به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

zahra kharazi mohamadvandi azar

  • سجاد کردانی، زهرا خرازی محمدوندی آذر*، محمد سلطانی فر

    امروزه در محیط بین المللی «برند ملی» اهرم مورد نیاز دولت هاست تا جایگاه خود را در عرصه جهانی بهبود بخشیده و مستحکم نمایند. رهبرانی که ارزش برند ملی را درک کنند، می توانند از تفاوت ها و تنوع فرهنگی در جهت ایجاد مزیت رقابتی و برتری استفاده کنند. آگاهی از نگرش ها و شناسایی ابعاد مختلفی که بر برند ملی یک کشور تاثیر دارند امری ضروری است؛ از همین رو، پژوهش حاضر جنبه اکتشافی داشته و از روش کیفی بهره برده است. جامعه آماری پژوهش را متخصصین حوزه برندسازی ملی تشکیل داده اند که تعداد این افراد 57 نفر می باشد و الگوی ذهنی این افراد براساس روش پژوهش «کیو» مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که هشت مولفه برای متغیر گروه های قومی و شش مولفه برای متغیر برند ملی کشف شده اند که از این میان، بین مولفه «فرهنگ قومی» با «تصویر بین المللی» رابطه مثبت و معنادار و «منافع قومی» با «سرمایه های اقتصادی» رابطه منفی و معناداری وجود دارد.

    کلید واژگان: برند, برند ملی, تصویرسازی, مولفه های قومی, هویت ملی
    Sajad Kordani, Zahra Kharazi Mohamadvandi Azar *, Mohamad Soltanifar

    Today, in the international environment, “national brand” is a lever needed by governments to improve and strengthen their position in the world arena. Leaders who understand the value of the national brand can use cultural differences and diversity to create competitive advantage and superiority. It is essential to be aware of the attitudes and identify the different dimensions that affect the national brand of a country. Therefore, the current research has an exploratory aspect and has used a qualitative method. The statistical community of the research was formed by experts in the field of national branding, and the number of these people is 57, and the mental pattern of these people was identified and analyzed based on the “Q” research method. The results show that eight components for the variable of ethnic groups and six components for the variable of national brand have been discovered, among which, there is a positive and significant relationship between the component of “ethnic culture” and “international image” and “ethnic interests” and “economic capitals”. There is a negative and meaningful.

    Keywords: Brand, national brand, imagery, ethnic components, national identity
  • سجاد کردانی، زهرا خرازی محمدوندی آذر*، محمد سلطانی فر
    شناسایی مولفه های قومی یکی از موضوعات تاثیرگذاری است که در فرآیند برندسازی ملی اهمیت می یابد. از وظایف دولت ها در دنیای مدرن آن است که در راستای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از ظرفیت برندسازی ملی در جهت تمایز، ایجاد قدرت و جذابیت بهره گیرند. به همین منظور هدف مقاله حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل قومی موثر بر برند ملی است که منجر به کشف الگوی ذهنی متخصصین برندسازی ملی می گردد. مقاله پیش رو با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و بررسی منابع مکتوب تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که تاثیر اقوام ایرانی بر برند ملی چگونه است؟ روش پژوهش این مقاله نیز آزمون «کیو» است که به شناسایی رابطه میان اقوام ایرانی و برند ملی می پردازد و با به کارگیری تحلیل عاملی اکتشافی، الگوی ذهنی متخصصان حوزه برند ملی را شناسایی می کند. یافته های مقاله نشان می دهد که هشت مولفه برای متغیر اقوام ایرانی و شش مولفه برای متغیر برند ملی کشف شده است که از این میان، بین مولفه «فرهنگ قومی» با «تصویر بین المللی» رابطه مثبت و معنادار و «منافع قومی» با «سرمایه های اقتصادی» رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
    کلید واژگان: نمانام, نمانام سازی ملی, عناصر قومی, مدیریت تصویر ملی, تحلیل عاملی
    Sajad Kordani, Zahra Kharazi Mohamadvandi Azar *, Mohammad Soltanifar
    Identification of ethnic components is one of the influential issues that become important in the process of national branding. One of the duties of the governments in the modern world is to use the capacity of national branding in order to achieve political, social and economic goals in order to differentiate, create power and attractiveness. For this reason, the aim of this article is to identify and rank the ethnic factors affecting the national brand, which leads to the discovery of the mental model of national branding experts. Using library studies and reviewing written sources, the following article tries to answer the question, what is the impact of Iranian ethnic groups on the national brand? The research method of this article is the "Q" test, which identifies the relationship between Iranian ethnic groups and the national brand, and by using exploratory factor analysis, it identifies the mental model of experts in the field of national brand. The findings of the article show that eight components have been discovered for the variable of Iranian ethnic groups and six components for the variable of the national brand. There is a negative and significant relationship.
    Keywords: Brand, National Branding, Ethnic Elements, National Image Management, Factor Analysis
  • سجاد کردانی، زهرا خرازی محمدوندی آذر*، محمد سلطانی فر
    برندسازی ملی در هر کشوری به عنوان یک دارایی، شناسه و هویت از جایگاه قابل توجهی برخوردار است و بسیاری از کشورها، برای تحکیم موقعیت خود در صحنه جهانی بدان اهمیت می دهند. گروه های قومی نیز که بخشی از تاریخ، فرهنگ، هویت، رفتار و جمعیت کشور را شکل می دهند، در فرایند برندسازی ملی نقش آفرینی می کنند. از همین رو مقاله حاضر در چارچوب نظریه بازنمایی «ریچارد دایر» به بررسی تاثیر اقوام ایرانی بر برند ملی پرداخته است. با استفاده از روش کیو، الگوی ذهنی 57 نفر از متخصصان «امور فرهنگی و میراث کشور»، «توریسم»، «مناسبات اجتماعی»، «دولت»، «سرمایه گذاری و مهاجرت» و «صادرات» شناسایی و بر اساس جداول کیو مرتب سازی گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی الگوی ذهنی مشارکت کنندگان بر مبنای دو متغیر اقوام ایرانی و برند ملی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که حاصل آن شناسایی 8 عامل برای اقوام ایرانی و 6 عامل برای برند ملی بوده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که هرکدام از ذهنیت های شناسایی شده، مفاهیم و ویژگی های متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که میان برخی دیدگاه های شناسایی شده از متغیرهای اقوام ایرانی و برند ملی رابطه ای معنادار وجود دارد.
    کلید واژگان: برندسازی, برند ملی, اقوام ایرانی, تصویر ملی, هویت ملی
    Sajad Kordani, Zahra Kharazi Mohamadvandi Azar *, Mohamad Soltanifar
    As an asset and identifier, national branding has a significant place to strengthen the countries position on the world stage. Ethnic groups, which form a part of the country's history, culture, identity, behavior and population, play a role in the process of national branding. Therefore, within the framework of "Richard Dyer's" Representation Theory, I have investigated the impact of Iranian ethnic groups on the national branding process through this article. Using the Q method and tables, the thoughts and attitudes of 57 specialists in "Cultural Affairs and Heritage", "Tourism", "Social Relations", "Government", "Investment and Migration" and "Exports" were identified and sorted. Based of the Iranian ethnic groups and national brand, the thoughts and attitudes of the participants were analyzed through exploratory factor analysis method; This resulted in the discovery of 8 factors for Iranian ethnic groups and 6 factors for the national brand. The results indicate that each of the identified patterns has different concepts in comparison to one another; The findings also proves a significant relationship between some of the ethnic variables of Iranians their national brand.
    Keywords: Branding, National Brand, Iranian ethnic groups, National Image, National Identity
  • ابراهیم احراری*، زهرا خرازی محمدوندی آذر، نسیم مجیدی قهرودی
    این پژوهش، مطالعه ای میان رشته ای درمورد تاثیرات «انسان شناسی فلسفی» بر «نظریه پردازی ارتباطات و سیاست گذاری رسانه ای» است و درصدد بررسی این مسئله است که پارادایم- شیفت در اندیشه انسان شناسی، چگونه دانش ارتباطات را دستخوش دگرگونی کرده است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای و فوکوس گروپ، نمودهای گفتمان دو رویکرد کلان انسان شناسی فلسفی (ذات گرایی و نامینالیسم)، در نظریات ارتباطی و سیاست گذاری رسانه ای را استخراج کردیم. یافته های این تحقیق، ما را به شناختی جدید از دانش رسانه ای می رساند که می توان آن را تحت تاثیر نوع انسان شناسی، به دو بخش «نظریه های ارتباطی ذات گرا» و «نظریه های ارتباطی نامینالیستی» تقسیم کرد. همچنین، نشانگر این واقعیت است که تکنولوژی و دانش رسانه ای در درون بافتار فکری انسان شناسی قرار دارد و از سوی آن احاطه شده است. به علاوه، نتایج به دست آمده، ما را به این شناخت می رساند که چگونه گفتمان های مسلط انسان شناسی، پیش فرض هایی تولید کرده اند که در نظریه پردازی و سیاست گذاری رسانه ای، تاثیراتی عمیق گذاشته است، حال آن که منشا این پیش فرض ها تاکنون برای ما نامریی بوده است.
    کلید واژگان: انسان شناسی ارتباطات, سیاست گذاری رسانه ای, نظریه پردازی رسانه ای, انسان شناسی و رسانه, ذات گرایی و نامینالیسم
    Ebrahim Ahrari *, Zahra Kharazi Mohamadvandi Azar, Nasim Majidi Ghahroudi
    This research is an interdisciplinary study of the impact of “Philosophical Anthropology” on “Communication Theorizing” & Media Policy Making. The research is opting to survey on the fact that how paradigm shift in anthropological thought has transformed communication knowledge. To achieve this, by acquiring the methodology of library study & focus group, the manifestations of the discourse between the two mass approaches of philosophical anthropology (Nominalism & essentialism) in communication theories and media policy making were extracted. The findings of the research direct us to a new cognition of media knowledge which can be divided into two communication theories of essentialism & nominalism under the influence of anthropology. This also indicates the fact that technology and media literacy are inside the context of anthropology. In addition to that the outcomes lead us to the understanding of how dominant anthropology discourses have produced pre assumptions which have been effective in theorizing of media policy making. And, the origin of these pre assumptions have not been visible to us so far.
    Keywords: Communication Anthropology, Media policy making, Media Theorizing, Anthropology, Media, Essentialism & Nominalism
  • مهستان معصومی، افسانه مظفری (نویسنده مسئول)*، علی اکبر فرهنگی، زهرا خرازی محمدوندی آذر، طهمورث شیری
    هدف کلی این مطالعه، شناسایی مالکیت، ساختار و کارکردهای تلویزیون در کشورهای کانادا و نروژ به عنوان دو کشور برخوردار از بالاترین رتبه های کامیابی (در بین 10 کشور برتر جهان) در سال 2017 بوده و از منظر هدف کاربرد، با عنایت به چند فرهنگی بودن این جوامع، ایجاد بینشی در راستای بهبود کارکردهای تلویزیون ملی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در مسیر توسعه است. به منظور انجام این پژوهش، محقق اقدام به مصاحبه با 14 تن از اساتید کانادایی و نروژی با تخصص های حوزه رسانه نموده است. روش تحقیق این مطالعه، روش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها بوده و در راستای دسته بندی مقولات از تکنیک کدگذاری (باز، محوری) بهره گرفته شده است. در مجموع 217 کد باز (کانادا= 95، نروژ= 122)، که با یکدیگر قرابت معنایی داشتند شناسایی و در قالب 44 کد محوری (کانادا= 20، نروژ= 24)، دسته بندی شدنده اند. یافته ها حاکی از عملکرد مطلوب هر دو رسانه در بهره برداری از 4 کارکرد اصلی خبری، راهنمایی، آموزشی و سرگرمی بوده و بخش خبری جزء اصلی ترین کارکردهای این دو شبکه است؛ لذا رویکرد برنامه ریزی و سیاست گذاری محتوایی هر دو شبکه CBC و NRK در نهایت می تواند الگوی مناسبی برای توسعه کارکردهای رسانه ملی کشور محسوب گردد.
    کلید واژگان: تلویزیون, کارکرد, نروژ, کانادا, توسعه, رسانه ملی
    Mahestan Masoomi, Afsaneh Mozafari *, Aliakbar Farhangi, Zahra Kharazi Mohamadvandi Azar, Tahmoores Shiri
    The overall purpose of this study is to identify the ownership, structure and functions of television in Canada and Norway as the two countries with the highest success ratings (among the top 10 countries in the world) in 2017 and in terms of the purpose of application, considering several The cultural nature of these societies is to create a vision for the development of the national television, radio and television of the Islamic Republic of Iran, in the direction of development. In order to conduct this research, the researcher has interviewed 14 Canadian and Norwegian professors with specializations in the field of media. The research method of this study is qualitative method using directional qualitative content analysis method to analyze the data obtained from interviews and in order to categorize the categories, coding technique (open, axial) has been used. A total of 217 open codes (Canada = 95, Norway = 122), which were semantically related to each other, were identified and categorized into 44 core codes (Canada = 20, Norway = 24). Findings indicate the optimal performance of both media in exploiting the four main functions of news, guidance, education and entertainment, and the news section is one of the main functions of these two networks; Therefore, the content planning and policy-making approach of both CBC and NRK networks can finally be considered as a suitable model for the development of national media functions.
    Keywords: TV, function, Norway, Canada, Development, national media
  • مرضیه رفعتی، زهرا خرازی محمدوندی آذر، خلیل میرزایی، عبدالعلی قوام*

    هدف پژوهش حاضر بررسی موضع گیری رسانه های جریان اصلی (روزنامه های کی هان، اعتماد و همشهری) در جامعه پذیری برجام است و سوال اصلی این پژوهش به این مسئله می پردازد که آیا این رسانه ها در بازتاب های خبری خود در جهت جامعه پذیری برجام گام برداشته اند یا خیر؟ روش تحقیق به کار گرفته شده، ترکیبی (تحلیل محتوای کمی و کیفی) و گردآوری داده ها با رویکرد هدف مند انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از فرآیند ناقص جامعه پذیری برجام در حوزه خبررسانی بوده است. بدین ترتیب که روزنامه کی هان کاملا در جهت منفی، تیترها و اخبار برجام را پوشش داده و همشهری نیز رویکردی کاملا خنثی را در پیش گرفته و در این میان، تنها روزنامه اعتمادعملکردی نسبتا مثبت در جهت جامعه پذیری برجام داشته است. از سوی دیگر، نحوه پوشش نوع رویکرد به اخبار برجام در حوزه سه رسانه، کمتر تحلیلی بوده و بیشتر جنبه سخت خبر و اطلاع رسانی داشته است تا رویکرد آموزشی و هدایت کنندگی.

    کلید واژگان: جامعه پذیری برجام, کارکردگرایی پارسونز, چارچوب سازی, برجسته سازی, رسانه عام تبادل, رسانه های جریان اصلی, رسانه های جایگزین (آلترناتیو)
    Marzie Rafa’ti, Abdolali Ghavam *, Zahra Kharazi Mohamadvandi Azar, Khalil Mirzayi

    The purpose of this study is to investigate the position and performance of the mainstream media (Kayhan, Etemad, and Hamshahri newspapers) in sociability of Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA). The main question of this study is whether these media have taken steps in the reflections of their news to promote sociability of Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA). The research method is combinatory (quantitative and qualitative content analysis) and data collection is conducted with a targeted approach. The results of the research indicate the imperfect process of sociability of Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) in the field of notifying and reporting the news, given that the Kayhan newspaper completely covered the headlines and the news in the negative direction, and the Hamshahri has also taken a completely neutral approach. In the meantime, the only daily newspaper that has been relatively positive towards sociability of Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) is Etemad. On the other hand, the manner of coverage, the type of approach to the news in these three media, was less analytical and had the most serious aspect of news and information, rather than the educational approach and leading role.

    Keywords: Sociability of Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), Parsons Functionalis, Public Domain of JCPO, Power (authority), Framework Making, Agenda Setting, General Media Exchange, Mainstream Media, Alternative Media
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال