mina mogtabaei
-
مقدمه
مداخلات آموزشی که باهدف درمان و التیام انواع روابط انجام می شود در اکثر موارد باعث سرزندگی فردی و میان فردی زوجین شده است.به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف اثربخشی رفتار درمانی شناختی بر صمیمیت و تنظیم شناختی هیجانی زوجین جوان شهر قزوین انجام گرفت.
روش پژوهش:
روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل است. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زوج های جوان مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره و روانشناسی استان قزوین بود که از بین آنها 32 نفره (16 نفر آزمایش و 16 نفر کنترل) (متشکل از 8 زوج) به صورت غیرتصادفی با ملاک ورود و خروج، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه صمیمیت باگاروزی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون پارامتری تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزارآماری Spss22 صورت گرفت.
یافته هامولفه های صمیمیت اجتماعی- تفریحی و صمیمیت جسمانی، اثر زوج درمانی شناختی رفتاری بر دیگر مولفه های صمیمیت زناشویی در سطح 01/0 معنادار است.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که نمرات پس آزمون به نسبت نمرات پیش آزمون در متغیر صمیمت زناشویی و ابعاد آن و نیز متغیرتنظیم شناختی هیجانات منفی و تنظیم شناختی هیجانات مثبت دارای اختلاف معناداری بود که این نتایج حاکی از اثربخشی رفتار درمانی شناختی بر صمیمیت و تنظیم شناختی هیجانی زوجین داشت.
کلید واژگان: تنظیم شناختی هیجان, زوج درمانی شناختی رفتاری, صمیمیتIntroductionEducational interventions aimed at the treatment and healing of all types of relationships have in most cases led to the individual and interpersonal vitality of couples. For this reason, the present study was conducted with the aim of the effectiveness of cognitive behavioral therapy on the intimacy and cognitive emotional regulation of young couples in Qazvin city.
Research MethodsThe current research method is quasi-experimental with a pre-test and post-test design along with a control group. The statistical population in the present study included young couples referring to one of the counseling and psychology centers of Qazvin province, of which 32 people (16 experimental people and 16 control people) (consisting of 8 couples) were selected non-randomly with entry and exit criteria, were chosen. The research tools included Bagarozi's Intimacy Questionnaire and Garnevsky's Emotional Regulation Questionnaire. Data analysis was done through parametric analysis of covariance using Spss22 statistical software.
ResultsThe components of social-recreational intimacy and physical intimacy, the effect of cognitive behavioral couple therapy on other components of marital intimacy is significant at the 0.01 level.
ConclusionThe results showed that the post-test scores compared to the pre-test scores in the variable of marital intimacy and its dimensions as well as the variable of cognitive regulation of negative emotions and cognitive regulation of positive emotions had a significant difference, which indicates the effectiveness of cognitive behavioral therapy on intimacy and regulation. He had an emotional recognition of the couple.
Keywords: cognitive-behavioral couple therapy, Cognitive emotion regulation, Intimacy -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 68 (زمستان 1400)، صص 685 -703
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودشناسی انسجامی در رابطه بین مولفه های دلبستگی والدین با خودپنداره دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر تهران و والدینشان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از بین آن ها 446 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های خودپنداره راج کمار ساراسوت، دلبستگی هازن و شیور، و خودشناسی انسجامی قربانی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثرات مستقیم سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) و خودشناسی انسجامی بر خودپنداره معنی دار بود. همچنین خودشناسی انسجامی در رابطه بین سبک های دلبستگی والدین با خودپنداره دانش آموزان نقش میانجی داشت. بر این اساس، سبک های دلبستگی والدین با میانجی گری خودشناسی انسجامی می توانند خودپنداره دانش آموزان را پیش بینی نمایند.
کلید واژگان: مولفه های دلبستگی, خودپنداره, خودشناسی انسجامی, نقش میانجیThe purpose of this study was to investigate the mediating role of parents' coherent self-knowledge between parental attachment components with students' self-concept. </strong>The method of the study was descriptive-correlation of structural equation modeling. The statistical population of the study included all female high school students in Tehran and their parents in the academic year of 2021 from which 446 people were selected by the cluster sampling. Participants completed the questionnaires of Raj Kumar Sarasut’ self-concept, Hazan & Shaver’s attachment and Ghorbani’s integrative self-knowledge. Data were analyzed using descriptive statistics and path analysis. The results showed that the direct effects of the attachment style (secure, avoidance and ambivalent) and coherent self-knowledge on self-concept were significant. Cohesive self-knowledge also played a mediating role in the relationship between parental attachment styles and students' self-concept. Accordingly, the parents' attachment styles can predict students' self-concept through the mediation of integrative self-knowledge.
Keywords: attachment components, Self-concept, integrative self-knowledge, mediating role -
زمینه و هدف
ازجمله نشانه های شایع تر روان شناختی آشفته ساز در دوران بارداری اضطراب اس ت. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگر تحمل ابهام در رابطه بین راهبردهای مقابله ای با اضطراب بارداری بود.
روش بررسیروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان باردار شکم اول مراجعه کننده به مراکز درمانی سازمان تامین اجتماعی در استان تهران در سه ماهه چهارم سال 1396 و سه ماهه اول سال 1397 تشکیل دادند. تعداد نمونه براساس فرمول کرامر 384 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه اضطراب مرتبط با بارداری (وندربرگ بارگ، 1989) و مقیاس تحمل ابهام (مک لین، 2009) و پرسش نامه سبک های مقابله (فولکمن و لازاروس، 1980) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس و بیشینه برآورد احتمال و نیز سطح معناداری 0٫05 استفاده شد.
یافته هادر پژوهش حاضر ضریب مسیر کل بین مقابله هیجان مدارانه و اضطراب بارداری مثبت و معنادار (0٫001>p، 0٫311=β) بوده و ضریب مسیر کل بین مقابله مسئله مدارانه و اضطراب بارداری منفی و معنادار (0٫027=p، 0٫149-=β) به دست آمد. همچنین ضریب مسیر مستقیم بین تحمل ابهام و اضطراب بارداری منفی و معنادار (0٫001>p، 0٫261-=β) بوده و ضریب مسیر غیرمستقیم بین مقابله مسئله مدارانه و اضطراب بارداری منفی و معنادار (0٫001>p، 0٫089-=β) محاسبه شد.
نتیجه گیریهر چقدر میزان استفاده این زنان باردار از سبک مقابله ای مسئله مدار بیشتر شود به همان میزان ابهام و نگرانی از موقعیت های پیش بینی ناپذیر در آینده در آنان کاهش می یابد و درنهایت اضطراب کمتری را تجربه می کنند.
کلید واژگان: اضطراب بارداری, تحمل ابهام, راهبرد مقابلهBackground & ObjectivesThere is a high incidence of distressing psychological symptoms, including anxiety in pregnancy. The present study aimed to determine the mediating role of the tolerance of ambiguity in the relationship between coping strategies and pregnancy anxiety.
MethodsThis was a descriptive correlational study. The statistical population of the study consisted of pregnant women referring to the health centers of the Social Security Organization of Tehran Province, Iran, in the fourth quarter of 2017 and the first quarter of 2018. The sample size was calculated as 384, according to the Cramer formula. The study participants were selected by a multistage cluster sampling technique. The study tools included the Pregnancy-Related Anxiety Questionnaire (Van den Bergh, 1989), the Tolerance of Ambiguity Measure (Mc Lain, 2009), and Coping Styles Questionnaire (Folkman & Lazarus, 1980). To analyze the obtained data, structural equation modeling, and Maximum Likelihood Estimation (MLE) were applied in AMOS. The significance level was set at 0.05.
ResultsIn this study, the total path coefficient between emotional-focused coping and pregnancy anxiety was positive and significant (p<0.001, β=0.311). Additionally, the total path coefficient between problem-focused coping and pregnancy anxiety was negative and significant (p =0.027, β=-0.149). The direct path coefficient between the tolerance of ambiguity and pregnancy anxiety was negative and significant (p<0.001, β=-0.261). The indirect path coefficient between problem-focused coping and pregnancy anxiety was negative and significant (p<0.001, β=-0.089).
ConclusionThe greater use of the problem-focused coping style in pregnant women reduced the level of ambiguity and concern about unpredictable future situations in them. Eventually, they experienced less anxiety.
Keywords: Coping strategy, Pregnancy anxiety, Tolerance of uncertainty
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.