به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

zahra fatehi

  • زهرا فاتحی، عباس دوستی*، محمدسعید جامی
    هدف

    واکسن های خوراکی در بیماری های عفونی که عامل آن ها از راه مخاط وارد بدن می شود، باعث القای مسیر ایمنی ذاتی خواهد شد. نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (NLR) و نسبت پلاکت به لنفوسیت (PLR) به عنوان بیومارکرهای التهاب سیستمیک بروسلا ثبت شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف خوراکی واکسن پروبیوتیک لاکتوکوکوس لاکتیس حامل آنتی ژن BLS بروسلا آبورتوس بر روی نسبت لکوسیت های خون به عنوان بیومارکرهای زیستی در موش های مبتلا به بروسلوز در مقایسه با گروه کنترل است.

    مواد و روش ها

    60 موش مبتلا به بروسلوز (چالش) و 60 موش سالم (غیرچالش) وارد مطالعه شدند. گروه چالش به 6 زیر گروه تقسیم شد و 6 نوع مداخله اعم از 1) L. lactis/pNZ8148-Usp45-BLS، 2) L. lactis- pNZ8148، 3) L .lactis، 4) IRIBA Vac، 5) pNZ8148 و 6) PBS را در همه گروه ها به جز IRIBA Vac به صورت گاواژ به معده دریافت کردند. از سرم به منظور بررسی پارامترهای هماتولوژیکی استفاده شد. سطح پروتئین واکنشی (CRP) C اندازه گیری شد. تعداد نوتروفیل و لنفوسیت با استفاده از شمارش کامل سلول های خونی تعیین شد. PLR و NLR محاسبه شد.

    یافته ها

    در این مطالعه سطح CRP در موش های گروه چالش به طور قابل توجهی نسبت به گروه غیر چالش افزایش یافته است (0001/0<p). موش های دریافت کننده واکسن خوراکی L. lactis/pNZ8148-Usp45-BLS قادر به مهار عفونت و کاهش غلظت CRP در سطح پایه بودند. موش های مبتلا به بروسلوز سطح NLR و PLR کم تری نسبت به گروه کنترل دارند، که پس از دریافت واکسن نوترکیب افزایش نسبت لکوسیت ها مشاهده گردید (0001/0˂p).

    نتیجه گیری

    موش های گروه چالش و گروه غیر چالش از نظر میزان PLR و NLR و هم چنین CRP تفاوت آماری معنی داری نشان دادند. این پارامترها می توانند نشانگرهای مفیدی در ارزیابی التهاب سیستمیک بروسلوز باشند.

    کلید واژگان: بروسلوز, لکوسیت, CRP, واکسن خوراکی, کلونینگ, لاکتوکوکوس لاکتیس, بروسلا آبورتوس
    Zahra Fatehi, Abbas Doosti*, Mohammadsaeid Jami
    Introduction

    Oral vaccines in infectious diseases, whose agents enter the body through the mucous membrane, will induce the innate immune pathway. The neutrophil-to-lymphocyte ratio (NLR) and platelet-to-lymphocyte ratio (PLR) have been documented as biomarkers of Brucella systemic inflammation. The purpose of this study is to investigate the effect of oral administration of the Lactococcus lactis probiotic vaccine carrying Brucella abortus BLS antigen on the ratio of blood leukocytes as biological biomarkers in mice with brucellosis compared to the control group.

    Materials and Methods

    60 mice with brucellosis (challenged) and 60 healthy mice (non-challenged) were included in the study. The challenge group was divided into 6 subgroups and 6 types of intervention including 1) L. lactis/pNZ8148-Usp45-BLS, 2) L. lactis-pNZ8148, 3) L. lactis, 4) IRIBA Vac, 5) pNZ8148 and 6) PBS received by gastric gavage in all groups except IRIBA Vac. Serum was used to check hematological parameters. C-reactive protein (CRP) level was measured. The number of neutrophils and lymphocytes was determined using a complete blood cell count. PLR and NLR were calculated.

    Results

    In this study, the level of CRP in the mice of the challenge group increased significantly compared to the non-challenge group. (P<0.0001) The mice receiving oral vaccine L. lactis/pNZ8148-Usp45-BLS were able to inhibit the infection and reduce the concentration of CRP in They were basic level. Mice with brucellosis have lower levels of NLR and PLR than the control group, and after receiving the recombinant vaccine, an increase in leukocytes was observed (P˂0.0001).

    Conclusion

    The mice of the challenge group and the non-challenge group showed a statistically significant difference in terms of PLR and NLR as well as CRP. These parameters can be useful markers in evaluating the systemic inflammation of brucellosis.

    Keywords: Brucellosis, Leukocytes, CRP, Oral Vaccine, Cloning, Lactococcus Lactis, Brucella Abortus
  • زهرا فاتحی، عباس دوستی*، محمدسعید جامی

    مقاله پژوهشی

    مقدمه

    واکسیناسیون، یکی از موثرترین و اقتصادی ترین روش ها برای کنترل بروسلوز می باشد. هدف از این پژوهش، ایجاد باکتری لاکتوکوکوس لاکتیس نوترکیب بیان کننده پروتیین سیتوپلاسمی لومازین سنتاز (Brucella lumazine synthase) BLS بروسلا آبورتوس می باشد.

    روش ها

    در این مطالعه، وکتور مورد نظر به همراه ژن و سیگنال پپتید (pNZ8148-Usp45-BLS) طراحی و سنتز گردید. به منظور تایید صحت کلونینگ از روش واکشن زنجیره ای پلیمراز (Polymerase chain reaction) PCR، هضم آنزیمی و توالی یابی استفاده شد. سپس وکتور بیانی نوترکیب به باکتری اشریشیاکلی سویه Top10 F ترانسفورم شد. باکتری های ترانسفورم شده که بر روی پلیت آگار حاوی کلرامفنیکل رشد کرده بودند، انتخاب شده و با استفاده از کیت استخراج پلاسمید ستونی، استخراج انجام شد. با استفاده از تکنیک الکتروپوریشن، وکتور نوترکیب درون باکتری لاکتوکوکوس لاکتیس ترانسفورم شد. به منظور تایید ترانسفورماسیون از تکنیک ژل الکتروفورز عمودی (Sodium dodecyl-sulfate polyacrylamide gel electrophoresis = SDS-PAGE) و (Reverse transcription polymerase chain reaction) RT-PCR استفاده شد.

    یافته ها

    هضم آنزیم، PCR و توالی یابی به منظور تایید کلونینگ ژن BLS در وکتور pNZ8148 انجام شد. مشاهده ی قطعه ی ژنیBLS  با طولی برابر 477 جفت باز و قطعه پلاسمید pNZ8148 - Usp45 فاقد قطعه ی ژنی BLS با طول 2997 جفت باز،کلون سازی قطعه ی ژنی BLS تایید شد. نتایج توالی یابی توسط شرکت Generay ارسال شد. همچنین در بررسی انجام شده توسط دستگاه نانودراپ غلظت پلاسمید استخراج شده  ng/µl848/9 و درجه ی خلوص 2/07 برآورد شد. نتایج حاصل از RT-PCR حاکی از موفقیت در ترانسفورماسیون ژن BLS بروسلا آبورتوس در باکتری لاکتوکوکوس لاکتیس بود. نتایج حاصل از SDS-PAGE حاکی از وجود تک باند 18 کیلودالتونی پروتیین BLS بود.

    نتیجه گیری

    پژوهش حاضر نشان داد که ژن BLS باکتری پروبیوتیک لاکتوکوکوس لاکتیس ترانسفورم شده با pNZ8148-Usp45-BLS به روش الکتروپوریشن، بیان می شود.

    کلید واژگان: بروسلوزیس, DNA واکسن, لاکتوکوکوس لاکتیس, الکتروپوریشن
    Zahra Fatehi, Abbas Doosti *, Mohammad Saeid Jami
    Background

    Vaccination is an efficient and cost-effective way to control brucellosis. This study aims to generate recombinant Lactococcus lactis (L. lactis) with Brucella abortus (B. abortus) BLS cytoplasmic protein.

    Methods

    The target vector, gene, and signal peptide (pNZ8148-Usp45-BLS) were developed and made in this study. Cloning accuracy was verified by PCR, enzyme digestion, and sequencing. Top10 F Escherichia coli was transformed using the recombinant expression vector. The column plasmid extraction kit selected and eliminated chloramphenicol-effected bacteria from an agar plate. In electroporation, Lactococcus lactis bacteria received the recombinant vector. Both SDS-PAGE and RT-PCR confirmed the transition.

    Findings

    To confirm the correctness of cloning and to confirm the presence of the BLS gene in the pNZ8148 vector, PCR and enzymatic digestion were performed. Observation of the BLS gene fragment with a length of 477 bp and plasmid pNZ8148 - Usp45 without the BLS gene fragment with a length of 2997 bp, the cloning of the BLS gene fragment was confirmed. Also, in the study conducted by the nanodrop device, the concentration of the extracted plasmid was estimated at 848.9 ng/µl and the degree of purity was 2.07. The results of RT-PCR indicated the success of the BLS gene transformation of Brucella abortus in L. lactis bacteria. Also, a single protein band of 18 kDa was observed in transformed L. lactis.

    Conclusion

    The present study showed that the BLS gene of the probiotic L. lactis transfected with pNZ8148-Usp45-BLS is expressed by electroporation.

    Keywords: Brucellosis, DNA vaccine, Lactococcus lactis, Electroporation
  • Zahra Rezaieyazdi, Maryam Sahebari, Zahra Fatehi, Rozita Khodashahi, Mandana Khodashahi *
    Background and Objective

     Genetic modifications in the adiponectin receptor 2 (AdipoR2) gene can affect phenotypes associated with insulin resistance and diabetes. The purpose of this study was to evaluate the possible role of genetic modifications in the AdipoR2 gene, to determine the frequency of genotypes and polymorphism alleles of this gene at rs11061971 (+219 A>T), and to investigate its correlation with type 2 diabetes (T2D) and its related metabolic profile.

    Materials and Methods

     In this case-control study, the single-nucleotide polymorphism (SNP) of AdipoR2 in 116 T2D patients and 102 controls was evaluated using RFLP PCR and FOK 1 enzyme. Fasting blood sugar, cholesterol, triglyceride, insulin, HDL-C, LDL-C and HbA1c were also measured and their correlation with the studied genetic modifications was assessed. The collected data were analyzed using Chi-square test and Hardy-Weinberg equation.

    Results

     There was a significant association in AT and TT genotypes in rs11061971 (+219 A>T) with T2D. However, no significant difference was observed in the frequency of alleles between the case and control groups. In addition, in LDL-C and total cholesterol in the control group, there was a significant difference between AA and TT genotypes as well as with AA and AT genotypes. However, no correlation was found between the other studied serum parameters and the genotype of individuals in the rs1106197171 polymorphism.

    Conclusion

     It can be concluded that rs11061971 (+219 A>T) polymorphism is associated with T2D incidence. The findings suggest that AT and TT genotypes in this gene compared to AA genotype increase the risk of diabetes.

