nozhat ahmadi
-
در نظام اندیشه تا پیش از قرون جدید، تاریخ با عبرتها قرین بود و تاریخنویسی رنگی اخلاقی داشت. از دیگر سو، در اخلاقنویسی نیز از تاریخ بهره برده میشد. هدف از این نوشتار، مقایسه کاربست تاریخ در متون اخلاق عرفانی با کاربست تاریخ در متون اخلاق سیاسی در سدههای میانه تاریخ ایران است. متون اخلاق، حاوی اندیشه نویسندگان این متون هستند و برای فهم این اندیشه از میان رویکردهای مختلف، رویکرد تحلیل گفتمان برگزیده شده است. با این رویکرد به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که کاربست تاریخ در متون اخلاق عرفانی و اخلاق سیاسی چه شباهت و تفاوتی دارد و منشا این تفاوت چیست؟ تاریخ در متون اخلاق عرفانی، در قالب اقوال و افعال مشایخ گذشته و به صورت نقلی روایت میشود. مخاطب متون اخلاق عرفانی در سلسله مراتب معرفتی، جایگاه پایینتری از نویسندگان این متون دارد. نویسندگان به صورت آشکارا، تاریخ مقدس عرفانی را برای مخاطب، شایسته الگوبرداری میدانند و بر آن تاکید میکنند. آنان تاریخ مقدس عرفانی را در قالب یک کلیت باثبات و پیوسته تصویر میکنند تا در مقابل گفتمان رقیب، از خود حفاظت کرده باشند. تاریخ در متون اخلاق سیاسی در قالب اندرز و حکایت روایت میشود اما چون مخاطب متون اخلاق سیاسی جایگاه اجتماعی بالاتری از نویسندگان این متون دارد، نویسندگان برای تشویق مخاطب به الگوبرداری از تاریخ محدودیتهایی دارند. آنان تاریخ را متضمن درس تغییر احوال دانستهاند، تا به این شیوه از جایگاه خود در برابر گفتمان رقیب دفاع کرده باشد.کلید واژگان: کاربست تاریخ, اخلاق عرفانی, اخلاق سیاسی, تاریخ مقدس عرفانی, تغییر احوالIn the system of thoughts until the new centuries, history was associated with lessons and history writing had a ethic hue. On the other hand, history was also used in ethic writing. In this study, the aim is to compare the application of history in the texts of mystical ethics with the application of history in the texts of political ethics. Ethic texts contain the thoughts of the authors of these texts and to understand this thought among different approaches, the approach of discourse analyses has been chosen to achieve the purpose of this study; an approach that, in addition to understanding the meaning of the texts, is also concerned with identifying the force in which the text was formed. With this approach, this study tries to address the following question: What are the similarities and differences between the application of history in the texts of mystical ethics and political ethics, and what is the origin of this difference? History is narrated in the texts of mystical ethics in the form of words and deeds of the past elders and in a narrative form. The audience of mystical ethics texts has a lower position than the authors of these texts in the epistemic hierarchy. The authors clearly consider the sacred history of mysticism to be a role model for the audience and emphasize it. They depict the mystical sacred history in the form of a stable and continuous whole in order to protect themselves against the rival discourse. History is narrated through admonitions and anecdotes in political ethics texts. However, because the audience of political ethics texts has a higher social status than the authors of these texts, the authors have limitations to encourage the audience to imitate history. They have regarded history to include the lesson of changing circumstances, so that in this way it has defended its position against the rival discourse.Keywords: application of history, mystical ethics, political ethics, mystical sacred history, change of circumstances
-
مطالبات زنان به ویژه در حیطه خانواده که از پیش از انقلاب مشروطه آغاز شده بود تا آغاز دهه 1340/ 1961 به نتیجهای نرسیده بود و زنان همچنان در مسایلی همچون طلاق، چندهمسری، و حضانت فاقد حقوق مناسب بودند. اگرچه در اسفند 1341/ 1963، محمدرضاشاه با اعطای حق رای به زنان، تحولی در موقعیت اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد کرد، اما جایگاه حقوقی آنان در نظام خانواده همچنان شکننده و لرزان بود. به دنبال تلاشهای بینتیجه سناتور مهرانگیز منوچهریان جهت تصویب قانون حمایت از خانواده، طولی نکشید زنان حزب «ایران نوین» دولت را ترغیب به اقدامی جهت تصویب قانون ویژهای در رابطه با حمایت از خانواده کردند و این لایحه در سال 1346/ 1967 به تصویب رسید، اما کم و کاستیهای آن باعث شد در سال 1353/ 1974 یک لایحه اصلاحی در مجلس به تصویب برسد که حاوی شرایط بهتری برای زنان شد. پژوهش حاضر ضمن بررسی زمینهها و ضرورتهای مطرح شدن لایحه حمایت از خانواده، در تلاش است با تکیه بر مشروح مذاکرات مجلس، به این پرسش پاسخ دهد که مجالس 21 و 23 چه نقشی در تصویب لوایح حمایت از خانواده داشتند. یافتههای تحقیق نشان میدهد نمایندگان حاضر در این مجالس به گونهای مستقل و جدی این لوایح را مورد بررسی قرار داده، به چالش کشیده و نشان دادند که نقش آنان صرفا تایید صرف لوایح دولتی نیست، به طوری که وزارت دادگستری ناچار به تغییراتی در برخی مواد آن ها شد.
کلید واژگان: قانون خانواده, مطالبات زنان, مجلس 21, مجلس 23, ایران نوینDuring the Timurid period (771–913 Lunar Hijri), Shiite teachings became more widely spread as a basis for the Safavids' recognition of Shiism in the next century. The Timurids' inclination towards Sufism, which is the doctrine of tolerance of their beliefs, has had a great impact on this approach, while the existence of Shiite poets has increased the growth of this phenomenon. The role of Shiite and Sunni poets in the emergence and spread of Shiite beliefs is the question of this historical research. Findings based on statistical analysis and analysis of poems of several Shiite and Sunni poets in the Timurid period identified that in this period, Shiite poets, by composing Poetical works full of Shiite beliefs, praise, and care of the Twelve Imams, observed politeness and tolerance towards Sunni beliefs and Sunni poets by composing many poems in praise of twelve imams and the minimal praise of three caliphs, having an influential role in the emergence and consolidation of Shiite beliefs and the spread of that religion. It seems that the writing of correct poetry by the Shiite elders was considered a sign of grace and lack of work in this regard, a sign of the poet's lack of skill, and it resulted in the general lack of popularity of the poems.
Keywords: Timurids, Poetical work, Shiite, praise, poet -
تاریخنگاری دوره قاجار، تحت تاثیر گفتمان تجدد و منطق درونی آن، یک تجربه تاریخی را پشت سر گذاشت که برآیند آن، ایجاد خط حایلی آشکار میان دو چشم انداز تاریخی سنت و مدرن به مثابه دو پارادایم متمایز بود. بر مبنای این تحول گفتمانی، خوانشی دوگانه از مسیله صفویان نیز اتفاق افتاد که محصول اقتضایات گفتمانی و مرزبندیهای پارادایمیک میان دو کلانروایت سنت و تجدد بود. در روایت نخست، تحت تاثیر تجربه های زیسته، اقتضایات ایدیولوژیکی و چشماندازهای تاریخی همسو با پارادایم سنت، یاد و خاطره صفویان، با نوعی خرسندی، مباهات و البته به مثابه تکیه گاهی مشروعیت بخش با لحنی تفاخرآمیز و حماسی روایت شد و در نقطه مقابل، در چشم مورخان منتقد و تجددخواه همسو با گفتمان مدرن، تمام آن خصلتها و معیارها وارونه شده و این بار، از یک چشمانداز نو، جایگاه صفویان به موقعیتی خسرانبار، منحط و ضد تجدد تقلیل یافت. مسیله این پژوهش، تامل در چرایی ظهور و افول صفویان در این دو چشمانداز تاریخی است که به روشی تحلیلی و با تکیه بر نقد محتوایی روایتهای مورخان دوره قاجار انجام خواهد شد. بر این مبنا، این فرضیه قابل طرح است که به تناسب گذار از گفتمان سنت به تجدد و سیطره تدریجی گفتمان مدرن در این دوره، موقعیت صفویان نیز از وضعیتی مشروعیتبخش، والا و تفاخرآمیز، به موقعیتی نازل درافتاد و به رکنی مهم در انحطاط شناسی مورخان این دوره مبدل شد.
کلید واژگان: تاریخنگاری, قاجار, صفویان, پارادایم, سنت, مدرنThe historiography of the Qajar period, under the influence of the discourse of modernity and its requirements, went through a historical experience. The result of this development was the creation of boundaries between the two historical perspectives of tradition and modern as two distinct paradigms. Based on this discursive development, a double reading of the Safavid issue also took place. In the first narrative of lived experiences, ideological requirements and historical perspectives aligned with the traditional historiographical paradigm, the memory of the Safavids was narrated with a kind of pride, and of course as a source of legitimacy with a proud and epic tone. On the opposite point and from the perspective of critical and modernist historians aligned with the modern discourse, all those previous characteristics and criteria were reversed from a new perspective, the position of the Safavids was reduced to a burdensome, decadent and anti-modern position. Based on these two approaches, the problem of this research is how did the rise and fall of the Safavids occur in these two historiographical perspectives? This question will be answered in an analytical way and based on the content criticism of the narratives of historians of the Qajar period. The hypothesis of this article is that in proportion to the transition from tradition discourse to modernity and the beginning of the gradual dominance of modern discourse in this period, the position of the Safavids also fell from a legitimizing, lofty and proud position to a low position and became an important pillar in the degeneration of the historians of this period. The course was converted.
Keywords: historiography, Qajar, safavids, Paradigm, tradition, Modern -
فقدان بهداشت و عدم وجود امکانات لازم برای مقابله با بیماری های واگیردار یکی از مهمترین مشکلات حکومت های قاجار و پهلوی بود. این مساله یکی از دلایل مرگ و میر بالا و عدم رشد جمعیت در ایران بود. در آغاز دهه چهل محمد رضاشاه پهلوی تحت تاثیر عواملی داخلی و خارجی دست به انجام اصلاحاتی اجتماعی زد که یکی از آنان صدور فرمان تاسیس سپاه بهداشت در اول بهمن 1342/ 1964 م بود. پژوهش حاضر ضمن نگاهی گذرا به پیشینه وضعیت بهداشتی کشور، در تلاش است به این پرسش پاسخ دهد که مجلس چه نقشی در تصویب تاسیس سپاه بهداشت و چالش های موجود بر سر اجرایی شدن مصوبات مربوط به آن داشت؟ مقاله به روش کتابخانه ای و با تکیه بر صورت مذاکرات مجلس و مطبوعات و اسناد، و به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد اولا ایده تشکیل سپاه بهداشت از سوی یکی از نمایندگان مجلس (شفیع امین) به شاه پیشنهاد شده بود؛ در ثانی با تامل در تلاش های نمایندگان در جهت هموار سازی زمینه های پیشرفت برنامه سپاه بهداشت، رویهمرفته می توان گفت مجلس نقش فعالی از خود نشان داد و سپاه بهداشت هم طی فعالیت مجلس بیست و یک فعالیت قابل قبولی از خود نشان داده و لااقل با کنترل مرگ و میر، باعث شد جمعیت کشور به رشد معناداری برسد.
کلید واژگان: سپاه بهداشت, مجلس بیست و یک, محمد رضا شاه, شفیع امین, اصلاحات اجتماعیThe lack of health and the lack of necessary facilities to deal with infectious diseases was one of the most important problems of the Qajar and Pahlavi governments. This issue was one of the reasons for high mortality and lack of population growth in Iran. At the beginning of the forties, shah, under the influence of internal and external factors, began to carry out social reforms, one of which was the issuance of the decree establishing the Health Corps on January 21, 1964.While taking a quick look at the background of the country's health situation, the present research is trying to answer the question of what role did the parliament play in approving the establishment of the Health Corps and the challenges in implementing the related approvals? The article has investigated the subject in a library method, relying on the parliament's deliberations, the press and documents, and in a descriptive and analytical way. The findings of the research show that the idea of forming the Health Corps was first suggested to the Shah by one of the MPs (Shafi Amin); Secondly, reflecting on the efforts of the representatives to smooth the progress of the health corps program, it can be said that the parliament has shown an active role and the health corps has also shown acceptable activities during the activity of the parliament. And at least by controlling mortality, it caused the country's population to grow significantly.
Keywords: Health Corps, St parliament, Mohammad Reza Shah, Shafi Amin, social reforms -
وقف از باسابقهترین و ریشهدارترین مواریث ارزشمند انسانی است که درمیان همه اقوام، ادیان و ملل متمدن دنیا و در ادوار مختلف تاریخ ایران مورداستفاده عموم بوده و تاثیراتی دیرپا بر جوامع داشته و وقفنامههای برجایمانده بهمثابه اسنادی ارزشمند در راستای تبیین فرآیند و نظام اجتماعی دوران خود هستند. نقش آذربایجان در جریانات فکری ایران در سده اخیر، خصوصا در جریانات مشروطیت و اهمیت شهر اردبیل بهلحاظ موقعیت جغرافیایی و داشتن ارزش راهبردی و جغرافیای سیاسی اهمیت پژوهش حاضر را تبیین مینماید. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اسناد بایگانیشده به مطالعه، بررسی و تجزیه و تحلیل وقفنامههای موجود در اداره کل اوقاف و امور خیریه استان اردبیل انجام پذیرفته است. پژوهش حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که سنت و نهاد وقف در اردبیل پس از استقرار دوره قاجار چه فرآیندی طی کرده و کارکردهای مذهبی، اجتماعی، و اقتصادی این نهاد در محدوده زمانی مورد بررسی چه تحولاتی داشته و تاثیر جریانات فکری روز بر موقوفات چه بوده است؟ نتایج پژوهش حاضر نشان میدهند کارکردهای اجتماعی-اقتصادی وقف تحتتاثیر رویدادهای تاریخی-اجتماعی و جریانهای فکری زمانه، خصوصا مشروطیت تحولات نوینی تجربه میکند؛ هرچند موضوعات مذهبی همیشه جایگاه ویژهای از وقف را بهخود اختصاص میدهد، اما در آستانه آشنایی جامعه با دانش جدید و تحول فکری جامعه، موقوفاتی به سبک جدید بهوجود آمد که این روند در دوره مشروطه با ایجاد موقوفاتی همچون: وقف حمام، وقف زمین برای ساخت حمام، هزینه برای مرضای نیازمند و تاسیس مدارس به سبک جدید، ابعادی نوین و کاربردی مییابد.
کلید واژگان: نهاد وقف, اردبیل, تحولات وقف, قاجار, وقف نامهWaqf is one of the oldest and most valuable human heritages that has been widely used among all ethnic groups, religions and civilized nations of the world and in different periods of Iranian history and has had lasting effects on societies. The issue of waqf and its formation and function have had a long history in the city of Ardabil. The city of Ardabil has had strategic and geopolitical value in terms of geographical location. During the Qajar period, although Ardabil did not have the prosperity and glory of the Safavid period, but people, especially Shiites, paid much attention to that city and until the end of the Qajar period, they went to visit the tomb of Sheikh Safi. The religious nature of Ardabil, especially as the origin of the head of the Safavid sect of Sheikh Safi al-Din and the location of his tomb, has had a great impact on the role and function of the waqf tradition in various religious, cultural, social and economic dimensions. The present study was done in a descriptive-analytical manner. To this end, libraries and archival documents and Waqfnameh were studied, reviewed and analyzed in the General Directorate of waqf and Charitable Affairs of Ardabil province. The present study seeks to answer the question: what socio-economic functions did the tradition and institution of waqf have in Ardabil during the Qajar period and what were the amount, types and uses of waqf in Ardabil? The analysis revealed how the socio-economic functions of waqf have been influenced by socio-historical events and intellectual currents of the Qajar period. Due to the religious nature of Ardabil, religious waqfs are the most common items in Waqfnameh. In addition, waqfs have been given to those people who have actually needed them. Also, new intellectual movements and the familiarity of Ardabili waqf doers with new ideas, including constitutionalism, have had a significant impact on the types of waqfs.
Keywords: Institution of Waqf, Ardabil, Function, Qajar, Waqfnameh -
طب عامیانه در دوره صفویه، از برخی زمینه ها و بسترهای متعدد معرفت شناختی، فرهنگی و اجتماعی تاثیر پذیرفت. از یک طرف، خصلتهای فکری و فرهنگی دیرپا، تثبیت شده و تاریخی، وضعیت جامعه ایران عصر صفوی را به مثابه جامعه ای پیشامدرن تثبیت میکرد و از جانب دیگر، وقوع برخی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دوره، بر وضعیت فرهنگی، نظام باورها، جهان بینی ها و هنجارها و اعمال طبقات اجتماعی در بستر زندگی روزمره تاثیر میگذاشت. این دو مولفه کلان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، بر وضعیت طب عامیانه در این دوره تاثیر گذاشتند. فرضیه این پژوهش این است که طب عامیانه دوره صفوی، به صورت همزمان از مولفه هایی همچون اسطورهای بودن جامعه، اتکا بر کیهان شناسی پیشامدرن، غلبه علوم غریبه و رویکردهای مبتنی بر طالع بینی، رواج گسترده خرافه گرایی و همچنین وضعیت ساختاری علوم، تاثیر پذیرفت. تلاش میشود تا به روشی تحلیلی، این مسیله تبیین شود که بسترهای مهم و تاثیرگذار بر وضعیت طب عامیانه عصر صفوی، از کدام زمینههای معرفتشناختی، فرهنگی و اجتماعی تاثیر پذیرفت.
کلید واژگان: طب عامیانه, صفویه, بسترهای فرهنگی, اجتماعی, خرافاتFolk medicine in the Safavid period was influenced by several epistemological, cultural and social contexts. On the one hand, the long-lasting established historical, intellectual and cultural traits established the status of the Iranian society of the Safavid era as a pre-modern society. On the other hand, the occurrence of some political, social and cultural changes in this period influenced the cultural situation, the system of beliefs, worldviews, norms and actions of the social classes in the context of everyday life. These two major components directly and indirectly affected the state of folk medicine in this period. It is hypothesized that the folk medicine of the Safavid period is affected by some factors, such as the mythic nature of the society, reliance on pre-modern cosmology, the predominance of foreign sciences and approaches based on astrology, the spread of superstition and also the structural state of science. Using an analytical approach, the author tries to explain which of the epistemological, cultural and social factors highly affected the folk medicine in the Safavid era?
Keywords: Folk medicine, Safavid, Cultural, Social Contexts, superstitions -
مرتضی مطهری و علی شریعتی به مثابه دو متفکر-مورخ شیعی، تحت تاثیر اندیشه های اسلام گرایانه و به پشتوانه اتکای فزاینده به مطالعات تاریخی، درصدد ارایه خوانشی انتقادی از تاریخ اسلام و ایران برآمدند که در درجه نخست، خادم جهان بینی ویژه و دلبستگی های فکری-ایدیولوژیکی آنان در قامت دو شخصیت اسلام گرای شیعی و در عین حال، ناظر بر جهد آنها در برجسته کردن سهم اسلام و اندیشه اسلامی در وضعیت فرهنگی-هویتی ایران معاصر بود. بر این مبنا، توجه آنها به تاریخ صفویه، در بستری از همین گرایش های اسلام گرایانه و دغدغه های مذهبی و آرمان های امت گرایانه معنا پیدا می کرد. بدین ترتیب، با وجود برخی تمایزات رویکردی در نگرش این دو به تاریخ صفویان، وجود برخی چشم اندازهای مشترک نزد آنان، صفویه شناسی این دو شخصیت را در گفتمان صفویه شناسی دوره پهلوی (به ویژه پهلوی دوم) متمایز می ساخت. درواقع، مسیله و پرسش پژوهش حاضر این است که صفویه شناسی مطهری و شریعتی چگونه از زمینه های فکری و ایدیولوژیکی آنها تاثیر پذیرفت و کدام مولفه های همسان، نگرش آنها به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد؟ فرضیه این پژوهش که با روشی تحلیلی انجام شده، بر پایه این مدعاست که با وجود تمایزات مهم در صفویه شناسی این دو، وجود مولفه های مشترکی چون دغدغه های هویت محور (از نوع اسلامی آن) و بینش های امت گرایانه و ایدیولوژیک، نوع نگاه آنان به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد که برآیند آن، نوعی نگرش متمایز به تاریخ صفویه در گفتمان صفویه شناسی دوره پهلوی بود.
کلید واژگان: اسلام گرایی, تاریخ نگاری, صفویه شناسی, مرتضی مطهری, علی شریعتیIslamist historiography in the Pahlavi period, despite its weak body and not very wide scope, focused on re-reading the history of Islam from the perspective of identity. On this basis, a range of Islamist historians, such as Morteza Motahhari and Ali Shariati, by taking a sympathetic and convergent approach to the history of Islam, especially the history of Islam in Iran, seeks to highlight the role of Islam and Islamic thought in the cultural situation. - The identity of contemporary Iran emerged. The Safavid studies of these two Shiite historians and thinkers, under the influence of their intellectual and ideological attachments, as well as their concern for strengthening their nationalist and Islamist ideas and ideals, led to a distinct Safavidism in the discourse of historiography. It became the Pahlavi period. The question of this research is in fact what relation did Motahhari and Shariati Safavid studies have with their Islamist ideas?The hypothesis of this research, which has been done analytically, is based on the claim that despite the important differences in Shariati and Morteza Motahhari Safavid studies, what connects their view of Safavid history is the insight. Islamism and their identity concerns are nationalist and reformist; In a way, these characteristics have distinguished and highlighted the Safavid studies of the two in the historical discourse of the Pahlavi period.
Keywords: Islamism, Safavid Studies, Morteza Motahhari, Ali Shariati -
محمد شفیع طهرانی که ایرانی الاصل، اما متولد هندوستان است، کتاب مرآت الصادقین را از 1142ه.ق تا 1159ه.ق، در چهار بخش با هدف ارایه تاریخ تیموریان هند به نگارش در آورده که یک بخش آن جداگانه با عنوان نادرنامه و مرآت واردات در تاریخ افشاریه، به چاپ رسیده است. در این مقاله تلاش شد تا با روش توصیفی تحلیلی و با کمک منابع کتابخانه ای بیان شود که مرآت واردات و نادرنامه چگونه می تواند همان مرآت الصادقین باشد؛ دلایل تشابه و تفاوت شیوه تاریخ نگاری محمد شفیع با سنت تاریخ نگاری ایرانی چیست، چه مسایلی دخیل در انتخاب نوع روش تاریخ نویسی ایشان شده است. این پژوهش نشان می دهد هر دو اثر، به علت یکسان بودن روش نگارش و ارتباط موضوعی و اشاره طهرانی به نام کلی اثرش در هر دو نسخه که مصححان از آن غفلت کرده اند، همان یک بخش از اثر واحد با عنوان مرآت الصادقین است. علی رغم تداوم سنت تاریخ نگاری ایرانی در مرآت الصادقین و تا حدودی گرایش به تسامح و آزاداندیشی، دوری از ایران، آشنایی با ادب فارسی و تعامل با ادیبان ایرانی ساکن در هند، برخورداری از منابع ایرانی و تاثیرپذیری از آنها، داشتن منصب دبیری و در نظرگرفتن زمان و مکان خود در نقل روایات، تاثیرپذیری از فضای فکری هندوستان و داشتن باورهای صوفیانه و حاکم شدن این نوع نگرش در تفکر طهرانی، نوع جهت گیری وی را در روش تاریخ نویسی اش مشخص می کند.
کلید واژگان: روش تاریخ نویسی, محمدشفیع طهرانی, مرآت الصادقین, مرآت واردات, نادرنامهMohammad Shafi Tehrani, Indian born from an Iranian origin, has written the book Meraat al-Sadiqin from 1729 to 1746, in four sections with the aim of presenting the history of the Timurids of India. A separate section of it, was published in the history of Afshari under the title of Nadernameh and Meraat E-Varedat. In this article, an attempt was made to express in a descriptive-analytical method, with the help of library resources to show how the Nadernameh and the Meraat E-Varedat can be the same as the Meraat al-Sadiqin. What are the reasons for the similarities and differences between Mohammad Shafi's historiography and the Iranian historiographical tradition? What issues were involved in choosing the type of historiography he used? This study shows that both works, due to the similarity of the writing method and thematic relationship and Tehrani reference to the general name of the work in both versions that have been neglected by the editors, is the same part of a single work entitled Meraat al-Sadeqin. Despite the continuation of the Iranian historiographical tradition in Merat al-Sadiqin and to some extent the tendency towards tolerance and open-mindedness, distance from Iran, familiarity with Persian literature and interaction with Iranian writers living in India, accessing to and influence from Iranian sources, his time and place in narrating history, being influenced by the Indian intellectual atmosphere and having Sufi beliefs and the prevalence of this kind of attitude in Tehrani’s thought determine the type of orientation in his method of historiography.
Keywords: Historiographical Method, Mohammad Shafi Tehrani, Meraat Al-Sadeghin, Meraat E-Varedat, Nadernameh -
منظومه نویافته «فتوحات گیتی ستان» که تنها سه سال پیش از سقوط حکومت صفویه با تمرکز بر جنگ های نامدارترین پادشاه این دودمان سروده شده است، از جهتی در شمار حماسه های تاریخی قرار می گیرد، ازسویی نیز اطلاعات ارزنده ای از تاریخ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی در اختیار می گذارد. سراینده این منظومه، سیداحمد، نوه خلیفه سلطان، نسب به شعبه ای از خاندان مرعشیان مازندران می رساند که در زمان شاه تهماسب به اصفهان مهاجرت کرده بودند و طی حکومت صفویان دارای مناصب دولتی، به ویژه مناصب مذهبی بوده اند. اگر چه گاهی عقل گرایی و خردورزی در نوشتار او خودنمایی می کند، باز در نهایت، تسلیم اندیشه تقدیرگراست و قضا و قدر را عامل اصلی شکست و پیروزی می داند. شیوه بیان و انتخاب موضوعات گویای آن است که سراینده نگاهی نوستالژیک به دوره شاه عباس دارد. نشان دادن اهمیت این کتاب و نگاه متفاوت سراینده آن، مهمترین چالش فکری نویسندگان است. در اینجا تلاش شده است مطالب کتاب نقد و تحلیل و نقاط ضعف و قوت آن نشان داده شود.کلید واژگان: صفویه, شاه عباس, فتوحات گیتی ستان, تاریخ منظوم, حماسه تاریخیThe Fotuhat-i Gitisitan was composed in verse three years before the fall of the Safavid monarchy. A rich historical epic, its focus is on the battles of the most famous kings of the dynasty and provided valuable information in regards to the social, cultural and political history of the Safavid dynasty. The poet is the grandson of the famous grand vizier, Khalifah Sultan, who traces his lineage to a branch of the Mar'ashi family of Mazandaran. The family had immigrated to Isfahan during the reign of Shah Tahmasb and held different imperial positions during the Safavid period, especially in the clerical establishment. Despite the rationalism that marks the poet’s writing, fatalism colors his world-view where fate is understood to be the main cause for victory or defeat. His language and the selected topics of his composition reveal the poet's nostalgia for the glorious age of Shah Abbas I. The main intellectual challenge of the poet is to show the importance of his epic and the unique perspective of the poet. This article is a synopsis and analysis of the content of the Fotuhat-i Gitisitan and to outline what it has to offer to the historians of the Safavi world.Keywords: Safavids, Shah Abbas, Conquests of Gitistan, Poetic History, Historical Epic
-
نظام اقتصادی هر دولت نقشی تعیین کننده در پیشرفت یا ضعف آن دارد. متاسفانه اطلاعات ما از جزئیات ساختار نظام اقتصادی در دوره صفویه چندان دقیق نیست. این ضعف در بخش میزان پرداخت دستمزدها شاید بیشتر هم باشد زیرا اسناد کمتری نسبت به اسناد خرید و فروش و یا وقف باقیمانده و در متون نیز اشارات مختصری در این زمینه شده است علاوه بر این که همین معدود اسناد برجای مانده نیز تاکنون کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. با توجه به اهمیت و جایگاهی که گفته می شود قشر علماء در دوره صفوی داشته اند، شناخت و مشخص کردن میزان درآمد و منابع مالی آنها می تواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد و حتی می تواند برخی پرسش های ابهام آمیز در این زمینه را پاسخ دهد. این که منبع درآمد علما چه بوده است و چه تفاوت هایی میان درآمدها مستمری آنان وجود داشته است و دلایل این تفاوت ها چه بوده است؟ شرایط سیاسی و اجتماعی چگونه بر درآمد علماء تاثیر گذاشته است؟ تامین کنندگان اصلی منابع مالی علماء دولت یا مردم بوده اند؟
کلید واژگان: علما, منابع مالی, ریاض العلماء, دوره صفوی, نظام اقتصادیThe economic system of every government has got a determining role in the progress or failure of the system. Unfortunately, we do not have enough accurate information on the details of the structure of the economic system in the Safavid era. This weakness is even more evident for payment of wages, since there are fewer documents available than sales or devotion documents, and there is little reference in literature for this issue. Moreover, such few remaining documents have received little attention from the clergies. Based on the importance and the position of clergies in Safavid era, identifying and quantifying their income and financial resources can be extremely important, and may even answer some ambiguous questions in this regard. Some questions include: What was the main source of income for clergies? What were the factors affecting the clergies' income? How the political and social conditions had changed the income of clergies? Who were the main sources of funding for the clergies? There is no specific book or independent source related to this issue. Moreover, financial documents of Safavid era have not yet been fully analyzed. Furthermore, the notes which have described the state of clergies either have not found it necessary to give reports in this regard or they had no sufficient information about this. One of the resources of this period which has mentioned the clergies' income, along with the description of the clergies’ status, is Riyadh Al-Olamn and Hiyaz al-Fozala, by Abdallah Afandi Isfahani. Due to the author's accuracy and the credibility of this book, it can answer some of the questions in this regard, albeit to some extent. Here, we have tried to analyze the data of Riyadh Al-Olama and to indicate that we can obtain valuable information on the types of income and the way it was paid even in a manuscript whose purpose has not been to present financial reports. In fact, this is itself a part of economic history of this period. Finally, we hope this paper can motivate more researches in regard for revealing the economic history of Safavid era, which we still a long way to go.
Keywords: Financial Resources, Religious Scholars, Ryazol Olama, Safavid Period -
تیمور گورکانی با لشکرکشی های گسترده توانست سرزمین های زیادی را تحت حکومت خود درآورد. بخش بزرگی از این یورش ها تحت عنوان غزا و جهاد علیه کفار صورت گرفت. استفاده از مفهوم جنگ علیه کفار که در قرآن و منابع فقهی، تحت نام «جهاد» آمده است، دست وی را در برده گیری یا همان «استرقاق» باز گذاشت و بدان مشروعیت بخشید. پژوهش حاضر بر آن است با توجه به محدوده جغرافیایی جنگ های تیمور، که تحت نام جهاد و یا غزوه صورت می گرفت، به جستجو و شناسایی مناطقی بپردازد که نفوس آنها توسط سپاهیان تیمور، به بردگی درمی آمدند. بنابراین تلاش شده است با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع اصلی، به بررسی پراکندگی جغرافیایی یا به عبارتی واکاوی مکانی استرقاق در فتوح تیمور پرداخته و چرایی و چگونگی آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند طی حملات تیمور بیشترینبرده گیری در مناطقی چون قفقاز، هندوستان، دشت قبچاق و الوس جته رخ می داد که اغلب نیز به بهانه مبارزه با کفر و دفاع از اسلام و در واقع به منظور دستیابی به نیروهای انسانی و به کارگیری و یا فروش آنها صورت می گرفت.کلید واژگان: پراکندگی جغرافیایی, استرقاق, تیمور گورکانی, بردهDuring the 36 years of the reign (1370-1405), Taimūr Gūrkānī carried out numerous campaigns across the Transoxiana and a significant portion of the Middle East and Anatolia to conquer. The use of the concept of war against the infidels, which came in the Qur'an and sources of jurisprudence under the name of Jehād, left his hand in the grip of the slave, or legitimized it. The present study, based on the geographic area of the Taimūr’s wars was under the name of Jehād or Ghazweh, is about to search and identify the areas where their populations were enslaved by Taimūr’s troops. Therefore, it has been attempted to use a descriptive-analytic method based on the main sources to investigate the geographic dispersion or, in other words, the local analysis of slavery in the Taimur Gurkani conquests and analyze and criticize its motivations and characteristics. The results of this study show that during the Taimūr Gūrkānī attacks, the largest number of slavery or Esterqāq, was found in areas such as the Caucasus, India, the Ghebchagh plains and Jeté Ulus that was often also under the pretext of fighting with infidelity , bad religion , defending Islam and expanding it in the above areas; and in fact in order to obtain human resources and sell them in the slave trade markets or urdu bāzār, or to receive a ransom for their release from their parents and relatives.Keywords: Geographical dispersion, Am?r Taim?r G?rk?n?, Esterq?q, Slave
-
Historical sources do not report the motivation of women to endow their property. There is no precise explanation in deed of endowment except for stereotypes phrases. It seems that there is a meaningful relationship between the social base and the financial power of these women and the attention to the endowment of property. The women of the Safavid period paid great attention to social and cultural-religious issues and despite their perceptible Non-attendance in the society were indirectly affected on these activities. They influenced on the implementation of these affairs by allocating part of own property for cultural- religious affairs and welfare works. They followed from the principles governing the nature of society and were effective in increasing and unifying these principles by the type of their endowments and the
conditions for which they were appointed. Women have not had any prohibition or limitations to assigning their property for endowment. Despite women’s deprivation of direct participation in the social arenas, they have done a lot of effort to improve the situation of the community through construction and endowment of various buildings and therefore they have showed participation and their abilities. Pious foundations from them prove that there was no gender perspective in endowment and women are endowed regardless of any kind of gender perspective. There were also no limitations for women’s endowments by the community.Keywords: Benefactor’s Women, Endowment motivation, Safavid Period. -
فرامین مربوط به ممنوعیت شراب، مواد مخدر و نیز فرامین مربوط به ریش تراشی از جمله پرتکرارترین فرامین اجتماعی قرن یازدهم هستند که در منابع تاریخی این دوره نیز به چگونگی اجرای آنها اشاره شده است، اما به دلیل سکوت منابع رسمی در این مورد، دیدگاه اجتماع و افکار عمومی نسبت به این فرامین در هاله ای از ابهام قرار دارد. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش تحلیل مضمون چند نامه اخوانی این دوره که این فرامین در آنها منعکس شده، به این فرض مهم نائل گردد که لازم الاجرا بودن این فرامین لزوما به معنای پذیرش قطعی از سوی جامعه نبوده و افراد با جایگاه های مختلف اجتماعی برخوردهای گوناگونی با این فرامین داشته اند، چنان که برخی شعرا و اهالی ادب از جمله معترضان و منتقدان این فرامین بودند و بیشتر علما و صاحب منصبان دینی به دلیل دخیل بودن در روند صدور فرامین از حامیان و موافقان آن به شمار می آمدند. صاحب منصبان سیاسی هم به دلیل حفظ جایگاه خود محتاطانه عمل کرده و غالبا از ابراز دیدگاه در این خصوص خودداری کرده اند، اما در آثار و احوالشان می توان جهت گیری واقعی آنها را مشاهده کرد. مردم عادی نیز که جایگاه اجتماعی ویژه و امکان بیان نظر خود را نداشتند در زندگی روزمره خود همراهی یا عدم همراهی شان با این فرامین را نشان داده اند. همچنین بررسی اشکال مختلف این واکنش ها نشان می دهد که با توجه به میزان مخالفت دو گروه عمده اجتماع یعنی شعرا و مردم عادی، واکنش ها به فرامین بازدارنده این دوره بیشتر در غالب مخالفت و عدم همراهی بروز یافته است.کلید واژگان: صفویه, فرامین حکومتی, نامه های اخوانی, شراب, مواد مخدر, ریش تراشیDecrees on the prohibition of wine, drugs and beard shaving are among the most frequent social verdicts of the 11th century AH, which the quality of their execution is also mentioned in the historical sources of this period. Due to the silence of official sources about this case, the community’s point of view and public opinion about these decrees is ambiguous. The aim of this article is to achieve the important assumption, through thematic analysis of some friendly letters (Akhvaniat) of this era that the obligation of these decrees does not necessarily mean their definitive acceptance by the community and people with different social positions had dealt with these decrees in different manners. For instance, there were some poets and literates who protested and criticized these decrees, while most of the religious scholars and officials supported and agreed with these decrees due to their involvement in the process of issuing them. Although political officials who were eager to maintain their position had been wary and mostly abstained from expressing their point of views, their true orientation is visible in their works and lives. The ordinary people, who did not have a special social position and no opportunity to express their views, have shown their accompaniment or insubordination towards these decrees in their everyday life. Furthermore, the study of the various forms of these reactions shows that, given the opposition of the two main groups of the community, i.e. poets and ordinary people, reactions to the deterrent decrees of this period have appeared more often in opposition and lack of coexistence.Keywords: Safavid, Government Decrees, Friendly Letters (Akhvaniat), Wine, Drugs, Beard Shaving
-
صنعت فرش در تاریخ ایران زمین قدمتی چند هزار ساله دارد. این کالا از چادر عشایر گرفته تا کاخ های سلطنتی، زینت بخش بود و با توجه به اهمیت آن، همیشه مشتاقانی در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران نیز داشته است. البته رونق و کساد بازار فرش به رونق و کساد اقتصاد و تجارت کشور وابسته بود. از قرن 10 هجری قمری/ 16 میلادی، زمان شکل گیری دولت صفوی در ایران، به فرش هم به عنوان یک صنعت مهم و هم به عنوان یک هنر ارزشمند توجه شد. در اینجا هدف ما شناسایی فرش های بافت تبریز است و در این مقاله می کوشیم رد پای فرشهای برجای مانده از این دوره را در موزه های جهان پی گیریم و نیز ویژگی های فرش تبریز و سبب محبوبیت آن را نمایان سازیم. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانهای و مراجعه به پایگاه های اینترنتی موزه های کشورهای غربی کوشیده ایم تا نخست، اهمیت و جایگاه فرش تبریز را در دوره صفویه نمایان و سپس صادرات آن را به کشورهای مختلف بررسی کنیم.کلید واژگان: عصر صفوی, هنر ایرانی, فرش تبریز, موزه های جهانIranian carpet industry is thousands of years old. The carpet has decorated a wide range of spaces from the nomadic tents to the royal courts and palaces. Its importance has drawn many enthusiasts from abroad. The boom and bust in the carpet market has been subject to the overall economy and trade of the country. Since the 10th century A.H. i.e., the establishment of the Safavid dynasty in Iran, carpet was deemed as an important industry and a venerable form of art. The current article attempts to shed light on Tabriz carpets and reveal their trace in world museums and discuss the reason for their desirability. Through descriptive-analytical method and by means of library and online sources made available by western museums the author has sought to first, put the importance and status of Tabriz carpet in its proper context in the Safavid era, and then assess its export to foreign countries.Keywords: Safavid Era, Iranian Art, Tabriz Carpet, World Museums
-
از قرن نهم، فضای استعاری و آرمانی مناسبی برای باز تولید گفتمان مهدویت به عنوان رکن اصلی تشیع فراهم شد. این گفتمان از طریق خرده گفتمان های گوناگون، موفق شد حاکمیت مستقر گفتمان تسنن را به حاشیه راند و با هژمونیک شدن و سلطه حکومت صفویه در قالب مهدویت غالیانه با دال مرکزی سلطنت و با دال ها و نشان های مختلف تشکیل شود. هم زمان با شکل گیری این گفتمان، فقهای شیعه، گفتمان مهدویت امامیه را با دال مرکزی امامت با نشانه های مختلف مفصل بندی کردند و با غیریت سازی، کوشیدند گفتمان مهدویت غالیانه را به حاشیه رانند. در این پژوهش تلاش شده است منازعات گفتمانی در متون تاریخی و فقهی، در نیمه نخستین عصر صفوی با تکیه بر چارچوب نظری لاکلا و موفه تحلیل و تفسیر و علت این تنازعات را بازگوکرد.کلید واژگان: مهدویت, عصر غیبت, صفویه, متون فقهی, متون تاریخیSince the ninth century, a rich metaphoric and ideal space has been opened for reproduction of Mahdaviyat discourse; as the main pillar of Shiism. Via various sub-discourses, this discourse succeeded at marginalizing the dominant Sunni discourse. With Safavid dynasty gaining domination and hegemony, a radical strand of Mahdaviyat was organized around the nodal point of monarchy and with various nodes and signs. Concurrent with formation of this discourse, Shia intellectuals strived to push the radical strand of Mahdaviyat to the periphery via starting up Imamate Mahdaviyat with various nodes and signs, marked by Imamate as the nodal point, as well as otherizing the others. Employing Laclau and Mouffes Discourse Theory, the present study seeks to examine the relevant discoursal debates and their reasons in the historical and jurisprudential texts during the early half of Safavid dynasty.Keywords: Mahdaviyat, Occultation era, Safavid, Jurisprudential texts, Historical texts
-
بدیهی است در مطالعات و پژوهش های تاریخ معماری و شهرسازی نمی توان از تاریخ اجتماعی و تاثیر آن بر کالبد شهری غافل ماند. اما متاسفانه تاریخ اجتماعی از جمله موارد مغفول مانده در تاریخ ماست که به دلیل ضعف منابع چندان اطلاعات دقیقی در این زمینه در دست نیست. هم چنین توسعه و پیشرفت شهری که نشان دهنده ثبات، امنیت، تدبیر حکومت و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه می باشد، از مواردی است که کم تر در منابع توضیح قابل توجهی در مورد آن می توان یافت و بیش تر اطلاعات ما در این خصوص بر پایه بناها و مستحدثات باقیمانده از دوره های مختلف تاریخی است. از این روی، توجه به سایر منابع و حتی اسناد می تواند ما را در شناخت تاریخ اجتماعی ایران یاری رساند. از جمله این اسناد وقفنامه ها هستند که نه به منظور ثبت تاریخ، که تنها به دلیل رسمیت دادن به عمل وقف تنظیم شده اند ولی در لابلای این اسناد گاه اشاراتی یافت می شود که پرده از برخی ابهامات تاریخی بر می دارد. اگر چه در دهه اخیر توجه به اسناد و به ویژه وقفنامه ها از رشد چشمگیری برخوردار بوده است، اما در اکثر اوقات تنها در زمینه مطالعات تاریخی مورد توجه قرار گرفته و در دیگر رشته ها از جمله شهر سازی هم چنان مهجور مانده است. حال آن که با دقت در وقفنامه ها گاه می توان اطلاعات ارزشمندی در خصوص چگونگی توسعه کالبدی یک شهر به دست آورد. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با بررسی و تحلیل محتوای اسناد وقفنامه های موجود از گنجعلی خان - حاکم کرمان در دوره شاه عباس اول صفوی - حتی الامکان تحولات کالبدی شهر کرمان در دوره صفویه را روشن سازیم. بنابر این، اساس کار بر بازخوانی و تحلیل محتوای مطالب این اسناد بنا نهاده شده و تنها به ضرورت از منابع دیگر استفاده شده است. در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه وقف در خدمت توسعه کالبدی شهری قرار گرفته است؟ فرضیه ارائه شده آن است که درایت و توجه فرد واقف و شناخت وی از نیازهای اجتماعی محل می تواند موقوفات وی را در جهت توسعه کالبدی شهر سامان دهی کند.
کلید واژگان: گنجعلی خان, کرمان, وقف, صفویه, توسعه کالبدی شهری, تاریخ اجتماعی-کالبدیObviously, social history and its impact on urban structure should not be neglected in studies on history of architecture, and urban planning; but unfortunately because of weakness in historical sources, we do not have specific information on our social history and as a result it is neglected. Also we rarely can find noticeable information on urban development, which indicates stability, security, governmental plans, and economical improvement of society; and our information mostly depends on buildings and constructions of different historical periods. Endowment documents are drawn up to formalize the act of endowing, but there are hidden points in these documents which throw light on some historical obscurities. Even though noticing documents and specially endowment documents has had an impressive increase in present decade, but mostly has been used in historical studies and neglected in other domains, such as Urban planning. Observation of endowment documents would provide precious information on circumstances of structural development of cities. In the present paper we have tried to elucidate structural developments of Kerman in Safavid era by means of study and context analysis of existing endowment documents of Ganjali Khan (Kerman's sovereign in the reign of Shah Abbas I). As a result the study has been done by reading out and analyzing the contexts of these documents and other sources have been used just by necessity. The main question is how endowment has helped structural development of cities; and the hypothesis suggests that insight of the benefactor and his knowledge of social requirements can organize his endowments with regard to structural development of the city.
Keywords: Ganjali Khan, Kerman, Endowment, Safavids, Structural Urban Development, Social - Structural History -
درعصرصفویه کثرت بناهای مذهبی وفرهنگی از جمله مساجد با کارکردهای منحصر بفرد آن حاکی از توجه این حکومت به اعمال سیاستهای دینی در مدیریت رفتارهای اجتماعی است. اینوع مدیریتهای دینی یکی از عوامل تثبیت قدرتها وبقای بیشتر آنها بوده است. هرچند در حکومتهای پیشین نیز چنین سیاستهایی اعمال شده است اما رسمی شدن تشیع دراین دوره کارکردهای متفاوت تری را برای مساجد رقم زد که وجوه تمایز آن را نسبت به اعصار قبل نشان می دهد.آمار ارائه شده از مساجد این دوره بخصوص درنیمه اول بخوبی این واقعیت راعیان می سازد که دین درحیات اجتماعی وسیاسی جامعه ایران کارکرد اساسی داشته است وصفویان توانسته اند با استفاده از پتانسیلها وظرفیتهای موجود درچنین مکانهایی به اهداف مذهبی ،سیاسی واجتماعی خویش دست یابند.
یافته های تحقیق نشان می دهد درکنار صفویان فقهای شیعه موفق شدند ازطریق کارکردهای عبادی،تربیتی وآموزشی مساجد، آموزه های تشیع را درجامعه ایرانی گسترش دهند ودراین حوزه بخشی از مدیریت رفتارهای اجتماعی را برعهده گیرند وآموزه های فقه شیعه را درمساجد به عموم مردم یاد دهند.کلید واژگان: صفویه, منابع تا سیسی, مساجد, کارکردThe multiplicity of Safavid religious and cultural buildings such as mosques, through their functions suggests that the focus of this reign is on apply of religious policies to social behavior management. Such religious managements are one of the factors of consolidation of power and its further survival. Although such policies, are applied in previous reigns, but Shiism formalization is marked by different functions in this period that show its distinctions. The provided statistics from mosques in this period, especially in the first half, show the fact that the religion had a basic function in social and political affairs of Iranian society and Safavids managed to achieve their religious, political and social purposes by using available potentials and capacities in such places. The results of this research illustrate that shia juris consults manage to spread Shiism in Iranian society through devotional and didactic practices and partly controlled social manners. Performing such shia sermons as Friday Prayer, mourning for the Shiite Imams shows that Safavids has provided different conditions for mosques functions.Keywords: Safavid, Mosques, devotional, didactic practices -
پس از رسمی شدن تشیع در ایران عصر صفویه، «مدرسه» به مهم ترین مرکز نهاد آموزش در خدمت این مذهب رسمی بدل گردید، اما پرسش این است که چنین نهاد آموزشی در علوم دینی وغیردینی آن روزگار چه تاثیری گذارد؟ بر پایه بررسی های صورت گرفته در این باره، تکاپوهای علمی مدارس از عوامل تاثیرگذار در گسترش علوم دینی و مرکزیت یافتن فقه شیعه در ایران از میانه های عصر صفوی بوده است. مدارس معطوف به دیدگاه واقف و مدیران آنها، در رواج اندیشه های علمی به ویژه اندیشه اخباری، در رویدادهای علمی نیمه دوم عصر صفوی بسیار موثر بودند. هم چنین تاکید بسیار مدارس بر علوم دینی، سبب افول برخی ازعلوم غیر دینی شد.After legitimization of Shiite religion in Iran, during Safavid era, schools (Madreseh) turned into the most significant educational institution, used at the service of this official religion. But what was the impact of this educational institution on religious and non-religious sciences of that time? What has been proposed based on conducted studies is that the academic dynamicity of schools was influential in expanding religious sciences and centralizing Shiite jurisprudence in Iran. Subscribing into viewpoints held by their founders and administrators, schools were influential in expanding academic thoughts, particularly Akhbari thoughts, during the second half of Safavid era. Furthermore, the emphasis of schools on religious sciences made other non-religious sciences fall from grace.Keywords: School (Madreseh), Education, Twelver school of Shiite, Safavid
-
نهاد وقف از جمله نهادهای تاثیرگذار در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در جامعه بوده است. به ویژه در دوره هایی که حکومت ها به طور رسمی خود را موظف به انجام دادن بسیاری از امور رفاهی نمی دانستند، این نهاد به طور چشمگیری خلاء های موجود را در جهت رفاه و آسایش افراد جامعه پر می کرد. به طوری که حتی پادشاهان و حکومتگران نیز اقدامات رفاهی خود را، نه به عنوان وظیفه یک حکومتگر، بلکه به عنوان واقفی خیر، انجام می دادند.
در ضمن، نهاد وقف توان آن را داشت که به برخی از امور مذهبی و فرهنگی جامعه سمت و سو دهد و با حمایت خود، تفکر و اندیشه مسلط بر جامعه را هدایت نماید. این امر به ویژه در دوره صفوی و با رسمیت یافتن تشیع در جامعه ایران و حمایت همه جانبه حکومت از اشاعه این آیین، رنگ و بویی دیگر یافت. به طوری که نمی توان نقش نهاد وقف در اشاعه و گسترش تشیع و سنت های آیین شیعی را نادیده انگاشت. علاوه بر آن که کارکرد این نهاد، رفاه اجتماعی و حتی توسعه شهری را به دنبال داشته است.
در اینجا درصدد هستیم با نگاهی گذرا به نهاد وقف در دوره صفوی، نقش و کارکرد آن را در ابعاد مختلف مذهبی، فرهنگی و اجتماعی واکاوی نماییم. برای این کار، علاوه بر مراجعه به منابع این دوره، برخی وقفنامه های موجود مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
پرسش مطرح این است: وقف چگونه و از چه راه هایی توانست بر ابعاد مختلف مذهبی، فرهنگی و اجتماعی جامعه صفوی تاثیر گذارد؟ فرضیه ارائه شده بدین گونه است: نهاد وقف با ایجاد مراکز تاثیر گذاری چون مدارس مساجد و نیز تشویق و حمایت از سنن و مراسم شیعی در تثبیت و گسترش این آیین در ایران موثر بود. همچنین، با گسترش زیارتگاه ها و ایجاد تاسیسات جانبی در کنار آن ها، نه تنها به روند گسترش تشیع کمک کرد، بلکه باعث توسعه شهری و رفاه اجتماعی نیز شد. علاوه بر این، نهاد وقف با تاسیس بناهای عام المنفعه، مانند پل، آب انبار، کاروان سرا، دارالشفاء، حمام و غیره، که غالبا برای تامین مالی مصارف مورد نظر واقف ایجاد می شد، در ابعاد مختلف اجتماعی تغییر و تحول ایجاد کرد.
کلید واژگان: نهاد وقف, دوره صفوی, صدر, گسترش تشیع, امور عام المنفعهReligious endowment has served as an institution whose social, cultural, and religious impact can be felt throughout our society. Especially, when governments did not considered themselves responsible to provide welfare for their citizens, religious endowment was able to fill in those voids, and provide amenities were needed for the comfort and betterment of the society. This custom was even practiced by the ruling class, not as a fulfillment of their governing obligations, but as charitable gesture for their society. Moreover, religious endowment had the ability improve the cultural and religious areas of the society, and with its support, shape the direction of the nation. During the Safavid period by recognizing Shi’ism as the official religion of the state, the practice of this custom [backed by the support of the state] grew substantially. As a result of this growth, the increase in popularity of religious endowment cauldn’t be separated from the increase in popularity of Shi’ism. This increase provided much comfort for the society and increased the social welfare and even urban development of that time. This paper tries to examine the practice of religious endowment during the Safavid period, and analyze its impact from various religious, cultural, and societal dimensions. In addition to using some of its era primary sources and documents, several endowment contracts of the period have been studied and analysed.The much discussed question of the article is: How the religious endowment could able to leave its mark on religious, cultural, and societal dimensions of the Safavid period? It is believed that religious endowment, through establishing various cultural and educational hubs, such as schools and mosques, expanded and increased the popularity of the Shi’ism. This religious practice, also left its mark in other facets of the society. By initiating and constructing bridges, water reservoirs, carvanserais, health centers, public baths, and other institutions for public works, this practice was responsible for creating many positive changes in the society.Keywords: Religious Endowment_Safavid Period_Sadar(whohad thehighest religious – legal rank in Safavid Era)_Shiism Expansion_Public Works -
عصر صفویه از نظر رشد مناسبات بین المللی، یکی از دوره های مهم تاریخ ایران میانه است. در این دوره، علاوه بر تمایل بسیار حکومت صفوی برای ارتباط با دولت های غربی، این دولت ها هم به دلیل اوضاع پیش آمده در غرب، به شرق تمایل داشتند. این ارتباطات فقط سیاسی نبود، بلکه ایجاد روابط تجاری، به ویژه برای کمپانی های تجاری جدیدالتاسیس در شرق، اهمیت خاصی داشت. این کمپانی ها مایل به تجارت با ایران بودند. از این روی، برای پیشبرد امور تجاری خود مجبور به برقراری ارتباط با برخی مقامات درباری، همچون صدراعظم، مستوفی خاصه و شه بندر بندرعباس بودند. از آنجا که این افراد نقشی تعیین کننده در فعالیت های بازرگانی، به ویژه عقد قرارداد و کسب امتیازات داشتند، جلب نظرشان اهمیتی بسیار داشت. علاوه بر این، جلب حمایت حاکمان شهرهای قرار گرفته در مسیر تجارت، بسیار کارساز بود. در نتیجه، کمپانی ها از هر وسیله ای از جمله، پیش کش و رشوه سود می جستند تا حمایت این افراد را جلب و حتی رقبای خود را از دور خارج کنند.
در اینجا، این پرسش مطرح است که «پیشکش چه تاثیری در روابط میان کمپانی های هند شرقی و حکومت صفوی داشته است؟» بنابر قرائن، به نظر می رسد پیشکش و هدایا باعث نفوذ این کمپانی ها در ارکان دولت و در نتیجه، پیشرفت تجارت آنها با ایران میشد و بازار رقابت میان کمپانی ها را داغ تر میکرد. هر یک از کمپانی ها برای رسیدن به امیال خود، می کوشید پیشکشی مناسب تر هدیه دهد و افراد بیشتری را با خود همداستان کند.
در اینجا، کوشیده ایم از منابع غیر ایرانی که البته بیشتر نیز به این موضوع پرداخته اند استفاده کنیم. سپس با تحلیل مطالب، نقش و تاثیر این هدیه ها را در پیشبرد اهداف کمپانی ها در ایران روشن خواهیم ساخت.
کلید واژگان: ایران, کمپانی هند شرقی, تجارت, پیشکش, صفویهSafavid Era is one the most important period of Iran Medieval History from the perspective of development in International Cooperation. In this period, both Safavid Reign and Western Authorities showed high willingness to make connection and bilateral cooperation.These relations were not limited to political issues. On that period to make commercial relations, especially by the recent western companies in east, was very important. Those companies were eager to trade with Iran.Thus, they were obliged to make connection with some Court Officials such as Sadr e Azam, Mostofi e Khasseh and Shahbandar e Bandar e Abbas. Because those Officials were playing an important role in commercial activities, especially in signing of contracts and endowment of privileges, therefore it was very important to draw their attention. In addition, to get the support of governors of the cities which located in the path of those trades was very useful.As a result, the companies used every means such as gifts and bribes to get support from those Officials to reach their goals, even to throw their rivals from the field.The question of this paper is about the influence of gifts on the relation of East India Companies and Safavid Reign. Based upon evidence, it seems gifts paved the way of dominance over the government bodies and thus development of these companie's trades in Iran and enhance the level of competition of these companies in Iran. Each of those companies tried to donate more convenient gifts and to accompany more figures to achieve its goals.Keywords: Iran, East India Companies, Gift, trade, Safavid Era
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.