ruhollah rezaei
-
نشریه آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده، سال هفتم شماره 1 (پیاپی 13، بهار و تابستان 1400)، صص 195 -220
افزایش توانایی والدین در مهارت حل مسیله در زمینه تعامل کارآمد بابا کودکان پرخاشگر سبب کاهش سطح پرخاشگری کودکان آن ها می شود. پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تاثیر مداخله آموزش مهارت حل مسیله در پرخاشگری رابطه ای مادران دارای فرزند پسر پرخاشگر انجام شد. روش پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح پژوهشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره ی پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل مادران کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1400 -1399 شهر کرمانشاه بود (90 هزار نفر). پس از غربالگری و تکمیل پرسشنامه توسط دانش آموزان با همکاری مادران و مربیان، از میان مادرانی که فرزندان آن ها ازنظر پرخاشگری یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند، تعداد 60 نفر به روش تصادفی انتخاب و در دو گروه 30 نفر آزمایش و 30 نفر کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری رابطه ای و آشکار استفاده شد (Shahim,2007). مادران گروه آزمایش به مدت 5 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه هم تا پایان جلسات بدون مداخله بود، جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از تاثیرگذاری مداخله بر مولفه های پرخاشگری رابطه ای در پس آزمون (30/16 =F و 01/0< p) و پیگیری (24/11 =F و 01/0< p) و پرخاشگری کلامی-واکنشی در پس آزمون (25/19= F و 01/< p) و پیگیری (95/9= F و 01/0< p) بود؛ اما در مولفه پرخاشگری جسمانی تاثیرگذاری مشهود نبود؛ پس آزمون (20/1= F و 05/0 >p) و پیگیری (75/1= F و 05/0 >p). با توجه به یافته های پژوهش می توان آموزش مهارت حل مسیله را به عنوان یک مداخله روان شناختی جهت کنترل و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان به کاربرد.
کلید واژگان: آموزش مهارت حل مسئله, پرخاشگری, فرزندان پسر, مادرانBackgroundIncreasing the ability of parents in problem-solving skills in the field of effective interaction with aggressive children will reduce the level of aggression in their children.
ObjectiveThe present study was conducted to reveal the effect of problem-solving skill training intervention on the relational aggression of mothers with aggressive sons.
MethodThe method of the present study was experimental with a pre-test-post-test design with a control group and a one-month follow-up test. The statistical population included all mothers of male students of the public primary schools in the city of Kermanshah in 2020-2021. After screening and completing the questionnaire the students with the cooperation of mothers and teachers, among the mothers whose children were one standard deviation above the limit in terms of aggression, 60 people were randomly selected and divided into two groups, 30 experimental and 30 under control. A relational questionnaire was used for data collection (Shahim, 2007). The mothers of the experimental group were trained for 5 sessions of 60 minutes, and the control group was without intervention until the end of the sessions. was used to analyze the statistical data. Analysis of covariance (ANCOVA) by SPSS was used to analyze the statistical data.
FindingsThe results of the research indicate the effect of the intervention on relational aggression components in the post-test (F=16.30 and p<0.01) and follow-up (F=11.24 and (p <01) and verbal-reactive aggression in the post-test (F = 19.25, p < 01) and follow-up (F = 9.95, p < 0.01). However, there was no impact on the physical aggression component; Post-test (F=1.20 and p>0.05) and follow-up (F=1.75 and p>0.05).
ConclusionAccording to the findings of this research, problem-solving skill training can be used as a psychological intervention to control and reduce aggressive behavior in children.
Keywords: aggression, boys, mothers, problem-solving skills -
نشریه آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده، سال پنجم شماره 2 (پیاپی 10، پاییز و زمستان 1398)، صص 141 -160
تعهد زناشویی زوجین در پایداری نظام و بنیان خانواده نقش بسیار اساسی دارد و از ارکان اصلی آن به شمار می آید، لذا بررسی مولفه های تاثیرگذار و تقویت کننده آن از اهمیت بالایی برخوردار است، طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی که با هدف بررسی نقش واسطه ی الگوهای تعاملی زوجین در ارتباط بین سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، زوجین شهر کرمانشاه در سال 1398 بود که تعداد 190 زوج از آن ها که در 5 منطقه شهری (6،5،3،1 و 7) بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز،1997)، مقیاس عشق (استرنبرگ، 1986) و پرسشنامه الگوهای تعاملی زوجین (کریستنسن و سالاوی، 1984) بود. داده ها به شیوه رگرسیون چندگانه و آزمون بارون و کنی (1986) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری (r = 0/43 و p < 0/01) بین سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی وجود دارد. علاوه بر این تنها بین خرده مقیاس الگوی سازنده متقابل از میان الگوهای تعاملی زوجین با تعهد زناشویی (r = 0/19 و p< 0/01) و سبک های عشق ورزی (r = 0/12 و p < 0/01) رابطه مثبت و معنادار بود. همچنین نقش واسطه ای الگوی تعاملی سازنده متقابل در رابطه بین سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی مورد تایید قرار گرفت. لذا با استفاده از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های عشق ورزی با افزایش استفاده از الگوی تعاملی سازنده موجب تقویت و افزایش تعهد در روابط زناشویی می گردد که نتیجه آن برخورداری زوجین از خانواده ای پویا و پایدار است.
کلید واژگان: تعهد زناشویی, سبک های عشق ورزی, الگوهای تعاملی زوجینThe marital commitment of couples has a very essential role in the stability of the system and the foundation of the family and is one of its basic elements, so the study of its influential and reinforcing components has high importance, The research design was descriptive correlational to investigate the mediating role of coupleschr('39') communication patterns in the relationship between love styles and marital commitment. The statistical population of the study included couples in Kermanshah in 1398 that 190 couples of them who were in 5 urban areas (1, 3, 5, 6 &7) were selected by multi-stage cluster sampling. Research tools used in this study included the Marital Commitment Questionnaire (Adams and Jones, 1997), the Triangular Love Scale (Sternberg, 1986), and the Couples Communication Patterns Questionnaire (Christensen and Salawi, 1984). Data were analyzed by multiple regression and Baron and Kenny test (1986). The results of data analysis showed that there is a positive and significant relationship(r=0.43& p <0.01) between lovemaking styles and marital commitment. Also, only a positive relationship between the subscales of the reciprocal constructive pattern among the couplechr('39')s interactive patterns with marital commitment (r= 0.19 and p<0.01) and lovemaking styles (r = 0.12 and p <0.01). It was meaningful. The mediating role of the constructive interaction model in the relationship between lovemaking styles and marital commitment was also confirmed. Therefore, by using the findings of the present study, it can be concluded that love styles by increasing the use of constructive communication model reinforcement and increases commitment in marital relationships, which results having a dynamic and stable family.
Keywords: marital commitment, love styles, couples' communication patterns
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.