به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "روایت پژوهی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • انسیه رضوی، رضا رسولی*، هادی موذن جمشیدی، زهرا رجائی
    سازمان های امروزی برای رهایی و غلبه بر تغییرات و چالش هایی محیطی نیازمند توانایی جهش سازمانی هستند که از طریق هفت مهارت کوانتومی (دیدن کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، دانش کوانتومی، عمل کوانتومی، وجود کوانتومی و اعتماد کوانتومی) محقق می شود. از آنجا که فرهنگ سازمانی به منزله موتور و نیروی محرکه ای است که از نوع خاصی از فعالیت و مهارت های کارکنان حمایت می کند. برای ترویج و حمایت از این مهارت ها باید فرهنگ سازمانی متناسب با آن شناسایی و تدوین گردد. پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای و رویکرد پژوهش بر مبنای پارادایم پراگماتیسم است. نظر به اینکه طراحی مدل های پیچیده، مانند مدل فرهنگ جهش سازمانی، نیازمند درک عمیق از بافت فرهنگی و سازمانی است از روش کیفی و استراتژی روایت پژوهی استفاده شده است. 47 روایت با روش نمونه گیری هدفمند تدوین شد. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. داده ها در نرم افزار maxqd کدگذاری گردید. نتایج حاصل نشان داد پنج خرده فرهنگ شامل: 1- فرهنگ رصد و پایش تعالی هنده عملکرد در پرتو دیدن کوانتومی 2- فرهنگ تدبیر اندیشی آینده کاوانه در راستای تفکر کوانتومی 3- فرهنگ خود تعالی و خود ارتقابخشی (خود آفرینی) در امتداد دانش و احساس کوانتومی 4- فرهنگ شایسته سالاری و به گزینی در پرتو عمل کوانتومی 5- فرهنگ وفاق و خوش زیستی در سایه وجود و اعتماد کوانتومی، از جهش سازمانی حمایت می کند. برای تقویت فرهنگ سازنده جهش سازمانی باید به این پنج خرده فرهنگ تقویت گردد.
    کلید واژگان: فرهنگ جهش سازمانی, مهارت های کوانتومی, روایت پژوهی
    Ensieh Razavi, Reza Rasouli *, Hadi Moazen Jamshidi, Zahra Rajaei
    To overcome environmental changes and challenges, today's organizations need the ability to leapfrog through seven quantum skills (quantum vision, quantum thinking, quantum feeling, quantum knowledge, quantum action, quantum presence, and quantum trust). to be Because organizational culture is an engine and driving force that supports a certain type of activity and skills of employees. To promote and support these skills, an appropriate organizational culture should be identified and formulated. The current research is based on the pragmatism paradigm in terms of its developmental goal and research approach. Considering that the design of complex models, such as the culture model of organizational change, requires a deep understanding of the cultural and organizational context, the qualitative method and narrative research strategy have been used. 47 narratives were compiled by purposeful sampling methodThe results showed that there are five subcultures including: 1- the culture of observation and monitoring that improves performance in the light of quantum vision 2- the culture of thinking about the future of Kavaneh in line with quantum thinking 3- the culture of self-improvement and self-improvement (self-creation) Along with the knowledge and feeling of quantum 4- the culture of meritocracy and selection in the light of quantum action 5- the culture of empathy and well-being in the shadow of existence and trust of quantum, supports the organizational leap.To strengthen the constructive culture of organizational leap, these five subcultures should be strengthened.
    Keywords: Organizational Culture, Organizational Leap, Quantum Skills, Narrative Research
  • فرزانه تاری، مرضیه دهقانی*، نصیبه تاری
    هدف تحقیق حاضر، شناسایی عوامل موثر در انتخاب رشته علوم انسانی است. متناسب با این هدف، روش روایت پژوهی از نوع خودشرح حال نویسی استفاده شد. منبع گردآوری داده های این تحقیق، خاطره ها و روایت های دوران تحصیل محقق بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون انجام شد. در مجموع چهار مضمون اصلی (عوامل آموزشی، فردی، خانوادگی و محیطی) و 19 مضمون فرعی در دو محور شناسایی شد. یافته ها در بخش عوامل موثر قبل و حین انتخاب رشته شامل عدم تعلق به مدرسه، نقش معلمان، تاثیر نمرات درسی، هدایت تحصیلی، کسب نتایج موفق، برخورداری از استعداد ادبی، ترس از شکست، هدفمندی، علاقه و رغبت، حمایت و پشتیبانی، سوابق تحصیلی و آینده نگری شغلی بود. هم چنین در بخش عوامل مرتبط پس از انتخاب رشته، کسب نتایج موفق، دریافت بازخورد مثبت، تشکیل هویت، کاهش انگیزه، شک و تردید، رضایت والدین، انتظارات بالا و برداشت نادرست بدست آمد که بیانگر پیامدهای مثبت و منفی این انتخاب بوده است.
    کلید واژگان: انتخاب رشته, هدایت تحصیلی, علوم انسانی, روایت پژوهی
    Farzaneh Tari, Marzieh Dehghani *, Nasibe Tari
    The purpose of this research is to identify the factors affecting the choice of humanities field. Parallel to this aim, the narrative-research method of the autobiography type was used. The source of data was the researcher's memories and narratives during his studies. Data analysis was done according to thematic analysis. In total, four main themes (educational, individual, family and environmental factors) and 19 sub-themes in two axes were identified. Findings in the first section include not belonging to school, the role of teachers, the effect of academic grades, academic guidance, achieving successful results, possessing literary talent, fear of failure, purposefulness, interest and desire, Family support, family educational background and Career prospects. Also, in the second section, obtaining successful results, receiving positive feedback, forming an identity, reducing motivation, doubt, parental satisfaction, high expectations, and misconceptions were obtained, which indicate the positive and negative consequences of this choice.
    Keywords: Choice Of Field, Academic Guidance, Humanities, Narrative Inquiry
  • فرزانه عسکری، مرضیه دهقانی*
    امروزه بسیاری از کودکان کار به دلیل فقر مالی و فرهنگی از حق تحصیل محروم می باشند. عدم برخورداری از آموزش، تهدیدی برای این قشر آسیب پذیر و سلامت کل جامعه محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نحوه ی شکل گیری هویت حرفه ای و تجارب زیسته ی مدیر و موسس اولین مجموعه مدارس ویژه ی کودکان کار در شهر تهران انجام شد. پژوهش مورد نظر، روایی و از نوع تحقیقات کیفی و تفسیرگرایانه می باشد که در آن از تکنیک مصاحبه روایی و یادداشت برداری میدانی استفاده شده است. واکاوی روایت ها حاکی از تاثیر عمیق تجارب مدرسه ای در تغییر باورها و شکل گیری هویت حرفه ای شرکت کننده ی پژوهش است. وی در مجموعه مدارس ویژه ی کودکان کار، بر مبنای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مطابق با نیازهای کودکان کار، برنامه ی درسی ویژه ای تحت عنوان «الگوی رویش» طراحی کرده که در اجرا با موفقیت روبه رو بوده است. نتایج پژوهش نشان داد آموزش به کودکان کار، مستلزم اتخاذ یک رویکرد حمایتی از سوی آموزش و پرورش و همکاری این سازمان با شهرداری ها و سازمان بهزیستی است و همچنین توانمندسازی کودکان کار، نیازمند تغییراتی در عناصر برنامه ی درسی کنونی مطابق با نیازهای این کودکان می باشد.
    کلید واژگان: آموزش, کودکان کار, برنامه درسی, روایت پژوهی
    Farzaneh Askary, Marzieh Dehghani *
    The aim of this study was to investigate the formation of professional identity and life experiences of the principal and founder of the first set of special schools for labor children in Tehran. The research is a narrative inquiry and qualitative and interpretive research in which the technique of narrative interview and field text is used. Exploring of the narratives indicated the profound effect that school experiences had on changing the beliefs and shaping the professional identity of the research participant. Based on fundamental reform document of education and in accordance with the needs of labor children, he has designed a special curriculum called "Growth Pattern" in the collection of schools for labor children, which has been successful in implementation. The results showed that educating labor children requires adopting a supportive approach in schools and changing the current curriculum in accordance with the needs of children in order to empower them. The results showed that education for labor children requires the adoption of a supportive approach by ministry of education and cooperation of this organization with municipalities and welfare organizations, and also empowerment of labor children requires changes in the current curriculum elements according to the needs of these children.
    Keywords: Education, Labor Children, Curriculum, Narrative Inquiry
  • زینب صبوحی گلکار، حسین افراسیابی*

    طلاق یکی از مسائل اجتماعی است که روند رو به افزونی دارد و پدیده ای است که ناگهانی شکل نگرفته است، بلکه یک فرایندی برای درخواست و اقدام دارد. در حال حاضر بر اساس آمار، بیشتر زنان متقاضی و یا به صورت توافقی بوده است، اما در این بین مردانی هم هستند که درخواست طلاق از جانب آنان شکل می گیرد؛ بنابراین پژوهش حاضر به دنبال تجربه زیسته مردان اقدام کننده طلاق در قالب داستان است تا با بررسی این داستان ها، به یک روایت منسجم از این تجارب در قالب یک نظم تقویمی برسد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش تحلیل روایت در سال 1402 و برای گردآوری داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند، با پنج مرد متقاضی طلاق مصاحبه باز و در قالب گفت وگو انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از گام های تحلیل مضمون و موجب شناسایی پنج مضمون اصلی شامل بی ثباتی زندگی، فشارهای اجتماعی، بازنشانی مردانگی، مرتفع سازی حقوق و راهگشایی برای ادامه مسیر است. مقوله های اصلی پژوهش بیانگر آن اند که وقتی تعریف مردان از زندگی، معنای دیگری پیدا کند و اختیارات و نقوش آنان نیز متاثر از شرایط بی ثباتی زندگی شود، فشارهای اجتماعی بر آنان تحمیل شود و تلاش هایشان برای بهبود زندگی به نتیجه ختم نشود، به دنبال مرتفع سازی موانع طلاق می روند و در نهایت ترجیح آنان به جدایی است. این در حالی است که آنها هزینه هایی را برای زندگی کرده اند تا پس از طلاق، زندگی دیگری را برای خود رقم بزنند. بنابراین نتایج پژوهشگر بیانگر آن است که مردان متقاضی طلاق، روندی را طی کرده اند که آسیب های روحی و روانی برای آنان در پی دارد و چون نقش مردان در طلاق کلیدی است، لزوم بررسی مسائل و تلاش در جهت مرتفع سازی مسائل آنان، با خدماتی همچون مشاوره رایگان و .. اهمیت دارد.

    کلید واژگان: طلاق مردان, فرایند تصمیم به طلاق, روایت پژوهی, خانواده
    Zeinab Saboohi Golkar, Hossein Afrasiabi *
    Introduction

    Divorce is a social issue that exhibits a growing trend and is characterized by a process leading up to the application and implementation of the decision. Divorce can be initiated by either a man or a woman, resulting in three types of divorce requests: the man's request for divorce, the woman's request for divorce, or mutual agreement to separate. The statistical data revealed that women tend to initiate divorce more frequently or opt for mutual agreement, while men obtain divorces in lesser numbers. In the context of divorce in Iran, men have legal advantages as they can initiate divorce more easily compared to women. Divorce is commonly perceived as a male-driven process as women typically lack the ability to unilaterally divorce their husbands, whereas men can divorce their wives without providing any specific reasons. Despite divorces predominantly being initiated by women or through mutual agreement, there are men, who no longer wish to continue their marital relationships, leading them to make the decision to divorce and terminate their shared lives. Consequently, researchers are prompted to inquire about the decision-making process among men and the narratives they construct surrounding their choice to pursue divorce.  

    Materials & Methods

    The objective of this study was to gain insights into the lived experiences of men going through divorce through storytelling with the aim of developing a cohesive narrative within a chronological framework. The research was conducted in 2023, employing a qualitative approach and utilizing the narrative analysis method. Data collection involved purposive sampling and conversational interviews were conducted with 5 men, who were in the process of divorcing. Following Riessman's categorization (2008), the narrative data analysis encompassed 4 types: thematic analysis, structural analysis, discourse analysis, and performative analysis. For this particular study, thematic analysis, specifically a combination of the methods proposed by Attride-Stirling (2001), Braun & Clarke (2006), and King & Horrocks (2010), was employed. This approach was chosen due to its step-by-step and comprehensive nature, facilitating a thorough process of thematic analysis.

    Discussion of Results & Conclusion

    Through data analysis, 5 main themes were identified: 1) Instability of life, 2) Social pressures, 3) Redefinition of masculinity, 4) Assertion of rights, and 5) Charting a new path forward. These themes collectively represented the general narrative expressed by the participants. The decision-making process among the men to pursue divorce started with a sense of life instability. Prior to contemplating separation, the men experienced a series of conflicts and events that shook the stability, security, and foundation of the family. This included unmet expectations in areas, such as fidelity. In this study, infidelity emerged as the primary factor leading to divorce. Following infidelity, conflicts and arguments arose within the family and the men had certain basic expectations, such as consistent presence of their partners at home, being a mother to their child(ren), managing household chores, and establishing an emotional and sexual connection. Failure to meet these expectations, not due to the men demanding adherence to traditional gender roles, but rather the non-acceptance of these roles, intensified disputes. Over time, these issues extended beyond the home, becoming public and inviting interference from outsiders. Consequently, the public exposure of family problems diminished the men's dignity and reputation and eroded their decision-making authorities. This had led to social pressure as they had faced rejection and disapproval from their peers, friends, and acquaintances. In response to this pressure, they had sought to redefine masculinity, encompassing notions of power and their roles in the society. Some men, amidst conflicts and repeated mistakes, had associated financial independence with relinquishing payment of dowry. Thus, when the men had found themselves in a state of life instability compounded by personal and social pressures involving rejection, loss of dignity, and interference from others, the primary brakes on their decision-making—dowry and child custody—were removed. The dowry brake referred to either fulfilling or renouncing the dowry obligation, indicating their financial capability. The child brake involved determining post-divorce responsibilities for the children, often resulting in custody being granted to the spouse. These factors had propelled the men towards making quicker decisions and taking action towards divorce. By doing so, they had aimed to restore their reputation and address their obligations. Ultimately, the decision to divorce represented a fresh start as they sought to either remarry or embrace a new individual lifestyle. Overall, the findings of this study indicated that men, who go through divorce, endure numerous tumultuous circumstances in their lives, carefully considering all aspects before reaching a decision.

    Keywords: Male Divorce, Divorce Decision Process, Narrative, Family
  • محمد محمودی کیا*
    درخصوص نسبت میان اسلام و دموکراسی در بیان دیگر از جمهوریت و اسلامیت از دیرباز، مناقشات نظری فراوان و پردامنه ای میان اندیشمندان ایرانی وجود داشته است. در این پژوهش با عنایت به جایگاه محوری امام خمینی در گفتمان حاکم، بر آن شدیم تا به بررسی قرائت و روایت پژوهشگران ایرانی از اندیشه امام خمینی بپردازیم؛ تا اولا مشخص شود درخصوص نسبت جمهوریت و اسلامیت در اندیشه امام خمینی چه روایت هایی وجود دارد و ثانیا وزن این دسته بندی ها به چه صورت است و کدام روایت، روایت غالب را شکل می بخشد. براین اساس، محقق با بهره گیری از روش تحلیل اسنادی از یافته های پژوهش های فارسی زبان داخل، سعی در ارائه پاسخی به پرسش های مطروحه دارد. یافته پژوهشی حکایت از آن دارد که در خصوص این نسبت، شاهد چهارگونه از روایت هستیم؛ پژوهش هایی که وجه ابزاری برای جمهوریت در اندیشه امام قائل هستند؛ پژوهش هایی که آن را دارای اصالت و جزئی از امهات اندیشه وی برمی شمارند؛ پژوهش هایی که پذیرش جمهوریت را بنا بر اقتضائات زمانی و اصل اجتناب ناپذیری می دانند و پژوهش هایی که بر وجه قانونیت اندیشه جمهوری در فهم اندیشه امام تاکید دارند. با این حال، وجه دوم، وجه غالب را تشکیل می دهد؛ لذا به نظر می رسد ادراک جامعه علمی کشور از اندیشه امام خمینی، بر اصالت اندیشه جمهوری در نظم اندیشگی ایشان تاکید دارد و این که بین اسلامیت و جمهوریت تعارض ذاتی وجود ندارد، بلکه صرفا باید هر یک را در موضع خود نشاند و از همان منظر به آن تحلیل گذارد.
    کلید واژگان: امام خمینی, جمهوریت, اسلامیت, روایت پژوهی, اندیشه سیاسی
    There have been longstanding theoretical differences among Iranian thinkers regarding the relationship between Islam and democracy or republicanism and Islamism. Given Imam Khomeini’s pivotal role in the dominant discourse, this research is an attempt to study the reading and narratives of Iranian researchers of Imam Khomeini’s thought.  In the first place, this will help us find out what narratives are there about the relationship between republicanism and Islamism in Imam Khomeini’s thought; and, secondly it will be useful in finding out the weight of these narratives, which will show which narrative is the dominant one. Employing documental method in studying the findings of the works of Persian researchers inside Iran, attempts have been made to provide answer to the research questions. The findings of this research indicate that there are four narratives about this relationship: The researches arguing that Imam Khomeini had an instrumental approach to republicanism; the researches arguing that Imam’s approach to republicanism was an important and original part of his thought; the researches arguing that Imam’s approach to republicanism was based on the imperatives of time and was an inevitable principle; and the researches that lay emphasis on the legality of the idea of republicanism in Imam’s thought. However, the second approach is the dominant one. Hence, it seems that the understanding of the academic community of Imam’s thought is that of originality of the idea of republicanism in Imam’s thought. Moreover, according to this, there is no essential contradiction between republicanism and Islamism, rather each should take its proper place and analyzed from the same perspective.
    Keywords: Imam Khomeini, Republic, Islam, Political Islam, Political Thought
  • یحیی اسعدی، جمال سلیمی*، نعمت الله عزیزی، ناصر شیربگی

    پژوهش حاضر یک بررسی جامع از تجارب دانشجویان خارجی در دانشگاه کردستان را ارائه می دهد. هدف اصلی این پژوهش، درک چگونگی معنابخشی به رویدادهای تحصیل و نحوه بیان آن توسط دانشجویان خارجی است. این پژوهش با رویکردی تفسیری و راهبرد روایت پژوهی به بررسی روایت های 14 نفر از مشارکت کنندگان که با استفاده از فن نمونه گیری هدفمند و ملاکی از میان دانشجویان خارجی انتخاب شده بودند، می پردازد. برای گردآوری داده ها، از یک منشور مصاحبه روایتی استفاده شد. تحلیل و کدگذاری متن گفتارهای مصاحبه با استفاده از روش کدگذاری نظری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) انجام شد. تحلیل مصاحبه ها به 208 کد باز، 34 کد محوری و 10 کد گزینشی منتج شد که متضمن مواردی چون رشد فردی، توسعه مهارت های شخصی، تقویت فرصت های شغلی، سفر و اکتشاف، خوش بینی نسبت به تحصیل در خارج، کالایی شدن فرایند تحصیل، موانع ارتباطی، مشکلات رفاهی، شوک فرهنگی و تصویر دانشگاهی است. با توجه به تجارب مشارکت کنندگان، آشکار شد که دانشجویان خارجی تمایل دارند تجارب خود را به دو دسته خوشایند و ناخوشایند دسته بندی کنند. ضمن اینکه جمعیت دانشجویان بین المللی به سرعت در حال افزایش است، نظام آموزش عالی در ایران باید به مشکلات و نیازهای این دسته از دانشجویان توجه جدی مبذول نماید. از این رو، راهبردهایی مانند ارائه مشوق های مادی و معنوی، ارتقاء تسهیلات فرهنگی، رفاهی و کنسولی توصیه می شود. همچنین بهره گیری از آموزه های تجارب کشورهای موفق در زمینه جذب و نگهداشت دانشجویان بین المللی بسیار ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: تحصیل در خارج, دانشجویان خارجی, روایت پژوهی, آموزش عالی, مهاجرت تحصیلی
    Yahya Asaadi, Jamal Salimi *, Nematollah Azizi, Naser Shirbagi

    The narrative experiences of international students from foreign universities have addressed a vital aspect of their studies in international environments. These experiences play an important role in cultural exchange and the promotion of higher education. In addition to raising awareness about the challenges and opportunities presented by a new culture, the academic experiences of international students at foreign universities have been proposed as a crucial step toward internationalizing education. Studying at foreign universities exposes students to a variety of educational environments and provides them with diverse learning approaches, ideologies, and perspectives. This experience not only helps promote individuals' educational and research skills but also has a deeper and broader impact on the cultural and social development of students. The present study provides a comprehensive review of the experiences of foreign students at Kurdistan University. According to the latest 2021-22 results from the USA News Institute, Kurdistan University achieved a ranking of 13th among the country's comprehensive universities and 1434th among the world's leading scientific institutions. The main objective of this study is to understand the meaning of studying and the application methods used by foreign students at the university. As sub-stories, this survey examines in detail the life and educational experiences of students and attempts to understand the different dimensions of education at Kurdistan University from the perspective of students' daily personal lives. Using a narratology approach, this study examined the life experiences of 14 participants selected through Malachi's sampling technique from the foreign student population. To select individuals for this study, criteria such as at least two years of prior study at Kurdistan University were considered, along with experiences and memories to express during their periods studying abroad. To collect data, a narrative interview charter was used in an episodic manner. This type of interview is designed to evoke and retrieve participants' past experiences in the form of short narratives, presented during dialogue. Then, analysis and coding of the interview transcripts were done using the three-step theoretical coding method (open, axial, and selective). The present study also examined the experiences of 14 foreign students at Kurdistan University. Text analysis of the interviews was carried out, resulting in 208 open codes, 34 axial codes, and 10 selective codes. These codes included personal growth, personal skills development, job opportunities, travel and discovery, optimism about studying abroad, collectivization of the academic process, communication barriers, cultural shocks, and challenges to academic reputation. From the participants' experiences, it became clear that foreign students tend to categorize their experiences as either pleasant or unpleasant. Some believe that studying abroad is an unparalleled experience that, in addition to benefiting society and their home country, allows students to foster individual development, explore the new world, develop personal skills, and improve job opportunities. This experience plays an important role in personal growth, improving social and economic conditions, and transforming worldviews across different student societies. The positive economic and social impacts of this experience indicate an investment in the future of students. Promoting individual skills and increasing the knowledge level of these students will not only have personal effects but will also help improve social and economic conditions. Considering the increasing importance of international student recruitment, it is essential to give special attention to the issue of sociocultural integration. In interviews with international students, there are clearly some problems in their connections with Iranian students, faculty, and staff. These relationships are influenced by various cultural factors such as values, traditions, habits, and beliefs. Cultural shock is a fundamental element in this process, arising from differences in values and traditions between the societies of origin and destination. This shock plays an important role in people's interactions with a variety of factors such as climate, language, social roles, behavioral rules, and communicative tensions. In the face of the challenges of cultural adaptation, it is important for the academic community to provide support and facilitation. Positive actions and support from Iranians and the people of Kurdistan toward international students can lead to the creation of dialogue and discussion panels among university community members. These panels not only help to improve the integration process but also help to address issues associated with cultural shock. Another finding indicated that the majority of the international students interviewed expressed considerable dissatisfaction with the attitudes and administrative procedures of the organization. With the increasing importance of attracting foreign students as a national priority and the potential negative effects of any administrative barriers on the future of higher education in the country, it seems necessary for the authorities to provide justification on various aspects of this sensitive subject. It is also recommended to conduct special training courses to improve the communication and cognitive skills of officers. On the other hand, if foreign students' academic institutions are introduced to social regulations, civil laws, and civil rights laws in Iran, these should be seriously considered by the relevant organizations and institutions, including municipalities, immigration police, passport administration offices, and ministries of foreign affairs. In some cases, sufficient information about the details of amenities such as dormitories, hostels, student buses, etc. was not provided to international students before they entered the university. This has led to discontent among some students. These students, on the other hand, face considerable challenges and barriers in accessing information and communication technology, all of which relate to the externally-organized problems of Kurdistan University. It should be noted that from the viewpoint of the interviewees, the educational activities of the Persian Language Teaching Center, the abilities of non-Persian speaking faculty, play an important role in conveying a positive image of the university before international students' admission. Additionally, the warm reception of foreign students by people in the region has increased their satisfaction with being present in Kurdistan province. On the other hand, the professional and friendly behavior of many professors and employees at the University of Kurdistan has created a positive impression of the university. Cultural similarities between the people of Sanandaj and a number of neighboring countries have also led to a sense of rapport among the students. Given the increasing population of international students and the growing competition among countries to attract these students, the authorities of higher education in Iran must pay special attention to providing adequate conditions for the sociocultural integration and residency of international students. This is because international students can serve as sources of future skilled labor.

    Keywords: Studying Abroad, International Students, Narrative Inquiry, Higher education, Educational Migration
  • کاظم موسوی، علی اصغری صارم*، کامبیز حمیدی، رضا تقوایی
    یکی از پدیده های منفی رفتار سازمانی در سازمان ها به حاشیه رانده شدن کارکنان از متن زندگی سازمانی است. این امر، به عنوان مصداقی از چهره زشت سازمان ها، پیامدهای منفی بسیاری بر متغیرهای وابسته رفتار سازمانی و درنهایت بهره وری و عملکرد سازمان دارد. مدیریت و کنترل این پدیده نکوهیده در سازمان در گرو فهم فرایند به حاشیه رانده شدن کارکنان است. هدف این پژوهش آن است تا با شناسایی الگوی فرایندی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان به فهم بهتر و بیشتر این پدیده کمک کند. در این پژوهش که با روش شناسی ساختاری-تفسیری و در یکی از سازمان های دولتی ایران در صنعت نفت انجام شده است؛ تلاش شد تا با دقت در روایت ها و داستان های افرادی که در این سازمان پدیده مذکور را تجربه کرده اند الگوی فرایندی این پدیده ارائه شود و در دست بحث قرار گیرد. مشارکت کنندگان این پژوهش 15 نفر از کارکنانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و روایت ها و تجربه زیسته آن ها درباره به حاشیه رانده شدن شناسایی و در قالب مدل به حاشیه رانده شدن ارائه شد. بر اساس نتایج حاصل از پیشایندهای بروز به حاشیه رانده شدن و با استفاده از مدل یابی ساختاری تفسیری، الگوی فرایندی به حاشیه رانده شدن کارکنان و سطوح مختلف آن ارائه شده است. این الگو حاکی از آن است که بی توجهی به ماهیت شغلی، وجود مدیران اقتدارگرا، نبود تناسب کار و حقوق دریافتی و توجه بیش از حد به مدارک دانشگاهی و نادیده گرفتن تجربه و سابقه کاری افراد در سازمان از جمله مهم ترین عوامل به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان است که با نفوذ و اثرگذاری بر دیگر عوامل به به حاشیه رانده شدن کارکنان شایسته سازمان از متن اصلی زندگی سازمانی منجر می شود.
    کلید واژگان: ه حاشیه رانده شدن, روایت پژوهی, طردشدگی در سازمان, متن-حاشیه, مدل یابی ساختاری-تفسیری
    Kazem Mousavi, Ali Asghari Sarem *, Kambiz Hamidi, Reza Taghvaei
    One of the negative phenomena of organizational behavior is the marginalization of employees in the context of organizational life. This phenomenon, as an example of the unfavorable side of the organizations, has many negative consequences on the dependent variables of organizational behavior and ultimately the productivity and performance of the organization. Managing and controlling this phenomenon in the organization depends on understanding the process of employee’s marginalization. The purpose of this research is to help to understand this phenomenon better and more by identifying the process model of employee’s marginalization in the organization. In this research, conducted with structural-interpretive modeling and in one of the public organization at oil industry, a process model of this phenomenon was designed using the narratives and stories of people who have experienced the mentioned phenomenon in this organization. The participants of this research were 15 employees who were selected by the purposeful sampling method and their narratives and lived experiences about marginalization were identified and presented in the form of a marginalization model. Based on the results of the antecedents of marginalization and using structural-interpretive modeling, a process model of employee marginalization and its different levels was presented. The model indicates that neglecting the nature of the job, the presence of authoritarian managers, politicization of the organization, anti-elitism, and so on ultimately lead to the marginalization of the employees of the organization.
    Keywords: Marginalized employees, Narrative Research, Rejection in Organization, Center-Margin, structural-interpretive modeling
  • عادل زاهد بابلان*، سید محمد سیدکلان
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تحلیل روایت ابعاد روانشناختی کرونا ویروس بر آموزش مجازی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر اردبیل انجام شده است.

    روش ها

    روش پژوهش کیفی از نوع روایت پژوهی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه والدین، دانش آموزان و آموزگاران مدارس ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی1400- 1399 را تشکیل می دادند که از میان آن ها بصورت هدفمند، حدود 17 والدین، 12 آموزگار و مربی و 17 دانش آموز تا کفایت نمونه و اشباع نظری انتخاب شدند و به مصاحبه های محققان پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه ها از تحلیل مضمون استفاده شد که به شیوه عرفی کدگذاری شده اند.

    یافته ها

    نتایج حاصل از کدگذاری نشان داد 266 مفهوم و 31 مقوله در قالب 5 مضمون (استرس، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و شکایت جسمانی) طبقه بندی گردیدند.

    نتیجه گیری

    آموزش مجازی برای مخاطبان فوق با ابعاد روانشناختی مختلف اعم از استرس یا فشار روانی همراه بوده است که استرس موجود با اضطراب و افسردگی و در نهایت با علایم پرخاشگری و شکایت جسمانی دانش آموزان و تا حدودی با معلمان گزارش شده است که نیازمند مداخلات روانشناختی از سوی مشاوران مدرسه است.

    کلید واژگان: ابعاد روان شناختی, مدارس ابتدایی, آموزش مجازی, کوید-19, روایت پژوهی
    Adel Zahed Babolan *, Seyyed Mohammad Seyyedkalan

    Objective The aim of this study was to investigate the psychological dimensions of coronavirus on virtual education of primary school students in Ardabil.Methods The method of qualitative research was narrative research. The statistical population of the study consisted of all parents, students and primary school teachers in Ardabil in the academic year 2020-2021, among which purposefully, about 17 parents, 12 teachers and 17 students to sample adequacy and theoretical satiety were selected and responded to the researchers' interviews. Conventionally coded thematic analysis was used to analyze the information obtained from the interviews.Results The results of coding showed that 266 concepts and 31 categories were classified into 5 themes (stress, depression, anxiety, aggression and physical complaints).Conclusion Accordingly, e-learning for the above audiences has been associated with various psychological dimensions, including stress or psychological pressure, and the existing stress has been reported with anxiety and depression, and finally with symptoms of aggression and physical complaints of students and to some extent with teachers. Psychology by school counselors.

    Keywords: Psychological Dimensions, Elementary Schools, Virtual Education, Covid 19, Narrative Research
  • کاظم موسوی، علی اصغری صارم*، کامبیز حمیدی، رضا تقوایی
    هدف

    به حاشیه رانده شدن کارکنان و طردشدگی آن ها از متن زندگی سازمانی، پیامدهای بسیاری برای سازمان ها به دنبال خواهد داشت. مدیریت و کنترل پیامدهای این پدیده مذموم در سازمان، در گرو فهم فرآیند بروز پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان است. هدف این پژوهش آن است تا با شناسایی الگوی فرآیندی پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان، به فهم بهتر و بیشتر پیامدهای بروز این پدیده کمک کند.

    طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:

     این پژوهش با روش شناسی ساختاری-تفسیری و در یکی از سازمان های دولتی ایران و در صنعت نفت انجام شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا  با کاوش در روایت ها و داستان های کارکنانی که در این سازمان پدیده به حاشیه رانده شدن را تجربه کرده اند، پیامدهای سازمانی بروز آن در سازمان شناسایی و الگوی فرآیندی آن ارائه و مورد بحث قرار گیرد. مشارکت کنندگان این پژوهش تعداد 15 نفر از کارکنانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و روایت ها و تجربه زیسته آن ها در مورد به حاشیه رانده شدن احصا و پیامدهای آن شناسایی شدند. سپس این پیامدها با روش مدل یابی ساختاری-تفسیری تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته های پژوهش:  

    بر اساس نتایج حاصل از پسایندهای بروز به حاشیه رانده شدن و با استفاده از مدل یابی ساختاری -تفسیری، الگوی فرآیندی پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان و سطوح مختلف آن تدوین و به بحث گذاشته شد. شناسایی عناصر پیامدهای بروز به حاشیه رانده شدن در سازمان و ابعاد مختلف این عناصر از یافته های این پژوهش بود. بر اساس این یافته ها گراف ISM پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان دارای هشت سطح می باشد. پیامدهای سازمانی «جو غیررقابتی در سازمان»، «ظاهربینی سازمانی»، «بی عدالتی سازمانی» و «عدم شایسته سالاری در سازمان» در پایین ترین سطح گراف ISM قرار دارند که نشان دهنده اهمیت و تاثیرگذاری این پیامدها بر ادامه سلسله مراحل بروز پیامدهای بعدی است. «تعارضات عمودی» در سطح بعدی و پس از آن «تعارضات افقی» قرار دارد و به همین ترتیب عناصر بعدی در سطوح بالاتر قرار می گیرند. همچنین متغیرهای پایین ترین سطح به همراه «تعارضات افقی»، «تعارضات عمدی»، «نارضایتی شغلی»، «فرسودگی شغلی»، «بدبینی سازمانی» و «فرسودگی هیجانی» با قرارگیری در بخش نفوذ نمودار MICMAC به مدیران سازمان این آگاهی را می دهد که با تغییر در این متغیرها روند بروز پیامدهای بعدی را متوقف نمایند و از عمیق تر شدن پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن و سوق آن به سمت تبدیل کارکنان سازمان به کارکنان منزوی و طرد شده از سازمان یا ترک سازمان توسط ایشان جلوگیری نمایند.

    محدودیت ها و پیامدها: 

    نتایج این پژوهش در صنایع نفت و گاز نظیر شرکت های پالایشی، پتروشیمی و گاز و همچنین شرکت ها و سازمان های همراستا با صنایع نفت و گاز و با ساختار سازمانی مشابه کاربرد دارد و تعمیم نتایج آن به سایر سازمان ها با محدودیت همراه است.

    پیامدهای عملی:

     الگوی پیامدهای به حاشیه رانده شدن در سازمان و ارتباط عناصر آن با یکدیگر حاکی از آن است که بی توجهی به پیامدهای اولیه نظیر عدم شایسته سالاری در سازمان، بی عدالتی سازمانی، ظاهربینی سازمانی و جو غیرقابتی در سازمان موجب تشدید پیامدهای بعدی و در نهایت انزوای و طرد کارکنان در سازمان یا ترک سازمان می شود. مدیران سازمان با آگاهی از پیامدهای سازمانی بروز به حاشیه رانده شدن در سازمان و میزان اثرگذاری و یا اثرپذیری هر یک از عناصر بر دیگر عناصر امکان پیش بینی و کنترل این پیامدها را به دست می آورند و قادر خواهند بود از تشدید پیامدها و حرکت آن به سمت خالی شدن سازمان از کارکنان شایسته جلوگیری به عمل آورند. توجه مدیران سازمان به سطوح هشت گانه گراف ISM پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن به ایشان اطلاعات لازم از بروز پیامدهای بعدی را خواهد داد. همچنین نتایج حاصل از نمودار MICMAC راهنمایی برای مدیران سازمان در جهت تشخیص اهمیت و ضرورت هر یک از عناصر پیامدهای به حاشیه رانده شدن و اولویت بندی و برنامه ریزی در برطرف نمودن آن است.

    ابتکار یا ارزش مقاله: 

    در این مقاله عناصر پیامدهای به حاشیه رانده شدن و طردشدگی کارکنان در سازمان از دل روایات و تجربه زیسته کارکنان شناسایی و ارائه شده است. فرآیند تحلیل و بررسی این عناصر نیز با همکاری و نظارت مشارکت کنندگان در پژوهش انجام شده است. این عناصر توسط کارکنان سازمان طی سال های تمادی تجربه و لمس شده اند که این مهم درنهایت منجر به غنای بیشتر نتایج و کاربردی تر شدن آن خواهد شد.

    کلید واژگان: به حاشیه رانده شدن, روایت پژوهی, پیامدهای طردشدگی در سازمان, مدل یابی ساختاری-تفسیری
    Kazem Moosavi, Ali Asghari Sarem *, Kambiz Hamidi, Reza Taghvaei
    Purpose

    One of the negative phenomena of organizational behavior in organizations is the marginalization of employees in the context of organizational life. This, as an example of the ugly face of organizations, has many negative consequences for the dependent variables of organizational behavior and ultimately the productivity and performance of the organization. Management and control of the consequences of this reprehensible phenomenon in the organization depend on understanding the process of the emergence of organizational consequences of employees being marginalized. The purpose of this research is to identify the process model of the organizational consequences of the marginalization of employees in the organization and help better understand the consequences of this phenomenon.

    Design/ methodology/ approach:  

    In this research, which was conducted with structural-interpretive methodology, and in one of Iran's government organizations in the oil industry, an attempt has been made to consider the narratives and stories of people who have experienced the phenomenon in this organization. The organizational consequences of marginalization in the identification organization and its process model are presented and discussed. The participants of this research were 15 employees who were selected by the purposeful sampling method, and their narratives and lived experiences about marginalization were identified and presented in the form of a marginalization model. Then these results were analyzed and evaluated with the structural-interpretive modeling method.

    Research Findings

     Based on the results of the consequences of marginalization and using structural-interpretive modeling, the process model of the organizational consequences of employee marginalization and its different levels was compiled and discussed. Identifying the elements of the consequences of marginalization in the organization and the different dimensions of these elements was one of the findings of this research. Based on these findings, the ISM graph of the organizational consequences of employee marginalization has eight levels. The organizational consequences of "non-competitive atmosphere in the organization,"  "organizational appearance,"  "organizational injustice," and "lack of meritocracy in the organization" are at the lowest level of the ISM graph, which shows the importance and influence of these consequences on the continuation of the series of subsequent consequences. "Vertical conflicts" are at the next level, followed by "horizontal conflicts," and in the same way, the next elements are placed at higher levels. Also, the variables of the lowest level, along with "horizontal conflicts," "intentional conflicts," "job dissatisfaction," "job burnout," "organizational pessimism," and "emotional burnout," by being placed in the influence section of the MICMAC diagram, give the managers of the organization the knowledge that by changing these variables, they can stop the process of the subsequent consequences and prevent the deepening of the organizational consequences of being marginalized, leading to the transformation of the employees of the organization into isolated and rejected employees from the organization or leaving the organization by them.

    Limitations & Consequences: 

    The results of this research are applicable in oil and gas industries such as refining, petrochemicals, and gas companies, as well as companies and organizations aligned with oil and gas industries and with similar organizational structures.
    Practical Consequences: The pattern of the consequences of being marginalized in the organization and the relationship of its elements with each other indicate that neglecting the primary consequences, such as lack of meritocracy in the organization, organizational injustice, organizational appearance, and a non-coercive atmosphere in the organization, aggravates the subsequent consequences and ultimately isolation and rejection. Employees in the organization or leaving the organization by employees. By being aware of the organizational consequences of marginalization in the organization and the degree of influence or effectiveness of each element on other elements, the managers of the organization will be able to predict and control these consequences and will be able to prevent the consequences from intensifying and moving towards the emptying of the organization. Prevent competent employees. Organization managers' attention to the eight levels of the ISM graph of the organizational consequences of marginalization will give them the necessary information about the occurrence of the next consequences. Also, the results of the MICMAC chart are a guide for the managers of the organization to recognize the importance and necessity of each element of the consequences of marginalization and to prioritize and plan to solve them.

    Innovation or value of the Article:

     In this article, the elements of the consequences of the marginalization of employees in the organization have been identified and presented from the narratives and lived experiences of the employees. The process of analysis and review of these elements has also been done with the cooperation and supervision of the participants in the research. These elements have been experienced and touched by the employees of the organization over many years, which will ultimately enrich the results and make them more practical.

    Keywords: Marginalization, Narrative Research, Consequences Exclusion In The Organization, Interpretive Structural Modeling
  • سوسن کشاورز*، مرجان بدری، اکبر صالحی

    هدف از این پژوهش، تحلیل پیامدهای تربیتی حضور در اجتماعات مذهبی بود. این پژوهش از نوع  مطالعات کیفی و با استفاده از روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش شامل افرادی بودند که به صورت مستمر در اجتماعات و هییت‏ های مذهبی شرکت می کردند. که به روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری داده‏ ها با 15 نفر از این شرکت کنندگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. بعد از انجام مصاحبه حضوری و ضبط مکالمات، مصاحبه‏ ها به متن تبدیل شد؛ سپس داده ‏ها با روش تحلیل مضمون از نوع تشکیل شبکه مضامین و با کمک نرم افزار (MAXQDA)، تحلیل شد. به منظور اعتبار بخشی به داده ‏ها، از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافته ‏ها از روش بازنگری به دست متخصصان استفاده شد. تحلیل یافته‏ ها نشان دهنده 28 مضمون پایه و 4 مضمون سازمان دهنده شامل اخلاق بندگی، اخلاق اجتماعی، اخلاق زیست محیطی و اخلاق فردی بود. برخی از مضامین پایه نیز شامل تقویت ارتباط با خدا، انجام اعمال عبادی، رعایت حقوق دیگران، تنظیم روابط خانوادگی، مشورت، کار گروهی، حسن خلق، نوع دوستی، توجه به حیوانات، گیاهان و طبیعت، امیدواری، مسیولیت پذیری، صبر و مراقبه بود. همچنین یافته ‏ها نشان داد که حضور افراد به طور مستمر در هییت‏ ها و اجتماعات مذهبی می تواند منجر به تقویت ارتباط با خداوند، اولویت یافتن کسب رضایت الهی، بهبود روابط با اعضای خانواده، خویشاوندان، همسایگان و دیگر افراد جامعه، احترام گذاردن به نظرات دیگران، تقویت روحیه مشارکت جویی و مسیولیت پذیری، تکریم و مواجه مسیولانه با مخلوقات هستی، عدم دلبستگی به لذایذ دنیوی و افزایش صبر و تحمل در برابر مشکلات گردد.

    کلید واژگان: اجتماعات مذهبی, اخلاق اجتماعی, اخلاق بندگی, پیامدهای تربیتی, روایت پژوهی
    Sousan Keshavarz *, Marjan Badry, Akbar Salehi

    The purpose of this research was to analyze the educational consequences of attending religious </strong>communities. This research was conducted as a qualitative study using the narrative research method. The research community included people who continuously participated in religious gatherings and delegations. A semi-structured interview was conducted with 15 of these participants using the purposeful sampling method until the theoretical saturation of the data. After conducting face-to-face interviews and recording the conversations, the interviews were converted into text, then the data was analyzed by thematic analysis method of thematic network formation with the help of MAXQDA software. In order to validate the data, the method of agreement between the coders was used, and for the validity of the findings, the method of review by experts was used. Analysis of the findings showed 4 organizing themes and 28 basic themes. The themes of the organizer included service ethics, social ethics, environmental ethics, and individual ethics. Some of the basic themes under each of the organizing themes include strengthening the relationship with God, performing acts of worship, respecting the rights of others, regulating family relationships, consultation, teamwork, good morality, altruism, attention to animals, plants and nature, hope. , responsibility, patience and meditation. The findings showed that the continuous presence of people in religious groups and </strong>communities leads to strengthening the relationship with God, prioritizing obtaining divine approval, improving relationships with family members, relatives, neighbors and other members of society, respecting the opinions of others, strengthening The spirit of seeking participation and responsibility, honoring and dealing responsibly with the creatures of existence, not being attached to worldly pleasures, and increasing patience and tolerance in the face of problems.

    Keywords: religious communities, social ethics, servant ethics, educational consequences, narrative research method
  • شهناز اکبری*، بهاره عابدین

    بررسی ها نشان می دهد هر فرد به طور متوسط روزانه 35000 تصمیم می گیرد. اگرچه این عدد بسیار اغراق آمیز است، اما نمی توان انکار کرد که روزانه تصمیم های بی شماری می گیریم. خستگی تصمیم به این موضوع اشاره دارد که گرفتن تصمیم های مکرر توانایی فرد را برای اتخاذ تصمیم های کاملا آگاهانه و منطقی بعدی مختل می کند. به حالت تهی شدن توان، به ویژه در نتیجه تصمیم گیری های پیاپی، پدیده خستگی تصمیم می گویند. تجربه زیسته پژوهشگران در کنار مدیران ارشد در سازمان های مختلف، خاستگاه شکل گیری این مطالعه است. از مجموعه راهبرد های رفتاری مدیران اینگونه بر می آید که فرد به عنوان یک تصمیم گیرنده کاملا منطقی عمل می کند. اما شواهد خلاف آن را نشان می دهد. این موضوع نه تنها در مورد افراد معمولی بلکه برای برخی از حرفه ای های آموزش دیده نیز صدق می کند. مطالعه حاضر، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش پژوهش روایت پژوهی انجام شده است. داده های کیفی در این مطالعه به شکل روایت برگرفته از مصاحبه های عمیق با 11 مدیر ارشد در بخش دولتی است که با استفاده از تحلیل روایتی مضمون تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که زمینه سازهای بروز خستگی تصمیم ویژگی های شخصیتی، موضوعات بین فردی، آستانه سختی کار و عوامل کلان سازمانی و راهکارهای مدیریت آن شامل خنثی سازی، آموزش و انگیزش می باشد.

    کلید واژگان: راهبرد رفتاری, خستگی تصمیم, تجربه مدیران, روایت پژوهی
    Shahnaz Akbari*, Bahare Abedin

    Studies show that each person makes an average of 35,000 decisions per day. Although this number is highly exaggerated, it cannot be denied that we make countless decisions on a daily basis. Decision fatigue refers to the fact that making repeated decisions impairs a person's ability to make fully informed and rational subsequent decisions. Therefore, the state of ego depletion, especially as a result of repeated decisions, is called decision fatigue.  The lived experience of researchers along with senior managers in different organizations is the origin of this study. The results of this study show that from the set of managers' behavioral strategies, the person acts as a completely rational decision maker. But the evidence shows otherwise. This is true not only for ordinary people, but also for some highly trained professionals. The current study is a qualitative research that was conducted using the narrative research method. The qualitative data in this study is in the form of narratives derived from in-depth interviews with 11 senior managers in the public sector, which were analyzed using thematic analysis. The findings indicate that the causes of decision fatigue are personality traits, interpersonal issues, work difficulty threshold, and organizational factors.

    Keywords: Behavioral Strategy, Decision Fatigue, Managers' experience, Narrative Research
  • خاتون علی پور، مرضیه دهقانی*، محمد جوادی پور
    آموزگاران چندپایه، عموما «مدیر-آموزگار» هستند. بدیهی است نو آموزگاران چندپایه برای مقابله با چالش هایی که با آن مواجه اند به دنبال راهکار باشند. نگارش روایت آموزگاران چندپایه ابتدایی مجرب تر موجب مدیریت دانش و بازسازی هویت حرفه ای دیگر همکارانشان می شود هدف مقاله هم روایت پژوهی چالش ها و راهکارهای آموزش در چندپایه ابتدایی است. پژوهش با رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی انجام شد. نمونه گیری به شیوه هدفمند و با راهبرد ملاکی ، در دسترس انجام شد. داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه و یادداشت های میدانی گردآوری شد. داده ها با مدل لیچمن تحلیل شد و یافته ها در 12 روایت درهم تنیده بیان گردید که برای شفافیت بیشتر، نقشه مفهومی آن ذکر گردید. اعتباریابی یافته ها از «مثلث سازی»، «تحلیل مورد منفی یا متباین»، بازبینی تحقیق به وسیله مشارکت کنندگان و نظارت دو نفر از اعضای هییت علمی دانشگاه تهران حاصل شد. یافته ها نشان داد که؛ کمبود وقت، تداخل وظیفه، انگیزه و نگرش شغلی، تربیت معلم و توسعه حرفه ای، کتاب های درسی، بخشنامه های بی فایده، دانش آموزان ناهمگون و متفاوت، اولیاء دانش آموزان، کودکان کار و فروش دختران، کمبود بودجه و امکانات و هم زمانی چند چالش با شیوع کرونا از چالش های آموزش در کلاس چندپایه بود. مدیریت کلاس چندپایه (مدیریت زمان، تسلط بر محتوا و طرح درس، تلفیق محتوا، استفاده از روش های پروژه محور و خلیفه ای، موکت کردن کلاس درس، گروه بندی و...)، عدم پاسخ به بخشنامه و عدم شرکت در جلسات غیرضروری با هماهنگی قبلی، تمرکز بر یادگیری دانش آموزان، همیاری جستن از نهادهای محلی، توجه به فرایند جذب معلم و صلاحیت های وی، توجه به سواد برنامه درسی، انطباق متقابل، استفاده از کمک مشاور، آگاهی فرهنگی از بافت محل روستا، توجه به تربیت جنسی، صبوری و باورهای الهی معلم، استفاده از تجربیات جهانی، استفاده از ظرفیت محلی روستا ازجمله راهکارهای مقابله این چالش ها بودند.
    کلید واژگان: روایت پژوهی, کلاس چندپایه ابتدایی, تجربه زیسته آموزگاران روستایی, چالش ها و راهکارها
    Khatoon Alipour, Marzieh Dehghani *, Mohammad Javadipour
    It is obvious that new multi-level teachers should look for solutions to deal with the challenges they face. narratives of more experienced elementary school teachers lead to knowledge management and rebuilding the professional identity of their colleagues. The purpose of the article is also to narriate the challenges and solutions of education in elementary multigrade teachers. research was conducted with a qualitative approach and narrative research method. Sampling was done in a targeted way and with a criterion strategy, accessible. Data were collected through observation, interview and field notes. The data was analyzed with Lichman's model and the findings were expressed in 12 interwoven narratives, whose conceptual map was mentioned for greater clarity. Validation was achieved from triangulation, negative or contrasting case analysis, membercheck and the supervision of two faculty members of Tehran University. The findings showed that: lack of time, task interference, job motivation and attitude, teacher training and professional development, textbooks, useless guidelines, heterogeneous and different students, parents of students, working children and selling girls, lack of budget and the possibilities and simultaneity of several challenges with the spread of Corona was one of the challenges of teaching in a multi-grade class. Management of a multi-grade class (time management, mastering the content and lesson plan, integrating content, using project-oriented and caliphate methods, carpeting the classroom, grouping etc.), not responding to the circular and not participating in unnecessary meetings with previous coordination, focusing on students' learning, seeking cooperation from local institutions, paying attention to the teacher recruitment process and his qualifications, paying attention to curriculum literacy, mutual adaptation, Using the help of a consultant, cultural awareness of the context of the village, paying attention to sexual education, patience and divine beliefs of the teacher, using global experiences, taking advantage of the local capacity of the village were among the solutions to deal with these challenges.
    Keywords: Narrative inquiry, elementary multi-grade class, rural teachers' experience, Challenges, solutions
  • فاطمه سادات بیطرفان*، مرضیه دهقانی، رضوان حکیم زاده، رضا محمدی چابکی

    هدف پژوهش حاضر، شرح و توصیف سفر تربیتی نویسنده اول پژوهش در متن برنامه درسی، در مقام فراگیر گذشته، معلم اکنون و متخصص برنامه درسی آینده، و نوفهم سازی عمل تربیتی معلم بر مبنای استعاره تربیتی سفر است. طرح پژوهش حاضر از نوع کیفی است و به لحاظ روش نیز در دسته تحقیقات روایی قرار می گیرد. روش کلی کار نیز بدین صورت است که نویسنده اول پژوهش ، خود را به مثابه معلم و درواقع، سوژه ای برای تحلیل، مورد درون نگری عمیق قرار داده و روایت شخصی خود از پدیده مورد نظر (در اینجا برنامه درسی) را در قالب سبک روایی «خودمردم-نگاری» ارایه کرده و سپس، جهت اعتبار بخشیدن به روایت خود، از روایت سه معلم دیگر، که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (ترجیحی ملاک محور) انتخاب شده اند، در کنار روایت خود، استفاده نموده است. فرآیند اصلی استخراج مفاهیم و مضامین کلیدی نیز، با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی (1987) انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از ضرورت چرخش تیوری و عمل برنامه درسی و باز تعریف مولفه-های برنامه درسی از ساده به پیچیده و از کمی به کیفی است.

    کلید واژگان: روایت پژوهی, خودمردم نگاری, هویت معلمی, برنامه درسی تجربه شده
    Fatemeh Sadat Bitarafan *, Marzieh Dehghani, Rezvan Hakimzadeh, Reza Mohammadi Chaboki

    The purpose of the current research is to describe and describe the educational journey of the first author of the research in the curriculum text, in the position of past comprehensive, current teacher and future curriculum expert, and to reconceptualize the teacher's educational practice based on the educational metaphor of the journey. The current research design is of qualitative type, and in terms of method, it is included in the category of narrative research. The general method of the work is that the first author of the research, as a teacher and in fact, a subject for analysis, subjected himself to deep introspection and presented his personal narrative of the phenomenon in question (here curriculum) in the narrative style of "auto-ethnography" and then, in order to validate his narrative, he has used the narrative of three other teachers, who were selected using the purposeful sampling method (criterion-oriented preference), along with his own narration. The main process of extracting the key concepts and themes has also been done using the seven-step method of Colaizzi (1987). The findings of the research indicate the necessity of turning the theory and practice of the curriculum and redefining the components of the curriculum from simple to complex and from quantitative to qualitative.

    Keywords: Narrative Research, Autoethnography, Teacher Identity, Experienced Curriculum
  • مهدی محمدی*، رضا ناصری جهرمی، سولماز خادمی، صدیقه شادی، مرضیه مسگرپور، زهرا حسام پور
    شیوع بیماری کرونا و محدودیت در زیرساخت های فناورانه کشور نهادهای آموزشی را با بحران جدی مواجه ساخت؛ ازاین رو معلمان ناگزیر به آموزش مجازی روی آوردند. هدف از پژوهش حاضر بررسی راهبردهای معناسازی معلمان در مدیریت کلاس در بحران کروناست. این پژوهش از پژوهش های کیفی و از نوع روایت پژوهی با رویکرد تفسیری است. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش تمامی معلمان رشته های گوناگون دبیری شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1401 را شامل می شوند و روش پژوهش نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در انتخاب آزمودنی ها، از رویکرد هدفمند ملاکی و معیار اشباع نظری بهره جستیم که درنهایت هفده معلم برگزیده شدند. همچنین داده ها را با استفاده از روش تحلیل مضمون به شیوه آتراید استرلینگ تجزیه وتحلیل کردیم. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی نیز چهار مضمون سازمان دهنده را تحت عناوین ذیل به دست دادیم: راهبردهای مبتنی بر سواد فناورانه معلم، راهبردهای مبتنی بر مهارت های ارتباطی معلم، راهبردهای مبتنی بر مهارت های تخصصی معلم در تدریس، راهبردهای مبتنی بر مهارت های ارزشیابی معلم.
    کلید واژگان: روایت پژوهی, معلم, معناسازی, مدیریت کلاس درس, کرونا
    Mehdi Mohammadi *, Rezā Nāseri Jahromi, Solmāz Khādemi, Sedighe Shādi, Marziye Mesgarpoor, Zahrā Hesāmpoor
    The spread of the Corona epidemic and the limitations in Iran’s technological infrastructures led to a serious crisis in educational institutions, so teachers were forced to use virtual education. The aim of the present study was to investigate the meaning-making strategies of teachers in classroom management during the Corona crisis. This study has been part of a qualitative research of narrative type with an interpretive approach. The potential participants of this research were all the teachers of various courses in Shiraz in the academic year 1400-1401 and the research tool was a semi-structured interview. To select the sample, purposeful criterion-based approach and theoretical saturation criteria were used, and finally 17 teachers were included in the group of participants. Data analysis was done using Attride-Stirling method of thematic analysis. After thematic extracting and categorizing, four organizing themes were extracted including the strategies based on teacher’s technological literacy, strategies based on teacher’s communication skills, strategies based on teacher’s specialized teaching skills, and strategies based on teacher’s evaluation skills.
    Keywords: Narrative Research, teacher, Meaning Making Classroom Management, corona
  • غزاله صباغیان طوسی*، زهرا حیاتی
    رهش جدیدترین اثر رضا امیرخانی با موضوع توسعه شهری است. این پژوهش با استفاده از مفاهیم روایت شناسی پساکلاسیک در تحلیل روایت و با نگاه به نظریات جامعه شناسی در باب هویت به دنبال این پرسش است که نسبت این رمان با مقوله هویت جمعی چیست؟ و بررسی شگردهای روایی چه رهیافت تازه ای در تحلیل جامعه شناختی اثر به دست می دهد؟ پژوهشگران نظریه روایت بر ارزش اکتشافی روایت پژوهی در پیداکردن روابط بین عناصر روایی با ابعاد معنایی و کارکردهای فرهنگی آنها تاکید می کنند. روایت پژوهی پساکلاسیک، نظریه روایت را به کوششی میان رشته ای تبدیل می کند که اگرچه از مفاهیم روایت شناسی ساختگرا استفاده می کند؛ این بار به‏دنبال دریافت‏هایی فراتر از متن است. اینجاست که روایت با مطالعات فرهنگی، جامعه شناختی و بحث های هویتی پیوند می خورد. در نقد این روایت دو خوانش قصدگرا و نشان‏یاب مقابل هم قرار می‏گیرند. خوانش قصدگرا، تفسیری است که به دنبال درک متن بر اساس معانی مورد نظر نویسنده پنهان متن است؛ و خوانش نشان یاب رمزیابی از متن طبق نشانه هایی از حالات ذهنی ناخودآگاه یا کشف ناشده نویسنده یا وضعیت فرهنگی کشف ناشده است. رهش در خوانش قصدگرا، داعیه هویت شهری را دارد و در نگاه نخست، به نظر می‏رسد هدف رمان افزایش تعلق و وفاداری به شهر و هویت آن است؛ اما در خوانش نشان یاب، دوگانه سازی طبقاتی رمان با ساخت انگاره «دیگری شهرستانی» و تاکید بر ویژگی «اصالت» به یکی از مولفه های اصلی هویت ملی یعنی احساس تعلق به مای جمعی و همدلی بین شهروندان ضربه می زند. این معنا از تحلیل عناصر روایی نویسنده پنهان، شخصیت ها، مکان، راوی و کانونسازی استخراج شده است.
    کلید واژگان: روایت پژوهی, رویکرد پساکلاسیک, رهش, هویت جمعی
    Ghazale Sabaghian Tousi *, Zahra Hayati
    Rahesh, amirkhani’s latest novel, is about urban developments and has received many literary awards. This paper is studying the take of this novel on collective identity by applying post-classic narratology methods and considering sociological theories about identity. In this study intentional reading oppposes symptomatic reading. Intentional reading is an interpretation that seeks understanding of the text based on the meanings considered by the implied author. Symptomatic reading is a decoding of signs from undeiscovered unconsiousness of the author. Rahesh, in intentional reading, is loyal to urban identity and at first it seems that the goal of the novel is to increase the urban identity. However, in symptomatical reading, the dualisation based on the social class which is achieved by building the construct of “other country man” and emphasisng on “nobility”, is attacking one of the main components of national identity. These results are yielded by analysing narratological elements: implied author, personalities, places, focalisation and narrator.
    Keywords: Narratology, post-classic approach, Rahesh, collective identity
  • آزاده شفیعی، عباس نرگسیان*، ابوعلی ودادهیر
    زمینه و هدف

    زندگی خانوادگی و شغلی دو جزء جدایی ناپذیر در زندگی افراد محسوب می شود؛ به گونه ای که رمز موفقیت افراد، به پیشبرد اهدافشان در این دو حوزه وابسته است. چنانچه فرد در بعد زندگی شغلی یا خانوادگی خود، دچار مشکل و چالش شود، عوارض آن، هم فرد و هم سازمان و هم سطح جامعه را دربرمی گیرد. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه داستان ها و تجربه های برنامه نویسان کارشیفته، از مناسبات کار خانواده با رویکرد جنسیتی است.

    روش

    پژوهش کیفی حاضر از حیث پارادایم تفسیرگرایی، رویکرد تدوین نظریه استقرایی و از حیث استراتژی پژوهش، روایت پژوهی است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پایان باز است که به منظور رسیدن به داده های لازم، مصاحبه ها تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافت و در نهایت، طبق استانداردهای تعریف شده و بر مبنای نمونه گیری هدفمند، 30 نفر (15 زن و 15 مرد) در  پژوهش حاضر مشارکت کردند. از تحلیل روایت مبتنی بر مضمون، برای شناسایی مضامین و شرح تجربه های مشارکت کنندگان استفاده شد.

    یافته ها

    در بررسی های انجام شده مشخص شد که روایت کلان زنان کارشیفته با روایت کلان مردان کارشیفته در خصوص عوامل اثرگذار بر مناسبات کار خانواده، متفاوت است و بعضی از عوامل به تقویت مناسبات کار خانواده و بعضی دیگر به کارشیفتگی بیشتر منجر می شود. بر اساس این پژوهش، در بین زنان، عوامل خانوادگی از جمله خانواده محوری، تناسب کار خانواده، یکپارچگی کار خانواده و خانواده حمایتگر، به برقراری تعادل بیشتر بین کار و خانواده افراد منجر می شود؛ زیرا زنان در امور خانه، نقش، وظایف و مسیولیت های بیشتری را برعهده دارند. از نظر مردان برنامه نویس، عوامل سازمانی، از جمله کارشیفتگی، اضافه کاری اجباری، کار افراطی، درآمدزایی و عدم حمایت سازمان، به کارشیفتگی بیشتر و برهم خوردن تعادل کار خانواده منجر می شود.

    نتیجه گیری

    مردان به دلیل نان آور بودن و تامین هزینه های زندگی که از دیرباز و به صورت سنتی بر عهده آن ها بوده است، چنانچه در وضعیت نامطلوب اقتصادی و ناتوانی در تامین هزینه ها، قرار بگیرند، به سمت کارشیفتگی بیشتر سوق پیدا می کنند.

    کلید واژگان: تعارض کار خانواده, غنی سازی کار خانواده, تعادل کار خانواده, یکپارچگی کار خانواده, روایت پژوهی
    Azadeh Shafiei, Abbas Nargesian *, Abouali Vedadhir
    Background & Purpose

    Family life and professional life are two inseparable components in people's lives;in such a way that the secret of people's success depends on advancing their goals in these two areas.If a person faces problems and challenges in his professional or family life, their side effects spread through the individual, organization, and the society. The aim of this research is to analyze the narrative inquiry of workaholic programmers from the work-family interface through a gender approach.

    Methodology

    The current qualitative research is a research narrative in terms of interpretive paradigm, inductive theory development approach, and narrative research in terms of research strategy.The data collection instruments are a semi-structured and an open-ended interview. To reach the required data, the interviews continued until saturation was reached, and finally, according to the defined standards and based on targeted sampling, a maximum of 30 participants (15 female and 15 male participants) participated in the current research. Thematic narrative analysis was used to identify the themes and describe the experiences of the participants.

    Findings

    The results uncovered that the general narrative of workaholic women and men differ in the factors affecting work-family relationships, and some factors lead to the strengthening of work-family relationships and others result in addiction to work increases. According to this research, among women, family factors including family orientation, work-family fit, work-family integration, and supportive family lead to more balance between work and family since women have more roles, duties, and responsibilities in home affairs. Also, from the point of view of male programmers, organizational factors such as work addiction, forced overtime, extreme work, income generation, and lack of support from the organization lead to more work addiction and disrupting the work-family balance.

    Conclusion

    Due to the fact that men are the breadwinners and provide the living expenses, which have been entrusted to them for a long time and in a traditional way, if they find themselves in unfavorable economic conditions and are unable to provide for the expenses, they tend to become more addicted to work

    Keywords: work-family conflict, Work-family enrichment, work-family balance, Work-family integration, Narrative Inquiry
  • شهناز ولی پور هفشجانی*
    هدف مقاله حاضر روایت پژوهی آثار اجتماعی مشارکت مردمی مدیریت بحران کرونا بر دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی با استفاده از روش ون منن انجام شد. جامعه موردمطالعه 63 نفر از دانشجومعلمان دختر و پسر ممتاز و سرآمد دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان به انتخاب استادان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. ابزار پژوهش پرسش نامه بازپاسخ بوده و داده ها پس از بررسی 37 پاسخ نامه به اشباع رسید. نتایج پژوهش بیانگر تاثیرات اجتماعی قابل توجه مشارکت مردمی رویارویی با بحران کرونا بر دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود. این تاثیرات را می توان در دو دسته تغییرات نگرشی و تغییرات عملکردی تقسیم نمود. از مضامین یافته شده در تغییرات نگرشی تغییر دیدگاه در زمینه اهمیت کمک کردن و میزان تاثیر حمایت های اجتماعی، ارتباط سلامت فردی با سلامت اجتماعی، شناخت اهمیت همدلی و انسجام اجتماعی، رشد ملی گرایی و حس تعلق به وطن، قانون گرایی و باور به توانمندی های جوانان است. همچنین در حوزه تغییرات نگرشی، شرکت کنندگان این پویش را مورد قضاوت و ارزشیابی قرار دادند؛ مضامین استخراجی این بخش عبارت اند از: لزوم همدلی و همراهی ملت و دولت، لزوم آموزش همگانی و فرهنگ سازی و لزوم پیش بینی و برنامه ریزی های قبلی. شرکت کنندگان در هر سه مورد از عملکرد دولت وقت انتقاد کردند. در حوزه عملکرد اجتماعی نیز داده ها نشان دهنده همراهی گسترده آنان با این حرکت مردمی بود. از دیگر مضامین استخراج شده رضایت شرکت کنندگان از انسجام اجتماعی کل اقشار و اقوام جامعه ایرانی در رویارویی با این بحران بود.
    کلید واژگان: روایت پژوهی, ون منن, دانشجومعلم, مشارکت مردمی, کرونا
    Shahnaz Valipourhafshejani *
    The aim of this study was to investigate the social effects of Empathy and Consensus Movement in Corona Conditions on Teaching students of Farhangian University, based on their lived experiences. In order to do the research phenomenological approach and Van Manen six-stage method was used. The data were collected through an open- response researcher-made questionnaire. The participants were 63 BA Farhangian teaching students residing in different provinces in 1399-1400 educational year. The results showed widespread social effects of Empathy and Consensus Movement in Corona Conditions. The effects can be divided into two general groups: attitudinal and performance changes. Perspective-change in relation to the importance of help and the degree of social supports, the relationship between individual and social health, and recognition of the importance of unity, empathy and social coherence are the categories of attitudinal change.
    In the attitudinal-change domain, participants judged and evaluated the national movement of confronting Corona. Participants criticized the performance of the ex-government in these aspects. In the domain of social performance, the data showed increasing growth in students' social interactions and their widespread accompany, in different forms, in the empathy and consensus movement. The analysis of data showed that tangible and intangible cultural-religious legacies have an active role in creating the social coherence; legacies such as Iran rich civilization, rich literature background, Eight-year Imposed War experience and the presence of model personalities like Shahid Ghasem Soleimani.
    Keywords: Narratology, Public participation, Teaching Student, Corona conditions, Van Manen
  • محمد فتحی، مینا مستحفظیان*، حمید زاهدی، جهانگیر کریمیان
    هدف از تحقیق حاضر بررسی فرآیند بروز رفتارهای پرخطر دانش آموزان ورزشکار همدانی بود. تحقیق حاضر به لحاظ روش شناسی از نوع کیفی است و از میان روش های موجود در تحقیقات کیفی از تحلیل روایت به منظور کشف فرایندهایی که منجر به بروز رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان ورزشکار همدانی می شود، استفاده شده است. این تحلیل کمک می کند تا پیشینه ی زندگی این دانش آموزان شناسایی شود و در نهایت مدل فرایندی بروز رفتارهای پرخطر استخراج شود. مشارکت کنندگان این تحقیق را دانش آموزان پسر ورزشکار، دوره اول متوسطه شهر همدان که در کمیته انضباطی سازمان آموزش و پرورش شهر همدان دارای پرونده انضباطی بودند تشکیل می دادند این افراد به صورت هدفمند انتخاب شدند و داده ها بعد از اجرای 21 مصاحبه به اشباع نظری رسید. برای گردآوری اطلاعات در این تحقیق از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و جهت ارزیابی روایی یافته ها از معیارهای اسکینر و همکاران (2014) استفاده شد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از فرایند کدگذاری مبتنی بر دستورالعمل تحقیقات روایت پژوهی براون و کلارک (2006) که روایت پژوهی را به مثابه آنالیز موضوعی می دادند و برای تحلیل اطلاعات آن رویکرد تحلیل تماتیک را پیشنهاد کرده اند، استفاده شد. یافته ها نشان داد بروز رفتارهای پرخطر دانش آموزان ورزشکار تابع 50 مفهوم اولیه، 9 مضمون فرعی و 2 مضمون اصلی است. مطابق با نتایج تحقیق برخی از این عوامل متعلق به نظام درون خانواده و برخی دیگر نیز تابع شرایط و موقعیت های بیرونی است که به باور مشارکت کنندگان در تحقیق در شکل گیری رفتارهای پرخطر نزد آن ها نقش داشته است.
    کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, روایت پژوهی, دانش آموزان, ورزشکار
    Mohammad Fathi, Mina Mostahfezian *, Hamid Zahedi, Jahangir Karimian
    The aim of present study examined the process of high-risk behaviors of student-athletes of Hamedan. The present research is methodologically qualitative, and among the methods available in qualitative research, narrative analysis has been used in order to discover the processes that lead to high-risk behaviors among Hamedan student-athletes. This analysis helps to identify and record the lives of these students end up in dangerous behaviors derive a process model. Participants in this study were male student-athletes of the first year of high school in Hamadan who had a disciplinary case in the disciplinary committee of the Hamedan Education Organization. These individuals were purposefully selected and the data reached theoretical saturation after 21 interviews. To collect data in this study used Semi-structured interview tool and to evaluate the validity of the findings was used criteria Skinner et al (2014). Also, to analyze the data, use the coding process based on the narrative research guidelines of Brown and Clark (2006) who gave the narrative research as a thematic analysis and proposed a thematic analysis approach to analyze that information. Findings showed that the occurrence of high-risk behaviors of student-athletes is a function of 50 primary concepts, 9 sub-themes and 2 main themes. According to the research results, some of these factors belong to the system within the family and others are subject to external conditions and situations that the participants in the research believe have played a role in the formation of high-risk behaviors.
    Keywords: high risk behaviors, narrative research, Students, Athlete
  • نجمه سلطانی نژاد، پروین سالاری چینه*

    هدف از پژوهش حاضر واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی است. بدین منظور از روش روایت پژوهی استفاده شده است و بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، با 16 نفر از معلمان نمونه مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران تا رسیدن به اشباع نظری داده ها مصاحبه شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های روایی و نیمه ساختاریافته و همچنین یادداشت های میدانی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمونی روایت ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که 4 مضمون (عامل) اصلی (تجربیات معلم، آموزش، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی) به عنوان وجوه تاثیرگذار بر عمل معلمان وجود دارند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عمل معلمان تنها متاثر از آموزش نیست؛ بلکه 3 عامل تجربیات معلم، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی نیز وجود دارد که فاصله میان نظریه ی نظریه پردازن تربیتی و عمل معلمان ابتدایی را توجیه می کند. نادیده گرفتن این 3 عامل موجب پایین آمدن بازده دوره های آموزشی پیش، بدو و ضمن خدمت معلمان می شود.

    کلید واژگان: فاصله نظریه و عمل, فعل تربیتی معلم, تربیت معلم, روایت پژوهی
    Najmeh Soltaninezhad, Parvin Salarichine *

    The purpose of this study is to analyze the factors affecting the gap between theory and practice in elementary teachers. For this purpose, the method of narrative research has been used and based on the criterion-based purposeful sampling method, 16 sample teachers of public elementary schools in Tehran were interviewed until the theoretical saturation of the data. Narrative and semi-structured interviews as well as field notes were used to collect data. In order to analyze the data, the method of thematic analysis of narratives was used. Findings showed that there are 4 main themes (teacher) experiences (teacher experiences, education, teacher personality traits and the nature of the elementary child) as aspects affecting teachers' practice. The results of this study show that teachers' practice is not only affected by education; There are also three factors: teacher experience, teacher personality traits, and the nature of the elementary child, which justify the gap between educational theorist theory and elementary teacher practice. Ignoring these three factors will reduce the efficiency of pre-, early and in-service training courses for teachers.

    Keywords: theory - practice gap, Teacher practice, Teacher training, Narrative research
  • شیما درشته*، دکتر زهرا رحیم زاده، دکتر عادل سلیمانی

    هدف کلی پژوهش حاضربررسی خاطره ها و روایت های الهام بخش دوران دانش آموزی یک دانشجو معلم با درس گرفتن از آنها در آینده شغلی وی می باشد. این پژوهش یک تحقیق کیفی با رویکرد پژوهش روایی است.جامعه آماری آن روایت تحصیلی ابتدایی یک دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان است،که یک روایت برجسته و الهام بخش به عنوان نمونه انتخاب شده است.روش جمع آوری داده ها و ابزار مورد استفاده،مشاهده،کتب دوران تحصیل،اوراق امتحانی،یاداشت ها و دفترخاطرات دوران تحصیل و حتی مصاحبه با مطلعین کلیدی است.جهت تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل شده از کدگذاری باز،محوری و گزینشی استفاده گردید.نتایج بدست آمده از پژوهش در یک مدل تحلیلی-استنباطی ارایه شد و حاکی از آن بود که کارکرد های تحصیلی دانش آموزو میزان تاثیر آنها در میزان موفقیت،عوامل و موقعیت های حساس و مهم تحصیلی و محیط اجتماعی و آموزشی موثر بر پیشرفت تحصیلی بر هویت و توسعه حرفه ای معلم موثر است.از نتایج بدست آمده از این پژوهش یک مدل استنباطی ترسیم شد که تعداد 110کد باز،16کد محوری و 3 کد گزینشی نمایش داده شد.

    کلید واژگان: توسعه حرفه ای معلم, روایت پژوهی, روایت تحصیلی, تجارب زیسته, خاطرات
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال