mehran nasiri
-
مقدمه و هدف
حفاظت و احیاء خاک های فاقد پوشش همراه با هدایت و دور ساختن رواناب سطحی از خاک، روشی کارآمد جهت کاهش فرسایش خاک در مناطق حساس و مستعد فرسایش است. از جمله فعالیت های بازدارنده فرسایش خاک حفظ پوشش گیاهی طبیعی منطقه و سپس تثبیت خاک های لخت و فاقد پوشش به کمک روش های موقتی یا دائمی می باشند. در پژوهش حاضر با هدف تثبیت موقت خاک از پوشش های حفاظتی نظیر پارچه کنفی، کاه و کلش، خرده چوب، پوشش علفی فستوکا و سوپر جاذب نانو زئولیت به منظور کاهش میزان رواناب و رسوب استفاده شد.
مواد و روش هابه منظور بررسی میزان رواناب و رسوب در دامنه های اطراف جاده جنگلی واقع در جنگل آموزشی پژوهشی دارابکلا، ابتدا کرت هایی با ابعاد 50*70 سانتی متر و عمق 10 سانتی متر که با استفاده از ورق گالوانیزه ساخته شدند، در مناطقی با شیب یکسان دامنه (شیب 3 درصدی) قرار گرفتند. سپس تشک های کنترل فرسایش، ساخته شده از پارچه کنفی پرشده با تیمارهایی از قبیل: خرده چوب، کاه و کلش و سوپرجاذب نانوزئولیت تهیه و جهت قرارگیری در کرت ها آماده شدند. تیمارهای دیگر نیز که شامل: پارچه کنفی، گونه علفی فستوکا و گونه علفی فستوکا به همراه پارچه کنفی نیز درون کرت ها قرار داده شد. سپس شبیه سازی باران به مدت 30 دقیقه با شدت 50 میلی متر بر ساعت در آذرماه سال 1401 شبیه سازی شد. میزان رواناب خروجی کرت ها پس از هر رخداد بارش در فواصل زمانی 5 دقیقه ای با استفاده از استوانه مدرجی که در پایین کرت ها قرار داده شده بود، اندازه گیری و ثبت شد. میزان رسوب نیز بعد از ته نشینی رواناب و عبور از کاغذ صافی، به مدت 24 ساعت در آون، تحت دمای 105 درجه سانتی گراد، خشک و توزین شد. غلظت رسوب نیز از تقسیم میزان رسوب بر حجم رواناب، بر حسب گرم بر لیتر، محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه برای 7 تیمار انجام شد. برای مقایسه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد. همچنین از آنالیز همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه بین رواناب و غلظت رسوب در تیمارهای مختلف استفاده شد.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که بیش ترین مقدار رواناب مربوط به تیمار شاهد، 0/77 میلی متر بر ساعت و کم ترین مقدار مربوط به تیمار کاه و کلش و گونه علفی فستوکا که به ترتیب 0/24 و 0/27 میلی متر بر ساعت بود. به طور کلی تیمار کاه و کلش میزان رواناب را 69% و تیمار گونه علفی فستوکا 64% کاهش دادند. نتایج مربوط به غلظت رسوب نیز نشان دهنده ی کاهش 63 درصدی و 52 درصدی میزان رسوب نمونه ها نسبت به تیمار شاهد بود که به ترتیب مربوط به تیمار پوشش کنفی و پوشش کنفی به همراه گونه فستوکا بود.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از تشک کنترل فرسایش با ترکیب های مواد مختلف مانند کاه و کلش، نانوزئولیت و خرده چوب به همراه پوشش علفی گونه فستوکا می تواند حجم رواناب را کاهش دهد و سبب تقلیل فرسایش و هدر رفت خاک به خصوص در ترانشه های جاده جنگلی که دارای خاک های بدون پوشش گیاهی هستند شود. همچنین پوشش علفی مانند فستوکا با به تاخیر انداختن ظهور رواناب، باعث افزایش نفوذپذیری آب در خاک شده و از هدررفت خاک جلوگیری می کند. بنابراین بکارگیری این تشک ها می تواند سبب کاهش فرسایش خاک در اطراف جاده های جنگلی شود.
کلید واژگان: خرده چوب, شبیه ساز باران, کاه و کلش, نانوزئولیتBackgroundSoil erosion is one of the global problems that threatens water and soil resources. Protecting and recovering bare and uncovered soils, as well as diverting surface runoff from the soil, are an efficient method for reducing soil erosion in sensitive and erosion-prone areas. Among the activities to prevent soil erosion are to maintain the natural vegetation of the area and stabilize bare and uncovered soils with the help of temporary or permanent methods. The use of erosion control blankets is a soil bio-engineering method that can effectively reduce runoff and sediment and increase slope stability. Therefore, the current research aimed to temporarily stabilize soil using protective covering treatments, such as jute, straw, wood chips, Festuca grass cover, and nano zeolite super absorbent, to reduce the amount of runoff and sediment.
MethodsThe study area is the Darabkola Forest (the educational-research forest of Sari University of Agricultural Sciences and Natural Resources), with an area of about 2612 hectares located in the southeast of Sari City between 52° 14′ E and 36° 28′ N. To measure the amount of runoff and sediment in the Darabkola Forest, plots with dimensions of 70 x 50 cm and a depth of 10 cm were created using galvanized sheets. Then, plots were placed on the ground with a slope of 3%. Erosion control blanket treatments made of jute filled with wood chips, straw, and nanozeolite superabsorbents were prepared and located in the plots, as well as jute cover, jute cover with Festuca grass, and Festuca grass. Rain simulation tests were conducted for each sample (30 minutes with an intensity of 50 mm.h-1) and the amount of runoff from the plots was measured at 5-minute intervals using a graduated cylinder placed at the bottom of the plots. Sediment concentration was measured by weighing the samples after settling the runoff and passing it through filter paper. Sediment concentration was calculated by dividing the amount of sediment by the volume of runoff. Data were analyzed using one-way ANOVA for seven treatments. Duncan's test was used to compare the means. Pearson's correlation analysis was also used to investigate the relationship between runoff and sediment concentration in runoff.
ResultsThe results of statistical analysis showed that the highest amount of runoff (0.77 mm.h-1) belonged to the control treatment, and the lowest amount was recorded in the treatment of straw and the Festuca herbaceous species (0.24 and 0.27 mm.h-1, respectively). Overall, the straw treatment reduced the amount of runoff by 69% and the Festuca herbaceous species treatment reduced it by 64% compared to the control plot. The results of sediment concentration revealed 63% and 52% decreases in the amount of sediment in the samples belonging to the treatment of jute cover and jute cover together with Festuca species, respectively, compared to the control plot. The highest sediment concentration was measured in the control sample (7.13 g/ml). The presence of Festuca in the soil reduced the sediment by 2%, which shows that the presence of a herbaceous species such as Festuca does not considerably reduce the sediment concentration compared to the other treatments such as jute. Examining the coefficients obtained from Pearson's correlation analysis between runoff rate and sediment concentration in runoff for different treatments indicated that the stabilizer addition to the soil reduced sediment and reduced surface runoff in some treatments. A positive and significant correlation was found between runoff and sediment in wood chips, straw, Fesuka, and nanozeolite treatments, while a negative and significant correlation was recorded for Jute + Festuca and the Jute treatment.
ConclusionThis research demonstrates that the use of erosion control blankets with combinations of different materials, such as straw and stubble, nanozeolite, and wood chips, along with the Festuca grass cover, can reduce runoff volume and reduce soil erosion and waste, especially in forest road trenches containing soils without vegetation. Moreover, grass cover (such as Festuca) increases water permeability in the soil and prevents soil loss. Therefore, using these erosion blankets can reduce soil erosion around forest roads.
Keywords: Nanozeolite, Rain Simulator, Straw, Wood Chips -
سابقه و هدف
در جنگل های هیرکانی خاک های ریزدانه رس دار به دلیل تورمپذیر بودن مشکلات زیادی در پروژه های ساختمانی به ویژه جاده سازی ایجاد کرده اند و باعث ناپایداری بستر راه و درنتیجه خرابی روسازی شده اند. خاک های ریزدانه به دلیل خواص فنی نامطلوب، به ویژه خواص پلاستیکی، نفوذپذیری کم، مقاومت کم، تغییر فشار آب منفذی، تغییر در حجم، بافت، خواص شیمیایی و ساختار دانه مشکل ساز هستند و ممکن است مشکلات مهندسی پیچیده ای را برای ساخت جاده های جنگلی ایجاد کنند. یکی از روش های بهبود خصوصیات تورمی خاک، تثبیت خاک می باشد. تثبیت خاک عبارت است از استفاده از مواد افزودنی طبیعی یا مصنوعی به منظور بهبود خصوصیات مکانیکی خاک. آهک و ضایعات گیاهان , به عنوان موادی ارزان قیمت، در دسترس و با کاربرد آسان هستند.
