به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammadali asghari moghadam

  • خدیجه علوی*، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت الله فراهانی
    مقدمه

    مدل لینچ، یک مدل فراتشخیصی جدید است که به تبیین اختلالات درونی سازی می پردازد. مطالعه حاضر، بخش های مهم این مدل را  در رابطه با هراس اجتماعی، به عنوان یک اختلال درونی سازی، مورد بررسی قرار می دهد.

    روش کار

    در این مطالعه، 521 دانشجو از سه دانشگاه  (دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد و دانشگاه آزاد- واحد علوم پزشکی تهران) در سال تحصیلی 95-1394 با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق پرسش نامه هراس اجتماعی، مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست (خرده مقیاس های کمال گرایی ناسازگارانه)، پرسش نامه دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس امنیت و لذت اجتماعی و پرسش نامه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    مدل ذکر شده برازش خوبی را نشان داد ( :9/2؛ RMSEA: 06/0؛ CFI: 98/0؛ GFI: 98/0؛ AGFI: 96/0). مطابق با نتایج به دست آمده، سبک مقابله ای بیش کنترل گرایانه (شامل بیش کمال گرایی، دوسوگرایی هیجانی، مشکلات بین فردی و فقدان امنیت اجتماعی) میانجی رابطه بین کمال گرایی والدینی و هراس اجتماعی هستند (اثر غیرمستقیم کمال گرایی والدینی بر هراس اجتماعی از طریق بیش کنترل گری: 35/0، 001/0  <p).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که مدل فراتشخیصی لینچ برای اختلالات درونی سازی در زمینه هراس اجتماعی مورد تایید باشد. بر این اساس، کمال گرایی ناسازگارانه والدینی به سبک مقابله ای بیش کنترل گرانه منجر می شود؛ این سبک مقابله ای نیز به نوبه خود به هراس اجتماعی منجر می شود.

    کلید واژگان: خود کنترلی, مدل فراتشخیصی, هراس اجتماعی, دانشجویان
    Khadije Alavi *, MohammadAli Asghari Moghadam, Abbas Rahiminezhad, Hojjatollah Farahani
    Introduction

    Lynch’s model is a new transdiagnostic model that explains the development of internalizing disorders. The present study has examined essential parts of this model regarding social phobia as an internalizing disorder. 

    Materials and Methods

    In this study, 521 students were recruited from three universities (Tehran University, Shahed University, and Islamic Azad University-Tehran Medical Branch) in the academic year of 2015-2016 using the convenience sampling method. They responded to the Social Phobia Inventory, Frost Multidimensional Perfectionism Scale (maladjusted perfectionism subscales), Ambivalence over Expression of emotion Questionnaire, Social Safeness and Pleasure Scale and the Inventory of Interpersonal Problems. Data analyzed through structural equation modeling, SPSS-22, and AMOS-22 software. 

    Results

    The model showed good fit ( : 2.9, RMSEA: 0.06, CFI: 0.98, GFI: 0.98, AGFI: 0.96). According to the results, over-controlling coping style (including over-perfectionism, emotional ambivalence, interpersonal problems and lack of social safeness) mediates the relationship between parental perfectionism and social phobia (indirect effect of parental perfectionism on social phobia via over controlling: 0.35, p < /em>< 0.001). 

    Conclusion

    It seems that Lynch’s transdiagnostic model for internalizing disorders got support regarding social phobia. Accordingly, the parental maladaptive perfectionism leads to an over-controlling coping style. This coping style, in turn, leads to social phobia.

    Keywords: Self control, Social phobia, Transdiagnostic model
  • خدیجه علوی*، محمد علی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت الله فراهانی
    هدف مطالعه حاضر، بررسی توان این دو سازه در تفکیک افسردگی مزمن از غیرمزمن بود. نمونه مطالعه 20 نفر (15 زن، 5 مرد) بیمار افسرده مزمن، 16 نفر (14 زن، 2 مرد) بیمار افسرده غیرمزمن و 17 نفر (14 زن، 3 مرد) فرد سالم (53n=) بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آزمونMANOVA  تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که سازه های بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی توانستند افراد مبتلا به افسردگی مزمن، افراد مبتلا به افسردگی غیرمزمن و افراد سالم را از یکدیگر تفکیک کنند؛ با این حال، در بررسی هریک از متغیرها به صورت جداگانه، دوسوگرایی در ابراز هیجان موفق به تفکیک بیماران افسرده مزمن از بیماران افسرده غیرمزمن نشد و نیاز شخصی به ساختار نیز نتوانست هیچ یک از سه گروه یادشده را از یکدیگر تفکیک کند. تلویحات مربوط به یافته ها، مورد بحث قرار گرفته است. همچنین بررسی ها نشان می دهد، جنبه های آسیب شناختی خاصی که افسردگی مزمن را از افسردگی غیرمزمن جدا می کند، تاحدود بسیاری ناشناخته باقی مانده است. لینچ در نظریه آسیب شناسی خود، دو سازه بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی را معرفی کرده است. وی معتقد است، علاوه بر تبیین افسردگی، مزمن و مقاوم به درمان شدن آن را نیز تبیین می کنند.
    کلید واژگان: بیش کنترل گری, پیوند اجتماعی, افسردگی مزمن, افسردگی غیرمزمن
    Khadije Alavi *, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Abbas Rahiminezhad, Hojjatollah Farahani
    Current studies show that specific pathological features separating chronic depression from non-chronicremain largely unknown. In his psychopathological theory, Lynch has introduced two constructs namely overcontrolling and social connectedness that can not only explain the depression but also its chronicity and treatment resistance. The purpose of this study was to investigate the strength of these two constructs in distinguishing chronic depression from non-chronic depression. The study sample consisted of 20 patients with chronic depression, 16 patients with non-chronic depression and 17 healthy subjects (n=53) who were selected using purposeful sampling. The data were analyzed using MANOVA. The findings showed that overcontrolling and social connectedness were able to distinguish patients with chronic depression, patients with non-chronic depression and healthy subjects from each other; however, analyzing each variable individually, reveal that ambivalence over expression of emotions did not differentiate between patients with chronic depression and patients with non-chronic depression. Also the personal need for structure could not differentiate between the groups. The implications of the findings are discussed.
    Keywords: Overcontrolling, Social Connectedness, Chronic Depression, Nonchronic Depression
  • محمدرضا شعیری*، زینب عرب عامری، محمدعلی اصغری مقدم، سهیلا قمیان، زهرا صالح زاده
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت های جنسیت در مورد حسادت میان مردان و زنان می باشد. فرض شده است که مردان بیشتر از بی وفایی جنسی، و زنان از بی وفایی عاطفی بیشتر آشفته می شوند.
    روش
    به منظور وارسی سئوال های تحقیق، نمونه هایی از دانشجویان و فرهنگیان استان گلستان برگزیده شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر، در برگیرنده کلیه زنان و مردان مجرد و متاهلی بود که در شهرستان گرگان در فاصله سنی 19 تا 30 سال قرار داشتند. نمونه پژوهش این تحقیق شامل دو گروه بود: مردان و زنانی که از بین دانشجویان مجرد دانشگاه گرگان و مردان و زنانی که از بین کارکنان متاهل آموزش و پرورش که متناسب با سن و جنس افراد مجرد به صورت خوشه ایانتخاب شدند. در این تحقیق تعداد 200 شرکت کننده مورد بررسی قرار گرفتند که از این تعداد 104 مرد(56 نفر مجرد و 48 نفر متاهل) و96 زن (33 نفر مجرد و 63 نفر متاهل) بوده اند. ابزارهای تحقیق حاضر شامل دو قسمت است: 1) پرسش نامه محقق ساخته در مورد ویژگی های جمعیت شناختی نمونه ها شامل: متغیرهای سن، جنسیت، وضعیت تاهل و تجرد، طول مدت آن، میزان تحصیلات، مکان زندگی، مشخصات همسر 2) سناریوها، که منطبق با تحقیقات خارجی و سوال های مرتبط با آنها ارائه شده است. برای انطباق آن با شرایط جامعه ایران و رعایت جنبه های فرهنگی، با رجوع به مردان و زنان در دادگاه های خانواده و محیط عمومی، موارد مورد نظر بی وفایی عاطفی و جنسی در شرایط فرهنگ ایران تدقیق و ترمیم شده است.
    نتایج
    پس از اجرای ابزارهای یاد شده در مورد شرکت کننده ها، داده های تحقیق بر اساس آزمون تحلیل واریانس چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. خلاصه نتایج به دست آمده نشان داده است که در بخشی از سناریوها، مردان بیشتر از بی وفایی جنسی و زنان بیشتر از بی وفایی عاطفی رنج می برده اند.
    بحث و نتیجه گیری
    در رابطه با بی وفایی جنسی و عاطفی، تفاوت های جنسی بین زنان و مردان وجود دارد.
    کلید واژگان: حسادت, بی وفایی جنسی, بی وفایی عاطفی
    Mohammad Reza Shairi*, Zeinab Arab Ameri, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Soheila Ghomian, Zahra Saleh Zadeh
    Introduction
    The purpose of this study is to determine the gender differences in Jealousy between men and women. It is assumed that men are disturbed more than sexual infidelity and women more than emotional Infidelity.
    Method
    In order to investigate the research questions, samples were selected from students and educators in Golestan province. The statistical population of the present study included all single and married women and men (19 to 30 years old ) in Gorgan. The research sample included two groups: The men and women who were selected by Clustering method among single students of Gorgan University, and male and female employees of married education, which their age and gender were matched to single individuals. In this research, 200 subjects were studied that included 104 men (56 single and 48 married) and 96 women (33 single and 63 married). The current research tools included two parts: 1) Researcher-made questionnaire on demographic characteristics of samples that included variables such as age, gender, marital status and duration, educational level, place of residence, spouse's profile.  2) scenarios, which were presented in accordance with external research and related questions. In order to adapt it to the conditions of the Iranian society and respect cultural aspects, referring to men and women in the family courts and the public environment, the cases of emotional and sexual  infidelity were amended in accordance with the cultural conditions of Iran.
    Result
    After implementation of the mentioned tools, the research data were analyzed based on multiple variance analysis. A summary of the results showed that in part of the scenarios, men suffered more than sexual infidelity and women more than emotional infidelity.
    Conclusion
    In terms of sexual and emotional infidelity, there are gender differences between men and women.
    Keywords: Jealousy, sexual infidelity, emotional infidelity
  • محمدرضا شعیری*، زینب عرب عامری، محمدعلی اصغری مقدم، سهیلا قمیان، زهرا صالح زاده
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر طراحی سناریوهای مربوط به بی وفایی عاطفی و جنسی و تعیین ساختار عاملی و همسانی درونی آن در نمونه ای از دانشجویان و کارکنان ایرانی بود.
    روش
    104 نفر مرد و 96 نفر زن با میانگین سنی 19 تا 30 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه محقق ساخته و سناریوها از جمله ابزارهای این تحقیق به شمار می آیند. برای ساخت و اعتبار یابی سناریوها، نخست سناریوهای خارجی مرتبط با الگوهای تحقیق ترجمه شد. در گام دوم با مصاحبه ی نمونه های عادی و نمونه های مراجعه کننده برای طلاق، زمینه ها و موضوع های مرتبط با حسادت در فرهنگ ایرانی مشخص شد. در گام بعدی با کمک چند تن از اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی، سناریوها مورد بازینی و ترمیم قرار گرفتند و در نهایت با اجرای آزمایشی در یک گروه مقدماتی از نمونه های مشابه با نمونه های اولیه، موضوع های مرتبط با حسادت، مجددا مورد نقد و اصلاح قرار گرفتند.
    نتایج
    در این تحقیق 7 سناریو به دست آمد که در هر سناریو به شکل جداگانه، حسادت عاطفی و جنسی مورد سنجش قرار گرفت و بر اساس الگوی لیکرتی از عدم آشفتگی (صفر) تا آشفتگی خیلی زیاد (هفت)، قابل پاسخ گویی بودند. یافته های تحلیل عامل اکتشافی، دو عامل حسادت جنسی و حسادت عاطفی را نشان داد و یافته های تحلیل عاملی تاییدی حاکی از برازندگی مناسب این مدل بود. دامنه ی همبستگی های سناریوها از 0.15 تا 0.75 متغیر بود که همگی معنادار به دست آمد و حاکی از همسانی درونی مناسب این ابزار بود.
    بحث و نتیجه گیری
    سناریوهای مربوط به بی وفایی عاطفی و جنسی از ساختار عاملی و همسانی درونی مناسبی برخوردار است. هرچند زمینه اولیه به کارگیری آن در نمونه های ایرانی فراهم شده، اما پژوهش های گسترده تر باید امکان به کارگیری دقیق تر آن را نمایان سازند.
    کلید واژگان: حسادت جنسی, حسادت عاطفی, سناریو, فرهنگ
    Mohammad Reza Shairi*, Zeinab Arab Ameri, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Soheila Ghomian, Zahra Saleh Zadeh
    Purpose
    The purpose of this study was to design emotional and sexual infidelity scenarios and to examine the factor structure and its internal consistency in a sample of Iranian students and staff.
    Method
    In this research, 104 men and 96 women were selected with an average of 19-30 age and using multistage cluster sampling. The researcher-made questionnaire and scenarios are the tools of this research. To construct and validate scenarios, original scenarios related to research patterns translated, initially. In the second step, by interviews with ordinary samples and examples of divorce cases, revealed the areas and issues related to jealousy in Iranian culture. In the next step, with the help of several professor and graduate students, they were examined and corrected. Finally, by introductory run in a sample similar to the previous one,  scenarios  were re-criticized and corrected.
    Results
    In this study, 7 scenarios were obtained which was measured emotional and sexual  infidelity in each of them, separately and was responded according to the Likert pattern, from no disturbing (zero) to very disturbing (seven).  Findings of the exploratory factor analysis revealed two factors ( sexual and emotional jealousy) and the confirmatory factor analysis showed a good fit for this model. The range of the correlation between scenarios varied from 0.15 to 0.75, which was significantly, indicating the good  intrinsic coherence of this tool.
    Conclusion
    The scenarios of emotional and sexual jealousy have the proper factor structure and the good internal consistency.
    Keywords: Sexual jealousy, emotional jealousy, scenario, culture, divorce
  • خدیجه علوی *، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت الله فراهانی
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیب شناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین با میانجی گری بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل می دهند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربه ی زمانی لذت، خرده مقیاس های کمال گرایی ناسازگارانه، مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، پرسشنامه ی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامه ی مشکلات بین فردی، مقیاس امنیت و لذت اجتماعی و پرسشنامه ی افسردگی بک بود. یافته های مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطه ای بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی را تایید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابله ای بیش کنترل گرانه می شود؛ بیش کنترل گری نیز به نوبه ی خود به اختلال در پیوند اجتماعی می انجامد و از این طریق به افسردگی منجر می شود. بر این اساس، یافته های مطالعه ی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیب شناسی افسردگی حمایت می کند.
    کلید واژگان: مدل آسیب شناسی لینچ, افسردگی, حساسیت به تهدید, حساسیت به پاداش, کمال گرایی والدین
    Khadije Alavi *, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Abbas Rahiminezhad, Hojatolah Farahani
    The objective of this study were to investigate Lynch’s theory of psychopathology with regard to depression. students from three universities in Tehran (n= 521) was selected by convenience sampling method. The measures used in this study were negative temperament scale of Schedule of Non-adaptive and Adaptive Personality, Temporal Experience of Pleasure Scale, maladaptive perfectionism subscales of Frost Multidimensional Perfectionism Scale, Ambivalence over Emotional Expressiveness Questionnaire, Personal Need for Structure Scale, Inventory of Interpersonal Problems, Social Safeness and Pleasure Scale and Beck Depression Inventory. The results showed that the model has good fit with data. Bootstrap analysis also confirmed the mediating role of over-controlling and social disconnectedness. Accordingly, the interaction of sensitivity to threats, sensitivity to rewards and parental perfectionism leads to development of an over-controlling coping style; this coping style leads to disturbance in social connectedness and subsequently to depression. Therefore, the results of this study support the Lynch’s model of psychopathology for depression.
    Keywords: Lynch's model of psychopathology, depression, sensitivity to threats, sensitivity to rewards, parental perfectionism
  • نرجس رحمتی *، محمد علی اصغری مقدم، محمدرضا شعیری، محسن پاکنژاد، زهرا رحمتی، مریم قسامی، نادر معروفی، حسین نائب آقایی
    مقدمه
    فاجعه آمیزی درد به عنوان یکی از متغیرهای مهم روان شناختی موثر در فرآیند تبدیل درد حاد به درد مزمن ناتوان کننده مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف وارسی ویژگی های روانسنجی (پایایی و روایی) نسخه فارسی مقیاس فاجعه آمیز کردن درد (PCS) در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر، روی 195 بیمار مبتلا به درد مزمن و به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. شرکت کنندگان، پرسشنامه های فرم فارسی مقیاس فاجعه آمیز کردن درد، شدت درد، اختلال در عملکرد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی، افسردگی، اضطراب، عواطف مثبت و منفی و خودکار آمدی درد را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و تحلیل عامل تاییدی و اکتشافی انجام شد.
    یافته های پژوهش: بررسی ساختار عاملی مقیاس PCS با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، نشان داد مقیاس PCS در قالب دو عامل بزرگ نمایی و نشخوار ذهنی/نا امیدی قابل مفهوم سازی است. محاسبه ضریب همسانی درونی (a= 0/80- 0/89) و پایایی به روش بازآزمایی با فاصله 14 تا 7 روز (001/0p<، 81 /0- 71 /0r =) نشان داد که مقیاس PCS و دو خرد مقیاس آن (بزرگ نمایی و نشخوار ذهنی/نا امیدی) از پایایی مطلوبی برخوردار هستند. محاسبه همبستگی پیرسون بین نمره های این پرسشنامه با مقیاس های شدت درد، اختلال در عملکرد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی، افسردگی، اضطراب، عواطف منفی، خودکار آمدی درد و عواطف مثبت از اعتبار همگرا و اعتبار واگرای مقیاس PCS و 2 خرده مقیاس آن حمایت کرد (001/0p<).
    بحث و نتیجه گیری
    در مجموع، نتایج مطالعه حاضر شواهدی برای صحت اعتبار و پایایی قابل قبول پرسشنامه فاجعه آمیز کردن درد در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن فراهم آورده است.
    کلید واژگان: فاجعه آمیزی درد, ساخت عاملی, پایایی و اعتبار, درد مزمن
    Narjes Rahmati *, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Mohammadreza Shairi, Mohsen Paknejad, Zahra Rahmati, Maryam Ghassami, Nader Marofi, Hosein Naeb Aghaei
    Introduction
    Catastrophizing about pain has been identified as one of the most important psychological variables in transition of acute pain to chronic disabling pain. This study aimed at investigating the psychometric properties of a Persian-language version of the pain catastrophizing scale (PCS) amongst a sample of patients with chronic pain.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was conducted on 195 patients with chronic pain using convenience method. Participants completed a group of self-report measures including the Persian versions of PCS, pain severity, daily pain-related interference, physical disability, depression, anxiety, catastrophising, positive and negative effects and pain self-efficacy beliefs. Data were analyzed by Pearson correlation and exploratory and confirmatory factor analysis methods.
    Findings: The factor structure of the PCS was examined, using exploratory and confirmatory factor analysis. The results indicated that PCS is conceptualized within a two-factor model, namely magnification and rumination/helplessness. Results also indicated that the PCS and its two subscales have good internal consistency (alphas range from 0.80 to 0.89) and test-retest reliability (rs range from 0.71 to 0.81 (with a 7-14 days interval)). The results of correlation analysis among PCS and its two subscales with measures of pain, interference, disability, depression, anxiety, catastrophising, positive and negative effects and pain self-efficacy beliefs support both the convergent and divergent validity for the PCS and the two subscales of magnification and rumination/helplessness.
    Discussion &
    Conclusions
    To sum up, the Persian version of the PCS has satisfactory psychometric properties and can be administered amongst the Iranian population with chronic persistent pain.
    Keywords: Pain catastrophizing, Factor structure, Reliability, Validity, Chronic pain
  • خدیجه علوی*، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت الله فراهانی، مرتضی مدرس غروی
    مقدمه
    پژوهش ها نشان داده اند که امنیت اجتماعی یک عامل آسیب پذیری فراتشخیصی در گستره ای از مشکلات روان شناختی است. از این رو به نظر می رسد ضروری است که پژوهشگران و متخصصان بالینی، این مولفه را در بررسی های آسیب شناسی خود، مورد توجه قرار دهند. برای رسیدن به این مهم، نخستین گام، آماده سازی یک شاخص مناسب برای ارزیابی سازه ی مورد نظر است. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی (SSPS) بود.
    روش کار
    فرآیند ترجمه و بازترجمه برای تهیه ی نسخه ی فارسی SSPS انجام شد. 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-1394 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس امنیت و لذت اجتماعی به همراه پرسش نامه های مشکلات بین فردی، افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار مقیاس از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) و اعتبار واگرا استفاده شد. به این منظور نمونه به طور تصادفی به دو بخش 300 نفری برای تحلیل عاملی اکتشافی و 221 نفری برای تحلیل عاملی تاییدی تقسیم شد. برای بررسی پایایی مقیاس از روش های آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل عاملی اکتشافی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی حاکی از وجود یک ساختار تک عاملی است و تحلیل عاملی تاییدی نیز موید این ساختار است. ضریب آلفای کرونباخ 91/0 و ضریب پایایی بازآزمایی 82/0 به دست آمد. اعتبار واگرا نیز از راه محاسبه ی همبستگی مقیاس با سه پرسش نامه ی مشکلات بین فردی، افسردگی بک و هراس اجتماعی تایید شد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد نسخه ی فارسی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است.
    کلید واژگان: اعتبار, پایایی, مقیاس امنیت و لذت اجتماعی, ویژگی های روان سنجی
    Khadije Alavi *, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Abbas Rahiminezhad, Hojatolah Farahani, Morteza Modares Gharavi
    Introduction
    Researches have shown that social safeness is a transdiagnostic vulnerability factor in a wide range of psychological problems. Therefore it seems to be necessary that researchers and clinicians consider this component in their investigations. To achieve this, the first step is to prepare an appropriate measure for evaluating this construct. The aim of this study was to investigate the psychometric properties of Persian version of the Social Safeness and Pleasure Scale (SSPS).
    Materials And Methods
    Translation-back translation was done to prepare the Persian version of SSPS. A convenience sample of 521 students from three universities in Tehran was examined in 2015-2016. To investigate the validity of the scale, construct validity (via exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis) and divergent validity were used. Therefore, the total sample was split randomly to two samples of 300 subjects (for exploratory factor analysis) and 221 subjects (for confirmatory factor analysis). For investigation of reliability, Cronbach's alpha and test-retest reliability coefficient were used.
    Results
    Exploratory factor analysis of SSPS’s items showed a single factor structure and confirmatory factor analysis confirmed this structure. Cronbach's alpha was 0.91 and test- retest reliability coefficient was 0.82. The divergent validity was verified by calculating the correlation between SSPS and IIP, BDI-II, and SPIN.
    Conclusion
    It seems that the Persian version of the Social Safeness and Pleasure Scale has adequate validity and reliability.
    Keywords: Psychometric Properties, Reliability, Social Safeness, Pleasure Scale, Validity
  • خدیجه علوی، محمدعلی اصغری مقدم*، عباس رحیمی نژاد، حجت الله فراهانی، گیتی شمس
    هدف مطالعه حاضر، آماده سازی و بررسی ویژگی های سنجشی نسخه فارسی مقیاس نیاز شخصی به ساختار (PNSS) است. در این مطالعه 521 نفر از دانشجویان دانشگاه شاهد، دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی آزاد واحد تهران در سال تحصیلی 95-94 با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، مورد آزمون قرار گرفتند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) و اعتبار همگرا (محاسبه همبستگی با پرسشنامه هراس اجتماعی-SPIN) استفاده شد.برای بررسی پایایی پرسشنامه از روش های آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد.نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از وجود دو عامل تمایل به ساختار و پاسخ دهی به فقدان ساختار بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز حاکی از برتری ساختار عاملی نسخه 9 عبارتی به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی بر سایر نسخه ها بود. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس و عامل های تشکیل دهنده آن در دامنه 69/0 تا 77/0 و ضریب پایایی بازآزمایی در دامنه 69/0 تا 75/0 به دست آمد.همچنین PNSS همبستگی معناداری را با SPIN نشان داد. قوی ترین همبستگی بین خرده مقیاس پاسخ به فقدان ساختار و SPIN مشاهده شد.در مجموعنسخه فارسی مقیاس نیاز شخصی به ساختار از پایایی و اعتبار مناسبی برخوردار است.
    کلید واژگان: مقیاس نیاز شخصی به ساختار, ویژگی های سنجشی, اعتبار, پایایی
    Khadije Alavi, Mohammad Ali Asghari Moghadam *, Abbas Rahiminezhad, Hojatolah Farahani, Giti Shams
    The objectives of this study are preparation of Persian language version of Personal Need for Structure Scale and investigation of its psychometric properties. A convenience sample of 521 from three universities in Tehran in 2015-2016 was examined to achieve the aims of this study. To investigate the validity of the scale, construct validity (via exploratory and confirmatory factor analysis) and convergent validity were used. For the investigation of the reliability, Cronbach alpha and test-retest reliability coefficients were used. Exploratory factor analysis showed two factors named desire for structure and response to lack of structure. Confirmatory factor analysis confirmed the superiority of the factor structure of the 9th version which was resulted from exploratory factor analysis, in comparison to the other versions in Iranian samples. For total scale and two extracted factors, Cronbach alphas were between 0.69 and 0.77 and the test- retest reliability coefficients were between 0.69 and 0.75. PNSS showed positive correlation with SPIN; also the response to the lack of structure had the strongest correlation. In sum, the Persian language version of the Personal Need for Structure Scale has adequate reliability and validity.
    Keywords: Personal Need for Structure Scale, Psychometric Properties, reliability, Validity
  • مریم قسامی*، محمدرضا شعیری، محمدعلی اصغری مقدم، نرجس رحمتی
    پیش زمینه و هدف
    اغلب، متخصصان به دلیل محدودیت زمانی و فقدان ابزار غربالگری کوتاه، سریع و مناسب از بررسی نشانه های جنسی در زنان خودداری می کنند. مبتنی بر این نیاز، هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی «نسخه 6 سوالی مقیاس عملکرد جنسی زنان» (FSFI-6) در نمونه ای از زنان ایرانی بوده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر، بر روی 650 زن متاهل ساکن شهر تهران و 107 زن مبتلا به اختلالات جنسی که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، صورت گرفت. روایی سازه FSFI-6 با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی و روایی همگرا و واگرا ابزار با محاسبه همبستگی بین نمره های آزمودنی ها در FSFI-6 و نمره های آن ها در مقیاس های پریشانی جنسی زنان، افسردگی اضطراب استرس، عواطف مثبت و منفی و سازگاری زناشویی لوک-والاس موردبررسی قرار گرفت. روایی ملاک FSFI-6 از طریق مقایسه نمره های نمونه غیر بالینی با نمره های 107 زن دارای اختلال جنسی انجام شد. همچنین پایایی FSFI-6 با محاسبه آلفای کرونباخ و نیز ضرایب بازآزمایی (با فاصله 4 هفته) وارسی شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل عاملی و همبستگی های پیرسون از روایی سازه، روایی همگرا و واگرای FSFI-6 حمایت کرد. همچنین، نتایج نشان داد که FSFI-6 می تواند افراد دو گروه بالینی و غیر بالینی را به طور موفقیت آمیزی از یکدیگر تفکیک کند. محاسبه آلفای کرونباخ و ضرایب بازآزمایی حاکی از پایایی مطلوب آن بود.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان می دهد که نسخه فارسی FSFI-6 از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می تواند به عنوان ابزاری سریع و دقیق در موقعیت های غربالگری، بالینی و پژوهشی در زنان ایرانی مورداستفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: ناکارآمدی جنسی, تحلیل عاملی, پایایی و روایی
    Maryam Ghassami *, Mohammad Reza Shairi, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Narjes Rahmati
    Background and Aims
    Often, practitioners avoid investigating sexual symptoms due to concerns of insufficient time or lack of proper and rapid tools to address female sexual dysfunction. The present study aimed to investigate the psychometric properties of the 6-Item Version of the Female Sexual Function Index (FSFI-6) amongst a sample of healthy Iranian women.
    Materials and Methods
    In this descriptive-correlational study, 650 married women inhabitants of Tehran and 107 women with sexual dysfunctions were selected via a convenient sampling. These participants completed the Persian versions of FSFI-6, Female Sexual Distress Scale Revised (FSDS-R), Depression Anxiety Stress Scales (DASS), Positive and Negative Affect Scales (PANAS) and Locke & Wallace-Marital Adjustment Test (LWMAT).The construct validity and the convergent and divergent validity of the FSFI-6 were examined by using exploratory factor analysis and Pearson correlations, respectively. To examine the discriminant validity of the FSFI-6, data collected from 650 healthy participants, and they were compared with 107 women having sexual problems.
    Results
    The results of the exploratory factor analyses indicated that the FSFI-6 is conceptualized within a one factor model. Results also indicated that the FSDS-R has good internal consistency and test-retest reliability. Significant correlations were seen in the predicted directions between the FSFI-6 scores with the scores of FSDS-R, DASS, PANAS and LWMAT which support both the convergent and divergent validity for the FSFI-6. The results also indicated that the scores of the FSFI-6 significantly differentiated woman with and without sexual problems.
    Conclusions
    In general, these findings support the reliability and validity of the Persian version of FSFI-6, so it can be used as a rapid and accurate tool in screening, research and clinical situations among Iranian women.
    Keywords: sexual dysfunction, Factor Analysis, reliability, validity
  • نرجس رحمتی، محمد علی اصغری مقدم *، محمدرضا شعیری، محسن پاک نژاد، زهرا رحمتی، مریم قسامی، اسماعیل ابراهیمی تکامچانی، نادر معروفی، حسین نایب آقایی

    در این مطالعه، با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا (Tampa) در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن، 195 بیمار، مقیاس های ترس از حرکت تمپا، شدت درد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی درد، افسردگی و خودکار آمدی درد را تکمیل کردند. نخست ساختار عاملی مقیاس تمپا با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج نشان داد این مقیاس در قالب دو عامل «باور به آسیب دیدگی» و «اجتناب از فعالیت» مفهوم سازی شده است. به منظور بررسی و تایید ساختار مذکور، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد اطلاعات حاصل از اجرای مقیاس مورد مطالعه با ساختار 2 عاملی، برازش مطلوبی دارد. همچنین محاسبه ضریب همسانی درونی و پایایی به روش بازآزمایی نشان داد مقیاس تمپا و دو خرده مقیاس آن از پایایی مطلوبی برخوردار هستند. در مرحله بعد، اعتبار همگرا و واگرای مقیاس تمپا و خرده مقیاس های آن با محاسبه همبستگی پیرسون بین نمره های این مقیاس با مقیاس های شدت درد، ناتوانی جسمی، فاجعه آمیزی درد، افسردگی و خودکار آمدی درد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها از اعتبار همگرا و واگرای مقیاس مورد مطالعه حمایت کرد.
    در مجموع، نتایج نشان داد مطالعه حاضر، شواهدی از صحت اعتبار و پایایی مقیاس تمپا در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن فراهم آورده است.

    کلید واژگان: مقیاس ترس از حرکت (تمپا), ساخت عاملی, اعتبار, پایایی, درد مزمن
    Narjes Rahmati, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Mohammad Reza Shairi, Mohsen Paknejad, Zahra Rahmati, Maryam Ghassami, Esmail Ebrahimi, Nader Marufi, Hossein Naeb Aghaee

    Objective (s): This paper presents the results of a study that examined the factor structure, divergent and convergent validity and reliability of the Tampa Scale for Kinesiophobia (TSK) amongst a sample of 195 Iranian patients with chronic persistent pain.

    Methods

    All participants completed a group of self-report measures including the Persian versions of TSK, pain severity, physical disability, depression, and catastrophizing and pain self-efficacy beliefs. The factor structure of the TSK was examined, using exploratory and confirmatory factor analysis.

    Results

    The results indicated that TSK is conceptualized within a two-factor model, namely “believed injury” and “activity avoidance”. Results also indicated that the TSK and its two subscales have good internal consistency and test-retest reliability (with a 7-14 days interval). The results of correlation analysis between TSK and its 2 subscales with measures of pain, disability, depression, catastrophizing and pain self-efficacy beliefs supported both the convergent and the divergent validity for the TSK and the two subscales.

    Conclusion

    The Persian version of TSK had satisfactory psychometric properties and can be administered amongst the Iranian population with chronic persistent pain.

    Keywords: Kinesiophobia, Factor structure, Reliability, Validity, Chronic pain
  • سوسن سالاری*، محمدرضا شعیری، محمد علی اصغری مقدم
    چکیده
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر، بررسی اعتبار و پایایی مقیاس جهانی ارزیابی دمانس رولاند در نمونه ای از زنان سالمند مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه پیرو طرحی از نوع توصیفی بوده که بر روی 310 زن سالمند از دو گستره آسایشگاه کهریزک تهران و کانون جهاندیدگان تهران پس از اخذ رضایت شرکت در تحقیق انجام شده است. در این پژوهش نمونه ها به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده و برای جمع آ.ری اطلاعات از چهار پرسش نامه استفاده شده که به صورت مصاحبه با سالمند تکمیل شده است. اطلاعات حاصل توسط نرم افزار spss 16 و با استفاده از روش های آماری مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    براساس یافته های تحقیق میانگین سنی افراد مور مطالعه 86/76 سال بوده و روایی مقیاس به روش همگرا (با پرسشنامه های کیفیت زندگی و افسردگی سالمندان)و واگرا (با پرسشنامه های محور افت شناختی سالمندان و معاینه مختصر وضعیت شناختی)مورد بررسی قرار گرفت، همچنین پایایی مقیاس به روش آلفای کرونباخ، 792/. و دو نیمه کردن 759/. و آزمون –بازآزمون 76/. بوده است. همچنین تحلیل عاملی بیانگر اشباع این مقیاس از یک عامل بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه فوق بیانگر این مطلب است که این مقیاس در جمعیت زنان سالمند از اعتبار و پایایی مطلوبی برخوردار بوده است. لذا به نظر می رسد برنامه ریزی برای انجام این پژوهش در جمعیت های بالینی و مختلط بسیار موثر خواهد بود.
    کلید واژگان: پایایی, روایی, مقیاس جهانی ارزیابی دمانس رولاند, زنان سالمند
    Susan Salary *, Mohammad Reza Shairi, Mohammad Ali Asghari Moghadam
    Objectives
    The present study aims to investigate the validity and reliability of measuring dementia scale in a sample of elderly women has been reviewed. Method and materials: This study is descriptive based on what has been designed in which 310 elderly women were participated in this study out of two ranges of Tehran Kahrisak Prison and Tehran Jahandidegan Institute after being received the consent letter to participate in. In this study, samples were selected as available sampling and four questionnaires were used to collect information which was completed as an interview with elderly women. Information obtained has been analyzed using SPSS software and related statistical methods.
    Results
    based on research findings, mean age of people under study was 76/86 years and the scale reliability were reviewed in convergence method (Quality of Life and Elderly's Depression Questionnaire) and divergence (The informant Questionnaire on Cognition Decline in Elderly questionnaire and Mine Mental Status Examination (MMSE)). Also, scale validity was 0.792 with Cronbach's alpha method and 0.759 with division method and 76.0 with test-retest method. In addition, factor analysis indicates the saturation of this scale of a factor.
    Conclusions
    the results achieved from this above study indicate that this scale has appropriate reliability and validity among elderly women. Therefore, it seems that planning to do this research will be very effective in clinical and complex population.
    Keywords: Validity, Reliability, the Rowland Universal Dementia Assessment scale, elderly women
  • مهدی حسنوند عموزاده، محمدرضا شعیری، محمد علی اصغری مقدم
    اضطراب اجتماعی یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی می باشد که تاثیر منفی بر تمام ابعاد زندگی مبتلایان دارد. با وجود این حقیقت که نرخ شیوع آن در طول عمر نسبتا بالا می باشد، نقش عوامل موثر و عوامل مرتبط با آن به خوبی درک نشده است. هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی پیش بینی اضطراب اجتماعی از راه بررسی متغیرهای افسردگی، شرم، بازداری رفتاری، کمرویی و خشم به عنوان پیش بینی کننده های اضطراب اجتماعی بوده است. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و نمونه شامل 581 (245 مرد و 346 زن) دانشجوی دانشگاه شاهد بودند که به وسیله روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های سیاهه فوبیای اجتماعی، مقیاس تجدید نظر شده کمرویی چک و باس، سومین فرم مقیاس عاطفه خودآگاهی بزرگسالان، مقیاس فعال سازی رفتاری و بازداری رفتاری کارور و وایت، مقیاس افسردگی اضطراب استرس و مقیاس صفت- حالت بیان خشم استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان چندگانه با استفاده از نرم افزار 16SPSS- بررسی شدند.تمام متغیرها رابطه معناداری با اضطراب اجتماعی داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که به استثنای متغیر خشم که توان پیش بینی اضطراب اجتماعی را ندارد، سایر متغیرهای مورد بررسی (افسردگی، شرم، بازداری رفتاری، کمرویی) می توانند اضطراب اجتماعی را پیش بینی کنند. گر چه بخشی از نتایج با یافته های دیگر تحقیقات همسوئی دارد، اما در مورد بخشی دیگر از نتایج می باید با احتیاط برخورد نمود و در واقع پژوهش های بیشتر بین فرهنگی و درون فرهنگی می توانند به تدقیق یافته ها کمک کنند.
    کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, خشم, شرم, کمرویی
    Mahdi Hassanvand Amouzadeh, Mohammad Reza Shairi, Mohammad Ali Asghari Moghadam
    Social anxiety is one of the most debilitating anxiety disorders that can negatively affect all aspects of a person''s life. Yet، despite the fact that its prevalence rates are relatively high، factors associated it are still poorly understood. The study aimed at determining the prediction model of social anxiety through investigating variables like: depression، shame، behavioral Inhibition، shyness،and anger aspredictors of social anxiety. The study applied a correlative method and a Sample of 581 participants (235 males and 346 females) selected through Cluster Sampling from among Shahed University students. Data were collected through Social Fobia Inventory، Revised Check and Buss Shyness Scale، The third Scale of Adult Self-Conscious Affection، Carver and White Behavioral Activation/Inhibition System Scale، Depression Anxiety Stress Scale-21 and the State-Trait Anger Expression Inventory-2. Data were then analyzed using Pearson correlation coefficient and Simultaneous Multiple Regression Analysis in SPSS-16 software. All variables were significantly correlated with social anxiety. Simultaneous multiple regression analysis suggested that with the exception of anger which cannot predict social anxiety، other studied variables (depression، shame، behavioral inhibition، and shyness) can predict social anxiety. Although part of the obtained results are in line with other research findings، the rest should be encountered carefully and more cross-cultural and inter-cultural research can help scrutinize the findings.
    Keywords: Anger, Anxiety, Behavioral, Depress Shame, Shyness
  • فاطمه مسگریان، محمد علی اصغری مقدم، محمدرضا شعیری، اکرم برومند، نادر معروفی، اسماعیل ابراهیمی تکامچانی، حسین نایب آقایی
    زمینه و هدف
    شواهد پژوهشی نشان می دهد که پذیرش درد باعث عملکرد بهتر بیماران دارای درد مزمن می شود، اما این موضوع تاکنون در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه پذیرش درد مزمن با ناتوانی جسمی ناشی از آن بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر بر روی 245 بیمار درد مزمن صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در بهار و تابستان سال 1389 به درمانگاه های درمان درد در شهر تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. این افراد مقیاس های پذیرش درد مزمن، ناتوانی جسمی، شدت درد و اختلال در عملکرد روزانه به واسطه درد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. داده ها با محاسبه ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چند متغیره چند مرتبه ای تحلیل شدند.
    یافته ها
    بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه به دلیل درد، ارتباط معنی داری (01/0 > P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینه ای و شدت درد، واریانس معنی داری (01/0 > P) از هر دو مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند.
    نتیجه گیری
    پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و موثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان استفاده از روش های درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد.
    کلید واژگان: درد مزمن, پذیرش درد مزمن, شدت درد, ناتوانی, اختلال در عملکرد روزانه
