taebe khosravi
-
جریان فکری انریکه دوسل در آمریکای لاتین، با نقد امپریالیسم و استعمار و نژادپرستی و هر گونه تبعیض و بی عدالتی، مدعی است که ظلم و استعمار مدرن زاییده فلسفه مدرن غرب است و راه برون رفت از بی عدالتی های موجود تمسک به فلسفه آزادی بخش است. اما از آنجا که در آثار او ردپایی از ارائه فلسفه منسجمی که بتوان فلسفه آزادیبخش را بر آن بنا کرد، دیده نمیشود، جا دارد که در تبیین تحقق آرمانهای آزادی خواهانه چنین فلاسفهای، به واکاوی واقعگرایی اخلاقی در ادیان توحیدی جهان بپردازیم. لذا از آنجا که رفتارهای اختیاری انسان منشا نیاز او به احکام اخلاقی است، التزام به یک نظام اخلاقی واقعگرای دینی میتواند انسان و جامعه را به انتخابهایی درست و عقلانی هدایت کند. کنترل و ساماندهی رفتارهای اختیاری انسان به قدری اهمیت دارد که هر چند بشر عصر حاضر بهسوی دینگریزی حرکت میکند، هیچگاه از تدوین معیارهای الزام آور برای افعال اخلاقی بینیاز نبوده و چه بسا در فلسفه های الحادی و مادی، اخلاقگرایی از حمایت بیشتری برخوردار است. به همین جهت امروزه اخلاق به عنوان دانشی که میتوان آن را جدای از دین مورد مطالعه قرار داد شناخته میشود. به همین جهت، اثبات واقعی بودن گزاره ها و احکام اخلاقی دینی در عصر حاضر اهمیت چندانی دارد.
کلید واژگان: فلسفه اخلاق, ادیان توحیدی, فعل اخلاقی, خیر, خوب و بد, فلسفه رهایی بخشJournal of Scientific Biannual Journal of Language and Culture of Nations, Volume:6 Issue: 12, 2024, PP 121 -145Enrique Dussel’s intellectual movement in Latin America, through its critique of imperialism, colonialism, racism, and all forms of discrimination and injustice, claims that modern oppression and colonialism are products of Western modern philosophy. He argues that the solution to contemporary injustices lies in embracing a philosophy of liberation. However, since Dussel’s works lack a coherent philosophical foundation upon which to build such a philosophy, it is necessary to examine moral realism within the world’s monotheistic religions to clarify the realization of the liberation ideals proposed by such philosophers.Given that human voluntary actions necessitate moral judgments, adherence to a religiously-based moral realist system can guide individuals and societies toward rational and ethical choices. The regulation and management of human voluntary actions are so crucial that, despite the modern trend of secularization, humanity has never been without the need for binding criteria for moral actions. Indeed, in atheistic and materialistic philosophies, moralism often receives even greater emphasis. As a result, today, ethics is recognized as a field that can be studied independently of religion. Therefore, the validation of moral propositions and religious ethical rulings has significant relevance in the modern era.
Keywords: Moral Philosophy, Monotheistic Religions, Moral Action, Good, Evil, Philosophy Of Liberation -
رابطه ایمان و اختیار انسان، همواره در جوامع غربی و شرقی مورد بحث بوده است. در این پژوهش، به رابطه ایمان و اختیار و مقایسه دیدگاه های علامه طباطبایی و پل تیلیخ پرداخته شده است. علامه طباطبایی، در عین قائل شدن اختیار در کسب ایمان، آن را مرتبه ای قلبی و رتبه بعد از شناخت اولیه دین و مقدمه عمل و اطاعت می دانند در حالیکه پل تیلیخ ایمان را غایت قصوا یا دلبستگی نهایی تعریف کرده و آن را حاصل عمل همه وجود آدمی همچون عقل و اراده و احساس، دانسته و مرحله اول ایمان که یافتن متعلق ایمان است را امری اختیاری و مرحله تسلیم و دلبستگی به آن را امری غیر ارادی دانسته است.علامه طباطبایی در مباحث مفصل پیرامون ایمان و نقش اختیار انسان در نیل به ایمان را تبیین نموده اند. در تفکر اسلامی، علامه طباطبایی، حقیقت ایمان را تصدیقی قلبی می داند که شدت و ضعف پذیر است و مومن امنیت و اطمینانی کسب می کند که هرگز در اعتقاد خودش دچار تردید نمی گردد و ایمان را امری اختیاری می دانند.پل تیلیخ فیلسوف و الهی دان پروتستان نیز، در کتاب های خود از جمله، پویائی ایمان و الهیات سیستماتیک، به بحث پیرامون عقل و ایمان و اختیار با آن پرداخته است. ایمان از دیدگاه تیلیخ نه علم به حقیقتی است، نه علم به گزاره ای است و نه اختیار عقیده ای است.
کلید واژگان: ایمان, اختیار, علامه طباطبایی, پل تیلیخ, دلبستگی نهاییThe relationship between faith and human free-will has always been discussed in Western and Eastern societies. In this research, the authors have discussed the relationship between faith and free-will and have compared the views of ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī and Paul Tillich. ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī, while maintaining the free-will in acquisition of faith, rates it in rank of heart and as second to the early knowledge of religion, and considers faith to be preliminary to action and obedience. Whereas, Paul Tillich defines faith as the ultimate end or final attachment and considers it to be the outcome of the action of all areas of human existence, such as reason, will, and feeling. He considers the first stage of faith, which is finding the object (muta‘allaq) of faith, to be voluntary and the stage of submission and attachment to be involuntary, and considers obedience as a product of faith. Therefore, in order to explain the difference between the relationship of faith to human free-will in the Islamic and Protestant Christian perspectives, as well as to find out the impact and relationship of human free-will in reaching faith in these two perspectives, we have compared the views of these two thinkers in a comparative and analytical method.Paul Tillich, the Protestant philosopher and theologian, also discusses reason, faith, and agency with him in his books, The Dynamics of Faith and Systematic Theology. From Tillich's point of view, faith is neither knowledge of truth, nor knowledge of proposition, nor authority of belief.
Keywords: Faith, Authority, Allameh Tabatabai, Paul Tillich, Final Attachment -
از منظر طبیعت گرایی هستی شناختی، وجود علت فراطبیعی برای جهان، در تقابل با علم است و اساسا جهان از چنین علتی بی نیاز است. ازنظر طبیعت گرایی روش شناختی نیز علم و روش آن موفق ترین راهبرد و روش برای فهم ساختار جهان و روابط علی حاکم بر آن است. با نگاه به موضوع از منظر فلسفه نظری که متعلقی جز جهان خارج ندارد، در می یابیم که علم در حیطه روشی خود سهمی محدود در تبیین طبیعیت دارد و اگر یافته های تجربی برآمده از آن در تعامل با مبانی متافیزیکی علم نباشد، نمی تواند نظریات قاطعی در تبیین جهان ارائه دهد و در عرصه هستی شناختی نیز تهی است. به نظر می رسد با درنظرگرفتن پیوند علم و متافیزیک می توان در راستای دفاع از خداباوری -به مثابه عنصر مکمل تبیین نظام هستی- از الهیات فلسفی بهره جست و ورود علم به حیطه هستی شناسی را امری غیرعلمی و مغالطه آمیز دانست. «الیس» با نظر بر ذات گرایی در علم بر این باور واقع بینانه است که موجودات به جای اینکه بی خاصیت باشند، قوا و استعداد هایی دارند که ذات و خواص ذاتی آن ها را تشکیل می دهند و سرشت آن ها را فعال و پرخاصیت می سازند. از این ره آورد روشن می شود که طبیعت گرایی به مثابه روشی در فهم طبیعت مادی، ارزشمند است، بدون اینکه با علت ماورائی در تقابل باشد. طبیعت گرایی روش شناختی، تلازمی با طبیعت گرایی هستی شناختی ندارد و آنچه این دو را به هم نزدیک می کند مبانی متافیزیکی علم است که به تنهایی در الهیات و تبیین هستی شناختی طبیعت راه گشاست. در مجموع، ذات گرایی جدید با برقراری تلازم بین خواص ذاتی و هستی اشیا، بنیانی عینی و واقعی بر اثبات مبانی متافیزیکی علم بنا می کند تا الهیات نیز از آن راهی در خداباوری بگشاید.کلید واژگان: طبیعت گرایی هستی شناختی, طبیعت گرایی روش شناختی, ذات گرایی, مابعدالطبیعه, خداباوریAccording to ontological naturalism, the existence of an incorporeal cause for the world is in conflict with science, and basically the world does not need such a cause. According to methodological naturalism, too, scientific method is the most successful method for understanding the structure of the world and the causal relationships governing it. Looking at the issue from the perspective of theoretical philosophy, which does not belong to anything other than the outer world, we find that science has a limited share in the explanation of nature in terms of its method, and if the empirical findings arising from it are not in interaction with the metaphysical foundations of science, then it cannot have decisive theories in the explanation of the world and has nothing to say in the ontological issues. It seems that by considering the link between science and metaphysics, one can use philosophical theology in order to defend the belief in God as a complementary element in the explanation of the world of existence, and the use of science in the realm of ontology is considered unscientific and fallacious. Regarding essentialism in science, Ellis believes realistically that instead of lacking properties, creatures have powers and capacities that make up their essence and inherent properties and make their nature active and full of properties. It can be concluded that naturalism is valuable as a way of understanding material nature, without being in conflict with the transcendental and incorporeal cause. Methodological naturalism does not necessarily correlate with ontological naturalism, and what brings these two closer together is the metaphysical foundations of science, which alone is efficient in theology and the ontological explanation of nature. In sum, new essentialism establishes a connection between the inherent properties and the existence of things, and builds an objective and real foundation on the proof of the metaphysical foundations of science, from which theology can open a way to prove the belief in God.Keywords: Ontological Naturalism, Methodological Naturalism, Essentialism, Metaphysics, Theism
-
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 40 (بهار 1403)، صص 123 -140پس از نظریه داروین، برهان نظم غایت شناختی دچار چالش ها و تحولات بسیاری شد به طوری که نمی توانست نظم را مطابق با علم جدید تبیین کند؛ چراکه علت غایی قادر به تبیین نظریه داروین نبود. درواقع نیاز به یک برهان طبیعت شناختی بود تا بتواند همگام با تحول در طبیعیات ارسطویی، در علوم تجربی وجود نظم و ارتباط آن را با خالق نظم تبیین کند؛ زیرا غایت مندی در برهان نظم آکوئیناس با ابتناء بر علت غایی حاکی از اراده فاعل هوشمندی در پس پرده جهان بود که در ظاهر به نظر می رسید نظریه تکامل با فهم طبیعت براساس «علت فاعلی»، جهان را بی نیاز از این هوش ماورائی می کند. بدین سان برهان نظم غایت شناختی توان همسو شدن با علم جدید را پیدا نکرد و کم کم تطبیق آن بر وجود خدا امری غیر علمی و غیر ضروری محسوب شد. لذا لازم است نظم را به گونه تبیین کرد و به نحو دیگری از آن در الهیات و دفاع از خداباوری بهره جست تا هم چنان نظم تجربی جهان نیازمند به ضرورت وجود خدا باشد. در واقع می توان نشان داد که نظم فاعلی طبیعت شناختی تنها نقطه مشترک توحید و الحاد است که در استناد به وجود و عدم وجود خدا نمی تواند کارآمد باشد و نیاز است تا این نظم طبیعی در دفاع از خداباوری تتمیم شود. بر این اساس برهان نظم غایت شناختی همچنان در جایگاه خود اهمیت دارد.کلید واژگان: برهان نظم, اثبات خدا, علوم تجربی, علت غایی, علت فاعلی, غایت مندی, برهان صدیقینHikmat - e - Islami, Volume:11 Issue: 40, 2024, PP 123 -140After Darwin's theory, the teleological argument from design faced numerous challenges and transformations to the extent that it could no longer explain order according to modern science, as the final cause was unable to account for Darwin's theory. In fact, there was a need for an argument from nature that could, in line with the transformation of Aristotelian natural philosophy, explain the existence of order and its connection to the creator of order within empirical sciences. This is because the teleological intent in Aquinas's argument from design, based on the final cause, suggested the will of an intelligent agent behind the world. But it seemed, the theory of evolution - understanding nature through the "efficient cause" – has rendered this transcendental intelligence unnecessary. Thus, the teleological argument from design failed to align with modern science and gradually, its application to the existence of God was deemed unscientific and unnecessary. Therefore, it is necessary to articulate order in such a manner and utilize it differently in theology and in the defense of theism, so that the empirical order of the world continues to necessitate the existence of God. In reality, it can be shown that the efficient naturalistic order is the only common point between monotheism and atheism that cannot be effective in attributing to the existence or non-existence of God. It is necessary to refine and complete this natural order in defense of theism. Based on this, the teleological argument from design remains significant in its own right.Keywords: Argument From Design, Proof Of God, Empirical Sciences, Final Cause, Efficient Cause, Teleology, Argument Of The Truthful (Burhān Al-Ṣiddīqīn)
-
William Craig has sought to defend theism by participating in numerous debates. In a debate with the American philosopher Sinnott Armstrong, which is also published in a book entitled "God", Craig in his first reason tries to prove the existence of God by denying "real infinity" and relying on the concept of beginning and "the need of every beginning for a cause" and on the other hand, he takes Big Bang as a witness to his claim. While Armstrong rejects Craig's argument by referring to the existence of real infinity in the outside world and the existence of scientific evidence to negate the implication of the Big Bang on the beginning of the world. Based on this, when it is not possible to properly use experimental evidence as a proof of theological reasoning, such methods can put the belief in God in crisis. Therefore, lack of establishing the correct interaction between theology and science can be considered one of the most important weaknesses of Craig's argument on the existence of God. Finally, by introducing a scientific model, it is possible to provide a solution to establish a correlation between science and theology in such a way that theological evidence matches with experimental evidence and external truth, and no contradiction threatens the belief in God.Keywords: William Craig, Sinnott Armstrong, existence of God, Big Bang
-
امروزه یکی از شبهات مهم در باب وجود خدا و همچنین صفات خدا، شبهه شرور است که نه تنها خداناباوران بلکه خداباوران را نیز دچار چالش کرده است. در واکاوی شرور عالم روشن می شود که شر در عالم ماده موجب نقص به ساحت ربوبی نمی شود و ادراک شر توسط انسان اسباب متعددی دارد. لذا از آنجا که شر وجودی است، خیر است و این نقیصه تنها با نگرش انسان به شر اصلاح می شود. به طوریکه شرور گاهی به واسطه تزاحمات عالم ماده و گاه به سبب سوء اختیار انسان و گاهی نیز در واقع امر، شری وجود ندارد و تنها در نگاه انسان مطلوبیت لازم را ندارد. چرا که در برقراری تعادل کلی عالم و نظام احسن، همه امور مطابق میل و خواسته انسان نیست. بلکه ضرورت علی و معلولی تعیین کننده حوادث عالم است که انسان نیز سهمی به مقتضای اختیار خود در این روند تکاملی دارد. بنابراین هر چند شرور مطلوب انسان نیستند اما نظام علی معلولی جهان، حکایت از قدرت و فاعلیت دایمی خداوند و تاثیر اختیار انسان به عنوان موجودی طبیعی، در این نظام طبیعی دارد. به طوریکه نمی توان آثار موجودات عالم را از نظام علیت حذف کرد. بنابراین در درجه اول، با اصلاح عملکرد فردی، می توان از شر جلوگیری کرد. علاوه بر اینکه شر مقتضای عالم ماده و قدرت الهی در نظام علی معلولی است.
کلید واژگان: شر, شرور, قدرت الهی, کلام اسلامی, علی - معلولیOne significant skepticism surrounding God’s existence and attributes arises from the presence of evils, a challenge not only faced by atheists but also by theists. Upon analysis, it becomes apparent that evils in the material world do not reflect any flaws in the divine essence. In fact, there are several reasons behind the human perception of evils. Thus, since evils existentially manifest, they possess inherent goodness, with any perceived flaw being merely a product of human perspective. Evils are perceived in various ways—stemming from conflicts within the material world, as a result of human choices, or due to certain outcomes not aligning with human desires. It is essential to recognize that the overall balance of the universe is not dictated solely by human will and desires; instead, causal necessity governs the events of the world. Humans, through their choices, contribute to this evolutionary course. While evils may not be desirable from a human standpoint, the causal system of the world indicates the permanent agency and power of God, alongside the influence of human free will as a natural entity within this system. Creatures' effects cannot be eliminated from this causal system; thus, evils can be addressed by rectifying one’s individual practices. Moreover, evils are inherent to the material world and are part of divine power within the causal system.
Keywords: Evils, divine power, Islam theology, cause, effect -
نشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و سوم شماره 2 (پیاپی 107، پاییز و زمستان 1400)، صص 111 -130ارسطو به سبب روش فلسفی در شناخت طبیعت و برهانی کردن گزاره های طبیعی، همواره به دنبال به دست آوردن نتیایج ثابت و مابعدالطبیعی از روابط جهان هستی بود. به همین دلیل، ویژگی هایی همچون ابطال پذیری جزء ماهیت طبیعیات نبود. با تحولات علمی اروپا، این نگرش فلسفی به جهان تغییر کرد و آن را گویای واقعیت جهان نمی دیدند و فلاسفه همگی تلاش کردند تا روش مشاهده و فرضیه و استقراء را به عنوان روشی کارآمد در شناخت طبیعت معرفی کنند؛ زیرا این روش تجربی می توانست حقیقت جهان خارج را توصیف کند. بدین سان، نگاه فلسفی و مابعدالطبیعی به طبیعت جای خود را به نگاه تجربی و ابطال پذیر علوم تجربی داد. همچنین، علاوه بر تمایزاتی که در تحولات شناخت طبیعت ایجاد شد، روش و غایت طبیعیات به روش و غایت جدیدی در علوم تجربی تبدیل شد. این تمایز عمده در نگاه به طبیعت، پیامدهای بسیاری در پی داشته است. در این نوشتار به این تمایزات و تحولات می پردازیم.کلید واژگان: علوم تجربی, طبیعیات, ارسطو, استقراء, علیتBecause of his philosophical method in studying nature and his attempt to intellectually prove natural propositions, Aristotle always sought to obtain perpetual and metaphysical results from the relationships in the universe. For this reason, natural philosophy lacked features such as falsifiability. With the scientific developments in Europe, this philosophical attitude, which was no longer considered as refelecting the reality of the world, changed and philosophers tried to introduce the method of observation, hypothesis, and induction as an efficient method in studying nature because they holded that this experimental method could describe the truth of the world. Thus, the philosophical and metaphysical view of nature gave way to the empirical and falsifiable view of experimental sciences. In addition to the distinctions created in the evolution of nature study, the method and goal of natural philosophy also changed to the new method and goal of experimental sciences. This major distinction in investigating the nature has had many consequences. In this article, we discuss these differences and developments.Keywords: experimental sciences, natural philosophy, Aristotle, Induction, causation
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.