مواد و روش هادر این پژوهش مقدار ثابت سه درصد آهک هیدراته به همراه خاکستر گیاه نی از گونه Phragmites australis با نسبت اختلاط سه، شش، نه و دوازده درصد به خاک بستر جاده منطقه مورد مطالعه واقع در جنگل آموزشی و پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری-دارابکلا اضافه گردید و سپس آزمایش های مکانیک خاک شامل: حدود اتربرگ، آزمایش تراکم استاندارد، آزمایش نسبت باربری کالیفرنیا و آزمایش مقاومت فشاری تک محوره پس از طی دوره عمل آوری در سه تکرار انجام پذیرفت.
یافته هانتایج نشان می دهد حد روانی و شاخص خمیری کاهش و حد خمیری خاک افزایش یافتند. مقدار حداکثر وزن مخصوص خشک نمونه ها با افزایش مقدار خاکستر گیاه نی سیر نزولی یافت و بیشترین مقدار KN/m3 14.52 در خاک مورد مطالعه و کمترین مقدار KN/m3 11.97 در نمونه خاک با سه درصد آهک و 12 درصد خاکستر گیاه نی ثبت شد. در آزمایش نسبت باربری کالیفرنیا یک روند افزایشی از 9/4 درصد در خاک مورد مطالعه تا 7/9 درصد در نمونه خاک حاوی سه درصد آهک و 12 درصد خاکستر گیاه نی ثبت شد. نتیجه آزمایش مقاومت فشاری تک محوره در سه دوره زمانی 7، 14 و 28 روز بر روی نمونه ها نشان می دهد بیشترین مقدار مقاومت فشاری تک محوره به میزان Kg/cm2 2.6 در نمونه حاوی سه درصد آهک و شش درصد خاکستر گیاه نی پس از طی زمان 28 روز حاصل شد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش پیشرو نتیجه گرفته شد که از خاکستر گیاه نی به عنوان یک ماده پوزولانی مناسب، جهت تثبیت خاک بستر جاده های جنگلی منطقه مورد مطالعه می توان استفاده نمود و نسبت سه درصد آهک و شش درصد خاکستر بازمان عمل آوری 28 روز را برای تثبیت خاک رس بستر جاده های جنگلی منطقه مورد مطالعه پیشنهاد شد.
کلید واژگان: آزمایش نسبت باربری کالیفرنیا, آهک, زمان عمل آوری, واکنش پوزولانیBackground and objectivesIn Hirkan forests, fine-grained clayey soils have created many problems in construction projects, especially road construction, due to their swelling, and have caused the instability of the road surface and as a result, the pavement has been damaged. Fine-grained soils are problematic due to unfavorable technical properties, especially plastic properties, low permeability, low strength, changes in pore water pressure, changes in volume, texture, chemical properties, and grain structure, and may present complex engineering problems for construction. One of the ways to improve the swelling characteristics of the soil is soil stabilization. Soil stabilization is the use of natural or synthetic additives to improve the mechanical properties of soil. Lime and plant waste are cheap, available and easy to use materials.
Materials and methodsIn this research, a fixed amount of three percent hydrated lime along with reed plant ash from Phragmites australis with a mixing ratio of three, six, nine and twelve percent to the road bed soil of the study area located in the educational and research forest of Sari University of Agricultural Sciences and Natural Resources - Darabkala was added and then soil mechanics tests including: Atterberg limit, standard compaction test, California bear ratio(CBR) test and uniaxial compressive strength(UCS) test were performed in three repetitions after the processing period. In this research, a constant amount of three percent hydrated lime along with reed ash with a mixing ratio of three, six, nine, and twelve percent was added to the road bed soil of the study area.
ResultsThe results show that the liquid limit and plasticity index decreased and placticity limit of the soil increased. The maximum dry weight of the samples decreased with the increase of reed ash, and the highest value of 14.52 KN/m3 was recorded and the lowest value of 11.97 KN/m3 was recorded in the soil sample with 3% lime and 12% reed ash. In CBR test, an increasing trend was recorded from 4.9% to 9.7% in the soil sample containing 3% lime and 12% reed ash. The result of the uniaxial compressive strength test in three time periods of 7, 14 and 28 days on the samples shows that the highest value of uniaxial compressive strength is 2.6 Kg/cm2 in the sample containing 3% lime and 6% reed ash after 28 days.
ConclusionBased on the findings of this research, it was concluded that reed ash can be used as a suitable pozzolanic material to stabilize the bed soil of the forest roads in the study area, and the ratio of three percent lime and six percent ash can be used for 28 days to stabilize the bed clay.
Keywords: CBR, Lime, Curing Time, Pozzolanic Reaction -
بررسی صدمات وارد شده به تنه درختان بر اثر تردد خودروهای بیراهه نوردی (آفرود) در جنگلهای شمال ایرانمقدمه و هدف
امروزه از ماشین های بیراهه نوردی (آفرود) به جز طبیعت گردی برای مسابقه نیز استفاده میشود. در واقع بیراهه نوردی نوعی ورزش شناخته میشود. هجوم همزمان چندین خودرو به طبیعت بکر جنگلی و عدم اطلاع از عوامل زیست محیطی سبب تخریب خاک و پوشش گیاهی مناطق اطراف مسیر تردد می شود. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر تردد خودروهای بیراهه نوردی بر درختان اطراف مسیر از نظر مساحت زخم، عمق زخم، محل زخم ایجاد شده در تنه یا ریشه، علت آسیب دیدگی و میزان آسیبرسانی هریک از عوامل میباشد.
مواد و روشها:
این مطالعه در قطعه 15 سری چهار طرح جنگلداری حاجی کلا تیرانکلی (میانشه) انجام شد. به همین منظور مسیر آفرود (بدون تردد اسکیدرها) در نظر گرفته شد. اثر تردد ماشینهای آفرود بر درختان اطراف مسیر از نظر تعداد درختان صدمه دیده، محل زخم ایجاد شده در تنه یا ریشه، مساحت زخم و عمق زخم، علت و نحوه آسیب به درختان اطراف مسیر و تاثیر شیب بر میزان آسیب مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها:
نتایج این پژوهش نشان داد برای درختانی که نزدیک به مسیر هستند، نوع صدمه به صورت نقطهای و با عمق زیاد است و هرچه فاصله از مسیر بیشتر شود عمق ضربه کم ولی مساحت آسیب دیده بیشتر میشود. عمق زخم در فاصله 50 سانتیمتری از مسیر تردد، 2/55 سانتیمتر، در فاصله 100 سانتیمتری از مسیر، 2/1 سانتیمتر و در فاصله 150 سانتیمتری از مسیر، عمق زخم 1/7 سانتیمتر بود. صدمه وارده به درختان حاشیه مسیر بر اثر تردد آفرود از نظر محل آسیبدیدگی، از سطح زمین تا یقه درخت 12٪، از محل یقه تا ارتفاع یک متری تنه درخت 56٪ و از ارتفاع یک تا دو متری درخت 32٪ میباشد. لذا بیشترین میزان آسیبدیدگی درختان بر اثر تردد آفرود در محل یقه تا ارتفاع یکمتری تنه درخت و کمترین میزان آسیبدیدگی در قسمت افق خاک تا سطح یقه درخت میباشد. همچنین میزان آسیب وارده به درختان حاشیه مسیر بر اثر تردد آفرود، بر اثر برخورد بدنه و چرخ خودرو با تنه 42 درصد، برخورد سقف یا تاج خودرو با درخت 30 درصد، زخم به دلیل بریدگی توسط سیم وینچ 16 درصد و زخم ریشه بر اثر سایش تایر 12 درصد میباشد. با افزایش شیب طولی، عمق و مساحت زخم افزایش یافته است. میانگین عمق زخم در شیب هفت درصد، یک میلی متر ثبت شد که این میزان در شیب 20 درصد به 3/4 میلیمتر افزایش یافته است.
نتیجه گیری:
با توجه به رونق تورهای آفرود در کشور که بهعنوان یک ورزش رسمی نیز ثبت شده است، نمیتوان از برگزاری آن جلوگیری کرد، اما میتوان با راه کارهای درست که مهمترین آن آموزش افراد است خطرات آن را برای طبیعت کاهش داد. همچنین با سازماندهی مناسب و تعیین مسیرهای مشخص برای تردد آفرود، میتوان از صدماتی نظیر آسیب به توده جنگلی، زادآوری و درختان سرپا و همچنین فشردگی خاک جلوگیری کرد.
کلید واژگان: آسیب, رد چرخ, زخم, طبیعتگردی, لندروور, وینچIntroduction and ObjectiveToday, off-road vehicles are used for nature tourism and also for competitions. In fact, off-road riding is also known as a kind of sport. The invasion of several cars into the forest and the lack of knowledge about environmental factors cause the damages to the soil and vegetation around the road. The main purpose of this study was to investigate the effect of off-road vehicle traffic on the trees around the road in terms of wound area, wound depth, location of wound on the trunk or root and the reason of injury by each factor.
Material and MethodsThis study was carried out in the Hajikla-Tirankali (Mianshe) forestry plan. For this purpose, the off-road path and control plot (outside the off-road route) was considered. The impact of off-road vehicles on the trees around the road was investigate according to wounding and slope gradient.
ResultsThe results showed that in trees closer to the roads the wound depth is more than wound area, and also in trees farther away from the road the wound area is more than wound depth. The depth at a distance of 50 cm from the road is 2.55 cm, at a distance of 100 cm from the road, 1.2 cm and at a distance of 15 cm from the road, the wound depth is 1.7 cm. The damage to the trees in terms of the location of damage was 12% from the soil horizon to collar of trees, 56% from the collar to one-meter height of trunk and 32% from one meter to two meters’ height of the tree. The highest rate of damage to trees was recorded for the location of collar to one-meter height of trunk and the lowest rate of damage was recorded for the soil horizon to tree collar. According to result, the rate of damages due to collision of the body and wheel of the car with the trunk is 42%, collision of the roof or crown of the car with the tree is 30%, wound due to cut by winch wire is 16% and root wound due to tire wear is 12%. The depth and area of the wound increased by increasing in longitudinal slope. The average wound depth was recorded 1 mm in the 7% slope, which that increased to 3.4 mm in the slope of 20%.
ConclusionDue to the registration of off-road as an official sport, it cannot be avoided. But by educating people and making them familiar with environmental demands, the damage can be reduced. Creating fixed and exciting tracks and preventing entry into the forest is one of the effective solutions.
Keywords: Damage, Land Rover, Nature tourism, Wheel tracks, Winch, Wounds -
سابقه و هدف
ایجاد و احداث راه جنگلی باعث برهم زدن تعادل طبیعی جریان آب در عرصه جنگلی می شود. با نصب آب گذر ها و احداث جوی کناری در مسیرهای با ترافیک مختلف، می توان این تعادل را تا حدود زیادی حفظ کرد. آب گذرها یا سازه های زهکشی و همچنین رویه جاده اغلب قبل از هر نوع ناهنجاری و تخریب در نتیجه تاثیر ترافیک های مختلف بر جاده، رفتار و نشانه هایی از خود بروز می دهند که با رفتارنگاری این نشانه ها می توان شدت تخریب را شناسایی و نسبت به حفاظت بموقع اقدام نمود.
مواد و روش هادر این تحقیق ناهنجاری های ایستا و پویا آب گذرها و رویه جاده های جنگلی در طبقات مختلف ترافیک در سری یک ریحان آباد و سری یک پجیم از طرح جنگلداری الغدیر خلیل شهر مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا مشخصات کلیه آب گذرها (لوله ها، از جنس بتن) شامل ضخامت، قطر و طول آب گذر، عمق آبگذر، شیب و زاویه نصب آن، شیب جاده و دبی آب گذر در مسیرهای با شدت ترافیک متفاوت، با متر و شیب سنج اندازه گیری شد. محاسبه دبی با اندازه گیری سطح مقطع جریان و سرعت جریان با توجه به شعاع هیدرولیکی، ضریب مانینگ و شیب جریان بدست آمد. در بخش ناهنجاری های ایستا، نسبت به بررسی میزان سلامت آب گذر در 4 طبقه و همچنین اندازه گیری شاخص وضعیت رویه جاده های غیرآسفالته (UPCI-unpaved road condition index) اقدام گردید. ناهنجاری پویا شامل میزان لرزش آب گذر هنگام عبور وسایل نقلیه است که با اپلیکیشن لرزش سنج (Vibration meter) محاسبه شد.
یافته هانتایج نشان داد، با افزایش عمق نصب آب گذر و شدت ترافیک، مقدار عددی UPCI کاهش می یابد. کمترین مقادیر شاخص UPCI در شیب های طولی کمتر از 5 درصد ثبت شدند. سلامت آب گذر با افزایش زاویه نصب آن افزایش یافت. همچنین کمترین مقادیر سلامت آب گذر در شیب های طولی کمتر از 5 درصد ثبت شدند. به طورکلی کمترین میزان لرزش در مورد آب گذرهای غیرمسلح که در عمق 100-50 سانتی متر، با شیب طولی 8-5 درصد و زاویه 120-100 درجه در جاده های کم ترافیک نصب شده بودند به ثبت رسید. در مسیرهای با ترافیک بیشتر از 4 وسیله نقلیه در روز میزان لرزش آ ب گذر 24/2 ریشتر و در مسیرهای با ترافیک کمتر میزان لرزش آب گذر 99/1 ریشتر برآورد شد. مسلح بودن و عمق آب گذر نیز بر میزان لرزش آب گذر تاثیر مثبت داشت.
نتیجه گیریهنگام جاده سازی رعایت نکاتی چون ظرفیت بارگذاری، تثبیت بهنگام جاده، درنظرگرفتن مقاومت برشی، متراکم کردن بموقع و نیز اجرای عملیات تحکیم، درنظرگرفتن خواص هیدرولوژیکی (تعداد تقاطع آب گذر، دبی جریان آب، شیب عرضی و رژیم رطوبتی)، ایجاد حوضچه، اعمال عملیات دوره ای در تعمیر و نگهداری جاده ها (جاری و دوره ای) به صورت مستمر در جاده های جنگلی، رعایت عمق، مسلح بودن، شیب طولی جاده، زاویه نصب نسبت به آکس جاده و درنظرگرفتن شدت ترافیک در طراحی آب-گذر ضرورت داشته و می تواند در سلامت، لرزش و کارایی آن موثر باشد.کلمات کلیدی: شاخص وضعیت رویه جاده های غیرآسفالته، سلامت آب گذر، لرزش آب گذر، عمق نصب، زاویه نصب
کلید واژگان: UPCI, سلامت آب گذر, لرزش آب گذر, عمق نصب, زاویه نصبBackground and objectivesThe creation and construction of a forest road disturbs the natural balance of water flow in the forest area. This balance can be maintained to a large extent by installing culverts and building side channel in different traffic routes. culverts or drainage structures, as well as the road surface, often show behavior and signs before any kind of abnormality and destruction as a result of the effects of different vehicles on the road, which are related to the behavior of these signs. The ability to identify the severity of destruction and act on protection in time.
Materials and MethodsIn this research, the static and dynamic anomalies of the culverts and forest road surface in different traffic levels in series one of Reyhanabad and series one of Pajim of Al-Ghadir Khalil Shahr forestry project were investigated. First, the specifications of all culverts (pipes, Made of concrete) including the thickness, diameter and length of the culvert, depth, slope and angle of its installation, the slope of the road and the flow rate of the culvert in the routes with different traffic numbers, measured with meters and inclinometers. The flow rate was calculated by measuring the cross section of the flow and the flow velocity according to the hydraulic radius, Manning's coefficient and flow slope. In the section of static anomalies, the level of health of the culvert in 4 floors was checked, as well as the unpaved road condition index (UPCI-unpaved road condition index) was measured. The dynamic abnormality includes the amount of vibration of the culvert when passing vehicles, which was calculated with the vibration meter application.
ResultsThe results showed that with the increase in the installation depth of the culvert and the number of traffic, the numerical value of UPCI decreases. The lowest UPCI index values were recorded in longitudinal slopes of less than 5%. The health of the culvert increased with the increase of its installation angle. On the other hand, the lowest values of culvert health were recorded in longitudinal slopes of less than 5%. In general, the lowest level of vibration was recorded in the case of unarmored culverts that were installed at a depth of 50-100 cm, with a longitudinal slope of 5-8% and an angle of 100-120 degrees on low-traffic roads. In the routes with more than 4 vehicles per day, the vibration level of the culvert was estimated to be 2.24 Richter and in the routes with less traffic, the vibration level of the culvert was estimated to be 1.99 Richter. The reinforcement and the depth of the culvert also had a positive effect on the level of vibration of the culvert.
ConclusionDuring road construction, observe points such as loading capacity, timely stabilization of the road, taking into account the shear position, timely compaction as well as implementing consolidation operations, taking into account hydrological properties (number of culvert crossings, water flow rate, transverse slope and moisture regime), creating ponds, applying operations. A course in road maintenance (current and periodic) on a continuous basis in forest roads, compliance with depth, reinforcement, longitudinal slope of the road, angle of installation relative to the axis of the road and taking into account the number of traffic in the design of the culvert It is necessary and can be effective in its health, vibration and efficiency.Key words: Unpaved road condition index, Gravel road, Forest road, Tubing.
