mehdi arabzadeh
-
هدف
هدف از این پژوهش تحلیل محتوای کتاب فارسی چهارم ابتدایی بر اساس هوش معنوی و هوش موفق به منظور تدوین بسته آموزشی و ارزیابی اثر بخشی آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان است.
روش شناسی:
این پژوهش آمیخته از تحلیل محتوای کیفی (تحلیل مضمون به روش قیاسی) و روش شبه تجربی (پیش آزمون - پس آزمون)، دلفی فازی و آنتروپی شانون در بخش کمی استفاده کرده است. بخش کیفی شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اساتید روان شناسی و برنامه ریزی درسی بود. در بخش کمی، 120 دانش آموز چهارم ابتدایی به صورت تصادفی به گروه های کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. بسته آموزشی تدوین شده اجرا و تاثیر آن با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد.
یافته هاتحلیل محتوا نشان داد که کتاب درسی شامل عناصر هوش معنوی و هوش موفق است و بیشترین وزن ها مربوط به عناصری مانند احترام و مهربانی، درک متعالی، معنا بخشیدن به زندگی و خودانگیختگی است. اجرای بسته آموزشی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان نشان داد.
بحث و نتیجه گیریادغام هوش معنوی و هوش موفق در برنامه درسی می تواند به طور معناداری عملکرد تحصیلی را بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاد می دهد که استراتژی های آموزشی شامل این عناصر می تواند برای دانش آموزان مفید باشد.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, هوش معنوی, هوش موفق, عملکرد تحصیلیPurposeThe present study aims to analyze the content of the fourth-grade Persian textbook based on spiritual and successful intelligence to develop an educational package and evaluate its effectiveness on students' academic performance.
MethodologyThis mixed-method research utilized qualitative content analysis (thematic analysis using deductive approach) and quasi-experimental methods (pre-test – post-test), fuzzy Delphi, and Shannon entropy in the quantitative section. The qualitative part involved semi-structured interviews with 10 experts in psychology and curriculum planning. In the quantitative part, 120 fourth-grade students were randomly assigned to control and experimental groups. The developed educational package was implemented and its impact assessed using covariance analysis.
FindingsThe content analysis revealed that the textbook incorporates elements of spiritual and successful intelligence, with the highest weights for elements such as respect and kindness, transcendental understanding, giving meaning to life, and self-motivation. The implementation of the educational package showed a significant positive effect on students' academic performance.
ConclusionIntegrating spiritual and successful intelligence into the curriculum can significantly improve academic performance. The study suggests that educational strategies incorporating these elements can be beneficial for students.
Keywords: Content Analysis, Spiritual Intelligence, Successful Intelligence, Academic Performance -
مقدمه
ناباروری، یکی از مشکلات مربوط به سلامت است که در حال حاضر حدود 20 درصد از زوجین در ایران را تحت تاثیر قرار داده است. هدف انجام پژوهش حاضر، بررسی شناسایی موانع و پیامدها زوجین نابارور ایرانی در حین درمان کمک باروری بود.
روش هاجهت بررسی این مهم از رویکرد کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. با توجه به مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند جهت مصاحبه با افراد استفاده شد. این مطالعه با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته با 32 (22 زن و 10 مرد) فرد نابارور انجام شده است. مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اصل اشباع نظری و عدم استخراج و ظهور مفهوم جدید از داده ها ادامه پیدا کرد.
یافته هاموانع و راهبردها در مطالعه ی حاضر در 9 مضمون اصلی، 30 مضمون فرعی و 114 مضمون باز در مفهوم کلی «مسیری ناهموار برای درک حس مادری و پدری» دسته بندی شده است. پیامدها با کدهای فردی- درونی، جسمی، خانوادگی و زناشویی تعریف شدند. موانع نیز با کدهای اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زوجی، اعتقادی و رخدادهای غیرقابل پیش بینی دسته بندی شدند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که زوجین نابارور در حین درمان کمک باروری با مشکلات عدیده ای دست وپنجه نرم می کنند و پیامدهای مختلفی در طول درمان رخ می دهد. بنابراین، این افراد نیازمند توجه از طرف جامعه، خانواده و نظام های سلامت می باشند و نیاز است در طول درمان، نگاه چندجانبه ای به افراد وجود داشته باشد تا این مسیر با چالش کمتری طی شود.
کلید واژگان: ناباروری, درمان کمک باروری, پژوهش کیفیBackgroundInfertility is one of the health problems that currently affects about 20% of couples in Iran. The purpose of this study was to identify the obstacles and consequences of Iranian infertile couples during assisted reproductive treatment.
MethodsFor the investigation of this issue, a qualitative approach and a qualitative content analysis method were used. According to the theoretical foundations and background of the research, the purposeful sampling method was used to interview people. This study involved conducting semi-structured, in-depth interviews with 32 infertile individuals, 22 of whom were women and 10 were men. The interviews continued until reaching the principle of theoretical saturation and not extracting and emerging a new concept from the data.
FindingsObstacles and strategies in the present study are categorized into nine selective codes, 30 central codes, and 114 open codes in the general concept of an "uneven path to understanding the sense of motherhood and fatherhood". The consequences were defined by individual-internal, physical, family, and marital codes. Obstacles are also categorized by economic, socio-cultural, marital, religious codes, and unpredictable events.
ConclusionThe results showed that infertile couples struggle with many problems during fertility treatment, and various consequences occur during the treatment. Therefore, these people need attention from society, family, and health systems, and there is a need to have a multi-faceted view of people during the treatment so that this path is less challenging.
Keywords: Infertility, Assisted Reproductive Treatment, Qualitative Research -
مجله سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، سال چهل و دوم شماره 2 (پیاپی 166، تابستان 1403)، صص 25 -37زمینه
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی های حسی_حرکتی و نوروفیدبک بر توجه کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی شکل گرفت. مطالعات پیشین عواملی چون سبک دلبستگی، ذهن آگاهی، ویژگی های شخصیتی و عوامل خانوادگی را موثر می دانستند و معتقد بودند که افراد دارای بیماری بیش فعالی در خود تنظیمی هیجانی یعنی مدیریت و کنترل در این حیطه، نقصان دارند. به همین سبب بررسی در مشکلات این گروه و با تمرکز به مساله توجه و تمرکز، امری مهم و نیازمند توجه است.
روش کاراین پژوهش به روش مطالعه نیمه تجربی انجام گردید و آزمودنی ها به شیوه در دسترس از تمامی کودکان 8 تا 12 سال تهرانی مبتلا به بیش فعالی انتخاب و بصورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 40 نفر آزمودنی در سه گروه بازی های حسی-حرکتی، نوروفیدبک، گروه ترکیبی و یک گروه کنترل قرار گرفتند و پیش و پس از مداخلات برای سنجش توجه از IVA2 استفاده شد.
یافته هانتایج این پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل کواریانس پس از رعایت پیش فرض ها مورد ارزیابی قرار گرفت و نشان داد که میزان توجه دیداری و شنیداری در بازی های حسی-حرکتی، نوروفیدبک و ترکیبی در گروه آزمایش و شاهد پس از حذف اثر پیش آزمون به طور معناداری با هم تفاوت دارند. این نتیجه به این معناست که با توجه به نتایج ذکر شده، مداخله بازی های حسی-حرکتی، نوروفیدبک و ترکیبی تاثیر معنادار بر میزان توجه در ابعاد گوش بزنگی، توجه، سرعت پردازش، احتیاط، ثبات، تحمل، ادراک، پایداری و حسی-حرکتی در دو بخش دیداری و شنیداری دارد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های بدست آمده رویکرد ترکیبی بازی های حسی_حرکتی و نوروفیدبک بر توجه کودکان اثر بخشی بیشتری به نسبت دو رویکرد بازی های حسی-حرکتی و نورورفیدبک دارد و بین دو رویکرد بازی های حسی-حرکتی و نورورفیدبک در اثر بخشی بر توجه، تفاوت معناداری وجود ندارد.
کلید واژگان: بازیهای حسی, حرکتی, نوروفیدبک, توجه کودکان, بیش فعالیBackgroundThis research was conducted with the aim of comparing the effectiveness of sensory-motor games and neurofeedback on the attention of children with attention deficit and hyperactivity disorder. Previous studies consider factors such as attachment style, mindfulness, personality traits, and family factors to be effective and believe that people with hyperactivity disorder are deficient in emotional self-regulation, i.e., management and control in this area. For this reason, investigating the problems of this group and focusing on the issue of attention and concentration is important and needs attention.
MethodThis research was conducted as a semi-experimental study and the subjects were selected from all 8 to 12-year-old children in Tehran with hyperactivity and were randomly assigned to experimental and control groups. 40 subjects were placed in three groups of sensory-motor games, neurofeedback, combined group and a control group, and IVA2 was used to measure attention before and after the interventions.
ResultsThe results of this research were evaluated using analysis of covariance after meeting the presuppositions and showed that the amount of visual and auditory effects in sensory-motor, neurofeedback and combined games in the group and the control after removing the pre-test effect. They are significantly different. This result means that the intervention of sensory-motor, neurofeedback and combined games have significant effect on the amount of attention in the dimensions of listening, attention, processing speed, caution, stability, tolerance, perception, stability and sensori motor. It has two parts, visual and auditory.
ConclusionBased on the findings, the combined approach of sensory-motor games and neurofeedback has a greater effect on children’s attention than the two approaches of sensory-motor games and neurofeedback seperately, and there is a significant difference between the two approaches of sensory-motor games and neurofeedback in terms of the effect on attention
Keywords: Children’S Attention, Hyperactivity, Neurofeedback, Sensory-Motor Gamesvity -
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین راهبردهای فراشناختی و پایستگی تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد خمین در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آن ها 325 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه پایستگی تحصیلی (ABQ، مارتین و مارش، 2008) انعطاف پذیری شناختی (CFI، دنیس و وندروال، 2010) و راهبردهای فراشناختی (MSQ، مک اینری و داوسون، 2004) استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. همچنین اثر مستقیم راهبردهای فراشناختی بر پایستگی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی معنادار بود (001/0>p) و اثر مستقیم انعطاف پذیری شناختی بر پایستگی تحصیلی نیز معنادار بود (01/0>p). همچنین نتایج دیگر نشان داد که انعطاف پذیری شناختی بین راهبردهای فراشناختی و پایستگی تحصیلی نقش میانجی داشت (01/0>p). در مجموع می توان نتیجه گرفت که راهبردهای فراشناختی به طور مستقیم و غیرمستقیم با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی بر میزان پایستگی تحصیلی دانشجویان اثر دارد.
کلید واژگان: انعطاف پذیری شناختی, پایستگی تحصیلی, راهبردهای فراشناختی, دانشجویانThis study aimed to investigate the mediating role of cognitive flexibility in the relationship between metacognitive strategies and academic buoyancy in students. The research method was descriptive-correlational and based on structural equation modeling. The statistical population included all undergraduate students of Khomein Azad University in the academic year 2022-2023, from whom 325 were selected as a sample by multi-stage cluster sampling method. For data collection, the academic buoyancy questionnaire (ABQ, Martin and Marsh, 2008), cognitive flexibility Inventory (CFI, Dennis & Vanderwall, 2010), and metacognitive strategies questionnaire (MSQ, Macinerney & Dowson,2004) were used. The results showed that the proposed model is a good fit and the direct effect of metacognitive strategies on academic buoyancy and cognitive flexibility was significant (p<0/001), and the direct effect of cognitive flexibility on academic buoyancy was significant (p<0/01). Other results showed that cognitive flexibility plays a mediating role between metacognitive strategies and academic buoyancy (p<0/01). In general, it can be concluded that metacognitive strategies directly and indirectly with the mediation of cognitive flexibility affect the level of academic buoyancy in students.
Keywords: Cognitive Flexibility, Academic Buoyancy, Metacognitive Strategies, Students -
هدف
اضطراب ریاضی پدیده ای شایع و تضعیف کننده است که مانع پیشرفت دانش آموزان در ریاضیات می شود. لذا، شناسایی عوامل موثر بر آن ضروری است. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی گر استحکام روانی در مدل علی تاثیر کارکردهای اجرایی و سیستم های مغزی- رفتاری بر اضطراب ریاضی بود.
روشپژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع طرح های توصیفی-همبستگی و و روش تحلیل آن مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مورد نظر دانش آموزان دوره دوم دبیرستان رشته های نظری مشغول به تحصیل در سال 1402-1401 در شهر زنجان بودند؛ که 455 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای تصادفی بود. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس های استحکام روانی مک گوئن و همکاران (2016)، اضطراب ریاضی هاپکو و همکاران (2003)، کارکردهای اجرایی بریف جیووا و همکاران (2015)، تئوری حساسیت به تقویت واکیونی و کور (2020) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و AMOS-24 صورت گرفت. ارزیابی مدل پژوهش با استفاده از شاخص های برازش مدل معادلات ساختاری و با تکنیک تحلیل مسیر انجام گرفت.
یافته هابررسی ضرایب مسیر نشان داد که اثر سیستم فعال ساز رفتاری (001/0 P=، 26/0-=β)، سیستم بازداری رفتاری (001/0 P=، 31/0-=β) و کارکردهای اجرایی (001/0 P=، 44/0-=β) بر استحکام روانی معنادار بود. به علاوه، استحکام روانی (001/0 P=، 26/0-=β)، کارکردهای اجرایی (001/0P= ، 17/0=β) و سیستم فعال ساز رفتاری (001/0 P=، 16/0=β) قادر به پیش بینی مستقیم اضطراب ریاضی بودند. تعیین معناداری اثر غیرمستقیم نیز حاکی از آن است که استحکام روانی نقش میانجی گری بین سیستم های مغزی- رفتاری و کارکردهای اجرایی (05/0 <p) دارد.
نتیجه گیرینقص در کارکردهای اجرایی و سیستم بازداری رفتاری موجب کاهش سطح استحکام روانی شده و استحکام روانی پایین نیز موجب افزایش سطح اضطراب ریاضی می شود. در مقابل فعالیت بهینه سیستم فعال سازی رفتاری موجب افزایش استحکام روانی و در پی آن کاهش اضطراب ریاضی را در پی دارد؛ بنابراین با شناخت سیستم های مغزی-رفتاری و با هدف قرار دادن دو سازه چتری استحکام روانی و کارکردهای اجرایی می توان اضطراب ریاضی را در بین دانش آموزان کاهش داد.
کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, سیستم های مغزی- رفتاری, اضطراب ریاضی, استحکام روانیObjectiveMathematical anxiety is a common and often debilitating phenomenon that can hinder students' learning and progress in mathematics. Therefore, identifying the influential factors is essential. This research aims to determine the mediating role of Mental Toughness in the relationship between executive functions, Reinforcement Sensitivity Theory, and mathematical anxiety.
MethodsThis research is applied in terms of its objective and correlational in terms of data collection. The study population consisted of high school students studying theoretical subjects in the year 1401-1402 in Zanjan, Iran. A sample of 455 students was selected using multi-stage random cluster sampling. Research variables were measured using the following scales: Mental Toughness (McGeown et al., 2016), mathematical anxiety (Hopko et al., 2003), executive functions (Gioia et al., 2015), and Reinforcement Sensitivity Theory (Vecchione, M., & Corr, 2020). Data analysis was performed using SPSS-26 and AMOS-24 software. The research model was evaluated using structural equation modeling fit indices and path analysis.
ResultsCorrelation coefficients indicated that executive functions and the behavioral activation system were capable of directly predicting mathematical anxiety. Significance of the indirect effect suggests that Mental Toughness mediates the relationship between Reinforcement Sensitivity Theory and executive functions.
ConclusionsDeficits in executive functions and behavioral inhibition systems lead to decreased Mental Toughness, which, in turn, increases mathematical anxiety. In contrast, optimal functioning of the behavioral activation system increases Mental Toughness, subsequently reducing mathematical anxiety. The research findings, including the practical implications and research recommendations, are discussed.
Keywords: Executive Functions, Reinforcement Sensitivity Theory, Mathematical Anxiety, Psychological Resilience -
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی نوجوانان McGeown و همکاران (2016) و آزمون رابطه ی آن با اهمال کاری تحصیلی، اضطراب فراگیر و اضطراب ریاضی در قالب تحلیل مسیر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر زنجان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت حضوری و اجرای کلاسی به مقیاس های مربوطه پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها، به صورت دوفازی و با به کارگیری روش های آماری تحلیل عاملی و تحلیل مسیر انجام شد. در فاز اول پژوهش به بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد یک راه حل شش عاملی، مطابق با شش ویژگی پیشنهادی استحکام روانی یعنی چالش، تعهد، کنترل (زندگی و هیجان) و اعتمادبه نفس (توانایی ها و بین فردی)، نسبت به مدل های رقیب بهترین برازش مدل را دارد. به علاوه همسانی درونی کل مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد. در فاز دوم پژوهش به آزمون اثرات مستقیم و غیرمستقیم استحکام روانی بر اضطراب (فراگیر و ریاضی) و اهمال کاری تحصیلی با به کارگیری تکنیک آماری تحلیل مسیر پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان که استحکام روانی اثر مستقیم بر اضطراب فراگیر، اضطراب ریاضی و اهمال کاری تحصیلی دارد به علاوه استحکام روانی با میانجی گری اضطراب فراگیر بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب ریاضی اثر غیرمستقیم دارد. پیامد یافته های پژوهش ازجمله کاربرد نتایج در مدارس و محیط های تحصیلی و پیشنهاد های پژوهشی برای مطالعات آتی موردبررسی قرار گرفت.کلید واژگان: استحکام روانی, نوجوانان, اهمال کاری تحصیلی, اضطرابThe aim of this study was to identify the psychometric properties or indicators of the Mental Toughness Scale for Adolescents by McGowan et al. (2016) and examine its relationship with academic procrastination, generalized anxiety, and math anxiety using path analysis. The research sample consisted of 455 high school students in Zanjan City, Iran, who were selected using cluster sampling. Participants completed the relevant scales through in-person administration. Data analysis was conducted in two phases and employing factor analysis and path analysis statistical methods. In the first phase, the psychometric properties of the Mental Toughness Scale were examined. The results revealed that a six-factor solution, in line with the proposed six dimensions of the Mental Toughness Scale (challenge, commitment, control over life and emotions, and self-confidence in abilities and interpersonal relationships), provided the best fit for the competing models. Additionally, the overall internal consistency of the scale was satisfactory, with a Cronbach's alpha coefficient of 0.81. In the second phase, the direct and indirect effects of Mental Toughness on generalized anxiety, math anxiety, and academic procrastination were examined using path analysis. The findings indicated that Mental Toughness has a direct impact on generalized anxiety, math anxiety, and academic procrastination. Moreover, Mental Toughness has an indirect effect on academic procrastination and math anxiety through the mediating role of generalized anxiety. The implications of the study's findings for schools and educational environments, as well as suggestions for future research, were discussed.Keywords: Mental Toughness Scale, Adolescents, Academic Procrastination, Anxiety
-
مقدمه
تاب آوری، به عنوان مولفه ای که نقش مهمی در تحمل سختی های محیط شغلی و زناشویی دارد شناخته می شود. لذا به عنوان سازه اصلی شخصیت شناسایی شده، بنابراین شناسایی متغیرهایی که بتوانند تاب آوری را پیش بینی نمایند مهم است.
روش کارپژوهش حاضر بر اساس هدف، بنیادی و از نظر روش گردآوری داده های توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران زن متاهل بیمارستان ها و مراکز درمانی دولتی استان البرز در سال 1401 تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 400 نفر از بین واحدها و بخش های محتلف درمانی انتخاب شدند. در این تحقیق از پرسش نامه تاب آوری Conner و Davidson (2003)، مقیاس انعطاف پذیری شناختی Dennis و Vanderwaal (2001) و مقیاس صمیمیت زناشویی Bagaroozi (2001) استفاده گردید جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار Amos نسخه ی 24 استفاده شد.
یافته هابرای مسیر انعطاف پذیری شناختی به صمیمیت زناشویی 0/023، برای مسیر انعطاف پذیری شناختی به تاب آوری 0/986 و برای مسیر صمیمیت زناشویی به تاب آوری 0/909 بدست آمد. نسبت بحرانی بین انعطاف پذیری شناختی (0/767 = r)؛ صمیمیت زناشویی (0/796 = r) با تاب آوری که در سطح معنی داری 0/01 رابطه ی مثبت و معنی داری بدست آمد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که داده ها با مدل مفهومی پژوهش برازش دارند. همچنین نقش واسطه گری صمیمیت زناشویی؛ بین انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری تایید شد. باتوجه به نتایج بدست آمده جهت افزایش تاب آوری پرستاران زن متاهل به مسئولین درمانی پیشنهاد می شود به متغیرهای مختلف شناختی، هیجانی و عاطفی این قشر توجه ویژه داشته باشند.
کلید واژگان: تاب آوری, انعطاف پذیری شناختی, صمیمیت زناشویی, پرستاران زن متاهلIntroductionResilience is a component that plays a meaningful role in enduring the hardships of the work and marriage environment. Therefore, it is identified as the main structure of personality, so it is influential to identify variables that can predict resilience.
MethodsThe current research is based on the fundamental goal and the descriptive data collection method of the structural equation model correlation. The statistical population of the research consists of all married female nurses of hospitals and government treatment centers in Alborz province in 1401, who were selected by a multi-stage cluster sampling method of 400 people from different treatment units and departments. In this research, the Conner and Davidson resilience questionnaire (2003), Dennis and Vanderwaal cognitive flexibility scale (2001), and Bagaroozi marital intimacy scale (2001) were used to analyze data from Amos version 24 software.
ResultsFor cognitive flexibility leading to marital intimacy, the value was 2.023. The value for the path of mental flexibility to resilience was 0.986, and for marital intimacy to resilience, it was 0.909. The critical ratio between cognitive flexibility (r= 0.767) and marital intimacy
(r = 0.796) had a positive and significant relationship with resilience at a significance level
of 0.01.ConclusionsThe results showed that the data fit the conceptual model of the research. Also, the mediating role of marital intimacy between cognitive flexibility and resilience was confirmed. According to the results obtained, to increase the resilience of married female nurses, it is suggested to health officials to Different cognitive, emotional and emotional variables of this group should be given special attention.
Keywords: Resilience, Cognitive Flexibility, Marital Intimacy, Married Female Nurses -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال چهاردهم شماره 3 (پیاپی 55، بهار 1403)، صص 29 -50
پژوهش حاضر درصدد بررسی چگونگی بکارگیری سواد تربیتی رسانه ای توسط معلمان در دوران پساکرونا می باشد. در انجام این پژوهش دو گروه مشارکت داشتند: متخصصان حوزه های مربوط به شایستگی های تربیتی رسانهای و معلمان مدارس متوسطه شهر تهران. از گروه متخصصان به روش دردسترس و داوطلبانه نمونهگیری شد و برای انتخاب معلمان، روش طبقهای چندمرحلهای استفاده شد. نمونه مورد استفاده متخصصان 15 نفر و نمونه معلمان 185نفر بود. در فرایند عمل، ابتدا با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مولفه های بکارگیری سواد تربیتی رسانه ای شناسایی و پرسشنامه محقق ساخته طراحی گردید. و در مرحله بعد برای سنجش روایی دراختیار گروه متخصصان قرار گرفت و پس از اطمینان از روایی آن، دراختیار معلمان قرار گرفت تا به سنجش پایایی اقدام شود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی برازش آماری مدل با داده های پژوهش نشان داد که مدل شامل الگوی سه عاملی با بارشدن 28 سوال روی سه عامل مدل نظری آماده سازی درس، اجرای درس و ارزشیابی انطباق داشت. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی مولفه های پرسشنامه بدست آمد که مقدار آن مطلوب و ضرایب زیرمقیاس های آن بین (87/0-81/0) می باشد. به طور کلی نتایج نشان داد که پرسشنامه بکارگیری سواد تربیتی رسانه ای معلم ابزاری معتبر و با پایایی و روایی مطلوب برای سنجش بوده است
کلید واژگان: ارزشیابی, شایستگی های تربیتی رسانه ای, آماده سازی درس, اجرای درسInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:14 Issue: 3, 2024, PP 29 -50The current research was conducted with the aim of identifying the components of utlize media Didactica by teachers in the post-corona era. Two groups participated in this research.The group of experts was sampled by available and voluntary method and cluster sampling method was used to select teachers. The sample used was 15 experts and 185 teachers. In the process of action, first, using a semi-structured interview, the components of using media Didactica were identified and a researcher-made questionnaire was designed. It was given to a group of experts to measure validity, and after confirming its validity, it was given to teachers to measure reliability. The results of the confirmatory factor analysis of the statistical showed that the model included the three-factor model by placing 28 questions on the three factors of the theoretical model "lesson preparation", "lesson implementation" and "evaluation". Using Cronbach's alpha coefficient, the reliability of the questionnaire components was obtained, and its value is favorable and the coefficients of its subscales are between (0.87-0.81). In general, the results showed that teachers have media-educational competencies in three dimensions and its components are:1)teaching-learning process 2) promotion of competence 3)social development are used
Keywords: Evaluation, Media Didactica, Lesson preparation, lesson implementation -
مهارت بینایی- حرکتی برای رشد انسان اساسی و جزء مهم ارزیابی های روان شناختی است و اجازه می دهد که فرد با محیط خود تعامل کافی داشته باشد. جهت سنجش این مهارت مهم بهتر است از ابزاری عینی و استاندارد استفاده نمود. با توجه به این که برای هر ابزار سنجش روانشناختی نیاز به بررسی ویژگی های روانسنجی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی آزمون دیداری حرکتی بندر گشتالت(2) در دانش آموزان 6 تا 12 سال است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مقطع ابتدایی نواحی 4 گانه آموزش و پرورش قم در سال تحصیلی 1401 – 1400 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 374 دختر و 444 پسر از 8 مدرسه انتخاب شدند. برای بررسی پایایی آزمون از روش های بازآزمایی و تنصیف استفاده شد. ضریب پایایی حاصل از بازآزمایی آزمون در مراحل نسخه برداری و یادآوری به ترتیب 85/0 و 78/0 و همچنین میانگین ضریب پایایی تنصیف برابر با 67/0 بدست آمد. برای سنجش روایی آزمون از 3 روش]محاسبه ضرایب همبستگی بین نمرات آزمون بندرگشتالت(2) و آندره -ری(نسخه برداری65/0؛ یادآوری60/0) و سیستم نمره گذاری فراگیر و کوپیتز(نسخه برداری78/0- ؛ یادآوری68/0-)، مقایسه عملکرد کودکان با و بدون اختلال یادگیری[بهره گیری شد. در مجموع با نگاهی اجمالی به نتایج تحقیقات پایایی و روایی انجام گرفته در این پژوهش، می توان آزمون بندر گشتالت(2) با سیستم نمره گذاری فراگیر را به عنوان ابزاری سودمند برای سنجش توانایی دیداری- حرکتی در افراد 6 تا 12 سال به کار برد.
کلید واژگان: روایی, پایایی, آزمون بندرگشتالت2Journal of Psychology, Volume:27 Issue: 4, 2024, PP 416 -426Visual-Motor skill is essential for human development and an important part of psychological evaluations and allows a person to have sufficient interaction with her environment. In order to measure this important skill, it is better to use an objective and standard tool. Since for each psychological assessment tool, it is necessary to check the psychometric properties. The aim of the current research is to investigate the psychometric properties of B.G.V.M.T (2) in students aged 6 to 12 years. The current research was applied in terms of objective and descriptive research method of correlation type. The statistical population of the present study included all primary school students in the 4 educational districts of Qom in the academic year 1400-1401, which were selected by multi-stage cluster sampling, 374 girls and 444 boys from 8 schools. For the reliability of the test, retesting and dividing methods were used. The reliability coefficient obtained from the retesting of the test in the copy and recall phases was 0.85 and 0.78, respectively, and the average reliability coefficient was 0.67. To measure the validity of the test from 3 methods[calculating the correlation coefficients between the test scores of B.G.T (2) and Andre Ray and the inclusive scoring system and Koppitz, comparing the performance of children with and without learning disorders] was used. In general, according to results of the reliability and validity research conducted in this research, we can consider the B.G.T (2) with a G.S.S as a useful tool for measuring V.M ability of children.
Keywords: validity, reliability, Bender Gestalt(II) test -
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر سطح دشواری سوال ریاضی بر روی هیجانات معرفتی (سردرگمی، تعجب، کنجکاوی، لذت، اضطراب، ناامیدی و بی حوصلگی) و مقایسه آن در بین کودکان دختر و پسر پایه پنجم، و ششم با ناتوانی ریاضی (MLD) در مقابل کودکان بدون ناتوانی در طی فعالیت حل مسیله ریاضی بود. روش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس مقاطع ابتدایی و مراکز اختلالات شهر شیراز که با توجه به هدف پژوهش 15 نفر دانش آموز دارای ناتوانی ریاضی (5 دختر و 10 پسر) و 15 نفر دانش آموز قوی (8 دختر و 9 پسر) انتخاب شدند. روش آماری این پژوهش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری بود. نتایج نشان داد که دشواری سوالات هیجان های اضطراب، ناامیدی، بی حوصلگی را در گروه ناتوانی یادگیری نسبت به گروه قوی افزایش داده است. هیجان تعجب با افزایش دشواری سوال در این کودکان افزایش یافته است اما در هیجان کنجکاوی و لذت بین این دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. این یافته ها در مجموع نشان می دهد که دشواری سوالات نقش بسزایی دارد، اما آنچه که از یافته های این پژوهش قابل توجه است نقش پررنگی است که علاوه بر دشواری، ناتوانی ریاضی در شدت بروز این هیجانات از خود نشان داد.
کلید واژگان: هیجانات معرفتی, حل مسیله ریاضی, ناتوانی ریاضی, کودکان ابتداییJournal of Psychology, Volume:27 Issue: 4, 2024, PP 460 -471The purpose of this study was to investigate how the level of difficulty of mathematical questions trigger the epistemic emotions (confusion, surprise, curiosity, enjoyment, anxiety, frustration and boredom) between students with mathematical disability (MLD) and high achievement (HA) during math problem-solving. The method of this study was causal comparative. The statistical population of this study are all students from the 5th and 6th grade in Shiraz, which according to our purpose was: 15 with math disability (5 girls and 10 boys), and 15 with high achievement (8 girls and 9 boys). The statistical method of this study was repeated measures ANOVA and MANOVA. The results showed that the level of difficulty of the questions increased the anxiety, frustration, and boredom of students with math disabilities compared to HA group while the surprise was decreased, but there was no significant difference in the excitement and curiosity between the two groups. These findings show that the difficulty of the questions is significant, but what is remarkable about the findings is the role of math disabilities in addition to the level of difficulty plays in inducing these emotions.
Keywords: Epistemic emotions, Math problem solving, mathematics learning disabilities, elementary school -
پژوهش حاضر با هدف مرور سیستماتیک مطالعات مرتبط با اهمالکاری تحصیلی برای دست یافتن به یک مدل و چارچوب نظری انجام گردید. این پژوهش از نوع مطالعات ثانویه است و با توجه به روش اجرا، مرور سیستماتیک تلقی میشود. بر همین اساس، با جستوجو در پایگاه های اطلاعاتی و مطالعاتی معتبری که در بازه زمانی 1386 تا 1401 (2007-2022) م از جوانب مختلف به موضوع اهمالکاری تحصیلی پرداخته بودند و با تکیه بر روش پریزما، بعد از شناسایی 1645 مقاله و غربال 154 مقاله از میان آنها 43 مقاله برای بررسی انتخاب شدند. نتایج نشان دادند که پیشبینی کننده ها و همبسته های اهمالکاری تحصیلی را میتوان در قالب پنج رویکرد روانشاختی شامل شخصیتی، بافتی محیطی، شناختی عصبی، هیجانی، و انگیزشی ارادی طبقهبندی کرد و پیامدهای آن را در قالب دو بخش درونی و بیرونی قرار داد. این طبقه بندی به ارایه یک مدل پنتاگونی اهمالکاری « چارچوب نظری تحت عنوان منجر شد که در آن، بر تعامل بین رویکردها و » تحصیلی پیامدها تاکید میشود. براساس این نتایج، پیشنهادهایی کاربردی و پژوهشی برای انجام تحقیقات بیشتر در حوزه اهمالکاری تحصیلی غیرفعال و فعال ارایه شد.
کلید واژگان: مرور سیستماتیک, اهمالکاری تحصیلی, مدل پنتاگونی, اهمالکاری غیرفعال, اهمالکاری فعالThe aim of the present study was to systematically reviewing studies related to academic procrastination to identify a model and theoretical framework. This re-search was a secondary study and according to the implementation method was consi-dered as a systematic review. By searching in valid data-bases and studies that have dealt with the issue of academic pro-crastination from various aspects in the period of 2001-2021 and based on the PRISMA method, after identifying 1645 ar-ticles and screening 154 articles, among them 43 articles were selected for review.The results showed that predictors and correlators of academic procrastination were classified in five psychological approaches including: personality, contextual-environmental, cogni-tive- neuro-logical, emotional, and motiva-tional-volitional and categorized by internal and external consequences. The results of this classification led to the presentation of a comprehensive theoretical framework entitled the "Pentagon model of academic procrastin-ation" in which the inter-action between approaches and outcomes were emphasised. Based on these results, practical and research suggestions were provided for further research in the field of academic procrastination (passive and active(.
Keywords: systematic review, academic procrastination, pentagon model, passive procrastination, active procrastination -
مقدمه
تاب آوری بعنوان مولفه ای که نقش مهمی درتحمل سختی های محیط شغلی وزناشویی داردشناخته می شود. لذا بعنوان سازه اصلی شخصیت شناسایی شده، بنابراین شناسایی متغیرهایی که بتواننند تاب آوری را پیش بینی نمایند مهم است.
روش کارپژوهش حاضر ازلحاظ هدف بنیادی واز نظر نحوه جمع آوری اطلاعات توصیفی ازنوع همبستگی بامدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران زن متاهل مراکز درمانی وبیمارستانی دولتی استان البرزندکه 400 نفرشان به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تاب آوری کانور و دیویدسون، مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران، فرم کوتاه پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورن و اسمیت و مقیاس سازگاری زناشویی لاک- والاس استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS 26، و Amos24 استفاده شده است. این پژوهش با شناسه IR.ZUMS.REC.1401.297 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی البرزرسیده است.. رضایت آگاهانه بودن آزمون از شرکت کنندگان دریافت و به آنها اطمینان داده شد که اطلاعات ایشان محرمانه خواهد بود.
یافته هانسبت بحرانی بین انعطاف پذیری شناختی 7/76 = r؛ تنظیم شناختی هیجان 9/72 = r تمایز یافتگی خود 2/71 = r سازگاری زناشویی 6/79 = r با تاب آوری که در سطح معناداری 01/0 رابطه مثبت و معناداری بدست آمد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که داده ها با مدل مفهومی پژوهش برازش دارند. همچنین نقش واسطه گری سازگاری زناشویی؛ بین انعطاف پذیری شناختی، تمایزیافتگی خود و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بر تاب آوری تایید شد. باتوجه به نتایج بدست آمده جهت افزایش تاب آوری پرستاران زن متاهل به مسئولین درمانی پیشنهاد می شود به متغیرهای شناختی، هیجانی و عاطفی این قشر توجه ویژه داشته باشند.
کلید واژگان: تاب آوری, انعطاف پذیری شناختی, تمایزیافتگی خود, تنظیم شناختی هیجان, سازگاری زناشوییIntroductionResilience is known as a component that plays an important role in tolerating the hardships of the occupational and marital environment. Therefore, it is identified as the main construct of personality, so identifying variables that can predict resilience is important.
MethodsThe present study is based on the basic purpose and in terms of the method of collecting descriptive data is correlational with structural equation model. The statistical population of the study included married female nurses in public health centers and hospitals of Alborzand province that 400 of them were selected by multistage cluster sampling method. To collect data, Conor and Davidson Resilience Questionnaire, Denis and Vanderwal Cognitive Flexibility Scale, Cognitive Emotion Regulation Questionnaire Granevsky et al., Short Form Skorn and Smith Self Differentiation Questionnaire, and Locke-Wallace Marital Adjustment Scale were used. To analyze the data, structural equation modeling test and SPSS 26 and Amos24 software were used. This research is IR identifier. ZUMS. REC.1401.297 has been approved by the ethics committee of Alborz University of Medical Sciences. . Participants were given informed consent and were assured that their information would be confidential.
ResultsThe critical ratio between cognitive flexibility (r=76.7), cognitive emotion regulation (r = 72.9.), self-differentiation (r = 71.2), marital adjustment (r = 79.6) and resiliency was found at the significance level of 0.01. The results showed that the data fit with the conceptual model of the research. Also, the mediating role of marital adjustment, between cognitive flexibility, self-differentiation and the cognitive emotion regulation questionnaire on resilience was confirmed. According to the results, to increase the resilience of married female nurses, it is recommended to pay special attention to cognitive, emotional and emotional variables of this class.
ConclusionsAccording to the results of this study, it is suggested to the officials of the treatment staff to pay special attention to cognitive, emotional and emotional variables of this group to increase the resilience of married female nurses.
Keywords: Resilience, Cognitive flexibility, Self differentiation, Cognitive emotion regulation, Marital intimacy -
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بلندمدت متن های توضیحی، تکذیبی و تکمیلی بر تغییر مفهومی دانش آموزان پایه ششم بود. همچنین، نقش تفاوت های جنسیتی در اثربخشی متن ها بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی بررسی شد. تحقیق حاضر به روش آزمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم منطقه 17 تهران بود. از طریق نمونه گیری در دسترس 155 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه متنی منتسب شدند. در مرحله اول، اثربخشی متن ها بر تغییر مفهومی و هیجان های معرفتی باتوجه به تاثیر نقش جنسیت ازطریق اجرای پیش آزمون-پس آزمون مقایسه شد. در مرحله دوم، اثربخشی بلندمدت متن ها بر تغییر مفهومی ازطریق پس آزمون تاخیری انجام شد. ابزارهای تحقیق شامل متن های محقق ساخته و پرسشنامه هیجان های معرفتی (pekrun et al, 2016) بود. روش تحلیل داده های مرحله اول، تحلیل واریانس تک عاملی و تحلیل کوواریانس تک عاملی و در مرحله دوم، t همبسته بود. یافته ها با سطح معناداری 0.05 در مرحله اول نشان داد تاثیر اجرای متن ها هم بر هیجان های معرفتی و هم بر تغییر مفهومی در هر دو نمونه معنادار است. نتایج تفکیکی نشان داد درمورد تاثیر متن ها بر هیجان های معرفتی تفاوت جنسیتی وجود ندارد. ازنظر تاثیر متن ها بر تغییر مفهومی، در نمونه پسران تاثیر متن تکمیلی بر تغییر مفهومی تفاوت معناداری با متن تکذیبی و توضیحی داشت و در نمونه دختران، تاثیر متن تکذیبی بر تغییر مفهومی تفاوت معناداری با متن تکمیلی و توضیحی داشت. یافته های مرحله دوم نشان داد متن ها تاثیر خود را بر تغییر مفهومی در بلندمدت حفظ کرده اند. بر اساس یافته های پژوهش، به نویسندگان کتب درسی و تولیدکنندگان نرم افزارهای آموزشی توصیه می شود استفاده بیشتری از متن های تکذیبی داشته باشند
کلید واژگان: متن توضیحی, متن تکذیبی, متن تکمیلی, تغییر مفهومی, هیجان های معرفتی, تفاوت جنسیتیThe main purpose of the study was to investigate the long- term effectiveness of expository text, refutational text and augmented text on conceptual change changes in elementary students (a combination of male and female students). Besides, the subordinate purpose of the study was to investigate the role of gender differences between male students and female students in the effectiveness of expository text, refutational text and augmented text on conceptual change and epistemic emotions on elementary students. Refutation text has been described by Guzzetti (2000) as one of the most effective means of producing cognitive conflict that can result in a change in readers' misconceptions, which means conceptual change. These texts traditionally contain three core features: (1) a common misconception is stated (e.g., Many people believe that if you drop a coin while walking in a forward direction along a straight path, the coin will land on the ground directly beneath the point from which it was released); (2) the misconception is refuted (However, the coin will actually move forward as it falls, landing some distance ahead of its point of release), and (3) evidence is described that supports the currently-accepted scientific explanation (Newtonian mechanics explain that when the coin is dropped, it continues to move forward at the same speed as the walking person because no force is acting to change its horizontal velocity). From an educational perspective, the effectiveness of refutation text has been attributed to increasing students’ awareness of their own conceptions in relation to scientific ones. This awareness, which involves the recognition of their own conceptions as limited and scientific ones as correct, is an essential condition for conceptual change. From a cognitive perspective, the co-activation principle, posited by van den Broek and Kendeou (2008), offers the ground for understanding how a refutation text supports conflict detection between prior knowledge and new scientific information. It postulates that by explicitly presenting misconceptions and scientific conceptions in close proximity to each other, a refutation text induces their co- activation in readers’ working memory, which in turn, facilitates the detection of conflicts and efforts to resolve them. By using the cognitive theory of multimedia learning (CTML), which posits learning from text and graphic is potentially superior to learning from text alone, an augmented text was produced. This augmented text consists of a refutation text added to an appropriate graphic. Like refutation text material, a refutation graphic should be designed to activate a misconception, refute it, and then present the correct conception. The combination of a refutation text and a refutation graphic may represent an optimal tool for knowledge revision. For multimedia learning to occur, information provided by texts should be integrated with information provided by graphics. Some crucial processes should be activated for effective multimedia learning. Specifically, selection and organization processes in the verbal and pictorial subsystems lead to the generation of a text-based model and a picture-based model. These models must then be integrated into a one-to-one mapping process, which also involves prior knowledge. The research method was experimental. The statistical population consisted of all 6th grade elementary students in region 17 in Tehran during the 1399-1400 school year. A sample of 155 students (77 female students and 78 male students) was selected from the statistical population. The sampling method was at-hand sampling. Their average age was 11.9 years. From a socio-economical point of view, most of them were middle class or indigent. According to three types of texts, students were accidentally divided into three groups: expository text group, refutational text group, and augmented text group. In the expository text group, there were 52 students (27 female students and 25 male students); in the refutational text group, there were 50 students (24 female students and 26 male students); and in the expository text group, there were 53 students (26 female students and 27 male students). In the first phase, in order to investigate the role of gender differences between male and female students, pretest- immediate posttest method was used. In the second phase, a delayed post- test was used in order to investigate the long- term effectiveness of texts on conceptual change. Research instruments were Epistemic Emotions Scale (pekrun et al., 2016), researcher made texts (expository text, refutational text, and augmented text) and researcher made knowledge questionnaire (these texts and questionnaire were made under supervision of supervisors and expert teachers and passed a pilot study by researcher). Differences in knowledge questionnaire grade between pretest and posttest were used to examine the conceptual change. The data were analyzed using one- way analysis of variance (to study the effectiveness of three types of texts on epistemic emotions) and one- way analysis of covariance (to study the effectiveness of three types of texts on conceptual change) in the first phase and dependant T-test in the second phase. The first phase generally showed refutational text, and augmented text have significant effects on both conceptual change and epistemic emotions in both male and female groups, but expository text has not. Secernment results showed significant differences in epistemic emotions between refutation group and expository group and also between augmented group and expository group in both male and female groups. Therefore, there are no gender differences in this part. Moreover, regarding the effectiveness of texts on conceptual change, in the male group, differences in conceptual change between both refutation group and augmented group, as well as between expository group and augmented group, were significant. In the female group, differences in conceptual change between the refutation group and both the augmented group and the expository group were significant; besides, differences between the augmented group and the expository group were significant too. The delayed posttest results in the second phase showed that differences in conceptual change between immediate posttest and delayed posttest are not significant. Thus, texts have long- term effects on conceptual change. These results are very important and applicable to writers, especially who write academic books and suggest them use more refutational and augmented texts; the results might be useful for filmmakers and suggest them use refutational methods in producing scientific movies and cartoons.
Keywords: Expository Text, refutation text, augmented text, conceptual change, Epistemic Emotion, Long- Term Effectiveness, gender differences -
هدف پژوهش حاضر ، بررسی وتحلیل محتوای کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی با رویکرد مکاشفه هوش موفق و فراهم آوردن اطلاعات وارایه پیشنهادهایی به برنامه ریزان به منظور بهبود واصلاح این کتاب بوده است.. جامعه آماری پژوهش، کتاب درسی فارسی چهارم ابتدایی در سال تحصیلی 1401 است که با توجه به ماهیت موضوع پژوهش و محدودیت جامعه آماری از نمونه گیری صرف نظر شده، کل آن ها به عنوان نمونه در نظر گرفته شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای کتب درسی است که پس از مطالعه مبانی نظری و بسترهای قانونی تهیه و تدوین شده است ،روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان مربوطه تعیین گردیده است. ابزار اندازه گیری چک لیست مبتنی بر واحد تحلیل محتوا ؛متن ،عکس،پاراگراف و تمرین بوده است. نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی وشاخص انتروپی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند .از محاسبه ضریب انتروپی بر اساس فرمول شانون استفاده شدکه نشان داد که مبتنی بر سه بعد هوش موفق که شامل هوش تحلیلی ،خلاق و عملی است بیشترین وزن مربوط به سازگاری با محیط ،توانمندی در تحلیل، تعامل استفاده از مهارت عملی، کاوشگری و یادگیری مستمر است
کلید واژگان: تحلیل محتوا, هوش موفق, پایه چهارم ابتدایی, انتروپیThe aim of the current research was to analyze the content of the fourth grade Persian book with the approach of revealing successful intelligence and to provide information and suggestions to the planners in order to improve and correct this book. Considering the nature of the research topic and the limitation of the statistical community, sampling has been omitted, and all of them have been considered as samples. The data collection tool is the content analysis list of textbooks, which was prepared and compiled after studying the theoretical foundations and legal frameworks, and its validity was determined by educational science specialists and relevant experts. The checklist measurement tool was based on the content analysis unit: text, photo, paragraph and exercise. The research results have been investigated and analyzed using descriptive statistics and entropy index. Entropy coefficient was calculated based on Shannon's formula, which showed that based on the three dimensions of successful intelligence, which includes analytical, creative and practical intelligence, the most weight is related to adaptability. With the environment, the ability to analyze, interact, use practical skills, exploration and continuous learning
Keywords: Content analysis, successful intelligence, fourth grade, Entropy -
پژوهش حاضر باهدف تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس خودگزارش دهی درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی بریف-ویراست دوم در دانش آموزان دوره متوسطه دوم، انجام شد. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر زنجان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت حضوری و اجرای کلاسی به مقیاس های کارکردهای اجرایی جیووا و همکاران (2015)، اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (2006) و ثبات قدم داکورث و کویین (2009) پاسخ دادند.تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss-25، Amos-24 و با بکارگیری روش های آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که در مقایسه با مدل های رقیب تک عاملی و دوعاملی، مدل سه عاملی (شاخص شناختی،رفتاری و هیجانی) با هفت مولفه (بازداری، خودنظارتی، تغییر، کنترل هیجانی، حافظه کاری، برنامه ریزی/سازماندهی، تکمیل تکالیف) برای دانش آموزان ایرانی از برازش قابل قبولی برخوردار است. همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0، شاخص ها بین7/0 تا 9/0 و برای مولفه ها نیز بین 6/0 تا 8/0 به دست آمد. به منظور برآورد روایی ملاکی، ضرایب همبستگی شاخص ها و خرده مقیاس ها با مقیاس های اختلال اضطراب فراگیر و ثبات قدم به ترتیب به شکل مثبت و منفی معنادار بودند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه ی فارسی مقیاس خودگزارش دهی کارکردهای اجرایی، جهت سنجش کارکردهای اجرایی نوجوانان ایرانی از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می تواند ابزار معتبری در موقعیت های آموزشی، پژوهشی و بالینی باشد.
کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, مقیاس خودگزارش دهی بریف, دانش آموزان, اعتبار یابیThis study aimed to determine the psychometric properties of the Persian version of the Brief Self-Report Measure of Executive Functioning Version 2 (BRIEF-2) in high school students. The sample included 455 high school students from Zanjan city who were selected through cluster sampling. Participants completed the self-report measures of the Gioia and colleagues' (2015) Behavior Rating Inventory of Executive Functioning (BRIEF), General Anxiety Disorder Questionnaire (GADQ) (Spitzer et al., 2006), and Grit Scale (Duckworth & Quinn 2009) through face-to-face classroom administration. The data were analyzed using SPSS-25 and AMOS-24 software, and statistical methods including Cronbach's alpha, Pearson correlation, and confirmatory factor analysis (CFA). The results of the CFA indicated that the three-factor model (cognitive, behavioral, and emotional) with seven subscales (inhibition, self-monitoring, shifting, emotional control, working memory, planning/organizing, and task completion) had an acceptable fit for Iranian students in comparison with one- and two-factor models. The internal consistency reliability of the total scale was 0.93, and for subscales ranged from 0.70 to 0.90. The criterion validity validity of the BRIEF-2 was supported by significant correlations with the GADQ and grit Scale. Overall, the Persian version of the BRIEF-2 demonstrated desirable psychometric properties and could be a reliable tool for assessing executive functioning in Iranian adolescents in educational, research, and clinical settings.
Keywords: Executive Functioning, Brief Self-Report Measure, High School Students, Validation -
هوش یکی از توانایی های مهم در انسانی و در مسیر پیشرفت افراد، نقش به سزایی دارد. هر آنچه بتواند باعث افزایش هوش شود، بر موفقیت افراد تاثیر گذار است. بررسی هوش جوامع و عوامل تاثیرگذار بر آن از اهمیت وافری برخوردار می باشد. هدف از انجام این پژوهش این است آیا آموزش فلسفه کودک و نوجوان می تواند به عنوان یک مداخله موثر در افزایش هوش موفق، هوش هیجانی و خرد دانش آموزان قرار بگیرد. طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل دانش آموزان مقطع چهارم ابتدایی دخترانه شهر تهران بود که یک مدرسه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه، 20 دانش آموز دختر با میانگین سنی 10 سال، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. اعضای گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش فلسفه کودک و نوجوان قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه هوش موفق گوریگور و استرنبرگ، (2002)؛ پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1995)؛ پرسشنامه خرد آردلت (2004)؛ بوده است. یافته های حاصل از پژوهش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر هوش موفق و هوش هیجانی موثر بوده است اما آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر خرد موثر نبوده و بنابراین آموزش فلسفه کودک و نوجوان می تواند به عنوان یک مداخله موثر در افزایش هوش موفق و هوش هیجانی دانش آموزان مورد استفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: فلسفه کودک و نوجوان, هوش موفق, هوش هیجانی, خردJournal of Psychology, Volume:27 Issue: 2, 2023, PP 206 -214Intelligence is one of the most important human abilities and plays a significant role in people's progress. Anything that can increase intelligence affects people's success. Examining the intelligence of societies and the factors affecting it is extremely important. The purpose of this research is whether teaching philosophy to children and teenagers can be an effective intervention in increasing successful intelligence, emotional intelligence and wisdom of students. The design of the current research was semi-experimental and pre-test-post-test with a control group. The statistical population of the research included fourth grade elementary school students in Tehran, a school was selected using available sampling method and considering the inclusion criteria, 20 female students with an average age of 10 years were selected and They were randomly placed in two experimental and control groups. The tools used in this research include Gorigor and Sternberg's successful intelligence questionnaire (2002); Schering Emotional Intelligence Questionnaire (1995); Ardlet's Wisdom Questionnaire (2004); have been. The findings from the analysis of covariance showed that philosophy education for children and adolescents was effective on successful intelligence and emotional intelligence, but philosophy education for children and adolescents was not effective on wisdom, and therefore philosophy education for children and adolescents can be an effective intervention in increasing Successful intelligence and emotional intelligence of students should be used.
Keywords: Children's, adolescent philosophy, successful intelligence, emotional intelligence, wisdom -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تجارب مادرانی است که فرزندانشان از آموزش مجازی در دوران کرونا بهره برده اند. روش انجام پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش تمامی مادران دارای فرزند مقطع تحصیلی ابتدایی در شهر تهران می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند 18 نفر از این مادران در پژوهش شرکت کرده اند. جهت بررسی تجربه زیسته مادران از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل محتوای موضوعی انجام گرفت. یافته های پژوهش در چهار دسته، چالش های آموزش آنلاین (اقتصادی، زیرساختی، خانوادگی، آموزشی و تعهد حرفه ای)، معایب آموزش برخط (تکنولوژی، تحصیلی و روانشناختی)، مزایای آموزش مجازی (خانوادگی، فردی) و راهکارهای ارایه شده (تعاملی و آموزشی) حاصل شد. نتایج نشان داد، آموزش مجازی زیرساخت های لازم جهت آموزش کامل و مناسب را نداشته و بهتر است راهکارها و بسترهای مناسب را برای این نوع آموزش فراهم سازند و از خانواده ها نیز در ارتقای آموزش بهره لازم را ببرند.
کلید واژگان: پاندمی کرونا, تجربه زیسته, چالش های آموزش آنلاین, مادران دارای فرزند دوره ابتداییAimThe purpose of this study is to investigate the experiences of mothers whose children have benefited from virtual education during the corona. The research method is qualitative and phenomenological. The study population is all mothers with primary school children in Tehran. 18 of these mothers participated in the study by purposive sampling. Semi-structured interviews were used to examine the mothers' lived experience and data analysis was performed by thematic content analysis. The research findings were obtained in four categories: online education challenges (economic, infrastructure and family), disadvantages of online education (technology, education and psychology), advantages of virtual education (family, individual) and solutions (interactive and educational). The results showed that virtual education does not have the necessary infrastructure for complete and appropriate education and it is better to provide appropriate solutions and contexts for this type of education and to benefit families in promoting education.
Keywords: Lived Experience, mothers with primary school children, online education challenges, Corona pandemic -
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر خلاصه برداری بر صحت فرادرک مطلب و صحت تنظیم دانش آموزان بود. نظارت بر درک مطلب عامل مهمی در بهبود عملکرد یادگیرندگان است بااین حال بسیاری از دانش آموزان در نظارت بر درک مطلب و تنظیم یادگیری خود دچار مشکل هستند.روشروش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان تهران بود. برای این منظور 36 دانش آموز به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. در پیش آزمون، شرکت کنندگان پس از مطالعه متن امتحانی، نمره خود را در امتحان پیش بینی کرده و پاراگراف هایی که نیازمند مطالعه مجدد بود را مشخص کردند. سپس آزمونی از محتوای متن گرفته شد تا صحت پیش بینی شرکت کنندگان مشخص گردد. در پس آزمون نیز روند کار به همین ترتیب بود با این تفاوت که پس از مطالعه متن، گروه آزمایش اقدام به خلاصه برداری از متن نمود و گروه کنترل تنها به مطالعه متن پرداخت.یافته هانتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد نمرات صحت نظارت و صحت تنظیم در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری بالاتر بود. (01/0>P)نتیجه گیریبه نظر می رسد ارایه نشانه های تشخیص پذیر در قالب انجام یک فعالیت، با درگیر کردن دانش آموزان در فرآیند نظارت، ارزیابی آنها را از درک مطلب خود واقعیت بخشیده و فرآیند تنظیم را در آنها بهبود می بخشد.کلید واژگان: خلاصه برداری, صحت فرادرک مطلب, صحت تنظیم, دانش آموزانObjectiveMeta-comprehension is an important factor in improving students' performance; however, many students have problems in meta-comprehension and regulating their learning.This study aimed to investigate the effect of summarizing on meta-comprehension accuracy and regulation accuracy in students.MethodThe research method was semi-experimental with a pretest-posttest design with an unequal control group. The statistical population was male students in the sixth grade of Tehran. 36 students were selected by available sampling method and assigned into control and experimental groups, randomly. In the pretest, after studying the text, the participants predicted their score in the exam and identified the paragraphs that need to be read again. Then, an exam was taken from the text to determine the accuracy of their predictions. In the post-test, the procedure was the same, except that the experimental group summarized the text, after studying the text, but the control group only studied the text.FindingsThe results showed that the accuracy of monitoring and regulation in the experimental group was significantly higher than the control group in the post-test (p<0/01).ConclusionIt seems that presenting diagnostic cues in the form of producing an activity, by engaging the students in the monitoring process, makes realistic students' judgment of their comprehension and improves the regulation process in them.Keywords: Summarizing, Meta-Comprehension Accuracy, Regulation Accuracy, Students
-
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر متن های توضیحی، تکذیبی و تکمیلی بر تغییرمفهومی و هیجان های معرفتی دانش آموزان پسر دوره ابتدایی است که با روش آزمایشی صورت پذیرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان ششم ابتدایی پسر منطقه 17 تهران است. ازبین مدارس ناحیه مذکور، دو مدرسه به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نمونه شامل 78 داوطلب است که به صورت تصادفی 25 نفر به گروه توضیحی، 26 نفر به گروه تکذیبی و 27 نفر به گروه تکمیلی منتسب شدند. مراحل اجرا به شکل پیش آزمون-پس آزمون و ابزارهای تحقیق شامل متن های توضیحی، تکذیبی و تکمیلی محقق ساخته و پرسشنامه هیجان های معرفتی پکران (2016) است. تغییرمفهومی ازطریق محاسبه اختلاف سطح دانش، قبل و بعد از مطالعه متن ها به دست آمد. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغییره انجام شد. یافته ها درسطح معناداری 0.05 نشان داد تاثیر متن ها هم بر تغییرمفهومی و هم بر هیجان های معرفتی معنادار است. نتایج تفکیکی گروه ها حاکی ازآن است که تفاوت بین هیجان گروه تکذیبی و توضیحی، همچنین بین گروه تکمیلی و توضیحی معنادار بوده و تفاوت بین هیجان گروه تکذیبی و تکمیلی معنادار نیست. به علاوه، تفاوت سطح تغییرمفهومی ناشی از اجرای متن ها، بین گروه تکذیبی و تکمیلی، همچنین بین گروه توضیحی و تکمیلی معنادار بوده و تفاوت سطح تغییر مفهومی بین گروه تکذیبی و توضیحی غیرمعنادار است. این نتایج نشان می دهد نویسندگان کتاب های درسی باید توجه بیشتری به متن های تکذیبی داشته باشند. همچنین، تدوین گران و طراحان آموزشی باید تصاویر مناسب بیشتری در متن درس ها بگنجانند.
کلید واژگان: متن توضیحی, متن تکذیبی, متن تکمیلی, تغییر مفهومی, هیجان معرفتیThe objective of the study was to investigate the effectiveness off expository, refutational and augmented texts on conceptual change and epistemic emotions on elementary student boys. The research method was experimental. A sample of 78 students was selected between all 6th grade elementary student boys in Tehran during 1399-1400 school year, through at hand sampling method. They were randomly assigned into three groups, 25 students in expository group, 26 students in refutation group, and 27 students in augmented group. The research design was pretest- posttest, and instruments were Epistemic Emotions Scale (pekrun et al.,2016) and researcher made texts. The data were analyzed by using multiple analysis of covariance. The results showed texts have significant effects on both conceptual change and epistemic emotions. Secernment results showed significant differences of epistemic emotions between refutation group and expository group and also between augmented group and expository group. Moreover, differences of conceptual change between both refutation group and augmented group and between expository group and augmented group were significant.
Keywords: expository text, refutation text, augmented text, conceptual change, epistemic emotion -
مقدمه
مطالعه حاضر با تکیه بر مدل نظام خویشتن در رشد انگیزش، به بررسی اثرات حمایت ادراک شده از سه عامل اجتماعی (والدین، معلمان و همسالان) بر احساس خودارزشمندی، بهزیستی ذهنی و ابعاد درگیری تحصیلی با نقش تعدیل کنندگی جنسیت و پایگاه اجتماعی اقتصادی بر روی 578 دانش آموز (271 پسر و 307 دختر) واقع در دوره ی گذار تحصیلی متوسطه دوم شهر تهران پرداخت.
روش کارشرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس های ادراک حمایت سانگ و همکاران (2015)، درگیری تحصیلی ریو و تسنگ(2011)، خودارزشمندی (روزنبرگ،1965) و بهزیستی ذهنی داینر (1984) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که اولا ادراک حمایت بوسیله ی هرسه عامل اجتماعی (والدین، معلمان و همسالان) به طور مثبت پیش بینی کننده احساس خودارزشمندی، بهزیستی ذهنی و درگیری تحصیلی دانش آموزان است. ثانیا بررسی با بررسی مدل نظری مشخص شد که اثر غیر مستقیم و معنادار ادراک حمایت بر ابعاد درگیری تحصیلی بوسیله ی هردو متغیر بهزبیستی ذهنی و احساس خودارزشمندی واسطه گری می گردد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که جنسیت دارای نقش تعدیل کنندگی و جایگاه اجتماعی اقتصادی فاقد این نقش بود.
نتیجه گیریاین پژوهش بر اهمیت هدف قرار دادن هر سه عامل اجتماعی در مداخلات چند سطحی با هدف بهینه سازی درگیری تحصیلی، بهزیستی ذهنی و احساس خودارزشمندی دانش آموزان این دوره از انتقال تاکید می کند.
کلید واژگان: ادراک حمایت اجتماعی, ابعاد درگیری تحصیلی, دوره ی گذار, ادراک خودارزشمندی, بهزیستی ذهنی, جنسیت, پایگاه اقتصادی- اجتماعیThis study emphasizes the importance of targeting three social factors: parents, teachers and peers in multilevel interventions with the aim of optimizing academic engagement, subjective well-being and students' perception of self-worth during the transition to high school. Based on the self-system model of motivational development, effects of perceived social support of three social factors (parents, teachers, and peers) on dimensions of academic engagement with the mediating role of Subjective well-being and self-worth were examined. the role of gender moderation and socio-economic status were also measured.
MethodThis study focused on 578 students (307 girls and 271 boys) who studied in the first year of Tehran’s high schools which were selected by available sampling method. Song et al’s perception of social support scale (2015), Reeve’s academic engagement scale (2013), Rosenberg’s self-worth scale (1985) and Diner’s subjective well-being scale (1984) were used to gather the data for analysis using structural equation modeling.
ResultsResults showed that perception of support by all three social factors (parents, teachers, and peers) positively predicts students' perception of self-worth, subjective well-being and academic engagement. Also, it was determined by examining the theoretical model that the indirect and significant effect of perception of social support on academic engagement is mediated by both variables of subjective well-being and self-worth. The results of hierarchical regression indicated the role of gender moderation and the lack of significance of this role for socio-economic status.
Keywords: Perceived social support, academic engagement, transition into high school, perceived self-Worth, subjective well-Bing, gender, socio-economic-status -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مدیریت اضطراب امتحان بر ذهنآگاهی، انعطافپذیری روانشناختی و تابآوری در دانشآموزان دارای اضطراب امتحان بود. پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و جامعهی آماری پژوهش شامل دانشآموزان دختر مقطع متوسطهی اول شهرستان رشت در سال تحصیلی98-99 بود که پس از اجراء آزمون تشخیصی جهت شناسایی دانشآموزان دارای اضطراب امتحان، 34 نفر انتخاب و تصادفا در دو گروه 17 نفرهی کنترل و آزمایش گماشته شدند. پرسشنامهی اضطراب امتحان، مقیاس ذهنآگاهی، پرسشنامهی انعطافپذیری روانشناختی و مقیاس تابآوری، به عنوان پیشآزمون توسط دو گروه تکمیل شد و بعد از 9 جلسهی آموزش اضطراب امتحان، مجددا به عنوان پسآزمون در اختیار دو گروه قرار گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد آموزش اضطراب امتحان بر بهبود انعطافپذیری روانشناختی و تابآوری موثر است اما تاثیری معناداری بر ذهنآگاهی مشاهده نشد. این نتایج، کاربردهای ضمنی برای معلمان و دستاندرکاران آموزش دارد.
کلید واژگان: اضطراب امتحان, ذهن آگاهی, انعطاف پذیری روان شناختی, تاب آوریJournal of Psychology, Volume:26 Issue: 4, 2023, PP 386 -395The purpose of this study was to investigate the effect of test anxiety management training on the mindfulness, psychological flexibility and resilience in students with test anxiety. The design of this study was quasi-experimental with pre-test-post-test and control group, and the population of the study included all female high school students in Rasht in the academic year of 2019-2020, who after performing a diagnostic test in order to identify students with test anxiety, the 34 participants were assigned randomly in control and experimental groups of 17. Test Anxiety Questionnaire, Mindful Attention Awareness Scale, psychological flexibility questionnaire and Connor-Davidson Resilience Scale were completed, as the pre-test, by both groups, and after nine test anxiety training sessions, were given again to the groups, as the post-test. The data were analyzed by one-way ANCOVA. The results indicated that test anxiety training is effective to improve psychological flexibility and resilience, but no significant effect was observed on mindfulness. These findings have implicit applications for teachers and educators.
Keywords: Test anxiety, Mindfulness, Psychological flexibility, Resilience -
زمینه و هدف
یکی از مهمترین برنامه درسی در کشور ما، برنامه درسی فارسی است که از کلاس اول تا پایان متوسطه به صورت مستقیم جزء موضوعات درسی همه دانش آموزان است. هدف از تحقیق حاضر بررسی وتحلیل محتوای کتاب فارسی پایه چهارم ابتدایی با رویکرد مکاشفه هوش معنوی و فراهم آوردن اطلاعات و ارایه پیشنهادهایی به برنامه ریزان به منظور بهبود واصلاح این کتاب بوده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی و به طور مشخص مبتنی بر تحلیل محتوا کیفی است. جامعه آماری این تحقیق عبارت بوده است ازکتاب فارسی چهارم ابتدایی می باشد . برای بررسی داده ها و اطلاعات از روش های آمار توصیفی و محاسبه ضریب انتروپی بر اساس فرمول شانون استفاده شد.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد نشان داد که بیشترین وزن مربوط به حس معنا بخشیدن به زندگی ، احترام ومهربانی ، ارزش افرینی ، مثبت اندیشی وتعالی محوری بوده است.
نتیجه گیریمولفه های اثرگذار در تقویت هوش ممعنوی شامل معنا بخشیدن به زندگی وادراک تعالی افرینی وارزش افرینی وتقویت مثبت اندیشی بدست آمده است. بنابراین، هوش معنوی باید یکی از کارکردهایی باشد که کارشناسان برنامه ریزی درسی آموزش وپرورش در کتاب های درسی باید توسعه دهند.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, هوش معنوی, ارزش افرینی, تعالی محوریBackground and AimOne of the most important curricula in our country is the Persian curriculum, which is directly part of the subjects of all students from the first grade to the end of high school. The purpose of the current research was to analyze the content of the fourth-grade Persian book with the revelation of spiritual intelligence and to provide information and offer suggestions to the planners to improve and correct this book.
MethodsThe current research is descriptive in terms of practical purpose, in terms of data collection, and is specifically based on qualitative content analysis. The statistical population of this research consists of the fourth-grade Persian books. Descriptive statistics and entropy coefficient calculations based on Shannon's formula were used to check the data and information.
ResultsThe results of data analysis showed that the highest weight was related to the feeling of giving meaning to life, respect and kindness, creating value, positivity and excellence.
ConclusionThe effective components in strengthening spiritual intelligence including giving meaning to life, perception of creative excellence, creative value and strengthening of positive thinking have been obtained. Therefore, spiritual intelligence should be one of the functions that education curriculum planning experts should develop in textbooks.
Keywords: Content analysis, spiritual intelligence, value creation, excellence -
هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی عاملی و پایایی پرسشنامه ساختار هدفی کلاس و ارتباط آن با هیجان های تحصیلی دانش آموزان است. این پرسشنامه توسط میدگلی و همکاران (2000) ساخته شده است. به همین منظور به طور تصادفی 400 دانش آموز دختر و پسر از بین دبیرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد، انتخاب شدند. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرانباخ و برای تعیین روایی عاملی آن از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. همسو با نتایج پژوهش میدگلی و همکاران(2000) مطالعه حاضر نشان داد که این پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار است و ضرایب آلفای کرانباخ در زیر مقیاس های آن بین 79/0 تا 90/0 است. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی موید آن است که ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های نیکویی برازش، مدل را تایید می-کنند. همچنین نتایج نشان داد ساختار هدفی تبحری و ساختار هدفی عملکردی- رویکردی با هیجان های مثبت(لذت از کلاس و امیدواری در کلاس) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. ساختار تبحری با هیجانهای منفی(خستگی از کلاس و اضطراب در کلاس)، رابطه منفی دارد درحالیکه رابطه بین ساختار هدفی عملکردی- رویکردی و هیجان های منفی معنادار نبوده است. علاوه براین، ساختار هدفی عملکردی-اجتنابی با هیجان های منفی رابطه مثبت و با هیجان های مثبت رابطه منفی دارد. بنابراین،این پرسشنامه می تواند ابزار مناسبی برای ارزیابی ادراک دانش آموزان از ساختار هدفی کلاس باشد و ساختار هدفی کلاس در چگونگی هیجان های دانش آموزان نقش اثرگذاری دارد.
کلید واژگان: ساختار هدفی کلاس, روایی عاملی, پایایی, هیجان های تحصیلی مثبت و منفیThe purpose of the present study was to investigate the factor validity and reliability of the class structure goal questionnaire and its relationship with students' academic emotion. This questionnaire was developed by Midgley et al. (2000). For this purpose, 400 male and female students were selected randomly from Kohgiluyeh and Boyerahmad Province high schools. To test the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha coefficient was used and exploratory and confirmatory factor analysis was used to determine its validity. In line with the results of the research Midgley et al. (2000)present study showed that the questionnaire had acceptable internal consistency and Cronbach's alpha coefficients in its sub-scales ranged from 0.79 to 0.91. Also, the results of exploratory and confirmatory factor analysis confirm that the structure of the questionnaire has an acceptable fit with the data and all the goodness indicators of fit are validated by the model. The results also showed that there is a positive and significant relationship between the goal structure of mastery and the goal-oriented performance-approach with positive emotions (enjoyment from class and hope in the classroom). The structure of mastery has a negative relationship with negative emotions (class boredom and anxiety in the class), while the relationship between the performance-approach goal structure and negative emotions has not been meaningful. In addition, the performance-avoidance goal structure has a negative relationship with negative emotions and has a negative relationship with positive emotions. Therefore, this questionnaire can be a useful tool for evaluating student perceptions of the class goal structure
Keywords: classroom goal structure, factor validity, Validity, positive, negative academic -
رابطه بین هوش سازمانی و عملکردسازمانی با میانجیگری خلاقیت (مورد مطالعه : سازمان نظام مهندسی شهر قزوین)
هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختاری نقش میانجی خلاقیت در رابطه بین هوش سازمانی و عملکردسازمانی در میان مهندسان شاغل در شهر قزوین می باشد.روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی است و جامعه آماری پژوهش،شامل کلیه مهندسان عمران شاغل با سابقه کار بیش از 10 سال و عضو سازمان نظام مهندسی شهر قزوین می باشد که در مجموع 1000 نفر بودند. حجم نمونه 278 نفر بود که با استفاده از جدول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار جمع آوری داده ها،پرسشنامه های استاندارد هوش سازمانی کارل آلبرشت، عملکرد سازمانی هرسی وگلدسمیت و پرسشنامه خلاقیت سازمانی است که بین افراد نمونه توزیع شده است.آزمونهای روایی و پایایی با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شد و فرضیه های پژوهش با استفاده از روش SEM و با کمک نرم افزار PLSمورد آزمون قرار گرفتند.نتایج حاکی از آن است که ضریب معناداری سه مسیر میان متغیرهای هوش سازمانی، خلاقیت و عملکردسازمانی (2.505،7.544،5.147) از 1.96 بیشتر هستند که این مطلب نشان دهنده این امر است که تاثیر مستقیم هوش سازمانی بر عملکرد سازمانی و همچنین تاثیر غیر مستقیم هوش سازمانی بر عملکردسازمانی از طریق متغیر میانجی خلاقیت، با سطح اطمینان 0.95 معنادار بوده و باعث تایید فرضیات پژوهش می شود.ضمنا بر اساس نتایج پژوهش تمامی مولفه ها بطور جداگانه رابطه مثبت و معنی داری با خلاقیت بر اساس ضریب همبستگی پیرسون داشتند.در نتیجه اعضای نظام مهندسی شهر قزوین در محیط رقابتی امروز در راستای بهبود عملکرد سازمانی باید بر استقرار و پیاده سازی هوش سازمانی و توجه به مولفه های خلاقیت اهتمام ورزند.
کلید واژگان: هوش سازمانی, عملکردسازمانی, خلاقیتThe relationship between organizational intelligence and organizational performance with the mediation of creativityThe purpose of this research is to analyze the structural analysis of the mediating role of creativity in the relationship between organizational intelligence and organizational performance among engineers working in Qazvin city. The current research method is descriptive and correlational, and the statistical population of the research includes all working civil engineers with more than 10 years of work experience and members of Qazvin Engineering System Organization, which were 1000 people in total. The sample size was 278 people who were selected using Cochran's table and random sampling method. Data collection tools are the standard questionnaires of Karl Albrecht's organizational intelligence, Hersey and Goldsmith's organizational performance, and the organizational creativity questionnaire that was distributed among the sample. Validity and reliability tests were performed using SPSS software, and research hypotheses were tested using SEM method with the help of PLS software. The results indicate that the coefficient of significance of the three paths between the variables of organizational intelligence, creativity and organizational performance (2.505, 7.544, 5.147) are greater than 1.96, which indicates that the direct effect of organizational intelligence on organizational performance and also the indirect effect Organizational intelligence on organizational performance through the mediating variable of creativity is significant with a confidence level of 0.95 and confirms the hypotheses of the research. Also, based on the results of the research, all the components separately had a positive and significant relationship with creativity based on the Pearson correlation coefficient. As a result, the members of the engineering system of Qazvin city in today's competitive environment, in order to improve organizational performance, should pay attention to the establishment and implementation of organizational intelligence and pay attention to the components of creativity.
Keywords: Organizational Intelligence, Organizational Performance, Creativity -
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رویکرد معلمان به تدریس بر اساس هیجانات پیشرفت معلمان و خلاقیت هیجانی آنان با میانجی گری خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم است. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در آن با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری روابط بین متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان شامل 501 معلم (298 مرد و 203 زن) با دامنه سنی 24 تا 56 سال از بین جامعه آماری معلمان آموزش وپرورش شهرستان های پارسیان، عسلویه، بخش های شیبکوه، کوشکنار و چاه مبارک در استان های هرمزگان و بوشهر به روش تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های هیجانات پیشرفت معلم، خلاقیت هیجانی، خوش بینی تحصیلی معلم، خودکارآمدی معلم و رویکرد معلم به تدریس پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان دادند که مدل نظری پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوبی دارد. مولفه های لذت و آمادگی بر هر دو رویکرد تدریس معلم محور و دانش آموز محور تاثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. مولفه اصالت/ اثربخشی بر رویکرد تدریس دانش آموز محور تاثیر مستقیم، مثبت و معنی دار و مولفه اضطراب بر رویکرد تدریس دانش آموز محور تاثیر مستقیم، منفی و معنی دار داشتند. مولفه های لذت، افتخار، آمادگی و اصالت/ اثربخشی با میانجی گری متغیرهای خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم بر رویکردهای تدریس معلم محور و دانش آموزمحور تاثیر مثبت و معنی داری داشتند. مولفه اضطراب با میانجی گری خوش بینی تحصیلی بر رویکردهای تدریس معلم محور و دانش آموز محور تاثیر مثبت و معنی داری داشت. مولفه نوآوری با میانجی گری خوش بینی تحصیلی بر هر دو رویکرد تدریس معلم محور و دانش آموز محور تاثیر منفی و معنی داری داشت. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که مولفه های هیجانات پیشرفت معلم، خلاقیت هیجانی، خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی معلم در به کارگیری رویکردهای تدریس معلم محور و دانش آموز محور نقش تعیین کننده ای دارند.
کلید واژگان: خلاقیت هیجانی, خودکارآمدی معلم, خوش بینی تحصیلی معلم, رویکرد معلم به تدریس, هیجانات پیشرفت معلمThe main purpose of this study was to explain teachers’ approach to teaching based on their achievement emotions and emotional creativity with the mediating role of teacher academic optimism and self-efficacy. The present fundamental research adopted a correlational design and a structural equation modeling to explore the relationship between the variables. The statistical population of this study consisted of teachers working in schools in Kushk-e Nar district (Parsian county, Hormozgan province), Shibkaveh district (Hormozgan province), and Chah-e Mobarak district (Asaluyeh county, Bushehr province). The participants included 501 teachers (298 men and 203 women), who were selected by stratified random sampling and aged between 24 and 56. The participants were asked to respond to the following questionnaires: teachers’ achievement emotions questionnaire, teachers’ emotional creativity questionnaire, teachers’ academic optimism questionnaire, teachers’ self-efficacy questionnaire, and teachers’ approach to teaching questionnaire. The results showed that the proposed theoretical model of research had a good fit with the experimental data. Both enjoyment and preparedness factors had positive and significant direct effects on teacher-centered and learner-centered approaches to teaching. While anxiety had a negative and significant direct effect on the learner-centered approach to teaching, effectiveness/authenticity had a positive and significant direct effect on the learner-centered approach to teaching. Enjoyment, pride, preparedness, and effectiveness/authenticity factors had positive and significant indirect effects on teacher-centered and learner-centered approaches to teaching with the mediating roles of teacher academic optimism and teacher self-efficacy. Whereas anxiety had a positive indirect effect, innovation had a negative indirect effect on teacher-centered and student-centered approaches to teaching with the mediating role of teacher academic optimism. To sum up, the results showed that both teacher academic optimism and teacher self-efficacy played an important mediating role in explaining the relationship between teachers’ achievement emotions and their emotional creativity with regard to teacher- and learner-centered approaches to teaching
Keywords: approaches to teaching, emotional creativity, self-efficacy, teachers’ academicoptimism, teachers’ achievement emotions
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.