sarvenaz t orbati
-
مقاله حاضر با هدف تاویل و احیای معنای بخشش، به خوانش اصطلاح ریکور از «آنجابودگی» بخشش، میپردازد. از این رو، با توجه به فهم هرمنوتیکی، وجود را در معنای بخشش و دادگی تاویل کرده و با بهره گیری از روش هرمنوتیک و رویکرد هستی شناسانه، به این مهم دست یافتیم که شرایط امکان فهم، هستی در جهان و طرح افکنی در امکانات آینده است. همچنین دریافتیم که فهم همچون یک امکان وجودی، امکان بخشش نیز به شمار می آید. با چنین پشتوانه نظری و استفاده از ساختار روایی ریکور، به پرسش های اصلی تحقیق مبنی بر اینکه بخشش چگونه به عنوان یک امر وجودی امکان پذیر می گردد و چگونه انسان می تواند در عرصه «من می توانم» امکان های خود را بفهمد و آن را معنادار سازد، پاسخ داده و برای نشان دادن تجلی بخشش در جهان متن و اینکه چگونه «آنجابودگی» دازاین در جهان متن ممکن می گردد با طرح افکنی در امکانات روایی فیلم دوران عاشقی از طریق بازپیکربندی، به خوانشی از بخشش پرداخته و به فهمی جدیدی از خود دست می یابیم. با توجه به اینکه از نظر ریکور هر هرمنوتیکی فهم خویشتن از راه فهم دیگری است، با قرار دادن خود در امکانات قهرمان داستان و با تاکید بر «من می توانم» از خود کنونی عبور کرده تا برای ورود به عرصه عشق یا بخشش در «آنجا» قرار گیرم.
کلید واژگان: بخشش, فهم وجودی, طرحافکنی, آنجابودگی, هایدگر, ریکورPhilosophy, Volume:22 Issue: 1, 2024, PP 163 -188The present article with the aim of interpretation and reviving the meaning of forgiveness is reading Ricoeur’s “Thereness” of forgiveness. Therefore, according to hermeneutical understanding, Being is interpreted as forgiveness and giveness and by using hermeneutics method and an ontological perspective, the findings of the research illustrated that the conditions of possibility in understanding is Being-in–the-world and projecting in the future possibilities. As well, I found that understanding as a possible Being-ness, is the possibility of forgiveness. According to this theoretical view and by using Ricoeur’s narrative structure we are going to answer to these main questions that how can forgiveness be possible as Being-ness and how human can understand his possibilities in the arena of “I can” and give meaning to them? In order to illustrate the manifestation of forgiveness in the world of the text and showing how the “Thereness” of Dasein can be possible, we project ourselves in the narrative possibilities of Time of Love movie through re-figuration to achieve a reading of forgiveness and new understanding of ourselves. According to Ricoeur’s view as each interpretation is an understanding of ourselves through the other, by placing ourselves in the possibilities of the story’s hero and emphasizing on “I can”, we’ll pass our present self and enter to the arena of love and forgiveness; we’ll place “there”.
Keywords: Forgiveness, Thereness, Projection, Being Understanding, Ricoeur, Heidegger -
این نوشتار درصدد «تحلیل گفتمان پیامهای فرهنگی و سیاسی شهرداری تهران» بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موفه است که از سال 1385 تا 1395 بر روی بیلبوردهای شهر تهران انتشار یافته اند، تا از این طریق بتوان به این پرسش ها پاسخ داد که این نهاد دال های مرکزی و شناور گفتمان خود را چگونه مفصل بندی کرده است؟ و آیا غیریت سازی و طرد گفتمان رقیب را مدنظر داشته است؟ محقق با انتخاب هدفمند 25 نمونه طرح گرافیکی و بررسی دلالت های معنایی و ساختار گفتمانی هریک از آن ها، منطبق بر مفاهیم و مولفه های نظریه گفتمان، به اشباع نظری رسید. نتایج و برون داد این پژوهش بیانگر آن است که دال مرکزی «ولایت مداری» در محور و کانون گفتمان این نهاد قرار گرفته است. دال های شناور «مدیریت جهادی»، «روحانیت» و «تهاجم فرهنگی»، با پیوند به پیرامون و حول کانون مرکزی، مفصل بندی گفتمان شهرداری تهران با خاستگاه گفتمان «اصول گرایی» را تشکیل داده اند. زنجیره هم ارزی با کنشگران سیاسی و اجتماعی منتقد دولت شکل نگرفت و اما نهایتا غیریت سازی و به هم ریختن مفصل بندی گفتمان رقیب بر اساس منطق تفاوت حاصل نشد که آن را می توان در عدم موفقیت در کارزار انتخاباتی 1396 مشاهده کرد.
کلید واژگان: تحلیل گفتمان, لاکلا و موفه, اصلاح طلبی, اصولگرایی, غیریت سازی, شهرداری تهرانThe purpose of this paper is "Discourse Analysis of Cultural and Political Messages of Tehran Municipality" based on Laclau and Mouffe's discourse theory, published on the billboards of Tehran from 2006 to 2016, in order to answer these questions: How the Tehran municipality articulates discourse due to its nodal points and floating signifiers? Has it considered antagonizing and rejection of rival discourse components? The researcher achieved a theoretical saturation by the targeted selection of 25 graphic designs and exploring the semantic implications and discourse structure of each according to the concepts and components of discourse theory. The findings of the research show: The nodal point and the “guardianship-centeredness (velayatmadari) “is on the focus of the municipality, the “jihadi management”, “clericalism”, “cultural invasion” are articulated around this focal point which has conformity with the discourse of “principals”. The chain of equivalence with the critical political and social activists of the government was not formed.
Keywords: Discourse Analysis, E. Laclau & S. Muffe, Reformist, PRINCIPALISM, Antagonism -
مقاله حاضر در تلاش است که با تحلیل رمان «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» به عنوان نمونه ای از رمان های سیال ذهن ایرانی دهه نود، به تبیین این مساله بپردازد که چگونه کهن الگوها می توانند روابط اجتماعی را از پیش تعیین کنند؟ و چگونه می توان با شناخت کهن الگوها در راستای ارتباط فرد با خود، روابط اجتماعی را بهبود بخشد؟ بر این اساس، با کاربست نظریات یونگ و بهره گیری از روش نقد کهن الگویی، کهن الگوهای آنیما و آنیموس، نقاب، سایه، خود، رنگ، نماها و اعداد در راوی رمان تحلیل شده است. داستان با سقوط آنیمای روای (کاوه) اتفاق می افتد و در ادامه آنیمای خود را نه در رکسانا (همسرش) بلکه در سایه رکسانا (راحله) جستجو می کند، در خلال داستان با اعترافات خود، نقاب از صورت افتاده می شود، با سایه اش (مهران بنگی) مواجه می شود. سقوط رکسانا منجر به آشکار شدن سایه کاوه می شود. در واقع، کشف آنیموس رکسانا در سایه کاوه (مهران بنگی) و آنیمای کاوه در راحله (سایه رکسانا) منجر به خودآگاهی کاوه می شود. جسدی که از رکسانا برجای می ماند توسط سگ (سایه راحله) مورد حمله قرار می گیرد. کشف سایه راحله توسط کاوه، او را در توقف زمان (تنهایی به مثابه سقوط) رها می کند. . راوی به عنوان بازنمایی از تجربه جامعه، با شناخت ناخودآگاه جمعی خود (منطقه ناشناخته شخصیت)، ارتباط با خود که سنگ بنای ارتباط اجتماعی است را از طریق خودگشودگی و گسترش منطقه گشوده شخصیت بهبود می بخشد و می تواند تعاملات اجتماعی مطلوب تری را با دیگری تجربه کند.
کلید واژگان: نقد کهن الگویی, روابط اجتماعی, رمان, سیال ذهن, یونگThe present article tries to explain the relationship between concepts and social relations in Iranian society with Jung's psychological concepts and Jung archetypes by analyzing the novel "This Dog Wants to Eat Roxana" as a representation of social experience? Accordingly, using a conceptual model influenced by Jung's theories and using the method of psychoanalytic critique, archetypes; The self, the anima and the animus, the mask, the shadow, the numbers, the color, the wise old man and finally the individual unconscious are analyzed in the characters of the novel. Roxana falls with Kaveh arguing over her shirt. A shirt that represents the archetype of the mask and the mother. Kaveh is looking for her mother's arms, which she was deprived of when she was 3 years old, in this shirt. Kaveh who is looking for his anime not in Roxana (his wife) but in his mistress (Rahela). During the story, he removes the mask from his self-awareness, which begins with Roxana's fall, and faces his shadow (Mehran Bangi). The fall of Roxana leads to the revelation of Kaveh's shadow. In fact, Roxana's emotional relationship with Kaveh (Mehran Bangi) and Kaveh and Rahela (betrayal) lead to her downfall and death. A body left by Roxana who is attacked by a dog (Rahela's shadow). Raheleh's shadow is Kaye Kaveh's accomplice in Roxana's fall as a traitor. It is through the acceptance of these patterns that the individual subconscious and ultimately the pattern of social relations is manifested in Kaveh's social life.
Keywords: Archetypal Criticism, Social Relations, Novel, Fluid Of Mind, Jung -
پژوهش پیش رو با هدف بررسی و مطالعه رابطه میان میزان و نوع مصرف رسانه ای (رادیو و تلویزیون) با مهارت های زندگی شهروندان تهرانی، طراحی و اجرا شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسش نامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است که طبق آخرین سرشماری سال 1395 و بر اساس آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران 706/693/8 نفر است. پرسش نامه های پژوهش از طریق google form بین یک نمونه 396 نفری، توزیع، جمع آوری، وپس ازکنترل های لازم، با استفاده از spss تجزیه وتحلیل داده ها صورت گرفت. یافته ها نشان داد که از میان هشت حوزه مورد بررسی، شهروندان تهرانی در استفاده از رادیو اولویت اول را به حوزه خبر و اطلاع رسانی و اولویت دوم را به حوزه ورزشی و در مورد استفاده از تلویزیون اولویت اول را به فیلم و سریال و اولویت دوم را به حوزه اخبار، میزگردها و گفتگوهای خبری داده اند. یافته ها همچنین نشان داد میان مصرف رسانه های رادیو و تلویزیون با مهارت های 18 گانه زندگی رابطه معنی داری وجود دارد. بدین معنی که میان میزان گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون در طول شبانه روز و در طول هفته و همچنین میان نوع استفاده از رادیو و تلویزیون با برخی مولفه های مهارت زندگی رابطه معنی داری مشاهده شده است؛ بنابراین، به دست اندرکاران، برنامه سازان و مسیولان رسانه رادیو و تلویزیون پیشنهاد می شود، از این فرصت و ظرفیت برای ایجاد، تقویت و ارتقاء سطح مهارت های زندگی شهروندان، نهایت بهره را ببرند.کلید واژگان: مصرف رسانه ای, رادیو, تلویزیون, مهارت های زندگی, شهروندان تهرانی.The present study was designed and conducted to investigate and study the relationship between the amount and type of media consumption (radio and television) with the life skills of Tehran citizens. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of method and its measuring tool is a questionnaire. The statistical population includes all citizens living in Tehran, which according to the last census in 2016 and according to the statistics available on the website of the Statistics Center of Iran is 8,693,706 people. Research questionnaires were distributed through a google form among a sample of 396 people, distributed, collected, and after the necessary controls, data were analyzed using SPSS. Findings showed that among the eight areas surveyed, Tehran citizens in the use of radio have given the first priority to the field of news and information and the second priority have given to the field of sports, and in the use of television the first priority have given to the film and series and the second priority has been given to news, roundtables and news conferences. Findings also showed that there is a significant relationship between radio and television media consumption and 18 life skills. This means that there is a significant relationship between the amount of listening to the radio and watching TV during the day and night, as well as between the type of use of radio and television with some components of life skills. Therefore, it is suggested to the staff, program makers and officials of radio and television media to take full advantage of this opportunity and capacity to create, strengthen and improve the level of life skills of citizens.Keywords: Media consumption, Radio, Television, life skills, Citizens of Tehran
-
مقاله حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچه ای آغاز می شود و با مفهوم افسون زدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه می یابد. ضمن شرح چگونگی رویارویی انسان امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردن مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانه ها خبر جعلی می نامند، پرسش های تحقیق این چنین مطرح می گردند که در رویارویی با مفهوم پساحقیقت چه سوژه هایی برساخته می شوند؟ و این سوژه ها چگونه برساخته می گردند؟ با بهره گیری از رویکرد و روش روان کاوانه لکان، به اثبات این فرضیه می پردازم که سوژه های بر ساخته شده سوژه هایی هیستریک هستند که در چرخش گفتمانی پدید می آیند و با پرسش از دال ارباب حفره آن را برملا می سازند. سوژه هیستریک، با برملاساختن فقدان در دانش دیگری بزرگ از افسانه و ناحقیقی بودن حقیقت آگاهی پیدا می کند. بدین ترتیب، میل پیشازبانی اسطوره ای (دلتا) را که گفتمان رایج به عقب رانده بود دوباره به جریان می اندازد. باتوجه به جریان مجدد اسطوره ها، سبقت آن از گفتمان رایج و پیوندی که با مطالعات اسطوره شناختی در فضای روان شناختی تحلیلی یونگ به وجود می آورد، به این پرسش کلی پاسخ می دهم که افسون زدگی در عصر اطلاعات و رسانه های مجازی چگونه است و حرکت به سوی افسون زدگی در دوران پساکرونا چگونه صورت می گیرد و چه کهن الگوی روان شناختی ای فرافکنی می شوند؟ درنهایت، افسون زدگی سوژه ها در دوران رسانه های مجازی با کهن الگوی جست وجوگر و در دوران پساکرونایی پیش رو با دلقک نیچه ای فرافکنی می گردد.
کلید واژگان: پساحقیقت, کرونا, سوژه هیستریک, رسانه, نیچه, لکانThe present article begins with the concept of post-truth in the Nietzscheian sense and ends with the concept of enchantment in the form of Nietzsche’s jester. By explaining the way in which the modern human encounters post-truth in the Covid19 era as a nontruth-truth, and distinguishing between the concepts of post-truth and fake news, the following questions arise: By encountering the post-truth, what kind of subjects are being constituted? And how will these subjects be constituted? I will exploit the Lacanian psychoanalytical perspective and method to prove my hypothesis, based on the fact that constituted subjects are hysterical subjects. The subjects that occur in a discourse turning and by questioning the master signifier, reveal the lack in knowledge of the Other and recognize that the truth is nontruth and illusion. Thus, the prelinguistic mythical desire (Delta) repulsed by the current discourse will be re-operated by the hysterical subject. According to the myth’s re-operation, overtaking the current discourse and their relationship with mythological studies in the sphere of Jungian analytical psychology, I will answer another question considering that how the enchantment in the information and virtual media era takes place and how we are moving toward a re-enchantment in Post-Covid19 era and which psychological archetype is projecting by this enchantment? At the end, the subjects’ enchantment in the era of virtual media projects the Explorer archetype and in the coming era of Post-Covid19 will be projected by Nietzscheian Jester/Clown.
Keywords: post-truth, Covid19, hysterical subject, media, Nietzsche, Lacan -
توییتر شبکه جهانی ارتباطی است که در عصر کنونی به ابزاری برای دیپلماسی و ارتقای سرمایه اجتماعی بین المللی کشورها بدل شده است. توییتر نقش مهمی در عرصه سیاست خارجی آمریکا به خصوص پس از برجام ایفا کرده است. از آنجا که برجام به عنوان مهم ترین دستاورد دیپلماسی ایران در معرض خطر است، در این میان به مدد رشد فناوری ارتباطات، کمک شایانی به دیپلماسی ایران شده است. سوال اصلی این است که آیا نقش توییتر در قدرت دیپلماسی ایران در برجام، ظرفیتی برای تقویت سرمایه اجتماعی بین المللی در زمان خروج آمریکا از برجام است. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی روی توییت های 2018 رهبران سیاسی ایران و آمریکا (ترامپ، پمپیو و بولتن از آمریکا، و آقای خامنه ای، حسن روحانی و جواد ظریف از ایران) انجام گرفت. درمجموع بالغ بر 5700 توییت با استفاده از نرم افزار مکس کودا 18 بررسی شد. تحلیل محتوای توییت ها با اتکا به رویکرد روایتگری راهبردی و قدرت نرم نشان داد ایران در راستای ترمیم نگرش ها، اعتمادزایی و هویت سازی که عناصر جدی در تولید سرمایه اجتماعی بین المللی هستند، دیپلماسی فعالی را در جهت تاثیرگذاری بر اقدام آمریکا در خروج از برجام تعریف کرده است. تاکید بر شبکه ارتباطی جهانی و ترویج این مهم با اتکا به منابع تولید سرمایه اجتماعی، تصویر تازه ای از دیپلماسی را در سطح جامعه بین المللی ایجاد کرده است. این مهم بستری برای تقویت سرمایه اجتماعی بین المللی در راستای همکاری و کاهش تنازعات است.کلید واژگان: آمریکا, ایران, برجام, توییتر, روایت, سرمایه اجتماعی بین المللی, قدرت دیپلماسیIntroductionTwitter is a global communication network that has become an instrument of diplomacy and promotion of international social capital of countries in the current era. Twitter has played an important role in US foreign policy, especially after the JCPOA. The problem is that the JCPOA, as the most important achievement of Iranian diplomacy, is in danger. In the meantime, Iranian diplomacy has achieved a good result with the help of the growth of communication technology. The main question in this paper is “what role does Twitter play in the power of Iranian diplomacy in the JCPOA, a capacity to strengthen international social capital when the United States withdraws from it?”MethodThe research method of this paper is a qualitative content analysis of the tweets of the political leaders of Iran and the United States. A total of 5700 tweets were analyzed using Maxqda 18 software. Based on the strategic narrative approach and soft power, the analysis of the content of the tweets shows that Iran has defined an active diplomacy to influence the United States in withdrawing from the JPCOA to restore attitudes, trust, and identity, which are important elements in producing international social capital.FindingsPromoting this important cause by relying on the sources of social capital production has created a new image of it in the international community. The main elements of social capital, i.e. participation and trust, have the ability to spread in the international space. The use of the same elements allows the concept of soft power, formed in the form of elements such as politics, culture and values, to be used with these resources. Finding and creating new dimensions. This has serious implications in the context of participation. The higher the level of government participation in international organizations, treaties and institutions, the greater the effectiveness of social capital, is worth considering (Mushirzadeh &Vaseinejad, 2018). Its dynamics is based on the goodwill of members to reciprocate positive interactions (Bigart & Deliberg, 2004). It is also a social capital for international security (Shirkhani & Vaseizadeh, 2012). Considering the importance of building trust, it is a ubiquitous category that can be effective in using international social capital for communication networks.The Iranian narrative about itself, the United States, and the JCPOA has been active in the context of generating soft power in the form of partnership development and trust as two effective factors for generating soft power. In other words, as international trust and the participation of countries in the international arena can be considered in the context of the soft power of these countries. Soft power is generated on the basis of trust and trust is a prerequisite for soft power (Moshirzadeh & Vaseinejad, 2018).ConclusionIran ultimately seeks a position (of equality based on mutual respect) and seeks to create or promote an alternative order that serves its national interests rather than the prevailing order (acting in accordance with international law rather than coercion). The success of the Iranian narrative requires the deliberate creation and dissemination of the narrative in the new media ecosystem, on behalf of Twitter, and maximizing its impact on the audience (persuasion). This requires adopting a point of view and a method based on a systematic scientific method, because trial and error in the new media ecosystem-and especially in the current situation-can be costly not only for Iran but for the entire world. Iranian foreign policy relies on the triangle of nationalism, Islamism, and commitment to the structure of government in the modern world to explain self-awareness and to guide governments and nations toward a true image.Keywords: Narrative, Diplomatic power, JCPOA, Twitter, USA, Iran, international, Social capital
-
مقاله حاضر در تلاش است که با تحلیل مقایسه ای دو رمان سیال ذهن ایرانی «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» و «احتمالا گم شده ام» به عنوان بازنمایی از تجربه اجتماعی، به تبیین این مساله بپردازد که کهن الگوهای یونگ چه نقشی در شکل گیری روابط اجتماعی دارد؟ بر این اساس، با کاربست نظریات یونگ و بهره از روش نقد روانکاوانه، کهن الگوهای آنیما،آنیموس و سایه در راوی رمان ها تحلیل شده است. نگارنده پس از خوانش رمان های مورد مطالعه مشاهده نمود که راوی هر دو رمان به دنبال مواجهه با کهن الگوهای خود هستند که به صورت ارثی در همه افراد وجود دارند که بتوانند با رجوع به گذشته و آگاهی به ناخودآگاه جمعی خویش با منطقه ناشناخته شخصیت خویش که برای دیگران و خودشان پنهان و ناشناخته است، مواجهه می شوند و در این مسیر ارتباط با خود و ارتباط شان با دیگران را بهبود بخشند. در رمان «احتمالا گم شده ام» راوی از شناخت خود است که می خواهد آشتی دوباره بین سایه و آنیموس خود برقرار کند و اینگونه از گم شدگی در گذشته رهایی باید و به تعادل در زندگی حال برسد. اما در رمان « «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» و از دریچه پذیرش کهن الگوهای یونگ است که ناخودآگاه فردی و در نهایت الگوی روابط اجتماعی، در زندگی اجتماعی روای رمان متجلی می شود. اما راوی رمان «احتمالا گم شده ام»، خود را در رفت و برگشت میان آنیموس و سایه پیدا می کند و الگوی روابط اجتماعی را در این رابطه فهم می کند.
کلید واژگان: روابط اجتماعی, رمان سیال ذهن, کهن الگو, یونگThe present article attempts to explain the role of Jung archetypes in the formation of a comparative analysis of the two fluid Iranian novels "This Dog Wants to Eat Roxana" and "Probably Lost" as a representation of social experience. After reading the studied novels, the author observed that the narrators of both novels seek to confront their archetypes. Which are inherited in all individuals so that they can face the unknown area of their personality that is hidden and unknown to others and themselves by referring to the past and being aware of their collective subconscious, in this way communicating with themselves and their relationship with Improve others. But the way of dealing with archetypes was different in these narrators. In the novel, I am probably lost, the narrator of his knowledge wants to reconcile his shadow with his animosity. And this is how to get rid of the loss in the past and reach balance in the present life. But in the novel, this dog wants to eat Roxana And it is through the window of acceptance of Jung's archetypes that the individual subconscious, and ultimately the model of social relations, manifests itself in the social life of the novel. It is the narrator who reaches the stage of individuality by rejecting these shadows; An individual who leaves him alone but the narrator of the novel "Probably Lost" finds himself in the back and forth between animosity and shadow and understands the pattern of social relations in this regard.
Keywords: social relations, fluid mind novel, archetype, Jung -
هدف این پژوهش، تحلیل رمان «احتمالا گم شده ام» نوشته سارا سالار و تبیین این مسئله است که در جامعه ایرانی، میان روابط اجتماعی با مفاهیم روان شناسانه و کهن الگوهای یونگ، چه نسبتی وجود دارد؟ به علاوه، کهن الگوها چگونه روابط ما را با خود و دیگران تحت تاثیر قرار می دهند؟ بر این اساس، با کاربست ترکیبی نظریه پنجره جوهری جوزف لوفت و هری اینگهام و کهن الگوهای یونگ (آنیما و آنیموس، سایه، اعداد و نماد)، شخصیت های این رمان تحلیل شده اند. نگارنده پس از خوانش رمان، با توجه به نظریه پنجره جوهری و مفاهیم نظریات یونگ درباره کهن الگوها، به این نتیجه رسید که راوی برای مواجه شدن با ناحیه کور و پنهان خود، نقاب از صورت برمی دارد و برای یک روز، درحالی که زندگی در زمان حال را تعلیق کرده، گذشته اش را استیضاح می کند، به حیاط مربعی شکل ناخودآگاه خود می رود و با منطقه ای از شخصیت خویش- که برای دیگران و خودش، ناشناخته است- مواجه می شود. در این روایت که در طول یک روز اتفاق می افتد، راوی، بارها با ناحیه پنهان و کور خود مواجه می شود، از دریچه این شناخت است که می خواهد از گم شدن در گذشته رهایی یابد و در زندگی حال به تعادل برسد. راوی با شناخت ناخودآگاه جمعی (ناحیه ناشناخته) خود و در پی آن، با خودگشودگی و افشا، منطقه گشوده شخصیت خود را گسترش می دهد و در برقراری ارتباط با خود و دیگران به تعادل می رسد.
کلید واژگان: نقد روان کاوانه, کهن الگو, پنجره جوهری, رمانThe present article seeks to analyze the novel "I’m Probably Lost" to explain the relationship between social relations in the Iranian society and Jung's psychological concepts and archetypes, and that how do archetypes affect our relationships with ourselves and others? Accordingly, with a combined application of Joseph Luft and Harrington Ingham's theory of Johari Window and Jung’s archetypes; anima and animus, shadows, numbers and symbols are analyzed concerning the characters of this novel. After reading the novel, looking at the Johari Window and the implications of Jung's theories about archetypes, the author observed that the narrator removes the mask to face her blind and hidden area. And for one day, she suspends his present life, interrogates her past, goes to her subconscious square yard and encounters an unknown area of her character that is hidden and unknown to others and herself. In this narration, which happens to be repeated in one day, the narrator is confronted with her hidden and blind area. It is through the lens of this knowledge that she wants to get rid of being lost in the past and reach balance in the present life. The narrator expands the open area of her character by recognizing her collective subconscious and then by self-disclosure and disclosure. And it strikes a balance in communicating with oneself and others.
Keywords: Psychoanalytic Criticism, archetype, Johari Window, Stream of consciousness, Novel -
هدف تحقیق حاضر واکاوی ارتباطات میان فردی و مفاهیم بنیادین آن نظیر گفت و شنود و همدلی، با بهره گیری از رویکرد روان کاوی و نظریه ی سوژه ی گفتمانی لکان است. با تاکید بر این که سوژه ی لکانی میان ناپیوستگی نیت واقعی اش و گفتمان مقید به زنجیره ی دال های زبانی برساخته می شود، هر پیام دارای معانی ضمنی پنهان و ناخودآگاه است که به واقع فرستنده از آن آگاهی ندارد. این رویکرد در مقابل نظریه های رایج ارتباط قرار می گیرد که ارتباط را فرایندی آگاهانه و ارادی می دانند که طی آن همدلی و منطق گفت و گو منجر به ارتباط موثر می گردد. پرسش اصلی این تحقیق با توجه به شکاف بنیادین میان «آن چه فرد می گوید» و «آن چه فرد حقیوپقتا می خواهد بگوید» این گونه مطرح می گردد که فهم متقابل در یک گفت و شنود چگونه میسر است؟ به منظور تحلیل روابط میان فردی و پاسخ به پرسش اصلی تحقیق از چهار گفتمان لکان بهره گرفته شده است. برای بررسی و اشاره به مصادیق نظری، فیلم «برادرم خسرو» به عنوان یک مورد مطالعاتی انتخاب شده است تا امکان منطق گفتگو در نظریه ی گفتمانی لکان را مورد بررسی قرار بدهم. در نتیجه روشن می گردد که چگونه گفتگوی ناصر و خسرو در گفتمان ارباب صورت می پذیرد وهیچ یک از دو طرف گفتگو به فهم متقابل دست نمی یابند؛ درحالی که گفتگوی میان همسر ناصر و خسرو در بستر گفتمان روان کاو صورت می پذیرد و از این رو امکان همدلی متحقق می شود.
کلید واژگان: ارتباطات میان فردی, سوژه ی خط خورده, لکان, فیلم برادرم خسروThe object of the present research is to deconstruct interpersonal communication and its basic concepts such as dialogue and sympathy by using psychoanalytic perspective and Lacan’s theory of discursive subject. By emphasizing on Lacanian subject who is constituted as the discontinuity between his real intention and the discourse bound up with the signifying chain of language, every message has an unconscious and hidden connotation which truly the addresser is not aware. This standpoint stands in opposition to common theories of communication that believes communication is a conscious and intentional process which leads to an effective communication by dialogue and sympathy. According to the fundamental gap between “what one says” and “what one truly wants to say”, the main question is how reciprocal understanding could be accomplished in a dialogue? Four discourses of Lacan are used in order to analyze the interpersonal relations and answer to the research question. To put my theoretical discussion into evidence, “My Brother Khosrow” movie is considered as a case study, to illustrate the possibility of investigating dialogy in Lacan’s discursive theory. In conclusion I illustrated how Naser and Khosrow’s dialogue takes place in the master discourse without leading to reciprocal understanding, but the dialogue between Naser’s wife and Khosrow in the field of the analyst discourse actualize sympathy in communication.
Keywords: “interpersonal communication”, “barred subject”, “Lacan”, “My Brother Khosrow movie” -
گسترش روز افزون دسترسی به رسانه های دیجیتال، ظرفیت کشورها را در بهره گیری از قدرت نرم به عنوان رکنی در سیاست خارجی افزایش داده است. در عرصه رسانه های دیجیتال، توییتر مورد استقبال طیف وسیعی از سیاستمداران قرار گرفته است. روایت سازی تویتتری در برخی موارد ایران را کانون توجه قرار داده است؛ به گونه ای که اثربخشی آن در دیپلماسی قابل مشاهده است. لذا عکس العمل روایت ها در توییتر می تواند معیاری برای اثربخشی روایت های سیاسی و اثر آن بر قدرت نرم باشد. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که روایت های سیاسی چه گونه در قدرت دیپلماسی اثر دارد و سهم توییتر در باز تاب این روایت ها چگونه بوده است؟ این مقاله براساس روش تحلیل محتوی کیفی سه روایت برگزیده هیلی نماینده امریکا در سازمان ملل 2017 ، ظریف 2019 و نتانیاهو 2018را با اتکا به نرم افزار مکس کودا 18کد گذاری کرده است. چارچوب نظری نوشتار حاضر روایت استراتژیک بر مبنای دیدگاه های میسکیمون و قدرت نرم جوزف نای است که موید قدرت ورزی در زیست بوم جدید رسانه و بکارگیری دیپلماسی عمومی دیجیتال برای رساندن روایت استراتژیک به افکار عمومی، قبولاندن درستی روایت به آنها و حتی واداشتن آنان به تبلیغ آن است. نتیجه این بررسی بیانگر آن است که روایتها برمبنای ساختارشکل گیری، محیط و نتایج آن در مخاطب ؛ در توییتر از دنباله روی کافی بجز روایت تیم ب و پاسخ ظریف به نیکی هیلی نداشته است. قدرت رسانه در کنار روایت بستر اقناع مخاطب را برای رسیدن به قدرت نرم فراهم ساخته است.
کلید واژگان: قدرت نرم, توییتر, سیاست خارجی, رسانه های دیجیتال, دیپلماسی رواییToday, soft power has become one of the pillars of foreign policy of governments. Increasing access to digital media has increased countries' capacity to harness soft power. In the field of digital media, Twitter has been welcomed by a wide range of politicians and has found a special place in the political equation; As many as 97% of the UN member states are members of this global network. In the meantime, following the narrations on Twitter or creating them in this environment is a platform that can change the function of the narrations; Therefore, the reaction of narrators on Twitter can be a criterion for the effectiveness of political narratives and its effect on soft power. The main question of the present study is what effect do political narratives have on the power of diplomacy? And how has Twitter contributed to the reflection of these narratives? The method used in this article is content analysis of three selected narratives based on maxqoda software on Twitter. Narrated by Nicki Haley, US Representative to the United Nations in 2017, Iranian Foreign Minister Javad Zarif in 2019, and Benjamin Netanyahu in 2018, then Prime Minister of Israel. It should be noted that the tweets are in English and the pages of Iranian politicians are also in English. The result of this study confirms that these narratives are based on the structure of generalization, environment and its results in the audience; It has had different effects on the soft power of diplomacy.
Keywords: soft power, Twitter, Foreign Policy, digital media, narrative diplomacy -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سبک های دلبستگی در مهارت های ارتباطی و ارزیابی نمرات تحصیلی دانشجویان طراحی و اجرا شد. پژوهش حاضر از نظر هدف؛ کاربردی و از لحاظ اجرایی توصیفی - پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای بود. متغیر سبک های دلبستگی طبق تعاریف و نظریات علمی در سه بعد ایمنی، اجتنابی و دوسوگرا در نظر گرفته شد که از طریق پرسشنامه استاندارد کولینز و رید) مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور سنجش مهارت های ارتباطی در پژوهش حاضر، از پرسشنامه استاندارد کویین دام) و بر اساس پژوهش چاری و فداکار ، در پنج بعد؛ توانایی دریافت و ارسال پیام، کنترل عاطفی، گوش دادن، بینش نسبت به فرایند ارتباط و ارتباط توام با قاطعیت، استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با مهارت ارتباطی (بعد توانایی دریافت وارسال پیام)، کنترل عاطفی و مهارت گوش دادن از مهارت های ارتباطی رابطه منفی و معنی دار مشاهده می شود. بین سبک دلبستگی اجتنابی با مهارت های ارتباطی و خرده مقیاس های آن رابطه قوی منفی و معنی دار وجود دارد. بین سبک دلبستگی ایمن با ارزیابی نمرات تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی رابطه منفی با ارزیابی نمرات تحصیلی دانشجویان وجود داشت.کلید واژگان: سبک های دلبستگی, نمرات تحصیلی, مهارت های ارتباطیThe present study aims to identify the role of attachment styles in students' communication skills. It was an applied and descriptive survey using questionnaire for data collection. The statistical population of the study included all students of the Islamic Azad University of Tehran, and the multi-stage cluster sampling method was used for selection of participants. The variables of attachment styles were considered in three dimensions: safety, avoidance, and divergence, which were evaluated through the standard questionnaire of Collins and Reid (1990). In order to measure communication skills in the present study, we used Quinn Dam's standard questionnaire (2004) and Chari and Fadakar's (2005) five dimensions of the ability to receive and send messages, emotional control, listening, insight into the process of communication, and communication with decisiveness. Findings from the study showed that there was a negative and significant relationship between safe attachment style and communication skills (the dimension of the ability to receive and send messages), emotional control, and listening skills. There was also a strong negative and significant relationship between avoidance attachment style and communication skills and its subscales. There was a strong positive and significant relationship between two-way / anxiety attachment style and communication skills and its subscales.Keywords: Attachment Styles, Educational status, Communication skills
-
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در توسعه برند شخصی، از منظر کاربران پرمصرف ایرانی در سال 1398 انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش نیز کلیه کاربران پرمصرف در اینستاگرام را شامل می شود که تعداد دنبال کنندگان آنان زیاد است. چارچوب نظری پژوهش در حوزه برند شخصی، بر اساس مدل برند شخصی جنیفر آکر (1997) مشتمل بر 5 بعد شخصیت (صداقت، هیجان، شایستگی، کمال و سرسختی) تدوین شده است و حجم نمونه را 373 نفر از کاربران پرمصرف اینستاگرام تشکیل داده اند. نمونه گیری نیز به روش غیر احتمالی و گلوله برفی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از اینستاگرام در توسعه برند شخصی (در ابعاد صداقت، کمال، شایستگی، هیجان و سرسختی) تاثیر معناداری داشته است؛ همچنین مطابق نتایج رگرسیون چندگانه، از دیدگاه کاربران، شبکه اجتماعی اینستاگرام از میان ابعاد پنجگانه برند شخصی، بیشترین سهم را در توسعه بعد صداقت با ضریب بتای استاندارد شده (947/0) و کمترین سهم را در توسعه بعد شایستگی برند شخصی با ضریب بتای استاندارد شده (411/0) به خود اختصاص داده است.
کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, اینستاگرام, برندسازی, توسعه برند شخصی, کاربران پرمصرف اینستاگرامThis study examined the role of Instagram in developing personal brand, from the perspective of high-consumption Iranian users in 2019. The research method was descriptive-survey and the data was collected by questionnaire. The statistical population included all high-traffic users on Instagram who have a large number of followers. The sample size was 373 high-consumption Instagram users who were selected by non-probable snowball sampling method. The theoretical framework in the field of personal brand is based on Jennifer Acker (1997) personal brand model consisting of 5 personality dimensions (honesty, excitement, competence, perfection, and tenacity). Findings showed that the use of Instagram had a significant effect on personal brand development (in terms of honesty, perfection, competence, excitement, and tenacity). Also, according to the results of multiple regression, from the users' point of view, Instagram social network among the five dimensions of personal brand, has the highest share in developing the honesty dimension with standardized beta coefficient (0.947) and the lowest share in developing personal brand competency dimension with beta coefficient Standardized (0.411).
Keywords: Social networks, Instagram, Branding, personal brand development, High-Consumption Instagram Users -
این مقاله با هدف مقایسه بازنمایی مهارت های ارتباطی انیمیشن های داخلی و خارجی و از منظر تاکید بر کلیشه جنسیت می باشد. سوال اصلی اینست که نحوه نمایش مهارت های ارتباطی در پویانمایی ها با تکید برکلیشه جنس مونث چگونه است؟ نمایش جنس مونث در این فیلم ها چگونه است؟ برای پاسخ به این سوال، از روش نشانه شناسی جان فیسک استفاده شده و رمزگان محتوا در سه سطح؛ ظاهری، فنی و اجتماعی بررسی شده اند. پژوهش بصورت مطالعات موردی انجام شده، نمونه گیری بصورت هدفمند و از نمونه های در دسترس است. از چهار نمونه مورد بررسی، یافته های پژوهش دو فیلم که شخصیت اصلی داستان از جنس مونث بوده، آورده شده است؛ پویانمایی ایرانی (مینا و پلنگ) و پویانمایی غیرایرانی (موآنا). نتایج پژوهش اشاره دارد، در نمونه های ایرانی و غیرایرانی مورد بررسی، مهارت های ارتباطی بخوبی نمایش داده شده است. برخلاف تحقیقات و مطالعاتی از نوع گافمن، داستان ها فارغ از جنسیت شخصیت اول (مونث)، پیش می روند. تصورات قالبی درباره کلیشه جنسیتی زنان مخالف آنچه نمایش داده شده و بیانگر بازتولید الگوهای جنسیتی سنتی نیستند. در هردو داستان، با ساختارشکنی سوژه های ممنوعه و تقابل نسل کوچکتر با نسل بزرگتر مواجه ایم. این ساختار شکنی ها در نهایت با حفظ روابط خانوادگی، احترام به بزرگان و اولویت دادن به خانواده همراه می شود.
کلید واژگان: رسانه, پویانمایی, مهارت ارتباطی, بازنمایی, نشانه شناسی, جنس مونث. The main question is, how is the presentation of communication skills in animations with female gendered single-breeches? How is the female sex viewer in these movies? To answer this question, John Fisk's semiotics method has been used and content codes have been examined at three levels: apparent, technical, and social. The research is done in case studies. Sampling is done purposefully and is available from available samples. Of the four samples examined, the findings of the two films, which are the main characters of the story of the female, have been brought to Iranian animation (Mina and Panther) and non-Iranian animation (Moana). The research results indicate that communication skills are well represented in Iranian and non-Iranian samples. Unlike Gaffman's research and studies, the stories go away, regardless of the gender of the first person (female). The stereotypes about gender stereotypes of women are contrary to what is shown and does not represent the reproduction of traditional gender patterns. In both of these stories, with the deconstruction of banned subjects and the confrontation of the younger generation with the older generation. This breakdown structure is ultimately coupled with maintaining family relationships, respecting elders, and giving priority to families.
Keywords: Media, animation, communication skills, Representation, Semiotics, female gender -
مهم ترین نکاتی که در تعریف توسعه فرهنگی باید مد نظر داشت عبارت است از: اولا باید توسعه فرهنگی را یک مقوله ارزشی به شمار بیاوریم، ثانیا باید آن را جریانی چند بعدی و پیچیده بدانیم و ثالثا در بررسی موضوع توسعه فرهنگی و پرداختن موانع آن در ایران، به سه پارادایم ایرانی, اسلامی و غربی، باید به گونه ای عمل نمود که علاوه بر حفظ ذخایر فرهنگ غنی ایران و اسلام، از غافله مدرنیته عقب نمایم. اساسا فرهنگ یکی از مهم ترین عوامل تحقق توسعه است، و از این رو، توسعه فرهنگی، هم یکی از پیش شرط های بنیادی تحقق توسعه و هم یکی از آرمان های بنیادی توسعه در هر جامعه است؛ از همین رو بیشتر صاحب نظران توسعه، از جمله کارگزاران و مسیولان سازمان ملل متحد، تاکید خاصی بر توسعه فرهنگ به عنوان یکی از مهمترین عوامل تحقق توسعه دارند. در این مقاله ضمن تعریف و ویژگی های فرهنگ به تعاریف توسعه و مفهوم توسعه فرهنگی پرداخته شده و جهت تبیین چارچوب نظری باتوجه به اینکه ساختارهای فرهنگی الویت بر دیگر ساختارهای توسعه دارد نظریات مربوطه لحاظ گردیده است و نیز تقابل سنت و توسعه فرهنگ و همچنین علل توسعه نیافتگی فرهنگی در کشور مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه به تنش میان توسعه به عنوان عنصر تغییر در جامعه، و فرهنگ به عنوان عنصر مقاومت در جامعه، پرداخته شده و نگارنده به چگونگی تغییر فرهنگ در جامعه نگاهی تخصصی داشته است.
کلید واژگان: توسعه فرهنگی, توسعه, فرهنگ, جامعه, رسانهThe most important points to consider in the definition of cultural development are: first, we must consider cultural development as a valuable category, second, we must consider it as a multidimensional and complex process, and third, in examining the issue of cultural development and addressing its barriers. Iran, to the three paradigms of Iran, Islam and the West, must act in such a way that, in addition to preserving the reserves of the rich culture of Iran and Islam, I ignore the neglect of modernity. Basically, culture is one of the most important factors in the realization of development, and therefore, cultural development is one of the basic preconditions for the realization of development and one of the fundamental ideals of development in any society; Therefore, most development experts, including UN agents and officials, place special emphasis on the development of culture as one of the most important factors in the realization of development. In this article, while defining and the characteristics of culture, the definitions of development and the concept of cultural development are discussed. Cultural underdevelopment in the country has been studied and then the tension between development as an element of change in society, and culture as an element of resistance in society, and the author has a specialized view on how to change culture in society.
Keywords: : Cultural Development, Development, Culture, Society, Media -
هدف از تحقیق حاضر شرح و تفسیر ارتباطات انسانی مبتنی بر روایت/حکایت و خوانشی متفاوت از دوستی در یک ارتباط میتولوژیکال است. با توجه به این که شعرا و متفکران یونان باستان برای مفهوم «کلمه» از میتوس استفاده می کردند و از دوره سقراط به این سو مفهوم لوگوس جایگزین آن گردید و رواج یافت؛ ابتدا با تفسیر مفهوم لوگوس درسنت پدیدارشناسی و روش هرمنوتیک گادامر بیان می کنم که گفت وگوی مبتنی بر لوگوس چگونه در مفهوم همدمی تجلی می یابد. سپس اینپرسش اصلی را مطرح می کنم که در صورت بازگشت به مفهوم میتوس و اعاده حیثیت معنایی آن به مثابه کلمه، چگونه میتوس دریک گفت وگوی دوستانه حضور می یابد و خصوصیات چنین ارتباطی از چه قراری می تواند باشد؟ به عنوان فرضیه فرعی، این پرسش را مطرح می کنم که اگر حضور لوگوس در دیالوگ زنده منجر به جریان افتادن نفس(پسوخه) و فرارسیدن لحظه همدمی می گردد، آیا ارتباط میتوسی نیز یک ارتباط انفسی خواهد بود؟ برای آشکار ساختن نسبت نفس و میتوس از خوانش ریکور از نظریه زمان اگوستین بهره می گیرم و برای دست یازیدن به غایت ارتباط مبتنی بر میتوس با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک ریکور بیان می کنم که چگونه گفت وگوی حقیقی در مقام میتوس مجالی برای خلوت انس خواهد بود.
کلید واژگان: ارتباطات انسانی, میتوس, لوگوس, حکایت, پدیدارشناسی هرمنوتیک, خلوت انس, مجالPhilosophy, Volume:18 Issue: 1, 2020, PP 41 -61The aim of the present research is to elaborate and interpret human communication based on narration and re–reading the concept of friendship in a mythological communication. While poets and ancient Greek thinkers used the term mythos for Word, after Socrates the term mythos was substituted by the term logos and logos became common. In this research, by interpretation of logos in Heidegger’s Phenomenology tradition and through Gadamer’s Hermeneutic, it will be illustrated how dialogue based on logos manifests in a co-breathing concept. I draw this main question that in case of restoring and retrieving the dignity of mythos meaning as a Word, then how mythos appears in a friendly dialogue and what is the characteristics of such a communication? I draw another question through which asking that if the presence of logos in a live dialogue leads to re-animate of soul (Psyche) and comes about to co-breathing moment, whether a mythological communication also will be an introvertive communication? Ricour’s reading of Augustine’s theory of Time, made a contribution to illustrate the relation between soul and mythos, as my subordinate hypothesis. Also, for achieving the telos of communication based on mythos I use Recour’s hermeneutic phenomenology to show how a real dialogue in the position of mythos will be an opportunity for intimate solitude.
Keywords: human communication, Mythos, Logos, Narration, Hermeneutic phenomenology, intimacy solitude, Opportunity -
مطالعه کیفی تربیت جنسی نوجوانان و عوامل زمینهساز آن با تاکید بر روابط میان فردی با والدین (مورد مطالعه: والدین شهر تهران)مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و سوم شماره 2 (پیاپی 169، خرداد و تیر 1399)، صص 0 -0تربیت جنسی در هر جامعه ای یکی از مهمترین جنبه های تربیت است که والدین نقش مهمی در آموزش آن به فرزندان دارند. اما در جامعه ما به دلایلی پرداخت به آن با محدودیت هایی همراه است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، مطالعه تربیت جنسی نوجوانان با تاکید بر روابط میان فردی آنها با والدین شهر تهران است. روش تحقیق مورد استفاده کیفی و رویکرد مورد استفاده، نظریه داده بنیاد بوده است که در اجرای آن، شیوه نمونه گیری هدف مند تا رسیدن به اشباع نظری مورد ملاحظه قرار گرفته است. یافته های مهم به دست آمده بیانگر آن است که عوامل موثر در تربیت جنسی نوجوانان عبارتند از عامل بودن والدین به آموزه های دینی در حوزه مسایل جنسی، ارتباط نرم مسیولانه نه تحکم آمیز در خانواده، حساسیت والدین به مسایل جنسی فرزندان در حوزه شناختی و پیامدهای آن، احتراز از رفتار جنسی تحریک آمیز در فضای عمومی خانواده، لزوم تسلط والدین به مهارت های ارتباطی نسل جدید، توانمندسازی دانش آموزان در ارتباط با شکل گیری هویت مطلوب جنسی در مدارس. نهایتا مقوله مرکزی استحصالی با لحاظ درجه انتزاع، توانمندسازی چند سطحی مجراهای جامعه پذیری در تربیت بهینه رفتارهای جنسی شناسایی شد.کلید واژگان: مجاری جامعه پذیری, تربیت, تربیت جنسی, روابط میان فردی, والدینQualitative study of adolescent sexual education and its underlying factors with emphasis on interpersonal relationships with parents (Case study: parents in Tehran)
Sex education in any society is one of the most important aspects of education that parents have an important role in educating their children. But in our society, for some reason, it has limitations. Therefore, the purpose of this study is to study the sexual education of adolescents with emphasis on their interpersonal relationships with parents in Tehran. The research method used was qualitative and the approach used was data-based theory, in the implementation of which the purposive sampling method was considered until the theoretical saturation was achieved. The important findings indicate that the effective factors in adolescent sexual education are parents 'involvement in religious teachings in the field of sexuality, soft, responsible and not firm communication in the family, parents' sensitivity to children's sexuality in the field of cognition and its consequences. From provocative sexual behavior in the public space of the family, the need for parents to master the communication skills of the new generation, empowering students in connection with the formation of a desirable sexual identity in schools. Finally, the central category of extraction in terms of the degree of abstraction, multilevel empowerment of socialization channels in the optimal training of sexual behaviors was identified.Keywords: channels of socialization, Education, Sex education, interpersonal relationships, parents -
این مقاله درصدد «تحلیل گفتمان انتقادی پیامهای فرهنگی و سیاسی شهرداری تهران» است که از سال 1385 تا 1395 خورشیدی بر روی بیلبوردهای شهری انتشار یافته اند. هدف کلی شناخت این گفتمان است، بنابراین، فرایند مطالعه کیفی آن بر اساس روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه انجام یافت. شناخت دال های مرکزی، شناور و وقت های مفصل بندی شده شهرداری تهران که برای به حاشیه راندن و غیریت سازی مولفه های گفتمانی رقیب بکار برده است به عنوان پرسش ها و اهداف این تحقیق اند. محقق با انتخاب هدف مند تعداد 25 نمونه طرح گرافیکی از میان جامعه آماری و نیز تحلیل جداگانه هر یک از آنها، به اشباع نظری رسید. روش تحقیق، بر اساس روش کیفی تحلیل گفتمان منطبق بر رویکرد پساساختارگرایی لاکلا و موفه است. نتایج و برون داد این پژوهش بیان گر آن است که؛ دال مرکزی «ولایت مداری» در محور و کانون گفتمان این نهاد قرار گرفته است. دال های شناور «مدیریت جهادی»، «روحانیت» و «غرب ستیزی»، با پیوند به پیرامون و حول کانون مرکزی، مفصل بندی گفتمان شهرداری تهران با خاستگاه گفتمان «اصول گرایی» را، تشکیل داده اند. همچنین از طریق برجسته سازی مولفه های گفتمان خودی و به حاشیه راندن دال های مفصل بندی رقیب، از لایه های پنهان این پیام ها قابل فهم است که هدف پنهان آن، هژمونی فرهنگی و ایدیولوژی گفتمان اصول گرایی و نیز دستیابی به قدرت سیاسی شهردار تهران است.
کلید واژگان: تحلیل گفتمان, لاکلا و موفه, اصلاح طلبی, اصول گرایی, ولایت مداری, مدیریت جهادیThis research has been carried out to analyze the critical discourse of cultural and political messages of Tehran municipality which have been displayed on Tehran municipality billboards as of 2006 through 2016. This research focuses on understanding the components of this discourse which constitute the nodal points, floating signals and the articulation of moments of Tehran municipality in order to find out the chain of equivalence-difference used by the mentioned institution to marginalize and antagonize the discourse components of the rivals which make up the research purposes. The researcher has reached the theoretical diffusion selecting the statistical population by analyzing 25 messages on purpose. The methodology of this research is based on a qualitative research of discourse analysis according to the post structuralist approach of E. Laclau and S. Moffe. The findings of this research reveal that the nodal point and the guardianship-centeredness are focused by the municipality; the jihadi management, the clergy, and anti-westernism are articulated around this focal point which conform with principalism discourse. The hidden layers of the messages are revealed by highlighting the features of self-discourse and marginalizing the articulative signifies of the rival and that they have been pursuing some hidden goals which are to gain the political and ideological hegemony of the reformism discourse and achieving the political power of the mayor.
Keywords: Discourse analyst, E-Laclau, S.Muffe, Reformist, Pricipalism, Jihadi Management -
نقش سبک های دلبستگی در مثلث ابعاد تاریک شخصیتمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و سوم شماره 2 (پیاپی 169، خرداد و تیر 1399)، صص 0 -0پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سبک های دلبستگی در مثلث ابعاد تاریک شخصیت دانشجویان طراحی و اجرا شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف؛ کاربردی و از لحاظ اجرایی توصیفی - پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای است. متغیر سبک های دلبستگی طبق تعاریف و نظریات علمی در سه بعد ایمنی ، اجتنابی و دوسوگرا در نظر گرفته شد که از طریق پرسشنامه استاندارد کولینز و رید (1990) مورد ارزیابی قرار گرفته است. ابعاد مثلث تاریک شخصیت نیز به سه صفت ماکیاولیسم ، خودشیفته بودن و سایکوپات بودن (که می توان به عنوان یک صفت واحد در نظر گرفت) گفته می شود که از طریق پرسشنامه جانسون و وبستر(2010)مورد ارزیابی قرار گرفته شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین دلبستگی ایمن با شخصیت ماکیاولگر، ازصفات تاریک رابطه منفی ومعنی دارمشاهده می شود.بین دلبستگی اجتنابی با هیچ کدام از صفات تاریک شخصیت رابطه معنی دار مشاهده نمی شود و بین دلبستگی دوسوگرا/ اضطرابی با همه صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگر، خودشیفته ، سایکوپاتی)رابطه قوی مثبت ومعنی داروجود دارد.کلید واژگان: سبک های دلبستگی, سبک ایمن, سبک اجتنابی, سبک دوسوگرا, ابعاد تاریک شخصیتThe role of attachment styles in the dark dimension triangle of personalityThis research is aimed at identifying the role of attachment styles in university students’ Dark dimensions of the character. Concerning the objective, this is applied research and the method chosen is survey-descriptive based on data gathered through questionnaires students from Islamic Azad University in Tehran were asked to complete. The variables, based on definitions and scientific theories, were set in three aspects of security, avoidant and ambivalent and Collins & Read (1990) standard questionnaire was used. The Johnson & Webster Questionnaire (2010) has been developed to assess the dimensions of the dark triangle of personality
The findings of this study indicate a negative and significant relationship between safe attachment style and Machiavellian personality traits. The results also show a strong, significant and positive relationship between bisexual / anxiety attachment and all dark personality traits (Machiavellian, narcissistic, psychopathic). The results also show that there is no significant relationship between avoidance attachment and any of the dark traits of personality.Keywords: Attachment Styles, secure attachment style, avoidant attachment style, ambivalent attachment style, Dark triangle of character -
تربیت جنسی به کارگیری شیوه هایی برای ایجاد صفات و رفتارهای جنسی سالم و در عین حال زدودن صفات و رفتارهای جنسی ناشایست از مجموعه وجودی انسان است. به عبارت دیگر تربیت جنسی ارایه سلسله ای از اطلاعات ضروری روان شناختی، جسمانی و دینی در حوزه زمینه های جنسی مرتبط با فرد و به همراه آن ارایه اطلاعات و آگاهی هایی به فرد در زمینه آشنایی بیشتر با خصوصیات جنس مخالف است. هدف تحقیق حاضر، مطالعه تربیت جنسی نوجوانان شهر تهران و عوامل زمینه ساز آن با تاکید برروابط میان فردی با والدین است. برای این منظور از روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نطریه زمینه ای استفاده شده است. داده های به دست آمده به شکل گیری مقولاتی مانند آگاهی از مسایل دینی در رابطه با تربیت جنسی، آگاهی والدین از مسایل جنسی و اثرات جسمی و روحی آن، ارایه رفتارهای مناسب در خانواده از سوی والدین، آگاهی و مسلط بودن والدین به یک سری از مهارت های ارتباطی در جهت ارتباط بهتر با کودکان، تربیت جنسی درقالب آموزش مدارس، آموزش والدین و اجتماعی کردن و انتقال درست هنجارها و ارزش های جنسیتی به فرزندان، وجود ارتباط عاطفی در خانواده، نظارت مدارس بر فعالیت های کودکان و نوجوانان در مدرسه و همکاری با والدین در این زمینه منتهی شده است. این مفاهیم در سه دسته عوامل خانوادگی، آموزشی یا برون خانوادگی و اجتماعی دسته بندی شدند. نهایتا بر اساس نتایج به دست آمده، یکی از دلایل اصلی تاثیرگذار بر تربیت جنسی در این پژوهش، وجود آگاهی در بین خانواده ها و در راس آن در بین والدین می باشد.
کلید واژگان: تربیت جنسی, نوجوانان, والدین, آگاهیSex education is adopting methods for creating healthy sexualcharacteristics and behaviors and at the same time removing inappropriatesexual characteristics and behaviors from human existence. In otherwords, sex education offers a series of essential psychological, physical,and religious information regarding the sexual field related to anindividual, as well as providing information and awareness to theindividual in order to become more familiar with the characteristics of theopposite sex. The present study aimed to investigate sex education ofadolescents in Tehran and its underlying factors with emphasis oninterpersonal relationships with parents. To this end, qualitative researchmethod and interviewing technique were used for data collection. Thegrounded theory approach was employed to analyze the data. Theobtained data resulted in forming categories such as awareness ofreligious issues related to sex education, parents’ awareness of sexualissues and its physical and psychological effects, parents’ appropriatebehaviors in family, parents’ awareness of and dominance on somecommunication skills for better connections with children, sex educationin the form of school education, parents’ education and socialization,correct transfer of sexual norms and guidelines to children, existence ofan emotional connection in family, supervision of school activities forchildren and adolescents, and cooperation with parents in this field. Theseconcepts were categorized into three themes: family, educational orextramarital and social factors. Finally, based on the results, one of themain reasons for influencing sexual education in this study is theawareness among families and at the top among parents.
Keywords: sex education, adolescents, Parents, awareness -
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر کنش گفتاری بر تجربه ارتباطی در بین کاربران فعال و قابل دسترسی اینستاگرام در شهر تهران انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش است و ابزار جمع آوری داده ها نیز پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری در این تحقیق عبارتست ازکاربران عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام در تهران و با توجه به آنکه تعداد افراد حاضر در جامعه بیش از 100هزار نفر می باشد، حجم نمونه بر اساس جدول مورگان برابر با 384 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی دردسترس انتخاب شدند. فرضیات تحقیق نیز با استفاده از آزمون پیرسون مورد آزمون قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که کنش ارتباطی اینستاگرام بر تجربه ارتباطی تاثیر دارد. بدین معنا که با افزایش ارتباط در گفتمان اینستاگرام ، تجربه ارتباطی ما در دنیای واقعی تحت تاثیر قرار گرفته است و در حال دگرگونی می باشد و ما با تجربه های ارتباطی حاصل از این تکنولوژی های ارتباطی نوین (اینستاگرام) مواجه هستیم. همچنین کنش گفتاری اینستاگرام بر تجربه های ارتباطی(دوستی، صمیمیت، تفاهم، بازخورد) تاثیرگذار است. همچنین نتایج دیگر تحقیق نشان داد که میزان استفاده از اینستاگرام بر تجربه های ارتباطی کاربران تاثیرگذار است. واژگان کلیدی: کنش گفتاری، اینستاگرام، تجربه ارتباطی.
کلید واژگان: کنش گفتاری, اینستاگرام, تجربه ارتباطیAbstract This research was conducted under the title ‘ study of the influence of Instagram speech act on communication experience ‘ among and accessible users of Instagram in Tehran. This research to study the influence of Instagram speech act on our daily life communicative experience. Research method is survey. Data is gathered through questionnaire. Questionnaires were distributed among 384 randomly selected accessible and active of Instagram. The theoretical framework is inspired by theories of Ferdinand de Saussure, John Austin, John Searle and Michel Foucault. Research independent variable include Instagram speech act ( follow, share, like, comment ) and independent variable communication experience ( friendship, cordiality, understanding, and feedback ). Research hypotheses were tested by pearson technique. Results of this study showed that Instagram speech act influences communication experience. With increase in communication in Instagram world, our communication experience in real world has been influenced and is changing. Hence, we are facing the communication experiences from these modern communication technologies ( Instagram ). Results of this study showed that Instagram speech act influences communication experience. With increase in communication in Instagram world, our communication experience in real world has been influenced and is changing. Hence, we are facing the communication experiences from these modern communication technologies ( Instagram ). Keywords: speech act, Instagram, communication experience, real world, communication technologies.
Keywords: speech act, Instagram, communication experience -
پژوهش پیش رو از نظر اهداف کاربردی، از نظر ماهیت و نوع مطالعه در زمره پژوهش های کیفی و در زمره مطالعات تفسیری است که با بهره گیری از راهبرد پژوهش پدیدارشناسی «وان مانن» در صدد تبیین و تفسیر جوهره تجربه زیسته فرهنگ سیاسی دانشجویان در شبکه های اجتماعی مجازی و شناخت عمیق این پدیده است. میدان مطالعه تحقیق شامل دانشجویان واحد علوم و تحقیقات تهران است و انتخاب نمونه تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و به 21 نفر رسید. پس از تجزیه و تحلیل داده ها درون مایه های اصلی و چندین درون مایه فرعی بدست آمد که در مجموع نتایج نشان داد که نقش روشنفکران به مثابه افراد آگاه وجدان بیدار جامعه، چه در نهادهای مدنی و سازمان های اجتماعی غیرسیاسی و چه در حالت متعلق بودن به احزاب و تشکل های سیاسی، به صورت عمومی به مثابه افراد متعلق به یک قشر اجتماعی به شکلی از اشکال تاحدودی موجب ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه بوده و موجب پویایی و بیداری شعور اجتماعی و سیاسی دانشجویان نهایتا در شکل گیری تفکر و احساسی ملی خواهد شد.
کلید واژگان: فرهنگ سیاسی, شبکه های اجتماعی مجازی, پدیدارشناسی, دانشجویانThe present study in terms of goals, is applicable, and in terms of nature and type of study is among qualitative research and a interpretative study that by using the phenomenological research strategy of “Van Mennen”, we seek to explain the essence of experience of the phenomenon ofstudents' Political Culture in Social Networks. The research study field included students from Tehran Science and Research Branch, and sample selection continued until theoretical saturation of data and reached 21 people. After analyzing the data, the main themes and several sub-themes were obtained, which in total showed that the role of intellectuals as knowledgeable people in society, whether in civil institutions and social organizations , and in the state of belonging to parties and political parties, has been publicly affecting the political culture of society in some form and promoting political culture of societyand enhances the social and political consciousness of students. Ultimately, national thinking and emotion will be formed.
Keywords: Political Culture, virtual social networks, Phenomenology, Students -
پژوهش حاضر از نظر اهداف، کاربردی، از نظر ماهیت و نوع مطالعه در زمره پژوهش های کیفی و در زمره مطالعات تفسیری است که با بهره گیری از راهبرد پژوهش پدیدارشناسی «ون منن» در صدد تبیین و تفسیر جوهره تجربه از پدیده فعالیت های اجتماعی و فرهنگی روشنفکران در شبکه های اجتماعی مجازی و شناخت عمیق این پدیده بر فرهنگ سیاسی دانشجویان است. میدان مطالعه تحقیق شامل دانشجویان واحد علوم و تحقیقات تهران است. داده های این پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه عمیق با 21 نفر گردآوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسانه ون منن تحلیل شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مضمونهای اصلی و چندین مضمون فرعی بدست آمد که در مجموع نتایج نشان داد که نقش روشنفکران به مثابه افراد آگاه وجدان بیدار جامعه، چه در نهادهای مدنی و سازمان های اجتماعی غیرسیاسی و چه در حالت متعلق بودن به احزاب و تشکل های سیاسی، بصورت عمومی به مثابه افراد متعلق به یک قشر اجتماعی به شکلی از اشکال تا حدودی بر فرهنگ سیاسی جامعه اثرگذار بوده و در پویایی و بیداری شعور اجتماعی و سیاسی دانشجویان نهایتا در شکل گیری تفکر و احساسی ملی تاثیرگذار است.
کلید واژگان: فرهنگ سیاسی, روشنفکران, شبکه های اجتماعی مجازیThe present study in terms of goals, is applicable, in terms of nature and type of study among qualitative research and among interpretative using the phenomenological research strategy of “Van Mennen”, we seek to explain the essence of experience through the phenomenon of social and cultural activities of intellectuals in virtual social networks and the deep understanding of this phenomenon on students ' political culture. The research study field included students from the Tehran Science and Research Branch. The data of this research were collected through purposeful sampling and in-depth interview with 21 people and analyzed using Van Mennan's phenomenological analysis method. After analyzing the data, the main themes and several sub-themes were obtained, which in total showed that the role of intellectuals as knowledgeable people in society , whether in civil institutions and social organizations , and in the state of belonging to parties and political parties , has been publicly affecting the political culture of society in a form of forms and in the social and social sense of students , students are finally involved in the formation of a national emotional and emotional state .
Keywords: Political Culture, Intellectuals, virtual social networks -
پژوهش حاضر با هدف بررسی جوک ها در خصوص توافق هسته ای که در شبکه های مجازی انتشاریافته اند، انجام شده است. مسئله اصلی این تحقیق آشکار کردن سویه های ایدئولوژیک و وابستگی این جوک ها در خصوص امر هسته ای با جناح های قدرت است و این سوال مطرح است که چگونه زبان در مناسبات قدرت در قالب طنز و شوخ طبعی چرخش پیدا کرده است و همچون یک امر رهایی بخش از تحکم و نظم پایگانی موجود، امکان تفسیرهای متفاوت از گفتمان غالب و تک صدا را ایجاد می کند. در این مقاله از روش تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد سه بعدی فرکلاف، نظریه کارناوال باختین و طنز گروستیک استفاده شده است. بدین منظور تعدادی از جوک های هسته ای در فضای مجازی تحلیل و بررسی شده اند. نتایج نشان داد که خیال پردازی حاصل از جنبه های ایدئولوژیک زبان جوک، وضعیت موجود را بازنمایی و بازتفسیر می کند و به ایجاد، حفظ و تغییر در روابط اجتماعی و کردارهای گفتمانی می گردد. همچنین با توجه به ویژگی های متنی آن مشخص شد که تعدادی از آن ها، بازتفسیری مثبت و تعدادی نیز بازتفسیری منفی از توافق هسته ای دارند. به نظر می رسد که بازنمایی مثبت در قالب ایدئولوژی قدرت حاکم (دولت یازدهم) و بازنمایی منفی در قالب ایدئولوژی اصولگرایان شکل گرفته است. درواقع، ژانر زبانی جوک در خدمت قدرت قرارگرفته و برای هژمونیک و چندصدایی شدن گفتمان های قدرت به کار گرفته می شود.کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, توافقات هسته ای, جوک, فرکلاف, ایدئولوژی باختینThe objective of the present research concerns nuclear agreements jokes that have propagated in social networks. The critical issue of this research is to illustrate the ideological aspects and the relationship of these jokes with the political factions in the case of nuclear agreements. The main question is how language shifts to joke and witticism in power relations. Fairclough’s three dimension model of critical discourse analysis is used in this research. Hence a number of jokes in virtual space regarding nuclear agreement have been analyzed. The consequences shows that the fantasy which derives from the ideological aspects of witticism language represents the existing situation and also construct, sustain, and change the social relation and discursive actions. Textual characteristics show positive and negative representation of jokes. The positive representation constructs in the ideology of dominate power (11enth government) and the negative representation construct in the opposition faction (fundamentalism). The genre of joke is in the service of power and is used in order to hegemonies the power discourse.Keywords: critical discourse analysis, nuclear agreement, joke, Fairclough, ideologyBakhtin
-
تحقیق حاضر به ضرورت گفتمان سازی در عرصه ی اقتصاد مقاومتی می پردازد و ابعاد فرهنگی آن را به عنوان زیرساخت تقویت بنیان های فرهنگ مقاومت برای نیل به «اهداف اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل»، در نظر می گیرد. برای اجرای این طرح نیاز به آشنایی با اصطلاحات و مبانی نظری نشانه شناسی و تعریف و تبیین اصطلاح گفتمان است. در علم نشانه شناسی تمامی پدیده های فرهنگی و اجتماعی به عنوان نشانه در نظر گرفته می شوند و سوال آن چگونگی شکل گیری معنا و هدف آن تحلیل، فهم و تفسیر نشانه هاست. نظام های گفتمانی نیز از نشانه هایی شکل گرفته اند که به معنا و کردارهای گفتمانی شکل می دهند. این تحقیق با بهره گیری از رویکرد و روش کیفی نشانه شناسی ساختارگرا به مشخص کردن چگونگی پیوند و نظم پایگانی دال ها برای معنادار ساختن نشانه ها در یک نظام گفتمانی، تبیین محورهای همنشینی، جانشینی و تفسیر نشانه ها و معین نمودن دال مرکزی که نشانه های دیگر حول آن نظم می گیرند، می پردازد. با این پرسش که چه موانع فرهنگی برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی وجود دارد و این فرضیه که رفع این موانع و گفتمان سازی می تواند به تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی یاری ببخشد، سه هدف اصلی دنبال می شود: 1- تحلیل نشانه شناختی موانع فرهنگی اقتصاد مقاومتی، 2- تبیین نشانه شناختی گفتمان اسلامی-ایرانی برای عبور از موانع و رفع نشانه های رسوب یافته ی گفتمان مصرف گرایی، 3- بازگشت به گفتمان اسلامی- ایرانی و بازاحیای مدلول ها با محوریت دال «سعادت» با ارائه راه کارها برای گفتمان سازی در رسانه ها. نتایج حاصل ارائه راه کارهایی برای گفتمان سازی در رسانه ها جهت تقویت فرهنگ مقاومت است.کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, رسانه, سعادت, گفتمان سازی, نشانه شناسی
-
تحقیق حاضر به منظور تحلیل ارتباط گران فیسبوک همچون سوژه های لکانی انجام گرفته است. سوژه ی لکانی نه "فرد" است و نه "سوژه ی آگاه" در فلسفه مدرن غرب. تبیین روان کاوانه ی سوژه ی خط خورده لکانی، شرح و تحلیل ابژه ی نگاه خیره را در برساخت فانتزی و سوژه ی هیستریک امکان پذیر می کند. این تحقیق با بهره مندی از رویکرد پساساختارگرا و روان کاوی لکانی، در صدد پاسخ به دو پرسش است: 1- چگونه ابژه ی نگاه خیره (ابژه a) فیسبوک را عرصه ی فانتزی می کند؟ 2- چگونه گفتمان فیسبوک سوژه های هیستریک برمی سازد؟ در این تحقیق، کاربران فیسبوک چون سوژه هایی که در عرصه ی رانه ی دیداری با یاری امر تصویری برای پر کردن حفره ی تروماتیک تا بالاترین حد فانتزی، تعاملات خود را گسترش می دهند، تحلیل می گردند. با بازسازی هویت مندی کاذب سوژه ها در پیش زمینه ای نامرئی و کامیابی تنزل یافته از احاطه شدن توسط تصاویر منجمد، گفتمان فیسبوک در برساخت سوژه های هیستریک در گسترش رسوخ ایدئولوژی سرمایه داری، تحلیل پذیر و تولید حاصل از گفتمان فیسبوک همچون ابژه ی نگاه خیره، تبیین پذیر می گردد.کلید واژگان: لکان, فانتزی, گفتمان فیسبوک, ابژه ی نگاه خیره, سوژه ی هیستریکThe present research analyzes Facebook communicators as Lacanian subjects. Lacanian subject is not the ‘individual’ or ‘conscious subject’ of modern philosophy. Through psychoanalytic explanation of Lacanian barred subject, this research will define and analyze the gaze object in the construction of fantasy and hysteric subject. According to the post-structuralism and Lacanian approach, I came up with two critical questions: 1- How Facebook becomes a locus for fantasy by considering the gaze object (object a)? 2- How the Facebook discourse construct a hysteric subject? The Facebook users are being analyzed as subjects who, by using images, are developing their interactions in the visual field of drive to fulfill their traumatic lack in such a phantasmatic way. The reconstruction of false identification in an invisible background and the declined satisfaction of subjects that originate from being embraced by frozen images is a significant issue to look at Facebook as a discourse that regenerates hysteric subjects. By the penetration of capitalism ideology the Facebook discourse and the production of gaze object can be defined and analyzed.Keywords: Lacan, gaze object, fantasy, Facebook discourse, hysteric subject
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.