    Keywords: Health Status, Quality of Life, SF-36 questionnaire, Systemic Lupus Erythematosus
  • یحیی طالبیان*، زهرا فاتحی، عباس علی وفایی، غلام رضا مست علی پارسا
    مولانا کمال الدین وحشی بافقی یکی از برجسته ترین سخن سرایان سده دهم هجری و از سرآمدان مکتب وقوع است که در قالبهای مختلف شعری، طبع آزمایی کرده و در همه این قالبها، اشعار درخوری از خود برجای گذاشته است. در این پژوهش، قصد آن است که با مروری گذرا در غزلیات وحشی نمونه هایی از زیبایی و حسن و ملاحت را در شعر این شاعر و عارف بزرگ دوره صفوی باز نماییم. شعر، آمیزه ای از احساس و تخیل است. وحشی میکوشد که این حالت و تاثر ناشی از رویدادها را آن چنان که برای خودش تجربه شده است، به دیگران منتقل کند. او چنان واژه ها را در بیان این حالات به رستاخیز فرا میخواند که خواننده نیز از عواطف خویش برای همراه شدن با شاعر مایه میگذارد. وحشی از شاعرانی است که در تمام گونه های شعری و قالبهای مرسوم طبع آزمایی کرده است و در اغلب آنها استادی و توانایی خویش را نشان داده. او از نظر موضوعی به مساله هماهنگی ردیف و مفهوم شعر دقت خاصی داشته است. باید او را جزء آگاهترین شاعران نسبت به اهمیت موسیقی کناری شعر دانست. بی هیچ شبهه ای وحشی بهترین گوینده طرز نو به شمار می آید. غزلهای او اغلب کوتاه و معمولا از نه بیت بیشتر نیست. بکارگیری قافیه های متنوع از سوی او به دلیل خلاقیت هنری وی، میزان زیباشناسی را در شعر او به سطح بالائی، ارتقا میدهد.
    کلید واژگان: غزلیات وحشی بافقی, سبک شناسی, سطح زبانی, سطح ادبی, سطح فکری
    Yahya Talebian*, Zahra Fatehi, Abbasali Vafai, Mastali Parsa
    Mullana Kamal al-Din vahsie Bafghi is one of the most prominent speakers of the tenth anniversary of the Hijri era and is one of the leading figures in the school of philosophy, which has been experimenting in various poetry forms and has written poems in all of these styles. In this study, we intend to review samples of beauty and goodness in the poetry of this great poet and great mystic Safavid. Poetry is a blend of feeling and imagination. vahsie is trying to convey this state of affairs as a result of events, as it has been experienced for itself. He called for such words in the expression of these states to the resurrection, which also sheds light on his emotions to accompany the poet. The vahsie is a poet who has been experimenting in all types of poetry and conventional forms, and in most of them they have shown their mastery and ability. He has a theoretical focus on the issue of harmony and the concept of poetry. He should be considered among the most knowledgeable poets regarding the importance of poetry music. The whims of the vahsie are the best guides of the new way. His ghosts are often short and usually not more than 9 bits. Using a variety of rhymes from her due to her artistic creativity, she upgrades the aesthetic level in her poetry to a high level.
    Keywords: vahsie Bafghi ghazal, stylistics, language level, literary level, intellectual level
  • Zahra Fatehi, Hamid Reza Baradaran *, Mohammad Asadpour, Mohsen Rezaeian
    Background
    Individuals’ listening styles differs based on their characters, professions and situations. This study aimed to assess the validity and reliability of Listening Styles Profile- Revised (LSP- R) in Iranian students.

    Methods
    After translating into Persian, LSP-R was employed in a sample of 240 medical and nursing Persian speaking students in Iran. Statistical analysis was performed to test the reliability and validity of the LSP-R.
    Results
    The study revealed high internal consistency and good test-retest reliability for the Persian version of the questionnaire. The Cronbach’s alpha coefficient was 0.72 and intra-class correlation coefficient 0.87. The means for the content validity index and the content validity ratio (CVR) were 0.90 and 0.83, respectively. Exploratory factor analysis (EFA) yielded a four-factor solution accounted for 60.8% of the observed variance. Majority of medical students (73%) as well as majority of nursing students (70%) stated that their listening styles were task-oriented.

    Conclusion
    In general, the study finding suggests that the Persian version of LSP-R is a valid and reliable instrument for assessing listening styles profile in the studied sample.
    Keywords: Validity, Reliability, Listening Style Profile, Persian, Iran
  • زهرا فاتحی، منوچهر توسلی *، سیمین همتی، فروزان صفری
    زمینه و هدف
    تغییرات ژنتیکی در ژن p53 با تومورزایی به خصوص تومورهای جامد مانند کولون، ریه و پستان در ارتباط می باشند. تاکنون مطالعه ای در مورد ارتباط تعداد تکرارهای TAAAA واقع در اینترون 1 ژن p53 و سرطان کولورکتال صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، بررسی پلی مورفیسم TAAAA واقع در اینترون 1 ژن p53 در بین مبتلایان به سرطان کولورکتال و افراد سالم و ارتباط آن با سرطان کولورکتال می باشد.
    روش بررسی
    در این پژوهش، نمونه خون 151 فرد مبتلا به سرطان کولورکتال و 180 فرد سالم جمع آوری و بررسی شد. پس از استخراج DNA ژنومی از خون محیطی و تکثیر توالی مورد نظر، تعداد تکرار و توالی TAAAA به وسیله الکتروفورز بر روی ژل پلی آکریل آمید و تعیین توالی به دست آمد.
    یافته ها
    در این مطالعه، 5 آلل متفاوت از تکرار TAAAA بین 6 تا 10 تکرار و 13 ترکیب آللی (ژنوتیپ) مختلف در بین افراد شاهد و مورد مشاهده شد. بیشترین فراوانی آللی در میان افراد مورد و شاهد مربوط به آلل 8 تکرار بود. تعداد ژنوتیپ های هموزیگوت مساوی یا کوچک تر از 8 در افراد شاهد بیشتر از بیمار می باشد.
    بر عکس تعداد ژنوتیپ های مساوی و بزرگ تر از 9 (9/9 و 1/9) در افراد بیمار بیشتر است. به علت تعداد کم نمونه ها محاسبات آماری ارتباط معنی داری را نشان نمی دهد. هیچ ارتباطی بین این ژنوتیپ ها با متاستاز و سن فرد مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    مطالعات ما ارتباط معنی داری را بین پلی مورفیسم تکرار TAAAA در ژن p53 و خطر ابتلا به سرطان کولورکتال نشان نداد.
    کلید واژگان: p53, سرطان کولورکتال, تکرار TAAAA, پلی مورفیسم
    Zahra Fatehi, Manoochehr Tavassoli *, Simin Hemati, Forouzan Safari
    Background And Aims
    Genetic alternation in p53 gene is associated with tumorgenesis, specially breast, colon and lung tumors. To our knowledge, there has been no study on the relationship between TAAAA repeat in the first intron of p53 gene and cancer risk. The aim of this study was to investigate polymorphism of TAAAA in the first intron of p53 gene among colorectal cancer patients and healthy individuals and its relation to risk of colorectal cancer.
    Methods
    In this research, 151 blood samples of patients with colorectal cancer and 180 healthy samples were studied. After DNA extraction from peripheral blood samples by salting out method and amplification of desired sequence, the number of TAAAA repeats was determined by Polyacrylamide gel electrophoresis and direct sequencing.
    Results
    In this study, five different length of TAAAA repeat in the range of 6-10 and 13 allele combinations (genotypes) were observed among patients and controls. The most frequent allele in both patients and controls was the 8-TAAAA repeat. Results of homozygous genotypes equal or below 8 are higher among the controlled than the case subjects. In the contrary, number of genotypes equal or higher than 9 (9.10, 9.9) was higher among the patients. Due to the insufficient number of samples, the statistical analysis didnot not show a meaningful relationship. There is no meaningful relationship between genotype, metastasis and age.
    Conclusion
    Our study did not show a strong association between the TAAAA repeat polymorphism in p53 gene and the risk of colorectal cancer.
    Keywords: p53, Colorectal cancer, TAAAA repeat, Polymorphism
  • زهرا فاتحی پیکانی، امید شکری
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش میانجیگر هیجانات پیشرفت در رابطه باورهای خودکارآمدی تحصیلی و رویکردهای یادگیری انجام شد
    روش
    300 دانشجو دختر به مقیاس هیجان های مربوط به یادگیری (پکران، گوئتز و پری، 2005)، پرسشنامه باورهای خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکوا، لینچ و اسپنشادا، 2005) و نسخه تجدید نظر شده دو عاملی پرسشنامه فرایند مطالعه (بیگز، کمبر و لئونگ، 2001) پاسخ دادند. در مطالعه حاضر، به منظور آزمون روابط ساختاری بین باورهای خودکارآمدی تحصیلی، هیجانات پیشرفت و رویکردهای یادگیری عمیق و سطحی از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در نمونه دانشجویان ایرانی، الگوی مفروض واسطه مندی هیجانات پیشرفت مثبت و منفی در رابطه بین باورهای خودکارآمدی تحصیلی و رویکردهای یادگیری عمیق و سطحی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در هر دو مدل واسطه مندی هیجانات پیشرفت مثبت و منفی، تمامی وزن-های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و در مدل واسطه مندی هیجانات مثبت به ترتیب 48 و 18 درصد از پراکندگی رویکردهای یادگیری عمیق و سطحی و در مدل واسطه مندی هیجانات منفی به ترتیب 19 و 24 درصد پراکندگی رویکردهای یادگیری عمیق و سطحی تبیین شد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بخشی از تمایز در استفاده از رویکردهای عمیق و سطحی در مواجهه با مطالبات زندگی تحصیلی در بافت پیش بینی این انتخاب ها به کمک باورهای خودکارآمدی تحصیلی، از طریق تفاوت در سطح هیجانات پیشرفت مثبت و منفی قابل تبیین است.
    کلید واژگان: باورهای خودکارآمدی تحصیلی, هیجانات پیشرفت, رویکردهای یادگیری, نظریه خودکارآمدی, نظریه کنترل, ارزش هیجانات پیشرفت
    Zahra Fatehi
    Objective
    This study examined the mediating effect of achievement emotions on the relationship between academic self-efficacy and deep and surface learning approaches among female students.
    Method
    On a sample consisting of 300 university students were administrated the achievement emotions questionnaire- learning-related emotions (Pekrun, Goetz & Perry, 2005), the academic self-efficacy beliefs questionnaire (Zajacova, Lynch & Espenshade, 2005) and the Revised two-factor Study Process Questionnaire (Biggs, Kember & Leung, 2001). Structural equation modeling was used to assess the mediating effects model of achievement emotions on the relationship between academic self-efficacy and learning approaches among female students.
    Results
    The results of structural equation modeling revealed that the mediating model of achievement emotions on the relationship between academic self-efficacy and learning approaches had a good fit to the data. All of the regression weights in both models were statistically significant and in the mediating model of positive emotions, model' predictors accounted for 48 and 19 of the variance in deep and surface learning approaches respectively and in the mediating model of negative emotions, model' predictors accounted for 19 and 24 of the variance in deep and surface learning approaches.
    Conclusion
    These findings show that among students when encountering to demands of academic life, difference in scores of deep and surface learning approaches among them, accounted for by difference in degree of positive and negative achievement emotions.
    Keywords: academic self, efficacy, achievement emotions, learning approaches, self, efficacy theory, control, value theory of achievement emotions
  • علی راوری، زهرا فاتحی، علی راوری، علی خدادادی، شهین حیدری
    مقدمه
    بیماران تحت درمان با همودیالیز که بتوانند به شکل مناسب از روش های مقابله ای استفاده کنند مداخلات درمانی را بهتر می پذیرند و احتمالا به سطح بالاتری از کیفیت زندگی دست می یابند.
    هدف
    تعیین تاثیر آموزش روش های مقابله ای (مشکل مدار، هیجان مدار) بر کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز
    روش
    این پژوهش یک مطالعه شبه تجربی بود که در آن، 38 بیمار تحت همودیالیز مشارکت داشتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه کیفیت زندگی Sf36 و پرسشنامه شیوه های مقابله ای جالویس و لازاروس بود. ابتدا کیفیت زندگی و شیوه های مقابله ای بیماران مذکور سنجیده شد و سپس شیوه های مقابله ای آموزش داده شد. در آخر، مجددا پرسشنامه های مربوط به کیفیت زندگی و شیوه های مقابله ای تکمیل گردید. نتایج با استفاده از آزمون های تی زوجی، آنالیز واریانس یک طرفه و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد
    یافته ها
    بیشتر افراد تحت مطالعه زن، متاهل، با میانگین و انحراف معیار سنی 50/20±42/51 سال بود. نمره کیفیت زندگی بیماران قبل از آموزش 35/19±03/89 و بعد از آموزش 16±89/98 بدست آمد. آموزش شیوه های مقابله ای توانست به میزان 85/9 نمره کیفیت زندگی این بیماران را ارتقاء دهد. آزمون تی زوجی اختلاف معناداری بین نمره قبل و بعد کیفیت زندگی نشان داد (001/0p<).
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش نشان داد آموزش به بیماران تحت همودیالیز، از میزان روش مقابله ای هیجان مدار می کاهد؛ در عوض، باعث ارتقای استفاده از روش مشکل مدار شده است و این تغییر شیوه سازگاری، کیفیت زندگی این بیماران را ارتقاء داده است.
    کلید واژگان: همودیالیز, کیفیت زندگی, آموزش به بیمار, شیوه های مقابله ای
    Ali Ravari, Zahra Fatehi, Ali Ravari, Ali Khodadadi
    Background
    The hemodialysis patients, who are able to make better use of adaptive techniques, accept the treatment easier and will have a higher quality of life.
    Aim
    The aim of this study was to measure the effect of training of coping methods (problem-focused and emotion-focused) on quality of life in hemodialysis patients.
    Methods
    This was a one-group before- after quasi-experimental design, in which 38 hemodialysis patients admitted at the Ali ebn Abi Talib Hospital in Rafsanjan 2010, were included. Quality of life questionnaire (SF36) and Lazarus Jalowiece Coping Style Questionnaire were used to measure the patient's quality of life and coping styles before intervention. Coping strategies were then trained and quality of life and coping styles were measured again after intervention. Data analysis was performed with SPSS Software Version 18 using paired t-test, ANOVA and Fisher's exact test.
    Results
    Most of the subjects were female, married, with a mean (SD) age of 51.42 ± 20/50 years. The mean score of quality of life was 89.03±19.35 before versus 98.89±16 after intervention. The mean score of quality of life was increased 9.85 after training compared to the baseline. Paired t-test showed significant difference between the scores of quality of life before and after intervention (p<0.0001).
    Conclusion
    The results indicated that coping methods training can promote the use of problem-based instead of emotion-focused coping strategies, which intern could enhance patient's quality of life.
    Keywords: Hospital hemodialysis unit, quality of life, training of patients, coping strategies
  • Keivan Basiri, Masood Etemadifar, Fatemeh Derakhshan, Fereshteh Ashtari, Vahid Shaygannejad, Zahra Fatehi, Amir Hadi Maghzi, Farzad Fatehi
    None of the approved immunomodulatory drugs in adults Multiple Sclerosis (MS) patients have been officially approved for the pediatric patients and are currently used off-label in this population. In this study, we evaluated the effectiveness and tolerability of intramuscular interferon beta1-a (Avonex®) and subcutaneously injected interferon beta1-b (Betaferon®) in children with definite relapsing-remitting MS (RRMS). Thirteen patients aged younger than 16, who were recently diagnosed with definite RRMS according to the McDonald's criteria, were enrolled in this study. Six patients were treated with Avonex® 30 μg, intramuscularly every week, and seven patients were treated with Betaferon® 250 μg, subcutaneously every other day. All patients were treated with adult doses; initially interferon-beta was prescribed with half dose, and it was increased to full adult dose steadily. Eleven girls and two boys, mean (SD) age of 14.7 (1.9) years, were studied. Following nine months of using interferon-beta, nine patients (69.2%) had no relapses and the remaining four, experienced only one relapse. The mean EDSS score was decreased significantly after the study period. The present study provides reasonable data for the use of interferon-beta in Pediatric MS due to lack of short-term complications and safety. Studies with larger sample size and longer follow up duration are required to shed light on the long term impact of the interferon-beta therapy in children.
  • Farzin Hadizadeh, Mohammad Fatehi, Zahra Fatehi, Hassanabad, Mojgan Zandieh
    Objectives
    In order to provide a pharmacological profile for some newly synthesized dihydropyridines, we investigated their effects on the isolated rat colon segments and the isolated rat atrium contractility. The tested compounds include alkyl ester analogues of nifedipine, in which the ortho-nitrophenyl group at position 4 is replaced by 2-alkylthio-1-benzyl-5-imidazolyl substituent, and nifedipine as a positive control substance.
    Materials And Methods
    Isolated rat colon and atrial tissues were prepared. Rat colon was contracted with 80 mM KCl, and maximum response was recorded (100%). After washing tissue with Krebs solution it was preincubated with different concentrations of test compounds and again KCl was added and percent change in contraction was calculated. Spontaneous contractions and its frequency for colon and atrium before and after addition of test compounds were also recorded and percent change was calculated. Nifedipine (10-8 -10-5 M) was used as positive control at all experiments.
    Results
    The compounds showed similar effects to that of nifedipine on the isolated rat colon. The potency of these analogues with concentration range 10-5 to 10-4 M was compared to potency of nifedipine which was effective at 10-8 to 10-5 M (P<0.01). However, unlike nifedipine, the test compounds exerted significant positive inotropic effect on the isolated rat atrium (P < 0.01). Our observations suggest that these analogues of nifedipine selectively enhance contractility of heart muscle while causing relaxation of intestinal smooth muscle.
    Conclusion
    These compounds may serve as valuable probes to develop novel dihydropyridines with dual smooth muscle relaxant effect and positive inotropic action.
  • Mohammad Fatehi, Mostafa Jafarzadeh, Zahra Fatehi, Hassanabad, Zahra Gholamnezhad
    The effects of tyrosine kinases on acute and chronic inflammation during diabetes are not fully determined. Therefore, the present study focuses on the effects of genistein, a tyrosine kinase inhibitor, on acute and chronic inflammation in diabetic mice. The mice either received normal saline (control, 0.1 ml, i.p., n=144) or streptozotocin (diabetic, STZ, 200 mg kg-1, i.p., n=144). A week after injection of saline or STZ acute and chronic inflammation was induced by injecting carrageenan and implanting 2 cotton pellets. Before injection carrageenan or 5 day after implantation, 9 mice from each group (control or diabetic) received genistein (10 mg kg-1, i.p.), indomethacin (2 mg kg-1, i.p.) or L-NAME (0.1 mg kg-1, i.p.). Paw edema and the weight of cotton pellets were significantly higher in diabetic mice. Pretreatment with either indomethacin or L-NAME significantly reduced the acute and chronic inflammation in the diabetic group. Genistein reduced chronic inflammation significantly. These results suggest that activation of tyrosine kinases as well as prostaglandins and nitric oxide pathways are involved in the increased chronic inflammatory responses observed in the diabetic animals.
  • Zahra Fatehi, Hassanabad, Mostafa Jafarzadeh, Mohammad Fatehi, Mohammad Taghi Razavi, Tossi
    It has been shown that nitric oxide is a mediator with a major role in pain signaling at the level of dorsal root ganglion neurons of the spinal cord. The main objective of the present study was to elucidate the influence of sex on the effects of nitric oxide on pain mediation in mice. Painful stimuli such as heat induced by light beam focused on tail and hot plate chamber were applied. Animals were injected with either morphine (0.5, 5 and 50 mg/100g body weight) or L-NAME (0.1, 0.5 and 1 mg/100g body weight) intraperitonealy. Changes in tail flick latency and responses to the hot plate chamber were measured in different groups of mice. The tail flick latency was increased significantly in both male and female animals treated with morphine (control male (sec): 2.45 ± 0.16, male which received morphine 50 mg/100g body weight: 13.5 ± 0.6, control female: 3.4 ± 0.3, female which received morphine 50 mg/100g body weight: 13.8 ± 0.6; P<0.001 vs control in both cases). The response time to the hot plate chamber was also increased significantly by morphine pretreatment in both male and female mice. The tail flick latency and the response time to the hot plate chamber were significantly higher in the female mice (eg,the response time to the hot plate chamber (sec) in male: 7.3 ± 0.8, in female: 13.7 ± 1.6, P<0.01 vs female mice). Pretreatment with L-NAME at all concentrations caused a significant non-dose dependent increase in the response time to the hot plate chamber only in the male mice. These results may suggest that pain is mediated through different mediators in male and female mice and probable involves sex hormones. Furthermore, from the effect of L-NAME on pain sensation, it maybe suggested that Larginine-nitric oxide pathway is more important in male in comparison with female in pain signaling.
  • Zahra Fatehi, Hassanabad, Zahra Gholamnezhad, Mostafa Jafarzadeh, Mohammad Fatehi
    On the basis of reports that ginger (Zingiber officinale, Z. officinale) extract has antiinfalammatory activity, the present study was undertaken to investigate whether the aqueous extract of Z. officinale has any significant beneficial effect on chronic inflammation in diabetic mice. Control mice received normal saline (0.1 ml, i.p.), and in the test group, diabetes was induced by injection of streptozotocin (STZ, 180mg/kg, i.p.) which was confirmed by the measurement of blood glucose, 7 days after STZ injection. One week after saline or STZ injection, chronic inflammation was induced by implantation of cotton pellets (30 mg) on each side of the groin region subcutaneously. Then at the day of 3, the aqueous extract of Z.officinale was added to drinking water (100, 200 and 400 mg/100 ml) for 4 days. In another sets of experiments, L-NAME, a nitric oxide synthase inhibitor, (0.1 mg/kg, i.p.) and indomethacin, an inhibitor of the prostaglandin biosynthesis, (2 mg/kg, i.p.) were injected at the day of 5 of implantation. On the 8th day, the mice were killed and the pellets were removed, freed from extraneous tissue and dried at 60 °C for 24h. The increase in the weight of cotton pellets was higher in diabetic mice (control: 160 ± 13.6 mg,diabetic: 271 ± 11.8 mg, P<0.001). Pretreatment with the aqueous extract of Z. officinale caused a significant but not dose-dependent reduction in cotton pellet weight in diabetic animals (diabetic + Z.officinale''s extract: 181.4 ± 21 mg, P<0.05 vs diabetic). The anti-inflammatory effect of extract was almost the same as L-NAME, but less than indomethacin. Results suggest that the anti-inflammatory effects of aqueous extract of Z. officinale are comparable to L-NAME.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال