shahrbanoo dehrouyeh
-
هدف
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه باورهای مذهبی با خوش بینی و اخلاق حرفه ای با میانجی گری تصور از خدا در معلمان در قالب یک مدل علی است.
روشاین پژوهش از نظر ماهیت مسئله و نوع هدف، کاربردی و از نظرشیوه پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری شامل، کلیه معلمان مقطع متوسطه شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 850 نفر است که به روش نمونه گیری طبقه ای به تفکیک جنسیت تعداد 265 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد اخلاق حرفه ای کادوزیر (1998)، خوش بینی شییر و کارور (1994)، باورهای مذهبی نجفی (1385)، تصور از خدا مظاهری و همکاران (1384) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 28 و پی ال اس 8 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد مقدار ضریب اثر کل تاثیر باورهای مذهبی بر اخلاق حرفه ای معلمان با نقش میانجی تصور از خدا برابر 507/0 است که نشان می دهد، نقش میانجی تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و اخلاق حرفه ای معنی دار است. هم چنین مقدار ضریب اثر کل تاثیر باورهای مذهبی بر خوش بینی معلمان با نقش میانجی تصور از خدا برابر 706/0 است که نشان می دهد، نقش میانجی تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و خوش بینی نیز معنی دار است. بنابراین می توان در سطح اطمینان 95 درصد تاثیر میانجی گری تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و اخلاق حرفه ای و خوش بینی در معلمان را تایید کرد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت باورهای مذهبی و ایجاد تصور مثبت از خداوند در معلمان، میزان خوش بینی و اخلاق حرفه ای آنان را بهبود بخشید.
کلید واژگان: باورهای مذهبی, خوش بینی, اخلاق حرفه ای, تصور از خدا, معلمانObjectiveThis study examines the relationship between religious beliefs, and teachers' optimism and professional ethics with the mediating role of the concept of God within a causal model framework.
MethodThis study is applied in nature and descriptive-correlational in terms of research method. The statistical population included all high school teachers in Behshahr, Iran, during the 2023-2024 academic year, totaling 850 teachers. A stratified sampling method based on gender was used to select 265 participants. Data were collected using standard questionnaires: Kusworo’s Professional Ethics (1998), Scheer & Carver’s Optimism (1994), Najafi’s Religious Beliefs (2006), and Mazaheri et al.'s Concept of God (2005). Data were analyzed using SPSS-28 and PLS3.8 software.
ResultsThe findings indicated that the total effect coefficient of religious beliefs on teachers’ professional ethics with the mediating role of the concept of God was 0.507, indicating that the mediating role of the concept of God in the relationship between religious beliefs and professional ethics is significant. Additionally, the total effect coefficient of religious beliefs on teachers’ optimism with the mediating role of the concept of God was 0.706, indicating that the mediating role of the concept of God in the relationship between religious beliefs and optimism is also significant. Therefore, at a 95% confidence level, the mediating effect of the concept of God in the relationship between religious beliefs and both professional ethics and optimism can be confirmed.
ConclusionAccording to the findings of this study, it can be concluded that by strengthening religious beliefs and fostering a positive concept of God among teachers, their levels of optimism and professional ethics can be improved.
Keywords: Religious Beliefs, Optimism, Professional Ethics, Perception Of God -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر جهت گیری زندگی، عاطفه مثبت و منفی و درماندگی آموخته شده در زوجین ناسازگار شهرستان قائم شهر انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح تحقیق شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان قائم شهر در سال 1401 بود. 30 زوج به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش حل مسئله را دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جهت گیری زندگی (شییر و کارور، 1994)، عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و درماندگی آموخته شده (کوینلس و نیلسون، 1988) در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد آموزش حل مسئله موجب بهبود خوش بینی در جهت گیری زندگی، افزایش عاطفه مثبت و کاهش درماندگی آموخته شده در گروه آزمایش شده است (05/0=p).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره زوجین ناسازگار، آموزش حل مسئله در جهت سازگاری زوجین و حل تعارضات آن ها؛ بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
کلید واژگان: حل مسئله, جهت گیری زندگی, عاطفه مثبت و منفی, درماندگی آموخته شده, زوجین ناسازگارBackground and ObjectivesThe present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of problem solving training on life orientation, positive and negative emotions, and learned helplessness in incompatible couples in Qaemshahr city.
Materials and MethodsThe method of the present research was an experiment and a quasi-experimental research design with a control group. The statistical population included all couples who referred to counseling centers in Qaemshahr city in 2023. 30 couples were selected as a sample using available sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups (15 people in each group). Then, the subjects of the experimental group received problem solving training during 8 sessions of 60 minutes. In order to collect data from life orientation questionnaires (Shier and Carver, 1994), positive and negative affect (Watson et al., 1988) and learned helplessness (Quinless and Nilsson, 1988) in two stages before and after training in both groups (experiment and control) were used.
ResultsThe findings from the analysis of covariance test showed that problem solving training improved optimism in life orientation, increased positive emotion, and reduced learned helplessness in the tested group (p=0.05).
ConclusionAccording to the findings of the present research, in the field of therapy and counseling of incompatible couples, training in problem solving for the compatibility of couples and solving their conflicts; It looks very efficient and promising.
Keywords: Problem Solving, Life Orientation, Positive, Negative Affect, Learned Helplessness, Incompatible Couples -
هدف از پژوهش حاضر، مدل ساختاری الگوهای ارتباطی خانواده بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری سبک های هویت در دانش آموزان بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموز پسر پایه نهم شهرستان قایم شهر در نیمسال دوم تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیلی بودند. در این پژوهش، 330 نفر به عنوان حجم نمونه به روش در دسترس (با توجه به آن که تمامی دانش آموزان در کلاس های زبان انگلیسی شرکت داشتند) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (EPT)، مقیاس سبک هویت برزونسکی (ISI-6G) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS18 و AMOS23 استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای کمال گرایی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده، فشار روانی ادراک شده، تاب آوری، تعلل ورزی و سبک هویت بر عملکرد تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری دارا هستند و همچنین اثر غیرمستقیم کمال گرایی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده، فشار روانی ادراک شده، تاب آوری و تعلل ورزی با میانجیگری سبک هویت بر عملکرد تحصیلی مورد تایید واقع گردید. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی مانند فشار روانی ادراک شده، سبک هویت، تاب آوری، کمال گرایی والدین و تعلل ورزی و عوامل اجتماعی مانند الگوهای ارتباطی خانواده در تبیین عملکرد تحصیلی است.کلید واژگان: الگوهای ارتباطی خانواده, عملکرد تحصیلی, سبک های هویت, دانش آموزانThe aim of this study was structural model of family communication patterns on academic performance by mediating identity styles in students. Correlation research method was structural equation modeling. The statistical population of this study included all male students of ninth grade in Ghaemshahr city in the second semester of 2018-2019. In this study, 330 people were selected as the available sample size (considering that all students participated in English language classes). In order to collect data, Fam and Taylor Academic Performance Questionnaire (EPT), Berzonsky Identity Style Scale (ISI-6G) were used. Structural equations with SPSS18 and AMOS23 software were used to analyze the data. The results showed that parental perfectionism, family communication patterns, perceived psychological pressure, resilience, procrastination and identity style had a direct and significant effect on academic performance and also indirect effect of parental perfectionism, family communication patterns, perceived psychological pressure, resilience and procrastination mediated by identity style on academic performance were confirmed. The present study indicates the importance of cognitive factors such as perceived psychological pressure, identity style, resilience, parental perfectionism and prioritisation and social factors such as family communication patterns in explaining academic performance.Keywords: Family Communication Patterns, academic performance, Identity Styles, Students
-
نشریه روان سنجی، پیاپی 43 (زمستان 1401)، صص 72 -83هدف از پژوهش حاضر، مدل ساختاری کمال گرایی والدین و فشار روانی ادراک شده با عملکرد تحصیلی با نقش میانجی گری سبک های هویت در دانش آموزان بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموز پسر پایه نهم شهرستان قایم شهر در نیمسال دوم تحصیلی 1398-1397 بودند. تعداد 330 نفر به عنوان حجم نمونه به روش در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (EPT)، پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی تهران (TMPS)، مقیاس سبک هویت برزونسکی (ISI-6G) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS18 و AMOS23 استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای کمال گرایی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده، فشار روانی ادراک شده، تاب آوری، تعلل ورزی و سبک هویت بر عملکرد تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری دارا هستند و همچنین اثر غیر مستقیم کمال گرایی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده، فشار روانی ادراک شده، تاب آوری و تعلل ورزی با میانجیگری سبک هویت بر عملکرد تحصیلی مورد تایید واقع گردید. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی مانند فشار روانی ادراک شده، سبک هویت، تاب آوری، کمال گرایی والدین و تعلل ورزی و عوامل اجتماعی مانند الگوهای ارتباطی خانواده در تبیین عملکرد تحصیلی است.کلید واژگان: کمال گرایی والدین, فشار روانی ادراک شده, عملکرد تحصیلی, سبک-های هویت, دانش آموزانThe aim of this study was structural model of parental perfectionism and perceived psychological pressure with academic performance with the mediating role of identity styles in students. Correlation research method was structural equation modeling. The statistical population of this study was all male students of ninth grade in Ghaemshahr city in the second semester of 2018-2019. A total of 330 people were selected as the sample size by available method. To collect data, Fam and Taylor's academic performance questionnaire (EPT), Tehran Multidimensional Perfectionism Inventory (TMPS), Berzonsky Identity Style Scale (ISI-6G) were used. Structural equations with SPSS18 and AMOS23 software were used to analyze the data. The results showed that parental perfectionism, family communication patterns, perceived psychological pressure, resilience, procrastination and identity style had a direct and significant effect on academic performance and also indirect effect of parental perfectionism, family communication patterns, perceived psychological pressure, resilience and procrastination mediated by identity style on academic performance were confirmed. The present study indicates the importance of cognitive factors such as perceived psychological pressure, identity style, resilience, parental perfectionism and procrastination and social factors such as family communication patterns in explaining academic performance.Keywords: Parental perfectionism, Perceived psychological pressure, academic performance, Identity Styles, Students
-
Background
Obesity is a medical condition in which excess fat tissue has accumulated in a person's body. Excessive accumulation of adipose tissue can cause a decline in health indicators, including reducing life expectancy or decreased quality of life.
ObjectiveThis study aimed to evaluate dialectical behavior therapy's effectiveness on emotion regulation, food cravings, and body mass index of obese female students.
MethodsThe present study method was quasi-experimental with pre-test, post-test design, and follow-up with a control group. The study's statistical population included all female students in the first year of high school in Sari in the academic year 2019-20 with obesity referred to endocrinology and obesity centers. The sample consisted of 24 obese female students selected by the convenience sampling method, considered the entry and exit criteria to the study, and randomly assigned them to experimental and control groups. The obesity craving questionnaire and emotion regulation scale were used to collect data. The collected data were analyzed using repeated-measures analysis of variance with SPSS-25 software.
ResultsThe results showed that dialectical behavior therapy had an effect on the components of emotion regulation, body mass index, food craving, and this result was significant up to the follow-up stage (p<0.01).
ConclusionIt can be concluded that dialectical behavior therapy reduces negative emotions in obese people and, according to one of the main factors of craving, is negative emotions; effective emotion regulation can reduce craving. As a result, it causes weight loss in obese female students.
Keywords: body mass index, craving, dialectical behavior therapy, Emotional Regulation, Obesity -
مقدمه و هدف
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری خود ایمنی تخریب کننده سیستم عصبی مرکزی و علت اصلی ناتوانی عصبی غیرترومایی در بزرگسالان است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب، نشخوار فکری و خستگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش کارروش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش-آزمون و پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود که در سال 1400 تحت پوشش انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان مازندران بودند. از این میان، 30 نفر از زنان بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل، جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق شامل پرسش نامه های اضطراب زونک، نشخوار فکری نولن هوکسما و مورو و خستگی کروپ و کویل بود. برای گروه آزمایش جلسات درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات اضطراب و نشخوار فکری نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافته بود (0/001>p). اما در نمرات خستگی کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد (0/05<p).
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به کاهش اضطراب و نشخوار فکری در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می شود، اما روی خستگی این بیماران تاثیری ندارد.
کلید واژگان: اضطراب, درمان شناختی, ذهن آگاهی, مولتیپل اسکلروزیس, نشخوار فکریIntroductionMultiple Sclerosis (MS) is an autoimmune disease that destroys the nervous and central systems and is the main cause of non-traumatic neurological disability in adults. The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy (MBCT) in anxiety, rumination and fatigue in women with MS.
Materials and MethodsThe research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all women with MS who were covered by the MS Association of Mazandaran province in 2021. The sample of this study was 30 women from the statistical population who were selected based on inclusion criteria and then randomly divided into two groups of 15 people. Data collection tools in this study included the Zung Anxiety Questionnaire, the Nolen-Hoeksema & Morrow rumination questionnaire, and the Krupp & Pollina fatigue questionnaire. Then, Therapeutic interventions (MBCT) were performed on the experimental group during 8 sessions, 90-minutes each session, once a week. The control group did not receive any training. Data were analyzed by SPSS22 software using multivariate analysis of covariance
ResultsThe findings revealed that the mean scores of anxiety and rumination were significantly reduced compared to the control group (p<0/001). However, no significant decrease was observed in fatigue scores compared to the control group (p>0/05).
ConclusionBased on the findings of this study, it can be concluded that MBCT reduces anxiety and rumination in women with MS but does not have any effects on their fatigue.
Keywords: Anxiety, Mindfulness, Cognitive Therapy, Multiple sclerosis, Rumination -
BackgroundSpecial Learning Disorder is a neurodevelopmental disorder which is considered to be from biological origin and causes abnormalities at the cognitive level. This study aimed to compare the effectiveness of emotion regulation-based cognitive therapy and transcranial direct current stimulation on impulsivity of students with special learning disorders.MethodsThis study was quasi-experimental and based on a pretest-posttest design with a control group. The participants were the second elementary school (fourth, fifth, and sixth grades) pupils with particular learning difficulties and were enrolled in Tabriz schools, Tabriz, Iran during the academic year 2019–2020. 54 students with unique learning difficulties who were randomly chosen from among those with exceptional learning disorders and allocated to three groups made up the study sample. The first experiment group underwent cognitive regulation therapy based on the emotion regulation for eight sessions of 45 minutes per week; the second experiment group received 20 sessions of direct transcranial Current stimulation on a daily basis, and the control group did not receive any treatment. Colorado Learning Disorder Questionnaire and the Barratt Impulsivity Scale were used to collect data. The collected data were analyzed using a Univariate analysis of covariance with SPSS version 22.ResultsBased on the demographic findings, the mean age and standard deviation of the cognitive therapy group based on emotion regulation was 11.05±0.872, in the direct transcranial electrical stimulation group was 10.83±0.83 and in the control group was 11.11±0.8. The results showed that both cognitive emotion regulation treatments and transcranial direct electrical stimulation had an effect on the components of impulsivity, motor impulsivity (P=0.012), impulsivity Cognitive (P=0.001), and lack of planning (P=0.001). However, transcranial direct electrical stimulation had a greater effect on the cognitive impulsivity component of students with specific learning disorders.ConclusionsIt can be concluded that direct transcranial stimulation can have a greater effect on cognitive impulsivity.Keywords: Emotion Regulation-based Cognitive Therapy, Transcranial Direct Current Stimulation, Impulsive Behavior, Specific Learning Disorder
-
مقدمه
چاقی از مهم ترین مشکلات بشری است که سلامتی جسمی و روانی را به خطر می اندازد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی "درمان مبتنی بر دلبستگی" و "رفتاردرمانی مناظره ای" بر سبک های پاسخ به غذا و ولع غذا دختران نوجوان مبتلا به چاقی بود.
روش کارروش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر ساری در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش شامل 36 دختر نوجوان مبتلا به چاقی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به روش تصادفی ساده در 3 گروه شامل، گروه اول تحت "درمان مبتنی بر دلبستگی"، گروه دوم تحت "رفتاردرمانی مناظره ای" و پیگیری (2ماهه) و گروه کنترل قرار گرفتند. جمع آوری داده ها به وسیله پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس سبک های پاسخ به غذا" (Food Response Styles Scale) و "پرسشنامه ولع غذا"، (Food-Cravings Questionnaire) انجام شد. روایی ابزارها سنجیده نشده و به پژوهش های پیشین اکتفا شد و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی شد. هر 2 گروه مداخله، آموزش در 10 جلسه (90 دقیقه ای) دریافت کردند. داده ها در نرم افزار آماری اس پی اس اس نسخه 23 تحلیل شد.
یافته هاهر 2 روش درمانی در سبک های پاسخ به غذا و ولع غذا با اثربخشی معناداری همراه بودند (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که "رفتاردرمانی مناظره ای" در مقایسه با "درمان مبتنی بر دلبستگی" در سبک های پاسخ به غذا و ولع غذا اثربخشی بیشتری داشته است. نتایج پیگیری 2 ماه مداخله نشان دهنده ثبات درمان می باشد (01/0>P).
نتیجه گیریهر 2 روش "درمان مبتنی بر دلبستگی" و "رفتاردرمانی مناظره ای" بر سبک های پاسخ به غذا و ولع غذا در دختران نوجوان مبتلا به چاقی موثر می باشند. لذا پیشنهاد می شود روش های فوق در مراکز درمانی غدد و چاقی برای نوجوانان مبتلا به چاقی استفاده شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر دلبستگی, رفتاردرمانی مناظره ای, سبک های پاسخ به غذا, ولع غذا, چاقی, دختران نوجوانIntroductionObesity is one of the most important human problems that endangers physical and mental health. The aim of this study was to compare the effectiveness of “Attachment-Based Therapy” and “Dialectical Behavior Therapy” on food response styles and food cravings in adolescent girls with obesity.
MethodsThe method of the present study was quasi-experimental pre-test-post-test design. The statistical population included all female high school students in Sari in the academic year 2009-2010. The study sample consisted of 36 adolescent girls with obesity who were selected by lottery by simple random sampling method and by simple random sampling in 3 groups including, the first group under Attachment-Based Therapy”, the second group under “Dialectical Behavior Therapy" and follow-up (2 months) and control group were included. Data were collected using the “Food Response Styles Scale” and the “Food-Cravings Questionnaire”. The validity of the instruments was not measured and was limited to previous studies and the reliability by the internal consistency method by calculating the Cronbachchr('39')s alpha coefficient. Both intervention groups received training intervention in 10 sessions (90 minutes) Data were analyzed using SPSS. 23.
ResultsBoth treatments were associated with significant effectiveness in food response styles and food cravings (P<0.01). The results also showed that "Dialectical Behavior Therapy" was more effective than “Attachment-Based Therapy” in food response styles and food cravings. The results of 2-month follow-up of the intervention showed the stability of treatment (P <0.01).
ConclusionsBoth “Attachment-Based Therapy” and "Dialectical Behavior Therapy " are effective on food response styles and food cravings in adolescent girls with obesity. Therefore, it is suggested that the above methods be used in endocrine and obesity treatment centers for adolescents with obesity.
Keywords: Attachment based Therapy, Dialectical Behavior Therapy, Food Response Styles, Food Craving, Obesity, Adolescent Girls -
Background
Academic burnout is a serious threat that can affect any student’s academic life, especially nursing students. Sleep quality and a healthy lifestyle are variables are related to academic burnout. This study aimed to predict undergraduate nursing students’ academic burnout based on sleep quality and lifestyle.
MethodsThe study was descriptive and correlational in design. The statistical population included all undergraduate nursing students of the Razi School of Nursing and Midwifery at the Kerman University of Medical Sciences (Kerman, Iran; 2016-2017 academic year). Of 270 students,143 students were selected using a random cluster sampling method. The Academic Burnout Questionnaire, the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), and the LifeStyle Inventory were used to collect data. A linear regression analysis using the enter method was employed for data analysis.
ResultsThere was a significantly positive correlation between students’ academic burnout and total PSQI score (P = 0.000, r = 0.547) and some of its sub-scales, including subjective sleep quality (P = 0.000, r = 0.607), sleep latency (P = 0.019, r = 0.196), sleep duration (P = 0.014, r = 0.206), sleep disturbance (P = 0.000, r = 0.346), and daytime dysfunction due to sleepiness (P = 0.000, r = 0.654). Conversely, the relationship between students’ academic burnout and healthy lifestyle was negatively significant (P = 0.000, r = -0.507). Thus, the potential for undergraduate nursing students’ academic burnout can be predicted by sleep quality and lifestyle (P = 0.000, F = 23.480).
ConclusionsBy improving sleep quality and living a healthier lifestyle, students may be less likely to experience academic burnout.
Keywords: Burnout, Nursing Students, Sleep Quality, Lifestyle -
مقدمه
ابتلا به چاقی سبب ایجاد مشکلات جسمانی، روان شناختی و حتی هیجانی می شود و این شرایط می تواند شاخص توده بدنی، ولع مصرف و حتی تنظیم هیجان را دچار تغییر نماید، بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان دلبستگی محور بر شاخص توده بدنی، تنظیم هیجان و ولع مصرف غذا در نوجوانان دختر مبتلا به چاقی بود.
روش کارروش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و یک مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر مبتلا به چاقی و مراجعه کننده به مراکز غدد و چاقی شهر ساری در سال 1398 بودند. از بین جامعه هدف تعداد 24 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند و به شیوه گمارش تصادفی با توجه به قرعه در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل شاخص توده بدنی (BMI)، پرسشنامه تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه ولع مصرف در چاقی سپدا- بنیتو و همکاران (2000) بود. گروه آزمایش تحت درمان دلبستگی محور در 10 جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو ماه قرار گرفت. از هر دو گروه آزمایش و کنترل قبل از شروع مداخله؛ پیش آزمون، خاتمه مداخله؛ پس آزمون و مجددا دوماه بعد از اتمام مداخله؛ پیگیری دریافت شد. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و خی دو با نرم افزار SPSS 18 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج شاخص میانگین در گروه آزمایش در شاخص توده بدنی در پیش آزمون 52/32، پس آزمون 94/30، پیگیری 11/30 می باشد، در ولع مصرف غذا در پیش آزمون 91/119، پس آزمون 41/103، پیگیری 91/102 می باشد. در تنظیم هیجان در پیش آزمون 32/126، پس آزمون 25/111، پیگیری 45/111 می باشد. همچنین نتایج نشان داد که درمان دلبستگی محور در متغیرهای شاخص توده بدنی (001/0 >p، 344/27F=)، تنظیم هیجان (001/0 >p، 668/69F=) و ولع مصرف غذا (001/0 >p، 174/54F=) اثر معنی دارد. به طور کلی بین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در فرایند مداخله به تناسب گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0P <)، همچنین بررسی مرحله پیگیری نشان از ثبات مداخله داشت.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش تاکیدی بر اهمیت دلبستگی به غذا در افراد مبتلا به چاقی دارد، که می تواند تلویحات کاربردی برای درمان گران جهت کاهش ولع مصرف غذا، تنظیم هیجان و بهبود توده بدنی در نوجوانان دختر مبتلا به چاقی ارایه دهد.
کلید واژگان: دلبستگی, ولع مصرف غذا, تنظیم هیجان, توده بدنیIntroductionObesity causes physical, psychological and even emotional problems and these conditions can change body mass index, craving and even emotion regulation, so the aim of this study was to evaluate the effectiveness of attachment-based intervention in body mass index, emotion regulation and food-cravings obese adolescent girls.
MethodThe research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design with a control group and a two-month follow-up. The statistical population of this study was all female students with obesity and referring to endocrinology and obesity centers in Sari in 2019. From the target population, 24 subjects were selected by available sampling method and based on inclusion and exclusion criteria and were randomly assigned to the experimental and control groups according to the lottery. The research instruments included Body Mass Index (BMI), emotion regulation questionnaire of Gratz and Roemer (2004) and Food-Cravings questionnaire of Cepeda-Benito et al. (2000). The experimental group underwent attachment-based treatment in 10 sessions of 90 minutes for two months. From both experimental and control groups before the intervention; Pre-test, termination of intervention; Post-test and again two months after the intervention; Follow-up received. The results were analyzed using repeated measures analysis of variance and chi-square with SPSS 18 software.
ResultsThe result of the mean index in the body mass index in the pre-test was 32.52, and the post-test was 30.94. , Follow-up is 30.11, inthe experimental group in food cravings in the pre-test were 119.91, the post-test was 103.41, and the follow-up was 102.91. In emotion regulation, the pre-test is 126.32, the post-test is 111.25, and the follow-up is 111.45. The results showed that Attachment-Based Intervention in variables; body mass index (p<0.001, F=27.344), craving food (p< 0.001, F=54.174) and regulating emotion (p< 0.001, F=69.668) has a significant effect. In general, there is a significant difference between the pre-test and post-test of the experimental group in the intervention process according to the control group (P <0.01). Also, the follow-up study showed the stability of the intervention.
ConclusionThe results of this study emphasize the importance of food attachment in obese people, which can provide practical implications for therapists to reduce food craving, emotion regulation and improve body mass in obese female adolescents.
Keywords: attachment, emotion regulation, craving, body mass -
پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه مداومت انجام گرفت. نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت با استفاده از تکنیک ترجمه مضاعف تدوین و بر روی 460 دانش آموز (230 نفر دختر و 220 نفر پسر) از مدارس استان همدان در سال تحصیلی 1397-98 اجرا شد. اعتبار نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت بر اساس روش های همسانی درونی، همبستگی های مجموعه ماده و بازآزمایی موردبررسی قرار گرفت. علاوه بر این، به منظور بررسی روایی، از روش های تحلیل عاملی، همبستگی بین خرده مقیاس ها و روایی ملاکی استفاده شد. دامنه آلفای کرونباخ (69/0 تا 77/0) نشان داد که نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت و خرده مقیاس های آن از همسانی درونی مطلوبی برخوردار است. همچنین، نمره های ماده و نمره های کلی خرده مقیاس ها، همبستگی معناداری با یکدیگر داشتند. ارزش ضرایب بازآزمایی (72/0 تا 80/0) بیانگر ثبات مقیاس بود. تحلیل عاملی اکتشافی از الگوی 3 عاملی ابزار سنجش مداومت حمایت کرد. درنهایت، وجود الگوهای خاص ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس های نسخه فارسی ابزار سنجش مداومت با تاب آوری و اهمال کاری، حاکی از روایی ملاکی خوب مقیاس بود. با توجه به ویژگی های روانسنجی مطلوب، این پرسشنامه ابزار مناسبی برای ارزیابی مداومت می باشد
کلید واژگان: اعتبار, تحلیل عاملی, روایی, مداومتRooyesh-e-Ravanshenasi, Volume:9 Issue: 4, 2020, PP 103 -110The present research aims to study the factor structure, reliability, and validity of the persistence Scale. Persian version of the measure persistence Using Double translation technique on 460 individuals (230 male and 230 female) students Schools in Hamadan were implemented in the academic year 2018-19. Cronbach's alpha range (69% until 77%) revealed that Persian version of the persistence assessment tool and subscales had good internal consistency. Also, Item scores and the total score of the corresponding subscales correlated significantly. The test-retest coefficients (72% until 80%) Represents the stability scale. Exploratory factor analysis model supported of persian version of the persistence assessment tool. There are certain patterns of correlations between subscales of the Persian version of the persistence assessment tool with resilience and procrastination showed good criterion validity of the scale. According to the desirable psychometric properties this questionnaire is a useful tool for measuring persistence.
Keywords: Factor Structure, Persistence, Reliability, Validity -
هدف مطالعه ی حاضر، بررسی تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن) بود. از میان جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (7 تا 12 سال) از سال 1395 تا 1397 شهر همدان و اراک، 120 کودک (30 نفر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، 30 نفر مبتلا به اختلال یادگیری خواندن، 30 نفر مبتلا به اختلال یادگیری نوشتن و 30 نفر کودک بودن اختلال یادگیری به روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. از ابزارهای فهرست اختلال های خواندان،آزمون ریاضی ایران کی مت، پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه والدین و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان نسخه کودکان برای ارزیابی آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر سه گروه دارای اختلالات یادگیری در مقایسه با گروه بهنجار، با تفاوت معناداری از میزان کمتر راهبرهای مثبت تنظیم هیجان و میزان بیشتر راهبرهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری برخوردار بودند، همچنین نتایج نشان داد که اختلال خواندن در مقایسه با دو گروه اختلالات ریاضی و نوشتن از میزان بیشتر راهبردهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری همراه بود. یافته های این مطالعه شواهدی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رفتاری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری فراهم می کند. بنابراین لازم است در جهت بهبود و اصلاح این مشکلات برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.
کلید واژگان: اختلالات یادگیری خاص, تنظیم شناختی هیجان, خواندن, ریاضی, کودکان, مشکلات رفتاری, نوشتنObjectiveThe aim of this study was to investigate the cognitive emotion regulation and behavioral problems in children with specific learning disorders (reading, writing and mathematics deficits).
MethodThis causal-comparative study was conducted, among the statistical population of primary school boys (7-12 years old) from 2015 to 2017 in Hamadan and Arak; of which 120 children (30 with math learning disorder, 30 with reading disorder, 30 with Writing disorder and 30 children without any learning disability were selected through purposeful sampling and considering inclusion criteria for entering and leaving the study. The Reading Disorders List, Iran Kaymat's Math Test, Dyslexia writing disorder test, Conner's Behavioral Problem Questionnaire, and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire for children were used to assess the participants.
ResultsIt was revealed that all the three the group had learning disorders comparing to the normal group, with a significant difference between the lesser number of positive emotion regulation strategies and the higher rate of negative emotional regulation strategies and behavioral problems. Also reading disorder groups was significantly different from the two groups of math and writing disorders and was highly associated with most of the negative emotional strategies and behavioral problems.
ConclusionThe findings of this study provide evidence of emotional and behavioral adjustment problems in students with learning disorders. Therefore, psychological interventions should be considered to improve and correct the behavioral problems and emotion regulation of these children.
Keywords: specific learning disorders, cognitive emotion regulation, children, behavioral problems
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.