت تا آذر 1395 در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان شهید مطهری شهرستان جهرم انجام شد، تعداد 80 نوزاد نارس با سن حاملگی 34 تا 36 هفته به صورت تصادفی در دو گروه تحریک چندحسی و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله، برنامه تحریک چندحسی را یک نوبت به مدت 60 دقیقه و در گروه کنترل فقط مراقبت های معمول بخش را دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه و چک لیست معیارهای فیزیولوژیک نوزادان بود.
یافته هاآزمون های آماری نشان داد که در مرحله حین مداخله (نیم ساعت اول و دوم) یک روند رو به کاهش در میانگین تمامی شاخص های فیزیولوژیک وجود داشت (0/001>P)، ولی این تغییرات در گروه کنترل معنا دار نبوده است. همچنین آزمون آنالیز واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که تفاوت معنا داری بین تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک در بین دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی وجود داشت (0/001>P).
نتیجه گیریتحریک چندحسی منجر به کاهش تعداد ضربان قلب و تنفس و ثبات فشار خون نوزادان نارس شد.
کلید واژگان: تحریک حسی, فشارخون, کارآزمایی بالینی, ضربان قلب, تحریک حرکتی, نوزاد نارس, تنفسBackgroundPremature infants undergo a lot of stressors during treatment procedures in the neonatal intensive care units which causes significant physiological changes in these neonates. Multi-sensory stimulation is a broad category of interventions designed to improve the evolutionary and physiological outcomes of premature infants hospitalized in the neonatal intensive care unit to minimize stress in this environment. So, the study aimed to evaluate the effect of multi-sensory stimulation on physiological parameters in preterm infants.
MethodsThis double-blind clinical trial conducted in the neonatal intensive care unit of Shahid Motahari Hospital in Jahrom from April to December 2016. In this study, 80 preterm infants with a gestational age of 34 to 36 weeks were selected by non-probability sampling method and were randomly divided into two groups of multi-sensory stimulation and control. Neonates in the intervention group received a multi-sensory stimulation program for 60 minute. The multi-sensory stimulation program was included a combination of auditory, tactile, motor and visual stimulation. The preterm infants in the control group received only usual care. The data collecting tool was a questionnaire and checklist for physiological parameters of preterm infants.
ResultsThe results showed that the two groups were homogeneous in terms of fetal age, birth weight, the height of birth, first and fifth minute Apgar score of birth. The results showed that there was no significant difference between the mean of physiological indexes in the two groups before the intervention. Statistical tests showed that there was a decreasing trend in the average of all physiological indices during the intervention (first and second half during the intervention) (P<0.001), However, these changes were not significant in the control group (P<0.05). Also, analysis of variance (ANOVA) with repeated measures showed that there was a significant difference between changes in physiological variables between the two groups at different stages of evaluation (P<0.001).
ConclusionMulti-sensory stimulation leads to a decrease in heart rate and respiratory rate and the stability of blood pressure in preterm infants.
Keywords: acoustic stimulation, blood pressure, clinical trial, heart rate, physical stimulation, premature infant, respiration -
مقدمه
زایمان رویدادی استرسزا و اندوه پس از آن شایعترین اختلال خلقی پس از زایمان است که شادمانی یکی از مهمترین عوامل در مقابله با استرس و افسردگی میباشد. در همین راستا، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط شادمانی با استرس ادراک شده مادر در هنگام لیبر و اندوه پس از زایمان انجام شد.
روش کاراین مطالعه توصیفی همبستگی در سال 1396 بر روی 60 زن باردار مراجعهکننده به بخش زایمان بیمارستان تامین اجتماعی شهر زاهدان انجام شد. در بدو مراجعه پرسشنامه شادمانی آکسفورد، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن هنگام زایمان و سپس در روز سوم و دهم پس از زایمان، پرسشنامه افسردگی بک تکمیل گردید. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین شادمانی با استرس ادراک شده مادر هنگام زایمان) 88 = - / r ، 0001 / 0 < P (رابطه خطی معکوس و معناداری وجود دارد و بین بعد شادمانی با غم و اندوه پس از زایمان در روز سوم) 92 / 0 = - r ، 0001 / 0 < P (و روز دهم پس از زایمان) 90 / 0 - = r ، 0001 / 0 < P (نیز رابطه خطی معکوس و معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیریبین شادمانی با استرس ادراک شده هنگام لیبر و اندوه پس از زایمان ارتباط وجود دارد. هرچه میزان شادمانی زنان باردار افزایش یابد، استرس کمتری در زمان لیبر درک کرده و کمتر دچار اختلالات خلقی و افسردگی پس از زایمان خواهند شد. لذا فراهم کردن زمینه شادی برای زنان میتواند سبب ارتقاء روان آنها در زمان زایمان و پس از آن گردد.
