nahid azizi
-
زمینه و هدف
شخصیت پردازی یکی از مولفه های اصلی داستانسرایی است. شخصیت ، مجموعه ای از ویژگیهاست که موجودیت یک شخص را در داستان میسازد و مخاطبان در برخورد با آن شخص در مقاطع گوناگون داستان، انتظار دارند که همان ویژگیها را در آن شخص بازبینند. بنابراین شخصیت پردازی، هنر تصویر کردن ویژگیها و منش اشخاص دخیل در داستان است به گونه ای که منتظره و باورپذیر باشددر این مقاله تلاش میشود شخصیت پردازی در خسرو و شیرین نظامی و شیرین و فرهاد وحشی بافقی مقایسه شود و شباهتها و تفاوتهای نگاه و سلایق این دو شاعر در حوزه شخصیت پردازی تبیین شود.
روش تحقیق:
این پژوهش، جنبه تطبیقی دارد و بر اساس تطبیق خسرو و شیرین نظامی و شیرین و فرهاد وحشی بافقی در حوزه شیوه های شخصیت پردازی، پیریزی شده است. بحثها به شیوه ترکیبی از توصیف و تحلیل ارائه میشوند.
یافته هایافته های این پژوهش، گویای آن است که هرچند مباحث نظری مربوط به حوزه شخصیت پردازی، جدید هستند و از زمان مواجهه ادبیات فارسی و ادبیات غرب در دوره معاصر، در ایران رایج شده اند، اما دو شاعر بزرگ پارسیگو، نظامی گنجوی و وحشی بافقی با تکیه بر نبوغ خویش در سطحی مناسب به شخصیت پردازی پرداخته اند.
نتیجهنظامی در حقیقت تاریخنامه زندگانی و پادشاهی خسرو پرویز را سروده است هرچند که جنبه های عاشقانه آن را هم برجسته کرده است. شخصیت اصلی منظومه او، خسرو است و سپس شیرین و دیگر شخصیتها که تعداشان نیز بسیار است، برخی جنبه فرعی دارند و برخی هم سیاهی لشکرند. در مقابل، وحشی، برشی از یک داستان بزرگتر را برگزیده و به تبع این گزینش، شخصیتها را نیز گزینش کرده است. تعداد شخصیتها در منظومه وحشی در حداقل ممکن است.شخصیتها در منظومه نظامی به سبب آنکه در بطن یک متن تاریخی عمل میکنند، فردیت بیشتر دارند و در منظومه وحشی، جنبه نوعی شخصیتها که تعدادشان نیز اندک است، چشمگیرتر است و حتی فرهاد را میتوان کمابیش شخصیتی نمادین و در عین حال، ازلی انگاشت. شخصیتهای منظومه نظامی، کنش بیشتر دارند اما شخصیتهای منظومه وحشی بیشتر شبیه افراد حاضر در تابلوی نقاشی هستند که ساکت و ساکنند و شاعر در کنار این تابلو ایستاده و درباره افراد حاضر در آن، نقالی میکند.
کلید واژگان: نظامی گنجوی, وحشی بافقی, خسرو و شیرین, شیرین و فرهاد, شخصیت پردازی, داستانJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 103, 2024, PP 33 -53BACKGROUND AND OBJECTIVESCharacterization is one of the main components of storytelling. Character is a set of characteristics that make up the existence of a person in the story, and the audience expects to see the same characteristics in that person when dealing with that person at different stages of the story. Therefore, characterization is the art of portraying the characteristics and character of the people involved in the story in such a way that it is expected and believable. In this article, an attempt is made to compare the characterization in Khosrow and Shirin Nizami and Shirin and Farhad Vahashi Bafghi, and the similarities and differences of the views and tastes of these two poets in The field of characterization should be explained.
METHODOLOGYThis research has a comparative aspect and is based on the comparison of Khosrow and Shirin Nizami and Shirin and Farhad Vahshi Bafghi in the field of characterization methods. Discussions are presented in a combination of description and analysis.
FINDINGSThe findings of this research show that although the theoretical discussions related to the field of characterization are new and have become common in Iran since the encounter between Persian literature and Western literature in the contemporary period, two great Parsigo poets, Nizami Ganjavi and Vahsih Bafghi with Relying on their ingenuity, they have done characterization at an appropriate level.
CONCLUSIONNizami actually wrote the history of Khosrow Parvez"s life and reign, although he highlighted its romantic aspects as well. The main character of his poem is Khosrow, followed by Shirin and other characters, who are also numerous, some of them have secondary aspects and some of them are black. On the other hand, Vashvih has chosen a section of a bigger story and according to this choice, he has also chosen the characters. The number of characters in the wild system is as minimal as possible. The characters in the military system have more individuality due to the fact that they act in the heart of a historical text, and in the wild system, the aspect of the type of characters, whose number is also small, is more impressive, and even Farhad can be more or less He considered a symbolic and at the same time eternal character. The characters of the military system have more action, but the characters of the wild system are more like the people in the painting, who are quiet and still, and the poet is standing next to this painting and is talking about the people in it.
Keywords: Nezami Ganjavi, Vahshi Bafghi, Khosro, Shirin, Farhad, Characterization, Story -
زمینه و هدف
بیدل دهلوی، شاعر بزرگ پارسیگوی هند در نیمه دوم قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری بود. او را از قله های سبک هندی در شعر فارسی و از برجسته ترین شاعران تمام تاریخ ادب فارسی دانسته اند. هرچند که شهرت اصلی بیدل دهلوی به سبب غزلهای اوست، اما مثنویهایش نیز در نوع خود بدیع و ارزشمند است. از بیدل دهلوی، چهار مثنوی عرفان، طور معرفت، محیط اعظم و طلسم حیرت جامانده است که نمونه هایی در خور توجه از سبک هندی اند. مثنوی طلسم حیرت، سفرنامه ای تمثیلی و داستان سفر شاه روح در عوالم آفرینش است. این مثنوی، نمونه ای از زیباییهای بلاغی است و بیدل خود در معرفی مثنوی طلسم حیرت، از یک سو به مشتاقان برجستگی عبارت، انتقاد میکند و از سوی دیگر بر عاشقان حسن معانی خرده میگیرد و مثنوی طلسم حیرت را مجمع هر دو سوی حسن عبارت و معنی معرفی میکند و از خوانندگان تقاضا میکند در مطالعه این مثنوی، به زیباییهای هر دو لایه سخن وی توجه نمایند. از این رو توجه به زیبایی شناسی مثنوی مذکور از دید علم بلاغت، یکی از خواسته های خود بیدل دهلوی است. در مقاله حاضر تلاش بر آن است که زیباشناسی مثنوی طلسم حیرت بر اساس مبحث بلاغت استفهام در سه ساحت مقاصد استفهام، ادوات استفهام و ساختارهای سلبی و ایجابی استفهام تبیین گردد.
روش تحقیق:
روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از دو روش تحلیلی و توصیفی و مبتنی بر نتایج بسامدی و آماری است. ابتدا به توصیف دانش معانی و به طور ویژه مقوله بلاغت استفهام پرداخته میشود و سپس مصداقهای این پدیده در مثنوی طور حیرت تحلیل میگردد. اساس کار نیز مثنوی طلسم حیرت، سروده بیدل دهلوی است که در جلد سوم از کلیات اشعار این شاعر آمده است.
یافته هابیدل دهلوی در طلسم حیرت از استفهام به صورت بلاغی و در معانی ثانوی انکار، تحذیر، ترغیب، توبیخ، شگفتی، تعظیم و... بهره بسیار برده است. همچنین ادوات استفهام در طلسم حیرت به طرز چشمگیری، توسع معنایی دارند و با مقاصد بلاغی بیدل، همراهند. ساختارهای سلبی و ایجابی نیز به سبب کارکردهای بلاغی، به طرز چشمگیری بر مقاصد و معانی متفاوت با ظاهر خود دلالت دارند.
نتیجهچنان که از یافته های این پژوهش برمی آید، بیدل دهلوی در سروده های خویش و از جمله در طلسم حیرت، به سنجه های دانش معانی و کاربرد کارا و تاثیرگذار این سنجه ها در سروده های خود توجه چشمگیر دارد.
کلید واژگان: بیدل دهلوی, سبک هندی, بلاغت, علم معانی, استفهام, طلسم حیرتJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 102, 2024, PP 25 -44BACKGROUND AND OBJECTIVESBidel e Dehlavi was a great Persian poet of India in the second half of the 11th century and the beginning of the 12th century. He is considered one of the peaks of the Indian style in Persian poetry and one of the most prominent poets in the history of Persian literature. Although Bidel e Dehlavi"s main fame is due to his ghazals, his masnavis are also original and valuable in their own way. From Bidel e Dehlavi, there are four masnavis of Erfan, Toor e Marafat, Mohit e Azam and Telesm e heyrat, which are noteworthy examples of the Indian style. The Masnavi of Talism e heyrat is an allegorical travelogue and the story of King Rooh"s journey in the worlds of creation. In this masnavi, mystical thoughts with complex themes, strange metaphors and allusions are mixed together and imagination, variety of images and creation of new themes are accompanied with great precision and scrutiny. At the same time, this masnavi is an example of rhetorical beauty, and Bidel himself, in introducing the masnavi of Telesm e heyrat, on the one hand, criticizes those who are interested in the prominence of words, and on the other hand criticizes the lovers of good meanings, and the Masnavi of Telesm e heyrat is a combination of both sides. Hasan introduces the wording and meaning and requests the readers to pay attention to the beauty of both layers of his words while studying this Masnavi. Therefore, paying attention to the aesthetics of the mentioned Masnavi from the point of view of the science of rhetoric is one of Bidel e Dehlavi"s own wishes. In the present article, an attempt is made to examine the aesthetics of the Masnavi of the talisman of surprise based on the topic of the rhetoric of Istfam in the science of meanings and to explain the beauties and subtleties of this field.
METHODOLOGYThe research method in this article is a combination of analytical and descriptive methods based on frequency and statistical results. First, the description of the knowledge of meanings and especially the category of interrogative rhetoric is discussed, and then the examples of this phenomenon are analyzed in a surprising way. The basis of the work is the Masnavi of Talisman Hirat, a poem by Bidel e Dehlavi, which is included in the third volume of the general poems of this poet.
FINDINGSBidel e Dehlavi has benefited widely from interrogatives in a rhetorical form and in secondary meanings, and interrogatives in his poetry, including in the masnavi of the spell of astonishment, in various artistic situations such as denial, warning, persuasion, reprimand, surprise, bowing, etc. has been used.
CONCLUSIONThis research shows the special attention of Bidel e Dehlavi to the measures of knowledge of meanings and the efficient and effective use of these measures in his poems. Considering the wide fame of Bidel during his lifetime and his still alive reputation in the Persian-speaking territories outside of Iran, as well as the increasing trend of paying attention to the works of Bidel e Dehlavi in Iran in the last few decades, and considering that the result of the science of semantics and the knowledge of rhetoric, the same attention The audience is a literary work, Bidel"s poetry can be considered full of calculated rhetorical subtleties and semantics.
Keywords: Bidel E Dehlavi, Indian Style, Rhetoric, Science Of Semantics, Questioning, Telesm E Heyrat -
آنه ماری شیمل، پژوهشگر و شرق شناس آلمانی سده حاضر (1922-2003)، در میان فارسی زبانان، عمدتا، به عنوان پژوهشگر عرفان اسلامی (به ویژه مولانا پژوه) معروف و شناخته شده است و جنبه هنرورانه و شاعری وی به دلیل عدم ترجمه نغمه نی به زبان فارسی ناشناخته مانده است. پژوهش پیش رو، در پی آن بوده است تا با روش تحلیلی توصیفی، سبک زبانی و اندیشگی منظومه یاد شده را در انطباق با سبک و سیاق سخنان مولانا تحلیل کرده و از این منظر میزان اثرپذیری شیمل از مولانا را در خلق این منظومه به خواننده بنمایاند. آنچه در این مطالعه و تطبیق به دست آمد به اختصار عبارت از آن بود که: شیمل در ساخت و پرداخت نغمه نی از همه جهات سبکی به جز موسیقی کلام: به واسطه دو زبانه بودن آثار طرفین متاثر از زبان و ذهنیت مولانا بوده است به طوری که حتی نماد و نشانه های مولانا را نیز برای القای مبانی حکمی و عرفانی که بدان ها باور داشته، وام گرفته و تقریبا با همان تصویرها که ساخته و پرداخته مولاناست با مخاطب سخن گفته است. البته، شیمل گاهی نیز جهت بیان عقیده و مقصود، در وجه شبه های معانی حقیقی و مجازی کلمات استعاری یا رمزی خود دست برده و بدین طریق ردپایی هم از استقلال فکری و ادبی از خویش بر جای نهاده است، از همین رو اگر تفاوت یا تمایزی اندک در میان اندیشه های فلسفی عرفانی او در مقایسه با اندیشه های فلسفی عرفانی مولانا دیده شود، از این زاویه است.
کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, سبک شناسی, نغمه نی, آنه ماری شیمل, مولانا جلال الدین محمد بلخیAnne Marie chimmel, a German researcher and orientalist of the present century (1922-2003), is known and recognized among Persian speakers mainly as a researcher of Islamic mysticism (especially Maulana resarcher), and her artistic and poetic side is due to the lack of translation of " Naghmeh Ney" It remains unknown in Persian. The upcoming research has sought to find out the linguistic style and thought of the system with the analytical- descriptive method. It has been analyzed in accordance with the style and context of Rumi's words and in this direction, it shows the reader the extent of Shimel's influence on Rumi's creation of this verse. In short, what was obtained in this study and comparison was that: Shimel was influenced by Rumi's language and mentality in the composition and interpretation of " Naghmeh Ney" from all stylistic aspects - except for The song of the words: due to the bilingual nature of the works of both sides. It has been such that he even borrowed the symbols and signs of Rumi to instill the principles of ruling and mysticism that he believed in, and spoke to the audience with almost the same images that Rumi made and discussed, of course, Shimel also sometimes used to express his opinion and purpose, he gave up his metaphorical or code words in the face of real and figurative meanings and in this way he left a trace of his intellectual and literary independence. Rumi's philosophical/mystical thoughts can be seen from this side.
Keywords: adaptation, stylistics, Naghmeh Ney, AnneMarie Shimel, Maulana Jalaluddin Mohammad Balkhi -
زمینه و هدف
فرم نظم و شکلی است که در بیان محتوای اثر ادبی و هنری به کار میرود. فرم گریزی در شعر، فاصله گرفتن از جلوه ها و اصول نظم و برهم زدن و گسیختن بافت و معنای شعر است. هدف پژوهش حاضر این است که مولفه های فرم گریزی را در غزل پست مدرن بررسی و معرفی کند.
روش مطالعهبرای شناخت پیوند ادبیات در عصرهای گوناگون و میزان تغییرپذیری و تولید انواع قالبها و ناهنجاریهای ادبی، این مطالعه با روش تحلیلی و مقایسه ای انجام شده است. جستار حاضر با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، غزلیات پستمدرن شاعران محمدسعید میرزایی، سیدمهدی موسوی، آزاده بشارتی، وحید نجفی، بهمن انصاری، اصغر معصومی، فاطمه اختصاری و الهام میزبان را بطور موردی بررسی نموده است.
یافته هادر بخش زبانی و ادبی نشانههای غزل پست مدرنیسم در اشعار بشارتی، نجفی، میرزایی، موسوی، اختصاری، انصاری، و میزبان بصورت دستکاری ردیف و قافیه غزل، بکارگیری کلمات خودساخته، نامفهوم و بیگانه، تصویرسازیهای عجیب و بدیع، بیان تخیل و خواسته شاعر، انحراف از قواعد نحوی، آوایی و نوشتاری و دستور زبان فارسی است.
نتیجه گیریشاخصترین شگردهای فرم گریزی در غزل پست مدرن گسیختگیهای آوایی و زبانی، گسیختگیهای تصویری، زبانپریشی، شکستن مرز میان حقیقت و وهم، تغییر ناهنجار قافیه و ردیف و نحو همراه با نوآوری هستند که برای مبارزه با سنت و بیان بهتر و راحتتر مقصود و معنی ذهنی به کار گرفته میشوند.
کلید واژگان: فرم, فرم گریزی, غزل پست مدرن, دهه هفتاد, هنجارگریزیJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 89, 2023, PP 213 -230BACKGROUND AND OBJECTIVESForm is the form of order used to express the content of literary and artistic works. Absence of form in poetry is distancing from the effects and principles of order and disrupting and breaking the texture and meaning of the poem. The aim of the research is to investigate and introduce the components of form avoidance in postmodern sonnets with a descriptive-analytical method.
METHODOLOGYIn order to understand the connection of literature in different eras and the degree of changeability and production of various forms and literary anomalies, this study has been carried out with an analytical and comparative method. The present essay, using the descriptive-analytical method and using library studies, has analyzed the postmodern lyric poetry of the following poets: Mohammad Sa’eed Mirzaei, Seyyed Mehdi Mousavi, Azadeh Besharti, Vahid Najafi, Bahman Ansari, Fatemeh Ekhtesari, Asqar Ma’soumi and Elham Mizban.
FINDINGSIn the linguistic and literary part, the signs of postmodernism in the poems of Besharti, Najafi, Mirzaei, Mousavi, Ekhtasari, Ansari and Mizban in the form of manipulation of the lines and rhymes of the ghazal, the use of self-made, unintelligible words, alien, strange and original imagery, expressing the imagination and desire of the poet in the sentences of the sonnet, deviation from the rules of syntax, phonetics and writing and grammar of the Persian language.
CONCLUSIONIn this research, these results have been obtained that the most significant methods of form avoidance in postmodern sonnets are phonetic and linguistic breaks, visual breaks, tongue twisters, breaking the border between truth and illusion, abnormal change of rhyme, row and syntax along with innovation and There are changes that are used to fight against the tradition and to express better and more easily the intention and mental meaning.
Keywords: Form, Form avoidance, postmodern sonnet, The seventies, norm avoidance -
شرایط سیاسی و اجتماعی مشروطه باعث تشویق و تشدید نگاه انتقادی، تربیتی شاعران این دوره و دوره پسامشروطه بوده است. به خاطر جایگاه جریان ساز ملک الشعرای بهار و احمد شاملو به عنوان منتقدین وضیعت اجتماعی، اخلاقی زمان اشعار ایشان برای پژوهش پیش رو انتخاب شده است. در این مقاله گردآوری داده ها به صورت «کتابخانه ای» و روش انتخاب ابیات به شیوه «هدفمند» صورت پذیرفته است. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی اشتراکات و افتراقات آموزه های تربیتی اجتماعی در اشعار ایشان است. در همین راستا، پژوهش حاضر به شیوه «تحلیلی تطبیقی» در پی پاسخ به چگونگی نگرش این دو شاعر درخصوص شالوده های اخلاق اجتماعی: (عدالت اجتماعی، حقوق زن، جهل عمومی، آزادی، فقر، خودآگاهی اجتماعی، ظلم ستیزی و...) است. نوآوری پژوهش در این است که برای نخستین بار، دو شاعر از دو گونه و مکتب متفاوت شعری یکی در مکتب بازگشت و دیگری در سپیدسرایی به لحاظ نگرش تربیت اجتماعی مورد مقایسه قرار می گیرند. از آنجا که غلبه وجه سیاسی اشعار شعرای این دوران، باعث در سایه ماندن وجوه دیگر (به ویژه وجه تربیتی) آن شده است؛ لذا ضروت توجه پژوهشگران به وجوه مغفول مانده اشعار مذکور، انکارناپذیر می نماید.
کلید واژگان: تربیتی اجتماعی, تحلیلی تطبیقی, مشروطه, ملک الشعرای بهار, احمد شاملوAimSociopolitical conditions of the Persian Constitutional Revolution encouraged and intensified the critical and educational views of poets of this era and the postConstitutional period. The poems by Mohammad Taghi Bahar and Ahmad Shamloo were selected for analysis because they created social movements as critics of their contemporary social and moral status. The data were collected through the secondary research method, and the verses were chosen purposively. We aimed to investigate the commonalities and differences in the socio-educational teachings of their poems. Using a comparative analytical method, this study sought to examine the attitude of these two poets toward the foundations of social ethics (social justice, women's rights, public ignorance, freedom, poverty, social self-awareness, fighting against oppression, etc.). The dominant political aspect of the poems of this era overshadows other aspects (especially the educational aspect); therefore, researchers must pay attention to the neglected aspects of these poems.
Keywords: Social education, Comparative Criticism, Persian Constitutional Revolution, Mohammad Taghi Bahar, Ahmad Shamloo -
دشت بیستون در غرب ایران قرار دارد. انسان از دیرباز با شناخت محیط پیرامون و بهره مندی از پتانسیل های موجود در فراهم ساختن بستر مناسبی برای استقرار و معیشت در این منطقه کوشیده است که نمونه بارز آن زاغه های دستکند است. این آثار در روستاهای زیادی همانند ظلم آباد سفلی، باقرآباد، چشمه کبود، کوری زاغه، زالوآو و محوطه تاریخی بیستون شناسایی شده است. سوال اینجاست که در دشت بیستون ساخت زاغه های دستکند در کدام دوره آغاز شده و کاربرد آنها تا زمانی تداوم داشته است؟ اجزای سازنده و ساختار معماری این دستکندها چگونه بوده است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی است و روش تحقیق براساس فعالیت های میدانی و مطالعات کتابخانه ای استوار است. هدف از پژوهش، معرفی و بررسی دستکندهای دشت بیستون، شناخت دانش بومی و آخرین حلقه تاریخ معماری سنتی در منطقه است. در دوره قاجار و پهلوی ساخت زاغه دستکند در پیوند با بافت روستا عمومیت داشته است. این فضاهای زیرزمینی با پلانی مشابه دارای فضاهایی ورودی (راهنگ)، فضای مرکزی (راسا)، فضاهای جانبی (چپک) و هواکش بوده و در پاییز تا اوایل بهار برای نگهداری دام مورد استفاده قرار می گرفت. وسعت و تعداد فضاها به وضعیت اقتصادی، شرایط توپوگرافی، نوع خاک و همجواری با فضاهای دیگر بستگی داشت.
کلید واژگان: بیستون, دستکند, دوره قاجار, دانش بومی, زاغه, معماریBisotun plain is located in the west of Iran and many historical monuments from Pre-history to Islamic era have been identified in it. Man's understanding of nature showed itself in the construction of Bisotun Zagehs. The Zagheh was built in the villages of Zolm abad sofla, Bisotun, Kori zageh, Baqerabad and Zaloab. This research aims to answer the above fundamental questions: In which period did the construction of troglodytic architecture begin in Bisotun and how long did their use continue? What were the components and architectural structure of these handholds?. The results of the research show that based on the available evidence in the Bisotun Plain, during the Qajar and Pahlavi periods, the construction of zagheh in the form of handstands was common under village houses and in connection with the village fabric. These underground spaces with an almost similar plan have spaces such as sloping entrances, central space, side spaces, and ventilation, and were used by the villagers of the region to keep livestock in the autumn to early spring seasons. The size and number of spaces depended on the owner's economic status, topographical conditions, the type of soil in the area, and the proximity to empty spaces.
Keywords: Bisotun, troglodytic architecture, Qajar, indigenous knowledge, Zagheh, Architecture -
زمینه و هدف
شخصیتپردازی مهمترین رکن در ادبیات داستانی امروز است، بطوریکه دیگر ارکان و عناصر مانند حقیقت مانندی، صحنه، فضا، رنگ، و گفتگو تحت تاثیر ساخت و پرداخت «شخصیت» قوت و قوام پیدا میکنند. از طرف دیگر آنچه در پرورش عنصر شخصیت در داستانهای مدرن مورد توجه میباشد، بکارگیری مولفه های روانشناسانه است. در این میان آموزه های روانشناسانه یونگ (آرکی تایپ= کهن الگوها) بیشترین اثرگذاری را داشته است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش اسطوره- تاریخی مادری قهرمان زن (با تکیه بر دو رمان معروف سووشون و جای خالی سلوچ، به ترتیب اثر سیمین دانشور و محمود دولتآبادی) است.
روش مطالعهاین پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، داستانهای «سووشون» اثر سیمن دانشور و «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولتآبادی بوده است.
یافته هاسیمین دانشور و محمود دولتآبادی از داستاننویسان معروف و صاحب سبک معاصر بوده و از این حیث تاثیرات تکنیکی و هنرمندانه فراوانی بر جریان داستاننویسی بعد از خود داشته اند. این دو تن در موضوع «شخصیت» و «شخصیتپردازی» بسیار موفق بوده اند؛ بطوریکه خواننده با شخصیتهای قهرمان در داستانهای آنها همراهی و همذات پنداری میکند و آنچه را بعنوان «پیام» در لابلای رویدادها پیچیده شده است، به جان و دل میپذیرد. یکی از شخصیتهای برجسته در داستانهای این دو نویسنده، زن- بویژه در مقام مادری- است.
نتیجه گیریاین دو نویسنده، با وجود تفاوت جنسیتی که میان آنهاست، در ارایه چهره و الگویی حقیقی از زن شرقی- ایرانی (در ابعاد اسطوره ای و تاریخی) اشتراک نظر داشته و این نقش را، آنگونه که شایسته مقام باستانی و تاریخی این طبقه در مناسبات فرهنگی و اجتماعی تاریخ مورد مطالعه بوده، بتصویر درآورده اند.
کلید واژگان: شخصیت پردازی, اسطوره مادری, سووشون, جای خالی سلوچJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 78, 2022, PP 239 -256BACKGROUND AND OBJECTIVESCharacterization is the most important element in modern fiction.so other elements such as: truth-likeness, scene, space, color, dialogue, and etc. Which become stronger and more consistent under the influence of the composition and dealing in "character”. On the other hand, what is considered in cultivating the element of character in modern stories, it is the use of psychological components. Among these, Jung"s psychological teachings (archetype = archetypes) have been the most influential. Therefore, the purpose of this study is to investigate the myth-historical role of the mother of a female heroine (Based on two famous novels: Suvshun and Jai Khali Sulooch, respectively: SiminDaneshvar and Mahmoud Dolatabadi).
METHODOLOGYThe study method in this research has been the collection of library resources and based on analysis and description. In the first stage, by studying the stories of Suvashun (by SiminDaneshvar) and Jai Khali Sulouch (by Mahmoud Dolatabadi), the mother role of female heroes (Zari and Morgan) is considered. And then, this role is evaluated from the perspective of myth or archetype with their historical and real situation.
FINDINGSSiminDuneshvar andMahmoud Dolatabadi were famous novelists with a contemporary style, and in this case, they have had many technical and artistic influences on the progress of storytelling after themselves. These two writers have been authoritative in the subject of "personality" and "characterization", So that the reader associates and identification with the character of the hero in their stories. And what is wrapped up as a "message" in the midst of events is accepted by the soul.
One of the prominent characters in the stories of these two writers is a woman - especially as a mother.CONCLUSIONThe results of this study indicate that: SiminDaneshvar and Mahmmood Dolatabadi have been the most famous and influential writers of the present century who have had special skills in composition and dealing for their narrative elements - especially characters. Despite the sex differences between them, these two authors have shared in presenting a true face and model of an Eastern-Iranian woman (in mythological and historical dimensions). And this role has been portrayed as befitting the ancient and historical position of this class in the cultural and social relations of the studied history.
Keywords: Characterization, Mother Myth, Suvshun, Jai Khali Salouch -
فرهنگ، ادبیات و افسانه های مشرق زمین، از دیرباز مورد توجه مستشرقان و پژوهشگران غربی بوده، یکی از این علاقمندان به شعر و ادب فارسی، ویلیام موریس انگلیسی است که ضمن آشنایی با فرهنگ غنی ایران و ادبیات فارسی، کتاب مردی که دیگر نخندید را به پیروی از گنبد سیاه، در منظومه هفت پیکر نظامی گنجه ای پدید آورد. وی می کوشید تا شخصیت، فضای داستان، نمادها، رنگ، لباس و سایر عناصر داستان با هفت پیکر سازگاری داشته باشد. منظومه ی هفت پیکر یا هفت گنبد، یکی از آثار غنایی نظامی که تحول روحی بهرام پادشاه ایران را به صورت نمادین گزارش کرده است. بهرام، هفت شهدخت از هفت کشور خواستگاری کرده، آنان را بانوان هفت کاخ با شکوه گردانید و هر شب میهمان یکی از آنان می شد تا با شنیدن قصه ای وقت گذرانی و شادخواری کند. سرانجام در پایان هفته که میهمان گنبد سیاه بود درستی شاهدخت ایرانی قصه ای از فرهنگ ایران زمین نقل کرد که بهرام را متحول نمود. این پژوهش مانند دیگر جستارهای علوم انسانی به روش تحلیل محتوا و با استفاده از اسناد و منابع معتبرکتابخانه ای، اثرپذیری و منظومه ویلیام موریس را از گنبد سیاه نظامی مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه دست یافته است که اثر ویلیام موریس از نظر ساختار و محتوا همچون نهالی با طراوت و در سایه سار درخت تناور هفت پیکر نظامی بالیده، سپس در گلستان شعر و ادب اروپا به بار نشسته است.
کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, نظامی گنجوی, هفت پیکر, ویلیام موریس, مردی که دیگر نخندید, یولیا کریستواThe Oriental culture, literature and myths have long been the focus of Orientalists and Western scholars. William Morris is a British poet who was interested in Persian poetry and literature. He was familiar with Persian culture and literature, and wrote “The Man Who Never Laughed Again” based on “The Black Dome” in Nizami Ganjavi’s Haft Peykar. He imitated the character, atmosphere of the story, the symbols, the colors, the costumes and other elements of the story from Haft Peykar. Haft Peykar or Haft Gonbad is one of Nizami’s lyrical poems that symbolically portrays the spiritual transformation of King Bahram of Iran. Bahram proposed to marry seven princesses from seven countries, and made them the first ladies of the seven palaces. He was the guest of one of them every night to spend time and rejoice when he heard stories. Finally, at the end of the week, when he was the guest of the Black Dome, Dorsati the Persian princess told a story about the Persian culture that influenced Bahram. This research, like other researches, has examined the impact of Nizami’s “The Black Dome” on William Morris’ work through the analysis of the content of the texts. It is based on library studies. In conclusion, this research is going to prove that William Morris’ work in terms of structure and content, like a refreshing seedling, is originated under the shade of the thick tree of Haft Peykar, then it has borne fruit in European literature.
Keywords: Comparative Literature, Nezami Ganjavi, Haft Peykar, William Morris, The Man Who Never Laughed Again, Julia Kristeva -
این پژوهش با نگرشی تطبیقی، اثرپذیری هفت چشمه ویلیام جونز را از هفت گنبد نظامی مورد بررسی قرار داده است. هفت پیکر، یکی از آثار غنایی نظامی است که تحول روحی بهرام گور را به صورت نمادین روایت کرده که هفت شهدخت از هفت کشور را که نماد فرهنگ سرزمین خود بودند در هفت کاخ سکونت داده هر شب با شنیدن قصه ای از آنها به بادهگساری می پرداخت. شب نشینی های شاه از شنبه با شاهدخت گنبد سیاه آغاز گردید و آدینه در گنبد سپید که مربوط به «درستی» شاهدخت ایرانی بود پایان پذیرفت. درستی با داستانی که محور آن پیروی از فرهنگ ایرانی و خردورزی بود شاه رااز نظر روحی متحول کرد و به جاودانگی رساند. ویلیام جونز ضمن علاقه و آشنایی با فرهنگ و ادب فارسی، منظومه ی هفت چشمه را برمبنای داستان های هفت پیکر نظامی پدید آورد. وی که از نفوذ و تاثیر عدد هفت در شوون مختلف اقوام و کاربرد آن در افسانه های شرقی آگاه بود به تقلید از نظامی بنیاد هفت چشمه را بر عدد هفت نهاد که از دیدگاه شکل شناسی با هفت پیکر مطابقت دارد.این پژوهش به روش تحلیلی و کتابخانه ای، همانندی ها و تفاوت های دو منظومه را مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه رسیده که شاه جوان منظومه جونز نیز سرانجام در برخورد با حوری اسطوره ای متحول شد و با پالوده شدن جسم و روح به جاودانگی رسید. هفت چشمه از نظر ساختار و محتوا چون جویبارانی از ساحت های هفت کاخ نظامی جریان یافته و آرام آرام به اقیانوس شعر و ادب فارسی پیوسته است.
کلید واژگان: ویلیام جونز, هفت چشمه, نظامی گنجوی, هفت پیکر, داستانThe Boiling of the Seven Springs by William Jones English under the seven military domes of a closetThis comparative study examines the ar is one of the ly,rical works of the military that symbolically narrates the spiritual transformation of Bahram Gour, who housed seven martyrs from seven countries who were the symbol of their homelandchr('39')s culture in seven palaces, and heard a story from them every night. The Shah overnight began on Saturday with the Princess of the Black Dome, and Adineh ended in the White Dome, which belonged to the "correctness" of the Iranian Princess. With a story centered on following Iranian culture and rationality, Dorsati transformed the Shah spiritually and brought him to immortality. While acquainting himself with Persian culture and literature, William Jones created the system of the Seven Springs based on the stories of the seven military figures. Aware of the influence of the number seven in various ethnic groups and its application in Eastern mythology, he set the foundation of the Haft Cheshmeh on the number seven, which corresponds to the seven figures in terms of morphology. , Examined the similarities and differences between the two systems and came to the conclusion that the young king of the Jones system finally evolved in dealing with a mythical maiden and reached immortality with the purification of body and soul. Haft Cheshmeh, in terms of structure and content, flows like streams from the areas of seven military palaces and calmly joins the ocean of Persian poetry and literature
Keywords: William Jones, Haft Cheshmeh, Nezami Ganjavi, Haft Peykar, Story -
حقوق در ادبیات آینه ای است از میزان تاثیرپذیری ادبیات از حقوق جامعه؛ مانند قدرت حاکم بر جامعه یا روابط حقوقی بین مردم و نحوه ای که ادبیات از قانون، عدالت و مسایل گوناگون حقوقی صحبت می کند. پژوهش حاظر فرآیند بازتاب مفاهیم حقوقی در متون «کلیله و دمنه» و «گلستان» را با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار داده است. مفاهیم استخراج شده در آثار مورد تحقیق، بیش تر در قالب تمثیل نمود پیدا کرده اند مانند اصل شخصی بودن جرم، تناسب جرم و قصاص، قتل، دزدی، رشوه، شهادت، عفو، سوگند، قصاص، مجازات و انواع آن. قاضی نیز به عنوان اصلی ترین رکن نظام قضایی باید دیندار، عادل، اعلم، عاقبت اندیش و مخالف رشوه خواری باشد. از نتایج تطبیقی بدست آمده اینکه اکثر مفاهیم استخراج شده علاوه بر مطابقت با مواد نظام حقوقی معاصر، امروزه هم کاربرد خاص خود را دارند.
کلید واژگان: تطبیق, مفاهیم حقوقی, کلیله و دمنه, گلستان, جمهوری اسلامیLaw in literature is a mirror of the extent to which literature is influenced by the rights of society; Such as the ruling power of society or legal relations between people and the way in which literature talks about law, justice and various legal issues. The present study has examined the process of reflecting legal concepts in the texts of "Kelileh va Demneh" and "Golestan" by descriptive-analytical method and relying on library sources. The concepts extracted in the researched works are mostly expressed in the form of allegories such as the principle of personality of the crime, proportionality of the crime and retribution, murder, theft, bribery, testimony, amnesty, oath, retribution, punishment and its types. The judge, as the main pillar of the judicial system, must be religious, just, knowledgeable, provident and anti-bribery. Comparative results show that most of the extracted concepts, in addition to conforming to the materials of the contemporary legal system, still have their own application today.
Keywords: Adaptation, Legal Concepts, Kelileh va Demneh, Golestan, Islamic Republic -
پیش بینی عملکرد گونه های مرتعی، یکی از ابزارهای کارا در برنامه ریزی و سیاست گذاری منابع طبیعی هر کشور است. متغیرهای آب و هوایی از جمله بارش و دما، نقش مهمی در پیش بینی تولید گونه های مرتعی دارند. در این تحقیق، به منظور تعیین اثرات خشکسالی بر تولید گونه های گیاهی شاخص مراتع قوشه استان سمنان، اندازه گیری تولید گونه های شاخص منطقه در 30 پلات دو متر مربعی واقع بر دو ترانسکت به روش قطع و توزین و در یک دوره ده ساله (بین سال های آبی 85-1384 تا 94-1393) انجام شد. در مرحله بعد، ضمن محاسبه چندین شاخص خشکسالی و بررسی ارتباط بین مقادیر تولید گونه های مرتعی و مقادیر شاخص های خشکسالی، مدل پیش بینی تولید در منطقه مورد بررسی براساس مقادیر شاخص های خشکسالی مد نظر قرا گرفت. براساس مقادیر شاخص های خشکسالی SIAP، PNPI و Z - Score، در دوره ده ساله مورد بررسی، چندین دوره ترسالی و خشکسالی حادث شده است. بررسی روابط بین مقادیر تولید و شاخص های خشکسالی نشان داد که بهترین مدل خطی یک متغیره ارایه شده برای تولید کل، مربوط به شاخص های SIAP و Z - Score با 1/0= RRMSE بود که 53 درصد تغییرات تولید را در سطح اعتماد 95 درصد توجیه نمودند. اثر دوره های خشکسالی و ترسالی بر مقادیر و تولید گونه های مورد بررسی متفاوت بوده است، به طوری که نوسانات سالانه تولید برای گونه های یکساله بسیار شدید (بین 1 تا 11 درصد تولید کل سالانه) و برای گونه های چندساله و درختچه ای بسیار ناچیز بوده است. حساسیت گونه ها به نوسانات سالانه بارش و دوره های خشکسالی، ارتباط نزدیکی با ساختار و عمق ریشه دوانی گونه ها دارد. با توجه به نتایج این تحقیق، گونه های Zygophyllum eurypterum، Stipa barbata و Ephedra intermedia و Artemisia sieberi به عنوان گونه های پیشنهادی در اصلاح و احیاء مراتع مورد مطالعه توصیه می شوند.
کلید واژگان: بارش, تولید مراتع, رگرسیون خطی یک متغیره, شاخص های خشکسالی, SIAP, Z-ScorePrediction of rangeland species forage yield is one of the most effective tools for planning and policymaking of natural resources in each country. Climate variables (precipitation and temperature) play an important role in forecasting rangeland species production. In the present study, the forages yields of some typical species in Ghoosheh rangeland, Semnan, measured using cutting and weighing method. It was evaluated in 30 plots with an area of two square meter, distributed along with two transect lines, for a 10-year period (water year 2005-2006 to 2014-2015), to determine the effects of drought on the forages yield of typical species in the studied areas. In the next step, several drought indices were calculated. The relationship between forages yield of rangeland species and drought indices values investigated to model forages production of study areas via drought indices. According to the values of drought indices SIAP, PNPI and Z-Score, several drought and wet-year periods occurred during the assessed 10-year. The relationship between forages production and drought indices confirmed that the best simple linear regression model for estimating total forages production of studied area was introduced by SIAP and Z-Score indices (RRMSE = 0.1) explaining 53% of production changes at 95% confidence level. The effects of drought and wet-year periods varied among different species so as to the annual production varied greatly for annual species (between 1 and 11% of total annual forages yield) and slightly for perennials and shrubs.
Keywords: Precipitation, Drought indices, rangeland production, simple linear regression, SIAP, Z-Score -
در این پژوهش، ضمن پایش روند تغییرات درصد پوشش تاجی گونه های شاخص مراتع استپی منطقه قوشه در استان سمنان طی یک دوره ده ساله؛ ارتباط بین دو عامل مهم اقلیمی (بارش و دما) و تغییرات درصد پوشش تاجی نیز بررسی شد. بدین منظور، درصد پوشش تاجی شش گونه گیاهی شاخص (به تفکیک گونه) و گیاهان یک ساله بصورت ترکیبی مصادف با رشد کامل گونه ها، بر روی دو ترانسکت 250 متری و در 30 پلات دو متر مربعی(به فواصل 15 متر از هم) بصورت سالانه و به مدت 10 سال اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بالاترین مقدار درصد پوشش تاجی، در سال آبی 86-1385 (با بارش بیش از میانگین دوره) و کمترین مقدار آن در سال آبی 92-1391 (با بارش کمتر از میانگین دوره) و به ترتیب معادل 15 و 5/5 درصد بود. مدل سازی درصد پوشش تاجی براساس روش رگرسیونی خطی و با استفاده از متغیرهای بارش و دما انجام گرفت. نتایج نشان داد که بارش های یک ماهه فروردین، قادر است 65 درصد تغییرات درصد پوشش تاجی گونه A. sieberi</em>را در سطح اطمینان 95 درصد توجیه نماید (با 26/0=RRMSE و 49/0 =MAE). بهترین مدل ارائه شده برای برآورد درصد پوشش تاجی گونه های S. barbata</em> و Z. eurypterum</em>، مربوط به مدل مبتنی بر بارش چهار ماهه اسفند تا خرداد و مدل مبتنی بر بارش یک ماهه اسفند بود که به ترتیب 77 (در سطح اطمینان 99 درصد) و 67 (در سطح اطمینان 95 درصد) درصد تغییرات تاج پوشش این گونه ها را توجیه می نمایند. با توجه به نقش قابل توجه گونه های A. sieberi</em>، S. barbata</em> و Z. eurypterum</em> در ترکیب پوشش گیاهی مراتع مورد پژوهش، می توان بیان نمود که بخش عمده تغییرات پوشش تاجی، براساس تغییرات بارش دوره رویش، قابل پیش بینی می باشد.
کلید واژگان: پوشش تاجی, نوسانات اقلیمی, بارش, رگرسیون خطی, قوشهThis research monitored changes in canopy cover percentage of typical species during a 10-year period in the Ghosheh rangelands to find out the relationship between two important climate variables (precipitation and temperature) and canopy cover changes. Therefore, the canopy cover percentages of six typical species (separately) and annual species (overall) were measured during 10 years at the end of growing season in thirty 2-m2 plots, distributed along two 250–m transect lines. The results demonstrated that the maximum canopy cover percentage for water year 2006-2007 (wet-year) and the minimum value for water year 2012-2013 (drought) were 15% and 5.5%, respectively. The canopy cover percentage modeling was performed based on linear regression method using precipitation and temperature variables. The precipitation of April explained 65% of changes in canopy cover percentage of A. sieberi at 95% confidence level (RRMSE = 0.26 & MAE=0.49). The best simple linear regression model for estimating canopy cover percentage of S. barbata and Z. eurypterum was introduced by total precipitation of March-June and precipitation of March, representing 77% (at 99% confidence level) and 67% (at 95% confidence level) of changes in canopy cover, respectively. Considering the dominant role of A. sieberi, S. barbata and Z. eurypterum in vegetation composition of study areas, it can be concluded that most changes in canopy cover of the studied rangeland are predictable by variability of precipitation during growing seasons.
Keywords: Canopy cover, Climatic variability, Precipitation, Linear regression, Ghosheh -
زمینه و هدفرنگ مالاشیت به دلیل ویژگی های ساختاری قابلیت تجزیه بسیار کمی داشته و در محیط های آبی به سختی حذف می شود. با توجه به تاثیر اسید نیتریک بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی اسکوریا، هدف از این مطالعه بررسی کارایی فرم های مختلف اصلاح شده اسکوریا با اسید نیتریک 1، 6 و 12 نرمال در حذف رنگ مالاشیت از محیط های آبی می باشد.روش بررسیفرایند جذب در شرایط آزمایشگاهی در pH، دوز جاذب، زمان های تماس مختلف و غلظت ثابت رنگ انجام شد. سپس غلظت باقیمانده در محلول رنگ از طریق جذب بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتر (Cary 50 ساخت کمپانی (Perkin Elmerدر طول موج nm 665 اندازه گیری شد. جهت تعیین حجم نمونه نیز از برنامه نرم افزاری DOE استفاده گردید. همچنین به منظور درک چگونگی جذب، داده های بدست آمده با ایزوترم های جذب لانگمیر، فروندلیچ و سینتیک های واکنش شبه درجه اول و دوم برازش داده شدند. .یافته هانتایج نشان داد که با افزایش نرمالیته اسید، pH، مقدار جاذب و زمان تماس، کارایی جاذب در حدف رنگ افزایش می یابد، بطوری که بیشترین راندمان حذف (100٪) برای جاذب های اصلاح شده با اسید نیتریک 1، 6 و 12 نرمال در 11 = pH ، مقدار جاذب 4/1 گرم در لیتر و زمان 75 دقیقه به دست آمد. همچنین جذب رنگ از هر دو ایزوترم لانگمیر و فروندلیچ و سینتیک شبه درجه دوم تبعیت مناسبی داشت. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که جذب رنگ هم به صورت چند لایه ای و تک لایه ای صورت می گیرد و اصلاح اسکوریا با اسید نیتریک به دلیل تغییرات وسیع شیمیایی (بویژه نسبت سیلیکا به آلومینا) در ساختار جاذب موجب افزایش کارایی آن نسبت به اسکوریا طبیعی می شود.کلید واژگان: اسید نیتریک, اسکوریا, مالاشیت, مدل, ایزوترم, سینتیک واکنشBackground and ObjectiveMalachite, due to its features and low degradability, can be removed from aquatic environments with difficulty. Given the Nitric acid effect on the physical and chemical characteristics of scoria, this study was to evaluate the effect of sulfuric acid normality (1, 6 and 12) on the efficiency of scoria in Malachite removal from aquatic environments and to determine model, isotherms and reaction kinetics.MethodAdsorption processes were carried out in vitro at different pH values, adsorbent dosages, contact times and constant concentrations of the dye. Residual concentrations of dye was measured as 665 nm by a spectrophotometer (Cary 50 Perkin Elmer Co). In order to understand the adsorption process, the obtained data were fitted by the Langmuir, Freundlich isotherms, and pseudo-first and second-order kinetics. Findings: The results showed that the dye removal eas increased with the increase of acid normality, pH, adsorbent dosage and contact time. The highest efficiency (100%) was obtained for the adsorbent modified with sulfuric acid 6 and 12 normalities in pH =11, adsorbent dose of 1.4 g/L and contact time of 75 minutes. Adsorption data proper followed both the Langmuir isotherm, Freundlich adsorption and pseudo-second-order kinetic. Discussion and Conclusion: According to the results, it can be concluded that Malachite adsorption by scoria occurs in both multi-and mono-layerd forms and scoria treatment with Nitric acid, due to wide chemical changes (especially silica/alumina ratio) of adsorbent structure, increases the efficiency as compared to natural scoria.Keywords: Nitric Acid, Scoria, Malachite, Model, Isotherm, Kinetic Reaction
-
مقدمهخشونت های خانگی رایج ترین شکل خشونت علیه زنان می باشد که تاثیر منفی بر سایر اولویت های بهداشتی مهم مانند سلامت مادران، تنظیم خانواده، پیشگیری از بیماری ها و بهداشت روان دارد و حتی سلامت کودکان را هم تحت تاثیر قرار می دهد. با در نظر داشتن این مهم که شیوع این سوء رفتارها در شهرهای مختلف کشور به لحاظ دارا بودن خصوصیات ویژه فرهنگی متفاوت می باشد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف، تعیین شیوع خشونت های خانگی و عوامل موثر بر آن در زنان شهر اصفهان انجام شد.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که بر روی 900 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر اصفهان صورت گرفت. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت خوشه ایبود. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته مشتمل بر شش بخش (مشخصات فردی، سوء رفتار جسمی، سوء رفتار کلامی، سوء رفتار مالی، علل سوء رفتار و سوء رفتار روانی- عاطفی) و از رابطین مراکز بهداشتی- درمانی جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 11 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین سنی زنان مورد مطالعه 05/11 ± 1/34 سال و شیوع خشونت در زنان مورد مطالعه 44/34 درصد بود. در این مطالعه بین سن زنان و اعمال خشونت کلامی و مالی از جانب همسرانشان ارتباط آماری معنی داری دیده شد (05/0 > P). همچنین زنان با تعداد فرزند بیشتر، بیش از سایرین مورد خشونت مالی قرار گرفته بودند (001/0 > P). بین سن هنگام ازدواج با خشونت روانی- عاطفی و خشونت مالی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (01/0 > P). در این مطالعه زنان با سطح تحصیلات کمتر بیش از سایرین خشونت های کلامی و مالی را تجربه کرده بودند (001/0 > P). همچنین بین ابتلا به بیماری های روانی و انواع خشونت ها ارتباط آماری معنی داری دیده شد (01/0 > P).نتیجه گیریآموزش و آگاه سازی زنان و مردان مهم ترین گام در پیشگیری و کاهش موارد خشونت علیه زنان است. ارایه برنامه های آموزشی مناسب با هدف ارتقای سطح آگاهی افراد جامعه؛ به طوری که بتوانند میان فرهنگ صحیح و بالنده ملی و مذهبی و سنت های غلط جاری زمینه ساز خشونت و صدمات جسمی و روحی تفاوت قایل شوند، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: خشونت های خانگی, زنان شهر اصفهانBackgroundDomestic violence is the most common type of violence against women. It negatively affects health issues such as maternal health, family planning, prevention of diseases and mental health; even children’s health can also be affected. The prevalence of this violence in various communities in terms of having the special characteristics of cultural differences is not the same. This study aimed to determine the prevalence of domestic violence and factors affecting it among women in Isfahan, Iran.MethodsThis cross-sectional study was performed on 900 women referred to health centers of Isfahan selected by cluster sampling method. For data collection, a researcher-made questionnaire consisted of six sections (individual characteristics, physical abuse, verbal abuse, financial abuse, causes of abuse, and psychological-emotional abuse) was used. Data collection was done by voluntary workers in health centers and data were analyzed by SPSS software. The significance level of 0.05 was considered.FindingsThe mean age of women was 34.1 ± 11.05 years and the prevalence of violence against them was 34.44%. A significant relationship between the age and verbal and economic violence against women by their husbands was seen (P < 0.05). Also, economic violence was higher among women with more children (P < 0.001). There was a significant relationship between age at marriage and emotional and economic violence (P < 0.010). Women with lower educational level experienced more verbal and economic violence than others (P < 0.001). Also, there was a significant relationship between mental illness and all type of violence (P < 0.010).ConclusionEducate and inform women and men is the most important step in preventing and reducing violence against women. Providing appropriate educational programs to promote community awareness to distinct between the thriving culture and wrong traditions by them may seem necessary.Keywords: Domestic violence, Women, Isfahan, Iran -
مقدمهجایگاه ویژه دانشگاه در تربیت نسل بالنده انقلاب اسلامی و نقش عظیمی که دانشگاه در پرورش مدیران و کارگزاران آینده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایفا می کند، برکسی پوشیده نیست. ضرورت توجه به فعالیت های فرهنگی، تحصیلی و اعتقادی دانشجویان به خصوص چگونگی گذراندن اوقات فراغت آن ها، در این راستا اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین لازم است که با راهنمایی این قشر در زمینه برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت، آنان را در استفاده هر چه بهتر از ایام پرارزش دانشجویی یاری داد. هدف از اجرای این پژوهش شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه های تحصیلی دانشجویان بود تا بتوان بر مبنای آن کارآیی برنامه ریزی های آینده را تقویت نمود.روش هااین مطالعه به صورت مقطعی بر روی 238 نفر از دانشجویان دانشکده بهداشت انجام گرفت. روش نمونه برداری منظم و تصادفی بود. داده ها با استفاده از پرسش نامه خود ایفا شامل اطلاعات دموگرافیک، نحوه گذران اوقات فراغت در داخل و خارج از دانشگاه، امور مذهبی، خدمات رفاهی و نیازهای آموزشی دانشجویان جمع آوری شد و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاتوزیع جنسی دانشجویان مورد مطالعه 4/79 درصد دختر و 6/20 درصد پسر را نشان داد. 1/60 درصد از دانشجویان غیر بومی بودند و 1/88 درصد از خوابگاه استفاده می کردند. 9/84 درصد از دانشجویان مجرد بودند. میانگین و انحراف معیار تعداد ساعات اوقات فراغت دانشجویان در طول شبانه روز 2/3 ± 4/6 ساعت بود. 2/31 درصد از دانشجویان هیچگاه در برنامه های فرهنگی- مذهبی دانشگاه شرکت نمی کردند و 1/12 درصد همیشه در این برنامه ها شرکت می نمودند. استفاده از کتابخانه در میان این فعالیت ها رتبه بالاتری داشت. دانشجویان نیاز به اردوهای یک روزه، برنامه های ورزشی و تفریحی، آموزش قرآن و نمایش فیلم را جزء ضرورت های خود دانستند. حدود 3/82 درصد از دانشجویان با شعایر مذهبی و اجرای آن موافق بودند. درصد زیادی از دانشجویان از وجود اکثر خدمات رفاهی نظیر وام تحصیلی و مشاوره روانی بی اطلاع بودند. اولویت نیاز دانشجویان برای آموزش گرفتن مواردی نظیر روش های جستجوی مقالات، استفاده مناسب از کامپیوتر، نقش استاداند راهنما در حل مشکلات آموزشی و کسب مهارت های لازم در پر کردن اوقات فراغت آن ها بود.نتیجه گیریاز آن جایی که اکثر دانشجویان مجرد بوده، بیشتر وقت خود را در خوابگاه و دانشگاه سپری می کنند، لازم است مسوولان دانشگاه برنامه ریزی دقیقی برای پر کردن اوقات فراغت دانشجویان انجام دهند. توجه به عمده ترین نیازهای دانشجویان از قبیل کامل بودن کتابخانه ها، اردوهای یک روزه، برنامه ورزشی، مراسم به مناسبت های مختلف در ایام سال و آموزش قرآن کریم حایز اهمیت زیادی می باشد.
کلید واژگان: اوقات فراغت, نیازهای فرهنگی, نیازهای تحصیلی, دانشجوBackgroundPay attention to university student’s cultural and educational activities and educating them to fill their leisure time properly is an important issue. The aim of this study was to evaluate their leisure time activities.MethodsIn this cross-sectional study, 238 students of School of Health (79.4 percent girls and 20.6 percent boys) selected by random systematic method were enrolled. Information regarding their leisure’s time activities, demographic characteristics, welfare and educational requirements were recorded using a self administered questionnaire. Obtained data analyzed using SPSS software.FindingsFrom studied students, 60.1% were not native, 88.1% used dormitory and 84.9% were single. Mean of the students’ leisure time was 6.4 ± 3.2 hours/day. 31.2% did not participate in the religious–cultural programs and 12.1% always were participated in these activities. Use of library had higher priority. Students’ need for a one day camps, athletic and recreational programs, Quran education and film presentation have considered as their necessities. High percentages of students were unaware of the most welfare services such as educational loans and psychological consultation. Training priority needs of students included literature search methods, appropriate use of computer, professors guide role in solving their educational problems and skills necessary for proper management of their leisure time.ConclusionProper planning for fill the leisure time consider as a priority for students. On the other hand, considering that most of them were single and spent most of their times in university and dormitory, university officials need careful planning to fill the students leisure time. Considering the needs of most students such as complete libraries, one-day camps, sports programs, the occasion of various events during the year and teaching the Holy Quran is very important.Keywords: Leisure time, Cultural requirements, Educational requirements, University students
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.