به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

sadegh yoosefee

  • فرانک نجاری، صادق یوسفی *، هومن نامور
    هدف

     پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای احساس تنهایی در نوجوانان انجام گرفت.

    روش پژوهش: 

    این طرح پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش متشکل از 500 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل در دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس بصورت آنلاین انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه نوموفوبیا یلدریم و کوریا (2015)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990) و مقیاس احساس تنهایی دیتوماسو و همکاران (2004) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. 

    یافته ها

     یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به جز سبک دلبستگی ایمن ادراک شده بر نوموفوبیا معنادار شدند. همچنین نتایج تحلیل عامل تاییدی اصلاح شده نشان می دهد (001/0=P، 626/0 =F) همچنین نتایج حاکی از برازش خوب مدل اندازه گیری با داده هاست؛ و تمامی متغیرهای مشاهده شده دارای بار عاملی بالاتر از 3/0 بودند. در بخش دیگر نتایج مربوط به مسیرهای مستقیم، سبک های دلبستگی بر احساس تنهایی معنادار شدند. همچنین تمامی مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی از طریق نقش واسطه ای احساس تنهایی بر نوموفوبیا معنادار بود. همچنین یافته ها نشان می دهد سبک های دلبستگی و احساس تنهایی می توانند 54 درصد از تغییرات نوموفوبیا را پیش بینی می کند ضریب تعیین متغیر احساس تنهایی برابر 38 درصد در حد متوسط تا قوی می باشد. 

    نتیجه گیری

     لذا متغییر های سبک های دلبستگی ادراک شده پیش بینی کننده های نوموفوبیا در نوجوانان می باشند

    کلید واژگان: نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر, تفکر انتقادی, بنیان های اخلاقی
    Faranak Nahari, Sadegh Yoosefee *, Hooman Namvar
    Aim

     The present research was conducted with the aim of investigating the effect of the child's attitude towards parents on critical thinking with the mediating role of moral foundations. 

    Method

     in the form of a predictive correlation design, 404 people (girls and boys) from young people about to get married were selected by available sampling method and using Klein's sample size formula (formula 1 to 20). The research tool included standard questionnaires of child's attitude towards father (CAF) and mother (CAM), critical thinking (CTDI), moral foundations (MFQ-30). SPSS19 and Smart-PLS software were used for data analysis. 

    Results

     The results showed that 30.4% of the changes in critical thinking are variables of the child's attitude towards the mother and the child's attitude towards the father (P<0.001). Also, the results related to the mediating role of moral foundations showed that the child's attitude towards parents through moral foundations does not have an indirect effect on critical thinking, respectively -0.005 (p=0.285) and -0.003 (p=0.214) (P > 0.05). 

    Conclusion

     Based on the findings of the research, it can be concluded that the child's attitude towards parents has an effect on the critical thinking of young people. Therefore, paying attention to these mechanisms can be useful in formulating effective preventive and therapeutic interventions for teenagers about to get married.

    Keywords: Child's attitude towards parents, critical thinking, moral foundations
  • هادی خوشاب، صادق یوسفی، اشرف خرمی راد، صدیقه خدابنده *
    زمینه و هدف

     آموزش پرستاران در مورد ارزش‌های معنوی به درک عمیق مشکلات و افزایش کیفیت مراقبت‌ها کمک می‌کند. با این حال، موضوع معنویت در برنامه‌های آموزش پرستاری لحاظ نشده است. هدف از انجام این پژوهش، تاثیر آموزش مراقبت معنوی بر همدلی و تعهد حرفه‌ای پرستاران بود.

    روش‌ها:

     این پژوهش پیش آزمون- پس آزمون بر روی 80 نفر از پرستاران بخش های بیمارستان پاستور بم انجام شد. برنامه آموزش مراقبت معنوی در گروه مداخله به صورت وبینار 2 جلسه ای برگزار گردید. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه‌های استاندارد همدلی جفرسون و پرسشنامه تعهد حرفه‌ای کلایکمن بودند.

    یافته‌ها: 

    نتایج مطالعه اختلاف معنی داری را بین میانگین نمرات تعهد حرفه‌ای قبل 0/32 ± 33/11 و بعد 0/28 ± 65/43 از مداخله و همچنین متغیر همدلی قبل 0/21 ± 53/41 و بعد 0/25 ± 78/83 از مداخله در گروه مداخله نشان داد (0/05>P). این اختلاف در نمرات متغیرهای مذکور قبل و بعد از مداخله در گروه کنترل مشاهده نشد. همچنین بین میانگین نمرات تعهد حرفه ای و نیز همدلی واحدهای مورد پژوهش قبل از مداخله به صورت معنی‌داری اختلاف وجود نداشته (0/05<P)؛ اما بعد از انجام مداخله بین میانگین نمرات تعهد حرفه‌ای و همدلی پرستاران در دو گروه به صورت معنی‌داری اختلاف به وجود آمده (0/05>P) که حاکی از ارتقاء این نمرات به دلیل انجام مداخله می‌باشد.

    نتیجه‌گیری:

     با توجه به تاثیرگذاری آموزش مراقبت معنوی در جهت ارتقای تعهد حرفه ای و همدلی پرستاری، پیشنهاد می شود مراقبت معنوی در محتوای درسی پرستاران گنجانده شود.

    کلید واژگان: مراقبت معنوی, تعهد حرفه ای, همدلی, پرستاران
    Hadi Khoshab, Sadegh Yoosefee, Ashraf khoramirad, Sedigheh Khodabandeh Shahraki *
    Background and Aim

    Educating nurses about spiritual principles and values helps to have a deeper understanding of problems and increases the quality-of-care delivery. However, the issue of spirituality is not included in the educational content. The purpose of this study was to the effect of spiritual care training on the empathy and professional commitment of nurses at Bam University of Medical Sciences.

    Methods

    This was a quasi-experimental study with a two-group pretest-posttest design. The research sample consisted of 80 nurses from different wards of Pasteur Hospital affiliated to Bam University of Medical Sciences were divided into two groups of intervention and control using a simple random sampling. Spiritual care training program in the intervention group was held as a 2-session webinar. The questionnaire used included the Jefferson Standard Empathy Questionnaire, the Kleikman and Henning Professional Commitment Questionnaire, and the Demographic Information Form.

    Results

    The results showed a significant difference between the mean scores of professional commitments before (33.11 ± 0.32) and after (65.43 ± 0.28) the intervention and also the empathy variable before (53.41 ± 0.21) and after (78.83 ± 0.25) of the intervention in the experimental group (P<0.05). This difference was not observed in the scores before and after the intervention in the control group. Also, there was no significant difference between the mean scores of professional commitment and empathy of the subjects before the intervention (P>0.05) while there was a significant difference between the mean scores of professional commitment and empathy of the two groups after the intervention (P<0.05), which indicated that these scores improved due to the intervention.

    Conclusion

    According to the results of this study, it is suggested that the spiritual care training program should be inserted in-service training programs or nurses' curriculum content to promote nursing professional commitment and empathy.

    Keywords: Spiritual Care, Professional Commitment, Empathy, Nurses
  • Mohammad Abbasi, Narges Eskandari, Akram, Heidari, Morteza Heidari, Sadegh Yoosefee, Seyed-Hasan Adeli, Abdolhassan Kazemi
    Background

    An overview of spiritual care studies can help reveal the dimensions of spiritual care and summarize the findings of available studies. Thus, we designed the present study based on existing studies to explain the dimensions of spiritual care.

    Materials and Methods

    In this thematic analysis, we gathered the related articles published in Persian and English in the last 8 years (2013– 2021) with the help of the keywords of Care, Support, Spirituality, Religion, Treatment, Hospice, and Palliative, and searching in electronic databases, including PubMed, Scopus, Web Of Sciences, Magiran, Islamic Science Citation (ISC), and Scientific Information Database (SID). We accurately studied 79 articles that met the inclusion criteria, and then the spiritual care components were extracted and coded, and finally, the codes were categorized as themes and sub‑theme.

    Results

    Thematic analysis of available studies revealed that the dimensions (theme) of spiritual care include: spiritual and religious assessment, developing a structure for providing spiritual care, establishing effective and supportive communication with the patient, training the patient, answering his questions, encouraging, maintaining, and improving social communications, encouraging the patient to live happily, helping the patient to achieve peace and calmness, supporting for spiritual rituals and activities, supporting and training the patient’s family, and supporting the dying patient.

    Conclusions

    Spiritual care includes various and numerous dimensions. Considering the widespread dimensions of spiritual care, it seems necessary to design and plan appropriate studies to reveal other spiritual care dimensions from the perspective of patients and care providers in different cultures.

    Keywords: Hospice care, palliative care, patients, spirituality
  • محمد علی جمشیدی، سید فخرالدین حجازی، صادق یوسفی، محمدرضا جهانگیرزاده، عباس مسجدی آرانی، مرضیه کرمخانی، محمد فرهوش
    سابقه و هدف

    در بیماری عروق کرونر قلب کاهش شادمانی و کیفیت زندگی رایج است. پژوهش‌هایی اثربخشی برنامه امیددرمانی کلاسیک را در افزایش شادمانی و کیفیت زندگی بیماران مزمن نشان داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی امیددرمانی با رویکرد اسلامی در مقایسه با امیددرمانی کلاسیک بر افزایش شادکامی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب بوده است.

    روش کار

    در این پژوهش که از نوع نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه گواه است، تعداد 60 نفر از بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب یکی از بیمارستان‌های شهرستان قم برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه‌های امید، شادکامی و کیفیت زندگی (36SF-) بود. پس از جمع‌آوری داده‌های پیش‌آزمون، شرکت‌کنندگان در سه گروه همتای 20 نفری تقسیم شدند و جلسات مداخله در هشت جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد. گروه آزمایشی اصلی، امیددرمانی با رویکرد اسلامی، گروه آزمایشی دوم، امیددرمانی کلاسیک و گروه کنترل، بسته مقابله با استرس دریافت کردند. پس از آن پس‌آزمون در تمامی گروه‌ها اجرا شد و داده‌ها با استفاده از آزمون‌های لوین، کولموگروف-اسمیرنوف و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده‌اند.

    یافته‌ها:

    یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که امیددرمانی اسلامی و کلاسیک به‌صورت معناداری موجب افزایش امید، کیفیت زندگی و شادکامی در افراد مبتلا به بیماری کرونر قلبی ‌شده است. همچنین روش امیددرمانی اسلامی در افزایش کیفیت زندگی و شادکامی بیماران مبتلا به کرونر قلبی، موثرتر از امیددرمانی کلاسیک است.

    نتیجه‌گیری:

    بر اساس یافته‌ها، بهره‌گیری از امیددرمانی اسلامی در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلبی توصیه می‌شود. همچنین، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده برنامه امیددرمانی اسلامی در بیماری‌های مزمن دیگر نیز اجرا و اثربخشی آن ارزیابی شود.

    کلید واژگان: بیماری قلبی, کیفیت زندگی, شادکامی, اسلام, امید, درمان
    Mohammad Ali Jamshidi, Seyed Fakhreddin Hejazi, Sadegh Yoosefee, Mohammad Reza Jahangirzade, Abbas Masjedi-Arani, Marzieh Karamkhani, Mohammad Farhoush
    Background and Objective

    In coronary heart disease, patients commonly experience decreased happiness and quality of life. The aim of this study was to investigate the effect of hope therapy with an Islamic approach in comparison with classical hope therapy on increasing happiness and quality of life of the patients with coronary heart disease.

    Methods

    The present study used a quasi-experimental pretest-posttest control group design. 60 patients with coronary heart disease in one of the hospitals in Qom, Iran, were selected by random sampling method. Data collection instruments included questionnaires of hope, happiness, and quality of life (SF-36). After collecting the pre-test data, the participants were divided into three peer groups, with intervention sessions performed in 8 90-minute sessions. The main experimental group received hope therapy with an Islamic approach, the second experimental group received classical hope, and the control group received a stress response package only. After that, the questionnaires were re-administered in all groups. Data were analyzed using Levin, Kolmogorov-Smirnov, and Covariance test. In this study, all ethical considerations were observed and no conflict of interest was reported by the authors.

    Results

    The findings of the present study showed that Islamic and classical hope therapy significantly increased hope, quality of life and happiness in people with coronary heart disease. Also, the results indicated that the method of Islamic hope therapy is more effective in increasing the quality of life and happiness than classical hope therapy in patients with coronary heart disease.

    Conclusion

    Based on the findings, the use of Islamic hope therapy in patients with coronary heart disease is recommended. It is suggested that future studies implement Islamic hope therapy and evaluate its effectiveness in other chronic diseases.

    Keywords: Classical hope therapy, Coronary heart disease patients, Happiness, Islam, Hope, Quality of life
  • Sadegh Yoosefee, Maryam Rahimi, Fatemeh Sadat Razavinia, Mostafa Vahedian, Ahmad Reza Bagheri*
    Introduction

    Recent studies have shown that Polyunsaturated Fatty Acids (PUFAs), including Eicosapentaenoic Acid (EPA), and Arachidonic Acid (AA), are associated with cognitive functions in patients with Coronary Artery Disease (CAD). Nevertheless, controversial results have been reported, too. The current study aimed to clarify the association of serum EPA and AA levels with cognitive decline in an Iranian sample with CAD.

    Methods

    We evaluated cognitive function with the Mini-Mental State Examination (MMSE) and Montreal Cognitive Assessment (MoCA), in relation to serum levels of EPA and AA, in 179 CAD patients. The associations between the MMSE and MoCA scores and the other demographic parameters were evaluated.

    Results

    Patients with CAD generally had mild cognitive impairment. But we could not find any significant correlation between PUFAs and cognitive function. However, BMI was associated with EPA/MoCA; age was associated with MMSE/MoCA and BMI. Finally, the correlation between sex and MMSE/MoCA was significant. 

    Conclusion

    Subjects generally had mild cognitive impairment, but we could not find any significant correlation between serum EPA and AA levels with cognitive function.

    Keywords: Eicosapentaenoic acid, Arachidonic acid, Cognitive function, Mini Mental State Examination, Montreal cognitive assessment, Coronary artery disease
  • سید فخرالدین حجازی، محمدعلی جمشیدی، عباس مسجدی آرانی، صادق یوسفی، مرتضی عبدالجباری، محمد فرهوش*
    سابقه و هدف

    در بیماری عروق کرونر قلب، کاهش عزت نفس و رضایت از زندگی رایج است. هدف پژوهش بررسی اثربخشی امید درمانی با رویکرد اسلامی در مقایسه با امید درمانی کلاسیک بر افزایش عزت نفس و رضایت از زندگی بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب بود.

    روش کار

    در این پژوهش که نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. تعداد 45 نفر از بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب یکی از بیمارستان های قم، با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های امید، عزت نفس و رضایت از زندگی بود. پس از جمع آوری داده های پیش آزمون، شرکت کنندگان در سه گروه همتا تقسیم شدند، جلسات مداخله در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای اجرا شد. گروه آزمایشی اصلی، امیددرمانی با رویکرد اسلامی، گروه آزمایشی دوم، امیددرمانی کلاسیک و گروه کنترل، بسته مقابله با استرس، دریافت کردند. پس از آن پس آزمون در تمامی گروه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار22 SPSS- و با استفاده از آزمون های آزمون لوین، کالموگروف - اسمیرنف، و کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های پژوهش حاضر نشان داد که امید درمانی اسلامی و کلاسیک به صورت معناداری موجب افزایش امید، رضایت از زندگی و عزت نفس در افراد مبتلا به بیماری کرونر قلبی می شود. و همچنین نتایج حاکی از این است که روش امید درمانی اسلامی در افزایش عزت نفس و رضایت از زندگی، موثرتر از امید درمانی کلاسیک است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به نظر می رسد امید درمانی اسلامی بطور موثرتری عزت نفس و رضایت از زندگی بیماران مبتلا به کرونر قلبی را افزایش می دهد. بنابراین بهره گیری از امید درمانی اسلامی در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلبی  و سایر بیماری های مزمن مشابه توصیه می گردد.

    کلید واژگان: بیماران عروق کرونر قلب, عزت نفس, رضایت از زندگی, امید درمانی اسلامی, امید درمانی کلاسیک
    Seyedfakhreddin Hejazi, MohammadAli Jamshidi, Abbas Masjedi Arani, Sadegh Yoosefee, Morteza Abdoljabari, Mohammad Farhoush*
    Background and Objectives

    The decreased level of self-esteem and life satisfaction is prevalent among patients with coronary artery disease (CAD). The present study aimed to investigate the effectiveness of an Islamic approach to hope therapy on the promotion of self-esteem and life satisfaction in comparison with its conventional approach in patients with CAD.

    Methods

    The study was conducted in a quasi-experimental control group pretest-posttest design. The participants were 60 patients with CAD selected by convenience sampling method from one of Qom hospitals. Data collection tools included the Self-Esteem Scale, Satisfaction with Life Scale, and Hope State Scale. After collecting pre-test data, participants were divided into three peer groups, and the intervention was performed in eight sessions each lasting for 90-minute. An experimental group was exposed to Islamic hope therapy and the other received conventional hope therapy, while the control group received a stress management package. Finally, all the groups undertook the same posttests and the data obtained were analyzed in SPSS22 software using the Covariance test.

    Results

    Both Islamic and conventional hope therapy increased hope (7, 10.5), life satisfaction )9, 12.8), and self-esteem (7.5, 13.9) of the patients with CAD significantly. Moreover, it was found that Islamic hope therapy was more effective in the enhancement of self-esteem and life satisfaction, compared to conventional hope therapy.

    Conclusion

    Islamic hope therapy outperformed the conventional hope therapy in terms of increasing the self-esteem and life satisfaction of patients with CAD. Therefore, it is recommended to use Islamic hope therapy for patients with CAD and other similar chronic diseases.

    Keywords: Coronary Artery Disease, Conventional Hope Therapy, Islamic Hope Therapy, Life Satisfaction, Self-esteem
  • Morteza Heidari, Akram Heidari *, Sadegh Yoosefee
  • صادق یوسفی، سروش شریفی مقدم، محمد لطفی، هانیه سادات صادقی، پرنیان عراقی، احمدرضا همتی مقدم*
    زمینه و هدف

    امروزه پایه اصلی تشخیص و درمان در پزشکی، شواهد به دست آمده از تحقیقات است. یکی از جنبش هایی که سعی کرده است این مبنا را محقق سازد، پزشکی مبتنی بر شواهد است. در این مقاله به نقد فلسفی این موضوع پرداخته می شود.

    روش بررسی

    در این مطالعه، مطالب مرتبط با پزشکی مبتنی بر شواهد از کتاب ها و مقالات مرور شد.

    یافته ها:

     بر اساس یافته های ما، طرفداران پزشکی مبتنی بر شواهد دو پیش فرض دارند: 1. پزشکی موجود علمی نیست و باید با استفاده از شواهد، علمی شود. 2. تصمیم گیری های بالینی باید بر شواهد به دست آمده از تحقیقات بالینی مبتنی باشد که معتبرترین آن ها مرورهای نظام مند هستند.

    نتیجه گیری:

     نتایج حاصل از این نوع مطالعات معمولا باعث به وجودآمدن دستورالعمل هایی برای عمل پزشکی می شوند؛ بنابراین، نقدها و چالش های پزشکی مبتنی بر شواهد، حتی اگر تنها راه موجود تا این زمان باشد، باید موردتوجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: پزشکی مبتنی بر شواهد, تشخیص و درمان, دستورالعمل, علم
    Sadegh Yoosefee, Soroush Sharifimoghaddam, Mohammad Lotfi, Hanieh-Sadat Sadeghi, Parnian Eraghi, AhmadReza Hemmati Moghaddam*
    Background and Objectives

    Today, the main basis of diagnosis and treatment in medicine is the obtained evidence from the research. One of the movements that have attempted to establish this basis is evidence-based medicine (EBM). The present review dealt with the philosophical assessment of this subject.

    Methods

    In this study, EBM-related data from books and articles were reviewed. 

    Results

    According to the obtained results of this study, the advocates of EBM have two assumptions. The first one is that medicine as practiced today is not scientific and should become scientific using evidence. The second assumption is that clinical decision-making should be based on the data derived from clinical trials the most reliable of which are systematic reviews.

    Conclusion

    The results of similar EBM-related studies usually lead to the development of guidelines for medical practice. Therefore, the assessments and challenges of EBM should be considered, even if it has been the only way to date.

    Keywords: Diagnosis, treatment, evidence-based medicine, guidelines, diagnosis, Science
  • Abbas Masjedi Arani, Sadegh Yoosefee, Seyedfakhreddin Hejazi, Mohammadreza Jahangirzade, MohammadAli Jamshidi, Morteza Heidari, Mohammad Farhoush*
    Background and Objective

    Hope therapy is an efficient and positive psychology intervention used to treat chronic diseases. The purpose of this study was to investigate the effect of hope therapy on anxiety and depression using an Islamic approach and compare this approach with conventional hope therapy in coronary heart disease (CAD) patients.

    Materials and Methods

    The study was conducted in the form of a randomized trial with pre- post-test, and control groups. A total of 45 patients with CAD were sampled through convenience sampling from a hospital in Qom city, Iran. Data were collected using Snyder’s hope questionnaire, and the Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS). After collecting pre-test data, the participants were randomly divided into three groups of peers, and the intervention sessions were performed in eight sessions of 90 minutes each. One experimental group received Islamic hope therapy, and the other experimental group was exposed to conventional hope therapy, while the control group received a stress relief package. All three groups undertook a post-test, the data from which were analyzed by SPSS 22, using Levin, Kolmogorov-Smirnov, and covariance tests.

    Results

    Islamic and conventional hope therapy both significantly outperformed the stress relief package in terms of increasing hope and decreasing depression. Also, Islamic hope therapy had an especially significant effect on reducing anxiety.

    Conclusion

    Islamic hope therapy seems similar to conventional hope therapy in its ability to increase hope and reduce depression and is more effective in reducing anxiety. Therefore, it could be helpful in treatment of patients with CAD and other chronic diseases that cause patients a high level of anxiety.

    Keywords: Anxiety, Coronary heart disease, Depression, Hope, Hope therapy
  • Akram Heidari, Abdollah Fat'hi, Morteza Heidari, Seyed Hassan Adeli, Sadegh Yoosefee *
  • فریبا دهقانی، جمال سلیمی*، یدالله زارع زاده، محمد آقاعلی، صادق یوسفی، کیوان بلندهمتان
    مقدمه

    اخلاق‌ حرفه‌ای در علوم ‌پزشکی، به عنوان یک حوزه فکری مطالعاتی نوپا است که مستلزم آموزش افکار، عقاید و رفتار تیم پزشکی در مواجهه با اصول و ارزش‌های‌اخلاقی است که به صورت دقیق، مورد ارزیابی قرار گیرند تا آنجا که این اصول و مهارت‌ها نهادینه شوند. این پژوهش با هدف طراحی یک الگوی برنامه‌ درسی اخلاق حرفه‌ای برای دانشجویان علوم ‌پزشکی انجام شد.

    روش‌ها

    پژوهش حاضر به روش ترکیبی در سال 1399، در دو بخش؛ کیفی(طراحی الگو) و بخش کمی (اعتباریابی الگو) انجام شد. تحلیل داده‌های کیفی از طریق مصاحبه با 17نفر از صاحب‌نظران در حوزه آموزش، پژوهش، درمان و اخلاق در علوم ‌پزشکی و اعتباریابی توسط 10نفر از متخصصان برنامه‌ درسی و اخلاق‌ پزشکی دانشگاه‌های مختلف به روش دلفی که با شیوه نمونه‌گیری هدف‌مند انتخاب شدند، با روش تحلیلی و با استفاده از نرم‌افزار اطلس تی‌ای (ATLAS. TI-8) گرفت.

    نتایج

    پس از جمع‌بندی مفاهیم و مقوله‌ها درقالب مولفه‌های برنامه‌ درسی (اهداف، محتوای آموزشی، اجرا یا استراتژی‌های آموزشی و ارزشیابی) در مجموع 150 گزاره مفهومی، 1 مقوله اصلی و 4 مقوله فرعی و 1 زیرمقوله به همراه تحلیل پایانی و گزارش یک الگوی برنامه‌ درسی اخلاق‌ حرفه‌ای برای دانشجویان علوم ‌پزشکی ارایه شد و در نهایت، اعتباریابی الگوی طراحی شده، توسط متخصصان برنامه‌ درسی و اخلاق‌ پزشکی با روش‌دلفی مورد تایید قرار گرفت.

    نتیجه‌گیری

    نتایج نشان می‌دهد تدوین برنامه‌های آموزشی یکسان و مدون اخلاق‌ حرفه‌ای از منابع بالادستی بسیار ضروری است همچنین تبیین محتوای آموزشی اخلاق‌ حرفه‌ای کاربردی و قابل اجرا، آموزش و ارزشیابی مستمر اصول اخلاق‌ حرفه‌ای در همه دوره‌ها و رشته‌های تحصیلی جهت نهادینه کردن اصول اخلاق‌ حرفه‌ای در سه حوزه آموزش، پژوهش و درمان، بسیار لازم است.

    کلید واژگان: الگوی برنامه درسی, اخلاق حرفه ای, علوم پزشکی
    Fariba Dehghani, Jamal Salimi*, Yadolah Zarezadeh, Mohammad Aghaali, Sadegh Yoosefee, Keyvan Boland Hematan
    Introduction

    Professional ethics in the medical sciences is an intellectual field of study that requires educating the medical team about the thoughts, ideas, and behaviors of ethical principles and values that are carefully evaluated until these principles and skills are institutionalized. In so doing, this study endeavored to develop a professional ethics curriculum template for medical students.

    Methods

    This study was conducted using a combination method in the academic year 2020 in two phases like this qualitative (model design) and quantitative (model accreditation). Qualitative data analysis was performed by interviewing 17 members of experts in the field of education, research, treatment, and ethics in medical sciences and accreditation by 10 members of curriculum specialists and Medical ethics of different universities by using Delphi method who were selected by purposive sampling method through Brown and Clark analytical method using Atlas TI.

    Results

    After summarizing the concepts and categories in the form of curriculum components (i.e., objectives, educational content, implementation or educational strategies and evaluation), a total of 150 conceptual propositions, one major category with four subcategories along with a sub-category, final analysis, and report a model of professionalism curriculum was presented for medical sciences students. Finally, the validation of the developed model was done by curriculum and medical ethics experts using Delphi method.

    Conclusion

    The results revealed that the development of uniform and codified professional ethics training programs from upstream sources seems to be essential. It is also necessary to explain the educational content of practical and applicable professional ethics, training and continuous evaluation of the principles of professional ethics in all courses and disciplines to institutionalize the principles of professional ethics in three areas of education, research, and treatment.

    Keywords: Pattern of curriculum, professional Ethics, medical sciences
  • اکرم حیدری، صادق یوسفی*

    چگونگی نگرش به انسان اثرات متفاوتی بر نحوه ارائه خدمات سلامت خواهد داشت. اگرچه بعد جسمانی سلامت بیشتر مورد توجه است؛ اما بسیاری از پژوهشگران و ارائه دهندگان خدمات سلامت، مفهوم سلامت را فراتر از سلامت جسمی می دانند. بر این اساس، مدل زیستی- روانی- اجتماعی سلامت که سال ها توسط جوامع علمی پذیرفته شده است، حلقه گمشده ای به نام سلامت معنوی دارد. در سال های اخیر مدل های مختلفی برای بررسی رابطه بین سلامت معنوی و سایر ابعاد سلامت در قالب رویکرد کل نگر به انسان ارائه شده است. با وجود گوناگونی این مدل ها، چالش اساسی مربوط به جایگاه واقعی سلامت معنوی در مقایسه با سایر ابعاد می باشد. در این ارتباط، در مطالعه حاضر سعی شده است از دیدگاه اسلام به جایگاه و وزن سلامت معنوی و ارتباط آن با سایر ابعاد سلامت پرداخته شود.

    کلید واژگان: سلامت, اسلام, معنویت
    Akram Heidari, Sadegh Yoosefee*

    Abstract
    Attitude to humankind will have different effects on providing health services. Although, more attention is being paid to physical dimension of health, many researchers and health service providers consider the concept of health beyond physical health. Accordingly, the biopsychosocial model of health, which has been accepted by scientific communities for many years, has a missing link called spiritual health. In recent years, different models have been proposed to investigate the relationship between spiritual health and other dimensions of health in the form of a holistic approach to humankind. In spite of the variety of these models, the fundamental challenge is the actual place of spiritual health in comparison with other dimensions. In this study, it was attempted to address the status and weight of spiritual health and its relation to other aspects of health from the Islamic point of view.

    Keywords: Spiritual Health, Health, Spirituality, Spiritual Therapies
  • Seyed Shahin Eftekhari, Seyed Amir Hejazi, Ehsan Sharifipour, Seyed Fakhreddin Hejazi, Mohsen Talebizadeh, Hossein Mostafavi, Sadegh Yoosefee*
    Background & Objective
     Mild cognitive impairment (MCI) is a transient state between normal condition and dementia. Available data indicates that coronary artery diseases (CAD) may increase the risk of MCI. Hence, the early detection of MCI can prevent the progression of cognitive decline.
    Materials & Methods
     A sample of 65 subjects with degrees of CAD was enrolled to the study. For cognitive assessment, Mini Mental State Examination and Montreal Cognitive Assessment were used. Sensitivity, specificity, Positive Predictive Value (PPV), and Negative Predictive Value (NPV) of MoCA were assessed in the cut-off points of 26 and 25. The SPSS 22 was used for data analysis. The statistical significance was set at P-value<0.05.
    Results
    The prevalence of cognitive impairment was calculated 41.5% and between 47.7% and 60% by MMSE and MoCA, respectively. At the cut-off point of 25 for MoCA test, the sensitivity and specificity were 92.6% and 84.2%, and PPV and NPV were 80.6% and 94.1%, respectively, and the efficacy of MoCA test for the detection of MCI was 87.69%. At the cut-off point of 26 for MoCA test, the sensitivity and specificity were 96.3% and 65.8%, and PPV and NPV were 66.7% and 96.2%, respectively, and the efficacy of MoCA test was 78.46%.
    Conclusion
    The prevalence of MCI in patients with CAD was higher than what was previously reported. The MoCA was more sensitive for recognizing the MCI in these patients. We suggested the cut-off point of 25 for the higher accuracy of the MoCA in detecting MCI in CAD patients.
    Keywords: Mild cognitive impairment, Coronary artery diseases, Mini Mental State Examination, Montreal Cognitive Assessment
  • Mehdi Tehrani, Doost, Maryam Soleimannejad *, Anahita Khorrami, Sadegh Yoosefee
    Background
    Chronic abuse of methamphetamine and morphine may result in cognitive impairment with negative consequences for patients’ treatment and rehabilitation.
    Objectives
    We applied Conner’s CPT II (continuous performance test) to determine the effect of methamphetamine and morphine use on patient performance in terms of type of substance use.
    Methods
    The research was performed at the Tehran University of Medical Sciences, Iran, during the autumn and winter of 2014. Twenty-two male patients previously dependent on morphine, twenty-one former methamphetamine abusers, and nineteen healthy controls were assessed by Conner’s CPT II. The patients groups were pure consumers of their drug of choice in the last six months before treatment, and were in their abstinence period without intoxication or withdrawal symptoms. Initially, the potential depression and anxiety levels of volunteers were evaluated with the Hamilton questionnaire, and then a computerized CPT test was performed.
    Results
    Omission errors (P = 0.008) and variability (P = 0.02) in the methamphetamine group and variability in ex-morphine users were significantly higher in comparison with healthy controls (P = 0.004).
    Conclusions
    Significant differences in CPT performance were observed between the methamphetamine group and the healthy control group.
    Keywords: Abstinence, Impulsivity, Substance Use, Vigilance
  • صادق یوسفی*، اکرم حیدری، احمدرضا همتی مقدم، مرتضی حیدری
    در فلسفه پزشکی به عنوان یک حوزه مطالعاتی؛ مباحثی همچون هستی شناسی، معرفت شناسی، ارزش شناسی و منطق مورد توجه قرار دارد. اگرچه ارزش شناسی با توجه به جایگاه آن در اخلاق پزشکی، به ویژه در ارتباط با چالش های اخلاقی پزشکی مدرن، توجه بیشتری را به خود معطوف کرده است؛ اما لازم است سایر مباحث فلسفه پزشکی نیز مهم و ضروری تلقی شوند. ایجاد دوره های آموزشی در دانشگاه های معتبر، انتشار مجلات، کتب و برگزاری نشست های هم اندیشی، حاکی از توجه ویژه به این حوزه نسبتا نوظهور دانش می باشد. برخی از اهداف مصرح نظام آموزشی علوم پزشکی کشور مانند تفکر انتقادی و مهارت حل مسئله نیز توجه شایسته به این مباحث را ضروری و مهم ساخته است. پرداختن به فلسفه پزشکی در برنامه آموزش پزشکی می تواند به تامل در پرسش های اساسی، ازجمله در زمینه ماهیت تفکر عقلانی، قوانین حاکم بر آن و نقش آن در نظام سلامت منجر شود و این در حالی است که در آموزش پزشکی از تلفیق حکمت و طب که ویژگی مهم پزشکان پیشین و تاثیرگذار ایران زمین بوده، فاصله گرفته شده است. اینکه دانش آموخته نظام آموزش پزشکی و ارائه کننده خدمات سلامت، انسان را موجودی فراتر از جسم و برخوردار از کرامتی ویژه دانسته و اعمال و رفتار حرفه ای خود را بر چنین رویکردی مبتنی کند؛ نیازمند آموختن مبانی انسان شناسی سلامت، ماهیت سلامت، بیماری و مانند آن است. به نظر می رسد شاید با ارائه مطالب گفته شده در قالب واحد درسی «آشنایی با فلسفه پزشکی» به دانشجویان علوم پزشکی، بتوان امید داشت در نگرش ارائه کنندگان خدمات سلامت تغییری ایجاد گردد.
    کلید واژگان: فلسفه پزشکی, آموزش پزشکی, دانشجوی پزشکی, دانشکده پزشکی
    Sadegh Yoosefee *, Akram Heidari, Ahmad-Reza Hemmati-Moghaddam, Morteza Heidari
    Background And Objectives
    Philosophy of medicine as a field of study mainly concentrates on issues, such as ontology, epistemology, axiology, and logic. Although axiology has attracted more attention due to its position in medical ethics, especially in relation to modern medical ethical challenges, other topics of philosophy of medicine should be also considered important and necessary. Developing training courses at prestigious universities, publication of journals and books, holding conference meetings, are indicative of special attention to this relatively new field of knowledge. Some stipulated goals of Iran medical education system, such as critical thinking and problem solving skills, have also made these issues important and necessary to be paid attention to. Addressing philosophy of medicine in medical education program, can lead to contemplation on critical thinking, nature of rational thinking, its governing rules, and its role in health care system, and this is while, medical education system has taken distance from combination of wisdom and medicine, which is the main feature of former and influential Iranian physicians. Graduates of medical education system and provider of health services need to know the principles of health anthropology and the nature of health and disease in order to consider humans to be more than a body and to possess special dignity, and apply their professional practices and behaviors according to this approach. It seems that presenting the mentioned issues as a course entitled "Introduction to Medical Philosophy" to the medical students, may changes the attitude of health care providers.
    Keywords: Philosophy of medicine, Medical education, Medical student, School of Medicine
  • Maryam Hatami, Narges Karamghadiri, Hoorie Mohaghegh, Sadegh Yoosefee, Morteza Karimipoor, Mahmoudreza Hadjighasem, Esmaeil Shahsavand Ananloo *
    Background
    During the last two decades, much effort is put to better understand the etiology of schizophrenia. Studying negative symptoms such as endophenotypes is a plausible approach to elucidate the genetic basis of schizophrenia. Neuregulin-1 (NRG1) is a key candidate gene to develop schizophrenia and its negative symptoms. The NRG1 variant rs6988339 was previously characterized as a schizophrenia susceptibility locus in different Scottish populations.
    Objectives
    The current study aimed to examine the association of rs6988339 with schizophrenia and its negative symptoms in an Iranian population.
    Methods
    The current case-controlled study enrolled 469 subjects (276 unrelated schizophrenia patients and 193 healthy controls). The study investigated the association of rs6988339 with schizophrenia and its negative symptoms (assessed with the positive and negative syndrome scale; PANSS) in an Iranian population.
    Results
    The obtained results showed that rs6988339 was a schizophrenia susceptibility locus in the Iranian population, the minor allele G was the risk allele and A the protective allele (P = 0.0007). Of the four subscales of the PANSS test, the negative score showed the strongest association with this variant (P = 0.001).
    Conclusions
    The results further supported the implication of NRG1 in the pathogenesis of negative symptoms in schizophrenia.
    Keywords: Schizophrenia, Neuregulin 1, Single Nucleotide Polymorphism, Negative Symptoms, PANSS
  • Sadegh Yoosefee, Esmaeil Shahsavand Ananloo, Mohammad, Taghi Joghataei, Morteza Karimipour, Mahmoudreza Hadjighassem, Hoorie Mohaghghegh, Mehdi Tehrani, Doost, Amir, Abbas Rahimi, Hamid Mostafavi Abdolmaleky, Maryam Hatami
    Objective
    Although the etiology of schizophrenia is unknown, it has a significant genetic component. ýA number of studies have indicated that neuregulin-1 (NRG1) gene may play a role in the ýpathogenesis of schizophrenia. In this study, we examined whether the rs2439272 of NRG1 ýis associated with schizophrenia and its negative symptoms in an Iranian population.ý
    Method
    Rs2439272 was genotyped in 469 participants including 276 unrelated patients with schizophrenia and 193 healthy controls. The association of genetic risk with PANSS, and negative ýsymptoms was examined in the total, male and female samples. COCAPHASE and ýCLUMP22 programs were used to compare the allele and genotype frequencies, and ýgeneral linear regression was used to analyze the quantitative dependent variables by the ýselected variant.ý
    Results
    In this study, it was revealed that the G allele of rs2439272 might be an allele with the ýincreased risk of developing schizophrenia, especially in the male participants. In addition, ýsignificant differences were found between the G allele and GG genotype frequencies and ýPANSS, and negative symptoms in the total and male participants.ý
    Conclusion
    Our results supported the association between rs2439272 in NRG1 gene and risk of ýschizophrenia and its negative symptoms in an Iranian population.
    Keywords: Negative Symptoms, Neuregulin, 1 (NRG1), Positive, Negative Syndrome Scale ýý (PANSS), Schizophrenia, Single Nucleotide Polymorphism (SNP)
  • Akram Heidari *, Sadegh Yoosefee
    Attitudes to humankind will have different effects on health service delivery. Health might used to be intended to provide physical health in the past; today, however, many researchers and clinicians consider the concept health to be beyond physical health. In support of this claim, it is enough to indicate that the bio-psycho-social model has for years been held by scientific communities to be a fully admitted model. However, the missing ring in this model, as suggested by many, is the spiritual health. In recent years, the relationship between spirituality and clinical interventions with a comprehensive focus on health has been under increasing scrutiny. Although different models have been presented for investigation of the relationship between spiritual health and other dimensions, the fundamental challenge in this regard is the actual place of spiritual health compared with other dimensions. In this article, attempts are made to address the position and weight of spiritual health from the Islam’s point of view.
    Keywords: Health, Islam, Spirituality
  • Hossein Mostafavi, Mojtaba Khaksarian, Mohammad Taghi Joghataei, Sadegh Yoosefee, Mahmoud Reza Hadjighassem *, Maryam Soleimannejad, Raheleh Gholamzadeh, Sanam Seifollahi Bahnamiri
    Introduction
    Malignant astrocytic gliomas are the most common and lethal brain malignancies due to their refractory to the current therapies. Nowadays, molecular targeted therapy has attracted great attention in treatment of glioma. Connexin 43 (Cx43) and micro ribonucleic acid- 21(miR-21) are among molecules that are involved in glioma development and progression. These molecules showed potential to be as target molecules with regard to glioma. Some studies have reported that cyclic adenosine monophosphate (cAMP) signaling could be effective on Cx43 and miR-21 in tissues other than in brain. We investigate possible relationship between β-adrenergic receptor and its newly described downstream, exchange protein directly activated by cAMP (Epac) signaling pathway and expression of Cx43 and miR-21 in low (1321N1) and high grade (U87MG) glioma cell lines.
    Methods
    We treated cells with β-adrenergic agonist and Epac activator with and without adenyl cyclase inhibitor. Cx43 and miR-21 expression were measured with real-time PCR.
    Results
    Our data showed that in 1321N1 cells, β-adrenergic-Epac pathway stimulation up and down-regulated Cx43 and miR-21 expression respectively. Whereas, in U87MG cells these interventions had no effect on Cx43 and miR-21 expression.
    Discussion
    These findings demonstrate that low grade astrocytoma cells have better response to our pharmacological interventions.
    Keywords: cAMP, Epac, Cx43, miR, 21, glioma, 1321N1, U87MG, beta adrenergic receptor
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال