جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خاقانی" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
مسئله اساسی در پژوهش حاضر، نحوه بازنمایی فضای زندان در حبسیه های خاقانی است که با هدف شناخت رابطه دیالکیتک سه گانه فضای ادراک شده، فضای تصورشده، و فضای زیست شده براساس نظریه تولید فضای هانری لوفور انجام شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای اسناد کتابخانه ای است و یافته ها نشان می دهد که در فضای ادراک شده که مبتنی بر سنت پدیدارشناسی و دیدگاه انتقادی است، شاعر با مواجهه تنانه به درک جدیدی از فضای مادی زندان رسیده، سازوکار پنهان قدرت را باز می شناساند. در فضای تصورشده که مبتنی بر دانش نهادینه شده از سوی گفتمان قدرت است، شاعر به مثابه سوژه به شناختی از فضا می رسد که حاصل اندیشه جبری است. همچنین دسترسی گروه های مختلف به قدرت و نقش آنها در حبس خاقانی آشکار می شود. در فضای زیست شده که مبتنی بر مقاومتی پنهان دربرابر گفتمان قدرت است، شاعر به کمک تخیل خود و با تکیه بر جهان ممکنات و همچنین با بهره گیری از تعابیر شاعرانه فضایی متفاوت خلق می کند که نسبت مادی با فضای حقیقی زندان ندارد، بلکه صرفا معنایی آرمانی به آن اضافه می کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است فضای مادی زندان، گفتمان قدرت و شاعر زندانی به مثابه سوژه کنشگر در شکل گیری فضای زندان در حبسیه های خاقانی نقش دارند.
کلید واژگان: تولید فضا, حبسیه, خاقانی, هانری لوفورInformed by Henri Lefebvre’s “Production of Space” theory, this study aims to explore Khaqani’s representation of prison in his “Prison Poems” in the light of the perceived, imagined, and lived space dialectics. This research adopts a descriptive-analytical approach and employs library sources. The results of this study show that in the perceived space, the poet, informed by phenomenological and critical perspectives, reinterprets the material space of the prison by confronting the veil and recognising the implicit mechanisms of power; in the imagined space, echoing the prescriptive knowledge of the discourse of power, the poet, as the subject, adopts a forced understanding of the space, which reveals the power and role of other groups in Khaqani’s imprisonment; in the lived space, the poet, echoing an implicit resistance against the discourse of power, employs his imagination and poeticity to create a different space within the realm of possibilities, which has no material correlation with the real prison but only adds a utopian meaning. This study concludes that the material space of the prison, the imprisoned poet as an active subject, and the discourse of power affect the ambience of Khaqani’s “Prison Poems.”
Keywords: Henri Lefebvre, Khaqani, Prison Poems, Space Production -
تتناول هذه الدراسه موقف الشاعرین ابی العلاء المعری) 363 - 449 ه) والخاقانی الشروانی (520 -595 ه) من المراه. إن ابا العلاء المعری کان شاعرا کفیف البصر شدید التشاوم حیث جعله تشاومه ساخطا علی الحیاه الدنیا وابناءها ولاسیما المراه. اما الخاقانی الشروانی، فهو من الشعراء الفرس، اشتهر بغموض اشعاره وخفاء معانیها کما اشتهر بتشاومه، حیث یری بعض الدارسین انه کان من اکثر الشعراء الفرس تشاوما بالنسبه إلی المراه. علی الرغم من تشاومهما وموقفهما السلبی من المراه إلا ان کلیهما اولی اهمیه بالغه بها وشغلت المراه مساحه کبیره فی قصائدهما. حاولت هذه الدراسه بالمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی المدرسه الامریکیه للادب المقارن تسلیط الضوء علی الموتلف والمختلف فی موقف الشاعرین من المراه کالام والبنت والزوجه والحبیبه؛ واستعرضت الدواعی الخاصه والعامه التی جعلتهما ان یسلکا مسلک التطرف فی العداء علی المراه. توصلت الدراسه إلی ان موقف الشاعرین من المراه کالام لا یتخذ طابعا عدائیا ولا یتمثل فی الحقد والبغضاء علیها؛ لانها الملاذ الذی وجدا السکینه فی جوارها. اما عن البنت فکلاهما یفرح من موتها، ودفنها وإن اختلفت الدواعی عندهما. ومعانی الغزل تجری عندهما من ضمن اسلوب عام وکان جهد الشاعرین یقتصر علی تردید المعانی القدیمه فی الغزل وذلک لان صناعه الشعر فی عصرهما لم یقدر لها ان تستعرض المعانی الجدیده. اما الخاقانی بالنسبه إلی المعری فقد اکثر من المعانی الغزلیه واجادها.
کلید واژگان: المعری, خاقانی, المراه, الزوجه, الام, البنت, الحبیبهThis article examines the views of two poets, Abū al-ʿAlāʾ al-Maʿarrī and Khāqāni Shervani, towards women. Abū al-ʿAlā was a blind poet known for his pessimism, which led to his anger towards material life and its people, particularly women. In contrast, Khāqāni, a Persian poet recognized for the complexity of his lyrics and hidden meanings, is also noted for his pessimism; some researchers consider him one of the most pessimistic Persian poets regarding women. The issue of women occupies a central place in the poetry of both poets. Despite their negative views, they attribute significant positive roles to women, especially as mothers, elevating them from a state of inferiority to one filled with passion, love, and sublime spiritual feelings. This article aims to reveal the portrayal of women in the poetry of Al-Maʿarrī and Khaqani. This distinctive topic is central to their work and has been explored through a descriptive-analytical approach. The article follows the American School of Comparative Literature, seeking to identify similarities and differences in how both poets view women as mothers, daughters, wives, and lovers. It highlights the private and public motivations that have shaped their often hostile perspectives towards women. The conclusion suggests that both poets do not harbor hostility towards mothers; rather, they see them as sanctuaries providing comfort. However, regarding daughters, both express relief at their burial or death, albeit for different reasons. Overall, the lyrical themes in both poets' works are somewhat limited by their reliance on traditional meanings. The poetic landscape during their time did not allow for new interpretations; however, Khāqāni appears to have drawn more from lyrical meanings compared to Al-Maʿarrī.
Keywords: Maʿarrī, Khāqāni, Wife, Mother, Daughter, Beloved -
در این یادداشت به بررسی دو نکته مورد اختلاف میان محققان در اشعار خاقانی شروانی می پردازم؛ نخست درباره ترکیب «خط ترسا» در مطلع قصیده ترسائیه خاقانی، ابتدا به نقد نظرات شارحان و محققان درباره این ترکیب پرداخته و سپس استدلال می کنم که این ترکیب نه به الفباهای یونانی، لاتین، ارمنی و سریانی، بلکه به الفبای گرجی اشاره دارد. نکته دوم مربوط به اختلاف نسخه ها و شارحان بر سر ضبط و معنای کلمه «ستاره» یا «سه تار» در بیتی از خاقانی است. به نظر بنده ضبط «سه تار» به معنای ساز مشهور سه سیم شبیه به تنبور که در تصحیح ضیاءالدین سجادی و اکثر شروح آمده ناصحیح بوده، خاقانی نام این ساز را همواره به صورت «سه تا» به کار برده و در بیت مورد بحث هم، ضبط صحیح کلمه «ستاره» به معنای پرده است.کلید واژگان: خاقانی, گرجی, ترسائیه, سه تار, ستارهTwo Controversial Phrases in Dīwān of Ḫāqānī Širvānī
This note discusses briefly two controversial phrases in two odes by Ḫāqānī Širvānī (c.a. 12th century), namely "ḫaṭṭ-e tarsā" 'Christian script' and "setāre-bastan" 'to set a curtain' (or alternatively, "setār-bastan" 'to play Setār (a musical instrument)'. Firstly I discuss the phrase "Christian Script"; this phrase has traditionally been defined as "an alphabet used by Christians", the precise concept it denotes however, has been disputed among the modern scholars. Thus, various alphabets such as Greek, Latin, Armenian and Syriac have been suggested as the possible answers. I discuss the shortcomings of these suggestions and argue that the "Christian Script" denotes the Georgian alphabet. Finally, I discuss the phrase "Setāre-bastan". Challenging the common reading of the phrase as "setār-bastan" 'playing Setār' I argue that the accurate reading is "setāre-bastan" meaning 'to set a curtain'.Keywords: Khaghani, Georgian Alphabet, The Christian Ode, Setār -
خاقانی یکی از برجسته ترین و مهم ترین قصیده سرایان تاریخ شعر فارسی است. شعر او که به عنوان یکی از سرآمدان سبک آذربایجانی شعر فارسی محسوب می شود، با توجه به اقتضائات این مکتب در اظهار فضل و دانش های گوناگون، تشخص ویژه ای دارد و این قضیه، دیوان وی را به عنوان یک دانشنامه شعری از علوم مختلف درآورده است. مباحث مربوط به علوم دینی نیز به عنوان بخش مهمی از ساختار فرهنگ دینی ایرانیان، جزو مهمی از تلمیحات و اشارات دینی دیوان او را شکل می دهند. از آنجایی حج یکی از فروع مهم دین اسلام است و خاقانی نیز با توجه به علاقه و حب شخصی و نیز اعتقاد راسخ خود دو بار به سفر حج رفته است، جلوه های مهمی از این واجب دینی را به شکل اشارات ویژه در دیوان خود آورده است. همچنین قصائدی را به طور ویژه برای سفر حج سروده که به آنها کعبه ستایی می گویند. با توجه به اینکه یکی از مهم ترین بخش های اعمال حج در سه روز پایانی دهه اول یعنی هشتم تا دهم ذی الحجه(ایام تشریق) برگزار می شود، هدف این مقاله نیز بررسی این جلوه ها و نمونه های آن در قصاید ویژه کعبه ستایی خاقانی است.
کلید واژگان: سبک آذربایجانی, خاقانی, حج, کعبه ستایی, اعمال ماه ذی الحجهMiqat Hajj, Volume:31 Issue: 122, 2024, PP 29 -62Khaqani is one of the most prominent and paramount ode-writers in the history of Persian poetry. In his poetry, known as one of the pre-eminent of the Azerbaijani style of Persian poetry, he has a unique distinction according to the requirements of this school in expressing various virtues and knowledge, and his Divan has become a poetic encyclopedia of numerous sciences. As a significant part of the Iranian religious culture, the topics related to religious sciences form a fundamental part of the religious allusion and references to his Divan. Since the Hajj pilgrimage is one of the basic principles of Islam, Khaqani has made pilgrimages to Hajj twice based on his interest and love as well as his firm belief. He has mentioned the essential manifestations of this religious obligation in the form of particular references. He brought it into the Divan and wrote poems, especially for the Hajj pilgrimage called Ka’ba Setayi. Considering that one of the most crucial parts of Hajj is held in the last three days of the first decade, i.e., the eighth to the tenth of Dhu’l-Hijjah, this study aims to examine these effects and examples in Khaqani's poetry.
Keywords: Azerbaijani Style, Khaqani, Hajj, The Ka&Rsquo, Ba Setayi, Practices Of Dhu&Rsquo, L-Hijjah -
بروز نقش های گوناگون با مضامین متعدد از دیرباز تاکنون در هنرهای تجسمی امری آشکار بوده است. این جلوه هنری به منطقه ای خاص وابسته نبوده است و به فراخور اقلیم و فرهنگ متفاوت می نمود؛ ازاین رو، شیوه ها و بسترهای این صنعت گری فراوان است. سازهای موسیقی آراسته به نگاره های گوناگون در موسیقی شهری و نواحی ایران آلات خنیاگری را در زمره لوازم این هنرورزی ها قرار می دهد. در سده ششم هجری و در منطقه ارس کنار، که از پیشتر تحت حکمرانی سلسله شروان شاهان قرار داشت، خاقانی شروانی، که شاعری موسیقی شناس بود، از نقشی خاص بر ساز دف سخن می گوید که آن چنبره جانوران اهلی و وحشی در موقعیت شکار است. نگارندگان در این مقاله با رویکرد مطالعات تطبیقی میان موسیقی و ادبیات و کاربست روش تاریخی و تحلیلی درپی دستیابی به چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف بوده اند. درپی این مقاله، دریافته شد که دلایل گوناگونی در این امر دخیل اند و دلیلی قطعی و یکتا برای کاربرد این شیوه نمی توان دانست؛ اما مسبوق به سابقه بودن چنین کاری نزد شمن های منطقه سیبری و قفقاز، که سازهای کوبه ای خود را در سفر خلسه آمیز شمن به نقوشی می آراستند و همچنین توجه خاقانی شروانی به اینکه دف مصور به اشکال جانوری شکارگاه پره شروان شاهان را تداعی می کند، از مجموع دلایلی که انگاشتنی است، روشن و گویاتر است.
کلید واژگان: خاقانی, دیوان خاقانی, شکارگاه دف, نقش حیوانات, چرایی نگارگری بر دفVisual arts have witnessed the emergence of various roles and themes throughout history, resulting in the development of diverse methods and platforms within the industry. In the realm of urban music, specifically in Iran, musical instruments are adorned with various images, becoming integral accessories to this art form. In the 6th century AH, along the banks of the Aras River in the region historically known as the Kingdom of Sharvan, Khaghani Sharvani, a poet and musicologist, highlighted the unique role of Daf, a percussion instrument adorned with depictions of domestic and wild animals, especially in hunting situations. This article employed a historical-analytical method and relied on library studies to explore this topic. Multiple factors contribute to the significance of Daf in this context, making it difficult to pinpoint a single definitive reason. However, considering the historical connection between similar practices among the shamans of Siberia and the Caucasus, as well as Khaghani Sharvani's emphasis on the association between Daf and the hunting grounds of the kings of Sharvan, this explanation emerges as the most compelling and informative among the various reasons that can be discussed.
Keywords: Collection Of Khaghani Poems, Hunting Ground, Daf, Images Of Animals, Reason For Painting On Daf -
یکی از موضوعات مهم در دیوان خاقانی کعبه ستایی است که رهاورد سفرهای حج اوست. از زیباترین این توصیف ها، توصیف کعبه به عنوان عروسی «هر هفت کرده» است. اصطلاح «هر هفت کرده» در اشعار شاعران قرن ششم به بعد دیده می شود؛ اما بیشترین کاربرد آن در اشعار خاقانی است. فرهنگ ها این اصطلاح را به معنی «دارای آرایش کامل» و همان که امروز «هفت قلم آرایش کرده» گفته می شود، آورده و آن را شامل حنا، وسمه، سرمه، سرخاب، سفیداب، زرک، و غالیه دانسته اند. شارحان خاقانی نیز در شرح بیت های مذکور، فقط به ذکر همان هفت قلم آرایش آمده در فرهنگ ها بسنده کرده و توضیح دیگری در این باره نیاورده اند. ازآنجاکه خاقانی شاعر نکته های دقیق است، می توان پنداشت که وی در توصیف کعبه به عنوان عروسی دارای آرایش کامل، شباهت هایی در نظر داشته است. مساله مقاله حاضر این است که آوردن این صفت برای کعبه، چه معنا یا توجیهی در ذهن خاقانی داشته است. نتایج حاصل از بررسی این موضوع، گویای آن است که اولا منظور خاقانی از «هر هفت کرده» درباره عروس یا معشوق، تنها استفاده از مواد آرایشی گفته شده نبوده؛ بلکه منظور وی همه لوازم مربوط به عروس بوده است که شامل آراستن گیسو، پوشیدن لباس زیبا و گران بها، استفاده از زیورآلات، استفاده از عطر و در حجله نشستن هم می شده و ثانیا خاقانی اجزایی از خانه کعبه را با آنچه به آراستگی و زیبایی عروس مربوط می شده، تطبیق داده و آنها را به عنوان هر هفت کردگی کعبه در نظر گرفته است.
کلید واژگان: شعر, خاقانی, شرح, هر هفت کرده, کعبهOne of the important subjects in Khaghani's Divan is the praise of the Ka'beh, its description is reflected in six long poems of his Divan. One of the most beautiful of these descriptions is the description of the Kaaba as a "seven makeup pens" Bride. The term "seven makeup pen" most commonly used in Khaghani's poems. Cultures have brought this term to mean "having full makeup" and what is called today "seven pens makeup" and considered it to include hana, vasmeh, sormeh, sorkhab, sefidab, zarak, and ghalieh. Commentators of Khaghani, in the description of the mentioned verses, have only mentioned the same seven elements of makeup found in the cultures. Since Khaghani is a poet of precise details, it can be assumed that he had similarities in mind in describing the Ka'beh as a Bride with full makeup. The issue of the present article is, what meaning or justification did bring this attribute for the Ka'beh have in Khaghani's mind. The results of the investigation of this issue show that first of all, the meaning of "seven makeup pens" about the bride or lover is not only facial makeup; it also includes decorating hair, wearing beautiful and expensive clothes, using ornaments, use of perfume and sitting in the Hejleh and secondly, Khaghani has adapted parts of the house of the Kaaba with the usual makeup of the bride and has considered them as the complete makeup of the Ka'be.
Keywords: Poetry, Khaghani, Commentary, Har Haft Karde, Ka'beh -
زمینه و هدف
صور خیال، کاربردی ویژه از زبان است که محیط جغرافیایی و مسائل سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، تاریخی، روحیه فردی و مانند آنها از عوامل تاثیرگذار در به کارگیری این ظرفیت زبانی در شعر است. یکی از بارزترین عناصری که شاعران در تصویرپردازی از آن بهره برده اند، عناصر دینی است. مقاله حاضر به واکاوی و مقایسه کارکرد عناصر دینی در تصویرهای شعری قصاید ناصرخسرو، سنایی و خاقانی میپردازد.
روش مطالعهاین مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است.
یافته هامضامین قرآنی و دینی و تعالیم اخلاقی و مذهبی بارها دست مایه خلق تصاویر بلاغی در اشعار شاعران قرار گرفته اند. ظاهرا خاقانی دارای ابتکار و نوآوری بیشتری در ساخت تصاویر بر پایه مفاهیم قرآنی و در قالب ترکیبات تشبیهی، استعاری و کنایی بدیع است. تصاویر شعری ناصرخسرو نیز پیوند بسیار عمیقی با اصول آیین اسماعیلیه دارد و این آیین تاثیر بسیاری بر نوع و جنس تصاویر گذاشته است. سنایی اما، استفاده از عناصر دینی در ساخت تصاویر شعری را بیشتر به حال و هوای عرفان و تصوف نزدیک کرده است و برداشتی عرفانی از دین دارد.
نتیجه گیریعناصر دینی در ذهن این سه شاعر به سه گوه خاص متجلی شده است: در ناصر خسرو مفاهیم دینی دارای دو جنبه برجسته است؛ یک جنبه فلسفی و خردگرایانه و جنبه دیگر تشریعی و دینی. اما مفاهیم دینی در ذهن سنایی حاصل گره خوردگی چند بعد است، از یک سو نگاهی فلسفی از نوع اسلامی، از سوی دیگر بعد دینی سنایی که چندان در آن قائل به تاویل نیست و بعد سوم بعد عاطفی که با عشقبازی با خداوند به اوج میرسد. در تصویرپردازیهای خاقانی بر پایه عناصر دینی نیز جایگاه مناسب اندیشه های شرعی در تصاویر رعایت میشود و در ارتباطهای تصویری، ارزش و تقدس مبانی شرعی محفوظ میماند؛ هرچند گاه نوعی تضاد و عدم سنخیت میان برخی تصاویر دیده میشود.
کلید واژگان: صور خیال, بلاغت, دین, تصویرپردازی شعری, خاقانی, ناصرخسرو, سناییJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 99, 2024, PP 201 -219BACKGROUND AND OBJECTIVESImagination is a special use of language that the geographical environment, political, social, religious, historical, individual spirit, and the like are influential factors in the use of all kinds of imagery in poetry. One of the most obvious elements used by the poets of Persian literature in expressing themes and imagery is religious elements. The present article analyzes and compares the function of religious elements in the poetic images of Nasser Khosrow's, Sanai's and Khaghani's poems.
METHODOLOGYThis article was done by descriptive-analytical method and the method of collecting information was library.
FINDINGSQuranic and religious themes and moral and religious teachings have been used many times to create rhetorical images in poets' poems. Apparently, Khaqani has more initiative and innovation in creating images based on Quranic concepts and in the form of innovative simile, metaphor and irony combinations. Naser Khosrow's poetic images also have a very deep connection with the principles of Ismailia religion and this religion has had a great impact on the type and genre of images. Sana'i, however, has brought the use of religious elements in the creation of poetic images closer to the atmosphere of mysticism and Sufism and has a mystical understanding of religion.
CONCLUSIONReligious elements in the minds of these three poets have been manifested in three specific aspects: in Nasser Khosrow, religious concepts have two prominent aspects; One philosophical and rational aspect and the other legislative and religious aspect. But the religious concepts in Sana'i's mind are the result of the entanglement of several dimensions, on the one hand, a philosophical view of its Islamic type, on the other hand, the religious dimension of Sana'i, which does not give much importance to interpretation, and the third dimension is the emotional dimension, which reaches its peak with making love to God. . In Khaqani's depictions based on religious elements, the proper place of Sharia thoughts is observed in the images, and the value and sanctity of Sharia foundations are preserved in the pictorial connections. However, sometimes a kind of contradiction and inconsistency can be seen between some images.
Keywords: Images Of Imagination, Rhetoric, Religion, Poetic Imagery, Khaqani, Naser Khosrow, Sanaei -
شعر خاقانی پر از تصاویر، تعابیر و مفاهیم مختلفی است که کمتر در شعر فارسی نمونه دارد و همین موجب دشواری و دیریابی اشعار او شده است. تا امروز پژوهش های ارزنده ای در شرح و شناخت زوایای اشعار دیریاب این شاعر بلندآوازه صورت گرفته، اما هنوز بسیاری از اصطلاحات و تعابیر شعر او به صورت دقیق فهم نشده است. فرضیه مقاله حاضر این است که یکی از دلایل دشواری شعر خاقانی، «تداخل زبانی» است. مفهوم تداخل زبانی به عنوان یکی از نتایج دوزبانگی به تاثیر (ناخودآگاه) زبان مادری گوینده در زبان دوم اشاره دارد. این مفهوم، حضور باورهای بومی و ویژگی های فرهنگی در گفتار و نوشتار گوینده را نیز شامل می شود. بنای فرضیه گفته شده بر واژه ها، جمله ها، تعابیر و اصطلاحاتی در شعر خاقانی است که در نظر گرفتن برابر ترکی آنها می تواند گره از شعر او بگشاید. خاقانی شاعری آذربایجانی است که به زبان فارسی شعر گفته است. درباره زبان مردم آذربایجان در قرن ششم و پیش از آن، بحث های فراوانی صورت گرفته است. آنچه نویسندگان این مقاله در نظر دارند، فارغ از این بحث ها، فقط پژوهش در متن مکتوب خاقانی و گره گشایی از دشواری های آن است که به نظر می رسد در مواردی، عامل آن، تداخل زبانی باشد.کلید واژگان: خاقانی, دوزبانگی, تداخل زبانی, آذربایجانی, فارسیKhāqāni’s poetry stands out in Persian poetry for its abundance of images, interpretations and concepts which makes his poems difficult to understand and explain. Though, there have been valuable researches explaining the much more complicated aspects of the poems of this renowned Persian poet, there are still a great number of expressions and interpretations in his poems which have not been understood accurately. The hypothesis behind the present study is that part of the difficulty in understanding Khāqāni’s poetry is the phenomenon of linguistic interference. As one of the consequences of bilingualism, linguistic interferences refers to the (unconscious) influence of the speaker's mother tongue on her/his second language. It also includes the presence of regional beliefs and cultural characteristics in the speaker's speech and writing in second language. Based on the aforementioned hypothesis, the present study focuses on words, sentences, interpretations and idioms in Khāqāni’s poetry which could be understood only by considering their Turkish counterpart. Considering that Khāqāni is from Azerbaijan, and his poetry is written in Persian; there have been many historical discussions about the language of Azerbaijan in his time (12 AD). Away from such considerations, this study solely focuses on his own text to investigate the complications and problems in Khāqāni’s poetry, some of which are due to the poet's linguistic interference.Keywords: Khāqāni, Bilingualism, Linguistic Interference, Azerbaijani, Persian
-
قصاید خاقانی از دشوارترین و دیریاب ترین اشعار فارسی است و از دیرباز تاکنون شروح فراوانی بر آن ها نوشته شده است. درباره عوامل این دیریابی و آنچه موجب دشواری فهم دقیق اشعار او شده است، بسیار گفته شده و تلاش های فراوانی برای رفع این دشواری ها انجام گرفته است. با وجود این و علی رغم تلاش های ارزشمند شارحان و خاقانی پژوهان، همچنان گره برخی از ابیات قصاید خاقانی ناگشوده مانده است و معانی ارائه شده از سوی شارحان برای این ابیات، قانع کننده به نظر نمی رسد. بخشی از این ابهام ها مربوط به شیوه خاص خاقانی در ساختن واژه ها و ترکیب ها و برخی دیگر مربوط به شیوه خاص وی در به کار بردن واژه ها، فعل ها و عبارت ها و... است که طرزی غریب به وجود آورده است؛ اما ابهام برخی دیگر از ابیاتش، ناشی از خوانش نادرست آن هاست. در مقاله حاضر کوشیده ایم با کمک شواهدی از ادب فارسی و شعر خاقانی و در یک بیت استفاده شده در یکی از متون توصیفی موازی، ابهام برخی از ابیات قصاید وی را برطرف کنیم. بر این اساس به توضیح و تشریح چند بیت که با وجود توضیحات شارحان معنای آن ها همچنان مبهم مانده است، می پردازیم. نیز با اصلاح خوانش یک بیت که از رهگذر بدخوانی دچار ابهام شده است، می کوشیم معنای قابل قبولی برای آن ارائه کنیم.
کلید واژگان: خاقانی, قصیده, شرح, بدخوانیKhaghani's poems are one of the most difficult and the most complex Persian poems, and many commentaries have been written on these poems since long ago. Much has been said about the Factors of this complexity and what has caused the difficulty of understanding his poems accurately, and many efforts have been made to solve these difficulties. Despite this and despite the valuable efforts of commentators and Khaghani scholars, the knot of some verses of Khaghani's poems remains unsolved and the meanings provided by commentators for these verses do not seem convincing. Some of these ambiguities are related to Khaghani's special way of making words and combinations, and others are related to his special way of using words, verbs, phrases, etc., which has created a amazing style but the ambiguity of some of his other verses is due to their incorrect reading. In this article, we have tried to resolve the ambiguity of some verses of his poems with the help of evidence from Persian literature and evidence from Khaghani's poetry and in one verse by using one of the using one of the parallel descriptive texts. Based on this, we are going to explain some verses whose meaning remains unclear despite the explanations of the commentators. Also, by correcting the reading of a verse that has become ambiguous due to misreading, we try to provide an acceptable meaning for it.
Keywords: Khaghani, Ode, Explanation, Bad Reading -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 58 (بهار 1403)، صص 250 -263
منشات خاقانی شروانی (520 - 595 هق)، مجموعه نامه هایی است که خاقانی با نثری فنی و زیبا برای حاکمان، عالمان و نزدیکان خود نگاشته است، این نامه ها، از جنبه های ادبی، اجتماعی و هنری دارای اهمیت و شایان بررسی و توجه می باشد. همچنین آنها را می توان جزو منابع مهم در خاقانی شناسی و جامعه شناسی دوره شاعر، به حساب آورد. منشات، جلوه های زیبایی از نثر فنی قرن ششم را برای ما ترسیم می کند که در نهایت پختگی و آراستگی، در قالب نامه، ارائه و تحریر یافته است. بعضی از نامه های خاقانی، دل نامه هایی هستند که اطلاعات قابل توجهی در مورد نویسنده و جامعه ای که در آن زندگی کرده است در اختیار ادب دوستان قرار می دهد. در این مقاله، اهمیت و ارزش منشات، به عنوان نمونه ی برجسته و بارز هنر نثرنویسی شاعری توانا، بیان می گردد تا علاقه مندان، در زمینه خاقانی پژوهی، آن اثر را بیشتر مورد توجه و مدنظر خود قرار دهند.کلید واژگان: منشات, خاقانی, نثر فنی, نامه ها
The Monsha't of Khaqani Shervani (520-595 A.H), is a collection of his letters to the governors, scientists and acquaintances written with an esthetic and technical prose. These letters are of importance regarding literal, social and artistic aspects, so that studying them closely would be of great necessity. These letters can be used as some of the main references in "Khaghani Shenasi" as well as the sociology of the poet's era. Monsha'at provides us with beautiful aspects of 6th century A.H technical prose composed in utmost beauty, arrangement and sophistication, presented in the form of a letter. Some of his letters are "Del-Neveshteha" (written from the heart) which provide us with great amounts of information about the author himself and the social condition in which he has lived. This paper aims at manifesting the importance and the value ofMonsha'at as a vivid example of the art of a capable poet writing prose. This is done to remind Khaqani researchers about Monsha'at and its importance in helping the process of the studies.Keywords: Monsha', At, Khaqani, Technical Prose, Letters -
استعاره در سال های اخیر و در نظریهی شناختی، معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرده است که از آن تحت عنوان «استعارهی مفهومی» یاد کرده میشود. طبق این نظریه استعاره فقط در سطح واژگان، جملات یا حتی در زبان نیست بلکه در ذهن، رفتار و اعمال افراد یک جامعه و به شکل ناخود آگاه نمود پیدا میکند. بنابراین یکی از کارکرد های اساسی این نوع استعاره، تبیین و بررسی طرز فکر و اعمال و رفتار انسانها در جامعهای است که در آن زندگی میکنند. از این رهگذر ما در این مقاله به بررسی استعارهی مفهومی سخن در قصاید خاقانی که یکی از مهمترین شعرای قرن ششم میباشد، پرداخته ایم تا ریشهی مناقشات و منشا مجادلات او با شعرای هم عصرش را در یابیم. در این تحقیق مشخص شد که خاقانی سخن را به مثابه ملک، معجزه و سحر، عروس دوشیزه، رقابت، مروارید، خوراکی و درخت میداند که نوعی خود برتر بینی و یگانه انگاری در ذهن خاقانی باعث مجادلات و بد اخلاقی های او با شعرای دیگر گردیده است.
کلید واژگان: استعارهی مفهومی, خاقانی, مناقشه, مجادله, سخنIn recent years, and in the theory of knowledge; metaphor has found a new meaning, that it is mentioned as the "conceptual metaphor". According to this theory, not only metaphor studies at the level of words, sentences or even at language level but also it studies in the mind, behavior and actions of individuals in a society and it reflects unconsciously. So explanations and study of thoughts, actions and human’s behavior in a society In which they live; is one of the essential functions of this type of metaphor. Thereby in this article we examine the conceptual metaphors of speech in Khaghani‘s odes who Is one of the most important poets of the sixth century; In order to find the cause of many disputes, controversy and conflicts in his contemporary poets.t was found that Khaghani knows speech as property, miracles and magic, maiden bride, competition, pearls, food and tree.That a Kind of superiority and uniqueness in Khaghani‘s mind causes his controversies and immorality with other poets.
Keywords: Keywords, Conceptual Metaphor, Khaghani, Conflict, Controversy, Speech -
در این پژوهش، برآنیم تا با بهره گیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ به بررسی تطبیقی استعاره مفهومی هجو، در زبان شعری خاقانی و متنبی بپردازیم. از این رو، پس از تعریف نظریه استعاره مفهومی و ارتباط مفهوم هجو با آن، ابتدا به بررسی حوزه های مبدا در نگاشت های استعاری هردو شاعر خواهیم پرداخت، آنگاه با بررسی تطبیقی جلوه های استعاری، تفاوت ها و تشابهات آنان را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد. از آنجایی که کارکرد استعاره مفهومی، عینی سازی مفاهیم و احساسات است، در این نوشتار قصد داریم تا با روش شناختی، نشان دهیم که این نظریه تا چه اندازه می تواند در شناخت ذهنیت، عواطف، شباهت ها و تفاوت های دو شاعر کمک رسان باشد. بنابراین، کوشش شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1. مفهوم هجو در اشعار خاقانی و متنبی در چه حوزه هایی از استعاره مفهومی نمود یافته است؟ 2. تفاوت ها و شباهت های هر دو شاعر در سطح کلامی این استعاره چگونه است؟ 3. کدام حوزه استعاری در زبان شعری هر دو شاعر غلبه دارد؟یافته های پژوهش نشان می دهد:حوزه های مبدا به کار رفته در زبان دو شاعر تقریبا همانند است، به این معنا که بیشترین حوزه مبدا استفاده شده در زبان هر دو شاعر مربوط به استفاده از نام حیوانات است اما واژگان تابو و پرهیزه در زبان متنبی نمود بیشتری نسبت به زبان خاقانی دارد، در حالیکه خاقانی بیشتر از جلوه های کلامی در این زمینه بهره می برد.شایان ذکر است یافته های دیگر پژوهش، در متن مقاله به طور مفصل بیان شده است. امید است این پژوهش کمکی باشد در شناخت بهتر اندیشه ها و عواطف هر دو شاعر.
کلید واژگان: هجو, استعاره مفهومی, خاقانی, متنبی, ادبیات تطبیقیThe present study investigates how to conceptualize satire and slander in the language of two prominent poets of Persian and Arabic literature based on the theory of conceptual metaphor. Metaphorical examination of the concept of satire can certainly have a significant function in understanding poets from a psychological point of view, and in a broader form, the effects of this metaphor can also express the cultural issues of those societies and their social conditions. The comparative study of this issue based on the theory of conceptual metaphor has an essential contribution to entering the mental world of Khaqani and Motanabi and knowing thoughts and emotions as well as their similarities and differences. The research method in this article is a library, and the data has been analyzed using the content analysis method. In the end, the differences and similarities between both poets have been shown in a diagram. The research findings show:The source areas used in the language of the two poets are almost the same.The most source area used in the language of both poets is related to the use of animal names.The second source area used in Khaqani language is related to his use of verbal expressions, but the second group of source areas that clearly shows itself in the textual language is his use of the words taboo and abstinence, and the findings of Others are described in detail in the text. It is hoped that this research will help better to understand the thoughts and emotions of both poets
Keywords: Satire, Conceptual Metaphor, Khaqani, Motanabi, Comparative Literature -
در قصیده مشهور ترسائیه، بیتی وجود دارد که شارحان و مصححان دیوان خاقانی را دچار سردرگمی و تردید کرده است. پیچیدگی اصلی بیت مورد بحث، اشاره ای است که در آن، «بوسیدن ناقوس» به معنی کنایی کافرشدن و خروج از دین اسلام آورده شده است. اشکال اصلی در بیت خاقانی این است که در هیچ یک از متون قدیم، ناقوس بوسیدن نیامده است؛ ضمن اینکه بوسیدن ناقوس به عکس بوسیدن چلیپا و صلیب، در دین مسیحی هرگز شیوع و رواج نداشته است. مع الوصف، افزون بر سخنان گونه گون شارحان دیوان خاقانی، دو مقاله مفصل در نشریات به چاپ رسیده که نخستین مقاله درباره پیشنهاد تصحیح ناقوس بوسیدن به ناقوس نوشیدن است و دومی در دفاع از اصالت ضبط ناقوس بوسیدن و رد مقاله نخست نوشته شده است که البته در هیچ کدام از این دو مقاله حتی یک شاهد اصیل در متون مختلف برای ناقوس بوسیدن و ناقوس نوشیدن آورده نشده است. در این تحقیق بر پایه برخی شواهد از دیوان خاقانی و نیز سایر آثار ادب فارسی نشان داده شده که «ناقوس بوسم» در دیوان خاقانی، حاصل گشتگی و تصحیف «ناقوس کوبم» است. در رسم الخط کهن چون گاه سرکش «ک» و «گ» را نمی گذاشتند، این واج ها به آسانی به «ب» و «ت» و نظایر آن بدل می شده است. همچنین در بخش دیگری از مقاله، توضیحاتی درباره «ناقوس مغان» آورده شده و نمایانده شده است که مقصود از آن، «کوبیدن هاون» در کیش زردشتیان است که به نوعی اذان آن ها قلمداد می شده و نشانه دعوت به حضور در مراسم مذهبی بوده است؛ بنابراین، در اضافه شدن ناقوس به مغان و گبران، خلط آیینی صورت نگرفته و فقط تبدیل اسم خاص به اسم عام رخ داده است.
کلید واژگان: خاقانی, قصیده ترسائیه, ناقوس بوسیدن, ناقوس کوبیدن, ناقوس مغانThe famous ode of “Tarsaeiyeh” contains a verse that has puzzled the commentators and proofreaders of Khaqani's collection of poems. The main complexity of the verse in question is the reference that "kissing the church bell" has the ironic meaning of becoming an infidel and leaving the religion of Islam. The main problem in Khaqani's verse is that "kissing the church bell" does not occur in any of the old texts, and unlike kissing the crucifix, "kissing the church bell" was never widespread in Christianity; In addition to the various statements of the commentators of Khaqani's collection of poems, two detailed articles have exclusively dealt with this topic; the first article is about the proposal to correct "Kissing the church bell" to "Drinking the church bell" and the second defends the authenticity of the recording of "kissing the church bell" and rejects the first article. Of course, there is no authentic textual evidence for "kissing the church bell" and "drinking the church bell" in either article. In this study, based on some evidence from Khaqani's collection of poems and other works of Persian literature, it is shown that "I kiss the church bell" in Persian (ناقوس بوسم) in Khaqani's collection of poems is the result of a pun on the "I knock the church bell "in Persian (ناقوس کوبم). In the old spelling, sometimes the writers did not put the stroke of "ک" and "گ"; so the phonemes were easily converted to "ب" and "ت" etc. In another part of the article, "the bell of Magi " is explained and shown that, in Zoroastrian, "the striking of the mortar," was considered as a call to prayer and a sign of invitation to participate in religious ceremonies. Thus, by assigning the bell to Magi, no heresy has taken place, and only the conversion of a proper noun into a common noun has occurred.
Keywords: Khaqani, the ode of “Tarsaeiyeh, ” kissing the church bell, knocking the church bell, the bell of Magi -
در شعر خاقانی به سبب وفور واژه ها و ترکیبات و اطلاعات گونا گون، گشتگی ها و خوانش های اشتباه بسیاری رخ داده که برخی از این تصحیف ها همچنان تا به امروز ازنظر شارحان و مصححان دیوان خاقانی پنهان مانده است. یکی از همین تصحیفات جالب توجه در بیت «چنانک این عروس از درم خرم است/ به زر بود خرم روان عنصری» رخ داده که نگارنده در این جستار، پیشنهاد تصحیح قیاسی مصرع نخست را به صورت «چنانک إبن عرس از درم خرم است» مطرح کرده است. «إبن عرس» واژه ای است به معنی راسو و چنان که در این مقاله نشان داده شده از حیواناتی است که بنا بر اطلاعاتی که از برخی کتاب های حیوان شناسی به زبان عربی به دست آمده است، علاقه ی بسیاری به جواهرات به ویژه پول های دینار و درهم داشته و از جمع آوری آن ها لذتی می یافته است. در این تحقیق به اجمال این تصحیف در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شده است.
کلید واژگان: إبن عرس, تصحیف, خاقانی, این عروسBoostan Adab, Volume:15 Issue: 2, 2023, PP 169 -174Due to the abundance of words and combinations and various information in Khaqani's poetry, there have been many errors and misreadings, and some of these interpretations have remained hidden from the commentators and correctors of Khaqani's court even to this day. One of these interesting spellings has occurred in the verse "As this bride is from the skin of Khurram/ As gold was the elemental Khurramvan", the author proposed to correct the analogy of the first stanza in the form of "As Ibn Ars is from the skin of Khorram". has done. "Ibn Ars" is a word that means weasel, and as shown in this article, it is one of the animals that, according to the information obtained from some ancient animal books, was very interested in jewelry, especially dinar and dirham coins, and collected They have found pleasure. In this research, a brief review and analysis of this interpretation in Khaghani's Court has been done.
Keywords: Khaqani, Tashif, this bride, Ibn Ars -
خاقانی شاعری است خود ستا؛ به طوری که کمتر شعری را می توان یافت که او سخن از برتری خود نگفته باشد. یکی از دلایل خودستایی های خاقانی را عقده حقارت بیان کرده اند. در روزگاران گذشته، سطح اجتماعی و اقتصادی خانواده در تعیین جایگاه افراد در جامعه، موثر بوده است. از آن جا که خاقانی خانواده ای ثروتمند نداشته مورد بی توجهی واقع می شده است؛ بنابراین یکی از دلایل خودشیفتگی او، عقده حقارت است. دلیل دیگر، وجود رقیبانی است که از شاعر بدگویی می کرده اند در نتیجه شاعر مجبور به بیان شایستگی های خود بوده است. نظریه استعاره مفهومی که با آراء لیکاف و جانسون آغاز شد، ثابت کرد که استعاره در تفکر نیز نمود می یابد. نظام مفهومی که بر اساس آن می اندیشیم و عمل می کنیم ماهیتی استعاری دارد. محیط زندگی، حوادث زندگی، تجربه، فرهنگ و غیره بر افکار و احساسات انسان تاثیر گذاشته در کلام او منعکس می شود؛ بنابراین با مطالعه آثار یک شاعر یا نویسنده می توان به اندیشه های آن شاعر یا نویسنده دست یافت. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، ضمن معرفی نظریه استعاره مفهومی، نگاشت های استعاری مربوط به خودستایی استخراج شده است. شاعر برای عینی کردن مفاهیم مربوط به خودستایی از مفاهیم حوزه های زیر به ترتیب بسامد بهره گرفته است: مفاهیم حوزه خانواده و نظام اجتماعی (31 مورد)، پادشاهی (19 مورد)، طبیعت (16 مورد)، حوزه دین (15 مورد)، حوزه نجوم (4 مورد)، حوزه پزشکی (4 مورد)، حوزه پیشه وری (4 مورد) و... .کلید واژگان: خاقانی, قصیده, استعاره, خودستایی, استعاره مفهومیKhaqani is a self-congratulatory poet; So that you can hardly find a poem where he did not talk about his superiority. One of the reasons for Khaqani's self-praise is the inferiority complex. In the past, the social and economic level of the family was effective in determining the position of people in the society. Since Khaqani did not have a rich family, he has been neglected; Therefore, one of the reasons for his narcissism is his inferiority complex. . Another reason is the existence of rivals who spoke ill of the poet, as a result, the poet had to express his merits. Conceptual metaphor theory, which started with Lakoff and Johnson's opinions, proved that metaphor is also seen in thinking. The conceptual system based on which we think and act has a metaphorical nature. In the traditional approach, they look at metaphor as a decorative tool, but in the new approach, they look at metaphor as a translinguistic tool that is not only in language; Rather, it is current in human thought and action. Therefore, in the new approach, metaphor is not an aesthetic tool for poets and writers; Rather, all people use it in their daily speech. According to the cognitive linguistic theory of metaphor, in metaphor, we understand one conceptual domain through another conceptual domain; That is, we use the tangible domain to objectify the abstract domain. According to the cognitive linguistic theory of metaphor, many abstract concepts have a metaphorical structure, although they may not be revealed at the level of language. Despite this, metaphors dominate the concepts. Metaphor in its cognitive sense is a bridge to understand abstract or less tangible concepts. Lakoff and Johnson have divided metaphors into three types: 1. Ontological metaphors: existential metaphors are metaphors in which abstract concepts are considered as an entity. 2. Structural metaphor is one concept is organized in the framework of another concept. 3. Directional metaphor is a type of conceptual metaphor in which concepts are conceptualized based on physical directions.The living environment, life events, experience, culture, etc. have an impact on human thoughts and feelings and are reflected in his words; Therefore, by studying the works of a poet or writer, one can reach the thoughts of that poet or writer. In this research, which was carried out in a descriptive-analytical way, while introducing the theory of conceptual metaphor, metaphorical maps related to self-praise were extracted. To objectify the concepts related to self-praise, the poet has used the concepts of the following areas in order of frequency: Concepts of family and social system (31 items), kingdom (19 items), nature (16 items), religion area (15 items), Astronomy field (4 cases), medical field (4 cases), professional field (4 cases) and.Keywords: Khaqani, ballade, Metaphor, Ode, Self-Praise, Conceptualization, conceptual metaphor
-
قصیده منطق الطیر خاقانی یکی از نمونه های درخشان ادب فارسی است. این قصیده همچنین از نمونه های قابل توجه زبان و سفر مرغان است. شماری پرنده در فصل بهار گرد هم آمده و هریک ستایش گر گلی هستند و درباره برتری گل مورد نظر خود استدلال می کنند. در این پژوهش کوشیده ایم بر پایه نظریه بینامتنیت و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی، از زاویه تازه ای به بررسی این قصیده بپردازیم. نظریه بینامتنیت یکی از شیوه های بررسی متن است که توسط ژولیا کریستوا و تحت تاثیر نظریه منطق مکالمه میخاییل باختین شکل گرفته است. اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایه مکالمه و تعامل با دیگر متن های پیش و پس از خود تبیین معنایی می کند؛ زیرا معنا نتیجه گفت وگوست و گفت وگو شیوه های مختلفی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این متن (قصیده) محل تلاقی گفتمان های گوناگون اعم از گفتمان موسیقی، عرفانی فلسفی، حماسی، دینی، تاریخی و ادبی است. تمامی این گفتمان ها همچون تکه های پازل در شکل گیری این متن (قصیده) دخالت دارند و سرانجام همگی در فرم شعر به وحدت رسیده اند.
کلید واژگان: بینامتنیت, گفتمان, خاقانی, قصیده, منطق الطیرMantiq Al-Tir Khaqani's ode is one of the brilliant examples of Persian literature. This ode is also one of the remarkable examples of the language and journey of the birds. A number of birds have gathered in the spring season and each one is praising a flower and arguing about the superiority of the flower in question. In this research, we have tried to examine this ode from a new angle based on the theory of intertextuality and with a descriptive-analytical approach and relying on documentary studies. The theory of intertextuality is one of the methods of examining the text, which was formed by Julia Kristeva, under the influence of the theory of conversational logic of Mikhail Bakhtin. The basis of this theory is that it explains the meaning of the text based on the conversation and interaction with other texts before and after it; Because meaning is the result of conversation and conversation has different ways. The findings of this research show that this text (ode) is the meeting place of various discourses, including musical, mystical-philosophical, epic, religious, historical and literary. All these discourses have been involved in the formation of this text (ode) like pieces of a puzzle, and finally they have all reached unity in the form of poetry.
Keywords: intertextuality, discourse, Khaqani, Ode, Mantiq Al-Tayr -
شعر حافظ شعری چندلایه و قابل تفسیراست و همین نکته خواننده شعر او را ترغیب می کند که در پس ظاهر الفاظ و جمله ها، معنایی فراتر را جست وجو کند؛ اما همین موضوع گاه چنان خواننده را در فضای مجازی و مقصود غایی شعر فرومی برد که او را از تصویر شاعرانه ای که در ظاهر بیت جای گرفته است، غافل می سازد و موجب محروم شدن او از لذت درک تصویر هنری شعر می شود. این موضوع درباره این بیت حافظ کاملا ملموس است: بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد در این بیت چون معنا تقریبا مشخص و آن تسلیم بودن در برابر معشوق و درعین حال داشتن احساس سربلندی و افتخار است، دیگر به معنای واقعی جمله ها و گزاره های ارایه شده در بیت توجه نمی شود که چگونه ممکن است کسی درحالی که سر بر زمین دارد، در همان حال فریاد رسا نیز سر دهد! پژوهندگان شعر حافظ نیز مانند خوانندگان، مغلوب فضای معنوی بیت شده و به این نکته توجه نکرده اند. در مقاله حاضر ضمن بررسی پیشینه واژه «گلبانگ» که به شعر خاقانی می رسد، به معنای بیت حافظ می پردازیم. بر اساس پژوهش حاضر، بیت مذکور بیتی مدحی است که کوس نوبت زننده در درگاه ممدوح را توصیف می کند.
کلید واژگان: حافظ, خاقانی, گلبانگ, گلبام, کوسThere is no doubt that Hafez's poem is a multi-layered and interpretable poem, and this issue causes the reader of the poem to seek a more meaning behind the appearance of words and sentences; But this subject sometimes immerses the reader in the virtual and semantic space of the poem so much that it makes him unaware of the poetic image that is placed in the appearance of the verse and deprives him of the pleasure of understanding the artistic image of poetry. This is quite tangible about this Hafiz verse: "If the head can be placed on the ground of the beloved threshold, a shout of pride can be raised to the sky". In this verse, because the meaning is almost certain and that is submission to the beloved and at the same time having a sense of pride and honor, the true meaning of the sentences and propositions presented in the verse is no longer considered how it is possible for someone while his head is on the ground he can shout at the same time. Scholars of Hafez's poetry, like readers, have been overwhelmed by the spiritual atmosphere of the verse and have not paid attention to this point. In the present article, while examining the background of the word "Golbang" in Khaghani's poem, we mean the verse of Hafez. According to the present study, this verse is a verse of praise that describes the drum that is playing in the court.
</strong>Keywords: Hafez, Khaghani, Golbang, Golbam, drum -
خاقانی از زمره دیرآشناترین شاعران زبان فارسی است. یکی از عواملی که موجب این دیرآشنایی شده، اما تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است، «تداخل زبانی ناخودآگاه» است که در آثار شاعران و نویسندگان دوزبانه پدید می آید. با توجه به اینکه موطن اصلی خاقانی شهر شروان از بلاد آذربایجان است، می توان به ترکی بودن زبان مادری او حکم کرد. منظور از تداخل زبانی ناخودآگاه در شعر خاقانی، به کارگیری مضمون ها، الگوها و قواعدی از زبان ترکی است که منجر به ایجاد صورت های زبانی نامانوس در شعر وی شده است. در مقاله حاضر به معرفی تداخل زبانی ناخودآگاه در شعر خاقانی در دو گروه پرداخته ایم: ترکیب هایی که معادل فارسی ندارند، و ترکیب هایی که معادل فارسی دارند؛ اما معادل فارسی آنها متفاوت از معادل ترکی است. توجه به این پدیده، دریافت معنای دقیق بسیاری از شعرهای خاقانی را ممکن خواهد ساخت و ابهامات فراوانی را از شعر او خواهد زدود.کلید واژگان: تداخل زبانی ناخودآگاه, انتقال زبانی, ترکی آذری, خاقانیKhaghani’s poems are one of the most complicated Persian poems. One of the neglected reasons behind this complication is the phenomenon of "unconscious linguistic interference", which appears in the works of bilingual poets and writers. Khaghani is from Sharvan in Azerbaijan and it is said that his mother tongue was Azerbaijani. Unconscious linguistic interference in Khaghani's poetry refers to the application of the themes, patterns, and rules in Azerbaijani which leads to the unfamiliar linguistic forms in his poetry. This article tries to investigate the unconscious linguistic interference in Khaghani's poetry in two types: terms and phrases which do not have Persian equivalents, and those that have Persian equivalents, but their Persian equivalents are different from that of Azerbaijani. Paying attention to this phenomenon will make it possible to get the exact meaning of many of Khaghani's poems and solve many of the ambiguities in his poetry.Keywords: Unconscious Linguistic Interference, Language transfer, Azerbaijani, Khaghani
-
مراثی خاقانی از تشخص منحصربه فردی در گونه مرثیه سرایی ادب فارسی برخوردار است؛ این مراثی سرشار از زبان تصویری و کنش های تعاملی گوناگونی با مخاطب است که بر لحن غنایی و جنبه اثرگذاری شعر افزوده است. سهم بسیاری از غنا در مرثیه های خاقانی، برخاسته از فرایند ارتباطات غیرکلامی است که با توانمندی های هنری و کلامی خاقانی در بافت این شعر القاء شده است؛ مساله اصلی تحقیق حاضر، بررسی انواع ارتباطات غیرکلامی موجود در مرثیه های خاقانی و تحلیل زیرساخت های اشکال این ارتباطات در عاطفی تر شدن مراثی خاقانی بوده است. برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی و استدلالی استفاده شده است؛ جامعه آماری این تحقیق، اشعار رثایی خاقانی بوده است و از انجام آن، این نتایج به دست آمد: فرایندهای ارتباطی غیرکلامی در مراثی خاقانی در شاخه های اصلی اندامی (27%)، محیطی (%23)، چهره (20%)، حرکتی (18%) و موسیقایی (12%) و اغلب متاثر از باورهای عامیانه و فرهنگی و اسطوره ای، سنت های ادبی و نیز نیازهای روحی و روانی انسان است. پیوند بین ارتباطات غیرکلامی با متن شعر به روش های تاکید (50%)، تکمیل (30%) و جایگزینی (20%) صورت گرفته است که موجب تقویت بار عاطفی، جانداری تصاویر شعری، تازگی و پویایی زبانی و نیز تاکید و تشخص لحن غنایی مرثیه های خاقانی شده است.
کلید واژگان: ارتباطات غیرکلامی, خاقانی, مرثیه, زبان غنایی, لحن غناییKhaghani’s elegies have a unique place in the genre of elegies of Persian literature; Such elegies are full of visual language and various interactive actions with the audience and have added to the lyrical tone and the influential aspect of the poem. A great share of lyrics in Khaghani's elegies stem from the process of nonverbal communication which has been induced by Khaghani's artistic and verbal abilities in the context of this poem; The present study aimed to examine the types of non-verbal communication in Khaghani's elegies and analyze the infrastructures of the types of these communications in making Khaghani's elegies more emotional. In order to conduct this study, descriptive and argumentative research methods were used; The statistical population of this study included Khaghani's elegies and the following results were obtained: Non-verbal communication processes in Khaghani's elegiesin the main branches of body (27%), environmental (23%), face (20%), movement (18%) and music (12%) and are often influenced by popular and cultural beliefs and myths, literary traditions, as well as the spiritual and psychological needs of human. The relationship between non-verbal communication and the text of the poem text was conducted by the methods of emphasis (50%), completion (30%) and substitution (20%), which strengthened the emotional load, animism of poetic images, linguistic dynamics and novelty, as well as emphasis and recognition of lyrical tone in Khaghani's elegies.
Keywords: Non-verbal relationships, khaghani, elegy, lyrical language, lyrical tone -
دیوان خاقانی، یکی از متونی است که درک آن نیازمند تلاش ذهنی است؛ دشواری شعر خاقانی از یک جهت و تدریس آن در دوره های مختلف رشته زبان وادبیات فارسی از جانب دیگر، موجب اقبال شارحان به شرح آن شده است و شرح ها و گزیده هایی چند از آن منتشر شده است. یکی از این کتاب ها، کتابی است با عنوان «ساغر بلورین». این کتاب توسط آقای احمد غنی پورملکشاه نوشته شده است و انتشارات تیرگان برای اولین بار آن را در سال 1399، منتشر کرده است.در کنار جوانب پسندیده این کتاب، اشکالاتی چند به آن وارد شده است.اشکالات راه یافته به کتاب فراوانند و بررسی دقیق و کامل همه آنها در یک مقاله نمی گنجد؛ از این رو، مهم ترین موارد انتخاب و بررسی شده اند. اشکالات معنایی برخی از ابیات، استفاده پر شمار از آثار دیگران بدون ارجاع به آنها، اشکالات نگارشی، اشارات نادرست، تغییرات غیر موجه در متن اشعار، پیروی نکردن از شیوه دقیق و علمی در نگارش و مستندسازی و معرفی فهرست منابع، معرفی نکردن شیوه شرح و دیگر بایسته های نگارش کتاب از جمله مواردی است که در ردیف ایرادات کتاب قرار می گیرند.ضمن بررسی دقیق موارد یاد شده، در نهایت با نشان دادن لغزش های فراوان راه یافته به کتاب، به این نتیجه می رسیم که کتاب نیازمند ویرایش جدی است و این اشکالات به طور محسوسی بر جایگاه علمی کتاب سایه انداخته.کلید واژگان: خاقانی, دیوان, نقد, قصیده, شرحDivan Khaqani is one of the texts that requires mental effort to understand; the difficulty of Khaqani's poetry on the one hand and its teaching in different courses of Persian language and literature on the other hand has made commentators interested in its description, and several descriptions and excerpts have been published. One of these books is a book called "Saghar-e Bolourin". This book was written by Mr. Ahmed Ghanipour Malik Shah and Tirgan Publishing published it for the first time in 2019. In addition to the good aspects of this book, there are some problems, and a detailed and complete review of all of them does not fit in one article. Therefore, the most important items have been selected and reviewed here. Semantic problems of some verses, numerous uses of other people's works without referring to them, writing problems, incorrect references, unjustified changes in the text of poems, not following the precise and scientific method in writing and documenting and introducing the list of sources, not introducing the description method, and other requirements of writing a book are among the things that are included in the list of the book shortcomings. While carefully examining the mentioned problems, finally, by showing many inaccuracies in the book, we come to the conclusion that the book needs serious editing and these problems noticeably cast a shadow on the scientific position of the book.Keywords: Khaqani, divan, critique, ballade, commentary
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.