n. mikaeili
-
زمینه و هدف
مشکلات سلامت روان کودکان و نوجوانان یکی از دغدغه های جوامع امروزی و مورد توجه محققان بسیاری است و عوامل مختلفی در شکل گیری و ظهور آن نقش دارند که یکی از آنها مسائل شغلی والدین است. فرسودگی شغلی و ناامنی شغلی، دو نمونه از مسائل شغلی با تبعات روانی و جسمی برای مشاغل پرچالشی از جمله پرستاری است که می تواند بر جنبه هایی از زندگی آنها، از جمله سلامت روان فرزندان شان تاثیر منفی بگذارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش فرسودگی شغلی و ناامنی شغلی پرستاران در پیش بینی مشکلات هیجانی- رفتاری فرزندان آنها انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود که روی 200 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر ساری در سال های 1400 و 1401 که دارای فرزند 12-4 ساله بودند، انجام شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های فرسودگی شغلی ماسلاچ (1981)، امنیت شغلی نیسی و همکاران (1379) و مقیاس توانایی ها و مشکلات کودکان گودمن (1997) بود. داده های به دست آمده به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج همبستگی پیرسون، ارتباط معنی داری را بین متغیرهای فرسودگی شغلی) 0/354= (r و ناامنی شغلی (0/412=r) پرستاران با مشکلات هیجانی- رفتاری فرزندانشان، نشان داد (0/05>p). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام، فقدان موفقیت فردی (0/37=β) و خستگی عاطفی (0/31=β) از مولفه های فرسودگی شغلی؛ و عدم رضایت شغلی (0/28=β) و نداشتن شغل مناسب (0/21=β) از مولفه های ناامنی شغلی، در پیش بینی مشکلات هیجانی- رفتاری فرزندان پرستاران، نقش تعیین کننده داشتند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد می توان با تامین امنیت شغلی و تغییراتی در جهت تعدیل فشار شغلی روی پرستاران گامی در جهت کاستن مشکلات شغلی پرستاران و در نتیجه افزایش سلامت روان فرزندان آنان برداشت. همچنین پیشنهاد می گردد با ارائه خدمات روانشناختی و آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهزیستی پرستاران و خانواده هایشان کمک کرد.
کلید واژگان: فرسودگی شغلی, ناامنی شغلی, مشکلات هیجانی- رفتاری, پرستاران, سلامت کودکBackgroundThe problem of mental health in children and adolescents is one of the concerns of modern societies and is of interest to many researchers. Many different factors play a role in its formation and manifestation, one of them is the occupational issues of the parents. Job burnout and job insecurity are two examples of employment issues that have psychological and physical consequences for difficult jobs, including nursing, which can negatively affect aspects of their lives, including their children’s mental health. Therefore, this study was conducted to investigate the role of nurses' job burnout and job insecurity in predicting the emotional-behavioral problems of their children.
MethodsThe present study was descriptive and correlational. A total of 200 nurses working in hospitals of Sari in 2022 and 2023 with 4 to 12-year-old children were studied using convenience sampling method. The data collection tools were Maslach's job burnout questionnaire (1981), Nisi et al.'s job security questionnaire (1379), and Goodman's strengths and difficulties questionnaire (1997). The obtained data were analyzed using Pearson's correlation coefficient and regression analysis using the SPSS-22 software.
ResultsPearson correlation results showed that nurses’ job burnout (r=0.354) and job insecurity (r=0.412) were positively related to their children's emotional and behavioral problems (p<0.05). Based on the results of stepwise multivariate regression analysis, lack of personal accomplishment =β) 0.37) and emotional exhaustion =β) 0.31) as the components of job burnout; and lack of job satisfaction=β) 0.28) and not having a suitable job =β) 0.21) as the components of job insecurity were instrumental in predicting emotional and behavioral problems in nurses' children.
ConclusionAccording to the results, ensuring job security and adjusting job burden for nurses can be an effective measure to reduce work-related problems for nurses and improve the mental health of their children. It is also proposed to improve the mental health of nurses and their families through the provision of psychological services and life skills training
Keywords: Job Burnout, Job Insecurity, Emotional-Behavioral, Problems, Nurses, Child Health -
Aims
This study aimed to provide a causal model of personality traits and meaning in life with post-traumatic growth, with a mediating role of psychological resilience in veterans.
Instrument & MethodsThe method of this research is descriptive-correlational. Data analysis is done through path analysis and structural equations. The statistical population of the study was all veterans under the support of the Sabzevar Martyr Foundation in 2021 and 320 subjects were selected as a sample. To collect data, the post-traumatic growth inventory, the brief HEXACO inventory, the meaning in life questionnaire, and the Connor-Davidson resilience scale were used. All data analyzes were performed by SPSS 24 and LISREL 8.8 software.
FindingsThe proposed model had a good fit (GFI: 0.86, CFI: 0.92). Also, personality traits and meaning in life, directly and indirectly, affected post-traumatic growth.
ConclusionThis model can be a good model for identifying the factors involved in the post-traumatic growth of veterans and the results of this study can be used for planning to increase post-traumatic growth.
Keywords: Post-Traumatic Growth, Hexaco Personality Traits, Meaning in Life, Resilience -
زمینه و هدف :
نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان، با سطح پایین بهزیستی معنوی همراه است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با اجتناب تجربی انجام شد.
مواد و روش هادر این پژوهش توصیفی، تعداد 200 نفر جانباز مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه که در سال 1399 در بیمارستان روان پزشکی ایثار اردبیل بستری و تحت درمان بودند، به عنوان نمونه هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی معنوی Paloutzian و Ellison، پرسش نامه پذیرش و عمل II Bond و همکاران و مقیاس خودکارآمدی Sherer و Maddux استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هابرطبق نتایج، رابطه علی بین اجتناب تجربی، خودکارآمدی و بهزیستی معنوی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد. اجتناب تجربی (26/0-=β، 001/0>P) و خودکارآمدی (69/0=β، 001/0>P) بر بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس از سانحه اثر مستقیم دشت. هم چنین اجتناب تجربی از طریق خودکارآمدی بر بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه تاثیر غیرمستقیم داشت (504/0=β، 001/0>P).
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج نشان داد اجتناب تجربی به طور مستقیم و غیرمستقیم و با میانجی گری خودکارآمدی در میزان بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقش دارند. برگزاری کارگاه های آموزشی جهت کاهش اجتناب تجربی و افزایش خودکارآمدی و آگاه سازی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از اثرات بهزیستی معنوی بر کیفیت زندگی آن ها پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: جانباز, معنویت, اجتناب تجربی, خودکارآمدی, اختلال استرس پس از سانحهBackground and ObjectivesPost-traumatic stress disorder in veterans is associated with low levels of spiritual well-being. Therefore, the present study aimed to determine the mediating role of self-efficacy in the relationship between spiritual well-being of veterans with post-traumatic stress disorder and experimental avoidance.
Materials and MethodsIn this descriptive study, 200 veterans with post-traumatic stress disorder, who were hospitalized and treated in Isar Psychiatric Hospital in Ardabil in 2020, were selected as a purposive sample and examined. Paloutzian and Ellisonchr('39')s Spiritual Well-being Questionnaire, Acceptance and Action Questionnaire-Second Version of Bond et al.-, and the Sherer and Maddux Self-Efficacy Questionnaire were used to collect data. Data were analyzed using structural equation modeling.
ResultsBased on the results, the causal model of the relationship between experimental avoidance, self-efficacy, and spiritual well-being in veterans with post-traumatic stress disorder was confirmed based on various fitting indicators. Experimental avoidance (β=-0.26, p<0.001) and self-efficacy (β=0.69, p<0.001) had a direct effect on the spiritual well-being of veterans with stress disorder. Also, experimental avoidance through self-efficacy had an indirect effect on the spiritual well-being of veterans with post-traumatic stress disorder (β=0.504, p<0.001).
ConclusionIn general, the results showed that experimental avoidance directly and indirectly and mediated by self-efficacy play a role in the level of spiritual well-being of veterans with post-traumatic stress disorder. It is recommended to hold training workshops to reduce experimental avoidance and increase self-efficacy and awareness of veterans with post-traumatic stress disorder of the effects of spiritual well-being on their quality of life.
Keywords: Veteran, Spirituality, Experimental avoidance, Self-efficacy, Post-traumatic stress disorder -
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی رفتاری و سرشت و منش در پیش بینی سایکوپاتی در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 97 دانش آموز دبیرستانی دارای نشانه اختلال سلوک بود که از بین 640 دانش آموز که در سال تحصیلی 95- 96 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده بودند، انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اختلال سلوک شهریوری و همکاران، سایکوپاتی لینام و همکاران، سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت و سرشت و منش کلونینجر و شوارکیک استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که سایکوپاتی با نوجویی و سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت و با آسیب پرهیزی، خودراهبری، همکاری و سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی دارد (01/0>P). نتایج نشان داد که نوجویی از سرشت و سایق از ابعاد سیستم فعال ساز رفتاری می توانند سایکوپاتی را در دانش آموزان دارای اختلال سلوک پیش بینی نمایند. به نظر می رسد در دانش آموزان دارای اختلال سلوک هرچه سیستم فعال سازی فعال تر باشد و این افراد به دنبال نوجویی و ریسک بیشتر باشند سایکوپاتی بالاتری از خود نشان می دهند.
کلید واژگان: سرشت, منش, سیستم های مغزی رفتاری, سایکوپاتی, اختلال سلوکThe aim of this study was to investigate the role of brain/behavioral systems and temperament and character in predicting psychopathy in students with conduct disorder. This study was correlational and the sample consisted of 600 high school students during the 2016-2017 academic year who were enrolled in high schools in Ardabil and were selected through cluster random sampling. Then, among these participants, 105 students who had a cut-off point on the conduct disorder scale of more than 70 were selected. Finally, the data of 97 participants who had completely answered the questionnaires were entered into SPSS, Ver. 21. To collect data, questionnaires of Conduct Disorder Questionnaire developed by Shahrivari et al., Psychopathy of Lynam et al., Brain/Behavioral Systems Inventory of White and Carver, and the Temperament and Character Inventory of Cloninger were used. The collected data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis. The results showed that the psychopathy has positive correlation with components of novelty seeking and BAS (p < .01) but it has negative correlation with components of harm avoidance, self-directiveness, cooperativeness and BIS (p < .01). The results of regression showed that novelty seeking, temperament, and BAS can predict the psychopathy in students with conduct disorder. It seems that in students with conduct disorder symptoms, the more active the activation system is, the more those cases are looking for innovation and risk.
Keywords: temperament, character, behavioral, Brain systems, psychopathy, conduct disorder -
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش فرهنگ سازمانی مدرسه و خودتنظیمی در پیش بینی انگیزه پیشرفت دانش آموزان انجام گرفت. این پژوهش به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شهرستان پارس آباد در سال تحصیلی 94-1395 بود (1532N=). تعداد 120 نفر با روش نمونه گیری تصادفی-خوشه ایانتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرهنگ مدرسه، خود تنظیمی و انگیزه پیشرفت استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت با مولفه های فرهنگ سازمانی مدرسه (روابط دانش آموزان و معلمان (44/0=r)، فرصت های آموزشی (49/0=r) و انتظارات هنجاری (37/0=r)وهمچنین خودتنظیمی (61/0=r) رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0 p<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دادکه 39 درصد از کل واریانس انگیزه پیشرفت به وسیله فرهنگ سازمانی مدرسه و 37 درصد به وسیله خودتنظیمی تبیین می شود. این نتایج ضرورت توجه جدی برنامه ریزان، مشاوران و مسئولین امر به موضوع انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را نشان می دهد.کلید واژگان: فرهنگ سازمانی مدرسه, خود تنظیمی, انگیزه پیشرفتThe aim of this research was to study the role of school organizational culture and self-regulation in anticipating achievement motivation of students. The research method was descriptive by correlation coefficients. The population was all the high school students in Parsabad city in academic year of 1394-1395 (N = 1532). The sample included 120 students who were selected by random cluster sampling. The school culture questionnaire, self-regulation questionnaire and achievement motivation questionnaire were used to collect the data. The data were analyzed by correlation coefficients of Pearson and multiple regression. The results showed that there was a significant positive relationship between achievement motivation with school organizational culture components of therelationship between students and teachers (r = 0.44), didactic occasions (r = 0.49), expectations (r = 0.37) and self-regulation (p >0.01(. The results of regression analyses showed that 39% of all the variance of achievement motivation was predicted by school organizational culture and 37% of it was determined by self-regulation. These results have some suggestions to counselors, managers and all education system agents to obviate psychical and educational problems of the students and also for advancement of their achievement motivation.Keywords: School organizational culture, Self-regulation, Achievement motivation
-
مقدمههدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی نوروفیدبک بر عدم تقارن امواج آلفا در قطعه پیشانی، عملکردهای اجرایی و علائم بیماران مبتلا به اختلال افسردگی بود.روشاین پژوهش از نوع آزمایشی کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل افراد مراجعه کننده در فاصله زمانی 5 ماهه به درمانگاه روانپزشکی مرکز بهداشت شهر تبریز که مبتلا به اختلال افسردگی تشخیص داده شده اند، بود. از این بین نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت 10 هفته (هر هفته دو جلسه 30 دقیقه ای) درمان نوروفیدبک و گروه کنترل تحت نوروفیدبک غیر واقعی (پلاسیبو) قرار گرفتند و سپس در لیست انتظار جای گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها حاصله از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که نوروفیدبک منجر به افزایش فعالیت آلفای نیم کره چپ، کاهش فعالیت آلفای نیم کره راست، افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش علایم افسردگی در مرحله پس آزمون شد. توجه انتخابی تغییری در پس آزمون نداشت، اما در مرحله پیگیری تغییرات معنی دار بود.نتیجه گیریبر اساس این نتایج درمان نوروفیدبک در اصلاح ناقرینگی امواج آلفای ناحیه ی پیشانی و بهبود توجه انتخابی و علایم افسردگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی موثر می باشد.کلید واژگان: نوروفیدبک, ناقرینگی الگوی فعالیت امواج آلفا در قطعه پیشانی, عملکردهای اجرایی, افسردگیIntroductionThe aim of this research was to study the ffectiveness of the neurofeedback therapy for improvement of the frontal alpha asymmetry, executive functioning and symptoms severity in depressed patients.MethodThe study conducted with a randomized control trial design with pretest- posttest and follow- up plan. The study population included the referred persons to the psychiatry section of the Tabriz Hygiene Center with depression disorder diagnosis during a 5 months interval. Among these 30 patients were selected and randomly divided to experimental and control groups (n=15). The experimental group received 20 neurofeedback training sessions, whereas the control group received unreal neurofeedback training (placebo). The collected data were analyzed by a MANCOVA analysis.ResultsIncreased activity of the left hemisphere, decreased activity of the right hemisphere, as well as, increased cognitive flexibility and decreased depression severity in the post-test stage were evident. A significant selective attention change was revealed in the follow-up stage as well.ConclusionAccording to the results on this research, neurofeedback could be an effective intervention to modify the asymmeric frontal alpha activity and improvement of the selective attention and depression symptoms in depressed patients.Keywords: neurofeedback, alpha waves, frontal lobe, executive function, depression
-
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 46 (تابستان 1397)، صص 121 -136هدفپژوهش های مختلفی در خصوص اثربخشی درمان های روان شناختی بر درمان اعتیاد و کاهش عوارض طولانی مدت آن انجام شده است. این مطالعه با هدف تجمیع و ترکیب نتایج مطالعات قبلی و برآورد میزان اثربخشی این درمان ها در پیشگیری از عود اعتیاد به روش فراتحلیل انجام شد.روشاین مطالعه به روش فراتحلیل بر روی مقالات منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی SID، Magiran و Irandoc بدون محدودیت زمانی انجام گرفت. پس از جستجو، غربالگری و ارزیابی کیفیت مقالات و اعمال معیارهای ورود و خروج پژوهش انجام گرفت. در جستجوی اولیه، تعداد 4292 مقاله استخراج شد که پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی عنوان و چکیده، 31 مقاله برگزیده شد. پس از بررسی متن کامل مقالات در نهایت تعداد 19 مقاله شرایط لازم برای شرکت در فراتحلیل را دارا بودند. تحلیل آماری بر روی داده های حاصله با استفاده از نرم افزار STATA (نسخه 11) انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از Pooled RD نتایج استخراج شده و از فرمان metan در نرم افزار استفاده شد.یافته هادر جستجوی اولیه، تعداد 4292 مقاله استخراج شد که پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی عنوان و چکیده، 31 مقاله برگزیده شد. پس از بررسی متن کامل مقالات در نهایت تعداد 19 مقاله شرایط لازم برای شرکت در فراتحلیل را دارا بودند. فراتحلیل انجام شده بر روی مطالعات نشانگر اثربخشی معنادار درمان های روان شناختی بر پیشگیری از عود اعتیاد می باشد.نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی درمان های روان شناختی در پیشگیری از عود اعتیاد لازم است سیاست گذاران توجه بیشتری به این موضوع مبذول نموده و با ارائه آموزش های لازم به روان شناسان مراکز درمان اعتیاد، زمینه کاربست این تمرین ها را فراهم آورند.کلید واژگان: اعتیاد, درمان روانشناختی, پیشگیری از عود, فراتحلیلObjectiveDifferent studies have been carried out on the effectiveness of psychological therapies in the treatment of addiction and reduction of its long-term complications. This study aimed to aggregate and combine the results of previous studies and to estimate the effectiveness of these therapies in the relapse prevention of drug addiction through meta-analysis method.MethodThis meta-analysis was conducted on the published articles in the databases of Sid, Magiran, and Irandoc. After searching, the screening and assessment of the quality of articles were conducted and the inclusion and exclusion criteria were applied. In the initial search, the number of 4292 articles was extracted. After the removal of duplicates and evaluation of the titles and abstracts, 31 articles were selected. Then, the full texts of articles were reviewed and 19 articles were finally recognized eligible for inclusion in the meta-analysis. The statistical analysis of the obtained data was carried out using STATA (Version 11). Pooled RD extracted from results and Metan command were used to analyze the data.ResultsThe meta-analysis conducted on studies indicates the significant effectiveness of psychological-based therapy in addiction relapse prevention.ConclusionRegarding the effectiveness of psychological-based therapies in addiction relapse prevention, policy-makers should pay more attention to this issue and provide the foundation for the application of exercises by providing the necessary training to psychologists of addiction treatment centers.Keywords: addiction, psychological treatment, relapse prevention, meta analysis
-
نشریه مراقبت سرطان، پیاپی 1 (بهار 1401)، صص 15 -23مقدمه
از جمله مداخلات دردناک درمانی که در بیماران مبتلا به سرطان مورد استفاده قرار می گیرد، شیمی درمانی است. هدف مطالعه مقایسه دو تکنیک انحراف فکر دیداری (تماشای کارتون) و ذهنی (ساخت حباب) در کاهش درد ناشی از شیمی درمانی در کودکان مبتلا به سرطان بود.
روشروش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان بوعلی شهر اردبیل می باشد. نمونه پژوهش 48 نفر بود، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (16 نفر گروه ساخت حباب، 16 نفر گروه تماشای کارتون و 16 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار سنجش درد اوشر و به منظور ایجاد انحراف فکر از یک اسباب بازی حباب ساز و سی دی فیلم های کارتونی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس یک متغیری تحلیل شدند.
یافته هانتایج آزمون توکی نشان می دهد که در درد میانگین نمرات «گروه ساخت حباب از گروه تماشای کارتون» و میانگین نمرات «هر دو گروه آزمایش از گروه گواه» به طور معناداری بیشتر است (0/05>P). این نتایج به این معنی است که تماشای کارتون و ساخت حباب به کاهش احساس درد توسط کودک در حین شیمی درمانی کمک می کند. همچنین این نتایج نشان می دهد که روش ساخت حباب بیشتر از روش تماشای کارتون به کاهش احساس درد در کودک در حین شیمی درمانی کمک نموده است (0/01>P).
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج نشان داد که روش انحراف فکر از جمله مداخلات غیر دارویی موثر در تسکین درد می باشد. این روش علاوه بر این که نسبت به روش های دارویی کم یا حتی بدون عارضه است، کم هزینه نیز می باشد. اثرات مخرب جسمی و روانی نیز برای کودک ندارد، کاربرد راحتی داشته نیاز به آموزش کمتری دارد و زمان زیادی نیز جهت اجرا برای کودک ندارد و مهمتر این که برای کودکان بسیار جذاب می باشد و با استفاده از این روش کودک درک کمتری از درد خواهد داشت. در نهایت یافته های پژوهش حاضر امکان استفاده از روش های انحراف فکر را به عنوان درمان های غیر دارویی موثر برای کاهش درد در بخش های مختلف بیمارستانی مطرح می سازد.
کلید واژگان: تکنیک های انحراف فکر, کودکان مبتلا به سرطان, شیمی درمانی, کاهش دردIntroductionThe purpose of the present study was to compare the influence of the two techniques of distraction through watching a cartoon and bubble manufacturing /producing on chemotherapy pain reduction in children suffering from cancer.
MethodThe method of the study was pretest and post test experimentation with the control group. The study population included all children with cancer hospitalized in Buali hospital in Ardabil. The subjects were selected through convenience sampling method and were randomly placed in three groups (16 in distraction group watching a cartoon, 16 in bubble manufacturing and 16 in the control group).To collect the data, the Oucher pain tools and fur the more, to create distraction a bubble manufacturing tool and a cartoon CD were used. To analyze the research hypotheses, ANOVA was applied.
ResultsToki test results show that the average score of pain " making bubbles from the group watching cartoons," and mean scores of "both experimental groups in witness group" was significantly higher (p
ConclusionGenerally the results showed that the distraction includes none pharmacologic interventions are effective in pain relief. In addition this method has the little or even no complications than medicinal methods, and also has low cost. This method has no physical and psychological devastating effects for children, has easy application, requires less training and does not need a lot of time to execute for kids and more importantly is that this method is attractive to children and by using this children will have less perceived of pain. Finally the findings of this study suggest that the possibility of using distraction methods as effective non- Pharmaceutical treatments in different parts of the hospital will help to reduce pain.
Keywords: Distraction Techniques, Children Suffering from Cancer, Chemotherapy, Pain Decrease -
فصلنامه راهور، پیاپی 27 (پاییز 1393)، صص 73 -95
هدف اصلی این مطالعه شناخت نقش ایمنی وسایل نقلیه سنگین در تصادفات شبکه های درون شهری است. این تحقیق با روش توصیفی- پیمایشی وسلسله مراتبی با استفاده ازسه جامعه آماری ش
کلید واژگان: وسایل نقلیه سنگین, حوادث ترافیکی, شبکه های درون شهری, عامل انسانی, ایمنی, تصادفاتThe main cause of deaths in many cities of our country are heavy vehicles. These accidents impose economic and social burden. Vehicle safety is multi – facet. In addition to affected factors of human, car and environment, it is also affected by industrial needs, management policies and law enforcement. Therefore, the main aim of this study is recognizing the role of safety of heavy freight vehicles in urban networks. This study is conducted by descriptive and hierarchical method and using driving accident map, specialists of accidents and traffic and heavy vehicle drivers. This study is library research and used questionnaire and analyzed by alpha cronbach and expert choice software. The results showed that lack of technical checkup and in efficiency of vehicle with the %31.5 and weight of 0.315, technical malfunction (such as lighting system, gear and tires’) %31.3 with the relative weight of 0.313 and mechanical features such as (accelerating, braking and brake – line length) with %2.9 and relative weight of 0.27 had more effect on accidents. The mechanical features (length, with and height with 0.35 percent had lowest effect in accident occurring.
Keywords: Heavy Vehicles, traffic accidents, Urban Networks, human factors, Safety, Accidents
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.