به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

orang eyvaz zadeh

  • نازنین زند*، اورنگ عیوض زاده، فرناز کلانتری

    در این مطالعه اثر غلظت های مختلف سه نوع مخلوط گازی (دی اکسید کربن ، نیتروژن و اکسیژن) و نیز شرایط تحت خلا ،بسته بندی معمولی و لاکتات سدیم برای افزایش زمان ماندگاری گوشت تازه بوقلمون در شرایط دمای یخچال (0C4) در سه نوع پوشش پلیمری4 لایه مورد بررسی قرار گرفت. شاهد با 4 نوع بسته بندی با اتمسفر اصلاح شده با ترکیب های گازی که شامل 1) 75 درصد CO2 + 25 درصد N2 ، 2) 25 درصد CO2 + 75 درصد N2 ،3) 49 درصد CO2 + 49 درصد+ N2 2 درصد O2 و 4) تحت خلا ، همراه و یا بدون لاکتات سدیم بودند ، مقایسه گردید. برای بسته بندی نمونه ها از پاکت های چند لایه،PET12/AL7 /OPP20/ LLD85 ، PET12 /AL7 /PET 12/LLD 95 و PET12/AL7 /PA15/ LLD 85 استفاده شد و طی 16 روز مورد آزمون های شمارش باکتر های هوازی ، باکتری های بی هوازی ، تغییرات pH،TVN ، PVو ارزیابی های حسی قرار گرفتند. مدت ماندگاری گوشت بوقلمون در پاکت های 118 میکرون تحت ترکیبات گازی 75 درصد CO2 ، 49 درصد CO2 ، 25 درصد CO2 به ترتیب 16 ،15 و 13 روز و تحت خلا و شاهد11 و 6 روز ، در ترکیبات گازی 75 درصد CO2 ،در4 لایه 126 میکرون، 15 روز ، با 49 درصد CO2 ، 25 درصد CO2 13 و11روز ، در خلا و شاهد 10 و5 روز . در نمونه-های پاکت 124 میکرون ، در ترکیبات گازی 75 درصد CO2 ، 49 درصد CO2 ، 25 درصد CO2 ، تحت خلاء و شاهد به ترتیب9،11،13، 7و3 روزگزارش شد. بهترین تیمار متعلق به نمونه های تحت شرایط دی اکسید کربن 75 درصد همراه لاکتات سدیم درون بسته های 118 میکرون حاوی پلی آمید بود و تاثیر مطلوبی بر خواص فیزیکوشیمیایی و میکروبی نمونه ها گذاشت. بدترین تیمار متعلق به نمونه های بسته شده تحت شرایط بدون گاز و لاکتات سدیم درون پوشش های 124 میکرون بود .

    کلید واژگان: بسته بندی تحت اتمسفر اصلاح شده, گوشت تازه بوقلمون, پاکت های چند لایه انعطاف پذیر, لاکتات سدیم
    Nazanin Zand *, Orang Eyvaz Zadeh, Farnaz kalantari

    In this study, the effect of different concentrations of three types of gas mixtures (carbon dioxide, nitrogen, oxygen),as well as vacuum conditions, and ordinary packagings as control, containing sodium lactate, and also three flexible multi-layer containers for extending shelf life of fresh turkey meat at 4 0C were evaluated. Ordinary conditions as control samples, were compared with four kinds of modified atmosphere packaging 1)75% CO2 + 25% N2 , 2) 25% CO2 + 75% N2 , 3)%49CO2+49% N2 + 2%O2 and 4) under vacuum condition, along with or samples without sodium lactate. These samples, were packaged in different flexible multilayer films,PET12/AL7 /OPP20/ LLD85, PET12 /AL7/PET 12/LLD95 and PET12/AL7/PA15/LLD85 . Experiments were performed on samples as follows microbial test (aerobics and anaerobic count) , chemical pH ,TVN and PV test and sensory evaluation during 16 days. The shelf life of tukey meat samples were reported in 4-layer container 118 μ under gas compositions , 75% CO2; 49% CO2 & 25% CO2; 16, 15 ,13 days, respectively, in vacuum and ordinary conditions were 11 ,6 days, with 126 μ under gas compositions, 75% CO2 ,15 days , in conditions 49% CO2 & 20% CO2 13 and 11 days, in vacuum and control were 10 , 5 days, samples in 124 μ , under gas compositions 75% CO2; 49% CO2 & 25% CO2; 13, 11, 9 days in vacuum and ordinary conditions were 7 , 3 days, respectively.The best treatment belonged to samples containing sodium lactate under conditions 75% CO2 in 118 μ container along with poly amid in spite of less thickness , and had desirable effects on physicochemical and microbial properties of samples. The worst treatment belonged to packed samples under non-gas and sodium lactate condition, in 124 μ flexible container.

    Keywords: Modified Atmospheric Packaging, Tukey Meat, Multilayer Flexible Pouches, Sodium Lactate
  • فرشته فطوره چی، فلورا فرخی*، اورنگ عیوض زاده، علی بهادری، امین سید یعقوبی

    مشتقات نشاسته ذرت ازجمله شربت های گلوکزی امروزه به طور گسترده ای در صنایع غذایی استفاده می شوند. شربت گلوکز نه تنها به دلیل قدرت شیرین سازی و ارزش غذایی، بلکه به دلیل خواص عملکردی (تثبیت رطوبت ، قابلیت نرم کنندگی، بهبود بافت و جلوگیری از تبلور ساکارز) در صنایع غذایی مورداستفاده قرارمی گیرد. برای تولید شربت گلوکز معمولا ذرت آردی (نرم) استفاده می شود ، اما بیشتر ذرت وارداتی در ایران ذرت سخت است که در تمام سال موجود است و لذا استفاده از هر دو نوع آرد ذرت اجتناب ناپذیر خواهدبود. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر استفاده از آرد ذرت سخت و آردی (نرم) برای تولید شربت گلوکز بود. چهار تیمار شامل آرد سفت + آرد نرم در چهار نسبت 30٪ + 70٪ ، 50٪ + 50٪ ، 70٪ + 30٪ و 100٪ آرد نرم به عنوان شاهد تهیه شد و خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ارگانولپتیکی شربت های تولیدی موردارزیابی قرارگرفت. مطابق با نتایج به دست آمده، استفاده از آرد ذرت سخت بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و ارگانولپتیکی نمونه ها به طور معناداری تاثیرگذار بود (P<0.05). با افزایش نسبت آرد ذرت سخت، میزان DE، مواد جامد محلول و pH شربت های گلوکزی به طور قابل توجهی کاهش یافت (P<0.05). همچنین افزایش پارامترهای رنگی و مقادیر خاکستر سولفاته شده در شربت های تولیدی دیده شد. درعین حال، برآورد هزینه ها نشان دهنده کاهش هزینه مواد اولیه و درنتیجه کاهش کلی هزینه های تولید با جایگزینی آرد ذرت سخت بود. از نتایج چنین استنباط شد که از آرد سخت می توان درهمه سطوح استفاده نمود، اما بهترین تیمار، 50٪ سطح جایگزینی یا کمی بیشتر در تولید بود که بر خواص شربت گلوکزی تاثیر خوبی به همراه داشت و با نمونه کنترل شباهت بیشتری داشت. به نظرمی رسد تمام موارد فوق همراه با مقرون به صرفه بودن، این تیمار را به عنوان یک جایگزین مناسب قند در صنایع غذایی مفروض می نماید.

    کلید واژگان: آرد ذرت, دکستروز اکی والان, شربت گلوکزی, ویژگی های فیزیکوشیمیایی, هیدرولیز آنزیمی
    Fereshteh Fatourehchi, Flora Farrokhi*, Orang Eyvazzadeh, Ali Bahadori, Amin Sayed Yaghoubi

    Corn starch derivatives, including glucose syrups, are nowadays widely used in food industry. Glucose syrup is used in food industry, not only due to its sweetening power and nutritional value, but also for its functional properties (moisture stabilization, softening ability, improving texture and preventing sucrose crystallization). Floury (soft) corn is usually used to produce glucose syrup, but the most imported corn in Iran is flint or hard corn which is all the year round available and consequently, using both corn flour types would be inevitable. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of using flint (hard) and floury (soft) corn flour to produce glucose syrup. Four treatments including hard flour + soft flour in four ratios of 30% + 70%, 50% + 50%, 70% + 30% and 100% soft flour as control were prepared and the physicochemical and organoleptic properties of the produced syrups were evaluated. According to the obtained results, using flint corn flour affected physicochemical and organoleptic properties of the samples. Increasing the ratio of flint corn flour had significantly decreased DE (Dextrose Equivalent), soluble solids and pH of glucose syrups. Also induced the increasing of color parameters and sulfated ash values of the produced syrups. However, cost estimates indicated a reduction in the cost of raw materials and consequently general reduction in production costs by replacing hard corn flour. It can be concluded from the results that hard flour can be used on all surfaces, but the best treatment was 50% replacement level or a bit more, in the production which had a good effect on the properties of glucose syrup and showed more similarity with the control sample. All of these, along with being cost effective, appeared this treatment to have the potential of supposing as a sugar substitute in food industry.

    Keywords: Corn Flour, Enzymatic Hydrolysis, Glucose Syrup, Physicochemical Properties., Dextrose Equivalent (DE)
  • اورنگ عیوض زاده، لیلا ناطقی، علیرضا دولتیاری*

    غنی سازی محصولات غذایی توسط جلبک ها که موادی ارزان قیمت برای مصرف انسان ها بوده و غنی از پروتیین، کاروتنویید، انتی اکسیدانها، امگا 3 و اسید چرب می باشند، از لحاظ ارزش تغذیه ای بسیار حایز اهمیت می باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی ویژگی های فیزیکوشیمیایی و حسی ماکارونی فرمی حاوی جلبک دونالینا سالینا (0 ، 5/1، 3، 5/4 و 6 درصد) و تعیین بهترین فرمولاسیون از نظر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و حسی بود. بنابراین 5 تیمار تهیه گردید و نتایج به روش آنالیز واریانس یکطرفه دانکن در نرم افزار مینی تب 16 و سطح احتمال 5 درصد تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت های مختلف جلبک دونالیلا سالینا در ماکارونی بر تغییرات میزان چربی، رطوبت، پروتیین، کربوهیدرات، خاکستر، آهن، کلسیم، شاخص رنگی a*،  b* و L* ، افت پخت و سفتی بافت نمونه های ماکارونی معنی دار (05/0≥p) بود بطوری که با افزایش درصد جلبک دونالیلا سالینا میزان چربی، رطوبت، پروتیین، خاکستر، آهن، کلسیم، شاخص رنگی a*،  b* و به صورت معنی داری (05/0≥p) افزایش و میزان کربوهیدرات، شاخص رنگی L* و افت پخت، سفتی بافت به صورت معنی داری (05/0≥p) کاهش یافت. همچنین غلظت های مختلف جلبک دونالیلا سالینا در ماکارونی، بر تغییرات میزان ارزیابی حسی رنگ، طعم و پذیرش کلی نمونه های ماکارونی اثر معنی دار داشت (05/0≥p) در حالی که بر تغییرات میزان ارزیابی حسی بافت نمونه های ماکارونی تاثیر معنی دار نداشت (05/0<p).

    کلید واژگان: جلبک, دونالیلا سالینا, ماکارونی فرمی, غنی سازی
    Orang Eyvazzadeh, Leila Nateghi, Alireza Dolatyari*

    Enrichment of food products with algae, which are inexpensive substances for human consumption and are rich in protein, carotenoids, antioxidants, omega-3s and fatty acids, are very important in terms of nutritional value. The aim of this study was to investigate the physicochemical and sensory properties of Fermi pasta containing Donalina salina (0, 1.5, 3, 4.5 and 6%) and to determine the best formulation in terms of physicochemical and sensory properties. Therefore, 5 treatments were prepared and the results were analyzed by Duncan's one-way analysis of variance in Mini-Tab 16 software and a 5% probability level. The results showed that different concentrations of Donalilla salina in pasta on changes in fat, moisture, protein, carbohydrates, ash, iron, calcium, color index a *, b * and L *, loss of cooking and texture firmness of pasta samples were significant. (P≥0.05) so that with increasing the percentage of algae Donalila salina, the amount of fat, moisture, protein, ash, iron, calcium, color index a *, b * and significantly (p 050.05) increased Carbohydrate content, L * color index and cooking loss, tissue firmness decreased significantly (p≥0.05). Also, different concentrations of Donalilla salina in pasta had a significant effect on changes in sensory evaluation of color, taste and overall acceptance of pasta samples (p≥0.05) while on changes in sensory evaluation of texture of pasta samples. Was not significant (p <0.05).

    Keywords: Algae, Donalilla Salina, Fermi Pasta, Enrichment
  • نفیسه کریمی، رضوان پوراحمد*، سلمان طاهری، اورنگ عیوض زاده

    هدف از این پژوهش، بررسی اثر افزودن پپتید زیست فعال حاصل از هیدرولیز آنزیمی آب ماست بر ویژگی های کیفی دوغ بود. پپتید حاصل از هیدرولیز پروتیین آب ماست با تریپسین، که با استفاده از RP-HPLC تفکیک (جزء به جزء) شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. غلظت های مختلف این پپتید (20/12، 4/24 و mg/mL 8/48) به دوغ اضافه گردید. به منظور بررسی اثر ضدمیکروبی این پپتید، تراکم CFU/mL 106 از باکتری های استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیا کلی به دوغ تلقیح شد. طی 60 روز نگهداری، شمارش باکتریایی (استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیا کلی)، pH، اسیدیته، مهار رادیکال کاتیون ABTS (2, 2′-azinobis-3-ethylbenzothiazoline-6-sulfonic acid)  و خواص حسی نمونه های دوغ ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که طی دوره نگهداری، تعداد باکتری های استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیا کلی ، مقادیر pH و مهار رادیکال کاتیون ABTS در کلیه نمونه ها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p)، ولی اسیدیته افزایش پیدا کرد. پپتید حاصل از آب ماست فعالیت های آنتی اکسیدانی و ضدباکتریایی خوبی در نمونه های دوغ نشان داد، به طوری که با افزایش سطح پپتید در نمونه ها، مهار رادیکال به طور معنی داری افزایش و شمارش باکتری های بیماری زا کاهش یافت (05/0>p). تیمار حاوی بالاترین سطح پپتید  mg/mL) 8/48) در روز بیستم انبارمانی، فاقد استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیا کلی بود. نتایج ارزیابی حسی نشان داد که در نمونه شاهد (فاقد پپتید زیست فعال) و نمونه حاوی پایین ترین سطح پپتید mg/mL) 20/12)، امتیاز ویژگی های حسی طی دوره نگهداری کاهش یافت، ولی استفاده از بالاترین سطح پپتید آب ماست در فرمولاسیون دوغ توانست سرعت افت ویژگی های حسی را طی دوره نگهداری کاهش داده و کیفیت محصول را حفظ نماید. بر طبق نتایج حاصله، غلظت  mg/mL 8/48 پپتید را می توان به عنوان بهترین سطح جهت غنی سازی دوغ انتخاب کرد. بنابراین پپتید حاصل از هیدرولیز آنزیمی آب ماست می تواند به عنوان عامل آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی طبیعی در محصولات لبنی مانند دوغ مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: پپتید زیست فعال, دوغ, فعالیت آنتی اکسیدانی, اثر ضدباکتریایی, دوره نگهداری
    Nafiseh Karimi, Rezvan Pourahmad *, Salman Taheri, Orang Eyvazzadeh
    Introduction

    Yogurt contains valuable compounds, some of which enter yogurt whey and if discarded, remains unused. Yogurt whey has a high nutritional value due to its high quality biological proteins which can be a good source of bioactive peptides. Bioactive peptides are food-derived peptides that are small in size and usually consist of 3- 20 amino acids. These peptides are considered as functional ingredients. Bioactive  peptides have antioxidants and antimicrobial properties. The aim of this study was to investigate the effect of adding bioactive peptide derived from enzymatic hydrolysis of yogurt whey on physicochemical, sensory and microbial properties of doogh during storage.

    Materials and Methods

    In this study, peptide derived from tryptic hydrolysis of yogurt whey protein fractionated by RP- HPLC was used. Minimum inhibitory concentration (MIC) and Minimum bactericidal concentration (MBC) of this peptide were determined against Staphylococcus aureus and Escherichia coli. This peptide was incorporated to heated doogh at concentrations of 12, 20, 24, 40, 48, and 80 mg/mL. Moreover, doogh samples were inoculated with 106 CFU/mL Staphylococcus aureus and Escherichia coli. Doogh samples were stored for two months. During 60 days storage, bacterial count, pH, acidity, ABTS radical cation inhibitory activity and sensory properties (taste, odor, texture, color and overall acceptance) of doogh samples were studied.

    Results and Discussion

    The MIC of yogurt whey peptide against Staphylococcus aureus and Escherichia coli was 12.2 and 24.4 mg/mL, respectively. Moreover, the MBC of yogurt whey peptide against Staphylococcus aureus and Escherichia coli was 12.2 and 48.8 mg/mL, respectively. Addition of this peptide to doogh showed that during storage period, the Staphylococcus aureus and Escherichia coli counts, pH and ABTS cation radical inhibitory activity of the samples were significantly decreased, but acidity was increased (p<0.05). The peptide of yogurt whey showed good antioxidant and antibacterial activities in doogh samples. By increasing the level of peptide in samples, the ABTS cation radical inhibitory activity was significantly increased (p<0.05).  During storage, the control sample (without bioactive peptide) showed the highest reduction in antioxidant activity and the lowest reduction was related to the sample containing 48.8 mg/mL bioactive peptide. The ABTS cation radical inhibitory activity of the control sample and sample containing 48.8 mg/mL bioactive peptide was 9.72 and 3.66 Unit/mL, respectively on the 60th day. By increasing the levels of bioactive peptide, pathogenic bacteria counts were decreased (p<0.05). The sample containing the highest level of peptide (48.8 mg/mL) was free of Staphylococcus aureus and E. coli on the 20th day of storage. The control sample and samples containing 12.2 and 24.4 mg/mL bioactive peptide were free of these pathogenic bacteria on the 60th and 40th days,  respectively. The highest rate of acidity and pH changes was related to the control sample and sample containing 48.8 mg/mL bioactive peptide had the lowest changes during storage. The acidity of control sample and sample containing 48.8 mg/mL bioactive peptide was 0.68 and 0.56% lactic acid, respectively on the 60th day.The results of sensory evaluation showed that in the control sample and sample containing the lowest level of peptide (12.2 mg/mL), the score of sensory characteristics decreased during the storage period, however, the use of the highest level of yogurt whey peptide (48.8 mg/mL) in the doogh formulation was able to reduce the rate of loss of sensory properties and maintain product quality over time. The sample containing 48.8 mg/mL bioactive peptide had the highest score of overall acceptability. Finally, the concentration of 48.8 ppm peptide can be considered as the best level to enrich the doogh in terms of physicochemical, microbial and sensory properties. Therefore, it is concluded that bioactive peptide derived from yogurt whey can be used as a natural antioxidant and antimicrobial agent in fermented dairy products like doogh.

    Keywords: Bioactive Peptide, Doogh, Antioxidant activity, Antibacterial Effect, Shelf Life
  • پگاه جلالوند، علیرضا شهاب لواسانی*، اورنگ عیوض زاده

    دوغ، نوعی نوشیدنی است که از ماست تهیه می شود و دارای فواید سلامت بخش بیشماری است در تحقیق حاضر هدف تولید دوغ سلامت بخش غتی شده با اسپیرولینا پلاتنسیس حاوی درصد های متفاوت صمغ دانه شاهی می باشد بدین رو به دوغ با دمای 44 درجه، مقادیر جلبک اسپیرولینا (3/0، 5/0 و 8/0) و صمغ دانه شاهی (01/0، 02/0 و 03/0) به صورت پودری اضافه نموده و سپس باکتری بیفیدوباکتریوم لاکتیس در غلظتcfu/ml 108 اضافه گردید. آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد.آزمایشات فیزیکوشیمیایی شامل درصد (ماده خشک، pH ، دوفاز شدن) اسیدیته برحسب درجه دورنیک و ارزیابی حسی بر حسب آزمون هدونیک انجام شد. نتایج نشان داد که در کلیه نمونه ها، با افزایش زمان نگهداری، درصد ماده خشک، دوفاز شدن بطور معنی داری افزایش(05/0p≤) یافت و همچنین با افزایش میزان صمغ دانه شاهی و اسپیرولینا پلاتنسیس، میزان ماده خشک نمونه های دوغ افزایش معنی دار (01/0>p) یافت. با افزایش صمغ دانه شاهی و اسپیرولینا پلاتنسیس، بطور معنی داری درصد دوفاز شدن کاهش یافتند (05/0p≤). در کلیه نمونه ها، زنده مانی باکتری های پروبیوتیک با افزایش زمان نگهداری و افزایش میزان صمغ شاهی و اسپیرولینا پلاتنسیس بطور معنی داری کاهش یافت (05/0p≤). نتایج نشان داد می توان با 05/0 درصد وزنی اسپیرولینا پلاتنسیس، 02/0 درصد وزنی صمغ دانه شاهی و باکتری های پروبیوتیک با غلظتcfu/ml 108، دوغ پروبیوتیک با ویژگی های فیزیکوشیمیایی، میکروبی و حسی مطلوب تولید کرد.

    کلید واژگان: دوغ, پروبیوتیک, جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس, صمغ دانه شاهی
    Pegah Jalalvand, Alireza Shahab Lavasani, Orang Eyvaz Zadeh

    The abundance of important biological compounds in algae provides new opportunities for the production of high-yield dairy products. Meanwhile, doogh is important as a traditional Iranian nutritional drink. Dough (with temperature 44°C), the amounts of spirulina algae (0.3, 0.5 and 0.8 W/W), Lepidium sativum seed gum (0.01, 0.02 and 0.03 W/W) and Lactobacillus acidophilus La5 and Bifidobacterium lactis LAFTI B94 were powdered to the samples. The probiotic microorganisms were added and then added to the dough treatments as a percentage by weight. Five treatments were evaluated in three replications. Data were analyzed using completely randomized design, SPSS21 was used for analysis of variance and Duncan's multiple range test at 95% level was used for analysis and comparison of means. The results showed that the type of sample (different concentrations of Lepidium sativum seed gum with different amounts of Spirulina platensis algae) and storage time had a significant effect on pH, acidity on dry matter, viscosity, two-phase percentage, viability of probiotic bacteria and sensory evaluation (Appearance) were doughy (p<0.01). In all samples, with increasing shelf life, dry matter percentage, viscosity percentage, two-phase percentage increased significantly (p≤0.05) and also with increasing amount of Lepidium sativum seed gum and Spirulina platensis algae, dry matter content, viscosity of samples. Dough increased significantly (p<0.01). Spirulina platensis algae increased significantly with increasing percentage of two-phase (p≤0.05). In all samples, the viability of probiotic bacteria decreased significantly with increasing shelf life and with increasing levels of Lepidium sativum seed gum and Spirulina platensis algae (p≤0.05). Treatments containing 0.05% by weight of Spirulina platensis, 0.02% by weight of Lepidium sativum seed gum and probiotic bacteria Lactobacillus acidophilus and Bifidobacterium lactis at a concentration of 108 cfu/ml were identified as superior treatment based on physicochemical, microbial and sensory results.

    Keywords: Dough, Probiotic, Spirulina platensis, Lepidium sativum Seed Gum
  • Alireza Dolatyari, Orang Eyvazzadeh *, Leila Nateghi
    Phenols are important natural compounds with antioxidant and other biological properties. Phenolic compounds have great advantages in food, chemistries, pharmaceutical and medical industries. Previous studies revealed that many phenolic compounds effectively scavenge hydroxyl and peroxyl radicals and prevent fats oxidation. The aim of this study was to optimize the laboratory different conditions including salinity (1, 3 and 5 M), light intensity (35, 127.5 and 220 μmol) and nitrogen source (200, 500 and 800 mmol/l) on the phenolic content of the algae. Therefore, 15 treatments were designed according to the Box-Behnken response surface methodology in 16 mini tabs. The results showed that laboratory different conditions (salinity, light intensity, and nitrogen content) had significant effect on the number of phenolic compounds in Donaliella salina. The highest amount of phenol, 0.43 gallic acid/g, was obtained at light intensity of 220 μmol photon, salinity of 3 M and nitrate concentration of 200 μmol/L. By optimizing the culture medium of Dunaliella salina, optimal light radiation conditions of 178 μmol photon, salinity of 3.26 M and nitrogen concentration of 327 μmol/L the number of phenolic compounds could be increased (0.46 mg gallic acid/g).
    Keywords: Algae, Dunaliella Salina, Phenolic Compounds, Folin-Ciocalteo
  • علیرضا دولتیاری*، اورنگ عیوض زاده، لیلا ناطقی

    جلبک جنس دونالیلا بخصوص دونالیلا سالینا از میان ریز جلبک ها بیشترین مطالعه را برای کشت انبوه دونالیلا به عنوان یک منبع غذایی رشد داده می شود. شرایط محیط کشت با شوری (1، 3 و 5 مولار)، شدت نور (35، 5/127 و 220 میکرومول) و منبع نیتروژن (200، 500 و 800 میلی مول بر لیتر) بر میزان فعالیت آنتی اکسیدانی (DPPH) جلبک دونالیلا سالینا بهینه سازی شد. بنابراین 15 تیمار مطابق با روش سطح پاسخ باکس بنکن در مینی تب 16 طراحی گردید. نتایج نشان داد شرایط متفاوت کشت (میزان شوری، شدت نور و میزان نیتروژن) تاثیر قابل توجهی بر میزان آنتی اکسیدان موجود در جلبک دونالیلا سالینا داشت بطوری که میزان آنتی اکسیدانی با افزایش میزان نیتروژن در محیط کشت جلبک بطور معنی داری کاهش و با افزایش میزان شوری و میزان نور بطور معنی داری افزایش یافت و در محدوده  DPPH  02/18 تا   DPPH  95/20 متغیر بود.می توان با ایجاد شرایط بهینه تابش نور 165 میکرومول فوتون، شوری 34/3 مولار و غلظت نیترات 75/375 ماکرومول بر لیتر به بالاترین میزان آنتی اکسیدان (79/20 درصد  DPPH  ) دست یافت.

    کلید واژگان: جلبک, دونالیلا سالینا, آنتی اکسیدانی, مهار رادیکال آزاد DPPH
    Alireza Dolatyari*, Orang Eyvazzadeh

    Donalilla algae, especially Donalila salina, is one of the most studied algae cultivars for mass cultivation of Donalila as a food source.

    Methods

    Culture medium conditions with salinity (1, 3 and 5 M), light intensity (35, 127.5 and 220 μmol) and nitrogen source (200, 500 and 800 mmol / l) on the level of antioxidant activity (DPPH) Donalilla salina was optimized. Therefore, 15 treatments were designed according to the Bonken box response level method in 16 minitabs.

    Results

    The results showed that different culture conditions (salinity, light intensity and nitrogen content) had a significant effect on the amount of antioxidants in Donalilla salina so that the amount of antioxidants decreased significantly with increasing nitrogen in algae culture medium. And increased significantly with increasing salinity and light and varied in the range of DPPH 18.02 to DPPH 20.95.

    Conclusion

    The highest level of antioxidants (20.79% of DPPH) can be achieved by creating optimal conditions of light irradiation of 165 micromol photons, salinity of 3.34 M and nitrate concentration of 375.75 macromol per liter.

    Keywords: Algae, Donalila salina, Antioxidant, Free radical scavenging of DPPH
  • اشرف فلاحی، اورنگ عیوض زاده*، محمدرضا اسحاقی

    عسل یکی از مهم ترین فرآورده های زنبور عسل می باشد که دارای ارزش تغذیه ای بالا و خواص مفید دارویی فراوان می باشد و انجام انواع تقلب در عسل سبب نگرانی هایی در کنترل کیفیت این محصول شده است. در تحقیق حاضر نمونه عسل طیبعی (A1) با نمونه های تقلبی آن به ترتیب با مقادیر 10% جایگزینی با پودر ساکاروز (A2)، 20% جایگزینی با پودر ساکاروز (A3) و 30% جایگزینی با پودر ساکاروز (A4) مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان قندهای احیا کننده قبل از هیدرولیز در محدوده 80/62- 51/77 گرم درصد، قندهای احیا کننده بعد از هیدرولیز  در محدوده 61/1 تا 22 درصد، نسبت فروکتوز به گلوکز 74/0 تا 03/1، خاکستر در محدوده 04/0 درصد، هدایت الکتریکی در محدوده 20/0-21/0 درصد، دیاستاز در محدوده 47/11 تا 25/20 (DN)، هیدروکسی متیل فورفورال 28/2 تا 62 میلی گرم در کیلوگرم و پرولین در محدوده 158 تا 728 میلی گرم در کیلوگرم بود. با افزودن مقادیر مختلف پودر ساکاروز، میزان قندهای احیا کننده قبل از هیدرولیز، رطوبت، اسیدیته، فروکتوز، گلوکز، نسبت فروکتوز به گلوکز، پرولین، فعالیت آنتی اکسیدانی، نمونه ها به طور معنی داری کاهش و میزان قندهای احیا کننده بعد از هیدرولیز، دیاستاز، هیدروکسی متیل فورفورال و ویسکوزیته نمونه ها به طور معنی داری افزایش یافت(P<0.05). در تحقیق حاضر کلیه فاکتورهای مورد بررسی به جز میزان قندهای احیا کننده قبل از هیدرولیز، نسبت فروکتوز به گلوکز و میزان هیدروکسی متیل فورفورال در محدوده استاندارد قرار داشتند ونمی تواند جهت تشخیص تقلب افزودن ساکاروز به عسل مفید واقع شود.

    کلید واژگان: عسل, تقلب, ساکاروز, آنتی اکسیدانی, هیدروکسی متیل فورفورال
    Ashraf Fallahi, Orang Eyvazzadeh*, Mohammad Reza Eshaghi

    Honey is one of the most important bee products that have a high nutritional value and many beneficial drug properties. And perform a variety of fraud in honey because of concerns over quality control of the product. In the present study, the Honey Tree (A1) sample with its counterfeit samples was compared with 10% substitution with sucrose powder (A2), 20% replacement with sucrose powder (A3) and 30% replacement with sucrose powder (A4), respectively. The results of this study showed that the amount of reducing sugars before hydrolysis in the range of 77.51-62.8 g%, the reducing sugars after hydrolysis in the range of 1.61 to 22%, the ratio of fructose to glucose from 0.44 to 0.33, 1, ash in the range of 0.04%, electrical conductivity in the range of 0.21-0.20%, diastase in the range of 11.47 to 20.25 (DN), Hydroxymethylfurfural (HMF) 2. 28 to 62 mg / kg. By adding different amounts of sucrose powder, the amount of reducing sugars before hydrolysis, moisture, acidity, fructose, glucose, fructose to glucose ratio, proline, antioxidant activity, samples decreased significantly and the amount of reducing sugars after hydrolysis, Diasteric, hydroxymethylfurfural and viscosity of the samples increased significantly (P<0.05). In the present study, all the factors studied, except for the amount of pre-hydrolysis regenerative sugars, fructose-glucose ratio and hydroxymethylfurfural ratio were within the standard range and could not be useful for detecting cheating the addition of sucrose to honey.

    Keywords: honey, fraud, sucrose, antioxidant, hydroxymethylfurfural
  • محمد هانی آشوری، سارا موحد*، اورنگ عیوض زاده

    کیک ها از جمله مافین یکی از فرآورده های مهم و پرمصرف غلات و محصولی از آرد گندم محسوب می شوند اما به دلیل وجود مقادیر بالای چربی و شکر در فرمولاسیون آن ها، مصرف مداوم و طولانی مدت این مواد غذایی مضر به نظر می رسد. در این پژوهش، تاثیر غلظت‏های مختلف شیره ‏خرما و شربت گلوکز در سطوح صفر، 25 ، 50 ، 75 و 100 درصد به منظور بهبود خواص کیفی و حسی کیک مافین با فرمولاسیونی جدید مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج، بیشترین میزان ویسکوزیته در تیمار حاوی 100 درصد شربت گلوکز اما کمترین مقدار آن در تیمار حاوی 100 درصد ساکارز  به عنوان شاهد مشاهده شد. از سوی دیگر بیشترین مقدار دانسیته در تیمار شاهد اما کمترین مقدار آن در تیمار حاوی 100 درصد شیره خرما اندازه گیری گردید. همچنین در مافین های تولید شده، بیشترین میزان رطوبت، خاکستر، a  ،   bو حجم در تیمار حاوی 100 درصد شیره خرما مشاهده گردید. به علاوه تیمار حاوی50 درصد شیره خرما به همراه 50 درصد شربت گلوکز از کمترین اما تیمار شاهد از بیشترین مقدار بیاتی برخوردار بودند. در ادامه با توجه به نتایج، تیمار حاوی50 درصد شیره‏ خرما به همراه 50 درصد شربت گلوکز و سپس تیمار حاوی 100 درصد شیره خرما از بالاترین امتیاز مربوط به صفات حسی برخوردار بودند. در مجموع با لحاظ کردن تمام ویژگی ها، تیمار حاوی 50 درصد شیره‏ خرما به همراه 50 درصد شربت گلوکز و همچنین تیمار حاوی 100 درصد شیره‏ خرما به عنوان مطلوب ترین تیمارها معرفی گردیدند.

    کلید واژگان: کیک مافین, شربت گلوکز, شیره خرما, ساکارز
    Mohhamad HaniAshoori, Sara Movahed*, Orang Eyvazzadeh

    Cakes including muffin are the most important and high-quality cereal products and a product of wheat flour but due to high levels of fat and sugar in their formulation, continuous and prolonged consumption of these foods appears harmful. In this research the effect of different concentrations of date sap and glucose syrup (at levels of 0, 25, 50, 75 and 100%) was investigated in order to improve the qualitative and sensory properties of muffin cake with new formulation. Based on the results, the highest and the lowest viscosity were obtained in treatments containing 100% glucose syrup and 100% sucrose (as control), respectively. On the other hand, the highest and the lowest density were measured in control and the treatment containing 100% date sap, respectively. Also after muffin production, the highest amount of moisture, ash, a*, b* and volume were investigated in samples containing 100% date sap. In addition the the lowest and the highest staling was indicated in treatments containing (50% date sap and 50% glucose syrup with together) and control, respectively. According to the results, the highest sensory scores was belong to samples containing (50% date sap and 50% glucose syrup with together) and then 100% date sap. Finally and based on all properties, the samples containing (50% date sap and 50% glucose syrup with together) and then 100% date sap can be introduced as the best treatments in this research.

    Keywords: Muffin cake, Glucose syrup, Date sap, Sucrose
  • شاهین یوسف خان، علیرضا شهاب لواسانی*، اورنگ عیوض زاده

    تاثیر جایگزینی آرد گندم با آرد کینوآ با نسبت های 20،15،10،5،0 درصد (وزنی/ وزنی) بر خصوصیات ریولوژیکی خمیرنان باگت شامل آزمون فارینوگراف (میزان جذب آب، زمان توسعه خمیر، زمان پایداری، درجه نرم شدن خمیر) و آزمون اکستنسوگراف (انرژی مصرفی، مقاومت به کشش، قابلیت کشش و عدد نسبت) بررسی شد. نتایج نشان داد با افزودن آرد کینوآ جذب آب افزایش می یابد. آرد جایگزین شده در آزمون فارینوگراف زمان توسعه خمیر و زمان پایداری خمیر را افزایش و درجه نرم شدن خمیر پس از 10 و 12 دقیقه را ابتدا افزایش سپس با درصد بالای آرد کینوآ کاهش می یابد. در آزمون اکستنسوگراف با افزودن آرد کینوآ انرژی نسبت به شاهد کاهش و مقاومت به کشش 5 و 10 درصد کینوآ افزایش و سپس کاهش می یابد می توان نتیجه گرفت افزودن آرد کینوا تا سطح5 درصد می تواند در تولید نان باگت ،جهت بهبود کیفیت نان باگت مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: آرد کینوآ, خصوصیات رئولوژیکی و حسی, سفتی بافت, نان باگت
    Shahin Yusefkhan, Alireza Shahab Lavasani *, Orang Eyvazzadeh

    This study was aimed to study the effect of wheat flour replacement with Quinoa flour at ratios 0,5,10,15 and 20%(w / w) on rheological properties of baguette breads including Farinograph test (water uptake, paste development time, stability time, The degree of softening of the dough) and the extensograph test (energy consumption, tensile strength and ratio). The results indicated that water absorption improved with the addition of quinoa flour. Development and stability time of dough and the degree of softening after 10 and 12 minutes were increased and then decreased with a high percentage of quinoa flour. extensograph test showed that addition of Quinoa flour, the energy decreased compared to the control sample, and extensibility increased untile 5 and 10% and then decreased. Texture of breads containing quinoa flour were softer than the control sample. The best partial replacement of wheat flour by Quinoa flour is up to 5%.in baguette bread.

    Keywords: Quinoa flour, rheological, sensory characteristics, Firmness, baguette bread
  • شیما معززی، سید مهدی سیدین اردبیلی، اورنگ عیوض زاده
    با توجه به اهمیت نان،کنترل کیفیت و ماندگاری آن همواره مورد توجه متخصصان صنعت نان بوده است. هدف از این تحقیق تاثیر به کارگیری تفاله سیب و امولسیفایر سدیم استئاروئیل لاکتیلات در خواص رئولوژیکی و مدت ماند گاری نان بربری بود.دراین پژوهش سه درصد مختلف تفاله سیب خشک شده (5%، 8%و 11%) درخشک کن کابینتی در دمای 58 درجه سانتی گراد تهیه و امولسیفایر SSLبه میزان 1% و 5/0% (بر پایه وزنی- وزنی آرد) به آرد اضافه شد وارزیابی ویژگی های رئولوژیکی خمیر توسط دو روش دستگاهی (فارینو گراف و اکستنسوگراف) و ارزیابی بیاتی به روش دستگاهی بافت سنجی(اینستران) در روزهای صفر، اول، دوم و سوم پس از پخت و ارزشیابی حسی توسط داوران در روز پخت صورت گرفت.
    در ارتباط با ویژگی های رئولوژیکی نمونه حاوی 8% تفاله سیب و 5/0% SSL خصوصیات بهتری را نسبت به سایر نمونه ها از خود نشان داد و طبق نظر گروه ارزیاب تمامی ویژگی های حسی نان تولیدی بالاتر از نمونه شاهد بوده و نتایج آماری به دست آمده از دستگاه بافت سنج نشان می دهد که تفاله سیب به همراه SSL می تواند بیاتی را به تعویق اندازد.افزودن تفاله سیب در نان های سنتی و مسطح می تواند باعث به تاخیر انداختن بیاتی گردد و افزودن امولسیفایر مناسب تاثیر سینرژیستی دارد و بهبود ویژگی های رئولوژیکی را به همراه دارد.
    کلید واژگان: بیاتی, تفاله سیب, سدیم استئاروئیل لاکتیلات, خواص رئولوژیکی
    Shima Moazezi, Seyed Mahdi Seyedin Ardebili, Orang Eyvaz Zadeh
    Because of importance of bread, shelf life and quality control be noticeable for bread specialist, cause of this research was assaying synergistic effect of apple pomace and sodium stearoyl -2-lactylate on rheological properties and the shelf life of oven based Barbary bread. three percent of dried apple pomace (%5,%8,%11) was ready on cabinet drier on 58°c, and SSL was added up to %1,%5 (w/w of flour). rheological properties of dough was studied with two experimental method (farinograph, extensograph) and texture of the bread sample analyzed for shear by instron (Universal Testing Mashine) at, 0,24,48,72 hours at room temperature sensory evaluation of bread for sample and control wasstimated in 1,2,3 days with 5 panelist. respect to rheological properties,sample with %8 apple pomace and %0/5 SSL was acceptable to panelist. all sensory evaluations was upper than control. and analytical resultsby instron indicated that this sample delay staling than control. results indicated by the use of apple pomace in flat breads delayed the staling rate and addition of Appropriate emulsifier has synergistic effect and itimproved the rheological properties.:
    Keywords: Apple pomace, Bread staling, Rheological properties, Sodium stearoyl, 2, lactylate
  • Fatemeh Pirpedardar *, Orang Eyvazzadeh, Mohammad Parviz
    Objective
    The usage of pesticides has increased during the recent years. One the other hand, presence of harmful pesticides residue in rice and other food has caused a great concern among the consumers. Therefore, it is important to develop some pragmatic procedures to increase the food safety along with the reduction in consumption of pesticide residues.
    Methods
    A gas chromatograph with electron capture detector was used to determine of residue of butachlor herbicide and diazinon insecticide in washed white rice, steeped white rice, cooked white rice to abkesh cooking method. The method consist of: 1- preparation calibration standards, 2- draw calibration curve, 3- Samples preparation 4- liquid phase extraction, 5- clean up, 6- analysis with GC electron capture.
    Results
    The average percent  of  loss of the  butachlor herbicide in washed white rice, steeped white rice, abkesh white rice were  69.99% , 81.00% , 90.73% and 66.22% , 72.67% , 88.90%  for diazinon insecticide, respectively. The results obtained from effect of processes on the residual contents of butachlor herbicide in white rice indicated that the highest and lowest residual contents of pesticides in white rice were related to control treatment and abkesh cooking treatment, respectively.
    Conclusions
    The results of present study proved that rice processing treatments such as washing, steeping, and cooking lead to a significant reduction of pesticides’ residue. Therefore, more process treatments, caused more reduction pesticides residue in white rice treatments.
    Keywords: Pesticides residue, Washed white rice, Steeped white rice, Cooked white rice, GC, ECD
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال