mohammadreza javadi yegane
-
زمینه و هدف
ارزش های شوارتز به عنوان یک مجموعه از اصول و ارزش های اخلاقی است که به واسطه تحقق آنها می توان مسئولیت اجتماعی را در فرماندهی انتظامی ج.ا. ایران تحقق بخشید. لذا با توجه به این مسئله، هدف پژوهش حاضر شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی عوامل آموزشی موثر بر ارزش های شوارتز در راستای تحقق مسئولیت اجتماعی فرماندهی انتظامی ج.ا. ایران بود.
روشروش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و مدیران ارشد در حوزه مسائل اجتماعی کشور با روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع 30 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و گروه دوم شامل کلیه شهروندان 20 تا 50 سال شهر تهران که با روش نمونه گیری تصادفی 385 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 80 گویه ای استفاده شد. در بخش کیفی از فرآیند دلفی فازی و در بخش کمی از آزمون های تی تک نمونه ای و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافتهنتایج نشان داد که عوامل سیاسی شامل سازه های تهاجم فرهنگی، رفتار سیاست مداران، مردم سالاری و قوانین و نحوه اجرا با ضریب 0.622 بر ارزش های شوارتز تاثیرگذار می باشند و در عین حال عوامل آموزشی شامل سازه های رسانه ها و تحصیلات با ضریب 0.675، عوامل اجتماعی با سازه های خانواده و تضاد ارزش ها، دین و روابط با ضریب 0.703 و عوامل اقتصادی شامل سازه های درآمد، فاصله طبقاتی، کار و کارآفرینی با ضریب 0.474 بر ارزش های شوارتز تاثیرگذار می باشند. اولویت بندی مولفه ها همچنین نشان داد عوامل اجتماعی در اولویت اول قرار دارد.
نتیجه گیری:
در نهایت، می توان گفت ارزش های شوارتز به عنوان یک مجموعه ارزش های اخلاقی مهم، با رویکردی نوآورانه می توانند به فرماندهان انتظامی ج.ا. ایران در تصمیم گیری های اخلاقی و قانونی کمک کنند و به تحقق مسئولیت اجتماعی و حفظ ارزش های انسانی در فرماندهی انتظامی ج.ا ایران کمک کنند.
کلید واژگان: ارزش های شوارتز, خیرخواهی, تضاد ارزش ها, تهاجم فرهنگی, فاصله طبقاتیBackground and purpose:
Schwartz's values are a set of moral principles and values, through their realization, social responsibility can be realized in the police command of J.A. Iran realized. Therefore, according to this issue, the purpose of the current research is to identify, evaluate and rank the educational factors affecting Schwartz's values in order to fulfill the social responsibility of the J.A. Police Command. It was Iran.
MethodThe research method is applied in terms of purpose and exploratory in terms of mixed data type. The statistical population of the qualitative section of experts and senior managers in the field of social issues of the country with the purposeful sampling method and the saturation principle of 30 people as the sample size and the second group including all the citizens of Tehran between 20 and 50 years of age, 385 people as the random sampling method. The sample size was selected. An 80-item researcher-made questionnaire was used to collect data. In the qualitative part, the fuzzy Delphi process was used, and in the quantitative part, sample t-tech tests and structural equation modeling were used.
FindingsThe results showed that political factors including the structures of cultural invasion, the behavior of politicians, democracy and laws and how they are implemented affect Schwartz's values with a coefficient of 0.622, and at the same time educational factors including the structures of media and education with a coefficient of 0.675, social factors with a coefficient of 0.675 Family structures and conflict of values, religion and relationships with a coefficient of 0.703 and economic factors including structures of income, class distance, work and entrepreneurship with a coefficient of 0.474 affect Schwartz's values. The prioritization of the components also showed that social factors are in the first priority.
ConclusionIn the end, it can be said that Schwartz's values as a set of important moral values, with an innovative approach, can be used by J.A. police commanders. Iran to help in moral and legal decisions and help to realize social responsibility and maintain human values in the police command of J.A. Iran.
Keywords: Schwartz's values, benevolence, conflict of values, cultural invasion, class distance -
انسان ها در زندگی روزمرهشان در موقعیتهای تعاملی متعدد و متنوعی قرار میگیرند و در هرکدام از این موقعیتها با پشتسر گذاشتن فرایندهایی تصمیم میگیرند که چه واکنشی نشان دهند.انتخابکنشی یک کنشگر نوعی،در یک موقعیت تعاملی،به سه عامل اصلی یعنی ویژگیهای شخصیتی کنشگر،موقعیتاجتماعی او و پیشینه فرهنگیاش، بستگی دارد.این مقاله درصدد است تا در چارچوب رویکرد روش شناسی مردم و با استفاده از ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و مطالعات اسنادی، نشان دهد که چگونه زنان و مردان طبقه متوسط ساکن شهر تهران که بین 30 تا 40 سال سن دارند، در زندگی روزمره و در جریان تعاملاتشان با دیگران، تصمیم میگیرند که نسبت به یک وضعیت نامطلوب خاص «بیتفاوت» باشند و نسبت به وضعیت دیگر بی تفاوت نباشند.یافته ها نشان داد که منطق انتخاب بیتفاوتی در میان مصاحبهشوندگان،حول سه مسئله اصلی یعنی مسئله تشخیص(حق/باطل)؛ مسئله مصلحت(بقا/ویرانی) و مسئله نتیجه(اثربخشی/بیهودگی) صورت بندی میشود.کشف فهم مشترک افراد از هرکدام از این مسایل، مدخلی برای کشف حوزههای تقابل نمادین فرهنگی موثر بر انتخاب بیتفاوتی در جامعه مورد مطالعه است.
کلید واژگان: بیتفاوتیاجتماعی, روش شناسی مردم, گارفینکل, زندگی روزمره, منطق فرهنگیHow do people choose to be apathetic while confronting unfavorable situations? Agents make decision about their reaction in the wide range of interactive situations which they experience in their daily lives on the basis of three fundamental factors: personality traits, social position and cultural context. This paper aims at investigating the influence of cultural context on cultural logic as a platform to explain the reasons behind choosing apathy while people confronting unfavorable situations. The study applies Garfinkel and Sikorel's ethno-methodological theories to outline this target.This data has been collected through, semi-structured interviews and reviewing research studies. referring to the results, agents create social apathy as a social phenomena regarding cultural values and norms which gradually had been formed during their unique background. In the same way, interviewees willingness to act apathetically against unfavorable situations is being made in a united network of cultural context which is shaped by three main elements: “Distinguish”, “Expediency” and “effectiveness”.
Keywords: Social apathy, Ethno-methodology, Garfinkel, every day life, cultural logic -
در این پژوهش، تلاش شده است تا با بررسی خودزندگینامه های حوزوی منتشرشده به زبان فارسی در سال های پس از ورود صنعت چاپ به ایران تا سال 1395 شمسی، آورده ها و وانهاده های این متون استخراج شده و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مضامین اصلی، نقاط کانونی تمرکز و حاضران و غایبان این برساخت های مدون از زندگی حوزویان مشخص شود. در نهایت با استفاده از این داده ها، سنخ شناسی جامعه شناختی از این خودزندگینامه ها ارائه شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اساتید و پدران و اجداد پدری، حاضران مشترک در غالب این خودزندگینامه ها هستند. امور ماورایی و خداوند، در خودزندگینامه های متقدم به لحاظ زمانی، به صورت مستقیم در این خودزندگینامه ها حضور پررنگی دارند، سپس حضوری غیرمستقیم می یابند و در دهه های اخیر، از روایت کنار گذاشته می شوند. این خودزندگینامه ها از منظر حضور زنان به عنوان شخصیت های حاضر در این برساخته ها، به دو دسته ی «زن گویا» و «زن محذوف» تقسیم می شوند. همین دوگانه را در مورد اشاره یا عدم اشاره به متغیرهای اقتصادی زندگی در این خودزندگینامه ها می توان مشاهده کرد و این متون را به دو دسته ی «اقتصاد محذوف» و «اقتصادگویا» تبدیل کرده اند. در جمعبندی نهایی، با اتکاء به یافته های فوق، خودزندگینامه های حوزوی به دو سنخ کلی «خودزندگینامه های عزلتی» و «خودزندگینامه های اجتماعی» تقسیم شده اند. خویشتن خودزندگینامه ای ارائه شده در خودزندگینامه های عزلتی، در دایره ی محدود آموزش، عبادت و خانواده ای مردانه محدود می ماند و خویشتن هویدا در خودزندگینامه های اجتماعی، در پیوند با وقایع اجتماعی و شبکه ای گسترده تر از کنشگران و وقایع تصویر می شود. خویشتن حوزوی که تنها «حوزوی» نیست بلکه وجودی اجتماعی است که حوزوی «نیز» هست.کلید واژگان: جامعه شناسی زندگینامه ای, حوزویان, خودزندگینامه, جامعه شناسی تشیع, سنخ شناسیIn this research, we attempted to study hawzavi autobiographies published in Persian language and extract the neglected and expressed issues in them. Then we aimed to analyze the main themes, central interests and ideas, as well as the present and absent issues of these constructed accounts of the lives of the hawzavis using thematic analysis method. Finally, a sociological typology of these autobiographies is presented based on these data. This typology could be considered as another phase in depicting an image of hawza and its actors as well as their evolution and changes in contemporary Iran. Findings show that masters, fathers and paternal ancestors are the common expressed issues in most of these autobiographies. Transcendental issues and God are clearly more apparent in the older autobiographies, but they gradually diminish and are depicted in a mediated way, and are finally disappeared in the recent decades. In terms of the presence of women, these autobiographies are divided into two categories of “females-expressed” and “females neglected” and even into two other categories of “economy-expressed” and “economy-neglected”. Hence, Hawzavi autobiographies are categorized into two general types of “secluded autobiographies” and “social autobiographies”. The presented self in secluded autobiographies is limited to education, worship and a masculine family setting. In contrast, the presented self in social autobiographies is depicted in relation with social issues and a wider network of actors and events; a hawzavi self who is not just hawzavi but a social existence that is ‘also’ hawzavi.Keywords: Biographical Sociology, Hawzavi, autobiography, Sociology of Shiite Rowhaniat, Typology
-
انسان ها در زندگی روزمره دائما در معرض انتخاب های گوناگون قرار می گیرند و باید در خصوص کنش ها و واکنش هایشان تصمیم گیری کنند و روابط شان را با دیگران سامان دهند.
دو سر افراطی طیف مواجهه اعضای جامعه با یک دیگر را می توان از مواجهه فعال و مطلقا مسئولانه در نظر گرفت تا بی تفاوتی و نادیده گرفتن موقعیت و افراد درگیر در آن.این که چه فرایندی طی می شود که در آن، فرد نوعی موقعیت خودش و دیگران را در فرایند تعاملی ارزیابی کرده و به این نتیجه می رسد که در یک فرایند باید درگیر شود و مداخله کند، و در فرایندی دیگر باید محتاطانه نظاره گر باشد و مداخله نکند، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.در این مقاله، تلاش می کنیم تا در چارچوب نظری روشی اتنومتدولوژی و برمبنای ایده های گارفینکل و هم چنین نظریه بیمن در مورد بافت تعاملی ایرانیان، با استفاده از تکنیک های مشاهده مشارکتی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته، ضمن ارائه تعریفی بومی از مفهوم بی تفاوتی اجتماعی و گونه شناسی انواع موقعیت های اجتماعی در بافت تعاملی ایرانیان، انتخاب بی تفاوتی را در نسبت با موقعیت های اجتماعی مختلف مورد بررسی قرار دهیم.براساس یافته ها، در نسبت با دو حوزه تقابل نمادین اصلی «برابری نابرابری» و «صمیمیت غریبگی» که در فرایند تعاملی ایرانیان وجود دارد، شش نوع موقعیت اجتماعی برای خلق بی تفاوتی اجتماعی قابل شناسایی است.کلید واژگان: بی تفاوتی اجتماعی, اتنومتدولوژی, بافت تعاملی, موقعیت اجتماعی, وضعیت نامطلوبHow do people choose to be apathetic while confronting unfavorable situations? Agents make decision about their reaction in the wide range of interactive situations which they experience in their daily lives on the basis of their social position which is understood by their cultural context.This paper aims at investigating the influence of Iranian Social Position on their cultural logic as a platform to explain the reasons behind choosing Apathy while confronting unfavorable situations. The study applies Garfinkel and Beeman ethno-methodological theories to outline this target. Data has collected through participatory observations, semi-structured interviews and reviewing research studies.. The interviewees have selected from four distinct research fields include of people in different age and socio-economic class.As findings demonstrate,social apathy is created based on agent's description of their Social Position and there are two cultural factors which help them to understand their social position:" Equality- Inequality" and "Strangeness - Intimacy".On this basis ,six types of social position which lead to social apathy creation can be explained in Iranian interactive processKeywords: Social Apathy, Ethnomedology, Interactive Process, Social Position, Unfavorable Situations -
مقاله حاضر برگرفته از تحقیقی است که بهمنظور بررسی جامعه شناختی زمینه های شکل گیری و گسترش شهروند جهانی در جوانان صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان جوان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران میباشد که از آن میان، 280 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین شدند. در مبانی نظری از نظریه های مرتبط با این حوزه استفاده شد و در پایان مدل نظری تحقیق، طراحی گردید. این تحقیق با استفاده از مطالعات میدانی و روش پیمایشی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که بعد از برآورد اعتبار و پایایی، در بین پاسخگویان توزیع گردید. پس از گردآوری داده ها، براساس آمارهای استنباطی و با استفاده از نرم افزار های spss و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار Lisrel، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتیجه نشان داد که بین تجربه جهانی شدن، گردشگری، مشارکت های مدنی، مهارت های اجتماعی و فضای آموزشی و شکل گیری و گسترش شهروند جهانی به عنوان متغیرهای وابسته رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه های آنان تایید شد؛ اما بین رسانه های جمعی ملی و شکل گیری و گسترش شهروند جهانی رابطه معناداری وجود ندارد. با استفاده از مدل معادلات ساختاری لیزرل مشخص شد که از بین همه این عوامل، سه عامل مهارت های اجتماعی، مشارکت های مدنی و تجربه جهانی شدن بیشترین تاثیر را دارند و از این میان، مشارکت های مدنی بیش از همه عوامل در شکل گیری و گسترش شهروند جهانی جوانان تاثیرگذار است.کلید واژگان: رسانه های جمعی ملی, تجربه جهانی شدن, مشارکت های مدنی, مهارت های اجتماعی و فضای آموزشیThis paper is to investigate the sociological aspects of the formation and development of global citizenship in young people. The statistical population is all of young students in Islamic Azad University, Science and Research Branch of Tehran that 280 students were selected as statistical sample.
In theoretical foundations have been used related theories to this field and at the end of the research theoretical model has been designed. This research has been done using field studies and survey method. The data gathering tool was a researcher made questionnaire and distributed to respondents after validation and reliability estimation. The result shows that there are significant relationship between the experience of globalization, tourism, civil participation, social skills and educational environment, and the formation and expansion of global citizenship as dependent variables.
But there are no significant relationship between national media and formation and development of global citizenship. Using the lisrel Structural Equation Model, among all these factors, it was found that social skills, civic participation and globalization experience are three factors that had the greatest impact. It was found that all these three factors: social skills, civil participation and experience are of greatest impact in globalization. But, in the meantime, civil partnership has most influential in formation and expanding the global citizenship of young people.Keywords: National Mass Media, Globalization Experience, Civil Participation, Social Skills, Educational Environment -
فصلنامه رفاه اجتماعی، پیاپی 66 (پاییز 1396)، صص 107 -148مقدمهنظام برنامه ریزی در ایران از گفتمانهای سیاسی و اجتماعی حاکم تاثیر می پذیرد و اینکه این گفتمانها چه جایگاهی برای سوژه ها و ابژه ها قائل باشند در برنامه های توسعه به صورتهای متفاوتی بازنمایی می شوند. ازجمله سوژه های بسیار مهم سوژه «زنان» است. برحسب اینکه سوژه زنان در گفتمان دولتهای کارگزار برنامه توسعه چه معنا و هویتی یابد، دال «عدالت جنسیتی» نیز به همان منوال در نظام برنامه ریزی منظور می گردد یا مسکوت می ماند. بدین ترتیب توجه یا بیتوجهی برنامه های توسعه به عدالت جنسیتی است که می تواند به برقراری آن یا تداوم نابرابری جنسیتی منجر شود.روشپژوهش با روش تحلیل گفتمان لاکلو و موفه به بازنمائی کشمکشهای گفتمانی عدالت جنسیتی در برنامه های توسعه پرداخته است.یافته هابرنامه های توسعه پس از انقلاب از حیث توجه به سوژه زنان از کشمکشهای گفتمانی جاری در عرصه سیاسی متاثر بوده است. تحلیلها نشان داد که در برنامه اول و دوم، عدالت آموزشی و دلالت ناکامل عدالت بهداشتی موردتوجه بوده است. نشانگان «افزایش فرصتهای اشتغال زنان و ارتقاء شغلی آنان»، «توجه به ترکیب جنسیتی عرضه نیروی کار» و «ارتقای مهارتهای شغلی زنان» با دلالت بر مدلول «عدالت اقتصادی»؛ نشانگان «اصلاحات ضروری در امور حقوقی»، «تسهیل امور حقوقی و قضایی زنان»، «خدمات حقوقی»، «حمایت از حقوق زنان»، «بازنگری قوانین و مقررات» و «تمهیدات قانونی و حقوقی برای رفع خشونت علیه زنان»، نظام معنایی «عدالت حقوقی» در گفتمان اصلاحات را سامان می دهند؛ گزاره «برنامه ریزی برای تدوین برنامه آموزشی ارتقاء سلامت و شیوه های زندگی سالم»، دلالت ناکامل عدالت بهداشتی است و «دسترسی به فرصتهای برابر آموزشی» بازنمایی از «عدالت آموزشی» است که گفتمان توسعه سیاسی آن را در برنامه سوم و چهارم گنجانده است. در برنامه پنجم توسعه نشانگان «ارتقا سلامت زنان» و «تاسیس خانه سلامت دختران و زنان» به مثابه «عدالت بهداشتی» در نظر گرفته می شوند. اگرچه «توسعه و ساماندهی امور اقتصادی معیشتی»، «عدالت اقتصادی» را بازنمائی می کند اما ازآنجاکه بر زنان سرپرست خانوار و آن هم بر مشاغل خانگی تاکید دارد تمام بار معنایی عدالت اقتصادی را دربر ندارد. گزاره های «تامین آموزشهای موردنیاز متناسب با نقش دختران و پسران» و «تضمین دسترسی به فرصتهای عادلانه آموزشی به تناسب جنسیت» دلالت بر مدلول عدالت آموزشی داشته و بار معنایی آن را به طور کامل پوشش می دهند. همچنین تحلیل گفتمان عدالت جنسیتی در برنامه ششم توسعه نشانگر آن است که گفتمان حاکم بر برنامه ششم با نشانه محوری «عدالت جنسیتی» و با مدلولهای «فرصتهای شغلی»، «سلامت و بهداشت»، «باسوادی زنان»، «اصلاح نظام حقوقی (در حوزه خانواده)» و «مشارکت در تصمیم سازی و تصمیم گیری» (نه فرصت برابری سیاسی) شکل گرفته است که این نشانه های معنایی به ترتیب دربرگیرنده عدالت اقتصادی، عدالت بهداشتی، عدالت آموزشی، دلالت ناکامل عدالت حقوقی و دلالت ناکامل عدالت سیاسی هستند.
بحث: با توجه به یافته ها می توان گفت که عدالت جنسیتی یکی از نشانگان معنایی گفتمانهای اصلاحات و اعتدال، با برداشت برابری به مثابه همانندی است و بدین ترتیب حساسیت جنسیتی برنامه های سوم، چهارم و ششم توسعه قابل توجه است. گویی محدودیتهای ساختاری، آنها را در معرض خصومتها و انتقادهای گفتمانهای رقیب قرار داده و مانع از اجرای کامل برنامه ها می شود.کلید واژگان: برنامه های توسعه, تحلیل گفتمان, عدالت جنسیتی, کشمکش گفتمانیIntroductionThe planning system in Iran is influenced by the ruling political and social discourses, and that what place such discourses hold for subjects and categories is represented in development programs. Among the very important subjects is the subject of women. According to the meaning and identity the subject of women has in the discourse of the executive states of the development, the signifier of gender equity is either considered to be the same as in the planning system or is left idle . Hence, it is the attention or inattention of the development programs to the gender equity that could lead to its establishment or continuation of gender inequity.MethodUsing the discourse analysis of Luclau and Mouffe, the representation of discursive conflicts of gender equity in the Development plans was investigated.
Findings: Development plans after the revolution, in terms of paying attention to the subject of women, have been by the ongoing discursive conflicts in the political arena. The analyses showed that in the first and second programs, educational justice and the imminent implication of health equity have been taken into consideration. The signs of increase of occupation chances for women and their occupational promotion, paying attention to gender combination of labor force supply, promotion of womens occupational skills by referring to signified of economic equity; and the signs of essential reforms in legal affairs, facilitating the legal and judicial affairs of women, legal services, protecting the women rights, reviewing the rules and regulations and legal preparation for removing violence against women, organize the semantic system of legal equity in the reforming discourse. The Planning for a Health Promotion and Lifestyle Health Education Program statement is an inadequate indication of health equity and access to equal educational opportunities is a representation of educational equity which the discourse of political development has included it in the third and fourth programs. In the fifth program of development, the signs of promotion of womens health and establishment of the House of Health for girls and women are taken into consideration as hygiene equity. Although development and the organization of economic-subsistence affairs represents the economic equity, since it emphasizes the female-headed women and the household occupations, it doesnt contain the whole sense of economic equity. The statements of supply of the required trainings appropriate to the role of boys and girls and guaranteeing the access to equal training opportunities appropriate to gender refers to the signified educational equity and cover its sense totally. Also, the discourse analysis of gender equity in the sixth program of development indicates that the discourse ruling the sixth program of development is formed with pivotal signs of gender equity and with the signified occupational chances, health & hygiene, literacy of women, reform of legal system (in the family domine) and participation in decision-making and decision-taking(not the opportunity of political equality). These semantic signs contain economic equity, hygiene equity, educational equity, the imperfect implication of legal equity and inadequate political equity.DiscussionRegarding the findings, it can be said that gender equity is one of the semantic signs of discourses of reform and moderation, with the conception of equality as analogy. . Hence, the gender sensitivity of the third, fourth and six programs of development should be considered, as if the structural limitations have exposed them to enmities and the critics of the rival discourses which prevents the programs from a complete implementation.Keywords: discourse analysis, discursive conflicts, development plans, gender, gender equity -
این مقاله قصد دارد به مطالعه تاثیر تعاملات ادبی و بسیج منابع در شکل گیری گفتمان ادبیات داستانی سیاسی در دهه های چهل و پنجاه شمسی بپردازد. بدین منظور از نظریات روبرت وسنو، و رندال کالینز استفاده شده است. در این پژوهش، صرفا تاثیر دو متغیر «تعاملات ادبی» و «بسیج منابع» مورد توجه قرار گرفت. در این تحقیق، با رویکرد تبیینی، از روش اسنادی و تاریخی، در کنار روش تفسیری تاریخی، استفاده شده و سعی کرده ایم، ضمن ارائه تفسیری از وقایع پیشین، با استفاده از منابع و داده های تاریخی، نقش و جایگاه تعاملات ادبی و بسیج منابع را در تولید گفتمان مورد بحث را تشریح کنیم. یافته ها حاکی از تاثیرگذاری روزنامه ها، مجلات، پاورقی ها، ترجمه آثار خارجی و تشکیل کانون نویسندگان ایران، بر شکل گیری (تولید، گزینش و نهادینه شدن) ادبیات داستانی سیاسی دوره مورد مطالعه است.
کلید واژگان: گفتمان, تعاملات ادبی, بسیج منابع, ادبیات داستانی سیاسی, وسنو و کالینزThis article is going to study effect of literature interactions & mobilization of resources on production of political narrative literature discourse during forty and fifty decades. In this order, It has been used, Robert Wuthnow & Randall Collins’s theories which, in total emphasizes on four concepts. In this research, we just have emphasized on “literature interaction” & “Resource mobilization”. To explanation how interaction chains have been shaped, necessarily, we have backed and showed briefly effectiveness of this variable from crisis in moral order of society. In this research, with a explanatory approach, documentary & historical method, has been used by the side of historical interpretation method, and we have tried in use of historical data, after interpretation of former events, by use of recourse & historical data, explain effect of literature interactions & mobilization of resources on production of discussed discourse. Our Findings are indicate that newspapers, magazines, serial stories, translation of novels, & Formation of Iranian writer's Association, are the most important empirical factors on production (production, Choose, and Institutionalization) of political narrative literature discourse, in our study time period.Keywords: Discourse, literature interactions, mobilization of resources, narrative political literature, Wuthnow, Collins -
هویت اجتماعی و هویت فرهنگی از جمله ابعاد مهم هویتی هستند که به دلیل ماهیت و محتوایی که دارند، شاید بتوان آنها را از ابعاد مهم هویت قلمداد کرد. این مقاله درصدد است پاسخی قانع کننده و علمی به این پرسش بدهد که میزان تعلق به هویت فرهنگی و اجتماعی در بین جوانان چقدر است و چه عواملی بر روی آن تاثیر میگذارد. در این راستا، و برای دستیابی به الگویی علی، نظریه های مختلف هویتی (در سه حوزه روانشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی) بررسی شد. این مطالعه با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه همراه با مصاحبه اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق دانشآموزان سال سوم مقطع متوسطه نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز بودند که درباره 400 نفر، شامل 200 دختر و 200 پسر، بهعنوان نمونه مطالعه شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد و تحلیلها در دو حوزه آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شد. نتایج نشان داد که در بعد اجتماعی، 92 درصد و در بعد فرهنگی، 75 درصد پاسخگویان، به عناصر هویتی در این دو حوزه احساس تعلق بالا دارند.
کلید واژگان: بحران هویت, هویت, هویت اجتماعی, هویت فرهنگی, هویت ملیSocial and cultural identity constitutes one of the most important aspects of identity. This article tries to answer the question that to what extent the youth interest in their social and cultural identity and which factors affect this. To answer this question, the authors studied different identity theories in the fields of psychology, sociology and social psychology. Having designated a theoretical framework, they formulated a casual model for research. This study was conducted by using the field method, surveying techniques and questionnaires. The statistical population of this research consists of the high school students in Shiraz. A four hundred persons sample including boys and girls was studied. To analyze data, the authors used described and inferential statistics including the technique of multi variable regression analysis, critical path analysis and factor analysis. The findings showed that the respondents have high interests in social and cultural identity with 92 and 75 percent respectively. -
پوشش زنان در ایران هم زمان امری فرهنگی، مذهبی و ایدئولوژیکی است. در عین حال بازنمایی آن نیز تابعی از امور مذکور است. در این مقاله به اشکال بازنمایی پوشش زنان و تغییرات حادث در شکل بازنمایی پرداخته شده است. نویسندگان سعی دارند با بهره گیری از مبحث فرهنگ عامه تاثیرات سینما را بر اشکال بازنمایی پوشش زنان تبیین نمایند. براساس یافته های پژوهش که از تحلیل محتوای 103 فیلم در سه دوره تاریخی پس از انقلاب به دست آمده در شکل پوشش زنان در فیلمها تغییراتی بروز نموده است به این صورت که به طور کلی پوشش بدن و سر زنان سیری نزولی داشته و از غلبه چادر در دوره جنگ کاسته و به سایر انواع پوشش متمایل شده است. نویسندگان نشان داده اند که سینما از بازنمایی هژمونیک ساز پوشش زنان (چادر به مثابه ایدئولوژی رسمی) در دوره اول به تدریج به سمت بازنمایی ضد هژمونیک پوشش (ارائه تصویر منفی از چادر) در دوره سوم تغییر موضع داده است.
کلید واژگان: سینما, فرهنگ عامه پسند, پوشش, زنان, حجاب, بازنمایی رسانه ایThe covering of women in Iran is simultaneously a cultural, religious and ideological issue. Therefore its representation is dependent on the values and norms of these dimensions. This article looks at the representation of women’s clothing and the changes that have occured therein. The authors, using discussions on popular culture, have tried to explain cinema’s impact on the forms of representation of women’s clothing. According to the findings that come from content analysis of 103 films during 3 periods after the Revolution, the covering of women has changed so that the total coverage of body and head has diminished in importance. The domination of chador from the Iran-Iraq war period has decreased in favor of other types of dress. The authors reveal that cinema has gradually moved from a hegemonic representation of women’s dress (chador) as a formal ideology towards the representation of counterhegemonic dress (presenting a negative image of chador) in the third phase of films analyzed.
Keywords: Cinema, popular culture, dress, Women, Hijab, Media Representation -
تلفن همراه به عنوان پرکاربرد ترین وسیله ارتباطات غیر چهره به چهره بین فردی، برای کاربرانش براساس تفاوتهای سنی، جنسی، شغلی، علاوه بر تامین نیازهای ارتباطی آنان کاربردهای متفاوتی یافته است. خوشنودی های حاصل از تملک این وسیله ارتباطی، نه تنها ناشی از دردسترس بودن همه زمانی و همه مکانی است، بلکه به تامین امنیت، حس آزادی و غیره نیز مربوط می شود. مقاله حاضر می کوشد استفاده و خوشنودی کاربران ایرانی از تلفن همراه را در برقراری ارتباطات میان فردی و سرگرمی های فردی (اعم از برقراری تماس، ارسال پیام کوتاه، بازی و غیره) مورد مطالعه قرار دهد. این مطالعه براساس نظریه استفاده و خوشنودی به بررسی کاربردهای تلفن نزد کاربران ایرانی از طریق پیمایش آنلاین (N= 256) می پردازد.
کلید واژگان: فناوریهای ارتباطی, تلفن همراه, پیام کوتاه, ارتباطات میان فردی, استفاده و خوشنودیCell phone as the most applying individual non face-to-face communication means not only has provided its users communicational needs but gratification of owning the cell phone leads to become content with ever-accessibility in all places and time as well as felling safe and free. This article tries to study use and gratification of Iranian cell phone users for building interpersonal communication and amusement (dialling, sending message , playing game and so on ). This study has applied use and gratification theory and the sample was about 256.
Keywords: cell phone communicational technology, interpersonal communication, message, use, gratification -
این مقاله بر اساس کارکردهای رسانه و نیز نقش مخاطب و رضایت وی از عملکرد رسانه، به بررسی رابطه میان دینداری مخاطبان و برآورده شدن میزان رضایت دینی آنان از رادیو و تلویزیون در ایران می پردازد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و با 384 نمونه در سطح تهران انجام شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده میزان زیاد دینداری مخاطبان و رضایت نسبی آنان از برنامه های دینی رسانه بوده، و فرضیه تحقیق که وجود رابطه میان میزان دینداری و میزان برآورده شدن انتظارات دینی از رسانه است، تایید میشود. در انتهای مقاله تلاش شده تا شکاف میان میزان بالای دینداری و میزان نسبی رضایت از برنامه. های دینی رسانه تبیین شودکلید واژگان: رسانه دینی, مخاطب دینی, دینداری, رضایت از رسانهone oons of radio and television in Iran, is its religiosity. Based on this assumption, this paper attempts to investigate the relationship between religiosity of audiences and satisfaction of Iranian TV audience. The method of research here is survey that is done based on a sample of 384 people who were interview using a questionnaire in Tehran. Results show a high level of religiosity among respondents and their relative satisfaction towards TV religious programs. There has been a positive statistical relationship between the level of audience religiosity and their satisfaction. We will explain thatf the basic dimensi there is a gap between high level of audience religiosity and their relative satisfaction towards TV religious programs.Keywords: religious media, religious audience, religiosity, media satisfaction
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.