nasrin faghih malek marzban
-
کاربرد حکایت های حیوانات در طول زمان به دلایل اجتماعی، تاریخی، نظام های گفتمانی یا خلاقیت راویان آنها با تغییر و تطور در مولفه های ساختاری همراه بوده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که شخصیت روباه در حکایت های قرن 3 تا 9 چه تغییراتی داشته و این تغییر چه تاثیری بر سیر روایی حکایت داشته است. برای دستیابی به این هدف 33 حکایت از 18 کتاب در بازه زمانی ذکر شده، انتخاب و بر اساس دیدگاه کلی روایت شناسان ساختارگرا به ویژه آراء برمون بررسی شده است. روباه در حکایت ها در مقابل سایر شخصیت ها نقشی فعال و محوری دارد و سیر تحولی را از شخصیت منفی به مثبت طی می کند. در برخی ازکتب قرن ششم با تفاوت هایی در شخصیت روباه روبه رو می شویم. در برخی از حکایت ها روباه حیله گر و منفعت طلب گاهی به چهره ای چاره اندیش، عاقل و فریب خورده تبدیل شده و در برخی مواقع نیز حیله گری ناجی می شود. این حیوان متاثر از جریان عرفان و تصوف بیشتر به ارزش های درونی پی می برد؛ همچنین از صورت حیوانی فاصله گرفته و عهده دار نقش های انسانی مانند وزارت و نگهبانی می-شود.
کلید واژگان: حکایت حیوانات, روایت شناسی ساختارگرا, تطور شخصیت, روباه, کلود برمونThe application of fables over time to social and historical places, discourse systems or the creativity of their narrators have been associated with changes and developments in structural components. This article seeks to answer the question of what changes the character of the fox has had in the tales of the 3rd to 9th centuries and what effect this change has had on the story's narrative.33 anecdotes from 19 books have been selected from the 3rd to the 9th century and analyzed based on the general view of structuralist narratologists Especially Bermon's ideas. Most of the stories start from a state of imbalance. The fox not only plays an active and pivotal role in the stories, against other characters (rooster, duck, crow, wolf, lion, and snake); but also undergoes a transformation from a negative to a positive personality. In some books of the 6th century, we are faced with differences in the character of the fox, and the cunning and self-interested fox sometimes turns into a resourceful, wise and deceived figure, and sometimes becomes a cunning savior. This animal, influenced by the flow of mysticism and Sufism, realizes more inner values; Also, he distanced himself from the animal form and took on human roles such as ministry and guarding.
Keywords: Narrative-Structuralist, Fable, Evolution Character, Fox, . Claude Bremond -
عماد فقیه کرمانی از شعرای سده هشتم هجری است. از وی پنج مثنوی و یک دیوان اشعار به جامانده است. دیوان اشعار وی یکبار توسط رکن الدین همایونفرخ و یکبار توسط یحیی طالبیان و محمود مدبری به چاپ رسیده است. نادیده گرفتن دستنویس های اقدم و معتبر و استفاده از دستنویس های متوخر، فاقد تاریخ و ناقص در هر دو چاپ باعث ایجاد مشکلاتی در روش شناسی و لغزش های متعددی در امر تصحیح شده است. در این پژوهش برای ضرورت تصحیح مجدد دیوان عماد فقیه به چهار دلیل استناد کرده ایم که عبارتند از:1. به دست آمدن دستنویس های نویافته و اقدم؛ 2. عدم روشمندی در انتخاب و استفاده از دستنویس ها در دو تصحیح پیشین؛3. بدخوانی های دستنویس اساس در چاپ همایونفرخ و عدم مراجعه مصححین بعدی به دستنویس اساس همایونفرخ 4. به دست آمدن صورت صحیح بسیاری از ابیات پس از بررسی دستنویس-های نویافته. همچنین کوشیده ایم تا با بررسی های انتقادی علاوه بر نشان دادن مشکلات موجود در تصحیح های پیشین؛ با استفاده از دستنویس های نو یافته به ویژه دستنویس های 182 کتابخانه سپهسالار و 4197 کتابخانه نورعثمانی که به لحاظ قدمت و اعتبار از دستنویس های مورد استفاده در هر دو تصحیح کهن تر و معتبرترند، صورت صحیح برخی از ابیات را به دست دهیم.کلید واژگان: تصحیح متن, دستنویس, عماد فقیه کرمانی, شعر, قرن هشتمImad Faqih Kermani is one of the poets of the 8th century. Five masnavis and a divan of poems have survived from him. Diwan of his poems has been published once by Rokuddin Homayunfarukh and once by Yahya Talebian and Mahmoud Modbari. Ignoring ancient and authentic manuscripts and using late, dated and incomplete manuscripts in both editions has caused problems in methodology and numerous slips in correction. In this research, we have cited four reasons for the necessity of re-correcting the Diwan of Imad Faqih, which are: 1. Obtaining new and advanced manuscripts; 2. Lack of methodology in the selection and use of manuscripts in the previous two corrections; 3. Misreadings of the base manuscript in Homayoun Farrokh's printing and the lack of reference by later correctors to Homayoun Farrokh's base manuscript. 4. Obtaining the correct form of many verses after examining the revised manuscripts. We have also tried to show the problems in the previous corrections with critical reviews; By using the newly found manuscripts, especially the 182 manuscripts of the Sepehsalar library and the 4197 manuscripts of the Noor Osmani library, which are older and more reliable than the manuscripts used in both corrections, the correct form of some verses let's shake handsKeywords: Emad, Faghih Kermani, Critical Edition Of Manuscript, Eightt Century, Poem
-
خشونت کلامی به هر کلامی اطلاق می شود که در آن گوینده با بهره گیری از واژه ها و عبارت های زبانی خاص با رویکردی خصمانه به کنترل و تحقیر اجبار، توهین، تهدید، تحقیر، اتهام مسخره کردن، متلک، هرزگی در بیان مخاطب بپردازد. از آنجا که بخش مهمی از نظام کلامی منتقدان اجتماعی ساختاری خشونت آمیز دارد، پس می توان دیوان حافظ را در سطح مواجهه فردی او با دیگری و نقد نظام ایدئولوژیک حاکم بر جامعه، به عنوان سوژه ای جذاب در خوانشی نو از این منظر دانست. بنابراین در این پژوهش پس از بررسی تعاریف متعدد در حوزه خشونت، نخست به تعریف خشونت کلامی در دوره معاصر و سپس ارتباط آن با دیوان حافظ به صورت خاص پرداخته خواهد شد. در ادامه، ملاحظه خواهد گردید که خشونت به دو ساحت کلان کلامی و غیر کلامی و همچنین خشونت کلامی نیز به دو دسته خشونت کلامی صریح و خشونت کلامی غیر صریح بر ساخته از صور خیال شاعر تقسیم بندی می گردد و در نهایت نیز به بررسی وارونه گویی پرداخته خواهد شد . نتایج حاصل از تحلیل، بر میزان و انواع خشونت کلامی با توجه به انواع دلالت ها در پرداختن موضوع و مخاطب در شعر حافظ حکم خواهد کرد؛ مضاف بر اینکه حافظ در شعر بصورت مستقیم یا ضمنی، از توصیفات و واژگانی در قالب کلمات رکیک، تعریض و تهکم، در نسبت با دیگری چه در سطح مواجهه فردی و چه اجتماعی استفاده می کند که می تواند فرد مورد خطاب را دچار حس سرخوردگی، یاس، حس دست انداخته شدن، ناامیدی و تحقیر کند و با توجه به تعاریف مدرن از خشونت کلامی، شعر حافظ را می توان در رده آثاری با بسامد نسبتا بالای خشونت کلامی قرار داد.کلید واژگان: خشونت, خشونت کلامی, دلالت متنی, هجو, حافظVerbal violence refers to any speech in which the speaker antagonistically exploits specific words and phrases to control, humiliate, coerce, threaten, ridicule, and quip his/her audience. Also, it refers to promiscuity in the speaker’s discourse. Social critics’ verbal system largely has an aggressive structure. As a social critic, Hafiz reflected his critique in his divan. Thus, his work can be a fresh, intersecting, social arena to examine verbal violence in his critical and individual encounter with a dominant ideological system. The current study will initially survey various definitions of violence. Then, it will define violence in the contemporary world. Afterward, it will concentrate on the violence within Hafiz’s divan. It will demonstrate that violence in Hafiz’s poetry is divided into verbal and nonverbal violence. The former has two categories: implicit and explicit. Given the implicit violence, it is the product of the poet’s imagination. Lastly, the current article will study ‘inversion’ in the divan. The study results highlight the different degrees and types of verbal violence in Hafiz’s poetry when one pays attention to the implications of violence and its subject and addressees. Furthermore, findings indicate that Hafiz directly or indirectly employs vulgar and sarcastic expressions and descriptions in his relation to others at individual and social levels. Indeed, Hafiz’s verbal violence can create in his addressees a sense of abandonment, frustration, sorrow, and humiliation. Given the modern definitions of violence, one can classify with literary works containing high frequency of violenceKeywords: Violence, Verbal Violence, Textual Implications, Satire, Hafiz
-
مجله ادبیات عرفانی، پیاپی 33 (تابستان 1402)، صص 169 -196یکی از مباحثی که در تعالیم دینی و قرآنی و آیات و روایات ما همواره مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن به متون ادبی و عرفانی ما نیز راه یافته است، بحث مبارزه با نفس است. از سوی دیگر، بررسی نقل قول های مستقیم (DS) یکی از راه های بازنمایی گفتار و اندیشه است. کتاب اسرارالتوحید که موضوع آن احوال و اقوال ابوسعید ابوالخیر عارف نامی قرن چهارم و پنجم (357-440) است و به قلم یکی از نوادگان او به نام محمدبن منور، به رشته تحریر درآمده، دربردارنده احوالات و سخنانی است که یا از زبان خود ابوسعید نقل شده یا دیگران درباره وی گفته اند و شامل مباحث مهمی در تصوف است. در این پژوهش بر آنیم تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی، بر مبنای نقل قول هایی که به صورت مستقیم از ابوسعید در کتاب اسرارالتوحید از زبان محمدبن منور نقل شده است، به بررسی فضای دیالوگی (بافت فیزیکی) و ساخت نحوی و برنامه راهبردی این نقل قول ها بپردازیم تا بر اساس آن به تحلیل نظام فکری ابوسعید درباره مبارزه با نفس دست یابیم. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده این نکته است که برخلاف برخی هنجارگریزی های ایدیولوژیکی که ظاهرا در رفتار ابوسعید در کتاب اسرارالتوحید درباره مباحثی چون حج، سماع، زهد و ساده زیستی وجود دارد، در باب مبارزه با نفس، نه تنها هنجارشکنی ندارد بلکه کاملا همسو با تعالیم دینی و قرآنی و اعتقادات فقها و متشرعین است.کلید واژگان: نفس, نقل قول, نقل قول مستقیم, ابوسعید ابی الخیر, اسرارالتوحیدMystical Literature, Volume:15 Issue: 33, 2023, PP 169 -196One of the topics that has long received attention in our religious Quranic verses, and narrations, and has consequently found its way into our literary and mystical texts, is the subject of self-struggle. Examining Direct Quotes (DS) is one way of representing speech and thought. Asrar al-Tawhid, the subject of which is the sayings and states of Abu Sa'id Abu al-Khair, the prominent mystic of the fourth and fifth centuries (357-440), was written by one of his descendants named Muhammad ibn Munawwar. The book contains the accounts and statements either directly attributed to Abu Sa’id or reported by others about him, and includes important topics in Sufism. In this study, we aim to study the dialogic atmosphere (physical context), the syntactic construction, and the strategic plan of the quotations cited directly from Abu Sa'id in Asrar al-Tawhid by Muhammad ibn Munawwar, using library sources and a descriptive-analytical method. We will analyze these quotations to gain insights into Abu Sa'id's intellectual system regarding the struggle against the self. The findings of the research show that contrary to some ideological deviations apparent in the manners of Abu Sa'id in Asrar al-Tawhid regarding issues such as pilgrimage (hajj), mystic listening, asceticism, and austerity, when it comes to the struggle against the self, there is not only no deviation, but it is entirely consistent with religious teachings, Quranic principles, and beliefs of the jurists and legislators.Keywords: self, quotation, direct quotation, Abu Sa'id Abu al-Khair, Asrar al-Tawhid
-
»حرکت» بنیان هستی است. علوم مختلف به فراخور موضوع خود این مفهوم را کاویده و فرمول بندی کرده اند. زبان شناسی شناختی از دیدگاه فلسفی- ذهنی- زبانی به این مقوله می پردازد و فرآیند شکل گیری و انتقال مفاهیم حرکتی از عالم خارج به ذهن و از ذهن به زبان را بررسی می کند. تالمی در همین راستا نظریه افعال حرکتی را ارائه و زبان ها را با توجه به جهت نمایی افعال به فعل محور (واژگانی) و قمرمحور تقسیم می کند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی نو به این نظریه و با روش تحلیلی- توصیفی، آن را به حیطه ترجمه از زبان عربی به زبان فارسی وارد می کند تا به این سوال پاسخ گوید که در ترجمه رمان «الفتاه الاخیره» مترجمان به چه میزان از افعال فعل محور و قمرمحور استفاده کرده اند؛ و نیز اینکه چرا در مواردی یکی از مترجمان ترجمه فعل محور و دیگری قمرمحور را برگزیده اند؟ نتیجه حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این است که دو مترجم در ترجمه رمان «الفتاه الاخیره» شکل قمرمحور را مدل مناسب تری برای انتقال مفاهیم حرکتی از زبان عربی به زبان فارسی دانسته اند. همچنین در تحلیل و بررسی تطبیقی ترجمه این فعل های حرکتی مشخص شد که لزوما قمرمحور بودن به معنای انتقال بهتر و کامل تر مفهوم نیست، بلکه در نظر گرفتن عنصر همنشینی و جانشینی و مسئله ارتباط فعل با سایر اجزای عبارت و نیز سیاق متن اهمیت عمده ای در ارائه ترجمه بهتر دارد.
کلید واژگان: زبان شناسی شناختی, لئونارد تالمی, واژگانی شدگی, قمرمحوری, الفتاه الاخیرهTranslation Researches in the Arabic Language And Literature, Volume:13 Issue: 29, 2023, PP 319 -354"Motion" is the fundamental basis of existence. Multiple scientific disciplines have examined and established this concept based on their own fields of study. Cognitive linguistics approaches this category from a philosophical-mental-linguistic perspective and investigates the process of how motion concepts are formed and transferred from the external world to the mind and from the mind to language. Talmy introduces the notion of motion verbs, categorizing languages as either verb-oriented (lexical) or satellite-framed based on the demonstrative direction of verbs. The present study employs an analytical-descriptive method to examine the translation of the novel Alfatah Al-Akhira from Arabic to Persian. The study focuses on the extent to which translators utilize verb-oriented verbs and satellite framing. Additionally, the study aims to investigate the reasons behind the differing translation choices made by different translators in terms of verb-oriented and satellite-framed translations. The findings of the current study indicate that two translators, when translating the novel Alfatah Al-Khaira, deemed satellite framing as a more appropriate template for conveying motion concepts from Arabic to Persian. Also, when the translations of these motion verbs were compared and looked at, it was found that being satellite-framed does not always mean that the idea is communicated better and more completely. However, taking into account the elements of association and substitution, as well as the verb's connection with other components of the phrase and the context of the text, is crucial to ensuring a more effective translation.
Keywords: Cognitive Linguistics, Leonard Talmy, Lexicalization, Satellite Framing, Alfatah Al-Khaira -
در هر متنی به خصوص متون روایی برای اقناع مخاطب و باورپذیری بیشتر، از شواهد مختلف استفاده میشود. این موضوع در زبانشناسی ذیل مقولهای با نام «گواهنمایی» تعریف میشود. فرانک رابرت پالمر از جمله معنیشناسانی است که این مقوله را به دو نوع «حسی» و «گزارشی» تقسیم و برای هر یک انواعی ذکر میکند. در این پژوهش انواع گواهنماهای موجود در شاهنامه در مولفههای: دیداری (مستقیم و غیرمستقیم)، شنیداری، بویایی، حس ششم، شباهت، انواع گزارش، تجربه و شناخت، دلالت عقلانی، پیشبینی(اخترشناسی و تعبیرخواب)، فر ایزدی، قسم و گواه دادن شخص معتبر بررسی شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نشانگرهای حدس و گمان هرچند دربردارنده شک و تردید هستند، در نهایت صحت گزاره اتفاق میافتند. در گفتمان شخصیتها (شاهزادگان، پهلوانان، موبدان، ستارهشناسان و...) به دلیل عقلانیت بالای فرستنده، گمانها به واقعیت میپیوندد و خلاف آن هیچگاه اتفاق نمیافتد. «استنباط از روی نشانهها» به دلیل مشارکت در دیگر انواع گواهنمایی، کاربردقابل توجهی دارد. از نشانگرهای گواهنمایی میتوان به: افعال حسی و شناختی مانند: «دیدن»، «شنیدن»، «بوییدن»، «دانستن»، «آگاه شدن»، و کنایاتی مانند: «بهدلآمدن» و واژگان دیگری که در معیت گواهنماییها به کار میروند مانند: «گمانم»، «گویی» و «برآنم» اشاره کرد.
کلید واژگان: گواهنمایی, وجهیت, شاهنامه فردوسی, پالمر, نشانگرهای گواه نماییIn narrative texts, different kinds of evidence are used for more acceptability. This topic is defined as "evidentiality" in Linguistics. F. R. Palmer is one of the semanticists who divides this category into two types: sensory and reported, and also states several types for each one of them. In this research, all types of evidential markers have been studied based on these features: visual evidence (direct and indirect), auditory evidence, sense of smell, the sixth sense, similarity, types of report, experience and cognition, rational signification, prediction (Astronomy and dream interpretation), Yezidis Xvarenah, swear, and witnessing. It is concluded that the markers of guess, even though including uncertainty and skepticism, occur in the entirely factual status of preposition. In the discourse of characters (princes, heroes, mowbeds, astronomers, etc.), because of the high rationality of sender, the guesses come true, and the contrary conditions never do happen. Among the evidential features, inference from signs, regarding its participation in all the other types of evidentiality, is considerable. The following perceptual and cognitive verbs such as "didan", "šenidan", "buyidan", "dānestan", "āgāh šodan", and the metaphor like "be del āmadan", and the other words including "gomānam", "guyi", and "bar ānam" are instances of evidential markers used in Shahnameh.
Keywords: Evidentiality, Modality, Shahnameh, Palmer, Evidential Markers -
این پژوهش به بررسی مفهوم سازی مشروطه در شعرهای میرزاده ی عشقی و عارف قزوینی می پردازد. برای فهم بخشی از تفاوت نگاه شاعران دوره ی مشروطه، دو شخصیت متفاوت چه ازنظر جهان بینی و خواست ها و چه ازنظر خاستگاه و طرز زندگی و رفتارهای شاعری انتخاب شده که حجم دیوان اشعارشان نیز به هم نزدیک است. پرسش پژوهش حاضر این است که عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی برای بیان دیدگاه های خود درباره ی مشروطه از چه بافت نحوی استفاده و چگونه آن را مفهوم سازی کرده اند؟ دامنه های مفهومی و گفتمان آن ها در این موضوع مشترک چه تفاوت هایی با هم دارد؟ برای رسیدن به پاسخ ابتدا کلمه ی مشروطه و ترکیبات آن از دیوان دو شاعر استخراج شدند و سپس بافت نحوی و دامنه های مفهومی در عبارات و بندهایی که شامل این کلمه بودند و همچنین با نظر به کل شعر، همراه با آمیزه های مفهومی آن ها بر اساس تلفیق نظرات لانگاکر و فوکونیه و ترنر بررسی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که کنشگران مشروطه در شعر میرزاده ی عشقی، «آن فتنه ز مشروطه» و خود «مشروطه»، «من» و «ما» (پدر مریم و پسرانش در سه تابلوی مریم) و «مردم مشروطه خواه» هستند؛ اما در شعر عارف قزوینی، معشوق (مستتر)، خود «مشروطه»، محمدعلی شاه (در ضمیر) و وطن دوستان کنشگرند. در آمیزه ی مفهومی، مفهوم مشروطه در شعرهای میرزاده ی عشقی قانون، فرمان، خدا، معشوق، فرزند، موجود زنده، زمان و آرمان و هدف هستند؛ اما عارف قزوینی مفهوم مشروطه را با مجرم یا متهم، موجود زنده، کار، فرمانروایی و حکومت، معشوق، بهار یا باغبان، خواست و آرزو، یوسف و قدرت عشق آمیخته است. میرزاده ی عشقی از دامنه های مفهومی واقعی تری استفاده کرده که به فضاهای مفهومی خود مشروطه بیشتر مربوطند؛ اما عارف قزوینی با نگاهی سنتی تر و بعضا جدید، از دامنه های مفهومی مختلفی که ترکیبی از عناصر طبیعت و عشق و سیاست و همچنین اعتقاد به تقدیر و عاملی بیرون از اراده ی انسان است، بهره گرفته و میرزاده ی عشقی با وجود استفاده از دامنه های مفهومی محدودتر، مشروطه را واقعی تر و ملموس تر می بیند.
کلید واژگان: شعر مشروطه, مفهوم سازی, بافت نحوی, عارف قزوینی, میرزاده ی عشقی, لانگاکر, فوکونیهBoostan Adab, Volume:14 Issue: 1, 2022, PP 73 -100Hafez is not a poet like Khajoo that apply a word in his poem, merely in order to create double entendre, and He is not follow Khaghani's way in paling the grace of poem through abundance of scientific expression. Rather his poem is balanced synthesis of scientific aspect of word with poetical dimension of speech. Hi use this rhetorical figure (ihām) on the basis of his detailed Knowledge about scientific texts. So it is necessary to survey the series of couplets which have scientific background, considering every aspect. Our hypothesis is that, there is no sort of conventional word-play thing in such couplets. Although most of our medieval knowledge in comparison to modern sciences are almost nothing, in most cases the speech of poets like Khaghani and Hafez is exactly according to the facts of those ages. In this paper as an instance, meanwhile paying a complete attention to the variant readings and Hafez poetic art also by getting help from common scientific texts of the Hafez age, we have critically edited some couplets of Hafez. If this method receive verification from Hafezian scholars, we can be hopeful that it can be effective and solving in other cases of Divan-e Hafez.
IntroductionSo far Hafezian scholars have enumerated various factors in creation of different variants of Hafez poems. The nature of different variants at the first step is studied considering this aspects: whether these reforms were made by the poet himself? Have the scribes had any influence in its formation? Or other factors than these two have been the source of different variants? Hafez researchers believe that the most important determinant of different variants is not the scribes errors and mistakes, but they are related to the following agents: Unwillingness of Hafez to collect his poems The evolutionary rudiments of his aesthetical points of view The socio-political situations of his time Changing of individual and particular cases into general We can expand this list by two important points: The evolution of Hafez knowledge: Perhaps the evolution of Hafez knowledge in different branches of science of his time has been a reason for the substitution of some of the variants. Hafez textual researches: This factor can be the one of main and the most effective reasons of different variants. Therefore intertextuality will be the authentic method in critical edition of Hafez’s poem. Goals: “The establishment of a reliable text” of Divan-e Hafez -like his poem and character- is an exception in the world of text edition. For edition of Divan-e Hafez it is not the scientific method to collate one particular copy of divan with other manuscripts and note the variants in the footnotes without any critical review. On the contrary, for each different variant several explanatory essays are necessary, these notes along with paying attention to the different versions of manuscripts and exploring aesthetical and rhetorical aspects of Hafez’s poem should be assessed totally, and only in this case -maybe- it is possible to perceive Hafez’s mind and language. This burden is heavy enough to be carried by only one person, that is to say it is necessary for the scholars to research the various layers of Hafez’s multiplanar poem from a special angle where the differences exist. This article is -we hope- a small step in that direction.
MethodsIn process of creation of art works, Hafez does not believe in “beginning from nothing”. He is the poet of selections and motivations. Instead of using his mind power for creation of art works at the same level, as the poets before his time, through literary critical criterions, which he has learned at the schools of rhetoric and poetic specialists, he strains “Persian/Arabic texts in literary as well as in scientific fields” and as an eloquent poet, selects what he approves of mentally and linguistically, and recreates by exceeding artistic genius values, his knowledge and reflecting incidents of his time. In the process of researching the textual relationships between Hafez poem and Persian/Arabic poetry/prose as well as scientific texts, it turns out that throughout his life time, he has been researching on these resources. There are evidences in the Divan-e Hafez which show that some of the different variants have a root in his researches in scientific texts. For example: حیلت / حالت / طاقت کوه اندوه فراقت به چه حیلت بکشد حافظ خسته که از ناله تنش چون نالی است (Hafez,1387Š: 129) Varian Readings in Hafez’ Qazals (Neisari, 1385Š vol.1:291): حیلت :based on 31 manuscripts→ oldest one: Hagia Sophia dated 813 A.H./1410 A.D. حالت :based on 2 manuscripts→ oldest one: Khalkhali dated 827 A.H./1424 A.D. طاقت :based on 2 manuscripts→ oldest one: dated 817-34 A.H./1414-31 A.D. حیلت:based on The Oldest Manuscript of Divan-i Hafiz dated 801A.H./1398-99A.D. (Hafez,1394Š:14) QB: حالت‖PNSEJ: حیلت Hilat (حیلت) in this line is a single word with a double meaning (=ihām) “obvious” and “far-fetched”: 1. Means or Plan 2. Scientific term applied in the knowledge of ingenious mechanical devices (=ilm-ul-hiyalعلمالحیل) that refers to the ancient form of modern mechanical engineer.
ConclusionAlthough Hafez poem is clear, it has a deep structure which a thorough understanding of his poem and deciphering his “dense poetic language” would not be possible unless through Intertextuality. This principle can be true in editing his poem. In such cases we should use the method of adding up a series of rational, eloquent and narrative reasons for the preference of different variants and critical editions. It is necessary to be noted that while we emphasize Hafez textual researches, we do not ignore his independent individual and original artistic creativity in the formation and completion of his poems.
Keywords: Constitutional Poetry, Conceptualization, syntax, Turner, Aref Qazvini, Mirzadeh Eshghi, Langacker, Foucconier -
ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازنده آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گوینده توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده میکند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمیگزیند. این نکته افزونبر سخندانی و شناخت قابلیتهای زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسایل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیتها نقل میکند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستانها دارد. در این مقاله، چینش متن چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسشها پاسخ داده می شود: گفتار درخواستمحور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگاه هلیدی و حسن درباره بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتار درخواستمحور شاهنامه (نامه) تعیین میشود؛ سپس رابطه بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجه بررسی نشان میدهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گامهای «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینهچینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایانبندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه میبخشد. این ساختار ثابت که نشاندهنده توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه میشود که با امکان پیشبینیپذیری، به فهم سریعتر مخاطب از متن میانجامد؛ نیز گام «زمینهچینی» که گامکهای متفاوتی دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.
کلید واژگان: شاهنامه فردوسی, گفتار درخواست محور, چینش متن, بافت, بلاغتThis study tried to explore how a competent speaker chooses a special arrangement for his/her text with his/her presupposed knowledge of the audience in his/her social and cultural contexts and how the structure of the text or, in other words, arrangement of its components plays an important role in the meanings received by the audience. With this purpose in mind, several stretches of speech with the topic of "request" were extracted out of the Shāhnāmeh to see what Ferdowsi's textual tactics were for arranging the structures of different types of requests with regard to the topic of "request", as well as the interlocutors involved. The results showed that such versified requests followed different types of patterns of arrangement. The following sequences of moves were found: "praise" (to God and the audience), "introduction" (variable), "the very request" (a story and a request), and "closing" (variable). These moves with minor variable arrangements and/or omissions showed that Ferdowsi paid attention to the cultural and social contexts of his own time. Therefore, the move patterns of "request" texts in the Shāhnāmeh were predictable, leading to a better understanding of the text by the audience. The moves of "introduction" and "closing", including different steps (sub-moves) with varied arrangements according to the subject and the context, played an important role in persuading the audience and providing the rhetoric of the request too.
Keywords: Ferdowsi’s Shāhnāmeh, request, Speech, text arrangement, Context, Rhetoric -
در این پژوهش سعی می شود چگونگی انتقال معنا و مفهوم سازی قرآن در دو سوره طه و انبیاء مورد بررسی قرار گیرد. بسیاری از مفاهیم مجرد و انتزاعی چون وحدانیت؛ نبوت؛ معاد؛ هدایت و سرنوشت بشر در روز قیامت و بهشت و جهنم و... در قرآن وجود دارد که برای بشر ناآشناست. طرحواره های تصویری«تصوری» از دستاوردهای معناشناسی شناختی؛ با انواع (حرکتی، فضایی، قدرتی، حجمی..) نقش مهمی در محسوس ساختن مفاهیم ناآشنای ذهنی - انتزاعی و عقلی بر مبنای تجربیات حسی و تعامل انسان با محیط و فضاهای بدن مند دارند. ضرورت و هدف پژوهش، بررسی کارکرد انواع طرحواره های تصویری در انتقال مفاهیم انتزاعی قرآن است. شواهدی از سوره های طه و انبیاء قرآن با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای الگوی جانسون مورد بررسی قرار گرفت. ضمن اینکه از نظر جرجانی بعنوان نماینده سنتی در این راستا استفاده گردید. یافته پژوهش بیانگر اینست که1. قرآن با تلفیق انواع طرحواره ها و تکیه بر تجربیات اجتماعی؛ فرهنگی؛ حسی- ادراکی انسان روشی خلاقانه ای در انتقال مفهوم بکار گرفته است 2. ازمجموع طرحواره های سوره طه و انبیاء، طرحواره قدرتی با بیشترین فراوانی و طرحواره شیء از کمترین فراوانی برخوردار بوده است.
کلید واژگان: قرآن, سوره طه و انبیاء, طرح واره تصویری, جرجانیIn this research,It is tried to be examined how to convey the meaning and conceptualization of the Quran in two surahs of Taha and Anbia. There are many abstract concepts such as oneness prophecy , resurrection , guidance and human destiny on the Day of Judgement , heaven , hell and etc. In the Quran that are unfamiliar to human beinigs .Imagine schemas of cognitive-semantic achivments with types (kinetic,spatine,power,volume,…) play on important role in sensing unfamiliar mental-abstract and intellectual concepts based on sensory experience and human intraction with the envierment and body spaces.The necessity and purpose of the research is to invetigate the function of various image schemas in conveying abstract concepts of Quran. Evidance from the chapters of Taha and Anbia of Quran was examined by a descriptive-analytical method based on Johnson’s model. In addition , Jorjani was used as a traditional representative in ragard.The research finding in dicate that :1) By cobining various schemas and relying on sociocultural , sensory-perceptual experiences of human beings , the Qur’an has used a creative method in conveying concepts.2) From all of the schemas of surahs Taha and Anbia , the schematic of power has the highest frequency and the schema of the object has the lowest frequency.
Keywords: Qur'an, “Taha, Anbia surah”, ” conceptual schemas” -
آیرونی یکی از شیوه های بیان است که بر ایجاد غافلگیری و طنز از طریق دوگانگی و تقابل میان دو معنا یا موقعیت تکیه دارد. تمثیل های مثنوی مولوی (604-672 ه.ق) غالبا برگرفته از فرهنگ عامه و حکایات رایج شفاهی یا مکتوب است. بااین همه مولانا در تمثیل سازی های خود عالمی شگرف از معنا ورای جهان مبتنی بر عرف و عادت عامه پیش چشم خواننده گسترانیده است. تاثیر این معناپردازی مرهون شیوه خاص تمثیل سازی و فرایند ذهنی خلاقانه او در انتخاب فضاهای متعارف برای اشاره به معنای هدف نامتعارف، سازوکار آمیزش فضاهای دوگانه و ارایه معنا از دل این آمیختگی است. معنایی که حاصل تنش میان مفاهیم و عناصر دور از هم و گاه متضاد است و با این همه از برجستگی و تاثیر بسیار برخوردار است. در این پژوهش قصد داریم به روش توصیفی- تحلیلی طی تحلیل سازوکار معناپردازی در تمثیل «زیافت تاویل رکیک مگس» بر اساس تحلیل فرافکنی و آمیزش فضاهای مرجع و هدف، طبق نظریه آمیختگی مفهومی مارک ترنر (1954)، چگونگی ایجاد معنای آیرونیک در این تمثیل را بررسی کنیم. نتایج نشان می دهد که قدرت و ارزش معناپردازی در این تمثیل برخاسته از خلاقیت مولانا در انتخاب فضاهای نامتعارف مرجع و هدف به گونه ای است که آمیزش آنها در عین تطبیق الگوهای ساختاری، حایز تنش و تقابلی قدرتمند در سطح عناصر و مفاهیم است. از درون این کشمکش نامتعارف شگرد معناساز و زیبایی آفرینی چون آیرونی به وجود می آید. تضادهای آیرونیک و طنزی که از این امتزاج و تنش ایجاد می شود تاثیری اقناع کننده و ساختارشکن بر اذهان مخاطبین باقی می گذارد که عامل برجستگی معنایی این تمثیل است.کلید واژگان: آیرونی, تمثیل, معناشناسی شناختی, نظریه آمیختگی مفهومی مارک ترنرIrony is an expression style which is based on creating surprisal or satire through binary opposition and contrast between two meanings or situations. MasnaviManvi’s allegories are often derived from folklore culture and common oral or written anecdotes. Yet, Moulana has created a wonderful world of meaning beyond the world and structure of Folk traditions for his readers. The influence of this transference of meaning is due to his special method of allegorization and his creative mental processes in choosing the conventional spaces to point out the unconventional purpose, the mechanism of blending dual spaces and providing meaning from the heart of this fusion. A meaning which is resulted from conflict between the opposed elements and concepts, and yet they are very prominent and influential.In this research, we intend to analyze the mechanism of creating ironic meaning through the study of projection and conceptual blending from a source to a target space in “Inadmissibility of indecent interpretation of the housefly” allegory based on Mark Turner’s theory of Literary Mind. The findings show that power and worth of such creation of meaning in this parable are resulted from Moulana’s creativity in choosing the unusual source and target spaces in a way that their blending, while corresponds structurally, possess a powerful conflict in terms of concepts and elements. The final meaning of a parable, as Turner says, is not resulted only from the meaning of each input, nor simply from sum of them. It is rather a resultant meaning generated from the contrast of the elements and contexts of the source and target stories. It is such conflict from inside of which an aesthetic technique like irony is generated from the point of view of Moulana’s mental mechanism. The ironic and humorous contradictions that arise from this mixing and tension have a persuasive and destructive effect on the minds of the audience, which is the semantic prominence of this allegory.Keywords: irony, Parable, Cognitive Semantic, Literary Mind Theory by Mark Turner
-
مطالعه «هویت زنان» و تلاش آنان برای «بازیابی هویت جنسیتی» به عنوان بخشی از سبک زندگی که رفتار و تجربیات آنان را دچار تغییر می کند، هدف پژوهش حاضر است که به کمک روان شناسی اجتماعی و با واکاوی تعدادی از داستانهای کوتاه معاصر صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف از نظریه روان شناسی اجتماعی مایرز و بارون و نیز نظریه جامعه شناسی جنکینز بهره گرفته ایم و معتقدیم داستانها، بنایی بازسازی شده از کنشها و واکنشهای بینافردی از واقعیت های اجتماعی در جامعه هستند و این قابلیت را دارند که به جای نمونه گیری و تکمیل پرسش نامه و یا مصاحبه، از طریق مطالعه گفتمانها و تکگویی ذهنی و زبانی شخصیتها و از میان باورها، رفتارها و خاطرات فرد، طرز نگرش آنان به تحلیل رفتارها و تعامل های فردی و اجتماعی در نظام رفتاری جامعه پرداخت. جامعه پژوهشی این تحقیق، شخصیتهای زن مجرد و متاهل از طبقه اجتماعی زنان فعال و شاغل 24 تک داستان از مجموعه داستان های کوتاه برگزیده دهه هشتاد بوده است که پس از تحلیل به شیوه پژوهش کیفی و تحلیل محتوا به این نتیجه رسیده ایم که این زنان پس از بازیابی هویت خود و فاصله گرفتن از «هویت زن سنتی»، تحت تاثیر «جامعه پذیری، تعهدات فرهنگی و ارزشهای ناظر بر الگوهای مقبول رفتاری و نقش جنسیتی زنان در جامعه»، به گزینش «هویت و نقش جنسیتی همسری» می پردازند و همچنین بررسی ها نشان میدهد که یکی از مسائل زنان متاهل طبقه اجتماعی شاغل و تحصیل کرده، نابرابری جنسیتی، تعارض و دوگانگی هویتی ناشی از نفوذ اجتماعی باورهای قالبی و کلیشه های رفتاری منتسب به نقشهای زن سنتی بوده است.کلید واژگان: روان شناسی اجتماعی, داستان کوتاه, زنان, خودپنداره, جامعه پذیریStudying 'women's identity' and their attempt to 'recover gender identity' as part of a lifestyle that changes their behavior and experiences, is the purpose of the present study that have accomplished with the help of social psychology and analyze a number of contemporary short stories. To achieve this, we have used the theory of social psychology Myers and Baron as well as the theory of Jenkins sociology, and we believe that, stories are a reconstructed structure of interpersonal actions and reactions derived from social realities in society and are Interchangeable with Sampling and completing a questionnaire or interview. Through the study of discourses and the subjective and linguistic monologues of the characters, and through their beliefs, behaviors, and memories, it is possible to address their attitudes toward analyzing individual and social behaviors and interactions in the behavioral system. The research population of this study was active, working , single and married female characters from the social class of 24 the selected short stories of the 1980s. After analyzing through qualitative research and content analysis, we came to the conclusion That: these women, after regaining their identity and moving away from "traditional female identity", under the influence of " Sociability, cultural commitments and values observing women's acceptable behavioral patterns and gender roles in society," prefer and choice " the gender identity and role of the spouse ". Studies also shows that one of the issues for working, educated married women of social class is gender inequality, conflict and the duality of identity beliefs caused by social influence behavioral stereotypes associated with traditional female roles.Keywords: social psychology, Short story, Women, self-concept, Sociability
-
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 58 (زمستان 1396)، صص 121 -145
هدف مقاله، معرفی کاربردی الگوی سیمپسون (2004) در زاویه دید «آینه های دردار» و «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» است. سیمپسون در ساحت زمانی از بررسی «ترتیب، تداوم و بسامد» در ساحت مکانی از «زاویه دوربین» در روانشناختی از «وجه نمایی» و در ایدئولوژیک از «نظام گذرایی هلیدی» بهره می گیرد. کاوش در زاویه دید شناخت بهتری بر افکار و احساسات شخصیتها فراهم می آورد. روش تحلیل مقاله در ساحتهای زمانی، مکانی و روانشناختی بررسی کل متن رمانها و شناسایی فرایندها و وجوه افعال در «موتیفهای سیاست و باورها» شاخص ایدئولوژی نویسندگان است. در دو رمان ، گذشته نگری نقش مهمی دارد. قاسمی با دید جزئی نگرانه و گلشیری با اشارتگرهای «اینجا و آنجا» تقابل بین جامعه مبدا و مقصد را در زندگی مهاجران نشان می دهند. نگرش اثباتی بر رمانها حاکم است و راوی با صراحت از بایدها و اعتقادات خود می گوید. بسامد زیاد فرایند مادی، واقعگرایی را نمایش می دهد و کاربرد ویژه وجه خبری، احوال و زندگی شخصیتها را گزارش می کند.
کلید واژگان: زاویهدید, آینه های دردار, همنوایی شبانه ارکستر چوبها, پاول سیمپسون, ادبیات مهاجرتThis article aimed to introduce Paul Simpson’s model (2004) at the point of view of "Ayenehaye Dardâr" and "Ham Navayie Shabaneye Orcestre Choobhâ". Simpson applies "sequence, duration, and frequency" in the spatial planes of point of view from "camera angle". He also uses "Modality" in psychology, and "Helidian transitional system" in ideological. Exploring the point of view provides a better understanding of the thoughts and feelings of the characters. The research method is to evaluate the entire text of the novels in the temporal, spatial, and psychological points of view and identifying the "processes" and "aspects of verbs" in the "policy and beliefs motifs" of the authors’ ideology index. The flashback in two novels plays an important role. Ghasemi, with a partial view, and Golshiri, with the "here and there" frequency pronouns show the contradiction between the origin and destination community in the lives of immigrants. A confirmative attitude is dominated on novels and the narrator explicitly speaks of his dreams and beliefs. The high frequency of material process reveals realism and reports the specific application of the news, personalities, and lives of the characters.
Keywords: point of view, Ham navâyie shabaneye orcestre choobhâ, Ayenehaye dardâr, paul Simpson, Migration literature -
تاریخ جهانگشای علاوه بر اهمیت تاریخی و اجتماعی، از منظر تحلیل نظامهای گفتمانی نیز اثری درخور تامل است. در غلبه نظام گفتمانی مسلط بر اثر، یعنی «گفتمان جنگ»، یکی از رویکردهای گفتمانی متمایز آن را باید در شیوه حضور اجتماعی زنان بررسی کرد. تمرکز پژوهش حاضر بر رویکرد نقش گرایی هالیدی است؛ رویکردی که الگوهای تجربه را در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی میکند. با تمرکز بر این فرانقش به همه بخشهایی که هریک از زنان ایرانی و مغولی حضور داشتند توجه شده و با جمع آوری همه جملات مربوط به این مشارکان، ویژگی های هریک از این دو گروه ارائه شده است. هدف این پژوهش ذکر وقایع تاریخی و بیان جایگاه اجتماعی زنان در دوره مغول نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، نوع تاریخ نگاری، شیوه بیان نویسنده و رابطه آن با دیدگاه وی است؛ یعنی شیوه بازنمایی حضور زنان در فرایندها و نوع نام گذاری آن ها که از طریق آن دیدگاه ذهنی متن یا نویسنده و نوع نگرش وی به منزله شاخصترین نویسنده عهد مغول در ایران مشخص خواهد شد.کلید واژگان: تاریخ جهانگشای, شیوه بازنمایی زنان, گفتمان جنگ, هویت اجتماعیIn addition to the historical and social significance of Tarikh-e Jahangosha by Joveyni, the text is notable according to discourse analysis. In the discourse of war as the hegemonic discourse of the text, one of the distinctive discourses should be studied according to social presence of women. On the one hand, gender equality in Mongolian culture, and from the other hand the Iranian-Islamic identity of Iranian women have created a bipolar discourse which in Iranian women are ineffective slaves, while Mongolian women, as champions equal to men, are dominant and victorious.
Using Hallidays ideational metafunction, naming and processes, all parts of the text where Iranian and Mongolian women attended were studied; then by collecting all statements about them, characteristics of each were extracted.
Under the effect of religious beliefs, Iranian-Islamic identity of women is represented in the form of defeated participants of discourse of war, by introducing their social characteristics, indirectly expressing their names and their low-frequency presence. While the identity of Mongol women, as the dominant and triumphant participants, is expressed directly and a special way of naming is used by the author. In many cases, the Mongolian woman is wise, hero and politician; whereas the Iranian, except in few cases, is a nameless veiled who goes into captivity.Keywords: Tarikh-e Jahangosha, Discourse of War, Social Identity of Women, Iranian, Mongol women -
هدف این پژوهش، تبیین آمیزه مفهومی جنگ و شکار و بررسی ابعاد خاص حوزه آمیخته در غزلیات سعدی بر اساس نظریه «فوکونیه» و «ترنر» است. در غزلیات سعدی یکی از مفاهیم شناختی پربسامد، جنگ و شکار به عنوان حوزه درونداد برای عشق است. نظریه آمیزه مفهومی به عنوان ابزاری کارآمد در درک چگونگی تعامل نظام مفهومی با حوزه های آن به کار گرفته میشود. فوکونیه و ترنر، نظریه الگوی چندفضایی یا شبکهای را مطرح کردند. در الگوی شبکهای، مفاهیم مشترک دو حوزه دروندادی، فضای عام را میسازند. علاوه بر این تعامل این دو حوزه دروندادی، فضای آمیختهای را پدید می آورد که ساختار مفهومی آن به تنهایی از فضاهای دروندادی درک نمیشود. در این پژوهش نشان خواهیم داد که عمده مفاهیم در عشق بر محور معشوق و الفاظ خاصی که در وصف او به کار گرفته می شود، استوار است و در حوزه آمیخته مفاهیمی پارادوکسیکال مانند مرگی که حیات ابد است یا اسارت عین آزادی مطرح میشود. پس از ترسیم ابعاد آمیزه مفهومی جنگ و شکار خواهیم کوشید به این پرسش پاسخ دهیم که پارادوکس حاصل در حوزه آمیخته چگونه ایجاد میشود. فرضیه آن است که پارادوکس حاصل در آمیزه ناشی از تاثیر مفاهیم عرفانی عشق در گفتمان صوفیانه بر الگوهای ذهنی شاعر است، حتی اگر غزل در ردیف غزلهای عاشقانه قرار داشته باشد.کلید واژگان: غزلیات سعدی, آمیزه مفهومی, جنگ, شکار, وصف معشوقThe aim of this research is to explain the conceptual blending of war and hunting, and to analyze the specific dimentions of this blending in Saadis Ghazals based on Fauconnier and Turner. One of the frequent cognitive concepts in Saadis Ghazals is war and hunting as the input domain of love. The theory of conceptual blending is an effective instrument for understanding the interaction between a conceptual system with its domains. Fauconnier and Turner introduced the theory of multispace or network model. In the network model, the common concepts of two input domains create a generic space. Moreover, the interaction between these two input domains creates a blended space in which the conceptual structure can not be percieved only from the input spaces. In this research we will show that most concepts of love are related to the beloved and specific terms used to describe him/her. In the blended domain, there are some paradoxical concepts like considering death as eternal life, or captivity as freedom. After demonstrating the dimentions of conceptual blending of war and hunting , we will try to find out how the resulted paradox in the blended domain is created. The hypothesis is that this paradox is resulted from the effects of mystical concepts of love in Sufi discourse on the poets mental models, even if the Ghazal is categorized as a love one.Keywords: Saadi's Ghazals, conceptual blending, war, hunting, description of the beloved
-
در این پژوهش تلاش شده است، با به کارگیری برخی از ابزارهای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، شخصیت های مطرح جامعه صوفیانه قرن هفتم در گلستان سعدی بازنموده شود. این امر جز با در نظر داشتن زمینه های اجتماعی تاریخی روزگار خلق اثر میسر نمی شود. از این رو، به اجمال رویکردهای جامعه شناختی و تاریخی نیز به یاری این پژوهش آمد تا، با در نظر داشتن ابعاد زبان شناختی، جامعه شناختی، و تاریخی، تفسیری علمی از متن مورد نظر ارائه و چگونگی دیدگاه سعدی به این جامعه مشخص شود. هم چنین، با آشکار کردن زوایای پنهان متن و با ارجاع به جامعه آن روزگار، ایدئولوژی های جاگرفته در بطن آن و سازوکار طبیعی شدگی آن ها روشن شود.
بدین منظور، از نظریه های مایکل هلیدی برای تحلیل متن و از نظریه های نورمن فرکلاف برای تبیین ابعاد اجتماعی و چگونگی پیوند آن با متن استفاده شد. از میان ابزارهای پیشنهادی برای تحلیل متن، فرانقش اندیشگانی، با تمرکز بر فرایندها و نام گذاری ها، انتخاب شد. هم چنین، با تکیه بر آرای فرکلاف، متن مورد نظر در سه سطح توصیف، تفسیر، و تبیین بررسی و، از این ره گذر، پیوند میان متن و جامعه بازنمایی شد.
با تبیین نقش و جای گاه مشارکان این گفتمان، سرانجام، بدین نتیجه دست یافتیم که به ترتیب «شیوخ و پیران»، «صاحب دل»، «پارسا»، و «صالح» از درجات ارزشی بسیار والایی برخوردارند و «عابد» و «زاهد» منفی ترین و ضعیف ترین انواع شخصیت ها در گفتمان معنوی گلستان اند. «درویش»، که بیش ترین فرایند بدو اختصاص دارد، فردی است با انواع قابلیت ها و لزوما فردی منفی یا مثبت نیست.
کلید واژگان: فرکلاف, گفتمان صوفیانه, گلستان سعدی, نام دهی, هلیدیIn this research we try to study and analyze the mystical capacities of Sa’di’s Gulistan of 7th Century AH and search the hidden aspects and lower layers of the text, applying some tools of critical discourse analysis approach. Thus sociological and historical approaches are applied in order to come to a scientific interpretation of the text. Linguistic, social and historical aspects are of so much importance to us when we refer to Sadi's time and society, to reveal hidden ideologies of the text. To this end, Michael Halliday’s theories are used for analyzing the text and Norman Fairclough’s for explaining the social aspects in Gulistan. Among suggested tools, ideational meta-function is applied concentrating on naming and processes. Also according to Fairclough, the text is studied in three levels of description, interpretation and explanation and so the joint between the text and society will be represented. Results show one main discourse named spiritual discourse. Expressing the role and function of participants in the above-mentioned discourse we finally found out that except God as the one participant in spiritual discourse, one can consider a special position for preceptor (Pyr) and mystic (Sahib-del) and recognize them as the most positive poles of Sufis discourse of Gulistan. Darvish is an individual with all kinds of abilities, not necessarily negative or positive.Keywords: Sufis Discourse, Gulistan of Sadi, Naming, Processes, Halliday, Fairclough -
در این مقاله با رویکردی نشانه شناختی مبتنی بر مطالعه ی رمزگان ها به تحلیل چند داستان کوتاه شهریار مندنی پور پرداخته می شود. این نوع از تحلیل در قالب تحلیل رمزگانی صورت می گیرد که بارت آن ها را در پنج دسته مطرح کرده است. از میان این پنج دسته، سه دسته رمزگان های دالی، نمادین و فرهنگی بارت برای تحلیل حاضر در نظر گرفته شده است. در این جستار، شش داستان کوتاه «سایه ای از سایه های غار»، «خمیازه در آینه»، «بشکن دندان سنگی را»، «مومیا و عسل»، «شرق بنفشه» و «ناربانو» از مجموعه داستان های سایه های غار، مومیا و عسل و شرق بنفشه برای بررسی انتخاب شده است. در این داستان ها، حیوانات به مثابه رمزگان هایی مهم طرح شده اند و بسته به جایگاه متن، طیف گونه گونی از رمزگان های دالی، نمادین و فرهنگی را نشان می دهند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و بر آن است که به جای پرداختن به درون مایه ها و معنای کلی اثر، «معنا» را به واسطه ی ساختار نشانه های وابسته به یکدیگر و رمزگان ها به دست آورد. و این که چگونه رمزگان های مختلف در راستای بازنمایی «تقابل و تشابه انسان و حیوان» فعال می شوند.کلید واژگان: نشانه شناسی, رمزگان, حیوانات, داستان کوتاه, شهریار مندنی پورHaving a semiotic approach based on the study of codes, Shahriar Mandanipour's several short stories will be analyzed in this paper. This type of analysis is carried out based on the code analysis that Barthes has put them into five categories. Three categories of these five, concluding Semantic, Symbolic and cultural codes are considered for this analysis. Six short stories consisted of "A shadow of the cave's shadows", "yawn in the mirror", "Break the stone teeth", "mummy and honey", "East of violet" and "The fire lady" from the story collections of The cave's shadows, mummy ý and honey and East of violet has been chosen to be analyzed, in this paper. In these stories, animals are presented as important codes and depending on the position of the text, show a diverse range of Semantic, Symbolic and cultural codes. This study is based on a descriptive- analytic approach and instead of dealing with the theme and the overall meaning of the story, intends to achieve the meaning through the structure of interdependent signs and codes, and also, to achieve how different codes are activated to represent "the contrast and similarity of humans and animals".Keywords: semiotics, codes, animals, short story, Shahryiar Mandanipour
-
اشعار امام خمینی، گذشته از جذابیت های ادبی خود، از آن جهت که سروده های یک رهبر انقلابی است و متعلق به فردی موثر در جهان معاصر است، اهمیت ویژه ای می یابد. در این مقاله با توجه به رویکرد تحلیل گفتمان و دستور نقش گرای هالیدی به این اشعار پرداخته ایم. برای تمرکز بر شخصیت امام و جلوه ی شخصی در اشعارش تنها به فرایندهایی توجه کرده ایم که با نهاد جدای «من» آغاز شده اند.
از جمله دستاوردهای این پژوهش آن است که ایشان در رویکردی خصوصی و کاملا درونگرایانه به تعریف و تمییز «من» بیش از هر چیز دیگر اهمیت داده اند و ضمن نفی منیت، «من» را عاشقی دل سوخته معرفی می نماید که کاملا تسلیم یار است و در برابر یار هیچ قدرتی را نمی شناسد.
کلید واژگان: امام خمینی, شعر, فرایند, نهاد, هالیدیImam Khomeini’s poems, in addition to their literary attractions, belong to a evolutionary leader and an effective man in the contemporary world. In this article, according to discourse analysis and Halliday’s functional grammar, these poems are studied. In order to concentrate on Imam’s personality and personal reflections in his poems, just the statements beginning with the subject “I” were analyzed. The results show that in a private introverted approach he has noticed fordefining and distinguishing “I”. Also negating egoism, he introduces “I” a passionate lover who surrenders for the beloved and knows no power beside him.Keywords: Imam Khomeini, Process, Subject, Halliday
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.