به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mojtaba khodadadi

  • مجتبی خدادادی، افشین لشکرآرا*

    پخش بار اقتصادی برای سیستم های قدرت با هدف بهینه سازی کل هزینه تولیدی برای واحدهای فعال موجود در شبکه قدرت، از مهم ترین مباحث برای سیستم های مدرن امروزی می باشد. به بیانی دیگر هدف از مسیله پخش بار اقتصادی، برنامه ریزی بهینه و مناسب برای واحدهای تولیدی با در نظر گرفتن عوامل و محدودیت های غیرخطی موجود در شبکه قدرت و واحدهای تولیدی می باشد. و نقش بسیار مهمی را در بهره برداری اقتصادی از سیستم های قدرت ایفا می کند حل مسیله بهینه سازی پخش باراقتصادی به دلیل ابعاد عظیم تابع هدف غیرخطی، محدودیتها و قیود مختلف دارای پیچیدگی های فراوانی می باشد. با این حال استفاده از الگوریتم های بهینه سازی و هوش مصنوعی در حل این مسیله به کار گرفته شده است. در این تحقیق بنا به استفاده از الگوریتم جدیدی با عنوان جستجو و نجات ، که براساس رفتار فردی و گروهی انسان ها در جستجوی فرد یا گروهی که دچار حادثه و یا گم شده اند مدلسازی شده است. این الگوریتم قدرت زیادی در حل مسایل با قیود بالا دارد که می تواند از بهینه های محلی صرف نظر کند برای تایید روش پیشنهادی در مینیمم سازی هزینه و آلودگی شبیه سازی در محیط نرم افزاری (MATLAB) روی شبکه های آزمایشی (3 ، 6 ، 10) واحده انجام شده است و نتایج شبیه سازی بدست آمده از الگوریتم پیشنهادی نشان می دهند که دقت و سرعت پیدا کردن جواب ها با این روش بهبود یافته است.

    کلید واژگان: پخش بار اقتصادی, توابع هزینه و آلودگی صاف و ناصاف, ضریب جریمه نیروگاه ها, الگوریتم بهینه سازی جستجو و نجات
    Mojtaba Khodadadi, Afshin Lashkar Ara*

    Economic Dispatch for power systems with the aim of optimizing the total production cost for active units in the power network is one of the most important topics for today's modern systems. In other words, the purpose of the economic Dispatch problem is optimal and appropriate planning for production units, taking into account the nonlinear factors and limitations in the power network and production units. And it plays a very important role in the economic exploitation of power systems Solving the problem of economic Dispatch optimization is very complex due to the huge dimensions of the nonlinear objective function, various restrictions and limitations. However, the use of optimization algorithms and artificial intelligence has been used to solve this problem. In this research, based on the use of a new algorithm called search and rescue, which is modeled based on the individual and group behavior of humans in searching for an individual or a group that has had an accident or is lost. This algorithm has great power in solving problems with high constraints, which can ignore local optima to confirm the proposed method in minimizing the cost and pollution of simulation in the software environment (MATLAB) on test networks (3, 6, 10) units done and the simulation results obtained from the proposed algorithm show that the accuracy and speed of finding the answers have been improved with this method.

    Keywords: : Economic Dispatch, Smooth, rough cost, pollution functions, Penalty coefficient of power plants, search, rescue optimization algorithm
  • علیرضا ماهپور*، مجتبی خدادادی، فریدون مقدسی نژاد
    حساسیت رطوبتی از جمله معایب روسازی نیمه گرم به شمار می رود که محققان در تحقیقات اخیر، برای رفع آن از افزودنی های مناسب از جمله مواد زاید استفاده می کنند. در این پژوهش نیز جهت کاهش مشکل مذکور، از مواد زاید دور ریختنی (گرانول لاستیکی) به همراه یک افزدنی نانو به نام تیتتانیوم دی اکسید (TiO2) استفاده شد تا دو جنبه زیست محیطی و عملکردی مخلوط آسفالتی نیمه گرم مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور نمونه هایی با 1، 3 و 5% وزنی از قیر 70/60 با نانو TiO2 اصلاح شده و فرآیند آن با کمک میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FESEM) کنترل گردید. همچنین مقادیر 0، 10 و %20 وزنی از مصالح سنگی ریزدانه سیلیسی (عبوری از الک 8 و مانده روی 50) با گرانول های لاستیکی به صورت ترکیبی با قیرهای خالص و اصلاح شده ساخته شدند. دمای تراکم و اختلاط قیرها با استفاده از آزمایش ویسکوزیته چرخشی (RV) در دو دمای 135 و 160 درجه ی سانتی گراد تعیین شد. جهت ارزیابی حساسیت رطوبتی نمونه ها، دو معیار نسبت مقاومت کششی غیرمستقیم (TSR) و نسبت مدول برجهندگی (RMR) طی سیکل های مختلف ذوب-یخبندان محاسبه شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که افزودن نانو TiO2 به قیر، به تنهایی باعث بهبود 16% مقاومت در برابر رطوبت شده اما استفاده از گرانول های لاستیکی موجب کاهش این مقاومت به میزان 4% می شود. طبق این نتایج، جهت بهبود کارایی مخلوط حاوی گرانول لاستیکی از منظر دو شاخص TSR و RMR، می-توان برای جبران مافات از افزودنی نانو TiO2 بهره گرفت. از این رو، در بهینه ترین حالت، جهت استفاده از10% گرانول های لاستیکی، 3% از این نانو مواد لازم است. با درنظر گرفتن این رویکرد، هم جنبه اقتصادی-زیست محیطی و هم جنبه عملکردی مخلوط آسفالتی نیمه گرم مطلوب خواهد بود.
    کلید واژگان: مخلوط آسفالتی نیمه گرم, نانو مواد, گرانول لاستیکی, ویسکوزیته چرخشی, سیکل های ذوب-یخبندان
    Alireza Mahpour *, Mojtaba Khodadadi, Fereydoon Moghadas Nejadd
    Moisture damage is one of the disadvantages of warm mix asphalt. Recently, researchers use appropriate additives such as waste materials to address this issue. This study aims to overcome the moisture sensitivity of warm-mix asphalt (WMA) using additives such as nanomaterials as well as waste rubber granules. Bitumen (60/70) with a total weight of 1, 3, and 5% of Nano-TiO2 as well as 0, 10, and 20% of rubber granules by total weight of granite aggregate. The mixing and compaction temperature of bitumens were determined using a rotational viscosity test (RV). The optimal bitumen percentage was determined using the Marshall method. The results showed that the Nano-TiO2 has a small effect on this value, but the use of rubber granules has changed this percentage. To assess the moisture susceptibility of mixtures, indirect tensile strength test and resilient modulus test were used, and two criteria of indirect tensile strength ratio (TSR) and resilient modulus ratio (RMR) were calculated to compare the performance of the mixtures through the different freeze-thaw cycles. The results of experiments show that the addition of Nano-TiO2 to bitumen alone improves moisture resistance, but the use of rubber granules reduces this resistance. According to the results of this study, to improve the efficiency of the mixture containing rubber granules from the perspective of the TSR index, Nano-TiO2 should be used. For this purpose, the minimum required percentage of Nano-TiO2, to replace 10% of rubber granules, is 3%. From the RMR index point of view, all mixtures modified with Nano-TiO2, as well as the design containing 10% rubber granules, will pass the limit of Iranian regulation and will be acceptable in terms of moisture susceptibility.
    Keywords: Warm-mix asphalt, Nano-material, rubber granules, rotational viscosity test, different freeze-thaw cycles
  • مسعود غلامی، مجتبی خدادادی، پوریا حاجی کریمی*، علی خدایی
    منحنی های جامع مدول دینامیکی و زاویه اختلاف فاز جهت بیان خواص ویسکوالاستیک مخلوط های آسفالتی و ملات استفاده می شود. این منحنی های جامع از طریق انتقال افقی نمودارهای مدول دینامیکی و زاویه اختلاف فاز در دماها و فرکانس های مختلف به کمک ضرایب انتقال مناسب ایجاد می شوند. در این پژوهش، تولید منحنی های جامع مدول دینامیکی و زاویه اختلاف فاز در دو مقیاس ملات و مخلوط آسفالتی با استفاده از کمترین تعداد آزمایش (کمترین تعداد دما و فرکانس بارگذاری) مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور آزمایش مدول دینامیکی در شش فرکانس و دما در مقیاس های ملات و مخلوط انجام و روش Laboratoire Central des Ponts et Chaussees به منظور محاسبه ضرایب انتقال مناسب جهت تولید منحنی های جامع استفاده شد. به منظور پیش بینی خواص ویسکوالاستیک مقیاس های مذکور از برازش مدل اصلاح شده Christensen-Anderson-Marasteanu بر منحنی های جامع استفاده شد. نتایج نشان داد با کاهش تعداد فرکانس های آزمایش به دو فرکانس در تعداد دمای ثابت، مدل برازش شده مقادیری با دقت مشابه با مدل اصلی ارایه می دهد. از طرفی با کاهش تعداد دماها به سه دما در تعداد فرکانس های مختلف (سه تا شش فرکانس)، مدل جدید برازش شده، مقادیر و الگوهای مشابه با مدل ساخته شده با تمامی داده های دمایی و فرکانسی ارایه می دهد. بنابراین با کاهش تعداد دماها و فرکانس های آزمایش، می توان بدون هدررفت زمان، هزینه و اطلاعات مفید آزمایش مدول دینامیکی، منحنی جامع با دقت بیش از 92% نسبت به مدل اصلی، جهت پیش بینی خصوصیات ویسکوالاستیک مخلوط و ملات آسفالتی بدست آورد.
    کلید واژگان: مخلوط آسفالتی, ملات آسفالتی, منحنی جامع, فرکانس, دما
    Masood Gholami, Mojtaba Khodadadi, Pouria Hajikarimi *, Ali Khodaii
    Asphalt mortar and asphalt mixture are viscoelastic materials due to the presence of bitumen in their structures. The master curves of dynamic modulus and phase angle developed through the horizontal shifting of the results using the appropriate shift factors are commonly used to describe the viscoelastic properties of asphalt mortar and asphalt mixture. In this study, constructing master curves of dynamic modulus and phase angle of asphalt mortar and asphalt mixture using the least number of test temperatures and frequencies was investigated. The dynamic modulus test was performed on asphalt concrete and asphalt mortar samples at six temperatures and frequencies. Then, the Laboratoire Central des Ponts et Chaussees method was used to determine the shift factors for constructing master curves. Also, the modified Christensen-Anderson-Marasteanu model was fitted on the master curves to predict their viscoelastic properties at an arbitrary temperature and frequency. In addition, the master curves and the fitted models which are created by using test results at two frequencies and six temperatures, six frequencies and three temperatures, or three frequencies and three temperatures, could provide the same predicted values and patterns as the original fitted model with more than 92% accuracy. So, as a result, it is possible to develop the master curves of the viscoelastic properties of asphalt mixture and asphalt mortar with a lower number of test results that have similar accuracy to the original master curves and reduce the time and cost of experiments up to 50%.
    Keywords: asphalt concrete, Mortar, Master Curve, Frequency, Temperature
  • حسن صبوری مقدم، مجتبی خدادادی*، تورج هاشمی
    شناخت و تحلیل ذهن و رفتار انسان، داده های پربهایی را برای کشف مجرمین و رهایی افراد بی گناه به دست می دهد. فعالیت شناختی مرتبط با فریبکاری را می توان با روش سنجش زمان واکنش معنایی، به عنوان هم بسته رفتاری فعالیت شناختی، ارزیابی کرد. هدف این پژوهش تعیین تفاوت زمان واکنش معنایی در افراد با و بدون فریبکاری (دروغ گویی)  بود و این مسیله مورد بررسی قرار گرفت که آیا ممکن است با به کار گیری یک ابزار دقیق برای اندازه گیری زمان پاسخ افراد به سوالات خاص در مورد صحت و سقم پاسخ های آنان نتیجه گیری کرد. در این پژوهش این زمان با استفاده از تکلیف اندازه گیری زمان واکنش معنایی که یک برنامه رایانه ای است اندازه گیری شد. این پژوهش با توجه به اهداف آن از نوع بنیادی- کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی با اندازه گیری مکرر بود. نمونه تحقیق 28 نفر از افراد در دسترس بودند که در سال 1399 با رضایت در این طرح مشارکت کردند. متغیرهای پژوهش شامل متغیر مستقل موقعیتی با دو وضعیت:1) فریبکاری؛ 2) بدون فریبکاری. متغیر وابسته زمان واکنش معنایی و متغیرهای کنترل، جنسیت مذکر، سن بالای بیست سال، تحصیلات بالای دیپلم و راست دستی، بود. در این پژوهش زمان دقیق درنگ در پاسخ به سوالات با دقت هزارم ثانیه محاسبه شد و براساس نتایج حاصله، فرضیه پژوهش که عبارت بود از زمان واکنش معنایی در پاسخ های فریبکارانه (دروغ) به سوالات، طولانی تر از پاسخ های غیرفریبکارانه (راست) است با سطح معناداری 001/0 تایید شد.
    کلید واژگان: زمان واکنش معنایی, بازداری, فریبکاری
    Hassan Sabouri Moghadam, Mojtaba Khodadadi *, Toraj Hashemi
    Understanding and analyzing the human mind and behavior provides valuable data to discover criminals and free innocent people. The cognitive activity related to deception can be evaluated by the semantic reaction time measurement method, as a behavioral component of cognitive activity. The purpose of this research was to determine the difference in semantic reaction time in people with and without deception (lying) and this issue was investigated whether it is possible to use a precise tool to measure the response time of people to specific questions about truth concluded their answers. In this research, this time was measured using the semantic reaction time measurement task, which is a computer program. According to its goals, this research was of fundamental-applied type, and in terms of data collection method, it was semi-experimental with repeated measurements. The research sample was 28 people who willingly participated in this project in 2019. The research variables include the situational independent variable with two situations: 1) deception; 2) No cheating. The dependent variable was semantic reaction time and the control variables were male gender, age over twenty years, high school diploma and right-handedness. In this research, the exact delay time in answering the questions was calculated with the accuracy of one thousandth of a second, and based on the results, the hypothesis of the research was that the semantic reaction time in deceptive (false) answers to questions is longer than non-deceptive (true) answers. It was confirmed with a significance level of 0.001.
    Keywords: Deception, Inhibition, Semantic Reaction Time
  • علیرضا ماهپور*، مجتبی خدادادی، محمد شهرکی، فریدون مقدس نژاد

    خرابی رطوبتی یکی از خرابی های متداول روسازی آسفالتی است که بدلیل حضور آب و تاثیر آن بر ویژگی های مکانیکی مخلوط به وقوع می پیوندد. از جمله راهکارهایی که این رخداد را به تاخیر می اندازد، استفاده از مواد نانو به عنوان افزودنی می باشد. در این تحقیق با بکاربردن نانو TiO2، اثر استفاده از نانو مواد بر پتانسیل حساسیت رطوبتی مخلوط با استفاده از روش انرژی آزاد سطحی، آزمایش مقاومت کششی غیرمستقیم (ITS) و مدول برجهندگی(Mr) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه-های آسفالتی از قیرخالص با درجه نفوذ 100/85 و قیر اصلاح شده حاوی 3 و 6% وزنی نانو TiO2 و مصالح سنگی گرانیت ساخته شد. نتایج بخش قیر بیان می کند که با اصلاح قیر بوسیله نانو TiO2، مولفه اسیدی انرژی آزاد سطحی کاهش و مولفه بازی آن افزایش می یابد و این باعث افزایش چسبندگی بین قیر و مصالح سنگی در حضور آب شده است. از طرف دیگر با افزایش مولفه غیرقطبی، انرژی آزاد پیوستگی قیر نیز افزایش می یابد. همچنین اضافه کردن نانو TiO2 نسبت مقاومت کشش غیرمستقیم (TSR) را 10% افزایش داده و کاهش این نسبت در طی سیکل های ذوب و یخبندان برای مخلوط های اصلاح شده، در قیاس با مخلوط های کنترلی کمتر بوده است. انرژی جداشدگی بین قیر-مصالح سنگی نیز با اصلاح قیر بوسیله نانو مواد، کاهش یافته و باعث افزایش مقاومت مصالح در برابر عریان شدگی شده است. نتایج مدول برجهندگی حاکی از آن است که اصلاح قیر با نانو TiO2 افزایش 12% در مدول برجهندگی داشته است. مشابه روند TSR، مقادیر RMR نیز برای مخلوط اصلاح شده در حدود 10% بیش تر شده است.

    کلید واژگان: خرابی رطوبتی آسفالت, Nano-TiO2, چسبندگی و پیوستگی, مقاومت کششی غیرمستقیم, مدول برجهندگی
    Alireza Mahpour *, Mojtaba Khodadadi, Moammad Shahraki, Fereydoun Moghadas Nejad

    Moisture damage is one of the forms of asphalt pavement distress that occurs due to the presence of water and its effect on the mechanical properties of the asphalt mixture. Using nanomaterial as additives is one of the solutions that delays this event and increases the durability of the mixture. In this study, the effect of nanomaterial (nano-TiO2) on the moisture susceptibility of asphalt mixtures was investigated using surface free energy method, indirect tensile strength test (ITS) and resilient modulus (Mr). Asphalt samples were fabricated by neat bitumen with a penetration grade of 85/100 and Siliceous aggregate. The bitumen was modified with 3and 6% (weight of bitumen) of Nano-TiO2. The results of the bitumen section indicate that by modifying the bitumen with Nano-TiO2, the acidic component of surface free energy decreases and its basic component increases. On the other hand, as the non-polar component increases, the bitumen's free energy would be increased. The addition of nano-TiO2 to the asphalt mixture also increased the TSR. TSR reduction through the different freezing-thaw cycles for the modified mixtures was less compared to the control mixtures. The separation energy between bitumen-rock materials is also reduced by modifying the bitumen with this nanomaterial. Therefore, it improves the stripping resistance of the asphalt mixture. In addition, the results of resilient modulus indicate that bitumen modification with Nano-TiO2 increased the Mr values. Similar to changes in the TSR, the RMR value has been increased for the modified HMA and it increased the hot mix asphalt durability.

    Keywords: moisture damage, Nano-TiO2, Cohesion, Adhesion, Indirect tensile strength, and Resilient modulus
  • شیرین خدادادی ارکوینی، مجتبی خدادادی*، حسین داوودی
    مقدمه

    مجموعه روش های اصلاح سوگیری شناختی دسته ای از فرآیندهای درمانی مستقل از درمانگر، مبتنی بر رایانه و نسبتا جدید محسوب می شوند که عمدتا برای درمان اختلالات اضطرابی، عاطفی و انواع اعتیاد به عنوان درمانی سرپایی مورد استفاده قرار می گیرند. هدف اصلی مقاله حاضر ارایه آخرین نتایج به دست آمده در حوزه مطالعات اصلاح سوگیری شناختی برای ارتقای دانش متخصصان و پژوهشگران در مورد تاثیرات اصلاح سوگیری شناختی هم از چشم انداز مبانی و هم کاربردی است. در مقاله حاضر ابتدا اصلاح سوگیری شناختی به اختصار تعریف شده است، سپس انواع روش های آن (سوگیری شناختی توجه، تفسیر و حافظه) و به دنبال آن درمان های مبتنی بر آن ها معرفی شده اند. پس از آن مطالعات انجام شده در مورد اثربخشی این درمان ها بررسی و نتایج آن ها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    پژوهش ها به صورت نسبتا قوی و منسجم نشان داده اند که امکان اصلاح فرآیندهای سوگیری شناختی در حوزه های اختلالات مختلف، مثل اختلالات اضطرابی و عاطفی، اختلالات خلقی، درد مزمن، وسواس، اعتیاد و مقابله با فراخوانی نشخوار فکری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج حاکی از آن است که برنامه های رایانه ای اصلاح سوگیری و تکلیف دات پروب گزینه های جایگزین یا مکمل مناسبی برای کاهش یا درمان علایم بالینی و سوگیری های شناختی هستند. این روش ها گذشته از نیاز به ابداع برنامه ها و اپلیکیشن های درمانی و تطبیق ویژگی های فرهنگی نسخه های انگلیسی با جمعیت ایرانی، به تحقیقات جدید برای ارزیابی جمعیت بالینی و همچنین تاثیر آن بر اختلالات گوناگون نیاز دارد.

    کلید واژگان: شناخت, روانشناسی, سوگیری, بیماران سرپایی
    Shirin Khodadadi Arkavini, Mojtaba Khodadadi*, Hosein Davoodi
    Introduction

    Cognitive bias modification procedures are considered therapist-independent, computer-based, and relatively new interventions, which are mainly used as outpatient therapies for anxiety, emotional disorders, and different types of addiction. This paper aimed to present the latest findings of the studies on cognitive bias modification to enhance the knowledge of experts and researchers of the effects of such procedures in both practice and theory. At first, cognitive bias modification was briefly defined. Then, its different procedures (attention bias modification, interpretation bias modification, and memory bias modification) and the therapies based on these modification procedures were introduced. Then, the studies conducted on the effectiveness of such therapies were reviewed and their results were discussed.

    Conclusion

    All the studies suggested, in a relatively consistent and significant way, that it is possible to modify cognitive bias processes in various disorders, such as anxiety and emotional disorders, mood disorders, chronic pain, obsessive disorders, addiction, and intellectual rumination. Furthermore, computer programs for cognitive bias modification and dot-probe tasks are suitable alternatives or complementary options for reducing or treating clinical symptoms and cognitive biases. In addition to the need for inventing therapy applications and adapting cultural characteristics of English versions for the Iranian population, new investigations are required to evaluate both the clinical crowd and the effectiveness of these modification procedures for various disorders.

    Keywords: Cognition, Psychology, Bias, Outpatients
  • زهرا سلطانی فر*، حمید بهنام، آناهیتا خرمی بنارکی، مجتبی خدادادی، بهنوش حامدعلی، علی مهدی پور

    تفاوت الگوی خیرگی چشم در اختلالات طیف اتیسم مشاهده می شود. مطالعات حرکات چشم در افراد دارای اتیسم، نشان دهنده تفاوت در الگوی خیره شدن به چشم و دهان نسبت به گروه های کنترل است. بااین حال، یافته ها تا به امروز متناقض بوده است و درحالی که مطالعات پیشین در مورد خیره شدن چشم در افراد دارای اتیسم در حال گسترش است، هنوز هم به نظر می رسد یافته ها یکپارچگی ندارند. ما ردیابی چشم در پردازش چهره را برای 25 نوجوانان دارای اتیسم و 25 نوجوان از گروه کنترل موردبررسی قراردادیم تا هرگونه تمرکز غیرعادی را در مناطق صورت بررسی کنیم و به بهترین نتایج در این خصوص برسیم. تکلیف طراحی شده شامل تصاویری استاندارد از حالات احساسی چهره زن و مرد (گردی-صورت) در حالت خشم، تعجب، شادی، ناراحتی و خنثی بوده که افراد پس از نگاه کردن به این چهره ها، درحالی که ردیاب چشم، اطلاعات مربوطه را ثبت کرده، باید حالت احساسی نمایش داده شده را توسط صفحه کلید اختصاصی انتخاب کنند. طبقه بند منتخب Boosted Trees Ensembleتوانست با استفاده از ویژگی های مرتبط با مجموع داده های دریافتی از ردیابی چشم در تقسیم بندی صورت به 8 ناحیه (پیشانی، چشم راست و چپ، گونه راست و چپ، بینی، دهان و چانه) با دقت 83.31% دو گروه اتیسم و کنترل را از یکدیگر جدا کند.

    کلید واژگان: ردیابی چشم, اختلال طیف اتیسم, خیرگی, حالات احساسی چهره, تشخیص زودهنگام
    Zahra Soltanifar *, Hamid Behnam, Anahita Khorrami Banaraki, Mojtaba Khodadadi, Behnoosh Hamedali, Ali Mahdipour

    The pattern of abnormal gaze is observed in individuals with autism spectrum disorders. Studies of eye movements in people with autism have shown significant difference in the pattern of staring at the eyes and mouth compared to control groups. Yet, findings have been contradictory to date, and in spite of the fact that previous studies on eye dazzling in people with autism are expanding, the findings still do not appear to be consistent. Thus, we tracked eye movements in face processing for 25 teen agers with autism and 25 teen agers from the control group to examine any abnormal concentration in the facial areas.Experimental task used in this study includes standard images of the emotional states of the male and female faces (roundness of the face) in the state of anger, surprise, happiness, sadness and neutrality and subjects looked at these faces, while the eye tracker recorded their eye movements. In this task, they were required to select the displayed emotional state by the reply box. The selected Boosted Trees Ensemble classifier was able to use features related to the total data received from eye tracking in face segmentation into 8 areas (forehead, right and left eye, right and left cheek, nose, mouth and chin) with an accuracy of 83.31%in separating the two groups of autism and control.Moreover, in the study of facial components, left eye, left cheek, right cheek, and right eye, with84.18%,83.85%,82.73%and81.25%accuracy respectively, were able to make the most difference in the classification. Non-normal patterns in eye gaze can be very important because biomarkers indicate a condition that can be used for early diagnosis. It can also be a guide for researchers to design a game based on the results of this paper to improve the social interactions by strengthening eye contact for people with autism.

    Keywords: Eye tracking, Autism Spectrum Disorder, gaze, Emotional facial expressions, Early diagnosis
  • شیرین خدادادی ارکوینی، مجتبی خدادادی، حسین داوودی
    زمینه و هدف

    صمیمیت و سازگاری زناشویی در بین زوجین باعث حفظ و استحکام بنیان خانواده می‌گردد. هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی شیوه نامه مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی  و تعیین اثربخشی آموزش آن بر سوگیری ، صمیمیت و سازگاری زوجین با ناسازگاری زناشویی بود.

    مواد و روش‌ها:

    روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش‌آزمون، پس‌آزمون، همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اراک در سال 1398 بود. نمونه پژوهش شامل 16 زوج (32 نفر) دارای ناسازگاری زناشویی و سوگیری شناختی بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. داده‌ها با پرسشنامه سازگاری لاک- والاس (1959)، صمیمیت زناشویی واکر وتامپسون (1983) و نرم‌افزار تکلیف کاوش نقطه (1394) جمع‌آوری شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و بررسی روابط بین متغیرها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد

    یافته‌ها:

    نتایج تحقیق نشان داد که شیوه‌نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی روایی محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که آموزش شیوه‌نامه به طور معنی داری سوگیری شناختی زوجین را کاهش می‌دهد و صمیمیت و سازگاری زوجین را افزایش می‌دهد.(P≤0.001)    

    نتیجه‌گیری:

    به نظر می رسد که آموزش شیوه‌نامه درمانی مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی می‌تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای کاهش سوگیری شناختی و افزایش صمیمیت و سازگاری زوجین ناسازگار مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: اصلاح سوگیری شناختی, سازگاری زناشویی, صمیمیت
    Shirin Khodadadi Arkavini, Mojtaba Khodadadi, Hossein Davoodi

    Aim and Background:

    Intimacy and marital compatibility between couples maintain and strengthen the family foundation. The purpose of this study was to develop and validate a methodology based on cognitive bias correction and to determine the effectiveness of its training on bias, intimacy and adaptation of couples with marital incompatibility.

    Methods and Materials:

    The research method was quasi-experimental and the design of the pretest, posttest research was with the control group. The statistical population of the study was couples with marital problems who referred to counseling centers in Arak in 1398. The sample consisted of 16 couples (32 people) with marital incompatibility and cognitive bias who were selected by available methods. Data were collected using the Lock-Wallace (1959) Compatibility Questionnaire, Walker-Thompson (1983) Marital Intimacy Questionnaire, and the Point-of-Exploration Assignment Software (2015). Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data and examine the relationships between variables.  

    Findings

    The results showed that the treatment method based on the correction of cognitive bias has an acceptable content validity. Also, the results of the educational intervention showed that the training of the method significantly reduces the cognitive bias of the couple and increases the intimacy and adaptation of the couple (P≤0.001).

    Conclusions

    It seems that training in the treatment method based on cognitive bias correction can be considered as a valid and effective program to reduce cognitive bias and increase intimacy and compatibility of incompatible couples.

    Keywords: Cognitive Bias Modification, Intimacy, Marital Adjustment
  • Mojtaba Khodadadi, Alireza Azarhoosh *, Fereydon Moghaddas Nejad, Ali Khodaii
    Moisture damage is a form of distress of asphalt pavement due to the presence of water and its impact on the mechanical characteristics of the asphalt mixture. One of the strategies delaying this event is to use a polymer-nanocomposite as an additive. In the present study, the effect of polyethylene (PE)/montmorillonite nanocomposite (NC) on the moisture susceptibility of asphaltic mixtures has been investigated using surface free energy (SFE) theory and indirect tensile strength (ITS) test. The results of SFE tests indicated that the acid component of SFE was decreased and its base component was increased through modifying the asphalt cement with PE/NC, and this increased the adhesion between asphalt cement and aggregates in the presence of water. In addition, the de-bounding energy between asphalt cement and aggregates has been decreased in modified mixtures, hence it can be expected the resistance of these mixtures to improve against stripping. Moreover, the cohesion-free energy and thus the resistance to rupture of the modified asphalt cement increased by increasing the nonpolar component. Furthermore, the results of experiments on asphalt samples indicated that the addition of PE/NC to asphalt mixtures has increased the tensile strength ratio, which increases the durability of the asphalt pavement.
    Keywords: Hot Mix Asphalt, Moisture Damage, Polyethylene, Nanocomposite, Surface Free Energy, Tensile Strength Ratio
  • فاضل فرنوش، مجتبی خدادادی*، شهناز نوحی
    سابقه و هدف

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر کانون توجه و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود.

    روش بررسی

    در این پژوهش که با روش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد، تعداد 30 نفر از مراجعین یکی از کلینیک های مشاوره تهران که بر مبنای مصاحبه اولیه تشخیصی و نقطه برش مقیاس اضطراب اجتماعی، مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده شدند، به صورت در دسترس انتخاب و با روش انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره گمارش شدند. پس از گمارش آزمودنی ها، پرسشنامه اضطراب اجتماعی و پرسشنامه کانون توجه به عنوان پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد و یک گروه در معرض درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و گروه دیگر، درمان ذهن آگاهی - پذیرش قرار گرفتند. بار دیگر پرسشنامه ها توسط آزمودنی ها تکمیل شد. 

    یافته ها

    هر دوی درمان واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش بر کانون توجه و اضطراب اجتماعی تاثیر معنی داری داشت. بین اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر کانون توجه تفاوت معنی داری وجود داشت. در کانون توجه درونی، واقعیت مجازی و در کانون توجه بیرونی درمان ذهن آگاهی-پذیرش اثربخشی بیشتری داشت. بین اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر اضطراب اجتماعی تفاوت معنی دار وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    بنابراین، با توجه به نتایج مطالعه حاضر می توان از درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش برای تغییر کانون توجه و در نهایت درمان اضطراب اجتماعی استفاده کرد.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی, درمان ذهن آگاهی- پذیرش, کانون توجه, اختلال اضطراب اجتماعی
    Fazael Farnoush, Mojtaba Khodadadi*, Shahnaz Nouhi
    Background

    The purpose of this study was to evaluate effectiveness of virtual reality therapy and mindfulness-acceptance therapy on attention focus and social anxiety symptoms among social anxiety patients who referred to counseling centers of Tehran City.

    Materials and methods

    This semi-experimental study with pretest-posttest design was done on social anxiety patients. The sample consisted of 30 social anxiety patients who referred to counseling centers of Tehran City in summer and autumn 2018. Diagnosis of social anxiety disorder was based on clinical interview and social phobia inventory (SPIN). They and were selected through available sampling and then randomly assigned to two experimental groups (each 15 patients). Attention focus questionnaire and social phobia inventory (SPIN) was used for data gathering in the pre- and post-test. Two groups received either experience virtual reality therapy (8 sessions 20 minutes) or mindfulness-acceptance therapy (8 sessions 45 minutes).

    Results

    Both virtual reality therapy and mindfulness-acceptance therapy were effective on attention focus and social anxiety symptoms. Effectiveness of virtual reality therapy and mindfulness-acceptance therapy were significantly different in attention focus. In internal attention focus, virtual reality exposure therapy and in external attention focus, mindfulness-acceptance therapy were more effective. In social anxiety symptoms, two therapies were not different.

    Conclusion

    So according to our results, virtual reality therapy and mindfulness-acceptance therapy could use for improving attention focus and treating social anxiety symptoms.

    Keywords: Virtual reality therapy, Mindfulness-acceptance therapy, Attention focus, Social anxiety symptoms
  • منصور فخری، ابراهیم شاه ابراهیمی*، مجتبی خدادادی

    یکی از مزایای مهم استفاده از مخلوط آسفالتی نیمه گرم، کاهش درجه حرارت تولید آسفالت است اما همین مزیت سبب بروز مشکلاتی می گردد. یکی از مهمترین مشکلات، ایجاد پتانسیل بیشتر حساسیت رطوبتی بوده که بدلیل درجه حرارت کمتر تولید مخلوط آسفالتی، تمامی رطوبت موجود در مصالح سنگی تبخیر نمی شود. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی تاثیر زایکوترم بر کاهش حساسیت رطوبتی مخلوط های آسفالتی نیمه گرم است. علاوه بر آن، از خرده لاستیک ضایعاتی به عنوان جایگزین بخشی از مصالح سنگ دانه ای ریزدانه استفاده گردید. در مجموع 9 طرح اختلاط مختلف شامل 1/0، 15/0 و 2/0 درصد زایکوترم، 0، 10 و 20 درصد خرده لاستیک و ترکیب آن ها با قیر 70/60 و مصالح سنگی سیلیسی ساخته شد. جهت ارزیابی حساسیت رطوبتی، آزمایش های آب جوشان، کشش غیرمستقیم و مدول برجهندگی بکار گرفته شد. نتایج آزمایش آب جوشان نشان می دهد که افزایش زایکوترم سبب بهبود حساسیت رطوبتی می گردد ولی خرده لاستیک بدلیل چگالی کمتر نسبت به مصالح سنگ دانه ای علی رغم بهبود ظاهری چسبندگی، تاثیر زیادی بر نتیجه نهایی آزمایش آب جوشان نمی گذارد. بر اساس نتایج آزمایش کشش مستقیم و معیار نسبت مقاومت کششی (TSR)، مدلی برای پیش بینی TSR ساخته شد که طبق آن، درصد حداقل زایکوترم مورد نیاز برای جایگزینی 10 درصدی خرده لاستیک، 128/0 درصد و برای جایگزینی 20 درصدی خرده لاستیک، 149/0 درصد می باشد. طبق نتایج آزمایش مدول برجهندگی، افزودن زایکوترم سبب افزایش مدول برجهندگی می گردد، درحالیکه جایگزینی خرده لاستیک سبب افزایش اندکی در مدول می شود. علاوه براین، کنترل پارامتر نسبت مدول برجهندگی (RMR)، بیانگر کارآیی مناسب تمامی مخلوط ها در برابر خرابی حساسیت رطوبتی می باشد.

    کلید واژگان: آسفالت نیمه گرم, حساسیت رطوبتی, زایکوترم, خرده لاستیک, مدول برجهندگی
    Mansour Fakhri, Ebrahim Shahebrahimi *, Mojtaba Khodadadi

    One of the important benefits of using warm-mix asphalt is to reduce the asphalt production temperature, but this is also generating a pavement problem such as a higher moisture potential, due to the lower production temperatures, all moisture in the aggregate does not evaporate, subsequently. The purpose of this study is to evaluate the effect of zycotherm on the moisture susceptibility reduction in warm-mix asphalt. In addition, waste crumb rubber was used as a substitute for fine-aggregates. In total, 9 mixtures were made of 0.1%, 0.15% and 0.2% of zirconium, 10% and 20% of waste crumb rubber, and their combination with bitumen, 70/60 grading and silica aggregate. To evaluate the moisture susceptibility, boiling water tests, indirect tensile test (ITS) and the resilient modulus test were used. Boiling water test results show that the increase in zycotherm improves the moisture susceptibility, but due to the low density of crumb rubber, the crumb rubber hasn’t significant effect on the final result of boiling water test. Based on the results of ITS test and the TSR, a model was generated to predict TSR. According to this model, the minimum required percentage of zycotherm with the replacement of 10% and 20% of crumb rubber, is equal to 0.128% and 0.149%, respectively. According to the experimental results, the addition of a zycotherm increases the Mr, while the substitution of the waste crumb rubber causes a slight increase. Additionally, based on the Mr ratio (RMR), all mixtures have a proper performance against moisture damage.

    Keywords: Warm-mix Asphalt, Moisture Susceptibility, Zycotherm, Crumb Rubber, Resilient Modulus
  • فاضل فرنوش، محتبی خدادادی*، شهناز نوحی
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود .
    روش
    در این پژوهش که با روش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد، تعداد 30 نفر از مراجعین یکی از کلینیک های مشاوره تهران به صورت در دسترس و بر مبنای مصاحبه اولیه تشخیصی و نقطه برش مقیاس اضطراب اجتماعی، مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده شدند، انتخاب و با روش انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره گمارش شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی گودییانو و هربرت و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران بود. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین گروه درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و گروه درمان ذهن آگاهی- پذیرش از نظر خودکارآمدی اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد و درمان ذهن آگاهی-پذیرش اثربخش تر است. دیگر نتایج نشان داد که دو گروه درمان واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش تفاوت معناداری در اختلال اضطراب اجتماعی ندارند.
    نتیجه گیری
    درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و اختلال اضطراب اجتماعی اثربخش هستند و می توان از آنها برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کرد، اما برای افزایش خودکارآمدی اجتماعی درمان ذهن آگاهی- پذیرش مناسب تر است.
    کلید واژگان: درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی, درمان ذهن آگاهی- پذیرش, خودکارآمدی اجتماعی, اختلال اضطراب اجتماعی
    F Farnoush, Mojtaba Khodadadi *, Sh Nouhi
    Introduction
    The purpose of this study was to compare the effectiveness of the virtual reality exposure therapy and the mindfulness-acceptance therapy on social self-efficacy and social anxiety symptoms among social anxiety patients.
    Method
    The research method was semi-experimental with pretest-posttest design and statistical population included reffered social anxiety patients to a counseling center in Tehran.The sample consisted of 30 social anxiety patients of a counseling center in Tehran during the summer and Fall 2018 with social anxiety disorder diagnosis based on clinical interview and social phobia inventory (SPIN) cut point which selected through available sampling and then randomly divided to two experimental groups (n=15). Instruments included Gaudiano and Herbert self-efficacy for social situations scale (SESS) and Connor et al. social phobia inventory (SPIN) and data were analyzed by SPSS software.
    Results
    Results showed that the effectiveness of virtual reality exposure therapy and mindfulness-acceptance therapy on social self-efficacy were significantly different and Mindfulness-acceptance therapy was more effective. In social anxiety symptoms two therapies were not different.
    Conclusion
    Virtual reality exposure therapy and mindfulness-acceptance therapy could be useful for social self-efficacy and social anxiety disorder symptoms, but mindfulness-acceptance therapy is more efficient for social self-efficacy.
    Keywords: Vrtual Reality Exposure Therapy, Mindfulness-acceptance Therapy, Social Self-Efficacy, Social Anxiety Disorder Symptoms
  • Mojtaba Khodadadi, Khodabakhsh Ahmadi, Hedayat Sahrai, Esfandiar Azadmarz Abadi, Sara Yadolahi
    Introduction
    Although the relationship between reaction time and Intelligence quotient (IQ) scores involves an important part of theoretical information processing approaches towards individual differences, data obtained in this area are sparse or even non- congruent. Those who do not believe the relationship between reaction time and intelligence, often argue that the reaction time is too simple, banal and non-intelligent and thus, it cannot reflect a variable with the same sophistication, elegance and ambiguity of intelligence. In contrast, some believe that the reaction time is indicative of fluid intelligence has a growing trend until youth time (crescendo) and then steadily decreases (decrescendo). New researchers also believe that to judge the relationship between intelligence and reaction time, the difference between processing time and reaction time should be considered. Method &
    Results
    The present study, comparing recorded results of present studies and reviewing stated theories, seeks to answer this question "what is the relationship between reaction time and intelligence and whether reaction time can predict the differences in the intelligent structure?"
    Conclusion
    The relationship between reaction time and IQ is too complicated and revealing a significant correlation depends on various variables (e.g. methodology, data analysis, instrument etc.).
    Keywords: Intelligence, Reaction Time, Information Processing
  • یزدان موحدی، مجتبی خدادادی، رضا محمدزادگان
    افراد وسواسی از رفتارهایی که عموما همراه با اجبار رخ می دهند رنج می برند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی و نظریه ذهن در افراد با نشانگان اختلال وسواسی- اجباری و همتایان عادی آنها انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 93-92 بودند. نمونه پژوهش شامل 35 فرد با نشانگان اختلال وسواسی- اجباری و 35 فرد عادی بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از آزمون ویسکانسین، حافظه وکسلر، آزمون نظریه ذهن، پرسشنامه وسواس- اجباری مادزلی، افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. بین 2 گروه در متغیر های خطای درجاماندگی، خطای کل، جهت یابی، کنترل ذهنی، تکرار ارقام، حافظه بینایی، یادگیری تداعی ها و نظریه ذهن تفاوت معنی دار وجود داشت. اما در متغیرهای اطلاعات شخصی و عمومی و حافظه منطقی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به نشانگان اختلال وسواسی- اجباری بدون علایم افسردگی، نقص هایی در عملکردهای شناختی و نظریه ذهن دارند.
    کلید واژگان: عملکرد شناختی, نوروپسیکولوژی, نظریه ذهن, وسواس
    Yazdan Movahhedi, Mojtaba Khodadadi, Reza Mohammadzadegan
    People with obsessive compulsive behaviors typically occur suffer. The present study compared cognitive functioning and theory of mind in people with symptoms of obsessive - compulsive disorder and their normal people. The study sample was male students in Tabriz University in the academic year 2013-14. The sample consisted of 35 individuals with symptoms of obsessive - compulsive disorder and 35 normal subjects. Tools used in this study were the Wisconsin Test، Wechsler Memory Test، Theory of Mind Inventory، Compulsive Inventory، Beck Depression Inventory and a structured clinical interview. Data were analyzed using multivariate analysis. Between two groups of variables Drjamandgy error، total error، orientation، mental control، digit span، visual memory، learning Tdayha and theory of mind، there was significant difference. However، Personal Information and Public variables and logical memory، there was no significant difference between groups. The results showed that people with symptoms of obsessive - compulsive disorder without symptoms of depression، there are shortcomings in cognitive functioning and theory of mind.
    Keywords: cognitive function, neuropsychology, theory of mind, obsessed
  • محمدرضا فیضی درخشی، مجتبی خدادادی *، یزدان موحدی، اسماعیل احمدی
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سوگیری توجه در پردازش شناختی واژه های خنثی و عاطفی با استفاده از آزمون استروپ معنایی در دانشجویان انجام شده است.
    روش
    تعداد 50 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به صورت تصادفی انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک به آزمون استروپ معنایی پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون T گروه های مستقل و T گروه های وابسته انجام شد.
    نتایج
    میانگین درصد پاسخ های صحیح نمونه (دختران و پسران) در واژه های عاطفی کمتر از واژه های خنثی بوده. تفاوت بین میانگین درصد پاسخ های خطای نمونه در واژه های خنثی و عاطفی معنادار نبود. بین میانگین درصد بدون پاسخ نمونه برای واژه های خنثی و عاطفی در سطح 001/0 تفاوت معنادار است. بین میانگین زمان پاسخ نمونه برای واژه های خنثی و عاطفی در سطح 05/0 تفاوت معنادار است. از سویی، بین میانگین درصد پاسخ های صحیح پسران در واژه های خنثی و عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد اما برای دختران در سطح 05/0 تفاوت معنادار بود. تفاوت بین میانگین زمان پاسخ واژه های خنثی و عاطفی در سطح 001/0 برای هر دو جنس معنادار بود
    کلید واژگان: سوگیری ادراکی, پردازش شناختی, آزمون استروپ معنایی
    Mohammad Reza Faizi Derakhshi, Mojtaba Khodadadi *
    Objective
    This aim of this study was to assessment of attention bias in the cognitive processing of neutral and emotional words, using Stroop's semantic test on students.
    Method
    50 students from Tabriz University were selected randomly and in addition to the demographic information, they responded to the Stroop's semantic test. Data analysis was done using descriptive statistics, independent groups T-test and paired groups T-test.
    Results
    The mean percentages of correct responses in the sample (boys and girls) in emotional words were lower than neutral words. The mean percentage of incorrect responses in the sample in neutral and emotional words was not significant. There were significant differences in neutral and emotional words between the mean percentages of without respondent in the sample in 0/001. There were significant differences in mean percentages of responses in the sample between the neutral and emotional words in 0/005. On the one hand, there were not significant differences in mean percentages of correct responses in boys in neutral and emotional words but for the girls there were significant differences in0/005. For both sex, there were significant differences in mean response time between neutral and emotional words in 0/001
    Keywords: perceptual bias, cognitive processing, Stroop\'s semantic test
  • ندا نظربلند، پرویز آزادفلاح، علی فتحی آشتیانی، حسن عشایری، مجتبی خدادادی
    مقدمه
    در مطالعه حاضر بر پایه تعریف «گری» از رگه شخصیتی زودانگیختگی و با اتخاذ رویکردی شناختی- عصبی، تاثیرات این رگه برعملکرد حافظه کاری و برانگیختگی قشری پیشانی مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش
    ابتدا 793 دختر دانشجوی 18 تا 28 ساله، مقیاس شخصیتی آیزنک و مقیاس بازداری/ روی آوری کارور و وایت را تکمیل نمودند و با توجه به نمرات شان در کرانه های بالایی و پایینی ابعاد برون گردی و نوروزگرایی به دو گروه 15 نفره رگه زودانگیختگی بالا (نوروزگرا / برون گرد) و رگه زودانگیختگی پایین (پایدار هیجانی/ درون‎گرد) اختصاص یافتند. در مرحله بعدی این دو گروه تکالیف حافظه کاری 1-back و PASAT و فراخنای ارقام (مستقیم و معکوس) را اجرا نمودند. نمره های نهایی آنها در این تکالیف به عنوان شاخص عملکرد حافظه کاری و میانگین فعالیت آلفای قشریEEG آنها در حین انجام تکلیف 1-back، به عنوان شاخص برانگیختگی قشری ثبت گردید. نتایج با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل مورد مقایسه واقع شد.
    یافته ها
    براساس یافته های این مطالعه، عملکرد دو گروه در تکالیف حافظه کاری تفاوت معناداری نداشت؛ در حالی که زمان واکنش آزمودنی های زودانگیخته در پاسخ گویی به تکالیف کمتر و تعداد خطاهای آنها بیشتر بود. نتایج بررسی برانگیختگی قشری نشان داد که آزمودنی های زودانگیخته، در حین انجام تکلیف حافظه کاری، برانگیختگی قشری بیشتری را در قشر پیشانی چپ تجربه نمودند.
    نتیجه گیری
    علیرغم تلاش مغزی بیشتر آزمودنی های زودانگیخته بالا در هنگام فعالیت حافظه کاری، نتایج عملکرد این حافظه در آزمودنی های زودانگیخته بالا و پایین تفاوتی ندارد. عملکرد تکانشی گروه زودانگیخته با شتاب بیشتر و دقت کمتر در انجام تکلیف حافظه کاری مشخص می گردد.
    کلید واژگان: زودانگیختگی, حافظه کاری, برانگیختگی قشری, امواج آلفا
    Neda Nazarboland, Parviz Azadfallah, Ali Fathi-Ashtiani, Hassan Ashayeri, Mojtaba Khodadadi
    Introduction
    This study was conducted on Gray’s description of the impulsivity trait and its impact on working memory performance and cortical arousal of the frontal cortex with a cognitive neurological approach.
    Method
    At first, 793 female students who were 18–28 years old completed the Eysenck Personality Questionnaire and the Carver and White’s Approach/Avoidance scale. Based on their scores, they were divided into a group of 15 subjects whose scores were in the upper distribution of Neuroticism and Extraversion (N+E+) and another group of 15 subjects whose scores were in the lower distribution of those dimensions (N-E-). They then performed a package of working memory tasks, including 1-back, Paced Auditory Serial Adding Test (PASAT), and forward and backward Digit Span. The total scores in each task were used as an indicator of working memory performance, and EEG alpha oscillations during the 1-back task were used as a cortical arousal index. Data were analyzed using t-tests for independent samples.
    Results
    The results revealed that the groups had no significant differences in working memory performance, but impulsive subjects performed the tasks with less reaction time and with more errors. The results of alpha activity showed that impulsive subjects experienced higher left frontal cortical arousal during the task.
    Conclusion
    In spite of impulsive subjects’ higher mental efforts, their working memory performance was not significantly different than low impulsivity subjects. The careless and hasty performances of high impulsivity subjects in working memory tasks might be due to their impulsive characteristics.
سامانه نویسندگان
  • دکتر مجتبی خدادادی
    دکتر مجتبی خدادادی
    (1399) دکتری علوم اعصاب شناختی، دانشگاه تبریز
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال