به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

yousef abbaspour-gilandeh

  • حمید جلیل نژاد، یوسف عباسپور گیلانده*، ولی رسولی شربیانی، عارف مردانی کرانی
    در این تحقیق مدل سازی عملکرد کششی تراکتور شامل پارامترهای توان مالبندی، مقاومت غلتشی و بازده کششی با استفاده از شبکه عصبی کانولوشنی در دو نوع خاک لومی رسی شنی و رسی انجام گردید. آزمایش ها در داخل هر بافت خاک در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی (RCBD) و با سه تکرار انجام شدند. در داخل هر بافت خاک سطوح مختلف رطوبت از 8 تا 17 درصد برای خاک های خشک و 18 تا 40 درصد برای خاک های مرطوب، سرعت پیشروی تراکتور در چهار سطح 2/1، 6/1، 8/1 و 2/2 کیلومتر بر ساعت، عمق کار در دو سطح 30 و 50 سانتی متر، تعداد عبور تراکتور در دو سطح 2 و 6 بار عبور، فشار باد لاستیک تراکتور در دو سطح 20 و 25 پوند بر اینچ مربع انتخاب، و در داخل هر کرت آزمایشی مشخصه های شاخص مخروطی، بار دینامیکی، نیروی مقاوم کششی و درصد محتوی رطوبتی اندازه گیری شدند. شبکه های طراحی شده در این تحقیق از نوع شبکه های کانولوشنی بودند. از الگوریتم هایSgdm ، Adam و Rmsprop به منظور آموزش شبکه استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که شبکه عصبی توسعه داده شده با الگوریتم Sgdm در مقایسه با سایر الگوریتم ها عملکرد بهتری دارد. بنابراین از این الگوریتم به منظور مدل سازی استفاده شد. از معیارهای آماری R2، MSE به منظور ارزیابی عملکرد شبکه استفاده گردید. بهترین عملکرد شبکه کانولوشنی طراحی شده برای پارامترهای توان مالبندی، مقاومت غلتشی و بازده کششی به ترتیب دارای ضریب تبیین 9953/0، 9903/0 و 9888/0 و میانگین مربعات خطا به ترتیب برابر با 0016/0، 0039/0 و 003/0 بودند. همچنین مقدار حداقل و حداکثر برای توان مالبندی به ترتیب برابر با 68/5 و 48/12 کیلووات، برای مقاومت غلتشی چرخ های تراکتور به ترتیب برابر 51/2 و 33/4 کیلونیوتن و برای بازده کششی به ترتیب برابر با 42/73 و 05/80 درصد بدست آمد.
    کلید واژگان: بازده کششی, مقاومت غلتشی, توان مالبندی, یادگیری عمیق, شبکه های کانولوشنی
    Hamid Jalilnejhaz, Yousef Abbaspour-Gilandeh *, Vali Rasooli-Sharabiani, Aref Mardani Korani
    In this research, field experiments were carried out in two types of soil (sandy clay loam and clay) to model the traction performance of the tractor considering drawbar power, rolling resistance, and traction efficiency, using deep learning and convolutional neural network while having some parameters such as soil type and conditions, tool parameters, and operation parameters. The tests were conducted within each soil texture in the form of factorial tests based on the randomized complete block design (RCBD) in triplicates. The tests were done in various moisture levels (8-17% for dry soils and 18-40% for moist soils), tractor forward speed (1.2, 1.6, 1.8, and 2.2 km h-1), working depth (30 and 50 cm), the number of pass (2 and 6 times), and tire inflation pressure (20 and 25 psi). The cone index, dynamic load, draft force, and moisture content were measured in each tests. The networks designed to model the drawbar power, rolling resistance, and traction efficiency were of convolutional neural network type. Various algorithms such as Sgdm, Adam, and Rmsprop were utilized to train the network. The results showed that the neural network developed by Sgdm algorithm outperformed the others. Therefore, this algorithm was utilized for the modeling process. Statistical criteria such as R2 and MSE were also employed to evaluate the performance of the network. For the drawbar power, the 8-499-499-1 architecture showed the best performance with R2=0.9953 and MSE=0.0016. Concerning the rolling resistance, the best performance was observed in 8-301-305-1 architecture with R2=0.9903 and MSE=0.0039. The best performance for the traction efficiency was obtained by 8-371-371-1 architecture with R2=0.9888 and MSE=0.003. The results showed that these networks can be used to model parameters by removing convolution layers and reducing dimensions.
    Keywords: Traction Efficiency, Rolling Resistance, Drawbar Power, Deep Learning, Convolutional Neural Network
  • یوسف عباسپور گیلانده، سید سعید محتسبی*

    در دهه های اخیر، به کارگیری فناوری هایی مانند روباتیک، پهباد و داده های ماهواره ای، در همه فعالیت های زراعی مشاهده شده است. کشاورزی هوشمند با افزایش بهره وری نهادهای تولیدی محصول های زراعی به کشاورزان این امکان را می دهد تا به محصول بیشتری دست پیدا کنند و در عین حال از مصرف زیاد کود و دیگر مواد شیمیایی جلوگیری شود و به کاهش انتشار گاز های گلخانه ای و تغییرهای اقلیمی کمک شود. در این مقاله بررسی و آسیب شناسی و محدودیت های فناوری های نوین در کشاورزی هوشمند در جهان و ایران و ارایه راهکارهای استفاده از فناوری های نوین بوم سازگار در داخل کشور مورد توجه قرارگرفته است. به نظر می رسد مدیریت موضعی مواد غذایی در مزرعه های داخل کشور، با وجود کوچک بودن آن ها، پاسخ به نسبت خوبی را ارایه خواهد کرد. در واقع کشاورزی فرصتی عالی برای معرفی انواع روبات ها ارایه می کند. چین، ژاپن و استرالیا در زمینه تولید تراکتور های خودکار با توانایی انجام کار های مختلف در مزرعه کارهای مناسبی را انجام داده اند. استفاده از پهبادها در مزرعه های داخل کشور نشان داده است که این دستگاه ها می توانند بازده مصرف سم را حدود 30% افزایش دهند. نوع دیگری از پهباد ملی که در داخل کشور طراحی و ساخته شده است، از نظر نوع موتور های الکترونیک، نوع عملیات و خدمات، دوربین و حسگرها، نوع پرواز و نوع پایشی که انجام می دهد، برتری های فراوانی نسبت به مشابه خارجی خود دارد. انتظار می رود این فناوری ها در قالب کشاورزی هوشمند، سختی کار  انسان در مزرعه را تا سطحی بسیار پایین تر از پیش، کاهش دهند.

    کلید واژگان: بوم سازگار, پهباد, توزیع نهاده, روبات های کشاورزی, کشاورزی دقیق
    Yousef Abbaspour-Gilandeh, Seyed Saeid Mohtasebi *

    In recent decades, the deployment of technologies such as robotics, unmanned aerial vehicles, and satellite operations has become increasingly evident in all farming activities. The revolution known as smart agriculture, employed to enhance the efficiency of agricultural products, allows farmers to achieve higher yields while minimizing the use of fertilizers and other chemicals, thereby contributing to a reduction in greenhouse gas emissions and mitigating climate change. This paper investigates and analyzes the challenges and constraints of eco-friendly innovative technologies in the field of smart agriculture globally and in Iran. It also proposes indigenous solutions for the localization of eco-friendly innovative technologies within the country. The localized management of nutrients in domestic farms, despite their small size, is expected to provide relatively positive outcomes. Agriculture presents an excellent opportunity for the introduction of various types of robots. Countries such as China, Japan, and Australia have made significant strides in the development of automated tractors capable of performing various tasks on the farm. The use of drones in domestic farms has demonstrated an increase of approximately 30% in pesticide consumption efficiency. A national type of drone developed within the country has significant advantages over its foreign counterparts in terms of electronic engines, operational types and services, cameras and sensors, flight types, and monitoring functions. It is anticipated that the mentioned technologies, as part of smart agriculture, will significantly reduce the human labor intensity in farms to a much lower level than before.

    Keywords: Precision agriculture, Agricultural robots, Drones, Input distribution, Adaptive ecosystem
  • منصور راسخ*، فریبا علی محمدی سراب، یوسف عباسپور گیلانده، ولی رسولی شربیانی، امیرحسین افکاری سیاح، حامد کرمی

    ذرت (zea mays) یکی از مهم ترین گیاهان زراعی در دنیا محسوب می شود، به گونه ای که بعد از گندم و برنج در رتبه سوم از نظر سطح زیر کشت قرار دارد. هدف از این مطالعه تمایز و طبقه بندی دانه های ذرت در سه رقم بطور غیرمخرب با استفاده از فناوری پردازش تصویر می باشد. سه رقم بذر ذرت در دو حالت تکدانه و توده تحت تصویربرداری قرار گرفتند. از 180 نمونه بصورت تکدانه با 60 تکرار (در حالت پشت و رو)همراه با اندازه گیری وزن و ابعاد دانه ها برای هر رقم، همچنین از 9 نمونه دیگر بصورت توده با 3 تکرار همراه با اندازه گیری وزن و ابعاد ده عدد دانه با انتخاب تصادفی از هر نمونه توده ای برای هر رقم استفاده شد. متغیرهای پیش بینی کننده شامل مساحت، محیط، قطر اصلی بزرگ، قطر اصلی کوچک، یکپارچگی، بی قاعدگی، مساحت محدب ، قطر معادل، شاخص رنگ قرمز ، شاخص رنگ سبز ،شاخص رنگ آبی ، وزن و ابعاد سه گانه اندازه گیری شده بطور دستی در کنار پارامتر جهت تصویربرداری بودند. نتایج نشان داد در طبقه بندی با روش آنالیز تشخیصی خطی با در نظر گرفتن 16 متغیر پیش بینی کننده دقت 70/6 درصد و با روش گام به گام و حذف برخی متغیرها و استفاده از 8 متغیر پیش بینی کننده همان دقت 70/6 درصد بدست آمد. مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده عبارت بودند از: ضخامت، محور اصلی بزرگ، محور اصلی کوچک، بی قاعدگی، قطر معادل، یکپارچگی، شاخص رنگ قرمز و شاخص رنگ سبز. همچنین دقت روش تحلیل شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) با 16 متغیر پیش بینی کننده و 8 متغیر پیش بینی کننده به ترتیب برابر با 75/6و 72/2درصد به دست آمد که این مقدار بالاتر از روش LDA بود.

    کلید واژگان: ذرت, طبقه بندی, پردازش تصویر, شبکه های عصبی مصنوعی, LDA
    Mansour Rasekh *, Fariba Alimohammadi Sarab, Yousef Abbaspour-Gilandeh, Vali Rasooli Sharabiani, Amir Hossein Afkari-Sayyah, Hamed Karami
    Introduction

    Maize (Zea mays. L) is one of the most important crops acrossthe world that ranks third in terms of acreage behind wheat and rice. As this crop can adapt to different climatic conditions, it is of great importance and has a large area under cultivation.Therefore, maize is one of the major products of temperate, warm-temperate, subtropical, and humid regions. After wheat, rice, and barley, this plant is the main crop in Iran with the largest cultivated area.There are different types of maizeseeds, so their classification is essential to ensure quality. A key component of sustainable agriculture is quality assurance. On the one hand, techniques such as drying, cooling, and edible coating must be used to maintain the quality of agricultural products. On the other hand, effective and efficient methods should be developed to evaluate and classify their quality, which is used in seed and seedling processing centers, silos, and mechanized warehouses.The detection of various varieties of crop seeds using instrumental methods has been the subject of extensive research. As a non-destructive and rapid inspection method for the recognition and classification of cereal seed varieties, the visual machine is available. Machine vision-based automated methods can have a positive impact on food processing. In other words, this tool is the process of preparing and analyzing images of a real scene using a computer to obtain information or control a process. The features of images can be extracted using this machine to recognize and identify the quality of different types of products. To identify the types of plants, their growth patterns, and the effects of the environment on them to obtain more and superior products, machine vision occupies a special place and is one of the most important research areas. Inspection and quality control of factory output products is an important application of machine vision.Advances in image processing technology have opened up a wide range of machine vision applications in agriculture. The development of powerful microcomputers and specialized software has led to the use of image processing for the inspection of fruits and agricultural products, especially for quality control and sorting. Many agricultural products sorting systems used to separate fruits or crops based on color, shape, size, the extent of damage, crushing, bursting, spotting, etc., now rely on visual machines and image processing functions.Images of products moving on the conveyor system are taken by a CCD camera, transmitted to a computer for processing, and in these systems, the necessary data are extracted from them. Depending on the information obtained, commands are then issued to activate or deactivate a mechanical part so that the product can be removed from or allowed to cross the main path. Sorting is a common practice in many industries. Compared to mechanical systems, machine vision technology offers the highest accuracy and quality at the lowest cost and with the lowest error rate, so it can be considered the most effective solution to this problem. The agricultural industry is one of the areas where sorting and grading systems based on machine vision are urgently needed.The core elements of machine vision are image processing and analysis used together with new methods and classifiers such as neural networks, backup vector machines, fuzzy logic, etc. to perform classifications and required measurements. This study aimed to identify seeds of three maize varieties using macroscopic imaging techniques, evaluate the morphological and chromatic features in maize grains, and discriminate varieties using a stepwise method and remove some variables using LDA and ANN.

    Methodology

    Three seed varieties of single cross 703,single cross 704, and single cross 705 were provided by the Agricultural and Natural Resources Research Centre of Ardabil Province in Pars Abad Moghan. The seeds were then taken to the Biophysical Properties Laboratory of the Department of Biosystems and Mechanical Engineering, MohagheghArdabili University.Three samples (20 g) of each variety were stored in a laboratory oven at 105 °C for 24 h to determine the initial moisture content of maize grains. According to the dry weight of grains, the initial moisture content of them was calculated by 10.50%. To distinguish 3 maize varieties, 180 samples were analyzed as single seeds (30 replicates in the anterior direction and 30 replicates in the posterior direction) for each variety with 60 replicates. In addition, 9 more samples were used in bulk with 3 replicates for each variety.Thus, we imaged a total of 189 samples. In addition, a digital scale with an accuracy of 0.001 g was used to measure the weight of the grains. Computer vision systems consist of five main components: lighting chamber, camera, analogue-digital card (for digitization), computer, and computer software. Images were taken using a Canon IXY DIGITAL 510 IS digital camera. A dome-shaped chamber was used to reduce noise and control ambient light. The system was illuminated with four fluorescent lamps and two rows of LED lamps, one white and one yellow. While the camera was pointed perpendicular to the imaging surface, it provided images with a resolution of 12.1 megapixels.In this case, the images were processed using MATLAB software. First, 10 maize seeds were randomly sampled from the first variety (single cross 703) and weighed using a digital balance. Then, parameters such as the large and small diameters and thickness of each grain were measured using a caliper of 0.02 mm. Then, these grains were placed at appropriate distances from each other on a plate of red cardboard in the opposite direction to be imaged. Finally, 30 maizeseeds were imaged in both directions and 60 images were taken as single seed. In total, we obtained 180 images of all three varieties as single seeds. To prepare the mass, first, some seeds of the first variety were placed in a cylindrical container (1.5 cm high, 4.2 cm in basal diameter, and 70.62174 cm2 in volume) so that the container was filled. After weighing, the mass of grains with a certain volume was poured onto the red plate in a circular pattern. In the end, the camera was placed on the bulk sample and the image was taken, just like the single grain image.The same procedure was repeated twice more on two more bulk samples of the first variety. Similarly, three bulk samples of two more varieties were imaged. In this way, a total of nine images were obtained. After each imaging, we measured and recorded the dimensions and weight of 10 randomly selected seeds from the imaged bulk. In the end, 189 images were obtained, including 180 single-grain and 9 bulk images.In the single sample feature extraction step using the bwlabel function, all samples were labeled and the grain morphological features were extracted. Then, the set of Regionprop functions was used to determine eight parameters, including area, perimeter, major principal axis, minor principal axis, integrity, irregularity, convex area, and equivalent diameter. An artificial neural network (NAA) and a statistical linear discriminant analysis (LDA) method were used to identify maize varieties based on their morphological and color characteristics. The data were normalized before analysis. LDA is a statistical method for classifying objects based on independent variables. The analysis was carried out using SPSS software. The diagnostic analysis includes stepwise analysis, principal component analysis, and elimination of recursive features. In this study, the stepwise method was used. In the usual method, all variables are included in the analysis. However, in the stepwise method, some variables were removed and only the variables with the greatest influence on the model were included. To classify the maize varieties, a network consisting of three layers: input, output, and hidden layers was used.

    Conclusion

    We performed image processing to classify three maize varieties based on the results obtained. A linear diagnostic analysis method was used in this study. A total of 16 predictor variables were used with an accuracy of 70.6%. Some variables were eliminated by a stepwise method. In addition, eight other predictor variables were analyzed with the same accuracy of 70.6%. Thus, although the number of predictor variables was reduced, the detection accuracy remained constant. Moreover, the highest accuracy of diagnosis (80%) was associated with the first variety (single cross 703). Additionally, the accuracy of the methods of ANN with 16 and 8 predictor variables was 75.6% and 72.2%, respectively. These values were higher than that of LDA.Predictive variables included areas, perimeter, major principal diameters, minor principal diameters, irregularities, concave areas, equivalent diameters, color indices (red, green, and blue) resulting from maize grain sample processing, weight, and grain size. The following factors were the most important predictors of varietal discrimination: thickness, major principal axis, minor principal axis, irregularity, equivalent diameter, integrity, red color index, and green color index. According to the results, the length and width of individual grains had no significant effect on variety classification.Our finding demonstrated thatmachine vision technology can be used in seed and seedling processing centers, silos, mechanized warehouses, and other places where maize seed crops need to be identified and separated in a non-destructive manner.

    Keywords: maize, Classification, image processing, Artificial Neural Networks, LDA
  • یوسف عباسپور گیلانده*، محمد کاوه
    خشک کردن یک فناوری متداول است که مدت نگهداری طولانی پس از برداشت را برای محصولاتی مانند طالبی فراهم می کند. خشک کردن هوای گرم روشی است که در صورت بهینه شدن شرایط، ظاهر بهتر و خواص بافتی بهبود یافته را به محصول می دهد. در این مطالعه، تغییرات مدت خشک کردن، انرژی مصرفی ویژه، بازده انرژی، چروکیدگی، ضریب بازجذب، تغییرات رنگ کل، محتوای فنل و آنتی اکسیدان برای بهینه سازی عوامل خشک کردن (دما و سرعت هوا) با استفاده از روش سطح پاسخ مدل سازی شدند. فرآیند خشک کردن نمونه ها در سه سطح دمای50، 60 و °C 70 و سه سطح سرعت 5/0، 1 و m/s 5/1 بررسی شد. نتایج نشان داد که در خشک کردن طالبی با استفاده از روش هوای گرم با افزایش دمای هوای ورودی و کاهش سرعت هوا، بازده انرژی، ضریب باز جذب، محتوای فنل کل و درصد آنتی اکسیدان افزایش یافت در حالیکه مدت خشک کردن، انرژی مصرفی ویژه، چروکیدگی و تغیرات رنگ کاهش پیدا کرد. نقطه بهینه برای خشک کردن نمونه های طالبی در دمای هوای °C 70 و سرعت هوای m/s 5/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که خشک کردن در دماهای بالاتر سبب افزایش شاخص مطلوبیت مدل به دست آمده از روش سطح پاسخ می شود.
    کلید واژگان: طالبی, خشک کردن, انتی اکسیدان, رنگ, انرژی
    Yousef Abbaspour-Gilandeh *, Mohammad Kaveh
    Introduction
    Drying is a common technology that provides a long post-harvest storage period for products such as cantaloupe. Hot air drying is a method that, if the conditions are optimized, gives the product better appearance and improved textural properties. In this study, drying time, specific energy consumption, energy efficiency, shrinkage, rehydration ratio, changes in total color, phenol and antioxidant content were modeled to optimize drying factors (air temperature and air velocity) using the response surface method.
    Materials and methods
    The drying processes of the samples were investigated at three temperature levels of 50, 60 and 70 °C and three velocity levels 0.5, 1 and 1.5 m/s. For optimization of the drying conditions (drying time, SEC, energy efficiency, shrinkage, RR, color changes, TPC and AC), the influences of two levels of independent variables including air temperature and air velocity were assessed by response surface method through a face-centered central composite design.
    Results and discussion
    The results showed that in the drying of cantaloupe using the hot air method by increasing the inlet air temperature and decreasing the air velocity, energy efficiency, rehydration ratio, total phenol content and antioxidant were increased, while drying time, specific energy consumption, shrinkage and color changes were reduced. The optimum point for drying cantaloupe samples was obtained at an air temperature of 70 °C and air velocity of 0.5 m/s. The results showed that drying at higher temperatures increases the desirability index of the model obtained from the response surface method.
    Conclusions
    The authors believe the outcomes of the present study can be used as a framework for choosing efficient drying parameters for drying cantaloupe or similar fruits in HAD systems
    Keywords: Cantaloupe, Drying, antioxidant content, color, energy
  • Mohammad Kaveh, Yousef Abbaspour-Gilandeh *
    This study is aimed to investigate the effect of a Hybrid Hot air-Microwave- Rotary Drum (HMRD)  dryer on the thermal properties, quality, and nutritional characteristics of green pea under different operational conditions. The experiments were conducted under different air temperatures (40, 55, and 70 °C), microwave power (90, 270, 450, and 630 W), and drum rotation speeds (5, 10, and 15 rpm). The thermal properties (e.g. drying time, effective moisture diffusion coefficient, activation energy, and specific energy consumption), quality features (color, shrinkage, and rehydration ratio), and nutritional properties (antioxidant activity and total phenol content) were determined. The results indicated that by increasing the microwave power, air temperature, and drum rotation speed, the drying time will decline. The highest diffusion coefficient and energy consumption were determined as 5.0410-11 m2/s and 109.91 MJ/kg, respectively. The lowest changes in color, shrinkage, and rehydration were calculated as 41.34, 24.08%, and 1.57. The highest total phenol (14.02 mg GAE/g d.w) and antioxidant (85.86%) were obtained. Thus the newly designed dryer can be employed for drying granular products and lead to satisfactory results.
    Keywords: Hybrid hot air-microwave- rotary drum dryer, Quality features, Specific energy consumption, Antioxidant Activity, Green pea
  • منصور راسخ*، حامد کرمی، یوسف عباسپور گیلانده، منصور احمدی پیرلو

    در بازارهای میوه و تره بار جوامع مدرن، به طور تقریبی تمامی میوه ها و سبزی ها به صورت سورت و لیبل گذاری شده عرضه می شوند و این امر سبب تشخیص آسان تر کیفیت محصول توسط مشتری شده و توزیع و عرضه منظم تری را به دنبال خواهد داشت، که این امر سبب تسهیل بسته بندی اولیه و حمل و نقل محصول نیز شده و ارزش افزوده بیشتری نصیب کشاورزان خواهد کرد. بنابراین، توسعه ماشین های سورتینگ متناسب با سطح تکنولوژی موجود که از نظر قیمت نهایی ماشین مقرون به صرفه بوده و کاربرد آن آسان باشد، الزامی و ضروری است. با توجه به نوظهور بودن فن آوری بینی الکترونیک می توان از آن در سیستم های کنترل کیفی مواد غذایی استفاده نمود. در این پژوهش فلفل پادرون (Padrón) با نام علمی Capsicum annuum L. تهیه شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. در میان هر 20 میوه یکی از آن ها تند است و بقیه طعم ملایمی دارند. در این پژوهش برای طبقه بندی فلفل های شیرین و تند از روش های PCA، QDA و MDA استفاده شد. روش PCA بر حسب دو مولفه اول 96 درصد واریانس داده ها را تشخیص داد. در روش های QDA و MDA دقت طبقه بندی برابر 100 درصد به دست آمد. این روش به عنوان یک راه کاری مطمین برای تفکیک فلفل های شیرین از تند به کمک پارامتر بو میتواند مورد توجه و بررسی قرار گیرد و برای اولین بار بر حسب ویژگی بو ماشین های سورتینگ توسعه داده شوند

    کلید واژگان: فلفل شیرین و تند, سورتینگ, بینی الکترونیک, طبقه بندی
    Mansour Rasekh *, Hamed Karami, Yousef Abbaspour-Gilandeh, Mansour Ahmadi-Pirlou
    Introduction

    Pepper (Capsicum annuum L.) is one of the most consumed vegetables in the world, containing a large amount of vitamins C and A, as well as minerals. Therefore, the consumption of about 60 to 80 g of pepper per day can provide 100 and 25% of the recommended daily amount of vitamin C and A, respectively. In addition, this horticultural product contains considerable levels of other health-promoting substances with antioxidant activity, including carotenoids, flavonoids, and other polyphenols.The quality of fresh pepper depends primarily on consumer acceptance, which is determined primarily by color, pungency, and aroma. Aroma plays an essential role in determining the sensory characteristics of these products. Volatile organic compounds (VOCs) are generally associated with the taste and aroma of foods and are important factors in assessing consumer acceptance or rejection. Consequently, food quality, originality, purity, and origin can be evaluated by determining VOC.Because it is important to distinguish hot peppers from sweet ones, we used an electronic nose to determine food quality in this study. Research has shown that the electronic nose is able to discriminate between products.

    Methodology

    The variety used in this study was Padrón, a very popular species in Spain. The peppers can be harvested when they reach a length of 2.5 to 4 cm. One fruit out of 20 has a spicy flavor, while the rest has a mild taste. The green fruits showed no signs of ripening or discoloration and remained completely green.The peppers weighed an average of 12 ± 2 g when fresh. The weights for the sweet and spicy varieties were determined by weighing 30 fruits each. The fruits to be examined were evaluated by electronic nose.In this research, an electronic nose made in the Department of Biosystem Engineering of Mohaghegh Ardabili University was used. This device uses 9 low-power metal oxide (MOS) semiconductor sensors.The sample chamber was connected to the electronic nose and data collection was performed. The data collection was done by first passing clean air through the sensor chamber for 100 seconds to clear the sensors of odors and other gases. The sample odor was then sucked out of the sample chamber by the pump for 100 seconds and directed to the sensors, and finally fresh air was injected into the sensor chamber for 100 seconds to prepare the device for repetition and subsequent tests. 30 replicates were considered for each sample.The study began with the chemometrics method with principal component analysis (PCA) to detect the output response of the sensors and reduce the data dimension. In the next step, Quadratic detection analysis and Mahalanobis detection analysis (QDA and MDA) were used to classify 2 group of pepper. Principal component analysis (PCA) is one of the simplest multivariate methods and is known as an unsupervised technique for clustering data by groups. It is usually used to reduce the size of the data and the best results are obtained when the data are positively or negatively correlated with each other.Quadratic detection analysis and Mahalanobis detection analysis (QDA and MDA) are the most common monitored technique for separating samples into predetermined categories. This technique selects independent data variables to differentiate the sample that is to follow the normal distribution. The QDA and MDA are based on linear classification functions in which intergroup variance is maximized and intragroup variance is minimized.

    Conclusion

    Principal component analysis diagram shows the total variance of the data equal to PC-1 (90%) and PC-2 (6%), respectively, and the first two principal components constitute 96% of the total variance of the normalized data. When the total variance is above 90%, it means that the first two PCs are sufficient to explain the total variance of the data set. two group of pepper are well differentiated by PCA method. Therefore, it can be concluded that e-Nose has a good response to the smell of 2 group of pepper and they can be distinguished from each other, which shows the high accuracy of the electronic nose in detecting the smell of different products.The correlation loadings plot diagram can show the relationships between all variables. The loading diagram shows the relative role of the sensors for each principal component. The inner ellipse shows 50% and the outer ellipse shows 100% of the total variance of the data. The higher the loading coefficient of a sensor, the greater the role of that sensor in identifying and classifying. Therefore, the sensors located on the outer circle have a greater role in data classification and it is clear that the three sensors MQ4, MQ9 and TGS822 have played an important role in identifying 2 group of pepper.The correlation loadings plot diagram can show the relationships between all variables. The loading diagram shows the relative role of the sensors for each principal component. The inner ellipse shows 50% and the outer ellipse shows 100% of the total variance of the data. The higher the loading coefficient of a sensor, the greater the role of that sensor in identifying and classifying. Therefore, the sensors located on the outer circle have a greater role in data classification and it is clear that the three sensors MQ4, MQ9 and TGS822 have played an important role in identifying 2 group of pepper. Unlike the PCA method, the LDA method can extract multi-sensor information to optimize resolution between classes. Therefore, this method was used to detect 2 group of pepper based on the output response of sensors. The results of detection of cultivars were equal to 100%.The electronic nose has the ability to be used and exploited as a fast and non-destructive method to distinguish sweet and hot pepper from leaf odor. Using this method in identifying sweet and hot pepper will be very useful for consumers, especially processing units and food industries in order to select appropriate cultivars. Since the detection of pepper using an electronic nose has not yet been researched, the promising results of this study can be widely applied in the sorting industry.

    Keywords: Sweet, hot pepper, Sorting, electronic nose, Classification
  • سعید آقاعزیزی، منصور راسخ*، یوسف عباسپور گیلانده، ترحم مصری گندشمین، محمدحسین کیانمهر

    وجود انواع ناخالصی ها در زمان برداشت گندم از عوامل مهم در افت کیفیت گندم است در نتیجه تشخیص ناخالصی های توده دانه گندم ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه به بررسی امکان شناسایی گندم در توده دانه گندم و تخمین میزان ناخالصی موجود در توده، مبتنی بر پردازش ویدیو به کمک دو نوع الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و همچنین هیبرید الگوریتم ژنتیک پرداخته شده است. پس از تهیه ویدیوی حرکت توده بر روی تسمه نقاله، با استفاده از نرم افزار MATLAB و جعبه ابزار پردازش تصویر، 17 ویژگی شکلی، 12 ویژگی رنگی و 6 ویژگی بافتی از هر نمونه دانه موجود در تصویر استخراج شد. داده های بدست آمده از بخش پردازش تصویر به پنج دسته گندم، جو، یولاف، کاه-کلش، بذر علف هرز طبقه-بندی شدند. از دو نوع الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی (ANN) پیش خور (newff) و پس خور (newcf) و هیبرید الگوریتم ژنتیک برای دستیابی به بالاترین دقت طبقه بندی و کمترین مقدار خطا استفاده شد. نتایج نشان داد از 36 ساختار مختلف شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، ساختار 5-4-10-35 برای الگوریتم newff با دقت 100 و 74/89 درصد به ترتیب برای شرایط آموزش و تست و با زمان پردازش 39/10 ثانیه و ساختار 5-8-10-35 برای الگوریتم newcf با دقت 100 درصد برای شرایط آموزش و 17/87 درصد برای شرایط تست و با زمان پردازش 94/44 ثانیه بدست آمد. نتایج حاصل از هیبرید الگوریتم GA نشان داد بالاترین دقت طبقه بندی به ترتیب دارای 55/95 درصد و 66/86 درصد برای آموزش و تست و در ساختاری که در آن از 8 نرون در لایه مخفی با اندازه جمعیت 200 استفاده شده بود، حاصل شد. با توجه به نتایج بدست آمده، استفاده از پردازش ویدیو به کمک شبکه عصبی مصنوعی ANN و الگوریتم newff با توجه به دقت بالا و زمان محاسبات پایین تر ابزار توانمندی برای شناسایی ناخالصی های توده دانه گندم است.

    کلید واژگان: گندم, شبکه عصبی مصنوعی, الگوریتم ژنتیک, تشخیص ناخالصی
    Saeed Agaazizi, Mansour Rasekh *, Yousef Abbaspour Gilandeh, Tarahom Mesri Gundoshmian, Mohammadhosain Kianmehr
    Introduction

    Wheat is one of the most important grains in the human food basket, which is known as a major source of energy, protein and fiber due to its valuable nutrients. The post-harvest stage of the wheat crop is explained in two ways: either it is sent to food processing factories or it is stored in silos for sale at regular intervals. Various parameters represent the quality of wheat grain that the percentage of purity of the mass is one of the main factors affecting the purchase price of the product. Several types of non-wheat grains, including germinated grains, broken grains, legumes, weed seeds, insect-damaged grains, foreign matter (pebbles, straw), etc. are the main sources of impurities in wheat. Researchers have always tried to develop computer-based solutions for impurities in wheat grain to be able to develop automated wheat grain separators. Image processing based on morphology, color and texture characteristics of grains has been used for various applications in the grain industry, including grain quality assessment and wheat classification. Various grading systems based on image processing have been studied. The presence of various impurities at the time of wheat harvest is one of the important factors in reducing the quality of wheat, so it seems necessary to detect impurities in wheat grain. The quality of wheat has a significant effect on its marketability. In addition, if wheat is used as a crop seed, the impurities in the mass will be a determining factor in the yield of the future crop.

    Methodology

    In statistical analysis of data, situations are sometimes encountered in which the relationship between problem variables is very complex. This makes it difficult to analyze and process the data, so that sometimes no definite relationship can be found between the variables. In these cases, instead of purely theoretical research, applied research is done. Artificial neural networks are one of the solutions that, by processing experimental data, discover the knowledge or law behind the data, and transfer it to the network structure. In this study, the possibility of identifying wheat in wheat grain mass and estimating the amount of impurities in the mass, based on video processing using two types of artificial neural network (ANN) algorithms and hybrid genetic algorithm (GA) has been investigated. For this study, the code related to the artificial neural network with two hidden layers and the number of different neurons in each layer was written in MATLAB software. This code was used to identify and classify each component in the wheat grain mass. The main task of ANN is to learn the structure of the model data set. To achieve this, the network is trained with examples of related outcomes to generalize the capability. Multilayer artificial neural networks (MLPs) are the most common ANN models. In the present study, to reduce the computational load and increase the accuracy of the results, as well as to save time, some parameters that can be changed in the genetic algorithm were extracted as a fixed number using trial and error method. Among these parameters is the number of layers in the main structure of the neural network.

    Results

    A hidden layer with a number of neurons 2 to 12 was used as an even number. It should be noted that the number of neurons above this amount of computational time increased dramatically and did not have much effect on classification accuracy. Another parameter in this field is the Max Reproduction factor (Max Generation) which according to the results of trial and error for this factor, the results showed that increasing this value more than 30 has little effect on classification accuracy and decreases the mean squared error. And only increases the computation time, so a constant value of 30 was considered for this parameter. 4 values of 50, 100, 150 and 200 were used for the Pop Size parameter. Values above 200 dramatically increased computational volume and processing time, so values over 200 were omitted. Values less than 50 also reduced classification accuracy, and values less than 50 were excluded from the analysis process. After preparing the video of mass movement on the conveyor belt, using MATLAB software and image processing toolbox, 17 shape features, 12 color features and 6 texture features were extracted from each grain sample in the image. The data obtained from the image processing section were classified into five categories: wheat, barley, oats, straw and weed seeds. Two types of artificial neural network (ANN) algorithms, feeder (newff) and feeder (newcf), and hybrid genetic algorithm (GA) were used to achieve the highest classification accuracy and minimum error.

    Conclusion

    Techniques related to image segmentation were used to separate objects within the image. In this stage of image processing, an attempt is made to separate interconnected objects using a variety of morphological and color methods in the image. In fact, the purpose of separating interconnected objects in the image is to make it possible to examine the individual objects in the image separately and extract the different characteristics of each of them. The results showed that from 36 different artificial neural network (ANN) structures, the 5-4-10-35 structure for the newff algorithm with 100 and 89.74% accuracy for training and testing conditions, respectively, with a processing time of 10.39 seconds and the structure 5-8-10-35 for newcf algorithm was obtained with 100% accuracy for training conditions and 87.17% for test conditions with a processing time of 44.94 seconds. On the other hand, the results of the hybrid GA algorithm showed the highest classification accuracy with 95.55% and 86.66% for training and testing, respectively, in a structure in which 8 neurons in the hidden layer with a population size of 200 were used. Was obtained. According to the obtained results, the use of video processing using ANN artificial neural network and newff algorithm due to high accuracy and lower computation time is a powerful tool for detecting impurities in wheat grain mass. Therefore, the use of artificial neural network with the help of video processing has the ability to classify wheat grains and can be used in a practical way. Given the importance of grain mass velocity in the discussion of industrial application, it is suggested that higher grain mass velocities be investigated in a similar way.

    Keywords: Wheat, Artificial Neural Network, Genetic Algorithm, Impurity Detection
  • عبدالمجید معین فر، غلامحسین شاهقلی*، یوسف عباسپور گیلانده، ترحم مصری گندشمین

    استفاده از تراکتورهای چهارچرخ محرک و چرخ عقب محرک در عملیات کشاورزی رایج است. برای بررسی اثر نوع سیستم حرکتی بر تراکم خاک و لغزش چرخ های محرک، آزمایش هایی مزرعه ای در خاک لومی و در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل سطوح مختلف سرعت (26/1، 96/3 و 78/6 کیلومتر بر ساعت)، فشار باد تایر (170، 200 و 230 کیلوپاسکال)، وزنه بالاست (0، 150 و 300 کیلوگرم)، سیستم های حرکت تراکتور (دیفرانسیل جلو، دیفرانسیل عقب و جفت دیفرانسیل) و عمق (10، 20، 30 و  40 سانتی متر) بودند. جرم مخصوص ظاهری خاک به عنوان شاخصی از تراکم خاک در عمق های مختلف و لغزش چرخ های محرک نیز در شرایط مختلف اندازه گیری شد. در این آزمایش ها از تراکتور چهارچرخ محرک گلدونی 240 استفاده شد. آزمایش ها در شرایط کنترل شده در کانالی به طول 3 متر ، عرض و عمق 1 و 6/0 متر اجرا شد و نتایج به دست آمده، پس از تجزیه و تحلیل با نرم افزار SPSS22، نشان داد که با تغییر سیستم حرک چهارچرخ محرک به دوچرخ محرک عقب و دوچرخ محرک جلو، تغییر قابل توجهی در تراکم خاک ایجاد می شود که کمترین تراکم در حالت چهارچرخ محرک و بیشترین آن در حالت دو چرخ محرک جلو بوده است. علت افزایش تراکم با تغییر سیستم حرکتی را می توان به سطوح لغزش متفاوت در هر یک از این حالت ها  نسبت داد. با توجه به درصد لغزش کمتر در سیستم چهارچرخ محرک، نسبت به دو حالت دیگر، تراکم ایجاد شده در اثر استفاده از این سیستم نسبت به دو حالت دیگر کمتر بوده است. افزایش بار محوری باعث افزایش تراکم خاک شد. نکته قابل توجه این است که با افزایش بار محوری، تراکم از خاک سطحی به خاک زیرین نیز منتقل و معلوم شد هرچه بار محوری بیشتر شود، جرم مخصوص ظاهری خاک زیرین به خاک سطحی نزدیک تر می شود. افزایش بار محوری و کاهش فشار باد تایرها  باعث کاهش لغزش چرخ محرک شدند. مدل رگرسیون گام به گام با ضریب تعیین 92/0 و با توجه به ضرایب استاندارد محاسبه شده نشان می دهد که بار محوری، عمق، نوع سیستم حرکتی، سرعت، و فشار باد تایرها به ترتیب دارای بیشترین تاثیر بر جرم مخصوص ظاهری خاک هستند.

    کلید واژگان: تراکتور گلدونی, جرم مخصوص ظاهری خاک, جفت دیفرانسیل, مدل رگرسیون
    Abdolmajid Moinfar, Gholamhossein Shahgholi *, Yousef Abbaspour-Gilandeh, Tarahom Mesri Gundoshmian

    The four-wheel drive and rear-wheel drive tractors are commonly used in agricultural operations. In order to investigate the effect of a type of driving system a series of tests were performed usin the three driving systems of foour wheel drive, rear wheel drive and front wheel drive in different axle loads of 0, 150 and 300 kg, tire inflation pressures of 170, 200 and 230 kPa and travel speeds of 1.26, 3.96 and 6.78 km/h. Bulk density was measured as an indicator of soil compaction at different depths of 10, 20, 30 and 40 cm. Also, under the different conditions, the drive wheel slip was measured. To carry out the tests, the four-wheel tractor of Goldoni 240 was used which has the ability to work with mentioned driving systems. The experiments were carried out under controlled conditions in a soil channel  with the length of 3 m and a width and depth of 1 and 0.6 m, respectively. Test were conducted in completely randomised block design with three repetations and results were analysied using SPSS 22 software. The results showed that by changing the driving system from 4WD to RWD and FWD, there was a significant increase in soil density, with the lowest density associated with 4WD system and the highest density related to FWD. The reason for increasing the density by changing the driving system can be attributed to different slip levels in each of these systems due to the lower slip percentage of the 4WD system than the other two systems.  Increasing axial load increased soil boulk density. Of note that with increasing the axial load, the stress was transferred from the surface soil to the subsoil layers. As the axial load on tire increases, the subsoil density was closer to the surface layer. Increased axial load on tire and decreasing tire pressure reduced wheel slip. Stepwise regression model with determination coefficient of 0.92 and according to calculated standard coefficients showed that axial load, soil depth, type of driving system, tractor speed, and finally tire pressure, have the greatest effect on soil bulk density, respectively.

    Keywords: Bulk density, Goldoni Tractor, Four Wheel Drive, Regression model
  • محمد عسکری*، غلامحسین شاهقلی، یوسف عباسپور گیلانده

    در این تحقیق، نیروهای مقاوم افقی، عمودی و جانبی وارد بر زیرشکن کج ساق در حالت های تک شاخه و دو شاخه در چهار سرعت پیشروی 8/1، 3/2، 9/2 و 5/3 کیلومتر بر ساعت و در عمق ثابت40 سانتی متر بررسی شد. آزمایش های مزرعه ای بر پایه طرح بلوک های کاملا تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. نیروهای افقی، عمودی و جانبی در هر آزمایش اندازه گیری و ثبت شدند. نتایج بررسی ها نشان می دهد که با افزایش سرعت پیشروی از 8/1 به 5/3 کیلومتر برساعت، نیروهای مقاوم افقی، عمودی و جانبی به ترتیب در حالت تک شاخه به میزان 14، 5/3 و 1 درصد و در حالت دو شاخه به میزان 13، 2/1 و 5/11 درصد افزایش می یابند. همچنین، با مقایسه این نیروها مشخص شد که نیروی مقاوم افقی حالت دو شاخه بیش از دو برابر حالت تک شاخه، نیروی مقاوم عمودی بیشتر از حالت تک شاخه اما نه دو برابر آن و نیروی مقاوم جانبی حالت دو شاخه بسیار کمتر از نیروی مقاوم جانبی حالت تک شاخه است. در حالت کلی، توصیه می شود که با استفاده از دو شاخه توام کج ساق به جای انواع تک شاخه آن، میزان نفوذ شاخه ها را در خاک افزایش و نیروی جانبی را کاهش دهیم و تعادل جانبی مجموعه تراکتور- زیرشکن را بهبود بخشیم.

    کلید واژگان: تیغه باریک خاک ورز, دینامومتر, نیروی جانبی, نیروی مقاوم افقی
    Mohammad Askari *, Gholamhosein Shahgholi, Yousef Abbaspour Gilandeh

    In this research, horizontal, vertical and side forces on a single bentleg plow (SBLP) and a double bentleg plow (DBLP) at four forward speeds of 1.8, 2.3, 2.9 and 3.5 kmh-1 and at the constant depth of 40 cm was evaluated. The experiment was arranged in the randomized complete block design with four replications. In each experiment, three perpendicular soil forces were measured and recorded. Results showed that increasing forward speed from 1.8 to 3.5 kmh-1 resulted in increasing horizontal, vertical and side forces by 14, 3.5 and 1% for SBLP and 13, 1.2 and 11.5% for DBLP, respectively. Other results indicated that horizontal force for DBLP was more than twice of that for SBLP. The vertical force was lower for SBLP but it was not more than half that of DBLP and the side force for DBLP was very less than that for SBLP. Generally, using the DBLP increases tine penetration and decreases side force which leads to balanced operation of the subsoiler and tractor and therefore recommended.

    Keywords: dynamometer, horizontal force, Narrow Tillage Tine, side force
  • سعید آقاعزیزی، منصور راسخ*، یوسف عباسپور گیلانده، محمدحسین کیانمهر

    یولاف وحشی (Avena fatua) علف هرز متداول مزارع گندم است. وجود حتی مقدار کم دانه یولاف وحشیدر توده گندم کیفیت آرد تولیدی را پایین می آورد؛ از این رو، جداسازی آن از گندم درجه خلوص بذر تولیدی و ارزش اقتصادی محصول را افزایش خواهد داد. در مطالعه پیش رو، برخی از ویژگی های فیزیکی گندم و یولاف وحشی شامل ویژگی های هندسی، ثقلی، اصطکاکی و نیز مقدار رطوبت اولیه تعیین و از یک جداکننده ثقلی برای جدا کردن یولاف وحشی از توده گندم استفاده شد. این دستگاه دارای پنج پارامتر قابل تنظیم است: سرعت هوا، دامنه نوسان میز ، فرکانس نوسان میز، شیب طولی میز و شیب عرضی میز. در این تحقیق، تاثیر این پارامترها برای دستیابی به حداکثر جداسازی یولاف وحشی از توده گندم بررسی شده است. علاوه بر این، با استفاده از روش آنالیز ابعادی، پارامتر بدون بعد  (v سرعت هوای دمیده شده به میز، a دامنه نوسان میز و  فرکانس نوسان میز) به دست آمد که در بررسی اثر و کاهش تعداد پارامترها موثر است. نتایج بررسی ها نشان می دهد مقدار رطوبت، چگالی توده، چگالی حقیقی، سرعت حد گندم و یولاف وحشی و اثر متقابل نوع دانه و نوع سطح اصطکاکی در سطح 1 درصد اختلاف معنی دار دارند. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد وقتی سرعت هوا 6 متر بر ثانیه، دامنه نوسان 5 میلی متر، شیب طولی 5/2درجه، شیب عرضی 5/1درجه و فرکانس نوسان 395 سیکل در دقیقه باشد، حداکثر جداسازی یولاف وحشی از گندم به میزان 47/70 درصد حاصل می شود.

    کلید واژگان: آنالیز ابعادی, درجه خلوص, علف هرز, فرکانس نوسان, ویژگی های فیزیکی
    Saeed Agaazizi, Mansor Rasekh *, Yousef Abbaspour Gilandeh, Mohamadhosein Kianmehr

    Wild oat (Avena fatua) is the most common weed of wheat fields. Given that the presence of even small amounts of wild oat in the wheat grain mass may lead to a sharp drop in the quality of flour produced, separation of wild oat from wheat will increase the purity of the seed and enhance the economic value of the crop. In present study, some physical properties of wheat and wild oat, including geometric properties, gravity properties, frictional properties and initial moisture content were determened. A gravity separator - equipped with some tools to adjust  five parameters: air flow rate, frequency of oscillation, amplitude of oscillation, longitudinal slope and latitudinal slope of the table - was used to separate wild oats from wheat grain mass. The effects of these parameters were studied to achieve maximum separation of wild oat from wheat mass. Statistical analyses were performed in two factorial experiments in a completely randomized design. Also, using dimensional analysis, a dimensionless dimensional parameter V/aω was obtained (where v is air speed, a is oscillation and ω is oscillation frequency), which was effective in evaluating the effect and reducing the number of parameters. The results showed significant differences (1%) in moisture content, mass and particle density, boundary velocity and interaction between grain type and friction surface between two grain types. Also, the results indicated that the maximum separation of wild oats from wheat (70.47%) was obtained when the air flow rate was 6 m/s, the oscillation was 5 mm, the oscillation frequency was 395 cycl/min,, and the longitudinal slope and latitudinal slope were 2.5° and 1.5°, respectively.

    Keywords: Degree of Purity, Dimensional Analysis, Frequency of Oscillation, physical properties, weed
  • محمد عسکری*، یوسف عباسپور گیلانده، ابراهیم تقی نژاد

    در این تحقیق، از سیستم استنتاج عصبی فازی (ANFIS) به منظور پیش-بینی پارامترهای مرتبط با کشش تراکتور شامل توان مالبندی، میزان لغزش چرخ‌های محرک، بازده کششی و بازده کل انرژی در مجموعه تراکتور- ادوات تحت تاثیر متغیرهای مستقل شامل نوع شاخه (زیرشکن و پاراپلو)، عمق (30، 40 و50 سانتی‌متر) و سرعت پیشروی (8/1، 3/2، 9/2 و 5/3 کیلومتر بر ساعت) حین عملیات زیرشکنی استفاده شد. از داده‌های مزرعه‌ای برای ایجاد مدل‌های رگرسیونی و ANFIS به‌منظور پیش‌بینی پارامترهای تحت بررسی استفاده و نتایج دو سری مدل با یکدیگر مقایسه شد. نتایج مزرعه‌ای نشان داد که همه متغیرهای مستقل‌ به غیر از بازده کششی، اثر معنی‌داری بر پارامترهای تحت بررسی داشتند. افزایش عمق و سرعت پیشروی به افزایش لغزش چرخ‌های محرک، توان مالبندی، بازده کل انرژی و کاهش بازده کششی تراکتور انجامید. به علاوه با در نظر گرفتن پارامترهای تحت بررسی، پاراپلو نسبت به زیرشکن عملکرد بهتری داشت. نتایج بخش ANFIS نشان داد که به‌ترتیب در مورد لغزش، توان مالبندی، بازده کششی و بازده کل انرژی، توابع عضویت Trimf، dsigmf، Primf و Gaussmf با میانگین مربعات خطای 0159/0، 0231/0، 0212/0 و 0224/0 و ضرایب تعیین 9996/0، 9999/0، 9985/0 و 9997/0، بهترین مدل‌ها برای پیش‌بینی هستند. مدل‌های ANFIS نسبت به مدل‌های رگرسیونی دقت بالاتری دارند و با استفاده از سطوح شکل‌های خروجی در ANFIS می‌توان خروجی مدل را برای یک ورودی خاص محاسبه کرد.

    کلید واژگان: ANFIS, بازده کششی, بازده کل, انرژی پاراپلو, زیرشکن, لغزش
    Yousef Abbaspour Gilandeh*, Ebrahim Taghinezhad

    In this research, the adaptive neuro-fuzzy inference system was used for predicting the parameters related to traction of tractor included of drawbar power (DP), drive wheels slippage (S), traction efficiency (TE) and overall energy efficiency (OEE) in tractor- implement combination under the effect of independent variables included of tine type (subsoiler and paraplow), depth (30, 40 and 50 cm) and forward speed (1.8, 2.3, 2.9 and 3.5 km/h) during subsoiling operation. The field data were used to create the regression and ANFIS models for predicting the studied parameters and the results of them were compared together. The field results showed that all independent variables were effective on the studied parameters except TE. The increment of forward speed and depth resulted in increase of S, DP, OEE and decrease of TE. Moreover, with considering the studied parameters, the paraplow tine was more commodious than subsoiler tine. The results of ANFIS part showed that about S, DP, TE and OEE, the membership functions of Trimf, dsigmf, Primf and Gaussmf with the mean square error of 0.0159, 0.0231, 0.0212 and 0.0224 also correlation coefficient of 0.9996, 0.9999, 0.9985 and 0.9997 caused the best models to predict, respectively. ANFIS models had higher accuracy than regression models and it could be calculated the model outlet for a special inlet using ANFIS outlet surfaces.

    Keywords: ANFIS, Traction efficiency, Overall Energy Efficiency, Paraplow, Subsoiler, Slippage
  • محمد عسکری*، یوسف عباسپور گیلانده

    در این تحقیق، از سیستم استنتاج عصبی فازی (ANFIS) به منظور پیش بینی نیروهای وارد بر شاخه و مصرف سوخت تراکتور تحت شرایط کاری متفاوت حین عملیات زیرشکنی استفاده شد. نیرو های مقاوم افقی و عمودی وارد بر شاخه های زیرشکن و مصرف سوخت تراکتور تحت تاثیر متغیرهای مستقل شامل نوع شاخه (زیرشکن و پاراپلو)، عمق (30، 40 و50 سانتی متر) و سرعت پیشروی (1/8، 2/3، 2/9 و 3/5 کیلومتر بر ساعت) اندازه گیری شدند. از داده های مزرعه ای برای ایجاد مدل های رگرسیونی و انفیس به منظور پیش بینی پارامترهای تحت بررسی استفاده و نتایج دو سری مدل با یکدیگر مقایسه شد. نتایج بررسی های مزرعه ای نشان داد که همه متغیرهای مستقل اثر معنی داری بر پارامترهای تحت بررسی دارند. افزایش عمق خاک ورزی و سرعت پیشروی به افزایش نیروهای مقاوم افقی و عمودی وارده و مصرف سوخت تراکتور انجامید. به علاوه، پاراپلو از نظر انرژی موردنیاز نسبت به زیرشکن، مقرون به صرفه تر بود. نتایج بخش انفیس نشان داد که در مورد نیروهای افقی، عمودی و مصرف سوخت، به ترتیب، توابع عضویت Gaussmf، Trimf و dsigmf با میانگین مربعات خطای 0/0156، 0/0231 و 0/0212 و ضریب همبستگی 0/999، 0/989 و 0/991، بهترین مدل ها برای پیش بینی هستند. مدل های انفیس نسبت به مدل های رگرسیونی دقت بالاتری دارند و با استفاده از سطوح شکل های خروجی در انفیس می توان خروجی مدل را برای یک ورودی خاص محاسبه کرد.

    کلید واژگان: انفیس, زیرشکن, مصرف انرژی, مقاومت کششی
    Mohammad Askari *, Yousef Abbaspour Gilandeh

    In this research, the adaptive neuro-fuzzy inference system was used for predicting the imposed forces on the tines and tractor fuel consumption during subsoiling operation. The draft and vertical forces imposed on subsoiling tines and tractor fuel consumption were measured under the effect of tine type (subsoiler and paraplow), tillage depth (30, 40 and 50 cm) and forward speed (1.8, 2.3, 2.9 and 3.5 km/h). The field data were used to create the regression and ANFIS models for predicting the studied parameters; the results obtained from applying two models were compared with each other. The field results showed that all independent variables were effective on the studied parameters. Increase in forward speed and tillage depth resulted increase in draft force, vertical forces, and also fuel consumption. Moreover, from the point of consumption of fuel, the paraplow tine was more profitable than subsoiler tine. The results of ANFIS part showed that draft force, vertical force, and fuel consumption, the membership functions of Gaussmf, Trimf and dsigmf, with the mean square error of 0.0156, 0.0231 and 0.0212 also correlation coefficient of 0.999, 0.989 and 0.991, respectively, were the best models for prediction. ANFIS models were found more accurate than regression models, and it could be possible to calculate the model outlet for a special inlet using ANFIS outlet surfaces.

    Keywords: ANFIS, Draft force, Energy Consumption, Subsoiler
  • سعید آقاعزیزی، منصور راسخ*، یوسف عباسپور گیلانده، محمدحسین کیانمهر
    یکی از مشکلات مهم مزارع تولید گندم وجود مواد خارجی همراه با محصول است. با جداسازی ناخالصی های توده گندم، ارزش اقتصادی گندم تولیدی و درجه خلوص بذر تولیدی افزایش می یابد. ازاین رو در این تحقیق از یک جداکننده میز وزنی برای جدا کردن ناخالصی ها از توده گندم استفاده شده است. دستگاه مذکور دارای پنج پارامتر قابل تنظیم سرعت هوا، دامنه نوسان، فرکانس نوسان، شیب طولی و شیب عرضی میز می باشد که تاثیر این پارامترها برای دستیابی به حداکثر جداسازی ناخالصی از توده گندم مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز آماری در قالب دو آزمایش فاکتوریل در طرح پایه کاملا تصادفی انجام شد. در آزمایش اول اثر سه پارامتر شیب طولی، شیب عرضی و فرکانس نوسان میز و در آزمایش دوم اثر دو پارامتر دیگر بررسی شد. همچنین با استفاده از روش آنالیز ابعادی، پارامتر بدون بعد  حاصل شد که در بررسی اثر و کاهش تعداد پارامترها موثر بود. نتایج نشان داد در شیب طولی °5/2، شیب عرضی °5/1، فرکانس نوسان 395 سیکل بر دقیقه، دامنه نوسان 5 میلی متر و سرعت هوای 75/6 متر بر ثانیه بیشترین جداسازی ناخالصی ها از توده گندم برابر 03/87 درصد حاصل شد. همچنین با افزایش شیب طولی از °5/2 به°5/4، افزایش شیب عرضی از °75/0 به °25/2 (در اکثر موارد) و افزایش دامنه نوسان میز از 5 به 7 میلی متر جداسازی ناخالصی ها کاهش و با افزایش سرعت هوا تا 75/6 متر بر ثانیه جداسازی ناخالصی ها افزایش نشان داد.
    کلید واژگان: گندم, جداکننده وزنی, ناخالصی, فرکانس نوسان
    Saeed Agaazizi, Mansour Rasekh *, Yousef Abbaspour Gilandeh, Mohamadhosein Kianmehr
    Presence of foreign materials with the product is one of the important problems of wheat production. The economic value of the produced wheat and the degree of purity of the produced seeds increases with the separation of wheat mass impurities. Hence, in this research, a gravity separator table was used to remove impurities from wheat bulk. The machine has adjusting five parameters of air velocity, frequency of oscillation, amplitude of oscillation, longitudinal slope and latitudinal slope of the table. The effect of these parameters was studied to achieve maximum impurity separation from wheat bulk. Statistical analysis was performed in two factorial experiments based on completely randomized design. In the first experiment, the effects of three parameters of longitudinal slope, latitudinal slope and frequency of oscillation of the table were investigated and in the second experiment the effect of two other parameters was investigated. Also, using dimensional analysis, a dimensionless number parameter was obtained which was effective in evaluating the effect and reducing the number of parameters. The results showed that the maximum separation of impurities from wheat bulk was 87.03% at longitudinal slope of 2.5 °, latitudinal slope of 1.5 °, frequency of oscillation of 395 cycles per minute, amplitude of oscillation of 5 mm and air velocity of 6.75 m/s,. Also, with increasing longitudinal slope from 2.5 ° to 4.5 °, latitudinal slope from 0.75 °  to 2.5 ° (in most cases) and the amplitude of oscillation of the table from 5 to 7 mm, the separation of impurities was reduced and with increasing the air velocity from 5.25 to 6.75 m/s the separation of impurities was increased.
    Keywords: Wheat, Gravity separator, Impurity, Oscillation Frequency
  • ضرغام فاضل نیاری، امیرحسین افکاری سیاح*، یوسف عباسپور گیلانده

    دستیابی به دانش پایه بینایی ماشین در کنترل کیفی بذر گندم اهمیت ویژه ای دارد. در این پروژه، با تهیه سخت افزار و نرم افزار مناسب، تصویر 21000 عدد نمونه دانه، تهیه و با الگوریتم طراحی شده پردازش شد. نود و یک ویژگی شکل، بافت و رنگ محاسبه و رتبه بندی شد. از میان پنج مدل طبقه بندی کننده، بیشترین صحت کل، طبقه بندی در مدل شبکه عصبی مصنوعی با دو لایه پنهان و به کار گیری 35 ویژگی برتر اول به دست آمد. در آزمون این مدل با استفاده از داده های مستقل، صحت طبقه بندی برای گندم سفید درشت، گندم سفید کوچک، گندم سفید شکسته، گندم سفید چروکیده، گندم قرمز، جو و چاودار به ترتیب 100، 7/96، 3/99، 3/90، 99، 7/99، 98 درصد و میانگین آنها 6/97 درصد محاسبه شده است. صحت کل طبقه بندی در مدل های تحلیل تفکیک خطی، تحلیل تفکیک درجه دوم، K- نزدیک ترین همسایگی و شبکه عصبی مصنوعی با یک لایه پنهان به ترتیب 95، 7/96، 6/91 و 3/97 درصد به دست آمده است. در شرایط این تحقیق، سیستم بینایی ماشین شامل دوربین دیجیتال صنعتی و طبقه بندی کننده مدل شبکه عصبی مصنوعی دو لایه، با صحت خوبی قابل استفاده در بررسی کیفیت ظاهری بذر گندم تشخیص داده شده است.

    کلید واژگان: داده کاوی, طبقه بندی دانه, کاهش ویژگی, کنترل کیفیت, گواهی بذر
    Zargham Fazel Niari, AmirHossein Afkari Sayyah *, Yousef Abbaspour Gilandeh

    The acquisition of basic knowledge in quality control of wheat seed using machine vision technology is important. The objective of this research was to develop hardware and appropriate software to determine seven-grain groups in wheat seed samples. Ninety-one features were extracted through 21000 single seed images and the shape, texture and color features were ranked. Five classification models were investigated. The highest classification accuracy was obtained by artificial neural network with two hidden layers and the first 35 superior features. In the test run of this model with independent data, classifying accuracy for big white wheat, small white wheat, broken white wheat, wrinkled white wheat, red wheat, barley and rye were 100, 96.7, 99.3, 90.3, 99, 99.7, and 98 percent respectively with the average of 97.6 %. Shape features were more prominent and textural and color characteristics followed it respectively. Average classification accuracy in models of linear discriminant analysis, quadratic discriminant analysis, K- nearest neighbor and artificial neural network with a hidden layer were 95, 96.7, 91.6 and 97.3 % respectively. In the context of this study, the machine vision system comprising an industrial digital camera and artificial neural network with two hidden layers was identified as a valuable system in the investigation of the visual qualities of wheat seeds.

    Keywords: Data Mining, feature reduction, grain classification, quality control, Seed Certification
  • سعید آقاعزیزی، یوسف عباسپور گیلانده، محمدحسین کیانمهر، منصور راسخ*

    طراحی بهینه برای فرآیندهای سورتینگ، درجه بندی و سایر عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی نیازمند داشتن اطلاعات مناسب در مورد خواص فیزیکی آنهاست. همچنین دستیابی به محصولی با کمیت و کیفیت بالا نیازمند مبارزه با علف های هرز و جداسازی ناخالصی های موجود در محصول است. از این رو در پژوهش حاضر برخی از خواص فیزیکی گندم و جو اندازه گیری شد. همچنین از یک جداکننده وزنی برای جدا کردن جو موجود در توده گندم استفاده شد. دستگاه مذکور دارای پنج پارامتر قابل تنظیم سرعت هوا، دامنه نوسان، فرکانس نوسان، شیب طولی و شیب عرضی میز بود که تاثیر این پارامترها در قالب دو آزمایش فاکتوریل در طرح پایه کاملا تصادفی برای دستیابی به حداکثر جداسازی جو از توده گندم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در شرایط سرعت هوای m/s 75/6، دامنه نوسان mm 5، شیب طولی °5/2، شیب عرضی °75/0 و فرکانس نوسان cycl/min 395 حداکثر جداسازی جو از گندم به میزان 6/20 درصد حاصل شد. در اغلب موارد با افزایش شیب عرضی میز از °75/0 تا °25/2 و شیب طولی میز از °5/2 تا °5/4 و همچنین با افزایش فرکانس تا 435 سیکل بر دقیقه مقدار جداسازی جو از توده گندم کاهش پیدا می کند. همچنین کمترین مقدار جداسازی جو از گندم در شرایط فرکانس نوسان cycl/min 455، شیب طولی °5/4، شیب عرضی °5/1، دامنه نوسان mm 5 و سرعت هوای m/s 6 برابر با 417/9 درصد بدست آمد.

    کلید واژگان: گندم, جو, جداکننده میز وزنی, خواص فیزیکی
    Saeed AgaAzizi, yousef Abbaspour-gilandeh, MohammadHosain kianmehr, Mansour Rasekh*

    Optimal design for sourcing, grading and other post-harvest operations requires the availability of appropriate information about their physical properties. Also, achieving a high quality product requires the fight against weeds and impurities in the product. Therefore, in this research, some physical properties of wheat and barley were measured. A gravity separator was also used to separate the barley in the wheat mass. This machine has five customizable parameters includes air velocity, frequency of oscillation, amplitude of oscillation, longitudinal slope and latitudinal slope of the table. The effect of these parameters was investigated in the form of two factorial experiments in a completely randomized design to achieve maximum separation of barley from wheat mass. The results of experiments showed that in the conditions of air velocity of 6.75 m / s, the oscillation amplitudes of 5 mm, the longitudinal slope of 2.5 degree, the latitudinal slope 0.75 degree and the frequency of oscillation of 395 cycl / min, the maximum separation of barley from wheat mass to 20.6 % was achieved. In most cases, with increasing latitudinal slope from 0.75 degree to 2.52 degree , the longitudinal slope of the table from 2.5 degree to 4.5 degree and with the increase of the frequency up to 435 cycl / min, the separation of barley from the mass of wheat decreases. Also, the minimum amount of barley separation from wheat mass in condition of oscillation frequency of 455 cycl / min, l o n g i t u d i n a l slope of 4.5 degree, latitud in a l lope of 1.5 degree, oscillation a mplitude of 5 mm and air velocity of 6 m/s was obtained 9.417 %.

    Keywords: Wheat, barley, gravity separator, physical properties
  • صداقت فاضلی، یوسف عباسپور گیلانده، غلامحسین شاهقلی، ضرغام فاضل نیاری
    بازده کششی و مصرف سوخت ازجمله پارامترهای مهم درانجام عملیات کشاورزی و به خصوص عملیات خاک ورزیمی باشند که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. لذا ضرورت بررسی عواملی که برمیزان بازده کششی و مصرف سوخت تراکتورهای مزرعه ای تاثیرگذار هستند،اهمیت ویژه ای دارد. ازجمله این عوامل می توان به سرعت پیشروی تراکتور و عمق خاک ورزی اشاره کرد.در این تحقیقبه منظور مقایسه آماری مقادیر مقاومت کششی و مصرف سوخت سه نوع تیغه کولتیواتور (پنجه غازی مسطح، پنجه غازی و قلمی)،آزمایش های مزرعه ای در خاک شنی لومی در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی و با سه تکرار، انجام گردید.اثر سرعت پیشروی در سه سطح 3، 5/6 و 9 کیلومتر بر ساعت و عمق کاری در دو سطح 10 و 20 سانتی متر انتخاب گردید. در داخل هر کرت آزمایشی مقادیر مقاومت به کشش ادوات خاک ورز، مصرف سوخت، شاخص مخروطی خاک، سطح گسیختگی خاک و درصد محتوای رطوبت خاک اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات اصلی نوع تیغه، سرعت پیشروی و عمق کار بر روی مقاومت کششی و میزان مصرف سوخت در سطح احتمال 1% معنی دار بود. با مقایسه مقاومت کششی و مصرف سوخت تیغه ها در سرعت های پیشروی متفاوت و در نظر داشتن بافت نسبتا سبک خاک مزرعه،استفاده از تیغه پنجه غازی با بازوی خمیده در سرعت پیشروی سه کیلومتر بر ساعت، مناسب تر می باشد.
    کلید واژگان: مصرف سوخت, مقاومت کششی, کولتیواتور, سرعت پیشروی, عمق خاک ورزی
    Sedaghat Fazeli, Yousef Abbaspour-Gilandeh, Gholamhosein Shahgoli, Zargham Fazel-Niari
    Traction efficiency and fuel consumption hgave close affinity and are considered to be important unit operations, especially during primary tillage operations. Therefore, analyzing factors that affect the amount of Traction efficiency and fuel consumption is considered important. Amongst these factors, forward speed of tractor and tillage depth are of prime importance. Experiments were conducted for comparison of draft force and fuel consumption using, three types of cultivator blades (flat Duckfoot, Duckfoot with curve shank and Chisel plow), under sandy loam soil condition by using a factorial experiment based on randomized complete block design (RCBD). The effect of forward speed (3, 6.5 and 9 km/h) and tillage depth (10 and 20 cm) was the experimental conditions. Within each experimental plot, draft force of cultivators, fuel consumption, soil cone index, soil dispersion and percent of soil moisture content were measured.Analysis of variance showed that the effects of the blade type, forward speed and depth on the draft force and fuel consumption was significant at 1%. Comparing the draft force and fuel consumption of blades in different forward speeds and also considering the relatively light texture of the soil, it was found that duckfoot blade with curve shank with forward speed of 3 km/h was more appropriate.
    Keywords: Cultivator, Draft Force, Forward Speed Fuel Consumption, Tillage Depth
  • رضا صدقی یوسف عباسپور گیلانده
    ایجاد ساختمان مناسب برای خاک به منظور رشد محصول از اهمیت زیادی برخوردار است و یکی از مشخصه های اصلی ساختمان خاک، اندازه خاک دانه ها می باشد. راه های مختلفی جهت نشان دادن وضعیت پایداری خاک دانه ها وجود دارد که از متداول ترین آنها می توان به تعیین میانگین وزنی قطر خاک دانه ها اشاره کرد. در این مقاله از روش سیستم استنتاج فازی بر پایه شبکه عصبی تطبیقی (ANFIS) برای توصیف میزان خرد شدن خاک در ترکیب ادوات خاک ورزی اولیه و ثانویه شامل زیرشکن، گاوآهن برگرداندار و دیسک ثانویه به منظور تهیه زمین برای کاشت محصولات زراعی استفاده شد. سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی روش مناسبی برای حل مسائل غیرخطی است. ANFIS ترکیبی از روش استنتاج فازی (FIS) و شبکه عصبی مصنوعی (ANN) است که از توانایی هر دو مدل بهره می برد. در این تحقیق، ورودی های مدل شامل محتوی رطوبتی خاک، سرعت پیشروی تراکتور و لایه های عمقی شخم بود. برای ارزیابی عملکرد مدل از پارامترهای مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)، درصد خطای نسبی (ε)، میانگین خطای مطلق (MAE) و ضریب تبیین (R2) استفاده شد که به ترتیب 135/0، 6/3%، 122/0 و 981/0 به دست آمد. به-منظور ارزیابی مدل ANFIS، داده های به دست آمده از این مدل با داده های مدل شبکه عصبی مصنوعی مورد مقایسه قرار گرفت. مقایسه نتایج به-دست آمده از مدل فازی- عصبی و شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که مدل ANFIS داده های نزدیک تری به داده های واقعی در مقایسه با مدل شبکه عصبی مصنوعی ارائه کرد.
    کلید واژگان: خاک ورزی, خردشدگی خاک, میانگین وزنی قطر خاک دانه ها, سیستم استنتاج فازی, عصبی, شبکه عصبی مصنوعی
    R. Sedghi, Yousef Abbaspour Gilandeh
    Suitable soil structure is important for crop growth. One of the main characteristics of soil structure is the size of soil aggregates. There are several ways of showing the stability of soil aggregates، among which the determination of the median weight diameter of soil aggregates is the most common method. In this paper، a method based on adaptive neuro fuzzy inference system (ANFIS) was used to describe the soil fragmentation for seedbed preparation with combination of primary and secondary tillage implements including subsoiler، moldboard plow and disk harrow. Adaptive neuro fuzzy inference system (ANFIS) is a suitable approach to solving non-linear problems. ANFIS is a combination of fuzzy inference system (FIS) and an artificial neural network (ANN) method and it uses the ability of both models. In this study، the model inputs included “soil moisture content”، “tractor forward speed” and “working depth”. The performance of the model was evaluated using the statistical parameters of root mean square error (RMSE)، percentage of relative error (ε)، mean absolute error (MAE) and the coefficient of determination (R2). These parameters were determined as 0. 135، 3. 6%، 0. 122 and 0. 981، respectively. For the evaluation of the ANFIS model، the predicted data using this model were compared to the data of artificial neural network model. The simulation results by ANFIS model showed to be closer to the actual data compared with those made by the artificial neural network model.
    Keywords: Tillage, Soil fragmentation, Median weight diameter (MWD), Adaptive neuro fuzzy inference system, Artificial neural network
  • Yousef Abbaspour Gilandeh *, Hamid Jalilnejhad, Tarahom Mesri Gundoshmian

    Draft of different tillage tools is an important parameter for performance measurement, evaluation of tillage tools and also for determining the amount of required energy. Prediction of this parameter could be beneficial in many farm management practices, prediction of energy requirements and selecting appropriate tractor. In this study, field experiments were carried out at two soil types, namely, clay loam and loam clay, for predicting draft of a vertical narrow tillage tool, using artificial neural network and also, for comparison of developed model accuracy with that of regression models. Some parameters such as soil types, soil conditions, tools parameters and operational parameters were selected as inputs to artificial neural network. Within each type of soil, experiments were conducted in the form of factorial experiment based on randomized complete block design (RCDB) with three replications. Different levels of soil moisture content (factor A) 5-16 percent for dry soil and 17-38 percent for wet soil, tractor speed (factor B) at four levels of 1, 1.5, 1.8 and 3 km/hr, working depth (factor C) at four levels of 10, 20, 30 and 40cm and blade width (factor D) in four levels of 2.5, 3, 3.5 and 4cm were selected. Back propagation neural networks with three different training algorithms (gradient descending algorithm with momentum, descending scaled gradient and Levenberg-Marquardt) were adopted to predict the draft. Back propagation neural networks with Levenberg-Marquardt training algorithm presented better accuracy in simulation (95.05%) and correlation coefficient (R2 ) of 0.9935 as compared to others. The obtained data from neural network model were compared to ASAE and Ashrafizadeh (2006) models; the result showed that the predicted data by artificial neural network were very close to real data obtained from field experiments and the regression models did not have much proficiency for predicting draft at the studied area.

    Keywords: Artificial neural network, Draft, Levenberg-Marquardt training algorithm, Vertical narrow tillage tool
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال