nahid tahan
-
هدف
پوکی استخوان به عنوان یک بیماری اسکلتی سیستماتیک تعریف می شود. این بیماری درنتیجه کاهش توده استخوانی و کاهش قدرت عضلانی ایجاد می شود. شکستگی به دنبال آن با درد و کاهش کیفیت زندگی همراه است. بنابراین هدف این مطالعه، بررسی تاثیر تمرین درمانی بر قدرت عضلانی، تراکم استخوان و کیفیت زندگی زنان یائسه مبتلا به پوکی استخوان بود.
روش بررسیجست وجو از منابع موجود با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی پابمد، کاکرین، ساینس دایرکت و گوگل اسکالر انجام شد. مطالعات درصورتی که شامل 1) کارآزمایی های تصادفی کنترل شده باشند؛ 2) بر روی زنان یائسه مبتلا به پوکی استخوان انجام شده باشند؛ 3) تمرین درمانی به عنوان مداخله باشد و 4) قدرت عضلانی، تراکم مواد معدنی استخوان و کیفیت زندگی به عنوان متغیر در نظر گرفته شده باشند، وارد مطالعه شدند. مقالات به طور مستقل از نظر کیفیت توسط دو نویسنده با استفاده از مقیاس پایگاه شواهد فیزیوتراپی (PEDro) بررسی شدند. اندازه اثر کوهن با تقسیم میانگین تفاوت های استانداردشده بر انحراف معیار برای تعیین اثر درمان ازجمله تمرین درمانی محاسبه شد.
یافته هاهفت مقاله برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. نمرات PEDro از 6 تا 9 (از 10) متغیر بود. تفاوت میانگین اندازه اثر درنتیجه مداخله تمرین درمانی بین 0/32 تا 0/63 بود که نشان دهنده اثرات کوچک تا متوسط در بهبود زنان یائسه مبتلا به پوکی استخوان است. پنج مطالعه اندازه اثر کم و 2 مطالعه اندازه اثر متوسط را گزارش کردند. نتایج مطالعه حاکی از اثر تمرینات تعادلی، قدرتی، کششی، ثباتی و کنترل حرکتی بر متغیرهای قدرت عضلانی و تراکم استخوان در زنان یائسه مبتلا به پوکی استخوان بود.
نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که مداخلات با استفاده از تمرین درمانی تاثیر مفیدی بر قدرت عضلانی، تراکم استخوان و کیفیت زندگی زنان یائسه مبتلا به پوکی استخوان دارند. برای اعتبار بخشیدن به این فرضیه، مطالعات با کیفیت بیشتری موردنیاز است.
کلید واژگان: تمرین درمانی, قدرت عضلانی, تراکم ماده معدنی استخوان, پوکی استخوانObjectiveOsteoporosis is a widespread skeletal condition due to decreased muscle strength and bone density. The most common complications are fractures followed by pain and reduced quality of life (QoL). Therefore, this research aimed to examine the effect of exercise therapy on muscle strength, QoL, and bone mass in osteoporotic women.
Materials & MethodsAvailable literature was reviewed using ScienceDirect, PubMed, Google Scholar, and Cochrane. Studies were considered eligible if they were randomized controlled trials (RCT) conducted on postmenopausal osteoporotic women, used exercise therapy as an intervention, and investigated muscle strength, QoL, and bone mass as outcomes. Two authors independently assessed the quality of the articles using the physiotherapy evidence database (PEDro) scale. The Cohen’s d effect size was computed by dividing the mean standardized difference by the standard deviation to measure the treatment effect, which includes exercise therapy.
ResultsSeven papers were chosen to be included in this research. Their PEDro scores varied between 6 and 9 out of a possible 10. The effect size mean differences, resulting from exercise therapy, ranged from 0.32 to 0.63, indicating “small” to “moderate” effects in enhancing the condition of osteoporotic postmenopausal women. It was reported that there was a small effect size in 5 studies and a medium effect size in 2 studies. The research findings suggested the effect of balance, strengthening, stretching, stability, and motor control exercises on bone mass and muscle strength in osteoporotic postmenopausal women.
ConclusionFindings indicate that exercise therapy interventions positively affect muscular strength, QoL, and bone mass in osteoporotic postmenopausal women. Additional well-conducted research is required to support this assumption further.
Keywords: Exercise Therapy, Muscle Strength, Bone Mass, Osteoporosis -
مقدمه و اهداف:
اختلال تعادل در بیماران سکته مغزی در بسیاری از موارد باعث از بین رفتن استقلال و افزایش خطر زمین خوردن می شود. محرک های بویایی می توانند مناطقی از مغز را فعال کنند که هنگام انجام فعالیت های تعادلی نیز درگیر می شوند. هدف از این تحقیق، بررسی اثر محرک های بویایی بر تعادل ایستا و پویا در بیماران سکته مغزی است.
مواد و روش ها32 بیمار مبتلا به سکته مغزی با روش نمونه گیری تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش ماسک محتوای محرک بویایی اسطوخودوس و گروه کنترل ماسک حاوی آب مقطر را هنگام انجام فعالیت های تعادلی به مدت 20 دقیقه در 1 جلسه دریافت کردند. تعادل افراد قبل و بعد از اعمال محرک های بویایی با آزمون های بالینی 10 متر راه رفتن با سرعت مطلوب 10، آزمون برخاستن و نشستن زمان گیری شده و آزمون ارزیابی سیستم های تعادلی مینی بست ارزیابی شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نسخه 22 نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون ها کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافته هایافته ها نشان داد میانه نمره آزمون تعادلی 10 متر راه رفتن با سرعت مطلوب قبل و بعد از آزمایش در گروه آزمایش (0/001= P) و در گروه کنترل (0/001> P) کاهش معنادار یافت، میانگین نمره آزمون برخاستن و نشستن زمان گیری شده قبل و بعد از آزمایش در گروهی که از محرک بویایی استفاده کرده بودند، کاهش معنا دار (0/008= P) و همچنین گروه کنترل (0/003= P) نیز کاهش معنا داری داشت. میانگین نمره آزمون تعادلی مینی بست نیز قبل و بعد از آزمایش در گروه دارای محرک بویایی نشان داد که این روش تاثیر آماری معناداری در افزایش میانگین نمره آزمون تعادلی مینی بست در بیماران مبتلا به سکته مغزی داشته است (0/001= P). همچنین نتیجه آزمون آماری نشان داد در گروه کنترل میانگین نمره آزمون تعادلی مینی بست نیز افزایش معناداری داشت (0/008= P). تفاوت معناداری در میانه نمره آزمون تعادلی 10 متر راه رفتن با سرعت مطلوب (0/386= P)، میانگین نمره آزمون برخاستن و نشستن زمان گیری شده (0/720= P) و میانگین نمره آزمون تعادلی مینی بست (0/152= P) بین 2 گروه آزمایشی و کنترل قبل و بعد از آزمایش مشاهده نشد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد 1 جلسه تمرینات تعادلی می تواند سبب بهبود شاخص های تعادلی بالینی در بیماران سکته مغزی شود، اما همراه کردن محرک بویایی عصاره اسطوخودوس به تمرینات تعادلی در یک جلسه درمان تغییرات معناداری نسبت به انجام تمرینات بدون محرک بویایی نشان نداد. پیشنهاد می شود در مطالعات آتی اثر طولانی مدت محرک های بویایی متفاوت بررسی شود.
کلید واژگان: سکته مغزی, تحریک بویایی, تعادل پویا, تعادل ایستاBackground and AimsBalance disorder in patients with stroke can cause the loss of independence and increase possibility of falling. The olfactory stimuli can activate the brain areas involved in balance activities. This study aims to investigate the effect of balance exercises combined with olfactory stimuli on the balance of patients with stroke.
MethodsIn this randomized clinical trial, 32 patients with stroke were randomly assigned into groups of balance+olfactory stimulation and balance. The first group performed the balance exercises while wearing a mask containing the lavender essential oil. The second group performed the balance exercises while wearing a mask containing distilled water. Both groups performed the exercises for 20 min at one session. The timed up & go (TUG) test, 10-m walk test with self-selected speed, and Mini-Balance Evaluation Systems Test (Mini-BEST) were used for assessments. The data were analyzed in SPSS software, version 22. P<0.05 was statistically significant.
ResultsThe mean score of 10-m walk test before and after the intervention was significantly different (decreased) in the combined group (P=0.001) and balance group (P<0.001). The mean TUG score before and after the intervention was also significantly different (decreased) in the combined group (P= 0.008) and balance group (P=0.003). The mean score of mini-BEST before and after the intervention was also significantly different (increased) in the combined group (P=0.001) and balance group (P= 0.008). No significant difference was observed in the mean scores of 10-m walk test (P=0.386), TUG test (P=0.720) and mini-BEST (P=0.152) between the two groups before and after the intervention.
ConclusionOne session of balance exercise can improve the static and dynamic balances of patients with stroke. Including the olfactory stimulation by the lavender essential oil in the balance exercise program has no significant effect. It is recommended that the effects of long-term use of different olfactory stimuli on the balance of patients with stroke should be investigated in the future studies.
Keywords: Stroke, Olfactory stimulation, dynamic Balance, Static balance -
هدف
اسپاستیسیتی یکی از نشانه های آسیب نورون محرکه فوقانی است که به طور معمول پس از یک دوره شلی عضلانی به صورت افزایش مقاومت وابسته به سرعت در حین حرکت پاسیو به همراه تشدید رفلکس های تاندونی ظاهر می شود. اسپاستیسیتی یکی از علل ایجاد محدودیت حرکتی و ناتوانی در بیماران نورولوژیک است. درمان های متعددی برای کاهش اسپاسیتی وجود دارد. اخیرا برخی مطالعات ادعا می کنند که شاک ویو می تواند به عنوان روشی جدید، ایمن و غیرتهاجمی برای کاهش اسپاستیسیتی در ضایعات نورون محرکه فوقانی استفاده شود. هدف ما از انجام این متا آنالیز، ارزیابی اثربخشی شاک ویودرمانی بر کاهش اسپاستیسیتی در ضایعات نورون محرکه فوقانی بود.
روش بررسیجست وجوی الکترونیکی در پایگاه های اطلاعاتی ساینس دایرکت، مدلاین، وب آو ساینس و اسکوپوس و موتور جست وجوی گوگل اسکالر از ژانویه 2005 تا ژانویه 2020 انجام شد. مطالعاتی انتخاب شد که اسپاستیسیتی را با مقیاس اصلاح شده آشورت و یا شاخص های نوروفیزیولوژیک در بیماران سکته مغزی، فلج مغزی و مولتیپل اسکلروز بررسی کردند. از کلمات کلیدی هیپرتونیسیتی عضلانی یا اسپاستیسیتی، فلج مغزی، سکته مغزی، مولتیپل اسکلروز و شاک ویودرمانی برای جست وجو استفاده شد. دو محقق مستقل، عمل جست وجو و بررسی مطالعات از نظر معیار های ورود و همچنین ارزیابی کیفیت متدولوژیک مطالعات را انجام دادند. کیفیت متدولوژیک مطالعات با استفاده از ابزار داون و بلک ارزیابی شد. تفاوت میانگین ها به عنوان اندازه اثر در نمرات مقیاس آشورث و نسبت H/M قبل و بعد از مداخله در نظر گرفته شد. بررسی وجود یا عدم وجود همگنی بین مطالعات به کمک شاخص I2 با 95 CI درصد با استفاده از مدل اثرات تصادفی انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه 11 انجام شد.
یافته هابا استفاده از کلمات کلیدی در مجموع 98مقاله یافت شد. از میان آن ها متن کامل 24 مقاله بررسی شد و 14 مقاله وارد فرایند متا آنالیز شدند. تمامی 14 مداخله درمانی ، اثرات شاک ویو بر نمرات مقیاس اصلاح شده آشورت را مورد بررسی قرار دادند. چهار مطالعه با 120 بیمار اثرات شاک ویودرمانی را بر نسبت رفلکس H به پاسخ M بررسی کردند. نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار مقیاس اصلاح یافته آشورت بلافاصله [I2= 100%, P<0/001, SMD=1/38 with 95%CI: (0/80, 1/87)] و سه ماه پس از درمان [I2 = 100%, P<0/001, SMD=1.13 with 95%CI: (0.50, 1/76)] بود. قبل و بعد از مداخله هیچ تغییر معنی داری در نسبت H/M مشاهده نشد [I2 = 97/5%, P<0/001, SMD=1/09 with 95%CI: (-0/54, 2/73)].
نتیجه گیریشاک ویو درمانی اثرات مفیدی بر نمره مقیاس اصلاح شده آشورت دارد. فقدان اثرات شاک ویودرمانی بر بهبود شاخص های نوروفیزیولوژیکی اسپاستیسیتی می تواند تاییدی بر این نظریه باشد که شاک ویو روی اجزای غیر نورال اسپاستیسیتی اثر گذار است. تفاوت های مشاهده شده در مطالعات از نظر تعداد جلسات درمانی، فواصل جلسات درمان، چگالی انرژی و تعداد شاک های اعمال شده و مدت زمان پیگیری نیاز به بررسی دقیق تر دارد. در آینده مطالعات بالینی تصادفی بیشتری برای تجزیه و تحلیل تاثیر عوامل موثر بر شاک ویودرمانی برای بیماران اسپاستیک مورد نیاز است.
کلید واژگان: اسپاستیسیتی, فلج مغزی, سکته مغزی, مولتیپل اسکلروز, شاک ویودرمانیObjectiveSpasticity is one of the components of an Upper Motor Neuron (UMN) lesion that occurs usually after a period of flaccidity in the form of velocity-dependent resistance to passive stretch. Spasticity is a significant cause of limited mobility and disability in neurological diseases. There are several clinical approaches to control spasticity. Recently, Shock Wave Therapy (SWT) has been reported to be a new, safe, and effective method for reducing spasticity for people with upper motor neuron lesions. We conducted a meta-analysis of relevant clinical trials to assess the effect of applying SWT on spasticity in UMN lesions.
Materials & MethodsAn electronic search was performed in PubMed, ISI Web of Science, Scopus, Science Direct, MEDLINE, and Google scholar from January 2005 to January 2020. Studies were included if they measured spasticity with the Modified Ashworth Scale (MAS) or/and neurophysiological indices in patients with stroke, multiple sclerosis, and cerebral palsy. The keywords of muscle hypertonia or spasticity, extracorporeal shock wave therapy, stroke, multiple sclerosis, and cerebral palsy were used. Two independent researchers searched articles, screened eligible studies against the inclusion criteria, and assessed the methodological quality of included studies. The methodological quality of studies was evaluated using the Downs and Black tool. The difference between the means was considered as the effect size in the MAS and Hoffman reflex/motor response (H/M) ratio before and after the intervention with 95% CI in random-effects models. Analyzes were performed using STATA software version 11.
ResultsThe initial search led to the retrieval of 98 studies based on the inclusion and exclusion criteria, of which 24 full-text articles were reviewed and 14 articles were included in the meta-analysis process. All 14 articles had examined the effects of shockwave on the MAS. Four studies with 120 patients had examined the effects of shockwave therapy on the H/M ratio. Significant reduction in MAS grade was observed immediately [I2 = 100%, P<0.001, SMD=1.38 with 95%CI: (0.80, 1.87)] and three months after SWT [I2 = 100%, P<0.001, SMD=1.13 with 95%CI: (0.50, 1.76)] in comparison with the baseline values. ESWT had no significant effects on the H/M ratio [I2 = 97.5%, P<0.001, SMD=1.09 with 95%CI: (-0.54, 2.73)].
ConclusionSWT can improve spasticity based on the MAS. The lack of SWT effects on the neurophysiological parameter of spasticity supports this opinion that SWT acts on the non-neural component of spasticity. Differences observed in studies in terms of treatment sessions, intervals of treatment sessions, energy density, number of shocks, and follow-up duration need to be examined more closely. More randomized clinical trials are needed in the future to analyze the impact of these factors on the efficacy of SWT for spastic patients.
Keywords: Spasticity, Cerebral palsy, Stroke, Multiple sclerosis, Extracorporeal shock wave therapy -
Introduction
Patients with multiple sclerosis (MS) usually report gait and balance disorders. Exercise therapy, especially strengthening exercise, is a safe and effective treatment approach in these patients. Therefore, the aim of this review study was to determine the effect of strengthening exercises on functional ability in patients with MS. Methods and Materials: A search of databases such as PubMed, science direct, Cochrane library, and Google scholar was reviewed to determine the existing articles on the effect of strengthening exercises on functional ability in patients with MS.
ResultsAccording to the evaluation of studies from 2000 to 2020, 8 articles met the inclusion criteria. These articles examined the effect of strengthening exercises on functional ability in patients with MS. The results showed that strengthening exercises improved balance variables, functional ability, strength, and quality of life.
ConclusionVarious interventions including stretching, balance, strengthening exercises, and electrical stimulation have been used to treat balance disorders, decreased muscle strength, gait efficiency and quality of life in patients with MS. Among these interventions, strengthening exercises have been shown to play an effective role in improving functional ability, although more studies are needed in this area.
Keywords: Multiple Sclerosis, Walking, Strengthening Exercises, Performance -
Introduction
The purpose of present study was to compare electromyography activity of the abdominal muscles in response to the active pelvic floor muscle contraction in individuals with and without low back pain (LBP).
MethodsA total of 30 female subjects (LBP=15) and (healthy=15) participated in the study. All subjects performed the active PFM contraction for three times. The correct pelvic floor muscle contraction was controlled by an ultrasound. Simultaneously, the electromyography signals of the right transverse abdominis, internal oblique and external oblique muscles were measured. Variables of electromyography amplitude were analyzed using an independent sample T-Test.
ResultsThere was a high intra-tester reliability for electromyography measurement of abdominal muscle in LBP (ICC>90) and healthy individuals (77<ICC<96). Transverse abdominis, internal oblique and external oblique muscle electromyography activity were increased during the pelvic floor muscle contractions in both women group with and without low back pain. The results of independent sample T-Test displayed no statistically significant difference in muscle co-activation pattern of the abdominal and pelvic floor muscles between the healthy group and LBP group (P>0.05). The mean values for muscle electromyography amplitude in transverse abdominis, internal oblique and external oblique muscle were 0.37(0.41), 0.18(0.14) and 0.16 (0.10), respectively, for healthy individuals and 0.25 (0.17), 0.13 (0.19) and 0.18 (0.17) for individuals with LBP.
ConclusionThere is a recognizable co-activation between abdominal and pelvic floor muscles in healthy and low back pain women.
Keywords: Pelvic Floor Muscles, Abdominal Muscles, Low Back Pain, Electromyography -
Introduction
The purpose of present study was to compare electromyography activity of the abdominal muscles in response to the active pelvic floor muscle contraction in individuals with and without low back pain (LBP).
MethodsA total of 30 female subjects (LBP=15) and (healthy=15) participated in the study. All subjects performed the active PFM contraction for three times. The correct pelvic floor muscle contraction was controlled by an ultrasound. Simultaneously, the electromyography signals of the right transverse abdominis, internal oblique and external oblique muscles were measured. Variables of electromyography amplitude were analyzed using an independent sample T-Test.
ResultsThere was a high intra-tester reliability for electromyography measurement of abdominal muscle in LBP (ICC>90) and healthy individuals (77<ICC<96). Transverse abdominis, internal oblique and external oblique muscle electromyography activity were increased during the pelvic floor muscle contractions in both women group with and without low back pain. The results of independent sample T-Test displayed no statistically significant difference in muscle co-activation pattern of the abdominal and pelvic floor muscles between the healthy group and LBP group (P>0.05). The mean values for muscle electromyography amplitude in transverse abdominis, internal oblique and external oblique muscle were 0.37(0.41), 0.18(0.14) and 0.16 (0.10), respectively, for healthy individuals and 0.25 (0.17), 0.13 (0.19) and 0.18 (0.17) for individuals with LBP.
ConclusionThere is a recognizable co-activation between abdominal and pelvic floor muscles in healthy and low back pain women.
Keywords: Pelvic Floor Muscles, Abdominal Muscles, Low Back Pain, Electromyography -
Introduction
The current study compared the effect of pelvic floor muscle (PFM) contraction on thickness of abdominal muscles during an abdominal hollowing maneuver (AHM), which is a specific contraction of transverse abdominis(TrA)and internal oblique(IO) muscles in healthy and low back pain (LBP) subjects.
Materials and MethodsThirty subjects (15 with LBP and 15 without LBP) participated in this study. In ultrasonographic evaluation, the thickness of the TrA and IO muscles in AHM with and without PFM contraction were measured.
ResultsNo significant difference was seen in the thickness of abdominal muscles in contraction alone and in combination with PFM contraction during AHM between the two groups. No difference was seen in the thickness of abdominal muscles with and without PFM contraction between the LBP and healthy subjects in AHM.
ConclusionsAdding PFM contraction had no significant effect on abdominal-muscle contraction in subjects with or without LBP.
Keywords: Abdominal muscles thickness, pelvic floor muscles, Ultrasound image -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 4 (پیاپی 220، تیر 1398)، صص 234 -239زمینه و هدفاسپاستیسیته اختلال حرکتی به دنبال سکته مغزی می باشدکه افزون بر تاثیرمنفی بر روی کیفیت زندگی بیمار، بار اقتصادی عمده ای بر جامعه وارد می کند. به تازگی شاک ویو درمانی به عنوان روشی امن و موثر در درمان اسپاستیسیتی مطرح شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر اعمال شاک ویو بر روی عضلات سه سر ساقی و چهار سر رانی در بیماران سکته مغزی بود.روش بررسیاین مطالعه به صورت نیمه تجربی بر روی 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی در فاصله زمانی شهریور 1395 تا تیرماه 1396 در شهر تهران با تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و براساس معیارهای ورود انجام شد. درمان شامل یک جلسه شاک ویو پلاسبو و 3 جلسه شاک یو فعال بود. اسپاستیسیتی عضلات سه سر ساقی و چهار سر رانی توسط مقیاس آشورث (Ashworth scale) و دامنه حرکتی پاسیو مفاصل زانو و مچ توسط گونیامتر (Enraf-Nonius Corp., Delft, Netherlands) اندازه گیری شد. بیماران پیش و پس از شاک ویو پلاسبو، پس از سه جلسه شاک ویو فعال و چهار هفته پس از پایان درمان ارزیابی شدند.یافته هاتغییری در مقیاس آشورث و دامنه حرکتی پس از شاک ویو پلاسبو مشاهده نشد. شاک ویو فعال به طور معناداری سبب بهبود دامنه حرکتی مفاصل مچ پا و زانو و کاهش اسپاستیسیته عضلات سه سر ساقی و چهار سر رانی شد که این تغییر تا چهار هفته پس از درمان در مفصل مچ پا پایدار بود. دامنه حرکتی زانو چهار هفته پس از درمان کاهش معناداری نسبت به جلسه آخر درمان نداشت.نتیجه گیریشاک ویو درمانی سبب کاهش میزان اسپاستیسیتی و بهبود دامنه حرکتی گردید که این اثر در مفصل مچ پا تا چهار هفته پایدار اما در دامنه حرکتی زانو ناپایدار بود.کلید واژگان: فلج نیمه بدن, اسپاستیسیته عضلانی, پژوهش های نیمه تجربی, شاک ویو درمانیBackgroundSpasticity is a common motor impairment in patients with stroke that not only has a negative impact on the patient’s quality of life but also has high economic burdens for society. Recently the application of shock wave therapy has attracted considerable attention as a safe and effective method in treatment of spasticity. The objective of the present study was to investigate the effect of application shock wave on spasticity of quadriceps femoris and triceps surae muscles in patients with stroke.MethodsThis was a quasi-experimental study on 15 stroke patients which were selected according to inclusion criteria between September 2016 and May 2017. This study was approved by the Ethics Committee of Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Iran. The intervention included one session placebo shock wave and three sessions of true shock wave. Level of the spasticity was measured at quadriceps and gastrocnemius muscles by Ashworth scale (AS) and passive range of motion (PROM) of the knee and ankle joints was recorded by a manual goniometer (Enraf-Nonius Corp., Delft, Netherlands). Participants were assessed at baseline, after the placebo shock wave, after the final session of active shock wave and 4 weeks after the last treatment.ResultsPlacebo shock wave had not significant effect on grade of AS of spastic muscles as well as PROM of knee and ankle joints. True shock wave induced a statistically significant reduction in AS of triceps surae and quadriceps femoris muscles and improvement of PROM of knee and ankle joints. The reduction in AS of triceps surae and improvement of ROM ankle joint continued 4 weeks after the last treatment. However, after 4 weeks, there was a significant reduction in the PROM of knee joint compared to the last session.ConclusionThree sessions shock wave therapy can reduce the tone of triceps surae and quadriceps muscles and improved the passive range of motion in the knee and ankle joints for up to 4 weeks, but these effects were not stable on the PROM knee joint.Keywords: hemiplegia, muscle spasticity, quasi-experimental study, shock wave therapy
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و ششم شماره 8 (پیاپی 212، آبان 1397)، صص 536 -542زمینه و هدفعضله عرضی شکم یکی از مهمترین عضلات ثبات دهنده تنه می باشد. تقویت عضلات ثبات دهنده تنه در ورزش حرفه ای، پزشکی ورزشی و توانبخشی بیماران کمردردی امری بسیار مهم است، از این رو شناسایی تمریناتی که به بهترین وجه سبب بهبود قدرت و استقامت این عضلات گردد چالشی مهم در درمان بیماران کمردردی می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و تحتانی بر روی ضخامت اولتراسونیک عضله عرضی شکم بود.روش بررسیاین مطالعه یک مطالعه پیش آزمون- پس آزمون می باشد که بر روی 30 داوطلب مرد سالم با میانگین سنی 23 سال در بیمارستان فوق تخصصی نور افشار تهران در فاصله زمانی شهریور تا آبان 1396 انجام شد. ضخامت اولتراسونیک عضله عرضی شکم حین استراحت و بیشینه ی انقباض ایزومتریک در حرکات فلکشن، اکستنشن و ابداکشن اندام فوقانی و اندام تحتانی ثبت گردید.یافته هاضخامت عضله عرضی شکم حین انقباض ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و اندام تحتانی در مقایسه با ضخامت زمان استراحت به طور معناداری افزایش داشت (0/001P<). نوع حرکت اندام تحتانی بر ضخامت عضله عرضی شکم سمت غالب تاثیر معناداری داشت (0/05P<) به طوری که بیشترین تغییر ضخامت عضله عرضی شکم حین انقباض ایزومتریک اکستنشن در اندام تحتانی سمت غالب وجود داشت (0/05P<). تفاوت معنادار آماری میان ضخامت عضله عرضی شکم در انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی در مقایسه با اندام تحتانی سمت مغلوب وجود داشت (0/001P<).نتیجه گیریانقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و اندام تحتانی به خصوص در حرکت اکستنشن اندام تحتانی می تواند سبب افزایش ضخامت عضله عرضی شکم در سونوگرافی گردد.کلید واژگان: عضلات شکمی, انقباض ایزومتریک, اولتراسونوگرافیBackgroundThe transverse abdominis (TrA) muscle is one of the most important muscles that contribute to the stability of the lumbar spine. Strengthening of trunk muscles that have a significant role in trunk stability is very important in the field of professional sport, sport medicine and rehabilitation of patient with low back pain (LBP). Identifying the exercises that can improve the strength and endurance of these muscles in the efficient way is an important challenge in rehabilitation of LBP patients. The aim of this study was to investigate the effect of maximum voluntary isometric contraction of upper and lower limb muscles on ultrasonic thickness of the TrA muscle.MethodsThis is a pre-test post-test study. Thirty healthy young male subjects with mean age of 23 years were recruited from the university staff and student population (non probability sample). Ultrasonic thickness of the right and left TrA muscle (as an indirect measure of muscle activity) was taken at rest and during maximum isometric contraction of six muscle groups: shoulder and hip flexor, extensor and abductor muscles. Mixed-model ANOVA with repeated measures design were used to analyze data. To further analyses post hoc comparisons were performed with paired t-tests adjusted with the Bonferroni method. The significance level was set at P<0.05.ResultsThe result showed that mean TrA thickness on right and left sides during maximum isometric contraction of the upper and lower limb muscles was significantly thicker than in resting position (P<0.001). The type of isometric contraction had a significant effect on the thickness of the TrA muscle on dominant side (P<0.05). As a result, the greatest change in the thickness of TrA muscle on dominant side was observed in hip isometric extension (P<0.05). There was a significant difference between the thickness of TrA during upper limb isometric contraction of dominant and non-dominant side (P<0.001).ConclusionIsometric contraction of upper and lower limb muscles especially in hip extension can increase the ultrasonic thickness of the transversus abdominis muscle.Keywords: abdominal muscles, isometric contraction, ultrasonography