Keywords: UPCI, Culvert health, Culvert vibration, installation depth, installation angle -
مقدمه و هدف:
در استان های شمالی کشور مخصوصا استان مازندران، گیلان و گلستان بدلیل ساخت جاده های جنگلی میزان درصد زمین لغزش به طور نسبی زیاد است. با توجه به اهمیت حفظ و نگهداری نگهداری جاده در مدت اجرای طرح تنفس جنگل، پهنه بندی مناطق مستعد از نظر وقوع لغزش و رانش و تهیه نقشه هایی با خطر بالای وقوع لغزش ضروری بنظر می رسد. از آنجایی که اثرات طرح تنفس کمتر مورد بررسی قرار گرفته است این مطالعه بدنبال بررسی بیشتر تاثیر طرح تنفس بر حفاظت و نگهداری جاده های جنگلی می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه مکانیابی دقیق مناطق پرخطر وقوع لغزش و رانش در اطراف جاده های جنگلی با در نظر گرفتن نقاط کنترل زمینی و مدلسازی عوامل موثر بر وقوع لغزش و رانش در اطراف جاده های جنگلی می باشد.
مواد و روش هاجنگل دارابکلا در جنوب شرقی ساری به منظور این پژوهش انتخاب شد. ابتدا عوامل مهم و موثر بر وقوع زمین لغزش در منطقه شناسایی شد. سپس لایه های شیب، جهت شیب، شبکه جاده و بافر فاصله از جاده، خاک، خطوط گسل و آبراهه ها با استفاده از نرم افزار QGIS ver. 3.61 تهیه شد. همچنین نقاط کنترل زمینی (GCPs) از مناطق مستعد لغزش و همچنین لغزش های انجام شده بصورت جداگانه در منطقه مورد مطالعه به وسیله دستگاه GPS ثبت و سپس در محیط QGIS رقومی شد. اولویت بندی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی انجام و پس از اعمال وزن لایه ها و طبقه بندی مجدد نقشه نهایی پهنه بندی بدست آمد.
یافته هابر اساس نتایج بدست آمده 29/71 و 35/28 درصد از مساحت منطقه به ترتیب دارای خطر خیلی کم و کم از نظر وقوع زمین لغزش هستند. 21/75 درصد مساحت منطقه دارای خطر متوسط، 10/89 درصد مساحت منطقه معادل 289 هکتار دارای خطر زیاد و 2/37 درصد منطقه که معادل حدود 63 هکتار منطقه است دارای خطر خیلی زیاد از نظر وقوع زمین لغزش هستند. نتایج صحت پهنه بندی لغزش و رانش ها نشان داد از بین 29 نقطه ثبت شده به عنوان نقاط کنترل زمینی 22 مورد آن از نظر پهنه بندی در مناطقی با خطر لغزش زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته اند و همچنین 4 مورد آن در مناطقی با خطر زمین لغزش متوسط قرار دارند. بنابراین نتایج حاصل از پهنه بندی با درصد بالایی با واقعیت زمینی مطابقت دارد و تنها در 3 مورد پهنه بندی کارایی کمتری نشان داد. در منطقه دارابکلا بدلیل وجود سنگ بستر مارن و زهکشی نادرست جاده لغزش های کم عمق متعددی با فواصل کمتر از 200 متری حاشیه جاده ثبت شده است که بدلیل رها شدن جنگل و عدم اعمال مدیریت در حال توسعه و پیشرفت است. همچنین بیشتر لغزش های اتفاق افتاده در منطقه ی مورد مطالعه، در فاصله ای کمتر از 200 متر از آبراهه ها مشاهده می شود. بازدیدهای میدانی نشان می دهد که لغزش ها بیشتر در مناطقی مشاهده می شوند که جاده از کنار دره ها عبور کرده و یا آن را قطع می کند و بدلیل فقدان زهکشی سبب ایجاد لغزش و رانش های متعدد می شود.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد پهنه بندی تا حدود زیادی واقعیت های زمینی را تایید می کند. با توجه به آمار لغزش های ثبت شده در تقاطع جاده و آبراهه ها در محل دره های اطراف جاده، جاده های جنگلی دارابکلا نیاز به پروژه های مرتبط با حفاظت آب و خاک دارد. به نظر می رسد زهکشی اصولی جاده و استفاده از روش های زیست مهندسی خاک تا حدودی زیادی می تواند به حفظ جاده و احیا خاک و پوشش گیاهی منطقه کمک نماید.
کلید واژگان: تنفس جنگل, جاده سازی, حفاظت خاک, زیست مهندسی خاک, فرسایشIntroduction and ObjectiveIn the northern provinces of Iran, especially Mazandaran, Gilan and Golestan provinces, the percentage of landslides is relatively high due to the construction of forest roads. Considering the importance of road maintenance projects during the implementation of the forest respiration plan, it’s necessary to zoning areas suseptble to landslides. Given that the effects of the forest respiration plan were not studied; in this study we investigate the effect of respiration plan on the maintenance projects of forest roads. The purpose of this study is landslide hazard zoning around forest roads by considering the ground control points (GCPs) and modeling the factors affecting the occurrence of landslides around forest roads.
Material and MethodsDarabkola forest in the southeast of Sari was selected for this study. First, the factors affecting the occurrence of landslides were identified in the region. Then the layers of slope, slope direction, road network, soil and buffer of distance from road, fault lines and waterways was prepared using the QGIS 3.61 software. Also, GCPs from area suseptble to landslide as well as recently occurred landslides were recorded separately using the GPS device and then digitized in QGIS environment. Prioritization was performed using the analytical hierarchy process (AHP) and after applying the weight of the layers and reclassification, the final zoning map was obtained.
ResultsAccording to the results, 29.71 and 35.28% of the area have very low and low risk of landslides, respectively. Also, 21.75% of the area has a medium risk, 10.89% of the area equivalent to 289 hectares has a high risk and 2.37% of the area which is equivalent to about 63 hectares of the area has a very high risk of landslides. The results of accuracy of landslide zoning showed that from 29 points recorded as ground control points, 22 of them are located in areas with high and very high landslide risk and only 4 of them are located in areas with moderate landslide risk. Therefore, the results of zoning are consistent with the ground reality with high accuracy and showed less efficiency in only 3 cases. In Darabkola forest, due to the presence of marl bedrock and lack of drainage, several shallow landslides with distances of less than 200 meters along the road have been recorded, which are developing due to lack of management. Also, most of the landslides in the study area observed at a distance of less than 200 meters from waterways. Field visits show that most recorded landslides observed in areas where the road crosses along valleys and or intersects the valleys and due to lack of drainage, it causes multiple landslide along the road.
ConclusionThis study showed that zoning confirms the ground realities. Accoeding to the intersection of roads and waterways in the valleys, Darabkola forest roads need projects related to soil and water conservation. It seems that improving the road drainage and using soil bioengineering methods can help to improve road maintainance and vegetation cover in landslide area.
Keywords: Erosion, Forest respiration, Road construction, Soil bioengineering, Soil conservation -
مقدمه و هدف
ریشه گیاهان یکی از مهمترین مصالح زنده جهت تثبیت و تسلیح خاک دامنه ها و شیروانی های جاده های جنگلی می باشد. این مطالعه به منظور بررسی مقاومت کششی ریشه گونه های درختی با توجه به تغییرات میزان لیگنین، سلولز و مواد استخراجی از ریشه انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه در جنگل دارابکلا استان مازندران انجام شد. برای تعیین مقاومت کششی ریشه درختان، نمونه های ریشه از درختان راش، ممرز، توسکا، آزاد، انجیلی و بلوط بلندمازو به روش حفر چاله جمع آوری و آزمایش مقاومت کششی با استفاده از دستگاه اینسترون برای آنها انجام شد. همچنین میزان لیگنین، سلولز، خاکستر و مواد استخراجی برای ریشه گونه های مختلف درختی با استفاده از تجزیه شیمیایی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه مقاومت کششی ریشه های گونه های درختی از تجزیه واریانس یک طرفه استفاده شد. همچنین از تحلیل چند متغیره تشخیص برای تعیین معنی داری و طبقه بندی گونه ها بر اساس مقادیر سلولز، لیگنین، خاکستر و مواد مستخرجی استفاده شد.
یافته هابیشترین مقاومت کششی برای گونه بلوط (MPa70/1) و انجیلی (MPa 60/1) و کمترین مقاومت کششی برای گونه های توسکا (MPa 41/2) و راش(MPa45/3) ثبت شد. نتایج نشان داد در گونه های راش، توسکا و انجیلی میزان لیگنین بالا تر از میزان سلولز اندازه گیری شده است. درحالی که در گونه آزاد سلولز بیشترین سهم را دارد. در گونه راش و توسکا که مقادیر لیگنین آنها بیشتر است، میانگین مقاومت کششی اندازه گیری شده از سایر گونه ها کمتر و برای گونه بلوط و ممرز که مقادیر سلولز آنها بیشتر ثبت شد، مقاومت کششی بیش از سایر گونه ها می باشد. نتایج تحلیل تشخیص نشان می دهد سه گروه با درصد انطباق پذیری بالا توسکا-راش، ممرز-آزاد و انجیلی-بلوط تشکیل شده است که با توجه به نتایج آزمایش های مقاومت کششی و تجزیه شیمایی ریشه وضعیت تقریبا مشابهی دارند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه بررسی میزان لیگنین و سلولز ریشه گونه های مختلف و همچنین توجه به تحلیل تشخیص و گروه بندی گونه ها با در نظر گرفتن چند عامل می تواند به محققان در تصمیم گیری برای انتخاب گونه مناسب پروژه های زیست مهندسی کمک زیادی نماید.
کلید واژگان: پایداری شیروانی ها, تثبیت خاک, ریشه, زیست مهندسی, عوامل محیطیIntroduction and ObjectiveThe root of trees is one of the most important living materials for stabilizing and reinforcing the cut and fill slopes of forest road. This study was conducted to investigate the tensile strength of tree species according to changes in lignin, cellulose and root extracts content.
Material and MethodsDarabkola forest in the southeast of Sari-Iran was selected for this study. To determine the tensile strength of tree roots, root samples from tress including the beech, hornbeam, alder, Zelkova carpinifolia, Persian Ironwood and oak were collected by soil profile trenching method and then the test of tensile strength was performed. The amount of lignin, cellulose and ash for the roots of different tree species was also measured in the laboratory. One-way anova was used to compare the means of roots tensile strength and also multivariate analysis was used to classification of species based on cellulose, lignin, ash and other extracts content.
ResultsThe results showed that in beech, alder and Persian Ironwood, the measured rates of lignin were higher than cellulose levels. While in the Zelkova carpinifolia, the amount of cellulose was higher than others parameters, in beech and alder species (with higher lignin rate) the means of tensile strength was recorded less than other species, and for oak and hornbeam with higher cellulose levels, tensile strength was recorded higher than other species. The results of multivariate analysis based on tensile strength and numerical values of root decomposition showed three groups with high adaptability percentage (alder-beech, hornbeam-Zelkova carpinifolia and Persian Ironwood-oak).
ConclusionAccording to the results, investigating the amount of lignin and cellulose in roots of different species as well as discriminant analysis with consideration of different factors can be a scientific method to select best species for soil bioengineering projects.
Keywords: Bioengineering, Environmental factors, Root, Slope stability, Soil stabilization -
سابقه و هدف
ریشه گیاهان به عنوان نوعی از مصالح زنده درحفظ و پایداری شیروانی ها مورداستفاده قرارمی گیرد. علاوه براینکه به حفظ و پایداری محیط زیست کمک می کند، قابلیت خودترمیمی داشته وفاقد اثرات منفی و مضر برای محیط زیست وهزینه های اضافی برای تثبیت شیروانی ها می باشد. پوشش گیاهی بدلیل داشتن سیستم ریشه ای خود باعث ایجاد چسبندگی بین ذرات خاک می شود و تاثیر معنی داری در تثبیت دامنه دارد به همین دلیل ویژگی های زیستی گونه های مختلف اهمیت بسزایی دارد.میزان مسلح سازی یک گونه به ویژگی های زیست فنی از قبیل تراکم و مقاومت کششی ریشه ها بستگی دارد که در این مطالعه به بررسی این ویژگی ها پرداخته شده است.
مواد و روش هادراین تحقیق دو توده غیر بومی جنگلکاری شده کاج(PinusSylvesteres) و اقاقیا ((RobiniaPeseudoacasia و دو توده طبیعی با گونه های بومی ممرز (CarpinusBetulus)و توسکای ییلاقی (AlnusSubcordata) با شرایط رویشگاهی مشابه (ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه، نوع خاک، زمین شناسی و غیره) درجنگل شهرستان نکا (طرح جنگلداری نکا- ظالمرود)انتخاب و از هر گونه 6 پایه به روش تصادفی از بین پایه های سالم و سیلندریک برای نمونه برداری انتخاب شدند و به بررسی نسبت سطح ریشه به سطح خاک ومقاومت کششی آنها پرداخته شد. برای برسی و مقایسه پراکنش ریشه ها، از روش حفر پروفیلاستفاده شد. دیواره های پروفیل به افق های 10 سانتی متری تقسیم و قطر کلیه ریشه های بیرون زده اندازه گیری شد. سپس درصد نسبت سطح ریشه به سطح خاک در هر افق محاسبه شد. برای اندازه گیری مقاومت کششی، از دستگاه مقاومت کششی سنتام استفاده شد. نمونه های ریشه در سمت پایین (شیب30 درصد) درختان جمع آوری شد.
یافته هانتایج نشان داد که با افزایش عمق نراکم ریشه ها طبق تابع نمایی کاهش پیدا می کند و نراکم ریشه ها در گونه های غیر بومی بیشتر از گونه های بومی می باشد، که برای گونه های ممرز، توسکا، اقاقیا و کاج به ترتیب،002/0±033/0، 002/0± 081/0، 018/0± 026/0و 015/0± 177/0 درصد بدست آمده ا ست. دامنه قطری ریشه های مورد آزمایش 9-2 میلیمتر بود. در این مطالعه، میزان مقاومت کششی گونه های بومی بیشتر از گونه های غیر بومی می باشد که برای ریشه گونه های ممرز، توسکا، اقاقیا و کاج به ترتیب (3/10±93/31، 98/6±57/17، 41/2±4/18 و 46/5 ± 77/ 9مگاپاسکال) بدست آمده است. نتایج آزمایشات مقاومت کششی نشان داد که با افزایش قطر، میزان مقاومت کششی طبق تابع توانی کاهش پیدا کرده و قطر ریشه و نیروی کششی از رابطه توانی مثبت پیروی کرده و گونه ممرز مقاومت کششی بیشتری دارد.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه ریشه ها در لایه های سطحی خاک بیشترین مقدار را دارند چسبندگی خاک را حتی در عمق های پایین تر نیز افزایش می دهند. این فرآیند با توجه به تراکم ریشه ها کنترل می شود که به قطر ریشه ها و درختان بستگی دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که باید تغییرات ویژگی های مکانیکی ریشه درختان در گونه های بومی و غیر بومی، در مدل سازی های پایداری دامنه خاک در نظر گرفته شود. نتایج این تحقیق دانش ما را در استفاده آگاهانه از این گونه ها در زیست مهندسی و در رابطه با نقش گیاهان در پایدارسازی دامنه ها افزایش داده و سبب بهبود مدل سازی پایداری خاک در دامنه های ناپایدار جنگلی و در نتیجه مدیریت صحیح تر می شود.
کلید واژگان: مقاومت کششی ریشه, گونه غیر بومی, نسبت سطح ریشه به سطح خاک, زیست مهندسیBackground and objectivesThe roots of the plants are used as a kind of materials in the slopes preservation and resistance. Because in addition to helping to preserving and resisting the environment, it has recovery ability and has no harmful and negative effects on the environment and has no additional costs too. Plant cover is caused for pastiness between soil particles for having root system and has significant impact in slope stabilization, for this reason, the biological characteristics of different species has great importance. The quantity of reinforcement depends on root biotechnical characteristics such as root density and tensile strength. In this study assessed these biotechnical properties.
Materials and methodsIn this study, two non-native afforested stands of pine (Pinus Sylvesteres) and acacia (Robinia Peseudo acasia) and two natural stands with native species of hornbeam (Carpinus Betulus) and summer alder (Alnus Subcordata) with similar habitat conditions (altitude,Slope and direction of slope, soil type, geology, etc) in the forest of Neka city (Neka-Zalmarud forestry plan) was and Six trees of each species were randomly selected for later analysis. The Root Area Ratio and tensile strength were investigated. Profile trenching method was used to analyze and compare their root distribution. The walls of the profile are divided into 10 cm horizons. Number and diameter of protruded roots in each depth were measured. Finally, the percentage of Root Area Ratio in each horizon was calculated. Standard Santam was used to determine the tensile strength of roots. Root samples were collected at the bottom (30% slope) of trees.
ResultsThe results indicated that the Root Area Ratio were decreased with increasing depth According to the exponential function . The Root area ratio in non-native species is higher than native species. Which has obtained for Carpinus Betulus, Alnus Subcordata, Robinia Peseudo acasia and Pinus Sylvesteres, 0.033±0.002, 0.081±0.002, 0.026±0.018±0.177±0.015 percent respectively. The diameter range of the tested roots was 2-9 mm. The results of tensile strength tests showed that with increasing diameter, the amount of tensile strength according to the According to the exponential function decreased. There is a positive power relationship between root diameter and tensile force.
ConclusionIn this research tensile strength of native species is more than non-native one that has obtained for Carpinus Betulus, Alnus Subcordata, Robinia Peseudo acasia and Pinus Sylvesteres, 31.93±10.3, 17.57±6.98, 18.4±2.41, 9.77±5.46 Mpa respectively. The results of this work may help us when applying an efficient bioengineering technique
Keywords: Bioengineering, Nonnative species, Root Area Ratio, Root tensile strength -
برای تقویت و تثبیت لایه های خاک ریز باید از روش های تثبیت مناسب استفاده کرد. هدف این پژوهش ارزیابی اثر خاکستر مازاد مقطوعات در بهبود ویژگی های خاک است. برای این کار، 15 نمونه خاک از شیروانی خاک ریزی به صورت تصادفی انتخاب و با توجه به طرح اختلاط سه، شش، نه و 12 درصد وزنی با خاکستر مازاد مقطوعات ترکیب شد. برای بررسی اثر افزودن مواد تثبیت کننده بر خاک، آزمایش های حدود اتربرگ، نسبت باربری کالیفرنیا و رطوبت و هم چنین اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر، نیتروژن، ماده آلی، کربن و بر روی نمونه های خاک تیمار شده و شاهد انجام شد. مقایسه کلی داده های تیمارها و شاهد برای صفات اندازه گیری شده با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام و میانگین تیمارها با استفاده از آزمون توکی در سطح احتمال پنج درصد مقایسه شدند. نتایج حاصل از آزمایش ها نشان دادکهافزودن خاکستر مازاد مقطوعات به خاک، حد خمیری و نسبت باربری کالیفرنیا را افزایش و حد روانی و شاخص خمیری را کاهش داده است. نتایج حاصل از آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد اختلاف میانگین در مقدار رطوبت، اسیدیته و نیتروژن معنی دار نبود (05/0P>)، این در حالی است که هدایت الکتریکی، فسفر، پتاسیم، ماده آلی و کربن تفاوت های معنی داری را نشان دادند.
کلید واژگان: تثبیت خاک, حدود اتربرگ, ظرفیت باربریIn order to strengthen and stabilize the soil masses in the range of soil till optimum, it should be used appropriate stabilization methods. The purpose of this study was to evaluate the effect of excess ash as an additive to soil and improve soil properties. To do this, 15 soil samples from the forest road fill slope were randomly selected combined with 3, 6, 9 and 12 weight percent logging residual ash. In order to investigate the effect of addition of stabilizing agents on the chemical and mechanical parameters of soil in the studied area, the experiments Atterberg limits, California bearing ratio, moisture as well as acidity, electrical conductivity, phosphorus, nitrogen, organic matter and carbon were carried out on control and treated soil samples. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey tests were used to compare the averages. The results of the experiment show that the addition of logging residual ash increased plastic limit and California bearing ratio and reduced liquid limit and plasticity index. Also, the results of one-way ANOVA showed that the mean difference in moisture, acidity and nitrogen were not significant (P>5%) while electrical conductivity, phosphorus, potassium, organic matter and carbon showed significant differences.
Keywords: Soil stabilization, Atterberg limits, bearing capacity -
هدفهدف از این پژوهش ارایه چارچوبی برای تحلیل اکوسیستم ورزش شهروندی در شهر انزلی و برنامه ریزی توسعه آن بود. روش شناسی: این پژوهش به صورت کیفی با رویکرد تحلیل ساختاری-کارکردی در سطح راهبردی انجام شد. جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (31 نفر) و جامعه اطلاعاتی (37 نسخه) بود. روش گردآوردی اطلاعات شامل سه روش مطالعه کتابخانه ای، مصاحیه اکتشافی و تکنیک دلفی بود. روایی ابزارها براساس تعیین اعتبار منابع و افراد نظرخواهی شده، روایی سنجی محتوایی و صوری چارچوب مصاحبه، محاسبه ضرایب توافق بین مصصحان کدگذاری مطلوب ارزیابی گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که ابعاد اکوسیستم ورزش شهروندی انزلی شامل چند منظر کلی شامل فرد شهروند، خانواده، محیط زندگی شهروندی، فضای رسانه ای، سازمان های متولی، بازار ورزش، قابلیت های ورزش، جهانی شدن ورزش و مشارکت ورزشی است. علاوه بر شناسایی اجزای اکوسیستم ورزش شهروندی چالش ها و ضعف های موجود در بستر آن نیز شناسایی شد. در نهایت راهکارهای مناسب و عملیاتی به همراه الگوی تقسیم کار بین سازمان های متولی ارایه شد. نتیجه گیری: دستیابی به سطح مطلوب از توسعه ورزش شهروندی نیازمند یک رویکرد مدیریت اکوسیستمی است تا بتواند به طور مناسب همه نهادها و ذینفعان را جهت ایفای نقش فعال و هم افزا مشارکت دهد.کلید واژگان: محیط ورزش, مشارکت ورزشی, شهروندان انزلیObjectivethe aim of this research was the presentation of citizenship sports ecosystem framework analysis in Anzali city.MethodologyThe research is carried out qualitatively in terms of structural-functional analysis and case study within strategic levels in Anzali city. The statistical population consisted of two sections: human society (31 people) and information society (37 editions). The research instruments included three methods of library study, interviewing and Delphi technique. The Validity of the instruments based on the credibility of the resources and the people surveyed, content and formalism of the interview framework, calculate coefficients of Agreement between coders desirable.ResultsThe findings showed that the dimensions of Anzali citizenship sports ecosystems includes a few general views. Individual citizenship, family, environment of citizen's life, media environment, trustee organizations, sports market, sports facilities, globalization of sport and sports participation. In addition to identifying the components of the citizenship sports ecosystem, the challenges and weaknesses of the platform were identified. Ultimately, proper and operational solutions Along with the pattern of division between correspondent organizations were presented.ConclusionBased on the findings we can say Anzali Citizenship Sports Ecosystem Major capacities and capabilities on the one hand and challenges and threats on the other both structure and gender and smart adoption of strategies and strategies can simultaneously take advantage of opportunities, fixing challenges and achieve the goals.Keywords: Sports environment, sports participation, Anzali citizens
-
هدف
مولتیپل اسکلروزیس از شایع ترین بیماری های عصبی پیش رونده در بین بزرگ سالان جوان است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربار شناختی تکلیف بر زمان بندی مرحله استانس راه رفتن بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش بررسیروش مطالعه حاضر، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون بود. بیست بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از انجمن ام اس ایران (با دامنه سنی 41٫85±12٫59 سال و نمره مقیاس پیشرفت ناتوانی صفر تا 5) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها سه تکلیف شناختی مختلف را هم زمان با راه رفتن بر روی دستگاه فوت مدیسنس اجرا کردند و زمان مرحله استانس آزمودنی ها با دستگاه فوت مدیسنس اندازه گیری شد. برای تحلیل نتایج، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0٫05 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد.
یافته هایافته های به دست آمده از تحقیق نشان داد تکلیف شناختی اثر معناداری بر افزایش زمان استانس راه رفتن در هر دو پا داشت (0٫001>p) و بین زمان استانس راه رفتن در تمامی مراحل تکلیف شناختی، به جز مرحله 2 در برابر 3، در پای چپ تفاوت معناداری وجود داشت (p<0/05)
نتیجه گیرینتایج تحقیق نشان داد زمان مرحله استانس گام برداری در بیماران مولتیپل اسکلروزیس هنگام اجرای تکلیف شناختی افزایش داشته است و بیماران مولتیپل اسکلروزیس هنگام اجرای تکلیف شناختی سرعت گام برداری کمتری دارند.
کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, تکلیف شناختی, مرحله استانس, راه رفتنBackground & ObjectiveMultiple sclerosis (MS) disease is one of the common diseases of central nervous system. In the disease white blood cells attack to the sheath of the central nervous system, which is called myelin. The amount of MS infection in women is two or three times more men and infecting age range is between 15-50 years old that its peak is in 30 years. Multiple sclerosis can result in variable neuromuscular deficit including muscle weakness, spasticity, balance impairment and sensory disturbance. Walking difficulties and cognitive impairments are clinical hallmarks of people with multiple sclerosis. Among symptoms of the disease, growing attention has focused on cognitive functions. Cognitive deficit have been reported in 45-70% of people affected by this disease. Cognitive impairments can play a significant role in memory, attention, learning, performance, information processing ability and speed of information processing. One of the most important problems in MS patients is memory impairment. This memory involves the process of temporary storage of information and its application in the process of processing information and complex cognitive skills such as reasoning and learning; in other words, working memory is the result of controlling attention and maintaining concentration in a particular mental activity. In many daily activities, people often require performing an additional cognitive demanding task while walking. Therefore, purpose of this study was to evaluate the effect of cognitive task on stance phase timing of walking in multiple sclerosis patients.
MethodsThe current study design was a quasi-experimental with pre and posttest. Twenty volunteer men and women with multiple sclerosis (mean±SD age: 41.85± 12.59 years old and EDSS score 0-5) from Tehran (capital city of Iran) multiple sclerosis association were participated in this study and stance phase timing of walking measured in 3 different level by foot Medisense. Analysis of variance with repeated measurement test and Bonferroni post Hoc tests were used for statistical analysis (p<0.05).
ResultPerformance cognitive task had a significant effect on increased time of hill strike phase, foot flat phase, mid stance phase, hill off phase and toe off phase in right leg (p<0.001) and in left leg. In addition, performance of cognitive task had a significant effect on increased time of hill strike phase, foot flat phase, mid stance phase, hill off phase and toe off phase (p<0.001). Except for stage 2 versus stage 3 in left leg, there was a significant difference between the time of walking stance phase in all level in the left leg (stage 1 versus stage 2, stage 1 versus stage 3, stage 1 versus stage 4, stage 2 versus stage 3, stage 2 versus stage 4 and stage 3 versus stage 4) and right leg (stage 1 versus stage 2, stage 1 versus stage 3, stage 1 versus stage 4, stage 2 versus stage 4 and stage 3 versus stage 4).
ConclusionStance phase time in multiple sclerosis patients increased during cognitive task and multiple sclerosis patient walk slower during cognitive task.
Keywords: Multiple sclerosis, Cognitive task, Stance phase, Walking -
سابقه و هدفخاک های تورم پذیر مانند خاک های رسی به دلیل دارا بودن قابلیت تغییر حجم ناشی از تغییر رطوبت و مشخصات مکانیکی نامطلوب به عنوان مصالح نامناسب در امور حمل و نقل جنگل به شمار می روند که لازم است توسط تثبیت-کننده های زیستی حاوی سیلیس مانند انواع خاکستر اصلاح شوند. هدف از اجرای این تحقیق بررسی قابلیت خاکستر ساقه ذرت در ارتقاء مقاومت مکانیکی خاک بستر بخشی از جاده های پیشنهادی سری دو طرح جنگل داری دکتربهرام نیا در استان گلستان بود.مواد و روش هادر پژوهش حاضر نخست نسبت به جمع آوری ضایعات ساقه ذرت مزارع اقدام، سپس بندهای ساقه که حاوی مقادیر بالاتری سیلیس هستند برش داده شده و آسیاب گردید. قطعات آسیاب شده به مدت دو ساعت در دمای 580 درجه سانتی گراد کوره سوزانده و خاکستر آن استحصال شد. این ماده فاقد خواص پلاستیک بوده و غالب اندازه ذرات آن کوچکتر از 075/0 میلی متر بود. نمونه های خاک رس تورم پذیر پس از جمع آوری از مسیر عبور جاده های پیشنهادی به آزمایشگاه مکانیک خاک منتقل گردید. نمونه ها در آنجا با نسبت های مختلف 5، 10، 15 و 20 درصد از خاکستر ترکیب شده و پس از عمل آوری و گذشت 7، 14 و 28 روز از زمان تثبیت، آزمایشات حدود آتربرگ، آزمایش تراکم استاندارد و مقاومت تک محوری یا مقاومت فشاری نامحدود هر یک در سه تکرار روی مخلوط های خاک و خاکستر ساقه ذرت انجام پذیرفت.یافته هانتایج نشان داد که افزودن خاکستر ساقه ذرت به خاک سبب کاهش شاخص خمیری آن شد. همچنین با افزایش مقدار خاکستر ساقه ذرت، حداکثر تراکم خشک خاک کاهش و مقدار رطوبت بهینه افزایش پیدا نمود. منحنی های پروکتور دو تیمار 10 درصد و 5 درصد از زمان عمل آوری 14 روز تقریبا بر یکدیگر منطبق شده اند و فاصله مشخصی نیز از تیمارهای 15 درصد و 20 درصد پیدا کرده اند که این موضوع نشان می دهد که استفاده از مقادیر بیشتر از 10 درصد خاکستر نتوانسته تاثیری بر مقادیر تراکم خشک و رطوبت بهینه خاک بگذارد. مقاومت فشاری نامحدود خاک با افزودن 5 درصد خاکستر ساقه ذرت به طور قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرد و از آن پس افزودن مقادیر بیشتر خاکستر سبب کاهش مقاومت فشاری خاک گردید. افزایش زمان عمل آوری سبب کاهش شاخص خمیری، افزایش حداکثر تراکم خشک و مقاومت فشاری خاک شد اما در بسیاری از موارد بین زمان عمل آوری 14 و 28 روز تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت.نتیجه گیریبه طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که به دلیل خواص پوزولانی خاکستر ساقه ذرت می توان از آن در مقدار بهینه 5 درصد و زمان عمل آوری 14 روز برای بهبود خواص مکانیکی خاک های رسی تورم پذیر در زیرسازی راه های جنگلی استفاده کرد.کلید واژگان: رس تورم پذیر, سیلیس, مقاومت فشاری نامحدود, حدود آتربرگ, حداکثر تراکم خاکBackground and ObjectivesSwelling soil such as clay soil is known as unsuitable material for forest transportation due to the high volume change and mechanical defects. So, it is necessary to improve the mechanical properties of clay soil by silica content biologic stabilizers such as ash. The aim of this study was to investigate the capability of corncob ash for enhancing the mechanical strength of soil in recommended forest roads of district two in Bahramnia forestry plan in Golestan province.Materials and MethodsIn this study the waste of corncob plant was collected from farmlands of province. The nodes of stem which have higher content of Silica were separated and then grind and heated in furnace at 580°C for 2 hours. Produced ash didn’t have plastic properties and most of the particles had the size of smaller than 0.075 mm. In addition the swelling soil samples were brought from the recommended roads to the soil mechanic laboratory. Samples were treated by 5%, 10%, 15% and 20% corncob ash and in curing times of 7, 14 and 28 days the tests of Atterberg limits (Plastic and liquid limits), standard proctor or maximum dry density and unconfined compressive strength were done with three replications.ResultsFindings showed that plastic index decreased by increasing of corncob ash. With increasing the amount of ash content in the mixture, the maximum dry density of the mixture decreased and optimum moisture content increased. Proctor curves of the treatments of 10% and 5% were similar from curing time of 14 days and had significant distance from the curves of the treatments of 15% and 20%. This issue shows that the use of ash more than 10% couldn’t change the dry density and optimum moisture content. Unconfined compressive strength of the mixture increased until adding 10% of ash, and then the trend didn’t change significantly. Increasing the curing time causes that the maximum dry density and unconfined compressive strength to increase, whereas plastic index of soil decreased. In most of cases there wasn’t significant difference between the curing times of 14 and 28 days, in terms of unconfined compressive strength, maximum dry density and optimum moisture content.ConclusionFindings indicated that because of the pozzolonic properties of corncob ash, it is enough to use the optimum amount of 5% and curing time of 14 days for improving the mechanical properties of swelling clay soil of forest road bedKeywords: Swell soil, Silica, Unconfined compressive strength, Atterberg limits, Maximum dry density
-
هدفدر این پژوهشتعیین و اولویت بندی شاخص های استعدادیابی فوتبال ایران از دیدگاه مدرسان ایرانی کنفدراسیون فوتبال آسیا مورد بررسی قرار گرفته است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی دوستداری و همکاران (1391) که روایی صوری آن به تایید متخصصان تربیت بدنی و علوم ورزشی رسیده بود، استفاده شد. پایایی درونی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ (82/0) بدست آمد. جامعه آماری را 122 نفر از مدرسان ایرانی کنفدراسیون فوتبال آسیا که به صورت هدفمندوکل شمار در نظرگرفته شده بودند، تشکیل دادند. از روش های آمار توصیفی برای توصیف متغیرها و از آمار استنباطی (فریدمن) برای آزمون فرضیه های تحقیق در سطح معناداری (05/0 ≥ P) استفاده شد.یافته هانشان داد در استعدادیابی فوتبال به ترتیب اولویت شاخص مهارتی- تکنیک انفرادی (43/5)، شاخص مهارتی- تاکتیک انفرادی (93/4)، شاخص آنتروپومتریک(30/3)، شاخص روانشناختی(19/3)، شاخص جسمانی–حرکتی(72/2) و شاخص جامعه شناختی(43/1) از اهمیت برخوردارند. در شاخص مهارتی- تکنیک انفرادی، کنترل توپ (68/3)، شاخص مهارتی- تاکتیک انفرادی، حرکات بدون توپ (18/4)، شاخص آنتروپومتریک،قد (84/4)، شاخص روانشناختی، قدرت تصمیم گیریوانتخاب (82/3)،شاخصجسمانی–حرکتی،سرعت (12/4)ودر شاخص جامعه شناختی، روحیه کارتیمی (89/3) به عنوان مهمترین عوامل بدست آمدند.نتیجه گیریمربیان و متولیان استعدادیابی فوتبال می بایست جهت کشف و انتخاب بازیکنان مستعد به کلیه ی شاخص های استعدادیابی توجه نمایند؛ زیرا مجموع این شاخص ها و زیر شاخص های آنها موفقیت برنامه های استعدادیابی را بیشتر خواهد کرد.کلید واژگان: استعدادیابی, فوتبال, اولویت بندی شاخص ها, مدرسانAFC -
با توجه به اهمیت شناسایی عوامل مختلف پاتولوژیک موثر در دستگاه تنفس و نقش آن در انتخاب روش های درمانی اختصاصی در گوسفندان منطقه،لاشه626سر گوسفند ذبح شده در کشتارگاه ارومیه مورد بازرسی قرار گرفت. از این تعداد،114 مورد (21/18%) ریه گوسفند با ضایعات ظاهری ضبط گردید و به طور ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک موردبررسی قرار گرفت.پس از برش سطح مقطع و ثبت ضایعات،نمونه ها در فرمالین 10 درصد تثبیت و به روش آغشتگی در پارافین، مقاطع 5-7 میکرونی تهیه و رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین بر روی اسلایدها انجام شد. ضایعات شناسایی شده به ترتیب فراوانی شامل: پنومونی بینابینی 51 مورد (14/8%)، پنومونی کرمی 23 مورد (67/3%)، آتلکتازی 22 مورد (51/3%)، پنومونی گرانولوماتوزی 22 مورد (51/3%)، برونشیت مزمن 21 مورد (35/3%)، فیبروز 13 مورد (07/2%)، آدنوکارسینوم ریوی گوسفند 11 مورد (75/1%)، برونشیولیت مزمن 10 مورد (59/1%)، پرخونی 9 مورد (43/1%)، کیست هیداتیک 8 مورد(27/1%)، آبسه ریوی 7 مورد (11/1%)، آمفیزم 6 مورد (95/0%)، پنومونی چرکی 5 مورد (79/0%)، پنومونی ائوزینوفیلی 3 مورد (49/0%)، برونشیولیت 2 مورد (31/0%)، پلوریت 2 مورد (31/0%) و ادم ریه 2 مورد (31/0%) بود. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از غالبیت غیر منتظره پنومونی بینابینی در بین جراحات ریه های ضبط شده بود که می تواند ناشی از تفاوت های فصلی باشد.کلید واژگان: ریه, گوسفند, سیب شناسی, ارومیه, ایرانIn regard to importance of various pathologic factors affecting respiratory system and its role in the selection of specific therapies in the sheep, 626 slaughtered sheep were examined to describe the pathological lesions of lower respiratory tract at Urmia abattoir. A total of 114/626 lungs (18.12%) with macroscopic lesions were condemned and macro-microscopically examined. The specimens were processed through routine method for paraffin embedded sectioning (5-7micron) and stained by Hematoxillin& Eosin method. Incidence of lesions in order of frequency were interstitial pneumonia (51; 8.14%),verminous pneumonia(23;3.67%), atelectasis (22; 3.51%), granulomatous pneumonia (22;3.51%), chronic bronchitis (21; 3.35%), fibrosis (13;2.07%), adenocarcinomas (11;1.75%),chronic bronchiolitis (10;1.59%), hydatic cyst (8;1.27 %), pulmonary abscesses (7;1.11%), emphysema (6;0.95%), pleuritis (2;0.31%) and pulmonary edema (2;0.319%). The result of this study showed that interstitial pneumonia was interestingly predominant among other lesions of condemned lungs which may reflect a seasonal difference.Keywords: Lung, Sheep, pathology, Urmia, Ira
-
International Journal of Advanced Biological and Biomedical Research, Volume:1 Issue: 9, Summer 2013, PP 957 -962Any defects in street trees may cause injuries to human, vehicles and buildings. This research was investigated in the Babol city, Mazandaran province, in the northern state of Iran.Used the perfect inventory methods and measured the diameter at breathe height (DBH), height and hazardous criteria (dead woods, cracks or seams, decay, wound or cankers, root problems, weak branch unions and skew from vertical line). In each hazardous criterion classes compered the Slenderness (h/d); height (m) and diameter at breathe height (cm). The means of different between Slenderness (h/d), height (m) and diameter at breathe height (cm) in the hazardous criteria classes were estimated by ANOVA test. Data analyzing was done by SPSS16 software. Results showed that the mean of DBH and h/d in the hazardous class (class one) was higher the other classes in the seven hazard criteria, but mean height of tree in the class 3 (non-hazard classes) was higher quantity. Results showed that the different between three classes of hazard in the seven hazard criteria was significant. Overall results showed that the hazardous class (class one) has a higher h/d quantity and more hazardous potentialKeywords: Slenderness (h, d), Height, DBH, Babol City, Hazardous criteria, Northern state of iran
-
آتش به عنوان پدیده ای طبیعی همواره اکوسیستم های جنگلی را تحت تاثیر قرار می دهد. گرمایش جهانی و تاثیر آن در طولانی شدن فصل خشک به همراه تجمع لاشبرگ سبب تشدید اثرهای آتش سوزی در اکوسیستم های جنگلی می شود. جنگلهای هیرکانی ایران اغلب تحت تاثیر آتش سوزی های طبیعی و عمدی هستند. این پژوهش به منظور بررسی سرعت گسترش آتش سوزی سطحی و عوامل موثر بر آن در جنگل آمیخته طبیعی چلمردی استان مازندران انجام شد. سرعت گسترش آتش در شرایط مختلف از طریق شبیه سازی سرعت های مختلف باد (از یک تا 16 متر بر ثانیه)، طبقات شیب (از صفر تا 90 درصد)، نوع لاشبرگ (بلندمازو، ممرز، انجیلی، راش و پلت) و ضخامت آن (از یک تا 8 سانتی متر) مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش سرعت باد، سرعت آتش سوزی سطحی به طور تصاعدی افزایش یافته است. همچنین افزایش شیب سبب تسریع در گسترش آتش سوزی سطحی شده است. یافته های این تحقیق حکایت از آن دارد که با افزایش ضخامت لاشبرگ تا 4 سانتی متر سرعت آتش سوزی سطحی افزایش و از آن به بعد کاهش می یابد. نوع لاشبرگ تاثیر زیادی بر سرعت گسترش آتش سوزی سطحی دارد. به طوری که برگهایی با ضخامت کم (راش) و پهنای زیاد (پلت) با خم شدن سریع خود باعث تسهیل انتقال آتش به لاشبرگ های مجاور شده و سرعت آتش سوزی را افزایش می دهند و برگ هایی با ضخامت بیشتر (بلندمازو) و کوچکتر (ممرز) به دلیل عدم انتقال سریع آتش به لاشبرگ های مجاور باعث کاهش سرعت گسترش آتش سوزی می شود.
کلید واژگان: آتش سوزی سطحی جنگل, سرعت باد, شیب, ضخامت لاشبرگ, نوع لاشبرگ, سرعت گسترش آتشWildfires as one of the natural events influence forest ecosystems. Global warming and it’s effect on lengthening of dry season along with accumulation of senesced litter may couple the effects of fire in forest ecosystems. Hyrcanian forests of Iran are often bothered from the natural and also manmade fires severely. The present study was conducted to investigate the spread rate of surface fire and the effective factors which influence on it in natural mixed forest of Chalmardi- Mazandaran، Northern Iran. The spread rate of fire was measured under different conditions which were simulated with different wind speed (1-16 m s-1)، slope classes (% 0-90)، species (Parrotia persica C. A. M.، Acer velutinum L.، Fagus orientalis L.، Carpinus betulus L.، Quercus castaneifolia L.) and thicknesses of leaf litter (1-8 cm). Results showed that the surface fire distributed intensively with increasing wind speed. This was also accelerated in greater slope degrees. Our findings revealed that the spread rate of fire increased with increasing litter thicknesses up to 4 cm and then decreased. The types of leaf litter influence the spread rate of fire، as leaves with small thickness (Fagus orientalis L.) and large width (Acer velutinum L.)، facilitate the fire transmission to neighbor litter by bending itself and increase the spread rate of fire، and leaves with greater (Quercus castaneifolia L.) and smaller (Carpinus betulus L.) thickness reduce the spread rate of fire due to the lack of rapid transmission of fire to the neighbor litter.Keywords: surface fire, wind speed, slope, litter thickness, litter type, spread rate of fire
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.