milad abbasi
-
مقدمه
امروزه آمار ساخت و ساز پروژه های زیر زمینی در کشور رو به افزایش است، به دنبال آن نیز آمار حوادث ناشی از کار این پروژه ها رو به فزونی است. لذا بکارگیری سیستم های نظارتی اثر بخش جهت کنترل و پایش مخاطرات ایمنی و بهداشت محیط کار می تواند در کاهش حوادث و بیماریهای شغلی نقش بسزایی داشته باشد. بکارگیری ترکیبی تکنولوژی های نوین از قبیل فناوری اطلاعات، اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی و... می تواند در تشخیص سریع و دقیق مخاطرات محیط کار قابل توجه باشد.
روش کاررویکرد اصلی مدل پیشنهادی در این مطالعه استفاده از فناوری IOT در چارچوب مدیریت ریسک شامل شناسایی ، ارزیابی، کنترل سطح ریسک مخاطرات در فاز ساخت تونل مترو بود که خط 7 مترو تهران بعنوان محیط مورد مطالعه انتخاب گردید. روش تحقیق این مطالعه در 4 مرحله طراحی گردید. در مرحله اول قوانین، الزامات و استاندارد های ایمنی و بهداشت مرتبط با مخاطرات مذکور در سطح ملی گردآوری شد. در مرحله دوم معیار ها و حدود مجاز مواجهه شغلی مخاطرات شناسایی شده تعیین گردید و در مرحله سوم حسگر های نوری، صوتی، گاز سنج و بینایی با قابلیت اتصال به شبکه مورد بررسی قرار گرفت. برنامه نویسی کامپیوتری، نحوه دریافت، پردازش و مقایسه اطلاعات حسگرها با استانداردهای تعیین شده در مرحله چهارم انجام و سیستم های هشدار و کنترل هوشمند مربوط به مخاطرات مورد نظر پیشنهاد شد.
یافته هابراساس مراحل تحقیق مخاطرات مهم کارگاه از قبیل صدا، کمبود روشنایی و مواجهه با گازهای Co ، متان و کمبود اکسیژن تعیین گردید و یک مدل تلفیقی با استفاده از استفاده از IOT جهت کنترل و پایش این این مخاطرات استخراج و براساس مدل موجود سنسورهای تشخیص میزان صدا، روشنایی، گاز متان و اکسیژن تعیین و کد نویسی آن بر اساس حد مجاز شغلی (OEL) تعیین گردید.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد، با بکارگیری دانش تخصصی IT و استفاده از نرم افزار و سخت افزارهای مرتبط، با ایجاد یک دانش مشترک در حوزه های IT و ایمنی و بهداشت میتوان مفهوم اینترنت اشیاء را در بکارگیری نظارت دقیق بر کنترل میزان غلظت گازهای گازهای متان و منواکسید کربن و همچنین پایش عوامل زیان آوری فیزیکی از قبیل صدا و روشنایی در محیط های کاری مختلف از قبیل فاز ساخت تونل مترو توسعه داد.
کلید واژگان: گاز متان, صدا, ارزیابی, اینترنت اشیاء, تونل متروIntroductionNowadays, the statistics prove that the underground construction projects in the country are increasing, as well as the number of accidents arising from the unsafe condition of these projects. The purpose of this study was to create a framework of safety and health risk management in the construction phase of the Tehran Metro Line 7 tunnel, using IoT technology.
Material and MethodsIn the first stage, the national safety and health standards, laws and requirements related to the mentioned hazards were collected. In the second stage, the criteria and permissible limits of exposure to occupational hazards were determined. Next, sensors with optical, auditory, gas detection, and visual capabilities connected to the network were examined, and computer programming and comparing sensor information with the specified standards were carried out. Finally, intelligent warning and control systems related to the determined hazards were proposed.
ResultsIn this study, a combined model of risk management utilizing IoT for controlling and monitoring safety and health hazards such as sound, light, explosive and toxic gases was proposed. According to the model, sensors for detecting the mentioned hazards were determined and coded based on the permissible limit of each of the harmful factors.
ConclusionThis study has shown that by employing specialized IT and safety knowledge and utilizing relevant software and hardware, the concept of the Internet of Things can be utilized in precise monitoring of the concentration levels of flammable and toxic gases, as well as monitoring of physical agents such as noise and light in various workplace, such as metro tunnel construction sites.
Keywords: Noise, Methan, Carbon Monoxide, Assessment, IOT, Metro Tunnel -
نشریه تحقیقات مالی، پیاپی 75 (پاییز 1403)، صص 509 -530هدفهدف این پژوهش، انتخاب بهترین شاخص های تکنیکال از منظر خبرگان بازار ارزهای دیجیتال، بهینه سازی عملکرد این شاخص ها توسط الگوریتم های بهینه سازی و در نهایت مقایسه عملکرد قواعد معاملاتی منتخب با یکدیگر از طریق استراتژی خرید و نگهداری است.روشدر این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی کیفی کمی، قواعد معاملات تکنیکال برای دو رمزارز بیت کوین و اتریوم استخراج و بهینه سازی می شود و در ادامه، کارایی قواعد مستخرج با استراتژی خرید و نگهداری مقایسه می شود. در بخش کیفی، با تکنیک تاپسیس فازی و بر اساس نظر خبرگان بازار ارز دیجیتال، به انتخاب و رتبه بندی مهم ترین شاخص های تکنیکال پرداخته می شود. در بخش کمی، پیاده سازی قواعد معاملاتی مبتنی بر شاخص های منتخب برای بازه زمانی معین و بهینه سازی عملکرد این قواعد با الگوریتم فراابتکاری ازدحام ذرات انجام می شود. در نهایت، عملکرد شاخص ها در استراتژی های منتخب خبرگان و بهینه سازی شده با الگوریتم، به صورت متمایز و ترکیبی ارزیابی و مقایسه می شود.یافته هادر بخش کیفی، چهار شاخص میانگین متحرک نمایی، قدرت نسبی، ایچیموکو و میانگین متحرک هم گرایی واگرایی، به عنوان شاخص های برتر انتخاب شدند. بر اساس نتایج بخش کمی، بازده استراتژی های معاملاتی خبره محور مثبت و عملکرد اکثر آن ها نسبت به استراتژی خرید و نگهداری بهتر است. همچنین استراتژی های بهینه سازی شده با الگوریتم، به مراتب عملکرد بهتری نسبت به دو استراتژی خبره محور و خرید و نگهداری دارند.نتیجه گیریاستراتژی تکنیکال مناسب در معاملات با استفاده از الگوریتم های بهینه سازی می تواند میزان سودآوری معاملات رمزارز را به مقدار چشمگیری افزایش دهد. همچنین استراتژی حاصل از ترکیب چند شاخص تکنیکال، نسبت به یک شاخص، عملکرد بهتری دارد.کلید واژگان: الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات, تاپسیس فازی, رمز ارز, روش ترکیبی کیفی-کمی, قواعد معاملات تکنیکیFinancial Research, Volume:26 Issue: 75, 2024, PP 509 -530ObjectiveThe purpose of this paper is to identify the most effective technical indicators in the cryptocurrency market, as viewed by market experts, optimize their performance using optimization algorithms, and ultimately compare the performance of the selected trading rules against each other and the buy-and-hold strategy.
MethodsIn this research, technical trading rules are extracted and optimized for trading two cryptocurrencies, i.e. Bitcoin and Ethereum, using a mixed qualitative-quantitative method. The efficiency of the extracted rules is evaluated and compared with the buy-and-hold strategy. In the qualitative phase, the most important technical indicators are selected and ranked based on the cryptocurrency experts’ view using the fuzzy TOPSIS technique. In the quantitative phase, the selected trading rules are implemented for a certain period and the parameters of the indicators are optimized using the grid search and particle swarm optimization (PSO) algorithm. Finally, the performance of the trading strategies selected by the experts and optimized using metaheuristic algorithms is evaluated and compared.
ResultsIn the qualitative part of this study, 18 technical indicators were selected as candidate indicators in cryptocurrency trading, using the results of related studies. The selected indicators were ranked based on a survey of thirteen cryptocurrency market experts using the snowball sampling method. Finally, four technical indicators were chosen as superior indicators, showing a significant difference compared to the other technical indicators. The selected indicators were the exponential moving average, relative strength index, Ichimoku, and moving average convergence divergence. In the quantitative part of the research, the expert-based trading rules were implemented for the Bitcoin and Ethereum markets from 2018/06/30 to 2020/06/30. According to our numerical results, most of the expert-based trading strategies are more profitable than the buy-and-hold strategy. Then, the parameters of the expert-based trading rules were optimized using two metaheuristic algorithms, namely grid search and particle swarm optimization. The implementation results showed that the trading strategies optimized by these algorithms outperform both the expert-based and the buy-and-hold strategies.
ConclusionBased on the experimental results of this research, exponential moving average, relative strength index, Ichimoku, and moving average convergence-divergence trading rules are commonly used and proposed by cryptocurrency market experts. Moreover, the profitability of the well-known technical trading rules could be significantly improved using the grid search and particle swarm optimization algorithms. Also, trading strategies using the combination of several technical indicators always perform better than trading strategies with a single indicator. However, all technical analysis strategies are not necessarily more profitable compared to the buy-and-hold strategy. Using inappropriate technical strategies may not only be better than the buy and hold strategy, but sometimes it causes losses in cryptocurrency trading.Keywords: Cryptocurrency, Fuzzy Topsis, Hybrid Qualitative-Quantitative Method, Particle Swarm Optimization Algorithm, Technical Trading Rules -
مقدمه
در سال های اخیر، نانوذرات مغناطیسی مبتنی بر اکسید آهن برای انواع کاربردهای زیست محیطی و پزشکی، از جمله خالص سازی و جداسازی آلودگی های دارویی، رنگی و فلزات سنگین و همچنین سیستم های تحویل دارو و برچسب گذاری، به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند. با توجه به این که مگنتیت (Fe3O4) دارای ویژگی های مغناطیسی و الکتریکی برتری است، در میان بسیاری از مواد نانوساختار اکسید آهن بیشترین علاقه را به خود جلب کرده است.
روشدر این پژوهش، نانوذرات مگنتیت (Fe3O4) با استفاده از یک فرآیند سبز با موفقیت سنتز شد. این روش، روشی ساده، سریع، مقرون به صرفه و زیست سازگار است. عصاره گیاه آلیوم هوشیدریا (آلیاسه) به عنوان یک عامل تثبیت کننده و کاهنده در این فرایند استفاده شد. برای مشخصه یابی و بررسی خواص موروفولوژی نانوذرات Fe3O4 از روش هایی همچون مغناطیس سنج نمونه ارتعاشی (VSM)، پراش پرتو ایکس (XRD)، تبدیل فوریه مادون قرمز (FTIR)، طیف سنجی پرتو ایکس پراکنده انرژی (EDS)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) استفاده شد.
یافته هانتایج آزمون XRD نشان داد که نانوذرات سنتز شده با خلوص بالا و ساختار FCC است. نتایج FTIR اتصال گروه عاملی موجود در این گیاه و نانوذرات Fe3O4 را اثبات کرد. همچنین، در آنالیز FTIR ، وجود دو پیک جذبی cm-1 96/559 و cm-1 57/432 سنتز موفقیت آمیز نانوذرات Fe3O4 را تایید کرد. تصاویر SEM و TEM نشان داد که نانوذرات Fe3O4 تولید شده عمدتا به شکل کروی بوده و به طور متوسط دارای اندازه 73/35 نانومتر است.
نتیجه گیریبنابراین می توان نتیجه گرفت که نانو ذرات سنتز شده می توانند برای استفاده در نانوپزشکی آینده مناسب باشند.
کلید واژگان: نانوذرات مگنتیت, آلیوم هوشیدریا, سنتز سبزIntroductionIn recent years, iron oxide-based magnetic nanoparticles have been widely used for a variety of environmental and medical applications, including the purification and separation of pharmaceutical, dye, and heavy metal contaminants, as well as drug delivery and labeling systems. Due to the fact that magnetite (Fe3O4) has superior magnetic and electrical properties, iron oxide has attracted the most interest among many nanostructured materials.
MethodsIn this research, magnetite nanoparticles (Fe3O4) were successfully synthesized using a green process. This method is simple, fast, cost-effective, and biocompatible. Allium hooshidaryae (Alliaceae) plant extract was used as a stabilizing and reducing agent in this process. Green synthesized nanoparticles were characterized by several structural and physical techniques, like Vibrating Sample Magnetometer (VSM), X-ray Diffraction (XRD), Fourier Transform Infrared (FTIR), Energy Dispersive X-ray Spectroscopy (EDS), Transmission Electron Microscope (TEM) ) and scanning electron microscope (SEM).
FindingsXRD results showed that the synthesized nanoparticles are FCC structure with high purity. FTIR results proved the binding of functional group present in this plant and Fe3O4 nanoparticles. Also, in FTIR analysis, the presence of two absorption peaks of 559.96 cm-1 and 432.57 cm-1 confirmed the successful green synthesis of Fe3O4 nanoparticles. SEM and TEM images showed that the green synthesized Fe3O4 nanoparticles are mostly spherical and have an average size of 35.73 nm. As a result, the synthesized nanoparticles have the potential to have useful benefits in future nanomedicine
Keywords: Magnetite Nanoparticles, Allium Hooshidaryae, Green Synthesis -
ObjectivesThe prevalence of multiple health hazards in various industries is on the rise, with noise and heat being common harmful factors in industrial environments in Iran. This study aimed to examine the immediate effects of simultaneous exposure to thermal stress and noise on human brain waves and perceived workload.MethodsSeventy-two students (36 men and 36 women) participated voluntarily in this study. Participants were subjected to varying levels of noise exposure, including four noise levels and heat stress (three levels of Wet Bulb Globe Temperature) for 30 minutes each. EEG recordings were conducted for 10 minutes, with participants allowed a 30-minute rest period between each test condition.ResultsThe combined exposure to noise and heat at two high levels (SPL95+WBGT34 and SPL95+WBGT29) resulted in a significant increase in perceived mental workload compared to the baseline state (P<0.05). EEG analysis indicated a decrease in absolute alpha power in the two high-level conditions compared to the baseline (t<0), while absolute beta power showed a significant increase in the two high-level conditions compared to the baseline mode (SPL45+WBGT22).ConclusionThe study demonstrated that simultaneous exposure to noise and heat, leading to an elevated perceived mental workload, was associated with decreased absolute alpha power and increased absolute beta power in the frontal and occipital regions. These findings suggest that these changes serve as reliable indicators of cognitive and physiological performance.Keywords: Cognitive performance, EEG, Brain Activity, Noise, Heat stress
-
مقدمه
امروزه بسیاری از صنایع دارای عوامل متعدد آسیب رسان به سلامت هستند و این امر منجر به مواجهه توام با این عوامل خواهد شد. صدا از شایع ترین پارامترهای فیزیکی در محیط کار است. از طرف دیگر گرما نیز به علت فرآیندهای متنوع انرژی بر در صنایع رو به افزایش است. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین تغییرات پارامترهای فیزیولوژیک و توجه دیداری - شنیداری در مواجهه حاد توام با گرما وصدا انجام شد.
روش کاردر این مطالعه تجربی تعداد 72 نفر (36 مرد و 36 زن) در محدوده ی سنی 23 تا 33 سال بر اساس معیارهای ورود به مطالعه شرکت داشتند. در مجموع 12 حالت آزمایش (3 سطح دما و 4 تراز فشار صوت) مختلف انجام شد. آزمایش برای هر فرد در 4 مرحله طی یک روز مشخص انجام شد. مدت مواجهه با هر حالت نیم ساعت و بین هر حالت آزمایش نیز نیم ساعت استراحت داده شد. نمونه بزاق هر آزمایش شونده قبل و بلافاصله بعد از مواجهه با صدا و گرما با هدف تعیین میزان کورتیزول بزاق جمع آوری شد. همچنین آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری (IVA)، به صورت همزمان، توسط شرکت کنندگان نیز ثبت شد.
یافته هانتایج مواجهه توام با صدا و گرما بر توجه دیداری و شنیداری نشان داد، تنها دو حالت مواجهه توام SPL95+WBGT34 و SPL95+WBGT29 کاهش معنادار (05/0 <p) توجه دیداری و شنیداری گردید. علاوه بر این نتایج نشان داد که مواجهه مستقل با صدا در ترازهای 85 و 95 دسی بل و مواجهه با گرما در سطوح دمای تر گوی سان 34 و 29 درجه سانتی گراد باعث افزایش قابل ملاحظه و معنادار (05/0 <p) کورتیزول بزاق بعد از مواجهه می شوند. نتایج اثر مواجهه توام با صدا و گرما بر کورتیزول بزاق نشان داد که 3 حالت آزمایشی مواجهه توام (SPL85+WBGT34، SPL95+WBGT29 و SPL95+WBGT34) باعث افزایش قابل ملاحظه و معنادار (001/0 <p)، کورتیزول بزاق شده است.
نتیجه گیریکورتیزول بزاق را می توان بعنوان یک شاخص فیزیولوژیک برای ارزیابی مواجهه با صدا و گرما توصیه کرد. همچنین کورتیزول بزاق نسبت به عملکرد شناختی بیشتر تحت تاثیر مواجهه صدا و گرما قرار می گیرد.
کلید واژگان: صدا, استرس گرمایی, توجه دیداری و شنیداری, کورتیزول بزاقIntroductionMany industries have multiple factors harmful to health, leading to simultaneous exposure of these factors to each other. Noise is one of the most common physical parameters in the work environment. On the other hand, heat is also increasing due to various energy processes in industries. Therefore, this study was conducted with the aim of determining changes in physiological parameters and visual-auditory attention in acute exposure to heat and noise.
Material and MethodsIn this experimental study, 72 individuals (36 men and 36 women) aged between 23 and 33 years participated according to the inclusion criteria. In total, 12 different test modes were performed (3 temperature levels and 4 noise pressure levels). The test was conducted for each person in 4 steps during a specific day. The duration of exposure to each condition was half an hour, and a half-hour rest was given between each test condition. Saliva samples of each subject were collected before and immediately after exposure to noise and heat. Also, The Integrated Visual and Auditory (IVA) was recorded by the participants simultaneously.
ResultsThe results of combined exposure to noise and heat on visual and auditory attention showed that only two modes of combined exposure, SPL95+WBGT34 and SPL95+WBGT29, caused a significant increase (P < 0.05) in mental workload and a significant decrease (P < 0.05) in visual and auditory attention. In addition, the results showed that independent exposure to noise at the levels of 85 and 95 dB and exposure to heat at higher temperature levels of 34 and 29 degrees Celsius cause a significant increase (P < 0.05) in salivary cortisol after exposure. The results of the effect of combined exposure to noise and heat on salivary cortisol showed that three experimental modes of combined exposure (SPL85+WBGT34, SPL95+WBGT29, and SPL95+WBGT34) caused a noticeable and significant (P<0.001) increase in salivary cortisol.
ConclusionIndeed, salivary cortisol can be recommended as a physiological index to evaluate noise and heat exposure. It’s also noteworthy that salivary cortisol is more affected by noise and heat exposure than cognitive performance.
Keywords: Noise, Heat stress, Visual, auditory attention, Salivary cortisol -
زمینه و هدف
مواجهه شغلی با صدا می تواند با اثرات روان شناختی مختلفی همراه باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط مواجهه صوتی، آزردگی و درک بلندی صدا با هوش اجتماعی و سبک های عمومی تصمیم گیری در کارگران معدن انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی در یک معدن استان یزد در سال 1401 انجام شد. در این پژوهش تعداد 65 نفر از کارگران به صورت در دسترس انتخاب و وارد مطالعه شدند. به منظور تعیین میزان مواجهه صوتی، دزیمتری با استفاده از دستگاه TES-1354 انجام شد. مطابق با تراز معادل صوت، کارگران به دو گروه مواجهه صوتی مجاز و غیرمجاز تقسیم شدند. آزردگی و درک صوتی کارگران با استفاده از پرسش نامه تعیین شد. به منظور ارزیابی هوش اجتماعی از پرسش نامه Silvera و همکاران استفاده شد. سبک های تصمیم گیری افراد با پرسش نامه Scott و Bruce ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل، همبستگی Pearson، همبستگی Spearman، مجذور کای و Mann-Whitney انجام شد.
یافته هادر مطالعه حاضر بین دو گروه مورد مطالعه از نظر متغیرهای دموگرافیک اختلاف معناداری وجود نداشت (05/0<P). میانه نمره آزردگی صوتی (001/0>P) و درک بلندی صدا (003/0=P) به طور معناداری در کارگران با مواجهه صوتی غیرمجاز بیشتر بود. هم چنین، میانگین نمره سبک تصمیم گیری اجتنابی به طور معناداری در کارگران با مواجهه صوتی غیرمجاز بیشتر بود (018/0=P).
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد مواجهه صوتی غیرمجاز با آزردگی، درک صوتی و سبک اجتنابی در ارتباط است. با توجه به اثرات غیر شنیداری مواجهه صوتی، اجرای برنامه حفاظت شنوایی در محیط های کاری با صدای غیرمجاز ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: صدا, درک بلندی صدا, تصمیم گیری, کارگران معدنBackground and ObjectivesOccupational noise exposure can be associated with various psychological effects. The present study was conducted with the aim of determining the relationship between noise exposure, annoyance, and loudness perception and social intelligence and general decision-making styles in workers.
Materials and MethodsThis descriptive study was conducted in a mine in Yazd Province in 2022. In this research, 65 workers were selected by convenience sampling and included in the study. In order to determine the level of noise exposure of workers, dosimetry was performed using a TES-1354 device. According to the sound equivalent level, workers were divided into two groups of permitted and unauthorized noise exposure. Worker's annoyance and loudness perception were determined using a questionnaire. Also, in order to evaluate social intelligence, Silvera et al.'s questionnaire was used. Decision-making styles were evaluated by Scott and Bruce's questionnaire. Data analysis was performed using independent sample t-test, Pearson and Spearman’s correlation coefficients, and chi-square and Mann-Whitney tests.
ResultsIn the present study, there was no significant difference between the two studied groups in terms of demographic variables (p>0.05). The median score of noise annoyance (p<0.001) and loudness perception (p=0.003) were significantly higher in the workers with unauthorized noise exposure. Also, the mean score of the avoidant decision-making style was significantly higher in the workers with unauthorized noise exposure (p=0.018).
ConclusionIn general, the results of the present study showed that unauthorized noise exposure was related to annoyance, loudness perception, and avoidant decision-making style. Considering the non-auditory effects of noise exposure, it seems necessary to implement a hearing protection program in workplaces with unauthorized noise.
Keywords: Noise, Loudness perception, Decision making, Miners -
سابقه و هدف
با توجه به اهمیت کیفیت زندگی کاری پرستاران شاغل در بخش مراقبت های ویژه در ارایه خدمات درمانی، شناسایی مولفه های تاثیرگذار بر این شاخص اهمیت بسزایی دارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بار کاری و کیفیت زندگی کاری در پرستاران مراقبت های ویژه انجام گردید.
مواد و روش هادر مطالعه مقطعی و توصیفی-تحلیلی حاضر 384 نفر از پرستاران بخش مراقبت های ویژه شاغل در بیمارستان های شهر تهران در سال 1400 مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت تعیین بارکاری از پرسشنامه بارکار ذهنی NASA-TLX و تعیین کیفیت زندگی کاری آنان از پرسشنامه کیفیت زندگی کاری (WRQL) استفاده گردید. داده ها پس از استخراج وارد نرم اقزار SPSS گردیدند.
یافته هانتایج نشان داد بیشترین عامل موثر بر افزایش بارکاری نیاز فیزیکی و مهمترین بعد اثرگذار بر کیفیت زندگی کاری رضایت از شغل می باشد. همبستگی میان پارامترهای کمی دموگرافیک با شاخص های بارکاری و کیفیت زندگی نیز نشان داد بین سن، سابقه کاری، تعدادشیفت در ماه با شاخص های مذکور همبستگی معناداری وجود دارد .
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد بین بارکاری و کیفیت زندگی کاری رابطه معکوسی وجود دارد . بنابراین لازم است که مدیران بیمارستانی با آگاهی از شرایط موجود شناخت و با کاهش عوامل موثر بر بارکاری منجر به افزایش سطح کیفیت زندگی کاری پرستاران و به دنبال آن بهبود دریافت مراقبت های پرستاری گردند.
کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, بار کاری, پرستاران, بخش مراقبت های ویژهBackground and ObjectiveConsidering the importance of quality of work life of nurses working in the intensive care unit in providing medical services, it is important to identify the components that affect this index. Therefore, this study was conducted to investigate the relationship between workload and quality of work life in intensive care nurses.
Materials and MethodsIn the present cross-sectional and descriptive-analytical study, 384 nurses of the intensive care unit working in hospitals were studied in Tehran in 1400 year. NASA-TLX mental load questionnaire was used to determine workload and The Quality of Work Life Questionnaire (WRQL) was used to determine the quality of their working life. After extraction, the data were entered into SPSS software.
ResultsThe results showed that the most effective factor in increasing the workload is physical need.
And the most important dimension affecting the quality of work life is job satisfaction. The correlation between quantitative demographic parameters with workload and quality of life indicators also showed that there is a significant correlation between age, work experience, number of shifts per month with the mentioned indicators.ConclusionThe results of the present study showed that there is an inverse relationship between workload and quality of work life, it is necessary for hospital managers to be aware of the existing conditions and reduce the factors affecting workload to increase the quality of work life of nurses and subsequently improve the reception of nursing care.
Keywords: Work-Related Quality of Life, Workload, Nurses, Intensive Care Unit -
Background and Aim
Noise pollution is one of the urban problems that can affect the exposed individuals’ cognitive function. This study set to investigate the impact of traffic noise on drivers’ cognitive variables including perceptual capacity, speed of perception, and divided attention concerning the role of individual orientation and neuroticism.
MethodsThis study recruited 35 male student participants. The Eysenck personality questionnaire was used to evaluate the participants’ personalities (neuroticism and extroversion). Participants were then exposed to traffic noise, and the Adaptive Tachistoscopic Traffic Perception Test (ATTPT) was performed to assess their capacity and speed of perception. The Peripheral Perception Test (PPT) was also conducted to evaluate the divided attention using the Vienna test system software.
ResultsIntroverted and stable individuals had better performance in perceptual capacity and speed of perception tasks after exposure to traffic noise. However, these effects were not observed in extrovert and unstable individuals. This study also showed no significant alterations in variables in extroverted (introverted/extroverted) subjects with neuroticism (unstable/stable) concerning divided attention tasks after traffic noise exposure.
ConclusionThis study showed that divided attention in extrovert individuals with neuroticism was not influenced by traffic noise exposure. But perceptual capacity and perception speed was influenced by traffic noise in introverts and unstable subjects.
Keywords: Traffic noise, divided attention, perception, individual differences -
Background
People’s participation in more efficient control of the disease and public awareness about the risk of COVID-19 affect their preventive behavior. This study examines the level of fear of COVID-19 infection in Iranian society after returning to social activities and business reopening.
MethodsThis Cross-Sectional study consisted of urban dwellers in Iran, and the data gathering tool was a researcher-designed questionnaire. To design the instrument, the authors interviewed experts and ordinary people to determine the key questions . Then, the questions were modified and finalized based on the experts’ feedback and a reexamination by the experts after two weeks. An online version of the questionnaire was disseminated using social networks. 168 people were included in the study by the available sampling method. Data were analyzed through descriptive statistics methods. Quantitative data as mean and standard deviation were reported, and the qualitative data were reported as numbers. Chi-square test and Spearman correlation coefficient were used to examine the relationship between questions related to COVID-19 infection fear and demographic variables. Data analyses were done in SPSS 20.
ResultsThe study was carried out on 168 participants, and 78 of them were employees of different offices. The participants believed that among the ways of spreading the disease, kissing and hugging (n=142, 84.5%), shaking hands (n=127, 75.6%), contact with the saliva of an infected person (n=116, 69.0%), and spread through the air (n=60, 35.7%) had the highest frequencies.
ConclusionFear of COVID-19 infection in the participants was at moderate and above moderate levels. The participants also hoped that the vaccine would be found and made available to the public. Policy-makers in the health sector can use the results.
Keywords: Anxiety, COVID-19, Distress, Prevention, Risk, Stress -
مقدمه
عملکرد شغلی یک ساختار اصلی در روانشناسی صنعتی و سازمانی است. مدل های عمومی و اختصاصی متعددی برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی وجود دارند. اگرچه این روش ها ممکن است اطلاعات ارزشمندی را ارایه دهند، اما هیچ یک از آنها پیچیدگی و طیف وسیعی از رفتارهایی را که عملکرد شغلی فردی را تشکیل می دهند، پوشش نمی دهند. لذا این مطالعه مروری با هدف شناسایی تمامی مدل های موجود و ادغام آنها جهت دستیابی به یک مدل مفهومی جامع برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی انجام گردید.
روش کاربرای دستیابی به اهداف این مطالعه، جستجوی نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی از قبیل PubMed, Scopus,Embase, و ProQuest انجام گردید. علاوه بر این، لیست منابع مقالات کاملا مرتبط نیز مورد بررسی و جستجو قرار گرفت. در نهایت با تکیه برا معیارهای ورود و خروج، مقالات مرتبط شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هاجستجوی انجام شده در PubMed, Scopus,Embase و ProQuest در مجموع منجر به یافتن 12754 مقاله شد. پس از حذف مقالات تکراری و غیر مرتبط در نهایت 155 مقاله واجد شرایط، انتخاب شدند. از این تعداد، 83 مقاله بر اساس معیارهای خروج از مطالعه حذف شدند و 72 مطالعه باقی ماند. با غربالگری براساس متن کامل مقاله، 10 مطالعه غیرمرتبط و 5 مطالعه در خارج از دسترس نیز حذف شدند. نهایتا با بررسی مراجع ذکر شده در مقالات منتخب، 4 مقاله واجد شرایط دیگر که در استراتژی جستجو بازیابی نشده بودند، اضافه شدند. در نهایت، 61 مقاله برای بررسی بیشتر انتخاب شدند. از این میان، 19 مقاله به مدل عمومی و 19 مقاله به مدل اختصاصی ارزیابی عملکرد شغلی فردی پرداخته بودند. 23 مقاله باقی مانده نیز به توصیف و معرفی مدل ها پرداخته بودند.
نتیجه گیریبراساس مرور مطالعات، یک ساختار مفهومی برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی استخراج گردید. ابعاد این ساختار عبارت بودند از: عملکرد وظیفه، عملکرد زمینه ای، عملکرد تطبیقی و رفتار کاری ضد تولید. این ابعاد تمامی رفتارهایی را که عملکرد شغلی فرد را تحت تاثیر قرار دهند پوشش دهد. با این وجود ممکن است بسته به زمینه کاربرد، اهمیت و جایگاه ابعاد اصلی متفاوت باشد. همچنین این مدل می تواند به عنوان یک مبنای نظری برای تحقیقات آینده در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: عملکرد شغلی فردی, عملکرد وظیفه, عملکرد زمینه ای, عملکرد تطبیقی, رفتار کاری ضد تولیدIntroductionThere are several generic and specific models to assess the individual job performance (IJP). While these methods may provide the valuable information, none of them cover the complexity and wide range of the behaviors which express the IJP. This review study aimed to identify all existing models and incorporate them to achieve a comprehensive conceptual model to assess the IJP.
Material and MethodsDatabases such as PubMed, Scopus, Embase, and ProQuest were systematically searched to meet the study’s goals. Moreover, references to relevant publications were examined. Finally, suitable publications were discovered and analyzed using the inclusion and exclusion criteria.
ResultsThe results of Search in databases, including PubMed, Scopus, Embase, and ProQuest, showed that 12754 articles were found in the initial search. After removing duplicate and unrelated articles, finally, 155 eligible articles were selected. Based on full-text screening, 10 studies were excluded, and 5 studies were not accessible. Finally, by checking the references mentioned in the selected articles, 4 more eligible articles which were not retrieved in the search strategy were added; finally, 61 articles were selected to be reviewed. Ninteen articles were related to the general models, and 19 articles addressed job-specific assessment models. The remaining 23 articles described other existing models.
ConclusionTo evaluate IJP, a heuristic structure was developed based on the literature research. These dimensions were selected because they can accommodate all of the preceding models’ dimensions. They also include any behaviors that may have an impact on IJP.
Keywords: Individual Job Performance, Task performance, Contextual performance, Adaptive performance, Counter-productive work behavior -
Background
Given the importance of maintaining the mental health of workers, the present study was conducted to determine the effect of the individual factors on hypochondriasis and job stress under the corona epidemic condition in a company.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 275 workers in 2020 in one of the industries in southern Iran. To gather the data, demographic, researcher-made, standard hypochondria, and job stress questionnaires were sent electronically along with a guide and study objectives. The participants completed the questionnaires during 2 weeks and send them electronically to the research team. Finally, data were analyzed using tests of one-way ANOVA and linear regression in SPSS software version 22.
ResultsThe results showed that the mean score of hypochondriasis in different groups of variables, including age, work experience, use of personal protective equipment, corona experience, and attention to preventive measures was significantly different (p<0.05). Based on the results, the mean score of job stress significantly differed in different groups of variables of personal protective equipment use, corona experience, and awareness on corona (p<0.05). Moreover, based on the regression relationships, hypochondriasis could be predicted by variables of personal protective equipment, corona experience, awareness on corona, and attention to preventive measures; and job stress could be predicted by variables of awareness on corona and attention to preventive measures.
ConclusionRegarding the importance of providing the physical and mental health of employees, the implementation of measures to reduce stress and hypochondriasis of employees, particularly in identified groups, is helpful.
Keywords: Individual factors, COVID-19, Hypochondriasis, Job stress -
Background and Objectives
Road traffic accident is one of the leading causes of death in some countries such as Iran. Disability glare due to headlights of vehicles can increase the risk of crashes and make dangerous conditions. This study aimed to investigate the level of glare induced by the headlights of most common vehicles in Iran.
Materials and MethodsThis cross‑sectional study was conducted in a suburban road of Ilam province in 2019. The disability glare resulted from the headlights of Pride Saba GTX, Pride 131SL, Samand Soren, Peugeot 405, Megan, and Peugeot Pars was measured at the distances of 10–100 m away from the headlights. The Threshold Elevation index under the high‑beam and low‑beam conditions (headlight’s operation modes) was obtained for the background luminance condition including 1 and 50 cd/m2 for the age groups of 20, 35, 70, and 83 years old.
ResultsWhen the background luminance was 1 cd/m2 , the mean glare level caused by the high‑beam mode of illumination exceeded the recommended disability glare thresholds of all age groups. When the background luminance was 50 cd/m2 , at certain longitudinal distances, glare level exceeded the disability glare thresholds of the elderly drivers (aged 70 and 83 years). At the background luminance of 1 cd/m2 , low‑beam mode of illumination caused disability glare at certain distances but not in general. At the background luminance of 50 cd/m2 , low‑beam mode of illumination did not cause disability glare at any distance.
ConclusionThe results showed the mutual effect of luminance and the angle of line of sight with respect to glare source on the emergence of disability glare. The age also exhibited a significant association with the disability glare, as the highest glare levels were obtained for older drivers.
Keywords: Age, disability glare, headlight, vehicles -
به دلیل تاثیرات نامطلوب محیطی ، مبردهای طبیعی اخیرا مورد توجه بسیاری قرار گرفته اند. در این راستا ، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خصوصیات ترمودینامیکی مبردهای مختلف گازی طبیعی در مقیاس مولکولی با استفاده از شبیه سازی های دینامیک مولکولی (MD) انجام شده است. در این راستا ، چگالی (به نمایندگی از ویژگی های ساختاری) ، آنتالپی و ظرفیت گرمایی ویژه (به نمایندگی از خواص گرمایی) برای چندین مبرد گازی طبیعی از جمله هلیوم ، نیتروژن ، متان و اتان مطالعه شده اند. از پتانسیل لنارد-جونز برای شبیه سازی هلیوم و نیتروژن استفاده شد در حالی که پتانسیل AIREBO و میدان نیروی OPLS-AA برای شبیه سازی متان و اتان به عنوان مبردهای هیدروکربنی چند اتمی استفاده شد. شبیه سازی ها در دماهای مختلف بالاتر از نقطه جوش و فشارهای 1 ، 2 و 5 بار انجام می شود. نتایج MD با داده های تجربی مطابقت خوبی دارند و در میان پتانسیل های اعمال شده ، پتانسیل AIREBO در مقایسه با میدان نیروی OPLS-AA ، نتایج نزدیکتری به داده های تجربی را ارایه می دهد. مخلوط متان-اتان نیز در فشارهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفت و با معادله حالت پنگ-رابینسون مقایسه شد. نتایج این مطالعه نشان می دهند که می توان از دینامیک مولکولی به عنوان ابزاری مطمین برای پیش بینی خصوصیات ترمودینامیکی مبردهای طبیعی استفاده کرد. نتایج این تحقیق می توانند در سیکلهای تبرید کاربرد داشته باشند.Owing to their lower adverse environmental impacts, natural refrigerants have recently attracted a huge deal of attention. In this regard, the present study is aimed to evaluate the thermodynamic properties of different gaseous natural refrigerants at the molecular level using molecular dynamics (MD) simulations. In this context, the density (as a representative of structural features), enthalpy, and specific heat capacity (as representatives of energy properties) of several natural gaseous refrigerants including helium, nitrogen, methane, and ethane were assessed. Lennard-Jones potential was used for simulation of helium and nitrogen while AIREBO potential and OPLS-AA force-fields were employed for simulation of methane and ethane as polyatomic hydrocarbon refrigerants. Simulations are carried out at various temperatures above the boiling point and pressures of 1, 2, and 5 bar. MD results were in good agreement with the experimental data. Among the applied potentials, AIREBO potential offered results closer to the experimental data as compared with OPLS-AA force-field. The methane-ethane mixture was also addressed at different pressures and compared with the Peng-Robinson equation of state. The results of this study indicated that molecular dynamics can be employed as a reliable tool for predicting the thermodynamic properties of natural refrigerants. The results can be used in the refrigeration cycles.Keywords: Natural refrigerants, Molecular dynamics simulation, Statistical thermodynamics, Interatomic potential
-
BACKGROUND
The Swiss cheese model of accident causation is a model used in risk analysis and risk management, including aviation safety, engineering, healthcare, and emergency service organizations, and as the principle behind layered security, as used in computer security and defense in‑depth. This study aimed to develop and weight the occupational health leading indicators using the Swiss cheese model.
MATERIALS AND METHODSThe present study was a descriptive, cross‑sectional study; occupational health performance assessment indicators were classified into five main groups of chemical, physical, ergonomic, psychosocial, and biological harmful agents. In addition, potential hazards and their prevention methods were identified using the Swiss cheese model. The leading performance measurement indicators (n = 64) were developed based on preventive methods and were weighted and rated by fuzzy analytic hierarchy process.
RESULTSThirty‑six out of 64 indicators were related to the management measures, 25 indicators were related to exposure to harmful occupational agents, and the remaining indicators were occupational‑related illnesses and diseases rate. Considering the importance and frequency of indicators, psychological agents were the most important indicators (40%) and physical agents had the greatest frequency (59%).
CONCLUSIONSProcess of indicators’ development has demonstrated that the major occupational health prevention measures in the oil and gas industry are concentrated on physical, psychological, and chemical agents, respectively. Thus, to provide protection for employees against occupational diseases and improve health performance indicators, paying special attention to mentioned agents is essential in the oil and gas industry.
Keywords: Health performance assessment, health status indicators, leading indicators, occupational health, Reason’s Swiss cheese model -
هدف :
سروصدا یکی از عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار است که می تواند باعث ایجاد آزردگی نماید. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر آزردگی ناشی از سروصدای شغلی بر روان پریشی شاغلین می باشد.
مواد و روش هامطالعه تحلیلی- توصیفی بر روی 325 نفر کارکنان صنعت قطعه سازی در هفت گروه مورد بررسی قرار گرفته و دز دریافتی سروصدا برای هر کدام از گروه ها با رعایت استاندارد ISO9612 توسط دستگاه دوزیمتری اندازه گیری شد. بعد از آن روان پریشی با استفاده از مقیاس روان پریشی کسلر و میزان آزردگی افراد در مواجهه با سروصدا به روش استاندارد ISO15666 به صورت ارزشیابی فردی با مقیاس تک سوالی 11 گزینه ای لیکرت تعیین گردید.
یافته هانتایج نشان می دهد که ارتباط مثبت و معنی داری بین دز سروصدای دریافتی با آزردگی صوتی وجود دارد (05/0 <p) و دز دریافتی ناشی از سروصدا 2/72 درصد از تغییرات متغیر پاسخ یعنی میزان آزردگی صوتی را می تواند به تنهایی توجیه کند و هم چنین نتیجه بررسی هم زمان چهار متغیر سن، سابقه کار، مواجهه صوتی و آزردگی صوتی بر وضعیت روان پریشی با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان می دهد که این 4 متغیر 42 درصد از تغییرات روان پریشی را پیش بینی می کنند و متغیر اصلی تاثیرگذار بر روان پریشی آزردگی صوتی می باشد (05/0<p).
نتیجه گیریسروصدای شغلی از طریق آزردگی صوتی می تواند سلامت روانی افراد شاغل در صنایع را تحت تاثیر قرار می دهد و آزردگی می تواند به عنوان نقش میانجی گر ناشی از سروصدای شغلی باعث روان پریشی در افراد شاغل در صنایع شود.
کلید واژگان: سروصدا, اختلالات روان پریشی, بهداشت روانKoomesh, Volume:23 Issue: 3, 2021, PP 394 -401IntroductionNoise is one of the most harmful physical factors in the workplace that can cause annoyance. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of annoyance caused by occupational noise on employee’s mental distress.
Materials and MethodsThis analytical-descriptive study was performed on 325 employees of the parts manufacturing industry in seven groups and the noise dose received for each group was measured by a dosimeter using ISO9612 standard. Then, psychosis was determined using the Kessler psychosis scale and the degree of annoyance in the face of noise in the face of noise by the standard method of ISO15666 as an individual evaluation with a one-question scale of 11 Likert options.
ResultsThe results indicated that there was a positive and significant relationship between the received sound dose and noise annoyance (P <0.05). In addition, the dose received from the sound can justify 72.2% of the variable response changes, i.e. the amount of voice annoyance alone. Also, the results of the simultaneous study of four variables of age, work experience, voice exposure and voice annoyance on the state of mental distress using multiple regression indicated that these 4 variables predicted 42% of changes in mental distress. And the main variable influencing psychological distress is voice annoyance (P <0.05).
ConclusionOccupational noise through noise annoyance harassment can affect the mental health of people working in industry and harassment can act as a mediator due to job noise causing mental distress in people working in industry.
Keywords: Noise, Psychotic Disorders, Mental Health -
زمینه و هدف
آمار تصادفات جاده ای و تلفات ناشی از آن در ایران به طور قابل ملاحظه ای بالا می باشد. از طرفی چراغ خودروها به ویژه در جاده های دوطرفه باعث ایجاد خیرگی در رانندگان طرف مقابل می گردد. این مطالعه با هدف تعیین سطح خیرگی آزاردهنده چراغ خودروها و تاثیرات برخی متغیرها در ایجاد خیرگی آزاردهنده انجام شد.
مواد و روش ها:
شدت روشنایی در سطح چشم رانندگان اندازه گیری شد و با استفاده از مدل Schmidt-Clausen and Bindels model میزان خیرگی آزاردهنده ناشی از چراغ خودروهای با استفاده از مقیاس عددی دی بور و با در نظر گرفتن فاصله جانبی بین دو وسیله نقلیه، فاصله طولی بین دو وسیله نقلیه و درخشندگی زمینه سطح جاده تعیین شد.
نتایجدر این خودروها در حالت نورپایین، از فواصل 100 متری تا 50 متری، دستگاه لوکس متر هیچ گونه روشنایی را ثبت نکرد. در حالت نوربالا نیز، از فاصله 100 متری با کاهش فاصله طولی بین دو خودرو سطح خیرگی آزاردهنده به طور تدریجی افزایش می یافت. افزایش سطح خیرگی برای خودرو سمند تا 30 متری، پراید صبا GTX تا 20 متری و خودرو Pride 131SL، مگان و پژو پارس تا 10 متری و همچنین خودرو پژو 405 بسته به درخشندگی زمینه تا 10 و 20 متری ادامه داشت و از این فواصل به بعد سطح خیرگی آزاردهنده کاهش می یافت.
نتیجه گیری:
فاصله جانبی بین خودروها، تنظیم بودن جهت و ارتفاع چراغ خودروها، ولتاژ لامپ و نوع لامپ خودرو در ایجاد خیرگی تاثیر گذار است که با تغییراتی در طراحی جاده ها و سیستم روشنایی وسایل نقلیه قابل کاهش می باشد.
کلید واژگان: خیرگی آزاردهنده, درخشندگی, روشنایی, تصادفات جاده ایBackground and Objectivesroad accidents and their casualties are considerably high. In addition, the headlights of cars, especially on two-way roads, leads to glare in the eyes of oncoming drivers. The purpose of this study was to determine the level of discomfort glare of car headlights and the effects of some variables on creating discomfort glare.
Materials and MethodsThe illuminance of the driverchr(chr('39')39chr('39'))s eye was measured using luxmeter and the discomfort glare caused by the carchr(chr('39')39chr('39'))s headlights was determined using the Schmidt-Clausen and Bindels model and with considering the lateral and longitudinal distance between the two vehicles and the background luminance of the road surface were determined.
FindingsIn cars, in low beam mode, from 100 meters to 50 meters, the luxmeter fails to record any illuminance. In the high beam mode, discomfort glare gradually increased from the distance of 100 meters by reducing the longitudinal distance between two vehicles. Increasing on the level of discomfort glare for Samand up to 30 meters, Pride Saba GTX up to 20 meters, Pride 131SL, Renault Megan and Peugeot Pars up to 10 meters and the Peugeot 405 depending on the background luminance up to 10 and 20 meters continued. The level of annoying dulling was reduced and from that interval onwards, the level of discomfort glare reduced.
ConclusionThe side distance between vehicles, headlights aiming, voltage and the type of headlightchr(chr('39')39chr('39'))s lamp are affecting in the discomfort glare which can be reduced by changes in road design and vehicle headlights.
Keywords: Discomfort glare, Luminance, illuminance, Road crashes -
زمینه و هدف
یکی مشکلات اساسی که در ارتباط با تونل های جاده ای وجود دارد پدیده حفره سیاه است. این پدیده در نتیجه بازتاب نور خورشید از محیط اطراف تونل به چشم رانندگان و همچنین عدم روشنایی کافی در ورودی تونل ها ایجاد می گردد که باعث کاهش کنتراست موانع داخل تونل شده و قابلیت دیدن موانع احتمالی در ورودی تونل ها را با مشکل روبه رو می کند که نتیجه آن افزایش احتمال ریسک حوادث رانندگی در این تونل ها می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه، ارزیابی ذهنی سطح ایمن روشنایی در یکی از تونل های بسیار طویل جاده ای واقع در استان ایلام می باشد.
مواد و روش هابرای ارزیابی ذهنی سطح ایمن روشنایی در ورودی تونل ها به دو پارامتر میانگین درخشندگی ورودی تونل ها و درخشندگی معادل نیازمند است که در این مطالعه برای اندازه گیری میانگین درخشندگی ورودی تونل از دستگاه لومینانس متر S3 استفاده شد. سپس برای محاسبه درخشندگی معادل با استفاده از دوربین عکاسی YASHICA108 با لنز 35 میلیمتری به فاصله توقف ایمن از ورودی تونل عکس گرفته شد و سپس با توجه به نمودار قطبی هالیدی، درخشندگی معادل مشخص گردید.
یافته هادر این مطالعه میانگین درخشندگی در ورودی تونل برابر با 17 کاندلا بر متر مربع، درخشندگی معادل برابر با 5/127 کاندلا بر مترمربع و با استفاده از معادله آدرین، کیفیت روشنایی در ورودی تونل کمتر از 1 تعیین شد.
نتایجمقایسه نتایج حاصل از سطح ایمن روشنایی در ورودی تونل با مقیاس ذهنی دی بور نشان داد که در ورودی تونل مورد مطالعه پدیده حفره سیاه ایجاد می شود و منابع روشنایی نصب شده در ورودی این تونل توانایی لازم برای جلوگیری از پدیده حفره سیاه را نداشتند.
کلید واژگان: پدیده حفره سیاه, روشنایی, درخشندگی, تونل های جاده ای, مقیاس ذهنی دی بور, سطح ایمن روشناییBackgroundOne of the major topics related to the very long tunnels is dark hole effect. This is a common phenomenon caused by the sunlight reflected from the surroundings of the tunnel to the eyes of drivers and the lack of sufficient light at the tunnelschr('39') entrance, which decreases the contrast of barriers inside the tunnel and also makes it difficult to see potential obstacles at the entrance. The result is an increased risk of traffic accidents in these tunnels. Therefore, the aim of this research is to subjectively assessment the safe rate of lighting in one of the very long tunnels located in the province of Ilam.
MethodsTo subject evaluation the safe rate of lighting at the tunnel entrances, two parameters of the average luminance of tunnel entrance and equivalent luminance are required. In this study, Luminancemeter device model S3 was used to measure the average luminance of tunnel entrance. Then, to calculate the equivalent luminance, a YASHICA108 camera with a 35 mm lens was photographed at a distance between the tunnel entrance and a safe stopping point, and then the Holliday polar diagram was used to calculate equivalent luminance (accordance with the standard CIE88-2004).
ResultsIn this study, the average luminance at tunnelchr('39')s entrance was equal to 17 , the luminance was equal to 127.5 Using the ADRENAL equation, the quality of lightening at the tunnel entrance was less than 1.
ConclusionComparison of the results obtained from the healthy and safety rate of lighting levels at the tunnelchr('39')s entrance with the De Boer mental scale indicated that a dark hole effect occurs at the entrance of the tunnel under investigation and the light sources installed at the entrance of this tunnel did not have the sufficient ability to inhibit the dark hole effect.
Keywords: Dark Hole Phenomenon, Luminance, Road Tunnels, De Boer Mental Scale, Safe rate of lighting -
هدف
بیماری کووید 19 علاوه بر اثرات جسمانی، دارای اثرات روانی نظیر استرس ، اضطراب و اختلالاتی همچون خودبیمارانگاری می باشد .مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین خودبیمارانگاری با تاب آوری در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 در یک محیط شغلی انجام گردید.
روش بررسیمطالعه مقطعی حاضر در اواخر بهار سال 1399 بر روی 275 نفر از پرسنل یکی از صنایع جنوب ایران انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه خود بیمار انگاری ایوانز، پرسشنامه تاب آوری CD-RSC می باشد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 22 بوسیله ی روش تحلیل واریانس یک طرفه، پیرسون و رگرسیون خطی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین شیوع خود بیمار انگاری 37/33 و انحراف معیار آن 87/14 و میانگین کل و انحراف معیار نمره تاب آوری 95/20 ± 56/78می باشد. بین خود بیمارانگاری با متغیرهای سن، سابقه کار، استفاده از وسایل حفاظت فردی، تجربه کرونا و توجه به اقدامات پیشگیرانه رابطه معنی داری وجود داشت (05/0p<) . همچنین بین تاب آوری و متغیر سن، سابقه کاری، توجه به اقدامات پیشگیرانه و استفاده از وسایل حفاظت فردی رابطه معنی داری وجود دارد (05/0p<). رابطه منفی قابل توجهی بین خود بیمارانگاری و تاب آوری مشاهده شد.
نتیجه گیریپیاده سازی اقداماتی جهت کاهش اختلال خود بیمارانگاری و افزایش تاب آوری در بین کارکنان به ویژه در مواجهه با شرایط سخت همه گیری کرونا، ضروری است.
کلید واژگان: تاب آوری, خودبیمارانگاری, کووید19IntroductionCoronavirus disease 2019 (COVID-19) possesses the mental effects such as stress, anxiety ,and hypochondriasis in addition to physical effects .The present study was aimed to investigate the relationship between of hypochondriasis and resilience of employees at epidemics conditions of corona virus in an occupational environment.
MethodThis cross-sectional study was performed, in spring of 2020, on 275 personnel in one of the southern industries from Iran. Data collection instruments included demographic questionnaire, researcher made questionnaire, CD-RSC resilience questionnaire, and Standard hypochondria questionnaire. The collected data were analyzed using SPSS software version 22 by one-way ANOVA, Pearson and linear regression.
ResultsThe results showed that the mean prevalence of hypochondriasis was 33.37 and its standard deviation was 14.87 and the total mean and standard deviation of resilience score was 20.95 ± 78.56. there was a significant relationship between hypochondriasis and variables of age, career length, use of personal protective equipment, experience of corona and attention to preventive measures(P < 0.05). Also There is a significant relationship between resilience and age, career length, attention to preventive measures and the use of personal protective equipment(P < 0.05). A significant negative relationship was observed between hypochondriasis and resilience.
ConclusionIt is necessary to implement measures for reducing the hypochondriasis disorder and increasing the resilience among employees, especially in the exposure to the hard conditions of corona epidemics.
Keywords: resilience, hypochondriasis, covid-19 -
چکیده
زمینه و هدفبیماری کووید 19 افزون بر اثرات جسمانی، دارای اثرات روانی نیز می باشد که می تواند روی ابعاد شغلی افراد تاثیر بگذارد. مطالعه حاضر باهدف آشکار ساختن نقش عوامل فردی بر تاب آوری و بهره وری کارکنان در شرایط همه گیری کووید 19 در یک محیط شغلی انجام گردید.
روش کارمطالعه مقطعی حاضر در بهار 1399 بر روی 275 نفر از کارکنان یکی از صنایع نفت و گاز واقع در جنوب ایران انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه تاب آوری کرنر و دیویسون و پرسشنامه بهره وری هرسی و گلداسمیت بود. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که افراد باسن بیشتر از 50 سال، سابقه کاری بیشتر از 20 سال، دارای سابقه کم و متوسط استفاده از لوازم حفاظت فردی، به طور قابل توجهی نمره تاب آوری پایین تری داشتند (P < 0.05). همچنین نتایج تحلیل آماری آشکار کرد که افراد دارای سابقه ابتلا به بیماری کووید 19، به گونه معنی داری نمره بهره وری پایین تری داشتند (P < 0.05). به علاوه رابطه مثبت قابل توجهی میان تاب آوری و بهره وری وجود دارد (r = 0.249, P < 0.05).نتیجه گیریابتلا به بیماری کووید 19 منجر به کاهش میزان تاب آوری و بهره وری کارکنان شده است. لذا رعایت پرتکل های بهداشتی در محیط کار به منظور کاهش ریسک ابتلا کارکنان به بیماری کووید 19 امری ضروری می باشد.
کلید واژگان: فاکتورهای فردی, تاب آوری, بهره وری, کووید 19Abstract
Background and AimThe present study was aimed to determine the effect of individual factors on resilience and productivity loss of employees at epidemics conditions of corona virus in an occupational environment.
MethodsThis cross-sectional study was performed, in spring of 2020, on 275 personnel in one of the southern industries from Iran. Data collection instruments included demographic questionnaire, researcher made questionnaire, CD-RSC resilience questionnaire, and Hershey and Gold Smith productivity questionnaire. The collected data were analyzed using SPSS software version 22.
ResultsThe results of One-way ANOVA analysis showed that the subjects with age higher than 50 years, with career length higher than 20 years, with history of low use of personal protective equipment, and with history of low attention to preventive measures had significantly lower score of productivity (P < 0.05). Also, the results of the analysis revealed that the individuals with experience of corona had significantly lower score of productivity (P < 0.05). Moreover, the results showed that there was a significant positive correlation between resilience and productivity (r = 0.249, P < 0.05).
ConclusionCovid 19 disease has reduced the resilience and productivity of worker. Therefore, adherence to health protocols in the workplace is necessary to reduce the risk of developing Covid disease 19
Keywords: Individual factors, resilience, productivity, covid-19 -
Background
Analysis of accident data based on social and economic factors can be useful in determining injury patterns and establishing operational policies to improve safety and health. The purpose of this study is to investigate the effect of socio-economic factors in accidents.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted based on information obtained from the Labor Inspection Office of Qom Province in 2017. In this study, the required information was extracted from recorded accident forms of 1048 accident cases occurred among victims who were over 18 years old. In this study, the dependent variables include the outcome of accidents divided into two groups of accidents leading to death and injury. Data were analyzed using Stata Software version 23 (Stat Crop. USA).
ResultsBased on the results, the presence of a safety officer in the industry reduced the risk of accidents leading to injury (AOR = 0.87, 95% CI: 0.72-0.91, P<0.05), people who had received safety training were 0.0009 times less likely to experience accidents leading to injury compared to the other group (AOR = 0.009, 95% CI: 0.0-0.16. P<0.05), and people with undergraduate education were 1.98 times more likely to experience accidents leading to injury (AOR = 0.009, 95% CI: 1.25-2.2. P<0.05). It was further found that people who have experienced the accident beforehand are less likely to have accidents leading to injury than the other group (AOR = 0.05, 95% CI: 0.005-0.72. P<0.05).
ConclusionsTherefore, as indicated, many factors have domino effects on different social damages and problems. Accordingly, to lower accidents and modify workforce cul ture, multi-faceted strategies should be applied properly.
Keywords: Accident, Injury, Socio-economic factors, Occupational death -
مقدمه
مطالعات زیادی در زمینه بررسی اثر تنش های حرارتی بر عملکردهای شناختی انجام شده است اما نتایج متناقضی در این زمینه وجود دارد. لذا این مطالعه به منظور مروری بر تاثیر تنش های حرارتی بر عملکرد های شناختی انجام گردید.
روش کاردر این مطالعه مروری، کلیه مقالات چاپ شده به زبان انگلیسی در زمینه تاثیر تنش های حرارتی بر عملکرد های شناختی، ادراک و سایکوموتور از سال 1970 تا سال 2018 مورد بررسی قرار گرفتند. برای این منظور جستجوی نظام مند مقالات با استفاده از کلمات کلیدی استرس یا تنش حرارتی، عملکرد شناختی، حافظه، استرین گرمایی، درک، سایکوموتور، زمان واکنش، عملکرد ذهنی، حالت یا خلق وخو، پاسخ ذهنی، خطا، عملکرد وظیفه، خستگی، هوشیاری، هایپرترمی و گرمازدگی در پایگاه های اطلاعاتی Scopus, Web of Science, Science Direct, Pub Med, Springer, Wiley Online Library و ProQuest انجام گردید. از 157 بازیابی شده مرتبط با موضوع، در نهایت با توجه به معیارهای ورودی تعیین شده 39 مقاله مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هادر این میان 9 (%23) مقاله در سالهای قبل از 2000 میلادی و 30 مطالعه بعد از 2000 میلادی به چاپ رسیده بودند. از تعداد کل مقالات، 1/5%(2 مقاله) در ورزشکاران، 2/10% (4 مقاله) در مشاغل مختلف، 2/10% (4 مقاله) در دانشجویان، 2/10% (4 مقاله) در سربازان نظامی و 2/64% (25 مقاله) در افراد عادی انجام شده بودند. براساس نتایج این مطالعات تنش حرارتی های بعنوان یک عامل زیان آور جهت افت عملکرد شناختی اعم از درک مطلب، حافظه، تمرکز، محاسبات ریاضی، تست ردیابی، زمان واکنش، دریافت و رمزگشایی پیام متنی و عددی، هوشیاری بصری، محاسبات ذهنی، خواندن متن، تست اشکال پنهان و تسلط کلامی شناسایی شدند.
نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعات استرس حرارتی بعنوان یک عامل زیان آور جهت اختلال در عملکردهای شناختی معرفی شده است اما توصیف نتایج مطالعات به یک روش سیستماتیک کار دشواری است زیرا متغیرهای مخدوش کننده زیادی از قبیل نوع کار، مدت زمان مواجهه، مهارت و سطح سازش فرد ایفای نقش می کنند.
کلید واژگان: استرس حرارتی, تنش حرارتی, عملکرد شناختی, سایکوموتور, عملکرد ذهنیIntroductionMany studies have been carried out on the effects of heat stress on cognitive functions, but the results are contradictory. Therefore, this study was conducted to review the effect of heat stress on cognitive functions.
Material and methodIn this study, all English articles conducted on effect of heat stress on cognitive, perceptual, and psychomotor functions from 1970 to 2018 were reviewed. For this, articles with keywords such as heat strain, heat stress, cognitive function, memory, comprehension, psychomotor, reaction time, mental performance, mood, mental response, error, task performance, fatigue, alertness, hyperthermia, and heat exhaustion in the Scopus, Web of Science, Science Direct, Pub Med, Springer, Wiley Online Library and ProQuest databases were searched. Out of 157 retrieved articles, 39 articles were finally reviewed according to the inclusion criteria.
ResultsOut of 157 retrieved articles related to the topic, according to the inclusion criteria, 39 articles were finally considered for review. Among this articles, 9 (%23) articles were published before 2000 and 30 (%77) after 2000. Two articles were in athletes, four articles (%10.2) in workers, four articles (%10.2) in students, four articles (%10.2) in military soldiers and twenty-five articles (%64.2) were conducted in ordinary people.Based on the results, heat stress was identified as a detrimental factor for decreased cognitive functions such as reading comprehension, memory, focus, mathematical processing, tracking test, reaction time, perception and decoding text and numeric messages, visual alertness, mental computing, text reading , hidden figures test and verbal fluency.
ConclusionBased on the results of these studies, heat stress has been introduced as a detrimental factor for disrupting cognitive functions, but conclusion based on the results of studies is a systematic method is difficult because many confounding variables such as type of work, exposure time, skill and adaptation plays a big role.
Keywords: Heat Stress, Heat strain, Cognitive Function, Psychomotor, Mental Function -
مقدمه
اگرچه مشخصه های صوتی از قبیل شدت و فرکانس صدا عامل اصلی ایجاد اثرات مضر صدا هستند اما توجه به ویژگی ها و صفات شخصیتی افراد بعنوان میزبان اثرات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تیپ های شخصیتی بر حساسیت، آزردگی صوتی و درک بلندی صدا ناشی از مواجهه به صدای فرکانس بالا انجام گردید.
روش کاراین مطالعه مداخله ای و آزمایشگاهی در سال 97 در میان 80 دانشجو کارشناسی و کارشناسی ارشد انجام گردید. جهت انجام این مطالعه صدایی با طیف فرکانسی بالا با تراز dBA 65 به مدت یک ساعت در اتاقک اکوستیک برای داوطلبین پخش گردید. سپس از افراد خواسته شد با تکمیل پرسشنامه های آزردگی صوتی، حساسیت صوتی، درک بلندی صدا، پرسشنامه شخصیت آیزنک و پرسشنامه اطلاعات زمینه و دموگرافیک، مقدار آزردگی، حساسیت، درک صوتی و صفات شخصیتی خود را مشخص نمایند. در نهایت با استفاده از آزمون های کای دو، تی مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره یا MANOVA داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هادر این مطالعه میانگین و انحراف معیار حساسیت، آزردگی و درک بلندی صدا برای کل افراد بترتیب 71/08±7/54، 53/0±1/7 و 13/1±79/2 بدست آمد. میانگین حساسیت، آزردگی، درک بلندی صدا بر حسب صفات شخصیتی افراد بطور معنی داری متفاوت بود بگونه ای که میانگین آنها در افراد روان رنجور و درون گرا بیشتر بود. براساس نتایج آزمون MANOVA، صفات شخصیتی افراد بر میزان حساسیت، آزردگی و درک افراد از بلندی صدا اثر معنی داری داشتند (P-value=0.001). بگونه ای که روان رنجوری و درون گرایی بترتیب بیشترین اثر را بر حساسیت و آزردگی افراد داشتند.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که صفات شخصیتی از قبیل درون گرایی و روان رنجوری توانستند حساسیت، آزردگی و درک افراد از بلندی صدا را تحت تاثیر قرار دهند.
کلید واژگان: حساسیت صوتی, درک بلندی صدا, آزردگی صوتی, صفات شخصیتیIntroductionAlthough noise characteristics such as intensity and frequency are the main cause of detrimental effects, it is important to pay attention to the personality traits of individuals as the host of adverse health effects. The aim of this study was to investigate the effect of personality traits on sensitivity, annoyance and loudness perception due to exposure to high frequency sound.
Material and methodThis interventional and experimental study was carried out among 80 undergraduate and postgraduate students in 2017. First, examinee were exposed to a high frequency noise at 65 dBA for one hour in an acoustic room. Then, to determine amount of annoyance, sensitivity, loudness perception and to investigate personality traits, questionnaire of noise annoyance, noise sensitivity, loudness perception and Eysenck personality inventory was used, respectively. Finally, Chi-square, independent t-test and multivariate analysis of variance (MANOVA) were used to data analyze.
ResultsThe mean±SD of sensitivity, annoyance and loudness perception were 54.08±7.71, 7.0±1.53, and 2.79±1.13, respectively in this study. The mean scores of sensitivity, annoyance and loudness perception were significantly different in terms of personality traits, so that their average was higher in the neurotic and introverted. Based on MANOVA test results, personality traits had a significant effect on sensitivity, annoyance and loudness perception of individuals. In a way, the neuroticism and introversion had the greatest effect on the sensitivity and annoyance, respectively.
ConclusionThe results of this study showed that personality traits such as introversion and neuroticism can affect the sensitivity, annoyance and loudness perception of individuals.
Keywords: Noise sensitivity, Loudness perception, Noise annoyance, Personality traits -
سابقه و هدف
ایمنی ترافیکی یک نگرانی عمده در سراسر جهان است. سالانه حدود 5/1 میلیون نفر در اثر تصادفات جاده ای جان خود را از دست می دهند و 50 میلیون نفر مجروح می شوند. این ارقام بالغ بر 1/2 درصد از مرگ ومیرها در جهان را به خود اختصاص می دهد و تصادفات جاده ای را در رتبه نهم شایع ترین علل مرگ ومیر قرار می دهد. در کشور ایران، آمار تصادفات جاده ای و تلفات ناشی از آن به مقدار قابل ملاحظه ای بیشتر از استاندارد جهانی است. آن چنان که با میزان بروز سالیانه 32 مورد در صد هزار نفر، دومین علت مرگ ومیر و شایع ترین علت مصدومیت ها می باشد. یکی از علل اصلی در ایجاد حوادث جاده ای در تونل ها عدم طراحی سیستم روشنایی مطلوب می باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی درخشندگی در یک تونل جاده ای براساس استاندارد CIE88-2004 در جهت کاهش تصادفات احتمالی ناشی از مشکلات بصری می باشد.
روش بررسیدر این مطالعه برای ارزیابی درخشندگی در تونل های جاده ای از استاندارد CIE88-2004 استفاده شد. مراحل اولیه در ارزیابی درخشندگی در تونل های جاده ای شامل تعیین فاصله توقف ایمن، درخشندگی دید معادل، درخشندگی اتمسفری و درخشندگی شیشه خودرو می باشد. برای تعیین درخشندگی دید معادل از دوربین عکاسی YASHICA108 با لنز 35 میلی متری و نمودار قطبی هالیدی استفاده شد. برای تعیین درخشندگی اتمسفری و درخشندگی شیشه خودرو از درخشندگی سنج HAGNER مدل S3 استفاده شد. به منظور طراحی روشنایی، استاندارد CIE-88-2004 در جهت جلوگیری از تصادفات جاده ای ناشی از عدم روشنایی مناسب، تونل های جاده ای را به 5 ناحیه دسترسی (access zone)، آستانه (threshold zone)، گذار (transition zone)، داخلی (interior zone) و خروجی (exterior zone) تقسیم بندی می کند.
یافته هادر تعیین فاصله توقف ایمن، در ابتدا میانگین زمان واکنش با توجه به توصیه استاندارد CIE در رانندگان 1 ثانیه تعیین شد. با توجه به موقعیت تونل و اطلاعات 10 ساله ی ایستگاه شماره 40780 هواشناسی شهر ایلام، میانگین بارش سالیانه باران 8/73 روز مشخص گردید. با توجه به توصیه پاریس، ضریب اصطکاک بین جاده و تایر در مکان هایی که میانگین بارش سالانه بیش از 75 ساعت باشد، وضعیت جاده در ناحیه دسترسی تونل خیس در نظر گرفته می شود. بنابراین با در نظر گرفتن سطح خیس جاده و حداکثر سرعت مجاز وسایل نقلیه عبوری از این تونل، ضریب اصطکاک بین جاده و تایر 35/0 مشخص گردید. سپس فاصله توقف ایمن در تونل مربوطه 6/69 متر تعیین شد. در این مطالعه سطح درخشندگی دید معادل cd/m2 5/127 تعیین شد. همچنین سطح درخشندگی شیشه خودرو و درخشندگی اتمسفری به ترتیب cd/m2 4/238 و cd/m2 308 تعیین شد. به توجه به این داده ها سطح درخشندگی موردنیاز در ابتدا و انتهای ناحیه گذار به ترتیب cd/m2 248 و cd/m2 4/12 تعیین شد. همچنین درخشندگی در ناحیه داخلی cd/m22/6 و در ابتدا و انتها ناحیه خروجی به ترتیب cd/m2 5 و cd/m2 12 تعیین شد.
نتیجه گیریدر تونل های جاده ای، رانندگان باید موانع جاده ای را حداقل به فاصله توقف ایمن شناسایی کنند تا از وقوع حوادث جلوگیری نمایند. راهکارهایی در جهت بهبود روشنایی و کاهش عوارض ناشی از روشنایی نامناسب در تونل های جاده ای ارایه می شود که ازجمله می توان به استفاده از چراغ های نامتقارن در ورودی تونل ها و استفاده از سطوح با ضریب انعکاس پایین و کاشت علفزار و درختان در محیط اطراف تونل در جهت کاهش درخشندگی دید معادل و نصب ساختارهای نیمه شفاف در ورودی تونل ها اشاره نمود.
کلید واژگان: تونل, طراحی روشنایی, درخشندگی, روشنایی, CIE88-2004, تصادفات ترافیکیBackground and aimsTraffic safety is a major concern all around the world. About 1.5 million people die each year from road accidents and 50 million are injured. These figures account for about 1/2 percent of all deaths in the world, making road crashes the ninth most common cause of deaths. In Iran, the number of road accidents and their fatalities is significantly higher than the world standard. As the annual incidence rate of 32 cases per 100,000 is the second leading cause of death and the most common cause of injuries. The need for road tunnels increased with the development of road transport to reduce traffic congestion, reduce travel time and save energy. The construction of these tunnels created visual problems associated with the physiological mismatch of the driverschr('39') eyes at the inlet and outlet of the tunnel resulting in an increased risk of traffic accidents. Therefore, standards were developed to improve safety and reduce traffic accidents in these tunnels, including CIE 88-2004, PR-22-05 and IESNA. In order to safely cross the road tunnel, it is essential that all drivers have sufficient information about the road ahead, potential obstacles, and the presence and performance of other drivers. Therefore, one of the key factors in preventing accidents in road tunnels is the installation of lighting systems. The purpose of lighting in road tunnels is to provide an appropriate degree of safety for drivers during entry, transit and exit of the road tunnel, both over the day and night. According to CIE 88-2004, the purpose of road tunnel lighting is to create a safe and comfortable environment throughout the tunnels so that drivers along the road will have sufficient information on the road, possible obstacles and the direction of movement of other vehicles. According to the CIE Technical Report, drivers have different visual problems as they approach, enter, and exit the tunnel. One of the main causes of road accidents in tunnels is the lack of design of an optimal lighting system. Therefore, the aim of this study is to evaluate the luminance in a road tunnel based on CIE88-2004 standard in order to reduce the number of accidents caused by visual problems.
MethodsIn the present study, CIE88-2004 was used to evaluate the luminance in road tunnels. Early stages in assessing and evaluating luminance road tunnels include the determination of safety stop distance, equivalent veiling luminance, atmospheric luminance and wind screen luminance. The safety stop distance is equal to the sum of the distance between the barrier processing in the brain and the driverchr('39')s motor response to the brake, so that this distance prevents the vehicle from colliding with potential obstacles in road tunnels. Equivalent veiling luminance is caused by the reflection of light from the environment around the tunnel, to the driverschr('39') eyes, resulting in reduced contrast in the tunnels. Luminosity caused by factors such as dust in the atmosphere that make light scattering is called atmospheric luminance. One of the main reasons for the reduction of contrast in the eyes of drivers is due to the diffusion of light in the windshield. To determine the equivalent veiling luminance, photographic camera with 35mm lens and Holiday-Stiles was used. In order to determine the brightness of the equivalent view, the percentage of environmental factors (sky, road, rock, building and grassland) were determined by drawing a polarized halide diagram on the tunnel entrance photo and considering the networking of each segment of the rings. It should be noted that in some areas, the luminance level was not included in the luminance calculations due to the dashboard and the roof of the car, which prevents drivers from glaring. To determine the atmospheric luminance and wind screen luminance, HAGNER luminance meter model S3 was used. After determining the equivalent veiling luminance, atmospheric luminance and wind screen luminance of the vehicle, the required luminance in different areas of the study tunnel was designed using the CIE88-2004 standard. According to CIE-88-2004, in order to prevent road accidents caused by poor lighting, road tunnels are divided into 5 areas: access zone, threshold zone, transition zone, interior zone and exterior zone. The access zone is the distance before entering the tunnel which is equal to the length of the safety stop distance. The threshold zone is the first area inside the tunnel that requires a great deal of artificial lighting to manage and control the adverse effects of the black hole phenomenon. In the transition zone, due to the driverchr('39')s transition from the bright environment outside the tunnel to the dark environment inside the tunnel, the eye must adapt to these changes in brightness. The interior zone is the longest area in the tunnel and usually requires low illuminance levels. Exterior zone; this area again prepares the eyes for sunlight and usually requires a high level of illuminance to adapt the eye from the tunnel to the light outside the tunnel.
ResultsIn determining the safety stop distance, the average reaction time was set to 1 second according to the CIE standard recommendation. Based on the tunnel location and the 10-year data of Ilam Weather Station No. 40780, the average annual rainfall was 73.8 days. According to the Paris recommendation, the coefficient of friction between the road and the tire in places where the average annual rainfall is more than 75 hours, the road condition is considered wet in access zone of tunnel. Therefore, the coefficient of friction between the road and the tire was 0.35, taking into account the wet road surface and the maximum speed allowed by vehicles passing through the tunnel. Then the safety stop distance in the tunnel was set 69.6 m. After estimating luminance in all polarized halide diagram rings, the equivalent veiling luminance was determined equal to 127.5 candela per m2. Also, the wind screen luminance and atmospheric luminance were measured 234.4 and 308 candela per m2, respectively. Then, according to these measurements, the required luminance levels in the first and the end of the second part of the threshold zone were determined as 576 and 230.6 candela/m2, respectively. Then, according to the safety stop distance (69.6 m) and heavy traffic volume, the required luminance level of the interior zone was 6.2 candela/m2. After determining the luminance in the interior zone of the tunnel, the type of tunnel (long, very long) must be specified. Therefore by reducing the length of the threshold zone (69.6 m), transition zone (432 m) and exterior zone (89.6 m) of the entire tunnel length (1200 m), the length of interior zone (608.8 m) was determined. Thus, by dividing the maximum permissible speed of vehicles inside the tunnel by the length of the interior zone, the time interval by the interior zone was determined to be 33.8 seconds. Because the time interval in the interior zone for studied tunnel was more than 30 seconds, the tunnel was classified as very long tunnel and the luminance in the second part of the interior zone was 2.3 Candela/m2. Also, according to the CIE standard, the luminance at the end of the exterior zone increased by 5 times compared to the second part of the interior zone, which equals 11.5 candela per square meter.
ConclusionLighting in road tunnels is of particular importance as neglecting it can cause major problems with driver safety such as black hole phenomena (before entering the tunnel), mismatch (during tunnel entry) and white hole phenomena (as exiting the tunnel). In this study, the required luminance (designed) in the initial part of the threshold zone was 576 candela per square meter with respect to the equivalent veiling luminance resulted from the tunnel surrounding, wind screen luminance and atmospheric luminance. This amount of luminosity required at the tunnel entrance can be reduced in appropriate ways such as; installation of asymmetric lighting systems inside the tunnel (of course, asymmetric lighting systems have some disadvantages, such as the high need for the high ceiling, also, not adjusting asymmetric lighting systems in the opposite direction of traffic can increase the flicker effect). Another way to reduce the required luminance is to reduce the luminance of the surrounding of tunnel environment. By changing the surfaces around the tunnel from high reflective materials to low reflective materials (planting grass and trees), the level of luminance can be significantly reduced in the eyes of drivers in the tunnel access zone. In road tunnels, drivers should identify road barriers at least at safety stop distance to prevent accidents. Effective ways to quickly adapt the driverschr('39') eyes to the dark inside the tunnel have been investigated, including the installation of semi-transparent structures to move the threshold zone to the outside of the tunnel. This allows the use of sunlight to achieve the desired luminance. Although most problems occur at tunnel entrances, the eye matching from low luminance inside the tunnel to high luminance outside the tunnel in the exterior zone of tunnel should not be ignored. Although this process is relatively fast, however, a high difference in luminance between the end of the tunnel and the environment outside the tunnels should be avoided.
Keywords: Tunnel, Lighting design, Luminance, Illuminance, CIE88-2004, Traffic accidents -
BackgroundNoise pollution is considered as a major threat to human society that may affect life quality, efficiency, physical and mental health. Therefore, the present study was aimed to investigate the effects of noise exposure and noise sensitivity on psychological distress in an automobile parts manufacturer's employees.MethodsIn this descriptive-analytical study, 325 employees of an automobile parts manufacturer who were exposed to different noise levels in seven groups were investigated. Daily personal noise exposure for each group was measured using calibrated sound level meter (SVANTEK-971) based on ISO-9612 standards. Then employees' mental disorder and noise sensitivity were determined using Kessler Psychological Distress Scale and Weinstein's Noise Sensitivity Scale (WNSS), respectively, and data was analyzed using SPSS v. 23.ResultsMean psychological distress was significantly different between noise sensitivity and noise exposure groups (P-value <0.05). Based on the results of multiple regression analysis among four variables including age, work experience, noise exposure and noise sensitivity, noise exposure and noise sensitivity had significant effect on psychological distress and could explain 0.36 and 0.25 of variance of response variable, respectively. Age and work experience at the level of 5% error had no significant effect on psychological distress status.ConclusionIt can be argued that the worsening of psychological distress in these employees is often due to noise exposure and noise sensitivity. As an individual variable, noise exposure has the greatest effect on increase of psychological distress compared to noise sensitivity level and demographic characteristics studied.Keywords: Noise Sensitivity, Noise exposure, Psychological distress, Automotive industry employees
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.