کلید واژگان: شادمانی استرس اندوه پس از زایمان افسردگی پس از زایمانIntroductionDelivery is a stressful event and maternity blues after delivery is most common postpartum mood disorder that happiness is one of the most important factor in coping with stress and depression. So, this study was performed with the aim to determine relationship between happiness and perceived stress during labor and maternity blues.
MethodsThis descriptive correlational study was done in 2017 on 80 pregnant women referring to Taamin Ejtemaei hospital of Zahedan. At the time of referral, was completed Oxford happiness questionnaire and Cohen perceived stress questionnaire during labor and was completed Back depression questionnaire on the third and tenth days after delivery. Data was analyzed by Spss software (version 16) and Spearman/Pearson correlation coefficients and regression.
ResultsThe result of Pearson correlation coefficients showed a significant reverse correlation between happiness and perceived stress (P < 0.0001, r = - 0.88) and a significant reverse correlation between happiness and maternity blues of the third day (P < 0.0001, r = -0.92) and tenth day (P < 0.0001, r= - 0.90)
ConclusionsThere is a relationship between happiness with perceived stress during labor and maternity blues after delivery. With higher levels of the happiness of pregnant women, the less stress will be felt during labor and they will be less affected by mood disorders and postpartum depression. Therefore, the provision of happiness for women can improve their mental health at the time of delivery and afterwards.
Keywords: HappinessPerceived StressMaternity BluesPregnancy -
مقدمه
غریزه جنسی یکی از نیازهای اساسی انسان بوده و مفهوم رضایت زناشویی نیز اساسی ترین عامل جهت پایداری رابطه زناشویی است. روند تغییرات فعالیت جنسی در دوران بارداری، می تواند بر عملکرد جنسی و رضایت جنسی زنان باردار تاثیربگذارد؛ لذا ارائه راهکارهای مناسب می تواند رضایت زناشویی را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آموزش بهداشت جنسی همراه با ورزش عضلات کف لگن بر عملکرد و رضایت جنسی زنان باردار انجام شد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1396 بر روی 60 زن باردار واجد شرایط مراجعه کننده به دو مرکزبهداشتی درمانی در شهر زاهدان انجام شد. آزمودنی ها به طور تخصیص تصادفی ساده به دو گروه 30 نفره مداخله و کنترل تقسیم شدند. سپس آموزش گروهی بهداشت جنسی به مدت دو هفته و انجام ورزش کگل به مدت 6 هفته در گروه مداخله صورت گرفت. در هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. داده ها با آزمون های توصیفی و استنباطی تی مستقل و من ویتنی در نرم افزار 16 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته هابین دو گروه از نظر متغیرهای فردی نظیر سن مادر، تحصیلات، وضعیت اشتغال، سن بارداری و تعداد بارداری تفاوت معنی داری وجود نداشت. یافته های مطالعه نشان داد؛ تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات رضایت و عملکرد جنسی در مرحله بعد از مداخله بین دو گروه وجود دارد (P<0/001). این تفاوت در مرحله قبل از مداخله بین دو گروه معنی دار نبود.
نتیجه گیریبا توجه به تاثیر آموزش جنسی و ورزش عضلات کف لگن در رضایت و عملکرد جنسی زنان در دوران بارداری توصیه می گردد این مداخلات آموزشی ساده و بی هزینه در مراقبت های دوران بارداری به منظور ارتقاء وضعیت روانی جنسی زنان باردار لحاظ گردد.
کلید واژگان: بهداشت جنسی, عملکرد جنسی, عضلات کف لگن, زنان باردار, رضایت جنسیIntroductionSexual instinct is one of the basic needs of man and the concept of marital satisfaction is also the most important factor for the stability of marital relationship. The trend of changes in sexual activity during pregnancy can affect sexual function and sexual satisfaction of pregnant women; therefore, providing appropriate strategies can increase marital satisfaction. This study was performed with the aim to determine the effect of the educational program of sexual health with pelvic floor muscle exercises on sexual satisfaction and performance of pregnant women.
MethodsThis clinical trial study was conducted on 60 eligible pregnant women referred to two health centers in Zahedan in 2018. Subjects were randomly divided into two groups of 30 intervention and control groups. Group training for sexual health was done for two weeks and exercise for 6 weeks in the intervention group. In both groups, pretest and posttest were taken. Data were analyzed by descriptive and inferential tests of Chi-square, t-test, and independent t-test in SPSS 16 software.
ResultsThere was no significant difference between two groups in terms of individual variables such as mother's age, education, employment status, gestational age, number of pregnancies. Findings showed that there was a significant difference between the mean of satisfaction score and sexual function at the post-intervention stage between the two groups (P < 0.001). This difference was not significant between the two groups before the intervention.
ConclusionsRegarding the effect of sexual training and kegel exercise on sexual satisfaction and sexual function during pregnancy, it is recommended that these simple educational interventions should be considered in order to improve the psychological and sexual status of pregnant women.
Keywords: Sexual Health, Sexual Behavior, Pelvic Floor, Pregnant Women, Sexual Satisfaction -
Background
There is a relationship between diseases and the quality of life. Epilepsy is a disease that is unpredictable and uncontrollable and its actions are limited to scattered and brief education. Therefore, this study aimed to investigate the effect of family-centered empowerment program on the quality of life of mothers with epileptic children.
MethodsThis clinical trial was undertaken on 60 mothers with epileptic children. Thirty mothers with epileptic children participated in family-centered empowerment sessions and 30 mothers with epileptic children served as the control group. Personal information form and quality of life questionnaire were administered at baseline and 75 days after intervention. In order to analyze data, chi-square test, independent t-test, paired t-test, and covariance were used accordingly.
ResultsThe quality of life between the two groups was not significantly different at the beginning of the study, but it was significantly different 75 days after the onset of the empowerment program. In other words, the family-centered empowerment program had a significantly positive impact on the quality of life of mothers with epileptic children (P = 0.03).
ConclusionAccording to the results of this study, the family-centered empowerment program can be considered as a potent alternative in health care system to enhance the quality of life of families with epileptic children.
Keywords: Family-centered empowerment, Quality of life, Epileptic children -
پیش زمینه و هدفتدابیر مربوط به آماده سازی روانی قبل از انجام رویه های دردناک یکی از اقدامات پرستاری و جزء وظایف آنان است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی مشکلات پرستاران در به کارگیری روش های آماده سازی روانی کودک و مادر قبل از انجام رویه های دردناک برای کودک می باشد.روشپژوهش حاضر مطالعه توصیفی است که در سال 1396 در بیمارستان های منتخب شهر مشهد بر روی 81 نفر از پرستاران شاغل در بخش های اطفال و اورژانس اطفال که سابقه حداقل 3 ماه کار در بخش کودکان را داشتند، به صورت تصادفی ساده و از شیفتهای مختلف انجام گرفت. پاسخ ناقص پرسشنامه ها موجب خروج افراد شد. ابزار گرد آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل سوالات مربوط به مشخصات دموگرافیک و مهم ترین موانع و مشکلات پرستاران در رابطه با به کارگیری روش های آماده سازی روانی کودک و مادر بود.. داده ها با روش های آمار توصیفی به وسیله نرم افزار آماری 11.5 SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هااکثر نمونه های موردپژوهش زن (96/7درصد) بودند و تحصیلات لیسانس (89/7درصد) داشتند. پرستاران مهم ترین مشکلات خود را به ترتیب اولویت زیاد بودن حجم کاری بخش نسبت به تعداد پرستاران (93 درصد)، عدم حمایت مدیران از پرستاران (86/7درصد 5)، عدم وجود وسایل بازی و سرگرمی به میزان کافی (3/73 درصد) و تنظیم شیفت های کاری به طور نامناسب (70 درصد) گزارش نمودند.نتیجه گیریپرستاران بخش های اطفال در بیمارستان ها با به کارگیری یافته های این پژوهش می توانند نقش بسزایی در آماده سازی روانی کودک و مادر قبل از انجام رویه دردناک داشته باشند که این مسئله خود باعث بهبود یافتن کیفیت انجام رویه می گردد و نیز از ایجاد عوارض نامطلوب روحی- روانی در کودک و مادر پیشگیری می کند.کلید واژگان: آماده سازی روانی, کودک, مادر, رویه های دردناکBackground & AimPreventive measures for psychiatric preparation are one of the nursing practices and are part of their duties before painful procedures. The aim of this study was to investigate the problems of nurses in the use of child and maternal psychological preparation before painful procedures for the child.Materials & MethodsThis is a descriptive study that was conducted randomly in hospitals of Mashhad in 2017 in a random sample of 81 nurses working in pediatric wards who had a history of at least 3 months working. The data collection tool was a researcher-made questionnaire containing questions about demographic characteristics and the most important barriers and problems of nurses regarding the use of child and maternal psychological. Data were analyzed by SPSS 11.5 using descriptive statistics.ResultsMost of samples are women (96.7%) and the level of education were bachelors (90.7%). Nurses reported their problems from the most disturbing as:large amount of work in the section comparing to the number of nurses (93%), management not supporting nurses (86.75%),lack of sufficient toys and entertainment tools (73.3%), improper arrangement of working shifts (70%).ConclusionNurses in pediatric wards, can play a significant role in the psychological preparation of the child and the mother before the painful procedure by using the findings of this research, which itself improves the quality of the procedure.Keywords: Emotional Adjustment, child, mother, Procedural pain
-
BackgroundThere are extremely stressful stimuli in the NICU environment. Although attempts have already saved neonates in this unit, this can disturb the adaptability of the infants with environmental stimuli.MethodsIn this study, 120 preterm infants were randomly divided into experimental and control groups. The quiet time protocol was implemented at 16:00 - 18:00 while the control group received a routine program at 11:00 - 13:00. SpO2 and respiratory rate were measured in 15-min intervals and one hour before and after both times. The sound level and light intensity were also measured. Data analysis was done by independent t-test, Mann Whitney, and ANOVA using SPSS version 11.5.ResultsOf all infants, 40% were girls and 60% were boys. Regarding intra-group comparison, the Friedman’s nonparametric test showed that the percentage of oxygen saturation in the quiet-time group was not significantly different at the first, second, and third hours during the intervention (P = 0.32); in the control group, it was not also significant. The respiratory rate at the second hour of the intervention was lower in the quiet time group than in the control group (P < 0.07).ConclusionsThe implementation of the quiet time protocol can decrease heart rate and respiratory rate through a decrease in environmental stimuli (noise, light, and infant handling), and thus, is recommended for reducing stress in preterm infants.Keywords: SpO2, Respiratory Rate, Preterm Infant, NICU
-
