somayeh ahmadabadi
-
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش متغیرهای دموگرافیک مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک، مرگ اقوام در اثر کرونا و اضطراب ادراک شده در مورد کرونا بر روی مشکلات سلامت روان می-باشد. این مطالعه از حیث روش توصیفی و ازنظر زمانی مقطعی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مشهد (2500 نفر) در سال تحصیلی 99-98 تشکیل می دادند که از میان آن ها 752 نفر به صورت در دسترس در دو پردیس دختران و پسران شهر مشهد به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به آزمون سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه دموگرافیک شامل سوالات جنسیت، سن، وضعیت تاهل، میزان مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک، مرگ بستگان در اثر کرونا و اضطراب ادراک شده پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری نشان داد که ازنظر ترکیب متغیرهای وابسته بین گروه های مختلف شرکت کنندگان در متغیرهای مستقل شامل مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا (009/0=Ƞ2،05/0p<،781/1= F)، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک (013/0=Ƞ2،05/0p<،433/2= F) و اضطراب ادراک شده (031/0=Ƞ2،05/0p<،820/5= F) تفاوت معنی دار وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد کرد که برای مداخله در مشکلات سلامت روان دانشجویان در دوره همه گیری کرونا به نقش مطالعه و جستجوی اخبار در مورد کرونا، ابتلا به کرونا در اقوام نزدیک و اضطراب ادراک شده توجه ویژه شود.کلید واژگان: سلامت روان, جستجوی اخبار کرونا, اضطراب ادراک شده, ابتلا به کرونا, افسردگیThe purpose of this study was to determine the role of studying and searching coronavirus news, coronavirus infection in close relatives, death of relatives due to coronavirus and perceived anxiety about coronavirus on mental health problems. This study is descriptive in terms of method and cross-sectional in terms of time. The statistical population of this study consisted of student teachers of Farhangian University of Mashhad in the academic year of 1398-99, from which 752 people were selected from boys’ and girls’ campus as a sample group by convenience sampling and tested by general health (GHQ-28) scale and demographic questioner. The results of multivariate and univariate analysis of variance showed that there was a significant difference in terms of the combination of dependent variables between groups of participants in independent variables including studying and searching coronavirus news (F=1.781, p<0.05, Ƞ2=0.009), coronavirus infection in close relatives (F=2.433, p<0.05, Ƞ2=0.013) and perceived anxiety about coronavirus (F=5.820, p<0.05, Ƞ2=0.031). According to the results of present study, it can be suggested that to intervene in mental health problems during the coronavirus pandemic, the role of studying and searching coronavirus news, coronavirus infection in close relatives and perceived anxiety about coronavirus should be given special attention.Keywords: Mental Health, Searching Coronavirus News, Perceived Anxiety, Coronavirus, Depression
-
سابقه و هدف
اختلال خوردن یکی از شایع ترین اختلالات گزارش شده در بین دختران نوجوان و جوان است. هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین اختلال خوردن (نگرش تغذیه ای) با دانش تغذیه ای، سطح فعالیت بدنی و اضطراب ناشی از کرونا در دانشجویان دختر بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مقطعی همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دختران دانشگاه فرهنگیان مشهد، پردیس شهید هاشمی نژاد (655 نفر) در سال تحصیلی 1399-1400 بود که از بین آنها تعداد 247 دانشجوی دختر به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های مربوط به دانش تغذیه، اختلال خوردن، اضطراب ناشی از کرونا، سطح فعالیت بدنی و شاخص های آنتروپومتریکی وابسته به سلامتی را تکمیل کردند. آزمون های کولموگراف اسمیرنوف، پیرسون و رگرسیون خطی با نرم افزار SPSS ویرایش 21 استفاده شد.
نتایجبین اختلال خوردن با اضطراب ناشی از کرونا و سطح فعالیت بدنی رابطه معناداری وجود داشت (0/01˂P). نتایج رگرسیون خطی نشان داد اضطراب ناشی از کرونا می تواند پیش بینی کننده اختلالات خوردن در دانشجویان دختر باشد (0/01 ˂P). با وجود ارتباط منفی معنادار بین اختلال خوردن با سطح فعالیت بدنی، با این حال، مدل رگرسیونی نشان داد که سطح فعالیت بدنی نمی تواند پیش بینی کننده اختلال خوردن در این افراد باشد (0/05˂P).
نتیجه گیریدر شرایط بحرانی مانند همه گیری کرونا، افزایش سطح اضطراب موجب شیوع بالاتر اختلالات خوردن می شود. به نظر می رسد کاهش سطح اضطراب و شیوه های کنترل اضطراب می تواند به بهبود اختلالات خوردن در دانشجویان دختر کمک کند.
کلید واژگان: اختلال خوردن, دانش تغذیه, اضطراب, کووید-19, فعالیت ورزشیFeyz, Volume:27 Issue: 3, 2023, PP 278 -287BackgroundEating disorder is one of the most common disorders reported among young girls. This study aimed to identify the relationship between eating disorder (nutrition attitudes) and nutrition knowledge, physical activity levels, and corona-induced anxiety in female students.
Materials and MethodsThis is a cross-sectional and correlational study. The statistical population included the female students of Farhangian University of Mashhad, Shahid Hasheminejad Campus (n=655) in the academic year of 2021-2022, out of which 247 female students were randomly enrolled. They completed questionnaires of nutrition knowledge, eating disorders, corona-induced anxiety, physical activity level and anthropometric indicators related to health. Data analysis was done by Kolmogorov-Smirnov, Pearson and linear regression tests in SPSS version 21 software.
ResultsEating disorders had a significant correlation with corona-induced anxiety, and the level of physical activity (P˂0.01). The results of Linear regression showed that corona-induced anxiety can predict eating disorders among female students (P˂0.01). Despite the significant negative relationship between eating disorders and physical activity levels, the results of the regression model showed that physical activity levels could not predict eating disorders in female students (P>0.05).
ConclusionIn crisis situations, such as the COVID-19 pandemic, increased levels of anxiety can cause a higher frequency of eating disorders. It seems that decreased anxiety levels and techniques for coping with anxiety can be useful ways to overcome eating disorders among female students.
Keywords: Eating disorder, Eating attitude, Anxiety, Covid-19, Exercise -
زمینه و اهداف
فعالیت بدنی به روش های مختلف می تواند در ارتقای سلامت روانی و جسمانی افراد نقش داشته باشد. هدف پژوهش حاضر یافتن ارتباط بین سطوح فعالیت بدنی، اضطراب ناشی از کرونا و شاخص های وابسته به سلامتی در بین دانشجویان فعال و غیرفعال بود.
روش بررسیپژوهش حاضر از نوع همبستگی و علی- مقایسه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران دانشجو در دانشگاه فرهنگیان مشهد، پردیس شهید هاشمی نژاد (655 نفر) در سال تحصیلی1399-1400 بود که از بین آنها تعداد 247 دانشجوی دختر به طور تصادفی انتخاب شدند. ارزیابی اضطراب بیماری کرونا، سطح فعالیت بدنی مرتبط با شغل و ورزش و اوقات فراغت، شاخص های آنتروپومتریکی وابسته به سلامتی و شیوع ابتلا به کرونا انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که بین دانشجویان فعال و غیرفعال در خصوص اضطراب کرونا و سطوح فعالیت بدنی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=p). نتایج همبستگی نشان داد در بین اضطراب کرونا و سطح فعالیت بدنی رابطه معناداری وجود دارد (001/0=p). نتایج رگرسیونی خطی نشان داد فعالیت بدنی وابسته به ورزش افراد پیش بینی کننده اضطراب کرونا است (003/0=p). ولی فعالیت بدنی شغلی و اوقات فراغت نمی تواند پیش بینی کننده اضطراب کرونا باشد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که به ویژه در شرایط خاص مانند همه گیری بیماری کرونا، فعالیت بدنی و ورزش منظم می تواند در کاهش میزان اضطراب در افراد اثر داشته باشد و سبب ارتقاء سلامت روانی و جسمانی شود.
کلید واژگان: اضطراب, کووید-19, سلامت روان, ورزش, فعالیت بدنیEBNESINA, Volume:25 Issue: 2, 2023, PP 36 -46Background and aimsPhysical activity can promote the mental and physical health of individuals in various ways. Therefore, this study aimed to investigate the association between the levels of physical activity, corona-induced anxiety, and anthropometric indices among active and inactive students.
MethodsThis is a correlational and causal-comparative study. The statistical population of this research included all female students at Farhangian University of Mashhad, Hasheminejad Campus in the academic year of 2020-2021 (n=655), from which 247 cases were randomly chosen. Evaluation of the anxiety of corona disease, the level of physical activity related to work, sports, and leisure time, anthropometric indices related to health, and the prevalence of corona were performed.
ResultsThe results showed that there is a significant difference between active and inactive students regarding corona anxiety and physical activity levels (p=0.001). Correlation results showed that there is a significant relationship between corona anxiety and physical activity level (p=0.001). The results of linear regression indicated that physical activity related to exercise is a predictor of corona anxiety (p=0.003), but occupational physical activity and leisure time cannot predict corona anxiety.
ConclusionBased on these results, it can be said that, especially in special conditions such as corona epidemic, physical activity and regular exercise can alleviate the level of anxiety in people and improve their mental and physical health.
Keywords: Anxiety, COVID-19, Mental Health, Exercise, Physical Activity -
مقدمه
امروزه در سراسر دنیا سکته مغزی یکی از دلایل اصلی ناتوانی نورولوژیکی محسوب میشود. بیشتر افراد مبتلا به سکته مغزی سبک زندگی کم تحرکی و ظرفیت هوازی کاهش یافتهای دارند. هدف از این مطالعه، مرور سیستماتیک بررسی اثربخشی مداخلات حرکتی در بهبود تواناییهای حرکتی بیماران پس از سکته مغزی بود.
مواد و روشهااین پژوهش از نوع مرور سیستماتیک است و جستجو مطالعات با کلمات کلیدی هوازی، ورزش، تحرک، توانبخشی، سکته مغزی، پیادهروی و چرخ کارسنج در پایگاه داده امبیس، ساینس دایرکت، پابمد، مدلاین و گوگل اسکالر از سالهای 2000 تا 2019 انجام شد. مطالعات در دو حیطه ورزش هوازی و توانایی حرکتی که شامل بزرگسالان با سابقه سکته مغزی بیش از شش ماه با توانایی جابهجایی بهطور مستقل دارای مداخله ورزشی و ارزیابی تواناییهای حرکتی میباشد. از بین 87 مقاله در جستجوی اولیه، تعداد 31 مقاله در این مطالعه وارد شد.
یافته هادر بین 31 مطالعه بررسی شده، 10 مطالعه اثر تمرینات مداوم غیرفعال، 12 مطالعه اثر تمرینات هوازی بر تواناییهای حرکتی بیماران سکته مغزی پرداختند. در این میان، علیرغم این واقعیت که نتایج شش مطالعه تاثیر مثبت استفاده از چرخ کارسنج بر ظرفیت عملکرد را نشان داد، اما نتایج پنج مطالعه تحتتاثیر چرخ کارسنج بهبودی در تعادل این بیماران را نشان نداد.
نتیجه گیریمرور یافتههای تحقیقات نشان داد نوع، شدت و مدت خاصی از انواع مداخلات حرکتی میتواند طی روند برنامههای توانبخشی بیماران سکته مغزی، بخشهایی از آمادگی جسمانی این بیماران را برای دستیابی به سلامتی بهبود دهد. درنتیجه، خطر ابتلا به سکته مغزی مجدد و اختلالات قلبی عروقی را کاهش دهد.
کلید واژگان: سکته مغزی, ورزش, تحرک, راه رفتن, هوازیBackground and AimsStroke is a major cause of neurologic disability worldwide. Most cases of stroke have a sedentary lifestyle and diminished aerobic capacity. The present study aimed to systematically investigate the effect of aerobic exercise training on motor function improvement of patients following stroke.
MethodsThis research is a systematic review. Keyword studies of aerobics, exercise, mobility, rehabilitation, stroke, walking, and treadmill were conducted in the Embase, Science Direct, PubMed, Medline, and Google Scholar databases from 2000 to 2019. Studies in two categories of aerobic exercise and motor ability, including adults with a history of stroke more than six months with the ability to move independently, have exercise intervention and assessment of motor abilities. Of 87 articles in the initial search, 31 were included in this study.
ResultsAmong 31 studies reviewed, 10 studies focused on the effect of continuous passive exercise and 12 studies on the effect of aerobic exercise on the motor abilities of stroke patients. Meanwhile, although six studies showed a positive impact of using the treadmill on functional capacity, five studies did not show an improvement in the balance of these patients under the treadmill.
ConclusionA review of the research findings showed that the specific type, intensity, and duration of various types of motor interventions could improve parts of the physical fitness of stroke patients during the rehabilitation programs; therefore, the risk of re-stroke and cardiovascular disorders is reduced.
Keywords: Stroke, Exercise, Mobility, Walking, Aerobic -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 6 (پیاپی 180، بهمن و اسفند 1400)، صص 4400 -4408مقدمهجنسیت به چگونگی ادراک ما از فکر کردن و رفتار کردن به عنوان زن و مرد ارتباط دارد، به دلیل نحوه سازماندهی جامعه و نه صرفا به دلیل تفاوتهای بیولوژیکی بین آنها. هدف از این تحقیق بررسی نقش تفاوت جنسیتی دانشجویان در سلامت عمومی-اجتماعی و اضطراب کرونا در دوران پاندمیکرونا میباشد.روش کارپژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه بوده، نمونههای آن 752 دختر و پسر که از بین دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مشهد در سال 99 به طور تصادفی انتخاب شدند. ارزیابی سلامت عمومی، سلامت اجتماعی و اضطراب بیماری کرونا آزمودنی ها انجام شد. نرمالیتی داده ها با آزمون کلموگراف اسمیرنف و تجزیه و تحلیل آماری با آزمون های تی مستقل و پیرسون توسط نرم افزار SPSS21 و سطح معناداری 05/0 انجام شد.نتایجنتایج پژوهش نشان داد که بین سلامت عمومی(p=0/029) و اضطراب کرونا (p=0/023) دانشجویان پسر و دختر تفاوت معناداری وجود دارد، ولی بین این دو گروه در متغیر سلامت اجتماعی تفاوت معناداری مشاهده نشد (p≥0/05). نتایج همبستگی نشان داد در هر دو گروه ، سلامت عمومیبا اجتماعی ارتباط معنادار دارد(p=0/001). ولی بین اضطراب کرونا با سلامت عمومیو اجتماعی ارتباط معناداری مشاهده نشد(p≥0/05).نتیجه گیریسلامت عمومیو اجتماعی دانشجویان میتواند تحت تاثیر عوامل مختلفی باشد که در مواقع بحرانی مانند خطر شیوع بیماری ها تعیین کننده هستند. از آنجاییکه زنان نسبت به مردان دارای اضطراب کرونایی بالاتر و سلامت اجتماعی پایین تری بودند، توصیه میشود افراد مختلف جامعه مورد حمایتهای اجتماعی بیشتری در شرایط بحرانی قرار گیرند.کلید واژگان: اضطراب, جنسیت, سلامت, روان, کووید-19IntroductionGender is linked to how we are perceived to think and act as women and men because of the way society is organized, not because of our biological differences. The aim of study was to investigate the role of students ‘gender difference in socio-general health and corona-induced anxiety in the COVID-19 pandemic.MethodsThe present study was causal-comparative. The statistical population includes all students of Farhangian University of Mashhad in 1399 of which samples randomly were selected 752 male and female students. Subjects were assessed for general health, social health, and corona-induced anxiety. Data normality was performed by Smirnov Kolmograph test and statistical analysis of data was performed by independent t-test and Pearson test by SPSS21 software with a significance level of 0.05.Resultsthere was a significant difference between general health(p=0/029) and corona-induced anxiety(p=0/023) between male and female students but no significant difference was observed between two groups in the social health (p≥0.05). The correlation results showed a significant relationship between groups in general and social health (p = 0.001). But there was no significant relationship between corona-induced anxiety and general and social health (p≥0.05).ConclusionAccording to the results, Students' general and social health can be affected by a variety of factors and in critical situations such as the risk of disease outbreaks are decisive. Because women were more anxious than men, women had lower social health than men. It is recommended that different people in the community receive more social support in critical situations.Keywords: Anxiety, Gender, Mental, health, COVID-19
-
مقدمه
برخی عوامل اجتماعی می توانند به عنوان یک سپر محافظتی در برابر مشکلات سلامت روان عمل کنند. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ی سلامت اجتماعی با مشکلات سلامت روان در دانشجویان بود.
مواد و روش هااین مطالعه از حیث روش توصیفی-همبستگی و از لحاظ هدف بنیادی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان رضوی (ایران) تشکیل می دادند که از میان آن ها 747 نفر به صورت در دسترس در دو پردیس دختران و پسران به عنوان گروه نمونه انتخاب شده و سپس به دو آزمون سلامت عمومی (GHQ-28) و مقیاس سلامت اجتماعی کییز (1998) پاسخ دادند.
نتایجنتایج تحلیل رگرسیون چند گانه به شیوه ی هم زمان نشان داد که متغیرهای یکپارچگی اجتماعی (0.271-=T=-71.31، β)، پذیرش اجتماعی (0.19-=T=-5.428، β) و مشارکت اجتماعی (5.831-=T=-0.206، β) به طور معناداری، مشکلات سلامت روان را پیش بینی کرده و این متغیرها مجموعا 26 درصد از واریانس مشکلات سلامت روان را تبیین می کنند.
نتیجه گیریسلامت اجتماعی می تواند به عنوان یک مداخله در درمان مشکلات سلامت روان علاوه بر تمرکز بر عوامل درون فردی مورد توجه قرار گرفته و از این طریق موجب ارتقای سلامت روان شود.
کلید واژگان: سلامت اجتماعی, سلامت روان, یکپارچگی اجتماعی, پذیرش اجتماعی, مشارکت اجتماعیIntroductionSome social factors can act as a protective shield against mental health problems. The aim of this study was to determine the relationship between social health and mental health problems in students.
Materials and MethodsThis study is a descriptive-correlation method and a fundamental goal. The statistical population of this study consisted of students-teachers of Farhangian University of Khorasan Razavi Province (Iran) from which 747 people were selected by available method and then, responded to two tests of General Health (GHQ-28) and Keys Social Health Scale (1998).
ResultsThe results of multiple regression analysis in a simultaneous manner showed that the variables of social integration (T = -71.31, β = -0.271), social acceptance (T = 5.428, β = -0.190) and social participation (T = -5.831, β = -0.206) significantly predict mental health problems and these variables together explain 26% of the variance of mental health problems.
ConclusionSocial health can be considered as an intervention in the treatment of mental health problems in addition to focusing on interpersonal factors and thus promote mental health.
Keywords: Social Health, Mental Health, Social Integration, Social Acceptance, Social Participation -
Background
Teachers are regarded to have a key role in the diagnosis, referral, implementation, and follow-up interventions and treatment of children with attention-deficit/hyperactivity disorder (ADHD).
ObjectivesThe current study aimed to investigate the teachers’ knowledge, attitude, and function related to ADHD and evaluate the effectiveness of a training program in this regard.
MethodsThis quasi-experimental study was conducted on teachers in the elementary schools of Gorgan, Iran, in 2014. A total of six one-day workshops were held. In each workshop, 24 teachers were trained about ADHD for 4 h. Teachers’ knowledge, attitude, and function were assessed before, immediately after the workshops, and 2 weeks later. The data were analyzed using the analysis of variance (ANOVA), repeated-measures ANOVA, and Bonferroni post-hoc test.
ResultsThe results revealed that older (P < 0.05) and more experienced teachers (P < 0.05), those working at public schools (P < 0.001), and teachers without higher education (P < 0.05) had significantly lower levels of knowledge and less positive attitude toward children with ADHD. In addition, differences between the mean scores before and after the intervention for knowledge (P < 0.001) and attitude (P < 0.001) were statistically significant.
ConclusionsTraining teachers could improve the teachers’ knowledge and attitude toward ADHD. Workshop education appears to be an effective and efficient training method that can decrease the awareness gap between teachers with different experiences and education levels.
Keywords: School Teachers, Knowledge, Attitude, Attention-Deficit, Hyperactivity Disorder -
Background
Low back pain is a significant issue in the field of health. Therefore, addressing new therapeutic approaches seems necessary.
ObjectivesThe present study examined the effect of combining core stability with stretching exercises on pain intensity and motor function in people with chronic nonspecific low back pain with and without hyperlordosis.
MethodsThe research method was quasi-experimental, and its statistical population included adolescent girls with chronic low back pain with and without lumbar hyperlordosis in Lahijan schools (2018). Sixty qualified girls aged 12 to 15 years were purposefully selected based on inclusion and exclusion criteria and were randomly divided into four groups. Experimental groups with and without lordosis performed stretching-core stability exercises for eight weeks in three 45-minute sessions. At the beginning and end of the exercise period, the dependent variables were evaluated.
ResultsStudents with and without lumbar arch enlargement who underwent therapeutic exercise experienced significant pain relief and lumbar arch reduction. Lumbar muscle strength was also increased compared to the control group (p = 0.001). However, there was a significant difference in static and dynamic balance variables between experimental and control groups without lordosis. Results also showed the effect of exercises in all variables between pre-test and post-test of the two experimental groups (p = 0.001).
ConclusionCombining core stability with stretching exercises can, in addition to improving chronic low back pain, reduce the severity of lumbar lordosis and the trunk muscle endurance and its balance.
Keywords: Lordosis, Balance, Muscle Endurance, Chronic Pain, Exercise -
سابقه و هدف
فعالیت بدنی تاثیر مثبتی بر شاخص های آنژیوژنز و التهابی دارد، اما هنوز تاثیر آن بر افرادی که درصد چربی بیشتری در رژیم غذایی شان وجود دارد، مشخص نشده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته فعالیت تناوبی بر سطح سرمی فاکتورهای آنژیوژنز و شاخص التهابی پیش بینی کننده بیماری قلبی - عروقی در موش های دارای رژیم غذایی پرچرب است.
مواد و روش هادر این پژوهش تجربی، 30 سر موش نر 6 هفته ای در 3 گروه کنترل با تغذیه نرمال (10 سر موش)، گروه تغذیه پرچرب (10 سر موش) و گروه تغذیه پرچرب - فعالیت تناوبی (10 سر موش) قرار داده شدند. گروه سوم 5 روز در هفته به مدت 8 هفته به فعالیت بدنی تناوبی پرداختند. قبل از اولین جلسه فعالیت و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه فعالیت جهت بررسی NO، VEGF و CRP با استفاده از روش الایزا از موش ها خون گیری شد. سپس از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایجنتایج این مطالعه نشان داد که 8 هفته فعالیت تناوبی، موجب افزایش معنی دار (0/0001=P) NO و (0/0001=P) VEGF موش های گروه تمرین - تغذیه پرچرب در مقایسه با گروه کنترل و تغذیه پرچرب می شود. اما سطح CRP موش های گروه تمرین - تغذیه پرچرب به طور معنی داری (0/0001=P) کمتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیریمطابق با یافته های تحقیق حاضر، هشت هفته تمرین تناوبی باعث افزایش برخی از شاخص های آنژیوژنز، نظیر NO و VEGF می شود که پیامد احتمالی آن، کاهش CRP به عنوان یک فاکتور خطرزای قلبی - عروقی است.
کلید واژگان: تمرین تناوبی, عوامل خطرزای قلبی - عروقی, آنژیوژنز, رژیم غذایی پرچربFeyz, Volume:24 Issue: 5, 2021, PP 491 -498BackgroundPhysical activity has a positive effect on angiogenesis and inflammation indexes, but its effect on people who intake a high-fat diet is not clear. Therefore, this study aimed to determine the effect of 8 weeks of interval activity on serum levels of angiogenesis factors and inflammatory index predicting cardiovascular disease on high-fat diet rats.
Materials and MethodsIn this experimental study, 30 male Wistar rats (6 weeks old) were randomly assigned in 3 groups; normal diet (n=10), high-fat diet (n=10), and high-fat diet-interval training. For the first and second groups, the training program was performed 5 days a week for 8 weeks. Before the first session and 48 hours after the last session of physical activity, blood samples were taken using the ELISA method to examine NO, VEGF, and CRP. the MANOVA test was used to analyze data
ResultsThe results of this study showed that 8 weeks of interval training increased significantly (p<0.0001) NO and VEGF (P=0.0001) levels in the high-fat diet-interval training group compared to the control group and high-fat diet group. However, the CRP level of the high-fat diet-interval training group decreased significantly (P=0.0001) than the control group.
Conclusionaccording to the findings of this study, 8 weeks of interval training increase some angiogenesis factors such as NO and VEGF, which results in the probable reduction of CRP as a risk factor of cardiovascular disease.
Keywords: Interval training, Cardiovascular risk factors, Angiogenesis, High-fat diet -
زنان ورزشکار به دلیل هم فعالی کمتر بیشتر از مردان دچار آسیب دیدگی لیگامنت های زانو می شوند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر 4 هفته تمرین پلایومتریک بر میزان هم فعالی عضلات اندام تحتانی دختران فعال در مراحل مختلف پرش عمقی بود. تعداد 20 نفر از دانشجویان دختر تربیت بدنی (میانگین سن 63/0±8/21 سال، قد 05/0±64/1 متر، وزن 26/9± 98/56 کیلوگرم) به صورت تصادفی به دو گروه تجربی پلایومتریک (ده نفر) و کنترل (ده نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین پلایومتریک را 4 هفته متوالی هر هفته دو جلسه انجام داد. در پیش آزمون و پس آزمون، الکترومیوگرافی سطحی از عضلات درشت نی قدامی، دوقلوی داخلی، دوسررانی و راست رانی به عمل آمد. میزان هم فعالی عضلات ران و ساق پای برتر در حین 3 مرحله پرش عمقی از ارتفاع 20 سانتی متر محاسبه شد. از آنالیز کوواریانس برای بررسی اثر تمرین در سطح معناداری 05/0p≤ استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره با کنترل اثر پیش آزمون نشان داد که بین گروه تجربی و کنترل از لحاظ پس آزمون هم فعالی عضلات ران و ساق پا به ترتیب در مرحله 2 (پیش فعالیت 14/ 0P= و 07/0= P)، مرحله 3 (تماس 41/0 = P و 11/0= P) و مرحله 4 (پرواز 65/0= P و 12/0= P) تفاوت معناداری دیده نشد. در گروه پلایومتریک میزان هم فعالی عضلات ران، روند افزایشی و عضلات ساق روند کاهشی را نشان داد. حرکات پلایومتریک رو به عقب فعالیت عضلات خلفی پا را افزایش دهد و به ثبات ACL کمک کند.کلید واژگان: الکترومیوگرافی, پرش عمقی, تمرین پلایومتریک, دختران فعال, هم فعالیFemale athletes are more likely to have knee ligament injuries than men due to less coactivation. The aim of this study was to determine the effect of 4 weeks of plyometric training on the coactivation level of the lower limb muscles of active girls in different phases of drop jump. 20 female physical education students (mean age: 21.8±0.63 years, height: 1.64± 0.05 m, weight: 56.98± 9.26 kg) were randomly divided into two groups: experimental plyometrics (n=10) and control (n=10). The experimental group performed plyometric training twice a week for four consecutive weeks. In pretest and posttest, surface electromyography was performed on tibialis anterior, medial gastrocnemius, biceps femoris and rectus femoris. The coactivation level of dominant thigh and shin muscles was calculated during 3 phases of drop jump from 20 cm height. Analysis of covariance was used to investigate the effect of training at the significance level of P≤0.05. The results of univariate analysis of covariance with controlling the pretest effect showed no significant differences between experimental and control groups in posttest coactivation of thigh and shin muscles in phase 2 (pre-activity, P=0.14 and P=0.07), phase 3 (contact, P=0.41 and P=0.11) and phase 4 (fly, P=0.65 and P=0.12). In the plyometric group, the coactivation level of thigh and shin muscles showed increasing and decreasing trends respectively. Backward plyometric movements increase the activity level of leg dorsal muscles and help the ACL stability.Keywords: Active girls, coactivation, drop jump, electromyography, Plyometric training
-
Background:
Despite the research being accomplished so far, there is no clear answer to the question that "Does sports help to prevent and reducing the abuse of drug, alcohol, and smoking in young people as it believed in public".
Objective (s):
The purpose of this study was to investigate the relationship between sports activity and experience of smoking, alcohol and drug abuse among a sample of male and female students in Tehran.
Methods:
In a cross-sectional and correlation study, 1173 male and female students from two universities; University of Tehran and Tehran University of Medical Sciences were selected to complete researcher-made questionnaires on smoking, drug and alcohol abuse, and also complete demographic questionnaires. They also responded to a sports activity questionnaire, including questions about the type and level of teamwork and activity.
Results:
The findings showed that males are relatively regular in sports activities than females and they are also members of sports teams. Smoking, alcohol and drug abuse were significantly higher in males than in females. Binary logistic regression analysis showed that there is no significant relationship between being athlete in males, whether they are members of the team or not, and the smoking, alcohol and drug abuse, but unorganized female athletes, outside the framework of sports teams, had reported more alcohol and drug abuse than inactive people during a year ago.
Conclusion:
In order to improve the accuracy and effectiveness of programs for the prevention of drug abuse through sport, paying attention to gender differences, age differences and type of sports activity (organized in the form of teams or non-organized and individually) is critical. The findings of this study suggest that membership in sports teams of a college, especially for females should be expanded, and preventive programs should be designed through sport in a professional way –in terms of timing and content- for males and females.
Keywords: Sport, Gender, Drug, Alcohol, Smoking -
زمینه و هدف
هدف مطالعه حاضر، تعیین اثر خستگی حاصل از یک جلسه تمرین پلایومتریک بر توانایی پرش عمودی و الگوی فعالیت عضله راست رانی پای برتر در مراحل پرش عمقی دختران فعال بود.
روش بررسی17دانشجوی دختر با میانگین سنی 0/76 ± 21/5 سال به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل 10 و 7 نفره تقسیم شدند. گروه تجربی یک جلسه تمرین پلایومتریک را اجرا نمود و گروه کنترل هیچ فعالیتی انجام نداد. قبل و پس از انجام تمرین، آزمون پرش عمودی با استفاده از ارگوجامپ و فعالیت الکتریکی عضله راست رانی پای برتر با استفاده از الکترومیوگرافی آزمون شد. نتایج آزمون پرش عمودی، کاهش عملکرد (4/5 = F؛ 0/04= P) و خستگی را تایید کرد. سیگنال خام الکترومیوگرافی بر اساس مراحل پرش عمقی، به 3 مرحله تقسیم و فقط 2 مرحله اول تحلیل شد. در هر مرحله، ماکزیمم دامنه فعالیت و زمان کل بدست آمد. برای مقایسه پس آزمون دو گروه از تحلیل واریانس چند متغیره (2×2) استفاده شد.
یافته هاپس از یک جلسه تمرین، ماکزیمم فعالیت عضله راست رانی در مرحله 1و2 در گروه تجربی کاهش معناداری را نشان داد.
نتیجه گیریتحقیق حاضر نشان داد که خستگی عصبی حاصل از تمرین پلایومتریک در برنامه حرکتی(در مرحله پیش فعالیت) نیز اتفاق می افتد.
کلید واژگان: پرش عمقی, تمرین پلایومتریک, پرش عمودی, الکترومیوگرافی, عضله راست رانیBackground And AimThe aim of this study was to determine the effects of fatigue due to plyometric training on vertical jump ability and activity pattern of rectus femoris of dominant leg of high jump of active girls.
Materials And MethodsSeventeen females, mean age (21.5 ± 0.76 years) were randomly assigned to two experimental (n = 10) and control (n = 7) groups. Experimental group performed plyometric training and control group had no activity. Before and after training, vertical jump test using Ergo jump and electrical activity of rectus femoris muscle of dominant leg using electromyography were tested. The results of vertical jump test showed a decrease in performance (p: 0.04, F: 4.5) and fatigue process was confirmed. The raw EMG signal based on deep jump phases was divided in three phases and only 2 phases of the first were analyzed. In every phase, the maximum activity, amplitude and total time were obtained. respectively. M ultivariate analysis of variance (2×2) was used to compare of post-test of two groups.
ResultsAfter one session training, rectus femoris maximum activity of the experimental group showed a significant decrease in pre-activation phase of motor program.
ConclusionThis study showed that neural fatigue due to plyometric training can occur in motor program (especially in pre-activation phase of motor program).
Keywords: Deep jump, Plyometric training, Vertical jump, Electromyography, Rctus femoris muscle
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.