جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خسرو انوشیروان" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
شهر اردستان در شمال شرقی اصفهان و جنوب کاشان، در حاشیه کویر مرکزی ایران قرار گرفته است. پیشینه این شهر به عصر اساطیری و کهن تاریخی باز می گردد و یادمان هایی از شخصیت های ایرانی و حتی تورانی در آن برجای مانده است. نام های دستان، رستم، زواره، فرامرز، شیده، کاوه، هرمز و بسیاری از شاهان و پهلوانان اساطیری چون کی خسرو، بهمن پسر اسفندیار کیانی (که با اردشیر هخامنشی یکی دانسته شده)، اردوان اشکانی و قباد ساسانی را در کوی و برزن و محلات مختلف آن می بینیم. در دوره ساسانیان نیز اردستان از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، اما به استناد برخی منابع مهم ترین رویدادی که در عصر ساسانی در این شهر اتفاق افتاد، تولد خسرو انوشیروان است. البته علاوه بر این شهر، مکان های دیگری نظیر اهواز، نیشابور، ارمشیر و اسفراین هم به عنوان زادگاه خسرو انوشیروان مطرح گردیده اند. مساله مورد مطالعه پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی موقعیت سیاسی اجتماعی گذشته باستانی اردستان به مثابه زادگاه خسرو انوشیروان در مقام مقایسه با گزینه های مطرح شده دیگر است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با اتکا به مطالعات کتابخانه ای و همین طور داده های محلی و منطقه ای، می کوشد به این سوال پاسخ دهد که اردستان چه جایگاهی در دوره ساسانی داشت و آیا می توانست زادگاه خسرو انوشیروان باشد؟ و همچنین اهمیت اردستان نسبت به گزینه های دیگر کدام است؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد که با توجه به پیشینه اساطیری و گذشته تاریخی این شهر و نیز به استناد منابع، روایات و آثار تاریخی برجای مانده و همچنین مسیریابی احتمالی حرکت قباد از غرب به شرق کشور، اردستان اصلی ترین گزینه برای این امر به شمار می رود.
کلید واژگان: اردستان, اساطیر, ساسانیان, خسرو انوشیروانArdestan region is located in the northeast of Isfahan and south of Kashan, on the edge of the central desert of Iran. The history of this city dates back to the mythical and ancient historical era, and it itself memories of Dastan, Rostam, Zavareh, Farmarz, Shideh, kaveh, Hormuz and other legendary kings and mythical heroes such as Kay Khosrow, Bahman son of Esfandiar Kiani, who is identified with Ardeshir Achaemenid, Parthian Ardavan and Sassanid Qabad. During the Sassanid period, Ardestan had a special position, but according to some sources, the most important event that happened in the Sassanid era in Ardestan is the birth of Khosrow Anushirvan. Of course, in addition to this city, other places such as Ahvaz, Neishabur, Ormshir and Esfarain have also been mentioned. The problem studied in the current research is to identify the political-social situation of the ancient past of Ardestan as one of the options for the birthplace of Khosrow Anoushirvan. This research, by descriptive-analytical method and relying on library studies as well as local and regional data, tries to answer the question of what position Ardestan had in the Sasanian period and could it be the birthplace of Khosrow Anushirvan? And also what is the importance of Ardestan compared to other options? The findings of this research show that according to the mythological background and historical past of this city, as well as based on the sources, traditions and historical monuments left behind, Ardestan is considered the main option for this matter .
Keywords: Ardestan, Myths, Sassanids, Khosrow Anushirvan -
خسرو انوشیروان در ادبیات ایرانی دوره میانه و متون ادبی بعد از اسلام، به عنوان الگوی اخلاق پادشاهی و عدالت مطرح بوده است؛ پادشاهی دادگر که شیوه عادلانه او در فرمانروایی، موجب امنیت و آبادانی کشور شده بود. موضوع اصلی این مقاله، توصیف عدالت انوشیروان براساس متون ادبیات فارسی است و کوشش می شود عدالت انوشیروان در چهارچوب نظریه فضیلت عدالت، تحلیل و مفهوم آن در پیشینه ادبیات ایرانی و متون فارسی زرتشتی دوره میانه جست وجو شود. این پژوهش بر آن است به دو پرسش پاسخ دهد: نخست آنکه با توجه به پیشینه غنی اخلاقیات در ایران باستان، آیا می توان در اندرزهای پهلوی انوشیروان، توصیه و پندی یافت که متضمن مفهوم عدالت در معنای اعتدال باشد؟ دیگر آنکه آیا مفهوم عدالت آن گونه که در متون فارسی به انوشیروان نسبت داده شده است (مجموع فضایل سه گانه)، نمونه و معادلی در متون فارسی میانه دارد؟
کلید واژگان: خسرو انوشیروان, عدالت, متون فارسی میانه, پیمانKhosrow Anushirvan has been considered a model of royal ethics and justice in Iranian literature of the middle period and literary texts. Khosrow Anushirvan known as dadgar had brought about security and prosperity in the country. This article describes Anushirvan's justice within the framework of the theory of virtue -justice and is based on Iranian literature and Middle Persian Zoroastrian texts. This research aims to answer two questions: First, considering the rich history of ethics in ancient Iran, can we find advice in the Pahlavi teachings of Anoushirvan? The second, is the concept of justice as attributed to Anushirvan in Persian texts an equivalent in Middle Persian texts?
Keywords: Khosrow Anoushirvan, justice, Middle Persian texts, paymān -
زمینه و هدف
بررسی و تحلیل تقابلهای متن برای رسیدن به ماهیت مفهوم مرکزی در اثر، ازطریق تحلیل تقابلهای دوگانه یکی از شیوه های مطالعاتی متون در روش ساختگرایان است. کلود لوی استروس، از زبانشناسان ساختگرا، قایل به تقابل دوقطبی یا تقابل معنایی است. بر بنیاد نگرش تقابلی، بسیاری از داستانهای شاهنامه از تقابلهای دوگانه شکل گرفته است؛ هدف اصلی این جستار بررسی تقابل در دو داستان بخش تاریخی شاهنامه بر پایه نظریه ساختگرای استروس میباشد.
روش مطالعهنگارندگان در این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی برمبنای روش سندکاوی و مطالعات کتابخانه ای در سه داستان بخش تاریخی شاهنامه یعنی داستان بهرام گور، خسرو انوشیروان، و بهمن به بحث و بررسی پیرامون تقابلهای دوگانه از نظر لوی استروس پرداخته اند.
یافته هادر بخش تاریخی شاهنامه تحت تاثیر بخش اساطیری آن و نیز مفهوم ثنویت در اساطیر، همچنان با زیرساخت تقابلهای دوگانه با وقایع تاریخی مواجه هستیم.
نتیجه گیریتقابلهایی موجود در بخش تاریخی شاهنامه مانند تقابل دادگری و ستم، ایران و انیران، نبرد میان خیر و شر، تقابل پدر و پسر و یا رویارویی با حیوانات درنده خو وحشی همه در خدمت تقابلهای کلیتر و درجهت تقویت سویه های متقابل بنیادین اسطوره یعنی اندیشه خیر و شر است.
کلید واژگان: شاهنامه, تقابل, نظریه لوی استروس, بهرام گور, خسرو انوشیروان, بهمنJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 80, 2023, PP 213 -229BACKGROUND AND OBJECTIVESExamining and analyzing text contrasts to achieve the nature of the central concept in a work through dual contrast analysis is one of the methods of studying texts in the constructivist method. Claude Levi-Strauss is a constructivist linguist who believes in bipolar opposition or semantic opposition. Based on the confrontational attitude, many of the stories of Shahnameh are formed from dual confrontations; The main purpose of this article is to investigate the contrast between the two stories in the historical part of Shahnameh based on Strauss's constructivist theory.
METHODOLOGYIn this article, the authors have emphasized the descriptiveanalytical method based on the method of document mining and library studies in three stories of the historical part of Shahnameh, namely the story of Bahram Gour, Khosrow Anoshirvan and Bahman.
FINDINGSThe findings of this study show that in the historical part of Shahnameh, under the influence of its mythological part and also the concept of duality in mythology, we are still faced with the infrastructure of dual contrasts to historical events.
CONCLUSIONThe findings of the study indicate that the confrontations in the historical part of Shahnameh such as the confrontation of justice and oppression, Iran and Iran, the battle between good and evil, the confrontation between father and son or confrontation with predatory and wild animals all serve as general confrontations. And in order to strengthen the fundamental reciprocal aspects of myth, that is, the idea of good and evil.
Keywords: Shahnameh, Confrontation, Levi Strauss Theory, Bahram Gour, Khosrow Anoshirvan, Bahman -
داستان بازدید عبدالله مامون (198-218 هجری) خلیفه نام آور عباسیان از دخمه خسرو انوشیروان (531-579 م.)، دست کم از سده پنجم هجری، با روایت های گوناگون در منابع تاریخی آمده است. مامون آگاه از دادگری و خردمندی پادشاه ایرانی، کنجکاوانه به دیدار دخمه او می رود و آنگاه با دیدن شکوه کالبد مرده او و نیز درون مایه اندرزهای اخلاقی او چنان به شگفت می آید که همدلانه زبان به ستایش بزرگی و خردمندی و برتری خسرو انوشیروان می گشاید. در روایتی از این حکایت که در «تاریخ بناکتی» نوشته داوود بن محمد بناکتی (مرگ: 730 هجری) آمده است، تلاش مامون برای یافتن و ورود به دخمه خسرو انوشیروان، به گونه ای بازگو می شود که یادآور بن مایه گذشتن پهلوان از چندین سختی و دشواری برای دست یافتن به هدفی معین است که این بن نامه، الگوی هفت خان نامیده می شود. با این که پژوهش های فراوانی درباره بن مایه هفت خان در فرهنگ ایرانی انجام شده و نیز به بازدید مامون از دخمه خسرو انوشیروان پرداخته شده است، در هیچکدام از این پژوهش ها، این بازدید در چارچوب بن مایه ایرانی هفت خان واکاوی نشده است. در این جستار، تلاش خواهد شد که این حکایت را هرچند ساختگی و خیالی باشد، در چشم انداز بزرگ تر الگوگیری عباسیان از ساسانیان و فرهنگ ایرانی با راهنمایی ایرانیان فرهیخته کارگزار خلافت بغداد بنگریم تا احتمالا روشن شود که پردازندگان این حکایت که شاید بتوان آن را «هفت خان مامون» نیز نامید، چه کسانی بوده اند و اگرچه خیالی و ساختگی، چرا مامون خلیفه بزرگ جهان اسلام را به دیدار خسرو انوشیروان پادشاه ایرانی زردشتی برده اند.
کلید واژگان: مامون, خسرو انوشیروان, دخمه, تاریخ بناکتی, هفت خان, فضل بنJostarha-ye Tarixi, Volume:12 Issue: 2, 2022, PP 289 -322The story of the visit paid by ʽAbd-allāh Maʼmūn as an ʽAbbasid caliph (814-834 CE) to Khusraw I's tomb (531-579 CE) has been told in a great many historical sources at least since the eleventh century. Aware of the Persian ruler's fairness and sagacity, the caliph pays a visit out of curiosity to the tomb, and begins to extol his virtues upon seeing Khusraw's corpse and the moral themes there. In an account provided by Tārikh-e Banākatī written by Dāwūud b. Moḥammad Banākatī (d. 730/1329), Maʼmūn's effort to find the tomb is narrated as though a hero goes through the arduous stages of a quest to achieve a predetermined end. The process resembles a leitmotif called haftkhān, or literally 'seven stages'. Notwithstanding a large number of studies discretely dealing with the leitmotif and the quest, the visit by Maʼmūn has never been analyzed in terms of the leitmotif. We will try to examine the embed it, regardless of whether it is real or imaginative, in a wider perspective which involves the Abbasids' emulation of the Sasanian and Persian culture through the good offices of the cultured Persian agents working in the caliphate establishment in Baghdad. This will probably reveal who were behind the narrating or fabricating of what we may designate as Haftkhān-e Maʼmūn, and why the caliph of the Muslim world set out to visit the tomb of a Persian Zoroastrian king.
Keywords: Maʼmūn, Khusraw I, Daxma, Tārikh-e Banākatī, Haftkhān, Fażl b. Sahl, Ḥasan b. Sahl -
از جمله مناصب درجه اول در دربار شاهنشاهی ساسانی، فرمانده کل سپاه بود. فرمانده کل سپاه توسط پادشاه انتخاب، و اغلب یکی از اعضای خاندان های اشرافی بود. به عقیده برخی از پژوهشگران تا پیش از سلطنت خسرو انوشیروان، فرمانده کل سپاه برعهده ایران سپاهبذ بود، و پس از اصلاحات نظامی خسرو اول این عنوان منسوخ و چهار سپهبد جایگزین آن شد. این در حالی است که این باور مغایر با برخی گزارش های برجای مانده از متون تاریخی و شواهد باستان شناختی است. از این روی در مقاله حاضر کوشش شده با رویکردی توصیفی و تحلیلی، و بهره گیری از منابع تاریخی و باستانشناختی، القاب و عناوین فرمانده کل سپاه در ادوار مختلف عصر ساسانی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش بیانگر این است که، عنوان ایران سپاهبذ در دوره ی نخستین و میانی شاهنشاهی ساسانی مرسوم نبوده، و به نظر می رسد در سال های نخستین، هزاربد و در دوره میانی ارتشتاران سالار، لقب فرمانده کل سپاه بوده است. همچنین در سال های پایانی شاهنشاهی ساسانی و با انجام اصلاحات نظامی توسط خسرو انوشیروان، لقب ارتشتاران سالار منسوخ و به جای آن چهار سپاهبد با لقب ایران-سپاهبذ جایگزین شد. علاوه بر این خواهیم دید که، قدرت ایران سپاهبذها پس از اصلاحات خسرو اول، نه تنها کاهش نیافت بلکه به دلیل برخورداری از اختیارات کشوری و لشگری افزایش هم یافت.
کلید واژگان: ایرانسپاهبذ, ارتشتارانسالار, هزاربد, خسرو انوشیروان, ساسانیانAmong the first- class position in the Sassanid imperial court was the commander-in-chief of the corps. The commander-in-chief of the corps was elected by the king, and was often a member of an aristocratic family. According to some scholars, before the reign of Khosrow Anoshirvan, the commander-in-chief of the corps was in charge of IranSepahbaz, and after Khosrow I’s military reforms, this title was abolished and replaced by four generals.This belief, however, contradicts some surviving reports from historical texts and archaeological evidence. Therefore, in the present article, an attempt has been made to examine the titles and titles of the commander-in-chief of the corps in different periods of the Sassanid era with a descriptive and analytical approach, and using historical and archaeological sources.The findings of this study indicate that the title of IranSepahbaz was not common in the first and middle periods of the Sassanid Empire, and it seems that in the first years, Hezarbod and in the middle period of the ArteshtaranSalar was the commander-in-chief of the corps. Also, in the last years of the Sassanid empire, with the implementation of military reforms by Khosrow Anoshirvan, the title of ArteshtaranSalar was abolished and replaced by four generals with the title of IranSepahbaz. In addition, we will see that the power of the IranSpahbaz’s not onlydid not decrease after Khosrow I’s reforms, but also increased due to their state and military powers.
Keywords: IranSepahbaz, Arteshtaran Salar, Hazarpad, Khosrow Anoshirvan, Sassanids -
خسرو انوشیروان چهره سیاسی مشهور ساسانی است که بخشی از شهرتش به خاطر روابط موفقیت آمیز سیاسی با دولت ها و حکومت های هم مرز با ایران بود. خسرو، که در بدو سلطنت با مشکلات جدی روبه رو بود، موفق شد در رویارویی نظامی با بیگانگان در بیشتر اوقات دست بالا را داشته باشد و با شکست بیزانس، فتح یمن و براندازی حکومت هپتالی قلمرو ساسانی را به میزان زیادی گسترش دهد. اما در روابط فرهنگی خسرو رویکرد متفاوتی اتخاذ کرد و به وام گیری و مراوده علمی و فرهنگی با دولت های بیگانه پرداخت که نتیجه آن پیشرفت علمی دولت ساسانی و شهرت خسرو به عنوان فرمانروایی دانش دوست نزد بیگانگان بود. در پژوهش حاضر با استفاده از منابع بیزانسی، سریانی و صدر اسلام روابط سیاسی و فرهنگی ایران با حکومت های بیگانه در زمان انوشیروان بررسی خواهد شد. منابع بیزانسی، سریانی و صدر اسلام چهره نسبتا مثبت فرهنگی و اخلاقی از خسرو ترسیم می کنند که بازتاب روابط موفق خارجی خسرو در عرصه های سیاسی و فرهنگی بین المللی است. بررسی منابع نشان می دهد که خسرو در روابط سیاسی، فرهنگی و علمی خود با دولت ها و حکومت های همجوار همواره ایدیولوژی متکی بر دین زرتشتی و سنت پیشینیان را مد نظر داشت و اعمالش را بر این اساس سامان می داد. بنابراین مسیله اصلی این پژوهش اثبات این مدعاست که خسرو در روابط با بیگانگان از ایدیولوژی زرتشتی و سنت پیشینیان بهره می برد که در نهایت باعث نیکنامی او نزد بیگانگان شد.کلید واژگان: خسرو انوشیروان, روابط خارجی ساسانی, دین دولتی ساسانیKhosrow Anoushirvan is a famous Sassanid political figure who was part of his reputation for successful political relations with governments and governments bordering Iran. Khosrow, who faced serious problems at the beginning of his reign, managed to, most of the time, have the upper hand in military confrontations with foreigners, and with the defeat of Byzantium, the conquest of Yemen, and the overthrow of the Heptalian government, he greatly expanded the Sassanid territory. However, in cultural relations, Khosrow took a different approach and engaged in scientific and cultural borrowing and exchange with foreign governments, which resulted in the scientific progress of the Sassanid government and Khosrow's reputation as an Interested in science ruler among foreigners. In the present study, using Byzantine, Syriac, and early Islamic sources, Iran's political and cultural relations with foreign governments during Anoushirvan will be examined. Byzantine, Syriac, and early Islamic sources paint a relatively positive cultural and moral picture of Khosrow, reflecting Khosrow's successful foreign relations in the international political and cultural arenas. Examination of sources shows that in his political, cultural, and scientific ties with neighboring governments and governments, Khosrow always considered the ideology based on the Zoroastrian religion and the tradition of his predecessors and organized his actions accordingly. Therefore, the main issue of this research is to prove the claim that Khosrow used Zoroastrian ideology and the tradition of his predecessors in his relations with foreigners, which ultimately led to his reputation among foreigners.Keywords: Khosrow Anoshirvan, Sassanid Foreign relations, Sassanid State Religion
-
اندرزنامه ها یکی از گونه های مهم ادبی در دوره ایران باستان بوده است و متون اندرزی بسیاری به ویژه به زبان پهلوی (فارسی میانه) به دست ما رسیده است. تردیدی در این موضوع نیست که اندرزهای پهلوی بر اندرزنامه های فارسی و عربی تاثیر گذاشته است، اما میزان و جهت این تاثیر می تواند موضوع پژوهش های متعدد قرار گیرد. در این پژوهش، اندرزهای فارسی خسرو انوشیروان را برای بررسی مضامین اخلاقی و مقایسه آنها با اندرز های پهلوی برگزیدیم؛ علت این امر این بود که خسرو انوشیروان یکی از شخصیت هایی است که هم اندرزنامه پهلوی از او بر جای مانده است و هم اندرزهای متعدد فارسی و عربی. نتیجه این بررسی نشان می دهد که برای مضامین اخلاقی اندرزهای فارسی انوشیروان، شواهد و مستندات دقیقی در اندرزهای پهلوی می توان یافت؛ همچنین به نظر می رسد مضمون کلی اندرزنامه پهلوی خسرو قبادان که در واقع به صورت وصیت نامه تنظیم شده است، بر پررنگ شدن مضمون گذرایی دنیا در اندرزهای فارسی و همچنین داستان جستجوی مقبره انوشیروان تاثیر گذارده است.کلید واژگان: خسرو انوشیروان, اندرزنامه, متون فارسی میانه, اندرز خسرو قبادان, اخلاقیاتAndarz Literature (Andarznāma) has been one of the most important literary genres in ancient Iran, and many of them are accessible today, especially in the Pahlavi (Middle Persian) language. There is no doubt that the precepts common in the Pahlavi language have influenced the Persian and Arabic precepts. However, the extent and direction of this effect can be the subject of numerous studies. In this study, Ḵosrow Anōšīrvān's Persian precepts were selected in order to study their moral themes and compare them with Pahlavi's precepts. The rationale behind selecting this corpus was that Ḵosrow Anōšīrvān was one of the authors who wrote Andarz Literature in the Pahlavi, Persian, and Arabic languages. The results of this study showed that some precise evidence can be found in Pahlavi's precepts identical to the moral themes of Anōšīrvān's Persian precepts. In addition, it seems that the general theme of the Pahlavi precepts of Ḵosrow Qobādān, which is in fact a testament, has influenced the concept of “transience of worldly life” in Persian precepts, as well as the story of the search for Anōšīrvān's tomb.Keywords: Ḵosrow Anōšīrvān, Andarz literature, Middle Persian texts, Ḵosrow Qobādān's Precepts, Morality
-
مطابق محتوای کتب فقهی و حقوقی تدوین یافته در دوره ساسانی و طبق نظر محققان این حوزه، جنسیت یکی از ملاک ها و معیارهایی بوده که باعث ایجاد تفاوت میان وضعیت حقوقی افراد جامعه شده، به طوری که وظایف و حقوق زن در ساختارها و نهادهای اجتماعی مطابق با قوانین حقوقی و جایگاه فرودستی زنان نسبت به مردان را نشان می دهد این برتری مردان نسبت به زنان در محتوای برخی متون این دوره چون متن ارداویراف نامه که متعلق به قرن ششم میلادی و زمان حکومت خسرو انوشیروان (531-579م) بوده است، کاملا مشهود به نظر می رسد. غالب محتوای این متن پیشگویانه، ناظر بر شرح مجازات های دوزخی زنانی است که در عرصه روابط خانوادگی و زناشویی قصور کرده یا مرتکب گناه شده اند. از طرفی مزدک نگاه ویژه و البته ساختارشکنانه ای به زنان داشته است. منابع رسمی ساسانی، شعارها و اهداف مزدک درباره زنان را منفی ارزیابی کرده اند، اما به دنبال رویکرد خاص مزدک به زنان جامعه، ذیل شعار مساوات خواهی برای همگان، آزادی هایی به زنان اعطا شد که پیامد آن، رفتارهای هنجارشکنانه ای از سوی مردمان عموما طبقات پایین جامعه بوده که در نهایت منجربه بروز بی نظمی و فساد می شود. در این مقاله تلاش بر این است بر اساس منابع اوستایی و پهلوی و منابع فارسی و عربی در بطن نظام اجتماعی ایران، تولید متن ارداویراف نامه را واکنشی اصلاحی از سوی دین مردان و صاحبان حکومت در برابر بی نظمی ها و فساد ناشی از نشر تعالیم مزدکی در جامعه ایران نشان داده شود و معلوم شود که تولید این متن، اقدام اصلاحی و هدفمند در راستای اصلاحات اجتماعی خسرو انوشیروان جهت اعاده و احیای نظم در جامعه، بعد از قیام مزدک بوده است.کلید واژگان: ارداویراف نامه, عصر پسامزدکی, زنان, مزدک, خسرو انوشیروان, ساسانیانAccording to the content of jurisprudential and legal books compiled during the Sāssānīān period and according to scholars of this field, gender is one of the basis and criteria that make a difference between the legal status of individuals in society, as the duties and rights of women in social structures and institutions in accordance with legal laws, show the inferior position of women to men. This superiority of men over women in the content of some texts of this period, such as the text of Ardāvīrāfnāme, belonging to the sixth century AD and the reign of Ḵosrow Anūšīrvān (539-579 AD), is quite evident. Most of the content of this prophetic text refers to the description of the hellish punishments of women who have failed or committed sins in the field of family and marital relations. On the other hand, we know that Mazdak had a special and, of course, deconstructive view of women. The official sources of the Sassanid’s have negatively assessed Mazdak's slogans and goals about women. But following Mazdak's special approach to women in society, under the slogan of equality for all, women were granted freedoms that resulted in norm-breaking behavior by people, generally in the lower classes of society, which ultimately led to disorder and corruption. In this article, an attempt is made based on Avestan, Pahlavi, Persian, and Arabic sources in the heart of the Iranian social system, to introduce the production of the text of Ardavirafnameh as a corrective reaction by religious men and government officials against the irregularities and corruption caused by the dissemination of Mazdaki teachings in the Iranian society. It was understood that the production of this text was a corrective and purposeful action in the direction of Ḵosrow Anūšīrvān's social reforms to restore order in the society after Mazdak’s uprising.Keywords: Ardavirafnameh, Post-Mazdak era, Women, Mazdak, Ḵosrow Anūšīrvān, Sāssānīān
-
پژوهشنامه تمدن ایرانی، پیاپی 2 (زمستان 1397)، صص 140 -176در ایران کمتر کسی است که نام بزرگمهر را نشنیده باشد. اغلب مردم او را سرآمد علم و حکمت زمان خویش و وزیر دستگاه خسرو انوشیروان ساسانی می دانند. اما در محافل علمی بر سر اینکه بزرگمهر وجود تاریخی دارد یا خیر همچنان بحث است. عده ای بزرگمهر را چیزی جز افسانه و ساخته و پرداخته ذهن نمی دانند. عده ای دیگر او را همان برزویه، طبیب معروف خسرو انوشیروان می دانند و سرانجام گروهی بزرگمهر را به عنوان یک شخص حقیقی به حساب می آورند. این پژوهش قصد دارد با روش توصیفی- تحلیلی، به منشا این اختلاف نظرها بپردازد و دیدگاه ها و حکایت هایی که پیرامون بزرگمهر وجود دارد را بررسی نماید و سپس به معرفی آثار منسوب به او بپردازد.امید است این پژوهش نقشی هر چند کوچک در شناسایی حقیقت زندگی بزرگمهر و زدودن غبار شک و تردید از چهره او داشته باشد. یافته های این پژوهش می تواند در مجامع علمی و دانشگاهی و سازمان ها و نهادهای فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: بزرگمهر, ساسانیان, خسرو انوشیروانIn Iran, there are a few people who have not heard Bozorgmehr’s name. Most people consider him to be the masterpiece of science and wisdom of his time and the minister of the Khosrow Anoshirvan Sassanid.But in the scientific circles, it is still debatable whether Bozorgmehr has a historical existence or not. Some consider Bozorgmehr as a myth and an imaginative character.Others consider him the to be Borzuyeh, the famous physician of Khosrow Anushirvan, and ultimately the last group count Bozorgmehr as a true person.This research intends to investigate the origin of these differences through a descriptive-analytical method, and examine the views and stories surrounding him, and then investigate the works related to him. The aim of this research is to have a role _even an inconsiderable one_ to introduce Bozorgmehr`s real life and clear the ambiguity dust from his character. The findings of this research can be used in academic assemblies and cultural organizations.Keywords: Bozorgmehr, Sassanid, Khosrow Anushiruwan
-
جنگ 572م. یکی از مهم ترین درگیری های ایران و روم در عصر ساسانی به شمار می رود. تنها گزارش موجود از این جنگ در منابع اوایل دوره اسلامی در شاهنامه فردوسی دیده می شود و در آثار مورخان برجسته ای همچون طبری، بلعمی، یعقوبی و... هیچ گزارشی از این جنگ وجود ندارد. همین نکته به خودی خود اهمیت گزارش شاهنامه را آشکار می سازد، اما مسائل دیگری نیز در این گزارش نهفته است؛ ازجمله اینکه با وجود درست بودن چارچوب کلی گزارش شاهنامه، ابهام های عجیبی در آن به چشم می خورد؛ به ویژه در زمینه جغرافیای این جنگ. حکیم توس در اوج امانتداری از پیرایش و زدودن ابهام ها با توسل به شیوه داستان سرایی خودداری کرده و به این ترتیب شواهد ارزشمندی از کم وکیف منبع خود به دست داده است که برای پیشرفت مبحث منابع شاهنامه از اهمیت فراوانی برخوردار است.
کلید واژگان: شاهنامه فردوسی, جنگ های ایران و روم, خسرو انوشیروان, یوستین دوم, جغرافیای تاریخی, الکارنامج فی سیره انوشروانThere is only one account of the war of 572 between Iran and Rom, narrated by Ferdowsi in Shahnameh, and none of the prominent historians in early Islamic period such as Tabari, Balami and others mentioned it. This shows the importance of Shahnameh's account but arises several problems; In spite of providing a correct frame in the account, there are several ambiguities, especially in geographic information. It is obvious that Ferdowsi, in loyalty to his unique source of the account, exercised restraint in clarifying the ambiguities by storytelling techniques. Therefore, we can find some features of the unique lost source of Ferdowsi in narrating this war, which is very essential to settle the controversial issue of the sources of Shahnameh.
Keywords: Shahnameh, Ferdowsi, Khosrow Anōshīravān, The wars between Iran, Rom, Justin the second, Historical geography, Al-Kārnāmaj fī Sīrat-e Anōshervān -
شکوفایی فرهنگ و تمدن یک سرزمین پیوند تنگاتنگی با خردمندی و فرهیختگی فرمانروایان آن دارد و اگر این ویژگی ها با بردباری و آزاداندیشی یک فرمانروا همراه شود، نخبگان و اندیشمندان به سوی او روی خواهند آورد. خسرو انوشیروان (531-579 م.) پادشاه فرهیخته و خردمند ساسانیان، چنان که منابع تاریخی ایرانی و ناایرانی گواه اند، هم دانش دوست بود و هم آکنده از بردباری دینی و آزاداندیشی. ازاین رو، در دوره فرمانروایی او دانشمندانی از دیگر سرزمین ها به ایران آمدند که یک نمونه آن، ورود فیلسوفان و پزشکان بیگانه به شهر جندی شاپور در خوزستان بود. خسرو انوشیروان که شیفته دانش و فلسفه بود و همیشه با فیلسوفان و اندیشمندان گفت وگوها و هم اندیشی داشت، تلاش زیادی هم برای گردآوری کتاب های علمی هندی و یونانی و ترجمه ی آنها به زبان پهلوی (= فارسی میانه) انجام داد. همچنین خسرو انوشیروان برای گستراندن امنیت در ایران، نهادینه کردن فرهنگ کار و کوشش و ایجاد همدلی و یکپارچگی در کشور، که همگی از زمینه های پیدایش و شکوفایی فرهنگ و تمدن ها بوده اند، فعالیت های زیادی کرد. در این پژوهش، کوشش خواهد شد با سودجستن از منابع تاریخی و به روش توصیفی تحلیلی، به اقدامات خسرو انوشیروان برای شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی پرداخته شود.کلید واژگان: خسرو انوشیروان, فرهنگ و تمدن, دانش دوستی, کار و کوشش, جندی شاپورFlourishing of the culture and civilization of a country is closely linked to wisdom and sophistication of its rulers, and if these features are combined with a rulers tolerance and open-mindedness, make elites and intellectuals be inclined to him. According to Iranian and non-Iranian historical sources, Khosrow Anoushiravan, as an educated and wise king of the Sassanid, was a lover of knowledge and also had great religious tolerance and openness. Therefore, during his reign, scientists from other lands came to Iran; arrival of foreign philosopher and physician to Jundishapur city in Khuzestan is an example. Khosrow Anoushiravan who was fascinated with science and philosophy and always talked to and had conversations with philosophers, did a lot of effort to collect scientific books from Hindi and Greek and their translation into Pahlavi (Middle Persian). Khosrow Anoushiravan also carried out many activities to spread the security in Iran, and institutionalize the culture of work and effort, and create empathy and integrity in the country all of which prepared the ground for the emergence and flourishing of Iranian culture and civilization. This study, by using the historical sources and through a descriptive-analytic method, tries to examine Khosrow Anushiravans deeds for the flourishing of Iranian culture and civilization.Keywords: Khosrow Anushiravan, Culture, Civilization, Lover of Knowledge, Work, Efforts, Jundishapur
-
راه های ارتباطی در طی تاریخ همواره نقشی اساسی در رونق تجارت ایران داشته است در اواخر قرن نوزدهم فردیناند فون ریشتوفن(Richthofen Ferdinand von) جغرافی دان و زمین شناس آلمان، (1905- 1833) در توصیف جاده های بازرگانی میان چین، آسیای مرکزی و اروپا، برای اولین بار اصطلاح جاده ابریشم را بکار برد. جاده ابریشم شاه راهی بود که در طول تاریخ بر تمام جوانب اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی ایران تاثیر بسزایی گذاشت. تاثیر اقتصادی این جاده چنان در ایران باستان پررنگ بوده است که هنگامی که صحبت از اوضاع اقتصادی پادشاهی های مختلف می شود به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به جادهی ابریشم متصل میشویم. عصر ساسانی نیز از این قائده مستثنی نیست ازین روی در پژوهش حاضر نگارندگان با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی به بررسی وضعیت جادهی ابریشم در ایران عصر ساسانی میپردازند روش گردآوری اطلاعات در این
پژوهش به شیوهی کتابخانه ای است و طی پژوهش دریافتیم ساسانیان در طی 427 سال حکومت
خود توانستند کنترل زیادی را بر تجارت جادهی ابریشم داشته باشند و البته اوج رونق و ساماندهی
وضعیت جاده ابریشم را میتوان در دورهی پادشاهی خسرو انوشیروان دانست.کلید واژگان: جاده ابریشم, ساسانی, تجارت, خسرو انوشیروان -
پیوندهای فرهنگی ، سیاسی، اجتماعی بین ایران وکشورهای عربی از جمله لبنان از زمان هخامنشیان تاکنون پیوسته ادامه داشته، ودستاورد این تعامل، مشترکات فرهنگی-علمی، بین دو ملت بوده است. اما آنچه در این میان چشمگیرتر است ،تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی است که دارای تاریخچه طولانی بوده ودارای سهم ونقش بسزایی است. از دوره جاهلی که واژگان فارسی برشعر شعرای جاهلی تاثیر گذاشت، این روند تا دوره های بعد حتی تا دوره معاصر ادامه پیدا کرد، اما آنچه کمتر مورد توجه واقع شده، تاثیر فرهنگ وزبان فارسی بر ادبای کشور لبنان است. یکی از بزرگان وشعرای لبنانی که بر سنت های قدیمی انقلاب نمود، وافق جدیدی در شعر جهان عرب گشود،«خلیل مطران »بود. از دستاورد های خلیل مطران سرودن قصیده مقتل بزرجمهر است.این قصیده حماسه ای بی نظیر در به تصویر کشیدن زوایایی از تاریخ سرزمین ایران است. هدف مطران از سرودن قصیده مقتل بزرجمهر قیام اعراب بر علیه رژیم عثمانی به منظور رهایی از استبداد عثمانی ها بود. خسرو انوشیروان در این قصیده رمز توریه بر سلطان عثمانی است. وداستان بزرجمهر جنبه عبرت آموز داشته وهدف آن بیدار کردن نسل جدید در جهان عرب است. در این مقاله تلاش شده است، برای آشنایی بیشتربا قصیده «مقتل بزرجمهر» از شاعر بزرگ عرب؛ «خلیل مطران»، معروف« به» شاعر قطرین «(سرزمین لبنان ومصر) که تاثیر فرهنگ فارسی در آن به خوبی مشهود است، به روش تحلیل محتوا مورد نقد وبررسی قرار گیرد.کلید واژگان: مقتل بزرجمهر, خسرو انوشیروان, ادبیات لبنان, خلیل مطران, بزرگمهرCultural, political, and social associations among Iran and Arabic nations such as Lebanon has been existing from Achaemenid era that this interaction, consequently, has led to the common cultural-scientific goals between these two nations. However, the noteworthy outcome is the effect of Persian language on Arabic language which has a long story and plays an important role. This progression started from the pre-Islamic period, when Persian vocabularies affected poets poems, and has been continued by the contemporary era. But what has been paid less attention is the effect of Persian culture and language on Lebanese literati. Khalil Mutran is known as one of the great Lebanese poets who revolutionized traditions and created a new prospect in Arab world poet. (Maqtal Bozargmehr) quasida is one of his works which is an exclusive epic in representing some aspects of Persian history. Mutrans goal in writing Maqtal Bozargmehr quasida was Arab uprising against Ottoman regime to set themselves free from autarchy. In this quasida, Khosrow Anushiravan is a hidden secret to the Ottoman king. And Bozargmehr story has an exemplary aspect that aims at awakening the new generation in the Arab world. This study tries to review and evaluate the Maqtal Bozargmehr quasida, written by the great Arab poet, through content analysis method. Khalil Mutran known as Qutrain poet territorial poet- (Lebanon and Egypt) that Persian language effect is well evident in his work.Keywords: Persian language, Iranian culture, Lebanon literature, . Khalil Mutran, Bozargmehr
-
درباره ی تاریخ گذاری نامه ی تنسر دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. به عقیده ی پاره ای از پژوهندگان، نامه ی تنسر، دوره ی اردشیر بابکان نوشته شده است و آگاهی های این نامه، به طور کامل، رخدادهای دوره ی آغازین تاریخ ساسانیان را بازتاب می دهند؛ اما در دوره ی خسرو انوشیروان (531-579 م) و همچنین در هنگام ترجمه ی نامه ی تنسر به عربی، پاره ای آگاهی ها و گفتارهای تازه به این نامه افزوده اند. دیگران عقیده دارند که نامه ی تنسر دوره ی خسرو انوشیروان و برای مشروعیت دادن به آیین ها و قوانین و نهادهای تازه ای که خود وی به وجود آورده بود، ساخته و پرداخته شده است تا اندیشه ها و نوآوری ها و تغییراتی که در این نامه دیده می شوند، پدیده ای کهن و از روزگار اردشیر بابکان شناخته شوند. حتی نامه ی تنسر را از ساخته های دوره ی یزدگرد سوم (632651م.) برای بازسازی شاهنشاهی ناتوان و آشفته ی ساسانیان هم شناخته اند. در این پژوهش، با مطالعه ی پاره ای آگاهی ها و اشاره ها در نامه ی تنسر که چندان دیده نشده است، کوشش خواهد شد که چند نکته ی تازه برای تاریخ گذاری نامه ی تنسر به خود دوره ی اردشیر بابکان بررسی و تحلیل شود.کلید واژگان: ساسانیان, اردشیر بابکان, تنسر, نامه ی تنسر به گشنسپ, خسرو انوشیروان
-
با رونق جاده ابریشم در دوران اشکانی و ساسانی، فرمانروایان ایران می کوشیدند به عنوان مالکان این راه بازرگانی میان شرق و غرب و در میان دو قدرت دیگر جهان باستان؛ چین و روم، اختیار تجارت ابریشم را در دست گیرند و از این طریق، تا اندازه ای از انباشت ثروت در بیزانس جلوگیری کنند. در این میان، مداخله سغدی ها در روند این تجارت در میانه سده ششم میلادی سبب شد تا تجارت ابریشم به «دیپلماسی ابریشم» تبدیل شود. در دیپلماسی ابریشم، تجارت ابریشم به عنوان عامل اقتصادی، در حاشیه ائتلاف های سیاسی نظامی مانند ائتلاف بیزانس- تورکیوت ها قرار گرفت که پیامد عملکرد سغدی ها در این تجارت بود.
در مقاله حاضر با توجه به منابع باستانی و پژوهش های نوین، کوشش شده است تا جایگاه و اهمیت تجارت ابریشم که بازرگانان سغدی در میانه سده ششم میلادی، آن را به دیپلماسی ابریشم تبدیل کردند، در صف آرایی قدرت های بزرگ جهان باستان ایران و بیزانس و قدرت نوظهور دیگر یعنی تورکیوت ها بررسی شود.کلید واژگان: ساسانیان, خسرو انوشیروان, سغدی ها, جاده ابریشم, دیپلماسی ابریشمBahram Vs reign constitutes a significantly important and eventful epoch in the Sassanid era during which the Caucasus and Central Asia were hotly disputed amongst Sassanid Empire, Rome and local kings and rulers. The disputed lands were characterized by special economic, political, religious and geographical features which drew the attention of Iranian Kings, Roman empires, Armenian Lords and local rulers leading them to go to great lengths to dominate the land. What were the reasons for the developments in the North-western (the Caucasus) and -eastern (Central Asia) part of Iran? This article seeks to put these developments in its proper historical context in order to study the determining factors shaping the prevailing political atmosphere by means of descriptive-analytical method. For some reasons, some parts of Iran were invaded by the Romans, Armenians and eastern tribes which brought about fundamental change in the northwestern areas and eastern borders. The irresponsibility of the Sassanid kings along with the corrupt influence of lords and nobles, greed, lack of mutual respect, religious conversion and acquisition of wealth propelled this downward trend.Keywords: Sassanids, Khusrow I, Sogdians, the Silk Road, Silk Diplomacy -
شاهنشاهی ساسانی (224652 م) که با پیروزی اردشیر بابکان بر اردوان چهارم اشکانی بنیان گذاری شد، از درخشان ترین ادوار تاریخی ایران باستان محسوب می شود. عصر ساسانیان در تاریخ ایران، نه تنها از لحاظ سیاسی و نظامی، بلکه از نظر فرهنگی و علمی نیز اهمیت بسیار دارد. تلاش ساسانیان در احیای فرهنگ ملی، توسعه علوم و نیز ایجاد مراکز علمی از جمله شهر دانشگاهی گندی شاپور، نمونه ای آشکار برای این موضوع به شمار می رود. شهر گندی شاپور یکی از مراکز مهم علمی و آموزشی در ایران باستان بود و شهرت زیادی در دنیای کهن داشت و بعدها سرمشقی برای مراکز پزشکی ایران پس از اسلام شد. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از منابع مورخان قدیم و جغرافیانویسان دوره اسلامی و هم چنین پژوهش ها و تحقیقات جدید و با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی و ضمن بررسی فرایند شکل گیری و توسعه این شهر مهم دوره ساسانی، به این سوال پاسخ داده شود که شهر گندی شاپور در دولت ساسانی چه جایگاه و موقعیت فرهنگی علمی داشته است.
کلید واژگان: گندی شاپور, جندی شاپور, شاپور اول, شاپور دوم, خسرو انوشیروان, کانون پزشکیSassanids who came to power in Iran following the victory of Ardashir Pabakan over the Ardavan the fourth, established a kingdom that became one of the most important and flourishing kingdoms of ancient time. Not only from a political point of view, but also from cultural and scientific positions, this period was an important era in ancient history of Iran. In this regard we can mention evolution of national culture, development of science and establishment of scientific and academic centers, including academic city of Gundešapur in south-western Iran which was already famous in ancient time and was symbol for other medical centers. In this paper it has been tried, based on ancient historical documents and Islamic Geographers' reports and modern researches and by using historical methods, to examine the cultural and scientific position of Gundešapur in Iran's ancient history. For this purpose, we will have a look at the construction of this city by Sassanid kings and examine the toponym of the city and then, we will investigate the academic and medical position of the city.
Keywords: Gundešapur, Shapour I, Shapour II, Anoshirvan, medical center, scientific center -
یکی از پایه های بنیادین پادشاهی ساسانی، وابستگی به سپاهیانی بود که بزرگان و اشراف جنگجوی پارسی و پارتی برای شاه فراهم می کردند. معمولا این باور وجود دارد که این وابستگی تا زمان پادشاهی خسرو انوشیروان و اصلاحات وی ادامه یافت و تنها در زمان او بود که شاه برای نخستین بار توانست سپاهی ثابت و وابسته به شاه را بیآفریند و عملا خود را از وابستگی به نیروهای بزرگان و روسای خاندان ها برهاند. این ناوابستگی حتی به ایجاد پادشاهی متمرکز که شاهان ساسانی به دنبال آن بودند، نیز تعبیر شده است. اما گواهی های بازمانده و گزارش های مورخان، در تضاد با این باور عمومی قرار دارد و آن را به چالش می کشد. این نوشتار بر آن است تا با واکاوی این گواهی ها، اصلاحات نظامی خسرو و پیامدهای آن را بررسی نماید.
کلید واژگان: خسرو انوشیروان, اصلاحات نظامی, سپاهبدان, سپاهیانOne of the fundamental pillars of the Sassanid kings was Dependence on armies that the warrior lords and noble of Persian and Parthian provided for the king. it is usually believed that this dependence has continued until his reign of Khosrow Anushirwan and his reforms and only when he was king for the first time abled to create an army of fixed and dependent on the king and actually saved himself from dependence on large forces and heads of families. Even, this independence had also been interpreted to create a centralized kingdom that the Sassanid kings followed it. But surviving certificates and reports of historians, is contrary to the general belief and the challenges it. This article, by exploring these certificates, seeks to consider Khosrow military reform and its consequences.
Keywords: Khosrow Anushirwan, military reform, Spahbdan, armies -
برزویه طبیب، یکی از بزرگترین متفکران ایران باستان است؛ وی که به روزگار پادشاهی خسرو انوشیروان می زیسته نه تنها یکی از سرآمدان این عصر است، بلکه افکار و نظرات وی تا بعد از اسلام نیز الهام بخش متفکرانی نظیر سهروردی بوده است. متفکران و علما در هر دوره ای نمادی از وضعیت فکری و فرهنگی آن دوره به شمار می روند و به حق افرادی نظیر برزویه، بزرگمهر و پولس ایرانی نماد جامعه اواخر دوره ساسانی و به خصوص حکومت خسرو انوشیروان هستند. بنابراین شناخت افکار و آراء برزویه ما را در شناخت جامعه ایران در اواخر دوره ساسانی و نظریات حاکم بر این جامعه یاری می کند. اگر مقدمه «کلیله و دمنه» را استثناء کنیم، می توان گفت اطلاعات ما در خصوص برزویه، بسیار اندک است و هر چه هست تقریبا به همین مقدمه و «باب برزویه» برمی گردد. گرچه پی بردن به افکار برزویه به سبب نبود منابع کافی، اندکی دشوار است، اما در این مقاله، سعی شده تا بر اساس منابع دست اول و مقدمه «کلیله و دمنه»، که یگانه منبع ارزشمند در باب آرای وی است، تحلیلی از تفکرات وی عرضه شود.
کلید واژگان: برزویه, کلیله و دمنه, بزرگمهر, خسرو انوشیروانBorzoye the physician is one of the greatest intrllectuals of ancient iran. who lived at the time of king anoushirawan. not only he was one of the elites of his age''but also his thoughts and theories inspired elites after islam such as sohrewardi. thinkers and scholars in each period are intellectual and cultural status of that period and just people like borzoye'' bozorgmehr and paul the Persian are symbol of community the late Sassanid and especially khosrow anoushirawan reign. there fore''understanding his thoughts and opinions help us to understand the views of the community in the late Sassanid era. with the exception of the preface to «kalileh wa damanah» our information about him is very little. although''understanding Borzoye''s thoughts is difficult due to shortage of sufficient sources''the researcher has tried to present an analysis of his thoughts utilizing first hand sources and the preface to «kalileh wa damaneh» which is the only invaluable source of his thoughts.Keywords: Borzoye, Kalilah wa dimenah, Buzurgmehr, Poul the Persian, khosrow anoushirawan -
دانشگاه باستانی گندی شاپور یکی از آثار به جای مانده از سلسله ساسانیان و با بیش از 17 قرن قدمت، یکی از قدیمی ترین و اولین دانشگاه های ساخته بشر است. گندی شاپور شهری است کهن در شمال استان خوزستان و در 17 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان دزفول که امروزه ویرانه های آن باقی است و به سبب بیمارستان و دانشگاهی که در آن بوده شهرت بسیار داشته است. به نظر می رسد دانشگاه گندی شاپور، از زمان شاپور اول پایه ریزی شد و بعدها توسط خسرو انوشیروان (خسرو اول) که نزد اعراب و حتی بیزانس به حکمران حکیم شهرت داشت تعمیر گردید. گندی شاپور از همان زمانی که ساخته شد، مرکزیت علمی یافت و چنان شهرت یافت که به شهر بقراط معروف گردید. دانشمندان زیادی از کشورهای مختلف در این دانشگاه مشغول تدریس و طبابت بودند. در این مقاله سعی شده است با استناد به منابع، به روش توصیفی، ضمن اشاره ای به پیشینه ی علم پزشکی در ایران باستان، موقعیت جغرافیایی، پیشینه و وجه تسمیه شهر گندی شاپور بررسی شود.
کلید واژگان: دانشگاه باستانی, گندی شاپور, ساسانیان, خوزستان, شاپور اول, خسرو انوشیروانThe ancient university of Jundishapur is one of the remaining works from the Sassanid Dynasty with more than seventeen centuries antiquity is regarded as one of the oldest universities made by human.Jundishapur is an ancient city located in the north of Khuzestan and has a distance of seventeen Kilometers from the Southeastern part of Dezfol which its ruins remain today and is famous for its Hospital and University. It seem that Jundishapur university was founded at the time of Shapur I and lather on repaired by Khosro Anoushiravan (khosro I) who was known to the Arab and even Byzantine as a wishe ruler. Jundishapur became a scientific center at the same time of being made and it was so famous that the city was known as the city of Hippocrates.Mani scientists from different countries were teaching and practicing medicine at this university. The present study was an attempt to investigate the geographical location background and appellation of Jundishapur by making use of descriptive method and according to medicine in ancient Iran.Keywords: The Ancient university Jndishapur The Sassanid Dynasty Khuzestan Shapur I Khosro Anoushirvan -
در دهه 550 میلادی در پادشاهی خسرو یکم شورشی رخ داد که رهبری آن با انوشه زاد، پسر خسرو یکم (انوشیروان) بود. این شورش، هرچند در بالای هرم قدرت در شاهنشاهی ساسانی رخ داد اما منابع، ماهیت و هدف از آن را متفاوت گزارش کرده اند؛ برخی منابع بر پافشاری لجوجانه شاهزاده بر ایمان مسیحی اش تاکید دارند. برخی خیزش شاهزاده را برای دستیابی به تاج و تخت پدر رو به مرگش گزارش می کنند و برخی نیز زندیک بودن انوشه-زاد و ماهیت مزدکی شورش وی را پیش می کشند. به نظر می رسد برخی تفاوت های قابل توجه میان منابع، اصل رویداد و زمان آن را که در هنگام بیماری شاه روی داده، بیشتر به نفع تاج خواهی شاهزاده می دانند تا باور ترسایی وی یا زندیک بودنش. انوشه زاد بزرگترین پسر خسرو بود اما شورش وی که منجر به زندانی یا نابینا کردن وی گردید، عملا او را از گروه نامزدهای جانشینی بیرون کرد و فرصت را به هرمزد داد که برخی منابع نیز او را پسر بزرگ شاه معرفی می کنند. این مقاله بر آن است تا به بررسی ماهیت این شورش بپردازد.
کلید واژگان: انوشه زاد, خسرو انوشیروان, زندیک, شورش حکومتیIn the sixth decade of the sixth century، during the reign of Khosrow I (Anushiravan)، there occurred a rebellion led by Anushazad، his own son. Although this rebellion broke out at the top of the pyramid of power in the Sasanian era، different sources differ on its nature and the ends to which it was put; some emphasize the pertinacious persistence of the prince on his Christian faith; some relate his leap to seize the throne of his moribund fatherl; Still some other pinpoint prince’s being Zandik and the Mazdakite nature of his rebellion. It seems، however، that some see the marked differences between the sources، the actual event and the time it had occurred i. e. when the king was on his death bed more in favor of the prince’s claim to the throne rather than his Christian faith or being Zandik. Anushazad was the eldest son of Khosrow Anushirvan and his rebellion which ended in his imprisonment and blindness basically excluded him from the list of claimants to the throne and gave Hormozd، an alleged son of the king، an opportunity to come to the throne. This paper attempts to explore the nature of this rebellion.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.