مقدمهارزیابی چگونگی روند تکاملی کودکان، وسیله ای مطمئن جهت بررسی وضعیت سلامت آنها است. چرا که با تشخیص زودرس اختلالات تکاملی و درمان به موقع آن می توان از عوارض و اختلالات عصبی غیر قابل جبرانی پیشگیری نمودروشاین مطالعه یک پژوهش توصیفی – مقطعی است که جامعه ی پژوهش کودکان 4 تا 24 ماهه تحت پوشش مراکز بهداشتی –درمانی شهر جهرم می باشد. نمونه گیری به صورت نمونه گیری آسان انجام شد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه سنین و مراحل (ASQ) بود که جهت بررسی رشد و تکامل توسط والدین تکمیل شد. هر پرسشنامه دارای 30 سوال است و حیطه های فردی- اجتماعی ، حرکات ظریف، حرکات درشت، برقرای ارتباط و حل مسئله را مورد ارزیابی قرار می دهد.یافته هااز 155 کودک مورد بررسی 102 مورد دختر (58 درصد) و 53 مورد پسر (30 درصد) بودند. میانگین سن کودکان مورد بررسی 5±10 ماه بود. اکثر کودکان در دامنه سنی 12 ماهگی (36درصد) بودند. کمترین امتیاز مربوط به برقراری ارتباط (7/50±52/4) و بیشترین امتیاز مربوط به حل مشکل (5/01±56/7) بوده است.نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه ، تاخیر تکاملی در حیطه برقرای ارتباط در کودکان مشاهده شد. توصیه می شود در شناسایی هرچه سریع تر آنها اقدام نموده تا این کودکان قبل از ورود به مدرسه درمان شده و از بروز مشکلات تحصیلی، اجتماعی و شغلی آنها در آینده پیشگیری گردد.کلید واژگان: پرسشنامه سنین و مراحل, رشد و تکامل, کودکان 4 تا 24 ماههIntroductionAssessing the evolutionary process of children is a reliable means of checking their health status. Because early diagnosis of developmental disorders and timely treatment of it can prevent irreversible neurological complications and disorders.MethodThis study is a descriptive cross-sectional study. The research community of children aged 4 to 24 months is covered by health centers in Jahrom. Sampling was done as a simple sampling. The instrument used in this study was an Age and Stages Questionnaires (ASQ), which was completed to study growth and development by Parents. Each questionnaire has 30 questions and evaluates individual-social domains, delicate movements, large movements, communication, and problem solving.ResultsOf the 155 children ,102 cases were female (58%) and 53 cases boys (30%). The mean age of the children was 5 ± 10 months.Most children in the age range of 12 months (36 %) . The lowest score was related to communicating (52.4 ± 7.50) and the highest score was for problem solving (56.7 ± 5.01).ConclusionAccording to the results of this study, evolutionary delay was observed in children. It is recommended that they be identified as soon as possible so that they are treated before entering school and prevent future educational, social and occupational problems.Keywords: ASQ questionnaire_Growth_developmental_children 4 to 24 months
-
Backgroundpreterm birth is considered as a risk factor for developmental disabilities, which can lead to long-term effects on the nervous system of children.ObjectivesThe aim of this study was to determine the effect of multi-sensory stimulation on neurodevelopment of premature infants.Materials and MethodsIn this two-group double-blind clinical trial conducted from June to August 2016 in Iran, 80 preterm infants were randomly divided into two groups. The Intervention group received multisensory stimulation for 12 min per session, 5 sessions per wk along with routine NICU care the control group received ward's routine care. Neuromuscular Maturity each infant was assessed by New Ballard Score.ResultsThe intervention group showed higher Neuromuscular Maturity compared to the control group. The Posture, Arm Recoil, Popliteal angle and Heel to ear were statistically significant between the groups.ConclusionsThe results shows that Multi-sensory stimulation can have beneficial effects on the development of neuromuscular in premature infants.Keywords: Multisensory stimulation. Neurodevelopmen. premature infants
-
مقدمهنوزادان نارس مشکلات فیزیکی، روحی و تکاملی زیادی را نسبت به سایر نوزادان طبیعی تجربه می کنند و دراکثر مواقع بستری شدن آنها در بخش مراقبت ویژه نوزادان اجتناب ناپذیر می باشد. این باعث می گردد مادران تنش واسترس زیادی را متحمل می شوند. لذا این مطالعه با هدف تعیین راهبردهای مقابله بااسترس مادران دارای نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان صورت گرفت.روشدر این مطالعه مقطعی توصیفی - مقطعی 70 مادر دارای نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان ام البنین (س) مشهد مشارکت داشتند ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس زا فرم کوتاه(Brife Cope) بود..یافته هابالاترین میانگین نمرات در بعد مقابله مساله محور مربوط به راهبرد های) حمایت وسیله ای، مقابله فعال) و در بعد مقابله هیجان محور(راهبرد مذهبی، استفاده از حمایت روانی و پذیرش)ودر بعد راهبرد مقابله ناکارآمد )نیندیشیدن موقتی به مساله، سرزنش خود و انکار ) می باشد. هیچ کدام از مشخصات فردی با سبک های مقابله ای مادران ارتباط آماری معناداری نداشتند.نتیجه گیریاکثر شیوه ها ی مقابله با استرس در مادران دارای نوزاد نارس مثبت بوده است. درخواست حمایت اجتماعی وراهبرد مذهبی به عنوان راهبرد های مهم مقابله ای در تطابق با استرس ناشی از تولد نوزاد نارس بوده است. بنابراین ارائه راهکارهایی جهت حمایت روحی وروانی اجتماعی مادران دارای نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادن ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: استرس, نوزاد نارس, سبک های مقابله ای, مادران دارای نوزاد نارسIntroductionPremature infants experience physical problems, psychological and evolutionary natural compared to other neonates, In most cases, hospitalization is inevitable in the neonatal intensive care unit. That is, the mothers suffer a lot of stress and tension. This study was conducted to determine the coping strategies Baastrs mothers with premature infants admitted to the Neonatal Intensive Care UnitMethodsIn this cross-sectional, 70 mothers with premature infants admitted to the neonatal intensive care unit of Bentohoda Hospital, Mashhad were participated. The data collection instrument was a demographic and Brife CopeResultsThe highest Average scores in areas related to the problem focused coping strategies were means of support and active coping, for the emotion-focused coping were religious strategy, the use of psychological support and acceptance and for dysfunctional coping strategy were unthinkable temporary problem , self-blame and denial. None of the demographic characteristics were not significantly associated with maternal coping styles.ConclusionsMost styles of coping in mothers of preterm infants has been positive. instrumental support and religion As important strategies for in coping with stress induced premature birth. Thus providing social and psychological strategies for emotional support mothers of premature infants hospitalized in the intensive care unit infants seem necessary.Keywords: Stress, premature infants, Coping Styles, mothers with premature infants
-
زمینه و هدفتهوع و استفراغ از عوارض شایع پس از عمل جراحی است؛ که اثرات زیان باری دارد. پروپوفول جدیدترین دارو برای القا و نگهداری بیهوشی است. امروزه مصرف آن به دلیل شروع اثر سریع، مدت اثر کوتاه، داشتن خاصیت ضدتهوع و استفراغ و احساس راحتی بعد از عمل، رو به افزایش می باشد. بیمار کاندید عمل جراحی عمومی به صورت تصادفی در سه گروه تقسیم بندی شدند. در 90مواد و روش هادر این کارازمایی بالینی تعداد میلی گرم به ازای هر 2 میلی گرم به ازای هر کیلو وزن بدن پروپوفول، در گروه دوم، القای بیهوشی با دوز 1/5گروه اول القای بیهوشی با دوز میلی گرم به ازای هر کیلو وزن بدن پروپوفول انجام شد. بر اساس مقیاس 2/5کیلو وزن بدن پروپوفول و در گروه سوم، القای بیهوشی با دوز ساعت بعد از عمل 6 و 2خودگزارشی و چک لیست ثبت تعداد استفراغ، ارزیایی شدت و بروز تهوع و استفراغ در سه مرحله، یعد از عمل؛ انجام شد. داده ها توسط نرم افزار مورد انالیز و تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته ها نشان داد که بین سن، جنسیت، مدت زمان ناشتا، مدت زمان عمل در سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد. بر اساس ساعت بعد از عمل تفاوت بین شدت و بروز تهوع و استفراغ 6 و 2آزمون آماری انالیز واریانس یک طرفه بین سه گروه در مرحله ریکاوری، معنی داری نمی باشد.نتیجه گیریپروپوفول با دوز منقسم، دارای تاثیر خوب و مشابه در کنترل تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی می باشد. بنابراین شیوه تجویز پروپوفول (با دوز منقسم و بدون نیاز به پمپ) ساده و ارزان است.کلید واژگان: بروز تهوع, بروز استفراغ, بیهوشی عمومی, پروپوفولAims andBackgroundPost operative nausea and vomiting is one of the most common complications after surgery. The newest drug for induction and maintenance of anesthesia is propofol. Its consumption due to the rapid onset, short duration of action, Anti-nausea and vomiting property and comfortable feeling after surgery is on the rise.Materials And MethodsIn this clinical trial, 90 patients undergoing general surgery were randomly divided into three groups. In the first group induction-dose was 1/5mg/kg propofol, in the second group, induction-dose was 2 mg/kg propofol and in the third group, 2/5mg/kg propofol was used. Based on self-reporting scale and frequency of vomiting, the evaluation condidering the severity and incidence of nausea and vomiting was done in three stages: Exactly after the surgery, and 2 and 6 hours afterwards. Data was analyzed by Spss software.
Findings: The results showed that considering age, gender, duration of NPO time, and operation time, no significant difference was found among the three groups. Based on one-way analysis of variance there was no significant difference between groups in severity and incidence of nausea and vomiting.ConclusionPropofol has positive effect incontrolling nausea and vomiting after surgery in different doses. Therefore, administration of Propofol (with divided doses and without the need for pumps) is simple and cheap.Keywords: propofol, nausea, vomiting -
نشریه گام های توسعه در آموزش پزشکی، سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 33، فروردین و اردیبهشت 1395)، صص 10 -19زمینه و هدفبا وجود اهمیت استانداردهای آموزشی بومی برای اجرا و ارزشیابی صحیح برنامه های درسی آموزش عالی، بررسی ها نشان می دهد که چنین استانداردهایی در مقطع کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان وجود ندارد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف کلی تدوین استانداردهای آموزشی پایه برای ارزشیابی و اعتبارسنجی برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان انجام شد.روش کارمطالعه حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و به روش Delphi در سال 1393 انجام گرفت. تعداد 20 صاحب نظر شامل متخصصان نوزادان و آموزش پزشکی، مدیران گروه آموزشی، استادان گروه کودکان، سرپرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان و دانشجویان و دانش آموختگان دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. در مرحله اول، گویه های مرتبط با استانداردهای آموزشی پایه از طریق مرور گسترده پایگاه های اطلاعاتی استخراج گردید. در مرحله دوم با تشکیل سه جلسه حضوری صاحب نظران در دو دور، استانداردهای آموزشی پایه در حوزه ارزشیابی برنامه برای دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان بر اساس اتفاق نظر تدوین شد. شاخص های اعتبار محتوا و نسبت اعتبار محتوا جهت تحلیل نظرات مورد استفاده قرار گرفت.یافته هادر نهایت، 20 گویه به عنوان استانداردهای آموزشی پایه برای ارزشیابی برنامه دوره کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان پیشنهاد گردید. بدین ترتیب که در دور اول از مجموع 41 گویه، 25 گویه مورد توافق صاحب نظران قرار گرفت. نتایج آماری در دور دوم نشان داد که شاخص اعتبار محتوا در قسمت بیان واضح بودن، اهمیت داشتن و قابلیت دستیابی به ترتیب 94/0، 92/0 و 87/0 بود.نتیجه گیریبا توجه به این که چک لیست استانداردهای حاضر با نظرسنجی از صاحب نظران رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان تهیه شد، امید است از مقبولیت بالایی برخوردار باشد و بتواند به عنوان الگوی مناسبی برای ارزشیابی برنامه کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان در دانشکده های مجری آن مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: استاندارد آموزشی پایه, ارزشیابی برنامه, کارشناسی ارشد رشته پرستاری مراقبت ویژه نوزادان, روش DelphiBackground and ObjectiveDespite the importance of local educational standards for the correct implementation and evaluation of higher education programs, studies show such standards do not exist for the masters degree in neonatal intensive care nursing. Therefore, the purpose of the present study was to develop basic educational standards for program evaluation and accreditation of the master of sciences course in neonatal intensive care nursing.MethodsThis study was a descriptive survey conducted using the Delphi survey method in 2014. A total of 20 experts, including infants and medical education specialists, administrators of the department of education, faculty members of the department of pediatrics, nursing administrators of neonatal intensive care units, and students and graduates of the neonatal intensive care nursing course were selected through purposive sampling. First, items related to basic educational standards were extracted through an extensive review of databases. Subsequently, 3 sessions in 2 rounds were held with the experts and basic educational standards for the evaluation of the master of sciences course in neonatal intensive care nursing were developed on the basis of consensus.ResultsThis study led to the proposal of 20 items as basic educational standards for the evaluation of the master of sciences course in neonatal intensive care nursing. In the first round, 25 items, of the total 41 items, were agreed upon by experts. Statistical results showed the content validity index in clear expression, importance, and availability in the second round was 0.94, 0.92, 0.87, respectively.ConclusionConsidering that the checklist of basic educational standards was developed by experts, it is hoped it will gain high acceptability and be an efficient model for the evaluation of the masters program in neonatal intensive care nursing.Keywords: Basic educational standards, Program evaluation, Master of sciences in neonatal intensive care nursing, Delphi technique
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.