به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

yaser alizadeh

  • نسرین رضایی، یاسر علیزاده*، حمزه علی علیزاده، احسان الله زیدعلی

    به منظور بررسی اثر کم آبیاری و آبیاری بخشی ناحیه ریشه بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی گیاه ماش، آزمایشی در سال 1400 به صورت کرت خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح آبیاری (100 (بدون تنش)، 70 (تنش متوسط) و 50 (تنش شدید) درصد نیاز آبی گیاه) به عنوان تیمارهای اصلی و سه روش آبیاری (معمولی، بخشی ثابت و بخشی متغیر) به عنوان تیمارهای فرعی بود. بالاترین میزان عملکرد دانه (37/2187 کیلوگرم در هکتار) و کلروفیل کل (mg.gFW-1 28/2) در شرایط آبیاری 100 درصد و روش آبیاری معمولی و کمترین میزان عملکرد (70/570 کیلوگرم در هکتار) و کلروفیل کل (mg.gFW-1 1/1) در تیمار تنش شدید و روش آبیاری معمولی بدست آمد. تنش آبی باعث افزایش محتوای مالون دی آلدئید (32 درصد)، کاتالاز (69 درصد) و پراکسیداز آسکوربات (63 درصد) نسبت به تیمار بدون تنش شد. در تیمار آبیاری 50 و 70 درصد، استفاده از روش آبیاری بخشی متغیر نسبت به آبیاری معمولی، سبب افزایش عملکرد، محتوای رطوبت نسبی، رنگدانه های فتوسنتزی و فعالیت آنتی اکسیدانی در گیاه ماش شد. اما این اثرات در روش آبیاری بخشی ناحیه ریشه ثابت مشاهده نشد. در تنش متوسط، اعمال روش آبیاری بخشی متغیر با صرفه جویی در مقدار آب، عملکردی نزدیک به عملکرد شاهد از خود نشان داد. نتایج آزمایش نشان داد که در شرایط کم آبیاری، استفاده از آبیاری بخشی متغیر، در کاهش اثرات خشکی در گیاه ماش موثر بود.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, پرولین, تنش خشکی, کلروفیل
    Naserin Rezaei, Yaser Alizadeh *, Hamzeali Alizadeh, Ehsan Zeidali

    To study the effect of deficit irrigation (DI) and partial Root-Zone Drying (PRD) on yield and physiological characteristics of mungbean, a field experiment was conducted as a split plot experiment in a randomized complete block design with three replications and nine treatments at the research farm, Faculty of Agriculture, Ilam University during growing season in 2022. Treatments included three levels of deficit irrigation (100 (without stress), 70 (moderate stress) and 50% (severe stress) of field capacity) as main plots and three irrigation methods including; usual irrigation, fixed partial root-zone drying (FPRD) and alternative partial root-zone drying (APRD) as subplots. Results showed that the highest yield (2187.37 kg.ha-1) and total chlorophyll (2.28 mg.g-1fresh weigh) in the treatment without stress and usual irrigation and the lowest yield (570.70 kg.ha-1) and Total chlorophyll (1.11 mg.g-1fresh weigh) was obtained under severe stress conditions and usual irrigation method. Drought stress increased the content of malondialdehyde (32%), catalase (69%) and ascorbate peroxidase (63%) compared to non-stress conditions. In severe and moderate stress, the use of APRD compared to usual irrigation, increased yield, RWC, photosynthetic pigments and antioxidant activity in mung bean plants. However, these effects were not observed in the FPRD. In moderate stress, APRD with water saving showed a yield close to that of the control treatment. The results showed that in deficit irrigation, APRD was effective in reducing the effects of drought stress in the mung bean plant.Keywords: Antioxidants, drought stress, Chlorophyll, Proline

    Keywords: Antioxidants, Drought Stress, Chlorophyll, Proline
  • سمیه میری، حمزه علی علیزاده*، یاسر علی زاده، اخلاص امینی

    به منظور بررسی تنش آب و الگوهای کشت بر بهره وری آب در کشت مخلوط ماش و ذرت تحت شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام طی سال زراعی 1400-1399 انجام شد. کرت های اصلی شامل آبیاری در چهار سطح (40، 60، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه) و کرت های فرعی شامل الگوی کشت در چهار سطح (کشت مخلوط افزایشی 100 درصد ذرت+ 50 درصد ماش، کشت مخلوط جایگزینی 50 درصد ذرت+ 50 درصد ماش و کشت خالص ماش و ذرت) بودند. برای بررسی کارایی کشت مخلوط از دو شاخص نسبت برابری زمین (LER) و نسبت برابری آب (WER) استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی مصرف آب محصول ماش در دو الگوی کشت مخلوط افزایشی و مخلوط جایگزینی به طور معناداری کم تر از کشت تکی ماش بود. بهره وری آب ماش در کشت مخلوط جایگزینی به طور متوسط 23 درصد بیش تر از کشت مخلوط افزایشی بود. بیش ترین بهره وری آب ماش در سطح آبیاری 80 درصد نیاز آبی و کشت تکی (51/0 کیلوگرم بر مترمکعب) اتفاق افتاد. بهره وری آب ذرت در همه الگوهای کشت با افزایش مقدار مصرف آب آبیاری کاهش پیدا کرد. بین بهره وری آب کشت مخلوط افزایشی و کشت تکی ذرت اختلاف معناداری وجود نداشت. بنابراین، بهره وری آب کشت مخلوط جایگزینی دارای تفاوت معنادار با دو الگوی کشت دیگر بود. بیش ترین مقدار LER به میزان 56/1 و 52/1 به ترتیب در کشت مخلوط افزایشی در 80 و 100 درصد نیاز آبی به دست آمد که معادل 56 و 52 درصد افزایش سودمندی زراعی نسبت به کشت خالص دو گونه به صورت تکی بود. WER در همه سطوح آبی و دو الگوی کشت مخلوط بیش تر از یک بود که بیان گر برتری کشت مخلوط با مقدار آب کم تر نسبت به کشت تکی است. مقدار WER کشت مخلوط افزایشی در همه سطوح آبیاری بیش تر از کشت جایگزینی بود. هم چنین، نتایج نشان داد که بیش ترین WER به مقدار 46/1 مربوط به تیمار کشت مخلوط افزایشی با سطح آب مصرفی 80 درصد است. مقایسه دو شاخص LER و WER نشان داد که به طور کلی کشت مخلوط باعث استفاده کاراتر از آب و زمین می شود. هم چنین، نتایج بیش ترین LER و WER در کشت مخلوط افزایشی و سطح آبیاری 80 درصد اتفاق افتاده است. بنابراین، کشت مخلوط افزایشی و استفاده از سطح آبیاری 80 درصد باعث کارآمدترین استفاده از منابع آب و زمین می شود.

    کلید واژگان: کارایی مصرف آب, کشت مخلوط افزایشی, نسبت برابری آب, نسبت برابری زمین
    Somaye Miri, Hamza Ali Alizadeh *, Yaser Alizadeh, Ekhlas Amini
    Introduction

    The limitation of water resources, increase in water demand for food supply, land use changes, climate change, and reduction of soil fertility are the most important challenges facing the world's food security. Various approaches have been used to reduce water demand and increase production per unit area of ​​agricultural products, including modifying cropping patterns and planting methods, using scheduled deficit irrigation, and implementing new policies and laws in water resources management. Among these approaches, some researchers suggest that intercropping is the most sustainable method to improve the use of production resources. The intercropping system is the simultaneous growth of two or more crops in one part of the land. Intercropping has potential benefits such as higher crop yields, more efficient use of resources (sunlight, water, and fertilizers), reduced disease and pests, and improved environmental conditions. The intercropping farming can be an efficient solution to improve the productivity of water resources, especially in areas with limited water resources such as Iran. So far, no study has been conducted on the efficiency of water and land use in the maize-mung bean cropping system. So, the purpose of this study was to investigate the effect of maize-mung bean intercropping in different cropping patterns and different water stress conditions on water productivity.

    Materials and Methods

    The field experiment was a split plot experiment based on a randomized complete block design with three replications in the research farm, Faculty of Agriculture, Ilam University during the 2020-2021 growing season. Treatments included four levels of irrigation including 40, 60, 80, and 100 % of crop water requirement as main plots, and four planting pattern levels including additive intercropping series (100 % corn + 50 % mung bean), replacement intercropping series (50 % corn + 50 % mung bean) and monocultures of mung bean and corn, as subplots. The application of drought stress started after the establishment stage of the plant and continued until the harvest. The irrigation requirement was determined based on the TDR method and was applied using the drip irrigation method. At the end of the growth period, some parameters of both plants were measured, including plant height, thousand seed weight, grain yield, biological yield, and harvest index. Moreover, water use efficiency (WUE), land equality ratio (LER), and water equality ratio (WER) indicators were used to check the effectiveness of the intercropping system. Finally, analysis of variance (ANOVA) was performed using Minitab 17 software, and the means were compared by Duncan's test at a 5 % probability level (p≤0.05).

    Results and Discussion

    The results showed that the water use efficiency of mung bean was significantly lower than that of mung bean monoculture in two patterns of mixed and incremental cultivation. The highest mung bean water use efficiency occurred at the irrigation level of 80% of the water requirement and single crop (0.51 kg m-3). Maize water productivity in all cropping patterns decreases with increasing irrigation water consumption. There was no significant difference between the water productivity of the additive intercropping and the monoculture of maize, but the water productivity of the replacement intercropping had a significant difference with the other two cropping patterns. The highest value of LER was obtained in the additive intercropping as 1.56 and 1.52 in 80 and 100% of water requirement, respectively, which was equivalent to a 56 and 52% increase in profitability compared to a monoculture of the two species. WER was greater than 1 in all water levels and two intercropping patterns, which indicated the superiority of intercropping with less water than monoculture. Also, the results showed that the highest WER value was 1.46 in the additive intercropping treatment with an 80% water consumption level. Additionally, the comparison of LER and WER indices showed that intercropping makes more efficient use of water and land resources. Also, the results indicated that the highest LER and WER occurred in the additive intercropping and the irrigation level was 80%. Therefore, additive intercropping and the use of an 80% irrigation level make the most efficient use of water and land resources.

    Conclusion

    The higher WER and LER indexes in this study suggest that an intercropping system may save 45%–56% of water and farmland, achieving similar yields in comparison to sole maize and sole mung bean. Thus, the intercropping system would be an advantageous cropping system for sustaining crop productivity and improving water and land use efficiency. However, additional research is required to comprehend the resource capture mechanism of intercrop species in intercropping systems under the changing climate. Especially, a series of comprehensive studies to develop the best management approaches regarding fertilization, irrigation, and pest control would support the sustainability of intercropping systems and farmer adoption. The successful adoption of the intercropping system will play an important role in meeting the food requirements of the increasing population, especially in arid and semiarid countries such as Iran which are facing challenges in resource limitation. The results of this study showed that by using intercropping system and optimal management of water consumption, it is possible to achieve performance similar to single crop cultivation with 45% less water and 56% less land use. However, more research is needed to understand the mechanism of how resources are absorbed by mixed species in intercropping systems, especially under different climatic conditions.

    Keywords: Additive intercropping, land equality ratio, water equality ratio, Water use efficiency
  • رسول زرگوشی فر، احسان الله زیدعلی*، یاسر علی زاده
    به منظور بررسی اثر بستر کاشت و تاثیر کودهای آلی بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه نخود و علف های هرز، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی چرداول در سال 97-1396 اجرا گردید. تیمارها شامل بستر کاشت رایج منطقه و بستر کشت دروغین به عنوان کرت های اصلی و تغذیه گیاه نخود در چهار سطح (عدم مصرف کود، کاربرد کود حیوانی، کود هوموس و کود کمپوست هر یک به میزان 10 تن در هکتار) به عنوان کرت های فرعی بودند. نتایج آزمایش نشان داد اثر تیمار نوع بستر کشت بر صفات عملکرد کل و دانه، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته و ارتفاع گیاه معنی دار بود. همچنین نوع کود آلی مصرفی بر صفات عملکرد کل و دانه، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، وزن دانه و ارتفاع بوته اثر معنی دار داشت. برهمکنش بستر بذر و نوع کود آلی مصرفی بر عملکرد کل در سطح 5% و بر تعداد غلاف در بوته نخود در سطح 1% معنی دار بود. بیشترین تعداد دانه در غلاف، بیشترین وزن دانه و بالاترین عملکرد دانه نخود به ترتیب با 1 دانه در غلاف، 36 گرم و 720 کیلوگرم در هکتار در تیمار کاربرد کود کمپوست حاصل شد. تراکم کل علف هرز در مزرعه نخود دیم در شرایط بستر کشت دروغین تا 10%کمتر بود. بستر کشت دروغین به خوبی قادر به کنترل علف های هرز مزرعه نخود دیم بوده و بهترین کود آلی در شرایط دیم از لحاظ مدیریت علف هرز و بهبود عملکرد نخود، کود کمپوست بود.
    کلید واژگان: تراکم علف هرز, عملکرد بیولوژیک, کودهای آلی, کودکمپوست
    Rasoul Zargooshifar, Ehsan Zeidali *, Yaser Alizadeh
    In order to investigate the effect of seed bed and organic fertilizers on the yield and yield components of chickpea and weeds, an experiment was conducted in the form of complete randomized designs with 3 replications in Chardavol Agricultural Research Station in 2019. Treatments include the usual bed and false seed bed as main plots and chickpea plant feeding at four levels (no fertilizer application, animal manure, humus fertilizer, and compost at a rate of 10 t/ha) as sub-plots. The results showed that the effect of cultivation types treatment on yield and seed, number of seeds per pod, number of pods per plant, and plant height was significant. Also, organic fertilizers had a significant effect on grain yield, number of seeds per pod, number of pods per plant, grain weight, and plant height. The interaction between seed bed and organic fertilizers was significant on yield at 5% level and on the number of pods per plant at 1% level. The highest number of seeds per pod, maximum grain weight, and highest grain yield of chickpea are obtained with 1 seed per pod, 36 g and 720 g in compost fertilizer treatment, respectively. The total weed density in the dryland chickpea field was up to 10% lower under false seed bed treatment. False seed bed was well able to control the weeds of dryland chickpea and the best fertilizer in terms of weed management and improving chickpea yield was compost.
    Keywords: Weed density, biological yield, organic fertilizers, compost fertilizer
  • یاسر علیزاده، منیجه شهنی ییلاق*، سیروس عالیپور، غلامحسین مکتبی
    ویژگی ها و توانایی های شخصی و تامل کردن درباره آن ها که تحت عنوان تایید-خود یاد می شود، می تواند زمینه ساز افزایش عزت نفس، بهزیستی روان شناختی و فیزیولوژیکی، پیشرفت تحصیلی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان شود. لذا فقدان ابزار مناسب برای اندازه گیری آن در دانش آموزان، سبب شد در این پژوهش ویژگی های روان سنجی سنجش تایید-خود خودکار هریس و همکاران (2019) در دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می-باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم مدارس متوسطه شهرستان ایلام در سال تحصیلی 1401-1400 بود که تعداد 330 نفر به عنوان نمونه و با روش تصادفی خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند. همبستگی به دست آمده برای روایی همگرا این ابزار با خرده مقیاس انگیزش درونی هارتر (1980) مثبت و معنی دار (05/0> p) و برای روایی واگرا با پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس (21-DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995) و خرده مقیاس انگیزش بیرونی هارتر (1980) منفی و معنی دار (05/0>p) به دست آمد. نتایج تحلیل عامل تاییدی نشان داد که الگوی سه عاملی توانایی ها، ارزش ها و روابط اجتماعی این سنجش بهترین برازش را با بار عاملی مناسب (حداقل 70/0) بود. به علاوه، نتایج مطالعه نشان دهنده برازندگی نسبت مجذور کای به درجه آزادی 21/3، مطلوب شاخص نیکویی برازش 906/0، شاخص برازش تطبیقی 944/0 و ریشه میانگین مجذورات خطای تقریب 08/0 بود. ضرایب پایایی این ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل ابزار 93/0، و برای عوامل سه گانه به ترتیب 85/0، 82/0 و 87/0 به دست آمد.
    کلید واژگان: ویژگی های روان سنجی, سنجش تایید-خود خودکار, توانایی ها و ارزش ها, روابط اجتماعی
    Yaser Alizadeh, Manijeh Shehni Yailagh *, Allipour Birgani, Sirous, Gholamhossien Maktabi
    Personal characteristics and abilities and reflecting on them, which is referred to as self-affirmation, can be the basis for increasing self-esteem, psychological and physiological well-being, academic progress and academic motivation of students. Therefore, the lack of a suitable tool to measure it in students, caused Harris et al. (2019) automatic self-verification measurement of translation and its psychometric characteristics to be investigated in this research. The current research is a descriptive research of the correlation type. The statistical population was all male students in the third grade of secondary schools in Ilam in the 2021-2022, of which 330 were selected by one-stage cluster random method. The obtained correlation was positive for convergent validity with the intrinsic motivation subscale of Harter (1980) (p<0.05) and negative for divergent validity with the depression, anxiety and stress questionnaire (DASS-21) of Lovibond and Lovibond (1995) (p<0.05). The obtained correlation was positive for convergent validity (p<0.05) and negative for divergent validity (p<0.05). In addition, the result of the study shows a desirable suitability of parameters. (RMSEA = 0.08, CFI = 0.944, GFI = 0.906, CMIN/DF= 3.21). The results of the factor analysis showed that the three factor model including abilities, values and social relations of this measure had the best fit with a suitable factor load (at least 0.70). The reliability of this measure was calculated using Cronbach's alpha method, whose coefficients were reported as 0.93 for the whole Measure, 0.85 for the first factor, 0.82 for the second factor and 0.87 for the third factor.
    Keywords: Psychometric properties, Spontaneous Self-Affirmation Measure, Abilities, Values, social relations
  • نسرین حیدری، یاسر علیزاده*، حمزه علی علیزاده
    هدف

    این مطالعه به منظور بررسی اثر رژیم های مختلف آبیاری و میزان مصرف نیتروژن بر کارایی مصرف نور و نیتروژن و رابطه آن ها در شرایط آب و هوایی ایلام انجام شد.

    مواد و روش

    آزمایش به صورت کرت های خردشده بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام اجرا شد. آبیاری بعنوان عامل اصلی در سه سطح (100I100=، 80I80= و 60I60= درصد نیاز آبی گیاه)، و عامل فرعی کود نیتروژن در سه سطح (0N0=، 100N100= و 150N150= کیلوگرم در هکتار) بود.

    یافته ها

    بالاترین میزان عملکرد دانه و زیستی به ترتیب با 5275 و 17209 کیلوگرم در هکتار در تیمار I100 N150 بدست آمد. پایین ترین میزان عملکرد دانه (1883 کیلوگرم در هکتار) و زیستی (7948 کیلوگرم در هکتار) در تیمار I60N0 مشاهده شد. کارایی مصرف نور گیاه ذرت، تحت تاثیر تیمارهای مختلف آبیاری و نیتروژن قرار گرفت و بین 97/1 (تیمار I60N0) تا 66/2 گرم بر مگاژول (تیمار I100 N150) متغییر بود. بالاترین میزان جذب تشعشع (1261 مگاژول بر متر مربع) در تیمار I100 N150 بدست آمد و کمترین میزان جذب تشعشع (740 مگاژول بر متر مربع) در تیمار I60N0 مشاهده شد. بیشترین کارایی زراعی(5/47) و جذب (6/1) نیتروژن در تیمار I100N0 بدست آمد و بالاترین کارایی مصرف نیتروژن (84/30) در تیمار I80N0 حاصل شد.

    نتیجه گیری

    در رژیم های مختلف آبیاری، رابطه بین کارایی مصرف نور و کارایی زراعی نیتروژن، یک رابطه معکوس بود. همچنین نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از نیتروژن بیشتر، راهکار مناسبی برای بهبود عملکرد دانه در شرایط کم آبیاری نیست

    کلید واژگان: تنش خشکی, جذب تشعشع, شاخص سطح برگ, کارایی نیتروژن, مدیریت پایدار منابع
    Nasrin Heidari, Yaser Alizadeh *, Hamze Ali Alizadeh
    Background & objective

    The aims of this study was to investigate the radiation and nitrogen use efficiency at different irrigation regime and nitrogen rate in Ilam climatic condition.

    Material & methods

    The experiment was conducted as a split-plot based on randomized complete block design with three replications in Agronomy Research Farm of Ilam University. The experimental factors included 3 irrigation regime (100, 80, and 60 percent of field capacity) and nitrogen rate at three levels (0, 100 and 150 kg.ha-1).

    Results

    The highest grain and biological yield were obtained with 5275 and 17209 kg/ha in I100 N150 treatment, respectively. Radiation use efficiency of Maize was affected by irrigation regime and nitrogen rate. Radiation use efficiency was in the range of 1.97 (I60N0 treatment) to 2.66 g/MJ (I100 N150 treatment). The highest and lowest of radiation absorbed were obtained in I100 N150 and I60N0 respectively. The highest of nitrogen use efficiency of agronomic (47.5 kg/kg) and uptake (1.6 kg/kg) were observed in I100N0 treatment and the highest of nitrogen use efficiency of physiologic was obtained I80N0. Nitrogen uptake in harvested biomass increased with additional N fertilizer application. The nitrogen uptake increased from ∼65 kg/ha at I60N0 treatment to ∼280 kg/ha for I100N150 treatments.

    Conclusion

    In this study, an inverse relationship was observed between radiation use efficiency and agronomic nitrogen use efficiency. The results of the experiment showed that the application of higher nitrogen rate was not the appropriate strategy for compensating for the reduced grain yield under low irrigation.

    Keywords: Drought Stress, LAI, Nitrogen Efficiency, Radiation absorbed, Sustainable resource management
  • رویا فتاح نیایی، یاسر علیزاده*، احسان الله زیدعلی

    به منظور بررسی اثر کشت مخلوط افزایشی و جایگزینی بر عملکرد، کارایی مصرف و جذب نور گلرنگ و نخود، آزمایشی در قالب طرح  بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و 9 تیمار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام در سال زراعی 1399-1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل: کشت خالص:  گلرنگ (25 بوته در متر مربع)،  نخود (25 بوته در متر مربع)، کشت مخلوط جایگزینی: (70% گلرنگ، 30%  نخود)، (%50 گلرنگ، 50% نخود)، (30% گلرنگ، 70% نخود) و کشت مخلوط افزایشی: (100% گلرنگ + 30% نخود)، (100% گلرنگ +50% نخود)، (100% نخود + 30% گلرنگ) و (100% نخود + 50% گلرنگ) بود. نتایج نشان داد بیشترین عملکرد دانه (190 کیلوگرم در هکتار) و زیستی (1070 کیلوگرم در هکتار) گلرنگ در سری افزایشی 100% گلرنگ+ 30% نخود مشاهده شد. بیشترین (1/47) و کمترین (0/86) نسبت برابری زمین به ترتیب در سری های افزایشی 30% گلرنگ+ 100% نخود و جایگزینی 70% گلرنگ + 30% نخود حاصل گردید. حداکثر شاخص سطح برگ در گلرنگ و نخود به ترتیب 60 و 80 روز پس از کشت مشاهده شد. بیشترین مقدار کارایی مصرف نور گلرنگ و نخود به ترتیب در تیمارهای افزایشی  100% گلرنگ+30% نخود و جایگزینی 50% گلرنگ+50% نخود حاصل شد. بالاترین میزان تشعشع جذب شده (603 مگا ژول بر متر مربع) در الگوی افزایشی 100% گلرنگ+ 50% نخود بود. الگوی کشت مخلوط نخود و گلرنگ باعث بهبود میزان جذب تشعشع و کارایی مصرف نور در این گیاهان گردید که نتیجه آن بیشتر شدن عملکرد کل در واحد سطح و بالا رفتن میزان LER بود.

    کلید واژگان: اجزای عملکرد, الگوی کشت, شاخص سطح برگ, کشت پاییزه, نسبت برابری زمین
    Roya Fatahneaei, Yaser Alizadeh *, Ehsan Zeidali

    In order to study the effect of intercropping (additive and replacement series) on yield and radiation use efficiency of safflower and chickpea, a field experiment was conducted based on a randomized complete block design with three replications and nine treatments at the research farm, Faculty of Agriculture, Ilam University during the growing season in 2020. Experimental treatments were include: sole crops: safflower (S) (25 plants.m-2) and chickpea (Ch) (25 plants.m-2), intercropping of replacement series: (70% S, 30% Ch), (50% S, 50% Ch), (30% S, 70% Ch) and intercropping of additive series: (100% S+ 30% Ch), (100%S + 50% Ch), (100% Ch + 30% S) and (100% Ch + 50% S). The results showed that the highest grain yield (190 kg.ha-1) and biological yield (1070 kg.ha-1) of safflower were obtained in additive series 100% S+ 30% Ch. The highest (1.47) and the lowest (0.86) land equivalent ratio was obtained from additive series 30% S+ 100% Ch and replacement series of 30%S+ 70% Ch, respectively. The highest radiation use efficiency (RUE) of safflower and chickpea was obtained in the treatments of 100% S + 30% Ch and 50% S + 50%Ch, respectively. The highest radiation absorbed (603 MJ.m-2) was obtained in the treatments of 100% S+ 50% Ch. Intercropping patterns of chickpea and safflower improved the radiation absorption and radiation use efficiency and increased the total yield per unit area and LER.

    Keywords: Yield components, cropping pattern, leaf area index, autumn planting, land equivalent ratio
  • اخلاص امینی، علی اشرف مهرابی*، علی حاتمی، خلیل فصیحی، یاسر علیزاده

    به منظور بررسی جذب و کارایی مصرف نور و عملکرد ارقام ذرت دانه ای در سطوح مختلف آبیاری، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام اجرا شد. آبیاری در سه سطح به کرت های اصلی (آبیاری پس از 70، 105 و 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) اختصاص یافت و کرت های فرعی شامل چهار رقم هیبرید سینگل کراس ذرت (524، 666، 677 و 704) بود. سطوح آبیاری از نظر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت، اختلاف معنی دار داشتند. عملکرد دانه در سطح آبیاری 105I، حدود 19 درصد و در سطح آبیاری 140I، حدود 42 درصد کاهش یافت. شاخص برداشت در سطح آبیاری 140I، 8/0 درصد کاهش نشان داد. نتایج نشان داد که حداکثر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک، به ترتیب در ارقام SC704 SC677 مشاهده شد. تاثیر سطوح آبیاری بر کارایی مصرف نور معنی دار بود. بالاترین کارایی مصرف نور در ارقام مورد مطالعه در سطح آبیاری 70I (با میانگین 43/2 گرم بر مگاژول) مشاهده شد. کمبود آب در سطح آبیاری 140I باعث شد کارایی مصرف نور نسبت به شرایط مطلوب رطوبتی، 11/25 درصد کاهش یابد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد گرچه کارایی مصرف نور در شرایط تنش خشکی در تمامی ارقام ذرت کاهش یافت، ولی رقم 677SC چه در شرایط تنش و چه در شرایط آبیاری مطلوب، بالاترین کارایی مصرف نور را نسبت به ارقام دیگر داشت.

    کلید واژگان: تابش فعال فتوسنتزی, سطح آبیاری, شاخص سطح برگ
    Ekhlas Amini, ALI ASHRAF MEHRABI *, Ali Hatami, Khalil Fasihi, Yaser Alizadeh

    In order to investigate the light absorption and radiation use efficiency and grain yield of maize varieties in irrigation different levels, split plots experiment in randomized complete block design were conducted with three replications at Ilam University Research Field. Irrigation at three levels was assigned to the main plots (irrigation after 70, 105 and 140 mm evaporation from evaporation pan Class A) and four single cross corn hybrid varieties (524, 666, 677 and 704) were sub plots. Irrigation levels were significantly different in grain and biologic yields and harvest index. Grain yield decreased by 19% and 42% at I105 and I140 irrigation levels, respectively. Harvest index decreased by 0.8% at I140 Irrigation level. Results showed that maximum grain and biologic yields were observed in SC704, SC677 varieties, respectively. The effect of irrigation levels was significant on radiation use efficiency. The highest radiation use efficiency was observed in the studied varieties at I70 irrigation level (with an average of 2.43 g/mJ). Water deficit at I140 Irrigation level, radiation use efficiency was reduced by 25.11% relative to optimum moisture conditions. Based on the results, although all maize varieties showed reduced radiation use efficiency under drought stress, SC677 variety had the highest radiation use efficiency under stress and optimum irrigation conditions, compared to other varieties and cultivation of this variety is recommended, especially under stress conditions.

    Keywords: Irrigation level, leaf area index, Photosynthesis active radiation
  • کلثوم محمودی، یاسر علیزاده، هزندی عبدالحمید، حمیدرضا ناجی*
    سابقه و هدف

    یافتن گونه های مقاوم به خشکی با هدف احیای جنگل های زاگرس از اهمیت زیادی برخوردار است. مطالعات چندانی درباره تاثیر نانوذرات بر روی گیاهان چوبی به خصوص تغییر در خصوصیات فیزیولوژیک آنها صورت نگرفته و بیشتر تحقیقات در این زمینه به گیاهان علفی و زراعی معطوف می شود. بنابراین در پژوهش حاضر، اثر نانوذرات سیلیس بر نهال های بنه (Pistacia atlantica subsp. mutica) به منظور شناخت واکنش گیاه به تنش وارده جهت دستیابی احتمالی به گونه ای مقاوم به خشکی با هدف احیای جنگل های زاگرس پرداخته شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر با تعداد 126 اصله نهال در قالب فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار، شش سطح نانوذرات سیلیس (صفر، 100، 300، 700، 1500 و 3000 میلی گرم بر لیتر) به مدت 30 روز و سه سطح تنش خشکی (شاهد، آبیاری یک روز در میان؛ متوسط، آبیاری چهار روز در میان؛ و شدید، قطع کامل آبیاری) انجام شد. در پایان آزمایش، صفات فیزیولوژیک (کلروفیلa، b، کلروفیل کل، کاروتنویید، هیدرات های کربن، محتوای پرولین و آنزیم های آنتی اکسیدانی پراکسیداز گایاکول و کاتالاز در برگ نهال ها مورد اندازه گیری قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از نانوذرات سیلیس سبب افزایش انواع کلروفیل و کاروتنویید، افزایش پرولین، کربوهیدرات و آنتی اکسیدان ها تحت تنش خشکی گردید. نهال ها به تیمارهای نانوذرات واکنش های متفاوتی نشان دادند، به طوری که بیشترین مقدار کربوهیدرات و کاتالاز درغلظت 700، کلروفیلa، b، کل و کاروتنویید درغلظت 3000 و پرولین و پراکسیداز نیز در غلظت 300 مشاهده شد. همچنین، سطوح تنش خشکی سبب کاهش انواع کلروفیل، کاروتنویید و افزایش کربوهیدرات محلول، پرولین و آنزیم های آنتی اکسیدان شد.

    نتیجه گیری

    در مجموع می توان نتیجه گرفت که بسیاری از صفات فیزیولوژیک تحت تاثیر تنش خشکی افزایش یافتند و نانوذرات سیلیس اثر مثبتی بر صفات انواع کلروفیل و کاروتنویید داشتند. غلظت های 300، 700 و 3000 میلی گرم بر لیتر نسبت به سایر غلظت ها روی بسیاری از صفات فیزیولوژیک مذکور موثر بودند. کاهش انواع کلروفیل و کاروتنویید و افزایش کربوهیدرات، پرولین و آنزیم های آنتی اکسیدان از روش های مقابله گیاهان به تنش خشکی اعمال شده می باشد. با توجه به فقدان اطلاعات پایه ای درباره مکانیسم های مقاومتی در گونه های بومی جنگلی زاگرس در پاسخ به نانو ذرات، این تحقیق کمک فراوانی به توسعه دانش نانو تکنولوژی در گیاهان چوبی خواهد نمود. مطالعات در مورد تاثیر نانو ذرات سیلیس برای دوره های آزمایش طولانی تر و نیز گونه های مختلف می تواند راه مناسبی برای یافتن نتایج بهتر و مستدل تر باشد شاید در نهایت منجر به تولید اقتصادی نهال های مقاوم به خشکی شود.

    کلید واژگان: مقاومت به خشکی, ویژگی های فیزیولوژی برگ, نانوذرات سیلیس, کلروفیل, بنه
    Kolsum Mahmoodi, Yaser Alizadeh, Hazandy AbdulHamid, Hamidreza Naji *
    Background and objectives

    It is a strategic need to find drought-resistant tree species with the aim of reviving Zagros forests. There are no enough researches about the effect of nano particls on the woody plants especially on their physiological features, while most of recordes have focused on crops. Therefore, in the current research, we investigated the effect of Nano Sio2 on Wild Pistachio (Pistacia atlantica subsp. mutica) seedlings in order to finding a resistant plant for rehabilitation of Zagros forest.

    Materials and methods

    The experiment was based on a completely randomized design with 126 seedlings, six treatments of Nano Sio2 (control, 100, 300, 700, 1500, and 3000 mg. l-1) for 30 days and three replicates at three levels of drought stresses (control, every other day of irrigation; moderate, every four days of irrigation; and severe drought, with no irrigation). At the end, the physiological characteristics such as chlorophyll a, b, total, caratoneid, carbohydrate, proline content, enzyme peroxidase of guaiacol and catalase were analysed in treated leaves seedlings.

    Results

    The results showed that levels of drought stress decreased the chlorophyll, caratoneid contents and increased the soluble carbohydrates, proline, and antioxidant enzymes. In the other words, the seedlings reacted differently to nano Sio2 treatments that the highest amount of carbohydrates and catalase were observed in 700 mg.l-1; chlorophyll a, b, total and caratoneid in 3000 mg.l-1, and proline and peroxidase in 300 mg.l-1. Furthermore, the different levels of drought stresses made a reduction in the types of chlorophylls and caratoneid; increase in carbohydrates, proline, and antioxidant enzymes.

    Conclusion

    It can be concluded that the most physiological traits were increased under drought stress and the Sio2 nanoparticles mitigated some traits like types of chlorophyll and carotenoids. Concentrations of 300, 700 and 3000 mg. l-1 had a better effect on many of the physiological traits than the others. Reducing the types of chlorophyll and carotenoids and increasing carbohydrate, proline and antioxidant enzymes are occurred in plants to tolerate the drought stress. Due to the lack of basic information about the resistant mechanism in the endemic tree species from Zagros forest in response to nanoparticles, this study will be a great assistance to develop nano technology in wooden plants. It is suggested to study the effect of Sio2 nano particles for longer periods or on some more species that could be a considerable way to find reliable results. These results may lead into economical production of drought resistant seedlings in large scales. Keywords: Drought resistant; leaf physiological features; Sio2 Nano-particles; Chlorophyll; Pistachio.

    Keywords: Drought resistant, leaf physiological features, Sio2 Nano-particles, chlorophyll, Pistachio
  • محمدرضا اصغری پور*، فاطمه کمری، محمود رمرودی، یاسر علی زاده
    سابقه و هدف

    تنوع در نظام کشاورزی بدلیل فرصت هایی که برای مدیریت ریسک بیان می کند، برای مواجهه با شرایط تولید ناهمگن و افزایش تولید درآمد از طریق ورود به بازارهای جدید یک استراتژی مهم برای غلبه بر چالش هایی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند در نظر گرفته می شود. یکی از مفاهیمی که در زمینه توسعه پایدار در کشاورزی مطرح است حفظ تنوع زیستی می باشد. توجه بیش از اندازه به جنبه های تولیدی و استفاده بیش از حد از نهاد ه های برون مزرعه ای بدون در نظر گرفتن دیگر کارکردهای بوم شناختی این بوم نظام ها، سبب شده تنوع زیستی کشاورزی با روند روبه کاهش در همه سطح ها مواجه شود. در این شرایط وجود یک برنامه جامع در راستای پایش تنوع زیستی کشاورزی و همچنین ارزیابی عامل های موثر بر آن ضروری می باشد. بر این اساس، این مطالعه با هدف ارزیابی تغییر های زمانی و مکانی تنوع نظام های زراعی استان ایلام و شناخت عامل های موثر بر آن در بازه زمانی 1383 تا 1395 اجرا شد.

    مواد و روش ها

     داده ها از سالنامه های آماری، گزارش های سازمان برنامه و بودجه و سازمان جهاد کشاورزی جمع آوری گردید. از روش تجزیه رگرسیونی گام به گام پس رونده برای ارزیابی عامل های موثر بر تغییر های تنوع زیستی محصول های آبی استفاده گردید. برای ارزیابی تغییر های مکانی تنوع زیستی کشاورزی موجود در بوم نظام های آبی و عامل های موثر بر آن سنجه تنوع زیستی شانون-وینر محاسبه شد. بر اساس فرض ها، عامل های موثر بر تغییرهای مکانی تنوع به گروه عامل های جغرافیایی، عامل های اقلیمی و اکولوژیکی، عامل های فرهنگی - اجتماعی، عامل های اقتصادی و عامل های مدیریتی تقسیم شدند و اثر هر کدام از این عامل ها بر روی تنوع سنجیده شد. سپس عامل هایی که اثر آن ها بر روی تنوع زیستی معنی دار برآورد نشد از مدل حذف شدند، و در نهایت مهم ترین عامل های موثر بر تغییر های تنوع بین شهرستان های مختلف استان در مدل باقی ماندند.

    نتایج و بحث

    نتایج نشان داد که در طول دوره دوازده ساله روند کلی تغییر های تنوع نظام های تولید کاهشی بود و تنوع در تمام شهرستان ها به استثنای ایلام و دهلران کاهش یافت. از این بین بیشترین میزان سنجه تنوع شانون واینر در بازه زمانی مورد مطالعه مربوط به شهرستان ایلام با میزان عددی 1.90 در سال زراعی 95-1394 بود. عامل اصلی این افزایش تنوع، افزایش تعداد گونه های سبزیجات و گیاهان جالیزی و کاهش سطح زیر کشت و محصول های غالب (گندم و جو) بود. مهم ترین عامل های تعیین کننده تنوع در نظام های کشاورزی استان ایلام بترتیب تعداد آبادی دارای سکنه، متوسط درآمد خالص سالانه یک خانوار روستایی، تعداد شرکت های تعاونی، روزهای همراه با گردوغبار، وسعت زمین های کشاورزی، تعداد واحدهای تولیدی، سن بهره بردار، درصد خرده مالکی، میزان کود اوره، تعداد افراد خانواده و نرخ باسوادی بود. بررسی نقطه های بحرانی نظام های زراعی استان ایلام نشان داد برای بهبود پایداری و افزایش تنوع آن ها، آموزش کشاورزان، کمک به ثبات اقتصادی آن ها، اصلاح مدیریت تولید محصول و مدیریت منبع های  آب از اولویت برخوردار هستند.

    نتیجه گیری

    بررسی نقطه های بحرانی نظام های زراعی استان ایلام نشان داد برای بهبود پایداری و افزایش تنوع آن ها، آموزش کشاورزان، کمک به ثبات اقتصادی آن ها، اصلاح مدیریت تولید محصول و مدیریت منبع های آب از اولویت برخوردار هستند

    کلید واژگان: نوع زیستی کشاورزی, پایداری, سنجه غنای گونه ای, کشت بوم, عامل های اجتماعی - اقتصادی
    Mohammad Reza Asgharipour*, Fatemeh Kamari, Mahmoud Ramroudi, Yaser Alizadeh
    Introduction

    Diversification of agriculture is considered an important strategy to overcome the challenges faced by many developing countries due to the opportunities it offers to face heterogeneous production conditions, increase income generation through entry into new markets, and risk management. Conservation of biodiversity is one of the sustainable development concepts in agriculture. Excessive attention to the number of products and the extreme use of off-farm inputs, regardless of other ecological functions of these systems, has led to the reduction of biodiversity at all levels. In this context, a comprehensive plan for monitoring crop diversity and identification of factors influencing diversification is necessary. Accordingly, this study was conducted to evaluate the temporal and spatial changes in the biodiversity of agricultural systems in the Ilam province during 2004 and 2016.

    Material and methods

    Data were gathered from statistical yearbooks and reports from the Plan and Budget Organization and Organization of Jihad Agriculture. Stepwise regression analysis was used to identify the factors influencing regional crop diversity fluctuation over time (Also, stepwise recursive regression analysis was used to evaluate the determinant factors in the changes of diversity in agricultural systems.). In order to evaluate the spatial variation of crop diversity in irrigated agroecosystems and its determinants factors, the Shannon-Weiner diversity index was calculated. Based on the assumptions of the study, the influencing factors on the spatial variation of crop diversity were classified into geographical factors, climate and ecological factors, sociocultural factors, economic factors, and management factors. Then, insignificant factors on crop diversity were excluded from the model and finally, the most important determinant on variations between different regions of the province remained in the model.

    Results and discussion

    The findings of this study revealed that over the 12-years period, the general trend in the changes of production systems was a decreasing one; so the agricultural systems’ diversity in all counties, except for Ilam and Dehloran, had decreased, of which the highest value of the Shannon-Weiner diversity index was calculated 1.90 in 2016. The main reason for this increase in diversity was the increase in the number of vegetable crops and reducing the area under cultivation of dominant crops (wheat and barley) during the studied period. Furthermore, the main determinant factors of diversity in the agricultural systems of Ilam Province were the number of villages with inhabitants, average annual net income of a rural household, number of cooperatives, number of dusty days, agricultural land areas, number of production units, age of the beneficiary, minority percentage, amount of urea fertilizer, number of family members, and literacy rate, respectively.

    Conclusion

    Studying the critical points in the agricultural systems of Ilam Province indicated that the top-priority actions to improve sustainability and increase the diversity of these systems are educating farmers, helping them reach economic stability and improving production management and water resources management

    Keywords: Agrobiodiversity, Agroecosystem, Socioeconomic factors, Species richness, Sustainability
  • نسرین حیدری*، حمزه علی علی زاده، یاسر علی زاده
    به منظور بررسی برهمکنش شوری، خشکی و نیتروژن بر روی برخی صفات فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت (هیبرید متوسط رس 604) آزمایشی به صورت کرت های دو بار خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام در بهار و تابستان 1396 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح شوری (صفر، 2، 4 و 6 دسی زیمنس بر متر) از منبع سنگ نمک سدیم به عنوان عامل اصلی، سه سطح آبیاری (100، 80 و 60 درصد نیاز آبی گیاه) به عنوان عامل فرعی و سه سطح کود نیتروژن از منبع اوره (صفر، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل فرعی فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل شوری، آبیاری و نیتروژن بر صفات تعداد دانه در بلال، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، عملکرد دانه، عملکرد زیستی و شاخص برداشت معنی دار شد. این صفات در بالاترین سطوح تنش اعمال شده نسبت به شرایط بدون تنش و کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، به ترتیب برابر 59، 40.6، 40، 69، 65 و 46 درصد کاهش نشان دادند.بیشترین میزان نشت یونی (45 درصد) در بالاترین میزان شوری، حداقل آبیاری و بدون مصرف نیتروژن مشاهده شد. محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل a، b، کل و کارتنوئید نیز تحت اثرات دوگانه شوری و خشکی، در بالاترین میزان تنش اعمال شده به نسبت شرایط بدون تنش، به ترتیب برابر 18، 46، 32، 40 و 44 درصد کاهش یافتند. نتایج نشان داد کاربرد 100 و 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن در سطوح مختلف تنش، موجب کاهش اثرات تنش ها شد و افزایش عملکرد را در پی داشت. همچنین مشاهده شد، تمامی صفات موردبررسی در بالاترین میزان تنش ها، پاسخ تقریبا یکسانی به تیمار کودی 100 و 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن داشتند؛ بنابراین به نظر می رسد که به جهت افزایش مقاومت گیاه ذرت و رسیدن به حداکثر عملکرد در شرایط تنش، کاربرد 100 کیلوگرم در هکتار نیتروژن نسبت به مقادیر بیشتر آن ازلحاظ زیست محیطی و اقتصادی مناسب تر باشد.
    کلید واژگان: عملکرد دانه, کلروفیل, کود نیتروژن, نشت یونی
    Nasrin Heidari *, Yaser Alizadeh, Hamzehali Alizadeh
    IntroductionEnvironmental
    stresses are considered as the most important limiting factors in agricultural production in the world. About two-thirds of Iran's agricultural lands are located in arid and semi-arid regions and face drought stress. After drying, salinity is one of the most important environmental stresses in the world and in Iran. Environmental stresses have a negative effect on the growth and development of reproductive organs and decrease the economic and biological yeild of the plant. These stresses also affect many physiological processes of the plant and cause changes in plant physiological traits. Studies have shown that the absorption of the most of nutrients in plants under salt and drought stress is reduced. Nitrogen is the first food ingredient that is lacking in saline areas and is an essential nutritious element of the plant. Considering the major contribution of maize in providing human food, livestock and industrial uses, as well as soil conditions of the country, organic matter shortages and climate change, the comprehensive study of the mutual relations of consumption and non-use of fertilizers is essential in the presence and absence of water stresses and salinity, according to optimal management of water and soil resources and fertilizers and finally the achievement of optimal yields.
    Materials and methods
    The experiment was conducted as split- split plot design in a randomized complete block design with three replications at the Research Farm of the Faculty of Agricultural, University of Ilam in 2017. The treatments consisted of four levels of salinity (S1 =fresh water, S2 = 2, S3 = 4 and S4 = 6 ds / m) from salt rock source as the main factor, three levels of irrigation (I1 = 100, I2 = 80 and I3 = 60 percentage of water requirement of the plant) as a sub factor and three levels of nitrogen fertilizer from urea source (N1 = 0, N2 = 100 and N3 = 150 kg/ha) were considered as the sub- sub factor. Treatments were applied, in the 5_6 leaf stage. Sampling was performed to measure physiological traits at flowering time and yield and yield components at harvest time. Data analysis was performed by SAS.9.2 software and the mean comparison test was performed by LSD test. Charts is drawn by Excel.
    Results and discussion
    Based on the results, the highest yield was obtained in non stress conditions and application of 150 kg ha-1 nitrogen. Interaction of stresses among functional traits had the most negative effect in grain yield with a 69% reduction, also, among three physiological traits, electrolyte leakage showed a three-fold increase in the effect of interaction treatments with increasing tensions. The number of seeds per ear, number of rows per ear, number of seeds per row, biological yield and harvest index were decreased by 59%, 40.6%, 40%, 65% and 46%, respectively. Application of nitrogen at all levels of stress also reduced the effects of stresses and increased yield. The relative water content of leaf, chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll and carotenoid were also significantly reduced by the dual effects of treatments. It was also observed that all examined traits at the highest level of stress had an almost identical response to N2 and N3 treatments. Therefore, it seems that application of 100 kg ha-1 of nitrogen in maize under stress is appropriate for increasing the plant resistance and reaching maximum yields.
    Conclusions
    The results indicated that salinity and irrigation stress in all studied traits were significant. Increasing stresses increased ion leakage and decreased other traits. Nitrogen consumption under stress condition improved all traits. There was no significant difference between treatments for consumption of 100 and 150 kg ha-1 nitrogen except for biological yield. As a result, under severe stresses, consumption of 100 kg ha-1 of nitrogen seems to be more optimal.
    Keywords: Chlorophyll, Electrolyte leakage, Grain yield, Nitrogen fertilizer
  • حجت الله حیدری، یاسر علیزاده، آرش فاضلی*
    سابقه و هدف
    ماش گیاهی از خانواده حبوبات و تابستانه بوده که در تناوب با غلاتی مانند گندم کشت می گردد. دوره رشد این گیاه 75-90 روز بوده و با نیاز آبی کم، قابلیت بالایی برای رشد در شرایط خشک و نیمه خشک دارد. تنش های غیر زیستی همانند تنش خشکی، از عوامل کاهنده رشد و عملکرد محصولات زراعی شناخته می شوند که با توجه به تغییرات اقلیمی تولید پایدار را به مخاطره می اندازد. تنش خشکی با از بین بردن رنگیزه های فتوسنتزی و اختلال در تبادل گازی، فتوسنتز گیاه را مختل کرده و رشد و تولید در گیاهان را به شدت پایین می آورد. اسید سالیسیلیک یک هورمون طبیعی در گیاهان می باشد و اثرات مختلفی بر فعالیت بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی گیاهان داشته و بعنوان یک پیام رسان در افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنش های غیرزیستی بویژه تنش خشکی عمل می نماید. کاربرد اسید سالیسیلیک در شرایط تنش خشکی می تواند منجر به افزایش فتوسنتز و رشد گیاهان گردد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر کاربرد سالیسیلیک اسید (به دو روش پیش تیمار و محلول پاشی) بر رشد و عملکرد دو رقم ماش در شرایط تنش خشکی می باشد.
    مواد و روش ها
    به منظور بررسی اثر اسید سالیسیلیک بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیک دو رقم ماش در شرایط تنش خشکی، در سال 1396 آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه آزمایشی جهاد کشاورزی کارزان استان ایلام انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح آبیاری (آبیاری بعد از 60 و 110 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر) به عنوان کرت اصلی، دو رقم گوهر و مهر بعنوان کرت فرعی اول و سه سطح کاربرد اسید سالیسیلیک (شاهد، پیش تیمار بذر و محلول پاشی) بعنوان کرت فرعی دوم بود.
    یافته ها
    نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بر همکنش رقم، تنش خشکی و کاربرد اسید سالیسیلیک بر خصوصیات عملکرد دانه، عملکرد زیستی، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در بوته معنی دار بود. بالاترین میزان عملکرد دانه (1894 کیلوگرم در هکتار) و بالاترین عملکرد وزن خشک توده (4997 کیلوگرم در هکتار) در رقم گوهر در شرایط بدون تنش و محلول پاشی اسید سالیسیلیک بدست آمد. همچنین کاربرد اسید سالیسیلیک در شرایط تنش خشکی باعث افزایش محتوای کلروفیلa، کلروفیلb و کارتنوئید شد. بیشترین (96%) و کمترین (71%) میزان رطوبت نسبی به ترتیب در تیمار بدون تنش با محلول پاشی اسید سالیسیلیک و تیمار تنش خشکی بدون اسید سالیسیلیک مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    کاربرد اسید سالیسیلیک باعث افزایش محتوای رنگیزه های فتوسنتزی، کارتنوئید و رطوبت نسبی گیاه شد و در نهایت افزایش عملکرد در گیاه ماش را بدنبال داشت. عملکرد رقم گوهر در شرایط تنش خشکی و عدم تنش خشکی با کاربرد اسید سالیسیلیک بهبود یافت، ولی اختلاف بین تیمار شاهد و کاربرد اسید سالیسیلیک تحت شرایط تنش، بیشتر بود. در رقم مهر نیز کاربرد اسید سالیسیلیک در شرایط تنش خشکی باعث بهبود 70 درصدی عملکرد نسبت به تیمار عدم کاربرد سالیسیلیک گردید.
    کلید واژگان: تنش آب, سالیسیلیک اسید, گیاه ماش
    Hujjatullah Heidari, Yaser Alizadeh, Arash Fazeli *
    Background and objectives
    Mung bean is a warm seasonal annual legume, grown mostly as a rotational crop with cereals like wheat. The crop’s main advantages are that, as a legume and that it has a short growth cycle (75-90 days), requires little water and fits easily into crop rotations with cereals. It grows well under most adverse arid and semiarid conditions. Plants in nature are continuously exposed to several biotic and abiotic stresses. Among these stresses, drought stress is one of the most adverse factors of plant growth and productivity and considered a severe threat for sustainable crop production in the conditions on changing climate. Drought stress disrupts photosynthetic pigments and reduces the gas exchange leading to a reduction in plant growth and productivity. Salicylic acid (SA) is a naturally occurring plant hormone, influences various physiological and biochemical functions in plants. It can act as an important signaling molecule and has diverse effects on tolerance to biotic and abiotic stresses. Salicylic acid plays a key role in providing tolerance to the plants, exposed to water stress. The exogenous SA application also enhanced the growth and photosynthetic rate in crops under water stress. The aim of this study was to investigate the effect of salicylic acid (include two method of seed priming and foliar application) on two cultivars of mung bean, under drought stress.
    Material and method
    In order to study the effect of exogenous application of salicylic acid on yield an physiological characteristic of two mung bean cultivars under drought stress an experiment was conducted as a split- split plots based on randomized complete block design with three replications in agricultural research farm of karezan of Ilam province in 2017. Treatments were 2 levels of irrigations (irrigation after 60 and 110mm evaporation from the evaporation pan) as main plots and 2 mung bean cultivars (Gohar and Mehr) as first sub plots and 3 levels of salicylic application (control, seed priming and foliar application) as second sub plots. Salicylic acid was sprayed in two steps: 1- Two weeks after emergence and five days before applying the stress, 2- Early flowering stage. Physiological characteristic were measured at flowering stage. Yield and yield components measured for each treatment separately in the physiological maturity time.
    Results
    Analyze of variance showed that the effect of interaction of cultivar, drought stress and salicylic application on the grain yield, biological yield, number of pod in plant and number of seed in plant were significant. The highest value of grain yield (1894 kg.ha-1) and biological yield (4997 kg.ha-1) were obtained in Gohar cultivar under without stress and foliar application of salisylic acid. Also, the application of salicylic acid, especially in drought stress conditions, increased the content of chlorophyll a, chlorophyll b and carotenoid. The highest (96%) and lowest (71%) relative water content were observed in non-stress treatment with salicylic acid application and stress treatment without salicylic acid, respectively.
    Conclusion
    Exogenous application of salicylic acid improved the drought tolerance of mung bean by enhancing photosynthetic pigments, carotenoid and relative water content which ultimately increased the yield of mung bean. Under drought stress and non-stress conditions, the yield of Gouhar cultivar was higher than that of Mehr cultivar. But the difference between control treatment and application of salicylic acid treatment was higher, under drought stress condition. Application of salicylic acid was raised 70 percent of Mehr cultivar yield under drought stress condition
    Keywords: Water stress, Salicylic acid, mung plant
  • یاسر علیزاده، احساناللهزیدعلی، حمید حسنیان خوشرو*
    مقدمه
    استفاده از تناوب در مدیریت زراعی یک روش برای کاهش اثرات مضر تک کشتی می باشد، ولی مواد به جامانده از بسیاری گیاهان ممکن است اثرات دگرآسیبی برای گیاه بعدی داشته و میزان عملکرد را کاهش دهد. در میان گیاهان مختلف، گیاهان خانواده شب بوئیان به دلیل داشتن گلوکوزینولات، اثرات دگرآسیبی قوی را از خود نشان می دهند. خردل وحشی به عنوان علف هرز 30 محصول زراعی در 52 کشور جهان، دارای یکسری اثرات آللوپاتیک می باشد که مانع از جوانه زنی گیاهان دیگر می گردد. در گلوکوزینولات ترشح شده از خردل وحشی موادی مانند تیوسیانات یونیک وجود دارد که مانع از رشد ریشه و اندام هوایی در بسیاری از گیاهان می گردد. همچنین ترکیبات فرار مانند ایزوپرونیدها و بنزوئید آزاد شده از تجزیه بافت گیاهان خانواده براسیکاسه ممکن است باعث کاهش رشد بسیاری از گیاهان شود. در بسیاری از مطالعات مشخص شده است که مواد دگرآسیبی در غلظت های بالا قادر به مهار رشد بسیاری از گیاهان می باشند، ولی در غلظت های پایین می توانند حتی نقش تحریک کنندگی رشد گیاهان را هم به دنبال داشته باشند. مطالعه حاضر به بررسی اثر عصاره آبی اندام های هوایی و ریشه خردل وحشی روی خصوصیات جوانه زنی بذر و رشد گیاهچه جو می پردازد.
    مواد و روش ها
    به منظور بررسی اثر دگرآسیبی خردل وحشی بر خصوصیات جوانه زنی و رشدی گیاهچه جو، آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در آزمایشگاه گیاه شناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام در سال 1393 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 5 غلظت عصاره آبی (صفر، 10، 30، 50 و 70 درصد) حاصل از اندام هوایی و زمینی خردل وحشی بود که در دو آزمایش جداگانه در مرحله جوانه زنی و گیاهچه ای گیاه جو رقم آبیدر مورد مطالعه قرار گرفت. در بخش جوانه زنی بذر صفات سرعت و درصد جوانه زنی گیاه جو تحت تاثیر عصاره آبی خردل مورد ارزیابی قرار گرفت. در بررسی اثر عصاره آبی خردل بر گیاهچه جو نیز صفات وزن و اندازه ریشه و ساقه، میزان کلروفیل برگ، تغییرات پرولین و تغییرات قندهای محلول اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج آزمایش نشان داد که بالاترین درصد و سرعت جوانه زنی گیاه جو (به ترتیب با 100 درصد و 5/19 بذر در روز) در تیمار شاهد و کمترین آن ها (به ترتیب با 40 درصد و 5/9 بذر در روز) در اثر عصاره اندام زیرزمینی خردل وحشی با غلظت 70 درصد مشاهده گردید. بیشترین کاهش در طول و وزن بخش هوایی و زمینی گیاه جو در بالاترین غلظت عصاره مشاهده شد. میزان کلروفیل a از 39/2 میلی گرم بر گرم بافت تر گیاه در تیمار شاهد به 66/1 میلی گرم در گرم بافت تر گیاه در تیمار غلظت 70 درصد کاهش یافت. بیشترین میزان پرولین اندام هوایی گیاه جو (8/66 میکرمول بر گرم وزن تر) در تیمار 70 درصد عصاره مشاهده شد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که خاصیت دگرآسیبی خردل وحشی می تواند به عنوان یک سامانه کنترل کننده مهم در جوانه زنی و مراحل اولیه رشدی گیاه جو در بوم نظام های زراعی باشد.
    نتیجه گیری
    به طورکلی نتایج حاصل از آزمایش نشان می دهد که در کوتاه مدت عصاره خردل وحشی اثر سمی بر جوانه زنی و رشد جو دارد، بطوریکه عصاره آبی خردل تقریبا بر تمامی صفات اندازه گیری شده گیاه جو تاثیر منفی می گذارد. اثرات مضر دگرآسیبی گیاه خردل وحشی، تحت تاثیر غلظت عصاره، متغیر است، بطوریکه بیشترین آسیب در گیاه جو در بالاترین غلظت عصاره آبی (70%) مشاهده گردید. به هرحال به منظور شناسایی ترکیبات دگرآسیب خردل وحشی و اثر آن در ارقام مختلف گیاه جو نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد. جنبه های نوآوری: 1-عصاره آبی گیاه خردل وحشی، درصد جوانه زنی و رشد گیاه جو را کاهش داد. 2-عصاره آبی گیاه خردل وحشی باعث افزایش میزان پرولین و قندهای محلول در گیاه جو شده و میزان کلروفیل در این گیاه را کاهش داد.
    کلید واژگان: پرولین, پروتئین, درصد جوانه زنی, قندهای محلول, کلروفیل
    Yaser Alizadeh, Ehsan Zeidali, Hamid Hassaneian Khoshro*
    Introduction
    Crop rotations are practiced to eliminate the effect of monoculture, but the succeeding crop may be influenced by the phytotoxins released by the preceding crop. Among plants, Brassica species contain allelochemical compounds as glucosinolate that is, under special conditions, released to environment and affects seed germination and plant growth. Wild mustard (Sinapis arvensis L.) as a weed of 30 crops in 52 countries which has a series of allelopathic effects that prevent germination of other plants. Products of glucosinolate- like ionic thiocyanate (SCN-) inhibited the root or shoot growth of many crop species. Also volatile compounds like isoprenoid and benzenoid released from Brassica tissue degradation may suppress many crops growth. It was also found in many studies that allelochemicals, which inhibited the growth of some species at certain concentrations, might stimulate the growth of same or different species at lower concentrations. The present research was conducted to evaluate the effects of aqueous extract concentration of various mustard parts on barley seed germination and seedling growth.
    Materials and Methods
    In order to evaluate the allelopathic effect of mustard in agro ecosystems, a factorial experiment based on completely randomized design with three replications was carried out in botany laboratory of agriculture faculty, Illam University in 2014. Experimental treatments included five concentrations of mustards foliage and root aqueous extract (0, 10, 30, 50, and 70 percent) that were studied at germination and early growth stage of barley (cv. Abidar) in two separate experiments. In the seed germination section, the effects of aqueous extract of mustard on germination rate and germination percentage of barley seed were measured. In the study of the effect of aqueous extract of mustard on barley seedlings, weight and length of root and shoot, leaf chlorophyll content, proline and soluble sugars content were measured.
    Results
    Results showed that the highest amount of barley seed germination percentage and germination rate (100 and 19.5, respectively) were observed in control and the lowest amount (40 and 9.5, respectively) belonged to mustard root aqueous treatment with 70 percent concentration. The most decrease in barley seedlings length and weight were observed at the highest concentration of aqueous extract. The amount of chlorophyll a decreased from 2.39 in control to 1.66 mg per fresh weight in 70 percent concentration of aqueous extract treatment. The highest amount of proline (66.8 μM per fresh weight) in barley foliage was observed in 70 percent aqueous extract treatment. The results from this study showed that mustard allelopathic effect may be a possible mechanism controlling the barley germination and early growth stage in agro ecosystems.
    Conclusion
    Generally, we were able to demonstrate short term auto toxicity and possible short-term allelopathy due to mustard has harmful effects on barley including reduced seed germination and emergence of barley seedling. Depending on the concentrations of Mustard extract, allelopathic activity will vary Mustard. Further investigations are also needed to determine the influence of cultivar variations, and to identify the active compounds involved in mustard auto toxicity and Allelopathy.    Highlights: 1-Mustards aqueous extract reduced seed germination percentage and plant growth in barley. 2-Mustards aqueous extract increased proline and soluble sugars in barley, but it reduced amount of chlorophyll in this plant.
    Keywords: Chlorophyll, Germination percentage, Proline, Protein, Soluble sugar
  • یاسر علی زاده *، علیرضا کوچکی، مهدی نصیری محلاتی
    سابقه و هدف
    با توجه به حجم بالای ذخیره کربن خاک، کوچک ترین تغییرپذیری ها در میزان کربن آلی ذخیره شده در خاک، اثرهای بسیار بزرگی بر بیلان کربن در اتمسفر می‏گذارد. بنابراین بررسی اینکه خاک منبع یا مخزن کربن است، در بوم نظام های کشاورزی تحت تاثیر عامل های طبیعی و مدیریت زراعی، نقش مهمی را در راستای بررسی ها برای تعدیل و سازگاری به تغییرپذیری های اقلیمی ایفا می کند. بیلان کربن یکی از راه کارهای بنیادین برای درک این موضوع است که آیا یک بوم نظام زراعی در منطقه ای مشخص، منبع دی اکسید کربن یا مخزن آن می باشد. افزایش ذخیره کربن در خاک افزون بر بهبود شرایط فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک، باعث کاهش انتشار دی اکسیدکربن به اتمسفر شده و در نتیجه باعث کاهش پیامدهای گرمایش جهانی نیز می شود. هدف از این پژوهش، بررسی انتشار دی اکسیدکربن و بیلان کربن در خاک زراعی تحت تاثیر مدیریت پسماندهای آلی می باشد.
    مواد و روش ها
    آزمایش در دو سال 1390 و 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد با 5 تیمار در سه تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل شخم صفر با 0، 2، 4، 8 و 16 تن در هکتار کاه و کلش گندم بود. شایان یادآوری است که مزرعه در سه سال تحت کشت گندم تک کشتی بود. دی اکسیدکربن انتشار یافته از سطح خاک از روش محفظه بسته اندازه گیری شد. اندازه گیری انتشار دی اکسید کربن 6 بار در طول فصل رشد گندم انجام شد و این اندازه گیری ها به منظور کم کردن اثر خطای تغییرپذیری های دمای روزانه بین ساعت 9 صبح الی 12 ظهر انجام شد.
    نتایج و بحث: نتایج آزمایش نشان داد که دمای خاک در تیمارهای دارای پسماندهای گندم به طور معنی داری از خاک لخت (بدون پسماند) پایین تر بود و بزرگ ترین اختلاف دمای خاک در تیمار 16 تن پسماند نسبت به خاک لخت در اردیبهشت سال 92 مشاهده شد. سرعت انتشار روزانه دی اکسیدکربن در فصل های مختلف سال از 1/0 تا 4/4 گرم کربن در مترمربع در روز متفاوت بود و بالاترین سرعت انتشار با 3/4 و 4/4 گرم کربن در مترمربع در روز به ترتیب برای سال های 91 و 92 در ماه مرداد در تیمار 16 تن پسماند ثبت شد. بالاترین انتشار سالانه کربن در تیمار 16 تن پسماند در هکتار به ترتیب با 7/3 و 6/3 تن کربن در هکتار برای سال 1390 و 1391 به دست آمد و کمترین سرعت انتشار سالانه کربن با 7/0 و 9/0 تن کربن در هکتار به ترتیب در دو سال این بررسی در خاک لخت مشاهده شد. منفی ترین بیلان کربن (9/0-) در خاک لخت و مثبت ترین بیلان کربن (12/3) در تیمار 16 تن پسماند در هکتار مشاهده شد. همچنین نتایج به دست آمده از این ارزیابی رابطه نمایی مثبت با همبستگی بیش از 85 درصد را بین دمای خاک و انتشار دی اکسیدکربن از سطح خاک نشان داد.
    نتیجه گیری
    پسماندها به طور معنی داری دمای خاک را تحت تاثیر قرار می دهد و بین دمای خاک و میزان انتشارکربن از سطح خاک همبستگی مثبتی وجود دارد. کمترین میزان انتشار کربن از خاک در تیمار خاک لخت مشاهده شد ولی این تیمار دارای بیلان منفی تر از نظر کربن نسبت به تیمارهای دارای پسماندها بود. استفاده از نظام زراعی بدون شخم (صفر) و نگهداری پسماندها در سطح خاک بیلان کربن خاک را رو به مثبت برده و خاک های بوم نظام های زراعی را تبدیل به مخزنی برای کربن می سازد که در راستای تعدیل تغییرپذیری اقلیم و گرمایش جهانی، این امر پیامدهای شایان توجهی بر کاهش انتشار کربن به اتمسفر و ترسیب آن در خاک دارد.
    کلید واژگان: گازهای گلخانه ای, دمای خاک, روش محفظه بسته, مالچ, پویایی کربن
    Yaser Alizadeh *, Alireza Koocheki, Mahdi Nasiri Mahallati
    Introduction
    Investigating whether agricultural ecosystems are performing as carbon source or sink due to either natural influences or management approaches plays a critical role in studies aimed at mitigating and adaptating to climatic variation. A sustained study of the application of agricultural ecosystems is the only achievable way to develop an accurate vision on gas exchange between the atmosphere and terrestrial ecosystems (Beziat et al., 2009). Estimating carbon budget in agricultural ecosystems is an effective way to find out whether a given ecosystem is a source or a sink of carbon dioxide (Twine and Kucharik, 2009). The goal of this investigation was to study the effects of maintaining crop residues on CO2 flux and carbon balance in an agricultural system.
    Materials And Methods
    This study was conducted to investigate the effects of increased residue rate on the CO2 emission rate and determine the soil carbon budget in the presence or absence of residue in the soil surface. A randomized block design experiment including five treatments and three replications was carried out on a research farm of the University of Ferdowsi in 2011-12. Treatments include 0, 2, 4, 8 and 16 t ha-1 of wheat (Triticum aestivum L.) straw. The carbon budget was estimated in both years using a static closed chamber method according to analysis by gas chromatography (Shimizu et al., 2009).
    Results And Discussion
    Results showed that in spring and summer, soil temperature was higher than air temperature. In winter and autumn, air temperature was usually higher than bare soil temperature. In both the experimental years, the temperature of residue-containing soil was lower than that of the air in spring. The treatment with the highest residue rate (16 ton ha-1) had the lowest temperature in all measurements, however, the difference between various residue treatments was slight and the difference between 8 and 16 tons ha-1 was not significant in any measurement. Duiker and Lal (2000) showed that soil temperature under application of residue was 14˚c lower than bare soil. The daily CO2 emission rate ranged from 0.1 to 4.3 megagrams C ha-1year-1. The CO2 emission rate increased in line with increases in residue kept at the soil surface. The highest annual CO2 flux rate was obtained for 16 ton ha-1 residue as 3.7 in 2011 and 3.6 in 2012 and the lowest annual CO2 flux rate was gained in bare soil in the two experimental years as 0.7 and 0.9 tons ha-1. Based on this equation, annual CO2 flux was calculated. An exponential relationship between soil temperature and respiration has been also reported by other authors (Brar et al., 2013).
    Conclusion
    Residue application had a significant impact on soil temperature. The difference was large between unmulched and mulched treatments. Our results indicated a high correlation (> 85%) between soil temperature and CO2 flux which was positive and exponential. Although the total calculated CO2 flux from the bare soil treatment was lower than the other treatments, this treatment had a carbon budget more negative than the other treatments, which is an ecologically negative factor.
    Keywords: Greenhouse gases, Soil temperature, Closed chamber method, Mulch, Carbon dynamic
  • فرزین پورامیر، فرزاد حسین پناهی، یاسر علی زاده *
    سابقه و هدف
    برای افزایش رشد و تولید محصولات کشاورزی روش های زیادی مدنظر کشاورزی پیشرفته، قرار دارد که یکی از مهم ترین روش ها، افزایش میزان کارایی کاربرد منابع است. افزایش کارایی کاربرد نور یکی از مهم ترین راهکارهای افزایش تولید در واحد سطح است زیرا تجمع ماده خشک گیاهان ارتباط خطی با تشعشع فعال فتوسنتزی (PAR) تجمعی دارد. یکی از راه های افزایش جذب تشعشع در نظام های زراعی استفاده از کشت مخلوط است.در شرایط کشت مخلوط انرژی خورشید بیشتر استفاده می شود و در نتیجه تولید در واحد سطح بهبود می یابد. بنابراین این بررسی با هدف ارزیابی جذب و کارایی کاربرد نور در کشت مخلوط چندگانه افزایشی نخود و کنجد انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفیبا دو عامل اصلی شامل روش کاشت در دو سطح ردیفی و درهم و الگوی کاشت شامل پنج سطح تک کشتی کنجد، 100% کنجد+ 10% نخود، 100% کنجد +20% نخود، 100% کنجد+30% نخود و تک کشتی نخود در سه تکرار اجرا شد.
    نتایج و بحث: نتایج آزمایش نشان داد که کاراریی کاربرد نور کنجد در اغلب تیمارها بیشتر از نخود خواهد بود. مقادیر کارایی کاربرد نور کنجد در طول فصل رشد از 49/1 تا 76/1 گرم بر مگاژول PARدر روش کشت ردیفی و از 1 تا 27/1 گرم بر مگاژول PARدر روش کشت درهم متغیر بود. همچنین مقادیر کارایی کاربرد نور نخود در طول فصل رشد از 02/1 تا 1/1 گرم بر مگاژول PARدر روش کشت ردیفی و از 71/0 تا 94/0 گرم بر مگاژول PARدر روش کشت درهم متغیر بود. کارایی کاربرد نور کنجد در همه ی تیمارهای مخلوط نسبت به تک کشتی افزایش پیدا کرد اما کارایی کاربرد نور نخود فقط در روش کشت ردیفی بیشتر از تک کشتی بود. به طورکلی میزان کارایی کاربرد نور هر دو گیاه چه در شرایط تک کشتی و چه در شرایط مخلوط، در روش کشت ردیفی بالاتر از روش کشت درهم بود.بر این پایه بهترین تیمار شایان توصیه برای کشت مخلوط کنجد و نخود تیمار 100% کنجد- 30% نخود به شکل ردیفی است که در آن میزان کارایی کاربرد نور نخود در بالاترین حد ممکن (1/1 گرم به ازاء مگاژول PAR) بوده و کارایی کاربرد نور کنجد نیز در این تیمار بیشتر از میزان تک کشتی شده است (7/1 گرم به ازاء مگاژول در این تیمار نسبت به 49/1 در تک کشتی). با اینکه روند نتایج برای گیاه کنجد همسان روش کشت ردیفی بود، اما در هر صورت مقادیر کارایی کاربرد نور هر دو گیاه در روش کشت درهم بسیار پایین بود. به گونه ای که میانگین کارایی کاربرد نور کنجد و نخود در روش کشت درهم به ترتیب 31 و 21 درصد نسبت به شرایط ردیفی کاهش نشان دادند.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده نشان داد که گیاه نخود در شرایط کشت مخلوط ردیفی به خوبی قادر به تحمل سایه ناشی از کنجد بود. بیشترین عملکرد از تیمارهایی به دست آمد که دارای بیشترین میزان کارایی کاربرد نور بودند. میزان کارایی کاربرد نور نخود در شرایط کشت مخلوط درهم کاهش پیدا کرد، که دلیل اصلی آن نزدیکی بیشتر دو گیاه کنجد و نخود و در نتیجه سایه اندازی بیشتر روی نخود بود.
    کلید واژگان: تشعشع فعال فتوسنتزی, سایه اندازی, کشت مخلوط درهم, مخلوط ردیفی
    Farzin Pour Amir, Farzad Hosseinpanahi, Yaser Alizadeh*
    Introduction
    In the modernization of crop production, most methods used by growers to achieve better yields have largely been explored. Most of these methods involve increasing the efficiency of the utilization of natural resources. A rise in radiation use efficiency is one of the major criteria for obtaining a yield advantage. Plant dry matter accumulation has a linear relationship with accumulative Photosynthetically Active Radiation (PAR). Intercropping could be a strategy for increasing light absorption in agronomic systems and may improve radiation use efficiency (RUE): The additional solar energy used by the intercrop canopy leads to improved crop production and, thus, greater economic yield. Over the past three decades, there has been much study on the uses of radiation in intercropping and alley cropping systems for a wide range of crop combinations (Zhang et al., 2008; Sinclair and Muchow, 1999). However, the association of sesame and chickpea had not been analysed until now.
    Materials And Methods
    This study was conducted in order to evaluate radiation absorption and use efficiency in replacement series intercropping of chickpea and sesame. The treatments were arranged in split plots based on a randomized complete block design with three replications. The treatments consisted of two planting methods, namely row planting and mixed planting (as main plot) and five planting ratios including chickpea monoculture, sesame monoculture, 10% chickpea흍% sesame, 20% chickpea흍% sesame, 30% chickpea흍% sesame as sub plot.
    Results And Discussion
    Results showed that sesame RUE was higher than chickpea RUE in all the treatments. The amount of sesame RUE varied from 1.49 to 1.76 g MJ-1 PAR and from 1 to 1.27 g MJ-1 PAR in row planting and mixed planting, respectively. The amount of chickpea RUE, also varied from 1.02 to 1.1 g MJ-1 PAR and from 0.71 to 0.94 g MJ-1 PAR in row planting and mixed planting, respectively. The results also showed that sesame RUE in intercropping treatments was higher than in monocropping treatments, but chickpea RUE in intercropping treatments was higher than in simply monocropping in row planting. In general, the amount of RUE of both crops in row planting was higher than in mixed planting, either in intercropping or monocropping treatments. Based on these results the best recommendable treatment for intercropping is 100% sesame% chickpea based on row planting. The chickpea RUE for treatment of 100% sesame% chickpea based on row planting was the highest level (1.1 g MJ-1) among the other treatments and the sesame RUE of this treatment was higher than the sesame monocrop RUE (1.7 g MJ-1 vs. 1.49 g MJ-1 in monocrop). The main findings in this study were as follows: Firstly, the intercrop intercepted more PAR than sesame and chickpea alone. Secondly, sesame/chickpea intercropping utilized radiant energy more efficiency than the monocrop, and sesame alone had greater RUE than chickpea alone. The higher ratio of diffuse to direct radiation surrounding the intercrop peanut would help to improve its e value (Sinclair et al., 1999). The shading effect offered by the taller plant might be partially offset by its higher photosynthetic rates per unit PAR at low intensity (Sinclair et al., 1989, Tsubo et al., 2001).
    Conclusion
    The results showed that chickpea plants can tolerate the shade produced by sesame plants when grown as a row intercrop but not under mixed intercrop. The higher yields obtained in intercropping systems are probably due to greater radiation-use efficiencies. Chickpea RUE decreased under mixed cropping, for the reason that raised sesame produced shading on chickpea.
    Keywords: Photosynthetic active radiation, shading, mixed intercropping, row intercropping
  • Naser Behroozi, Manije Shahni Yelagh, Yaser Alizadeh
    The aim of the present study is to determine the relationship of parent and peer attachment with positive and negative perfectionism and academic perform ance. The method of the present study is correlational method. The statistical population of this research was all first-year high school students enrolled in Elam in 1388-1387. The sample of this study is 360 first grade، male and high schools students in Ilam. Those students are chosen by means of a stage random sampling method. Participants completed Inventory of Parent and Peer Attachment (IPPA)، Inventory of Perfectionism at School، and Ahwaz Perfectionism Scale (APS). The statistical methods were used in this research، simple correlation and multivariate regression analysis method. The results showed significant relationship between studied variables. The results showed that attachment to mother is the best predictor of positive and negative perfectionism and academic performance، whereas attachment to father is the best predictor of academic performance. Also، the significance level of 0/01and 0/05 is considered.
    Keywords: Parent, peer attachment, Positive, negative perfectionism, Academic performance
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال