mirzaei m
-
مقدمه
امروزه یکی از نمادهای تاثیر پدیده جهانی شدن،یادگیری جهانی و تغییر الگوها و پارادایم های برنامه های آموزش خانواده در بین اعضای خانواده سالمندان است.
هدفچه نسبتی بین تغییرات راهبردی جهانی شدن و برنامه های آموزش خانواده سالمندان وجود دارد.
روش ومواداین پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به صورت توصیفی با رویکرد پیمایشی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسناد و منابع اینترنتی استفاده شده بود.
یافته هاتغییرات راهبردی و بنیادی در ارایه برنامه های آموزش خانواده سالمندان دربرگیرنده تغییراتی مانند: آموزش رشد و توسعه، آموزش محیطی (حفظ منابع طبیعی و محیط زیست)،آموزش حقوق شهروندی و انسانی،آموزش رسانه ای، آموزش صلح،برابری،احسان و حقوق بشر سالمندی،آموزش بهبود و ارتقاء کمیت و کیفیت زندگی سالمندان و اطرافیان آنان و نحوه بروزرسانی مراقبت های پرستاری ویژه سالمندان،آموزش بهداشت و تندرستی،آموزش پیشگیری و ارایه کمک های اولیه،آموزش تکثر و چند فرهنگی شدن،آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات و رشد فضا و شبکه های اجتماعی مجازی و بهره گیری از آن برای ارتقاء زندگی سالمندان بوده است.
نتیجه گیریتغییرات راهبردی جهانی شدن برای سالمندان اثر مثبتی همچون: افزایش همکاری و ارتباطات بین المللی و گسترش میراث اجتماعی و فرهنگی مشترک جهانی داشته است.از سوی دیگر اثرات منفی همچون:کاهش هویت و عرق ملی و رسوم بومی- محلی جامعه سالمندان،رشد تفکر سکولاریسم،افزایش مشکلات و مسایل روانی،اجتماعی و اخلاقی،رشد قدرت تصمیم گیری حاکمیت مجامع و دولت های بین المللی و بالاخره رشد اطلاعات غیر حقیقی و جانبدارانه عده ای از کشورها در مقابل سایر ملل برای القاء برنامه های مرتبط با سالمندان را به همراه آورده است.
کلید واژگان: جهانی شدن, آموزش خانواده, سالمندان, تغییر الگوها و پارادیIntroductionToday, one of the symbols of the impact of globalization phenomenon, is global learning and changing patterns and paradigms of family education programs among elderly family members.
ObjectiveTo examine the relationship between strategic changes in globalization and elderly family education programs.
Materials and MethodsThis research was a qualitative and descriptive survey with a survey approach.
ResultsStrategic and fundamental changes in the provision of family education programs for the elderly include changes such as growth and development education, environmental education (conservation of natural and environmental resources), citizenship and human rights education, media education, peace education, equality, and compassion. And human rights education, training to improve and improve the quality and quality of life of the elderly and those around them and how to update nursing care, health education, preventive and first aid training, multiculturalism and multiculturalism, information technology education and Communications and the growth of space and virtual social networks and utilizing it to upgrade Life was elderly.
ConclusionStrategic changes of globalization for the elderly have a positive effect, such as: increased international cooperation and communication, and expansion of the shared global social and cultural heritage. On the other hand, negative effects such as: national identity and national sweat and indigenous-local customs of the elderly, The growth of secularist thinking, the rise of psychological, social and ethical problems, the increasing decision-making power of international communities and governments, and finally the growth of unrealistic and biased information from other nations to induce elderly-related programs to Brought along.
Keywords: Globalization, family education, the elderly, changing paradigms, paradigms -
جهت بهبود زنده مانی باکتری های پروبیوتیک در آب میوه ها، از راهکارهای متعددی نظیر به کارگیری ترکیبات آنتی اکسیدان ها استفاده می شود. در پژوهش حاضر، اثر افزودن عصاره چای سبز (با غلظت های 5/1، 5/2و5/3 درصد) بر زنده مانی باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس (PTCC 1643) ، فعالیت های فیزیکو شیمیایی و آنتی اکسیدانی و دیگر ویژگی های ارگانولپتیکی آب هندوانه طی 21روز نگهداری در دمای 4 درجه سانتیگراد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با گذشت زمان از روز یکم تا روز چهاردهم، pH نمونه ها کاهش و از روز چهاردهم تا روز بیست و یکم افزایش می یابد (05/0˂P). میزان اسیدیته نمونه ها از روز یکم تا روز چهاردهم افزایش و از روز چهاردهم تا بیست ویکم کاهش یافت (05/0˂P). در تمامی روزهای مورد بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی تمامی نمونه ها بالاتر از نمونه شاهد بود (05/0˂P). و با گذشت زمان در طی نگهداری فعالیت آنتی اکسیدانی نمونه ها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0˂P). نتایج نشان داد که نمونه های محتوی درصد های بالاتر عصاره چای سبز، تاثیر بیشتری بر زنده مانی باکتری ها داشته اند و طی دوره نگهداری، نمونه هایی که فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری داشته اند، زنده مانی بالاتری را هم نشان دادند. نمونه با عصاره چای سبز5/2درصد به عنوان بهترین تیمار جهت تولید نوشیدنی پروبیوتیک آب هندوانه مورد توجه قرار گرفت.کلید واژگان: آب هندوانه, آنتی اکسیدانی, پروبیوتیک, عصاره چای سبز, نگهداریThere are several methods to improve the viability of probiotic bacteria in fruit juices such as the use of antioxidant compounds. In this study, effect of green tea extract ( 1.5, 2.5 and 3.5%) as an antioxidant was examined against the survivability of Lactobacillus acidophilus (PTCC 1643), physico-chemical, antioxidant (DPPH radical scavenging) and organoleptic properties of watermelon juice, during 21 days of storage at 4 °C. The pH of samples decreased during 14 days of storage and then increased during the next 7 days. The same results were observed for acidity of samples. Antioxidant activity of all samples containing green tea extract was significantly (P<0.05) higher than control sample and decreased significantly (P<0.05) during storage time. According to our results, the viability of probiotic bacteria increased significantly (P<0.05) by increasing the concentration of green tea and a direct relation was observed between antioxidant activity and viability of probiotic bacteria. In conclusion, by considering all physicochemical, organoleptic properties and survivability of probiotic bacteria, the sample containing 2.5% green tea was recognized as the best treatment.Keywords: Watermelon Juice, Antioxidant activity, Probiotic, Green tea extract
-
هدف این پژوهش، بررسی چالشها، ارایه راهکارهای عملی و همچنین ارایه الگوی اسلامی در خصوص مدیریت تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی در مراکز آموزش فنی و حرفهای در جهت تحقق اهداف مهارتآموزی مطلوب به مهارت آموزان در استان ایلام است. این پژوهش، از نوع تحقیقات کاربردی و به شیوه کیفی و بهصورت بررسی تحلیلی بوده که برای جمعآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه از کارشناسان حوزه مالی، پشتیبانی واداری در مراکز آموزش فنی و حرفهای استفادهشده است. در ادامه مشخص شد که مهمترین چالشها عبارتاند از:1- تمرکز، عدم استقلال مالی لازم و کافی و عدم تخصیص بهموقع و عادلانه اعتبارات و منابع مالی به مراکز فنی و حرفهای شهرستانها 2- عدم مشارکت فعال و همکاری لازم و کافی و بهصورت سازمانیافته نهادها، ادارهها، سازمانها و شرکت مرتبط در کمک و مساعدتهای مالی و بودجهای برای گسترش و تقویت امر مهارتآموزی3- عدم مشارکت فعال و همکاری سازمانیافته لازم و کافی برخی از والدین و خانوادههای متمول و خیرین در کمکهای مالی به امر مهارتآموزی فرزندان خود 4- نبود ساز کارهای مشخص حمایتی مالی منظم و دایمی از مراکز، مدیران، مربیان و مهارت آموزان نظیر: ایجاد صندوقهای مالی، تخصیص و پرداخت وامهای کلان و خرد 5- وجود سهم خواهی مای برخی از مدیران مراکز آموزش فنی و حرفهای شهرستانها از استان در جهت تخصیص و مصرف بیشتر اعتبارات و منابع مالی به مراکز تحت مدیریت آنان 6- بالا بودن هزینههای جاری در برخی از رشتههای مهارتآموزی نظیر: خرید اجناس و مواد اولیه، دستمزد هنرآموزان و مربیان، استهلاک، تعمیر، بهروزرسانی و نگهداری وسایل و تجهیزات مربوط به کارگاههای مهارتآموزی 7- نبود یک برنامه مدون سالانه در خصوص نیازسنجی واقعی، دقیق، جامع و علمی در خصوص نحوه تخصیص و مصرف بهینه منابع مالی قبل از آغاز سال و تصویب رشتههای مهارتآموزی موردتقاضا و پرطرفدار مهارت آموزان. در ادامه ضمن ارایه راهکارها به ارایه الگوی مدیریتی اسلامی تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی بر مبنای اصل اعتدال و میانهروی از نوع پویا و پابرجا پرداختهشده است. در پایان باید گفت: که در تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی باید به 4 متغیر: 1- تغییر نگرشها، دیدگاهها و بینشهای سنتی مالی و اقتصادی و پذیرش منطق اقتصادی- عقلانی در تصمیمگیریها 2- اصلاحات اداری، مالی و مدیریتی 3- طراحی و تدوین اعتبارات و کفایت بهینه و اجرای موثر الگوی تخصیص ستانده- محور 4- نظارت، ارزشیابی و ارایه آموزشهای مناسب، مستمر و بهروز مسایل اقتصادی و مالی به همه کارکنان اداری و آموزشی توجه نمود.
کلید واژگان: مدیریت تخصیص و مصرف, اعتبارات و منابع مالی, چالش ها, راهکارها, مهارت آموزیCase Study: Technical & Vocational Education Centers (TVEC) in Ilam Province.
The purpose of this study was to investigate the challenges of providing practical work and also the presentation of an Islamic model for (FCRAOCM) interviewing tool experts in financial sphere, support and administration in (TVEC) use. It was found that the most important challenges were focusing: 1- Insufficient financial independence and lack of timely and fair allocation of credits and funds (TVEC) cities 2- Lack of active participation and cooperation necessary and adequate and organizes in institutions, affiliated organizations and companies are involved in financial assistance and funding to expand and strengthen the skill of training 3- Lack of active participation and well- organizes cooperation some parents and prosperous donors and donations to donate their childrens skill training 4- Absence of specific mechanisms of regular and permanent financial support from the, administrators, coaches and trainer such as the: establishment of financial funds, allocation and payment of micro and macro loans 5- The presence of contributions from some directors in (TVEC) cities in province to allocate and consume more financial credits and resources to your managed centers 6- High current costs in some of the skill areas, such as: purchasing goods and raw materials, remuneration of trainers and ambulance trainers, upgrading and equipping equipment workshop 7- Lack of a yearly annual program on the actual, realistic, real- world needs assessment, comprehensive and scholarly discussion of how to allocation and use the optimal financial resources before, the beginning of the year and the adoption of highly sought after skill and popular skills training. In addition, providing solutions to the islamic management model in (FCRAOCM) is based on the principle of balance and moderation of a dynamic and stable type. In the end it should be said that in(FCRAOCM) there should 4 variables:1- changing attitude financial and economic perspective and views and accepting rational economic logic in decision making 2- Financial and management, administrative reform 3- Design and compilation of optimal credits and adequacy and effective implementation of the output – oriented allocation model 4- Supervision, evaluate and provide continuous, update and appropriate instruction, the economic and financial issues of all administrative and training personnel is to pay attention.Keywords: Allocation &, Consumption Management, Finance Credits &, Resources, Challenges, Solutions, Skill Training -
مقدمهسرطان پوست یک مشکل عمده بهداشتی عمومی است، لذا این مطالعه قصد دارد تا به بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی مبتلایان سرطان پوست استان یزد بپردازد تا بتوان اقدامات پیشگیری را هدفمند نمود.روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه اپیدمیولوژیک توصیفی بوده و جامعه مورد مطالعه ، مبتلایان سرطان پوست(انواع آن) در استان یزد در سال 1391 هست. به منظور بدست آوردن اطلاعات از فرم شماره 4 در جمع آوری اطلاعات مبتلایان سرطان شد. سپس به منظور تجزیه و تحلیل بیشتر این اطلاعات وارد نرم افزار R.3.2.1 و با آزمون کای دو تجزیه و تحلیل شد.یافته هابر مبنای یافته های این مطالعه تعداد کل مبتلایان به سرطان پوست استان یزد در سال 1391 تعداد 146 مورد بوده که از این میان 88 مرد و 58 زن مبتلا وجود داشت، تماس با آفتاب در مردان 25 درصد و زنان 14 درصد بالاترین درصد سطوح تماس با عوامل خطر را شامل شده (p<0.05) و درصد مبتلایان برای دو گروه درآمدی کمتر از 5 میلیون ریال در ماه و بیش از 5 میلیون ریال با یکدیگر برابر است.نتیجه گیریتوصیه می گردد تا سطوح پایین جامعه از نظر اقتصادی و اجتماعی به عنوان گروه های هدف پیشگیری از بروز سرطان پوست قرار گیرند و اقدامات پیشگیری بر روی چنین اقشاری متمرکز شودکلید واژگان: سرطان پوست, شغل, درآمد, تاهل, تحصیلاتIntroductionSkin cancer is a public health problem this study aims to examine the economic and social situation of people with skin cancer in Yazd province was targeted prevention measures, so that in this way we can.MethodsThis study was a descriptive epidemiological study and study population, patients with skin cancer (of it) is in Yazd province in 1391. In order to obtain the information from the data collection forms in patients with cancer and then enter the information for further analysis software to evaluate R.3.2.1 and chi-square test was used.ResultsBased on the findings of this study, patients with skin cancer in Yazd province in 2012 the number was 146, of these, 88 men and 58 women. contact Sun in both sexes as men 25% and women 14% of the highest levels of contact with risk factors investigated in this study (PConclusionBased on findings recommended to lower levels of economic and social as target groups are the prevention of skin cancer and prevention measures focused on such groups.Keywords: Skin Cancer, Occupation, Income, Marital Status, Education
-
وجود چشمه های آبگرم متعدد و همچنین نوع زمین شناسی منطقه شمال غرب دلیجان نشان دهنده حضور یک سامانه زمین گرمایی بزرگ در اعماق منطقه است. به منظور شناسایی دقیق این نواحی و مشخص نمودن ساختارهای زمین-گرمایی مولد بی هنجاری های مغناطیسی، عملیات مغناطیس سنجی زمینی در محدوده اطراف چشمه های آبگرم دلیجان در منطقه ای به وسعت حدود 300 کیلومترمربع در سال 1390 انجام شد. تصحیحات و پردازش های لازم بر روی داده ها صورت گرفت تا با استفاده از نقشه های بی هنجاری های مغناطیسی به دست آمده، به توان به ویژگی های ساختاری سیستم زمین گرمایی منطقه و همچنین عمق منبع زمین گرمایی پی برد. پس از شناسایی بی هنجاری های اصلی منطقه، با استفاده از روش اویلر، عمق و شاخص ساختاری آن برآورد شد. براین اساس منشاء بی هنجاری مغناطیسی اصلی در منطقه، یک توده مغناطیسی بزرگ شبه مخروطی در عمق بیشتر از 2000 متر فرض شد. سپس با استفاده از نتایج بدست آمده از روش اویلر، مدل سازی پیش رو و وارون سازی سه بعدی داده ها به ترتیب با استفاده از نرم افزار ModelVision و کد رایانه ای Mag3D بر روی داده های انجام شد. کد Mag3D براساس الگوریتم غیر خطی لی- اولدنبرگ عمل می کند به طوری که بهترین جواب ممکن برای توده های مغناطیسی، با روش تکرار حاصل می شود. نتایج این مدل سازی و وارون سازی نشان می دهد که در این منطقه یک بی هنجاری مغناطیسی بزرگ در عمق 2500 تا 5000 متری از سطح زمین وجود دارد که به عنوان منبع سامانه زمین گرمایی منطقه تفسیر می شود. نتایج بدست-آمده از این پژوهش انطباق مناسبی با اطلاعات زمین شناسی منطقه مورد بررسی دارد.
کلید واژگان: مغناطیس سنجی, روش اویلر, مدل سازی, وارون سازی, زمین گرمایی, دلیجانExistence of hot springs and geological evidences of north-west of Delijan area indicate that there is an important geothermal system in the depths of study area. In order to investigation geothermal of this area and delineation of geothermal structures with significant magnetic response, a ground magnetic survey was carried out over the hot springs which cover about 300 km2 in 2011. Necessary corrections and reductions were applied over the data. Then investigated the structures associated to the geothermal system using different magnetic map. It was revealed that a main magnetic anomaly in the area and estimated its depth and structural index using Euler method. Results of applying this method indicates a broad magnetic source almost in the depth of more than 2000 m. After Euler method, two other methods applyied over the data: forward modeling and 3D inversion using Model Vision software and Mag3D code, respectively were applied. Mag3D code using of the Li and Oldenburg algorithm gives the best answer based on iteration. Results of these methods show a broad magnetic source in the depth of between 2500 and 5000 m which can be interpreted as the heat source for geothermal system in the area. Results of this work have a good correlation with the known geological evidences.Keywords: Magnetic survey, Euler, Modeling, 3D inversion, Geothermal, Delijan -
نوکلئازهای اختصاصی تک رشته (خانواده S1/P1)، بطور گسترده در تحقیقات ژنتیک مولکولی مورد استفاده قرار می گیرند. پرکاربردترین آنزیم های این خانواده، اندونوکلئازهای گیاهی هستند که از قابلیت برش اختصاصی نواحی جفت شدگی ناجور در مولکول های DNA هترودوپلکس برخوردارند. تکنیک هضم آنزیمی DNA هترودوپلکس مبتنی بر فعالیت این اندونوکلئازها، یکی از متداول ترین تکنیک های مورد استفاده برای شناسایی جهش های نقطه ای در ژنوم است. در این تحقیق، توالی های ژنی رمزکننده آنزیم های اندونوکلئاز اختصاصی تک رشته از گیاه جعفری (Petroselinum crispum) با استفاده از آغازگرهای هترولوگ در واکنش PCR جداسازی گردیدند. توالی های ژنی جداسازی شده، پس از همسانه سازی و تعیین ماهیت، به نام های PARS I و PARS II نامگذاری شدند. مطالعه نرم افزاری خصوصیات فیزیکوشیمیایی، ساختار مولکولی و قرابت ژنتیکی نشان داد که دو آنزیم PARS I و PARS II به خانواده نوکلئازهای S1/P1 تعلق داشته و شباهت زیادی به نوکلئازهای اختصاصی DNA هترودوپلکس نشان می دهند. با این حال، تعیین مکانیزم فعالیت و ترجیح سوبسترایی این نوکلئازها، مستلزم بررسی فعالیت نمونه خالص طبیعی یا نوترکیب آنها بر روی سوبسترای DNA هترودوپلکس می باشد.
کلید واژگان: نوکلئازهای اختصاصی تک رشته, جعفری, هضم آنزیمی DNA هترودوپلکس, همسانه سازیSingle-strand specific (sss) nucleases (S1/P1 family) are widely used in molecular genetics studies. The most widely used sss-nucleases are those plant endonucleases with the ability of specific cleavage of mismatch loops in heteroduplex DNA molecules. Because of the valuable activity of these endonucleases, enzymatic cleavage of heteroduplex DNA molecules is one of the most common techniques of point mutation detection in genomes. In this study, gene sequences encoding single-strand specific endonucleases were isolated from parsley (Petroselinum crispum L.) using heterologous primers in PCR reactions. The isolated gene sequences, after cloning and molecular identification, were designated as pars I and pars II. Physicochemical, structural and phylogenetic analysis using software tools, verified PARS I and PARS II as two members of S1/P1 family with a substantial homology to heteroduplex DNA specific endonucleases. However, it is essential to produce pure enzyme preparations as native or recombinant forms to determine mechanisms of activity and substrate preferences of these nucleases on heteroduplex DNA substrates.Keywords: single, strand specific nucleases, Petroselinum crispum, Enzymatic cleavage of heteroduplex DNA, cloning -
مقدمهمشکلات رفتاری و هیجانی بیشترین شکل آسیب شناسی روانی کودک را تشکیل می دهد. سبک های فرزندپروری یکی از عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری شخصیت کودکان بوده و بکارگیری سبک های ناکارآمد می تواند به پیامدهای منفی متعددی از جمله مشکلات رفتاری منجر گردد.هدفاین پژوهش با هدف تعیین سبک های فرزندپروری و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان6 تا 12 ساله صورت گرفته است.روش کاراین پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که بر روی 741 دانش آموز 6 تا 12 ساله اول تا پنجم ابتدایی مدارس دولتی و غیردولتی ناحیه یک و دو شهر رشت در سال 1390 انجام شد. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایبود و داده ها با استفاده از دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (Baumrind) و فرم گزارش معلم گردآوری شده و با کمک شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به روش Stepwise تجزیه و تحلیل شدند.نتایجنتایج نشان داد که والدین اکثر واحدهای مورد پژوهش دارای سبک فرزندپروری مقتدرانه (5/ 96٪) بودند. همچنین 1/ 12 درصد از کودکان دارای مشکلات برونی سازی شده و 9/ 8 درصد از آنان دارای مشکلات درونی سازی شده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه هم با مشکلات رفتاری درونی سازی شده (p<0.003) و هم با مشکلات برونی سازی شده (p<0.02) رابطه منفی معنادار دارد. سبک فرزندپروری سهل گیرانه تنها با مشکلات رفتاری درونی سازی (p<0.006) رابطه مثبت معنادار داشت.نتیجه گیریفرزندپروری مقتدرانه که با ترکیبی از کنترل به همراه حمایت عاطفی بالا، سطوح مناسبی از استقلال و ارتباط دوسویه کودک و والدین مشخص میگردد، نقش مهمی در پیشگیری از مشکلات رفتاری در کودکان دارد، همچنین سبک سهل گیرانه که با نظارت کم و بی تفاوتی والدین نسبت به رفتار کودک مشخص میگردد می تواند منجر به بروز مشکلات رفتاری در کودکان گردد.
کلید واژگان: اختلالات رفتاری کودکان, فرزند پروری, والدینIntroductionMisbehavior and over-activity are the most problems among children. However، how to communicate with children is important and may relate to their parenting style. Parenting styles play an important role in the formation of abnormality and normal personality behavior in children. The use of adaptive styles in children can lead to many negative consequences، including behavioral problems.ObjectiveThe aim of this study was to investigate the relationship between parenting styles and children misbehavior (internalizing and externalizing).MethodsThis cross-sectional descriptive study performed with randomly selection on 741 student aged 6 to 12 first grade to fifth grade public and private schools of 1th and 2th region in the city of Rasht in 2012. The information collected tool was Baum rind parenting style questionnaire and teacher reports. The data was analyzed using descriptive and Pearson correlation and multiple linear regression method stepwise.ResultsThe results showed that parents of subjects with authoritative parenting style were the most (96/5%) with a mean of (SD) 41/26 ± 8/29. Also، 12/1% of children have externalizing misbehavior and 8/9% of them have internalizing problems. Results indicated that authoritative style had negative significant relationship between internalized behavior problems score (p<0. 003) and externalizing problems score (p<0. 020). There was a significant positive relationship between permissive style and internalized behavior problems score (p<0. 006). The results of regression analysis showed that authoritative style is a negative significant predictor with all internalizing and externalizing behavior problems and permissive style is a positive significant predictor of all internalizing behavior problems.ConclusionsAuthoritative parenting، with associations of control under high passionate support، creates independence and conjoint relationship between child and parents، which could characterize an important role in prevention of problems behavioral disorders of children. Also permissive style with little supervision and parental unresponsiveness towards the child''s behavior could also lead to behavioral problems in children.Keywords: Child Behavior Disorders, Parenting, Parents -
سابقه و اهدافوجود عوامل بازدارنده در یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری باعث فاصله زیادی بین وضعیت مطلوب و وضع موجود در عملکرد دانش آموختگان این رشته شده است. با توجه به فقدان ابزاری جامع و معتبر در راستای شناخت این عوامل در ایران، پژوهش حاضر با هدف طراحی پرسشنامه عوامل مرتبط با یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری انجام شد.روش بررسیپژوهش توصیفی حاضر به روش دلفی در دانشگاه های علوم پزشکی سراسری و آزاد استان یزد در سال 1392 انجام شد. گروه های عضو پانل متخصصین (شامل مسئولین آموزش دانشجویان در دانشکده های پرستاری، مربیان بالینی پرستاری، پرسنل پرستاری مسئول آموزش دانشجویان در بالین و دانشجویان سال سوم و چهارم پرستاری) به روش مبتی بر هدف انتخاب شدند که نمونه گیری در گروه مسئولین به روش سرشماری و در سایر گروه ها به روش تصادفی ساده انجام و حجم نمونه در مجموع 48 نفر تعیین گردید که در نهایت 41 نفر شرکت در پژوهش را پذیرفتند. ابزار گردآوری داده ها در دور اول دلفی پرسشنامه ای ساختارمند با 82 گویه و یک سوال باز پاسخ جهت پیشنهادات تکمیلی بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد) در نرم افزار SPSS 17.0 تحلیل گردید و طبق فرآیند دلفی، درصد توافق با حیطه ها و گویه های پرسشنامه تا رسیدن به اجماع 75 درصد و بیشتر بررسی شد.یافته هاطی دو دور دلفی اجماع برروی گویه های پرسشنامه حاصل شد و درصد توافق اعضاء پانل متخصصین در پرسشنامه نهایی 79/85 بدست آمد. پرسشنامه عوامل مرتبط با یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری با 89 گویه در هفت حیطه (و درصد توافق) برنامه آموزشی (79/94%)، ارزشیابی (76/21%)، منابع و مقررات محیط بالین (81/17%)، ارتباطات حرفه ای (81/25%)، مربی بالینی (82/62%)، روش های یاددهی و یادگیری (81/25%) و دانشجو (81/91%) به تصویب اعضاء پانل متخصصین رسید.نتیجه گیریپرسشنامه عوامل مرتبط با یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری مشتمل بر حیطه های متعدد، با احتساب اجماع 79/85 درصد اعضاء پانل متخصصین، بعد از مراحل روانسنجی و هنجاریابی می تواند پرسشنامه ای جامع و معتبر برای ارزیابی های مداوم آموزش بالینی و شناسایی نقاط ضعف و چالش های موجود در یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری ایران باشد.
کلید واژگان: یادگیری بالینی, دانشجویان پرستاری, طراحی, پرسشنامه, مطالعه دلفیIntroductionInhibiting factors in clinical learning of nursing students cause a huge gap between the optimum and the current situation in performance of the graduates. Due to the lack of a comprehensive and reliable tool for the identification of these factors in Iran، this study aimed to develop a scale to assess the related items to nursing students’ clinical learning.MethodsThis descriptive study used Delphi approach to assess factors associated with clinical learning of nursing students in nursing schools of Yazd province in 2013. The expert panel includes all registrars in nursing faculties، nursing clinical tutors، nursing personnel involved in education and years three and four nursing students. In the first round of Delphi، data collection tool was a structured questionnaire with 82 items and an open question for additional suggestions. Sampling method in those with responsibility was purposive، due to their limited number، and in other groups was random. Sample size was 48 of whom 41 agreed to participate in the study. According to the Delphi process، scope and scale of items were studied by 41 members of the panel to reach over than 75% consensus. The collected data were analyzed by SPSS V 17. 0 software using various analytic tests.ResultsConsensus on the questionnaire items was obtained during the two-round Delphi، and in the final questionnaire، the percentage of agreement between expert panel reached 79. 85%. Panel members came to agreement on factors associated with clinical learning questionnaire consisted 89 items in seven domains of educational planning (79. 94%)، evaluation (76. 21%)، resources and regulation of clinical environment (81. 17%)، professional communications (81. 25%)، clinical instructor (82/62)، clinical instructor teaching methods (81. 25%) and student learning (81. 91%).ConclusionThe clinical learning factors questionnaire for nursing students، with 79. 85% consensus of the expert panel، can be considered as a comprehensive and valid questionnaire to assess clinical training and to identify weaknesses and challenges of nursing students’ clinical learning in Iran.Keywords: Clinical learning, Nursing Students, development, questionnaire, Delphi Study -
مقدمهترومای نافذ به هر نوع زخم یا آسیب سوراخ کننده ناشی از اجسام تیز و برنده گفته می شود که می تواند در اثر چاقو، شیشه، قمه یا هر نوع جسم نوک تیز ایجاد شود. در ایران تروما رتبه دوم مرگ و میر را در جوانان تشکیل می دهد. هدف از این مطالعه تعیین علل ترومای نافذ در بیماران مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد بود.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی مقطعی و مبتنی بر اطلاعات بیمارستانی در سالهای 1388 و 1389 روی کلیه بیمارانی که با ترومای نافذ به بخش اورژانس بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد مراجعه کرده بودند؛ انجام گرفت. با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده بیماران چک لیست تکمیل گردید. متغیرهایی مثل سن، جنس، مکانیسم تروما، محل وقوع حادثه، ناحیه آسیب دیده بدن، علت تروما و سال وقوع با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات از پرونده بیماران استخراج شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل شد.یافته هابیشترین علت تروما درگیری و نزاع(9/85درصد) و کمترین آن حوادث منزل (8/3 درصد) بود. بیشترین وسیله چاقو (3/72 درصد) و کمترین آن اسلحه گرم (1/1 درصد) بود، بیشترین محل تروما به قفسه صدری، اندام ها و سروصورت (به ترتیب 7/33 درصد، 5/25 درصد، 7/21 درصد) اختصاص داشت. صدمات ناشی از نزاع با طیف سنی 20تا 26 سال ارتباط معنی دار داشت (P< 0.001).نتیجه گیریبا توجه به اینکه بیشترین حوادث در اثر درگیری و نزاع با استفاده از سلاح سرد و در جوانان 20 تا 26 ساله بود، لازم است در این زمینه اقدامات مقتضی از جمله بالا بردن سطح آگاهی جوانان، ایجاد محیط سالم، فراهم کردن زمینه اشتغال و تحصیل جوانان و نیز اجرای قوانین بازدارنده برای حمل سلاح سرد صورت گیرد.
کلید واژگان: ترومای نافذ, بخش اورژانس, خرم آبادBackground and AimPenetrating trauma is the name given to any kind of the wound or damage that results from a sharp puncher which can caused by a knife, glass, blades, or any sharp object. In Iran trauma is the second main cause of death among the youth. The aim of this study was to determine the prevalent cause of penetrating trauma in patients who were admitted to the emergency room of Khorramabad Shohadaye Ashayer hospital.Materials And MethodsThis cross-sectional study was alone based on the hospital’s collected data between the years 2009-2010. All patients with penetrative trauma admitted to the emergency room of Shohadaye Ashayer hospital in Khorramabad. Variables such as age, sex, mechanism of injury, site of the accident, and the injured area of the body were obtained from patient records by using a data gathering form. The collected data were analyzed using chi-square test.ResultsThe most frequent cause of trauma was conflict and fighting (85.9%) and the rarest cause were home accidents (3.8%). Most of the injuries occurred with a knife (72.3%) and the lowest by firearms (1.1%).The most of the traumas were in the chest, extremities and face/head areas respectively with 33.7%, 25.5%, and 21.7%. the number of injuries caused by fighting had a meaningful relationship to the age group of 20-26 years of age (P<0.001).ConclusionConsidering that the most incidents of stabbing was among the youth age 20 to 26 years, it is necessary Carrey out measures to raise awareness among the youth, to create healthy environment, to increase and provide employment and education among the youth, and to carry out laws that prevent people from obtaining and carrying weapons and stabs.Keywords: Penetrating trauma, Emergency, Khorramabad, Prevalence -
مقدمه و هدفمواجهات شغلی یکی از بزرگ ترین عوامل خطر انتقال بیماری های منتقله از طریق خون و فراورده های خونی در بین پرسنل بهداشتی و درمانی است. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه با هدف تعیین فراوانی، علل و عملکرد پرستاران شهر همدان در خصوص مواجهات شغلی انجام شد.مواد و روش هامطالعه حاضر به صورت مقطعی انجام شد. اسامی 120 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی همدان بر اساس نمونه گیری طبقه ای و تصادفی استخراج شد. در ادامه پرسشنامه طراحی شده مواجهه شغلی که روایی و پایایی آن مورد تایید واقع شده بود جهت تکمیل در اختیار آنها قرار داده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از آمار و جداول توصیفی، آزمون کای دو و مدل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها7/71 درصد پرستاران سابقه مواجهات شغلی را گزارش کردند. سابقه مواجهه در زنان و همچنین پرسنل با سابقه کمتر از 5 سال بیشتر بود. از نظر نوع فعالیت زمان مواجهه، بیشترین موارد (44درصد) مربوط به تزریق یا خون گیری بود. عمده مواجهات (4/39درصد) مربوط به پاشیدن خون و ترشحات بیمار بود. شستشو و ضدعفونی همزمان پس از مواجهه در 3/56 درصد موارد انجام شده بود.نتیجه گیریبروز مواجهات شغلی به عنوان یک عامل خطر شایع برای بروز بیماری های منتقله از طریق خون و فراورده های خونی در بین پرسنل پرستاری همدان شایع می باشد. برخی عادات غلط نظیر درپوش گذاری سرنگ و عدم استفاده از جعبه های مخصوص دفع اشیاء تیز در بین پرستاران شایع بوده لذا انجام دوره های آموزشی احتیاطات استاندارد برای پرسنل مذکور ضروری است.
کلید واژگان: فراوانی, مواجهه شغلی, پرستار, علل, عملکردBackground and AimOccupational exposures are one of greatest risk of transmission blood borne diseases through blood and blood products, among health professionals. Given the importance of the issue, this study was carried by aimed to determine the frequency, causes and functions of nurses, about occupational exposures in Hamadan.Materials And MethodsThis study was cross-sectional conducted. 120 names of nurses working in hospitals in Hamadan extracted based on random and stratified sampling. At continue the designed occupational exposures questionnaire that confirmed its validity and reliability had delivered them for complete. After data collection, data were analyzed by descriptive statistics, chi-square test and logistic regression models.Results71.7% of nurses reported occupational exposures during their service. Occupational exposure history in women and the staff by lower than 5 year work, was higher. About Type of exposure, most cases are related to injection or blood sampling (44%). Majority of exposures were splashing blood and secretions of patients in 39.4%. Washing and disinfection actions after exposure, at the 56.3% of them had been done.ConclusionIncidence of occupational exposures as common risk factors for diseases transmitted through blood and blood products is common among nursing staff in Hamadan. Some bad habits such as not recapping needles and not using of special disposal boxes are common among nurses. Therefore, standard precautions training of personnel are essential.Keywords: occupational exposure, Nurse, Causes, Performance -
مقدمهموضوع عدالت از دیر شمار جزء مهم ترین مباحث و دغدغه های بشر بوده است، اما عدالتی که توسط کارکنان درک شود بسیار مهم بوده لذا در این مطالعه هدف بررسی رابطه ی عدالت سازمانی و تعهد سازمانی در کارکنان مراکز بهداشتی می باشد که همواره خط اول پیشگیری از بیماری ها را بر عهده دارند و تعهد در کار از لزومات این شغل بوده چرا که این شغل غفلت را نمی پذیرد.
روش پژوهش: این مطالعه از نوع توصیفی – همبستگی می باشد، در این مطالعه کارکنان مرکز بهداشت شهرستان یزد به عنوان جامعه آماری و با استفاده از جدول مورگان تعداد 105 نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب و از طریق دو پرسشنامه ی استاندارد عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن 1993) و تعهد سازمانی (می یر،آلن واسمیت 1993) رابطه این دو مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و به منظور تحلیل همبستگی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته هادر این مطالعه بر اساس نظرات کارکنان مرکز بهداشت شهرستان یزد میانگین نمره عدالت سازمانی 4/134/52 و ابعاد آن به ترتیب عدالت توزیعی 9/3 6/12 و عدالت رویه ای 7/4 61/15 و عدالت تعاملی 06/7 1/24 بدست آمد که نمایان گر اهمیت بیشتر عدالت تعاملی نزد کارمندان می باشد و میانگین نمره تعهد سازمانی 2/1535/95 و ابعاد آن به ترتیب تعهد عاطفی 2/6 4/30 و تعهد مستمر 3/6 9/32 و تعهد هنجاری 4/632 بدست آمدکه در این اندازه گیری نیز تعهد مستمر اهمیت بیشتر ی از دیدگاه کارکنان به خود اختصاص داد. همبستگی بدست آمده بین عدالت و مولفه های تعهد به ترتیب با تعهد عاطفی 36/0، با تعهد مستمر 2/0 و تعهد هنجاری 24/0 بدست آمد و بیان شد که عدالت سازمانی کلی با تعهد مستمر و هنجاری رابطه و همبستگی معناداری دارد (P<0.05) اما این معناداری در رابطه با تعهد عاطفی یافت نشد.نتیجه گیریعدالت سازمانی کلی با تعهد مستمر و هنجاری رابطه و همبستگی معناداری دارد اما بین عدالت و دیگر جنبه تعهد یعنی تعهد عاطفی رابطه ای یافت نشد که این جنبه عدالت بیان می دارد که کارمندان هویت خود را با سازمان بیابند که در این حالت یکنواخت شدن فعالیت های کارکنان در سازمان می تواند از طریق فعالیت های ورزشی و فرهنگی در سازمان بهبود یابد.
کلید واژگان: عدالت سازمانی, عدالت توزیعی, عدالت تعاملی, تعهد سازمانی, مرکز بهداشت, کارکنانIntroductionJustice always has been one of the most important of human concerns. Specially, the justice to be comprehend by the employees is very important, therefore in this article, the aim is investigation of relationship between Organizational Justice and Organizational Commitment among employees of the Health centers. Because they are always on the forefront of disease prevention and Commitment is necessary for them, and negligence on the job is unacceptable.MethodMethod of this study is Cross-Correlation (Pearson), which is used for investigation of Correlation of Organizational Justice and Organizational Commitment among employees of the Health centers. In this study, the employees of the Health centers of Yazd have been used as the population, and 105 of them have been selectedas sample using the Morgan table. Then using standard questionnaires of Organizational Justice (Niehoff and Moorman 1993) and Organizational Commitment (Meyer, Allen & Smith, 1993), relationship between them Organizational Justice and Organizational Commitment among them has been investigated. In this study, SPSS 18 has been usedfor analysis of data.ResultsIn this study, the following results were obtained: Average of Organizational Justice is 52/4 ± 13/4, Distributive justice is 12/6 3/9, Procedural justice is 15/61 ± 4/7, Interactional justice is 24/1 ± 7/06, the organizational commitment is 95/35 ± 15/2, Affective commitment is 30/9 ± 6/2, Continuous commitment is 32/9 ± 6/3, Normative commitment is 32 ± 6/4 And ascertained that Organizational Justice has certain relationship with Continuous commitment and Normative commitment (P<0.05), but no relationship between Organizational Justice and Affective commitment has been found.ConclusionOrganizational Justice has certain relationship with continuous commitment, but there is no relationship between Organizational Justice and other aspects of commitment such as Affective commitment and uniformity of the activities and the employees get to the organization can be the cause of it. To improve this situation it is better that sporting and cultural activities be organized in the organization, so employees and managers be closer to each other.Keywords: Organizational justice, Distributive justice, Interactional justice, Organizational commitment, Health Center, Employee -
زمینه و هدفطبق بررسی های بین المللی دو میلیارد نفر با ویروس هپاتیت B مواجهه پیدا کرده اند بر اساس گزارش WHO، ایران در زمره کشورهای با شیوع متوسط عفونت مزمن هپاتیتB قرار دارد. به نظر می رسد 35% ایرانیان با ویروس هپاتیت B برخورد داشته و 2 تا 3 درصد جمعیت حامل مزمن می باشند. این تحقیق به منظور بررسی اپیدمیولوژی بیماران هپاتیت B شناسایی شده در استان خراسان شمالی طی سالهای 91-1389 انجام شد.مواد و روش کاراین مطالعه گذشته نگر، با استفاده از داده های نظام گزارش کشوری ثبت موارد هپاتیت B شناسایی شده در استان خراسان شمالی طی سالهای 91-1389 انجام شد. جامعه پژوهش 405 نفر بودند، که بر اساس روش سرشماری انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار PASW18 و با آماره های توصیفی تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاطی سالهای 91-1389، 405 نفر مبتلا به هپاتیت B در استان خراسان شمالی شناسایی شده بودند. بیشترین درصد افراد آلوده به هپاتیتB در مردان (59/3%)، متاهلین (93/2%)، افراد واکسینه نشده (92/5%)، ساکنین شهر (69%)، گروه سنی 30-39 سال(28/2%)، حاملین ویروس(70%)، دارای «وضعیت حاملی نیازمند پیگیری»(81/3%) و از مرکز بهداشت (29%) گزارش شده بودند. و بیشترین میزان بروز عفونت هپاتیت ب در گروه سنی 69-60 سال بوده استنتیجه گیریتوصیه می شود برنامه های پیشگیری از بیماری هپاتیت B بر افراد گروه های سنی 40-20 سال با تاکید بر آموزش بهداشت در خصوص راه های پیشگیری از مواجهه با عفونت هپاتیت B و واکسینه کردن آنها متمرکز گردد. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند در برنامه ریزی ها برای مدیریت و کنترل این بیماری در استان کمک کننده باشد.
کلید واژگان: هپاتیت B, اپیدمیولوژی, میزان بروزBackground and ObjectivesAccording to several international studies, two billion people have been exposed to the hepatitis B virus. According to WHO reportsIran is among the countries with the prevalence of chronic hepatitis B Endemicity moderate. It seems that 35% of Iranians had exposed with hepatitis B virus; and 2-3% of them were chronic carriers virus. This study was conducted to investigate the epidemiology of hepatitis B cases have been identified in the province during the years March 2010- February 2012.Material and MethodsThis was a retrospective study using data from the hepatitis B cases reported in the country during March 2010- February 2012 was identified in the Northern Province. The study subjects included 405 patients, who were selected by census method. Data were analyzed by PASW 18 and using descriptive statistics.ResultsDuring March 2010- February 2012, 405 subjects infected with hepatitis B were reported in North Khorasan Province registration system. The highest percentage of people infected with hepatitis B in men (59.3%), married (93.2%), those not vaccinated (92.5%), residents urban (69%), age group 30-39 years (28.2%), carriers of the virus (70%), a "follow-up carrier status" (81.3%) and health centers (29%) were reported. The highest incidence rate of infection HBVobserved in the age group 69-60 years.ConclusionsRecommended for hepatitis B prevention programs on the age group 40-20 years, with an emphasis on health education on ways to prevent exposure to hepatitis B infection and vaccination will focus. The results of this study can be used in planning for the management and control of the disease in the province to help.Keywords: Hepatitis B, Epidemiology, Incidence Rate -
هدفهدف از نگارش این مقاله، بررسی جامعه شناس بودن یا نبودن ابن خلدون است که علاوه بر روشن کردن یک حقیقت تاریخی، از حیث چیستی علم و روش دستیابی به آن، اسلوب درستی را برای قضاوت در مورد اینگونه مسائل به دست می دهد که از این منظر هم حائز اهمیت است.روشدر این تحقیق با رجوع به نظریات روش شناختی دورکیم، چارچوب مفهومی در تبیین نظری سوال تحقیق ارائه شده است. ملاکها و معیارهای جامعه شناس بودن (موضوع، روش، سوالات)، با توجه به این چارچوب مفهومی استخراج و سپس به روش کتابخانه ای در جهت یک تحقیق توصیفی- تحلیلی به طور اکتشافی داده ها را در جهت پاسخگویی به سوال تحقیق، جمع آوری و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل کرده ایم.یافته هایافته های تحقیق حاکی از این واقعیتند که سه معیار و ملاک جامعه شناس بودن(موضوع، روش و پاسخگویی به سوالات اساسی مد نظر در علم جامعه شناسی/تغییر و نظم) در مطالعات ابن خلدون موجود است.نتیجه گیریجامعه شناس بودن ابن خلدون بر اساس معیارهای طراحی شده بر اساس قواعد روش شناختی امیل دورکیم اثبات می شود.
کلید واژگان: ابن خلدون, جامعه شناسی, علم, موضوع, روش, سوالاتIrainian Journal of The Knowledge Studies in The Islamic University, Volume:18 Issue: 59, 2014, P 277ObjectivesThe present research aims at criticizing and analyzing ibn khaldun ideas as a sociologist with emphasis on Emil dorkim, s methodology. The author of the survey intents to clarify that whether ibn khaldun is a sociologist or not?MethodTheme of the research is based on methodological opinions of Emil dorkim and a descriptive- analysis library research.ResultsThe results of the research indicate that three criteria which are important in sociology are observed in ibn khaldun,s studies: a)subject b) method c) answering the fundamental questions in sociology science.ConclusionThe author of the article concludes ibn khaldun is proved to be a sociologist based on planned criteria and Emil dorkim methodological rules.Keywords: ibn khaldun, sociology, science, subject, method, questions -
زمینه و هدفامروزه استفاده از سیستم های ادهزیو در روش های ترمیمی بسیار معمول است و بخش عمده ای از درمانهای دندانپزشکی را تشکیل می دهد. وجود حلال و یا عدم وجود آن در روی عاج بر روند باند در سیستم های Etch and Rinse موثر می باشد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه ارزیابی قدرت باند ریز کششی ادهزیوهای دو مرحله ای حاوی حلال یا فاقد حلال، به عاج خشک و مرطوب با اعمال فشار ماده ادهزیو به عاج می باشد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی آزمایشگاهی چهل دندان مولر سوم انسانی انتخاب و به صورت تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند. عاج سطحی حذف شده و پس از اچینگ، یک لایه ادهزیو با نیروی مالشی شدید روی سطح نمونه ها به کار برده شد. گروه های مورد آزمایش شامل: گروه 1: ادهزیو حاوی حلال به کار رفته بر روی عاج خشک. گروه 2: ادهزیو بدون حلال به کار رفته بر عاج خشک. گروه3: ادهزیو حاوی حلال به کار رفته بر عاج مرطوب. گروه 4: ادهزیو بدون حلال به کار رفته بر عاج مرطوب. گروه 5 (کنترل): ادهزیو به کار رفته بر طبق دستور کارخانه سازنده. بر روی هر نمونه ترمیمهای کامپوزیتی ساخته شده و سپس در راستای عمود بر سطح چسبندگی با سطح مقطع یک میلی مترمربع برش داده شد و به وسیله دستگاه Universal Testing Machine تحت نیروی کششی قرار گرفتند. نوع شکستها ثبت و داده های استحکام باند ریز کششی نمونه ها از طریق آزمون ANOVA دو سویه آنالیزشدند. کلیه عملیات آماری با نرم افزار SPSS ویرایش 2 و در نظر گرفتن خطای α برابر 05/0 انجام گردید.
یافته هااگر چه بالاترین قدرت باند در گروه اول (ادهزیو حاوی حلال بر عاج خشک) و کمترین میزان آن در گروه 4 (ادهزیو فاقد حلال بر عاج دو بار مرطوب شده) به دست آمد، اما آنالیز واریانس یک سویه، اختلاف آماری معنی داری بین گروه ها نشان نداد.نتیجه گیریبا وجود محدودیتهای این مطالعه و بر اساس نتایج مطالعه حاضر، حضور حلال برای دستیابی به قدرت باند بالا به عاج خشک و مرطوب در صورت اعمال ادهزیو با شدت بیشتر، یک عامل ضروری نمی باشد.کلید واژگان: سیستم چسبندگی, حلال, رطوبت, استحکام باندBackground And AimAdhesive systems are commonly used for restorative dental procedures. Solvent removal my be effective for increasing the microtensile bond strength of etch and rinse systems to dentin. The aim of this study was to evaluate the effect of solvent removal on microtensile bond strength of etch and rinse systems to wet and dry dentin.Materials And MethodsThis in-vitro study was conducted on 40 intact human extracted third molars. A flat superficial dentin surface was exposed by wet abrasion. The specimens were randomly assigned to five groups. Two coats of the solvent-based (SB) and solvent-free (SF) adhesives were applied to dry (D) or rewetted (W) surfaces, under vigorous rubbing action after phosphoric acid etching according to the manufacturer’s instructions. The examined groups included: group one: adhesive with solvent on dry dentin, group two: adhesive without solvent on dry dentin, group three: adhesive with solvent on wet dentin, group 4: adhesive without solvent on wet dentin and group 5 (control group). After light curing (600mW/cm²/10 s), composite build-ups were constructed incrementally and specimens were stored in water (37 ° C/24 h). They were longitudinally sectioned in the “x” and “y” directions to obtain bonded sticks (1mm²) for immediate testing at a crosshead speed of 1 mm/min. The resultant bond strength was expressed for different fracture patterns. The microshear bond strength test was carried out in a Universal Testing Machine. The data were analyzed using two-way ANOVA. All statistical analyses were performed using SPSS version 2 software. P<0.05 was considered significant.ResultsThe highest bond strength was achieved in group 1 and the lowest in group 4; but the differences among groups in this respect were not statistically significant.ConclusionWithin the limitations of this study, the results showed that presence of solvent was not essential to achieve high bond strength values to dry and wet dentin when applied vigorously.Keywords: Adhesive system, Solvent, Moisture, Bond strength -
امروزه، تولید زباله به دلیل افزایش جمعیت و کاهش زمین های در دسترس با چنان سرعتی در حال افزایش است که با وجود پیشرفت علوم و فن آوری، مدیریت آن ها به یک مساله بغرنج تبدیل شده است. یکی از جالب ترین گزینه ها در مدیریت مواد زاید جامد، تولید کمپوست است که دارای صرفه اقتصادی و فواید محیط زیستی قابل توجهی است. با این حال، کارخانه کمپوست می تواند آثار زیانبار محیط زیستی نیز به همراه داشته باشد. از این نظر، انتخاب مکان مناسب برای محل دفن زباله و کارخانه های کمپوست، یکی از وظایف مهم در برنامه مدیریت مواد زاید در جوامع در حال توسعه است. ماتریس ریاضی یکی از روش های ارزیابی آثار توسعه است که می تواند به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) جهت ارزیابی آثار منفی استقرار صنایع کمپوست، به کار رود. در روش ماتریس ریاضی، ابتدا معیارهای مهم جهت مکان یابی کارخانه کمپوست بررسی می شوند. سپس، تمامی آثار در محیط GIS به صورت کمی در می آیند و در گام بعد، اقدام به بررسی معنی داری آثار می شود. در ماتریس ریاضی برای هر کدام از پارامترها معنی دار بودن اثر با استفاده از هفت معیار بزرگی، وسعت و مدت اثر، اثرات هم بیشی، آثار تجمعی، فاکتور اختلاف نظر و معیار جبران محاسبه می شوند و با بررسی معنی داری آثار، مکان مناسب جهت احداث کارخانه کمپوست مشخص می گردد. در تحقیق حاضر، شهرستان گلپایگان واقع در استان اصفهان برای مکان یابی کارخانه کمپوست انتخاب شد. سپس، سه گزینه مکانی پیشنهاد شده جهت بررسی و اولویت بندی برای ساختن کارخانه کمپوست مورد مطالعه قرار گرفتند. گزینه ها به روش مقایسه توان و استفاده برای ارزیابی کلی و کیفی و روش ماتریس ریاضی، مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج، مشخص شد. گزینه 3 اولویت اول، گزینه 2 اولویت دوم و در نهایت گزینه 1 اولویت سوم را به خود اختصاص می دهد. روش ماتریس ریاضی با داشتن انعطاف پذیری و دخالت دادن عوامل جبران اثر و اختلاف نظر، امکان تعامل سازنده میان توسعه دهندگان و ارزیابان را فراهم می آورد و نتیجه جامع تری نسبت به روش های ذهنی به دست می دهد.
کلید واژگان: ارزیابی آثار توسعه, سامانه اطلاعات جغرافیایی, ماتریس ریاضی, مکان یابیToday, parallel with the rapid increases in population, waste production is also increasing that together with decreasing availability of proper land for landfill sites has created a complex management issue despite the progresses in science and technology. Composting is a useful way of waste management that has many environmental and economic benefits, but compost plants can also have significant impacts on the environment. Hence, selection of suitable locations for landfill and compost plants is one of the important issues in waste management program. Mathematical matrices in association with geographic information system (GIS) are used as a strong approach to EIA of compost sites and their selection. In mathematical matrices, important criteria for site selection of compost plants are studied. Then, effects are assessed in GIS and their significances are determined. In mathematical matrices, impacts significance are calculated using 7 factors including magnitude, extent, duration, synergistic effects, accumulative effects, controversy and mitigation measures, based on which appropriate site for compost plant is selected. In the present study, Golpayegan City in Isfahan Province was selected to perform compost plant site selection. The map overlay method was used to generally and qualitatively assess the impacts and the mathematical matrices method was used for impatcs quatification. Three alternatives sites were studied. According to the results, alternative 3 was the best. The second preference was alternative 2 and the third was alternative1. This approach has flexibility through inclusion of compensation criterion and controversy which help in bringing about consensus among proponents and EIA assessors and therefore, will create more comprehensive results.Keywords: Environmental impact assessment, Mathematical matrices, Geoghraphical Information System, Site selection -
استان مازندران به دلیل واقع شدن در خط ساحلی دریای خزر و دارا بودن شرایط منحصر به فرد همواره در معرض توسعه و تغییرات بوده است. با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور می توان پایش و مدل سازی تغییرات کاربری اراضی را به منظور مدیریت این استان حساس انجام داد. بنابراین این مطالعه با هدف مدل سازی تغییرات کاربری اراضی مناطق ساحلی استان مازندران با استفاده از LCM انجام شد. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره Landsat متعلق به سالهای 1367، 1379، 1385 و 1390 انجام شد. مدل سازی نیروی انتقال با استفاده از پرسپترون چند لایه شبکه عصبی مصنوعی و 8 متغیر انجام پذیرفت. تخصیص تغییر به هر کاربری با استفاده از زنجیره مارکف محاسبه شد. سپس با استفاده از مدل پیش بینی سخت و دوره واسنجی 1379 تا 1385 مدل سازی برای سال 1390 صورت گرفت و برای ارزیابی صحت با نقشه واقعیت زمینی سال 1390 مورد مقایسه قرار گرفت. در پایان نیز با استفاده از دوره واسنجی 1385 تا 1390 پوشش سرزمین سال 1395 پیش بینی شد. نتایج نشان داد در کل دوره مورد مطالعه، 33487 هکتار از وسعت جنگل کاسته و به ترتیب 21367 و 13155 هکتار به وسعت اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی اضافه شده است. نتایج مدل سازی نیروی انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در اکثر زیر مدل ها صحت بالایی را نشان داد. خطای کل در مدل سازی برای سال 1390، 84/12% به دست آمد که نشان دهنده انطباق زیاد تصویر پیش بینی شده مدل با تصویر واقعیت زمینی و قابل قبول بودن مدل است. نتایج مدل سازی برای سال 1395 نشان داد، که مساحت کاربری جنگل و اراضی باز در این سال نسبت به 1390 کاهش و کاربری کشاورزی و مسکونی افزایش خواهند یافت.
کلید واژگان: مدل سازی تغییرات کاربری اراضی, LCM, شبکه عصبی مصنوعی, سواحل استان مازندرانAlways Mazandaran province had been exposed to development and changes because of location in coastline of the Caspian Sea and having unique conditions. GIS and remote sensing can be used to monitor in order to manage this sensitive province. Then, this study is trying to detect land cover changes in coastal areas of mazandaran province using LCM. Land cover changes detection have done using Landsat satellite images belonging to the years 1988, 2001, 2006, and 2010. Modeling the transition potential was performed by using multi-layer perceptron artificial neural network and 8 variables. Then modeling was done for 2010 by using the hard predict model and 2001-2006 calibration period and in order to determine accuracy of evaluate it was compared with ground truth map in 2010 year. Finally, land cover in 2016 was predicted by using the 2006-2010 calibration periods. The results showed that the total period of study 33487 ha of forest area has declined. And 21367 and 13155 ha has been added to the extent of agricultural and residential lands, respectively. More changes forest related to conversion to agriculture (30424 ha) and then converted to residential (1265 ha). In most of sub-models, the results of potential modeling of using artificial neural networks demonstrated high accuracy (52-94 percent). The total error in the modeling was obtained 12.84% for 2010, which this reflects high compliance in predicted image by model with the ground truth image. Modeling results for 2016 showed that, area of forest and open land will be lower compared to the 2010 (9988 and 429ha, respectively) and agricultural and residential land increased (respectively 7607 and 2810 hectares).Keywords: LCM, land cover changes modeling, Coastal Areas of Mazandaran Province, Artificial Neural Network -
مقدمه
اطلاع از ماهیت بیماری، موجب کاهش اضطراب و رفتارهای غیرعادی والدین بخصوص مادران شده و در مراحل بعدی و عود بیماری که حداقل تا(30%) موارد است، مشکلات آنها را کاهش می دهد. آنها می خواهند اطلاعات صحیحی در مورد وضعیت کودک بستری خود داشته و در مراقبت از وی سهیم باشند همچنین انتظار دارند که مراقبین سلامت در مورد تغییراتی که ممکن است در وضعیت جسمی کودک به وجود بیاید اطلاعاتی به آنها بدهند.
هدفمطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مراقبت خانواده محور بر میزان برآورده شدن نیاز به کسب اطلاعات در والدین کودکان بستری انجام گردید.
روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی به روش نمونه گیری تدریجی 76 نفر از مادران کودکان بستری در بخش اورژانس مرکز آموزشی درمانی 17 شهریور رشت در دو گروه 38 نفر آزمون و شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. پس از اخذ رضایتنامه و بیان اهداف پژوهش برای گروه آزمون با مشارکت مادران، بر اساس پروتکل تدوین شده، مراقبت خانواده محور انجام شد و گروه شاهد مراقبت های روتین بخش را دریافت نمودند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزارSPSS وآزمون های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجیافته های پژوهش نشان داد که میزان برآورده شدن نیاز به کسب اطلاعات در گروه آزمون (6/81%) و در گروه شاهد(1/21%) بوده است. آزمون آماری تی(74df = 922/6t = 0001/0 p <) اختلاف آماری معنی داری بین برآورده شدن نیاز به کسب اطلاعات در دو گروه نشان داد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق، مراقبت خانواده محور بر میزان برآورده شدن نیازبه کسب اطلاعات در والدین کودکان بستری موثر بوده و منجر به افزایش میزان برآورده شدن این نیازمی شود.
کلید واژگان: والدین, مراقبت از کودک, رفتار اطلاع یابی, کودک بستریIntroductionInformation about the nature of disease decreases the anxiety and unusual behaviors of parents specially mothers، and reduces their problems in recurrence of disease، which occurs in at least 30% of cases. Parents want correct information about the status of their hospitalized child and also want to be involved in their child’s care and expect health care providers to let them know about the expected changes that may occur in children’s physical condition.
ObjectiveThe present study aims to determine the effect of family centered care on meeting parental information needs of hospitalized children.
MethodsIn this quasi experimental study، 76 mothers of hospitalized children admitted to emergency ward of 17Shahrivar educational hospitals in Rasht were chosen by sequential sampling and divided into two groups of experimental and control group. Informed consent forms were given to selected mothers and after their agreement، family centered care was performed for experimental group based on developed protocol with participation of mothers. The control group received routine cares.
ResultsResearch findings showed that the level of meeting parental needs for information was %21. 1 in control group and % 81. 6 in experimental group. The t-test (p< 0. 0001; t=6. 922 df=74) showed significant difference between the two groups.
ConclusionAccording to the study results family centered care was effective on the level of meeting parents need for information and also lead to its increase. Key words:
Keywords: Parents, Child Care, information seeking behavior, Child, Hospitalized -
بلدرچین ژاپنی متعلق به راسته گالیفرم ها و خانواده فاسیانیده است. که به لحاظ اندازه شبیه جوجه است. در این مطالعه 300 قطعه بلدرچین ژاپنی (127 قطعه نر و 173 قطعه ماده) مورد بررسی قرار گرفت. جهت تشخیص آلودگی انگلی از روش های آزمایش مدفوع و بررسی روده ها استفاده شد. نمونه ها با استفاده از سه روش شناور سازی با محلول شکر اشباع، رنگ آمیزی ذیل- نلسون مورد بررسی قرار گرفتند. از مجموع 300 نمونه، در 89 مورد (66/29 درصد) آلودگی انگلی مشاهده گردید که از این تعداد 85 مورد (3/28 درصد) آلودگی به اووسیست ایمریا و 6 مورد (2 درصد) آلودگی به کریپتوسپوریدیوم را نشان دادند. آلودگی همزمان به ایمریا و کریپتوسپوریدیوم در 2 مورد (66/0 درصد) مشاهده گردید. همچنین در 96 درصد پرندگان آلودگی به اووسیست وجود داشت. اختلاف آماری در فراوانی آلودگی های انگلی در بین دو جنس نر (92/29 درصد) و ماده (47/29 درصد) معنی دار نبود؛ همچنین تحلیل آماری نتایج نشان داد که اختلاف آماری بین دو گروه اسهالی (64/72 درصد) و غیر اسهالی (1/2 درصد) معنی دار بود (05/0>P). نتایج این مطالعه نشان داد که میزان شیوع تک یاخته های روده ای در بلدرچین های مورد بررسی در این مطالعه، بالاست.
کلید واژگان: آلودگی تک یاخته ای, بلدرچین, کریپتوسپوریدیوز, کوکسیدیوزJapanese quail is belongs to the order Galliformes and the family Phasianidae, and due to its size is like the chicken. This study investigated the level of gastrointestinal parasites in 300 Japanese quails (127 male and 173 female). Determination of the prevalence of infections was based on faecal and intestinal examination. Samples (n = 300) collected from Japanese quails of gender and stool position were analyzed using three techniques, i.e., centrifugal flotation in sucrose solution, Ziehl–Neelsen and Gimsa staining. The overall prevalence of parasitism was 89 (29.66%) of Japanese quails. The parasites most frequently detected were: Eimeria spp. (28.3%) and Cryptosporidium spp. (2%). There was no significant difference in the prevalence between male (29.92%) and female (29.47%) quails (P>0.05). There was significantly (P< 0.05) greater prevalence of parasites in diarrhea group (72.7%) than non- diarrhea group (2.1%). Ninethy six % of Japanese quails were shedded oocyst in their feces. The results of this study showed that intestinal protozoan infections have high prevalence in the Japanese quails.Keywords: Protozoan infection, Quail, Cryptosporidiosis, Coccidiosis -
زمینه و هدفویروس HGV عضو خانواده فلاوی ویریده و دارای ژنوم RNA می باشد و از نظر شباهت ترادف های نوکلئوتیدی و اسید آمینه ای به HCV شباهت زیادی دارد. این ویروس به دلیل توانایی درگیری لنفوسیت ها برای طولانی مدت این امکان را داشته تا در ایجاد و یا پیچیده کردن عوارض بالینی مبتلایان به سرطان خون نقش داشته باشند؛ بنابراین در این مطالعه میزان شیوع عفونت ویروس های HBV، HGV و HCV در مبتلایان به سرطان های خون مورد بررسی قرار می گیرد.مواد و روش هابرای بررسی میزان شیوع عفونت های ویروسی HBV، HGV و HCV در بیماران مبتلا به انواع سرطان های خون و افراد سالم نمونه های خون محیطی به همراه EDAT، از 100 بیمار و 110 فرد سالم که در شهرهای جنوب استان فارس شامل لار، لامرد و گراش ساکن بودند در طی سال های 87-1385 جمع آوری و پلاسمای مورد نظر از آن ها استخراج گردید و سپس توسط آزمایش های سرولوژی (ELISA) و مولکولی (PCR و RT-PCR) در مراکز تحقیقات هماتولوژی و پیوند اعضاء بیمارستان نمازی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان نقش فاکتورهای خطرساز در ایجاد عفونت ویروس های فوق مورد تحلیل آماری قرار گرفت.نتایجآنتی بادی ضد آنتی ژن E2 ویروس HGV در 5% از مبتلایان به سرطان خون و 1/1% از افراد سالم تشخیص داده شدند. ویرمی ویروس HGV در 2% از بیماران مبتلا به سرطان خون شناسایی شد. همچنین تفاوت معنی دار میان شیوع آنتی بادی ضد ویروس HGV در میان افراد بیمار و سالم مشاهده گردید (037/0P=). سرواپیدمیولوژی آنتی بادی ضد ویروس HCV در 7% از مبتلایان به سرطان خون شناسایی گردید. همچنین شیوع مولکولی ژنوم HCV در 4 بیمار مورد بررسی شناسایی گردید. میان ویرمی HCV در افراد بیمار در مقایسه با افراد سالم تفاوت معنی دار)02/0 (P= مشاهده گردید. از طرف دیگر ویرمی ویروس HBV در 2 بیمار مورد بررسی شناسایی شد.نتیجه گیریبا توجه به وجود عفونت های HGV و HCV در بیماران مبتلا به سرطان خون در ناحیه جنوب استان فارس، پیشنهاد می گردد که مطالعات مشابهی در سایر نقاط کشور انجام گردد تا از عواقب گسترش این عفونت ها در سایر افراد جلوگیری شود.
کلید واژگان: سرطان خون, ویروس هپاتیت نوع G, ویروس هپاتیت نوع B و ویروس هپاتیت نوع CBackground and ObjectiveHepatitis type G virus (HGV) is a flavivirus with RNA genome which has high nucleotide and amino acid similarity with HCV. HGV can infect blood lymphocytes for long period and may have role in inducing or complicating the clinical outcomes in patients with hematological malignancies. Therefore in this study the prevalence of HGV, HCV, and HBV infections were evaluated in patients with hematological malignancies.Materials and MethodsIn this study EDTA treated blood samples were collected from 100 patients with hematological malignancies and 110 healthy controls of southern cities of Fars province (Lar, Lamerd, Grash) Iran. The serologic and molecular markers of HGV, HCV, and HBV were analyzed by ELISA and PCR and RT-PCR methods, respectively in Hematology Research Center and Transplant Research Center, Namazi hospital, Shiraz University of Medical Sciences. Also the role of some risk factors in pathogenesis of these hepatitis viruses was studied statistically.ResultsAntibody against E2 antigen of HGV was diagnosed in 5% and 1.1% of patients with hematological malignancies and healthy controls, respectively. Significant difference was found between the prevalence of HGV antibodies in patients with hematological malignancies and healthy controls (P=0.037). The HCV antibody and prevalence of HCV- RNA was detected in 7% and 4% of patients with hematological malignancies respectively. Significant difference was found between the prevalence of HCV-RNA in patients with hematological malignancies and healthy controls (P=0.02). Also HBV viremia was found in 2% of patients.ConclusionIn this study the significant presentation of HGV and HCV were found in patients with hematological malignancies compared with healthy controls. However, the results suggest that similar study should be carryout to evaluate the prevalence of this viral infection in other part of Iran, to control the spreading of these infections to other people. -
زمینه و هدفرادیکال های آزاد باعث ایجاد بیماری های زیادی در انسان می شوند. آنتی اکسیدان ها با خنثی سازی رادیکال های آزاد از یک طرف باعث کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی و سکته می شوند و از طرف دیگر از پیشرفت سرطان ها جلوگیری می کنند.مواد و روش هاپس از تهیه و جمع آوری گیاهان مورد مطالعه و خشک نمودن آن ها در سایه در مجاورت هوا پودر گردید و عصاره های هیدروالکلی (اتانول 70%) به روش ماسراسییون تهیه و نتایج تمام آزمایش ها بر حسب گرم عصاره گزارش گردید. در این مطالعه برای ارزیابی خواص آنتی اکسیدانی از پنج آزمون دی فنیل پیکریل هیدرازیل، فعالیت آنتی اکسیدانی معادل ترولکس، فعالیت آنتی اکسیدانی آهن احیا شده، آزمون فسفومولیبدینم و قدرت احیاکنندگی استفاده شد. برای اندازه گیری ترکیبات آنتی اکسیدانی آزمون فنل تام بکار رفت.نتایجمحتوای فنلی برای نمونه ها در محدوده بین 3/154-74 میلی گرم در گرم عصاره بود. بیشترین و کم ترین مقدار فعالیت به دام اندازی رادیکالی آزمون دی فنیل پیکریل هیدرازیل بین 6/19-5/15 میکرو مول ترولکس بود. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی معادل 753 ترولکس و کم ترین 2/124 میکرو مول ترولکس بود. محدوده مقدار فعالیت آنتی اکسیدانی آهن احیا شده از 8/234 تا 1169 میکرو مول آهن فروس در میلی گرم عصاره بود. میزان فنل تام بارهنگ (3/154) و فعالیت ضد رادیکالی دی فنیل پیکریل هیدرازیل (1856) فعالیت ضد رادیکالی معادل ترولکس آن (753) میکرو مول ترولکس بود که دارای بیشترین مقدار بود. میزان فعالیت آنتی اکسیدانی به دو روش فسفومولیبدینم 870-3/513 میکرو مول ترولکس و احیاء آهن در محدوده 26/1-31 بود. بارهنگ در این دو روش دارای ماکزیمم فعالیت بود.نتیجه گیریعصاره هیدروالکلی پنج گیاه نام برده در تمامی مدل های مورد مطالعه سطوح مختلفی از فعالیت آنتی اکسیدانی از خود نشان دادند. بهترین فعالیت آنتی اکسیدانی مربوط به گیاه بارهنگ بود.
کلید واژگان: فعالیت آنتی اکسیدانی, گیاهان داروئی, فنل تام, بارهنگBackground and ObjectiveFree radicals are highly reactive molecules may cause great damage to cell membranes and DNA and Result in inducing oxidation DNA mutations leading to cancer, degenerative, and other diseases. Plant antioxidant derived may be preventive of free radical damages.Materials and MethodsThe Stems and flower sample of plants air-dried, finely ground and were extracted by ethanol: water (70:30) for 48 h. Extracts were filtered and dried under vacuum. The antioxidant activity of five ethanolic extract of medicinal plants (Descurainia Sophia, Plantago major, Trachyspermum copticum L, Coriandrum sativum and Trigonella foenum-graecum) from Iran were analysed by five different methods [1,1- diphenyl-2-picrylhydrazyl (DPPH) radical, 2,2,azinobis-3-ethylbenzthiazoline-6-sulphonic acid (ABTS) radical cation, Ferric-reducing antioxidant power assay (FRAP), phosphomolybdenum (PMB) and reducing power (RP)]. In addition, for determination of antioxidant components total phenolic content was also analyzed.ResultsThe total phenolic content of medicinal plant ranges from 74 to 154.3 mg Gallic acid/g extract as measured by the Folin–Ciocalteau method. Values of DPPH varied from 15.5 to 19.6 μmol trolex/g. FRAP ranged from 124.2 to 753 μmol of Fe(II)/g extract. Antioxidant activity of the Plantago major was always higher compared to the other plants extracts values of total phenols content and antioxidant capacity by DPPH, ABTS, FRAP, (154.33 mg GAE/g, 1856 μmol trolox, 750 μmol trolox and 1169 μmol of Fe(II)/g, extract respectively). The range of total antioxidant activity by phosphomolybdenum method was 513.3 to 870 μmol trolox/g. The reducing ability of the tested extracts was between 0.31-1.26. Plantago majorwas also highest activity in both tests.ConclusionThis study clearly demonstrated that Plantago major crude extract exhibit significant antioxidant activity. -
لینگواتولاسراتا، یک انگل شبه بندپاست که در دسته پنتاستومیدا قرار دارد. انگل بالغ در قسمت های فوقانی دستگاه تنفس سگ و لارو آن در محوطه شکمی علفخواران نظیر گوسفند آلودگی ایجاد می کند. این مطالعه از بهار 1388 لغایت زمستان 1388 به منظور بررسی میزان شیوع نوچهلینگواتولاسراتا در 420 راس گوسفند کشتار شده در کشتارگاه تبریز انجام پذیرفت. غدد لنفاوی و کبد دام های مذکور به طور ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این مطالعه در عقده های لنفاوی مزانتریک 162 راس گوسفند (57/38 درصد)، عقده های لنفاوی مدیاستنال 43 راس (23/10 درصد) و در کبد 3 راس (71/0 درصد) گوسفند نوچه لینگواتولاسراتا مشاهده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که با بالا رفتن سن، افزایش معنی داری در میزان آلودگی مشاهده می شود (05/0>P)، همچنین میزان آلودگی در عقده های لنفاوی با رنگ تیره به طور معنی داری نسبت به عقده های لنفاوی با رنگ طبیعی بیشتر بود (05/0>P). میزان آلودگی در فصل پاییز نسبت به سایر فصول بیشتر بود، ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (05/0کلید واژگان: لینگواتولاسراتا, غدد لنفاوی مزانتریک و مدیاستنال, گوسفند, کشتارگاهLinguatula serrata is an aberrant arthropod of the class Pentastomida. The adult parasite is found in the nasopharynx of canids. The larval form occurs in the mesenteric lymph nodes of herbivores including sheep in which it develops to the infective nymphal stage. This study was carried out from April 2009 to march 2010 to evaluate the infection rate of Linguatula serrata in 420 sheep which have been slaughtered in Tabriz abattoir. Samples of lymph nodes and livers were examined macroscopically and microscopically. Mesenteric lymph nodes of 162 sheep (38.57%), mediastinal lymph nodes of 43 sheep (10.23%) and livers of 4 sheep (0.71%) were infected with Linguatula serrata nymphs. Results showed that the infection rate increased with ageing (P<0.05). The results also revealed that the infection rate to the nymphs of parasite in black-colored lymph nodes were significantly (P < 0.05) higher than the infection rate in normal-colored nodes. No significant difference was observed between the infection rate in different seasons (P>0.05). Human can be infected through consumption of raw or under-cooked liver and visceral organs of sheep, hence the importance of inspection at slaughter houses needs to be emphasized.
-
سابقه واهدافسوءتغذیه ازجمله بیماری های شایع درکودکان بخصوص در کشورهای در حال توسعه می باشد.علل سوء تغذیه از جمله نامناسب بودن غذای کمکی،پایین بودن دانش تغذیه ای والدین،بیماری های دوران کودکی بخصوص بیماری های گوارشی و تنفسی می باشد.مداخلات متعددی تاکنون براساس امکانات و شرایط موجود در کشورهای مختلف انجام شده که نتایج متفاوتی را در پی داشته است.هدف این مطالعه بررسی تاثیرمداخلات مرکزمشاوره تغذیه با محوریت پزشک کودکان درمرکزبهداشتی درمانی بربهبود وضعیت رشد درکودکان مبتلا به سوء تغذیه بوده است.روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی مداخله ای 189 کودک 48 - 6ماهه مبتلا به اختلال رشد به روش نمونه گیری آسان توسط مراکز بهداشتی درمانی شناسایی و وارد مطالعه شدند. پس از تائید تشخیص توسط متخصص اطفال مداخلات لازم انجام وسپس شاخص های رشد آنها قبل و بعد از مداخله مقایسه گردید. جهت ارزیابی شاخص های رشد از نمودارها ونرم افزار آنترو(Anthro) مربوط به سازمان جهانی بهداشت و استفاده از آزمون مک نماراستفاده شده است.یافته هانتایج نشان می دهد که قبل از مداخله 8/17% و1/9% پسرهاودخترهابترتیب دچارلاغری شدیدبوده که بعدازمداخله این میزان به 4/4%و1/5%کاهش یافته است.همچنین قبل ازمداخله 4/14% و1/6% پسرهاودخترها به ترتیب دچار کم وزنی شدید بودندکه بعداز مداخله این میزان با اختلاف معنی داری کاهش یافته است. مداخلات نتوانسته موارد کوتاهی قدی رادرجامعه مورد مطالعه کاهش دهد.نتیجه گیریایجاد مراکز مداخله ای باهدف شناسایی ودرمان کودکان مبتلا به سوءتغذیه با محوریت متخصص کودکان درمراکزاستان و نیز فعال نمودن سیستم ارجاع گام موثری دربهبود وضعیت وزن کودکان مبتلا به کم وزنی ولاغری می باشد.
کلید واژگان: تغذیه, کودکان, اختلال رشدBakground:Malnutrition, especially in the developing countries, is a common disease ofchildren. Some causes of malnutrition are inappropriate supplementary feeding, parentallow nutrition-related knowledge, and childhood diseases especially digestive and respiratorydisorders. Various interventions have been made in different countries based on theirpresent conditions and facilities. The goal of the present study was to investigate the effect of interventions conducted by nutrition consulting center based on pivotal role of pediatrician at health center over growth status in children suffering from malnutrition.MethodsIn this intervening quasi -experimental study, 189 children between 6-48 months affected by malnutrition were identified and included in the investigation using random sampling method. After verifiying diagnosis by pediatrist, required interventions were made and growth indices were determined before and after the intervention. Who’s Anthro software and graphs were used to evaluate growth indices.ResultsResults indicated that 17.8 and 9.1% of boys and girls were respectively suffering from acute thinness; however, after intervention these findings reduced to 4.4 and 5.1% respectively. Moreover, 14.4 and 6.1% of the boys and girls who suffered from acute low– weight showed meaningful lower problem the intervention. The interventions could not deal with shortness of stature in the society.ConclusionThrough setting up intervening centers pivoted by pediatricians at the center of the provinces aimed at recognizing and treating children suffering from malnutrition as well as activating referral systems, we may take a step forward into a better situation therein improving the status of children suffering from low weight and malnutrition. -
مقدمه
لیشمانیوز پوستی یکی از چالش های بهداشتی جهان به ویژه ایران به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژی و تعیین گونه انگل عامل بیماری در شهر و حومه محمدآباد، در شمال شهرستان جیرفت صورت گرفته است.
روشاین بررسی مقطعی - توصیفی به صورت سرشماری برای ارزیابی اپیدمیولوژیکی، تشخیص موارد بر اساس نمونه گیری مستقیم و تعیین گونه انگل با استفاده از روش Nested-PCR، انجام گردید.
یافته هادر مجموع 3516 نفر شامل 1743 نفر (6/49%) مونث و 1773 نفر (4/50%) مذکر از نظر میزان آلودگی به لیشمانیوز پوستی، مورد معاینه فیزیکی قرار گرفتند. شیوع کلی آلودگی 3/5%، در جنس مونث 2/6% و در جنس مذکر 5/4% بود که اختلاف معنی داری بین دو جنس مشاهده گردید (05/0>P). بیشترین آلودگی در گروه سنی 20-11 سال (5/10%) و کمترین آن در گروه سنی 30-21 سال (3%) وجود داشت. بیشتر ضایعات در صورت (47%) و تک زخم (64%) بودند. روش Nested-PCR، گونه انگل در این منطقه را لیشمانیا تروپیکا تعیین نمود.
نتیجه گیریاین مطالعه برای اولین بار در این منطقه از شهرستان جیرفت که هم جوار با شهرستان بم می باشد صورت گرفته است. به نظر می رسد سیر صعودی این بیماری در سال های بعد از زلزله، هم زمان با بروز اپیدمی بیماری در شهر بم، به دلیل تردد بیشتر اهالی در این منطقه خوش آب و هوا و ییلاقی، روی داده است.
کلید واژگان: لیشمانیوز پوستی, اپیدمیولوژی, گونه های لیشمانیا, Nested, PCR, جیرفتBackground and AimsCutaneous leishmaniasis (CL) is a health problem in the world, including Iran. The objective of this study was to assess the epidemiology of CL and determination of the causative parasite species in the city and suburb of Mohammadabad, Jiroft district.
MethodThis descriptive and cross-sectional study was performed in census manner. Diagnosis was based on direct smear microscopy and Nested-PCR technique was applied for the identification of species.
ResultsOverall, 3516 individuals consisting of 1743 females (49.6%) and 1773 males (50.4%) were physically examined for the presence of active lesion or scar. The prevalence rate was 6.2% in female and 4.5% in male subjects with a significant difference (P<0.05). Most of the infection was in the age group of 11-20 years (10.5%) and the lowest was in the age group of 21-30 year (3%). Most of the lesions were on the face (47%) and the majority (64%) had one lesion. Based on Nested-PCR technique all examined cases were Leishmania tropica.
ConclusionThis study has been conducted for the first time in north of Jiroft district in proximity of Bam district. Increasing rate of this disease after the earthquake and in accordance with the epidemic condition in the city of Bam is due to the frequent traveling of people to this rural area.
-
زمینه و هدفعلیرغم پیشرفت های صورت گرفته در زمینه ادهزیوهای عاجی، هنوز مقاومت، دوام و پایداری باند به عاج چالشی است که با آن مواجه هستیم. بر مبنای مطالعات اخیر به نظر می رسد بررسی نقش مهار کننده های ماتریکس متالوپروتئینازها (MMP) در کمک به افزایش دوام بالینی باندینگ ها و کاهش لیکیج و دوام ترمیم ها از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان و نحوه رهایش داکسی سلیکلین از ادهزیو آزمایشگاهی حاوی داکسی سایکلین بود.روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی نمونه های حاوی دارو در دو درصد مختلف بارگذاری شامل 25/0 و 5/0 درصد وزنی از داروی داکسی سایکلین تهیه شدند. نمونه ها در قالب های استوانه ای شکل به قطر 12 میلی متر و ضخامت تقریبی 2 میلی متر پخت شدند. مونومر چسب ها شامل 12% وزنی Bis-GMA، 10% وزنی TMPTMA، 28% وزنیHEMA و 50% وزنی اتانول برای کلیه گروه بود. کمفورکینون و آمین بعنوان آغازگر نوری بکار گرفته شدند.یافته هاافزودن 25/0 و 5/0درصد وزنی داکسی سایکلین به ادهزیو رهایش خطی را در هر دو گروه نشان داد. با بارگذاری بیشتر، رهش بیشتر شد و در طول زمان مطالعه ادامه داشت.نتیجه گیریرهش داکسی سایکلین از ادهزیو آزمایشگاهی مشاهده شد. اما مطالعات بیشتر در این زمینه می تواند کمکی در جهت تولید سیستم های ادهزیو بادوام کلینیکی بیشتر باشد.
کلید واژگان: ادهزیوهای عاجی, داکسی سایکلین, مهار کننده MMP, رهایشBackground And AimsIn spite of the advances achieved in the field of dentin adhesives, the longevity of bond to dentin is still a challenge. According to recent studies, Matrix Metaloproteinase (MMP) inhibitors can increase clinical longevity of bonding and decrease leakage. The aim of this study was to evaluate the amount and pattern of doxycycline release from an experimental dentin adhesive containing this MMP inhibitor.Materials And MethodsIn this experimental study, specimens containing 0.25 and 0.5 loading percent of doxycycline in an experimental monomer were prepared in cylindrical moulds of 12 mm diameter and 2 mm thickness. The adhesive monomer was composed of 12 wt% Bis-GMA, 10 wt% TMPTMA, 28 wt% HEMA and 50 wt% ethanol. Camphorquinone and amine were used as initiators.ResultsAddition of 0.25 and 0.5 w% doxycycline showed linear release in both groups. Increasing the loading percent of doxycycline caused more release. The release continued during the test period.ConclusionDoxycycline release was observed from the experimental adhesive. Further studies in this field will help in preparing adhesive systems with more clinical longevity. -
زمینه وهدفکاهش سختی ترمیم های رزین کامپوزیت در دهان پس از سخت شدن به وسیله نور مرئی می تواند دوام کلینیکی این مواد را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از این تحقیق بررسی اثر مایعات مشابه غذا مانند اتانول 25%، 50% و 75 % و هپتان 50 % بر روی سختی سطحی دو نوع کامپوزیت P60) و (Gradia پس از سخت شدن بوسیله نور مرئی و غوطه ور شدن به مدت 24 ساعت و 7 روز بود.روش بررسی45 نمونه از هر کامپوزیت در یک مولد استنلس استیل با ابعاد 2 در 6 میلی متر قرار داده و سخت شدند. از هرنوع کامپوزیت تعداد 5 نمونه بلافاصله پس از سخت شدن با نور مرئی تحت آزمون ریزسختی قرار گرفتند تا ریزسختی اولیه کامپوزیت ها به دست آید (گروه کنترل). نمونه ها از هر کامپوزیت در لوله هایی محتوی محلول اتانول با غلظت های 25%، 50% و 75% و هپتان 50% به مدت 24 ساعت و 7 روز قرار گرفتند. سپس نمونه ها از محلول خارج، شسته و خشک شدند و تا زمان آزمایش به یخچال منتقل گشتند. در شرایط استاندارد میزان ریزسختی سطح نمونه ها با دستگاه Microhardness سنجیده شد. نتایج با مقیاس ویکرز اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از تست های one-way ANOVA و 3-way ANOVA و Tukey Post-hoc آنالیز قرار گردید. 05/0>P سطح معنی دار بودن نتایج قرار داده شد.یافته هاسختی سطحی کامپوزیت P60 از کامپوزیت گرادیا بیشتر بود. آنالیز واریانس در گرادیا و P60 نشان داد که به غیر از اتانول 25% (514/0=P) بین گروه کنترل و همه گروه های دیگر تفاوت آماری معنی داری (05/0>P) وجود داشت. پس از 24 ساعت همه مایعات به غیر از اتانول 50% و 75% (793/0=P) تاثیر معنی داری روی کامپوزیت گرادیا داشتند. پس از 7 روز همه مایعات به غیر از اتانول 25% و 50% (385/0=P) و اتانول 50% و 75% (150/0=P) تاثیر معنی داری روی کامپوزیت گرادیا داشتند. کامپوزیت P60 بعد از زمان 24 ساعت و 7 روز تاثیر همه مایعات را روی سختی معنی دار نشان داد. هپتان 50% سختی را افزود (000/0P=) و اتانول 75% (000/0=P) و اتانول 50% (001/0=P) و اتانول 25% (007/0=P) سختی کامپوزیت را بطور معنی داری کاهش داد.نتیجه گیری.بر اساس این مطالعه زمان بر روی نتایج اثری نداشت. P60 استحکام بیشتری نشان داد. اتانول 75%، 50% و 25% به ترتیب تاثیرگذار بودند. هپتان سختی سطحی را افزایش داد.
کلید واژگان: سختی, کامپوزیت, هپتان, اتانولBackground And AimDecreasing the hardness of dental restorative composites after curing in oral environment can influence their clinical durability. The aim of this study was to evaluate the effect of food-simulating liquids such as 25%, 50%, 75 % ethanol and 50 % heptane on surface hardness of two composites - (Gradia and P60) after curing and immersing time of 24 hours and 7 days.Materials And Methods45 specimens of each composite were prepared in a stainless steel mold with 6 mm diameter and 2 mm depth. 5 specimens of each composite were tested for microhardness immediately after curing as the control group. The other specimens of each composite were randomly divided into eight groups. Each specimen was immersed in one of the following solutions 25%, 50%, 75 % ethanol and 50 % heptane for either 24 hours or 7 days. Then the specimens were taken out of the solutions and washed and dried and transferred to the refrigerator until performing the test. In standard conditions, surface microhardness of specimens was evaluated by the microhardness device based on Vickers. The data were analyzed by one way ANOVA 3 way ANOVA and Tukey Post Hoc tests. The level of significance was set at p<0.05.ResultsSurface hardness of P60 composite was higher than that of Gradia. An analysis of variance in gradia and p60 showed significant difference between the control and all the other groups (P<0.05) except the 25% ethanol (P=0.514). After 24 hours all the solutions had significant effect on Gradia (P<0.05) except 50% and 75% ethanol (P=0.793). After 7 days all the solutions had significant effect on Gradia except 50% and 25% ethanol (P=0.385)and 50% and 75% ethanol (P=0.150) According to P60 after both 24 hours and 7 days all the solutions had significant effect on the hardness. 50 % heptane increased the hardness (P=0.00). 75% ethanol significantly decreased the hardness (P=0.000) followed by 50% (P=0.001) and 25% ethanol (P=0.007).ConclusionBased on the results of this study, the effect of time was not significant. P60 showed to be more resistant. 75% ethanol had much more effect followed by 50% and 25% ethanol. Heptane increased the mean surface hardness.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.