    Fatemeh Mesgarian, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Mohammadreza Shaeiri, Akram Broumand, Nader Maroufi, Esmaiel Ebrahimi Takamjani, Hosein Nayeb Aghaee
    Aim and
    Background
    There is a relation between patient's levels of physical functioning and their acceptance of chronic pain. However, this relation has not been examined amongst Iranian chronic pain patients. The purpose of this paper was to evaluate the relation between acceptance of chronic pain and physical disability. Methods and Materials: In a descriptive-correlational study, convenience sampling was used to select 245 chronic pain patients from pain clinics in Tehran, Iran during spring and summer of 2010. The participants completed the Chronic Pain Acceptance Questionnaire (CPAQ) and a demographic questionnaire. They also provided information about physical disability, pain intensity, and daily dysfunction. Data was analyzed using Pearson's correlation and multiple hierarchical regression models.
    Findings
    There were significant relations between acceptance of pain and pain intensity and disability (P < 0.001). According to the regression model, acceptance of pain could predict a significant proportion of variance of disability scales (i.e. physical disability and daily dysfunction) (P < 0.0001). Therefore, it was a better predictor of disability compared to over pain intensity, gender, education, and pain duration.
    Conclusions
    Chronic pain acceptance is an important factor in reducing the perceived disability in chronic pain patients. Therefore, acceptance-based treatment methods are helpful to decrease pain-related disability.
    Keywords: Chronic pain, Acceptance, Pain intensity, Disability, Daily dysfunction
  • زینب لشنی، محمدرضا شعیری، محمدعلی اصغری مقدم، محمود گلزاری
    هدف
    هدف پژوهش حاضر، پاسخ گویی به این پرسش بود که آیا راهبردهای گوناگون شکرگزاری می تواند عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی را در ایرانیانی که عاطفه مثبت پایینی دارند، فزونی بخشد؟
    روش
    در پژوهش شبه تجربی حاضر، با کاربرد طرح پیش آزمون- پس آزمون، ابتدا 636 آزمودنی از دانشگاه های شاهد، ولی عصر (عج) و علم و فرهنگ با روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و سپس از میان آنان بر پایه نمره برش عاطفه مثبت پایین، 96 آزمودنی برگزیده شد، که در نهایت بر پایه رضایت به شرکت در پژوهش، 62 آزمودنی باقی مانده به طور تصادفی در هفت گروه (راهبردهای شاکرانه و خنثی مربوط به سه الگوی امونس، سلیگمن و کلامی- عملی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند و دستورالعمل های جداگانه را در پاکت های مخصوص به خود دریافت کردند. داده ها با مقیاس عواطف مثبت و منفی (PANAS)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHQ) و آزمون جهت گیری زندگی (LOT) گردآوری شد. پس از افت آزمودنی ها، داده های مربوط به 50 آزمودنی با روش های آماری کروسکال والیس و U من ویتنی تحلیل شدند.
    یافته ها
    یافته ها نشان گر افزایش عاطفه مثبت در اثر راهبردهای شکرگزاری سلیگمن و کلامی- عملی (02/0=p) و افزایش شادکامی (04/0=p) در اثر هر سه راهبرد شاکرانه امونس، سلیگمن و کلامی- عملی بود.
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش حاضر بیان گر تاثیر به کارگیری راهبردهای شکرگزاری بر گسترش عاطفه مثبت و شادکامی است.
    کلید واژگان: عاطفه, شکرگزاری, شادکامی, خوش بینی
    Zeynab Lashani, Mohammad Reza Shaeiri, Mohammad Ali Asghari-Moghadam, Mahmoud Golzari
    Objectives
    The aim of this study was to find out if gratitude can increase positive affectivity، happiness and optimism in Iranians with low positive affectivity.
    Method
    In this quasi-experimental study، 636 students of three Iranian Universities (Shahed، Vliasr، and University of Sience and Culture) were chosen using pretest-posttest method. Then 96 low positive affect subjects were chosen. Finally، 62 subjects completed satisfaction form and were assigned randomly into seven groups (Gratitude and Neutral Strategies based on the Emmons، Seligman and Verbal-Action patterns، and a Control group)، and received separate instructions in specific envelopes. The data required were collected Positive And Negative Affect Scale (PANAS)، Oxford Happiness Questionnaire (OHQ)، and Life Orientation Test (LOT). Then the data of 50 participants were analyzed with Kruskal-Wallis and Mann-Whitney U statistical methods.
    Results
    The results showed significant increase in positive affects by Seligman and V-A strategies (p=0. 20)، and increase in happiness by Emmons، Seligman and V-A strategies (p=0. 04).
    Conclusion
    The results confirmed the effect of the above three training strategies on the expansion of positive affectivity and happiness.
    Keywords: affectivity, gratitude, happiness, optimism
  • سعیده پناهی، محمدعلی اصغری مقدم، محمدرضا شعیری، سمیه اقتدار نژاد
    هدف اساسی این پژوهش وارسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسشناهم اضطراب سلامت در یک نمونه غیر بالینی ایرانی است. به این منظور و پس از ترجمه و آماده سازی گام های زیر برداشته شد. نخست به منظور وارسی ساختار عاملی F-SHAI پرسشنامه در نمونه ای از 519 نفر از دانشجویان و کارکنان دانشگاه های تهران که به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شده بودند اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی موازی نشان داد که F-SHAI در قالب 3 عامل مفهوم سازی می شود: احتمال بیماری، پیامدهای منفی بیماری و اشتغال ذهنی با بیماری. نتایج حاصل از محاسبه آلفای کرونباخ، میانگین همبستگی بین عبارات آزمون و نیز بررسی ضریب بازآزمایی حاکی از مناسب بودن پایایی F-SHAI بود. در گام دوم به منظور بررسی اعتبار همگرا و واگرای F-SHAI بود. در گام دوم به منظور بررسی اعتبار همگرا و واگرای F-SHAI و خرده مقیاس های آن، همبستگی پیرسون بین نمره های F-SHAI و خرده مقیاس های آن با نمره های 472 نفر از افرادی که پرسشنامه های نگرش نسبت به بیماری و عواطف مثبت و عواطف منفی را تکمیل کرده بودند محاسبه شد. نتایج این تحلیل ها نیز ضمن تایید اعتبار همگرا و واگرای F-SHAI نشان داد که هر سه خرده مقیاس این پرسشنامه دارای اعتبار همگرا است. همچنین نتایج مذکور موید اعتبار واگرای دو مقیاس از سه مقیاس F-SHAI است. در مجموع نتایج این مطالعه شواهد قابل توجهی را در مورد اعتبار و پایایی قابل قبول F-SHAI در جمعیت غیر بالینی ایرانی فراهم آورده است.
    کلید واژگان: فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب سلامت, ساخت عاملی, پایایی و اعتبار
    Saeedeh Panahi, Mohammad Ali Asghari Moghadam, Mohammad Reza Shaeeri, Somayeh Eghtedar Nejhad
    This paper examines the psychometric properties of a Persian version of the Short form of Health Anxiety Inventory (F- SHAI) among non-clinical Iranian population. After translation of the SHAI from English into Persian and pilot testing, the following steps were taken: first, the F-SHAI was administered to 519 healthy students or employees from a number of universities in Tehran. The results of principal component analysis with Varimax rotation showed that three factors best explained the F-SHAI structure amongst the study sample. These factors were (1) “Illness Probability”, (2) “Illness Consequences”, and (3) “Preoccupation with Illness”. Cronbach alphas, mean inter-item correlations and test-retest coefficients (with 21-day interval) showed that this solution was reliable. Second, in order to examine the convergent and divergent validity of the F-SHAI and its 3 subscales, 472 participants from the original sample (i.e., 519) completed the two measures of Illness Attitude Scale (IAS) and Positive and Negative Affects Scales (PANAS). Pearson correlations were calculated between the F-SHAI and its 3 subscales with the total scores of the IAS and positive affect and negative affect of the PANAS. These results provide further support for the convergent validity of the F-SHAI and its 3 subscales. Furthermore, these results confirme the divergent validity of the F- SHAI and the two subscales of “Illness Probability” and “Illness Consequences”. The authors suggest that the F-SHAI and its 3 subscales are sufficiently valid and reliable for research purposes in the Iranian population.
    Keywords: Short form of Health Anxiety Inventory, Factorial structure, Reliability, Validity
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال