به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mehdi akhavan

  • بهمن زمانیان*، علی اصغر جعفری ولنی، مهدی اخوان

    حرکت جوهری نفس،بعنوان یکی از مبانی مهم و کلیدی حکمت متعالیه به حساب می آید که آثار و نتایج فراوانی را به همراه دارد. یکی از مسائل بسیار مهم در این باره بررسی نسبت حرکت جوهری نفس با حقیقت ادراک است. یعنی، حرکت جوهری نفس چه نقشی در ادراکات بشری ایفاء می کند؟ و چه تاثیری بر مباحث علم در حکمت صدرائی دارد؟ هدف این پژوهش، تبیین میزان تاثیر گذاری حرکت جوهری نفس بر حقیقت ادراک است که با روش توصیفی وتحلیلی و بر اساس مطالعه کتابخانه ای صورت گرفته است.حرکت جوهری نفس در دو ساحت وجود شناختی ادراک و مباحث معرفت شناختی علم؛ قابل پیگیری است.پذیرش حرکت جوهری نفس، در بعد وجود شناختی ادراک ، سبب می شود تا ملاصدرا، قیام صور حسی و خیالی به نفس را مطرح کند و قیام حلولی حکمای مشاء را کنار بگذارد.او پذیرش اتحاد عالم به معلوم را نیز از نتایج پذیرش حرکت جوهری نفس می داند و بر اساس حرکت جوهری نفس آن را تبیین می کند. همچنین بار یافتن به تجرد عقلی و ادراک کلیات عقلی را مشروط به صیرورت جوهری می داند. در بعد معرفت شناختی نیز نفس، بواسطه ارتقای وجودی، واجد کمالات حقایق مادون خود می گردد و حملی بغیر از حمل اولی و حمل شایع را با نام حمل حقیقه و رقیقه به ارمغان می آورد.از این روحرکت جوهری نفس، سبب می شود تا حقیقت انطباق میان ذهن و عین از این همانی ماهوی به این همانی وجودی بدل گردد.

    کلید واژگان: حرکت جوهری نفس, حمل حقیقه و رقیقه, ادراک و علم
    Bahman Zamanean*, Aliasghar Jafari Valani, Mehdi Akhavan

    The essential movement of the soul is considered as one of the important and key foundations of transcendental wisdom, which brings many effects and results. One of the most important issues in this regard is to examine the relationship between the essential movement of the soul and the truth of perception. That is, what role does the essential movement of the soul play in human perceptions? And what effect does it have on the topics of science in Sadra's wisdom? The purpose of this research is to explain the impact of the essential movement of the soul on the truth of perception, which was done with a descriptive and analytical method and based on a library study. can be followed. The acceptance of the essential movement of the soul, in the dimension of the cognitive existence of perception, causes Mulla Sadra to put forward the rise of sensory and imaginary forms to the soul and to leave the rise of the solutions of the sages of Masha. He knows the acceptance of the essential movement of the soul and explains it based on the essential movement of the soul. It also considers the burden of intellectual abstraction and the perception of intellectual universals to be conditional on the essence. In the epistemological dimension, the soul, due to its existential elevation, becomes capable of the perfections of the truths beyond itself, and it brings a bearing other than the first bearing and the common bearing called the bearing of truth

    Keywords: Key Words, The Essential Movement Of The Soul, The Carrying Of Truth, Subtlety, Perception, Science
  • مهدی اخوان*
    طرح و برنامه فلسفه نقدی کانت در اخلاق شناسی پی ریزی و پی جویی اصول پیشین و ماقبل تجربی (یا به تعبیر او، مابعدالطبیعه) اخلاق است. با این هدف در بنیادگذاری مابعدالطبیعه اخلاق ارزش اخلاقی را به نحو مطلق فقط شایسته اراده نیک می داند؛ اراده ای که با قانون اخلاقی مطلق عقلی و محض متعین شده باشد و انگیزه عمل به آن ادای وظیفه باشد و نه امر دیگری ازجمله احساس دلسوزی و میل به تحقق نتیجه و اطاعت از اوامر الاهی. کانت برای قانون اخلاقی فرمول های گوناگونی را تقریر می کند (قانون کلی، قانون کلی طبیعت، انسانیت، خود آیینی و ملکوت غایات). در آثار بعد از نقد دوم، کانت این بخش انتزاعی را تکمیل و به مسایل انضمامی مرتبط می کند. یکی از مسایلی که کانت به آن می پردازد، رفتار، روابط و میل جنسی است که برآوردن آن را فقط و فقط در قالب ازدواج قانونی مجاز می داند. او ازدواج را نه بر پایه دوستی و نه بر مبنای عشق، بلکه متکی بر میل جنسی و قراردادی بین مرد و زن برای تبادل اندام های جنسی می داند. این تصویر از ازدواج و رابطه جنسی مسایل گوناگونی را در فضای اخلاق شناسی کانت مطرح می کند؛ ازجمله اینکه مخالفت کانت با شی شدگی در تعامل بین آدمیان چگونه در برآوردن میل جنسی با ازدواج جمع می شود؟ آیا کانت فرمول انسانیت خود را در این مورد استثنا می کند یا به نحوی در قالب همان فرمول ازدواج را توجیه می کند؟ امتناع مالکیت آدمی بر بدن خود چگونه با ازدواج که واگذاری این مالکیت است، جمع می شود؟ مفسران کانت به این پرسش ها با نکاتی که در این مقاله به آن می پردازم، پاسخ می دهند. کانت هم داستان با نظریه پردازان قانون طبیعی در اخلاق شناسی (همچون توماس آکویینی) معتقد است که رابطه جنسی شخص متاهل آشکارا فاقد هرگونه فضیلتی است، مگر اینکه با انگیزه تولیدمثل انجام شود. مخالفت کانت با برخی روابط جنسی و/یا رفتارهای جنسی (همچون خود ارضایی، رابطه جنسی با حیوانات و هم جنسان) را در همین زمینه می توان فهم کرد. درنهایت، در این مقاله از جایگاه عشق در اخلاق شناسی کانت بحث می شود و این پرسش طرح می شود که آیا ما وظیفه ای در باب عشق ورزیدن به دیگران داریم؟
    کلید واژگان: اخلاق شناسی کانت, میل جنسی, رابطه جنسی, ازدواج, فرمول انسانیت, اراده نیک, شئ شدگی
    Mehdi Akhavan *
    The type and program of Kant's monetary philosophy in ethics is prescient and pre-empirical (or metaphysical) principles of ethics. With this goal in the foundation of metaphysics, ethics, moral value, absolutely, only the decent will is the good field; An intention that is determined by the moral law, absolute, rational and simple, and the motive of action is duty and not something else, including a feeling of compassion and a desire to achieve the result and obedience to God's orders. Kant presents various formulas for the moral law (universal law, universal law of nature, humanity, self-reflection and kingdom of ends). In Post-Criticism II, Kant relates the completion of abstraction to integration problems. One of the problems that Kant deals with is speed, relationships, and sexual intercourse, which can only be fulfilled legally in the form of marriage. In addition, marriage is not based on friendship or love, but based on sexual intercourse and agreement between a man and a woman for the exchange of sexual organs. This image of marriage and sexual relations raises various issues in Kant's field of ethics; including that opposition to individuality in the interaction between people, how is it gathered in the fulfillment of sex and marriage? Does Kant's formula of humanity make an exception in this case or does it somehow justify marriage in the same formula? Prohibition of ownership of a person's body, how can it be collected by marriage, which is the transfer of this ownership? The commentators of Kant answer these questions with the points that I will discuss in this article. Kant, along with theorists of physical law in ethics (such as Thomas Aquinas), believes that sexual intercourse with a married person is obviously devoid of any virtue, unless it is done with the motive of reproduction. Kant's opposition to certain sexual relations and/or sexual movements (such as masturbation, sexual relations with animals and homosexuals) can be understood in this context. Finally, in this article, the place of love in Kant's ethics is discussed and the question is whether we have a duty to love others.
    Keywords: Kant's Ethics, sexual desire, sexual relationship, Marriage, Formula of Humanity, good will, Objectification
  • پرستو حاتمی شفق، مهدی اخوان*

    گره زدن اخلاق و اخلاقی زیستن با زندگی معنادار سوای هر گونه باور و اعتقادی؛ همواره در ژرفای اندیشه ی فلسفی بسیاری از فلاسفه ی تاریخ قرار داشته است. تامس نیگل از زمره ی فیلسوفانی است که در این حوزه تلاش های بسیار نموده است. هدف از پژوهش حاضر؛ شناخت نسبت اخلاق و معنای زندگی از منظر فلسفی نیگل است. رویکرد اتخاذ شده برای این منظور، کیفی و مطالعه ی محتوای آثار تامس نیگل در باب اخلاق و معنای زندگی است. نیگل با اعتقاد به اصل دیگرگزینی در اخلاق، به این واقعیت اذعان دارد که افراد دارای ظرفیت های برابر بوده و هیچ شخصی بر دیگری برتری ندارد. او در نهایت بنیاد انگیزشی اخلاق را در آدمی فراتر از میل دانسته و برای او کنشی اخلاقی متصور است. او اخلاقی زیستن را مولفه های ضروری معناداری زندگی به حساب می آورد و بر این باور است که در کنار عدم باور به دنیای پس از مرگ نیز می توان به معناداری این حیات در چارچوب اخلاقی زیستی دست یافت. نیگل بر این باور است که گرچه نمی توان برای معنا مکانی مشخص در نظر داشت و با توجه به اینکه حیات ما در این عالم پایدار نیست و زندگی به نظر پوچ می آید اما پوچ بودن زندگی بدین معنا نیست که اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن را کنار بگذاریم. در واقع به زعم نیگل، در صورتی که مولفه ی اخلاق و اخلاقی زیستی را از مناسبات و تعاملات روزه مره مان حذف کنیم، زندگی این جهان را به کانون آنومی تبدیل کرده و معنا از مناسبات فردی و اجتماعی ما رخت می بندد.

    کلید واژگان: اخلاق, معنای زندگی, تامس نیگل
    Parastoo Hatami Shafagh, Mehdi Akhavan *
    Introduction

    Talking about the meaning of life and tying ethics and moral living with meaningful life, apart from any belief, has always been in the deep philosophical thought. Nigel made efforts in this field, who has his own intellectual-and-philosophical paradigms in the path of connecting biological ethics and meaningfulness of life. The purpose of the present research is to know the relationship between morality and meaning of life from philosophical perspective.

    Methodology

    The used methodological approach is qualitative in which, through the analysis of Nigel works on ethics and the meaning of life, it has been achieved.

    Discussion and results

    Believing in the alternative principle in ethics, Nigel acknowledges the fact that people have equal capacities and no person is superior to another. He considered the motivational foundation of morality in a person to be beyond desire and envisioned a moral action for him. He considers living ethically as a necessary component of the meaningfulness of life, and he believes that in addition to not believing in the world after death, the meaningfulness of this life can be achieved in the framework of biological ethics.

    Conclusion

    Results showed that due to coexistence, humans can influence each other’s lives and make the life of this world meaningful through moral prepositions, even if they do not believe in the afterlife. If we target the component of ethics and bioethics from our daily relationships and interactions, the life of this world will become an anomic focus and meaning will emerge from our personal and social relationships.

    Keywords: Ethics, the meaning of life, Thomas Nigel
  • مهدی اخوان*

    سرفصل های رشته کلام اسلامی در مقطع کارشناسی ارشد مصوب سال 1384 (در جلسه 546 شورای گسترش آموزش عالی) است و با گذشت بیش از 16 سال از تصویب آنها سرفصل ها و دروس این رشته با گرایش های گوناگون آن نیاز به اصلاح و تغییر و بازنگری دارد. با نگاهی به این سرفصل ها و دروس متوجه می شویم اصلاح و تغییراتی به چهار صورت حذف ، اضافه و تغییر کلی یا جزیی برخی دروس و سرفصل ها لازم است. در این مقاله با مطالعه و مقایسه تجربه های آموزشی نویسنده و اساتید گرایش های کلام اسلامی برآنیم تا ساختارجدید و دقیق تر و جامع تری را در اصلاحیه خود لحاظ کنیم. در طرح پیشنهادی به نظر می رسید بسیاری از واحدهای جبرانی زاید و نامرتبط باید حذف شده و دروس ضروری تری برای دانشجویان و نیازهای تخصصی آنها در این رشته جایگزین شود. برخی عناوین نیز تغییرشان لازم است تا دقیق تر محتوای درس نمایان شود. در طرح و برنامه بازنگری، سرفصل های تک تک دروس نیز تدقیق و تکمیل شده و منابع پیشنهادی هر درس تکمیل و بروز رسانی شده است.در این مقاله با گزارشی از وضع موجود، و نقد و بررسی آن در زمینه عناوین و سرفصل ها، وضع مطلوبی در قالب عناوین و سرفصل های جدید را پیشنهاد می کنیم که همچون هر برنامه و طرحی بشری اولا جایز الخطاست وثانیا همچون هر امر زمینی و حادثی در معرض و غبار کهنگی و نیاز به تجدیدنظر در آینده ای شاید نزدیک. اما آنچه بدیهی است خطابودن و کهنه شدن و لزوم تجیدی نظر در طرح موجود.

    کلید واژگان: سرفصل های کلام اسلامی, بازنگری رشته کلام اسلامی, کارشناسی ارشد, کلام شیعه
    Mehdi Akhavan

    The current curriculum for MA in Islamic Theology was designed in 1384 (2005). After 16 years, now it needs both minor and major revisions in courses as well as its headlines. This includes eliminations, introductions, minor changes, or major changes. In this paper, drawing on the teaching experiences of the authors and others in this area, we propose a better-designed and a more comprehensive curriculum. In this proposal some courses are eliminated due to uselessness and some other necessary ones are introduced. Other revisions include change in the title of courses to better match with their content. In general, all courses are revised and updated one by one. By providing a report on the status quo, criticizing it, evaluating it, and suggesting an ideal situation, we propose a new curriculum. Although it probably has its own faults and will get old due time, it is clear that the current curriculum needs some major revisions.

    Keywords: Islamic Theology, titles, headlines, MB, Shia Kalam
  • محمد نیازی*، غلامحسین الهام، مهدی اخوان

    قاعده «فردی کردن واکنش ها» هم اکنون به قاعده ای معمول و پذیرفته شده در نظام های عدالت کیفری دنیا تبدیل شده، اما همچنان خالی از ایراد نیست. مقاله حاضر با توجه به این دغدغه ها در صدد بیان تقریری ویژه از این قاعده با مروری بر مسئله «بخت اخلاقی» است. بخت اخلاقی، مسئله ای است که ارزیابی های اخلاقی ما را به چالش می کشد. اصل ایراد آن است که وقتی ما بر رفتاری کنترل نداریم، چگونه به خاطر آن سرزنش می شویم. یکی از پاسخ هایی که در بخت پیشارفتار در سخنان پژوهشگران مغفول مانده، توجه به دیدگاه سازگارگرایی و از آن مهم تر مسئله «ضعف اراده» است. ضعف اراده با تبیینی که از آن ارایه می شود، توجیه کننده تفاوت در ارزیابی اخلاقی است. همین توجیه و البته با ادبیات خاص حقوقی، می تواند تبیینی نوین و قدرت مند برای توجیه قاعده فردی کردن واکنش ها در نظام عدالت کیفری تلقی شود.  در این مقاله و  با تکیه به شیوه کتابخانه ای و با روش تحلیلی، نشان داده شده که دیدگاه سازگارگرایی توجیه کننده اصل تحمیل مجازات است؛ آنگاه پس از فراغ از توجیه اصل توجیه مجازات، توجه به مسئله ضعف اراده می تواند بسترساز پذیرش تفاوت در واکنش ها تلقی شود.

    کلید واژگان: بخت اخلاقی, بخت حقوقی, قاعده فردی کیفر, بخت پیشارفتار, ضعف اراده, سازگارگرایی
    Mohammad Niazi *, Gholamhosein Elham, Mehdi Akhavan

    Although the rule of individuation of reactions has been worldly common and accepted in the system of criminal justice, it is still confronted with certain problems. Considering the problem of moral luck, the article seeks to provide a special account of this rule. The problem of moral luck challenges our moral assessments. The main objection is that when we do not have control over our behavior, how can we be blamed for it. One of the potential responses neglected by researchers in the pre-behavioral luck is to take into consideration the compatibilist view, and more importantly the problem of weakness of will. Weakness of will, as it will be explained later, may justify the different ways of moral assessments. This justification articulated in legal terms can offer a novel strong explanation for justifying the rule of individuation of reactions in the system of criminal justice. Relying on analytical research the present article shows that the compatibilist view can justify the principle of inflicting punishment; justifying the principle of inflicting punishment, the problem of weakness of will can lay the foundations for accepting the differences among reactions.

    Keywords: Moral luck, legal luck, rule of individuation, pre-behavioral luck
  • فرزانه مدبری *، مهدی اخوان
    از مهم ترین مفاهیم در فلسفه اخلاق، سعادت به عنوان زیربنای ذهنی تمام اعمال آدمی است. با این حال، بنا به اخلاق کانتی، سعادت نمی تواند مبنا یا انگیزه ای برای اخلاق کلی و مطلق باشد. هدف در این نوشتار، بررسی چرایی طرد سعادت از اخلاق کانتی است. مقاله با تعریف سعادت آغاز می شود و در ادامه، انتقادات و اصول اخلاق کانتی که در تضاد با سعادت خواهی هستند، بررسی می شوند؛ و در نهایت، با انتقاداتی پایان می یابد. هدف اخلاق، تنظیم قوانینی مطلق و نامشروط است که اصل تجربی سعادت نمی تواند چنین قانونی را فراهم کند. اخلاق صوری کانت با تکیه بر عینیت قوانین عقل آدمی، هرگونه توجه به ماده و غایت تجربی را زیان بار می داند؛ اما سعادت امری ذهنی و فردی است که احکام آن، نه می توانند کلی باشند و نه ضرورتا سعادت را به عنوان نتیجه در پی داشته باشند؛ چراکه سعادت تا حد زیادی به دست طبیعت فراهم می شود. مهم ترین انتقاد به چنین اخلاقی، در نظر نگرفتن جایگاهی برای سعادت اندیشی در ترغیب به عمل اخلاقی است. عمل اخلاقی، یا به پشتوانه ای همچون خداوند برای اوامر و نواهی خود نیاز دارد یا به لحاظ سعادت شخصی، که اخلاق کانت فاقد آنهاست.
    کلید واژگان: اخلاق وظیفه گرا, سعادت, تکلیف, قوانین مطلق, کانت
    Farzaneh Modraberi *, Mehdi Akhavan
    As a subjective basis of all actions, happiness is one of the most important concepts in ethics, .However, according to Kant's ethics, this concept cannot be a foundation or motivation for general and absolute ethics. The aim of this paper is to investigate why happiness is ignored in Kant's ethics. It begins with the definition of happiness and then considers the critiques and the principles of Kant's ethics that are in contrast with seeking happiness .At last, the paper is concluded with some criticisms. The aim of ethics is setting categorical and unconditional rules which the experimental principle of happiness cannot provide. Emphasizing on the objectivity of the rules of man’s intellect, Kant’s formal ethics regards paying attention to experimental end and matter as harmful.. However, happiness is a subjective and personal issue whose provisions can neither be general nor do they necessarily result in happiness, because happiness is often provided by nature. The most important critique to this kind of ethics is denying the role of seeking happiness as a motive for moral action. Moral actions need either the support of God for its obligations and prohibitions or the consideration of personal happiness, both of which Kant's ethics lacks.
    Keywords: deontological ethics, happiness, duty, categorical rules, Kant
  • علی طاهری فرد، مهدی اخوان، حجت الله برامکی
    کشور عراق در جمع پنج کشور دارنده بیشترین ذخایر نفت خام و 15 کشور دارنده ذخایر گاز جهان قرار دارد. برنامه 10 ساله توسعه میادین نفت و گاز این کشور از سال 2008 آغاز شده و تاکنون 4 دور مناقصه طی سال های 2009 تا 2012 برگزار نموده است. تولید نفت این کشور در سال 2012 به 2/3 میلیون بشکه در روز رسید و این کشور با پیشی گرفتن از ایران به سومین صادرکننده نفت جهان تبدیل شد. نااطمینانی جدی در خصوص حجم ذخایر و تولید نفت خام عراق وجود دارد و منابع مختلف، آمار متفاوتی را ارائه می کنند. عراق برای توسعه میادین نفتی خود با چالش های جدی روبرو است که برخی از آن ها عبارتنداز: کمبود پایانه های صادراتی، کمبود برق، کمبود آب برای تزریق به میادین نفتی، ناامنی، محدودیت های حفر چاه و سایر تاسیسات بالادستی، ابهامات حقوقی و قانونی، محدودیت های نیروی انسانی متخصص و عدم تامین مالی کافی.حضور موثر و متعدد شرکت های چینی در میادین عراق به خوبی نشان دهنده توجه ویژه و راهبردی چین به منابع هیدروکربوری عراق برای تامین مصارف آینده این کشور است. این مساله می تواند موجب شود تا به تدریج نفت عراق جایگزین نفت ایران در چین گردیده و راهبرد انرژی چین از ایران به سمت عراق متمایل شود. به عبارت دیگر شرایط برای تداوم و افزایش گستره تحریم نفتی ایران به خوبی فراهم شده است.
    کلید واژگان: عراق, نفت, شرکت های بین المللی نفتی, توسعه ذخایر
    Ali Taherifard, Mehdi Akhavan, Hojatolah Baramaki
    Iraq is announced as one of the first fifth countries which hold the most crude oil inventories and the first fifteenth world gas reserves. The ten-year-old plan of oil and gas fields development in this country which has been started in 2008, has experienced four of tenders between the years 2009 and 2012. Oil production of this country has reached 3.2 million barrels a day in 2012 and placed Iraq in the third place as a petroleum exporter before Iran. There are serious uncertainties about crude oil stocks and production in Iraq. Also, various statistics are issued by different sources. Critical challenges for Iraq in developing oil fields are: lack of export terminals, electricity shortage, lack of water for injecting oil fields, insecurity, restrictions wells and other top level equipment limitations, legal uncertainties, expert labor limitations, and insufficient financing. The effective presence of various Chinese companies in Iraq’s fields demonstrates special strategic attention of China to Iraq’s hydrocarbon resources for oncoming requirements of this country. This may lead to replacement of Iran’s oil with Iraq’s and change Chinese oil supply strategies. As a result, Iranian oil embargo may potentially maintain and expanded.
    Keywords: Iraq, oil, National oil companies, Reserves development
  • مهدی اخوان*، محمد مهدی عسکری، مقصود ایمانی
    مطالعه قراردادهای نفتی نیازمند چارچوب نظری منسجمی است که توانایی ایجاد پیوند میان رشته های مختلف علوم مرتبط با مسائل نفت و گاز به یکدیگر را داشته باشد. اقتصاد هزینه مبادله رویکردی بین رشته ای برای تحلیل مسائل قراردادی ارائه می کند. در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز کشور از سال 1374 تاکنون سه نسل از قراردادهای بیع متقابل منعقد شده است. هدف این مطالعه بررسی یکی از فروض آن یعنی فرصت طلبی طرفین در مورد قراردادهای نسل اول است. فرصت طلبی کسب منفعت از فرصت ها بدون توجه به اصول و پیامدهاست که سود مشترک طرفین را حداکثر نمی کند. در قرارداد بیع متقابل، طرفین منافع متفاوتی دارند که با یکدیگر همسو نیست. همچنین قراردادهای نفتی معمولا ناقص است و عدم تقارن در ساختار سرمایه گذاری و اطلاعات وجود دارد. این عوامل بستر فرصت طلبی را مهیا می کنند. صورتهایی از طفره رفتن از اجرای تعهدات، عدم انطباق با شرایط جدید و الزام به مذاکره مجدد در قراردادهای بیع متقابل مشاهده شده که نمونه های از فرصت طلبی پسین است. از آنجا که بخشی از آسیب پذیری طرفین قرارداد به دلیل سرمایه گذاری اختصاصی آن ها در پروژه است، سازوکارهای نظارت در قراردادهای بیع متقابل نتوانسته است مانع فرصت طلبی طرفین گردد. هم راستا شدن انگیزه ها راهکار دیگری برای مقابله با فرصت طلبی است که در دوره تولید آزمایشی از میادین رخ داده اما در مورد کاهش هزینه های توسعه میدان یا استفاده از فن آوری های موثرتر ایجاد نمی شود.
    کلید واژگان: اقتصاد هزینه مبادله, فرصت طلبی, قرارداد بیع متقابل, همراستایی انگیزه ها, توسعه میادین نفت و گاز
    Mehdi Akhavan*, Mohammad Medi Askari, Maghsood Emani
    The study of oil and gas contracts require coherent theoretical framework that links different disciplines. Transaction cost economics present an interdisciplinary approach for analyzing contractual issues. Since 1995 three generations of buy-back contracts implemented in Iran. This study for analyzing opportunism, one of TCE behavioral assumptions, focused on the first generation contracts. Opportunism is interest seeking without considering principles and consciences that do not maximize common interest. The buy-back contract parties have different interests that are not aligned with each other. The contract is incomplete; there is asymmetry in information and investment structure, so opportunism is possible. Some forms of Shirking of obligations, enforcing to renegotiation and inflexibility under new circumstances in buy-back contract, are examples of ex-post opportunism. Because of the vulnerability of the parties due to their specific investment in the project, monitoring mechanisms in the buy-back contract is not able to prevent from opportunism. Incentives alignment is another solution for opportunistic behavior that occurred in test period, but not in cost minimization and using more efficient technologies.
    Keywords: Transaction cost economics, Opportunism, Buy, back contract, Incentives Alignment, Oil, Gas Fields Development
  • علی کربلایی پازوکی، مهدی اخوان
    درباره نقش دین در فرهنگ و تمدن بشری در گذشته و آینده دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. بعضی از اندیشمندان برای دین نقش سازنده، مثبت و متعالی تعریف کرده اند، اما برخی از فیلسوفان دین معاصر، مانند کیچر در کتاب حیات پس از ایمان با نگاه شکاکانه و سکولاریستی به دین، بر این باورند که ادیان به دلیل گزارش ها و تصویرهای متفاوت و گاه متعارض که از «امر متعالی» بیان می کنند و تنوع گسترده آموزه ها و آرای دینی و نیز ناهمخوانی آنها با یکدیگر، غیرواقعی هستند و قابل اعتماد نیستند. بنابراین، از منظر کیچر ارزش های حاکم بر آینده فرهنگ و تمدن بشری ارزش های سکولاریستی جهان شمول است. این کتاب بعد از گزارش متن آن به قلم آلوین پلنتینگا، فیلسوف مشهور و نکته سنج مسیحی، مورد ملاحظات انتقادی و دفاع به زعم ما ناموفق او قرار گرفته است. علامه طباطبائی به عنوان یک فیلسوف مسلمان معاصر بعد از بیان تعریف و ماهیت دین و تقسیم آن به دین حق و باطل اولا تنوع دینی را محدود به ادیان ابراهیمی و ثانیا حقیقت و روح حاکم بر ادیان را تسلیم حق و بیان الهی می داند. ایشان اختلاف در شرایع را به لحاظ نقص و کمال، کمیت و کیفیت نه اختلاف ذاتی و از نوع تعارض و تنافی بیان می کند و معتقد است، همان گونه که فرهنگ گذشته بشر متاثر از تعالیم انبیاء بوده، فرهنگ حاکم بر آینده بشر نیز متاثر از فرهنگ، ارزش ها و مولفه های دین است. از جمله دلیل های علامه در این باب، فطری بودن دین و ثبات ارزش های فطری است. این پژوهش بعد از ترجمه و تحقیق دقیق کتاب حیات پس از ایمان کیچر بر اساس گزارش پلنتینگا، به روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، به بررسی و نقد نظرهای کیچر از منظر علامه طباطبائی می پردازد.
    کلید واژگان: حیات پس از ایمان, کیچر, پلنتینگا, علامه طباطبائی, فرهنگ, آینده بشری
    Ali Karbalaei Pazoki, Mehdi Akhavan
    There are two different views about the role of religion in human culture and civilization. Some scholars believe in the constructive and positive role of the religion; whereas, some contemporary religion philosophers such as Kicher (in his book: Life after faith) takes a skeptical and secularist perspective and argues that due to the diverse religious teachings, their conflicts and their controversial reports about"sublime percept"they certainly bear false. Therefore, the universal values which will rule human civilization and culture are secular values. After a brief report of the book, Alvin Plantinga, a famous, punctilious Christian philosopher, somehow criticizes it and then tries to defend it that we consider him unsuccessful. Allāme Tabātabā’i as a contemporary Muslim thinker first defines the nature of religion and then divides religions into the right and the wrong. He takes the view that accepts diversity only among Abrahamic religions which he considers as the right religions and believes that the spirit of them all is submission to God. He asserts that the controversy among religions is due to their perfection, quantity, and quality and it does not root in their nature. He argues that as the past culture of man is beholden to religion his future will also be a religious one due to constant values of human. The present study, tries to exactly review Kicher’s book based on-Alvin Plantinga’ report and then aims to criticize his ideas from the perspective of Allāme Tabātabā’i, through descriptive and library research.
    Keywords: Life after Faith, Kitcher, Plantinga, Allāme Tabātabā'i, Culture, Human future
  • مهدی اخوان
    با فرض آنکه عقلانیت ممیزه ی آدمی و مولفه ی مطلوب اوست؛ و نیز با فرض اینکه رفتارهای به ظاهر دیگرنگرانه و اخلاقی از او سر می زند، آیا اخلاقی زیستن عقلانی است؟ آیا اخلاقی زیستن با اقتضای عقلانیت سازگار است؟ با چه مدلی از عقلانیت؛ عمل؛ عقل و استدلال عملی می توان از اخلاقی زیستن دفاع کرد؟
    غایت طرح تامس نیگل فیلسوف جامع الاطراف تحلیلی معاصر، دفاع از عقلانیت اخلاقی زیستن است. روش او در این طرح، مهندسی معکوس و بیرون کشیدن مفروضات و توالی فاسد و نامعقول دیدگاه مقابل (خودگزینی اخلاقی = ethical egoism) است. وی با تکیه بر تحلیل و تدقیق در استدلال مآل اندیشانه (prudetial) نتیجه می گیرد که اگر ملاحظه ی منافع درازمدت یک عمل، دلیلی برای انجام آن در حال حاضر می شود، این انگیزش مبتنی بر تصوری غیرزمانمند (timeless) از زمان و شخص است، یعنی در چنین انگیزشی فرد خود را به عنوان موجودی منتشر در زمان که در همه ی زمان ها به یک اندازه واقعی است تصور می کند. اثر انگیزشی این تصور، موجب می شود منافع آینده به اندازه ی منافع فعلی شخص اهمیت داشته باشد (این تصویر در کنار مابعدالطبیعه ای است که از زمان در ذهن شخص است و آینده و حال را به یک اندازه، اجزای واقعی زمان می داند).
    اگر در مورد مآل اندیشی، زمان آینده را می توان از منظری عینی، زمانی به یک اندازه واقعی دانست که اثر انگیزشی از راه دور دارد؛ دلیلی نداریم که در مورد نوع دوستی و دیگرگزینی (altruism) چنین انگیزشی با ملاحظه ی واقعیت دیگر افراد (و منافع و علایقشان) امکان وقوع نداشته باشد. جهات و ملاحظات نوع دوستانه (و سایر جهات و ملاحظات فارغ از فاعل) می تواند درست به انداز ی جهات و ملاحظات مآل اندیشانه انگیزش «عقلانی» داشته باشد (فراتر از میل و منافع فرد یا احساسات و عوطف همدلی و نیک خواهی). این انگیزش متکی بر تصویری بیرونی است که شخص به خود و دیگران دارد. از منظر بیرونی آدمی هیچ ممیزه ی خاصی ندارد که بر اساس آن قدر ببیند و رنج نبرد و در مرکز توجه دیگران قرار گیرد.
    درست است که من بنابر ملاحظات خاصی حس منفعت طلبی که نیروی هنجاری برای من دارند عمل می کنم و آنها ادله ی سابجکتیو هستند، اما من می توانم خودم را از «منظری غیرشخصی صرفا به عنوان یک شخص» (در میان دیگرانی که به یک اندازه واقعی اند) بنگرم. وقتی من خود را این گونه می نگرم این ملاحظات (خاص) را به نحوی می نگرم که باز هم نیروی انگیزشی دارند (و اگر من این گونه ننگرم، از گسست (dissociation) میان منظر و احکام شخصی و غیرشخصی که می توانم در مورد خود داشته باشم رنج می برم (آنچه هر جمله ی اول شخص بیان می کند می تواند به همان صورت در زمان غیرشخصی و از موضع غیرشخصی گفته شود)(PA، ch11). عدم پذیرش این امر که بنابر نظر نیگل خودگرایان، به آن معتقدند، آنها را به روایتی از خود تنهاانگاری (solipsism) وادار می کند.
    کلید واژگان: عقلانیت, اخلاقی زیستن, تامس نیگل, نوع دوستی (دیگرگزینی), خودتنهاانگاری
    Dr. Mehdi Akhavan
    Rationality is a distinguished feature of human being and a desirable characteristic. Apparently other-regarding and altruistic behaviors, also, seem to form salient aspects of human life. The immediate question, then, would be: is altruism rational? Assuming that altruism constitutes an essential part of a morally good life, further questions emerge: Is living a morally good life consistent with being rational? Is it possible to find a rational ground for ethics? Can one be genuinely altruistic? Is it possible to act morally and rationally, not considering one’s self-interests? If altruism can be rationally justified, do we need a specific model of rationality? This survey has been constructed around Thomas Nagel’s views on the above issues, their pros and cons, possible interpretations, various problems and ways out of them. However, before doing this I will address and clarify some general principles and presuppositions hidden under these issues. This will be done in the first chapter. The opponents of the possibility of (genuine) altruism and its rationality, sometimes called ‘egoists’, have formulated their views in different forms and defended them by various arguments. Knowing that I cannot fully investigate egoism, I will try to briefly explain these claims and arguments and subsequently evaluate them in the second chapter. This will set the scene for the study of Nagel who finds (genuine) altruism possible and rational. Based on his understanding of practical reason and the kind of perspective each person should have of oneself, Nagel defends the possibility and rationality of altruism. In his analysis of (human) act, in general, and moral act, in particular, Nagel gives way to reason, rather than desire. He parallels the form of reason and objective considerations regarding altruism with the form of timeless reason in prudence and considerations concerning longterm interests. Such reasons are 'objective' or 'agent-neutral' since they contain a kind of objective reference which does not rely on any specific person, reasons like "that acting would relieve someone's pain". If it is possible for an agent to be rationally motivated in prudence by considering long-term interests, it would also be possible for the agent to be rationally motivated in the case of altruistic considerations by taking an impersonal, external, perspective-less, or agent-neutral point of view amongst others who are as real as the person – otherwise, as Nagel claims, a kind of solipsism is unavoidable. From this position, he would not find any specific characterization placing him in a privileged point.
    Keywords: Rationality, Living morally, Thomas Nagel, Altruism, Solipsism
  • مهدی اخوان، علی طاهری راد
    برای توسعه، سرمایه گذاری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. نفت و گاز بیشترین حساسیت را از این جهت برخودار هستند، چون از سویی اقتصاد کشور بدان وابسته است و از سوی دیگر این منابع را باید طوری مدیریت کرد که منافع نسل های آتی نیز حفظ شود. در صنعت نفت ایران از قراردادهای بیع متقابل برای تامین سرمایه مورد نیاز استفاده می شود. آنچه در این خصوص اهمیت دارد بررسی صحت یا بطلان از دیدگاه فقهی این قراردادها است. ما در این تحقیق تلاش کردیم تا این قراردادها را از دیدگاه قاعده غرور بررسی کنیم. نخست قاعده غرور از منظر فقها بحث شده است. سپس قرارداد بیع متقابل و اهداف این قراردادها آمده است. در نهایت به نتایج و پیامدهای این قراردادها و تطبیق آن با نتایج قاعده غرور می پردازیم.
    کلید واژگان: قرارداد بیع متقابل, قاعده غرور, توسعه میادین نفت و گاز, شرکت های بین المللی نفتی
    Mehdi Akhavan, Ali Taherifard
    Investment is an inevitable factor in development. In this regard, the oil and gas industries have special sensitivity because of Iranian economic dependence on them and on the other hand, these resources should manage to insure the interests of the next generations. In oil industry Iran to supply the necessary assets has been using Buy Back Contracts. This article is to study the jurisprudence validity of such contracts through the applying the Ghoror Rule. To do so, at first this Rule has been discussed from the perspectives of the Islamic religious scholars then, the Buy Back Contracts and their purposes have been mentioned. At last the implications and results of such contracts and its comparison with the Ghoror Rule's results have been studied.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال