به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

reza gharakhanlou

  • مژگان رضوانی راد، مهدیه ملانوری شمسی*، رضا قرا خانلو، شهناز شهربانیان
    مقدمه و هدف

    کمپلکس اینفلامازومی باعث بلوغ و گسترش فعالیت کاسپاز-1 و سیتوکین های پیش التهابی از جمله IL-1β می شود. همچنین برای القای مرگ سلولی پیروپتوتیک در پاسخ به پاتوژن ها و سیگنال های خطر درون زا حیاتی است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی با شدت بالا همراه با مصرف غذای پرچرب بر تنظیم کمپلکس اینفلامازومی در بافت چربی موش های صحرایی نر انجام شد.

    مواد و روش ها

    در مطالعه تجربی حاضر؛ 24 سر موش سفید بزرگ آزمایشگاهی نر ویستار (سن: شش هفته)؛ به چهار گروه کنترل (C)، تمرین (HIIT) ، رژیم پرچرب (HFD)، رژیم پرچرب+تمرین (HFD +HIIT)، تقسیم شدند. مداخلات رژیم غذایی و ورزش همزمان شروع شد و به مدت 10 هفته ادامه داشت. وزن، BMI، پروفایل لیپیدی سرم خون و هم چنین بیان NLRP3 و IL-1β بافت چربی احشایی مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای تعیین تغییرات میان گروه ها از آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی توکی و برای تعیین شدت اندازه اثر از آزمون تی مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS27 استفاده شد (05/0<p).

    نتایج

    کاهش معنی دار وزن (009/0=P)، بیان NLRP3 (001/0=P)، IL-1β (001/0=P) و میزان LDL و کلسترول (001/0=P) در گروه HFD+HIIT نسبت به HFD دیده شد. همچنین افزایش معنی دار HDL و HDL/LDL در گروه HFD+HIIT نسبت به گروه HFD (001/0P=) مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    پروتکل تمرینی به کار رفته استراتژی درمانی موثری برای بهبود اختلالات متابولیک و وضعیت التهابی است که منجر به کاهش التهاب می شود. با این حال برای مشخص نمودن مکانیسم های سلولی دیگر التهاب به انجام تحقیقات بیشتری نیاز است.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی با شدت بالا, بافت چربی, التهاب, رژیم پرچرب
    Mojgan Rezvani Rad, Mahdieh Molanouri Shamsi *, Reza Gharakhanlou, Shahnaz Shahrbanian
    Background and Objective

    Inflammasome complex causes maturation and expansion of caspase-1activity and pro-inflammatory  cytokines including IL-1β. It is also critical for inducing pyroptotic cell death in response to pathogens and endogenous danger signals. Therefore, the present study was conducted to investigate the effect of high-intensity interval training with high-fat food on the regulation of the inflammasome complex in the adipose tissue of male Wistar rats.

    Materials and Methods

    In the present experimental study; 24 male Wistar rats (age: six weeks); were divided into four groups: control (C), exercise (HIIT), high-fat diet (HFD), high-fat diet+exercise (HFD+HIIT). Diet and exercise interventions started at the same time and continued for 10 weeks. Weight, BMI, serum lipid profile, and also the expression of NLRP3 and IL-1β in visceral adipose tissue were measured. To determine changes between groups, one-way ANOVA and Tukey's post hoc test were used, and an independent t-test was used to determine the intensity of the effect size using SPSS27 software (P<0.05).

    Results

    Significant weight reduction (P=0.009), NLRP3 expression (P=0.001), IL-1β (P=0.001), and LDL and cholesterol levels (P=0.001) in the HFD+HIIT group compared to HFD were seen. Also, a significant increase in HDL and HDL/LDL was observed in the HFD+HIIT group compared to the HFD group (P=0.001).

    Conclusion

    The exercise training protocol is used in the current study as an effective therapeutic strategy for improving metabolic disorders and inflammatory conditions, which leads to the reduction of inflammation. However, more research is needed to determine other cellular mechanisms of inflammation.

    Keywords: High-Intensity Interval Training, Adipose Tissue, Inflammation, High-Fat Diet
  • علیرضا فتاحیان، محمدرضا کردی*، علی اصغر رواسی، رضا قراخانلو
    مقدمه و هدف

    فعالیت ورزشی در جنبه های مختلفی مانند سیستم عضلانی بررسی می شود. این پژوهش به بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدت بالا همراه با رژیم غذایی پرچرب بر بیان ماکروفاژهای M1 و M2 در عضله گاستروکنمیوس رت های نر نژاد ویستار می پردازد.

    مواد و روش ها

    تعداد 24 سررت نر بالغ سالم نژاد ویستار با میانگین وزن 15±195 گرم و سن 6 هفته به طور تصادفی به 4 گروه کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، تغذیه پرچرب و تمرین تناوب با شدت بالا با تغذیه پرچرب تقسیم شدند. مداخلات، شامل 10 هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا و تغذیه پرچرب بود. سپس، نمونه برداری از عضله گاستروکنمیوس انجام شد. مقادیر ماکروفاژهای M1 و M2 با استفاده از روش Real-Time-PCR اندازه گیری شد. تجزیه تحلیل داده با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معنی داری (05/0<p) انجام شد.اختلاف معنی داری بین گروه ها در بیان ماکروفاژهای M1  (0004/0=P) و M2 (0023/0=P) مشاهده شد. بیان ماکروفاژ M1 در گروه تغذیه پرچرب نسبت به گروه تمرین تناوبی با شدت بالا به طور معنی داری بالاتر (0001/0=P) بود. بیان ماکروفاژ M1 در گروه تمرین تناوبی با شدت بالا با تغذیه پرچرب نسبت به گروه تغذیه پرچرب به طورمعنی داری کمتربود (0001/0=P)، اما بیان ماکروفاژ M2 درگروه تمرین تناوبی با شدت بالا با تغذیه پرچرب نسبت به گروه تغذیه پرچرب به طورمعنی داری بالاتر (0003/0=P) بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به نظر می رسد تمرینات تناوبی با شدت بالا می تواند بیان ماکروفاژهای M1 را کاهش و ماکروفاژهای M2 را افزایش دهد و از اثرات منفی تغذیه پرچرب جلوگیری کند.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی با شدت بالا, رژیم غذایی پرچرب, ماکروفاژ M1, ماکروفاژ M2
    Alireza Fatahian, Mohammadreza Kordi *, Aliasghar Ravasi, Reza Gharakhanlou
    Background and Objective

    Physical activity is examined in various aspects, such as the structure of the muscular system. This study investigated the impact of a high-intensity interval training (HIIT) program combined with a high-fat diet on the expression of M1 and M2 macrophages in the gastrocnemius muscle of male Wistar rats.

    Materials and Methods

    24 healthy adult male Wistar rats with an average weight of 195±15 grams and age of 6 weeks were randomly divided into 4 groups: control, HIIT, high-fat diet, and HIIT with a high-fat diet. Interventions included 10 weeks of HIIT and a high-fat diet. Subsequently, samples were collected from the gastrocnemius muscle. The levels of M1 and M2 macrophages were measured using Real-Time-PCR. Data analysis was performed using one-way analysis of variance at a significance level of P<0.05.

    Results

    Significant differences were observed between groups in the expression of M1 (P=0.0004) and M2 (P=0.0023) macrophages. M1 macrophage expression was significantly higher in the high-fat diet group compared to the HIIT group (P=0.0001). M1 macrophage expression was significantly lower in the HIIT with a high-fat diet group compared to the high-fat diet group (P=0.0001), but M2 macrophage expression was significantly higher in the HIIT with a high-fat diet group compared to the high-fat diet group (P=0.0003).

    Conclusion

    These findings suggest that HIIT can reduce M1 macrophage expression and increase M2 macrophage expression, mitigating the negative effects of a high-fat diet.

    Keywords: High-Intensity Interval Training, High-Fat Diet, Macrophage M1
  • المیرا احمدی، شهناز شهربانیان*، محمدرضا کردی، رضا قراخانلو، گریگوری پیرسی

    خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالا تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می دهد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش های ماده پس از القای EAE  انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل  EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه ی 30 دقیقه ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, اینترلوکین ها, التهاب, بیماری ام اس, سایتوکاین ها, خستگی ذهنی
    Elmira Ahmadi, Shahnaz Shahrbanian*, Mohamadreza Kordi, Reza Gharakhanlou, Gregory Pearcey

    Fatigue is one of the most common symptoms among individuals with multiple sclerosis (MS). The imbalance of inflammatory cytokines in the brain causes mental fatigue. It is believed that aerobic exercise may moderate the level of inflammation of cytokines and thus reduce mental fatigue. This study was conducted to investigate the effect of swimming aerobic training on pro-inflammatory factors (interleukin 6) and anti-inflammatory factors (interleukin 10) to evaluate mental fatigue in the brains of female mice after EAE induction. In this research, 21 mice (8 weeks old, 18 to 20 grams) were divided into three groups: healthy control, EAE control, and EAE swimming aerobic exercise. The animals in the training group performed moderate-intensity swimming exercises for 4 weeks, with 5 sessions per week, each session lasting 30 minutes. The western blot method was used to analyze the research variables. The results showed no significant difference in the amount of IL-6 between the EAE group and the swimming training group, but the amount of IL-10 in the swimming training group showed a significant increase compared to the EAE group. The ratio of IL-10/IL-6 values between the swimming training group and the EAE group was also not significant. It seems that moderate-intensity swimming aerobic exercises, without changing the pro-inflammatory factor, along with increasing the anti-inflammatory factor IL-10, can lead to an improvement in the balance of the inflammatory index and a reduction in fatigue in the EAE group and the swimming exercise group.

    Keywords: Aerobic Exercise, Interleukins, Inflammation, MS Disease, Cytokines, Mental Fatigue
  • Farzaneh Zeynali, Mohammadreza Raoufy, Reza Gharakhanlou*
    Introduction

    The positive effects of exercise on spatial memory and learning have been demonstrated in research. The olfactory sensory neurons (OSNs) respond to mechanical stimulation induced by nasal airflow which is associated with airflow intensity. Accordingly, nasal breathing can modulate brain oscillations in nonolfactory areas, and respiration-entrained oscillations aid the improvement of cognitive abilities. Given that aerobic exercise increases the rate of respiration and intensity of nasal airflow, this study evaluates the role of OSNs in mediating the effects of aerobic exercise on memory. 

    Methods

    We examined spatial memory following exercise in animal models of olfactory sensory neuron impairment (methimazole injection 300 mg/kg/week).

    Results

    Destroying OSNs significantly reduces olfactory bulb (OB) activity at delta and theta frequency bands as well as its coupling to respiration. More importantly, it abolished the positive effect of exercise on spatial memory (P<0.05). 

    Conclusion

    The OB activity is one of the probable mechanisms for improving spatial memory following exercise.

    Keywords: Aerobic Exercise, Spatial Memory, Olfactory Bulb (OB), Local Field Potentials (Lfps)
  • فرزانه زینلی، محمد شریعت زاده جنیدی*، جلال الدین نوروزی، رضا قراخانلو، محمدرضا رئوفی
    اهداف

    تنفس از طریق بینی دارای فواید بسیاری برای سلامتی، به خصوص در هنگام فعالیت ورزشی است. گیرنده های حسی پیاز بویایی (OSNs) به تحریکات مکانیکی ناشی از جریان هوا پاسخ می دهند و پاسخ آنها با شدت جریان هوا همبستگی دارد. این اطلاعات منجربه ایجاد نوساناتی در پیاز بویایی می شود که به سایر نواحی مغز، از جمله مناطق مرتبط عملکرد شناختی، منتقل می شود. بنابراین، به نظر می رسد بخشی از اثرات تمرین هوازی بر حافظه به واسطه تحریک پیاز بویایی انجام می گیرد. بر این اساس، این مطالعه به بررسی نقش OSNs در بهبود حافظه کاری به دنبال تمرین ورزشی هوازی می پردازد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه از 28 موش صحرایی نر نژاد ویستار (12-14 هفته، با وزن 250-300 گرم) استفاده شد. پس از الکترودگذاری در پیاز بویایی و هیپوکامپ، حیوانات به 4 گروه تقسیم شدند و به منظور تخریب OSNs از تزریق متیمازول (300 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. پس از تکمیل پروتکل تمرین (7 هفته/ 5 روز در هفته)، آزمون رفتاری همزمان با ثبت پتانسیل های میدانی موضعی به منظور بررسی حافظه کاری انجام و برای بررسی نتایج از روش آماری آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تخریب OSNs در اپیتلیوم بینی به طور معنی داری منجربه کاهش ظرفیت حافظه کاری شد (P=0.04). ازطرف دیگر، تمرین ورزشی هوازی منجر به افزایش توان فرکانسی در محدوده دلتا و تتا و بهبود حافظه گردید (P=0.01).

    نتیجه گیری

    ما پیشنهاد می کنیم که تحریک غیر تهاجمی OSNs در طول تنفس بینی ممکن است به عنوان یک مکانیسم برای بهبود حافظه کاری از طریق فعالیت ورزشی معرفی شود.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی هوازی, حافظه کاری, تنفس بینی, پتانسیل های میدانی موضعی
    Farzaneh Zeynali, Mohammad Shariatzadeh Joneydi *, Jalaledin Noroozi, Reza Gharakhanlou, Mohammad Reza Raoufy
    Objectives

    Nasal breathing has many health benefits, especially in exercise. Airflow through the nose stimulates the Olfactory Bulb (OB) during the breathing cycle, associated with the airflow intensity. This information reaches the OB and causes oscillations that transfer to other brain areas. Brain rhythms have been associated with different cognitive states and play functional roles in network computation, such as memory. Accordingly, this study investigates the effect of olfactory sensory neurons (OSNs) in improving working memory following aerobic exercise training in rats.

    Methods and Materials: 

    In this study, we used sixteen male Wistar rats (12-14 weeks, weighing 250-300 g). After implanting an electrode in the OB and HIP for Local field potentials recording, animals were divided into two exercises and two control groups. At the beginning of each week, one exercise group and one control group, to destroy the OSNs, received 300 mg/kg methimazole. After completing the exercise protocol (7 weeks/ 5 Days/week), we simultaneously recorded LFPs from rat Hip and OB during a Y-maze working memory task. Two-way variance analysis was used for statistical analysis.

    Results

    Our results showed that destroying olfactory sensory neurons significantly reduces the working memory capacity (P=0.04). On the other hand, the power of the delta and theta frequency bands increased and working memory improved in exercise groups (P=0.01).

    Conclusions

    We propose that the non-invasive stimulation of OSNs during nasal breathing may be a mechanism for improving working memory through exercise.

    Keywords: Aerobic Exercise Training, Working Memory, Nasal Breathing, Local Field Potentials
  • زینب حسین زاده، رضا قراخانلو*، شهناز شهربانیان، زهرا مصلی نژاد
    هدف

    بررسی تاثیر خستگی غیرموضعی در شرایط عملکردی ، بر تغییرات نیرو و فعالیت الکترومیوگرافی عضلات اطراف زانو در فوتبالیست های حرفه ای

    مواد و روش ها

    10 فوتبالیست حرفه ای مرد سالم (سن 1/91 ± 28/6 سال)، داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. بعد ازتعیین پای غالب آزمودنی ها، یک تکرار بیشینه (1RM) هردو پا محاسبه شده و سپس، 1RM ، زمان شروع فعالیت الکتریکی عضله پهن داخلی مایل به پهن خارجی (VMO/VL) در هنگام پرش و نسبت فعالیت الکتریکی VMO/VL ، در لحظه برخورد با زمین به صورت تک پا، قبل و بعد از پروتکل خستگی با پای غالب(3 ست 3 دقیقه ای خم و بازکردن زانو با 25 درصد 1RM و بلافاصله بعد از ست سوم، پرش تک پا به مدت 2 دقیقه با حداکثر تلاش ممکن)، در هر دوپا مقایسه شد و از آزمون t وابسته یا آزمون ناپارامتریک معادل (ویلکاکسون) برای بررسی تغییرات استفاده گردید.

    یافته ها

    بعد از پروتکل خستگی، 1RM هردو پا به صورت معنی داری کاهش یافت (P=0.00)، در حالی که نسبت زمان شروع فعالیت الکتریکی VMO/VL ، در هردو پا تغییر معناداری نداشت (P=0.26 و P=0.49) و نسبت فعالیت الکتریکی عضله VMO/VL در لحظه تماس با زمین، در پای غالب (تمرین کرده) به صورت معناداری کاهش پیدا کرد (P=0.005)، اما در پای مقابل تغییر معناداری نکرد (p=0.22).

    نتیجه گیری

    خستگی عضلانی غیرموضعی در شرایط عملکردی و پویا باعث کاهش 1RM در پای غیرغالب شد در حالی که مداخله ای در نسبت زمان شروع فعالیت و نسبت فعالیت الکتریکی عضلات اطراف زانو ندارد.

    کلید واژگان: خستگی غیرموضعی, خستگی غیرموضعی عملکردی, الکترومیوگرافی عضلات زانو, نسبت فعالیت الکترومایوگرافی عضله پهن داخلی مایل به عضله پهن خارجی
    Zeynab Hosseinzade, Reza Gharakhanlou *, Shahnaz Shahrbanian, Zahra Mosallanezhad
    Objective

    To investigate the effect of Non-Local Muscle Fatigue (NLMF) in functional conditions on force and electromyographic activity of knee muscles in professional footballplayers.

    Metodology: 

    10 healthy male professional footballer players participated in this study voluntarily. After determining dominant leg,1- maximum repetition (1RM) of both legs calculated, then 1RM, the onset of electrical activity of the vastus medialis obliqus /vastus lateralis (VMO / VL) during jumping and the VMO / VL electrical activity, at the moment of contact with the ground on single leg, before and after the fatigue protocol with the dominant leg (3 sets of 3 minutes bend and open the knee with 25% 1RM and immediately after the third set, jump on one foot for 2 minutes with maximum effort) , Were compared in both legs and dependent t test or Wilcoxon were used to examine the changes.

    Results

    After the fatigue protocol, 1RM of both legs decreased significantly (P = 0.00), while the onset of VMO / VL did not change significantly in both legs (P = 0.26, P = 0.49) and the ratio of VMO / VL electrical activity at the moment of contact with the ground, significantly decreased in the dominant (trained) leg (P = 0.005), but did not change significantly in the opposite leg (p = 0.22).

    Conclusion

    NLMF in functional conditions reduced 1RM in the nondominant leg while there is no intervention in the ratio of the onset of activity and the electrical activity of the muscles around the knee.

    Keywords: Non-Local Muscle Fatigue(NLMF), Functional Non-Local Muscle Fatigue, Knee Muscles Electromyography, The Ratio Of Electromyographic Activity Of VMO, VL
  • شادی فیاضی، رضا قراخانلو *، مهدیه ملانوری، محمدرضا کردی
    مقدمه و هدف

    تاثیر ورزش در کاهش بافت و اندازه سلول چربی احتمال دارد با سیگنال دهی TGF-β1 مرتبط باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) هم زمان با تغذیه پرچرب بر بیان ژن TGF-β1 و اندازه سلول ها در بافت چربی زیرجلدی رت ها انجام شد.

    مواد و روش ها

    24 سر موش صحرایی نر بالغ به طور تصادفی به 4 گروه ND (تغذیه معمولی)، HFD (تغذیه پرچرب)، HIIT+ND و HIIT+HFT تقسیم شدند. HIIT هشت دوره فعالیت شدید در90 درصد حداکثر ظرفیت دویدن (MRC) به مدت 5/2 دقیقه، با دوره های استراحت فعال در50 درصد حداکثر ظرفیت دویدن به مدت 5/2 دقیقه به مدت 10 هفته بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، خون گیری انجام و چربی زیرجلدی برداشته شد. برای سنجش بیان ژن TGF-β1 از روش qRT-PCR و برای تعیین اندازه سلول های چربی از روش استریولوژی استفاده شد. شاخص های آنتروپومتریک و متابولیک رت ها نیز اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنوا دوطرفه با سطح معنا داری 05/0≥ P، استفاده شد.

    نتایج

    تعاملHIIT و رژیم غذایی پرچرب باعث کاهش معنا دار بیان ژن TGF-β1(001/0>P، 99/24=F) شد ولی بر اندازه سلول چربی تاثیر معنا دار نداشت (780/0=P، 07/0=F). بین بیان ژن TGF-β1و اندازه سلول های چربی همبستگی مثبت و معنادار مشاهده شد (001/0>P، 896/0=r).

    نتیجه گیری

    HIIT هم زمان با مصرف رژیم غذایی پرچرب از افزایش TGF-β1 در بافت چربی زیرجلدی جلوگیری می کند و می تواند اثر پیشگیرانه بر افزایش اندازه سلول چربی داشته باشد.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی پرشدت, TGF-β1, اندازه سلول چربی, رژیم غذایی پرچرب, بافت چربی زیرجلدی
    Shadi Fayyazi, Reza Gharakhanlou *, Mahdieh Molanouri, Mohammadreza Kordi
    Background and Objective

    The effect of exercise in reducing fat tissue and fat cell size may be related to TGF-β1 signaling. This study aimed to investigate the effect of high-intensity interval training (HIIT) simultaneously with high-fat diet on TGF-β1 gene expression and cell size in the subcutaneous adipose tissue of rats.

    Materials and Methods

    In this study, 24 adult male rats were randomly divided into 4 groups: ND (normal diet), HFD (high fat diet), HIIT+ND and HIIT+HFT. HIIT consisted of eight bouts of intense activity at 90% of maximum running capacity (MRC) for 2.5 minutes, with active rest periods at 50% of maximum running capacity for 2.5 minutes for 10 weeks. 48 hours after the last training session, blood was taken and subcutaneous fat was removed. qRT-PCR method was used to measure TGF-β1 gene expression and the stereological method was used to determine the size of fat cells. Two-way ANOVA test with a significant level of P < 0.05 was used to analyze the data.

    Results

    The interaction between HIIT and high-fat diet caused a significant decrease in TGF-β1 gene expression (F=24.99, P<0.001), but it had no significant effect on fat cell size (P=0.780, F=0.07). A positive and significant correlation was observed between TGF-β1 gene expression and fat cell size (r=0.896, P<0.001).

    Conclusion

    HIIT at the same time with consuming a high-fat diet prevents the increase of TGF-β1 in the subcutaneous fat tissue and may have a preventive effect on the increase in fat cell size.

    Keywords: High-Intensity interval training, TGF-β1, Fat cell size, High-fat diet, Subcutaneous adipose tissue
  • Reza Gharakhanlou, Leila Fasihi *
    The phenomena of fatigue of voluntary muscular effort is intricate and multidimensional in the field of sports sciences. The causes and effects of exercise-induced fatigue have been extensively studied, but the central nervous system's (CNS) involvement in this process is still unclear. In order to understand CNS fatigue after physical activity, the current review will examine changes in neurotransmitter function during exercise. Using primary sources such scientific journals and websites, a consensus and critical evaluation were carried out in order to accomplish this goal. For a number of neurotransmitters, including dopamine and serotonin (5-HT; 5-hydroxytryptamine), hypotheses have been established. The most well-known one is a rise in serotonin levels throughout the brain. Nutritional interventions intended to reduce brain serotonin synthesis during extended exercise enhance endurance performance, and there is strong evidence that increases and decreases in brain serotonin activity during prolonged exercise, respectively, accelerate and delay fatigue. There are several physiologically connected causes of fatigue. It is important to better understand how CNS effects affect fatigue in order to achieve maximum muscle performance in both daily life and athletics.
    Keywords: Central Nervous, Fatigue, Physical Exercise, Serotonin, Dopamine
  • محمدطاهر افشون پور، مهدیه ملانوری شمسی*، سارا صعودی، حوریه سلیمان جاهی، رضا قراخانلو

    فعالیت های ورزشی می توانند به عنوان یک ادجوانت اندوژن عمل کنند و موجب افزایش بهره وری پاسخ ایمنی میزبان بعد از واکسیناسیون شوند. بااین حال، تاثیر فعالیت های ورزشی چند وهله ای برون گرا که به صورت استقامتی انجام می شوند، بر پاسخ-های مرتبط با ایمنی سلولی و هومورال به واکسن مشخص نیست. پژوهش حاضر به منظور بررسی فعال سازی لنفوسیت های کمک کننده نوع 1 و 2 (Th) به دنبال سه وهله فعالیت ورزشی برون گرای استقامتی به عنوان اجوانت DNA واکسن انجام شده است. تعداد 36 سر موش بالب سی ماده (8-6 هفته با میانگین وزن 18 گرم) به طور تصادفی شش گروه کنترل، ورزش، واکسن، PcDNA، ورزش-واکسن و ورزش-PcDNA (6 موش در هر گروه) تقسیم شدند. گروه های مختلف بلافاصله بعد از آخرین وهله ورزش تزریق DNA واکسن و PcDNA رو پشت سر گذاشتند، کلیه مراحل اجرای فعالیت ورزشی و تزریقات بر اساس پروتکل واکسن بعد از 12 روز تکرار شد و 12 روز بعد از دومین تزریق واکسن نمونه های پژوهش گردآوری شدند. برای بررسی نتایج به دست آمده از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد و P<0.05 در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج پژوهش نسبت Th1/Th2 بعد از تحریک با آنتی ژن بین گروه های کنترل با واکسن و ورزش-PcDNA تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.05). گروه ورزش-واکسن با تمام گروه های پژوهش به صورت معنادار متفاوت بود (P<0.05). نتایج مطالعه حاضر تایید کننده افزایش نسبت سلول های Th1/Th2 به دنبال فعالیت های ورزشی چند وهله ای استقامتی طولانی مدت برون گرا بوده است. تحریک آسیب عضلانی از طریق فعالیت ورزشی در هنگام تزریق DNA واکسن احتمالا در فراخوانی سلول های سیستم ایمنی ذاتی و تحریک موثر ایمنی اکتسابی موثر بوده است.

    کلید واژگان: ورزش استقامتی, واکسن, سیستم ایمنی, اجوانت
    MohammadTaher Afshounpour, Sara Soudi, Hoorieh Soleimanjahi, Reza Gharakhanlou

    Exercise activities can act as an endogenous adjuvant, enhancing the efficiency of the host immune response after vaccination. However, the effect of repeated bouts of eccentric endurance exercise on cellular and humoral immune-related responses to the vaccine is unclear. The present study was performed to investigate the activation of type 1 and 2 (Th) helper lymphocytes following three bouts of endurance eccentric exercise as an adjuvant for DNA vaccination. Thirty-six female Balb-c mice (6-8 weeks, body mass mean=18g) were randomly divided into six groups: control, exercise, vaccine, PcDNA, exercise-vaccine and exercise-PcDNA (6 mice in each group). Different groups underwent DNA vaccine and PcDNA injection immediately after the last exercise, all stages of exercise and injections were repeated after 12 days according to the vaccine protocol, and 12 days after the second vaccine injection, spleen samples were collected. On-way variance analysis was used for statistical analysis and P<0.05 considered for significance. According to the results of the study, the ratio of Th1/Th2 after antigen stimulation was significantly different between the control group with vaccine and exercise-PcDNA (P <0.05). Also, the exercise-vaccine group was significantly different from all research groups (P <0.05). The results of the present study confirm the increase in the Th1/Th2 cell ratio following repeated bouts of eccentric endurance exercise. Stimulation of muscle damage through exercise before DNA vaccination may have been effective in invoking innate immune system cells and effectively stimulating acquired immunity.

    Keywords: Endurance Exercise, Vaccine, Immune System, Adjuvant
  • رئوف نگارش، رضا قراخانلو*، محمدعلی صحرائیان، مریم ابوالحسنی، فیلیپ زیمر
    برای افزایش دانش در زمینه نقش فعالیت بدنی منظم بر ساختار و عمکلرد مغز در مالتیپل اسکلروزیس، این مطالعه به بررسی اثر 6 ماه تمرین در منزل بر پاتولوژی و غلظت متابولیت های تالاموس با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی، دیفیوژن و اسپکتروسکوپی می پرداخت. در این مطالعه 56 فرد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(39 زن و 13 مرد، سن: 59/9±33/37 سال) بطور تصادفی در دو گروه تمرین در منزل و کنترل تقسیم شدند. مداخله شامل تمرین هوازی(سه جلسه در هفته، 50 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره) و مقاومتی(دو جلسه در هفته، شاخص درک فشار 5 تا 8) بود. حجم مغز و تالاموس با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی، متابولیت های ناحیه تالاموس با استفاده از اسپکتروسکوپی و تغییرات ریزساختاری تالاموس با استفاده از تکنیک دیفیوژن پیش و پس از مداخله، ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تمرین در منزل اثر معناداری بر حجم مغز، تالاموس و پارامترهای دیفیوژن شامل ناهمسانگردی کسری، متوسط نفوذ، نفوذ محوری و نفوذ شعاعی ندارد(05/0p>). آنالیز متابولیت های تالاموس نشان داد که تمرین در منزل منجر به افزایش معنادار نسبت مجموع N-acetylaspartate و N-acetylaspartylglutamate به کراتین(007/0=p) و کاهش معنادار نسبت کولین و اینوزیتل به کراتین شد (بترتیب 022/0=p و 002/0=p). در مجموع نتایج، شواهدی از اثر سودمند فعالیت بدنی منظم بر متابولیت های ناحیه تالاموس مرتبط با زوال میلین و عملکرد آکسون ها در مغز افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس را بوسیله تصویربرداری اسپکتروسکوپی نشان داد. با این وجود، تمرین در منزل با بهبود پارامترهای دیفیوژن بعنوان نشانگرهای تغییر ریز ساختارهای تالاموس، همراه نبود که نشان دهنده نیاز به مداخله طولانی مدت تر است.
    کلید واژگان: تمرین در منزل, اسپتروسکوپی, دیفیوژن, مالتیپل اسکلروزیس
    Raoof Negaresh, Reza Gharakhanlou *, Mohammad Ali Sahraian, Maryam Abolhasani, Philipp Zimmer
    To enhance knowledge about the role of regular physical activity on brain structure and function in multiple sclerosis, this study designed to investigate the effect of 6-month home-based exercise on the thalamic pathology and metabolites concentration using magnetic resonance imaging, diffusion and spectroscopy techniques. In this study, 56 people with multiple sclerosis (39 female and 13 male, age: 37.33±9.59 year) were randomly divided into two groups, home-based exercise and control. Intervention include aerobic (3-session per week, 50-75 % heart rate reserve) and resistance (2-session per week, rating of perceived exertion 5-8) exercise. Brain and thalamic volume using magnetic resonance imaging, thalamic metabolites using spectroscopy, and microstructure changes using diffusion technique were assessed before and after the intervention. Results showed that six months of home-based exercise did not have a significant effect on brain, thalamic volume and diffusion parameters including fractional anisotropy, mean penetration, axial penetration and radial penetration (p>0.05). Thalamic metabolites analysis showed that home-based exercise resulted in a significant increase in the ratio of N-acetylaspartate and N-acetylaspartylglutamate to creatine (p<0.007) and a significant decrease in the ratio of choline to creatine and inositol to creatine (p<0.22 and p<0.002, respectively). Overall, the results provided evidence about the beneficial effects of regular physical activity on thalamic metabolites associated with myelin loss and axonal function in the brain of people with MS using spectroscopy imaging. However, home-based exercise was not associated with change in diffusion parameters as indicators of changes in thalamic microstructures, which may indicate that longer-term intervention is needed.
    Keywords: Home-based Exercise, Spectroscopy, Diffusion, Multiple Sclerosis
  • مهدی مداحی*، رضا قراخانلو، محمدعلی آذربایجانی
    مقدمه و هدف

    کاهش فعالیت بدنی به روش لیگاسیون عصب نخاعی (SNL) سبب آتروفی عضلانی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت کاهش یافته به شکل لیگاسیون عصبی بر بیان ژن های مرتبط با آتروفی عضلانی (TWEAK و Fn14) پس از تمرینات مقاومتی، استقامتی و ترکیبی بود.

    مواد و روش ها

    تعداد 30 سر موش صحرایی به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: 1. گروه کنترل (7 سر موش)، 2. گروه تمرین ترکیبی (7 سر موش)، 3. گروه تمرین استقامتی (8 سر موش) و 4. گروه تمرین مقاومتی (8 سر موش). مدت برنامه تمرینی گروه های 2، 3 و 4، شش هفته و مدت فعالیت کاهش یافته، چهار هفته بود. برای سنجش بیان ژن از تکنیک Real time-PCR استفاده شد. برای تعیین تفاوت میان متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطع معنی داری 0.05 استفاده شد.

    یافته ها: 

    یافته ها نشان داد که بیان ژن های TWEAK و Fn14 در اثر فعالیت کاهش یافته، افزایش می یابد. در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری در بیان ژن TWEAK (P=0.001) مشاهده شد. در گروه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری در بیان ژن Fn14 (P=0.003) مشاهده شد. با این حال تغییری در بیان ژن های TWEAK و Fn14 در گروه تمرین استقامتی نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد.

    بحث و نتیجه گیری

    این یافته ها نشان می دهد که اجرای شش هفته تمرین مقاومتی یا ترکیبی نسبت به تمرین استقامتی پیش از فعالیت کاهش یافته (SNL)، از افزایش بیان ژن های TWEAK و Fn14 پیشگیری می کند. بنابراین حیواناتی که در برنامه تمرینی آنها، تمرین مقاومتی وجود داشت نسبت به گروهی که تنها تمرین استقامتی انجام داده اند در برابر آتروفی عضلانی ناشی از کاهش فعالیت بدنی مقاوم ترند.

    کلید واژگان: فعالیت کاهش یافته, آتروفی عضلانی, محرک ضعیف آپوپتوز شبه فاکتور نکروز تومور, فاکتور رشد فیبروبلاست القایی-1
    Mehdi Madahi*, Reza Gharakhanlou, MohammadAli Azarbayjani
    Introduction and purpose

    Decreased physical activity due to sciatic nerve ligation (SNL) cause muscle atrophy. The purpose of the present study was to investigate the effect of decreased physical activity in the form of spinal nerve ligation (SNL) on the expression of muscle atrophy-related genes (TWEAK and Fn14) after resistance, endurance and combined exercises.

    Materials and Methods

    Thirty rats were randomly divided into four groups: 1- Control group-SNL (Sham+SNL) (N=7),2- Mixed training group-SNL (Mix+SNL) (N=7), 3- Endurance training group-SNL (TE+SNL) (N=8), and 4- Resistance training group-SNL (LA+SNL) (N=8). Mix+SNL, TE+SNL and LA+SNL groups participated in training program for six weeks. Decreased physical activity was implemented for four weeks. Real time-PCR technique was used to measure gene expression. To determine the difference between research variables, analysis of variance, Tukey's post hoc test were used at a significance level of 0.05.

    Results

    The results showed that the gene expression of TWEAK and Fn14 increased by decreased activity. The expression of TWEAK in SNL+La and SNL+Mix groups was significantly lower than Sham+SNL group (P=0.001), and the expression of Fn14 was significantly lower only in the SNL+Mix group compared to the Sham+SNL group (P=0.003). However, there was no significant change in the expression of TWEAK and Fn14 genes in SNL+TE group compared to Sham+SNL group.

    Discussion and Conclusion

    These findings show that performing six weeks of resistance or combined training compared to endurance training before reduced activity (SNL), prevents the increase in the gene expression of TWEAK and Fn14. Therefore, the animals that included resistance training in their training program are more resistant to muscle atrophy caused by reduced physical activity than the group that only did endurance training.

    Keywords: Decreased activity, Muscle atrophy, TWEAK, Fn14
  • مهدی مداحی، رضا قراخانلو*، عبدارضا کاظمی، محمدعلی اذربایجانی

    اهداف امروزه شناخت سازوکار های درگیر در آتروفی عضلانی به توسعه روش های درمانی جدید در مورد آن کمک خواهد کرد. عضله اسکلتی در شرایط آتروفی به وسیله مسیرهای بیوشیمیایی و رونویسی به بیان دسته ای از ژن های مرتبط با آتروفی عضلانی منجر می شود. در پژوهش حاضر، اثر کاهش فعالیت بدنی پس از 6 هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و ترکیبی بر بیان ژن های مورف-1 و آتروژین-1 بررسی شد.مواد و روش ها در این تحقیق، 30 سر موش نر صحرایی به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: 1. گروه کنترل/کاهش فعالیت بدنی (n=7)، 2. گروه تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی (n=7)، 3، گروه تمرین استقامتی/کاهش فعالیت بدنی (n=8) و 4. گروه تمرین مقاومتی/کاهش فعالیت بدنی (n=8). گروه های تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی، تمرین استقامتی/کاهش فعالیت بدنی و تمرین مقاومتی/کاهش فعالیت بدنی 6 هفته در برنامه تمرینی مخصوص خود شرکت کردند. شدت تمرین استقامتی بین 60 تا 70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه بود. تمرین مقاومتی به صورت صعود همراه با وزنه از نردبان 1 متری انجام شد. تمرین ترکیبی نیز تلفیقی از تمرین مقاومتی و استقامتی بود. پس از این مدت، پروتکل کاهش فعالیت بدنی 4 هفته اجرا شد. در پایان، عضله نعلی استخراج و میزان سطوح بیان ژن های موردنظر با تکنیک ریل تایم- پی سی آر سنجیده شد.یافته ها یافته ها نشان داد میزان بیان ژن مورف-1 در گروه تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی و گروه تمرین مقاومتی/کاهش فعالیت بدنی نسبت به گروه کنترل/کاهش فعالیت بدنی به طور معنا داری کمتر است (P<0/05). از سوی دیگر، در مورد ژن آتروژین-1 ،تنها گروه تمرین ترکیبی/کاهش فعالیت بدنی نسب به گروه کنترل/کاهش فعالیت بدنی کاهش معنا داری دارد (P<0/05).نتیجه گیری به نظر می رسد موش هایی که در برنامه تمرینی آن ها تمرین مقاومتی بود، نسبت به گروهی که تنها تمرین استقامتی انجام دادند در برابر آتروفی ناشی از کاهش فعالیت بدنی مقاوم تر هستند.

    کلید واژگان: آتروفی عضلانی, تمرین ورزشی, مورف-1, آتروژین-1
    Mehdi Madahi, Reza Gharakhanlou *, Abdolreza Kazemi, Mohammad Ali Azarbayjani
    Background and Aims

    Understanding the involved mechanisms in muscle atrophy can help develop new treatment methods for atrophic conditions. Skeletal muscle atrophy via biochemical and transcriptional pathways can increase the expression of some muscle atrophy related genes. The present study aims to assess the effect of reduced physical activity by the spinal nerve ligation (SNL) after a period of resistance, endurance and combined exercises on the expression of MuRF-1 and Atrogin-1 genes in male rats.

    Methods

    In this experimental study, 30 male Wistar rats were randomly divided into four groups: Control+SNL, combined exercise+SNL, endurance exercise+SNL, and resistance training+SNL. The exercises were performed for six weeks. After this period, the protocol of reduced physical activity by the SNL was implemented for four weeks. At the end, soleus muscle was isolated and the expression levels of MuRF-1 and Atrogin-1 genes were measured by real-time polymerase chain reaction technique. To examine the gene expression differences between the groups, analysis of variance and Tukey’s post hoc test were used. The significant level was set at 0.05.

    Results

    The results showed that the expression of MuRF-1 gene in the combined exercise+SNL and resistance training+SNL groups was significantly lower than in the control group (P<0.05). The Atrogin-1 gene expression was significantly reduced only in the combined exercise+SNL group compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

    It seems that the rats with resistance training are more resistant to SNL-induced atrophy than the group with endurance exercise.

    Keywords: physical activity, Resistance Training, Endurance exercise, MuRF-1, Atrogin-1
  • طاهره دلیر*، رضا قراخانلو، مقصود پیری، حسن متین همایی
    زمینه و هدف

    فعالیت ورزشی با اثرات مفید بر سلامت مغز و عملکرد شناختی، اثرات مخرب برخی بیماری های عصبی همچون آلزایمر را کاهش می دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر چهار هفته تمرین هوازی بر عملکرد شناختی و بیان ژن هایSirt1، CREB و BDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار مبتلا به بیماری آلزایمر انجام گرفت.

    روش کار

    جامعه آماری شامل 18 سر موش نر ویستار از انستیتو پاستور بود. رت ها به طور تصادفی سه گروه (آلزایمر، گروه بیماری آلزایمر- تمرین و گروه کنترل- سالم) شدند. القای بیماری آلزایمر با تزریق Aβ42 به داخل هیپوکمپ صورت پذیرفت. هفت روز پس از جراحی، رت ها گروه تمرین هوازی را چهار هفته (پنج جلسه در هفته با سرعت 15-10 متر بر دقیقه) اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آن بافت هیپوکمپ رت ها استخراج گردید. اندازه گیری mRNA Sirt1، CREB و BDNF با استفاده از روش Real time-PCR صورت پذیرفت.

    یافته ها

    عملکرد یادگیری و حافظه فضایی در رت های گروه بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه کنترل- سالم کاهش یافت (0/001≥p). کاهش میزان بیان mRNA ژن های Sirt1، CREB و BDNF در بافت هیپوکمپ گروه بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه کنترل- سالم مشاهده شد (0/001 ≥p). رت های آلزایمری با تمرین هوازی تناوبی، بهبود عملکرد یادگیری و حافظه فضایی و افزایش بیان mRNA ژن های Sirt1، CREB و BDNF را در مقایسه با گروه بیماری آلزایمر دادند (001/0≥p).

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی تناوبی در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر می تواند یادگیری و حافظه فضایی را از طریق تنظیم مثبت مسیر پیام رسانی Sirt1/CREB/BDNF در بافت هیپوکمپ بهبود بخشد.

    کلید واژگان: آلزایمر, هیپوکمپ, قشر فوقانی مغز, بیان ژن های Sirt1, CREB و BDNF
    Tahereh Dalir*, Reza Gharakhanlou, Maghsoud Peeri, Hasan Matin Homaee
    Background & objectives

    Exercise, with beneficial effects on brain health and cognitive function reduces the destructive effects of some neurological diseases such as Alzheimerchr('39')s. The aim of this study was to evaluate the effect of four weeks of aerobic exercise on cognitive function and expression of Sirt1, CREB and BDNF genes in the hippocampus of male Wistar rats with Alzheimerchr('39')s disease.

    Methods

    The statistical population included 18 male Wistar rats from the Pasteur Institute. Rats were randomly divided into three groups including Alzheimerchr('39')s group, Alzheimerchr('39')s disease-exercise group and a healthy control group. Alzheimerchr('39')s disease group was induced by injecting Aβ42 into the hippocampus. Seven days after surgery, the rats performed the aerobic exercise for four weeks (five sessions per week at a speed of 10-15 m/min). They underwent behavioral tests 48 hours after the last training session. Twenty four hours later, rat hippocampal tissue was extracted. Sirt1, CREB and BDNF mRNAs were measured using Real time-PCR.

    Results

    Learning and spatial memory performance decreased in rats of Alzheimerchr('39')s disease group compared to a healthy control group (p˂0.001). Decreased mRNA expression of Sirt1, CREB and BDNF genes was observed in the hippocampal tissue of Alzheimerchr('39')s disease group compared with the healthy control group (p˂0.001). Alzheimerchr('39')s rats with intermittent aerobic exercise had improved learning function, spatial memory and increased mRNA expression levels of Sirt1, CREB and BDNF genes in comparison with Alzheimerchr('39')s disease group (p˂0.001).

    Conclusions

    Periodic aerobic exercise in rats with Alzheimerchr('39')s disease can improve spatial learning and memory by positively regulating the Sirt1/ CREB/ BDNF signaling pathway in hippocampal tissue.

    Keywords: Alzheimer, Expression of Sirt1, Expression of CREB, Expression of BDNF Gene, Upper Cerebral Cortex, The hippocampus
  • پیمان قاسمی، رضا قراخانلو*، مهدیه ملانوری شمسی، داور خدادادی
    زمینه و هدف

    بیماری آلزایمر شایعترین شکل زوال عقل است و آمیلوییدبتا نقشی در بیماری زایی آن ایفا میکنند. در سالهای اخیر ورزش منظم به عنوان یکی از سازوکارهای غیردارویی مهم برای مقابل با بیماری آلزایمر مطرح شده است. هدف از مطالعه بررسی تاثیر 4 هفته تمرین هوازی بر روی بیان ژن GDNF در رت های مبتلا به آلزایمر القا شده با Aβ1-42 بود.

    روش کار

    آزمودنی های پژوهش شامل 56 سر رت نر ویستار 8 هفته ای با میانگین وزن 20±190 گرم بودند که به طور تصادفی به چهارگروه تقسیم شدند: گروه ورزش، گروه آلزایمر+ ورزش، گروه آلزایمر و گروه کنترل. Aβ1-42 به درون هیپوکمپ تزریق شد و 7 روز بعد از جراحی و توسعه بیماری آلزایمر رت های هر گروه به طور تصادفی قربانی شدند و گروهی تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. برای اندازه گیری بیان ژن GDNFبا استفاده از روش کمی Real time-PCR استفاده شد.

    نتایج

    براساس مقایسه سطوح بیان ژن در چهار گروه مورد مطالعه، بیان ژن GDNF در بین گروه های تحقیق اختلاف معنی داری دارند بطوریکه ژن GDNF در گروه تمرین بیشترین و در گروه آمیلویید بتا کمترین سطح بیان را داشته است (p <0.001). یادگیری و حافظه فضایی در گروه ورزش به طور معنی داری بهتر از گروه آلزایمری بود (p <0.001).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرین هوازی می تواند نقش بسزایی در بهبود یادگیری و همچنین افزایش بیان ژن های عامل تغذیه ای عصب در هیپوکمپ آلزایمری خصوصا GDNF داشته باشد که نهایتا به بهتر شدن حافظه و یادگیری کمک می کند.

    کلید واژگان: آلزایمر, فعالیت ورزشی, GDNF
    Peyman Ghasemi, Reza Gharakhanlou *, Mahdieh Molanouri Shamsi, Davar Khodadadi

    Alzheimer's disease (AD) is the most common form of dementia and amyloid peptides playing a central role in its pathogenesis. Recently, regular exercise has been considered as one of the most important non-pharmacological mechanisms to contrast with AD. The aim of this study was to investigate the effect of 4 weeks exercise on mRNA of GDNF in rat’s hippocampus with AD induced by Aβ1-42 injection.

    Methods

    56 male rats with mean±SD weight of 195±20 g were randomly divided Into four groups: training group, Aβ-42 induction + training group, Aβ-42 induction group and control group. injection of Aβ1-42 into the hippocampus was performed. Seven days after surgery, rats of each groups were either sacrificed or subjected to behavioral testing, randomly. Real-Time PCR were used for investigation of mRNA GDNF.

    Results

    there is a significant difference between the groups. Gene expression level in training group was higher and in the Aβ-42 induction group was lower (p < 0.001). Moreover, spatial learning and memory were significantly better in the exercise + AD than AD group (p < 0.01).

    Conclusion

    It seems that 4 weeks of exercise could improve spatial memory and learning. Moreover, aerobic exercise could increase the level of neurotrophic factors gene expression specially GDNF in rat’s hippocampus.

    Keywords: Alzheimer's disease, Aerobic Exercise, GDNF
  • رضا قراخانلو *، مهدیه ملانوری شمسی، زهره مظاهری، میثم غلامعلی

    علل نوروژنیک یکی از مهم‌ترین علل آتروفی عضلانی وابسته به سن در پدیده سارکوپنیاست؛ باوجوداین، هنوز نقش بسیاری از عوامل موثر احتمالی همچون انواع تمرین‌های ورزشی، به‌ویژه تمرین تناوبی شدید بر فاکتورهای مسیر آبشارگونه آتروفی نوروژنیک کاملا مبهم است؛ بنابراین، هدف از انجام‌دادن این پژوهش تعیین تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر میزان بیان ژن پروتئین‌های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین عضله پلانتاریس رت‌های پیر نر نژاد ویستار بود. 28 سر رت نر نژاد ویستار به‌طور تصادفی به چهار گروه شامل بالغ تمرین، بالغ کنترل، پیر تمرین و پیر کنترل تقسیم‌بندی شدند. گروه‌های تمرین به‌مدت شش هفته و هر هفته پنج جلسه تمرین تناوبی شدید را اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، حیوانات قربانی شدند و عضله پلانتاریس استخراج شد. میزان بیان ژن پروتئین‌های HDAC4/5، Dch2 و مایوژنین با استفاده از روش Real Time PCR سنجیده شد. برای تعیین معنا داربودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معنا داری نیز  0.05≥p درنظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که متعاقب شش هفته تمرین HIT، در عضله پلانتاریس رت‌های پیر نر نژاد ویستار میزان بیان ژن‌های HDAC4، HDAC5 و مایوژنین به‌طور معناداری کاهش یا فت. میزان بیان ژن Dch2 نیز افزایش معناداری در مقایسه با  گروه کنترل بالغ داشت. براساس نتایج این پژوهش، به‌نظر می‌رسد احتمالا تمرین‌های تناوبی شدید می‌توانند تا حدود بسیار زیادی موجب سرکوب آتروفی نوروژنیک در دوران سالمندی شوند.

    کلید واژگان: پیری, آتروفی نوروژنیک, HDAC4, 5, Dch2, مایوژنین, تمرین تناوبی شدید
    Reza Gharakhanlou *, Mahdieh Molanouri Shamsi, Zohreh Mazaheri, Meysam Gholamali

    One the major reason of the age-related muscular atrophy, Sarcopenia, is neurogenic atrophy. Despite this issue, the effects of some pathway which have probability effect, such as: kind of training methods, especially high interval intensive training, on the main factors of the neurogenic cascades is not yet clear. Therefore, the aim of this study was to investigate the effects of high interval intensive training period on the expression of the HDAC4, HDAC5, Dch2 and Myogenin gens in the plantaris muscle of the aged male Wistar rats. 28 male Wistar rats randomly assigned in to four groups (N=7, adult control, N=7, adult training, N=7, aged control, N=7, aged training). The training group performed HIT 5 times per week for 6 weeks. 48 hours after the end of the last session of training with control group were anesthetized and sacrificed. Then the plantaris muscle was removed. Real time PCR method was used to determine the gene expression levels of HDAC4, HDAC5, Dch2 and Myogenin. For the statical analyses two-way ANOVA and Tukey were used. The statical significant assumed P≤0.05. The results of this study have been shown that HDAC4, HDAC5 and Myogenin significantly decreased. The amount of the Dch2 increased significantly compared to young control group. According to the results of this study, it seems high interval intensive training suppress the neurogenic atrophy   in the orders adult.

    Keywords: Aging, Neurogenic Atrophy, HDAC4, 5, Dch2, Myogenin, High Interval Intensive Training
  • Nahid Jalilian Hamed, Reza Gharakhanlou, Maghsoud Peeri
    Background

    Neuropathy is one of the complications of diabetes, probably due to the destruction of the extracellular matrix and the thickening of the peripheral nerve basement membrane. However, its mechanisms and the impact of exercise on these disorders has not fully understood. The purpose of the present study was to investigate the effect of aerobic exercise on collagen levels of type I and IV and collagen type I protein changes in the sciatic nerve of diabetic rats.

    Materials and Methods

     Eighteen 10-week-old Wistar male rats weighing 250 ± 20 g were randomly divided into three groups of healthy control (n=6), diabetic (n=6) and diabetic + aerobic exercise (n=6). For this purpose, after introduction and adaptation of rats to new environment, diabetes was induced by single dose injection of dissolved streptozotocin in sodium citrate buffer at pH=4.5 at 45 mg/kg intraperitoneal. After confirming neuropathic conditions (with behavioral tests), diabetic+exercise rats underwent moderate-intensity aerobic exercise on the treadmill for 8 week. At the beginning and at the end of the period, blood glucose of all rats was measured by glucometer and the mean of each group was measured separately. Changes in collagen type I and IV gene expression, and collagen type I protein levels in sciatic nerve of rats were evaluated by real-time PCR technique and immunohistochemistry, respectively.

    Results

     Diabetes increased collagen type I and IV gene expression and collagen type I protein levels in the sciatic nerve samples of rats. However, exercise reduced blood sugar levels and expression of collagen type I and IV genes (p=0.05) and collagen type I protein significantly reduced in sciatic nerve (p=0.001).

    Conclusion

     The results of the present study showed that aerobic exercise as a non-pharmacological strategy by negative regulating type I and IV collagen factors at the gene and protein level, was able to control and inhibit the effects of diabetes on extracellular matrix components in the sciatic nerve.

    Keywords: Diabetes, Collagen I, Collagen IV, Aerobic exercise
  • مهدی انگوتی، حمید رجبی*، رضا قراخانلو، محمدرضا دهخدا
    مقدمه

    دیابت باعث اختلال و آسیب بافت عصبی و در نهایت به مرگ سلول عصبی به ویژه در قسمت های مهمی همچون هیپوکمپ می شود. به نظر می رسد فعالیت ورزشی و مکمل های ضد التهابی بتوانند این شرایط را تعدیل کنند. هدف این پژوهش تعیین تاثیر تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان پروتئین های CNTF و  CNTFRدر هیپوکمپ رت های دیابتی بود.

    روش ها: 

    45 سر رت نژاد ویستار 250 تا 300 گرمی، به طور تصادفی به شش گروه شامل گروه های کنترل سالم، شم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین هوازی، دیابتی مکمل ال کارنیتین و دیابتی تمرین هوازی - مکمل ال کارنیتین تقسیم شدند. گروه های دیابتی با تزریق 55 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن STZ به صورت زیر صفاقی دیابتی شدند و گروه های مکمل نیز روزانه 100 میلی گرم ال کارنیتین به صورت خوراکی دریافت کردند. برنامه ی تمرین هوازی به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام شد و متغیرهای تحقیق 24 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرین به وسیله ی دستگاه الایزا و در بافت هیپوکمپ اندازه گیری شده و با یگدیگر مقایسه گردید.

    یافته ها:

     تحقیق حاضر تاثیر افزایشی تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان پروتئین  CNTFو CNTFR بافت هیپوکمپ را نشان داد (001/0=P) که اثر ترکیبی آنها بیشتر بود.

    نتیجه گیری: 

    با توجه تاثیر تمرین هوازی و مکمل ال کارنتیتن به تنهایی و در تعامل با هم روی بافت هیپوکمپ، استفاده از این روش می تواند به عنوان حفظ بافت عصبی در شرایط دیابت مورد توجه قرار بگیرد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, ال کارنیتین, CNTF, CNTFR, دیابت, هیپوکمپ
    Mahdi Angouti, Hamid Rajabi*, Reza Gharakhanlou, MohammadReza Dehkhoda
    Background

    Diabetes causes nerve tissue damage and ultimately death of nerve cells, especially in important areas such as the hippocampus. It seems that exercise training and anti-inflammatory supplements can moderate this condition. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of aerobic training exercise and L-carnitine consumption on the levels of hippocampus CNTF and CNTFR proteins in diabetic rat.

    Methods

    45 Wistar rats between 250 to 300 gr were randomly divided into six groups, including healthy control groups, sham, diabetic control, diabetes + aerobic exercise, diabetes + L-carnitine supplementation and diabetes + aerobic exercise + L-carnitine supplementation. L-carnitine supplements were divided. Diabetic groups underwent subcutaneous injection of 55 mg / kg STZ. supplementary groups received 100 mg of L-carnitine per day orally. The aerobic exercise program was performed for 6 weeks and 5 days a week. The research variables were measured 24 hours after the last training session by the ELISA technics in the hippocampal tissue. The statistical method of one-way analysis of variance and Toki post –hoc test were used to analyze the data.

    Results

    The present study showed an significant increase in CNTF and CNTFR protein levels of hippocampal tissue after aerobic exercise and L-carnitine consumption (P = 0.001), which greater effect found in combination manner.

    Conclusion

    Due to the effect of aerobic exercise and L-carnitine supplementation alone and in interaction with each other on hippocampal tissue, the use of this method can be considered as maintaining neural tissue in diabetes.

    Keywords: Aerobic Exercise, L-Carnitine, CNTF, CNTFR, Diabetes, Hypocampus
  • محسن علی نقی زاده، رضا قراخانلو*، مهدیه ملانوری شمسی

    هدف تحقیق: 

    توانایی انسان‌ها برای دستیابی به موفقیت در رشته‌های ورزشی با یکدیگر متفاوت است و بسیاری از این تفاوت‌ها با عوامل ژنتیکی در ارتباط است. یافتن ساختارهای ژنتیکی اثرگذار بر عملکرد ورزشی گام مهمی در توسعه روش‌های مربوط به استعدادیابی در ورزش است. جودوکاران برای موفقیت در این رشته ورزشی به مقادیر بالایی از قدرت و توان نیاز دارند. مطالعات گذشته نشان داده‌اند که پلی‌مورفیسم عامل رشد شبه انسولین 2 (IGF2) با شاخص توده بدنی، توده بدون چربی، قدرت پنجه دست و قدرت پا در ارتباط است. هدف از مطالعه پیش رو بررسی و ارزیابی ارتباط احتمالی بین پلی‌مورفیسم ApaI IGF2 و وضعیت جودوکاران نخبه ایرانی بود. آزمودنی‌های گروه ورزشکار را 40 جودوکار نخبه ایرانی که در مدال‌های آسیای و جهانی دارای مدال بودند تشکیل می‌دادند و آزمودنی‌های گروه کنترل متشکل از 120 مرد سالم غیر ورزشکار بود.

    روش‌شناسی:

    DNA ژنومیک از خون به روش غیر آنزیمی استخراج و ژنوتیپ گذاری به شیوه PCR-RFLP انجام گرفت. تفاوت‌ها در توزیع فراوانی این پلی‌مورفیسم به‌وسیله آزمون آماری کای مربع مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    تفاوت معناداری در توزیع ژنوتیپی و فراوانی آللی بین جودوکاران و گروه کنترل مشاهده نشد. بحث و نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پلی‌مورفیسم ApaI IGF2 احتمالا به علت تاثیرپذیری ورزش جودو از عوامل مختلف و عدم وابستگی کامل آن به یک عامل مانند قدرت یا استقامت ممکن است بر وضعیت جودوکاران نخبه ایرانی تاثیری نداشته باشد.

    کلید واژگان: ژن IGF2, پلی مورفیسم, جودو, عملکرد ورزشی, استعدادیابی
    mohsen alinaghizadeh, reza Gharakhanlou*, Mahdieh Molanouri shamsi

    Individuals ability are different for achieving to success in sports disciplines and most of this differences are related to genetic factors. Finding genetic structures that effect on athletic performance is an important step in developing methods related to talent identification. Judo athletes for being successes in this discipline need to high levels of strength and power. The previous investigations revealed the insulin-like growth factor (IGF2) is associated with body mass index, fat-free mass, hand grip strength and leg strength.

    Aim

    The aim of the present study was to evaluate the possible association between ApaI IGF2 and judo status. The athlete group includes 40 elite judo athletes who had medals in Asian and World championship and control group comprised of 120 health non-athletes men.

    methods

    DNA was extracted from the peripheral blood using a non-enzymatic method and Genotyping was conducted by PCR method for identifying the IGF2 ApaI polymorphism. The distribution frequency of this polymorphism was determined by chi-square analysis.

    Result

    There were no significant differences in genotype and allele frequency of the judo athletes compared with control.

    Conclusion

    The result of the present study revealed IGF2 ApaI polymorphism due to the influence of judo discipline from different factors and no relying completely on a single factor (such as strength or endurance) may have no effect in judo status in elite Iranian judo athletes.

    Keywords: IGF2 gene, polymorphism, judo, sports performance, talent identification
  • محمدرضا فضلی، رضا قراخانلو*، محمدرضا شریعت زاده جنیدی

    ورزش کاراته با توجه به شدت و نوع فعالیت آن از جمله فعالیت های شدید و پر برخورد در نظر گرفته می شود. در این نوع فعالیت ها آسیب های متعددی به بدن وارد شده و باعث برهم زدن ظرفیت آنتی اکسیدانی بدن می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی پاسخ نشانگرهای آسیب عضلانی، استرس اکسایشی و آنزیم های آنتی اکسیدانی پلاسمایی در کاراته کاران نخبه به  فعالیت شبیه سازی شده کاراته و مکمل دهی گیاه فرنجیمشک بود. 24 نفر کاراته کار نخبه واجد شرایط به طور تصادفی در دو گروه فعالیت-دارونما (12=n) و فعالیت فرنجیمشک (12=n) تقسیم شدند. فعالیت در نظر گرفته شده بر اساس مسابقات جهانی و اروپایی کاراته بود. گروه های پژوهش در ابتدا در حال استراحت و نشسته خون داده و سپس فعالیت مورد نظر را انجام دادند. خون گیری دوم بلافاصله بعد از فعالیت انجام شد. بلافاصله بعد از خونگیری دوم به آزمودنی های گروه های نامبرده شده به ترتیب 500 میلی گرم کپسول دارونما و فرنجیمشک داده شد. خونگیری سوم یک ساعت و خونگیری چهارم دو ساعت بعد از خوردن کپسول مکمل ها انجام داده شد. سپس از خون ها پلاسما جدا شده و شاخص های CK، LDH، MDA، GPx، TAC و  SOD اندازه گیری شد. بلافاصله بعد از فعالیت شبیه سازی شده کاراته شاخص های آسیب عضلانی و استرس اکسایشی افزایش معنی داری داشت (001/0p < /em> <) و در دوره ریکاوری کاهش خواهند داشت که در گروه ه مصرف کننده مکمل بیشتر بود (05/0p < /em> <). همچنین شاخص های آنتی اکسیدانی بعد از فعالیت افزایش معنی دار پیدا کرد و در گروه های مصرف کننده مکمل این افزایش در دوره ریکاوری همچنان در سطح بالاتری بود (05/0p < /em> <). نتایج نشان داد که مکمل دهی فرنجیمشک در دوره ریکاوری فعالیت تمرینات شبیه ساز کاراته سبب افزایش شاخص های آنتی اکسیدانی و کاهش شاخص های آسیب عضلانی و اکسایشی شد. بنابراین این گیاه می تواند به عنوان یک مکمل به منظور کاهش آسیب، استرس و خستگی برای کاراته کاران پیشنهاد شوند.

    کلید واژگان: فرنجیمشک, کاراته, شاخص های آنتی اکسیدانی, استرس اکسایشی, آسیب عضلانی منتخب, کاراته کاران نخبه
    MohammadReza Fazli, Reza Gharakhanlou *, Mohammad Shariatzadeh Joneydi

    Karate is considered as one of the most intense and challenging exercise due to its intensity and types of activities. In these activities, the body is inflicted by the number of injuries and its antioxidant capacity is disturbed. Therefore, the present study was aimed at assessing the responses of muscle damage markers, oxidative stress and plasma antioxidant enzymes to the simulated karate activities and supplementation of skullcap plant in the elite karate athletes. Twenty-four eligible elite karate athletes were randomly assigned to two groups, consisting of placebo-activity group (n=12) and skullcap-activity group (n=12). The considered activities were based on the World and European Karate Championships programs. First, blood samples were taken from research groups at the rest and then desired activities were performed by athletes. Next, the second blood sampling was taken, immediately after the activity and after that, the subjects in placebo and skullcap groups received 500 mg of placebo and skullcap capsules, respectively. The third blood samples were taken one hour after that and the fourth blood sampling was two hours after taking the supplement. Finally, plasma was removed from the blood and CK, LDH, MDA, GPx, TAC, and SOD indicators were measured.Results showed that the indicators of muscle damage and oxidative stress significantly increased (p < /em> < 0.001) immediately after simulated karate activates and decreased during the recovery period as well, while these changes were higher in supplement group (p < /em> < 0.05). Furthermore, antioxidant indicators have significantly increased after the activities, and this increase was at a higher level (p < /em> < 0.05) throughout the recovery period in the supplement group. The results of the present study showed that skullcap supplementation increased antioxidant indicators in the recovery period and decreased muscle and oxidative damage factors. Therefore, this plant can be recommended as a supplement to reduce damages, stress, and fatigue for karate athletes.

    Keywords: Skullcap, Karate, Antioxidant Indicators, Oxidative stress, Selected Muscle Damage, Elite Karate Athletes
  • Mohammad Fath*, Reza Gharakhanlou, Razieh Rezaei
    Objective

    MicroRNAs (miRNAs) play a key role in the development of the heart. Recent studies have shown that miR1 and miR-133 are key regulators of cardiac hypertrophy. Therefore, we aimed to evaluate the effect of an endurance training (ET) program on the expressions of these miRNAs and their transcriptional network.

    Materials and Methods

    In this experimental study, cardiac hypertrophy was induced by 14 weeks of ET for 1 hour per day, 6 days per week at 75% VO2 max). The rats (221 ± 23 g) in the experimental (n=7) and control (n=7) groups were anesthetized to evaluate heart morphology changes by echocardiography. Next, we evaluated expressions of miR-1 and miR-133, and heart and neural crest derivatives express 2 (Hand2), Mef2c, histone deacetylase 4 (Hdac4) and serum response factor (Srf) gene expressions by real-time polymerase chain reaction (PCR). Finally, the collected data were evaluated by the independent t test to determine differences between the groups

    Results

    The echocardiography result confirmed physiological hypertrophy in the experimental group that underwent ET as shown by the increased left ventricular weight/body surface area (LVW/BSA) (P=0.004), LVW/body weight (BW) (P=0.011), left ventricular diameter end-diastolic (LVDd) (P=0.003), and improvements in heart functional indexes such as fractional shortness (FS) (P=0.036) and stroke volume (SV) (P=0.002). There were significant increases in the expressions of miR-1 (P=0.001) and miR-133 (P=0.004). The expressions of Srf, Hdac4, and Hand2 genes significantly increased (P<0.001) in the experimental group Compared with the control group. The expression of Mef2c did not significantly change.

    Conclusion

    The expressions of miR-1 and miR-133 and their target genes appeared to be involved in physiological hypertrophy induced by ET in these rats.

    Keywords: Endurance Training, Hand2, Mef2c, miR-1, miR-133
  • رضا قراخانلو*، محمدحسین قربانی، مهدی بیاتی، امیر شمس
    هدف از پژوهش حاضر، تدوین برنامه راهبردی پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور بوده است. این پژوهش، از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی-کمی) است و به شکل میدانی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را از یک سو تمامی دانشگاه های دولتی سراسر کشور و از سویی دیگر، تمامی خبرگان حوزه ورزش دانشجویی و پایش سلامت و تندرستی دانشجویان تشکیل داده است. جهت گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از نخبگان بهره گرفته شد و در بخش کمی، نمونه شامل 39 نفر از نخبگان و ناظران مراکز تندرستی و مشاوره ورزشی دانشگاه ها بوده است. بر طبق یافته ها، ماموریت نظام پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور شامل «سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای پایش سلامت دانشجویان، ارایه مشاوره ورزشی و برنامه های تمرینی و اصلاحی در جهت توسعه تندرستی، سلامت جسمانی و ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان کشور و توسعه دانش و حساسیت آنها نسبت به حفظ و ارتقای تندرستی» و چشم انداز را «دانشجوی ایرانی: تندرست و شاداب» در نظر گرفته شد و ارزش های محوری شامل «تندرستی، نشاط و شادابی، فعالیت بدنی، تناسب اندام، اشتغال و خودکفایی در نظر گرفته شد. علاوه بر این، تعداد 20 نقطه ضعف، 11 قوت، 12 تهدید و 15 فرصت شناسایی گردید. برنامه مستخرج از این پژوهش، میتواند به عنوان یک طرح کلی و چارچوب راهنما در راستای پایش و توسعه تندرستی و آمادگی جسمانی دانشجویان کشور مورد اجرا قرار گیرد.
    کلید واژگان: برنامه راهبردی, دانشجو, تندرستی, فعالیت بدنی, پایش
    Reza Gharakhanlou *, Mohammadhossein Ghorbani, Mehdi Bayati, Amir Shams
    The purpose of this study was to develop a strategic plan for monitoring the well-being and physical activity of Iranian students. This research is a mixed (qualitative-quantitative) research and has been conducted in the field. The statistical population of the study consisted of all governmental universities throughout the country and all other experts in the field of student sport and student well-being monitoring. In the quantitative section, the sample consisted of 39 elites and supervisors of university well-being and sport counseling centers. According to the findings, the mission of the student well-being and Physical Activity system is "policy making, planning and implementation of student health monitoring, providing sports counseling and training and improvement programs for well-being development." 'Physical health and quality of life of the country's students and the development of their knowledge and sensitivity to maintaining and promoting well-being' and the vision considered as 'Iranian student: healthy and vitality' and core values including well-being, vitality' Physical activity, fitness, employment and self-sufficiency were considered. In addition, 20 weaknesses, 11 strengths, 12 threats and 15 opportunities were identified. Six major objectives were formulated and five strategies and 21 operational plans were designed to achieve these goals. The program derived from this research can be implemented as an outline and guide framework for the development of the well-being and fitness of Iranian students.
    Keywords: Strategic Plan, Student, well-being, Physical Activity, Monitoring
  • Alireza Shahsavar*, Hamid Rajabi, Reza Gharakhanlou, Mohammad Reza Dehkhoda
    Objective

    L-carnitine is associated with an increase in antioxidant enzymes activities and reduction in oxidative damage. The aim of this study was to evaluate the effect of aerobic training and L-carnitine cconsumption on hippocampal oxidative stress and neurogenesis factors in diabetic rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 45 male wistar rats were divided into six groups including sham (5 rats), healthy control (8 rats), diabetic control (8 rats), diabetic receiving L-carnitine (8 rats), diabetic receiving aerobic exercise (8 rats), diabetic receiving L-carnitine and aerobic exercise (8 rats). Rats with serum glucose level higher than 300 mg/dL were considered diabetic. L-carnitine supplemented dose was 100 mg per day. The aerobic exercise protocol including five sessions per week started at a speed of 10 for 20 min at a zero-degree grade in the first week and gradually reached a speed of 20 for 40 min at a grade of 5 in the sixth week. The Hippocampal tissues of the dependent variables (BDNF, MDA and GPX) were measured by ELISA 24 hours after the last session of the exercise program. One-way ANOVA and Tukey's post hoc test at P-value< 0.05 were used to analyze the data.

    Results

    The results of the study revealed that aerobic exercise and L-carnitine consumption have a significant effect on BDNF (P-value= 001), MDA (P-value= 001) and GPX (P-value= 001) of the diabetic rats.

    Conclusion

    According to the results, it is suggested that diabetic patients use aerobic exercise and supplementation with carnitine with caution and physician advice.

    Keywords: Aerobic exercise, L-carnitine, Diabetes, BDNF, MDA, GPX
  • Nahid Jalilian Hamed*, Reza Gharakhanlou, Maghsoud Peeri

    Diabetic neuropathy can cause disorders in axon transmission, changes in the extracellular matrix, and peripheral nerve damages. However, its mechanism, along with the beneficial effects of exercise on these disorders is not entirely clear. The aim of the current study was to assess changes in fibronectin mRNA gene expression level of the sciatic nerve in rats with streptozotocin-induced diabetes after endurance training. Eighteen male Wistar rats (10 weeks old with 250±20 gr weight) were randomly assigned to three groups, including healthy, induced diabetes and induced diabetes plus endurance training. Induction of diabetes was conducted using an intraperitoneal injection of a single dose of streptozotocin (STZ). Neuropathy was confirmed using the behavioral tests. Rats in induced diabetes plus training group had 8 weeks of moderate and increasing intensity endurance training on the treadmill. The Fibronectin mRNA gene expression level of the sciatic nerve was assessed using Real-time-PCR. Changes in fibronectin protein and myelin thickness were measured by immunohistochemistry and luxol fast blue staining. The mean and standard deviation was used to report descriptive data. Data were entered into SPSS 22. Fibronectin mRNA gene expression level (1.90) of sciatic nerve fibronectin protein and myelin thickness reduced significantly due to diabetes (P<0.05). Eight weeks of endurance training increased fibronectin gene expression of sciatic nerve fibronectin protein and prevented further destruction of myelin, which was statistically significant. The results showed that diabetes leads to changes in the extracellular matrix and the reduction of the sciatic nerve myelin thickness. Endurance training as a non-drug strategy is effective in preventing these damages.

    Keywords: Endurance training, Fibronectin, Diabetic neuropathy
  • مهدی انگوتی، حمید رجبی*، رضا قراخانلو، محمدرضا دهخدا
    زمینه و هدف

    دیابت و آسیب به بافت های مختلف از جمله بافت عصبی یکی از مشکلات جوامع مختلف می باشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر آنزیم های میتوکندریایی Malonyl-CoA و CPT2  در هیپوکامپ رت های دیابتی بود.

    روش کار

    برای انجام تحقیق تجربی حاضر 45 سر رت نژاد ویستار 250 تا 300 گرمی، از مرکز انستیوتو پاستور تهران تهیه و به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند. گروه های دیابتی با تزریق 55 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن STZ به صورت زیر صفاقی دیابتی شدند. گروه های  مکمل نیز رت ها روزانه 100 میلی گرم ال کارنیتین به صورت خوراکی دریافت کردند. برنامه تمرین هوازی به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام شد که هفته اول با سرعت 10 متر بر دقیقه به مدت 20 دقیقه و شیب صفر درجه شروع و در انتهای هفته ششم به سرعت 20 متر بر دقیقه، مدت 40 دقیقه و شیب 5 درجه رسید. متغیرهای تحقیق 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به وسیله دستگاه الایزا و در بافت هیپوکمپ اندازه گیری شدند. از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها: 

    در تحقیق حاضر تاثیر افزایشی تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان CPT2 میتوکندری بافت هیپوکمپ مشاهده شد (008/0=p). با این حال تفاوت معنی داری در میزان Malonyl-CoA میتوکندری بافت هیپوکمپ رت های دیابتی در نتیجه تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین مشاهده نشد (272/0=p).  

    نتیجه گیری:

    با توجه تاثیر تمرین هوازی و مکمل ال کارنتیتن به تنهایی و در تعامل با هم، استفاده از آن ها با مشورت پزشک به افراد دیابتی توصیه می شود.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, ال کارنتین, Malonyl-CoA, CPT2, دیابت, هیپوکامپ
    Mahdi Angouti, Hamid Rajabi*, Reza Gharakhanlou, Mohammadreza Dehkhoda
    Background

    Diabetes is known as one of the diseases that has imposed many health, social and economic problems on human societies and has spread widely in recent decades (1). Glucose metabolism and related disorders for the central nervous system (CNS) and astrocytes, which are the most important glial cells of the central nervous system; It is important. Therefore, disorders of the hypothalamus, cerebral cortex and hippocampus, vascular disorders of the brain, etc. are among the complications of diabetes on the central nervous system (3). Among the brain regions, the hippocampus is one of the most sensitive areas that is vulnerable to harmful factors such as ischemia, stress and especially diabetes, during which it undergoes neurophysiological, structural and molecular changes such as decreased neurogenesis 3 and atrophy. Hippocampus (4), which leads to one of the significant changes caused by diabetes, namely neuronal death in the hippocampus (5).Due to the fact that insulin resistance and type 2 diabetes are characterized by hyperglycemia, hyperinsulinemia, increased plasma FFA levels, decreased fat oxidation ability and fat accumulation in body cells (6). And this increase in fat content has a high relationship with insulin resistance and the main cause of this accumulation of fat is mitochondrial dysfunction (7). Two mitochondrial enzymes that are important in the fat metabolism of cells in the body are Malonyl-CoA and CPT2. Malonyl-CoA, a coenzyme derived from malonic acid, plays an essential role in the transport of fatty acids into the mitochondria and in their synthesis. Are fatty acids (8). Accordingly, some evidence suggests that reducing the amount of malonyl coenzyme A reduces insulin resistance (10).In this regard, carnitine palmitol transferase 2 is a mitochondrial protein that is attached to the inner part of the mitochondrial membrane and plays a key role in the transport of fatty acids into the cell for beta oxidation (11). The regulation of CPT-2 activity by Malonyl-CoA or other metabolic mediators is not directly or indirectly known (12). One of the supplements that has been shown to facilitate beta oxidation of long chain fatty acids and participate in the metabolism of branched-chain amino acids and fix cell membranes is L-carnitine (14). Due to the fact that L-carnitine is able to transport the acetate group from the mitochondria to the cytoplasm, thereby reducing the ratio of acetyl coenzyme A to coenzyme A in the mitochondria, thereby increasing the activity of the enzyme pyruvate dihydrogenase and thus glucose catabolism. Give (15). Therefore, taking this supplement may be able to improve mitochondrial disorders caused by diabetes in various tissues, including nerve tissue.On the other hand, in addition to nutrition and various supplements, physical activity and exercise have been proposed as a way to control diabetes disorders (16). In confirmation of this, exercise activity in diabetic rats by reducing blood sugar levels, causes cell proliferation and increases the synaptic plasticity of neurons in the hippocampus of the brain (17). In fact, exercise creates endogenous neuroprotection by reducing endogenous neurons and protecting them against diabetic neuropathy, and ultimately reducing diabetic cognitive and motor disorders (18), thus increasing activity. Regular exercise can improve the malleability of the brain (19), the antioxidant system (20), and the upregulation of neurotrophins (21).Considering the above and considering the negative effects of diabetes on various body systems on the one hand and irreparable damage to society, researchers are always looking to discover the best way to prevent and treat this dangerous complication. Various studies have been performed on the effect of increased plasma L-carnitine on FFA intake or exercise endurance capacity following oral administration or intravenous injection; In this regard, some findings suggest that L-carnitine supplementation increases fat oxidation (25) decreases carbohydrate oxidation (26) improves exercise (27) and reduces recovery time following exercise (28) Leads. Given the above and differences in research results on the effect of aerobic exercise and L-carnitine on mitochondrial disorders on the one hand and the lack of research on the subject of research on the hippocampus on the other hand and discovering a way to minimize the negative effects of diabetes Specifically, the increase in cellular fat content in the hippocampus, the researcher seeks to answer the question of whether increased aerobic activity and consumption of L-carnitine have an effect on mitochondrial factors in the hippocampus of diabetic rats or not?

    Methods

    This research is of developmental type and its method is experimental. In which the ethical principles of working with laboratory animals, such as the availability of water and food, and proper storage conditions, and how to kill mice were observed.The statistical population of the present study consisted of male Wistar rats in the weight range of 250 to 300 g and 6 to 8 weeks of age that were bred at the Razi Serum Laboratory Animal Breeding Center. From the statistical population, 45 rats were randomly selected as a statistical sample and randomly divided into 6 groups. Groups include 1) sham injection group (5 rats), 2) healthy control (8 rats), 3) diabetic control group (8 rats), 4) diabetic group receiving L-carnitine (8 rats), 5) The diabetic group was aerobic exercise (8 rats) 6) The diabetic group was aerobic exercise and received L-carnitine (8 rats). In the diabetic group, animals became diabetic by injecting streptozotocin (STZ) at 55 mg / kg body weight. 48 hours after STZ injection, hyperglycemia was confirmed by glucose oxidase assay with biosystem kit. Thus, rats with serum glucose above 300 mg / dL were considered diabetic. In the diabetic and exercise groups, the animals ran on a treadmill for six weeks after induction of diabetes. Rats receiving L-carnitine received 100 mg of L-carnitine (29, 30) orally daily for 6 weeks. Aerobic exercise groups also performed a training program including aerobic exercise on a treadmill, 5 days a week, from 9 am to 11 am, for 6 weeks (31).

    Results

    In the present study, the effect of aerobic exercise and consumption of L-carnitine on the mitochondrial CPT2 content of hippocampal tissue was observed (p= 0.008). However, there was no significant difference in the number of Malonyl-CoA mitochondria in the hippocampal tissue of diabetic rats as a result of aerobic exercise and L-carnitine administration (p= 0.227). The effect of aerobic exercise and alcarnitine consumption on Malonyl-CoA and CPT2 enzymes in the hippocampal tissue of diabetic rats was investigated. Based on the results of Tukey post hoc test, it was shown that diabetes is associated with a significant increase in Malonyl-CoA mitochondria of hippocampal tissue. Consistent with a study by Badiopada et al. (2006) that increased Malonyl-CoA levels and decreased fatty acid oxidation showed key abnormalities in insulin resistance in type 2 diabetic specimens (32).In general, exercise can stimulate lipid oxidation and inhibit lipid synthesis in the liver, a process that is mediated by activation of the AMPK pathway (33). However, as the results of the present study show, the response of Malonyl-CoA to exercise is different in hippocampal tissue, so it is possible that Malonyl-CoA levels in different tissues respond differently to exercise. The lack of significant change in Malonyl-CoA levels in the hippocampal tissue of diabetic specimens and the aerobic exercise program with L-carnitine can be attributed to changes in tissue insulin sensitivity and tissue oxidation. In the present study, the interaction between aerobic exercise and L-carnitine consumption had no effect on Malonyl-CoA hippocampus in rats. Although there are several mechanisms involved in supporting the effects of exercise on diabetes, the type of exercise and the dose of L-carnitine supplementation can also affect the results. Therefore, further studies are needed to discover the mechanism of Malonyl-CoA changes in the hippocampus, especially in diabetic specimens following L-carnitine exercise and consumption.The present study showed that diabetes was associated with a significant decrease in hippocampal tissue CPT2 index and the results showed that aerobic exercise and L-carnitine consumption had no effect on rat hippocampal CPT2. But the interaction of aerobic exercise and supplementation significantly increased CPT2 in the rat hippocampus. The palmitoyl carnitine transferase (CPT) system contains two enzymes, CPT I and CPT II, and are involved in the transport of long-chain fatty acids into the mitochondrial compartment. The enzymes are CPT I in the outer membrane and CPT II in the inner membrane of the mitochondria (11). The results of Aminizadeh et al. (2017) on the regulation of cellular energy homeostasis in the skeletal muscle of male rats after four weeks of endurance training showed that the expression of carnitine palmityl transferase 1 beta gene in the endurance training group was significantly higher than the control group (34). However, the exact mechanisms of the effect of exercise on CPT II regulation in hippocampal tissue are not well understood. Also, the physiological significance of the natural inhibition of CPT II by malonyl coa has not been determined. However, due to the high sensitivity of CPT II to Malonyl-CoA, it can be stated that changes in CPT II level are dependent on the level of Malonyl-CoA (35).

    Conclusion

    Due to the effect of aerobic exercise and L-carnitine supplement alone and in interaction, using them in consultation with a physician is recommended for diabetics.

    Keywords: Aerobic Training, L-Carnitine, Diabet, Mitochondrial Enzymes, Hippocampus
  • شمس الدین رضایی*، رضا قرا خانلو، رضا سلیمانی مقدم

    امروزه ورزش قهرمانی و حرفه ای در جهان، بخش عمده ای از صنعت ورزش می باشد که به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تاثیرات زیادی بر توسعه کشورها گذاشته است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی پارادایمی توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای ایران است. این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داد ه ها، مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه های عمیق و باز با 19 نفر از نخبگان آگاه از موضوع مورد بحث است. روایی این پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت و تایید گردید. پایایی نیز با استفاده از روش توافق درون موضوعی نتایج 82 درصد به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه های عمیق، عوامل تعهد اجرایی مدیران، اصلاح ساختار دولت محور، تجاری سازی، خصوصی سازی، ارتقای زیرساخت و توسعه فضاهای ورزشی استاندارد، طراحی نظام استعدادیابی، بسترسازی حرفه ای، عوامل اقتصادی، تکنولوژیکی، فرهنگی و سیاسی(حاکمیت، دولت و مجلس) و استقرار مدل توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای به عنوان نه مولفه موثر در توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای ایران شناسایی و استخراج گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که تشکیل کمیته چانه زنی با دولت، مجلس و سازمان صداوسیما برای اخذ حق پخش تلویزیونی به عنوان مهمترین مولفه درآمدزایی ورزش قهرمانی و حرفه ای، ضرورتی انکارناپذیر است. همچنین به نظر می رسد که مدیریت ورزش قهرمانی و حرفه ای در ایران بسیار پیچیده است و نیازمند الگویی جامع است که همه عوامل از جمله عوامل اقتصادی و سیاسی (عامل کلان)، ارتقای زیرساخت ها و نظام استعدادیابی (عامل میانی) و تعهد اجرایی (عامل فردی) را مدنظر قرار دهد.

    کلید واژگان: ورزش قهرمانی و حرفه ای, تجاری سازی و استعدادیابی
    Shamseddin Rezaei*, Reza Gharakhan Lou, Reza Soleimani Moghadam

    Today, the sport of athletics and professional in the world is a major part of the sports industry. It is of a great impact on the development of countries economically, socially and culturally. Therefore, this research was conducted to designe the paradigmatic pattern of Iran's Athletics and Professional Sport Development. This study has a qualitative approach and we used the grounded theory as a research method. For gathering data, we studied high level documents and we interviewed with 19 experts who were aware of this subject. The validity of this research was examined and approved by the interviewers and then expert professors. The reliability of it is %82 which was obtained by using the methodology of the auditing result process. For data analysis, we used the continuous comparison method in three stages: open, axial and selective coding. Based on the results of the study of high handwritten document and in depth interviews, executive commitment factors, reform of government-oriented structural, commercialization, privatization, Professional foundation factors, Economic, technological, cultural and political factors, infrastructure upgrading and development of standard sport spaces, designing talent system and the establishment of a model for the development of athletics and professional sport were identified as nine effective components and extracted in the development of Iranian athletics and professional sport. The results of this study showed that it is undeniable necessity that the formation of a bargaining committee with the government, the parliament and the IRIB Organization as the most important component of the income generation of athletics and professional sports. It also seems that the management of the athletics and professional sport in Iran is very complex. It requires a comprehensive model that all factors such as economic and political factors (macro factor), infrastructure upgrading and the talent system (middle factor) and executive commitment (individual factor).

    Keywords: Athletics, Professional Sport, Commercialization, Talent Detection
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رضا قراخانلو
    دکتر رضا قراخانلو
    استاد تمام علوم ورزشی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال