seyed mehdi alvani
-
یکی از راه های توسعه هر علم، بازاندیشی در مبانی و پیش فرض های آن است. باتوجه به پیشرفت روزافزون علوم مختلف در عصر جدید، و عقب ماندن علوم انسانی از این تغییرات، لزوم بازاندیشی در علوم انسانی امری حیاتی می باشد. از آنجا که علوم انسانی به طور مستقیم با شناخت انسان مرتبط می باشد، و نقش انسان در عصر جدید بیش از پیش پررنگ شده است، باید به دنبال شناخت کامل تری از او در سطح فردی و اجتماعی بود. متاسفانه علی رغم چندساحتی بودن وجود انسان، پیش فرض های حاکم بر علوم انسانی معاصر همچنان تحت تسلط پارادایم های پوزیتیویسمی بوده و آنجا که سخن از سایر دیدگاه ها مانند تفسیری یا پست مدرن می شود، در حد شعار باقی مانده و شامل برخی تحقیقات و نظریات محدود می باشد. این درحالی است که علم فیزیک در دهه های اخیر با ورود به برخی مفاهیم فلسفی و متافیزیکی درحال گذار به سوی پاردایم وحدت گراست. نظریات وحدت گرای فیزیک، با تاکید بر متکثرالابعاد بودن هستی، دیدگاه جدیدی را ارائه می کنند که در آن عدم توان تجربه یا ذهن در شناخت یک پدیده، به معنای عدم وجود آن پدیده نیست. ما در این پژوهش، به کمک روش تحلیل محتوا، به بررسی خلاهای موجود در پارادایم های پنجگانه علم پرداخته و جهت رفع این خلاها، هستی شناسی وحدت گرا را معرفی می کنیم.
کلید واژگان: علم, پارادایم, نظریات وحدتگرای فیزیک, متافیزیک, علوم انسانی, هستی شناسی وحدت گراOne of the ways to develop any science is to rethink of its foundations and assumptions. Considering the increasing progress of various sciences in the new era, and the weakening of humanities, the necessity of rethinking in humanities is a vital matter, Since the human sciences are directly related to the knowledge of man, as the role of man in the new age has become more prominent, one should seek a more complete knowledge of humans at the individual and the social levels. Unfortunately, despite the multifaceted nature of human existence, the presuppositions governing the present humanities are still dominated by positivist paradigms, and when it comes to other perspectives such as exegetical or postmodern, they remain at the level of slogans, and researches and theories are limited. But the science of physics, by entering into some philosophical and metaphysical concepts, is moving towards a unitary paradigm. Unitarian theories of physics, which emphasize the multi-dimensional nature of existence, present a new point of view in which the inability of experience or human mind to recognize a phenomenon does not mean that it does not exist. In this research, with the help of content analysis method, we investigate the existing gaps in the five paradigms of the contemporary science, and in order to solve these gaps, we introduce unitary ontology.
Keywords: Science, Paradigm, UNITARIAN THEORIES OF PHYSICS, Metaphysics, Humanities, UNITARIAN ONTOLOGY -
International Journal Of Nonlinear Analysis And Applications, Volume:16 Issue: 2, Feb 2025, PP 293 -312The purpose of this research is to present a model of technological entrepreneurship development in the banking system based on the open innovation approach. The current research has a fundamental goal and a practical approach, and the research method is mixed and content analysis. The statistical population of the qualitative section includes professors and experts in the field of technological entrepreneurship, and the sampling method in this research is a snowball sampling method, so that the data collection continued until reaching the saturation point, which is 18 people. and also the statistical population in the quantitative part includes managers and assistants of Tejarat Bank in Tehran province, and the sampling method in this research is simple random, and the sample size is 313 people based on Morgan's table. The method and tools of data collection in the qualitative part are semi-structured interviews and in the quantitative part are researcher-made questionnaires. In this research, descriptive statistics and inferential statistics were used to analyze the data and achieve the aforementioned goals. Statistical methods for analyzing and analyzing the information available in the data set is factor analysis or factor analysis, which was used using the structural equation method (SEM) and Lisrel software. Finally, the research model was measured and fitted. The research results showed that the fit of the research model is significant for t-coefficients above ±1.96 to ±2.58 at the 0.05 level, and t-coefficients above ±2.58 are significant at the 0.01 level. The path coefficients and the explained variance of the research variables and the fit indices obtained for the tested model show that the RMSEA index in the estimated model has an acceptable level with a rate of 0.064 and other fit indices such as CFI, GFI, NFI, and AGFI is equal to 0.97, 0.94, 0.95 and 0.92, respectively, and these characteristics of good fit show that the data of this research fits well with the factor structure of this model.Keywords: Pattern, Development, Entrepreneurship, Technological Entrepreneurship, Open Innovation, Banking System, Tejarat Bank
-
جوامع به شدت پیچیده، تقسیم شده، پویا و متغیر شده اند و شیوه های مختلف حکمرانی در پاسخ به این چالش های جدید حاکمیتی ایجاد شده اند. شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری که به طور کلی انعطاف پذیری؛ سرعت و نوآوری را در دولت تسهیل می کنند، در مقایسه با شیوه های سنتی حکمرانی مورد نیازند تا بتوانند جوامع هوشمند امروزی را به بهترین شیوه کنترل و اداره نمایند. محبوبیت و محدوده پژوهش ها و عملکرد شبکه های حکمرانی و خط مشی در حوزه های روش شناسی، اصول و مفروضاتش همچنان رو به گسترش است و در عین حال سرشار از اصطلاحات متناقض و گونه شناسی های متفاوت بوده به طوری که تعریفی مورد توافق عموم از آنها وجود ندارد. هدف اصلی این پژوهش، گردآوری؛ تلخیص؛ ارزیابی؛ و توسعه ادبیات نظری مربوط به معرفت شناسی و چالش های شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری به عنوان جریانی نوظهور در اداره امور عمومی با بهره گیری از روش کیفی فراترکیب است. نمونه گیری پژوهش به شیوه غیراحتمالی هدفمند بوده، مقالات و مطالعاتی انتخاب گردیده است که بتوانند پاسخگوی پرسش پژوهش باشند. با محوریت واژگان کلیدی مرتبط با موضوع و پرسش پژوهش، برای جستجوی منظم نمونه ها از منابع اطلاعاتی و پایگاه های داده علمی مختلف استفاده شده و پس از بررسی و تحلیل کیفی مقالات و مطالعات منتخب، مضامین مشترک و مفاهیم استخراج شده در رابطه با معرفت شناسی و چالش های پیش روی این جریان ثبت شده و با چندین بار بازخوانی، مضامین اساسی و مشترک در تمامی مطالعات با یکدیگر ترکیب؛ و ابعاد و عوامل موثر بر موضوع پژوهش استخراج و ارائه شده، همچنین پیشنهاداتی جهت مطالعات و پژوهش های بیشتر در این حوزه ارائه گردیده است. نتیجه گیری پژوهش شامل این موضوع است که رشد پیچیدگی موضوعات و مسائل عمومی؛ استفاده از گونه های مختلف شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری را علی رغم وجود چالش هایی در این شبکه ها، در راستای پیاده سازی نظریه های خدمات عمومی نوین و مدیریت ارزش های عمومی متناسب با نظام های حکمرانی امروزی و در ارتباط با اجرای بند 10 اصل سوم قانون اساسی کشور ضروری ساخته است.
کلید واژگان: حکمرانی شبکه ای, شبکه حکمرانی, شبکه خط مشی, معرفت شناسیSocieties have become increasingly complex; fragmented; dynamic and variable, and different forms of governance have been created to address new governing challenges. Governance networks which in general facilitate flexibility; speed and innovation in the government, compared with traditional governance forms, are necessary to meaningfully govern smart societies. The popularity and scope of governance and policy networks researches and practice continues to expand from its divergent foundations, assumptions and methodological positions, and at the same time, it is rife with disparate typologies and conflicting terminologies, so that there is no a generally agreed definition of them. The main purpose of this research is to collect; summary; assessment; and the development of the theoretical literature related to epistemology and the challenges of governance networks and policymaking with an inductive approach and using the qualitative method of metasynthesis. The research sampling method is purposeful sampling, articles and studies have been selected that can answer the research question. For regular search of samples from different informational resources and scientific databases have been used and after qualitative analysis of selected articles and studies, common themes and concepts were extracted in relation to the subject of the research are recorded and by re-reading several times, the basic and common themes in all studies are combined together; and the dimensions and factors affecting the subject of the research have been extracted and presented, as well as suggestions for further studies and researches in this field have been presented. The conclusion of the research includes this fact that the growth of the complexity of public issues; It has made necessary the use of different types of governance and policymaking networks, despite the existence of challenges in these networks, in line with the implementation of section 10 of the third article of the country's constitution.
Keywords: Network Governance, Governance Network, Policy Network, Epistemology -
علیرغم نقاط قوت حکمرانی عمومی جدید، پژوهشگران ضرورت حکمرانی بر حکمرانی شبکه ای یا فراحکمرانی و تضمین تحقق منافع عامه و اثربخشی فعالیت های بازیگران شبکه را متذکر شده اند. اما بعضی از اندیشمندان، فراحکمرانی را حکمرانی بر هر رویه حکمرانی دانسته اند که موضوع تحقیق پیش رو می باشد. این پژوهش در جستجوی تبیین الگوی فراحکمرانی نظام حکمرانی موجود صنعت پتروشیمی و رفع چالش های مرتبط با فقدان راهبردی مرکزی می باشد. استخراج الگو با کمک روش داده بنیاد ساخت گرا و از طریق انجام مصاحبه های عمیق با 22 نفر (نمونه گیری گلوله برفی و اقتضای نمونه گیری نظری) از خبرگان، مدیران و صاحب نظران در بخش های عمومی، خصوصی و مردم نهاد صنعت وکد گذاری اولیه، متمرکز و یادداشت های تحلیلی انجام گردید. 20 مقوله تیوریک یافت شده در سه دسته طراحی، راهبری و ارزیابی و با ارتباطی سیستماتیک، الگوی فراحکمرانی صنعت را به تصویر کشیده است. نتایج این پژوهش فراحکمران را مسیول طراحی نظام حکمرانی صنعت در قالب تبیین ترکیب حکمرانی و نقش بازیگران، سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان صنعت؛ راهبری آن از طریق تدوین الزامات و معیارهای کارکردی و حرفه ای، تعبیه چارچوب ها و اعمال هماهنگی و اطمینان از هم راستایی فعالیت ها با برنامه های کلان، تسهیل منابع مالی، اطلاعاتی و زیرساخت ها و هم چنین تلاش جهت توانمندسازی و چاره جویی دانسته که نهایتا نیز ارزیابی این نظام را با پاسخگو کردن بازیگران در قبال تحقق سیاست ها، برنامه های کلان، الزامات و معیارها، اخذ بازخورد ها و مطالبه اصلاحات و در صورت لزوم اجبار به انجام می رساند. اعمال فراحکمرانی، از طریق اصلاحاتی در اسناد بالادستی و ساختار و تجدید نظر در وظایف واحدهای سازمانی (در سطوح متفاوت) ستاد وزارت نفت و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، امکان پذیر می باشد.
کلید واژگان: فراحکمرانی, حکمرانی بر حکمرانی, سیاستگذاری و برنامه ریزی, صنعت پتروشیمی, داده بنیاد ساخت گراDespite the strengths of the new public governance, researchers have noted the necessity of governance over network governance or meta -governance and ensuring the achievement of public interests and the effectiveness of network actors' activities. But some theorists have considered meta -governance as governance over any governance mode, which is the subject of future research. This research seeks to find the meta–governance model of the existing governance system of the petrochemical industry and solve the challenges related to the lack of a central strategy. Pattern extraction with the help of structured grounded theory method and through in-depth interviews with 22 people (snowball sampling and the necessity of theoretical sampling) from experts and managers in public and private sectors of industry as well as NGO and the initial and centralized coding and analytical notes were done. The 20 theoretical categories found in three clusters and with a systematic connection, have depicted the model of the meta -governance of the industry. The results of this research put meta -governor responsible for designing, steering and evaluating the governance system of the industry by explaining the composition of governance and the role of actors, policymaking and macro planning of the industry and the formulation of functional and professional requirements and criteria; Embedding frameworks and implementing coordination and ensuring the alignment of activities with macro plans; Facilitation of financial resources, information and infrastructures, as well as efforts to empower and find solutions And finally, the actors should be held accountable for the realization of the policies, macro plans, the requirements and standards, and by obtaining feedback, meta -governor should demand reforms and force them if necessary. Applying this meta-governance is possible through amendments in the superior documents and the structure and revision of the duties of the organizational units (at different levels) of the headquarters of the Ministry of Petroleum and the National Company of Petrochemical Industries of Iran.
Keywords: meta-governance, governance over governance, policy making, planning, petrochemical industry, constructivist grounded theory -
Investigating the Factors Affecting Iran's Tourism Industry Through Sustainable Development Approach
The purpose of this research is to investigate the factors affecting Iran’s tourism industry with a sustainable development approach. The statistical population in the qualitative research includes experts and specialists in the tourism organization and professors with proficiency in the field of tourism, and the quantitative research comprises the experts of tourism development in the tourism organizations of Iran. The sampling methods in the qualitative and quantitative studies are purposeful and random stratified, respectively. The method of data collection in this research is based on library studies, a review of relevant texts and literature, and field-based and data collection is performed through interviews and questionnaires. Non-probability purposive sampling was applied to select the interviewees, and during this process, experts were tried to have practical experience in addition to theoretical knowledge. The results of the research demonstrate that based on the Dalala technique, the institutional criterion is the most effective and the sustainable human resources index has a very high level of effectiveness, and the criteria of sustainable human resources have the most interactions with other criteria studied. Furthermore, based on the structural equation technique, it was determined that all the identified factors have a significant impact on the development of the tourism industry.
Keywords: Maxqda, Sustainable Development, Tourism -
نیروی انسانی هر کشوری ابزاری ضروری برای توسعه اقتصادی است و بدون داشتن نیروی انسانی کارآمد و متخصص دستیابی به توسعه غیرممکن است. سیاست های رشد اقتصادی کشور باید الگوی اشتغال را پیش بینی کند، بنابراین لزوم تعیین سیاست ها و برنامه ریزی اشتغال با توجه به افزایش جمعیت، اجتناب ناپذیر است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر ارایه الگوی خط مشی گذاری در حوزه اشتغال است. این پژوهش از نوع کیفی - اکتشافی با رویکرد داده بنیاد روش اشتراوس و کوربین، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. چهارده نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. داده های حاصل از آنها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شده و 170 کد اولیه استخراج و 39 مقوله و 14 مفهوم احصاء گردید. بدین ترتیب الگوی مدنظر با دو عامل علی؛ سازمانی و فراسازمانی، سه عامل به عنوان پدیده محوری؛ کمیسیون کار و امور اجتماعی مجلس، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و موسسات فنی و حرفه ای، دو عامل مداخله گر؛ ساختاری و اجرایی، دو عامل زمینه ای؛ سخت و نرم، دو راهبرد؛ کنش سیاست گذران و کنش بخش خصوصی و مردم نهاد و در آخر سه مفهوم پیامد؛ زیرساختی، اجرایی و فرهنگی- اجتماعی شکل گرفت. مقوله اشتغال و رفع بیکاری به عنوان یک پدیده مخرب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همواره از دغدغه های اساسی سیاست گذاران بوده است. بنابراین لازم تمام نهادهای حوزه سیاست گذاری اشتغال، ایجاد اشتغال را که یک مقوله فرابخشی است و به هماهنگی و مشارکت فعال دستگاه ها و نهادهای اجرایی مرتبط دارد در اولویت خود قرار دهند.
کلید واژگان: خط مشی گذاری, اشتغال, نظریه داده بنیاد, الگوThe aim of the current research is to present a policy model in the field of employment. This research is qualitative-exploratory with the Strauss and Corbin method, applied, interpretive and inductive data approach. Fourteen academic and executive experts formed the statistical community of the research. The data obtained from them were analyzed in three stages of open, central and selective coding and 170 primary codes were extracted and 39 categories and 14 concepts were counted. In this way, the considered model with two causal factors; Organizational and extra-organizational, three factors as a central phenomenon; Parliament Labor and Social Affairs Commission, Ministry of Cooperation, Labor and Social Welfare and technical and professional institutions, two intervening factors; structural and executive, two background factors; hard and soft, two strategies; the actions of politicians and the actions of the private sector and non-governmental organizations and finally the three concepts of consequences; Infrastructural, operational and cultural-social was formed.
Keywords: Policy Making, Occupation, Grounded Theory, Model -
هدف این پژوهش شناسایی مولفه های ارتقاء ذهن آگاهی مدیران در سازمان های دولتی ایران را تبیین نمود. روش پژوهش حاضر آمیخته متوالی (کیفی وکمی)است. جامعه آماری پژوهش دربخش کیفی، اساتید ومدیران سازمانها ودربخش کمی، مدیران گروه مدیریت و مدیران سازمان های دولتی استان لرستان بوده است. در بخش کیفی، 20 نفر با روش هدفمند و در بخش کمی، 300 نفر با استفاده ازجدول کرجسی و مورگان (1970) انتخاب شدند. ابزارجمع آوری دادهها دربخش کیفی، مصاحبه های عمیق و غیرساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته باضریب پایایی، 92/. است. برای تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی، دادهها بااستفاده ازروش میکروسکوپی درطی سه مرحله کدگذاری باز،محوری وگزینشی وباکمک ازنرم افزار MAXQDA2020 ودر بخش کمی باکمک از نرم افزارSPSS و Smart PLS استفاده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که این مدل در قالب 26 مقوله اصلیو180متغیر شامل ارتقاء ذهن آگاهی مدیران در سازمان های دولتی به عنوان هسته یا مقوله اصلی مدل؛ متغیرهای علی (محرک های تهدید کننده، محرک هایتشویقکننده،احساسات وهیجانات، توانایی ها)؛ متغیرهای زمینهای (تصمیم گیری، توانمندی های فردی، محیط شغلی، شرایط سازمانی)؛ شرایط مداخلهگر (شرایط عاطفی، تجارب،شرایط مخرب، هیجانات)؛ مقولات راهبردی (خودآگاهی، الگوسازی نظام مدیریت تعارض، طراحی فرآیند رفتارشهروندی و نهادینهسازی مدیریت خود) و نهایتا مقولات پیامدی (توجه و تمرکز،آگاهی از تجارب، بهشیاری و مدیریت تحولگرا) قرارگرفت.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, مدیران, سازمانهای دولتی, ذهن آگاهی مدیرانThe purpose of this research was to identify the components of improving the mindfulness of managers in Iran's government organizations. The current research method is mixed (qualitative and quantitative). In the qualitative part, 20 people were selected using a targeted method, and in the quantitative part, 300 people were selected using the table of Karjesi and Morgan (1970). The data collection tool in the qualitative part is in-depth and unstructured interviews, and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire with a reliability coefficient of 0.92Is. To analyze the data in the qualitative part, the data has been used using the microscopic method during three stages of open, central and selective coding with the help of MAXQDA2020 software and in the quantitative part with the help of SPSS and Smart PLS software. The findings of the research show that this model is in the form of 26 main categories and 180 variables, including the promotion of managers' awareness in government organizations as the core or main category of the model; Causal variables (threatening stimuli, encouraging stimuli, feelings and emotions, abilities); contextual variables; Intervening; and finally consequence categories (attention and concentration, awareness of experiences, awareness and transformational management) were placed.
Keywords: Mindfulness, managers, government organizations, managers' mindfulness -
سازمان ها در دنیای متغیر امروز با توجه به تغییر و تحولاتی که در عرصه های گوناگون ایجاد شده است، باید نسبت به نهادینه سازی فرهنگ سازمانی در بین کارکنان خود اقدام کنند. به نظر می رسد ضرورت تحول نظام اداری بیش از هر زمان دیگری احساس می شود که برای این منظور؛ شناسایی مسایل ، مشکلات و چالش های آن در اولویت قرار دارد. مشکلات و چالش های نظام اداری دارای چندین بخش است که یکی از آنها فرهنگ خدمت است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی نهادینه سازی فرهنگ خدمت در سازمان های دولتی ایران انجام پذیرفته است که از حیث هدف کاربردی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام پذیرفته است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی که به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده تعداد 15 نفر از خبرگان و متخصصان و صاحب نظران حوزه مدیریت دولتی براساس روش غیر احتمالی قضاوتی انتخاب شدند و با پیاده سازی آن در نرم افزار MAXQDA، مولفه ها شناسایی و تلخیص گردیده است. نتایج نشان داده است که در بعد عوامل سازمانی، مولفه های آموزش و یادگیری خدمت، رهبری و مدیریت کارکنان و رویکرد مدیریت و قدرت دارای بیشترین مفهوم و اهمیت بوده است. در بعد عوامل محیطی نیز خط مشی گذاری ، منافع و مشارکت عمو می ، باورهای مذهبی و رفتار، هویت و ارزش های انسانی دارای بیشترین مفهوم و اهمیت است. در نتیجه سازمان های دولتی مولفه های فرهنگ خدمت را شناسایی و بر اساس آنها راهکارهایی برای بهبود و نهادینه سازی فرهنگ خدمت در کارکنان طراحی و نسبت به آموزش آنها اقدام کنند. در سازمان های دولتی، فرهنگ مطلوب خدمت که شامل عوامل سازمانی، فردی و محیطی است، باید بر اساس یادگیری فرهنگ خدمت (داستان ها، شعایر، نمادهای فیزیکی ، امتیازات ویژه، زبان رمز و آموزش) و استمرار فرهنگ خدمت (گزینش، جامعه پذیری، مدیریت عالی و تقویت ارزش ها) فرهنگ خدمت مطلوب را در سازمان خود نهادینه (آموزش، پاداش، قوانین و مقررات، جابجایی) سازند. با توجه به نتایج، برنامه ریزی برای بهبود ابعاد و مولفه های نهادینه کردن فرهنگ خدمت در سازمان های دولتی ضروری است واز طرفی مولفه های فرهنگ خدمت که دارای اهمیت بیشتری هستند، باید توسط مدیران در سازمان با روش های مناسب، نهادینه سازی و تثبیت شوند.
کلید واژگان: تدوین الگو, نهادینه سازی, فرهنگ خدمت, فرهنگ سازمانی, سازمان های دولتی ایرانJournal of Strategic Management Studies of National Defense Studies, Volume:7 Issue: 27, 2023, PP 187 -213Organizations in today's changing world, according to the changes and transformations that have occurred in various fields, should institutionalize the organizational culture among their employees. It seems that the need to transform the administrative system is felt more than ever, and for this purpose, identifying its issues, problems and challenges is a priority. The problems and challenges of the administrative system have several parts, one of which is the culture of service. Therefore, this research has been carried out with the aim of formulating a model of institutionalization of service culture in Iran's government organizations, which has been carried out in terms of practical purpose and using thematic analysis method. The participants in the qualitative part were 15 experts and experts in the field of public administration based on the non-probability judgment method. And by implementing it in MAXQDA software, the components have been identified and summarized. The results have shown that in terms of organizational factors, the components of service education and learning, leadership and management of employees, and management and power approach have the most meaning and importance. In terms of environmental factors, policy making, public interests and participation, religious beliefs and behavior, identity and human values have the most meaning and importance. As a result, government organizations identify the components of the service culture and based on them design solutions to improve and institutionalize the service culture in employees and start training them. In government organizations, the desired culture of service, which includes organizational, individual and environmental factors, should be based on learning the culture of service (stories, rituals, physical symbols, special privileges, code language and training) and the continuity of the culture of service (selection, sociability, high management and strengthening values) to institutionalize the desired service culture in the organization (training, rewards, rules and regulations, transfer). According to the results, it is necessary to plan to improve the dimensions and components of institutionalizing the culture of service in government organizations, and on the other hand, the components of the culture of service that are more important should be institutionalized and stabilized by managers in the organization with appropriate methods.
Keywords: institutionalisation, service culture, organizational culture, iranian governmental organizations -
مسیله کمبود آب در ایران به چالشی پیچیده تبدیل شده است و نیاز به راهکارهای نوآورانه برای حل آن احساس می شود. اما هر راه حلی، حتی با نوآوری، قطعی نیست، لذا همکاری بین نهادها و ذی نفعان در تعیین اولویت ها و یافتن راهکارهای اثربخش راهی برای نزدیک تر شدن به حل مسیله است. در این پژوهش، حکمرانی همکارانه به عنوان راهکاری برای حل مسیله آب مورد بررسی قرار می گیرد. هدف اصلی این مقاله شناسایی مولفه ها و تدوین چارچوب جامع برای حکمرانی همکارانه آب در ایران است. از منظر توسعه چارچوب، این پژوهش بنیادی محسوب می شود و به دلیل کمک به حل مسایل عملی، یک پژوهش کاربردی نیز هست. به منظور دستیابی به هدف، طی یک پژوهش کیفی با روش توصیفی، با 18 نفر از خبرگان حکمرانی آب مصاحبه انجام شد و داده ها با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. قلمرو موضوعی این تحقیق شامل بررسی حکمرانی همکارانه آب و عوامل اثرگذار بر آن از بستر تا خروجی است و قلمرو زمانی، ادبیات حکمرانی آب در ایران طی دو دهه گذشته است. مولفه های اصلی به دست آمده عبارتند از: «زمینه»، «محرک های همکاری»، «تعامل اصولی»، «انگیزه های مشترک»، «ظرفیت برای اقدام مشترک»، «تنش ها» و «خروجی ها»، که 32 زیرمولفه برای آن ها استخراج گردید. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که حکمرانی همکارانه چه مولفه هایی را باید در نظر داشته باشد تا از طریق تعامل موثر و ایجاد انگیزه برای همکاری مشترک، به تحقق اهداف پایداری منابع آب کمک نماید.
کلید واژگان: حکمرانی همکارانه, حکمرانی, حکمرانی آب, ابرچالش آب, پایداری منابع آبThe water scarcity issue in Iran has transformed into a complex challenge, necessitating innovative solutions for its resolution. However, no solution, even with innovation, can be guaranteed as absolute. Hence, collaboration among institutions and stakeholders in prioritizing and devising effective solutions becomes a pathway to getting closer to addressing the issue. This research examines collaborative governance as a solution for the water problem in Iran. The main objective of this paper is to identify components and develop a comprehensive framework for collaborative water governance in Iran. From a framework development perspective, this research is considered foundational, but due to its practical problem-solving contributions, it also falls into the category of applied research. To achieve this goal, a descriptive research approach was employed, involving interviews with 18 water governance experts. The data were analyzed using thematic analysis. The subject scope of this study encompasses an examination of collaborative water governance from context to outcomes, with a temporal scope covering the literature on water governance in Iran over the past two decades. The main components identified include “context”, “drivers”, “principled engagement”, “shared motivations”, “capacity for joint action”, “tensions”, and “outputs”, with 32 sub-components extracted. Ultimately, this study indicates that collaborative governance must consider these components to facilitate the achievement of sustainable water resource goals through effective engagement and the cultivation of shared collaboration incentives.
Keywords: Collaborative governance, Governance, water governance, Water Challenge, Sustainability of Water Resources -
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت سرمایه انسانی جامعه محور با رویکرد توسعه پایدار می باشد. این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی و جزء پژوهش های کیفی است. روش مورد استفاده، تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA و جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان حفاظت محیط زیست و متون حاوی نظرات افراد خبره در پایگاه های اینترنتی تشکیل دادند. برای انتخاب اعضای نمونه از روش نمونه گیری گلوله برفی و از مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای بررسی نظرات استفاده گردید. در مجموع 12 مصاحبه انجام و 12 متن، انتخاب و تحلیل شدند. کدگذاری داده ها هم به صورت دستی و هم با استفاده از نرم افزار انجام شد. پس از کدگذاری داده ها و تحلیل نتایج، 653 مضمون پایه، 37 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون فراگیر شناسایی شد که در قالب یک مدل ارایه گردید. الگوی پیشنهادی دارای سه بعد زمینه، محتوا و پیامد است. زمینه شامل مضامین تاثیرگذار بر روی کارکردهای منابع انسانی، محتوا شامل مضامین جذب و استخدام جامعه محور، آموزش و توسعه جامعه محور، مدیریت عملکرد جامعه محور، جبران خدمات جامعه محور و حفظ و نگهداشت جامعه محور و پیامدها شامل پیامدهای سازمانی و فراسازمانی است. تفسیر و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد بازتعریف ارزش ها و منافع مشترک از طریق گفتمان و مشارکت هر چه بیشتر و "وفاق و هماهنگی بین سازمان های دولتی" تسهیل کننده جامعه محوری خواهد بود.
کلید واژگان: مدیریت سرمایه انسانی, جامعه محوری, توسعه پایدار, مسئولیت پذیری, تحلیل مضمونThe purpose of this study is to design a community-based human capital management model with a sustainable development approach. This is applied research that has been done with an exploratory strategy and a qualitative method. The method used is theme analysis and statistical population of the research consisted of managers and experts of the Ministry of Industry, Mines and Trade and Department of Environment and Texts containing the opinions of experts on websites. In this research, snowball sampling method and semi-structured interviews were used. A total of 12 interviews were conducted and 12 texts were selected and analysed. Data coding was done manually once and in the second step using 2022 MAXQDA software. After data encoding, base themes (NO.653), Organizer themes (NO.37) and Inclusive themes (NO.12), were identified and presented as a model. It has three dimensions: context, content and consequences. Guba and Lincoln's four criteria were used to check the reliability of the findings. The context includes themes affecting human resources functions, the content includes the themes of community-based recruitment, community-based training and development, community-based performance management, community-based compensation, and community-based maintenance; And the consequences include organizational and extra-organizational consequences. Interpretation of research findings showed that identify and reinforce common true beliefs, redefining shared values and interests through dialogue and participation and “coordination between government organizations" will further facilitate community-based accountability.
Keywords: Human Capital management, Community-based, sustainable development, Responsibility, Thematic Analysis -
بحران آب یکی از مسایل مهم پیشروی کشور است که قطعا در آینده ای نزدیکی مشکلات زیادی به وجود خواهد آورد. اگرچه خشکسالی های پی در پی و اتلاف منابع آبی موجود باعث این وضعیت شده است، اما مسایل مربوط به حکمرانی و مدیریت منابع آبی نیز سهم زیادی در این بحران داشته است. مسایل ناشی از بحران آب، جوامع انسانی و زیستگاه های جانوری را دچار آسیب ها و مشکلات زیادی می کند. از این رو، هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی راهبردی حکمرانی آب با رویکرد توسعه پایدار در راستای حفاظت از جوامع انسانی و زیستگاه های جانوری است. در این پژوهش، از روش دلفی و تحلیل عاملی تاییدی برای طراحی و اعتبارسنجی الگوی تحقیق استفاده شد. پس از بررسی مبانی نظری و تحقیقات پیشین، راهبردهای حکمرانی منابع آبی مشخص شدند. سپس، براساس راهبردهای شناسایی شده، پرسشنامه دلفی طراحی شد و از 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی در مورد اهمیت راهبردها در حکمرانی آب نظرخواهی به عمل آمد که نهایتا بعد از 3 دور رفت و برگشت بین خبرگان اجماع حاصل شد. به منظور اعتبارسنجی مدل تحقیق نیز از روش تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، 11 راهبرد اصلی و 45 راهبرد فرعی برای حکمرانی مطلوب منابع آبی شناسایی شدند. راهبردهای اصلی شامل اعتمادسازی و مشارکت، سازماندهی مسیولیت ها، قانون مداری، اقتصاد آب، مشروعیت بخشی، مدیریت منابع آب، مدیریت نوآوری و تنوع، مدیریت مصارف آب، کارآیی، مدیریت و سیاست گذاری کلان و جامعیت و یکپارچگی هستند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که ساختار الگوی تحقیق مورد تایید است و از بین راهبردها کارآیی و مدیریت و سیاست گذاری کلان با مقادیر ضریب تعیین 0/803 و 0/802 دارای بالاترین اولویت هستند. نتایج تحقیق نشان داد که بهره گیری از رویکرد راهبردی می تواند زمینه تحقق حکمرانی مطلوب منابع آبی و اهداف توسعه پایدار را فراهم کرده و از جوامع انسانی و اقامتگاه های جانوری حفاظت کند. هم چنین، با توجه به ماهیت پیچیده و چندگانه حکمرانی منابع آبی، نیاز است راهبردهایی در سطح کلان تا عملیاتی به کار گرفته شود.کلید واژگان: حکمرانی آب, الگوی راهبردی, توسعه پایدار, جوامع انسانی, زیستگاه های جانوریThe water crisis is one of the most important issues for the progress of our country, which will certainly cause many problems in the near future. Although successive droughts and the loss of available water resources have caused this situation, issues related to governance and management of water resources have also contributed greatly to this crisis. Issues caused by the water crisis are causing great damage and problems to human communities and animal habitats. Therefore, the purpose of this study is to design a strategic model of water governance with a sustainable development approach in order to protect human communities and animal habitats. In this study, Delphi method and confirmatory factor analysis were used to design and validate the research model. After reviewing the theoretical foundations and previous research, water resources governance strategies were identified. Then, based on the identified strategies, the Delphi questionnaire was designed and 15 academic and executive experts were polled about the importance of strategies in water governance, which finally reached a consensus among experts after 3 round trips. In order to validate the research model, confirmatory factor analysis method and Smart PLS software were used. Based on the research findings, 11 main strategies and 45 sub-strategies for optimal governance of water resources were identified. Key strategies include trust-building and partnership, accountability, legality, water economics, legitimacy, water resources management, innovation and diversity management, water management, efficiency, macro management and policy-making, and comprehensiveness and integration. The results of confirmatory factor analysis also showed that the structure of the research model is approved and among the strategies, efficiency, management and macro-policy with coefficient values of 0.803 and 0.802 have the highest priority. The results showed that the use of strategic approach can provide the basis for good governance of water resources and sustainable development goals and protect human communities and animal habitats. Also, due to the complex and multiple nature of water resources governance, macro-operational strategies need to be applied.Keywords: Water Governance, Strategic model, sustainable development, Human Communities, Animal Habitats
-
اصلاحات در سازمانهای بخش عمومی و نوآوریها در این زمینه از موضوعات اساسی در این سازمانها، در پاسخ به تغییرات اجتماعی اثرگذار بر زندگی شهروندان بوده است. تغییرات اجتماعی بهتدریج ایجاد میشوند، و اثرات آنها در سازمانهای خدمات اجتماعی با تغییر برای افزایش سودمندی خدمات سازمانها مورد انتظار میباشد. این پژوهش با هدف طراحی مدلی برای شناسایی و ساختاردهی روابط بین مولفههای راهبردی اثرگذار بر تغییر در سازمان تامین اجتماعی انجام شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع اکتشافی و آمیخته با بهرهگیری از دادههای پرسشنامهای میباشد. ابتدا، با استفاده از تکنیک دلفی و نظرات 14 نفر از خبرگان و اساتید صاحبنظر در مباحث تغییر سازمانی و سازمان تامین ااجتماعی، ابعاد راهبردها و ویژگیهای تغییر سازمانی در سازمان تامین ااجتماعی شناسایی گردید. سپس، با استفاده از رویکرد تکنیک دیمتل، از نظرات خبرگان برای ساختاردهی نظاممند دادهها در چارچوب نظام تصمیمگیریهای چند متغیری استفاده گردید. براساس چهار راهبرد اصلی تغییر، شامل راهبردهای آموزشی ارشادی، ترغییبکننده، تسهیلگری، و قهری اجبار، و 13 مولفه اصلی در این راهبردها، نتیجه حاصل نشان داد که راهبرد ترغیبکننده در سازمان تامین اجتماعی بیشترین تاثیر بر سایر راهبردها و بیشترین اهمیت را از جهات تاثیر و اثرپذیری دارد. راهبرد قهری اجبار نیز در رتبه دوم اهمیت قرار دارد، ضمن آنکه بیشترین اثرپذیری از سایر راهبردها را دارد. مهمترین عوامل تاثیرگذار در راهبردها شامل عوامل خصوصیات فردی، حمایت سرپرستان، چشمانداز مشترک، فرصتهای مشارکت و تفویض اختیار، و اعطای قدرت برای تغییر بودند.
کلید واژگان: تغییر برنامه ریزی شده, راهبردهای تغییر, رویکرد دیمتل, روابط تعاملی بین راهبردهاReforms in public sector organizations and innovations in this field have been the key issues in response to social changes influencing the lives of citizens. Social change occurs gradually, and its effects on social service organizations are expected with change to increase the usefulness of organizations' services. This study has developed the aim of designing a model to identify and structure the relationships between strategic components affecting change in Social Security Organization. The method used in this research is exploratory and mixed, using questionnaires for data collection. First, using the Delphi technique and the viewpoints of 14 experts and professors in the fields of organizational change and social security organization, the dimensions of strategies and characteristics of organizational change in the social security organization were identified. Then, using the Dematel technique approach, the views of experts were used to systematically structure the data within the framework of a multivariate decision-making system. Based on the four main strategies of change, including normative educative, persuasive, facilitative, and power coercive strategies, and 13 main components of these strategies, the results showed that the persuasive strategy in the social security organization has the greatest impact on other strategies, and is the most important in terms of impact and effectiveness. The power coercive strategy is of secondary importance, while it is influenced by the other strategies at most. The most important influencing factors in the strategies are personal characteristics, support of supervisors, shared vision, opportunities for participation and delegation, and authorizing the power for change.
Keywords: Planned change, change strategies, Dimtel approach, interactive relationships between strategies -
هدف اصلی این پژوهش طراحی بسته سیاستی در راستای حمایت از تنوع عصبی بوده و اوتیسم به عنوان یکی از مصادیق تنوع عصبی، مورد تاکید می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف اکتشافی کاربردی بوده است و از نظر رویکرد و روش، کیفی می باشد. داده های مورد نیاز از طریق روش کتابخانه ای و میدانی، جمع آوری گردیده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه می باشد. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل سه گروه درمان گر، کارفرما و والد می باشند که تعداد بیست و یک نفر به شیوه هدفمند، انتخاب گردیده اند. داده ها با روش تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شده اند. در بسته طراحی شده، هفت سیاست آموزش پایه، خانواده همراه، ظرفیت سازی، آگاه سازی جامعه، پذیرش تنوع در جامعه، حمایت های دولتی و ایجاد سازمان واسط، تعریف گردیده است.کلید واژگان: بسته سیاستی, ترکیب سیاستی, تنوع عصبی, اوتیسم, حمایت های دولتیThe main purpose of this study is to maintenance of employees with neurodiversity &autism is emphasized as one of the examples of neurodiversity. The present research has been applied in terms of exploratory purpose &is qualitative in terms of approach &method. The data has been collected through library &field methods. The data collection tool is interview. Participants in this study include three groups: therapist, employer &parent. Twenty-one people were purposefully selected. Data were analyzed by theme analysis method. In the designed package, seven Policies are defined, including: Basic Education, Informed Family, Capacity Building, Society awareness, Acceptance of diversity in society, Public Support &the establishment of intermediary organizations.Keywords: Policy Package, Policy Mix, Neurodiversity, autism, Public Support
-
زمینه و هدف
برنامه ریزی و سیاست گذاری برای شناسایی، حمایت مادی و معنوی نخبگان، جذب و به کارگیری، حفظ و پشتیبانی از آنان درراستای ارتقای نظام اداری ایران و به تبع آن تولید علم، فناوری، هنر، ادب و فرهنگ، توسعه علمی و متوازن کشور و احراز جایگاه برتر علمی، فناوری و اقتصادی در منطقه براساس سند چشم انداز کشور در افق 1404، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. باتوجه به لزوم به کارگیری توان نخبگان در نظام اداری ایران و تاکید مستمر مقام معظم رهبری، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی عوامل جذب نخبگان در نظام اداری ایران برای پیشبرد اجرایی سازی سند چشم انداز 1404 کشور انجام شده است.
روش شناسی:
پژوهش حاضر بااستفاده از روش دلفی فازی انجام شده است. اعضای پانل خبرگان (حجم نمونه)، گروهی از خبرگان و متخصصان نظام اداری در سطح دانشگاهی هستند که براساس چهار ویژگی: دانش، تجربه، تمایل و زمان کافی برای شرکت در مراحل دلفی بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند یا قضاوتی شناسایی و انتخاب شدند. حجم نمونه در این پژوهش شامل 12 متخصص و خبره می باشد.
یافته هایافته داده های به دست آمده از راند اول دلفی نشان داد که از 30 عامل شناسایی شده، 5 عامل با نظر متخصصین حذف گردید. لذا در راند دوم دلفی، اعتبار 25 شاخص در 6 مفهوم و 2 مقوله براساس نظر خبرگان تایید گردید.
نتایجنتایج نشان داد دو دسته از عوامل در جذب نخبگان در نظام اداری ایران تاثیرگذار می باشند که عبارتند از: الف. ویژگی های نخبه (شامل مولفه های: 1. ویژگی های اعتقادی و ارزشی؛ 2. ویژگی های فردی و 3. ویژگی های ادراکی)؛ ب. ویژگی سازمانی (شامل مولفه های: 1. ویژگی های سازمانی؛ 2. ویژگی های شغلی و 3. ویژگی های انگیزشی).
کلید واژگان: سرمایه انسانی, جذب نخبگان, نظام اداری ایرانBackground and AimPlanning and policy-making to identify elites, support them materially and spiritually, and recruit, employ and retain them are the path required by the development of Iran's administrative system. This issue has been stressed highly in science and technology production, art and literature, scientific development and balanced growth, and reaching the highest level of the scientific and economic situation in the region, regarding the country's vision document on the horizon of 1404. Considering the necessity of using the capacity of elites in the Iranian administrative system and the continuous emphasis of Iran's Supreme Leader, this study aims at identifying and crediting the factors concerning elites attracting to proceed the vision document 1404.
MethodologyThe present study used the fuzzy Delphi method. The members of the panel of experts were a group of twelve experts and specialists of the administrative system at the university level. They were identified and selected based on four characteristics, knowledge, experience, desire, and sufficient time to participate in the Delphi stages, using a purposive or judgmental sampling method.
FindingsFindings of data obtained from the first round of Delphi showed that out of 30 identified factors, 5 factors were removed with the opinion of experts. Therefore, in the second round of Delphi, the validity of 25 indicators in 6 concepts and 2 categories was confirmed based on the opinion of experts.
ResultsThe results showed that two categories of factors are effective in attracting elites in the Iranian administrative system, which are: a. Elite characteristics (including components: 1. Belief and value characteristics; 2. Individual characteristics and 3. Perceptual characteristics); B. Organizational characteristics (including components: 1. organizational characteristics; 2. job characteristics and 3. motivational characteristics).
Keywords: human capital, recruiting elites, administrative system of Iran -
بیشتر تحقیقهای انجام شده در زمینه مدل های پذیرش بانکداری الکترونیک، بعد فرهنگی را نادیده گرفته و از این فاکتور مهم و کلیدی غافل بوده یا کمتر به آن پرداخته اند. یکی از مسایل و مشکلات بانک ها در جذب مشتریان به خدمات بانکداری الکترونیک، نیز ضعف توجه به مقوله فرهنگ مشتریان در توسعه استفاده از خدمات بانکداری الکترونیک می باشد.بنابراین شناخت ابعاد فرهنگی هم برای دستیابی به اصل مشتری مداری و هم برای افزایش سهم بازار از طریق جذب و نگهداری مشتریان و اشاعه فرهنگ استفاده از آن و نیز جهت دهی در توسعه خدمات بانکداری الکترونیک، عامل اساسی بشمار می رود. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد فرهنگی موثر بر جذب مشتریان بانک به خدمات بانکداری الکترونیک به عنوان گامی نوآورانه در خدمت رسانی به جامعه می باشد تا بر تمرکز بر این عوامل، رویکردهای دقیق در حوزه مدیریت بازاریابی مشتریان صورت پذیرد. این تحقیق بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی و بر اساس هدف از نوع کاربردی می باشد. از لحاظ نوع شناسی، در زمره تحقیقهای کیفی و در پارادایم استقرایی و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است. داده های کیفی بدست آمده از مصاحبه با مشتریان و مدیران حوزه بازاریابی بانک ملت، با استفاده از تحلیل تماتیک کدگذاری شد و مهمترین عوامل فرهنگی موثر بر جذب مشتریان ایرانی به خدمات بانکداری الکترونیک استخراج، دسته بندی و به تایید خبرگان رسیده است. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که عوامل فرهنگی موثر بر جذب مشتریان ایرانی به خدمات بانکداری الکترونیک عبارتند از: ارزش های دینی، احساسات، هنر، آداب و رسوم، نمادها و سمبلهاکلید واژگان: فرهنگ, خدمات الکترونیک بانکی, تحلیل تماتیکMost researches in the field of e-banking acceptance models have ignored the cultural dimension and have neglected or paid little attention to this important and key factor.One of the problems of banks in attracting customers to e-banking services is the lack of attention to customer culture in the development of e-banking services. Therefore, recognizing the cultural dimension is a key factor both to achieve the principle of customer orientation and to increase market share by attracting and retaining customers and spreading the culture of using it and also directing the development of electronic banking services.The purpose of this study is to identify the cultural dimensions affecting the attraction of bank customers to e-banking services as an innovative step in serving the community to focus on these factors, accurate approaches in the field of customer marketing management. This research is descriptive in nature and method and applied in purpose. Typically, interviews are semi-structured in the category of qualitative research and in the inductive paradigm and data collection tools. Qualitative data obtained from interviews with customers and managers of Bank Mellat's marketing were coded using thematic analysis and the most important cultural factors affecting the attraction of Iranian customers to e-banking services have been extracted, categorized and approved by experts. The results show that cultural factors affecting the attraction of Iranian customers to e-banking services are: religious values, emotions, art, customs, symbols and symbolsKeywords: culture, electronic banking services, Thematic analysis
-
با توجه به پراکندگی و تغییرات در بازیگران خط مشی گذاری کلان حوزه انرژی کشور و تاثیر دانش تخصصی و تجربه آنان در کیفیت خطمشی گذاری، عدم استقرار سیستمهای منسجم مدیریت دانش در شبکه خط مشی گذاری این حوزه، دولت و سازمانهای مربوط را مجبور خواهد کرد بخش عمده ای از هزینه های آزمون و خطاها و تجربیات قبلی را مجددا برای خط مشیهای بعدی نیز تقبل نمایند. از این رو پژوهش حاضر با رویکردی استقرایی و با بهره گیری از روش کیفی تحلیل مضمون و استفاده از نرم افزار MAXQDA به دنبال تدوین الگویی برای مدیریت دانش در شبکه خط مشی گذاری انرژی کشور است. بدین منظور پس از بررسی مبانی نظری و تحلیل اسناد و قوانین مربوط، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 19 نفر از خبرگان موضوع مصاحبه گردیده و بر اساس آنها ضمن شناسایی 99 مضمون پایه؛ 32 مضمون سازماندهنده و 7 مضمون فراگیر، و بررسی و تایید اعتبار نتایج و همچنین قابلیت اعتماد پژوهش با محاسبه درصد توافق مشاهده شده میان کدگذاریهای مختلف، ابعاد و عوامل موثر بر مدیریت دانش در شبکه خط مشی گذاری حوزه انرژی شامل شبکه کنشگران، شبکه خط مشی، زیرساخت دانشی، اکتساب دانش، نگهداری دانش، تسهیم دانش، و به کارگیری دانش استخراج و ارتباط میان آنها در قالب الگویی ارایه گردیده است.
کلید واژگان: مدیریت دانش, شبکه خط مشی, شبکه کنشگران, زیرساخت دانشی, حوزه انرژیLack of establishment of coherent systems of knowledge management in energy policy making network, considering the dispersion and changes in the policy actors of this field and the effect of their specialized knowledge and experience on the quality of policy making, It will force the government and related organizations to undertake a chief part of the costs of the trial and error and previous experiences for the following policies again. Therefore, this research with an inductive approach and using the qualitative method of thematic analysis and using the MAXQDA software seeks to develop a pattern for knowledge management in the country's energy policy making network. For this purpose, after examining the theoretical foundations and analyzing the relevant documents and laws, number of 19 people of experts was interviewed using the purposeful sampling method. Based on them, 99 basic themes; 32 organizing themes and 7 global themes have been identified. The validity of the results has been examined and the reliability of the research has been confirmed by calculating the percentage of agreement observed between different codings. Finally, the concepts; dimensions and factors affecting on knowledge management in the policy making network of the energy field including the network of Activists, policy network, knowledge infrastructure, knowledge acquisition, knowledge retention, knowledge sharing, and knowledge application, and their relationship with each other has been extracted and the final pattern of this research has been proposed.
Keywords: knowledge management, Policy Network, Network of Activists, knowledge infrastructure, energy field -
رابطه کارمند و سازمان به عنوان یک اصطلاح فراگیر برای توصیف رابطه بین کارمند و سازمان، امدادرسان سازمان ها در بهبود و توسعه امور جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و پیش نیاز عملکرد اثربخش سازمانی و سلامت و انسجام سازمان ها بوده و محرک مهمی جهت پیوند رویه ها و راهبرد های مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی به نتایج ملموس کسب وکار مانند کیفیت خدمات به مشتری، وفاداری کارمندان و عملکرد شغلی اثربخش در نظر گرفته شده است. بنابراین توجه به این موضوع به مدیران کمک خواهد کرد با پیش بینی و شناسایی نوع روابط، موانع احتمالی و کوچک ترین ناهمگونی های ارتباطی را درک کرده و در جهت ایجاد، پایداری و ارتقای روابط کاری اثربخش تلاش کنند. این مطالعه با روش شناسی مرور نظام مند ادبیات (رویکرد مرور نظام مند ادبیات کنتوبلی و همکاران، 2017)، یک بررسی جامع از 80 مطالعه انتخابی نهایی انتشاریافته در حوزه رابطه فرد و سازمان از سال (1990) تا (2020) را ارایه می دهد و در جدول نهایی ارایه می شود. یافته ها شکاف نظری در پژوهش های فعلی رابطه فرد و سازمان را شناسایی می کنند: توجه نداشتن و پژوهش کافی درخصوص زمینه سازمانی و روابط ترکیبی سطح خرد و کلان، وجود نداشتن پژوهش های چندبعدی با در نظر گرفتن سطح رفتار فردی، زمینه سازمانی و روابط کاری. در ادامه با ارایه نتایج و بحث مطالعه، توصیه هایی برای پژوهش های های آتی، راهبردهای مدیریتی، نقاط قوت و محدودیت های مطالعه بیان شده است.
کلید واژگان: رابطه کارمند و سازمان, رابطه کاری, مرور نظام مند ادبیات, شکاف نظریEOR, as a field of research, has increasingly been recognized as the loci of research on organizational behavior, human resource management, and employment relationships. There is a research demand to integrate the academic literature to reach a better understanding of EOR. Adopting the methodology of systematic literature review proposed by Centobelli etal.(2017), the present research provides a comprehensive analysis of eighty pieces of EOR research published from 1990 to 2020. Findings in the final table is tabulated and presented. theoretical gaps were identified in the current EOR research: a lack of research on the organizational context, on the integration of micro- and macro-level, and on the multidimensional analysis of individual behavior, organizational context, and employment relationships. Finally, management strategies as well as strengths and limitations of the study are discussed.
Keywords: Employee-organization relationship, employment relationships, systematic literature review, theoretical gap -
رابطه فرد و سازمان یک پدیده چندسطحی است که بدون توجه به تاثیر متقابل سازمان و کارکنان قابل درک نیست. مسیله پژوهش حاضر این است که سازمان های دولتی بخش بهداشت چگونه می توانند بر مبنای الگوی طراحی شده در این پژوهش کیفی که مبین شناخت و شکل ساده شده واقعیت با آشکار ساختن فرایند ضمنی موجود در رابطه فرد و سازمان است به منظور کاربردی کردن توصیه ها و راهبردهای بهبود رابطه اقدام کنند. این الگو می تواند راهگشای مدیران و کارکنان برای کاهش تنش های مبادله و ارتقای کیفیت روابط باشد. کشف الگو با بهره گیری از نظریه پردازی داده بنیاد رویکرد اشتراوس و کوربین و نرم افزار تجزیه وتحلیل داده مکس کیودی ای2020 انجام شده است. با 17 مصاحبه نیمه-ساختاریافته تخصصی از بطن داده های اولیه، 2343 مفهوم انتزاعی، 229 مقوله فرعی و23 مقوله اصلی دسته بندی شدند. بر مبنای تحلیل و تفسیر داده ها در بخش بهداشت، بافت ویژه حاکم، نوع ساختار روابط از دو منظر توانمند ساز یا بازدارنده با منظومه الزامات شایستگی مدیر به منزله شرایط علی، مستقیما تعیین کننده میزان یگانگی اهداف و منافع فرد و سازمان به منزله پدیده محوری پژوهش است. شرایط یازده گانه ای چون توانمندسازی مدیر، کارکنان، زمینه سازمانی و روابط کاری به منزله راهبردهای کنش و واکنش به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر زمینه رفتاری سازمان و زمینه رفتاری فرد در مواجهه با رابطه فرد و سازمان به منزله شرایط زمینه ای و درجه نفوذ اهرم های قدرت برون سازمانی به منزله شرایط مداخله گر منجر به برون دادهای خرد مطلوب هماهنگی فرهنگ رسمی سازمان با فرهنگ غیر رسمی فرد، خرد نامطلوب حاکمیت نهاد غیر رسمی نامتعادل، کلان مطلوب خودکفایی علمی، تجاری سازی دانش و نخبه پروری و کلان نامطلوب ورشکستگی و افول دوسویه سیستمی و مدیریتی می شوند.
کلید واژگان: رابطه فرد و سازمان, رابطه کاری, مدیر, زمینه سازمانی, نظریه داده بنیادThe employee-organization relationship is a multi-level phenomenon that is not comprehensible without the interaction between organization and employees. The main concern of this research is that, how the public health organizations can improve this relationship based on the recommendation derived from the model proposed in this qualitative research. This model can help managers and employees to reduce the tensions of exchange and to improve the quality of relationships. This model was designed using the approach of Strauss and Corbin in grounded theory and data analysis software of MAXQDA20. Accordingly, 2343 concept, 229 subcategories, and 23 main categories were extracted and categorized from 17 semi-structured specialized interviews. After data analysis and interpretation, the special context and empowerment relationship or deterrent relationship, along with the system of manager competency requirements as the superior conditions directly determine the unity of the goals and interests of employee and organization as the core category phenomenon. Eleven conditions such as the empowerment of manager, employees, organizational context, and employment relationships as strategies are indirectly influenced by behavioral and organization context as the context conditions and the degree of the influence of the leverages of extra-organizational power as the interventional conditions lead to favorable consequences of coordination of the official culture of the organization with informal individual culture, scientific sufficiency, commercialization of knowledge, elite training bankruptcy, unfavorable consequences of unbalanced informal organization governance, and the mutual decline of management and system.
Keywords: employee-organization relationship, Job relationship, manager, organizational context, Grounded theory -
جذب، انگیزش و حفظ کارکنان دانشی در یک اقتصاد دانش بنیان، یعنی جایی که اقدامات مدیریت دانش و همگرایی جهانی فناوری، ماهیت کار را باز تعریف نموده است، بسیار حیاتی است؛ در حالی که موفقیت سازمان های امروزی به دانش افراد آن متکی است، حفظ کارکنان دانشی به سبب تحرک و سیالیت بالای آن ها، به عنوان یک چالش همچنان باقی است. هدف از پژوهش کیفی- اکتشافی حاضر، بررسی و شناسایی منابع و عوامل هم پیوندی شغلی دانشگران در شرکت های دانش بنیان ایرانی با محیط کاری آن ها است. برای این منظور، پس از مطالعه عمیق مبانی نظری هم پیوندی شغلی، چارچوب پرسش های مصاحبه نیمه ساختاریافته طراحی گردید. سپس، به منظور جمع آوری داده های میدانی، با مدیران و خبرگان منابع انسانی 17 شرکت دانش بنیان به روش نمونه گیری هدفمند، به شکل نمونه گیری گلوله برفی، مصاحبه صورت گرفت. متعاقبا مصاحبه ها ترانویسی شد و با به کارگیری نرم افزار MAXQDA2018 و روش تحلیل تم شش مرحله ای کلارک و براون، کدگذاری گردید؛ نتیجتا منابع هم پیوندی شغلی دانشگران، متشکل بر 372 کد فرعی در قالب 27 تم فرعی و 9 تم اصلی شامل منابع فردی- انسانی، اقدامات حمایتی، فرآیندهای بین فردی، منابع مرتبط با شغل و محیط کاری، مدیریت دانش، بهبود و پایداری منابع انسانی، اقدامات پیمایش و سنجش، ساختار سازمانی و موانع و چالش ها، شناسایی، تحلیل و طبقه بندی شدند.کلید واژگان: مدیریت دانش, هم پیوندی شغلی, کارکنان دانشی, شرکت های دانش بنیان, مطالعه موردیAttracting, motivating and retaining knowledge workers is critical in a knowledge-based economy, where knowledge management practices and global technology convergence have redefined the nature of work; While the success of today's organizations depends on the knowledge of its people, retaining knowledge employees due to their high mobility and fluidity remains a challenge. The purpose of this qualitative-exploratory research is to investigate and identify the sources and factors of job embeddedness of knowledge workers in Iranian knowledge-based firms with their work environment. For this purpose, after an in-depth study of the theoretical foundations of job embeddedness, the framework of semi-structured interview questions was designed. Then, in order to collect field data, managers and human resources experts of 17 knowledge-based companies were interviewed by purposeful sampling in the form of snowball sampling. Subsequently, the interviews were transcribed and coded using MAXQDA2018 software and Clark and Brown six-step theme analysis method; As a result, knowledge workers' job embeddedness sources, consisting of 372 sub-codes in the form of 27 sub-themes and 9 main themes including individual-human resources, supportive practices, interpersonal processes, job-related and work environment sources, knowledge management, improvement and sustainability of human resources, Survey and measurement practices, organizational structure and barriers and challenges were identified, analyzed and classified.Keywords: knowledge management, job embeddedness, Knowledge Workers, knowledge-based firms, Case Study
-
اهمیت روزافزون ارزیابی عملکرد در سازمان های دولتی باعث شده تا خلاء اخلاق، توجه به مسیولیت اجتماعی و تعیین معیارهایی برای این عوامل در فرایند ارزیابی عملکرد مورد توجه قرار گیرد. مدل های رایج ارزیابی عملکرد در سازمان ها قادر به شناسایی و ارزیابی این معیارها نمی باشند، بنابراین، هدف این پژوهش طراحی مدل کارت امتیازی متوازن توسعه یافته در سطوح سه گانه مدیریتی در سازمان های دولتی ایران است تا با شناسایی و تعیین معیارهای اخلاقی و مسیولیت اجتماعی خلاء موجود را پر کند. روش تحقیق در این پژوهش، از منظر ماهیت، اکتشافی و از نظر روش اجرا، زمینه یابی است و روش گردآوری داده ها در این تحقیق، میدانی است که ابتدا با ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با خبرگان متغیرها یا عوامل شناسایی شده، اصلاح، بسط و توسعه یافتند و سپس برای یافتن الگوی ارتباط بین عوامل، پرسشنامه ی مقایسه زوجی محقق ساخته طراحی گردید که با استفاده از روش ارزیابی سلسله مراتبی فازی وزن شاخص ها تعیین گردید. تجزیه وتحلیل داده و اطلاعات نیز بوسیله نرم افزار اکسپرت چویس انجام شده است. یافته های ناشی از طراحی مدل، نشان می دهد که در سازمان های دولتی ایران، مدیران سطح عالی در حوزه اخلاقیات و مسیولیت اجتماعی به معیار «رضایت کارکنان»، مدیران سطح میانی به «حداقل کردن هزینه های اهمال کاری و صدمه زدن» و مدیران سطح پایه، به «خود ممیزی مدیران» باید بیشترین توجه را داشته باشند.
کلید واژگان: مدل کارت امتیازی متوازن توسعه یافته, اخلاقیات و مسئولیت اجتماعی, سازمان های دولتی, نظام ارزیابی مدیرانThe increasing importance of performance appraisal in government organizations has led to an ethical vacuum, attention to social responsibility, and setting criteria for these factors in the performance appraisal process. Common performance appraisal models in organizations are not able to identify and evaluate these criteria. Therefore, the purpose of this study is to design a balanced scorecard model developed at three levels of management in Iranian government organizations to identify and determine ethical criteria and social responsibility to fill the gap. The research method in this research is exploratory in terms of nature and in terms of implementation method, and the data collection method in this research is a field that was first modified, expanded, developed, and developed with semi-structured in-depth interview tools with experts of identified variables or factors. Then, to find the pattern of relationship between factors, a researcher-made pairwise comparison questionnaire was designed, which was determined using the fuzzy hierarchical evaluation method. Analysis of data and information was also performed by Expert Choice software. Findings from the design of the model show that in Iranian government organizations, top managers in the field of ethics and social responsibility by the criterion of "employee satisfaction", middle managers to "minimize the costs of procrastination and harm" and basic managers to " "Self-audit of managers" should be given the most attention.
Keywords: Developed Balanced Scorecard Model, Ethics, Social Responsibility, Level of managers, Governmental Organizations, management appraisal system -
این پژوهش با اتخاذ رهیافت حقوق مدنی و خدمات دولتی نوین و با هدف طراحی الگوی مدیریت سرمایه انسانی جامعه محور در بخش دولتی انجام شده است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی، استراتژی پژوهش، اکتشافی و به روش کیفی انجام گردیده است. جهت گردآوری اطلاعات از منابع و مقالات مرتبط با موضوع و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران و کارشناسان حوزه منابع انسانی و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. الگوی پیشنهادی دارای پنج بعد پیش نیازها، موانع و تسهیل گرها، محتوا و پیامد است. تفسیر و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد عدم وجود یک جهت گیری استراتژیک اساسی و باورهای مشترک غیر صحیح بین افراد از موانع مهم جامعه محوری است و مهم ترین راهکار حذف این موانع، "حمایت و پشتیبانی مدیران سازمان" و "شناسایی و تقویت باورهای صحیح مشترک" است. همچنین بازتعریف ارزش ها و منافع مشترک از طریق گفتمان و مشارکت هر چه بیشتر در جهت افزایش مسیولیت پذیری افراد در سازمان و شهروندان در جامعه" و "وفاق و هماهنگی بین سازمان های دولتی" تسهیل کننده جامعه محوری خواهد بود.
کلید واژگان: مدیریت سرمایه انسانی, جامعه محوری, خدمات عمومی نوین, مسئولیت پذیری, تحلیل مضمونThis Research adopts a new approach to civil rights and government services, with the aim of providing a model of community-based human capital management in the public sector. This is an applied research that has been done with an exploratory strategy and a qualitative method. In order to collect information, we use references and articles related to the topic and semi-structured interviews with managers and experts in the field of human resources and for data Analysis, thematic analysis method was used. The suggested model has five dimensions: prerequisites, barriers and facilitators, content and consequences. Interpretation of research findings showed that the lack of a basic strategic orientation and incorrect common beliefs between individuals are one of the important barriers to community-based and the most important way to remove these barriers is "supporting managers" and " Identify and reinforce common true beliefs". Redefining shared values through dialogue and participation and “coordination between government organizations" will further facilitate community-based accountability to increase the responsibility of individuals and citizens
Keywords: Human Capital management, Community-based, New Public Services, responsibility, Thematic analysis -
پژوهش حاضر با هدف ارایه عناصر و ویژگی های جذب و تامین نیروی انسانی در دانشگاه های نسل چهارم به روش آمیخته و رویکرد فرا ترکیبی انجام شد. بخش کیفی شامل کلیه آثار علمی مرتبط (212 اثر بازیابی شده) بود که با مطابق با سندولوسکی و باروسو (2007)، غربالگری اولیه 52 اثر را شامل شد و در غربالگری دوم بر اساس اسناد CASP 39 در نهایت وارد کدگذاری فراترکیبی شد. مراحل مدلسازی مفهومی و نظرسنجی شامل بهره مندی از 12 نفر از کارشناسان و مدیران حوزه مدیریت منابع انسانی بود. پایایی دسته های اصلی بر اساس فرمول کاپا معادل 64/0 بود. ضرایب اعتبار محتوایی نسبی برای مقوله های جذب براساس ارزش آفرینی برای ظرفیت های داخلی، ارزش افزایی برای استعدادهای بیرونی و فضای مجازی جذب به ترتیب 1، 1 و 0.66 بود. که همگی بزرگتر از مقدار حداقل (0.79) بودند. در فرآیند کمی بر اساس روش های توصیفی و اسنادی، با استفاده از نظرات متخصصان و ارزیابی CVI-CVR ، مدل تحلیلی پژوهش ارایه شد. یافته ها موید مدل مطالعه با 3 زیرمجموعه، 9 مفهوم و 76 کد بود. در نهایت کارکرد جذب نیرو در دانشگاه های نسل چهارم کشور، مطابق با شاخص های مدل پیشنهادی، باید یکی از اولویت های اعمال جذب در فرآیند مدیریت منابع انسانی در دانشگاه های به اصطلاح نسل چهارم کشور باشد.کلید واژگان: جذب و تامین منابع انسانی دانشگاه, دانشگاه های نسل چهارم, ارزش آفرینی, ارزش افزایی, فناور محوریThe present study aimed at presenting the elements and characteristics of human resources’ supply and recruitment at fourth generation universities, through a mixed method and the meta-synthesis approach. The qualitative part included all related scientific works (212 retrieved works). Adopting Sandelowski and Barroso’s (2007) method, the initial screening availed 52 works, and after the second screening based on CASP, 39 documents were finally entered into meta-synthesis coding. The conceptual modeling and opinion polling stages included 12 experts and managers in the field of human resource management. Main categories’ reliability was 0.64 based on Kappa formula. The relative content validity coefficients for the categories of recruitment based on value creation for internal capacities, value increase for external talents, and cyberspace of recruitment were 1, 1, and 0.66, respectively; all greater than the minimum value (0.79). In the quantitative process that was based on descriptive and documentary methods, the analytical model of the study was proposed using the opinions of experts and evaluation of CVI-CVR. The findings confirmed the study model with 3 sub-categories, 9 concepts, and 76 codes. Finally, we maintain that the recruitment function at fourth generation universities of Iran, in accordance with the indicators of the proposed model, should be one of the priorities of the application of recruitment in the human resource management process at claimed fourth generation universities our country.Keywords: university human resources’ recruitment, supply, Fourth generation universities, Value creation, value increase, technology-driven
-
بررسی رابطه مدیریت چنگال کیفیت با ارتقاء کیفیت عملکرد کارکنان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشوربا افزایش روزافزون دانش بشری، مقوله کیفیت از جایگاه بسیار والایی برخوردار شده است. بنابراین، تولید محصولات و ارایه خدمات، با کیفیت بالا به عنوان رمز پیشرفت سازمان ها و موسسات خدماتی مطرح است. مدیریت کیفیت فراگیر از جمله فلسفه های نوین مدیریتی است که با تاکید بر بهبود مستمر، سعی در ارتقا سطح سازمان ها دارد. لذا در این مقاله به دنبال بررسی رابطه بین مدل چنگال کیفیت فراگیر با کیفیت عملکرد کارکنان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هستیم. متغیرهای مدل چنگال کیفیت، تعهد مدیریت، آموزش مدیریت، مدیریت فعالیت های روزمره، مدیریت ارتباط بین واحدها و مدیریت خط مشی ها و سیاست های سازمان می باشند. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری در این تحقیق کلیه مدیران کل، معاونین آن ها، مدیران میانی و کارشناسان ارشد و کارشناسان مسیول و روسای بخش های سه معاونت بهداشت، درمان و آموزش، هستند. برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه ای با طیف لیکرت 5 گزینه ای که دارای 31 سوال بود استفاده شد. این پرسشنامه میان 96 نفر از مدیران، معاونین و روسای سه بخش مذکور توزیع گردید. نتایج تحقیق، هشت فرضیه از یازده فرضیه تحقیق را با احتمال 95 درصد تایید می کند. همچنین نتیجه ارزیابی پاسخ دهندگان از وضعیت موجود، نشان می دهد که متغیرهای تعهد مدیران، مدیریت خط مشی ها و سیاست های سازمان و کیفیت عملکرد کارکنان در سطح اطمینان 95% مطلوب و معنادار، متغیر مدیریت ارتباط بین واحدها، متوسط و دو متغیر آموزش مدیران، مدیریت فعالیت های روزمره نامطلوب بوده است.کلید واژگان: مدیریت کیفیت فراگیر, مدل چنگال, عملکرد کارکنان, وزارت بهداشت, درمان و آموزش پزشکی کشورThe issue of quality, with the expansion of human knowlege, is of utmost importance. Therefor high quality products and services are proposed as the development code of organizations and service agencies. In this study we are looking for the relation between Total Quality Fork Model and performance quality of the staff of the Ministry of Health, Treatment and Medical Education. The variables of Quality Fork Model are: management commitment, management education, management of daily ( routin) activities, management of the relations between units, and management of organization's policies. The research design of this study is descriptive-correlational. The statistical society of tid study contains of all of the general managers, their assistants, middle managers, senior experts, experts, and department heads of three assistances of Ministry of Health, Treatment, and Education. In order to measure the variables of the study we used 5 optional Likert type questionnare that consisted of 31 questions. This questionnare was distributed between 96 managers, assistances, and directors of mentioned departments. The results of the study have confirmed 8 hypotheses among 11 hypotheses of the study with 95 percent possibility. The results of the survey of the participants in current situation have shown that the variables of management commitment, management of organization's policies, and the performance quality of the stuff were 95% significant and desirable, the variable of relation between units was average, and the two variables of education of managers and management of routine activities were undesirable.Keywords: total quality management, fork model, performance
-
هدف پژوهش" بررسی تاثیر مولفه های مدل مسولیت اجتماعی مدیران بر توسعه سازمانی در سازمان های دولتی در ایران" برای رسیدن به توسعه پایدار در کشور است. این پژوهش از حیث ماهیت کمی و کیفی (آمیخته) می باشد، در مطالعه کیفی شاخص های موثر مدل مسئولیت اجتماعی، بر توسعه سازمانی، توسط 15 خبره که با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شده اند، شناسایی شده است، در نهایت با تکنیک دلفی و مصاحبه سه مرحله ای نیمه ساختار یافته پرسشنامه با 36 گویه استخراج شده است. مطالعات کمی از طریق معادلات ساختاری حداقل مربعات جزیی از طریق نرم افزار لیزرل انجام شده است نمونه آماری 375 نفر از مدیران و کارکنان با سابقه بیش از پنج سال خدمت در سازمان های دولتی کشور که با روش نمونه گیری خوشه ای از کل استان های کشور انتخاب شده و پرسشنامه کمی محقق ساخته، بین ایشان توزیع شده است. روایی و پایایی پرسشنامه با نتایج حاصل از مطالعات کیفی نشان داد که مولفه های مسئولیت اجتماعی مدیران با نه بعد: اقتصادی، اخلاقی، مولفه های ساختار سازمانی، بشر دوستانه، قانونی، محیطی، ویژگی های فردی، امنیت و بعد وظیفه ای، بر توسعه سازمان های دولتی تاثیرگذار است. متناسب با نتایج به دست آمده، در پایان تحقیق پیشنهادهای کاربردی جهت استفاده سازمان های دولتی ، برای رسیدن به جامعه ای با توسعه پایدار در کشور، ارایه شده است.کلمات کلیدی: توسعه سازمانی، مسئولیت اجتماعی، سازمان های دولتی، مدیریت دولتی، توسعه پایدار...
کلید واژگان: توسعه سازمانی, مسئولیت اجتماعی, سازمان های دولتی, مدیریت دولتی, توسعه پایدارThe purpose of this study is to investigate the effect of the components of managers' social responsibility model on organizational development in government organizations in Iran to achieve the development of government organizations and sustainable development in the country. This research has been done in both quantitative and qualitative (mixed) forms. In the qualitative study, the effective indicators of the social responsibility model on organizational development have been identified by 15 experts who have been selected using the snowball technique and finally by the Delphi and A semi-structured three-stage interview of the questionnaire with 42 items was extracted. Quantitative studies have been done through structural equations of partial least squares through LISREL software and the statistical population of 375 managers and employees with more than five years of service in government organizations has been tested by cluster sampling method from the whole province. In this stage, a questionnaire has been developed that its validity and reliability with the results of qualitative studies showed that the components of social responsibility of managers, which includes nine dimensions: economic, moral, The components of organizational structure are humanitarian, legal, environmental, personal characteristics, security and task dimension. They affect the development of government organizations. In accordance with the obtained results, at the end of the research, practical suggestions for the use of government organizations in achieving a society with sustainable development in the country are mentioned. Keywords: Organizational Development, Social Responsibility, Government Organizations, Government Management, Sustainable Development.
Keywords: organizational development, social responsibility, Government Organizations, government management, Sustainable Development
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.