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و ششم شماره 2 (پیاپی 206، اردیبهشت 1397)، صص 142 -147زمینه و هدفمطالعات نشان می دهند رایحه سبب بهبود تعادل سالمندان می گردد. هدف این مطالعه، بررسی اثر محرک بویایی بر تعادل افراد جوان و مقایسه آن در مردان و زنان بود.روش بررسیآزمون های تعادل استاتیک ایستادن روی یک پا و تعادل دینامیک با استفاده از دستگاه سنجش تعادل بایودکس در دو مرحله پیش و پس از اعمال رایحه بر روی 40 داوطلب سالم در فاصله بهمن 1395 تا اردیبهشت ماه 1396 انجام شد.یافته هاتفاوت معناداری در شاخص های تعادل ایستا و دینامیک بر اساس شرایط وجود و عدم وجود رایحه دیده نشد. تفاوت معناداری در شاخص های ثبات کلی (0/034P=) و قدامی-خلفی (0/019P=) برای تعامل بین اثر جنسیت و رایحه و در شاخص های ثبات کلی (0/008P=) و داخلی-خارجی (0/023P=) برای اثر جنسیت در خانم ها مشاهده گردید.نتیجه گیریمحرک بویایی تاثیری بر تعادل افراد جوان سالم نداشت اما رایحه به طور معناداری اثر خاص جنسیتی دارد که این امر می تواند به دلیل حساسیت بیشتر خانم ها نسبت به بو باشد.کلید واژگان: اسطوخودوس, محرک بویایی, تعادلBackgroundThe previous studies showed that the odor can improve balance in the elderly. The purpose of the current study was to determine the effect of olfactory stimulus and its gender specific effect on the balance of young healthy people.MethodsThis is a pretest-posttest semi experimental study comprised 40 healthy volunteers (age range 18-73 years) from February 2016 through May 2017. The static balance test with one-leg standing time (OLST) and dynamic balance test using Biodex balance system to measure overall stability index (OSI), anterior/posterior stability index (APSI), medial/lateral stability index (MLSI) and overall limit of stability index (OLOSI) randomly were performed before and after application of lavender scant as the olfactory stimuli. A two-way repeated measurement ANOVA was used to assess the effect of olfactory stimulus conditions and gender on dynamic balance indexes (OSI, APSI, MLSI, and OLOSI). Since the distribution of the OLST was not normal, the generalized estimating equations (GEE) method was used. Significance level of PResultsThe results showed that in comparison of the two different conditions (no odor/with odor), there was no significant difference in any of static and dynamic balance indexes (P>0.05). There were significant differences in relation to the interaction of the gender and odor in OSI (P=0.026), APSI (P=0.019). For gender, there were statistically significant differences in OSI (P=0.002, F (1,38) =11.649), APSI (P=0.001, F (1,38) =12.057), and MLSI (P=0.007, F (1,38) =8.228) for females.ConclusionAlthough there was no effect of odor on balance control of young healthy people, we found that the odor has gender specific effect. This is probably due to the more sensitivity of females to the odor.Keywords: lavandula, olfactory perception, postural balance
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و پنجم شماره 5 (پیاپی 197، امرداد 1396)، صص 332 -342زمینه و هدفاسپاستیسیتی نقص بالینی ضایعات نورون محرکه فوقانی می باشد که بلافاصله یا مدتی پس از ضایعه نمایان می گردد و در 38% بیماران سکته مغزی مشاهده می شود. به تازگی شاک ویودرمانی به عنوان روشی امن و موثر در درمان اسپاستیسیته گزارش شده است. این مطالعه با هدف برآورد اثر شاک ویو در کاهش اسپاستیسیتی پس از سکته مغزی انجام شد.روش بررسیتمامی مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، MEDLINE، Science Direct و Scopus و موتور جستجوی Google scholar، در فاصله سال های 2000 تا پایان 2016 میلادی با کلمات کلیدی Spasticity، Muscle hypertonicity، Extracorporeal Shock Wave Therapy، Stroke و Hemiplegiaبررسی شد. معیارهای ورود، مطالعات تمام متن و چاپ شده به زبان انگلیسی بود. دو مرورگر به صورت مستقل مقالات را از نظر شرایط ورود و کیفیت بررسی نمودند. در آنالیز آماری نمرات مقیاس آشورت و دامنه حرکتی پاسیو مفصل لحاظ شد.یافته ها11 مطالعه با مجموع 261 بیمار وارد مرور سیستماتیک گردید. در هفت مطالعه اثر شوک ویو در عضلات اسپاستیک اندام فوقانی و در چهار مطالعه اثر شوک ویو در عضلات اسپاستیک اندام تحتانی بررسی شده بود. بلافاصله پس از شوک ویو درمانی کاهش معنادار مقیاس آشورت (1/62- SMD= و 1/04- تا 2/2-= 95% CI) و افزایش معنادار دامنه حرکتی (3/23SMD= و 5/12 تا 1/35=95%CI ) در مقایسه با مقادیر پایه مشاهده شد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که شوک ویو می تواند سبب بهبود اسپاستیسیته و افزایش دامنه حرکتی گردد اما مکانیزم دقیق اثر آن هنوز نامشخص است و انجام مطالعات کارآزمالیی بالینی بیشتر و با کیفیت بالاتر ضروری است.کلید واژگان: اسپاستیسیتی, فلج نیمه بدن, سکته مغزی, شاک ویودرمانی, هیپرتونیسیتی عضلانیBackgroundSpasticity is a clinical deficit of upper motor neurons lesions that presented immediately or at delayed times after lesions and occurs in about 38% of stroke patients. Extracorporeal shock wave therapy (ESWT) has been recently reported as a safe and effective method for reducing spasticity in stroke patients. In the present study, we sought to investigate the impact of the ESWT on post stroke spasticity using a meta-analysis method.MethodsAll primary reports of spasticity indexed in PubMed, MEDLINE, Science Direct, Scopus and search engine of Google Scholar from January 2000 to December 2016 were searched. The following terms were used as keywords: Spasticity, muscle hypertonicity, ESWT, stroke and hemiplegia. Any report was included if it met the following criteria: involving clinical trials, full-version availability, and being written in english. Two reviewers selected articles independently and reviewed the studies considering quality and eligibility, and then they extracted general information on objectives, design, participants, and outcomes. The methodologic quality of each study was assessed using the Pedro Scale. In the statistical analyses, we considered two outcomes; Modified Ashworth scale (MAS) grade and passive rang of movement (PROM). The meta-analysis was done using random effect model in Stata, version 11 (Stata Corp., TX, USA).ResultsEleven studies within a total of 261 patients were included in this review. In seven studies the shock waves were applied to the upper limb muscles, and in four other studies, the effects of ESWT on the spasticity of the lower limb muscles were assessed. Immediately after applying the ESW, MAS grade was significantly decreased in comparison to the baseline values. (Standardized mean difference [SMD], -1.62; 95% confidence interval [CI], -2.2 to -1.04). The PROM was significantly increased immediately after ESWT in comparison to the baseline values (SMD, 3.23; CI 95%, 1.35 to 5.12).ConclusionThe results of this study showed that ESWT can immediately improve the spasticity and increased PROM, but it seems that the mechanism of action of shock waves on spasticity is still unclear. Further clinical trial studies with higher methodological quality should be recommended.Keywords: hemiplegia, muscle hypertonia, muscle spasticity, shock waves, stroke
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و پنجم شماره 2 (پیاپی 194، اردیبهشت 1396)، صص 126 -134زمینه و هدفکمردرد یکی از مهمترین علل ایجاد ناتوانی در جهان است. هر چند که تنها 5-2% کمردردها به دلیل فتق دیسک مهره ای می باشد، اما جراحی فتق دیسک از شایعترین جراحی ها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط برخی از متغیرهای زیستی-روانی اجتماعی با پیش آگهی کوتاه مدت عمل جراحی بود.روش بررسیاین مطالعه مقطعی آینده نگر که به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شد. 100 بیمار (محدوده سنی 73-18 سال) با جراحی فتق دیسک در یک سطح از مهره کمر که برای اولین بار عمل جراحی می کردند، وارد مطالعه شدند. بیمارانی که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند و تمایل به شرکت در طرح داشتند طی آبان 1394 تا فروردین 1395 از بخش های جراحی اعصاب بیمارستان های لقمان و امام خمینی (ره) تهران انتخاب شدند. پرسشنامه کیفیت زندگی Item Short Form Survey-36 پیش، یک و دو ماه پس از جراحی توسط بیماران تکمیل شد.یافته هابعد فیزیکی پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 بیماران پیش از جراحی 24/6 و بعد روانی 39/6 بود که در مقایسه با میزان استاندارد کمتر بود (0/001P<) هشت هفته پس از جراحی، تمامی ابعاد کیفیت زندگی بیماران افزایش معنادار داشت. سن بر بعد روانی کیفیت زندگی تاثیر معناداری نداشت اما در بعد فیزیکی در سنین کمتر از 30 سال معنادار بود. بعد روانی کیفیت زندگی مردان به طور معناداری بیشتر از زنان بود. کیفیت زندگی روانی در سیگاری ها کمتر از غیرسیگاری ها می باشد.نتیجه گیریجراحی فتق دیسک در بهبود بعد فیزیکی و روانی کیفیت زندگی تاثیر به سزایی دارد. عواملی مانند سن، جنسیت، مصرف سیگار و عوامل روانی می توانند بر روی نتیجه درمان اثرگذار باشند.کلید واژگان: جراحی فتق دیسک کمری, فتق دیسک, کیفیت زندگیBackgroundLow back pain is one of the most important causes of disability among people around the world. Although only 2-5% of low back pain disorders resulting from herniation of lumbar intervertebral discs but surgery for lumbar disc herniation is a common procedure. The aim of this study was to determine the relation between some bio-psycho-social variables and treatment outcomes in patients who undergo first time single-level lumbar discectomy.MethodsThis is a prospective observational analytic study comprised 100 patients (age range 18-73 years) underwent single-level lumbar disc surgery. The patients who met our inclusion criteria and were willing to participate in the study were recruited from the neurosurgery ward of Logman and Imam Khomaini hospitals in Tehran, Iran, between October 2015 and March 2016. The patient completed SF-36 quality of life Questionnaires before, one and two months after surgery.ResultsIn comparison to standard values, before the surgery patients had significantly lower baseline SF-36 (36-Item Short Form Survey) Questionnaire value in all 8 domains. The role limitations due to physical health had greatest impact on quality of life. At the eight weeks follow-up SF-36 scores showed significant improvement in both physical and mental scales. Age had no significant impact on mental scales of weeks Questionnaire but in age less than 30 years there was a positive relation between the patients age at surgery and physical aspects of quality of life. Although there was no significant difference in physical aspects of SF-36 Questionnaire between males and females but males had a significantly higher mean mental health score than females after surgery. Smokers had lower value of mental scales of SF-36 Questionnaire than in nonsmokers.ConclusionThe result of this study showed that surgery for lumbar disc herniation had a great impact on both physical and mental scales of SF-36 Questionnaire two months after surgery. Factors such as age, sex, smoking and psychological factors can play the role of predictor for patients outcomes after lumbar disc surgery.Keywords: discectomy, disc herniation, lumbar vertebrae, quality of life
-
سابقه و هدفاختلالات تعادل در بیماران فلج نیمه بدن به دنبال سکته مغزی مهم ترین علت زمین خوردن این افراد است. هدف از این مطالعه مقایسه دو برنامه توان بخشی تعادل در بیماران سکته مغزی بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی سه گروهه با طرح پیش آزمون- پس آزمون که در سال 1394 در تهران انجام شد، 30 بیمار مبتلا به سکته مغزی برای اولین بار که حداقل 6 ماه از سکته مغزی آن ها می گذشت در این مطالعه شرکت نمودند. بیماران به صورت تصادفی در گروه کنترل و یا گروه های توان بخشی تعادل قرار گرفتند. هر سه گروه برنامه رایج فیزیوتراپی را دریافت کردند. یکی از گروه ها تمرینات تعادلی با حذف ورودی بینایی و گروه دیگر همان تمرینات تعادلی را روی سطح ناپایدار به مدت 10 جلسه و 3 بار در هفته انجام دادند. عملکرد افراد قبل و یک جلسه پس از درمان توسط آزمون های ) TUG(Timed up and go و 4SS(4Square steps) ارزیابی شد.یافته هاتمام بیماران از نظر بالینی و عملکردی بهبودی معنی داری را نشان دادند(05/0p<). تفاوت معنی داری میان گروه کنترل و گروهی که تمرینات تعادلی را روی سطح ناپایدار انجام دادند وجود نداشت. تعادل در گروهی که تمرینات تعادلی با حذف ورودی بینایی را داشتند نسبت به گروهی که تمرینات تعادلی را روی سطح ناپایدار داشتند بهبودی بیش تری را نشان داد.
استنتاج: تمرینات تعادلی با حذف ورودی بینایی از انجام دادن تمرینات روی سطح ناپایدار در بهبود عملکرد مبتلایان به سکته مغزی موثرتراست. به منظور تسهیل در بهبودی تعادل پس از سکته مغزی، برنامه توان بخشی با حذف بینایی برای تسهیل در استفاده از ورودی های حسی- پیکری و وستیبولار توصیه می گردد.کلید واژگان: سکته مغزی, تعادل, ورودی بینایی, بازتوانی, سطح ناپایدارBackground andPurposeBalance impairment is a major cause of falls in patients with hemiplegic stroke. The purpose of this study was to compare the effects of two balance training programs in these patients.Materials And MethodsA clinical trial with pretestposttest design was conducted in 30 patients after a single hemisphere stroke that occurred at least 6 months before the study (2015). Patients were randomly assigned into either a control group or one of two balance rehabilitation groups. All groups received conventional physical therapy program. One group had a balance training program without visual cue while the other had balance training on unstable surface for 30 minutes 3 sessions per week. Patient performance was assessed before and one session after treatment using the time up and go (TUG) and four square steps (4SS) tests.ResultsAll the patients had a significant clinical and functional improvement (PConclusionBalance training without visual input is more effective than balance training on unstable surface. To facilitate recovery of balance following stroke, rehabilitation programs that use visual deprivation to promote somatosensory and vestibular input are recommended.Keywords: stroke, balance, visual cue, rehabilitation, unstable surface -
سابقه و هدفالتراسوند یک روش غیر تهاجمی برای مشاهده تغییرات ضخامت عضلات شکمی می باشد که این تغییر ضخامت به عنوان شاخصی برای فعالیت عضله در نظر گرفته می شود. اندازه گیری صحیح سونوگرافی وابسته به کنترل تمام منابع احتمالی ایجاد خطا حین اندازه گیری ها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی سطح پر بودن معده بر روی ضخامت عضلات شکم در وضعیت استراحت و در حین انقباض طی مانور گود کردن شکم می باشد.مواد و روش هاتعداد 30 مرد سالم با دامنه سنی 18 تا 26 سال برای شرکت در این مطالعه داوطلب شدند. ضخامت 4 عضله شکمی در هر دو سمت در وضعیت استراحت (در انتهای بازدم) و طی مانور گود کردن شکم قبل و بعد از صرف غذا توسط دستگاه سونوگرافی با پروب خطی 5/3 مگاهرتز اندازه گیری شد.یافته هامیانگین ضخامت عضلات راست شکمی مورب خارجی و داخلی و عرضی شکم در سمت راست و چپ در حالت استراحت قبل از صرف غذا به ترتیب 8/10 و 7/10، 2/6 و 1/6، 6/8 و 3/8، 1/4 و 1/4 میلی متر و بعد از صرف غذا به ترتیب 3/10 و 3/10، 6/5 و 5/5، 3/7 و 3/7، 4/3 و 6/3 میلی متر بود. میانگین ضخامت عضلات راست شکمی مورب خارجی و داخلی و عرضی شکم در مانور گود کردن شکم قبل از صرف غذا به ترتیب 11 و 8/10، 1/6 و 3/6، 10 و 10، 3/5 و 5/5 میلی متر و بعد از صرف غذا به ترتیب 5/10 و 6/10، 7/5 و 7/5، 8/8 و 7/8، 4/4 و 5/4 میلی متر بود.نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که بعد از مصرف غذا ضخامت عضلات شکم در هر دو سمت به طور معنی داری کاهش یافت، بنابراین مصرف غذا باید در اندازه گیری سونوگرافیک ضخامت عضلات شکم مد نظر قرار گیردکلید واژگان: سونوگرافی, عضلات شکم, خوردنKoomesh, Volume:18 Issue: 2, 2016, PP 243 -249IntroductionUltrasound imaging is a non-invasive method for observing changes in muscle thickness of the abdominal muscles. Accurate measurements depend on the control of all potential sources of error. In this study we investigated whether the level of stomach fullness might be a source of error not only in the resting thickness but also in contractile thickness (abdominal hallowing maneuver) abdominal muscles.Materials And MethodsThirty healthy male subjects ranging in age from 18 to 26 years volunteered for this study. Ultrasound image of the four abdominal muscles on both sides were obtained at rest (at the end of exhalation) and during abdominal hallowing maneuver before and after food consumption. Abdominal muscle thickness was assessed using a 3.5 MHZ linear head transducer in B-mode condition.ResultsThe mean thickness for right and left rectus abdominis, external oblique, internal oblique, and transversus abdominis muscles at rest before food consumption were 10.8-10.7, 6.2-6.1, 8.6-8.3, 4.1-4.1 mm, respectively and after food consumption were 10.3-10.3, 5.6-5.5, 7.3-7.3, 3.4-3.6 mm, respectively. The mean thickness for right and left rectus abdominis, external oblique, internal oblique, and transversus abdominis muscles during Abdominal Hollowing Maneuver before food consumption were 11-10.8, 6.1-6.3, 10-10. 5.3-5.5 mm, respectively and after food consumption were 10.5-10.6, 5.7-5.7, 8.8-8.7, 4.4-4.5 mm, respectively.ConclusionAfter food consumption the thicknesses of all abdominal muscles in both sides are decreased, and therefore, food consumption must be considered when measuring abdominal muscle thickness using sonographyKeywords: Ultrasonography, Abdominal Muscle, Eating
-
مقدمه و اهدافبا توجه به اهمیت اسپاستیسیته در درمان بیماران با ضایعه نورون محرکه فوقانی هدف از این تحقیق ، مروری نظام مند بر مطالعات مرتبط با اندازه گیری و روش های ارزیابی اسپاستیسیتی در بیماران با اختلالات عروقی مغز می باشد تا شاید بتوانیم با توجه به مزایا و معایب هر روش بهترین روش را برای ارزیابی میزان اسپاستیسیتی سفارش نماییم.مواد و روش هاجستجوی مطالعات انجام شده در فاصله زمانی 1995 تا 2013 در منابع اطلاعاتیMdconsult ،Sciencedirect ،Pedro، SID، Pubmed،Ggoogle scholarانجام شد. کلید واژه های اسپاستیسیته، آشورت، همی پلژی، دستگاه های اندازه گیری، سکته مغزی ، ارزیابی مورداستفادهقرارگرفتند.نتیجه گیریدر کل 69 مقاله که دارای معیار های ورود بودند برگزیده شدند. تفاوت های زیادی میان مقالات از نظر متدلوژی، شاخص های مورد ارزیابی، عضلات مورد بررسی مشاهده گردید. به منظور تشخیص اسپاستی سیته به ترکیب روش های مختلف اندازه گیری اسپاستی سیته نیاز داریمکلید واژگان: اسپاستیسیته, آشورت, همی پلژی, دستگاه های اندازه گیری, سکته مغزی, ارزیابی اسپاستیسیتهBackground And AimConsidering the importance of spasticity in the treatment of the patients with upper motor neuron lesion, the present study was conducted to review the studies concerning measuring spasticity assessment and also methods of spasticity assessment in the patients with cerebrovascular accident so as to recommend the best method for assessment of the spasticity according to the advantages and disadvantages of each method.Materials And MethodsA literature search for the period of 1995-2013 was performed in the databases of PubMed, Mdconsult, Sciencedirect, Pedro, SID, and Google scholar. Also, Spasticity, Ashworth, Hemiplegia, Measurement devices, Stroke, Assessment were used as key words.ConclusionSixty nine articles were selected according to the inclusion criteria of the study. There was a wide variation among studies in terms of methodology, main outcome measures, and muscles that were evaluated. It can thus be suggested that to recognize spasticity, a combination of the different methods of spasticity measurement is required.Keywords: Spasticity, Ashworth, Hemiplegia, Measurement devices, Stroke, Assessment
-
سابقه و هدفاسپاستیسیته به دنبال سکته مغزی اثرات سوئی بر کیفیت زندگی و عملکرد بیماران داشته و بار اقتصادی و روانی زیادی را ایجاد می نماید، شناخت عوامل مرتبط با اسپاستیسیته می تواند در درمان و پیشگیری آن کمک نماید. هدف از مطالعه حاضر مروی نظام مند و متاآنالیز بر مطالعاتی است که به بررسی شیوع اسپاستیسیته و عوامل مرتبط با آن به دنبال سکته مغزی پرداخته اند.مواد و روش هاجستجوی مطالعات انجام شده در فاصله زمانی سال های 2000 لغایت 2014 در منابع اطلاعاتی Pubmed، Science direct، Scopus، Google scholar وSpringer انجام شد. کلید واژگان Spasticity، Ischemic stroke، Hemorrhagic، Prevalence، Gender، Age برای جستجو مورد استفاده قرار گرفت.یافته هابا استفاده از واژه های کلیدی فوق و پس از حذف مقالات تکراری 769 مقاله به دست آمد و پس از بررسی عنوان مقالات 42 مقاله انتخاب شد که پس از بررسی چکیده و متن مقالات، فقط 16 مقاله که دارای معیار ورود بودند بررسی شدند. ارتباط اسپاستیسیته با، زمان، سن، جنس، نوع سکته مغزی و محل ضایعه به ترتیب در 9، 9، 9، 5 و 6 مقاله بررسی شد. مطالعات نشان دادند که شیوع اسپاستیسیته زیر 3 ماه، بین 3 تا 6 ماه و بالاتر از 6 ماه بعد از سکته مغزی به ترتیب 4 تا 27 درصد، 19 تا 6/ 42 درصد و 20 تا 38 درصد بود. گذشت زمان باعث افزایش شدت اسپاستیسیته شده بود. در هیچ مطالعه ای ارتباط معنی داری میان جنس و نوع سکته مغزی با اسپاستیسیته وجود نداشت. یافته های مربوط به سن تا حدودی متناقض بود. ضایعه مناطق تحت قشری با اسپاستیسیته شدید اندام فوقانی ارتباط معنی دار داشت اما ارتباطی بین درگیری لوب ها و نواحی عروقی با اسپاستیسیته دیده نشد.استنتاجزمان نقش مهمی در بروز و تغییرات شدت اسپاستیسیته به دنبال سکته مغزی بازی می کند.
کلید واژگان: اسپاستیسیتی, سکته مغزی, محل ضایعه, متاآنالیزBackground andPurposePost stroke spasticity has detrimental effects on quality of life and functions of patients. Moreover, it causes high economic and mental burden. Recognition of factors associated with spasticity can help in its treatment and prevention. The purpose of this study was to systematically review and meta-analysis of previously published studies concerning the prevalence of post stroke spasticity and its association with age, gender, type of stroke, and location of brain lesion.Materials And MethodsA literature review was conducted in studies published between 2000-2014 in PubMed, Science Direct, Scopus, Google scholar, and Springer Link databases. The following terms were used as.ResultsWe obtained 769 articles of which 42 were chosen based on their titles. After studying the abstracts and full texts, only 16 were considered that were congruent with the inclusion criteria of our study. The association between spasticity and time, age, gender, type of stroke and location was considered in 9, 9, 9, 5, and 6 articles, respectively. According to these studies the incidence rates of post stroke spasticity were 4-27% earlier than 3 months, 19-42.6% between 3 and 6 months, and 20-38% after 6 months. The intensity of the spasticity increased over time. Gender and type of stroke were not found to be significantly associated with spasticity in any study. Findings about age were contradictory in different articles. There was a significant relationship between sever upper limb spasticity and subcortical lesions. However, involved lobes or circulation sites were not significantly associated with spasticity.ConclusionTime has an important role on incidence and intensity alternations of post stroke spasticity.Keywords: Spasticity, stroke, location, age, gender, Meta, analysis -
هدفاین مطالعه با هدف بررسی تکرارپذیری روش الکترومیوگرافی برای تعیین فعالیت عضلات شکم در طی انجام دو مانور گود گردن و سفت کردن شکم با و بدون انقباض عضلات کف لگن در افراد سالم و مبتلا به کمردرد مزمن انجام شد.روش بررسیدر یک مطالعه متدولوژیک ثبت سطحی فعالیت الکترومیوگرافی از عضلات شکمی (عرضی شکمی و مایل داخلی و خارجی) در 21 نفر (12فرد سالم و 9 فرد مبتلا به کمردرد) که به طور ساده و در دسترس انتخاب شده بودند، صورت گرفت. هر مانور در سه تکرار انجام می شد و تکرار تست در همان روز با فاصله زمانی حداقل 30 دقیقه صورت می گرفت. آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و محاسبه ضریب همبستگی درون گروهی جهت تحلیل داده ها استفاده شد.یافته هانتایج آزمون بیانگر تکرارپذیری بسیار خوب (90-80=ICC) طی مانورهای گود کردن و سفت کردن عضلات شکم به تنهایی و گود کردن همراه با انقباض عضلات کف لگن و همچنین انقباض ایزوله عضلات کف لگن و تکرار پذیری خوب (80-70=ICC) برای مانور سفت کردن شکم همراه با انقباض عضلات کف لگن بود.نتیجه گیریالکترومیوگرافی روشی قابل اعتماد و تکرارپذیر برای بررسی فعالیت ارادی و غیرارادی عضلات شکم در شرایط مختلف طی مانورهای ذکر شده می باشد.
کلید واژگان: کمردرد, عضلات شکم, عضلات کف لگن, تکرارپذیری الکترومیوگرافیObjectiveThe purpose of this study was to determine the reliability of electromyography measurements of abdominal muscles activity during different manoeuvres (pelvic floor muscle (PFM) contraction، abdominal hollowing and abdominal bracing with and without PFM contraction) in subjects with and without chronic low back pain (LBP).Materials and MethodIn this methodology research 21 subjects (9 with LBP، 12 without LBP) who were selected simply & conveniently participated in the study. Abdominal muscle activation amplitude was assessed. Each maneuver was performed in triplicate and repeating of the test was done on the same day with a period of at least 30 minutes. Data were analyzed by Kolmogroff–Smirnoff test and Interclass correlation coefficient.ResultThe results showed high reliability for the muscle activation amplitude during abdominal hollowing with and without pelvic floor muscle contraction and isolation pelvic floor muscle contraction and abdominal bracing (ICC=80–90). Also moderate reliability in abdominal bracing with pelvic floor muscle contraction (ICC=70–80).ConclusionElectromyography is a reliable method for assessment of voluntary and automatic activity of abdominal muscles during different conditions.Keywords: Low back pain, Pelvic floor muscles, abdominal muscle, Electromyography Reliability -
سابقه و هدفمطالعات جدید نشان می دهد که یک الگوی انقباض همزمان میان عضلات شکمی و کف لگن وجود دارد که این الگوی انقباضی در افراد مبتلا به بی اختیاری ادراری دچار نقص می گردد. هدف از مطالعه حاضر مروری نظام مند بر مطالعات گذشته در ارتباط با همزمانی انقباض عضلات شکم و کف لگن با تاکید خاص بر جنبه های بالینی الگوی همزمانی انقباضی عضلات شکم و کف لگن در بیماران مبتلا به بی اختیاری ادراری می باشد.مواد و روش هاجستجوی مطالعات انجام شده در فاصله زمانی 2000 تا 2010 در منابع اطلاعاتی PubMed، ProQuest، Science Direct، Thomson، ËMBÂSË، ÔVÏD، ÇÏNÂHL and MËDLÏNË انجام شد. کلید واژه های عضلات کف لگن، عضلات شکمی، عضلات عمقی شکم، عضله عرضی شکم، انقباض همزمان، الکترومیوگرافی و سونوگرافی بعنوان کلید واژه مورد استفاده قرار گرفتند.یافته هادر کل 21 مقاله که دارای معیارهای ورود بودند انتخاب شدند. تفاوت های زیادی میان مقالات از نظر متدولوژی، شاخص های اصلی مورد ارزیابی، تعداد نمونه، روش کار، شاخص های الکترومیوگرافی و تصویربرداری و غیره مشاهده گردید.استنتاجبررسی مطالعات نشان داد که دلایل کافی برای وجود همزمانی انقباض عضلات شکمی و کف لگن در فعالیت های ارادی، غیر ارادی و رفلکسی در افراد سالم وجود دارد و این همزمانی انقباض در افراد مبتلا به بی اختیاری ادراری دچار نقص شده و یا از بین رفته است.
کلید واژگان: عضلات شکمی, عرضی شکم, انقباض همزمان, سینرژی, عضلات کف لگنBackground andPurposeRecent research indicated that there is a co-activation of pelvic floor muscles (PFM) and abdominal muscles during voluntary and involuntary activity as a normal function، which may be impaired in women with stress urinary incontinency (SÜÏ). The purpose of the present study was to review the previously published studies concerning co-activation of abdominal and PFM with particular attention to its clinical application in patients with SÜÏ.Materials And Methods literature search for the period of 2000-2010 was performed، using PubMed، ProQuest، Science Direct، Thomson، ËMBÂSË، ÔVÏD، ÇÏNÂHL and MËDLÏNË databases. Pelvic floor muscle، abdominal muscles، transverse abdominis، Ço-activation، electromyography and ultrasonography were used as keywords.ResultsTwenty one articles were selected according to the inclusion criteria of the study. There was a wide variation among studies in terms of methodology، main outcome measures، sample size، procedure، imaging parameters and electromyography parameters، etc. Çonclusion: The results demonstrated that there is adequate evidence to support co-contraction of the PFM with abdominal muscles in voluntary، involuntary and reflex activities and this co-contraction could be lost or impaired in individuals with SÜÏ.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.