به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

rahmat hajimineh

  • علی اکبر طارمی، افشین زرگر *، حسینعلی نوذری، رحمت حاجی مینه

    بیانیه گام دوم ، فصلی نو از ترسیم آینده در جمهوری اسلامی ایران را فراروی قرار داده است.آینده تمدنی بر مدار ارزش های هویتی یک آرمان واقع بینانه با شناخت ظرفیت ها است که با آن می توان آینده تحقق پذیری را پیش روی قرار داد.توجه به عوامل تمدن ساز از قبیل منابع انسانی و مادی،هوشمندی در سیاستگذاری و... بسیار حائز اهمیت بوده و ضمن توجه به آنها از عوامل،تلاش خواهد شد یکی از مهمترین آنها یعنی،اقتصاد را مورد ارزیابی تحلیلی قرار دهیم.چرا که اقتصاد قوی و کارآمد، نقشی فراتر از حوزه اقتصاد داشته و خود می تواند امنیت ساز برای جامعه باشد.در این نوشتار، پرسش آن است که:نقش اقتصاد در تحقق تمدن نوین اسلامی چیست؟ فرضیه:"اقتصاد بعنوان یکی از مهمترین اضلاع جامعه، نقش کلیدی و امنیت بخش در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی دارد."می باشد.در این راستا، ضمن بهره گیری از نظریات مرتبط،از روش تحلیلی– تبیینی استفاده خواهیم نمود.

    کلید واژگان: تمدن نوین اسلامی, اقتصاد قوی, واقع نگری, امنیت و آینده
    Aliakbar TAROMI, Afshin Zargar *, Hoseinali Nowzari, Rahmat Hajimineh

    The statement of the second step has opened a new chapter of drawing the future in the Islamic Republic of Iran.The future of a civilization based on identity values is a realistic ideal with the recognition of the capacities that can be used to advance the realizable future.paying attention to important Civilizing factors such as human and material resources,intelligence in policy making we will try to analyze one of the most important factors,the economy.Why is the economy Strong and efficient,it has a role beyond the field of economy and can itself be a security generator for the society.In this article,the question is:What is the role of the economy in the realization of the Islamic civilization?The hypothesis is:"Economy,as one of the most important aspects of society,plays a key and security role in the realization of modern Islamic civilization."In this regard,we will use the analytical-explanatory method while taking advantage of related theories.

    Keywords: Islamic Modern Civilization, Strong Economy, Realism, Security, Future
  • رحمت حاجی مینه*، میثم رضازاده

    فروپاشی شوروری و تبدیل دو همسایه آبی خزر ایران و روسیه و اضافه شدن سه کشور دیگر آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان، موجب بروز اختلافات مرزی بین آن ها شده است. در همین حال نگرش این کشورها نیز نسبت به اوضاع و احوال این پهنه آبی و روش های مالکیت و بهره برداری از آن تغییر کرده است. از جمله مهمترین کشورهایی که در این زمینه با یکدیگر اختلاف دارند ایران وجمهوری آذربایجان می باشند. دو کشور با وجود داشتن اشتراکات تاریخی در مسائل مربوط به دریای خزر از منظر حقوقی با یکدیگر اختلاف دیدگاه اساسی دارند. بدین سان این پژوهش در نظر دارد به این سوال پاسخ دهد که عوامل تاثیر گذار بر اختلافات ایران و جمهوری آذربایجان به لحاظ حقوقی در دریای خزر چیست؟ به روش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری منابع کتابخانه ای فرضیه مقاله پاسخ داده است که نگرش های مختلف دو کشور در مورد دریا یا دریاچه بودن، نگرش مختلف به کنوانسیون های 1941 و 1920، تفاوت نگرش در تعیین حدود و اختلافات در مسائل تقسیم میادین مشترک انرژی و جزایر مصنوعی از نقاط اختلاف دو کشور می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد تداوم رویکرد های فعلی و عدم حل و فصل مسالمت آمیز آنها مانع همگرایی دو کشور در حوزه همکاری های آبی -انرژی خواهد شد.

    کلید واژگان: مرز, تحدید حدود, جمهوری آذربایجان, ایران, دریای خزر
    Meysam Rezazadeh, Rahmat Hajimineh *

    The collapse of Iran and the transformation of two Caspian water neighbors, Iran and Russia, and the addition of three other countries, Azerbaijan, Turkmenistan, and Kazakhstan, have caused border disputes between them. At the same time, the attitude of these countries has also changed towards the conditions of this water area and the methods of ownership and exploitation of it. Among the most important countries that have differences in this field are Iran and the Republic of Azerbaijan. Despite having historical commonalities, the two countries have a fundamental difference of opinion on issues related to the Caspian Sea from a legal point of view. Thus, this research intends to answer the question that what are the factors influencing the differences between Iran and the Republic of Azerbaijan in legal terms in the Caspian Sea? The hypothesis of the article has been answered by the descriptive-analytical method and the collection of library sources, that the different attitudes of the two countries regarding whether it is a sea or a lake, different attitudes towards the conventions of 1941 and 1920, the difference of attitude in determining the boundaries and differences in the issues of dividing common fields of energy and islands Artificial is one of the points of difference between the two countries. The findings of the research show that the continuation of the current approaches and their lack of peaceful resolution will hinder the convergence of the two countries in the field of water-energy cooperation.

    Keywords: Border, Delimitation, Republic Of Azerbaijan, Iran, Caspian Sea
  • طاهر حیدرزاده، رحمت حاجی مینه*

    اجرای پروژه های عظیم سد سازی ترکیه بر روی رودخانه های بین المللی دجله، فرات و ارس تبعات و پیامدهای مختلفی برای کشورهای پیرامونی به وجود آورده است. این اقدام، واکنش هایی از سوی دولت های پایین دست به همراه داشته است که ارتباط مستقیم با حقوق این دولت ها و تعهدات دولت بالادست از منظر حقوق بین الملل دارد. هر چند که ترکیه در واکنش به این انتقادات و توجیه سدسازی آن را مساله ای داخلی در چارچوب حاکمیت ملی عنوان کرده است اما به لحاظ پیامدنگری این سیاست ترکیه برای کشورهای پیرامونی، نمی توان آن را محدود به حاکمیت ملی دانست. از این رو، هدف این مقاله، بررسی ابعاد حقوقی سد سازی ترکیه (گاپ و داپ) بر اساس منطق پیامدنگری آن بر کشورهای پیرامونی(ایران، سوریه و عراق، ارمنستان، جمهوری آذربایجان) می باشد. سوال اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که سدسازی های عظیم ترکیه در قالب پروژه های گاپ و داپ از منظر حقوقی با کدام موارد حقوق داخلی و حقوق بین الملل قابل تفسیر می باشد؟ بر اساس روش کیفی با رویکرد حقوقی، فرضیه اصلی این است که سد سازی های متعدد ترکیه بر روی رودخانه های بین المللی دجله، فرات و ارس در قالب پروژه های گاپ و داپ از منظر حقوق داخلی نقض ماده نخست حقوق اقلیت ها و ماده 27 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و از منظر حقوق بین الملل نقض ماده 5 حقوق آبراهه های بین المللی مبنی بر استفاده منصفانه و در تعارض با قاعده عدم خسارت، اصل پیشگیری و احتیاط در حقوق بین الملل محیط زیست می باشد.

    کلید واژگان: پروژه های گاپ و داپ, حقوق اقلیت ها, حقوق آبراهه های بین المللی, حقوق بین الملل محیط زیست
    Taher Heidarzadeh, Rahmat Hajimineh *

    The implementation of Turkey's huge dam construction projects on the international rivers Tigris, Euphrates and Ars has caused various consequences for the neighboring countries. This action has brought reactions from the downstream governments that are directly related to the rights of these governments and the obligations of the upstream government from the perspective of international law. Although Turkey responded to these criticisms and justified the construction of dams as an internal issue within the framework of national sovereignty, but in terms of the consequences of this Turkish policy for the surrounding countries, it cannot be considered limited to national sovereignty. Therefore, the purpose of this article is to investigate the legal aspects of Turkey's dam construction (Gap and DAP) based on the logic of its consequences on the surrounding countries (Iran, Armenia, Azerbaijan, Syria and Iraq). The main question of the research is that Turkey's huge dam constructions in the form of GAP and DAP projects can be interpreted from a legal point of view with which domestic law and international law cases? which, with a descriptive-analytical method, evaluates the hypothesis that Turkey's numerous dams on the international rivers Tigris, Euphrates and Aras in the form of GAP and DAP projects, from an internal point of view, violate the first article of the rights of minorities and article 27 of the International Covenant on Civil and Political Rights. From an international point of view, it is contrary to Article 5 of the rule of fair use in international waterway rights and in conflict with the rule of no damage, the principle of prevention and caution in international environmental law.

    Keywords: West Asian Countries, GAP, DAP Projects, Minority Rights, International Waterways Rights, International Environmental Rights
  • زینب زارعی *، حسین دهشیار، رحمت حاجی مینه

    فرهنگ ها مانند دیگر پدیده های اجتماعی دارای حیات هستند در گذر زمان در اثر ارتباط با یکدیگر و سهولت جذب و یا حذف عناصر یکدیگر و یا رشد و توسعه می یابند و به عناصر جدید تبدیل می شوند فرهنگ ها اموری ثابت و بدون تغییر نیستند و با وجود آنکه اصول و مبانی خود را حفظ می کنند، نتیجه این ارتباط و پیوند برقراری رابطه ای متقابل بین رسانه و فرهنگ است. هدف از این مقاله بررسی تعامل رسانه ها و حقوق فرهنگی در بستر حقوق بین المللی بشر است. روش پژوهش در مقاله حاضر، توصیفی-تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات آن اسنادی و کتابخانه ای است که با مراجعه به اسناد و بررسی مبانی نظری در ارتباط با مفاهیم مرتبط با پژوهش انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد، روندهایی که در نظام بین الملل حقوق بشر در زمینه حقوق فرهنگی تاکنون تجربه شده حاکی از آن است که اگرچه هیچ سند حقوقی بطورخاص به فرهنگ و همه جوانب آن اختصاص نیافته است، لیکن به شکل مصداقی در طیف وسیعی از اسناد بین المللی، اعم از پیمان نامه ها یا اعلامیه ها و گزارش و اجلاس های جهانی، به همه یا به برخی جوانب آن اشاره شده است.

    کلید واژگان: رسانه, فرهنگ, حقوق فرهنگی, حقوق بشر, اسناد بین المللی
    Zainab Zarei *, Hossein Daheshyar, Rahmat Haji-Mineh

    Cultures, like other social phenomena, have life, in the passage of time due to communication with each other and the ease of absorption or removal of each other's elements, or they grow and develop and become new elements. Cultures are fixed things and They are not without change and even though they maintain their principles and foundations, the result of this connection is establishing a mutual relationship between media and culture. The purpose of this research is to investigate the interaction of media and cultural rights in the context of international human rights. The method of this research is descriptive-analytical, and the method of collecting information is documents and library, which was done by referring to documents and examining the theoretical foundations related to the concepts related to the research. The results showed that the trends that have been experienced in the international human rights system in the field of cultural rights indicate that although no legal document is specifically dedicated to culture and all its aspects, but in a wide range of examples All or some of its aspects have been mentioned in international documents, including treaties or declarations and reports and world summits.

    Keywords: Media, Culture, Cultural Rights, Human Rights, International Document
  • رحمت حاجی مینه*، رسول محمودی

    موقعیت جغرافیایی ایران به دلیل قرارگیری بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا در جهان کم نظیر است. امروزه با توجه به ظهور قدرت های اقتصادی در آسیا و افزایش تبادلات بین کشورها در چند دهه اخیر، اهمیت این موقعیت سرزمینی و ایجاد کریدورها چندبرابر شده است. هدف این مقاله تبیین جایگاه ایران در کریدورهای منطقه ای و بین المللی و عوامل تاثیرگذار بر جایگاه ایران به خصوص کریدورهای رقیب یا کریدورهایی که توان تاثیرگذاری منفی بر کریدورهای منطقه ‎ای ایران را دارند با تاکید بر نقش رسانه است. برای دستیابی به هدف موردنظر پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تبیینی از منظر ژئوپلیتیک انتقادی دنبال شده است. فرضیه اصلی عبارت از این است که در کنار موقعیت راهبردی ایران در جغرافیای سیاسی منطقه، عوامل سه گانه داخلی (ازجمله سیاست گذاری کلان)، منطقه ای (همکاری و رقابت منطقه ای) و بین المللی (ساختار آنارشیک و منافع هژمونیک) بر ارتقای مزیت نسبی جایگاه کریدوری ایران نسبت به کریدورهای رقیب تاثیرگذار هستند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کریدورها عامل موثری در شکل دهی به جایگاه قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای ایران هستند؛ اما این مزیت راهبردی دائما در معرض تهدید کریدورهای رقیب و عوامل داخلی و منطقه ای قرار دارد. در رقابت کریدوری، اتکاء به امنیت، هزینه و زمان کم تر، مهم ترین مزیت های رقابتی کریدورهای منطقه ای ایران نسبت به کریدورهای رقیب است. از سوی دیگر  با توجه به کارکرد رسانه ها خصوصا رسانه های برون مرزی، آنها در تمام مراحل از برنامه ریزی، اجرا و پیاده سازی تا بهره برداری و مراقبت و نگه داری از کریدورها می توانند به عنوان ناظری فعال نقش تبینی داشته باشند و با تاکید بر منافع جمعی نقش پر رنگی در همگرایی بین کشورهای منطقه در جهت فعال سازی کریدورها ایفاء کنند.

    کلید واژگان: ژئوپلیتیک انتقادی, کریدورهای منطقه ای و بین المللی, کریدورهای رقیب, رسانه های برون مرزی, ایران
    Rahmat Hajimineh *, Rasoul Mahmoodi Yamin

    Iran, due to its situation between the three continents of Asia, Europe and Africa, has a unique geographical location in the world. Today, due to the emergence of economic powers in Asia and the increase of exchanges between countries in the last few decades, the importance of Iran's territorial position and the creation of corridors has multiplied. The purpose of this article is to explain Iran's position in regional and international corridors and the factors affecting Iran's position, especially rival corridors or corridors that have the ability to negatively affect Iran's geopolitical importance, emphasizing the role of the media. To achieve the desired goal, the research has been followed by using the descriptive and explanatory methods from a critical geopolitical perspective. The main hypothesis is that in addition to Iran's strategic position in the political geography of the region, three internal (including macro-politics), regional (regional cooperation and competition) and international (anarchic structure and hegemonic interests) factors promote the advantage. The relative positions of Iran's corridors compared to competing corridors are influential. The findings of the research show that the corridors are an effective factor in shaping Iran's regional and extra-regional power position; But this strategic advantage is constantly under threat from rival corridors and internal and regional factors. In corridor competition, reliance on security, cost reduction and time-saving are the most important competitive advantages of Iran's regional corridors compared to rival corridors. On the other hand, according to the function of the media, especially the overseas media, they can be present as an active observer in all stages from planning, execution and implementation to operationalisation and maintenance of the corridors. and by emphasizing the collective interests, play a colorful role in the convergence between the countries of the region in order to activate the corridors.

    Keywords: Critical Geopolitics, Regional, International Corridors, Rival Corridors, IRIB World Service Media, Iran
  • افشار فتح الهی، رحمت حاجی مینه*، حسین دهشیار
    یکی از سیاست های چین برای رسیدن به جایگاه هژمونی، نفوذ موثر در سازمانها و نهادهای مالی بین المللی است، تا از ظرفیت آنها در راستای ارتقای قدرت ملی استفاده کند. چین تنها کشوری است، که در شرایط فعلی رقیب استراتژیک آمریکا محسوب می شود، اقدامات این کشور در عرصه بین المللی در ایالات متحده بصورت یک کد رفتاری در رقابت با واشنگتن تفسیر شده و لذا با آن مخالفت می گردد. پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی، به یکی از مهمترین بسترهای رقابت چین و ایالات متحده تبدیل شده است. سئوال اصلی این است که مهمترین عوامل اختلاف زا بین چین و آمریکا در سازمان تجارت جهانی کدامند؟ و این موضوع در رقابت استراتژیک کلان پکن-واشنگتن چگونه معنا پیدا می کند؟ فرضیه مقاله بصورت توصیفی-تحلیلی بررسی شده است، مولفه های اختلاف زا آمریکا و چین در سازمان تجارت جهانی عبارتند از: نرخ یوآن، تعرفه های گمرکی، انحصار در بازار پرداخت الکترونیک و مالکیت فکری، معنای اختلاف این موارد در چارچوب رقابت استراتژیک کلان امریکا و چین است که دو کشور سعی دارند، از ظرفیت سازمان تجارت جهانی در راستای ارتقای قدرت نهادی خود استفاده کنند و موفقیت هر یک از این دو در سازمان تجارت جهانی بر موفقیت یا ناکامی آن دو در رقابت بر سر هژمونی تاثیر گذار است.
    کلید واژگان: سازمان تجارت جهانی, هژمونی, رقابت استراتژیک, چین, امریکا
    Afshar Fatholahi, Rahmat Hajimineh *, Hossein Daheshiar
    One of China's policies to achieve hegemony is to effectively influence international financial institutions and institutions to use their capacity to promote national power. China is the only country that is currently a strategic rival to the United States. Its actions in the international arena in the America are interpreted as a code of conduct in competition with Washington and are therefore opposed. China's accession to the World Trade Organization has become one of the most important areas of competition between China and the United States. The main question is what are the most important divisive factors between China and the America in the World Trade Organization? And this issue in macro strategic competition how does it make sense? The hypothesis of the article has been studied descriptively-analytically, the differences between the America and China in the World Trade Organization include the yuan rate, customs tariffs, monopoly on the electronic payment market, and intellectual property.The two countries are trying to use the capacity of the World Trade Organization to enhance their institutional power, and the success of each of them in the World Trade Organization affects the success or failure of the two in the competition for hegemony.
    Keywords: World Trade Organization, hegemony, Strategic Competition, china, America
  • رحمت حاجی مینه*، رسول محمودی یمین
    هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت چگونگی تاثیر اینفلوینسرهای شبکه اجتماعی بر دیپلماسی عمومی است. از آنجا که گسترش و توسعه روز افزون شبکه های اجتماعی باعث رشد ارتباط افراد و گروه های مختلف با یگدیگر در قالب ها و شکل های گوناگونی نظیر اینفلوینسرهای شبکه های اجتماعی شده است و در حین حال، تحقیات اندکی در مورد نقش و کارکردهای مختلف اینفلوینسرهای شبکه های در دیپلماسی عمومی صورت گرفته است، لذا ضروری است تا به بررسی نقش اینفلوینسرهای شبکه اجتماعی در دیپلماسی عمومی با توجه ویژگی های خاص آنها و تاثیرگذاری که در ورای دولت - ملت های تعریف شده دارند، پرداخته شود به همین دلیل این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که پدیده اینفلوینسرهای شبکه های اجتماعی چگونه بر دیپلماسی عمومی کشورها تاثیر گذار هستند؟ این پژوهش با استفاده از روش کیفی و استدلال استقرایی با بررسی نمونه هایی از نقش اینفلوینسرها در دیپلماسی عمومی در پی شناخت حوزه ها و ابعاد اثرگذاری آنها بوده است. در این راستا فرضیه اصلی مقاله عبارتست از این که اینفلوینسرهای شبکه های اجتماعی به دلیل دسترسی به مخاطبان فراوان، تولید محتوای بکر و نو و پیوند خوردن با حوزه های مختلف اجتماعی و ورود تخصصی به موضوعات مختلف و ارتباط دوستانه، تاثیر عمده ای بر ساده سازی دیپلماسی عمومی دارند و از طرفی عاملی اساسی در گسترش دیپلماسی عمومی به موضوعات و حوزه های مختلف بوده اند. ویژگی هایی که باعث مطرح شدن و گسترده تر شدن فعالیت این افراد به عنوان گونه ای جدیدی از فعالیت های دیپلماتیک برای تحت تاثیر قراردادن مخاطبان بین المللی شبکه های اجتماعی شده است
    کلید واژگان: فرهنگ, دولت, دیپلماسی عمومی, شبکه های اجتماعی, اینفلوئنسر
    Rahmat Hajimineh *, Rasoul Mahmoodi Yamin
  • افشار فتح الهی، رحمت حاجی مینه*

    یکی از مباحث مهم در حوزه اقتصاد سیاسی بین المللی منازعه آمریکا و چین در سازمان تجارت جهانی بر سر رعایت یا عدم رعایت هنجارهای این سازمان است. آمریکا چین را متهم می کند که به موازینی که پس از عضویت در سازمان تجارت جهانی متعهد شده بود پایبند نیست این در حالی است که چین خود را قویا به مقررات این نهاد بین المللی پایبند می داند. استدلال چین در وانمود کردن پایبندی این کشور به مقررات سازمان تجارت جهانی باعث شکل گیری این پرسش می شود که آیا ممکن است انگیزه های سیاسی و امنیتی در پس ادعاهای آمریکا باشد؟ بعبارت دیگر آیا ممکن است ادعای آمریکا علیه چین بیش از آن که جنبه حقوقی-تجاری داشته باشد دارای ماهیتی سیاسی-امنیتی باشد؟ فرضیه مقاله که به روش کیفی با رویکرد تبیینی بررسی شده، آن است که نگرانی آمریکا در خصوص چین بیشتر سیاسی-امنیتی است و از آنجا که توانمندی اقتصادی زیربنای توانمندی نظامی و سیاسی می باشد آمریکا نگران آن است که پکن با بهره گیری از ظرفیت سازمان تجارت جهانی به تقویت توانمندی اقتصادی و به تبع آن توانمندی نظامی و سیاسی خود مبادرت ورزد و در رقابت بر سر کسب موقعیت هژمونی گوی سبقت را از آمریکا برباید. یافته های مقاله نشان می دهد که در بسیاری از مواقع آمریکا خود در تخطی از موازین سازمان تجارت جهانی از چین پیشی گرفته است و همین موضوع این ادعا را تایید می کند که آمریکا بیش از آنکه نگران موازین بین المللی باشد نگران تزلزل احتمالی در موقیت مسلط خود در عرصه سیاست جهانی است.

    کلید واژگان: سازمان تجارت جهانی, موقعیت هژمون, قدرت نهادی, قدرت ساختاری, نهادهای بین المللی
    Afshar Fatolahi, Rahmat Hajimineh *

    One of the important issues in the field of international political economy is the conflict between America and China in the World Trade Organization (WTO) over compliance or non-compliance with the norms of this organization. The United States accuses China of not adhering to the standards it committed to after becoming a member of the WTO, while China strongly adheres to the regulations of this international organization. China's reasoning in pretending that the country adheres to the regulations of the World Trade Organization raises the question of whether there may be political and security motives behind America's claims. In other words, is it possible that America's claim against China has a political-security nature rather than a legal-commercial aspect? The hypothesis of this article is that because economic capability is the basis of military and political capability, the US is probably worried that Beijing will take advantage of the capacity of the World Trade Organization to strengthen its economic capability and, as a result, its military and political capability, thereafter in the competition for gaining a hegemonic position is like overtaking America. The findings of the article show that in many cases America has surpassed China in violating the standards of the World Trade Organization, and this issue confirms the claim that America is more concerned about the possible weakening of its dominant position than it is about international standards. It is in the field of global politics.

    Keywords: World Trade Organization, hegemon position, institutional power, structural power, International Institutions
  • رحمت حاجی مینه*، محسن یوسفی

    ترکیه و قطر از سال 2011 به ایفای نقش به عنوان دو کنشگر فعال در تحولات خاورمیانه و خلیج فارس پرداخته اند. با وقوع بهار عربی در سال 2011 و بحران سوریه، تغییرات مهمی در روابط دوحه-آنکارا شکل گرفت. روابط دوکشور پس از بهار عربی بهبود قابل ملاحظه ای یافت و دوحه جایگاه مهمی را به عنوان شریک و متحد منطقه ای ترکیه در سیاست خارجی این کشور کسب کرده است. همسویی روابط ترکیه-قطر به ویژه پس از بهار عربی، پیامد وجود انگاره های ذهنی و اشتراک در ادراکات و برداشت ها و پیوندهای هویتی و ایدیولوژیک متقابل خصوصا نسبت به جنبش اخوان المسلمین بوده است. در این مقاله با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی درصدد تبیین عوامل موثر بر سیاست خارجی و روابط ترکیه و قطر (2020-2011) هستیم. روش مورد استفاده در مقاله تحلیلی-توصیفی می باشد. سوال اصلی در این مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان روابط منطقه ای ترکیه و قطر (2020-2011) را با استفاده از سازه انگاری اجتماعی تبیین کرد؟ فرضیه مورد استفاده در مقاله عبارت است از اینکه: بر اساس سازه انگاری اجتماعی، برداشت بین الاذهانی مشترک ترکیه-قطر و ادراکات برگرفته از ایدیولوژی اخوان المسلمین که منجر به هویت مشترک شد، دو دولت را در سطح منطقه ای بین سال های (2011-2020) به هم نزدیکتر می کند.

    کلید واژگان: سازهانگاری اجتماعی, حزب عدالت و توسعه, قطر و ترکیه, بهارعربی, ائتلاف با قطر
    Rahmat Hajimineh *, Mohsen Yousefi

    Since 2011, Turkey and Qatar have played a role as two active actors in the Middle East and Persian Gulf developments. With the Arab Spring in 2011 and the Syrian crisis, important changes took place in Doha-Ankara relations. The relations between the two countries improved significantly after the Arab Spring, and Doha has gained an important position as Turkey's regional ally in the country's foreign policy. The alignment of Turkey-Qatar relations, especially after the Arab Spring, has been the result of the existence of mental images and shared perceptions and mutual identity and ideological links, especially with regard to the Muslim Brotherhood movement. In this article, using the theory of social constructionism, we are trying to explain the factors affecting foreign policy and relations between Turkey and Qatar. The method used in the article is analytical-descriptive. The main question in this article is how to explain the regional relations between Turkey and Qatar (2011-2020) using social constructionism? The hypothesis is that: Based on social constructivism, Turkey-Qatar's common intersubjective perception and perceptions derived from the ideology of the Muslim Brotherhood, which led to a common identity, bring the two governments closer together at the regional level between the years (2011-2020).

    Keywords: Social Constructionism, Justice, Development Party, Qatar, Turkey, Arab Spring, Alliance with Qatar
  • قاسم اربابی، رحمت حاجی مینه، یاسر کهرازه

    کشورهای ایران و پاکستان از مهم ترین بازیگران منطقه جنوب غربی آسیا می باشند،. اقتضایات سیاسی و ژیو استراتژیکی میان دو کشور ایران و پاکستان علی رغم وجود تضاد در منفعت ها و دورنمای سیاسی درباره مسایل منطقه ای و جهانی، سبب پیدایش رابطه ی نزدیک میان دو کشور شده است که در این میان، مولفه ظرفیت های تجاری و بندری بنادر گوادر و چابهار نقش تعیین کننده ای در توسعه این روابط دارد. با توجه به اهمیت تاثیر این دو بندر در مناسبات بین المللی دو کشور و تاثیر به سزایی که در رشد و توسعه مناطق پیرامونی خود دارند، در تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به تبیین ظرفیت های راهبردی دو بندر در توسعه مناطق پیرامونی و همچنین رشد تقارب و هم سویی در ارتباطات دو کشور پاکستان و ایران و منطقه خواهیم پرداخت و فرصت ها و چالش های پیش رو در دستیابی به راهبردی مبتنی بر همبستگی و همگرایی در مناسبات دو کشور را مورد تحلیل قرار خواهیم داد. در این مقاله سعی بر آن است تا به این سوال اساسی پاسخ دهیم که ظرفیت های راهبردی بنادر چابهار و گوادر چه تاثیری بر روابط متقابل پاکستان وایران دارد؟ بنطر می رسد شکوفاتی ظرفیت های راهبردی بنادرچابهار و گوادر در حوزه خدماتی،ترانزیتی ، اقتصادی و افزایش همگرایی و همبستگی منطقه ای بین دو بندر و در نتیجه افزایش سطح خدمات و ترانزیت و درآمد دو منطقه، تاثیر مستقیمی بر توسعه افزایش ظرفیت های اقتصادی مناطق محروم دو بندر و همچنین گسترش کمی و کیفی روابط پاکستان و ایران دارد.

    کلید واژگان: ژئوپلیتیک, ژئواکونومیک, همگرائی, چابهار, گوادر
    ghasem arbabi, Rahmat Hajimineh, Yaser Kahrazeh

    Iran and Pakistan, as two important players in Southwest Asia, with their vast common borders, play an important role in regional and international developments. The component of commercial and port capacities of Gwadar and Chabahar ports plays a decisive role in the development of these relations. Considering the importance of the impact of these two ports in the international relations between the two countries and the great impact they have on the growth and development of their surrounding areas, in the present study descriptive-analytical method to explain the strategic capacities of the two ports in the development of peripheral areas and growth We will discuss convergence in the relations between Iran, Pakistan and the region, and we will analyze the opportunities and challenges ahead in achieving a strategy based on solidarity and convergence in the relations between the two countries. In the present study, we seek to answer the fundamental question that what effect do the strategic capacities of Chabahar and Gwadar ports have on the mutual relations between Pakistan and Iran? It seems that the flourishing of strategic capacities of Chabahar and Gwadar ports in the field of services, transit, economy and increasing convergence and regional solidarity between the two ports and thus increasing the level of services and transit and revenue of the two regions, has a direct impact on capacity development. Economic development in the deprived areas of the two ports, as well as the quantitative and qualitative expansion of Pakistan-Iran relations.

    Keywords: Geopolitics, Geoeconomics, Convergence, Chabahar, Gwadar
  • محسن یوسفی، رحمت حاجی مینه*
    ترکیه و عربستان به عنوان دو بازیگر قدرتمند خاورمیانه، از تاثیرگذاری زیادی بر معادلات منطقه ای برخوردار هستند. روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه درسال 2002، تحولاتی عمیق در سیاست خارجی ترکیه به وجودآورد. نظریات احمد داوود اغلو با «نیوعثمانی گرایی» شناخته شده است. با وقوع خیزش های عربی در سال 2011، ماهیت روابط دو کشور که از زمان روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه همکاری جویانه بوده، به رقابت و منازعه تغییر یافت و ترکیه و عربستان ، هرکدام سیاست متفاوت و متضادی را نسبت به قطر در پیش گرفتند. سوال اصلی مقاله عبارت است از اینکه نوعثمانی گرایی چگونه بر روابط منطقه ای ترکیه وعربستان (با تاکید بر قطر) تاثیرگذار بوده است؟ هدف اصلی مقاله، تبیین چگونگی تاثیر نیوعثمانی گرایی بر روابط منطقه ای ترکیه وعربستان (با تاکید بر قطر) است. روش مورد استفاده در مقاله تحلیلی-توصیفی می باشد. نتیجه ای که از مقاله حاصل می شود: تضاد منافع ترکیه-عربستان به واسطه بهار عربی وگفتمان اخوانی و سلفی، موجب ایتلاف ترکیه و قطر به دلیل حمایت این کشور از ایران در شورای همکاری خلیج فارس در سال 2017 شد.
    کلید واژگان: سازه انگاری, حزب عدالت و توسعه, نوعثمانی گرایی, بهارعربی, ائتلاف ترکیه -قطر
    Mohsen Yousefi, Rahmat Hajimineh *
    As two strong players in the Middle East, Turkey and Saudi Arabia greatly influence the regional equations. In 2002, the Justice and Development Party's rise to power in Turkey profoundly changed the nation’s foreign policy. Ahmet Davutoğlu's ideas are known as “Neo-Ottomanism”. The 2011 Arab uprisings changed relations between the two countries from cooperation (since the Justice and Development Party's rise to power) to competition and conflict, with Turkey and Saudi Arabia adopting different and opposing policies towards Qatar. The main research question is, how has Neo-Ottomanism affected the regional relations between Turkey and Saudi Arabia (emphasis on Qatar)? The main research objective is explaining how neo-Ottomanism affects the regional relationship between Turkey and Saudi Arabia (emphasis on Qatar). This descriptive-analytical study concludes that due to Qatar's support for Iran in the Persian Gulf Cooperation Council in 2017, Turkey and Saudi Arabia's conflict of interests on account of the Arab Spring and the Muslim Brotherhood and Salafist discourse led to the Turkey-Qatar coalition.
    Keywords: constructivism, Justice, Development Party, Neo-ottomanism, Arab Spring, Turkey-Qatar Coalition
  • محسن یوسفی، رحمت حاجی مینه*، محمدرضا دهشیری

    ترکیه، عربستان سعودی و قطر سه کشور فعال در تحولات منطقه ای غرب آسیا هستند. پس از آغاز بحران سوریه در سال 2011، روابط دوحه-آنکارا روز به روز نزدیک تر و روابط ترکیه-عربستان سعودی به واسطه نزدیکی روابط ترکیه-قطر، حمایت آنکارا از دوحه، نگاه متضاد ریاض و آنکارا در خصوص اخوان المسلمین و مسایل منطقه ای از جمله بیداری اسلامی به سوی تنش و تضاد دچار چرخش شد. نقش رسانه در نزدیکی روابط و منافع، کاهش تنش ها و یا بروز اختلافات در برداشت های ترکیه، قطر و عربستان سعودی دارای اهمیت است. هدف اصلی این مقاله تبیین عوامل موثر بر روابط ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی با تاملی بر نقش رسانه است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و سوال اصلی عبارت است از اینکه چگونه می توان سیاست خارجی ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) را با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی و با نگاهی به نقش رسانه تبیین کرد. یافته اصلی مقاله این است که ترکیه و قطر با استفاده از اهمیت و نقش رسانه ها، در تلاش برای خنثی کردن تلاش های عربستان سعودی به عنوان رقیب ایدیولوژیک خود و معرفی خود به عنوان الگوهای پیشرفت در منطقه برآمده اند.

    کلید واژگان: سازه انگاری اجتماعی, ترکیه, قطر, عربستان سعودی, بیداری اسلامی, رسانه
    Mohsen Usefi, Rahmat Hajimineh *, MohammadReza Dehshiri

    Turkey, Saudi Arabia and Qatar are three active countries in the regional developments of West Asia. Following the beginning of the Syrian crisis in 2011, Doha-Ankara relations became closer day by day but Turkey-Saudi Arabia relations due to the closeness of Turkey-Qatar relations, Ankara's support for Doha, Riyadh's and Ankara's contrasting views on the Muslim Brotherhood and regional issues turned towards tension and conflict. The role of the media is important in the closeness of relations and interests, the reduction of tensions or the emergence of differences in the perceptions of Turkey, Qatar and Saudi Arabia. The main purpose of this article is to explain the factors affecting the relations between Turkey, Qatar and Saudi Arabia (2011-2020) using the theory of social constructivism with a reflection on the role of the media. In the frame of analytical-descriptive research method the main question is how to explain the foreign policy of Turkey, Qatar and Saudi Arabia (2011-2020) based on the theory of social constructivism with a look at the role of the media. Perceiving the importance and role of the media, Turkey and Qatar, are trying to neutralize the efforts of Saudi Arabia as their ideological rival and presenting themselves as models of progress in the region.

    Keywords: Social Constructionism, Turkey, Qatar, Saudi Arabia, Islamic awakening, Media
  • عبدالرضا یوسفی میانجی، حسین دهشیار*، نوذر شفیعی، رحمت حاجی مینه

    تصمیم‎گیری در سیاست خارجی اغلب بر اساس فرضیات مربوط به بازیگران سیاست خارجی شکل می‎گیرد. سیاست خارجی دونالد ترامپ در خاورمیانه، از ابتدا دچارسردرگمی بود ! اما دقیقا سیاست خارجی او چه بود ؟ بسیاری از منتقدان این سردرگمی را در عدم تصمیم‎گیری صحیح رییس جمهور میدانند. توضیحی ساده تر و دقیق تر برای سردرگمی این است که سیاست خارجی ترامپ نامی به خود نگرفت. هدف از این تحقیق پاسخ به سوال اصلی این مقاله است که سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری ترامپ بر پایه مدل‎های تصمیم‎گیری چگونه بوده است؟ فرضیه نویسندگان این است که سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ترامپ مبتنی بر ترکیبی از عناصرسیستماتیک، ویژگی‎های فردی ترامپ،تاثیرات موضوعات داخلی،سیاستهای بوروکراتیک و پیوندهای شخصی و "فرضیات غلط سیاست" در تصمیم‎گیری های ترامپ بوده است.نتایج این پژوهش فرضیه نویسندگان مقاله را تایید می نماید. نوع تحلیل در این تحقیق توصیفی- تحلیلی خواهد بود و چارچوب نظری ارایه شده بر اساس تیوری های تصمیم‎گیری می باشد .

    کلید واژگان: خاورمیانه, سیاست خارجی آمریکا, ترامپ, رویکرد تصمیم‎گیری در سیاست خارجی, رویکرد روانی-اجتماعی مایلیو, رویکرد سیاست بروکراتیک
    Abdolreza Yousefi Mianji, Hossein Daheshiar *, Nozar Shafiee, Rahmat Hajimineh

    Foreign policy decisions are often based on assumptions about foreign policy actors. Donald Trump's foreign policy in the Middle East was confused from the beginning! But what exactly was his foreign policy? Many critics see this confusion in the president not making the right decision.A simpler and more accurate explanation for the confusion is that Trump's foreign policy did not take on a name. The purpose of this study is to answer the main question of this article: How was the US foreign policy during the Trump presidency based on decision models? The authors' hypothesis is that US foreign policy under Trump was based on a combination of systematic elements, Trump personal characteristics, the influence of domestic issues, bureaucratic policies and personal connections, and "wrong political assumptions" in Trump decisions. The research confirms the hypothesis of the authors of the article. The type of analysis in this research will be descriptive-analytical and the theoretical framework presented is based on decision theories.

    Keywords: Middle East, US foreign policy, Trump, foreign policy decision-making approach, Miley's psychosocial approach, bureaucratic policy approach
  • طاهر حیدرزاده، رحمت حاجی مینه*
    با توجه به نقش فزاینده روسیه و ترکیه در سراسر جهان از جمله تنش های لیبی، جنگ آذربایجان و ارمنستان، افزایش حضور اقتصادی ترکیه در آسیای مرکزی و روابط با آمریکای لاتین و همچنین روابط اقتصادی پررنگ آنکارا و مسکو و جمعیت 12درصدی مسلمانان ترک تبار مقیم روسیه که همواره از سیاست های آنکارا حمایت می کنند، می توان گفت که بحران سوریه به ابزاری برای چانه زنی و مبادله امتیاز بین دو کشور روسیه و ترکیه تبدیل شده است و این بحران بر راهبرد روسیه در قبال ترکیه تاثیر بسزایی داشته است. هدف این پژوهش تاثیر بحران سوریه بر راهبرد روسیه در قبال ترکیه می باشد. سوال اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که بحران سوریه چه تاثیری بر راهبرد روسیه در قبال ترکیه داشته است؟ فرضیه پژوهش نیز این گونه مطرح می شود که: بحران سوریه سبب شد تا روسیه تلاش کند که ترکیه را از بازیگری فعال که قابلیت کارشکنی در مسایل منطقه ای را دارد، به بازیگری همسو تبدیل کند و تا حد امکان ترکیه را از مدار غربی خارج کرده و بر اساس ریالیسم نیوکلاسیک راهبرد همکاری جویانه ای را با ترکیه در پیش گیرد. یافته های تحقیق نیز حکایت از اثبات این موضوع دارد. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد.
    کلید واژگان: راهبرد, بحران سوریه, روسیه, ترکیه, رئالیسم نئوکلاسیک
    Taher Heidarzadeh, Rahmat Hajimineh *
    Considering the increasing role of Russia and Turkey in the world, including the tensions in Libya, the war in Azerbaijan and Armenia, the increase in Turkey's economic presence in Central Asia and relations with Latin America, as well as the strong economic relations between Ankara and Moscow and the 12% population of Muslims of Turkish origin living in Russia, who always They support Ankara's policies, it can be said that the Syrian crisis has become a tool for bargaining and exchanging points between the two countries Russia and Turkey, and this crisis has had a significant impact on Russia's strategy towards Turkey. The aim of this research is the impact of the Syrian crisis on Russia's strategy towards Turkey. The main question of the research is that what effect has the Syrian crisis had on Russia's strategy towards Turkey? The hypothesis of the research is also proposed as follows: The Syrian crisis caused Russia to try to transform Turkey from an active actor capable of disrupting regional issues to an aligned actor and to remove Turkey from the Western orbit as much as possible. On the basis of contingent realism, he should adopt a cooperative strategy with Turkey. The findings of the research also indicate the proof of this issue. The method of conducting this research is descriptive-analytical.
    Keywords: Strategy, Syrian crisis, Russia, Turkey
  • عبدالکریم صادق دوست، نوذر شفیعی*، رحمت حاجی مینه
    سیاست خارجی عمان در پنج دهه گذشته، در راستای مسالمت جویی، بی طرفی و میانجیگری برای حل برخی بحران ها در منطقه خلیج فارس پیش رفته است. سوال اصلی در این مقاله آن است که مرگ سلطان قابوس چه تاثیری بر سیاست خارجی عمان در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه در پی خواهد داشت؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده آن است که با مرگ سلطان قابوس و آمدن سلطان هیثم بن طارق به جای وی، در راهبردهای اصلی و سیاست خارجی این کشور تغییر معناداری پدید نخواهد آمد، ولی در تاکتیک ها و رویه های دیپلماسی تغییراتی را شاهد خواهیم بود. یافته های مقاله نشان می دهد که ساختار سیاسی و فرهنگی عمان و جایگاه این کشور در سیاست منطقه ای و بین المللی و همچنین میراث مورد احترامی که سلطان قابوس در داخل و خارج از کشور برجا گذاشته است، سلطان جدید را بر آن خواهد داشت تا سیاست خارجی عمان را که بر بی طرفی مثبت استوار شده است، ادامه دهد. درعین حال، وی در صدد خواهد بود تا با اتخاذ تاکتیک ها و نوآوری های خاص، تلاش نماید تا شخصیت و چهره خاص خود را به ملت خود و منطقه ارایه کند. این مهم، احتمالا باعث تفاوت هایی در روش سیاست خارجی او با سلطان قبلی خواهد شد.
    کلید واژگان: بی طرفی مثبت, سلطان قابوس, سیاست خارجی, عمان, منطقه خلیج فارس
    Abdolkarim Sadeghdoost, Nozar Shafiee *, Rahmat Hajimineh
    Oman’s foreign policy during the last five decades has been in line with peaceful approach, neutrality and mediation in some of the crisis of the Persian Gulf region. The main question of this article is that, what impact will the death of Sultan Qaboose have, on the foreign policy of Oman in the Persian Gulf and Middle East region? The hypothesis of this article, which is done, based on the descriptive – analytical way of research, is that, following the death of Sultan Qaboos and the reaching to thrown of Sultan Haitham bin Tariq, meaningful changes will not take place in the main strategies of the foreign policy of this country, but we will witness some changes in diplomatic procedures and tactics. Findings show that the political and cultural structure of Oman and the position of this country in the regional and global politics and the admirable legacy that the late Sulatn Qaboos left inside and outside the county, will cause the new Sultan to continue the current foreign policy of Oman, which is based on positive neutrality. At the same time, he will try to adopt special tactics and innovations to show his own special personality to his own nation and to the region. This important point probably will cause some differences in the way of foreign policy, in comparison to the previous Sultan.
    Keywords: positive neutrality, Sultan Qaboos, Foreign Policy, Oman, Persian Gulf region
  • رحمت حاجی مینه، مریم نوری*

    حزب التحریر یک جنبش فراملی اسلامی است که هدف آن متحد کردن مسلمانان در سراسر جهان تحت یک خلافت واحد است و برای تحقق این هدف کشورهای مسلمان را به عنوان اولویت فعالیت های خود در نظر گرفته است. با وجود اینکه فعالیت حزب التحریر در برخی از کشورهای مسلمان نظیر عربستان، مصر و ترکیه غیر مجاز بوده، فعالیت آن در پنج جمهوری آسیای مرکزی (قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان) که اکثر جمعیت آنها مسلمان هستند؛ آزاد است و این حزب نقش مهم و فعالی را در این کشورها ایفا می کند. این مطالعه به بررسی رویکردهای پنج جمهوری آسیای مرکزی نسبت به حزب التحریر می پردازد. این مقاله نشان می دهد کشورهای آسیای مرکزی چه سیاست هایی برای کنترل این حرکت اجتماعی در میان مردم این کشورها به کار برده اند. پرسش این تحقیق این است که رویکردهای جمهوری های آسیای مرکزی نسبت به حزب التحریر در سیاست های خود چیست؟ از آنجایی که حزب التحریر نقش بسزایی در گسترش افراط گرایی در داخل جمهوری ها و کل منطقه دارد. هدف اصلی شناسایی سیاست های پنج کشور منطقه نسبت به آن است. این پژوهش تلاش می کند با در نظر گرفتن فقدان تحقیقات قبلی در این باره و اهمیت موضوع، این خلاء علمی را پرکند. روش پژوهش، مقایسه ای با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی-کتابخانه ای است.کلید واژه ها: آسیای مرکزی، حزب التحریر، افراط گرایی، حزب سیاسی، حزب اسلامی، جنبش اجتماعی

    کلید واژگان: آسیای مرکزی, حزب التحریر, افراط گرایی, حزب سیاسی, حزب اسلامی, جنبش اجتماعی
    Rahmat Hajimineh, Maryam Nouri *

    Hizb ut-Tahrir as a transnational Islamic movement, aims to unify Muslims worldwide under a single Caliphate and they consider Muslim Countries as the priority. Since the majority of the population of the five Central Asian Republics, including Kazakhstan, Uzbekistan, Kyrgyzstan, Tajikistan and Turkmenistan, are Muslim states, HT is playing an important and active role in the region. The study focuses on the approaches of those five Central Asian republics to Hizb ut-Tahrir. The article shows what policies have used to control this social movement among people in those countries. The question of this research is what are the approaches of Central Asian Republics to Hizb ut-Tahrir in their policies? Hizb ut-tahrir plays a significant role in expanding the extremism inside the republics and whole region. The main purpose is to identify the policies of the five countries in the region. The article tries to fill this scientific gap by considering the lack of previous research on the subject and the importance of the issue. The research is a comparative study with the descriptive-analytical approach and the method of data collection is library and Internet resources.Key words: Central Asia, Hizb ut-Tahrir, Extremism, Political party, Islamic party, social movement

    Keywords: Central Asia, Hizb ut-Tahrir, Extremism, Political party, Islamic party, social movement
  • مجید شرفخانی، رحمت حاجی مینه*، محمدرضا دهشیری

    از دوران مرکانتالیسم به بعد تجارت بین المللی همواره عرصه رقابت ژیوپلیتیک بوده و نظم بین المللی تک قطبی ایالات متحده که پس از پایان جنگ سرد ظهور یافت، اساسا معماری امنیتی ویژه ای در منطقه استراتژیک خاورمیانه ایجاد نمود تا این کشور بتواند وضعیت موجود را به نفع خود حفظ نموده و سایر قدرت ها ناگزیر بین دو گزینه فعالیت در چارچوب و یا به چالش کشیدن آن، یکی را برگزینند. با توجه به اینکه رقابت ایالات متحده و چین یکی از ویژگی های تعیین کننده نظم بین المللی قرن بیست و یکم می باشد لذا این موضوع در قالب مصون سازی استراتژیک تحت ساختار زنجیره ارزش جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی این  است که راهبرد اقتصادی چین در رقابت با امریکا در خاورمیانه چیست؟ فرضیه پژوهش به این صورت است که راهبرد اقتصادی چین در رقابت با آمریکا در خاورمیانه، نفوذ هدفمند از طریق موثرترین بخش های زنجیره ارزش جهانی است. یافته های پژوهش بر اساس روش تبیینی- تحلیلی آن است که در نگاه خاورمیانه ای، چین با توجه به تلاش ایالات متحده برای تشکیل جبهه تجاری یکپارچه برای مقابله با   دولتی این کشور و به منظور کاهش ریسک امنیت انرژی خود، توجه به امنیت فناوری را با هدف قرار دادن رشد در سلسله مراتب زنجیره ارزش و کسب جایگاه در عالی ترین سطوح آن مدنظر قرار داده است.

    کلید واژگان: چین, آمریکا, جنگ تجاری, زنجیره ارزش جهانی, خاورمیانه
    Majid Sharafkhani, Rahmat Hajimineh *, MohammadReza Dehshiri

    From the time of mercantilism onwards, international trade has always been an arena of geopolitical rivalry, and the unipolar international order that emerged after the end of the cold war essentially created a special security architecture in the strategic Middle East so that it could maintain its status quo. Powers inevitably have to choose between two options to work within the framework or to challenge it. This paper examines the competition between the US and china in the form of strategic hedging and under the global value chain structure. The authors will seek to answer the question: What is china's middle east economic strategy in competition with the US? The research hypothesis is that China's middle East economic strategy in competing with the US is targeted influence through the most effective sections of the international value chain. The research findings are based on its explanatory-analytical method, that in the Middle East look, China according to the United States' efforts to build a unified trade front to counter Beijing's state-owned capitalism and in order to reduce its energy security risk, has focused on technology security at targeting growth in the value chain hierarchy and gaining a foothold at its highest levels.

    Keywords: China, USA, trade war, Global Value Chain, Middle East
  • عبدالکریم صادق دوست، نوذر شفیعی*، رحمت حاجی مینه
    منطقه خلیج فارس، یکی از حساس ترین و بحران زا ترین مناطق جهان است. در منطقه ای با این مشخصه، کشور عمان توانسته است در حفظ ثبات آن نقش ایفا کند. سوال این پژوهش آن است که چه عواملی بر سیاست خارجی عمان در ایجاد ثبات در منطقه خلیج فارس تاثیرگذار بوده است؟ فرضیه این پژوهش آن است که عوامل ژیوپلیتیک، عوامل اقتصادی، نقش سلطان قابوس، ثبات داخلی و مذهب، بر جهت گیری سیاست خارجی این کشور در شکل اتخاذ سیاست بی طرفی مثبت تاثیرگذار بوده و این مهم به نوبه خود، باعث نقش آفرینی عمان در ایجاد ثبات در منطقه خلیج فارس شده است. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کشور عمان در دهه های اخیر، با درک اهمیت حفظ ثبات در منطقه، همواره در تلاش بوده است که از گسترش هرگونه تنش و بحران در این منطقه، با استفاده از ابزار های دیپلماتیک، جلوگیری کند. این کشور، علیرغم فقدان ابزار های مادی قدرت، توانسته است از توان دیپلماتیک و جلب اعتماد دیگر بازیگران منطقه و طرف های درگیر در بحران، درزمینه ایجاد ثبات در منطقه خلیج فارس ایفای نقش نماید.
    کلید واژگان: بی طرفی مثبت, ثبات, خلیج فارس, سیاست خارجی, کشور عمان
    Abdolkarim Sadeghdoost, Nozar Shafiee *, Rahmat Hajimineh
    Explanation of the factors affecting the role of Oman in the stability of thePersian Gulf region AbstractThe Persian Gulf region is one of the most sensitive and critical regions of the world. In a region with this characteristic, Oman has been able to play a role in maintaining its stability. The question of this research is, “What factors have influenced the foreign policy of Oman on providing stability in the Persian Gulf region?” The hypothesis of this study is that, “Geopolitical factors, Economic factors, the role of Sultan Qaboos, internal stability and religious believes, have influenced the foreign policy orientation of this country in the form of adoption of positive neutrality, and this important issue, for its part, has caused Oman to play a role in stabilizing the Persian Gulf region”. In this research, descriptive – analytical method is used, and library method is used for gathering data. The findings of this study show that, Oman, in recent decades, understanding the importance of maintaining the stability in the region, has always tried to prevent the spread of any tension and crisis in this region, using diplomatic means. This country, has been able to play a role in establishing stability in the Persian Gulf region, through its diplomatic power and gaining the trust of other regional actors and parties involved in the crisis, despite lack of material tools of power. Key words: foreign policy, Oman, Persian Gulf, positive neutrality, stability
    Keywords: foreign policy, Oman, Persian Gulf, positive neutrality, stability
  • حسین دهشیار*، محمد موردغفاری، رحمت حاجی مینه، حسن شفیعی

    این مقاله قصد دارد ابتدا اهمیت استقلال نفتی ایالات متحده و پیامدهای آن بر استراتژی خارجی ایالات متحده در سیاست بین الملل را توضیح دهد. ثانیا ، پیامدهای این سیاست انرژی بر سیاست خارجی ایالات متحده در زمینه سیستم بین المللی مورد بررسی قرار می گیرد. فرضیه پرداختن به این سوالات،  با استفاده از نظریه نو واقع گرایی مطرح شده است. بر این اساس، به دنبال استقلال نفتی دولت ایالات متحده، آسیب پذیری این کشور در برابر تحولات ژیوپلیتیک مناطق نفت خیز، به ویژه خاورمیانه و شمال آفریقا کاهش یافته و برتری ایالات متحده در رقابت با قدرت هایی مانند چین و روسیه تقویت شده است. در این راستا، اعمال تحریم های اقتصادی علیه تولیدکنندگان بزرگ نفت جهان مانند روسیه، ایران و ونزویلا، ایجاد جنگ تجاری با چین، تشدید درگیری های اجتماعی و جنگ در خاورمیانه و اعمال فشار بر اوپک برای تصمیم گیری به نفع نفت شیل بیشتر تولید نفت یکی از مهمترین اجزای سیاست خارجی ایالات متحده در جهت دستیابی به استقلال نفت است. بر مبنای روش تحلیل نو واقع گرایانه، منابع انرژی، عناصر مهم برای قدرت دولت به حساب می آیند به گونه ای که هر اندازه یک دولت دارای منابع بیشتری باشد از قدرت و امنیت بیشتری برخوردار خواهد بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که تلاش ایالات متحده برای بهره برداری از منابع غیرمتعارف نفت و گاز از طریق انقلاب تکنولوژیکی در چارچوب استراتژی خودکفایی در تولید انرژی برای به حداکثر رساندن قدرت و امنیت و کاهش آسیب پذیریهای ژیوپلیتیکی در جهت حفظ هژمونی کشور در سیستم بین المللی است. با افزایش تولید نفت و گاز در ایالات متحده، وابستگی اقتصادی و سیاسی آن به سایر مناطق و کشورها کاهش یافته و این کشور توانسته است آسیب پذیری های خود را در طراحی و پیشبرد سیاست های هژمونیک کاهش دهد.

    کلید واژگان: ایالات متحده آمریکا, انقلاب تکنولوژیکی, نو واقع گرایی, وابستگی, واردات نفت و گاز
    Hossein Daheshiar*, Mohammad Mourdghaffari, Rahmat Hajimineh, Hassan Shafiee

    This paper aims to firstly explain the significance of the U.S oil independency and its consequences on the U.S foreign strategy in international politics. Secondly, the implications of this energy policy on the U.S foreign policy in the international system context is examined. The hypothesis to address these inquiries is postulated using neo-realism theory. Accordingly, following oil independency by the U.S government has lowered vulnerability to geopolitical developments in oil-rich regions, particularly Middle East and North Africa (MENA), and has reinforced the hegemony of the U.S in rivalry with rising powers, namely China and Russia. In this direction, imposing economic sanctions against large world oil producers such as Russia, Iran and Venezuela, sparking trade war with China, escalating social conflicts and war in the Middle East, and decide to benefit of further shale oil production are among the most important components of the U.S foreign policy toward oil independency accomplishment. According to the neo-realistic method of analysis, energy resources are important elements of power in international system and proportionally, more energy production will lead to more power and security for states. The results of this study show that the U.S effort to exploit unconventional oil and gas resources through the technological revolution is in the framework of a strategy of self-sufficiency in energy production to maximize its power and security and to reduce geopolitical vulnerabilities in terms of dependence on the energy supply needed to maintain the country's hegemony in the international system. As the U.S energy supply increases, its economic and political dependence on other regions and countries has diminished and the country has been able to reduce its vulnerabilities in designing and advancing hegemonic policies.

    Keywords: United States, Technological Revolution, Neo-realism, dependency, energy imports
  • مجید شرفخانی، رحمت حاجی مینه*، محمدرضا دهشیری

    هژمونی ایالات متحده در نظام بین المللی در آغاز قرن 21 با چالشی جدی مواجه شده است. چین عملا طی دهه ها، در نقش پشتیبان سرمایه داری آمریکا تلقی می شد. کشور یاد شده اکنون در راستای حرکت بر مدار توسعه و تغییر جایگاه خود با رویکرد جدید کاهش وابستگی، کنترل بیشتر بر فناوری و رشد سلسله مراتبی در زنجیره ارزش بین المللی با توسل به توسعه بازارها، تصاحب مالکیت آنها و به دست آوردن سهم بیشتر از ارزش افزوده جهانی عمل می کند. مبانی پایه ریزی شده توسط چین با راهبرد سلطه بر توسعه فناوری های نسل جدید تحقق پذیرخواهد بود. این مهم زمینه ساز رقابت بین آمریکا و چین است. در این راستا مقاله حاضر درصدد است رقابت بین ایالات متحده و چین را براساس مولفه های اقتصاد سیاسی نیولیبرالیسم و با محوریت نقش زنجیره ارزش بین المللی واکاوی کند. نویسندگان مقاله درصدد پاسخ گویی به این سوال اصلی خواهند بود که راهبرد چین در قبال آمریکا ازمنظر زنجیره ارزش بین المللی چگونه قابل تحلیل است؟ فرضیه اصلی این است که راهبرد چین در رقابت هژمونیک با آمریکا، کنترل سودمندترین بخش های زنجیره ارزش بین المللی برای شکل دهی مطلوب به محیط بیرونی و در نتیجه ادغام هدفمند در نظام سرمایه داری جهانی به جای سازگاری صرف است. یافته های پژوهش با روشی تبیینی توصیفی آن است که آنچه چین در سال های اخیر به عنوان عنصر کلیدی رشد کمی و کیفی در نردبان زنجیره ارزش در زمره سیاست های کلان خود ترسیم کرده، نفوذ و تسلط بر زنجیره ارزش جهانی با نقش آفرینی در قواعد و استانداردسازی فنی به منظور تامین منافع پایدار این کشور با استفاده از ظرفیت های موجود نظام بین الملل است.

    کلید واژگان: زنجیره ارزش جهانی, چین, هژمونی, آمریکا, استانداردسازی
    Majid Sharafkhani, Rahmat Hajimineh *, Mohammadreza Dehshiri

    The hegemony formed by the U.S. which has been successful since the early 1980s, faced a serious challenge at the beginning of the 21st century, because China was seen as a supporter of American capitalism for decades in order to move toward development and change its position, with a new approach to reduce dependence, more control over technology, and hierarchical growth in the international value chain; it laid the groundwork for expanding markets, taking ownership of them, and gaining a greater share of global added value which will be realized with the strategy of dominating the development of new generation technologies. The present study aims to examine the rivalry between the United States and China based on the components of the political economy of neoliberalism and focusing on the role of the international value chain. We will try to answer the main question on how China's strategy towards the U.S. can be analyzed from the perspective of the international value chain. The main hypothesis is that China's strategy in hegemonic rivalry with the U.S. is to control the most beneficial parts of the international value chain to shape the external environment favorably to integrate purposefully into the global capitalist system instead of adapting. The findings from the study are based on the explanatory-descriptive method that what China has planned in recent years as a key element of qualitative and quantitative growth in the value chain ladder among its macro policies are the influence and dominance of the global value chain by role-playing in rules and technical standardization securing the lasting interests of this country by using the existing capacities of the international system.

    Keywords: Global Value Chain, China, Hegemony, USA, Standardization
  • رحمت حاجی مینه *، امیرمحمد مغانی

    گرجستان از زمان استقلال به دلیل حضور روسیه و غرب در این کشور که نقش مهمی در ایجاد موازنه قدرت بین روسیه و غرب داشته است، تحولات زیادی را تجربه کرده است.پس بررسی عواملی که نقش گرجستان را مهم کرده است، به شناسایی موضوع کمک می کند. بنابراین ، سوال اصلی مقاله این است که نقش گرجستان در توازن قدرت بین روسیه و غرب و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران چیست؟ فرضیه اصلی این است که نقش گرجستان در توازن قوا بین روسیه و غرب به دلیل موقعیت ژیوپلیتیکی منحصر به فرد و سیاست های طرفدار غرب آن مهم است و این جهت گیری تاثیر مهمی بر امنیت ملی ایران دارد. این فرضیه بر اساس مفروضات نظریه توازن قدرت کنت والتز و نظریه ژیوپلیتیک مکیندر بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد که گرجستان ، به عنوان یک کشور کوچک ، از سوی روسیه احساس خطر کرده و سعی کرده است به ساختار غربی بپیوندد که این امر نقش گرجستان را در موازنه قدرت بین دو طرف برجسته کرده است. غرب از منابع انرژی دریای خزر برای تامین انرژی خود استفاده کرده است و گرجستان نقش کلیدی را در این روند ایفا می کند که این امر سیاست روسیه در انحصار عرضه انرژی اروپا را به خطر می اندازد. لذا حضور نظامی غرب در گرجستان و سیاست انحصاری روسیه در تامین انرژی اتحادیه اروپا بر امنیت ملی ایران تاثیر منفی می گذارد. روش تحقیق توصیفی- تبیینی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: ایران, روسیه, گرجستان, موازنه قوا, امنیت
    Rahmat Hajimineh*, Amir Mohammad Moghani

    Georgia has experienced many developments since independence because of the presence of Russia and the West in this country, which has played an important role in making a balance of power between Russia and the West. Therefore, examining the factors that have made Georgia's role important will help to identify the issue. So, the main question in this article is what is the role of Georgia in the balance of power between Russia and the West and its impact on Iran's national security? Our hypothesis is, the role of Georgia is important in the balance of power between Russia and the West due to its unique geopolitical position and its pro-western policies, and this orientation has an important impact on Iran's national security. The hypothesis has been investigated according to the assumptions of Kenneth Waltz's balance of power theory and Mackinder’s geopolitical theory. Findings show that Georgia, as a small country, has felt threatened by Russia and has tried to join the Western structure, which has highlighted Georgia's role in the balance of power between the two sides. The West has used the energy resources of the Caspian Sea to supply its energy and Georgia is playing a key role in this process, which jeopardizes Russia's policy of monopolizing Europe's energy supply. Thus, the Western military presence in Georgia and Russia's monopoly policy to supply energy to the European Union has a negative impact on Iran's national security. The research method is descriptive-explanatory.

    Keywords: Russia, Georgia, Iran, Balance of Power, Security
  • رحمت حاجی مینه، سید مصطفی هاشمی، مهدی روزه گیر قلعه نوعی

    آب‏های دریای جنوبی چین جزء خطوط مهم کشتیرانی بین‌المللی و شریان مسیرهای دریایی جهان محسوب می‌شود. بیش از نیمی از تجارت جهانی و یک‌سوم حمل‌ونقل دریایی از این منطقه عبور می‌کند. در سال‏های اخیر پهنه آبی دریای جنوبی چین بویژه تنگه مالاکا و دریای سولو-سولاوسی (مرز آبی سه کشور مالزی، اندونزی و فیلیپین) به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و ژیواکونومیکی در توسعه اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه بسیار حایز اهمیت بوده است. با این وجود، تجارت دریایی در این پهنه آبی با چالش‏های فزاینده‏ای در حوزه تهدیدات امنیتی دریایی در سالهای اخیر نیز مواجه بوده است. مهمترین تهدیدهای امنیت دریانوردی در منطقه مذکور شامل دزدی دریایی، تروریسم دریایی، ماهیگیری غیرقانونی و آلودگی دریایی ایجاد شده به دلیل فعالیت میادین نفت و گاز در دریا است. در همین راستا سیوال اصلی پژوهش این است که تاثیر جرایم دریای جنوبی چین چه تاثیری بر همگرایی منطقه‏ای داشته است؟ در پاسخ به این سیوال، فرضیه اصلی پژوهش این است که علیرغم تهدیدهای مشترک ناشی از جرایم دریایی در دریای جنوبی چین، اما به دلیل رقابت‏های ژیوپلیتیک و منافع متعارض بازیگران همچنین حضور بازیگران فرامنطقه‏ای، روند همگرایی برای مبارزه با جرایم دریایی در این منطقه موفق نبوده است. ضمنا روش پژوهش در این مقاله توصیفی-تحلیلی است.

    کلید واژگان: امنیت دریایی, تروریسم, دزدی دریایی, دریای جنوبی چین
    Rahmat Haji Mineh, Sayed Mostafa Hashemi, Mahdi Rouzegir Ghale Noie

    The waters of the South Sea of China are among the important international shipping lines and the artery of the world's sea routes.More than half of the world's trade and one-third of shipping is crossing the area. In recent years, the southern shore of the southern shore of China, especially the tin of Malacca and the Solo-Sulawesi Sea (the blue border of three Malaysia, Indonesia, and the Philippines), has been very important for the economic and political development of the countries of the region due to its geographic and geo-economic status. However, maritime trade in this water zone has faced increasing challenges in the field of maritime security threats in recent years. The most important elements of maritime security in the region include piracy, maritime terrorism, human trafficking (one example of organized crime), illegal fishing and marine pollution caused by oil and gas fields at sea. In this area, maritime surveillance is also used as a tactic and source of income for groups associated with terrorist activities and extremism (the Abu Sayf terrorist group).... On the one hand, a significant part of the regional trade in ASEAN is carried out through this sea. The research question is, what is the international and regional legal structure dealing with theft and maritime terrorism? In response to this question, it has been shown that regional states and trans-regional powers display different behaviors. The present study was conducted using descriptive and analytical methods.

    Keywords: Maritime Security, Terrorism, Piracy, South China Sea
  • رحمت حاجی مینه*

    روابط ترکیه وعربستان باروی کار آمدن حزب عدالت و توسعه درسال 2002، و اتخاذ سیاست خارجی جدیدموسوم به «نیو عثمانی گرایی»، همواره بین رقابت و همکاری درنوسان بوده. از ابتدای روی کارآمدن این حزب و اتخاذ سیاست خارجی جدید توسط آنکارا، و آغاز بحران در سوریه، ماهیت روابط دوکشور همکاری جویانه بود، اما با ادامه و تشدید وگسترش بحران، ترکیه حضور نظامی مستقیم درسوریه را ترجیح داد که درنتیجه، روابط دوکشور به رقابت ومنازعه تغییریافت و زمینه ساز رویارویی با ریاض گردید.حضورنظامی ترکیه خود بسیاری ازمعادلات منطقه و محاسبات کشورها رادچار دگرگونی کرد وعربستان نیز به دنبال کاهش نفوذ ایران درمنطقه و سوریه برآمد. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی به دنبال تبیین و پاسخ به این پرسش هستیم که نوعثمانی گرایی با توجه به تحولاتی که در سیاست خارجی جدید ترکیه و در روابط با کشورهای دیگر وبه طورخاص عربستان سعودی به وجود آورده است چگونه موجب تغییر ماهیت روابط دو کشور دربحران سوریه ازقالب همکاری به رقابت ومنازعه گردیده است. درپاسخ به این پرسش، از این فرضیه بهره خواهیم گرفت که نیوعثمانی گرایی دربحران سوریه با ایجاد تضاد منافع و اهداف، موجب تغییرماهیت روابط ریاض و آنکارا از قالب همکاری به منازعه گردید.

    کلید واژگان: نئوعثمانی گرایی, حزب عدالت و توسعه, سیاست خارجی ترکیه و عربستان, بحران سوریه, سازه انگاری
    Rahmat Hajimineh *

    Turkey-Saudi Arabia relations between the AKP and the establishment of theAKPin2002,and the adoption of a new foreign policy known as"neo-Ottomanism",have always fluctuated between competition and cooperation.From the beginning of the party's effectiveness and the adoption of a new foreign policy by Ankara, and the beginning of the crisis in Syria,the nature of bilateral relations was cooperative,but as the crisis continued and intensified,Turkey preferred a direct military presence in Syria.The conflict changed and paved the way for a confrontation with Riyadh.TheTurkish military presence itself changed many of the equations in the region and the calculations of the countries,and Saudi Arabia also sought to reduce Iran's influence in the region and Syria.In this article,with an analytical-descriptive method, we seek to explain and answer the question of how neo-Ottomanism has changed the nature of relations between the two countries in the new foreign policy of Turkey and in relations with other countries,especially Saudi Arabia.In the Syrian crisis,the country has competed and fought in the form of cooperation.In answer to this question,we will use the hypothesis that neo-Ottomanism in the Syrian crisis,by creating a conflict of interests and goals,changed the nature of relations between Riyadh and Ankara from the form of cooperation to conflict.

    Keywords: Neo-Ottomanism, Justice, Development Party, Foreign Policy of Turkey, Saudi Arabia, Syria crisis, Constructivism
  • قاسم اربابی، رحمت حاجی مینه*، یاسر کهرازه
    امروزه نقش بنادر به عنوان همه گیرترین راه ترانزیت تجاری از اهمیت شایانی در مناسبات سیاست خارجی کشورها در جهان سیاست برخوردار شده است و کشور ایران نیز از این مهم مستثنی نیست. بر این اساس این پژوهش با هدف ارزیابی و تحلیل ظرفیت ها و تاثیر بندر چابهار در اتخاذ رویکردهای سیاسی ایران در منطقه و نظام بین الملل انجام شده است ضمن اینکه فرصت ها و چالش های پیش رو را از منظر ژیوپلیتیک انتقادی تبیین می نماید. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و با تاکید و استناد به گزارش ها و اسناد سیاسی و تجاری می باشد. داده های این پژوهش حاکی از آن است یکی از اساسی ترین معیارهای مناسبات سیاسی منطقه ای و بین المللی کشور ایران در خصوص کشورهایی چون پاکستان، هند، چین و افغانستان بر اساس سیاست های توسعه ای بندر چابهار تبیین می گردد.
    کلید واژگان: بندر چابهار, سیاست خارجی, روابط بین الملل, ژئوپلیتیک انتقادی, منطقه گرایی
    Ghasem Arbabi, Rahmat Hajimineh *, Yaser Kahrazeh
    Today, the role of ports as the most pervasive route of trade transit is of great importance in the foreign policy relations of countries in the world of politics, and Iran is no exception. Accordingly, this study was conducted with the aim of evaluating and analyzing the capacities and impact of Chabahar port in adopting Iran's political approaches in the region and the international system It also explains the opportunities and challenges ahead from a critical geopolitical perspective. The method of this research is descriptive-analytical and the method of collecting library information is by emphasizing and citing political and commercial reports and documents. The findings of this study indicate that one of the most basic criteria of regional and international political relations of Iran regarding countries such as Pakistan, India, China and Afghanistan is explained based on the development policies of Chabahar port.
    Keywords: Chabahar port, Foreign policy, international relations, Critical Geopolitics, Regionalism
  • اکرم صالحی*، محمدرضا دهشیری، رحمت حاجی مینه

    در پی انعقاد توافقنامه موسوم به برجام میان ایران و کشور های 1+5 و تصمیم به کناره گیری یک جانبه ی ایالات متحده از آن در سال 2018، صد ها تحریم که بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی را هدف قرار داده بود، توسط دولت دونالد ترامپ بر ایران اعمال شد. اینک با روی کار آمدن جو بایدن، واشنگتن مدعی است که تمایل دارد به برجام بازگردد به شرط اینکه ایران نیز به تعهداتش در چارچوب برجام بازگردد، اما در این میان واکنش جمهوری اسلامی ایران چه می تواند باشد؟ هدف پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که از میان سناریوهای محتمل کدام یک برای جمهوری اسلامی ایران، سناریوی مطلوب است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم های ثانویه ایالات متحده و تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، سناریوی مطلوب جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش بر اساس روش سناریونویسی و مصاحبه با نخبگان علمی و اجرایی مورد آزمون قرار گرفته است.

    کلید واژگان: 1+5, توافق هسته ای, سناریونویسی, آینده پژوهی, آمریکا, جمهوری اسلامی ایران, برجام, تحریم, شورای امنیت, مکانیسم ماشه
    Akram Salehi *, Mohamadreza Dehshiri, Rahmat Hajimineh

    Following the conclusion of the so-called Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) between Iran and the P5 + 1 countries and Trump's decision to unilaterally withdraw the United States in 2018, Hundreds of sanctions which were targeting economic, political, and military sectors was applied on Iran by the Donald Trump. Now in the United States, we are facing the new administration that the new president, Joe Biden, is seeking to return to JCPOA, if Iran returns to its obligations under it. What can be the reaction of the Islamic Republic of Iran in the meantime? Therefore, this paper aims to answer the question that, among the various scenarios including; US Withdrawal from JCPOA and Iran's gradual withdrawal; negotiating with the United States for JCPOA Plus; returning of US to JCPOA and cancellation of US Secondary Sanctions and the Security Council sanctions; leaving JCPOA and NPT and Activation of snapback mechanism and reference of Iran's nuclear case to the UN Security Council, which one is desirable Scenario for the Islamic Republic of Iran?. The research findings indicate that returning of US to JCPOA and cancellation of US Secondary Sanctions and the Security Council sanctions is a desirable Scenario for the Islamic Republic of Iran. The research method is futures studies based on the scenario writing method which, while examining the forerunners and uncertainties, analyzes the views of experts about the upcoming scenarios.

    Keywords: P5+1, Nuclear Agreement, Scenario, Future Studies, US, Islamic Republic of Iran
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال