به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

sirwan babaei

  • مریم توکلی والا، فرزاد نظری*، سیروان بابایی

    گل های فصلی، از عناصر اصلی در احداث فضای سبز می باشند که کشت آن ها با تنش خشکی محدود می شود. به نظر می رسد بهبود محیط کشت این گل ها با مواد آلی مانند بیوچار (زغال زیستی)، می تواند یک راهکار پایدار و سازگار با محیط زیست برای افزایش تحمل به تنش خشکی باشد. در همین راستا، پژوهشی گلخانه ای برای بررسی اثرهای خشکی بر ویژگی های ریخت شناسی، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی جعفری آفریقایی با کاربرد بیوچار پوسته برنج انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با دو عامل تیمار آبیاری در سه سطح 100، 50 و 25% ظرفیت مزرعه و کاربرد بیوچار در سه سطح صفر، 5/3 و 7% وزنی در قالب طرح به طور کامل تصادفی با 5 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که تنش خشکی سبب کاهش ویژگی های ریخت شناسی ارتفاع گیاه، وزن خشک شاخساره، تعداد برگ، تعداد شاخه های جانبی، تعداد گل، و طول و قطر گل شد به طوری که کمترین مقدار آن ها در 25% ظرفیت مزرعه به دست آمد. همچنین، کاربرد بیوچار باعث افزایش ویژگی های ریخت شناسی بیان شده در شرایط تنش خشکی شد. مقدار سبزینه a، سبزینه b، سبزینه کل، کاروتنویید، پراکسید هیدروژن، پرولین، مالون دی آلدیید و کربوهیدرات های محلول کل و نیز فعالیت آنزیم های پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در شرایط خشکی افزایش یافتند و کاربرد بیوچار باعث کاهش مقادیر این ویژگی ها در شرایط خشکی شد. همچنین، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشاء یاخته ای و پروتیین های محلول کل در شرایط خشکی روند کاهشی نشان دادند که استفاده از بیوچار باعث بهبود این ویژگی ها در شرایط تنش خشکی شد. به طورکلی اثرگذاری مقدار 7% وزنی بیوچار در مقایسه با 5/3% آن در کاهش اثرهای نامناسب تنش خشکی بیشتر بود. بنابراین، به طورکلی می توان بیوچار پوسته برنج به مقدار 7% وزنی را به عنوان یک بهبوددهنده مناسب خاک، برای افزایش تحمل به تنش خشکی در گل های فصلی برای کشت در فضای سبز، توصیه کرد هرچند که نیاز به بررسی های بیشتر هم به صورت کشت مزرعه ای و هم در مقدار های دیگر کاربرد، می باشد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, زغال زیستی, کم آبی, گل های فصلی
    Maryam Tavakoli Vala, Farzad Nazari*, Sirwan Babaei

    Bedding plants are important elements in landscape construction, and their cultivation is limited by drought stress. Improving the cultivation medium of these flowers with organic materials such as biochar can be a sustainable and environmentally friendly solution to increase their tolerance to drought stress. For this purpose, a greenhouse research was conducted to mitigate the effects of drought on morpho-physiological and biochemical characteristics of African marigold by application of rice husk biochar. The factorial experiment was conducted with two factors of irrigation treatment at three levels of 100, 50 and 25% of the field capacity (FC) and biochar at three levels of 0, 3.5 and 7% (w/w) in a completely randomized design with 5 replications. The results showed that drought decreased the morphological factors of shoot height, shoot dry weight, number of leaves, number of lateral branches, number of flowers, and length and diameter of flowers, so their lowest value were obtained in 25% FC. Furthermore, the use of biochar improved the morphological traits mentioned under drought conditions. The activity of peroxidase and superoxide dismutase enzymes, hydrogen peroxide content, proline, malondialdehyde, soluble carbohydrates, chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll and carotenoid increased under drought conditions. The use of biochar reduced these biochemical traits under drought conditions. Furthermore, relative water content of leaf, cell membrane stability index and soluble proteins showed a decreasing trend under drought conditions, and the use of biochar led to the improvement of these traits. In general, 7% biochar was more effective than 3.5% in reducing the adverse effects of drought stress. Therefore, 7% rice husk biochar can be recommended as a suitable soil improver to increase tolerance to drought stress in bedding plants for landscape purposes, although more investigations are needed both under field cultivation and at other applied amounts.

    Keywords: Antioxidant, Bedding plants, Biochar, Water deficit
  • مهناز مرادی، سیروان بابائی*، ایرج طهماسبی، ایرج نصرتی
    بروز مقاومت به علف کش ها در علف های هرز یکی از عوامل تهدید کننده کاهش عملکرد در مزارع گندم ایران است. یک مطالعه گلخانه ای، در سال 1401 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به منظور بررسی مقاومت علف های هرز به علف کش های رایج در مزارع گندم آبی در برخی از شهرستان های غرب و جنوب غرب کشور شامل کامیاران، دهگلان، سقز، سنندج، شوشتر، ایلام و کرمانشاه انجام گردید. در پایان فصل رشد در مزارعی که کشاورزان از کارایی علفکش ها در کنترل علف های هرز ناراضی و مشکوک به مقاومت بودند، اقدام به جمع آوری بذر گردید، نتایج انجام غربال اولیه نشان داد که از 44 توده مورد بررسی سه توده یولاف وحشی به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل، مقاوم بودند. نتایج حاصل از بررسی تاثیر شش علف کش مورد کاربرد در گندم روی توده های مقاوم به کلودینافوپ پروپارژیل نشان داد که همه آن ها به طور قابل توجهی به دو علف کش سولفوسولفورون و مزوسولفورون+ یدوسولفورون+ دیفلوفنیکان حساس تر بودند که نشان دهنده وجود مقاوت عرضی منفی در این توده ها می باشد. از دلایل وجود مقاومت عرضی منفی در توده های مقاوم به کلودینافوپ شایستگی به مراتب کمتر این توده ها، نسبت به توده های حساس است. از پدیده مقاومت عرضی منفی در علف های هرز مقاوم به کلودینافوپ می توان به عنوان یک نقطه ضعف در اتخاذ استراتژی های مدیریت علف های هرز مقاوم به این علف کش بهره جست.
    کلید واژگان: غلظت- پاسخ, کلودینافوپ پروپارژیل, مقاومت, علف کش, مقاومت عرضی منفی
    Mahnaz Moradi, Sirwan Babaei *, Iraj Tahmasebi, Iraj Nosratti
    The emergence of herbicide resistance in weeds is one of the factors threatening yield reduction in wheat fields in Iran. A greenhouse study was conducted in 1401 in the research greenhouse of the Faculty of Agriculture of the University of Kurdistan in order to investigate the resistance of weeds to common herbicides in wheat fields in some western cities of the country, including Kamyaran, Dehgolan, Saqqez, Sanandaj, Shushtar, Ilam and Kermanshah. At the end of the growing season, seeds were collected in fields where farmers were dissatisfied with the effectiveness of herbicides in controlling weeds and suspected resistance. Results showed that out of 44 examined stands, three populations of Avena ludoviciana showed resistance to Clodinafop propargyl. The results of investigating the effect of six herbicides used in wheat on clodinafop-propargyl resistant masses showed that all of them were significantly more sensitive to the two Sulfosulfuron and mesosulfuron + iodosulfuron + diflufenican, indicating a negative cross-resistance in these populations. One of the reasons for negative cross-resistance in clodinafop-resistant stands is that these stands are far less competent than sensitive stands. Negative cross-resistance in clodinafop-resistant weeds can be considered a weakness in adopting strategies for managing weeds resistant to this herbicide.
    Keywords: dose-response, clodinafop propargyl, Resistance, Herbicide, negative cross-resistance
  • طیبه عادلی، ایرج طهماسبی، سیروان بابائی، امیر صادق پور
    Taiebeا Adeli, Iraj Tahmasebi, Sirwan Babaei*, Amir Sadeghpour

    Waxy-leaved mustard (Boreava orientalis Jaub. and Spach.) is an invasive species recently reported in Kurdistan province in western Iran with allelopathic properties. To evaluate the effect of the extract of different parts of waxy-leaved mustard on wheat germination, an experiment was conducted as a factorial based on a completely randomized design in the Faculty of Agriculture, University of Kurdistan, Iran. The allelopathic potential of waxy-leaved mustard's root, leaf, stem, and flower were evaluated, and secondary metabolite compounds were identified. Effect of Alcohol extracts at concentrations of 0, 1, 2, 3, and 4% of roots, leaves, stems, and flowers of waxy-leaved mustard were evaluated on wheat germination Indicators. Increasing extract concentration significantly increased the inhibition of seed germination and caused a decrease in germination rate, reduction of stem length, and reduction of seed vigor index. Alcoholic extracts of waxy-leaved mustard flowers had significantly more effect compared to the alcoholic extracts of roots, even at the lowest concentration (1%). The results of this study show that waxy-leaved mustard has a strong allelopathic potential, which emphasizes the importance of reducing its allelopathic effects and developing effective management strategies for mitigating invasion risk and thereby protecting crops like wheat.

    Keywords: Allelopathy, alcoholic extracts, Brassicaceae, waxy-leaved mustard
  • محمدامین قسام*، سیروان بابایی، امین اسوار

    به منظور ارزیابی واکنش گندم در برابر علف های هرز تحت تاثیر دو فاکتور رقم و نحوه مصرف کود، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1400-1399 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل رقم گندم در 4 سطح شامل آتیلا- سیروان - چمران 2 و شیرودی، فاکتور دوم، روش مصرف کود نیتروژن در سه سطح 1 - به صورت دستپاش همراه با کاشت به مقدار30 گرم در هر متر مربع2 - پخش به صورت نواری همراه باکاشت به مقدار 30 گرم در هر متر مربع و3- پخش کود به صورت سرک می باشد. یک تیمار شاهد بدون علف هرز نیز در نظر گرفته شد. از کود اوره 46% به عنوان منبع نیتروژن در این آزمایش استفاده گردید. نتایج نشان داد که بیشترین وزن خشک علف های هرز با 74/10گرم از روش مصرف کود به صورت سراسری به دست آمد و کمترین وزن خشک علف های هرز با 53/5 گرم از روش مصرف کود به صورت سرک به دست آمد. بیشترین وزن خشک علف های هرز مربوط به رقم سیروان و پخش کود به صورت سراسری در هنگام کاشت بود و کمترین وزن خشک علف های هرز مربوط به ارقام شیرودی و چمران 2به همراه مصرف کود به صورت سرک بود. ارقام سیروان و چمران 2 در رقابت با علف های هرز ضعیف تر از ارقام دیگر بوده و تراکم و وزن خشک در مراحل مختلف نمونه برداری در این ارقام بالاتر بود.

    کلید واژگان: تراکم, وزن خشک, عملکرد, رقابت, مدیریت علف هرز
    MohammadAmin Ghassam *, Sirwan Babaei, Amin Asvar

    In order to study the competitive ability of wheat against weeds as affected by cultivar and nitrogen fertilizer application method, an experiment was conducted under farm condition in 2015-2016. The experiment design was factorial arranged in RCBD with three replications. The treatments were: A factor included wheat cultivars(Atilla, Sirwan, Chamran2, Shiroodi and Atilla weed polluted as control), B factor included nitrogen fertilizer application method included (broadcasting, strip application and split application). Urea fertilizer was used as Nitrogen source. Results showed that the highest weed dry weight (10.74g) obtained from broadcast application of fertilizer and the lowest weed dry weight (5.53g) obtained from split application of fertilizer. The highest dry weight of weeds belonged to Sirwan cultivar and broadcast application of fertilizer and The lowest dry weight of weeds belonged to Chamran 2 and Shiroodi cultivars and split application of fertilizer. competitive ability of Sirwan and Chamran 2 cultivars against weeds , was less than other cultivars and density and dry weight of weeds was more in different stages of sampling. The highest yield belonged to split application method and the lowest yield belonged to broadcasting method of fertilizer application.

    Keywords: Density, Dry weight, Yield, Competition, Weed management
  • سیروان بابائی*، ثریا احمدی، ایرج طهماسبی، محمد سرسیفی
    توت فرنگی (Fragaria × ananassa) متعلق به تیره گلسرخیان (Rosaceae) است. یکی از مشکلات کشت این محصول، علف های هرز و کنترل آن است. به همین منظور، پژوهشی در مورد فلور علف های هرز در مناطق زیرکشت توت فرنگی در روستاهای منطقه مریوان و کامیاران واقع در استان کردستان، انجام گرفت. از مزارعی که در این دو منطقه بودند، نمونه برداری صورت گرفت. در منطقه کامیاران 13 مزرعه در 6 روستا و در منطقه مریوان نیز 11 مزرعه مربوط به 11 روستا انتخاب، شدند. نتایج بررسی فلور علف هرز نشان داد، غالب ترین علف های هرز مزارع توت فرنگی منطقه کامیاران مربوط به علف های هرز پهن برگ شامل پیچک صحرایی (Convolvulus arvensis L.)، خارلته (Cirsium arvense L.)، تلخه (Acroptilon repens L.)، چسپک (Setaria viridis L.)، سیر وحشی (Allium canadense L.) و ماشک (Vicia persica Boiss.) به ترتیب با شاخص غالبیت 5/200، 200، 72/193، 48/193، 24/192 و 24/190 بوده که سه نمونه اول، از علف های هرز چندساله و ماشک جزو علف های هرز یکساله بوده است. در بین علف های هرز باریک برگ یک ساله، علف هرز چسبک (Setaria viridis L.) بیشترین شاخص غالبیت (48/193) را به خود اختصاص داده است. در منطقه مریوان، تمامی گونه ها دارای شاخص غالبیت بالایی بوده ولی گونه های خرفه (Portulaca oleracea L.) و مرغ (Cynodon dactylon L.) از شاخص غالبیت بالاتری نسبت به سایر علف های هرز برخوردار بوده است.
    کلید واژگان: پراکنش, توت فرنگی, شاخص شانون, غالبیت, گونه علف هرز
    Sirwan Babaei *, Soraya Ahmadi, Iraj Tahmasebi, Mohammad Sarsaifi
    Strawberry (Fragaria × ananassa) belongs to the Rosaceae family. One of the most critical challenges of strawberry production is the plants that cause problems in harvesting and reduced yield. This study was carried out to identify weed flora in strawberry growing regions in Kurdistan province. In this study, determining the genus and species of common weeds in the strawberry fields of two regions was investigated. For this purpose, 13 farms in 6 villages in the Kamyaran region and 11 farms at 11 villages in the Marivan region with the more cultivated area than their surrounding villages were selected. The results of weed flora study in Sanandaj-Kamyaran axis farms showed that the most prevalent weeds in Sanandaj-Kamyaran axis strawberry fields are related to broadleaf weeds including (Convolvulus arvensis L.), (Cirsium arvense), (Acroptilon repens), (Setaria viridis L.), (Allium canadense L.) and (Vicia persica Boiss) with dominance index of 201.5, 200, 193.72, 193.48, 192.24 and 190.64 respectively. The first three weeds were perennial weeds, and the last one was an annual weed. However, among the narrow-leaves annual weeds, (Setaria viridis) had the highest prevalence index (193.48) due to traditional irrigation using rivers and streams, which carry weed seeds in their path. However, in the Marivan region, all species had a high prevalence index, although Portulaca oleracea L. and Cynodon dactylon L. had a higher dominance index than the others
    Keywords: dispersal, Dominance, Shanon index, Strawberry, Weed species
  • زهره عموزاد خلیلی، حسن علیزاده*، سیروان بابائی
    به منظور بررسی واکنش علف هرز هندوانه ابوجهل به علف کش های تری فلورالین، پندی متالین و متری بیوزین به صورت پیش کاشت و ایمازاتاپیر، ریم سولفورون و بنتازون به صورت پس رویشی و عدم کاربرد علف کش به عنوان شاهد، آزمایش گلخانه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هفت تیمار و چهار تکرار در گلخانه گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه تهران در سال 1393 اجرا شد. صفات وزن تر، وزن خشک و درصد زنده مانی اندازه گیری و همچنین ارزیابی چشمی (EWRC) (15 و 28 روز پس از پاشش علف کش های پس رویشی) گیاهچه ها بر اساس روش نمره دهی یک تا نه)یک: بدون تاثیر و نه: مرگ کامل گیاه) انجام شد. نتایج نشان داد بین تیمارها در صفات درصد زنده مانی، وزن تر و وزن خشک گیاهچه در سطح یک درصد از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود داشت. متری بیوزین بیشترین کاهش وزن تر نسبت به شاهد را با 4/92 درصد داشت که با تیمار ایمازاتاپیر با 83 درصد تفاوت معنی داری نداشت. همچنین بیشترین کاهش وزن خشک نسبت به شاهد مربوط به متری بیوزین با 8/83 درصد بود. ارزیابی چشمی در هر دو زمان یادداشت برداری، نشان دهنده تاثیر علف کش های پس رویشی بر گیاهچه های تیمار شده بود؛ به طوری که بین تیمارها در سطح یک درصد تفاوت معنی داری وجود داشت. این مطالعه یک بررسی اولیه جهت انتخاب علف کش مناسب در مدیریت شیمیایی علف هرز هندوانه ابوجهل بود، بنابراین نتایج آن می تواند برای انتخاب علف کش های مناسب در آزمایش های تکمیلی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: ایمازاتاپیر, درصد زنده مانی, متری بیوزین, هندوانه ابوجهل
    Zohre Amoozad Khalili, Hassan Alizadeh *, Sirwan Babaei
    A greenhouse experiment was conducted to investigate Citrullus colocynthis (L.) Schrad. response to some pre-planting and post-emergence herbicides application in Department of Agronomy and Plant Breeding, University of Tehran, in 2015. The experimental design was randomized complete block design (RCBD) with seven treatments and four replications. Treatments were trifluralin, pendimethalin, metribuzin as pre-planting herbicides and imazethapyr, rimsulfuron, bentazon as post-emergence herbicides as well as no herbicide application (control). Fresh weight, dry weight, survival percent and visual evaluation (EWRC) of seedlings (15 and 28 days after spraying) were measured. Results showed that the treatments were significantly different in terms of fresh weight, dry weight and seedling survival percent (P < 0.01). The highest weed fresh weight reduction percent compared to the control belonged to metribuzin application with 92.4%, that there was no significant difference with imazethapyr. Metribuzin with 83.8% had the highest dry weight reduction percent compared to the control. Visual evaluation in both periods of time showed that the post-emergence herbicides had the significant effect on weed seedlings. This study was a primary investigation to select a proper herbicide in chemical management of C. colocynthis, therefore, the results can be used for herbicides screening in supplementary experiments.
    Keywords: Citrullus colocynthis, imazethapyr, metribuzin, survival percent
  • طیبه عادلی، ایرج طهماسبی، سیروان بابایی
    Taiebeا Adeli, Iraj Tahmasebi, Sirwan Babaei *

    Wax y -leaved mustard Boreava orientalis Jaub. and Spach. has recently become farmland invasive weed in the Kurdistan province , Iran. Hence this study was conducted better to understand the seed germination ec ology of B. orientalis. Therefore, in this study, the effect of temperature and osmotic potential, salinity , and burial depth on seed germination and seedling emergence of B. orientalis was investigated in the Weed Research Laboratory of the University of Kurdistan in 2020 . Seed germination of B. orientalis was determined at 10, 20, 30 , and 35 °C. Boreava orientalis seeds were germinated in an aqueous solution with the osmotic potential of 0, 3, 6, 9 , and 12 MPa. The levels of salt stress consisted of control 0, 50, 100, 150, and 200 mM. The burial depths were 0, 3, 6, 9 , and 12 cm. The results revealed that germination started at 5 ºC with 0 osmotic potential , and no germination occurred at 30 and 35 °C with different osmotic potentials. The Lowest germination was at 30 and 35 °C; the highest was at 0 Mm NaCl concentration, and the lowest was at 200 Mm of NaCl. The highest germination was at 0 depth , and the lowest was at 12 cm. T hese results indicate that the germination of this weed species is sensitive and thus greatly reduced under drought and high -temperature conditions. It was also sensitive to both salinity stress and deep burial.

    Keywords: dormancy, invasion, invasive weed, ecological factors
  • سیروان بابائی*، ثریا احمدی، ایرج طهماسبی، محمد سرسیفی

    به منظور بررسی تاثیر روش های مختلف شیمیایی و غیرشیمیایی در کنترل علف های هرز مزارع توت فرنگی، این مطالعه در تابستان 1398 در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه چندساله توت فرنگی سنندج اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تعدادی از علف کش های پیش رویشی (ایندازیفلم و تری فلورالین) و پس رویشی (تری بنورون متیل و کلودینافوپ پروپارژیل) و روش های غیرشیمیایی  شامل وجین، سرکه، مالچ ها (پلاستیک شفاف و تیره، کاه و کلش و خاک اره)، شعله افکن و شاهد بود. نتایج به دست آمده نشان داد که تیمارهای مختلف، دارای تاثیر معنی دار بر اغلب صفات مورد مطالعه توت فرنگی و علف های هرز بودند. زیست توده علف های هرز پس از کاربرد ایندازیفلم نسبت به شاهد آلوده به علف هرز، کاهش معنی داری (97 درصد) داشت. علف کش تری بنورون متیل و مالچ خاک اره با تیمار وجین علف هرز تفاوتی نداشتند و موجب کاهش 86 درصدی زیست توده علف های هرز نسبت به شاهد آلوده به علف هرز شدند. همچنین بیشترین عملکرد توت فرنگی، تحت تاثیر تیمارهای خاک اره و ایندازیفلم (02/703 و 51/686 گرم در متر مربع) به دست آمد. به طوربه طورکلی، علف کش ایندازیفلم و مالچ خاک اره، علاوه بر عدم تاثیر منفی بر روی میوه توت فرنگی، به دلیل کنترل مناسب علف های هرز، موجب افزایش عملکرد توت فرنگی (به ترتیب 126 و 131 درصد نسبت به شاهد آلوده به علف هرز) شد و می توان آن را جهت کنترل علف های هرز این مزارع توصیه نمود.

    کلید واژگان: ایندازیفلم, خاک اره, شعله افکن, کشت ارگانیک, مالچ
    Sirwan Babaei *, Soraya Ahmadi, Iraj Tahmasebi, Mohammad Sarseyfi

    In order to investigate the effect of different chemical and non-chemical weed control approaches in strawberry fields, this study was conducted as a randomized complete block design with three replications in a perennial strawberry field in Sanandaj in 2019. Treatments included some pre (indaziflam and trifluralin) and post-emergence (tribenuron methyl and clodinafop propargyl) emergence herbicides and non-chemical methods including hand weeding, vinegar, mulches (transparent and black poly ethylene, straw and sawdust), flaming and check. The results showed that different treatments had significant effects on most of the studied traits of strawberry and weeds.  Weed biomass had a significant decrease (97%) after indaziflam application compared to weed infested treatment. Tribenuron methyl and sawdust mulch had no differences from hand weeding and reduced weed biomass by 86% compared to weed infested. Also, sawdust and indaziflam resulted in the highest strawberry yield (703.02 and 686.51 g.m-2) compared to the other methods. In general, indaziflam and sawdust not only had not negative effect on strawberry fruit, but also due to the proper weed control effects, they increase the strawberry yield (126 and 131%, respectively, compared to the weed-infested check) and can be used as recommended weed control method in these fields.

    Keywords: black mulch, flaming, indaziflam, Organic Farming, Sawdust
  • سیروان بابائی*، فیروزه شریفی کالیانی، یاسین ظفرسهراب پور
    سابقه و هدف

    در سال های اخیر پدیده ریزگردها و گرد و غبار ناشی از گرم شدن هوا و کم آب شدن یا خشک شدن منابع آبی، تولید محصولات کشاورزی و همچنین محیط زیست سالم را با چالشی جدی روبرو نموده است. ریزگردها یکی از مهم ترین پدیده های جوی و بلایای طبیعی محسوب می شود که جزء تغییرات اقلیمی نیز به شمار می رود و در سال های اخیر از سیر طبیعی خود خارج گشته و در مناطق غرب و جنوب غرب ایران در تعداد روزهای بیشتری به وقوع می پیوندد. از آثار مخرب ریزگردها می توان به کاهش نور رسیده به گیاه، کاهش عملکرد محصولات کشاورزی، کاهش حاصلخیزی خاک، اخلال در سیستم های مکانیکی و ارتباطات و بروز مشکلات تنفسی اشاره کرد.

    مواد و روش ها

    به منظور بررسی اثرات ریزگردها بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاهان زراعی، آزمایشی در سال زراعی 99-1398 مزرعه در تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل فاکتور ریزگردها در 2 سطح (با اعمال ریزگردها و بدون اعمال ریزگردها) و فاکتور گیاه زراعی در 3 سطح (خیار، گوجه فرنگی و لوبیا) بودند. پس از هر بار عبور سامانه گرد و غبار از استان ریزگردها با استفاده از روش های گزارش شده جمع آوری شدند. پاشش ریزگردها بر سطح گیاهان زراعی (لوبیا، گوجه فرنگی و خیار) در اواسط دوره رشد و اوایل مرحله گلدهی صورت گرفت. سپس 10 روز پس از اعمال ریزگردها، صفات فیزیولوژیکی مانند محتوی کلروفیل برگ، غلظت پروتئین محلول در برگ، میزان پرولین برگ و کربوهیدرات های محلول در برگ و همچنین صفات مورفولوژیکی شامل وزن برگ، وزن ساقه و ارتفاع گیاه اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تاثیر ریزگردها بر محتوی کلروفیل کل و کلروفیل a، پرولین، پروتئین و قند محلول در آب معنی دار بود، این در حالی بود که ریزگردها اثر معنی داری بر محتوی کلروفیل b و قند محلول در الکل نداشتند. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد که ریزگردها بر وزن برگ، وزن ساقه و ارتفاع خیار، گوجه فرنگی و لوبیا دارای تاثیر معنی دار بوده است. همچنین گیاهان مختلف از نظر وزن برگ و ارتفاع تفاوت معنی داری داشتند. با توجه به نتایج بدست آمده به طور کلی گیاه گوجه فرنگی بیشتر از لوبیا و خیار تحت تاثیر ریزگردها و کاهش صفات مورد مطالعه قرار گرفت که احتمالا بدلیل داشتن کرک های بیشتر در سطح برگ می باشد، هرچند در برخی صفات این نتیجه از لحاظ آماری معنی دار نبود. در واقع ریزگردها از طریق کاهش محتوی کلروفیل، محتوی پروتئین محلول و قندهای محلول در برگ و افزایش محتوی پرولین منجر به کاهش معنی دار وزن خشک برگ و ساقه در خیار، گوجه فرنگی و لوبیا و همچنین کاهش معنی دار ارتفاع در خیار و لوبیا شده است که این خسارت ها ممکن است به دلیل کاهش فتوسنتز در گیاهان زراعی باشد. تجزیه خوشه ای صفات و تیمارهای مختلف نیز نشان داد که صفات فیزیولوژیکی کربوهیدرات های محلول در آب و الکل همبستگی بیشتری با یکدیگر داشته و با صفت ارتفاع گیاه در یک خوشه قرار گرفتند.

    نتیجه گیری

    کاهش عملکرد محصولات در سال های اخیر که توسط کشاورزان گاها گزارش می شود، ممکن است به دلیل وجود ریزگردها و همچنین ممانعت این پدیده از جذب ریز مغذی ها از طریق محلول پاشی شده است. بنابراین پیشنهاد می گردد در زمانی که سامانه های گرد و غبار از منطقه عبور می نمایند، درصورت امکان از آبیاری بارانی جهت جلوگیری از خسارت ریزگردها استفاده شود.

    کلید واژگان: پروتئین, غرب ایران, قند, کلروفیل, لوبیا
    Sirwan Babaei *, Firouzeh Sharifi Kaliani, Yasin Zafarsohrabpour
    Introduction

    In recent years, the phenomenon of dusts caused by global warming and dehydration or drying of water resources, agricultural production as well as an environment has confronted a serious challenge. Dusts is one of the most important atmospheric phenomena and natural disasters, which is also considered as part of climate change and in recent years has gone out of its natural course and occurs in the western and southwestern regions of Iran. The destructive effects of dusts include reduced light reaching the plant, reduced yield of agricultural products, soil fertility reduction, disruption of mechanical systems and communications and the occurrence of respiratory problems.

    Materials and Methods

    In order to investigate the effects of dust on the physiological and morphological traits of crops, a pot experiment was conducted in the field research of the Faculty of Agriculture, University of Kurdistan, located in Dehgolan. This factorial experiment was performed in a randomized complete block design with 3 replications. Experimental factors included dust at 2 levels (with and without dust) and crop at 3 levels (cucumber, tomato and bean). After crossing of each dust system through the province, the dust was collected using reported methods. Dust spraying was done on the surface of crops (beans, tomatoes and cucumbers) in the middle of the growing period and early flowering stage. Then, 10 days after application of dust, physiological traits including chlorophyll content, protein concentration, proline content and soluble carbohydrates of leaves as well as morphological traits including leaf and stem weight and plant height were measured.

    Results

    The results of this study showed that the effect of dust on the content of total chlorophyll and chlorophyll a, proline, protein and water-soluble carbohydrate was significant, while the dust had no significant effect on the content of chlorophyll b and soluble carbohydrate in alcohol. The results also showed that dust had a significant effect on leaf and stem weight and height of cucumber, tomato and bean. Also, different plants had significant differences in leaf weight and height. According to the obtained results, in general, tomato plant had more affected by dust than beans and cucumber and most of the measured traits were reduced, which is probably due to having more hairs on the leaf surface. In fact, dust by reducing the content of chlorophyll, soluble protein and soluble carbohydrate in the leaves and increasing the content of proline leads to a significant reduction in leaf and stem dry weight in cucumbers, tomatoes and beans, as well as a significant reduction in height in cucumbers and beans. It has been suggested that these damages may be due to reduced photosynthesis in crops. Cluster analysis of different traits and treatments also showed that the physiological traits of soluble carbohydrates in water were more correlated with each other and were in the same cluster with plant height.

    Conclusion

    The decline in crop yields in recent years, which is sometimes reported by farmers, may be due to the presence of dust and also the inhibition of the absorption of micronutrients through foliar application. Therefore, it is recommended that when dust systems pass through the area, if possible, sprinkler irrigation would be used to prevent dust damage.

    Keywords: Protein, West Iran, Sugar, chlorophyll, Beans
  • سیروان بابائی*، قدریه محمودی، ندا محمدی

    جهت بررسی تاثیر روش های مختلف در کنترل علف‌های هرز مزرعه کدوی پوست کاغذی، آزمایشی در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1398 اجرا شد.تیمارهای آزمایش شامل شاهد (بدون کنترل)، وجین تمام فصل، وجین دستی (فقط یکبار)، مالچ پلاستیکی سفید، مالچ پلاستیکی تیره، کشت مخلوط با کینوا، علف‌کش‌های تریفلورالین (قبل از کاشت و پس از رویش گیاه زراعی)، ایندازیفلم، پندی‌متالین یا پرول پس از رویش گیاه زراعی بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که اعمال تیمار مالچ پلاستیکی تیره دارای بیشینه زیست‌توده برگ (g/m2 4/141) و همچنین زیست‌توده اندام هوایی (5/78 g/m2) کدوی پوست کاغذی در مقایسه با سایر تیمارها شد. همچنین زیست‌توده علف‌های هرز در اواخر دوره رشد در تیمار مالچ پلاستیکی تیره و مالچ پلاستیکی سفید نسبت به تیمار شاهد (بدون کنترل)، به ترتیب 90 و 97 درصد کاهش یافت. به‌علاوه این تیمار (نسبت به تیمار وجین کامل) موجب افزایش 129 درصدی وزن خشک میوه کدوی پوست کاغذی شد. استفاده از علف‌کش تریفلورالین به‌صورت قبل از کشت، منجر به حصول قطر میوه (13.4 سانتی متر)، دور میوه (46 سانتی متر) و وزن خشک دانه کدوی پوست کاغذی (3/35 گرم) در کدوی پوست کاغذی شد که در نتیجه آن عملکرد محصول بهتر از سایر علف‌کش‌های مورد استفاده بود. در نهایت استفاده از انواع مالچ‌های پلاستیکی منجر به عملکرد بیشینه، کنترل مناسب علف‌های‌ هرز و در عین حال منجر به کاهش آلودگی زیست محیطی از طریق کاهش مصرف سموم شیمیایی شد.

    کلید واژگان: مالچ پلاستیکی, مالچ تیره, علف کش ترفلان, کشت مخلوط, عملکرد
    Sirwan Babaei *, Ghadrieh Mahmoudi, Neda Mohammadi

    In order to evaluate the effect of different methods in control of weeds in pumpkin fields, an experiment was conducted based on randomized completely block design with four replications in 2019. Treatments consisted of weed free, complete weeding, mulch (clear and dark plastic), intercropping with quinoa, once weeding and three herbicides: Trifluralin (7.5 liters of commercial material per hectare) before planting and after crop growth, indaziflam (100 ml commercial material per hectare), pendimethalin (6 liters commercial material per hectare). Indaziflam and pendimethalin chemical treatments were applied after emergence on July. Results showed that the dark plastic mulch caused the maximum dry matter (141.4 g/m2) and fresh (289.8 g/m2) weight of pumpkin leaf and the maximum dry matter (78.5 g/m2) and fresh (641.6 g/m2) weight of pumpkin shoot in comparison of other treatments. In addition, dry matter of weeds got decrease up to 90 percent just through by type of dark plastic from mulch treatment and 97 percent by clear one. Furthermore, it caused 49 and 129 percent increasing respectively in fresh and dry matter weight of pumpkin. On condition of chemical control, using Trifluralin herbicide before of planting caused the fruit diameter (13.4 cm), fruit area (46 cm) and seed (35.5 g) dry matter of pumpkin so improved the yield in comparison other chemical treatments. Finally, using different mulching treatment got yield increased up to maximum, proper control of weeds and decreased the environmental pollution through decreasing of chemical materials.

    Keywords: Plastic mulch, Dark Mulch, Treflan Herbicide, Intercropping, Yield
  • سیروان بابائی*، قدریه محمودی

    به‌منظور تعیین دماهای کاردینال و بررسی تغییرات سرعت جوانه‌زنی بذر عروسک‌پشت‌پرده، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی و در شرایط کنترل شده آزمایشگاه علوم علف‌های‌هرز دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1397 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل دماهای مختلف پنج، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 5/42 درجه سانتی‌گراد بود که در چهار تکرار اجرا شد. همچنین جهت بررسی اثر طول مدت دفن بذرها در عمق 20 سانتی‌متری خاک بر جوانه‌زنی بذرهای این گونه، آزمایش دیگری در قالب طرح کاملا تصادفی و با تیمار زمان دفن بذرها در هشت سطح، یک هفته، دو هفته، یک‌ماه، دو ماه، سه ماه، چهار ماه، پنج ماه و شش ماه در چهار تکرار اجرا گردید. جهت بررسی وضعیت جوانه‌زنی، دو پارامتر جوانه‌زنی تجمعی و سرعت جوانه‌زنی در هر دو آزمایش مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج آزمایش اول نشان داد که دماهای پنج و 10 درجه، تاثیری بر جوانه‌زنی بذرهای عروسک‌پشت‌پرده نداشتند، اما سایر دماها، به‌طور معنی‌داری سبب تغییر جوانه‌زنی تجمعی و سرعت جوانه‌زنی شدند. میزان جوانه‌زنی تجمعی، تحت تاثیر دمای 40 و 5/42 درجه سانتی‌گراد بود و دمای 20 درجه سانتی‌گراد، تقریبا کمترین تاثیر را در میان تیمارها به خود اختصاص داد. همچنین در تمام تیمارهای زمانی دفن، هر دو پارامتر جوانه‌زنی تجمعی و سرعت جوانه‌زنی، دچار تغییرات معنی‌داری شدند، به‌طوری‌که هر سه پارامتر حداکثر زمان جوانه زدن تجمعی، تغییرات شیب جوانه‌زنی و زمان رسیدن به 50 درصد جوانه‌زدن بذرها در تمام تیمارها به حداقل رسیدند، اما بین تیمارهای مدت زمان دفن بذرها، تفاوت معنی‌دار مخصوصا در بین مدت زمان‌های کوتاه نسبت به مدت زمانهای طولانی‌تر وجود داشت. در نهایت می‌توان گفت که در اراضی آلوده به عروسک‌پشت‌پرده با استفاده شخم عمیق و دفن بذر در اعماق خاک و متعاقبا استفاده از شخم حداقل یا بدون شخم، ممکن است میزان آلودگی کاهش چشمگیری داشته باشد.

    کلید واژگان: جوانه زنی تجمعی, سرعت جوانه زنی, دفن بذرها, دمای بهینه
    Sirwan Babaei *, Ghadrie Mahmoudi

    To determine the cardinal temperatures and variation of ground cherry′s germination, an experimentwas conducted based on a completely randomized design with 4replications in the weed laboratory at Kurdistan University in 2018. Treatments were 5, 10, 15, 20, 25, 30, 35, 40 and 42.5 ºC. Also, the effect of seed burial (20 cm) duration on germination variations, another experiment was conducted based on completely randomized design with 8 levels of seed burial time (1 and 2 weeks, 1, 2, 3, 4, 5 and 6 months) with 4replications. Furthermore, to investigate the germination, the cumulative germination and germination speed were measured in both tests. Results showed that 5 and 10 ºC have no effect on ground cherry′s germination but others temperatures significantly (p= 0.05) changed germination speed and cumulative germination. The best temperatures for cumulative germination parameter were 40 and 42.5 ºC and the worst was the 20 ºC. Additionally, both parameters were significantly (p= 0.05) affected by the seed burial duration in all treatments, so that the maximum cumulative germination (a), slope of germination variation (b), and time to 50% of germination (t0) parameters were minimized in all seed burial duration treatments but there was a significant difference between seed burial duration, especially between short periods and longer periods. Finally, it can be said that in infested area with ground cherry′s, using deep tillage and burying seeds deep in the soil and after that using minimum or no tillage, the rate of contamination may be significantly reduced.

    Keywords: cumulative germination, germination speed, Optimum temperature, seed burial
  • سیروان بابایی*، محمدرضا بایگانه، ایرج طهماسبی
    سابقه و هدف

    گل جالیز گیاهی فاقد کلروفیل و انگل مطلق ریشه گیاهان دولپه ای است که دامنه پراکندگی آن بیشتر در نواحی گرم و خشک و همچنین نواحی معتدل و نیمه خشک کشورهای مدیترانه ای، اروپای شرقی و جنوبی و خاورمیانه از جمله ایران آلودگی ایجاد می کند. علف های هرز انگلی به ویژه گل جالیز به دلیل کاهش عملکرد و افزایش هزینه در تولید خیار، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه کنترل شیمیایی گل جالیز با علف کش های گلایفوسیت و سولفوسولفورون و تعیین میزان مناسب و تعداد دفعات کاربرد بوده. بر همین اساس آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد.

    مواد و روش ها

    این آزمایش در بهار و تابستان (25 اردیبهشت تا پایان شهریور) سال 1397 به صورت گلدانی در فضای آزاد مزرعه، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با چهار تکرار که هر تکرار شامل 25 تیمار علف کشی به شرح زیر بود: تیمار 1) شاهد آلوده به گل جالیز و بدون اعمال علف کش، تیمارهای 2 تا 5) علف کش گلایفوسیت (SL 36%) 20، 40، 60 و 80 گرم ماده موثره در هکتار یک بار کاربرد، تیمارهای 6 تا 9) علف کش سولفوسولفورون (WG 75%) 25، 50، 75 و 100 گرم ماده موثره در هکتار یک بار کاربرد، تیمارهای 10 و 11) علف کش گلایفوسیت 20 و 40 گرم ماده موثره در هکتار دوبار کاربرد، تیمارهای 12 و 13) علف کش سولفوسولفورون 25 و50 گرم ماده موثره در هکتار دوبار کاربرد، تیمارهای 14 تا 16) علف کش گلایفوسیت 20، 40 و 60 گرم ماده موثره در هکتار سه بار کاربرد، تیمارهای 17 تا 19) علف کش سولفوسولفورون 25، 50 و 75 گرم ماده موثره در هکتار سه بار کاربرد، تیمارهای ترکیبی20 تا 22) علف کش های سولفوسولفورون 25 + گلایفوسیت 20 گرم ماده موثره در هکتار دوبار کاربرد، گلایفوسیت 40 + سولفوسولفورون 50 گرم ماده موثره در هکتار دوبار کاربرد و سولفوسولفورون 50 + گلایفوسیت 40 گرم ماده موثره در هکتار دوبار کاربرد و تیمارهای ترکیبی 23 تا 25) علف کش های گلایفوسیت 20 + سولفوسولفورون 25 + گلایفوسیت 40 گرم ماده موثره در هکتار سه بار کاربرد، سولفوسولفورون 25 + گلایفوسیت 40 + سولفوسولفورون 50 گرم ماده موثره در هکتار سه بار کاربرد و گلایفوسیت 40 + سولفوسولفورون 50 + گلایفوسیت 40 گرم ماده موثره در هکتار سه بار کاربرد. اولین مرحله اعمال تیمارها 15 روز بعد از سبز شدن بذرهای خیار بود و فاصله بین دو تکرار سمپاشی 14 روز بود.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که خیار به علف کش سولفوسولفورون حساسیت بیشتری داشته است. کاربرد سولفوسولفورون 75 گرم ماده موثره در هکتار یک بار سمپاشی، سولفوسولفورون 25، 50 و 75 گرم ماده موثره در هکتار سه بار سمپاشی ، سولفوسولفورون 50 + گلایفوسیت 40 گرم ماده موثره در هکتار دوبار سمپاشی، وتیمارهای ترکیبی سه بار سمپاشی در تمام صفات مورد اندازه گیری در میزبان و گل جالیز نسبت به تیمار شاهد در سطح یک درصد معنی دار بوده با وجود کنترل گل جالیز گیاه سوزی زیادی بر روی گیاه میزبان بر جای گذاشتند و به همین دلیل استفاده از آنها توصیه نمی شود. به دلیل حساس بودن خیار و اثر سمیت کمتر تیمارهای گلایفوسیت 20 گرم ماده موثره در هکتار یک و سه بار کاربرد و گلایفوسیت 40 گرم ماده موثره در هکتار یک بار کاربرد به ترتیب با 247، 215 و 151 درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد عملکرد بهتری از خود نشان دادند و علاوه بر کنترل گل جالیز، گیاه سوزی کمتری هم بر روی گیاه میزبان مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    بطورکل بهترین نتایج با در نظر گرفتن کنترل گل جالیز مصری و عدم خسارت به گیاه میزبان، کاربرد مقادیر گلایفوسیت 20 گرم ماده موثره در هکتار یک و سه بار کاربرد و گلایفوسیت 40 گرم ماده موثره در هکتار یک بار کاربرد به دست آمد.

    کلید واژگان: ارزیابی چشمی, آپیروس, دز کاهش یافته, رانداپ, گیاه انگل
    Sirwan Babaei *, Mohammadreza Bayganeh, Iraj Tahmasebi
    Background and objectives

    Broomrape has no chlorophyll and is absolute parasites for dicotyledonous plants that Its more scattered range in warm and dry and semi-arid areas in temperate and Mediterranean countries, eastern Europe and south America and the middle east, including Iran. parasitic weed especially broomrape due to reduced yields and increased production costs in cucumbers has special importance. The aim of this study was to determine the susceptibility of cucumber to glyphosate and sulfosulfuron herbicides and determining the appropriate rate and frequency of application. So, an experiment was performed in research field of university of Kurdistan.

    Materials and methods

    The experiment in the spring and summer (25 May to the end of September) was carried to potted method the field in the free space in 2018 in a randomized complete block design with four replications in each iteration consists of 25 herbicide treatments, as follows: treatment 1) controls were infected with broomrape and without of application herbicide, treatments 2-5) glyphosate herbicide (SL36%) 20, 40, 60 and 80 g.ai/ha one time application, treatments 6-9) sulfosulfuron herbicide (WG 75%) 25, 50, 75 and 100 g.ai/ha one time application, treatments 10 and 11) glyphosate herbicide 20 and 40 g.ai/ha twice application, treatments 12 and 13) sulfosulfuron herbicide 25 and 50 g.ai/ha twice application, treatments 14-16) glyphosate herbicide 20, 40 and 60 g.ai/ha three times applications, treatments 17-19) sulfosulfuron herbicide 25, 50 and 75 g.ai/ha three times applications, combined treatments 20-22) herbicides sulfosulfuron 25 + glyphosate 20 g.ai/ha twice application, glyphosate 40 + sulfosulfuron 50 g.ai/ha twice application and sulfosulfuron 50 + glyphosate 40 g.ai/ha twice application, combined treatments 23-25) herbicides glyphosate 20 + sulfosulfuron 25 + glyphosate 40 g.ai/ha three times applications, sulfosulfuron 25 + glyphosate 40 + sulfosulfuron 50 g.ai/ha three times applications and glyphosate 40 + sulfosulfuron 50 + glyphosate 40 g.ai/ha three times applications. The first stage of application of the treatments was 15 days after emergence of cucumber seeds and the interval between two replications was 14 days.

    Results

    The results of this study showed that cucumbers were more susceptible to sulfosulfuron herbicide. Application of sulfosulfuron 75 g.ai/ha with one-time application, sulfosulfuron 25, 50 and 75 g.ai/ha with three times application, sulfosulfuron 50 + glyphosate 40 g.ai/ha with twice application, and combined treatments were used three times in all studied traits in host and broomrape compared to control at 1% level. However, control broomrape effect phytotoxicity on plant host and therefore their application was not recommended. due to the sensitivity of cucumber and the lower toxicity effect, glyphosate treatments of 20 one time application and three times application (g.ai/ha) and glyphosate 40 one time application (g.ai/ha) respectively with 247%, 215% and 151% increase compared to control treatment and in addition to control of broomrape, less Phytotoxicity was observed on the host plant.

    Conclusion

    The best results considering both broomrape (P. aegyptiaca) control and selectivity in cucumber was obtained by one times application and three times application at 20 (g.ai/ha) and one times application at 40 (g.ai/ha) of glyphosate.

    Keywords: Apyrus, Parasite, Reduced Dose, Roundup, Visual assessment
  • مسعود نقیب الساداتی، سیروان بابایی*، ایرج طهماسبی، هاوری کیانی

    به منظور بررسی تغییرات عملکرد و برخی اجزای عملکرد گندم و میزان کنترل علف های هرز تحت تاثیر ریزگرد، آزمایشی در سال 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان انجام گرفت. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی، با 4 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح اعمال ریزگرد در دوسطح (وجود ریزگرد و عدم وجود ریزگرد به عنوان شاهد) به عنوان فاکتور اصلی و همچنین مصرف علفکش های مختلف شامل مزوسولفورون متیل+ یدوسولفورون متیل سدیم+ ایمن کننده مفن پایر دی اتیل (آتلانتیس ا.دی)، کلودینافوپپروپاژیل (تاپیک)، توفوردی+ ام سی پی آ، شاهد (تداخل با علف هرز) و وجین دستی به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که بیشترین وزن خشک علف هرز، کاهش در عملکرد و صفات بررسی شده (کاهش 3/6 درصدی ارتفاع، 9/2 درصدی تعداد دانه در سنبله، 72/4 درصدی وزن هزار دانه و در نهایت کاهش 3/10 درصدی عملکرد دانه) در شرایط وجود ریزگرد مشاهده شد. بیشترین تاثیر منفی ریزگرد بر علف کش توفوردی+ ام سی پی آ (کاهش 64 درصدی کارایی علفکش) مشاهده شد، اما کارایی مزوسولفورون متیل+ یدوسولفورون تحت تاثیر ریزگرد کاهش نیافت و در نتیجه بیشترین کاهش وزن خشک علف هرز مربوط به تیمار مصرف علفکش مزوسولفورون متیل+ یدوسولفورون بود.

    کلید واژگان: توفوردی, زراعت گندم, علف هرز, غرب ایران, گرد و غبار
    Masoud Naghib Alsadati, Sirwan Babaei *, Iraj Tahmasebi, Hawre Kiani

    To evaluate the amount of yield changes, some yield components and weeds control under the presence or absence of airborne dust, an experiment was conducted in the research field of the University of Kurdistan, (Dehgolan) in 2017. The experimental design was a randomized complete block in which treatments were arranged as split-plot with four replications. The experimental treatments include the levels of the airborne dust application (the existence of airborne dust and non-existence of airborne dust as the control) and also application of various herbicides included mesosulfuron-methyl + iodosulfuron (Atlantis OD), 2,4-D + MCPA, clodinafop propargyl, weedy control, and hand weeding control, which all can be considered as the main factor. The results showed that the highest dry weight of weeds, decreased yield and studied traits (6.3% decrease in height, 2.9% number of grains per spike, 4.72% the thousand seed weight and finally 10.3% decrease in grain yield) was observed due to the existence of airborne of dust .The most negative impact of dust on the 2,4-D herbicide (reduction of 64% herbicide efficiency) was observed, but the efficiency of mesosulfuron-methyl + iodosulfuron didn’t decrease under the effect of airborne dust. In conclusion, the highest weed dry weight loss was related to mesosulfuron-methyl + iodosulfuron treatment.

    Keywords: 2, 4-D, airborne dust, weed, west of Iran, wheat cultivation
  • سیروان بابایی*، طیبه عادلی، ایرج طهماسبی، ولی الله مظفریان

    در مطالعات میدانی علف های هرز مزارع گندم استان کردستان، گیاهی بیگانه از تیره شب بو برای فلور استان مشاهده شد. این گیاه، علف هرز مزارع گندم شهرستان های دهگلان، قروه، بیجار و دیواندره طی کم تر از یک دهه گذشته بوده و جمعیت آن در این مناطق طی سه الی چهار سال اخیر به شدت افزایش یافته است. این گیاه به انگلیسیWaxy Leaved Mustard  نامیده می شود و نام علمی آن مطابق با فلور ترکیهBoreava orientalis Jaub. and Spach.  است. در فلور ایران این گونه مترادف با Isatis quadrualata معرفی شده است. در این مطالعه، پراکنش و میزان تراکم علف هرز خردل برگ مومی در سه شهرستان دهگلان، قروه و بیجار و 15 مزرعه از هر شهرستان، بررسی و با علف های هرز رایج منطقه مقایسه شد. داده ها با روش مشاهده ای جمع آوری و نمره دهی بر مبنای صفر تا 100 انجام شد. جهت تهیه نقشه پراکنش این علف هرز از نرم افزار GIS استفاده و ترسیم داده های حاصل از نمونه برداری با استفاده از روش فاصله ای معکوس وزنی (IDW) درون یابی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که مناطق آلوده به علف هرز خردل برگ مومی بیش تر در محورهای سنندج به دهگلان، سنندج به بیجار و دهگلان به بیجار و تراکم علف هرز در این مناطق تا حدود 40 بوته در متر مربع بود. بذرهای این علف هرز پس از رسیدن و قبل از اینکه گندم برداشت شود، ریزش می کنند و با مساعد شدن شرایط محیطی از اواخر آبان تا اواخر آذر، جوانه می زنند. پراکنش این علف هرز به صورت کپه ای است و در برخی مناطق در حدود 35 درصد از سطح مزارع را می پوشاند و تخمین زده می شود که در تراکم های بالا در حدود 70 درصد از عملکرد گندم را کاهش می دهد. تراکم این گیاه در مزارع آبی نسبت به مزارع دیم بیش تر است و خسارت بیش تری نیز وارد می کند. اگرچه حدود شش سال از حضور این علف هرز در منطقه می گذرد، اما روند گسترش آن شدید و نگران کننده است و پیشنهاد می شود که مطالعات جامع تری در مورد ویژگی های مختلف این علف هرز و روش های مناسب مبارزه با آن انجام شود.

    کلید واژگان: روش فاصله ای معکوس وزنی, علف هرز جدید, گیاهان مهاجم, مطالعات میدانی
    Sirwan Babaei *, Tayebeh Adeli, Iraj Tahmasebi, Valiolla Mozafarian

    In field studies of weeds in the wheat fields of Kurdistan province, Iran, an alien plant from Brassicaceae species were observed for the flora of the province. This plant has been a weed in the wheat fields of Dehgolan, Ghorveh, Bijar and Divandareh (all of Kurdistan, Iran) for less than a past decade and its population has increased extremely in the last three to four years. According to the Turkish flora, this plant is nominated waxy leaved mustard and its scientific name is Boreava orientalis Jaub & Spach. The flora of Iran introduced this species as the synonym of Isatis quadrualata. In this study, weed density and distribution of B. orientalis was investigated in three regions, Dehgolan, Ghorveh and Bijar, and 15 fields from each region and compared with common weeds of the region. Data were collected by observational method and scoring was performed on a scale of 0 to 100. GIS software (ver. 10) was used to construct the distribution map of this weed and sampling data were interpolated using the inverse distance weighting (IDW) method. The results of this study showed that the regions infected to waxy leaved mustard were more in Sanandaj to Dehgolan, Sanandaj to Bijar and Dehgolan to Bijar path and weed density in these areas was about 40 plants/m2. The seeds of this weed will fall after maturity and before harvesting wheat and germinate under favorable environmental conditions from late November to late December. The distribution of waxy leaved mustard is clumpy and in some fields covers about 35% of the field surface and wheat yield loss at this high densities was estimated to be 70%. The density of this weed in the irrigated fiels is higher than in the dry fields and causes more damage. Although this weed has been present in the region for about six years, but its spread is intense and worrying. It is recommended that more comprehensive studies be carried out on the different characteristics and appropriate methods of controlling this weed.

    Keywords: Field studies, Invasive plants, Inverse distance weighting method, New weed
  • سیروان بابایی *، حسن علیزاده، محمدعلی باغستانی، محمدرضا نقوی
    مطالعه ای با هدف بررسی کارایی افزودنی های مختلف علف کش سولفوسولفورون در کنترل علف هرز جودره در مزارع گندم کرج، کامیاران و مرودشت در سال های 91 و 92 به اجرا درآمد. تیمارها شامل غلظت توصیه شده سولفوسولفورون، با و بدون سولفات آمونیوم و روغن ولک، سولفوسولفورون + مت سولفورون + سورفکتانت Tmix، و شاهد بدون کنترل بود. از سولفوسولفورون+ فنیتروتیون نیز بدلیل کنترل همزمان سن گندم و اثر سینرژیستی این حشره کش فسفره درکنترل علف های هرز استفاده شد. نتایج بدست آمده در هر سه مکان تا حدودی مشابه بود. نتایج حاصل نشان داد که تیمار سولفوسولفورون+سولفات آمونیوم دارای بیشترین کارایی در کاهش خسارت و کنترل مناسب تر این علف هرز نسبت به سایر تیمارها بود. لازم به ذکر است که بطور کل کاربرد علف کش علی رغم اینکه در مرحله گره دوم تاثیر بیشتری در کاهش صفات وزن تر، وزن خشک، وزن و قطر بذر جودره (به ترتیب 10، 15، 18 و 9 درصد) نسبت به مرحله پنجه داشت، اما کاربرد علف کش در مرحله پنجه زنی علف هرز نسبت به گره دوم، تاثیر بیشتری در کاهش خسارت این علف هرز و سایر علف های هرز و همچنین افزایش صفات مربوط به گیاه زراعی گندم شد. همچنین کاربرد علفکش سولفوسولفورون به تنهایی کمترین تاثیر را نسبت به سایر تیمارها در کنترل جودره داشت. پیشنهاد می شود در مناطق آلوده به جودره از افزودنی سولفات آمونیوم با سولفوسولفورون جهت تاثیر بیشتر در کنترل جودره در مرحله پنجه زنی استفاده شود.
    کلید واژگان: مرحله رشد, روغن ولک, سولفات آمونیوم, حشره کش
    Sirwan Babaei *, Hassan Alizadeh, Mohammad Ali Baghestani, Mohammad Reza Naqhavi
    Field experiments were conducted to evaluate the effect of various adjuvants on reducing Hordeum spontaneum damage in wheat fields at Karaj, Kamyaran and Marvdasht during 2013 and 2014. Treatments comprised sulfosulfuron, sulfosulfuron + ammonium sulfate, sulfosulfuron + volck oil, sulfosulfuron + fenitrothion (a phosphorus insecticide), sulfosulfuron + metsulfuron all in recommended doses and check plots. Results revealed that there were similarities among locations of experiment. Furthermore, sulfosulfuron + ammonium sulfate had the highest efficiency to control H. spontaneum compared to other treatments. In general, although herbicide + adjuvant applications in second nod of the weed had the highest effect on fresh and dry weight, weight and seed diameter (10, 15, 18, and 9 percent respectively) of H. spontaneum, its application in tillering stage was superior because of better control of other weeds and likewise enhanced wheat characteristics. Also, sole application of sulfosulfuron had the lowest effect on H. spontaneum control. According to these results applying sulfosulfuron + ammonium sulfate in the tillering stage of H. spontaneum was recommended in infested areas.
    Keywords: growth stage, volck oil, ammonium sulfate, insecticide
  • سیروان بابایی، حسن علیزاده، محمدرضا جهانسوز، حمید رحیمیان مشهدی، مهدی مین باشی معینی
    سال (1387 و 1388) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در بخش تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه تهران انجام شد. در سال اول 7 گیاه تله سیر، شبدر برسیم، کنجد، ماش، کتان، پنبه و لوبیا چشم بلبلی در گلدان های آلوده به بذر گل جالیز کشت شده و بعد از رسیدن به اواخر دوره رشد برداشت شدند. خاک گلدان ها تا زمان انتقال نشاء گوجه فرنگی به داخل آنها در فضای آزاد نگهداری شد. در سال دوم نشاهای گوجه فرنگی در مرحله 4 تا 6 برگی، به این گلدان ها منتقل شدند. صفات مورد ارزیابی گوجه فرنگی شامل وزن خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد میوه و عملکرد آن و در مورد گل جالیز وزن خشک اندام هوایی و زیر زمینی، تعداد ساقه هوایی و گرهک زیرزمینی بود. نتایج نشان داد که کنجد، کتان و لوبیا چشم بلبلی به ترتیب 6/98، 2/75 و 4/74 درصد باعث کاهش وزن خشک گل جالیز و 100، 5/83 و 9/50 درصد باعث کاهش تعداد ساقه هوایی گل جالیز نسبت به شاهد بدون گیاه تله شدند که این کاهش گل جالیز منجر به افزایش عملکرد گوجه فرنگی شد. پس می توان نتیجه گرفت که این گیاهان دارای پتانسیل کاهش خسارت گل جالیز می باشند و می توان از آنها در زمین های آلوده به گل جالیز در تناوب استفاده کرد.
    کلید واژگان: گل جالیز, گیاه تله, گوجه فرنگی, کنجد, کتان, لوبیا چشم بلبلی
    Sirwan Babaei, Hassan Alizadeh, Mohammad Reza Jahansuoz, Hamid Rahimian Mashahadi, Mehdi Minbashi Moeini
    A pot experiment was conducted to evaluate the effect of some trap crop on Egyptian broomrape damage reduction in tomato. A randomized complete block design with four replications was carried out in Agronomy Faculty, University of Tehran, Karaj, during 2008 & 2009. In the first year, seven trap crops including Egyptian clover, sesame, mungbean common Flax, garlic, cotton, and black-eyed pea were cultivated in pots and harvested at the end of the season. In the next year tomato transplants were cultivated in the same pots and after two months, pots were evaluated. Shoot and root weight of tomato, weight and number of tomato fruit, stem and tuber dry weight of broom rape, number of stems and tubers of broomrape were measured. Results showed that sesame, common flax and Black-eyed pea had the most significant decrease in broomrape dry weight separately 98.6, 75.2, and 74.4 percent and number of broomrape stems respectively 100, 83.5 and 50.9 compared to without trap crop treatment and subsequently caused increasing in tomato yield. These plants have the great potential to broomrape damage reduction and can be used in rotation in infested soils with broomrape seeds.
    Keywords: broomrape, trap crop, tomato, sesame, common flax, Black, eyed pea
  • سیروان بابایی، حسن علیزاده، محمدرضا جهانسوز، حمید رحیمیان مشهدی، مهدی مین باشی معینی
    به منظور بررسی اثر چند نوع کود شیمیایی بر کنترل گل جالیز در گوجه فرنگی، پژوهشی در بخش تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه تهران طی سالهای 1387 و 1388 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارها شامل کودهای اوره، نیترات آمونیوم و فسفات آمونیوم هر یک در مقادیر 150 و 300 کیلوگرم در هکتار و سولفات آمونیوم در مقادیر 250 و 500 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج بدست آمده نشان داد که تیمارهای سولفات آمونیوم 250 کیلوگرم در هکتار و فسفات آمونیوم 150 کیلوگرم در هکتار بهترین عملکرد گوجه فرنگی داشتند و از نظر آماری با شاهد بدون گل جالیز تفاوت معنی داری نداشتند. تیمارهای فسفات آمونیوم و اوره 150 کیلوگرم در هکتار و سولفات آمونیوم 250 کیلوگرم در هکتار نیز بیشترین وزن خشک اندام هوایی و ریشه گوجه فرنگی و نیترات آمونیوم 150 و 300 کیلوگرم در هکتار کمترین مقدار وزن خشک ریشه گوجه فرنگی را داشتند. وزن خشک اندام هوایی و غده گل جالیز در تیمارهای فسفات آمونیوم 150 و 300 کیلوگرم در هکتار بیشترین مقدار نسبت به شاهد دارای گل جالیزبود و تیمارهای نیترات آمونیوم 150 و 300 کیلوگرم در هکتار کمترین مقدار نسبت به شاهد بودند. سولفات آمونیوم به میزان 250 کیلوگرم در هکتار تاثیر معنی داری بر کاهش اتصال و رشد گل جالیز و همچنین بهبود عملکرد و صفات گوجه فرنگی نسبت به شاهد دارای گل جالیز داشت.
    کلید واژگان: سولفات آمونیوم, فسفات آمونیوم, نیترات آمونیوم, اوره
    Sirwan Babaei, Hassan Alizadeh, Mohammad R. Jahansouz, Hamid Rahimian Mashahadi, Mehdi Minbashi Moeini
    An outdoor pot-experiment was conducted to evaluate the effect of various fertilizers on reduction Phelipanche aegyptiaca damage in tomato at Research Farm of University of Tehran, Karaj, during 2008 and 2009. Experimental design was a randomized complete block with four replications. Treatments comprised ammonium nitrate, ammonium phosphate and urea each at rates of 150 and 300 kg/ha and ammonium sulfate at 250 and 500 kg/ha. In this research control pot for the first year was sowing Phelipanche aegyptiaca seed and in the second year, control without Phelipanche aegyptiaca seed also was included. Results in the first year showed that Ammonium sulfate applied at 250 and 500 kg/ha and control without broomrape was the most effective treatments in increasing tomato yield and reducing broomrape damage. Ammonium phosphate and urea both at 150 kg/ha and ammonium sulfate at 250 kg/ha had most tomato dry weight while the minimum was belonged to ammonium nitrate used at 150 and 300 kg/ha. Ammonium phosphate applied at rates of 150 and 300 kg/ha decreased aerial and tuber dry weight of broomrape more than other treatments. According to these results applying ammonium sulfate at 250 kg/ha for broomrape control in tomato is the best treatment
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال