به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

shaban elahi

  • رویا آباده، علیرضا حسن زاده*، شعبان الهی

    مهمترین اهداف این تحقیق عبارت از ارزیابی و مصورسازی نقشه دانش داده کاوی در تحقیقات کووید-19، شناسایی اجزا و روابط مختلف میان مفاهیم داده کاوی در حوزه های مختلف مطالعات کووید-19 می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی، تحلیلی با بهره مندی از روش تحلیل محتوا و فنون متن کاوی انجام خواهد شد. یکی از یافته های تحقیق حاضر این است که دسته ای از تحقیقات به «ساختار و ماهیت انسانی بیماری» مرتبط بود. دسته ای دیگر از تحقیقات به مجموعه عوامل مربوط به بزرگسالی می پرداخت که می توانست زمینه ساز جذب ویروس کووید-19باشد. در بخش هم نویسندگی بیشترین میزان همکاری میان امریکا و هند بوده است. نقشه داده کاوی کووید-19 بر اساس مدلسازی موضوعی مشتمل بر ساختار و ماهیت انسانی بیماری، زمینه و ساختار ویروس، پیشگیری پاندمیک، و علوم کامپیوتری و هوش مصنوعی است. در این تحقیق با توجه به استفاده از ابزارهای فن آوری اطلاعات و تکنیک متن کاوی حجم وسیعی از تحقیقات مورد مطالعه قرار گرفته است. نقشه دانش ارائه شده به تفکیک موضوعی تحقیقات و کشف اطلاعات در هر مجموعه می پردازد لذا امکان مقایسه بین گروهای موضوعی خاص را امکانپذیر می کند. در این تحقیق، اجزای مفاهیم داده کاوی در حوزه های مختلف مطالعات کووید-19 در شش بعد مورد بررسی قرار گرفت. در بعد ششم نقشه داده کاوی کووید-19 بر اساس مدلسازی موضوعی ارایه گردید.

    کلید واژگان: نقشه دانش, داده کاوی, کووید19, متن کاوی, مصورسازی
    Roya Abadeh, Alireza Hassanzadeh *, Shaban Elahi

    The most important objectives of this research are to evaluate and illustrate the knowledge map of data mining in covid-19 research, to identify the various components and relationships between data mining concepts in different fields of covid-19 studies. The research method is applied and descriptive. In this research, we utilize the content analysis and text mining techniques. One of the findings of the current research is that a group of researches was related to the "structure and human nature of the disease". Another group of research looked at the set of factors related to adulthood that could be the basis for the absorption of the Covid-19 virus. In the co-authoring section, the highest amount of cooperation was between America and India. The data mining map of Covid-19 is based on thematic modeling including the structure and human nature of the disease, the background and structure of the virus, pandemic prevention, and computer science and artificial intelligence. In this research, according to the use of information technology tools and text mining techniques, a large amount of research has been studied. The presented knowledge map deals with the thematic separation of the researches and information discovery in each collection, so it enables the possibility of comparison between specific thematic groups. In this research, the components of data mining concepts in different fields of Covid-19 studies were examined in six dimensions. In the sixth dimension, the data mining map of Covid-19 was presented based on thematic modeling.

    Keywords: Knowledge Map, Data Mining, COVID-19, Text Mining, Visualization
  • لیلا ایزدی، شعبان الهی، علیرضا حسن زاده، ساناز شفیعی*
    مقدمه

    بیمه سلامت نیز به عنوان یکی از ارکان نظام سلامت و مسئول محافظت مالی افراد جامعه در برابر ریسک بیماریها، نیاز به سیستم نظارتی موثر دارد. هدف این پژوهش بررسی مسائل نظارت در بیمه سلامت و ارائه گام های دستیابی به چارچوب پایش و ارزیابی در جهت نظارت هوشمند است.

    روش بررسی

    در این پژوهش داده ها از مصاحبه های کیفی با کارشناسان بیمه سلامت و تحلیل داده های ثانویه جمع آوری شده اند. مدل پیشنهادی پاوا در بیمه سلامت، بر اساس شاخص های کلیدی استخراج شده از مطالعات پیشین، طراحی و ارزیابی شده است. روش انتخاب خبرگان با استفاده از روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع اطلاعاتی صورت گرفت و در مجموع 24 مصاحبه انجام شد. در طی مصاحبه ها، یادداشت برداری شده و صوت مصاحبه ها ضبط و با استفاده از نرم افزار Atlas.ti8 تحلیل شدند. سپس بر اساس گام های پاوا و هوشمندی کسب و کار، گام های ایجاد چارچوب پاوا در بیمه سلامت ارائه گردید.

    یافته ها

    سازمان بیمه سلامت دارای سیستم های مختلفی مانند اسناد پزشکی، سامانه امید، دیده بان، استحقاق سنجی، سیستم شرکای کاری و نسخه نویسی الکترونیکی است. نظارت به صورت حضوری و غیرحضوری انجام می شود. تحلیل داده های مصاحبه ها نشان داد که نظارت در بیمه سلامت با چالش های مختلفی مواجه است. این چالش ها شامل نیاز به جمع آوری، تجمیع و پاک سازی داده ها، نیاز به تحلیل داده ها، و نیاز به سیستم یکپارچه و تعاملی نظارت است. به طور خاص، مشکلاتی مانند عدم وجود داده های الکترونیکی کامل، نیاز به دسترسی بهتر به داده ها، و نیاز به تحلیل دقیق تر داده ها برای شناسایی تقلب و سوءاستفاده ها شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه می تواند توسط مدیران ارشد سازمان های بیمه سلامت، مدیران و کارشناسان بخش های نظارت و مدیران و کارشناسان بخش های فناوری اطلاعات سازمان، مدیر دانش سازمانی و دانش ورزان سازمان و همچنین مرکز ملی تحقیقات بیمه سلامت مورد استفاده قرار گیرد. این نتایج به بهبود کارایی و اثربخشی سیستم نظارتی و در نتیجه بهبود عملکرد کلی سازمان بیمه سلامت کمک می کند.

    کلید واژگان: بیمه سلامت, پایش و ارزیابی, هوشمندی
    Leila Izadi, Shaban Elahi, Alireza Hassanzadeh, Sanaz Shafiee*
    Introduction

    Health insurance, as one of the pillars of the health system and responsible for financially protecting individuals in society against the risk of diseases, also requires an effective monitoring system. This research aims to examine the issues of supervision in health insurance and provide steps to achieve a monitoring and evaluation framework towards Intelligence supervision.

    Methods

    In this study, data were collected from qualitative interviews with health insurance experts and the analysis of secondary data. The proposed PAVA model in health insurance was designed and evaluated based on key indicators extracted from previous studies. Experts were selected using the snowball method until data saturation was reached, resulting in a total of 24 interviews. During the interviews, notes were taken, and the interviews were recorded and analyzed using Atlas.ti8 software. Based on the steps of PAVA and business intelligence, the steps to create the PAVA framework in health insurance were presented.

    Results

    The health insurance organization has various systems such as medical records, the Omid system, Didban system, eligibility assessment, business partner systems, and electronic prescription. Monitoring is conducted both in-person and remotely. Data analysis from the interviews revealed that monitoring in health insurance faces several challenges. These challenges include the need for data collection, aggregation, and cleansing, the need for data analysis, and the need for an integrated and interactive monitoring system. Specifically, issues such as the lack of comprehensive electronic data, the need for better access to data, and the need for more precise data analysis to identify fraud and misuse were identified.

    Conclusion

    The results of this study can be used by senior managers of health insurance organizations, managers and experts in the supervision departments, IT managers and experts, organizational knowledge managers, and knowledge workers of the organization, as well as the National Health Insurance Research Center. These findings help improve the efficiency and effectiveness of the supervision system, thereby enhancing the overall performance of the health insurance organization

    Keywords: Health Insurance, Monitoring, Evaluation, Intelligence
  • وحیده قانونی شیشوان، شعبان الهی*، صادق دری نوگورانی، علی یزدیان ورجانی
    هدف

    یکی از کاربردهای بلاکچین در بخش عمومی، استفاده از آن در سیستم مالیاتی است. مرور ادبیات موجود به مزایای استفاده از بلاکچین در سیستم مالیاتی اشاره می کند. با توجه به نو بودن این مسئله، مطالعه کارهای انجام گرفته، در باب چرایی و نحوه پیاده سازی فناوری بلاکچین و همچنین، شناسایی نقص های موجود برای حل آن را فراهم می کند. در این مقاله چگونگی پیاده سازی فناوری بلاکچین در سیستم مالیات بر ارزش افزوده با پاسخ به سه سوال بررسی شده است: 1. چه ویژگی هایی در بلاکچین وجود دارد که می تواند در سیستم مالیات بر ارزش افزوده کمک کند؟ 2. چارچوب بلاکچین مناسب در سیستم مالیات بر ارزش افزوده چگونه است؟ 3. چه راه کارهایی برای حفظ حریم خصوصی در سیستم مالیات بر ارزش افزوده مبتنی بر بلاکچین مناسب است؟

    روش

    مرور نظام مند ادبیات با اجرای دستور کار پیشنهادی اوکلی و نمودار جریان پریزما انجام شد. غربالگری در سه مرحله صورت گرفت تا از تناسب هر مقاله با سوال های پژوهش، اطمینان حاصل شود. شایان ذکر است که اولین مقاله در این حوزه، در سال 2017 منتشر شده و پس از آن، مقاله های این حوزه رشد چشمگیری داشته است.

    یافته ها

    به طور کلی، افزایش تعداد مقاله ها نشان دهنده علاقه عمومی به استفاده از فناوری بلاکچین است و تقریبا 60 درصد از اسناد انتخاب شده، مقاله های کنفرانسی بودند. با مرور نظام مند متون مشخص شد که فناوری بلاکچین، در بهبود سیستم مالیات بر ارزش افزوده و به ویژه در فرایند صدور صورت حساب الکترونیکی، نقش موثری ایفا می کند. برخی مشکلات موجود در صورت حساب های الکترونیکی عبارت اند از: جعل تراکنش، فرایند طولانی و پیچیده و در معرض نفوذ بودن پایگاه داده مرکزی که فناوری بلاکچین می تواند با ویژگی هایی مانند تمرکززدایی، غیر قابل دست کاری بودن، شفافیت و خودکارسازی، راه کار مناسبی باشد. در این مقاله، یک معماری مبتنی بر بلاکچین و بر اساس پنج گام پیشنهاد شده است که عبارت اند از: ثبت هویت و صدور مجوز، ارسال صورت حساب های الکترونیکی، ذخیره آن در بلاکچین، بررسی و تایید صورت حساب های الکترونیکی و در نهایت پرداخت برای سیستم مالیات بر ارزش افزوده. به منظور حفظ امنیت و حریم خصوصی مودیان بلاکچین خصوصی و با توجه به اینکه تنها کاربران معتمد در شبکه حضور دارند، بلاکچین مجوزدار پیشنهاد می شود. کاربران شبکه می توانند شرکت ها، بانک ها، سازمان امور مالیاتی و حسابرسان باشند. در گام های سوم و پنجم نیز بهره گیری از قرارداد هوشمند پیشنهاد می شود. قرارداد هوشمند در گام سوم، برای مستندسازی مالیات کاربرد دارد. همچنین در این مرحله از ذخیره سازی بیرون از زنجیره می توان بهره مند شد که در آن هش داده در بلاکچین ذخیره و داده اصلی جداگانه نگهداری می شود. قرارداد هوشمند در مرحله پنجم، به صورت دوره ای مالیات بر ارزش افزوده را محاسبه می کند تا توسط بانک از حساب مودیان کسر شود. حریم خصوصی صورت حساب های الکترونیکی، نمی تواند به تنهایی با رمزنگاری تامین شود و به نظر می رسد اثبات هیچ آگاهی راه کار مناسبی باشد؛ اما با پیچیدگی های زیادی همراه است.

    نتیجه گیری

    با توجه به ویژگی های ذاتی بلاکچین می توان نتیجه گرفت که بلاکچین برای سیستم مالیات بر ارزش افزوده گزینه مناسبی است و نوع خصوصی و مجوزدار، معماری مناسبی برای آن است؛ اما در بحث حریم خصوصی، باید بررسی های بیشتری انجام شود.

    کلید واژگان: بلاکچین, سیستم مالیات بر ارزش افزوده, مرور ادبیات نظام مند
    Vahideh Ghanooni Shishavan, Shaban Elahi *, Sadegh Dorri Nogoorani, Ali Yazdian Varjani
    Objective

    Blockchain finds application in the public sector, notably in the tax system. The extant literature points to the benefits of employing blockchain in the tax system. A review of studies provides a general view of why and how to implement blockchain technology as well as the identification of existing defects to solve it. In this paper, we investigate how to implement blockchain technology in the value-added tax (VAT) system and answer three questions through a systematic literature review: (1) what are the characteristics of blockchain that can help in the VAT system; (2) what is the appropriate blockchain framework for the VAT system; and (3) what are the appropriate solutions to protect privacy in a blockchain-based VAT system.

    Methods

    We conducted a systematic literature review following the guidelines proposed by Okoli and Prisma flow diagrams. The screening process was carried out in three stages to ensure that each article fits the research questions. The first article in this field was published in 2017, and the number of articles has risen significantly since then.

    Results

    The increasing number of papers reflects the growing interest in implementing blockchain technology. Statistical charts indicate that approximately 60% of the documents are conference papers. Our systematic literature review revealed that blockchain technology can play a crucial role in enhancing the VAT system, particularly in the electronic invoicing process. By identifying existing challenges in electronic invoices, such as transaction forgery, the long process of issuing electronic invoices, and hacking of the central database, blockchain technology, with its features like decentralization, tamper-proofness, transparency, and automation, emerges as a suitable solution. We propose a blockchain-based architecture and a five-step process that includes: authentication and authorization, sending electronic invoice(s), storing the e-invoice(s) in the blockchain, reviewing and verifying the e-invoice(s), and last but not least, payment of VAT. For the security and privacy of taxpayers, we propose the use of a private blockchain, opting for a permissioned blockchain to ensure that only trusted users are part of the network. Network users can include companies, banks, tax authorities, and auditors. In the third and fifth steps, the utilization of smart contracts is recommended. Smart contracts play a role in documenting taxes in the third step. Furthermore, in this stage, leveraging off-chain storage is possible, where the data hash is stored in the blockchain, and the original data is kept separately. In the fifth step, a smart contract can periodically calculate VAT to be deducted from the payers' accounts by banks. Encryption alone cannot guarantee the privacy of electronic invoices, and while zero-knowledge proofs seem to be a suitable solution, they come with considerable complexities.

    Conclusion

    According to the inherent characteristics of the blockchain, it can be concluded that a blockchain is a suitable option for the VAT system and the right architecture is a permissioned private blockchain. However, further study is required to address privacy concerns.

    Keywords: Blockchain, Systematic Literature Review, Value-Added Tax System
  • فاطمه آقاپور، شعبان الهی*، علیرضا حسن زاده، ناصر شهسواری پور

    روش پژوهش راهی برای حل یا پاسخ سیستمی به مسئله پژوهش و چارچوبی برای جمع آوری، سازماندهی، تجزیه و تحلیل و ارائه داده ها برای مطالعه مسئله پژوهش فراهم می کند. از آنجا که پژوهش علم طراحی به عنوان یک رویکرد مهم در پژوهش های سیستم های اطلاعات ظهور کرده است، لذا این مطالعه یک بررسی نظام مند از مبانی نظری با رویکرد تحلیل روایی برای ایجاد یک درک جامع از مفاهیم کلیدی و نگرش های تخصصی پیرامون روش پژوهش علم طراحی و ارائه یک نقشه راه برای بیان چگونگی استفاده از آن در راستای یافتن پاسخ سوال (های) پژوهش طراحی مصنوعات فن آوری اطلاعات پرداخته است. پژوهش با روش مرور نظام مند در دو گام اصلی انجام شد. در گام نخست، جستجو برای دستیابی به منابع معتبر با استفاده از دو رویکرد خودکار و گلوله برفی پیش رونده و بازگشتی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام شد. پس از ارزیابی کیفی منابع به دست آمده، 52 مقاله بر اساس معیارهای مشخص تایید و انتخاب شد. درگام دوم و در طول مطالعه، بر اساس روش تحلیل روایی، چهار روایت مبانی فلسفی پژوهش علم طراحی، رویکرد توسعه نظری پژوهش در علم طراحی، انتخاب روش شناختی پژوهش علم طراحی، استراتژی پژوهش علم طراحی به همراه سایر مفاهیم اساسی موجود در هر روایت، پدیدار شد. در نهایت با استفاده از روایات ومفاهیم شناسایی شده موجود در هر روایت، نگاشتی از مفاهیم و موضوعات مرتبط با روایات پژوهش علم طراحی انجام و در قالب یک نقشه راه تجمیع و ترسیم شد. نقشه راه تدوین شده، فرآیند استفاده از روش پژوهش علم طراحی در طراحی مصنوعات فن آوری اطلاعات را به شکلی ساختاریافته و دقیق برای انجام پژوهش های علم طراحی ارائه می کند.

    کلید واژگان: علم طراحی, مصنوعات فن آوری اطلاعات, روش پژوهش, سیستم اطلاعات, نقشه راه پژوهش علم طراحی
    Fateme Aghapour, Shaban Elahi *, Alireza Hassanzadeh, Nasser Shahsavari-Pour

    The research method provides a way to solve or a systematic answer to the research problem. It is a framework for collecting, organizing, analyzing and presenting data to study the research problem. Design science research has emerged as an important approach in information systems research. Thus, this study is a systematic review of theoretical literature with a narrative analysis approach to create a comprehensive understanding of key concepts and specialized attitudes around design science research methods. A road map is designed to express how to use DSR to find the answer to the research question(s) about the design of information technology artifacts. The research is conducted with a systematic review method in two main steps. In the first step, the search for reliable sources was carried out using automatic approaches and snowball forward and backward in reliable databases. After the qualitative evaluation of the obtained sources, 52 articles were approved and selected based on specific criteria. In the second step and during the study, based on the narrative analysis method, four narratives emerged: the philosophical foundations of design science research, the theoretical development approach of research in design science, the methodological choice of design science research, the strategy of design science research. Finally, using the narratives and concepts identified in each narrative, a mapping of the concepts and topics related to the four emerged theme of design science research was done and summarized and drawn in the form of a road map. The compiled roadmap presents the process of using the design science research method in the information technology artifacts design in a structured and accurate way for conducting design science research.

    Keywords: Design Science, Information Technology Artifacts, Research Method, Information System, Design Science Research Roadmap
  • Seyed amirreza Enjavi, Shaban Elahi *, Ali Shayan, Seyed esmaeil Mousavi

    Modern economic growth has been based on mass industrial production and consumption, which have heavily relied on fossil fuels and energy waste since the 18th century. Hence, current socio-technical systems are unsustainable in meeting humans' basic needs, such as energy and mobility. Fossil energy resources are non-renewable and, on the one hand, contribute to emissions that cause unreliable harm to the environment. In this research, the prime theory of Transformational Change illuminates how to use science and technology policy to meet social needs sustainably and inclusively in societies. This article answers questions regarding the essential policies and governance measures that states need to implement for the transition to electric autonomous vehicles (AVs) in the socio-technical system. Using meta-synthesis, followed by a case study and interviews with experts in the electric AV field, the article identifies state policies and governance measures to facilitate the transition of the sociotechnical system into electric AVs. The conceptualization of these roles determines that the state's role is influenced by policy, governance, and legal decisions, which are ultimately implemented through specific combinations of policies.

    Keywords: Electric Autonomous Vehicle, Transition, Sustainable Sociotechnical system, State policy, Sustainable transportation
  • Mojtaba Zonoobi, Shaban Elahi *, Mohammad Khansari, Alireza Hassanzadeh, Tahereh Saheb
    Introduction

    Within the field of data sharing, discussions surrounding privacy concerns and big data management are extensive. This study aimed to provide a comprehensive framework for health data sharing with the objective of creating value.

    Methods

    This study is a qualitative content analysis, which was conducted using a combination of written sources through a systematic review method, in conjunction with content derived from interviews with experts in information technology and healthcare within hospital and emergency settings. Grounded theory serves as the qualitative methodology, involving three coding phases: open, axial, and selective, facilitated by MAXQDA software.

    Results

    Qualitative content analysis of the interviews revealed seven main (core) categories and 44 subcategories as driving factors in promoting healthcare data sharing. Simultaneously, inhibiting factors resulted in six main categories and 36 subcategories. The driving factors encompassed technology, education, patient management improvement, data utilization for various purposes, data-related considerations, legal and regulatory aspects, and health-related factors. Conversely, inhibiting factors encompassed security and privacy concerns, legal issues, external organizational influences, monitoring and control activities, financial considerations, and inter-organizational challenges.

    Conclusion

    This study has identified key driving and inhibiting factors that influence the sharing of healthcare data. These factors contribute to a more comprehensive understanding of the dynamics surrounding data sharing within the healthcare information system.

    Keywords: Health information systems, Information dissemination, Computer security, Confidentiality
  • الهه باغانی، شعبان الهی*، علیرضا حسن زاده، علی رجب زاده قطری
    هدف

    امروزه مشتری در هیچ صنعتی صرفا به دنبال محصول نیست و دریافت سرویس شخصی سازی شده مبتنی بر نیازمندی های خود و خلق یک تجربه متفاوت را از سازمان انتظار دارد؛ از نگاه دیگر طراحی سرویس های متناسب با نیاز مشتری مستلزم بررسی موشکافانه داده های مرتبط با مشتری و در ابعاد مختلف خواهد بود. لذا شناخت مشتری نیازمند نگرشی نظامند است تا اهداف، فاکتورهای تاثیر گذار و الگوریتم ها و متد های مناسب این حوزه مورد توجه واقع شود.

    روش شناسی: 

    در راستا هدف این پژوهش، پژوهش پیشرو با رویکرد فراترکیب، ابعاد حوزه شناخت مشتری صنعت بانکی و ملاحظات آن را با رویکرد داده محور و به کارگیری یادگیری ماشین تحلیل نموده است .از این رو، روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و بر حسب گردآوری اطلاعات فراترکب است. برای انتخاب مقاله ها با جست و جو در پایگاه داده های معتبر وب آو ساینس و اسکوپوس 43 سند که در فاصله زمانی 2016- 2022 منتشر شده است، به عنوان اسناد مرتبط و معتبر شناسایی و در ادامه نیز با رویکرد فراترکیب، اسناد منتخب بررسی و کدگذاری شده اند.

    نتایج

    نتایج حاصل از فراترکیب منجر به شناسایی سه مقوله اصلی: اهداف شناسایی مشتری: درک بینش نسبت به مشتری، شناسایی ریسک مشتری، اهداف سازمانی، تعیین ارزش طول عمر مشتری و مدیریت محصول،  فاکتورهای شناسایی مشتری: جمعیت شناختی، مالی و رفتاری  و الگوریتم های یادگیری ماشین: Probabilistic، Neural Networks ،Ensemble ، Regularization ، Regression ، Bayesian، Decision Tree ، Dimensionality Reduction ، Instanced Based  و Clustering گردید. 

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش جاری، متناسب با هدف شناسایی مشتری، داده های موجود و فاکتورهای انتخابی، الگوریتم های پایه و ترکیبی می تواند راهگشا باشد اما نکته مهم پیش پردازش دقیق داده ها می باشد. همچنین این مهم با توجه به عدم تاکید بانک ها به شعب مبنی بر لزوم تکمیل اطلاعات مندرج در فرم ها توسط مشتری در زمان افتتاح حساب یا عدم طراحی سرویس مناسب جهت تکمیل اطلاعات در بسترهای الکترونیک نیازمند بازبینی کامل می باشد.

    کلید واژگان: شناخت مشتری, فاکتورهای شناسایی مشتری, یادگیری ماشین, فراترکیب, صنعت بانکی
    Elaheh Baghani, Shaban Elahi *, Alireza Hasanzadeh, Ali Rajabzadeh Ghatari
    Purpose

    Nowadays, customers in any industry are not just looking for a product and expect to receive a personalized service based on their needs and create a different experience from the organization. From another point of view, the design of services according to the customer's needs will require a careful examination of the data related to the customer in different dimensions. Therefore, knowing the customer requires a systematic approach in order to identify the goals, influencing factors, algorithms and methods suitable for this field.

    Methodology

    The upcoming research has analyzed the dimensions of customer recognition in the banking industry and its considerations with a data-oriented approach and the application of machine learning. The research method is applied according to the purpose and is meta-Synthesis according to the collection of information. To select the articles, 43 documents published in the period of 2016-2022 were identified as relevant and valid documents by searching in the reliable databases of Web of Science and Scopus, and further, with a meta- Synthesis approach, they were studied and coded.

    Results

    The results of meta-synthesis led to the identification of three main categories: 1) Customer identification objectives understanding customer insight, identifying customer risk, organizational goals, determining customer lifetime value and product management 2) Customer identification factors: demographic, financial and behavioral and 3) machine learning algorithms: Probabilistic, Neural Networks, Ensemble, Regularization, Regression, Bayesian, Decision Tree, Dimensionality Reduction, Instanced Based and Clustering.

    Conclusion

    Based on the findings of the current research, according to the purpose of customer identification, available data and selected factors, basic and combined algorithms can be a way forward, but the important point is accurate data pre-processing. Another point is that no distinction has been made between real and legal customers, and most studies have focused on real customers, which can be attributed to the complexity of the chain of financial interactions of legal customers. Also, considering the banks' lack of emphasis on branches regarding the need to complete the information contained in the account opening forms or the lack of designing a suitable service to complete the information on electronic platforms, a more accurate understanding of the customer requires a review of these processes. It is worth mentioning that in none of the studies, customer recognition was done using only demographic factors, and depending on the purpose of the study, the factors were used in combination.

    Keywords: Customer recognition, customer identification factors, Machine Learning, Meta-synthesis, Banking Industry
  • Mojtaba Zonoobi, Shaban Elahi, Mohammad Khansari, Alireza Hassanzadeh, Tahereh Sahib
    Objective

    With the introduction of digital crypto currency, the worth of data has been obvious to everybody. Of course, this research is in the sphere of medicine. The goal of this research is to perform a comprehensive evaluation of studies in the area of health information system data sharing and secondary uses of health data, with the goal of generating value in multiple dimensions by sharing these data.

    Material & Methods

     The researchers used the intelligent Web of science and IEEE search engines to conduct a systematic evaluation of English-language keyword searches. Two tactics have been studied in this respect, one using keywords related to "health data value" and the other using terms linked to "health data sharing."

    Results

     Although several studies have suggested solutions for decreasing obstacles to health information system data sharing, they have often simply addressed the problem, according to one criticism of the papers examined. The sharing barrier has no remedy, and its relevance is simply emphasized.

    Conclusion

     It was discovered that not all of the successful components of data sharing, particularly data from health information systems, were addressed in the evaluated studies.

    Keywords: Health data, Data value, Data value creation, Data sharing
  • منا اسدی*، علیرضا حسن زاده، شعبان الهی، علی شایان
    اینترنت اشیا با کاربردها و توسعه سریع آن، فرصت های زیادی را برای کسب وکارها فراهم می آورد. در عصر اینترنت اشیا به عنوان یک فناوری برهم زننده، راهبردها به سرعت عقب می مانند. بنابراین سرعت برنامه ریزی باید همگام با شرایط جدید بوده و مفاهیم اینترنت اشیا به آن اضافه شود. علی رغم اهمیت موضوع برنامه ریزی استراتژیک اینترنت اشیا، پژوهش های اندکی در مورد مدلی مناسب برای برنامه ریزی استراتژیک اینترنت اشیا صورت گرفته است. در این مقاله، به منظور توسعه چنین مدلی، با استفاده از روش فراترکیب، بررسی نظام مندی در ادبیات مرتبط با موضوع این پژوهش صورت گرفته است. در نهایت مدل برنامه ریزی استراتژیک اینترنت اشیا با 4 مولفه و 11 زیرمولفه و توالی آن ها توسعه داده شد. شناسایی فرصت های کسب وکار اینترنت اشیا، ارزیابی قابلیت های فنی مورد نیاز اینترنت اشیا، ارزیابی قابلیت های سازمانی مورد نیاز اینترنت اشیا و امکان سنجی اقتصادی تامین قابلیت های فنی و سازمانی اینترنت اشیا به عنوان مولفه های مدل برنامه ریزی استراتژیک اینترنت اشیا معرفی شده اند. مدل ارایه شده در این مقاله عام می باشد، لیکن پیاده سازی هر یک از مولفه ها، در هر سازمان، صنعت و یا هر بخشی (از جمله بخش دولتی) ممکن است تفاوت های اجرایی با یکدیگر داشته باشند.
    کلید واژگان: برنامه ریزی استراتژیک اینترنت اشیا, برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات, برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی, فراترکیب
    Mona Asadi *, Alireza Hasanzadeh, Shaban Elahi, Ali Shayan
    With fast development and application, the Internet of Things (IoT) brings more opportunities to business. In the age of the Internet of Things as a disruptive technology, strategies can quickly fall behind, so the rhythm of planning has to keep pace. As well, the IoT concepts have to be added to the strategic agenda. Despite the importance of IoT strategic planning, few studies have been conducted on a suitable model for it. In this paper, to develop such a model using the meta-synthesis method, a systematic review was applied. Finally, the IoT strategic planning model with 4 components and 11 sub-components and their sequence was developed. “Identifying IoT business opportunities”, “evaluating IoT technical capabilities”, “evaluating IoT organizational capabilities”, and “economic feasibility of providing IoT technical and organizational capabilities” have been introduced as the components of the IoT strategic planning model. The model presented in this paper is general, but the implementation of each component, in any organization, industry, or sector (including the public sector) may have operational differences.
    Keywords: Internet of Things Strategic Planning, IT strategic planning, IS strategic planning, Meta-Synthesis Methodology
  • محسن رجب زاده، شعبان الهی*، علیرضا حسن زاده، محمد مهرآیین

    زنجیره تامین در خصوص کالاهای با عمر کوتاه و فاسد شدنی به خصوص محصولات کشاورزی همواره یکی از با اهمیت ترین و چالش برانگیزترین مباحث مدیریتی در زمان های مختلف بوده است. زیرا، در تمامی مراحل فرایند تولید محصولات کشاورزی ممکن است عوامل غیر ایمن و غیر بهداشتی، سلامت محصولات کشاورزی را در معرض مخاطره قرار دهد. علاوه بر این، یکی از مسایل کلیدی زنجیره تامین کشاورزی حجم بالای هدر رفت محصولات در طول زنجیره تامین است. در ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه سالانه حدود 30 درصد کل محصولات کشاورزی هدر می رود. حجم بالای ضایعات محصولات کشاورزی به ویژه در رابطه با محصول گندم به عنوان یک محصول سیاسی و راهبردی اهمیت بیشتری پیدا می کند. نتایج برخی از مطالعات نشان می دهد میزان زیادی از هدر رفت گندم، در کشورهای در حال توسعه به دلیل استفاده گسترده از شیوه های سنتی در بخش ذخیره سازی این محصول است. به نظر می رسد، بکارگیری فناوری های نوظهوری نظیر اینترنت اشیاء می تواند راه حل مناسبی برای این مساله باشد. با این وجود، شواهد نشان می دهد در زمینه بکارگیری اینترنت اشیاء در زنجیره تامین به ویژه در بخش لجستیک، کمبودهایی وجود دارد و پژوهشگران می بایست از طریق مدل سازی و بهینه سازی، شکاف های نظری موجود در این زمینه را پوشش دهند. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از رویکرد علم طراحی اقدام پژوهانه این مساله مهم پژوهشی را برای اولین بار در ایران مورد تاکید قرار دهد. مهمترین یافته های این پژوهش، شامل مدل مفهومی داده، مدل منطقی پایگاه داده و مدل فیزیکی داده بکارگیری اینترنت اشیاء در بخش ذخیره سازی زنجیره تامین گندم می شود که با مشارکت خبرگان صنعتی و متخصصین مهندسی نرم افزار طراحی و اعتبارسنجی شده است. مدل های طراحی شده در این پژوهش می تواند برای پیاده سازی فناوری اینترنت اشیاء در مراکز ذخیره سازی گندم مفید باشد و به بخشی از مسایل مرتبط با این حوزه پاسخ دهد. یافته های این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی برای مسیولان و تصمیم گیرندگان جهت توسعه و بکارگیری اینترنت اشیاء در بخش ذخیره سازی گندم باشد.

    کلید واژگان: زنجیره تامین کشاورزی, اینترنت اشیاء, علم طراحی اقدام پژوهانه, محصولات کشاورزی, گندم
    Mohsen Rajabzadeh, Shaban Elahi*, Alireza Hasanzadeh, Mohammad Mehraeen

    The supply chain for perishable products, especially agricultural goods, has always been one of the most important and challenging management issues at different times. Because, at all stages of the agricultural production process, unsafe and unsanitary factors may endanger the health of agricultural products. In addition, one of the key problems of the agricultural supply chain is the high volume of products wasted throughout the whole supply chain. For example, in Iran, as a developing country, about 30% of all agricultural products are wasted annually. The high volume of agricultural waste is especially important concerning wheat products as a political and strategic product. The results of some studies show that a large amount of wheat waste in developing countries is due to the widespread use of traditional methods in the storage process. Therefore, the application of emerging technologies such as the Internet of Things (IoT) can be an effective solution to this kind of problem. However, there are shortcomings in the IoT deployment in the supply chain, especially in the logistics sector, and researchers need to cover theoretical gaps in this area through modeling and optimization. Therefore, the present study intends to emphasize this important research issue for the first time in Iran using the Action Design Research approach. The most important findings of this research include the conceptual data model, the logical model of the database, and the physical data model for the IoT deployment in the storage section of the wheat supply chain, which has been designed and validated with the participation of industry and software engineering experts. The models designed in this research can be useful for the implementation of IoT technology in wheat storage centers and food factories. The findings of this study can provide a good guideline for officials and decision-makers to deploying IoT in the field of wheat storage.

    Keywords: Agricultural supply chain, IoT, Action Design Research, Agricultural Products, Wheat
  • حمیدرضا رستمی، شعبان الهی*، علی معینی، علیرضا حسن زاده

    نظریه کنش گر-شبکه، در مفهوم اجتماعی آن، رویکردی برای تجزیه و تحلیل جامعه شناختی در حوزه مطالعات علم و فناوری است که بر درک چگونگی رسیدن چیزها به موقعیت هایی که در آن قرار دارند متمرکز است؛ اما در سال های اخیر، این نظریه به عنوان رویکردی روش شناختی جهت تحلیل نحوه استفاده از محصولات فناوری در محیط کار و توصیف ابعاد مختلف سیستمهای اجتماعی-فنی، مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته است. با وجود نمونه های متعددی از پژوهش های مبتنی بر روش شناسی کنش گر-شبکه، چارچوب مدونی برای آن معرفی نشده است و در داخل کشور نیز نمونه ای برای استفاده از این نظریه در قالب روش شناسی یافت نشد. پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن تبیین روش شناختی از این نظریه، به روش تحلیلی-توصیفی، چارچوبی نظام مند برای گردآوری و تحلیل داده ها در بستر این نظریه معرفی نماید. امکان و اعتبار چارچوب پیشنهادی در قالب مطالعه موردی، مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج پژوهش می تواند در کاربست نظام مند روش شناسی کنش گر-شبکه، به ویژه در داخل کشور مفید باشد.

    کلید واژگان: نظریه کنش گر-شبکه (نشک), روش شناسی پژوهش, جامعه شناسی ترجمه, کنش
    Hamidreza Rostami, Shaban Elahi *, Ali Moeini, Alireza Hassanzadeh

    Actor-Network theory (ANT), in social sense, is an approach to sociological analysis in the field of science and technology studies and focuses on understanding how things get to the situations in which they find themselves. In recent years, this theory has been considered by researchers as a methodological approach to analyze the use of technology in the workplace and describe the various dimensions of socio-technical systems. Despite numerous examples of research based on ANT methodology, no codified framework has been introduced for it and no examples of using this theory in the form of methodology have been found in the country. The present study tries to introduce a framework for data collection and analysis in the context of this theory, while explaining the methodology of this theory in an analytical-descriptive manner. The feasibility and validity of the proposed framework have been assessed in the form of a case study. The results of the research can be effective in the systematic application of ANT methodology, especially in the country.

    Keywords: Actor-Network Theory (ANT), research methodology, Translation sociology, action
  • حمیدرضا رستمی، شعبان الهی*، علی معینی، علیرضا حسن زاده
    زمینه و هدف

    امروزه، فناوری های معنایی، از طریق ارایه روش های هوشمند مدیریت داده، امکان استدلال ماشینی را فراهم آورده اند. این قابلیت، شکل های جدیدی از تعامل میان انسان ها و فناوری های معنایی را به وجود آورده است که در مطالعات از آن به «تعامل معنایی» یاد می شود. گسترش روزافزون این نوع تعاملات در زندگی روزمره، ضرورت شناسایی عوامل موثر بر آن و معرفی الزامات یک تعامل هم افزا، که در این پژوهش از آن به مدل همزیستی تعبیر شده است را آشکار می سازد. هدف بررسی چیستی، چرایی و چگونگی تعامل انسان و فناوری معنایی در قالب مدل همزیستی، هدف اصلی پژوهش حاضر است. ارایه چنین مدلی می تواند در توسعه راهبردهای فعال در مواجهه با فناوری های هوشمند، به ویژه فناوری معنایی مفید باشد.

    روش

    پژوهش حاضر، مبتنی بر روش شناسی نظریه کنش گر-شبکه، به معرفی کنش گر-شبکه های همزیستی پرداخته است. داده های مورد نیاز پژوهش، به طور عمده از طریق مصاحبه با مدیران، کارشناسان و کاربران فعال در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی گردآوری شده است.

    یافته ها

     در همزیستی انسان-فناوری معنایی، علاوه بر انسان (در قالب طراح یا کاربر)، 11 کنش گر دیگر (شامل: محصول معنایی، زمینه، زیرساخت، داده، دانش، رسانه اجتماعی، وب، مراکز علمی، سازمان، هوش مصنوعی و هستان شناسی) نقش دارند که در تعامل با یکدیگر، هفت کنش گر-شبکه پویای همزیستی (شامل: طراحی و توسعه محصول، استفاده از محصول، رهبری و مدیریت، مدیریت داده، مدیریت دانش، آموزش و شرایط زمینه ای) را تشکیل می دهند.

    نتیجه گیری

    محصولات معنایی در کنار انسان، کنش گرانی مستقل، خودمختار و خودآگاه هستند که قادرند در همزیستی میان انسان و فناوری، از صرف واسطه تغییر بودن فراتر رفته و حاکم بر تغییرات اجتماعی شوند؛ در چنین شرایطی، انسان به عنوان آفریننده محصول معنایی، باید علاوه بر تقویت قابلیت های فنی در آفرینش محصول، نسبت به واسپاری اموری که محصول قادر به انجام آن است اقدام نماید

    کلید واژگان: فناوری معنایی, تعامل انسان- فناوری, همزیستی انسان- فناوری معنایی, نظریه کنش گر-شبکه
    Hamidreza Rostami, Shaban Elahi*, Ali Moeini, Alireza Hassanzadeh
    Background

     Semantic technologies (STs) have made machine reasoning possible by providing intelligent data management methods. This capability has created new forms of interaction between humans and STs, which is called "semantic interaction."  The increasing spread of this form of interaction in daily life reveals the need to identify the factors affecting it and introduce the requirements of a synergistic interaction, which in this study is interpreted as a model of symbiosis.

    Purpose

    The main purpose of this study is to investigate what, why, and how human-ST symbiosis occurs in the form of a symbiosis model. Providing such a model could be valuable in developing active strategies in the face of intelligent technologies.

    Methodology

      The study introduces actor-networks of human symbiosis based on the actor-network methodology. Data was collected through in-depth interviews with eight managers, experts, and users in the Computer Research Centers of Islamic Sciences (CRCIS) and examined using the actor network method. All phases of data collection, implementations, coding and analysis were done under NVivo software.

    Findings

    In the human-ST symbiosis, beside human eleven other actors:  Semantic products, context, infrastructure, data, knowledge, social media, Web, scientific centers, organization, AI and ontology are identified. Their interaction establishes seven dynamic actors-networks of symbiosis: Product design and development, use, leadership and management, data, knowledge management, training and contextual conditions.

    Conclusion

    Semantic products alongside human beings are independent, autonomous, and self-aware actors who are able to go beyond mere mediation of change and govern social change in the Human-ST symbiosis. In such circumstances, man, as the creator and maintainer of the semantic product, in addition to strengthening the technical capabilities in the creation of the product, must entrust to the product the things that the product is able to do.

    Keywords: Semantic technology, Human Technology Interaction, Human ST Symbiosis, Actor-Network theory
  • سمیه مروج، علیرضا حسن زاده، شعبان الهی، بابک سهرابی

    با توجه به اهمیت هوشمندی کسب وکار، سازمان ها برای ارزیابی قابلیت های خود در این زمینه نیازمند ابزاری هستند که بتواند آن ها را نه تنها در ارزیابی بلکه در برنامه ریزی مسیر ارتقاء و مقایسه ی سطح قابلیت ها در زمان های مختلف به آن ها کمک کند. مدل های بلوغ ابزارهایی بسیار سودمند برای حل این موضوع هستند. در مسیر ارزیابی سطح بلوغ، تصویری از وضعیت سازمان با توجه به شاخص های موردنظر به دست می آید. بدین منظور مطالعات متعددی در زمینه ی توسعه ی مدل های بلوغ هوشمندی کسب وکار انجام شده است و سازمان های متعددی نیز در جهت توسعه ی تجربی این مدل ها اقداماتی انجام داده اند. در پژوهش حاضر سعی شده است با مرورنظام مند ادبیات پژوهش در این زمینه، مدل های بلوغ مرتبط با هوشمندی کسب وکار استخراج و سپس از نظر مبانی نظری مدل، روش شناسی توسعه و حوزه های فرایندی کلیدی پوشش داده شده، مورد بررسی قرار گیرند. این بررسی به سازمان ها کمک می کند تا با توجه به پیچیدگی های صنعت خود از یک یا ترکیبی از مدل های معرفی شده بهره مند شوند و در صورت نیاز به توسعه ی مدل خاص خود، به جنبه های ضروری در توسعه مدل بلوغ هوشمندی کسب وکار توجه داشته باشند.

    کلید واژگان: هوشمندی وتحلیل کسب وکار, مدل بلوغ, حوزه های فرایندی کلیدی
    Somayeh Moravej, Alireza Hassanzadeh, Shaban Elahi, Babak Sohrabi

    Given the importance of business intelligence, organizations need tools to evaluate their capabilities in this area that can help them not only in evaluating but also in planning the upgrade path and comparing the level of capabilities at different times. Maturity models are very useful tools to solve this problem. In the path of assessing the level of maturity, a picture of the status of the organization according to the desired indicators is obtained. To this end, several studies have been conducted on the development of business intelligence maturity models and several organizations have taken steps to develop these models experimentally. In the present study, with a systematic literature review in this field, maturity models related to the business intelligence have been extracted and then the theoretical foundations of the model, development methodology and key process areas of the models have been reviewed. This study helps an organization to benefit from one or a combination of the introduced models according to the complexities of their industry and, if they need to develop their own model, it helps them to recognize the essential aspects in developing the business intelligence maturity model.

    Keywords: Business Intelligence &, Analytics (BI&, A), Maturity Model (MM), Key Process Areas (KPAs)
  • Faranak Hosseinpouli Mamaghani*, Shaban Elahi, Alireza Hassanzadeh

    In recent years, Blockchain technology has been recognized as one of the most important new technologies affecting businesses and society, with a very bright future ahead. This technology is known as one of the most critical technologies of industry 4. Given that Blockchain technology is a new concept, before implementing it, the organization must understand it and be prepared to accept it; otherwise, the organization will incur irreparable damages. The main purpose of this study is to provide a framework within which organizations can evaluate their readiness to implement Blockchain technology. For this purpose, after a library study and systematic literature review, this study provided the initial research framework using the meta-synthesis method. Finally, the Lawshe model was applied to validate the proposed framework for the organization's readiness to implement Blockchain technology. Based on the findings, the final established framework included seven main dimensions, including Blockchain-based business strategy, operations of a distributed system, culture, people in Blockchain decentralized network, decentralized governance, technology, and Blockchain-based product traceability. Besides, 37 main criteria affected these dimensions, which can help companies increase the level of Blockchain technology readiness. Finally, this framework was used to measure the readiness of an airline company. According to the results of the analysis, Blockchain-based business strategy, culture, and Blockchain-based product traceability showed a medium level of readiness. Moreover, none of the main dimensions of Blockchain technology readiness were sufficiently prepared in this case study. This paper suggests practical recommendations to improve the level of Blockchain technology readiness for the managers

    Keywords: Blockchain technology, Readiness framework, Systematic review, Meta-synthesis, Logistics
  • محسن رجب زاده، شعبان الهی*، علیرضا حسن زاده، محمد مهرآیین

    در سال های اخیر تعداد مقاله هایی که فناوری اینترنت اشیا در مدیریت زنجیره تامین را مورد مطالعه قرار داده اند، به سرعت رشد کرده است. در پژوهش حاضر تلاش می شود با مرور نظام مند ادبیات مرتبط، مطالعه هایی که در این حوزه انجام شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و ضمن شناسایی شکاف های نظری موجود، مسیرهای پژوهشی آینده در این زمینه معرفی شود. در این مقاله با استفاده از روش مرور نظام مند و رویکرد قیف پارادایمی به جمع آوری و تحلیل اطلاعات پرداخته می شود. روش مرور نظام مند شیوه ای معتبر برای پژوهش است که بسیاری از مقالات علمی استفاده از آن را توصیه می کنند. با وجود این، باید توجه داشت که انتخاب معیارهای مشخص برای شمول و عدم شمول مقالات شناسایی شده می تواند باعث سوگیری شود که باید به عنوان محدودیت ذاتی روش مرور نظام مند در نظر گرفته شود. تاکنون مطالعه های متعددی در زمینه اینترنت اشیا و مدیریت زنجیره تامین انجام شده است، اما هیچ دانش تلفیقی از ماهیت تکامل پژوهش ها در این حوزه وجود ندارد تا با بررسی روند تحقیقات انجام شده زمینه گسترش نظریه های مطرح شده در این حوزه را فراهم آورد. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از رویکرد قیف پارادایمی، این شکاف پژوهشی پوشش داده شود. برای این منظور، پایگاه های استنادی «اسکوپوس» و پایگاه های اطلاعاتی «ساینس دایرکت»، «امرالد» و «فرانسیس اند تیلور» جست وجو و از این طریق تعداد 209 مقاله پژوهشی شناسایی شد. پس از انجام غربالگری اولیه، تعداد 105 مقاله به دلیل عدم تطابق با معیارهای شمول کنار گذاشته شد و سرانجام، پس از غربالگری کیفی تعداد 36 مقاله جهت تحلیل و بررسی گزینش شد. نتایج حاصل از تحلیل 36 مقاله منتخب نشان می دهد که بیشتر پژوهش ها روی سطح 2 و 3 قیف پارادایمی تمرکز دارند و تنها دو مقاله در سطح اول قیف پارادایمی قرار می گیرند و هیچ مطالعه ای در حوزه فرضیه های عمیق (سطح چهارم) مشاهده نشد. بیشتر مطالعه ها از روش های کیفی برای گردآوری و تحلیل داده ها استفاده کرده بودند. همچنین، یافته ها نشان می دهد که در پژوهش های آینده می توان با استفاده از مشاهدات تجربی و تولید داده، کاوش های بیشتر در زمینه اینترنت اشیا در مدیریت زنجیره تامین را مورد توجه قرار داد.

    کلید واژگان: اینترنت اشیا, مدیریت زنجیره تامین, فناوری اطلاعات, مرور نظاممند, قیف پارادایمی
    Mohsen Rajabzadeh, Shaban Elahi*, Alireza Hasanzadeh, Mohammad Mehraeen

    In recent years, the number of articles studying the Internet of Things technology in supply chain management and logistic has grown rapidly. The purpose of this paper is analyzing the studies that have been done in this area by reviewing the relevant literature and while identifying the existing theoretical gaps, introduces future research opportunities. This paper collects and analyzes information using a systematic literature review methodology and paradigm funnel approach. Systematic literature review is a methodology reliable and recommended by a large number of scientific papers. However, selection of certain criteria for inclusion and exclusion of papers introduces publication bias, which should be considered an intrinsic limitation to systematic literature review. Numerous studies have been conducted in the area of Internet of Things and supply chain management, but there is no synthesis of the knowledge that would allow one to draw conclusions regarding the evolving nature Internet of Things in supply chain management and to extend the theories in this area. This paper will address that gap, applying the paradigm funnel technique. For this purpose, Scopus, Science Direct, Emerald and Francis & Taylor databases were searched and a total of 209 articles were retrieved. After initial screening, 105 articles were excluded due to inconsistency with inclusion criteria and after qualitative screening, a total of 36 studies were selected for analysis. The selected 36 articles focus mainly on level 2 and 3 of the paradigm funnel. Only two articles were placed in the first level of the paradigm funnel and no studies in the level of deep hypotheses (fourth level) were observed. Most studies used qualitative methods to collect and analyze data. Also, the findings show that future researches can use empirical observations and data generation to further exploration of internet of things in supply chain management and logistic.

    Keywords: Internet of Things, Supply Chain Management, Information technology, Systematic Literature Review, Paradigm Funnel
  • Hamidreza Rostami *, Shaban Elahi, Ali Moeini, Alireza Hassanzadeh
    Purpose
    The research is intended to extract repetitive themes in the field of semantic-rich learning and to express the basic opportunities and challenges therein.
    Method
    The method applied was to review the articles published in the WOS database, during the years 2000 to 2020 by using the paradigm funnel technique; moreover the Nvivo software was used for document analysis and theme extraction.
    Findings
    In the study, it was found that establishing access to appropriate educational content, proper analysis and representation of knowledge, human capabilities enhancement, personalization of learning, and improving the quality of assessment, are the most important positive effects of using STs in learning; Also, in this study, nine themes and seven major challenges in the field of semantic-rich learning were identified.
    Conclusion
    personalization and adaptation, and the development of various ontologies, are the most cited themes; and access to learning content and concerns about the design and development of learning systems are the most important challenges facing semantic-rich learning environments. We believe that in order to overcome the enumerated challenges, the combination of STs with other emerging cognitive and communication technologies, such as IoT, is necessary and could be the subject of future research in this field.
    Keywords: Semantic technology, E-learning, Educational semantic technology, Semantic Web, Ontology
  • محسن رجب زاده*، شعبان الهی، علیرضا حسن زاده، محمد مهرآیین
    مطالعات نشان می دهد که در زمینه بکارگیری اینترنت اشیاء در زنجیره تامین محصولات کشاورزی به ویژه در حوزه کنترل کیفیت و در بخش لجستیک، کمبودهایی وجود دارد و پژوهشگران می توانند از طریق مدل سازی و بهینه سازی، شکاف های نظری موجود در این زمینه را پوشش دهند. لذا، هدف این پژوهش شناسایی مهمترین مقوله های موثر بر بکارگیری اینترنت اشیاء در بخش ذخیره سازی زنجیره تامین گندم و تبیین نحوه ارتباط بین این مقوله ها و در قالب نقشه مضمون است. برای این منظور، مقاله حاضر با استفاده از روش شناسی مرور نظام مند و روش فراترکیب و با جستجوی پایگاه های استنادی وب آو ساینس و اسکوپوس، به جمع آوری اطلاعات و کدگذاری آنها می پردازد و برای این هدف از رویه کدگذاری نظریه داده بنیاد بهره می برد. در نهایت، نتایج حاصل از فراترکیب منجر به شناسایی و استخراج 3 مقوله کلان؛ فناوری اینترنت اشیاء، مقوله اصلی (ذخیره سازی مبتنی بر اینترنت اشیاء)، و نتایج و پیامدهای بکارگیری اینترنت اشیاء گردید.
    کلید واژگان: زنجیره تامین, گندم, اینترنت اشیاء, مرور نظام مند, فراترکیب
    Mohsen Rajabzadeh *, Shaban Elahi, Alireza Hasanzadeh, Mohammad Mehrain
    Studies show that there are shortcomings in the deployment of the Internet of Things (IoT) in the supply chain of agricultural products, especially in the field of quality control in the logistics sector, and researchers can model the existing theoretical gaps through modeling and optimization. Therefore, the purpose of this paper is to identify the most important categories affecting the deployment of the Internet of Things in the wheat supply chain storage sector and explain and mapping the relationship between these categories. For this purpose, the present article uses systematic review methodology and meta-synthesis method by searching Web of Science and Scopus citation databases. Then, the grounded theory coding procedures were used to determine categories and themes. Finally, the results of meta-synthesis lead to the identification and extraction of 3 macro categories; Internet of Things technology, the main category (IoT-based storage), and the results and consequences of Internet of Things deployment.
    Keywords: Supply Chain, Wheat, IoT, Systematic Literature Review, meta-synthesis
  • محمدرضا مینائی، شعبان الهی*، مهدی مجیدپور، منوچهر منطقی

    برخلاف مطالعات موجود فرارسی که موارد موفق را تحلیل می کنند، مقاله حاضر فرارسی ناموفق یک بنگاه خودروسازی دیرآمده را مورد مطالعه قرار می دهد. بدین منظور با استفاده از راهبرد مطالعه موردی و روش تحلیل مضمون (تم)، مضامین و مفاهیم مرتبط با چارچوب مفهومی، استخراج و دسته بندی می شوند. چارچوب مفهومی عملیاتی شده به عنوان مهم ترین دانش افزایی این مقاله، عناصر جدیدی را به عنوان رژیم های فناورانه و بازار صنعت خودرو به ادبیات حوزه فرارسی معرفی می کند. این عناصر عبارتند از انتقال فناوری، تنوع حوزه های فناورانه، دانش ضمنی، پیوندهای پیشین، صرفه مقیاس، زنجیره تامین بومی، نگاه سرمایه ای به کالای مصرفی، بازار انحصاری چندجانبه و بازار همگن. علاوه بر این، مقاله حاضر دو عامل جدید موثر بر فرارسی که در جریان مطالعه موردی بنگاه بومی ایجاد شده اند یعنی"راهبرد صنعتی" و"مسایل ساختاری" را به مدل های فرارسی موجود اضافه می کند. در نهایت، اتخاذ سیاست های منسجم برمبنای رژیم های صنعت و راهبرد صنعتی می تواند فضای مساعدی را برای فرارسی بنگاه بومی فراهم نماید.

    کلید واژگان: فرارسی فناورانه, رژیم های فناورانه, بنگاه دیرآمده, صنعت خودرو, ایران
    Mohammadreza Minaee, Shaban Elahi *, Mehdi Majidpour, Manouchehr Manteghi

    Despite existing studies mostly analyzing successful cases of catching-up, this paper examines a fairly unsuccessful case of catching-up by a latecomer automobile firm. To this end, using the strategy of case study and thematic analysis, themes and concepts related to the conceptual framework are elicited and categorized as well. The results of this study are operationalized conceptual framework, as the key contribution of the paper, introduces new elements attributed to the regimes of technology and market of automobile industry. The elements include technology transfer, diversity of technological areas, tacit knowledge, backward linkages, economy of scale, local supply chain, capital-goods attitude towards a consumer goods, oligopolistic market, and homogeneous market. In addition, this paper adds two new factors (i.e. industrial strategy and structural issues) to the existing catch-up models. And finally, adopting coherent policies aligned with industry’s regimes and industrial strategy could provide appropriate environment for indigenous firms to catch-up with forerunners.

    Keywords: Technological Catch-up, Technological regimes, Latecomer Firm, Automobile industry, Iran
  • محسن رجب زاده، شعبان الهی*، علیرضا حسن زاده، محمد لگزیان
    زنجیره تامین گندم همواره یکی از با اهمیت ترین مباحث مدیریتی در زمان های مختلف بوده است. آنچه که زنجیره تامین این محصول را متمایز می کند اهمیت عواملی همچون احتمال به مخاطره افتادن سلامت و کیفیت گندم و همچنین حجم بالای هدر رفت آن به ویژه در بخش ذخیره سازی است. برخی از پژوهشگران عقیده دارند که اینترنت اشیاء را می توان به عنوان یکی از بهترین راهکارهای موجود برای حل مسایل زنجیره تامین کشاورزی در نظر گرفت. لذا، این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر بکارگیری اینترنت اشیاء در بخش ذخیره سازی زنجیره تامین گندم صورت گرفته است. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه از 54 شرکت خصوصی و دولتی فعال در حوزه ذخیره سازی گندم در استان خراسان رضوی در سال 1399 فراهم شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش تحلیل عاملی تاییدی، آزمون ویلکاکسون تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بکارگیری اینترنت اشیاء در بخش ذخیره سازی زنجیره تامین گندم می تواند پیامدهای مثبت متعددی در حوزه های اقتصادی، عملکردی و بازاریابی به همراه داشته باشد و روی کاهش هزینه ها، افزایش درآمد، حفظ کیفیت، بهبود نظارت و افزایش رضایت مشتریان تاثیر مثبت دارد. همچنین، یافته های این مطالعه نشان داد که افزایش درآمد با میانگین 52/3 مهمترین تاثیر بکارگیری اینترنت اشیاء محسوب می شود و پس از آن به ترتیب حفظ کیفیت گندم و رضایت مشتریان (06/3)، بهبود نظارت (71/2) و کاهش هزینه ها (70/2) در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
    کلید واژگان: فناوری اطلاعات, اینترنت اشیاء, افزایش درآمد, زنجیره تامین کشاورزی, استان خراسان رضوی
    Mohsen Rajabzadeh, Shaban Elahi *, Alireza Hasanzadeh, Mohammad Lagzian
    The wheat supply chain has always been one of the most critical management issues at different times. What distinguishes the wheat supply chain is the importance of factors such as the possibility of endangering the wheat safety and quality and its high volume of waste, especially in the storage sector. Some authors believe that the Internet of Things (IoT) can consider as one of the best solutions to solve agricultural supply chain problems. Therefore, this study aimed to evaluate the impact of IoT deployment on wheat supply chain storage. This research's data collected through distributing questionnaires between 54 companies from the private and public sector in Khorasan Razavi province in 2020. Confirmatory Factor Analysis, One-sample Wilcoxon Test, and Friedman Test was used to analyze of hypothesis. The results show that IoT deployment in the wheat supply chain's storage sector can have several positive consequences in the economy, performance, and marketing area and cost reduction, increase revenue, maintaining quality, improve monitoring, and increase customer satisfaction positively affected. Moreover, the findings of this study indicated that increasing revenue with an average of 3.52 is the most critical impact of IoT deployment. Then, maintaining the wheat quality and customer satisfaction (3.06), improving monitoring (2.71), and cost reductions (2.70) is in the next ranks of IoT impact on the wheat storage sector.
    Keywords: Information Technology, internet of things, Increase in Revenue, Agricultural Supply Chain, Khorasan Razavi Province
  • شعبان الهی*، جلیل موسوی
    هدف

    چالش ها همراه با تغییرات در طی ده سال اخیر تاییدی بر اهمیت استفاده از نرم افزار توسط کسب وکارها است، سازمان ها امروزه به هزینه و کیفیت نرم افزارها به طور متفاوتی می نگرند. درحالی که سازمان های IS به طور رسمی هزینه های مهندسی توسعه تکراری را کاهش می دهند، ماهیت اساسی نرم افزار در یک محصول یا سرویس پیشنهادی در ارزیابی اهمیت فرایندهای توسعه است؛ بنابراین، سازمان ها در پی حداکثر سازی استفاده از هر ابزار در دسترس یا مدل ها برای افزایش کارایی و اثربخشی توسعه نرم افزار هستند.

    روش شناسی پژوهش:

    در این پژوهش از متدولوژی شش سیگما که بر بهبود فرایند و کاهش تغییرپذیری تمرکز دارد استفاده شده است. در پروژه های شش سیگما از یکی از دو متدولوژی DMAIC و  DFSSاستفاده می شود.

    یافته‎ ها:

    اگرچه دو نگرش مسلط در دسترس هستند، ولی آیا آن ها با هم مشارکت می کنند. یکی از راه حل ها شامل مدل CMMI است که به عنوان چهارچوبی برای بهبود روش ها و فرآیندها استفاده شده برای توسعه نرم افزار و یا توسعه و تحویل سرویس است. انتخاب دیگر به کارگیری برنامه شش سیگما برای بیان مسایل کیفیت و رضایت مشتری است. الزامی است که درک کنیم آیا این نگرش ها برای استفاده یکپارچه سازگار هستند یا باید به طور مستقل از هم استفاده شوند.

    اصالت/ارزش افزوده علمی:

    این مقاله به بررسی مسایل و روش های انسجام این دو متدولوژی می پردازد و تاکتیک ها و استراتژی های انسجام آن ها را بررسی می کند.

    کلید واژگان: CMM, CMMI, شش سیگما, DMAIC, مهندسی سیستم, مهندسی نرم افزار
    Shaban Elahi *, Jalil Mousavi
    Purpose

    Challenges associated with changes in the last ten years confirmed the importance of the use of the software by businesses. Today, organizations are viewed differently the cost and quality of software. While the IS organization formally reduce redundant development and engineering costs, the basic nature of the software in a product or service on the evaluation is development process. Thus, organizations are looking for effective software development.

    Methodology

    In this study, Six Sigma methodology is used which focuses on improving the process and reducing variability. Six Sigma projects use one of two DMAIC and DFSS methodologies.

    Findings

    Although the two dominant approaches are available, But if they are participating. One of the solutions containing is CMMI model that is as a framework for improvement in the methods and service delivery. Another option is to use the Six Sigma program to articulate the issues of quality and customer satisfaction. It is necessary to understand whether these attitudes are compatible to use with integrated systems or should be used independently of each other.

    Originality/Value:

    This paper addresses the issues of coherence and consistency of these two methodologies and checks their coherence strategies.

    Keywords: CMM, CMMI, Six Sigma, DMAIC, System Engineering, software engineering
  • آرمان خالدی، شعبان الهی*، مهدی مجیدپور، رضا اسدی فرد
    تغییرات فضای کسب‌وکار در طی سال‌های اخیر باعث شده است که بسیاری از شرکت‌های بزرگ به دنبال همکاری فناورانه نامتقارن با شرکت‌های کوچک باشند. با این حال به دلیل پیچیدگی و چندبعدی بودن فرآیند همکاری نرخ شکست آن‌ها بالا است. لذا شناسایی عوامل موثر بر موفقیت همکاری‌های فناورانه نامتقارن ضروری است. با این حال اغلب مطالعات قبلی متمرکز بر بررسی یک یا چند عامل محدود بوده یا در بافت کشورهای توسعه‌یافته انجام شده‌اند. لذا پژوهش حاضر سعی دارد با مطالعه 8 مورد تجربه همکاری فناورانه نامتقارن در بخش نانو فناوری ایران عوامل ضروری برای موفقیت همکاری‌ها را شناسایی کند. لذا با روش مطالعه چند موردی و مقایسه میزان حضور عوامل در بین موردهای موفق و ناموفق، یک گونه‌شناسی از عوامل موثر بر همکاری فناورانه نامتقارن در بخش نانو فناوری ایران ارایه شد. در نهایت نیز با توجه به گونه‌شناسی عوامل، 16 عامل به عنوان عوامل ضروری برای موفقیت همکاری‌های فناورانه نامتقارن شناخته شدند که از جمله مهمترین آن‌ها می‌توان به شفافیت اهداف و وظایف طرفین همکاری، همراستایی فناوری با نیاز متقاضی و تقارن اطلاعات اشاره کرد.
    کلید واژگان: همکاری فناورانه نامتقارن, شرکت‌های بزرگ, شرکت‌های کوچک
    Arman Khaledi, Shaban Elahi *, Mehdi Majidpour, Reza Asadifard
    Changes in the business environment over recent years have led many large companies to seek asymmetric technological collaboration with small firms. However, because of the complexity and multidimensionality of collaboration process, their failure rate is high. Therefore, it is necessary to identify the success factors of asymmetric technological collaboration. However, most previous studies focused on the study of one specific factor or have been conducted in the context of developed countries. Therefore, the present article attempts to identify the essential factors for the success of collaboration by studying 8 cases (Multi-case study) of asymmetric technological collaboration in Iran's nanotechnology sector.The results of the analysis led to the identification of 16 essential success factors for asymmetric technological collaborations, including transparency of goals and tasks, alignment of technology with the requirements of large firms and information asymmetry
    Keywords: Asymmetric Technological collaboration, large firms, Small Firms
  • لیلا ایزدی، شعبان الهی*، علیرضا حسن زاده، مسعود عابسی

    مقدمه:

     نظارت در بیمه سلامت، نقش مهمی در تحقق ماموریت و اهداف بیمه سلامت و نظام سلامت دارد، اما با این وجود، مورد بررسی ویژه ای قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مرور مطالعات مرتبط با نظارت در بیمه سلامت و دسته بندی موضوعی و منابع داده ای مورد استفاده در آن ها بود.

    روش بررسی:

     این تحقیق با استفاده از روش نگاشت نظام مند انجام گردید. با جستجوی پایگاه داده های مرتبط، 316 پژوهش انتخاب شد و با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و تکنیک یافتن واژگان کلیدی، دسته بندی موضوعی و منابع داده ای صورت گرفت.

    یافته ها:

    با استفاده از واژگان کلیدی یافته شده، 7 دسته موضوع نظارتی شامل «نظارت بر طرح و سیاست های بیمه سلامت، هزینه، پوشش بیمه ای و محافظت مالی، عدالت در سلامت، داده ها و اسناد بیمه سلامت، تامین کنندگان خدمات سلامت، بیمه شدگان و مردم» و 9 منبع داده ای به دست آمد.

    نتیجه گیری:

     دو موضوع «نظارت بر طرح و سیاست های بیمه سلامت» و «نظارت هزینه» مطالعات بیشتری را به خود اختصاص دادند، اما دو موضوع «بیمه شدگان و مردم» و «تامین کنندگان خدمات سلامت» کمتر مورد بررسی قرار گرفته بود.

    کلید واژگان: بیمه, نظارت, مرور نظام مند
    Leila Izadi, Shaban Elahi*, Alireza Hasanzadeh, Masoud Abessi

    Introduction:

    Health insurance supervision and control has important role in achieving the health insurance and health system mission and goals, but it has not received much attention. This study aimed to review the researches related to health insurance supervision and control, and categorize the used topics and related data sources.

    Methods:

    The study was conducted using systematic mapping method. A total of 316 research papers (published until the end of 2018) were investigated in related databases. Atlas.ti8 software and keywording technique were used for analysis and data extraction.

    Results:

    Seven health insurance supervision (health insurance program/policy monitoring, cost control, coverage and financial protection, equity in health, health insurance data and claims assessment, and people/insured and health service supplier and control topics) as well as nine data sources were identified.

    Conclusion:

    Health insurance program/policy monitoring and cost control topics had the most research number, and people/insured and health service supplier topics were the least related researches.

    Keywords: Insurance, Supervision, Systematic Review
  • فاطمه حسابی، شعبان الهی*، علی شایان، رویا شاکری

    طی دهه گذشته، حوزه دولت الکترونیکی در سراسر جهان توجه زیادی را به خود جلب کرده است. دولت ها جهت دستیابی به سطح مطلوب رضایت، درصدد ارائه خدمات باکیفیت به شهروندان هستند. بنابراین برای ارائه خدمات باکیفیت، ضروری است تا شیوه ارزیابی کیفیت خدمات دولت الکترونیکی موردمطالعه قرار گیرد. در این پژوهش، ابتدا با مرور سامانمند پژوهش های پیشین، مدل ها و چارچوب های ارزیابی کیفیت خدمات سنتی، الکترونیکی و دولت الکترونیکی مورد شناسایی قرار گرفته و جهت ارزیابی کیفیت خدمات، فهرستی از ابعاد تهیه شده است. لذا در این پژوهش 14 مدل ارزیابی کیفیت خدمات (سنتی، الکترونیکی و دولت الکترونیکی) با روش مرور سامانمند و با توجه به سوال های پژوهش، تحلیل شده و مدلی برای ارزیابی کیفیت خدمات دولت الکترونیکی استخراج شده است. هدف، پوشش نقاط ضعف مدل های مختلف با نقاط قوت سایر مدل ها و بهبود کاستی ها در مدل جدید است. در ادامه، با در نظر گرفتن وضعیت ایران، ابعاد و مولفه های مدل پیشنهادی، از طریق پرسشنامه ای نیمه ساخت یافته (ترکیبی از سوالات باز و بسته) با نظرسنجی خبرگان دولت الکترونیکی تحلیل و مدلی برای کشور ایران ارائه گردید. در چارچوب ارائه شده، ضمن شناسایی چهار بعد: مدیریت، اطلاعات، خدمات و فنی، شاخص های مربوط به هر بعد مشخص شده است.

    کلید واژگان: خدمات, کیفیت خدمات, خدمات الکترونیکی, دولت الکترونیکی
    Fatemeh Hesabi, Shaban Elahi *, Ali Shayan, Roya Shakery

    Extended Abstract Abstract Over the past decade, e-government domain has attracted a lot of attention throughout the world. to get Desirable level of satisfaction, Governments seek to provide high quality services to citizens. However, to provide high quality services, it is essential to study the evaluation method of e-government services quality. In this study, firstly, by systematic review of previous studies, models and frameworks for assessing the quality of traditional, electronic and e-government services have been identified and a list of dimensions has been developed to assess the quality of provided services. Therefore, in this research, 14 service quality evaluation framework/models (traditional, e-government, and e-government) have been systematically reviewed and extracted according to research questions analyzed and a framework for assessing the quality of e-government services has been provided. The goal is to cover the weaknesses of different models with the strengths of other framework/models and to improve the defects in the new framework. Then, considering the situation in Iran, the dimensions and components of the proposed framework were presented by a questionnaire consisting of a semi-structured questionnaire (a combination of open and closed questions) with a survey of e-government experts, an analysis and model for Iran.

    Keywords: service, Service quality, e- service, E-government
  • شعبان الهی*، اعظم سورانی، علی رجب زاده

    در سازمان های امروزی، مدیریت دانش موجب تغییرات قابل توجهی در سطوح مختلف سازمانی می گردد. مولفه های انسانی اشتراک گذاری دانش و انگیزه کارکنان به عنوان اجزای پیاده سازی موفق مدیریت دانش حائز اهمیت می باشند. هدف این مقاله وضعیت یابی مولفه های انگیزه کارکنان و اشتراک گذاری دانش قبل و بعد از پیاده سازی مدیریت دانش و ارائه چارچوبی در صنایع برودتی است. در این پژوهش پس از مطالعه مبانی نظری 9 شاخص تاثیرگذار بر انگیزه کارکنان و اشتراک گذاری دانش شامل تعاملات اجتماعی، فرهنگ، هنجارهای ذهنی، کاربرد فناوری رسانه اجتماعی، دانش کارآمد، لذت کمک به دیگران، اعتماد، بازخورد مناسب و درک سودمندی رسانه های اجتماعی شناسایی و آزمون شد. سپس چارچوب وضعیت یابی انگیزه کارکنان و اشتراک گذاری دانش ارائه گردید. بر اساس این چارچوب، وضعیت انگیزه کارکنان و اشتراک گذاری دانش قبل و بعد از پیاده سازی مدیریت دانش در دو شرکت برودتی بر اساس این شاخص ها بررسی شد. نتایج نشان داد که انگیزه کارکنان و اشتراک گذاری دانش بعد از پیاده سازی مدیریت دانش در مقایسه با قبل از آن تفاوت معناداری دارد و بهبود یافته است.با کمک این چارچوب، شرکت های صنایع برودتی می توانند تاثیرات پیاده سازی مدیریت دانش را بر دو مولفه انگیزه کارکنان و اشتراک گذاری دانش بررسی نمایند.

    کلید واژگان: انگیزه کارکنان, به اشتراک گذاری دانش, مدیریت دانش, هنجارهای ذهنی, رسانه اجتماعی
    Shaban Elahi *, Azam Sorani, Ali Rajabzadeh

    Knowledge management (KM) makes noticeable changes in different levels of new organizations. Human components related to knowledge sharing and workers motivation are two important components in successful implementation of knowledge management systems. The aim of this study is to determine the situation of knowledge sharing and workers motivation, before and after of implementing knowledge management system and to present a framework for companies active in chilling industry. In this study, we extracted and examined 9 components consist of social interactions, culture, subjective norms, social media, efficient knowledge, helping enjoyment, trust, feedback, and perceiving the usefulness of social media. Also, a framework was presented for knowledge sharing and workers motivation and according to this framework the situation of these two components was indicated before and after implementation of knowledge management system in 2 companies active in chilling industry. As a result, this framework can indicate the situation of knowledge sharing and employees’ motivation before and after implementation of knowledge management in an organization and can help private organizations to improve their current situation. The results showed that employee motivation and knowledge sharing after implementation of KM in comparison with the previous one has a significant difference and improved. With the help of this framework, the chilling industry can examine the impacts of KM implementation on employees’ motivation and knowledge sharing.

    Keywords: Employees' Motivation, Knowledge Sharing, Knowledge Management, Subjective Norms, Social Media
  • محمد علی فرهنگ نژاد، شعبان الهی*، سید سپهر قاضی نوری، مهدی مجیدپور

    اهمیت یافتن مباحث مربوط به تولید فناوری و سرمایه گذاری های صورت گرفته، نیازمند نتایجی ملموس در حوزه انتشار دانش کاربردی خلق شده باقابلیت تجاری سازی و انتقال آن به بازار مصرف در قالب خلق پتنت می باشد. بااین وجود در مطالعات صورت گرفته چارچوب یکپارچه ای از روابط بین عوامل موثر بر خلق پتنت مشاهده نمی شود. لذا هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر خلق پتنت و تبیین نحوه ارتباط این عوامل می باشد. در این پژوهش کیفی تلاش شده با استفاده از شیوه فراترکیب و مرور نظام مند، مهم ترین عوامل موثر بر خلق پتنت بررسی و استخراج گردد. درنهایت با کدگذاری در قالب واحدهای معنایی و کدهای مفهومی نسبت به ترسیم ارتباطات بین آن ها اقدام شده است. براساس نتایج حاصل شده، مدیریت دانش، خدمات مدیریت فناوری، مدیریت فرآیندهای ثبت اختراع، فعالیت های تحقیق و توسعه و تعاملات بین المللی در تحقیق و توسعه، بیشترین نقش را در ایجاد تعادل بین مفاهیم موثر بر خلق پتنت دارد. چنین مطالعه ای با معرفی عوامل تاثیرگذار بر خلق پتنت به شیوه ای نظام مند نه تنها به شناخت مهم ترین عوامل موجود این حوزه کمک خواهد کرد بلکه با مشخص کردن نحوه ارتباط هر یک، برای سیاست گذاران در جهت تشخیص اثربخش ترین سیاست های ارتقای نوآوری، بستر لازم برای خلق پتنت را در پی دارد.

    کلید واژگان: خلق پتنت, علم و فناوری, نظام نوآوری, فراترکیب, مرور نظام مند
    Mohammad Ali Farhangnejad, Shaban Elahi *, Seyed Sepehr Ghazinoory, Mehdi Majidpour

    The importance of technology creating and investments requires tangible results in the area of the dissemination of applied knowledge created with the commercialization capability and transferring it to the market in the form of patent. However, there is no studies suggested the integrated framework for patent creation affecting factors. The purpose of this research is to identify the factors affecting the creation of patents and to explain how these factors are interconnected. This qualitative research, attempts to explore and extract the most important factors influencing the creation of patents using systematic review and meta-synthesis method. Finally, by extracting and encoding factors in the form of semantic codes and conceptual codes try to mapping the relation between them. Based on the results, the knowledge management, technology management services, patenting processes management, research and development activities and international interactions in research and development have the greatest role in balancing the patent creation affecting the factors. Such a study, will not only help recognizing the most important factors in this area by introducing the patent creation factors in a systematic method, but also, help policymakers to identify the most effective policies to promote innovation, Which improve the context for patent creating.

    Keywords: Patents Creating, Science, Technology, Innovation System, Meta-Synthesis, Systematic review
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • شعبان الهی
    شعبان الهی
    استاد تمام مدیریت صنعتی، دانشکده علوم اداری و اقتصاد،، دانشگاه ولی عصر رفسنجان، رفسنجان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال