جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "«دانش بومی»" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
یکی از مباحث کلیدی و اساسی در حوزه آب، بحث مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی است که هدف این پژوهش، تحلیل پایداری الگوهای مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از بعد ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت گردآوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. قلمرو مکانی سکونتگاه های روستایی شهرستان مراغه بوده و جامعه آماری نیز 20452 نفر از بهره برداران زراعی و باغی روستاهای این شهرستان که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 377 نفر از آنها برای انجام تحقیق انتخاب شدند. ضمنا، با استفاده از معیارهای تعداد بهره برداران کشاورزی و طبقات ارتفاعی، 20 درصد از روستاهای شهرستان که شامل 32 روستا می شود، به عنوان نمونه و برای انجام مطالعه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات، از آمار توصیفی و تکنیک معادلات ساختاری در نرم افزار pls استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد، الگوهای مدیریت یکپارچه منابع آب با مقدار 234/0، حکمروایی خوب با مقدار 312/0، پویایی سیستم مشارکتی با مقدار 092/0، مدیریت مشارکتی با مقدار 120/0 و دانش بومی با مقدار 422/0 تاثیرات متفاوتی مدیریت پایدار منابع آب در سکونتگاه های روستایی شهرستان مراغه دارند. علاوه بر این نتایج تحلیل عاملی نشان داد، شاخص های مدیریت یکپارچه منابع آب با بار عاملی 42/3، حمکروایی خوب با بار عاملی 98/5، پویایی سیستم مشارکتی با بار عاملی 56/1، مدیریت مشارکتی با بار عاملی 58/1 و دانش بومی با بار عاملی 36/7 اثرات مختلفی در مدیریت پایدار منابع آب در محدوده مورد مطالعه دارند. در این میان نیز بیشترین نقش را الگوهای «استفاده از دانش بومی روستاییان و کشاورزان و حکمروایی خوب محلی» ایفا می کنند.
کلید واژگان: مدیریت پایدار, منابع آب کشاورزی, دانش بومی, حکمروائی خوب, شهرستان مراغه -
در دهه های اخیر هم زمان با تحول پارادایمی در ادبیات توسعه با جهت گیری معرفتی درون گرایانه، دانش بومی به عنوان یکی از گزینه های موثر برای توسعه روستایی از سوی نظریه پردازان مطرح شده است. این مقاله به ارزیابی ظرفیت جایگزینی این رویکرد می پردازد و با بررسی ریشه های پیدایش این رویکرد بر این باور است تاکید صرف بر آن نوعی افراط گرایی شبه معرفتی بوده و محل مجادله و مناقشه است. در این راستا، به دو عامل عمده اشاره می کند: تجربه نه چندان موفق برنامه های توسعه با ماهیت تکنوکراتیک آمرانه؛ و ظهور گفتمان های انتقادی مانند پسانوگرایی و پسااستعمارگرایی. مقاله استدلال می کند که این باور نوعی موضع گیری های رادیکالی (له و علیه) را نسبت به دو معرفت (بومی و علمی) سبب شده که ریشه در دوگانه گرایی تقابلی دکارتی دارد که در عمل به تقابل های قطبی مبالغه گرایانه و تجریدگرایی از واقعیت ها انجامیده است. مقاله نتیجه می گیرد که علی رغم مزیت های مطرح شده برای دانش بومی، این دانش مستعد چالش های مختلفی مانند رمانتیزه شدن، بی توجهی به تمایزپذیری و مناسبات قدرت، تمرکز بر تجارب و مهارت ها، خاص گرایی و وابستگی به جغرافیاها و متن ها ، خصلت ایستایی و غیره است. باتوجه به قدرت هژمونی بالای علم جدید/رسمی، برای ایجاد توازن شناختی، مقاله اقدامات عملی مشتمل بر ترویج آگاهی از دانش بومی به عنوان شکلی از آموزش استعمارزدایی تا توسعه کنش های جمعی پایدار سیاسی را برای مقابله با فرایند قدرت و سلطه توصیه می کند.کلید واژگان: علم, دانش بومی, نوگرایی, پسانوگرایی, پسااستعمارگرایی, توسعه روستاییIn recent decades, with the paradigm shift in development literature with an inward-looking epistemological orientation, theorists have proposed indigenous knowledge as an effective alternative for rural development. This article evaluates the alternative capacity of this approach. Having examined the origins of this approach, it is believed that the superficial emphasis on it is a kind of pseudo-epistemic extremism and is a source of controversy. Two significant factors are responsible: the not-so-successful experience of development programs with an authoritarian technocratic nature and the emergence of critical discourses such as postmodernism and postcolonialism. The article argues that this belief has caused a kind of radical stance (for and against) towards two knowledges (indigenous and scientific), which is rooted in Cartesian dualism. This has, in practice, led to exaggerated polar stances: abstractionism from realities. The article concludes that despite the advantages proposed for Indigenous knowledge, this knowledge is susceptible to various challenges such as romanticization, neglecting distinctiveness and power relations, focusing merely on experiences and skills, specificity, as well as dependence on geographies and settings, etc. Considering the high hegemonic power of new/official science to create a cognitive balance, the article recommends practical measures, including promoting awareness of indigenous knowledge as a form of decolonization education to develop sustainable political collective actions to confront the process of power and domination.Keywords: Science, Indigenous Knowledge, Modernism, Postmodernism, Rural Development
-
نشریه مطالعات کتابداری و سازماندهی اطلاعات، سال سی و پنجم شماره 1 (پیاپی 137، بهار 1403)، صص 183 -212هدف
سازمان دهی دانش بومی در کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها با روش های مرسوم سازمان دهی، فهرست نویسی و طبقه بندی به دلیل فقدان اصطلاحات و واژگان دانش بومی و کمبود منابع مکتوب این دانش امکان پذیر نیست. برای ورود دانش بومی که حاصل قرن ها تجربه مردم محلی است، در وب معنایی استفاده از هستی شناسی مناسب به نظر می رسد. این مقاله بر آن است تا ضرورت استفاده از هستی شناسی ها را به منظور ذخیره و بازیابی دانش بومی کشاورزی با مطالعه هستی شناسی های موجود در حوزه کشاورزی و دانش بومی موردبحث و بررسی قرار دهد.
روشدر این مطالعه از مرور نظام مند مبتنی بر شواهد استفاده شد. جستجو بر اساس کلمات کلیدی انتخاب شده در پایگاه داده گوگل اسکالر بدون محدودیت زمانی در عنوان مقالات بود. برای تفکیک بهتر موضوعات، کلیدواژه ها از هم جدا و دوبه دو باهم ترکیب شدند. حاصل جستجو با عبارت «هستی شناسی و دانش بومی» بازیابی 12 مقاله و جستجوی کلمات کلیدی «هستی شناسی کشاورزی» بازیابی 83 مقاله و جستجوی عبارت «دانش بومی کشاورزی» 143 مقاله را به دنبال داشت. درمجموع، 238 مقاله با استفاده از سه عبارت کلیدی Agricultural Ontology،Agricultural Indigenous Knowledge،Indigenous Knowledge Ontology از جستجوی انگلیسی بازیابی شد. 6 مقاله با جستجوی دستی به مطالعه اضافه شد و 9 مقاله نیز پس از جستجوی فارسی کلیدواژه های هستی شناسی، سازمان دهی دانش و سازمان دهی دانش بومی به مطالعه اضافه شد، درنهایت پس از مطالعه چکیده و نتایج مقالات و ارتباط با موضوع موردبررسی 37 مقاله انتخاب و بررسی شد.
یافته هاپس از بررسی مقالات، سه هستی شناسی بزرگ و شناخته شده که عبارت بودند از خدمات هستی شناسی کشاورزی، هستی شناسی گیاهی و هستی شناسی محصول، شناسایی شدند. همچنین بررسی ها نشان داد که کشورهای اسپانیا، چین، ایران، نیجریه، سریلانکا، مالزی، تایلند، ژاپن، اندونزی، هند و پاکستان اقداماتی را برای طراحی هستی شناسی دانش بومی کشاورزی و استفاده از این دانش انجام داده اند. کشاورزان و تعداد مقالات بازیابی شده نشان داد که سریلانکا، مالزی و هند در این زمینه تلاش بیشتری کرده اند.
نتیجه گیریاگرچه استفاده از بروشورهای چاپی آموزشی و ترویجی می تواند در انتشار دانش بومی نقش موثری داشته باشد، اما انتشار دانش بومی کشاورزی در سطح جهانی نیازمند ورود به شبکه معنایی است، به همین جهت لازم است شرایط ذخیره سازی منابع دانش بومی کشاورزی در وب فراهم شود تا بتوان آن ها را در جستجوی معنایی بازیابی کرد. ازآنجایی که هستی شناسی ها ابزارهایی در وب معنایی هستند که موضوعات یک حوزه خاص را دسته بندی می کنند و روابط منطقی بین آن ها را تعریف می کنند، طراحی هستی شناسی در این حوزه می تواند راهی برای ذخیره و بازیابی آثار مختلف دانش بومی با حفظ رابطه معنایی بین آن ها باشد. هستی شناسی دانش بومی کشاورزی به اشتراک گذاری این دانش به نسل های آینده در نقاط مختلف جهان را تسهیل می کند و به طراحی پایگاه دانش بومی کشاورزی کمک می کند. سازمان هایی که به حفظ، استفاده و توسعه این دانش وابسته اند می توانند از هستی شناسی برای سازمان دهی دانش بومی بهره گیرند.
کلید واژگان: دانش بومی کشاورزی, هستی شناسی کشاورزی, سازمان دهی دانش, وب معنایی, دانش بومیPurposeOrganizing Indigenous knowledge in libraries, archives, and museums with conventional methods of organization, cataloging, and classification is not possible due to the lack of terms and vocabulary of Indigenous knowledge and the lack of written sources of this knowledge. To enter indigenous knowledge that is the result of centuries of local people's experience, it seems appropriate to use ontology in the semantic web. This article aims to discuss and investigate the necessity of using ontologies to store and retrieve Indigenous knowledge of agriculture by studying existing ontologies in the field of agriculture and Indigenous knowledge.
MethodThis study employed an evidence-based systematic review methodology. The literature search was conducted using a defined set of keywords in the Google Scholar database without restrictions on publication date. To enhance subject differentiation, keywords were separated and combined in pairs. The search yielded 12 articles for the term "ontology and indigenous knowledge," 83 articles for "agricultural ontology," and 143 articles for "agricultural indigenous knowledge." A total of 238 articles were retrieved from the English search using the three key terms "Agricultural Ontology," "Agricultural Indigenous Knowledge," and "Indigenous Knowledge Ontology." Six additional articles were included through manual search, and nine articles were added following a search using the Persian keywords "ontology," "knowledge organization," and "local knowledge organization." Ultimately, 37 articles were selected and reviewed based on a comprehensive evaluation of their abstracts, findings, and relevance to the research topic.
FindingsA comprehensive review of the literature revealed three prominent and widely recognized ontologies: Agricultural Ontology Services (AOS), Plant Ontology (PO), and Crop Ontology (CO). Additionally, the study indicates that countries such as Spain, China, Iran, Nigeria, Sri Lanka, Malaysia, Thailand, Japan, Indonesia, India, and Pakistan have undertaken initiatives to design and implement ontologies for indigenous agricultural knowledge. Furthermore, the analysis of retrieved articles suggests that Sri Lanka, Malaysia, and India have made significant strides in this domain.
ConclusionWhile traditional methods, such as educational and promotional printed brochures, can effectively disseminate indigenous knowledge to a localized audience, disseminating this valuable knowledge globally necessitates its integration into the semantic web. This entails providing seamless access to indigenous agricultural knowledge resources on the web, enabling users to retrieve and utilize this knowledge through semantic search. Ontologies, specialized tools within the semantic web, offer an ideal solution for organizing, storing, and retrieving indigenous knowledge effectively. These ontologies categorize topics within the domain of indigenous agriculture, defining the logical relationships between them, and thereby maintaining the intricate interrelationships inherent in this knowledge system. By incorporating indigenous agricultural knowledge into the semantic web and utilizing ontologies, we can achieve global dissemination of this invaluable resource, fostering a deeper understanding and appreciation of indigenous agricultural practices and their contributions to sustainable food production and resilience.
Keywords: Indigenous Agricultural Knowledge, Agricultural Ontology, Knowledge Organization, Semantic Web, Indigenous Knowledge -
امروزه معیشت روستائیان به شدت با تغییرات اقلیمی گره خورده است؛ به طوری که با افزایش این تغییرات وضعیت پایداری معیشتی آنان با بحران مواجه است. این مسئله نشان از چگونگی الگوی سازگاری این جوامع در برخورد با این تغییرات دارد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر شناسایی الگوی سازگاری معیشت جوامع روستایی ایران در مواجه با تغییرات اقلیمی است. روش مطالعه در زمره مطالعات کاربردی است، که از نظر هدف توصیفی- تبیینی، در یک رویکرد کیفی و کمی صورت پذیرفته است. این تحقیق از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند بوده، و برای گردآوری داده های ثانویه از روش اسنادی و داده های اولیه از روش میدانی (پرسشنامه کیو) استفاده شده. جامعه موردمطالعه شامل خبرگان است؛ پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی، برای 20 نفر از کارشناسان (جامعه دانشگاهی) ارسال گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل عاملی کیو استفاده شده. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوی پایین به بالا به عنوان راهبرد محوری در سازگاری معیشتی جوامع روستایی در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود. از سویی دو عامل "سازگاری زیست محیطی" با امتیاز 34.37 و "سازگاری اجتماعی" با امتیاز 23.8 به عنوان مهم ترین راهبردها معیشتی برای جوامع روستایی ایران شناخته شدند که این الگوی سازگاری می تواند در قالب برنامه های اجرایی همچون: آموزش الگوی های رفتاری سازگار؛ ارتقاء پشتیبانی اجتماعی؛ شیوه های صرفه جویی در مصرف آب و اشتراک گذاری دانش بومی جوامع روستایی در مواجه با تغییرات اقلیمی محقق گردد. همچنین، برای پایداری معیشت روستائیان در مواجه با رویدادهای اقلیمی، نهادهای داخلی و خارجی می توانند با بهره گیری از ظرفیت های دانش بومی به سیاست های سازگاری دست پیدا کنند.کلید واژگان: سازگاری معیشتی, تغییرات اقلیمی, الگوی پایین به بالا, دانش بومی, جوامع روستایی, سازگاری زیست محیطیToday, the livelihood of the villagers is strongly tied to climate change; So that with the increase of these changes, their livelihood stability is facing a crisis. This issue will show how these societies adapt to these changes. Therefore, the aim of the current research is to identify the pattern of livelihood adaptation of rural communities in Iran in the face of climate change. The study method is among applied studies, which is done in a quantitative and qualitative framework in terms of descriptive-explanatory purpose. The statistical sample of this research is purposeful, and to collect secondary data, the documentary method and primary data are used from the field method (Q questionnaire). Questionnaires were sent electronically to 20 experts (academic community). Q factor analysis method was used to analyze the collected data. The results of the research indicate that the bottom-up model will be a central strategy in the livelihood adaptation of rural communities against climate change. On the other hand, two compatibility factors "environmental and social" were recognized as the most important livelihood strategies for rural communities in Iran. that this pattern of compatibility can be implemented in the form of executive programs such as: teaching compatible behavioral patterns; promoting social support; To realize ways of saving water consumption and sharing local knowledge of rural communities in the face of climate change. Also, for the sustainability of villagers' livelihoods in the face of climate events, domestic and foreign institutions can achieve adaptation policies by taking advantage of local knowledge capacities.Keywords: Livelihood Adaptation, Climate Change, Bottom-Up Approach, Indigenous Knowledge, Rural Communities, Environmental Adaptation
-
دانش بومی کشاورزی ایران وابسته به تنوع زیستی گیاهان مختلف زراعی و باغی است که در نقاط مختلف کشور، سازگار با آب و هوا و خاک منطقه و مقاوم به آفات، بیماری ها و علف های هرز است.هدفبه منظور معرفی گونه ها و ارقام مختلف که توسط پژوهشگران کشاورزی شناسایی شده و فراهم کردن امکان جستجو و بازیابی ویژگی های مختلف این ارقام و محل مناسب کاشت آنها برای کشاورزان هستان نگار IranAgriOnt طراحی گردیده است و به دلیل ماهیت دانش بومی کشاورزی در طراحی آن به بازیابی ویدئو توجه شده است.روشبه منظور توصیف ویژگی های بصری ویدئو از استاندارد MPEG7 استفاده شده است. الگوی هستان نگار ایران اگری اونت در نرم افزار پرتژه 5.5 و متشکل از سه بخش اصلی کلاس ها، ویژگی ها و نمونه-ها طراحی شده است.یافته هابه طور کلی 26 کلاس در این هستان نگار ایجاد شده است که 20 مورد از آنها کلاس فرعی است. همچنین شامل 22 ویژگی شی و 33 ویژگی داده و شامل بیش از دویست نمونه است.کلید واژگان: هستان نگار کشاورزی, هستی شناسی ویدئو, دانش بومی, کشاورزی ایران, ایران اگری اونتIntroductionIndigenous knowledge on agriculture in Iran depends on the biodiversity of various agricultural and garden plants, and the climate of each region. To introduce different indigenous species and cultivars that have been identified by agricultural researchers and provide the possibility of searching and retrieving various properties of these cultivars and the suitable cultivation area in Iran, IranAgriOnt was designed and due to the nature of indigenous knowledge on agriculture, for the design, video retrieval was considered. The present study has created the ontology of cultivars of agricultural and horticultural plants of Iran with the aim of using ontology in organizing the Indigenous Knowledge on Agriculture in Iran. In the design of this ontology for the purpose of vide retrieval, its related properties and relationships have been created. Among the extensive of indigenous agriculture knowledge due to the importance of biodiversity of plant species, This study identified the concepts and properties related to agricultural and horticultural cultivars in different regions of Iran.MethodsThe ontology was designed using the content analysis. The ontology was assessed using qualitative assessment based on the criteria determined by the experts. To describe the visual properties of the video, MPEG7 has been used. IranAgriOnt is designed by Protege 5.5 and consists of three main parts: class, property and individual. For ontology design, the videos and written sources of indigenous knowledge on agriculture were searched and analyzed. next the concepts in the texts and videos and the relationships between them were identified. Sampling at this stage was purposive and continued until saturation was reached. The concepts, properties and relationships obtained were compared with the concepts found in the agricultural ontologies, thesaurus books and ontologies studied in the subject domain and video ontologies to select the correct concept and term. The classes, sub-classes and properties of objects and to some extent the properties of detected data related to video retrieval were adapted to MPEG7 and they were presented to the agricultural experts. After many trials and errors and holding numerous group or two-person meetings (subject expert, computer experts and researcher) of the classes and properties approved by the subject experts were arranged in order and the ontology obtained. Individuals were first entered the Excel and then the ontology. The computer experts tested the Iranian indigenous knowledge ontology by creating various queries in JavaScript. IranAgriOnt gave positive answers to various queries and was approved by the computer experts. The indigenous knowledge researchers evaluated the ontological model. At this stage, criteria-based approach was used and the agricultural experts evaluated and approved the designed ontology.BackgroundRelated works were examined in two categories of Agricultural Indigenous Knowledge and video.Indigenous Knowledge and Agricultural ontologies were the Agricultural Ontology Service Concept Server (AOS/CS) designed by the Food and Agriculture Organization (FAO), the Crop ontology (CO) designed and used by the Consultative Group on International Agricultural Research (CGIAR) and The Plant Ontology (PO) created by the Plant Ontology Consortium and Agricultural gene ontology (AGO) is a subset of gene ontology (GO), which was created in order to recognize and analyze the genes of agricultural species to meet analysis demands from new technologies and research. Also, the countries of Spain, China, Nigeria, Sri Lanka, Malaysia, Thailand, Japan, Indonesia, India and Pakistan designed the ontology of indigenous agricultural knowledge. The works related to video ontology were also analyzed in order to identify the concepts and peroperties necessary in the design of video ontology from 2005 to 2018.FindingsIn general, 26 classes have been created in this ontology, 20 of which are subclasses. It also includes 22 object properties, 33 data properties and more than two hundred individuals.In terms of using MPEG7, using the OWL and ontology design by Protégé, the present study is consistent with the related studies results. For the description of low- and high-level properties in the ontology, the study, has selected visual descriptors of color and shape. these properties are considered as properties of individuals of the class of Cultivar.In IranAgriOnt, did not find it appropriate to describe some low-level properties of the video, which were mentioned in MPEG7 for video description,Keywords: Video Ontology, Agricultural Ontology, Video Retrieval, Indigenous Knowledge, Iranagriont. Iran', S Agriculture, Plant Cultivars
-
عدم موفقیت کشورها در نیل به توسعه پایدار لزوم توجه به مشارکت مردم محلی و اهمیت و ارزش دانش بومی و محلی آنان را دو چندان ساخته است. بنابراین در سال های اخیر دانشمندان و برنامه ریزان محیط زیستی بدین نتیجه رسیده اند که یکی از راه های مهم و موثر برای کاهش چالش های محیط زیستی و مقابله با آنها، بومی سازی فناوری های مدرن و همچنین احیا و استفاده از روش ها و دانش های بومی هر منطقه جغرافیایی است. در این مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و بر مبنای ادبیات نظری موضوع، ضمن تشریح ویژگی های دانش بومی (استوار بودن بر پایه تجربه، جنبه کاربردی داشتن، سازگاری با محیط و فرهنگ بومی) اهمیت و جایگاه دانش بومی در فرایند توسعه و بخش کشاورزی (از طریق هم افزایی اثربخشی، بهره وری، سازگاری و توسعه) تشریح شده است و با اشاره به چالش های بکارگیری دانش بومی، استراتژی های مقابله با این چالش ها را نیز بحث شده است. عدم موفقیت کشورها در نیل به توسعه پایدار لزوم توجه به مشارکت مردم محلی و اهمیت و ارزش دانش بومی و محلی آنان را دو چندان ساخته است. بنابراین در سال های اخیر دانشمندان و برنامه ریزان محیط زیستی بدین نتیجه رسیده اند که یکی از راه های مهم و موثر برای کاهش چالش های محیط زیستی و مقابله با آنها، بومی سازی فناوری های مدرن و همچنین احیا و استفاده از روش ها و دانش های بومی هر منطقه جغرافیایی است. در این مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و بر مبنای ادبیات نظری موضوع، ضمن تشریح ویژگی های دانش بومی (استوار بودن بر پایه تجربه، جنبه کاربردی داشتن، سازگاری با محیط و فرهنگ بومی) اهمیت و جایگاه دانش بومی در فرایند توسعه و بخش کشاورزی (از طریق هم افزایی اثربخشی، بهره وری، سازگاری و توسعه) تشریح شده است و با اشاره به چالش های بکارگیری دانش بومی، استراتژی های مقابله با این چالش ها را نیز بحث شده است.
کلید واژگان: دانش بومی, محیط زیست, توسعه پایدار, حفاظت -
بوم گردشگری با بهره گیری هدفمند از محیط طبیعی در توانمندسازی جوامع محلی تاثیر دارد. بهره گیری از دانش بومی، تاثیر مثبت بر وضعیت اقتصادی آن ها دارد. هدف مقاله آن است تا ضمن شناسایی معیارهای ظاهری- عملکردی موثر بر موفقیت کسب وکارهای اینترنتی حوزه ی بوم گردشگری، معیارهای محتوایی مربوط به دانش و اقتصاد محلی را نیز شناسایی نماید. همچنین تبیین معیارهای موثر بر موفقیت کسب وکارهای این حوزه در ایران مدنظر قرار گرفته است. برای این منظور، در ابتدا با مرور مبانی نظری و تحلیل محتوای کیفی، معیارها تدوین و سپس با ارزیابی متخصص محور به شیوه ی کمی در تعدادی از کسب وکارهای منتخب (15 کسب-وکار از میان 44 کسب وکار قابل بررسی و فیلتر شده از میان 91 کسب وکار مرتبط در سال 2019)، معیارهای موثر بر موفقیت و عدم موفقیت آن ها شناسایی شده است. سپس 120 پرسشنامه آنلاین توسط گروه هدف (راهنمایان تور و بوم گردها)، توزیع و با ابزار اس.پی.اس.اس. و تحلیل های همبستگی از نوع گاما و ضریب توافقی، داده ها تحلیل و معیارهای موفقیت کسب وکارها در ایران اعتبارسنجی شد. براساس نتایج، معیارهای موثر بر موفقیت کسب وکار اینترنتی در حوزه ی دانش بومی، مشتمل بر ارائه ی راهنمای محلی، تورهای مناطق بکر و امکان مشارکت در مراسم های آیینی و... هستند. همچنین در حوزه ی اقتصاد بومی، مشتمل بر ایجاد اشتغال از طریق ارائه ی تنوعی از فعالیت های گردشگری و خدمات، ارائه ی خدمات اسکان، خدمات غذایی، کرایه اتومبیل و... هستند. در عین حال، حمایت مالی و حمایت های فرهنگی- آموزشی از طریق برگزاری دوره های رایگان آموزشی نیز موثر هستند. سایر معیارهای مرتبط با ابعاد عملکردی و ظاهری پلتفرم نیز بر موفقیت این کسب وکارها تاثیر دارند.
کلید واژگان: بوم گردشگری, کسب و کارهای اینترنتی, اقتصاد محلی, دانش بومیMaking purposeful use of the natural environment, ecotourism plays a crucial role in empowering local communities, whose economy could be improved through the application of local knowledge. Therefore, this study sought to identify the formal-functional criteria affecting the success of internet-based ecotourism businesses, and the content criteria regarding the local knowledge and economy. Moreover, the study undertook to elaborate on the effective criteria involved in the success of the relevant businesses in Iran. To do so, first, the intended criteria were developed by reviewing the related literature and performing content analysis. Then, the criteria involved in the success or failure of some select Iranian internet-based ecotourism businesses (15 businesses out of the final 44 businesses qualified to be studied in this research, which had been selected and filtered out of 91 businesses in 2019) were identified via expert-oriented quantitative evaluation. Finally, 120 online questionnaires were administered to target groups (Ecotourists and tour guides). The collected data were then analyzed via the SPSS software using Gamma and Contingency Coefficient correlation tests, followed by the validation of the criteria involved in the success of the Iranian internet-based ecotourism businesses.As indicated by the results of the study, providing local guides, organizing tours in untouched regions, and providing the opportunity for tourists to participate in ritual ceremonies were found as the main criteria involved in the success of Internet-based businesses in terms of local knowledge. Moreover, the local-economy-based criteria included the creation of job opportunities by providing a variety of tourism activities and services, providing accommodation, food, services, food, car rental services, etc. On the other hand, offering financial and cultural-educational support through holding free educational courses together with other formal-functional aspects of the platform may also contribute to the success of the aforementioned businesses.
Keywords: Ecotourism, Internet-Based Businesses, Local Economy, Local Knowledge -
ریسندگی و بافندگی سنتی در پی اغنای نیازهای اقلیمی، مادی و معنوی اقوام مختلف شکل گرفته است. عموما منابع طبیعی هر منطقه به عنوان مواد اولیه بوم آورد اولین گزینه جهت تولید دست بافته ها انتخاب می شوند. پژوهش پیش رو، به معرفی یک منبع گیاهی ارزشمند با نام «پنبه مله» که در ناحیه خوسف خراسان جنوبی احیا و بازکشت شده است، می پردازد. پنبه مله نوعی پنبه قهوه ای رنگ و نرم و لطیف است که به دلیل خاصیت گرمابخشی در موسم سرما از سوی ساکنان محلی «خوش یمن و مقدس» شمرده می شود. هدف این نوشتار حفظ میراث فرهنگی ناملموس «شیوه کشت، ریسندگی و بافندگی سنتی پنبه مله» است. مهمترین پرسش این پژوهش آنست که چه تفاوت ساختاری مابین پنبه مله و سفید وجود دارد؟ جهت یافتن پاسخی شایسته به پرسش مذکور از آنالیزهای متداول شناسایی FTIR و XRD استفاده شده است. روش پژوهش نیز به شیوه مطالعات میدانی، مصاحبه با افراد خبره و گردآوری اطلاعات بر اساس کتب و مستندات کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهند که شیوه کشت پنبه مله مشابه پنبه سفید است، اما به دلیل داشتن درصد الیاف کوتاه بیشتر امکان ریسندگی و بافندگی آن به روش کاملا دستی و سنتی امکانپذیر است.کلید واژگان: دانش بومی, پنبه مقدس, ریسندگی و بافندگی سنتی, خوسف, خراسان جنوبیA Study on the Indigenous Knowledge of Cultivation, Spinning, and Traditional Weaving of Holy CottonTraditional spinning and weaving have been formed following the climatic, material, and spiritual needs of different relatives. Generally, the natural resources of each region are selected as the first option for the production of hand-woven textiles. This research introduces a valuable plant resource called "Malleh cotton", which has been revived and re-cultivated in the Khosf of South Khorasan. Malleh cotton is a kind of soft and brown cotton, which is considered "blessed and holy" by local residents due to its warming properties in winter. The purpose is to preserve the intangible cultural heritage of "the cultivation, traditional spinning, and weaving of Malleh cotton". The most important question of this study is: what is the structural difference between Malleh and white cotton? In order to find a suitable answer to the mentioned question, conventional FTIR and XRD analyses have been used. The research method is based on field studies, interviews, and published documents. The results show that the cultivation method of Malleh is similar to white cotton and it is possible to spin and weave it in a completely manual and traditional method.Keywords: indigenous knowledge, Holy Cotton, Traditional Spinning, Weaving, Khosf, South Khorasan
-
هدف اصلی این مقاله پژوهشی بازشناخت دانش بومی طب سنتی در باورهای مردم خاصه زنان روستایی آللی مشکین شهر می باشد. روش به کار رفته در این پژوهش روش تجزیه و تحلیل همزمان مالینوفسکی می باشد که مصاحبه های روایی متن را با تکیه بر روش هرمنوتیک تحلیل و تفسیر می کند به عبارتی این روایت ها، اسناد گفتاری داده ها هستند که به روش هرمنوتیک به تحلیل و تفسیر مردم شناختی آنها می پردازیم. ابتکار و نوآوری این مقاله پژوهشی در کمیاب بودن آن است به عبارتی کمبود اثر پژوهشی در حوزه دانش بومی طب سنتی در جامعه روستایی ایران دغدغه اساسی این تیم پژوهشی است. نتیجه این پژوهش توسعه صنعت طب سنتی در ساختار دانش بومی آن برای کمک به مسیله گردشگری و جذب توریسم به مناطق روستایی خصوصا روستای آللی مشکین شهر است. رسیدن به سود اقتصادی و رفاه اجتماعی خانواده های روستایی مسیله مهم دیگری است که می تواند تاثیرش را در زندگی اجتماعی مردم این روستا نشان دهد.
کلید واژگان: دانش بومی, طب سنتی, روستا, آللی, گرگThe main objective of present research is to explore indigenous knowledge of traditional medicine within the beliefs of people, particularly rural women in the village of Alni, Meshkin Shahr. The methodology employed in this study is Malinowski's simultaneous analysis, interpreting narrative interviews through the hermeneutic method. In essence, these narratives serve as spoken documents, anthropologically analyzed and interpreted through hermeneutics. The distinctive contribution of this research lies in its scarcity, addressing the fundamental concern of the research team regarding the limited research output in the realm of indigenous knowledge of traditional medicine in Iran's rural communities. The outcome of this research underscores the development of the traditional medicine industry within the framework of its indigenous knowledge, contributing to addressing tourism-related issues and attracting tourism to rural areas, notably the village of Alni in Meshkin Shahr. Another pivotal consideration is the realization of economic benefits and social well-being for rural families, a crucial factor impacting the social fabric of this village.
Keywords: indigenous knowledge, Traditional Medicine, Village, allelic, Wolf -
هدف
نظام های دانش بومی بشر در زمینه های مختلفی که همگی زاییده تلاش برای معیشت پایدار در محیط زیست اوست، جلوه گر می شود. ثبت و جمع آوری این دانش اغلب به عهده مردم نگاران است. یکی از زمینه های مهم در پژوهش های مردم نگارانه ثبت دانش بومیان در زمینه طبخ غذا با استفاده از گیاهان مختلف در محل زیست آنهاست. لذا با توجه به اینکه جلوه های کارامد متعدد در خصوص تهیه خوراک های بومی از گیاهان خودرو و کمرنگ شدن دانش بومی مرتبط با آنها در شتاب تمدن اخیر، لزوم مستند نمودن این دانش ارزشمند از سوی محققان گیاه شناسی قومی بسیار ضروری می نماید. بدین منظور در این تحقیق به مطالعه گیاهان خوراکی و نحوه طبخ انواع غذا با استفاده از آنها در روستای سفید چشمه استان گلستان پرداخته شد.
روشاین مطالعه از نوع مطالعات قوم نگارانه است و شیوه انتخاب مشارکت کنندگان یا نمونه ها، نمونه گیری هدفمند بوده که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. داده های این تحقیق حاصل مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته بوده و همچنین سعی شد در جمع آوری اطلاعات از مشاهده مشارکتی نیز بهره گرفته شود. در ارتباط با مشاهده مشارکتی لازم به ذکر است که محققین از جمع آوری گیاه تا آماده سازی و طبخ به نوعی حضور و مشارکت داشتند.
نتایجنتایج نشان داد که جوامع محلی از اندام ها و فرآورده های مختلف گیاهان انواع استفاده تغذیه ای و دارویی را دارند که گاه هدف فقط تهیه خوراک است و در مواقعی از خوراک به عنوان دارو استفاده می کنند. در این تحقیق 19 خوراک محلی که بومیان از گیاهان تهیه می کردند، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. از این بین 11 خوراک صرفا کاربرد تغذیه ای داشته و 8 خوراک کاربرد همزمان دارویی و تغذیه ای داشتند. علاوه بر آن مشخص شد که بومیان برای مناسبت ها و یا فصول خاص غذاهای مخصوصی طبخ می کنند. غذاها حتی الامکان ساده و با پخت سریع برای اعضای خانواده است که بتواند نیاز بدنی ایشان را تامین نماید. با توجه به اینکه غذا و طریقه های طبخ آن در بین جوامع محلی در زمره مهمترین میراث فرهنگی ناملموس و در خطر انقراض جوامع انسانی است. این گونه مطالعات می تواند سهمی اساسی در حفظ تنوع فرهنگی-زیستی داشته باشد.
کلید واژگان: دانش بومی, گیاهان خوراکی, مصاحبه آزاد, مشاهده مشارکتی, تنوع فرهنگیObjectiveIndigenous knowledge systems of human livelihood in various fields, all born out of the effort for sustainable living in the environment, are highlighted. The documentation and collection of this knowledge is often the responsibility of ethnographers. One important area in ethnographic research is the documentation of indigenous knowledge in the preparation of food using various plants in their habitats. Therefore, given the diverse effective practices in the preparation of indigenous foods from wild plants and the fading of associated indigenous knowledge in recent civilization acceleration, it is essential for ethnobotanists to document this valuable knowledge. In this study, the focus was on the study of edible plants and the methods of cooking various foods using them in the Sefid Cheshmeh village of Golestan province.
MethodThis study is of ethnographic nature, and the method of selecting participants or samples has been purposeful sampling, which continued until theoretical saturation was achieved. The data for this research were obtained through open and semi-structured interviews, and efforts were made to gather information through participatory observation as well. Regarding participatory observation, it is necessary to mention that researchers were involved and participated in the collection of plants, preparation, and cooking in a way.
FindingsThe results showed that local communities use different parts and products of plants for various nutritional and medicinal purposes, sometimes using food as medicine. In this study, 19 local foods that were prepared from plants by indigenous people were identified and examined. Among them, 11 foods were purely for nutritional purposes, and 8 foods had both medicinal and nutritional uses. Additionally, it was found that indigenous people cook special foods for occasions or specific seasons. The foods are as simple as possible and cooked quickly for family members to meet their physical needs. Given that food and its cooking methods are among the most important intangible cultural heritages and endangered among human societies, these studies can play a crucial role in preserving cultural and biological diversity..
Keywords: Cultural Diversity, Indigenous Knowledge, edible plants, participatory observation, open interview -
هدف اساسی این مقاله پژوهشی شناخت دانش بومی معماری سنتی با گرایش بوم گردی در بین مردم روستای آللی مشکین شهر می باشد. روش تحقیق این پژوهش کاربردی با محوریت تحقیق میدانی متکی بر تحلیل میدانی ژرف می باشد که از نظریه فراخودکارگرایی در مکتب معماری و نظریه نیازها در مکتب کارکردگرایی و همچنین مکتب ساختارگرایی در تحلیل و تفسیر مردم شناختی مسئله استفاده شده است. ابتکار و نوآوری این مقاله پژوهشی در کمیاب بودن این گروه از مقالات است به عبارتی جای خالی این پژوهش در حوزه دانش بومی خصوصا دانش بومی صنعت معماری سنتی در مناطق روستایی کشور خاصه مناطق روستایی استان اردبیل کاملا احساس می شد. نتیجه این پژوهش شناساندن و حفظ و نگهداری خانه های سنتی روستاهای مناطق مختلف اردبیل و فرهنگ متعلق به ساخت و استفاده از آن و همچنین توسعه صنعت معماری سنتی در ساختار دانش بومی آن برای کمک به مسئله بوم گردی و جذب توریسم به مناطق روستایی خصوصا روستای آللی مشکین شهر می باشد. کارکرد آشکار این دانش بومی خودش را در زندگی روزمره مردم روستای آللی به عنوان معماری سنتی خاص این منطقه در کسب درآمد و رونق اقتصادی خانواده های این روستا و کارکرد پنهان این دانش بومی که همان جذب توریسم برای رونق بوم گردی در این روستا و در نهایت سبب توسعه فرهنگی است، خودش را بیش از پیش نشان می دهد. رسیدن به آرامش روحی با هنر خاص این معماری و نیز رسیدن به سود اقتصادی و رفاه اجتماعی خانواده های روستایی با صنعت بوم گردی مسئله مهم دیگری است که می تواند تاثیرش را در زندگی اجتماعی مردم روستا نشان دهد.
کلید واژگان: دانش بومی, آللی, معماری, خانه های سنتی, بوم گردیThe main goal of this research paper is to know the local knowledge of traditional architecture with ecotourism orientation among the people of Aleli village in Meshkinshahr. The research method of this applied research is based on field research based on deep field analysis, which uses the theory of transautomatism in the school of architecture and the theory of needs in the school of functionalism, as well as the school of structuralism in the anthropological analysis and interpretation of the problem. The innovation and innovation of this research article lies in the rarity of this group of articles, in other words, the void of this research in the field of local knowledge, especially the local knowledge of the traditional architecture industry in the rural areas of the country, especially the rural areas of Ardabil province, was completely felt. The result of this research is to identify and preserve and maintain the traditional houses of the villages of different regions of Ardabil and the culture related to its construction and use, as well as the development of the traditional architecture industry in the structure of its local knowledge to help with the issue of ecotourism and attract tourism to rural areas, especially Aleli village of Meshkinshahr. . The obvious function of this indigenous knowledge manifests itself in the daily life of the people of Aleli village as the traditional architecture of this region in earning income and the economic prosperity of the families of this village and the hidden function…
Keywords: Indigenous Knowledge, Allele, Architecture, Traditional Houses, Ecotourism -
هدف این تحقیق حمایت از دانش بومی در جهت توسعه اقتصادی روستا و استفاده از قدرت و مشارکت مردم، مدیریت و ظرفیت های فنی و محلی، می باشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی تحلیلی و پیمایشی با ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه آماری مورد استفاده کارشناسان جغرافیای روستایی در شهر فرمهین می باشند. نتایج نشان می دهد در مولفه های مربوط به دانش بومی، مولفه مشارکتی پایین تر می باشد. این بدین معنا است که این مولفه از حد مطلوب برخوردار نمی باشد. سطح معناداری بدست آمده نشان می دهد که میانگین بدست آمده از میانگین مطلوب پایین تر بوده و دانش بومی در فرمیهن در وضعیت مطلوبی نمی باشد. بین مولفه های نظارت و توامندی بیشترین ارتباط و بین مشارکت و توامندی کمترین ارتباط در دانش بومی منطقه وجود دارد بنابراین فرضیه تحقیق رد می گردد.
کلید واژگان: توسعه یافتگی, دانش, دانش بومی, اراکTerritory, Volume:21 Issue: 81, 2024, PP 23 -40The goal of this study is to support indigenous knowledge for the economic development of the village and the use of power and participation of the people, management and technical and local capacities. The research method is applied in terms of purpose and analytical and survey methodology with questionnaire tools. The statistical population is used by rural geography experts in Farmahin. The results show that in the components related to indigenous knowledge, the participatory component is lower. This means that this component does not have the desired limit. The level of significance obtained indicates that the mean obtained is lower than the desired mean and the indigenous knowledge in Farmihan is not in a good condition. There is the most correlation between the components of supervision and co-existence and the least correlation between participation and co-existence in the indigenous knowledge of the region, so the research hypothesis is rejected.
Keywords: Development, Knowledge, Indigenous Knowledge, Arak -
این پژوهش با هدف شناسایی نیازهای آموزشی اولویت دار نوآ موزان پیش دبستانی عشایر استان چهارمحال و بختیاری به کمک روش آمیخته اکتشافی از نوع مدل تدوین ابزار انجام گرفت. در بخش کیفی 12 نفر از متخصصان و کارشناسان دارای تجربه تدریس در حوزه عشایری با نمونه گیری هدفمند به عنوان مشارکت کنندگان بالقوه انتخاب شدند و با مصاحبه، داده های کیفی اولیه حاصل شد. از معیار همسوسازی داده ها برای سنجش اعتبار اولیه داده ها استفاده شد. هم چنین با روش تحلیل مضمون چارچوب اولیه الگو نیاز های آموزشی پیش دبستانی عشایر شکل گرفت. در بخش دوم در قالب روش تحقیق توصیفی- پیمایشی کمی از طریق پرسشنامه برآمده از بخش کیفی نظرات 150 نفر از آموزگاران و مربیان پیش دبستانی عشایر استان که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار انتخاب شده بودند و به کمک فرمول فریدمن 58 نیاز آموزشی به دست آمده در سه حیطه شناختی، مهارتی و نگرشی اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد بالاترین نیاز آموزشی در حیطه شناختی مربوط به (آموزش حروف الفبا در حد تشخیص کلمات هم آغاز و هم پایان)، آموزش محیط زیست و آموزش خلاقیت؛ در حیطه مهارتی مربوط به آموزش زبان رسمی (گفتاری)، آموزش بهداشت فردی و عمومی و آموزش ارتباط با خانواده و مهارت های زندگی؛ در حیطه نگرشی مربوط به آموزش استقلال فردی و حق انتخاب، آموزش گرایش به نظم و انضباط و آموزش عزت نفس می باشند.کلید واژگان: پیش دبستانی, دانش بومی, عشایر, مناطق محروم, نیازسنجیThe aim of this study was to identify the priority educational needs of nomadic preschool students in Chaharmahal and Bakhtiari province using exploratory mixed method type of tool development model. In the qualitative section, 12 specialists and experts with experience in teaching in the nomadic field were selected as potential participants by purposive sampling, and initial qualitative data were obtained through interviews. The data alignment criterion was used to measure the initial validity of the data. Also, with the content analysis method, the initial framework of the model of nomadic preschool educational needs was formed. In the second part, in the form of a descriptive-quantitative research method through a questionnaire created from the qualitative part, the opinions of 150 nomadic preschool teachers and educators of the province who were selected by available sampling method by Friedman formula, 58 educational needs were prioritized in three areas of cognition, skill and attitude. The results showed that the highest educational needs in the field of cognition related to (teaching the alphabet to recognize words both beginning and end), environmental education and creativity education; In the field of skills related to formal (spoken) language teaching, personal and public hygiene education and family communication and life skills training; In the field of attitude related to the training of individual independence and choice, training tends to discipline and of training self-esteem.Keywords: deprived areas, indigenous knowledge, Needs assessment, nomads, Preschool
-
هدف پژوهش حاضر، مطالعه مردم نگارانه دانش بومی زنان روستای سربندان پیرامون گیاه شناسی مبتنی بر نظریه ژولین استیوارد بود. جامعه مورد مطالعه، کلیه زنان منطقه روستای سربندان بود. از بین جامعه مورد مطالعه 15 فرد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش، تحقیق میدانی کیفی و انجام مطالعه به شیوه مردم نگاری انجام گرفت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی جمع آوری شد. نتایج نشان داد که طبق نظریه ژولین استیوارد، تحول فرهنگی بر زمینه انطباق و سازگاری محیط اکولوژی و فرهنگ به وجود می آید. این سازگاری منجر به رشد و تحول فرهنگی در انسان می شود. زنان روستای سربندان در رابطه متقابل و دوسویه ای خود با محیط با این شیوه انطباق برقرار کرده اند. آن ها برای نام گذاری محیط زیست طبیعی و نوع گیاهی که در آن منطقه رشد می کند به شناخت محیط زیست طبیعی پرداختند.زنان روستا در یافتند که در این محیط کوهستانی و دشت چه نوع گیاهانی رشد می کند و به دنبال آن شناخت و متناسب با آن ترانه خواندند و ضرب لمثل گفتند. آن-ها توانستند در ارتقای سلامت جسم خود برای نمونه رفع عفونت یا رفع درد از بدن از گیاهی که در این منطقه رویشگاه آن بود بهره بگیرند. در نتیجه طبق نظر ژولین استیوارد دانش بومی زنان سربندان متاثر از محیط جغرافیایی این منطقه است که به پایداری بوم شناختی منجر شد.
کلید واژگان: مردم نگارانه, دانش بومی, گیاه شناسی, نظریه ژولین استیواردThe aim of the current research was an ethnographical study of the indigenous knowledge of Sarbandan women regarding herbal products with an emphasis on Julien Steward's theory. The studied population was all the resident women of Sarbandan region in the years 1387-1400. 15 subjects were selected among the studied population using the purposive sampling method. The research method was qualitative field research and the study was conducted in an ethnographic procedure. Data were collected through in-depth and semi-structured interviews and participative observation. The results showed that: according to Julien Steward's theory, cultural development is based on the adaptation of the ecological environment and culture, and such an adaptation that leads to cultural growth and transformation in humans. The women of Sarbandan village had established this method in their mutual and two-way relationship with the environment. To name the natural environment and the type of plants that grow in that area, they inquire to know the natural environment. The women of the village found out that in this mountain and plain environment what kind of plants grow and after that they knew and sang songs and recited proverbs accordingly. They were able to improve their health, for example, by removing the infection or elimination of pain from their body, by utilizing the plant that was its habitat. As a result, according to Julien Steward, the indigenous knowledge of Sarbandan women is influenced by the geographical environment of this region, which led to ecological sustainability.
Keywords: Ethnographic, Indigenous knowledge, Botanical, Julien Steward's theory -
هدفحوزه طب بومی یکی از مهم ترین حوزه های دانش بومی است که با وجود کاربرد بسیار بالای آن و تمایل بالای مردم بومی به بهره گیری از آن، در معرض نابودی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر ارایه مدلی برای مدیریت دانش طب بومی است.روشپژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با رویکرد ترکیبی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش کارشناسان و صاحب نظران آشنا با دانش بومی منطقه مکران بودند که اعضای نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های کیفی با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. جامعه آماری بخش کمی پژوهش نیز ترکیبی از کارشناسان حوزه طب بومی و استادان و دانشجویان دانشکده های پزشکی از جمله دانشکده طب سنتی بودند که اعضای نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای گردآوری داده های کمی نیز از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد که کار تحلیل داده های کمی و بررسی برازش مدل پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار آموس انجام گرفت.یافته هابا تحلیل داده های کیفی، 64 کد اولیه برای مولفه های مدل مدیریت دانش طب بومی شناسایی شدند که این کدها در قالب 14مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی دسته بندی گردیدند. برازش مدل اولیه پژوهش با کمک روش معادلات ساختاری نشان داد، مدل مدیریت دانش طب بومی منطقه مکران از برازش بالایی برخوردار است.بر این اساس، 5 بعد تولید دانش، کسب دانش، توسعه و تسهیم دانش، انتقال دانش و ثبت و ضبط دانش به عنوان ابعاد مدل مدیریت دانش طب بومی منطقه مکران ارایه شدند.نتیجه گیریبا توجه به ظرفیت بسیار بالای منطقه مکران در حوزه دانش طب بومی، پژوهش حاضر با ارایه مدلی برای مدیریت آن، زمینه مدیریت کارآمدتر این دانش را فراهم نموده است. افزون بر آن، پژوهش حاضر می تواند مبنایی برای انجام پژوهش های بیشتر در این حوزه باشد و باعث توسعه دانش نظری این حوزه به ویژه در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی شود.کلید واژگان: مدیریت دانش, دانش بومی, طب بومی, مدیریت دانش بومی, سواحل مکرانPurposeIndigenous medicine is of the most important fields of indigenous knowledge which is at risk of destruction despite its high application and the high desire of indigenous people to use it. Therefore, the current research aims to provide a model for the knowledge management of indigenous medicine.MethodsThe research is of an applied type, which was carried out with a combined exploratory approach. In the qualitative part, the statistical population of the research was experts familiar with the indigenous knowledge of the Makran region. The research sample was selected using the purposive sampling method. Qualitative data were collected by conducting semi-structured interviews and analyzed using the thematic analysis method. The statistical population of the quantitative part was a combination of experts in the field of indigenous medicine and professors and students of medicine faculty, including the traditional medicine faculty. The research sample was selected using stratified random sampling. A researcher-made questionnaire was used to collect quantitative data. For the analysis of quantitative data, SEM (Structural Equation Modeling) method by AMOS software was used.FindingsBy analyzing the qualitative data, 64 primary codes were identified for the components of the indigenous medicine knowledge management model, which were categorized into 14 subcategories and 5 main categories. Fitting the initial research model with the SEM method showed that the knowledge management model of indigenous medicine in Makran region has a good fit. Accordingly, 5 dimensions of knowledge production, knowledge acquisition, knowledge development and sharing, knowledge transfer, and knowledge recording were presentedas the dimensions of the indigenous medicine knowledge management model of the Makran region.ConclusionsConsidering the extremely high capacity of Makran region in indigenous medicine knowledge, the present research has provided more efficient management by providing a model for its management. In addition, the current research can be a basis for conducting further research and developing theoretical knowledge in this field, especially in the knowledge and information science field.Keywords: Knowledge Management, indigenous knowledge, indigenous knowledge management, indigenous knowledge management in medicine, Makran region
-
دشت بیستون در غرب ایران قرار دارد. انسان از دیرباز با شناخت محیط پیرامون و بهره مندی از پتانسیل های موجود در فراهم ساختن بستر مناسبی برای استقرار و معیشت در این منطقه کوشیده است که نمونه بارز آن زاغه های دستکند است. این آثار در روستاهای زیادی همانند ظلم آباد سفلی، باقرآباد، چشمه کبود، کوری زاغه، زالوآو و محوطه تاریخی بیستون شناسایی شده است. سوال اینجاست که در دشت بیستون ساخت زاغه های دستکند در کدام دوره آغاز شده و کاربرد آنها تا زمانی تداوم داشته است؟ اجزای سازنده و ساختار معماری این دستکندها چگونه بوده است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی است و روش تحقیق براساس فعالیت های میدانی و مطالعات کتابخانه ای استوار است. هدف از پژوهش، معرفی و بررسی دستکندهای دشت بیستون، شناخت دانش بومی و آخرین حلقه تاریخ معماری سنتی در منطقه است. در دوره قاجار و پهلوی ساخت زاغه دستکند در پیوند با بافت روستا عمومیت داشته است. این فضاهای زیرزمینی با پلانی مشابه دارای فضاهایی ورودی (راهنگ)، فضای مرکزی (راسا)، فضاهای جانبی (چپک) و هواکش بوده و در پاییز تا اوایل بهار برای نگهداری دام مورد استفاده قرار می گرفت. وسعت و تعداد فضاها به وضعیت اقتصادی، شرایط توپوگرافی، نوع خاک و همجواری با فضاهای دیگر بستگی داشت.
کلید واژگان: بیستون, دستکند, دوره قاجار, دانش بومی, زاغه, معماریBisotun plain is located in the west of Iran and many historical monuments from Pre-history to Islamic era have been identified in it. Man's understanding of nature showed itself in the construction of Bisotun Zagehs. The Zagheh was built in the villages of Zolm abad sofla, Bisotun, Kori zageh, Baqerabad and Zaloab. This research aims to answer the above fundamental questions: In which period did the construction of troglodytic architecture begin in Bisotun and how long did their use continue? What were the components and architectural structure of these handholds?. The results of the research show that based on the available evidence in the Bisotun Plain, during the Qajar and Pahlavi periods, the construction of zagheh in the form of handstands was common under village houses and in connection with the village fabric. These underground spaces with an almost similar plan have spaces such as sloping entrances, central space, side spaces, and ventilation, and were used by the villagers of the region to keep livestock in the autumn to early spring seasons. The size and number of spaces depended on the owner's economic status, topographical conditions, the type of soil in the area, and the proximity to empty spaces.
Keywords: Bisotun, troglodytic architecture, Qajar, indigenous knowledge, Zagheh, Architecture -
دانش بومی شترداری در مناطق بیابانی یکی از آن مقوله هایی است که باوجود قدمت و انحصارتقریبی آن در مناطقی چون ایران چندان که باید شایسته توجه باشد موردبررسی قرارنگرفته است. هدف این تحقیق شناسایی دانش بومی شترداری در قلمرو عشایر ایل کلکویی در دشت مسیله استان قم بوده که دارای سابقه دیرینه شترداری در این منطقه می باشند. شیوه دستیابی به داده ها به صورت میدانی با حضور مستمر بین عشایر ایل کلکویی به شیوه مصاحبه(پرسش و پاسخ)، مشاهده، فیلمبرداری و عکسبرداری طی سه سال صورت گرفته است همچنین علاوه بر مصاحبه های انفرادی با شترداران بومی و خبرگان عشایر به منظور گردآوری داده ها و آگاهی به دانش بومی شترداران از مصاحبه های گروهی نیز استفاده به عمل آمده است . اطلاعات براساس همگرایی و واگرایی طبقه بندی شده است یافته ها شامل دانش بومی مربوط به نامگذاری ، نشانه گذاری، جایگاه شتر، ویژگی شتر خوب و تولید مثل بین عشایر ایل کلکویی بوده است. نتایج تحقیق در قلمرو عشایر ایل کلکویی نشان داد ایشان در امر شترداری از دانش بومی و تجربه شغلی گسترده ای برخوردارند .
کلید واژگان: شترداری, ایل کلکویی, دانش بومی, نشانه گذاری شتر, نامگذاری شتر, استان قمhe aim of this research is to identify the indigenous knowledge of camel husbandry in the territory of Kalkuyee nomads in Masileh plain of Qom province, who have a long history of camel husbandry in this region. The way of obtaining the data is in the field with the continuous presence of the tribes of the Kalkuyee tribe in the form of interview (question and answer), observation, filming and photography during three years. Also, in addition to individual interviews with native camel herders and nomadic experts, group interviews were also used in order to collect data and gain knowledge about the local knowledge of camel herders. The information has been classified based on convergence and divergence. The findings include indigenous knowledge related to naming, marking, the position of camels, characteristics of good camels, and reproduction among nomads of Kalkuyee tribe. The results of the research in the territory of Kalkuyee nomads showed that they have local knowledge and extensive work experience in camel husbandry. From the local knowledge of camel herders, we come to the conclusion that camel herding has long been a traditional and cultural activity with specific regional characteristics, and with camel herding and traditional life,
Keywords: camel heding, Kalkuyee tribe, indigenous knowledge, camel marking, camel naming.Qom Province -
امروزه یکی از مسایلی که توجه محققان را به خود جلب کرده، بررسی نقش دانش بومی در توسعه و زیست پذیری نواحی روستایی است؛ زیرا دانش بومی با بهره گیری از بسترهای تجربی، می تواند نقش مهمی در انتقال اطلاعات و باروری قدرت تصمیم گیری در روستاییان داشته باشد و در بهره برداری مطلوب از منابع و امکانات، موثر واقع شود. ضمن بررسی توان های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و اکولوژیکی منطقه موردمطالعه اثرات مثبت دانش بومی را در هریک از این توانمندی ها بررسی کند. جامعه آماری این پژوهش خانوارهای مناطق روستایی سیستان و همچنین بر اساس فرمول کوکران و فرمول تصحیح حجم نمونه برای خانوارها 368 پرسشنامه در نظر گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای Excel، ArcGIS، SPSS، از تکنیک ویکور و آزمون های رگرسیون گام به گام و ویلکاکسون استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون ویلکاکسون مقدار Zبرابر با 689/2- که در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنی دار است، می توان گفت که به لحاظ آماری با اطمینان 99/0 اختلاف نقش دانش بومی در زیست پذیری مناطق روستایی سیستان معنی دار است. این نتیجه دلالت بر تایید فرض اول پژوهش مبنی بر این که روستاهای سیستان از نظر دانش بومی در زیست پذیری، اختلاف معناداری با یکدیگر دارند و با توجه نتایج نهایی به دست آمده مدل VIKOR ، در این بخش برای بررسی نقش دانش بومی در زیست پذیری مناطق روستایی سیستان، روستاهای چرک، لطف الله و گوری بالاترین سطح زیست پذیری و روستاهای سنجرانی، دهنوپیران و شغالک پایین ترین سطح زیست پذیری در بین روستاهای موردمطالعه را دارا می باشند
کلید واژگان: دانش بومی, زیست پذیری, مناطق روستایی, سیستانToday, one of the issues that has attracted the attention of researchers is the study of the role of indigenous knowledge in the development and livability of rural areas; Because indigenous knowledge by using experimental contexts, can play an important role in the transfer of information and fertility of decision-making power in the villagers and be effective in the optimal use of resources and facilities. While examining the economic, socio-cultural and ecological capabilities of the study area, examine the positive effects of indigenous knowledge on each of these capabilities. The statistical population of this study was 368 questionnaires for households in rural areas of Sistan and also based on Cochran's formula and sample size correction formula for households. Excel, ArcGIS, SPSS software, Victor technique and stepwise regression and Wilcoxon tests were used to analyze the data. The results of Wilcoxon test with a value of Z equal to -2.689, which is significant at an error level of less than 0.01, can be said to be statistically significant with 0.99 confidence, the difference in the role of indigenous knowledge in the livelihood of rural areas of Sistan is significant. This result indicates the confirmation of the first hypothesis of the research that the villages of Sistan have a significant difference with each other in terms of indigenous knowledge in livability, Chark and Gori villages have the highest level of indigenous knowledge and Sanjarani, Ismail Ghanbar and Chakal villages have the lowest level of indigenous knowledge among the studied villages.
Keywords: Indigenous knowledge, livability, rural areas, Sistan -
در سال های اخیر بخش کشاورزی ایران، درمعرض بحران ها و مخاطرات محیط زیستی گوناگونی قرار گرفته که اثرات عمیق و جبران ناپذیری بر پیکره روستاها وارد کرده است. نقش زمینه های اجتماعی و فرهنگی را در بروز این بحران ها و مخاطرات و همچنین در شکل گیری نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای ایجادکننده این مخاطرات در میدان کشاورزی نمی توان نادیده گرفت؛ بنابراین هدف این پژوهش، واکاوی عادت واره بوم شناختی کشاورزان شهرستان ازنا و کشف بسترها و زمینه های شکل گیری آن بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و نظریه زمینه ای انجام شد. نمونه گیری پژوهش از نوع هدفمند بود و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مشارکت کنندگان 33 نفر بودند. تکنیک این پژوهش از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها نشان داد، فشارهای ساختاری ادراک شده و دوگانه انفعال-ناکارآمدی دولت به عنوان شرایط علی، معادله توارث و تقسیم که خردشدن بیش از حد اراضی کشاورزی را درپی دارد، به عنوان شرایط مداخله گر و تیغ دولبه کشت مکانیزه به عنوان شرایط زمینه ای، موجب به حاشیه رفتن عادت واره بوم شناختی می شوند. کشاورزان در مواجهه با این شرایط، کشاورزی سازگار با بازار، استفاده بیش از حد از نهاده های شیمیایی و آیش نگذاشتن زمین را به عنوان راهبرد انتخاب می کنند که درنتیجه موجب تراژدی منابع آبی، فرسایش خاک و مهاجرت می شود. مداخلات از نوع قانون گذاری، ترویج و آموزش و توجه به دانش سنتی و بومی کشاورزان می تواند به ارتقای عادت واره بوم شناختی کشاورزان و حفظ زیست بوم منجر شود.کلید واژگان: دانش بومی, زیست بوم, عادت واره بوم شناختی, فشار ساختاری, کشاورزیIn recent years, Iran's agricultural sector has been exposed to various environmental crises and risks, which have had deep and irreparable impacts on the structure of villages. The role of social and cultural contexts in the emergence of these crises and risks cannot be ignored in the formation of attitudes, values and behaviors that create these risks in the agricultural field. The purpose of this research was to analyze the ecological habitus of farmers in Azna city and to discover the reasons and contexts of its formation. This research was done using qualitative method and grounded theory. The research sampling was purposeful and continued until theoretical saturation was reached. The number of participants was 33. Semi-structured interviews were used to collect the data. The findings showed that the perceived structural pressures and the double passivity-inefficiency of the government as causal conditions, the equation of inheritance and division, which caused excessive fragmentation of agricultural lands as intervening conditions and the double-edged blade of mechanized cultivation as contextual conditions cause marginalization of ecological habitus. Facing these conditions, farmers choose products attractive in the market, excessive use of chemicals and not leaving the land fallow as a strategy, which results in the water resources crisis, soil erosion and migration. Interventions like legislations, education and paying attention to the traditional and indigenous knowledge of farmers can lead to the improvement of the ecological habitus of farmers and preserve the ecosystem.Keywords: Indigenous knowledge, Ecosystem, ecological habitus, structural pressure, Agriculture
-
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش دانش بومی در پایداری اقتصادی مناطق روستایی فرمهین فراهان انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تحلیلی و از نظر روش، در گروه پژوهش کمی قرار دارد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار SPSS و مدل های تلفیقی (FKOPRAS+FSORA)، استفاده شد. نتایج نشان داد، در بین مولفه های دانش بومی، تنها مولفه های توانمندی ها و دانش مردم با مقدار میانگین 38/3 و 01/3، مطلوب ارزیابی شد و سایر مولفه ها از جمله: مشارکت، ارتقاء زندگی، نظارت، اجتماعی، اقتصادی، به دلیل اینکه میانگین شان پایین تر از حد متوسط عدد (3)، می باشد، نامطلوب مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد، میزان پایداری اقتصادی در فرمهین با مقدار میانگین های به دست آمده (پایین تر از حد متوسط عدد 3)، با سطح معناداری 000/0، کم و نامطلوب ارزیابی شده است، در این راستا، نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دانش بومی و پایداری اقتصادی ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، به طوری که بر اساس نتایج به دست آمده سهم مولفه مشارکت با مقدار ضریب بتای (453/1)، در پیش بینی تغییرات مثبت متغیر پایداری اقتصادی بیشتر از سایر مولفه های دانش بومی بود، و همچنین مولفه دانش مردم با مقدار اثر (160/0)، بیشترین تاثیر مستقیم را در پایداری اقتصادی این منطقه را دارد. در نهایت نتایج مدل های تلفیقی (کوپراس فازی و سوارا فازی) نشان داد، از بین شاخص های اقتصادی، اشتغال و درآمد با مقدار امتیاز 14/70، بیشترین میزان تاثیرپذیری را از دانش بومی در فرمهین به خود اختصاص داده است.
کلید واژگان: دانش بومی, پایداری اقتصادی, مناطق روستایی, شهرستان فراهان
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.