به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

neda vahed

  • محمدباقر صابری زفرقندی، ندا واحد*، رضا آرزومندان، محمدرضا پیرمرادی

    اهداف:

     شایع ترین ماده مخدر غیرقانونی در جهان، مصرف مشتقات گیاه شاهدانه و یا کانابینوییدها است. ولع مصرف یکی از چالش های مهم درمانی در افراد وابسته به کانابیس می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین فعالیت های مغزی با ولع مصرف در بین افراد مبتلا به اختلال مصرف کانابیس انجام شد.

    مواد و روش ها:

     مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران مبتلا به اختلال مصرف کانابیس بودند. از 20 نفر از افراد دارای اختلال مصرف کانابیس، نوار مغزی در حالت استراحت ثبت شد و پس از آن با فرم کوتاه پرسش نامه سنجش وسوسه کانابیس، میزان وسوسه آن ها اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار متلب نسخه 2022 تحلیل شدند.

    یافته ها :

    نتایج نشان داد بین ولع مصرف با توان نسبی در باند فرکانسی تتا در کانال هایی از نواحی لوب گیجگاهی و لوب پیشانی همبستگی منفی و معنی دار (05/P<0) و در باند  فرکانسی بتا و گاما در کانال هایی از نواحی لوب گیجگاهی، لوب پیشانی، لوب پس سری و بخش مرکزی همبستگی مثبت و معنی داری (05/P<0) وجود دارد.

    نتیجه گیری:

     رابطه معنی داری بین ولع مصرف و تغییرات فعالیت های مغزی نواحی مختلف مغز در افراد مبتلا به اختلال مصرف کانابیس وجود داشت. این نتایج نشان می دهد که در فرایند درمان لازم است به جنبه های عصبی زیستی اعتیاد به کانابیس توجه شود.

    کلید واژگان: فعالیت مغزی, الکتروانسفالوگرافی کمی, کانابیس, ولع
    MohammadBagher Saberizafarghandi, Neda Vahed*, Reza Arezoomandan, Mohammadreza Pirmoradi

    Objectives:

     Cannabis is the most commonly used illicit substance in the world.  Craving is one of the most important treatment challenges in people with cannabis use disorder. The study aims to evaluate the relationship between brain activity and craving among people with cannabis use disorder.

    Methods :

    This is a descriptive-analytical study. Participants were 20 patients with cannabis use disorder, who were selected by a convenience sampling method. Resting-state quantitative electroencephalography (QEEG) data were recorded in resting state with eyes closed and eyes open, and their craving was measured by the marijuana craving questionnaire-short form. The data were analyzed in MATLAB software, version 22.

    Results :

    In open eyes conditions, a significant negative correlation was observed between craving and relative power in the theta band, particularly in the frontal and temporal regions (P<0.05). Additionally, in both open and closed eye conditions, a significant positive correlation was identified between craving and relative power in the beta and gamma bands, specifically in the frontal, occipital, and central regions (P<0.05). 

    Conclusion :

    There is a significant relationship between craving and changes in the activity of different brain regions in people with cannabis use disorder. It is necessary to pay attention to the neurobiological aspects of addiction to cannabis during the treatment process.

    Keywords: Brain activity, Quantitative electroencephalography (QEEG), cannabis, Craving
  • ندا واحد، لیلی جمیل، محمدباقر صابری زفرقندی، شهربانو قهاری*، مرتضی ناصربخت، سعید باقری فرادنبه، علی اصغر اصغرنژاد فرید
    زمینه و اهداف

    یکی از راه های درمان اعتیاد و کاهش رفتارهای پرخطر ناشی از آن، درمان های جایگزین با داروهای آگونیست است. تعیین ارزیابی اقتصادی مربوط به این روش با توجه به نگرانی از هزینه تمام شده خدمات ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف هزینه اثربخشی مراکز درمان نگهدارنده در مراکز خصوصی شهر تهران انجام شد.

    روش بررسی

    این پژوهش هزینه - اثربخشی، مطالعه ای طولی به صورت قبل و بعد از دریافت درمان با داروهای آگونیست در مراکز خصوصی بود. شاخص اثربخشی کاهش رفتارهای پرخطر بود. 300 نفر مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد در شهر تهران در سال 97-96 با روش نمونه گیری به صورت خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی و روش تحلیل حساسیت مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها:

     بررسی 6 ماهه نشان داد از کل موارد برآورد شده رفتارهای پرخطر با احتمال ابتلا به HIV/AIDS؛ از 160 مورد (قبل از مراجعه به مراکز درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست) به 42 مورد بعد از مراجعه به مراکز کاهش یافته است. و همچنین هزینه اثربخشی افزایشی نشان داد که انجام مداخله هزینه اثربخش است.

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش نشان داد مراکز درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست به نسبت هزینه صرف شده اثربخشی بالایی را در زمینه شاخص اندازه گیری شده در کاهش رفتارهای پرخطر داشته است.

    کلید واژگان: هزینه- اثربخشی, رفتار پرخطر سلامت, ایدز, درمان نگهدارنده اوپیوئید
    Neda Vahed, Leili Jamil, MohammadBagher Saberizafarghandi, Shahrbanoo Ghahari*, Morteza Naserbakht, Saeid Bagheri Faradonbeh, Aliasghar Asgharnejadfarid
    Background and aims

    One of the methods of addiction treatment and reduce its related high risk behaviors is maintenance treatment with agonist drugs. It is necessary to determine the economic evaluation related to this method due to the concern about the cost of services. Accordingly, this study aimed to conduct a cost-effectiveness analysis of maintenance treatment centers in Tehran.

    Methods

    This cost-effectiveness study was a longitudinal study before and after receiving treatment with agonist drugs in private centers. In this study, the reduction of high risk behaviors was regarded as the effectiveness index. Totally, 300 people referred to the maintenance treatment centers in Tehran between 2017 and 2018 were selected using cluster sampling method. The data was analyzed using descriptive statistics and sensitivity analysis.

    Results

    A six months survey showed that of all the high-risk behaviors with the possibility of contracting HIV/AIDS; It has decreased from 160 (before going to the maintenance treatment centers) to 42. Also, the Incremental Cost-Effectiveness Ratio showed that the intervention is cost effective.

    Conclusion

    This study showed that maintenance treatment centers have higher effectiveness than their costs in reducing high risk behaviors.

    Keywords: Cost Effectiveness, Health Risk Behavior, HIV, Opioid Maintenance Treatment
  • Shahrbanoo Ghahari, Neda Vahed*, Maisam Shafiee, Mehran Zarghami
    BACKGROUND

    Addiction has caused numerous socio-psychological problems around the world as well as in the process of substance abuse treatment. To improve psychological problems and cravings, it should be focused on detoxification, drug withdrawal, and psychotherapy. The study aimed to investigate the effectiveness of multifaceted Islamic therapy and cognitive-behavioral therapy (CBT) on the craving, cognitive emotion regulation strategies, and psychological well-being in male opioid-dependent patients.

    METHODS

    This was a quasi-experimental interventional study in Tehran, Iran, in 2018. 60 male opioid-dependent patients were selected. They were randomly assigned to three groups of the MIT (n = 20), CBT (n = 20), and controls (n = 20). The experimental groups received 10 sessions of MIT and CBT. Tools were the Craving Beliefs Questionnaire (CBQ), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), and the Psychological Well-being Questionnaire. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    RESULTS

    A significant difference was observed between the mean scores of the experimental groups and the control group in the variables of craving, cognitive emotion regulation, and psychological well-being (P < 0.05), but there was no significant difference between the two experimental groups.

    CONCLUSION

    The MIT and CBT impacted the craving, cognitive emotion regulation, and psychological well-being in opioid-dependent patients. However, there were no significant differences between the two approaches

    Keywords: Multifaceted Islamic Therapy, Cognitive-Behavioral Therapy, Craving, Emotion Regulation, Psychological Well-Being, Opiate
  • محمدباقر صابری زفرقندی، ندا واحد*، هادی رنجبر، نرگس سعیدی، میترا شیرازی
    هدف

    اختلال مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن یکی از معضلات چالش برانگیز جهانی است. یکی از رایج ترین روش های درمانی برای درمان وابستگی به مواد مخدر اپیوییدی درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست؛ از جمله درمان نگهدارنده با متادون و بوپره نورفین می باشد. هدف این مطالعه بررسی چالش های ارایه این نوع درمان از نگاه ذینفعان بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوا است. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به روش اکتشافی و نمونه گیری ذینفعان به صورت هدفمند به دست آمد. ذینفعان شامل تعدادی از پزشکان به عنوان ارایه دهندگان خدمات و جمعی از بیماران به عنوان دریافت کنندگان خدمات بودند. نمونه گیری با تعداد 21 نفر به اشباع رسید. داده ها مطابق با مدل گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    تحلیل داده ها هشت چالش و مانع مهم را نشان داد که شامل عامل رفت و شد (تردد) و زمان، در دسترس بودن داروهای مورد استفاده در درمان نگهدارنده به صورت غیرقانونی، میزان داروی (دوز) تجویزی برای مصرف در منزل، امانتداری و حفظ اسرار مراجع، هزینه درمان و بودجه مراکز، خط مشی و عوامل فرهنگی، روند تشکیل پرونده و عوامل خانوادگی بودند.

    نتیجه گیری

    الگوی فعلی و فرایند جاری درمان با داروهای آگونیست به میزان قابل قبولی مورد استقبال قرار گرفته است. در صورتی که موانع و مشکلات این روش درمانی مورد توجه قرار نگیرد می تواند نتایج مفید آن با چالش هایی روبه رو گردد.

    کلید واژگان: داروهای آگونیست, متادون, بوپره نورفین, چالش درمانی, ذینفعان, پژوهش کیفی
    Mohammad Bagher Saberi Zafarghandi, Neda Vahed*, Hadi Ranjbar, Narges Saeidi, Mitra Shirazi
    Introduction

    Drug use disorder and dependency is one of the most challenging problems in the world. One of the most common therapy for opioid use disorder is agonist maintenance therapy especially methadone maintenance treatment and buprenorphine maintenance treatment. The study aimed to investigate the challenges of providing agonist therapy from the perspective of stakeholders.

    Materials and Methods

    The present study is a qualitative study with a content analysis method that has used exploratory and semi-structured interviews and purposeful sampling. Interviews were conducted individually to collect data from the view of stakeholders; including some of the physicians as service providers and a group of patients as service recipients. Sampling reached saturation with 21 people. The data were analyzed based on the Graneheim and Lundman model.

    Results

    Data analysis revealed eight important challenges and barriers, including travel and time spent, availability of agonist drugs (used in maintenance therapy) illegally, take-home dose ( home dose of methadone), trust and confidentiality of authorities, the cost of treatment and income and expenditure, policy and cultural issues of the centers, file filing process, and family factors.

    Conclusion

    The current pattern and the process of treatment with the agonist drugs reasonably have been well received. If the obstacles and problems of this treatment method are not considered, its useful results can face challenges.

    Keywords: Agonist Drugs, Methadone, Buprenorphine, Treatment Challenges, Stakeholders, Qualitative Research
  • محمدباقر صابری زفرقندی*، سحر عشرتی، رضا آرزومندان، مرضیه فرنیا، حسین محمدی، ندا واحد، آرش جواهری، مهدی امینی، سمانه حیدری
    اهداف

     پژوهش حاضر با هدف مستندسازی و پایش برنامه های کاهش آسیب اعتیاد در زندان های کشور و ارایه راه حل هایی برای بهبود و ارتقای این برنامه ها صورت گرفته است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه شامل سه مرحله است؛ اول جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای بر اساس شواهد و اسناد موجود در کتابخانه مرکزی سازمان زندان ها؛ دوم استخراج شاخص های پایش بر اساس مرحله اول و تهیه دو چک لیست محقق ساخته و مرحله سوم بازدید میدانی، مراجعه به زندان های مراکز استان و انجام مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته با دست اندرکاران و مطلعین کلیدی درگیر در خدمات درمان و کاهش آسیب.

    یافته ها

     برنامه های کاهش آسیب اعتیاد در اکثر زندان های کشور در حال اجراست. در ابتدا کمبودهای مالی و انسانی، و مقاومت در برابر تغییر از موانع اجرای برنامه ها بود ولی به تدریج به پیشرفت و کیفیت این برنامه ها افزوده شد. درمان های جایگزین با متادون و کلینیک های مثلثی عمده ترین برنامه ها بودند که به تدریج برنامه های سراسری بیماری یابی ایدز و سل با همکاری دانشگاه های علوم پزشکی به آن افزوده شده بود. 

    نتیجه گیری

    برنامه های درمان و کاهش آسیب در تعدیل و کاهش بیماری های عفونی از جمله ایدز، خودزنی و رفتارهای خشونت آمیز موثر بوده است. برنامه های فرهنگی در کنار برنامه های کاهش آسیب، جلسات توجیهی و حمایت طلبی از مسیولین از راهکارهای مهم در جهت ماندگاری افراد در درمان و تداوم برنامه ها بوده است. با جبران کمبود نیروی انسانی و باز تعریف حوزه های امنیتی در مورد زندانیان عادی امکان استفاده بهینه از امکانات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی نیز بیشتر فراهم می شود.

    کلید واژگان: درمان اعتیاد, کاهش آسیب, اعتیاد, زندان, مواد غیرقانونی
    Mohammad Bagher Saberi Zafarghandi*, Sahar Eshrati, Reza Arezoomandan, Marziyeh Farnia, Hosein Mohammadi, Neda Vahed, Arash Javaheri, Mehdi Amini, Samaneh Heidari
    Objectives

     This study aims to assess the implementation of drug-related harm reduction programs in Iranian prisons and suggest solutions for their improvement.

    Methods

     This study was conducted in three steps. First, library method was used for collecting data from the central library of Iran’s Prisons, Security and Corrective Measures Organization. In the second step, performance indicators were extracted based on the results of first step and two researcher-made checklists were designed. Finally, a field visit and a semi-structured interview with the authorities involved in the treatment and harm reduction services were carried out.

    Results

     In most of prisons, drug-related harm reduction programs were underway. Despite a lack of human resources and budget at the beginning, the quality of measures was gradually increased and the attitude of authorities was improved. Methadone Maintenance Treatment and Triangular Clinics were the most common harm reduction programs, in addition to HIV and tuberculosis screening programs in collaboration with medical sciences universities. The program continued despite the change of officials.

    Conclusion

     Harm reduction programs are able to reduce infection diseases, self-harm and violent behaviors in prisons of Iran. Cultural programs along with other harm reduction programs, briefings and seeking support from the authorities can greatly help with continuation of the programs in prisons. By eliminating the shortage of manpower and redefining the security areas for ordinary prisoners, it will be possible to make better use of the facilities of universities and research centers.

    Keywords: Harm reduction, Addiction, Prison, Illegal drugs
  • Samira Masumian, Ahmad Ashouri, Soheila Ghomian*, Mahbobeh Keshtkar, Esfandiar Siahkamary, Neda Vahed
    Objective

    The aim of the present study was to determine the efficacy of acceptance and commitment therapy (ACT) compared to cognitive-behavioral therapy (CBT) on anger and interpersonal relationships among male students.

    Method

    In the present study, several universities were selected from the public universities in Tehran province, based on random cluster sampling. Then, 400 students from selected universities were selected randomly and Aggression Questionnaire (AGQ) was administered on them. After collecting information, among the participants who gained scores higher than the average, 30 were selected based on the lottery and randomly (sorting their names in alphabetical order and randomly selecting them) and then were placed randomly in ACT (n = 15) and CBT (n = 15) groups. Also, the Fundamental Interpersonal Relation Orientation- Behavior (FIRO-B) and Aggression Questionnaire (AGQ) was performed on both groups before and after intervention.

    Results

    The results indicated that at the end of treatment, there was a significant decrease in the degree of anger among the participants and a significant improvement in all subscales of interpersonal relationships. Also, a significant difference was found between the 2 groups of ACT and CBT in terms of anger changes. Considering that the anger changes in the ACT group were higher, it can be concluded that the ACT group had more changes than the CBT group, but there was no significant difference between the 2 groups of ACT and CBT in terms of FIRO-B subscales.

    Conclusion

    In some cases, such as anger, ACT has a better effect than CBT, and in others, such as interpersonal problems, it is as effective as CBT.

    Keywords: Anger, Acceptance, Commitment Therapy, Cognitive Behavioral Therapy, Interpersonal Relationships
  • زینب رضایی، ندا واحد، مراد رسولی آزاد، غلامعباس موسوی، امیر قادری*
    سابقه و هدف
    درمان نگهدارنده با متادون( Methadone maintenance treatment; MMT( ، یک درمان دارویی رایج در اختلال وابستگی به مواد افیونی می باشد. این درمان، باوجود نتایج مثبت، مشکلات روان شناختی متعددی مانند مشکل در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی دارد. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر استراتژی های تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی در بیماران تحت درمان با متادون است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با گروه مداخله و گروه کنترل می باشد. تعداد 50 مرد مراجعه کننده به کلینیک درمان با متادون به طور تصادفی در دو گروه گماشته شدند. در این مطالعه از پرسشنامه تنطیم هیجانی، پرسشنامه تحمل پریشانی، پرسشنامه اعتباردرمانی و پرسشنامه اتحاد درمانی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. .
    نتایج
    نمرات گروه مداخله در تحمل پریشانی بعد از 4 ماه مداخله (0/01< P) و 2 ماه دوره پیگیری (0/01< P) نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرد. همچنین، نمرات گروه مداخله در تنظیم هیجان بعد از 4 ماه مداخله (0/01<P) و 2 ماه دوره پیگیری (0/01 <P) نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش پیدا کرد.
    نتیجه گیری
    ترکیب هم زمان متادون درمانی با رفتاردرمانی دیالکتیکی می تواند در کاهش مشکلات روان شناختی بیماران وابسته به مواد افیونی مفید باشد.
    کلید واژگان: درمان نگهدارنده با متادون, رفتاردرمانی دیالکتیکی, استراتژی های تنظیم هیجانی, تحمل پریشانی
    Zeinab Rezaei, Neda Vahed, Mourad Rasuli Azad, Gholam Abas Mousavi, Amir Ghaderi*
    Background
    Methadone maintenance treatment (MMT) is a common medication in opioid dependence disorder. This treatment, despite the positive results, has many psychological problems such as difficulty in emotion regulation and distress tolerance. This study aimed to determine the effectiveness of dialectical behavioral therapy (DBT) on emotional regulation strategies and distress tolerance in patients under methadone therapy.
    Materials and Methods
    This study was a randomized controlled clinical trial with the intervention and control groups. Fifty men referred to the methadone treatment clinic were randomly assigned to two groups. In this study, emotion regulation questionnaire, distress tolerance questionnaire, corrective therapy questionnaire, and unified therapy questionnaire in three stages of pre-test, post-test and follow-up were used. Statistical analysis of the data was performed using SPSS 17 with Leven test, chi-square, t-test and repeated measure ANOVA.
    Results
    The results showed that the scores of the intervention group significantly decreased in the distress tolerance after 4 months of the intervention (P<0.01) and 2 months follow-up compared to the control group (P<0.01). Also, the scores of the intervention group significantly increased in the emotion regulation after 4 months of intervention (P<0.01) and 2 months follow-up (P<0.01) compared to the control group.
    Conclusion
    The simultaneous combination of methadone therapy and dialectical behavior therapy can be useful in reducing the psychological problems of patients with opioid dependence.
    Keywords: Methadone maintenance therapy, Dialectical behavior therapy, Emotional regulation strategies, Distress tolerance
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال