جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "هوش" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
هدف
هدف اصلی این مطالعه بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی بر باورهای ضمنی هوش و مهارت های حل مساله در میان دانش آموزان دبیرستانی زاهدان بود. این تحقیق به دنبال تعیین این بود که آیا استفاده از نقشه های مفهومی می تواند به طور معناداری توانایی های شناختی و تحلیلی دانش آموزان را بهبود بخشد یا خیر.
روش شناسی:
این مطالعه از یک طرح کارآزمایی تصادفی کنترل شده استفاده کرد که شامل 30 دانش آموز دبیرستانی از زاهدان بود که به صورت تصادفی به گروه تجربی (n=15) و گروه کنترل (n=15) تخصیص داده شدند. گروه تجربی آموزش با استفاده از نقشه های مفهومی دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل به روش های تدریس سنتی ادامه داد. داده ها با استفاده از پرسشنامه باورهای ضمنی هوش (IBI) و پرسشنامه مهارت های حل مساله (PSS) جمع آوری شد. این مطالعه به مدت پنج ماه ادامه داشت و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون های تعقیبی بنفرونی با نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند.
یافته هاآمار توصیفی نشان داد که گروه تجربی افزایش قابل توجهی در باورهای ضمنی هوش و مهارت های حل مساله از پیش آزمون به پس آزمون داشتند، با بهبود میانگین نمرات از 3.45 به 4.12 و از 3.68 به 4.33 به ترتیب. در مقابل، گروه کنترل تغییرات ناچیزی نشان داد. تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تفاوت های معناداری بین گروه ها و در طول زمان نشان داد (p < 0.05) و آزمون های تعقیبی بنفرونی تایید کرد که این بهبودها در گروه تجربی معنادار بودند.
بحث و نتیجه گیرییافته ها نشان می دهند که روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی در بهبود باورهای ضمنی هوش و مهارت های حل مساله در میان دانش آموزان دبیرستانی موثر است. این روش آموزشی نه تنها به درک عمیق تر مفاهیم کمک می کند بلکه تفکر انتقادی و مهارت های تحلیلی را نیز تقویت می کند. این مطالعه به مزایای بالقوه استفاده از نقشه های مفهومی در برنامه های آموزشی به منظور توسعه شناختی اشاره دارد.
کلید واژگان: نقشه مفهومی, باورهای ضمنی, هوش, مهارت های حل مساله, دانش آموزان دبیرستانی, روش های آموزشی, توسعه شناختیPurposeThe primary objective of this study was to investigate the effectiveness of concept map-based teaching methods on implicit beliefs about intelligence and problem-solving skills among high school students in Zahedan. This research aimed to determine whether the use of concept maps could significantly enhance students' cognitive and analytical abilities
MethodologyThis study utilized a randomized controlled trial design, involving 30 high school students from Zahedan, who were randomly assigned to either an experimental group (n=15) or a control group (n=15). The experimental group received instruction using concept maps, while the control group continued with traditional teaching methods. Data were collected using the Implicit Beliefs about Intelligence (IBI) questionnaire and the Problem-Solving Skills (PSS) questionnaire. The study spanned five months, and data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests with SPSS-27 software.
FindingsDescriptive statistics revealed that the experimental group showed a significant increase in both implicit beliefs about intelligence and problem-solving skills from pre-test to post-test, with mean scores improving from 3.45 to 4.12 and 3.68 to 4.33, respectively. In contrast, the control group showed minimal changes. The repeated measures ANOVA indicated significant differences between groups and over time (p < 0.05), with post-hoc tests confirming that the improvements were statistically significant in the experimental group.
ConclusionThe findings suggest that concept map-based teaching methods are effective in enhancing implicit beliefs about intelligence and problem-solving skills among high school students. This instructional approach not only facilitates a deeper understanding of concepts but also promotes critical thinking and analytical skills. The study highlights the potential benefits of integrating concept maps into educational curricula to foster cognitive development.
Keywords: Concept Mapping, Implicit Beliefs, Intelligence, Problem-Solving Skills -
نظریه هوش های چندگانه گاردنر، یکی از پرنفوذترین نظریه ها در حوزه شناخت هوش و ظرفیت های شناختی ذهن انسان می باشد. این نظریه به طور گسترده از سوی کارگزاران تربیتی در سطح دنیا، مورد پذیرش قرار گرفت و مقالات و کتاب های متعددی برای شیوه اثرگذاری و هدایت فرایندهای تربیتی بر مبنای این دیدگاه شکل گرفت. اما هم زمان نقدهای سختی نیز از زوایای فلسفی، عصب شناختی و تربیتی به این دیدگاه وارد شده است. در کشور ما این نقدها مورد توجه قرار نگرفته و این دیدگاه با استقبالی کم نظیر به کار بسته شده و حتی به اسناد رسمی نیز راه یافته است. این مقاله با رویکردی تحلیلی، در سه حوزه فلسفی، علم اعصاب و تربیتی نقدهای وارد شده به این دیدگاه را مورد تحلیل قرار داده است و پاسخ های گاردنر و مدافعان دیدگاه وی را مورد سنجش قرار داده است. نتایج بررسی و تحلیل حاکی از آن است که دیدگاه گاردنر به رغم پذیرش گسترده، با ابهامات و کاستی های جدی مواجه است و لازم است در کاربرد آن احتیاط لازم صورت پذیرد.
کلید واژگان: گاردنر, هوش, هوش های چندگانه, بهره هوشیGardner's theory of multiple intelligences is one of the most influential theories in the field of intelligence and cognitive abilities of the human mind. In short, this theory is accepted by educational agents in the world, and numerous articles and books were written based on this point of view. But at the same time, there have been harsh criticisms from philosophical, neurological and educational angles to this view. In our country, these criticisms have been ignored, and this point of view enthusiastically has been welcomed and has even made its way into official documents. While, it has been faced with many counterevidence and its foundations have been faced with harsh criticisms that have often remained unanswered. With an analytical approach, this article has analyzed the criticisms made to this view in three fields of philosophy, neuroscience and education, and has evaluated the responses of Gardner and the defenders of his view. The results of investigation and analysis indicate that Gardner's point of view, despite its wide acceptance, is faced with serious ambiguities and shortcomings and it is necessary to be careful in its application.
Keywords: Gardner, Intelligence, Multiple Intelligences, Intelligence Quotient (IQ) -
استفاده از هوش مصنوعی می تواند بعنوان پیشران قدرتمند در تحولات آینده جهان باشد.زیرا در عصر جدید مبتنی بر هوش مصنوعی، هنجارهای جدیدی با محوریت روابط انسان-ماشین و ماشین-ماشین در حال شکل گیری است که مستقل از متغیرهای انسانی و طبیعی، سریعتر تحولات مختلف بین المللی را پیش بینی و محاسبه می کنند از این رو سرمایه گذاری در هوش مصنوعی در همه ی جنبه ها درکشورهای توسعه یافته زمینه رقابت را با سایر کشورها فراهم خواهد کرد. از این رو این تحقیق با هدف جایگاه هوش مصنوعی در آینده روابط بین الملل(مطالعه موردی ایالات متحده آمریکا) انجام شده است وبه تاسی از وجه غالب محققین واندیشمندان علوم سیاسی برای اینگونه تحقیقات، از روش کنونی استفاده می نمایند.لذا این تحقیق از نظر نوع مطالعه کاربردی و توصیفی-تحلیلی است و جمع آوری داده ها از اساتید دانشگاه ها که در زمینه هوش مصنوعی و مطالعات آمریکا تخصص داشته اند،می باشد. روش تحقیق از نوع ترکیبی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تقریبا تمامی کشورها بویژه کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده و چین دستیابی به مزیت رقابتی در حوزه هوش مصنوعی و به دنبال آن بهبود وضعیت اقتصادی خود را یکی از اهداف اصلی توسعه هوش مصنوعی در نظر گرفته اند. این موضوع می تواند ناشی از پتانسیل عظیم اقتصادی توسعه هوش مصنوعی باشد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که بهره گیری از هوش مصنوعی در مناسبات بین الملل ابزاری جهت تقویت قدرت ملی است.
کلید واژگان: آمریکا, هوش, هوش مصنوعی, سیاست خارجی, روابط بین المللThe use of artificial intelligence can be a powerful driving force in the future developments of the world. Because in the new era based on artificial intelligence, new norms centered on human-machine and machine-machine relationships are being formed, which, independent of human and natural variables, will lead to faster developments. They predict and calculate different international Therefore, investing in artificial intelligence in all aspects in developed countries will provide the basis for competition with other countries. Therefore, this research has been conducted with the aim of the place of artificial intelligence in the future of international relations (case study of the United States of America) and due to the fact that the majority of political science researchers and thinkers use the current method for such research.Therefore, this research is applied and descriptive-analytical in terms of type of study, and data collection is from university professors who have specialized in artificial intelligence and American studies. The research method is of mixed type. The results of the current research show that almost all countries, especially developed countries such as the United States and China, have considered achieving a competitive advantage in the field of artificial intelligence and subsequently improving their economic status as one of the main goals of artificial intelligence development.This issue can be caused by the huge economic potential of artificial intelligence development. In general, it can be concluded that the use of artificial intelligence in international relations is a tool to strengthen national power.
Keywords: America, Intelligence, Artificial Intelligence, Foreign Policy, International Relations -
مقدمه وهدف
هدف پژوهش بررسی رابطه بین هوش معنوی با راهبردهای مدیریت تعارض در بین مدیران است. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش کلیه مدیران دبیرستان های دولتی دخترانه شهر اهواز بود (4 ناحیه آموزشی) که در سال 1401مشغول به فعالیت بودند. جامعه آماری این پژوهش کل نواحی آموزشی شهر اهواز شامل 4 ناحیه بود. از آنجا که حجم نمونه زیر 100 مدرسه می باشد تمامی جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد.
روش شناسی پژوهش:
به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه هوش معنوی کینگ (2008) و پرسش نامه راهبردهای مدیریت تعارض پوت نام و ویلسون (1987) استفاده شد. روش پژوهش در این پژوهش " توصیفی" و از نوع "همبستگی" می باشد. برای تحلیل داده های آماری پژوهش از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، واریانس یک طرفه و...) استفاده شد.
یافته ها و نتیجه گیرینتیجه داده های پژوهش به شرح زیر است: بین هوش معنوی و راهبردهای مدیریت تعارض رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بین هوش معنوی با مدیریت تعارض رابطه مثبت و معنادرای بدست آمده است.
کلید واژگان: هوش, هوش معنوی, مدیریت تعارض, راهبردهای مدیریت تعارض, مدیرانIntroductionThe aim of the present study was to investigate the relationship between spiritual intelligence and conflict management strategies among administrators. This research was a correlation study and the research community consisted of all principals of public high schools for girls in Ahwaz (4 educational districts) who were busy in 1401.
research methodologyThe statistical population of this research was the entire educational districts of Ahwaz, including 4 districts. Since the sample size is less than 100 schools, the entire statistical population was considered as a sample. In order to collect information, King's spiritual intelligence questionnaire (2008) and Putnam and Wilson's (1987) conflict management strategies questionnaire were used. The research method in this study is "descriptive" and of the "correlation" type. Descriptive statistics (mean, standard deviation, etc.) and inferential statistics (Pearson's correlation coefficient, one-way variance, etc.) were used to analyze the statistical data of the research.
Finding and ConclusionThe results of the research data are as follows: There is a positive and meaningful relationship between spiritual intelligence and conflict management strategies. A positive and meaningful relationship has been obtained between spiritual intelligence and conflict management.
Keywords: Spiritual Intelligence, Conflict Management, Conflict Management Strategies -
هدف اصلی این مقاله ارائه مدلی برای ارتقای هوش اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران است. روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 ، برای شناسایی ابعاد و مولفه ها استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه مدیریت آموزشی و مدیریت فرهنگی و مدیریت منابع انسانی همچنین خبرگان امر روانشناسی اجتماعی بودند که بعد از انجام 20 مصاحبه اشباع نظری صورت گرفت و تمام مصاحبه ها بین 75 تا 120 دقیقه به طول انجامید. در نهایت مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر استخراج گردید و در بخش کمی برای تعیین وضعیت موجود و سهم ابعاد و مولفه ها از روش توسعه ای با استفاده از نرم افزار معادلات ساختاری (pls) بهره گرفته شده است. با توجه به مصاحبه های نیمه ساختار یافته، 55 شاخص، 9 مولفه و 3 بعد برای عوامل تشکیل دهنده و 3 بعد و 7 مولفه و 42 شاخص برای عوامل تسهیل کننده و 3 بعد و 6 مولفه و 17 شاخص برای عوامل بازدارنده برای رتقاء هوش اجتماعی در میان اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان تهران استخراج گردید. و براساس ضرایب بدست آمده از روش معادلات ساختاری عوامل تسهیل کننده با ضریب 0.837 اولویت اول و عوامل بازدارنده با ضریب 0.808 در اولویت دوم و عوامل تشکیل دهنده با ضریب 0.778 در اولویت سوم قرار دارد و در نهایت از روش اعتباریابی درونی با 4 بعد (فلسفه و اهداف، مبانی نظری، نظام ارزیابی، سازوکاراجرایی) مورد تایید خبرگان قرار گرفت.
کلید واژگان: هوش, هوش اجتماعی, اعضای هیات علمی, دانشگاه فرهنگیانThe primary aim of this article is to propose a model for enhancing social intelligence among faculty members of Farhangian University in Tehran. The research method employed is a mixed-method approach (qualitative-quantitative). In addition to documentary studies, the technique of thematic analysis using MAXQDA12 software was utilized to identify the dimensions and components. The statistical population in this research includes all experts in educational management, cultural management, human resource management, as well as experts in social psychology. Theoretical saturation was reached after conducting 20 interviews, each lasting between 75 to 120 minutes. In the end, basic, organizing, and overarching themes were extracted. In the quantitative section, to determine the current status and the contribution of dimensions and components, a developmental method using structural equation modeling (PLS software) was employed. Based on the semi-structured interviews, 55 indicators, 9 components, and 3 dimensions were identified for constitutive factors; 3 dimensions, 7 components, and 42 indicators for facilitating factors; and 3 dimensions, 6 components, and 17 indicators for inhibitory factors for enhancing social intelligence among the faculty members of Farhangian University in Tehran. According to the coefficients obtained from the structural equation modeling, the facilitating factors ranked first with a coefficient of 0.837, inhibitory factors ranked second with a coefficient of 0.808, and constitutive factors ranked third with a coefficient of 0.778. Finally, through internal validation using four dimensions (philosophy and objectives, theoretical foundations, evaluation system, executive mechanism), the model was confirmed by experts.
Keywords: Intelligence, Social Intelligence, Faculty Members, Farhangian University -
هوش معنوی، مفهومی به نسبت جدید و گسترش یافته در حوزه های روان شناسی، فلسفه، و علوم اجتماعی است. هوش معنوی به عنوان توانایی درک و پی گیری معنا، هدف و ارزش های عمیق در زندگی شناخته می شود. این نوع از هوش به جای تمرکز بر توانایی های شناختی مانند: منطق و حل مسایل، بر تلاش برای پیداکردن معنا و ارتباط با بعدهای معنوی و روحانی در زندگی تمرکز دارد؛ به عبارتی، هوش معنوی به ارتباط با پرسش های عمیق مانند معنای زندگی، ارتباط با دیگران، ارزش های شخصی و امور معنوی می پردازد. متون دینی به خصوص دعای صحیفه سجادیه دارای ظرفیت بسیاری برای تقویت و بهره گیری از هوش معنوی در مسایل مهم زندگی است. نظر به اهمیت این مسیله، در این پژوهش در مطالعه ای کیفی، با روش تحلیل مضمون مولفه های هوش معنوی و الگوی مفهومی آن مورد واکاوی قرار گرفت و شش مضمون فراگیر: «بازاندیشی خود»، «انگیزه و نیت»، «اختیار و انتخاب»، «کنش مندی»، «عبادت عمل پرور» و «پذیرش و انعطاف» به دست آمد. الگوی مفهومی هوش معنوی در صحیفه نشان می دهد که، آگاهی از خود و محیط اطراف انسان نقطه شروع برای توسعه هوش معنوی است. نیت و انگیزه، قدرت و توانایی جسمی و روحی افراد در پی گیری اهداف معنوی و انجام اعمال مرتبط با آن ها به عنوان منبع حیاتی برای پیشبرد مسایل معنوی و رشد شخصی تلقی می شود. این مولفه در کنار قدرت انتخاب و عمل و عبادی دیدن خدمت به دیگری، تاثیر مهمی بر کنش مندی های انسان دارد که در یک پیوستار موجب بالارفتن قدرت پذیرش و انعطاف انسان در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی می شود.کلید واژگان: صحیفه سجادیه, هوش معنوی, امام سجاد×, معنویت, هوش, تحلیل مضمون, الگوی مفهومیSpiritual intelligence is a relatively new and expanded concept in psychology, philosophy, and social sciences. Spiritual intelligence is known as the ability to understand and pursue meaning, purpose and deep values in life. Instead of focusing on cognitive abilities such as logic and solving problems, this type of intelligence focuses on trying to find meaning and connection with spiritual dimensions in life. In other words, spiritual intelligence deals with deep questions such as the meaning of life, relationships with others, personal values and spiritual matters. Religious texts, especially the prayers of Sahifa Sajjadiyeh, have a lot of potential to strengthen and benefit from spiritual intelligence in important issues of life. Considering the importance of this issue, in this research, in a qualitative study, the components of spiritual intelligence and its conceptual model were analyzed using the theme analysis method, and six comprehensive themes were obtained including self-reflection, motivation and intention, option and choice, activity, pragmatic worship and acceptance and flexibility. The conceptual model of spiritual intelligence in Sahifa shows that the awareness of oneself and the human environment is the starting point for the development of spiritual intelligence. Intention and motivation, strength and physical and mental ability of people in pursuing spiritual goals and performing actions related to them are considered as vital sources for advancing spiritual issues and personal growth. This component, along with the power of choice and action and considering service to others as worship, has an important effect on human actions, which in a continuum increases the power of acceptance and flexibility of man in facing the problems and obstacles of life.Keywords: Sahifa Sajjadiyeh, Spiritual Intelligence, Imam Sajjad, Spirituality, Intelligence, Thematic analysis, conceptual model.
-
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هوش فناوری بر عملکرد پایدار کسب و کارهای ورزشی با نقش میانجی چابکی سازمانی و قابلیت های چابکی مشتری است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش فناوری، چابکی سازمانی، چابکی مشتری و عملکرد پایدار کسب و کارهای ورزشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران و افراد مشغول در کسب و کارهای ورزشی بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس و به صورت آنلاین انتخاب شدند (250 نفر). از نرم افزارهای SPSS نسخه 27 جهت آمار توصیفی و Smart PLS نسخه 3.2 جهت مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد اثر هوش فناوری بر عملکرد پایدار کسب و کارهای ورزشی معنی دار نبود (0=.073β)، اما هوش فناوری تاثیر مثبت و معنی داری بر چابکی سازمانی و قابلیت چابکی مشتری دارد (0.66؛ 0.604β=)؛ همچنین اثر چابکی سازمانی و قابلیت های چابکی مشتری بر عملکرد پایدار کسب و کارهای ورزشی مثبت و معنی دار بود (0.318؛ 0.513β=). در نهایت اثر هوش فناوری بر عملکرد پایدار کسب و کارهای ورزشی با نقش میانجی چابکی سازمانی و چابکی مشتری مثبت و معنی دار بود (0.210؛0.310β=). با توجه به یافته های حاضر عملکرد پایدار کسب و کار ورزشی را می توان از طریق نقش واسطه ای چابکی سازمانی و قابلیت های چابکی مشتری به دست آورد. در این میان هوش فناوری با نقش میانجی چابکی سازمانی و مشتری نقش مهمی در استفاده موثر و کارآمد در به کارگیری فناوری های نوین و تشخیص نیازهای مشتری و طراحی محصولات و خدمات جدید ایفا می کند که منجر به عملکرد پایدار می شود.
کلید واژگان: چابکی سازمانی, عملکرد پایدار, کسب و کار ورزشی, چابکی مشتری, هوش, فناوریIn today's highly competitive sports environment, where businesses compete without regard to geographical boundaries, achieving and maintaining a leading position in the industry has become a challenge. Value creation in sports organizations based on knowledge entrepreneurship has become increasingly important due to the necessity of coping with various changes, especially in the technology domain that has emerged in the sports and technology environment. Organizations and businesses in sports, particularly with increasing competition in the sports market, play a crucial role in their success through productivity and efficiency. Therefore, this research examines the impact of technology intelligence on the sustainable performance of sports businesses, as well as the mediating roles of organizational agility and customer agility in realizing the full potential of technology intelligence as influential background factors. This research employed a quantitative research method based on a descriptive-survey approach for the research model examination. The statistical population of this study consisted of all managers and individuals engaged in sports businesses. To determine the minimum sample size in PLS-SEM, the rule of thumb of 10 times was applied. Accordingly, due to the improvement of research reliability, a sample size of 250 individuals participated in the study through online convenience sampling. The sports businesses investigated in this research comprised three main sectors. The first section included sports service clinics (such as sports massage, corrective exercises, and rehabilitation), and fitness clubs (sports consultancy, private and general coaching, fitness clubs, virtual sports services, sports performance analysts, and sports camps). Finally, the third section encompassed sports goods manufacturing companies and sports goods stores. A questionnaire with two sections was used to collect research data. The first section included participants' demographic information, while the second section was used to collect data on the four main variables of the research (technology intelligence, sustainable performance of sports businesses, organizational agility, and customer agility). All questionnaires in this study utilized a 5-point Likert scale. The questionnaire was sent to sports management professors for face and content validity confirmation. Thirteen of these professors provided their feedback to the research group, which was incorporated into the questionnaires. Furthermore, the reliability of the research structure was confirmed through Cronbach's alpha and composite reliability. Descriptive statistics were used to analyze the demographic characteristics of the population using SPSS version 27 software, and for hypothesis testing, PLS-SEM and Smart PLS version 3.2.8 software were utilized. Additionally, statistical tests including path coefficients, importance of path coefficients, and variance explained by the inner constructs were employed, as well as the Sobel and Goodman mediation tests for hypothesis testing. This study was conducted on sports businesses, focusing on analyzing the effect of technology intelligence on the sustainable performance of sports businesses with the mediating roles of organizational agility and customer agility. The results showed that the effect of technology intelligence on the sustainable performance of sports businesses was not significant (β = 0.073), but technology intelligence had a positive and significant impact on organizational agility and customer agility (β = 0.66; β = 0.604). Furthermore, the effects of organizational agility and customer agility on the sustainable performance of sports businesses were positive and significant (β = 0.318; β = 0.513). Ultimately, the effect of technology intelligence on the sustainable performance of sports businesses with the mediating roles of organizational agility and customer agility was positive and significant (β = 0.210; β = 0.310). The application of information technology enables organizations to maximize their investments and use of technology, leading to increased agility and competitive advantage. Technology intelligence also influences various aspects of agility in sports businesses, such as human resource agility and innovation agility (Jinkins, 2021). Another study by Olan et al (2022) found that "implementing artificial intelligence technologies alone is not sufficient to improve organizational performance", therefore, it can be acknowledged that the mediating role of organizational agility can be instrumental in creating competitive advantage with value creation capability and formulating sustainable strategies for sports businesses. Sports businesses, due to their highly dynamic market and intense competition, strive to enhance their agility. Organizational agility and customer agility are two important factors that can help sports businesses compete effectively (Hu and Kee, 2022). Improving the performance of sports businesses and utilizing innovative technologies, including technology intelligence, can enable them to achieve optimal performance in a dynamic and competitive business environment. The use of technology intelligence allows sports businesses to utilize their data and respond to the needs of their customers through data analysis. This enables sports businesses to improve their products and services, increase customer satisfaction, and find the best solutions for enhancing their performance with organizational agility. In essence, technology intelligence helps sports businesses stay up-to-date and quickly adapt to environmental changes and customer needs. Moreover, with the use of technology intelligence, sports businesses can enhance their productivity and promptly respond to the needs of their customers. Technology intelligence helps sports businesses maintain their growth and development by utilizing innovative technologies and ensuring optimal performance in the competitive environment they operate in (Smith et al, 2004). Sustainable performance of sports businesses can be achieved through the mediating role of organizational agility and customer agility. By focusing on improving business performance, innovation capability, and leveraging new technologies, sports businesses can gain a competitive advantage in a dynamic business environment. In this regard, technology intelligence plays a crucial role in effectively using and deploying innovative technologies, identifying customer needs, and designing new products and services, leading to sustainable performance. This study confirmed that technology intelligence does not directly affect economic, social, and environmental performance, and organizational agility and customer agility play a mediating role.
Keywords: Organizational Agility, Performance, Sports Business, customer agility, Intelligence, technology -
طبقه بندی های موجود از آزمون ماتریس های پیش رونده رنگی ریون (RCPM) نشان می دهد که RCPM یک آزمون همگن نیست و فاکتورهای شناختی مختلفی در آن دخیل هستند؛ هم چنین موفقیت در RCPM از توانایی حافظه کاری تاثیر می پذیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه فاکتورهای سه گانه آزمون RCPM در دو گروه از دانش آموزان با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تلاش می کند به بررسی نقش آن در هر یک از مولفه های موجود بپردازد. این پژوهش به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد 150 دانش آموز دختر 6 تا 10 ساله را مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا از همه شرکت کنندگان آزمون RCPM به عمل آمد و فاکتورهای سه گانه آزمون برای هر نفر محاسبه شد. سپس آزمودنی ها با توجه به آزمون فراخنای مکعب های کرسی به دو گروه با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تقسیم شدند. یافته ها نشان دادند که تفاوت در دو عامل الف و ب آزمون RCPM در دو گروه با حافظه کاری دیداری-فضایی قوی و ضعیف از نظر آماری معنادار است. یافته ها موجود در تناسب با بررسی ادبیات نشان می دهد که تفاوت در حافظه کاری دیداری-فضایی می تواند موفقیت را در عوامل اول (شامل شباهت) و دوم (اصول گشتالت) توضیح دهد. با این حال، بررسی عامل سوم (شامل استدلال عینی و انتزاعی) نتایج متناقضی در تحقیقات قبلی به همراه داشته است. پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده ارتباط فاکتور های آزمون RCPM با عملکردهای شناختی دیگر بررسی و نقش جنسیت و سن در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, حافظه کاری دیداری-فضایی, ماتریس های پیش رونده رنگی ریون, هوشAccording to the existing classifications of Raven's Colored Progressive Matrices (RCPM) test, it is shown that RCPM is not a homogeneous test and various cognitive factors are involved in it. Moreover, success in RCPM is influenced by working memory ability. Therefore, the present study aims to compare the three factors of the RCPM test in two groups of students with weak and strong visuospatial working memory (VSWM) and examine their role in each of the existing components.This research evaluated a sample of 150 female students aged 6 to 10 years. Initially, after obtaining consent from the students, the school, and the parents, each student took the RCPM test. The score for each question was recorded as either correct or incorrect, and the total correct responses for each factor were calculated. Subsequently, the Corsi block span test was conducted to assess VSWM, and the score for each participant was recorded. Based on the scores of Corsi block span test, the participants were divided into two groups with strong and weak VSWM, and each factor was individually examined in these two groups.The results showed that the differences in two factors of the RCPM test in the two groups with strong and weak VSWM are statistically significant. Reviewing the literature shows that differences in VSWM can explain success in the first (involving similarity) and second (Gestalt principles) factors. However, the examination of the third factor (involving concrete and abstract reasoning) yields contradictory results in previous research. This research is the first study to focus on the difference in VSWM in the triadic factors of the RCPM test. It is recommended that in future research, the relationship between the factors of the RCPM test and other cognitive functions be examined, and the roles of gender and age be considered.
Keywords: executive functions, visuospatial working memory, Raven's Colored Progressive Matrices, intelligence -
زمینه و هدف
هوشمندسازی یکی از کلان روندهای جهانی است و فناوری ها نقشی تعیین کننده را در تحقق هوشمندی دولت ها، شهرها، سازمان ها و جامعه برعهده دارند و بر ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، انتظامی و امنیتی جوامع تاثیری مثبت یا منفی برجای می گذارند. طبیعی است که برقراری نظم و امنیت در یک جامعه هوشمند، نیازمند حضور یک پلیس هوشمند است تا بتواند ازطریق جمع آوری و تحلیل داده ها به پیش بینی، پیشگیری، بازدارندگی و درنهایت، اقدام هوشمند در مواجهه با جرایم منجر گردد. بررسی ها حاکی از این است که نبود یک نظریه بومی سبب شده است که تاکنون تلاش های انجام شده نتواند تصویری درست، شفاف و جامع از پلیس هوشمند ارائه نماید و براین اساس، برخورداری از تصویری روشن و توافق شده از هوشمندی فناوری پایه پلیس با استفاده از نمایه های روشن و مختلف، در جهت کاهش ابهامات و سردرگمی ها، بسیار راهگشا و بااهمیت است.
روشنوشته حاضر پژوهشی کیفی است که با رویکرد تحقیق در عملیات نرم و روش شناسی سیستم های نرم انجام گرفته است و تلاشی است افزون بر کوشش های گذشته (باز پژوهی)، با هدف شناسایی خاستگاه های فناوری پلیس هوشمند به منظور نظریه پردازی، که بااستفاده از بررسی اسنادی و مطالعات کتابخانه ای و همچنین، تشکیل پانل خبرگی از نخبگان علمی و خبرگان سازمانی صورت پذیرفته است.
یافته هانظریه پلیس هوشمند فناوری پایه، دارای خاستگاه نظری فناوی، خاستگاه نظری پلیس هوشمند و خاستگاه تجربی پلیس هوشمند است.
نتایجمفاهیم، مباحث فلسفی و دیدگاه های پیرامون فناوری، شاخص ها، نظریه ها و گفتمان های توسعه و به کارگیری فناوری، انقلاب های صنعتی، نقش فناوری اطلاعات در سازمان ها، سامانه های اطلاعاتی، فناوری های تحول آفرین، نظریه های پلیسی و شاخص های پلیس هوشمند، از مهم ترین خاستگاه های شکل دهی به نظریه پلیس هوشمند فناوری پایه به شمار می روند.
کلید واژگان: هوش, پلیس هوشمند, فناوری پایه, فناوری های تحول آفرینBackground and purposeSmartening is one of the global trends and technologies have a decisive role in realizing the smartness of governments, cities, organizations and society and have a positive and negative effect on the political, social, economic, policing and security aspects of societies. It is natural that establishing order and security in a smart society requires smart police so that it can be equipped with prediction, prevention, deterrence and smart action in the face of crimes by collecting and analyzing data. Studies indicate that the lack of a native theory has caused the efforts made so far to fail; provide a correct, transparent and comprehensive image of the smart police, and therefore having a clear and agreed image of the intelligence of the basic technology of the police using clear and different profiles, in order to reduce ambiguities and confusions, is very helpful and important.Studies indicate that the lack of a native theory has caused the efforts made so far to fail; provide a correct, transparent and comprehensive image of the smart police, and therefore having a clear and agreed image of the intelligence of the basic technology of the police using clear and different profiles, in order to reduce ambiguities and confusions, is very helpful and important.
FindingsSmart police theory of basic technology; It has the theoretical origin of technology, the theoretical origin of smart police and the experimental origin of smart police.
ResultsConcepts, philosophical debates and views about technology, paradigms, theories and discourses of technology development and application, industrial revolutions, the role of information technology in organizations, information systems, transformative technologies, police theories and the smart police paradigm, among the most important origins of theory formation Smart police are basic technology.
Keywords: Intelligence, Smart Police, basic technology, transformative technologies -
امروزه یکی از مباحث مهم حوزه توسعه سازمانی، هوش عاطفی اجتماعی مدیران است. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی مدل هوش عاطفی اجتماعی مدیران آموزش و پرورش لرستان بود. روش پژوهش حاضر کیفی با تحلیل مضمون بود. جامعه پژوهش شامل 17 خبرگان دانشگاهی آشنا با هوش عاطفی اجتماعی در سال 1400 در شهر خرم آباد بودند که به صورت هدفمند و بر اساس روش اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بودند که اعتبار آن با دیدگاه صوری و وارسی مجدد فرایند گذاری و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری انجام شد که مقدار آن 88/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد 54 مضمون فرعی و 6 مضمون محوری شامل انگیزش، خودآگاهی، دگر آگاهی، انطباق پذیری، مهارت ارتباطی و مهارت اجتماعی برای مدل هوش عاطفی اجتماعی مدیران شناسایی شدند. می توان نتیجه گرفت مدل هوش عاطفی اجتماعی مدیران دارای 6 مضمون محوری است که برنامه ریزان جهت ارتقای هوش عاطفی اجتماعی مدیران باید به تمام این محورها توجه نمایند.
کلید واژگان: هوش, عاطفی, اجتماعی, مدیران, روش کیفی, آموزش و پرورشToday, one of the most important issues in the field of organizational development is the emotional-social intelligence of managers. Therefore, the main purpose of this study was to design a model of emotional-social intelligence of Lorestan education managers. The method of the present study was qualitative with thematic analysis. The study population consisted of 17 academic experts familiar with emotional-social intelligence in 2021 in Khorramabad who were purposefully selected based on theoretical saturation method. The research tools were semi-structured interviews that were validated with a formal view and process review and reliability was done with a coding agreement coefficient of 0.88. Coding method was used to analyze the data. Data analysis showed that 54 sub-themes and 6 central themes including motivation, self-awareness, other awareness, adaptability, communication skills and social skills were identified for the managers' emotional-social intelligence model. It can be concluded that the model of emotional-social intelligence of managers has 6 central themes that planners to improve the emotional-social intelligence of managers should pay attention to all these axes.
Keywords: Intelligence, Emotional, Social, Managers, Qualitative Method, Education -
هدف از این پژوهش رابطه بین هوش اجتماعی، فرهنگی و هیجانی با میزان رضایت از وضعیت شغلی در شهر کرمانشاه است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان شاغل در شهر کرمانشاه هستند که در سال 1397 آمار این افراد برابر 334248 نفر می باشند. با استفاده از نرم افزار SPSS Sample Power نمونه گیری انجام گرفت حجم نمونه 240 نفر که با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات این پژوهش از دو پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد انواع هوش ها) و (پرسشنامه ی رضایت شغلی) استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش همزمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظرات متخصصان و همچنین روایی سازه و برای تعیین پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این پژوهش، داده های آماری در محیط نرم افزاری SPSS پردازش گردیده است. نتایج همبستگی پیرسون این پژوهش نشان می دهد که بین هوش اجتماعی (241/0 = r) و هوش هیجانی (141/0 = r) با رضایت شغلی رابطه مستقیم و معنادار، اما هوش فرهنگی با رضایت شغلی ارتباط معناداری وجود نداشت. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که هوش اجتماعی با (223/1= B) و منزلت اقتصادی اجتماعی با (798/0 = B) توانستند 32/0 درصد از تغییرات متغیر رضایت شغلی را تبیین نمایند. استنباط می شود با افزایش نمره هوش هیجانی و هوش اجتماعی افراد، می توان شاهد افزایش رضایت شغلی برای افراد بود.
کلید واژگان: هوش, هیجانی, اجتماعی, فرهنگی, رضایت شغلیThe purpose of this study is to identify the relationship between social, cultural and emotional intelligence and job satisfaction in Kermanshah. The research method was descriptive correlational. The statistical population of the study is the citizens working in Kermanshah. In 1397, the number of these people was 334248. Sampling was performed using SPSS Sample Power software. The sample size was 240 people who were selected by cluster random sampling method. Two questionnaires (standard questionnaire for different types of intelligence) and (job satisfaction questionnaire) were used to collect information. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regressions by simultaneous method. To determine the validity of the questionnaires, the opinions of experts as well as the validity of the structure were used and to determine their reliability, Cronbach's alpha coefficient was used. In this study, statistical data were processed in SPSS software environment. The results of Pearson correlation show that there is no direct and significant relationship between social intelligence (r = 0.241) and emotional intelligence (r = 0.141), but cultural intelligence did not have a significant relationship with job satisfaction. The results of multiple regression show that social intelligence with (B = 1.223) and socioeconomic status with (B = 0.798) were able to explain 0.32% of variable job satisfaction changes. It is inferred that by increasing the score of emotional intelligence and social intelligence of individuals, we can see an increase in job satisfaction for individuals.
Keywords: Intelligence, emotional, social, Cultural, Job Satisfaction -
مدل معماری منابع انسانی شاکله سرمایه انسانی را بر مبنای دو مولفه ارزش استراتژیک و منحصربه فرد بودن مهارت ها طراحی نموده است، با توجه به گستردگی دامنه ارایه خدمات دولتی و نقش محوری مولفه هوش در تعیین عملکرد منابع انسانی به عنوان ارزشمندترین منبع سازمان، هدف پژوهش حاضر پیوند میان 3 مولفه ارزش، مهارت و هوش در سطوح اداری حوزه ستادی وزارت نیرو و طراحی الگویی در این راستا است. نوع روش پژوهش جاری به صورت آمیخته می باشد. در فاز نخست پس از مطالعه کتابخانه ای با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کمی و تکنیک دلفی فازی شاخص های اولیه تلخیص و در بخش آماری با استفاده از تکنیک دنپ فازی روابط بررسی، وزن هر شاخص مشخص و معادله هر سطح سازمانی کشف شده است. نتایج حکایت از آن دارد که شاخص ها در سه بخش عمومی، مشترک و اختصاصی قابل دسته بندی هستند. از میان شاخص های عمومی که در هر سه سطح سازمان تکرار شده اند شاخص قابل اعتماد بودن و از میان شاخص های اختصاصی در سطح کارشناسی شاخص تمرکز بر مسیله، در سطح رییس گروهی شاخص مشورت و در سطح معاون مدیرکل شاخص تمایل به اصلاح و بهبود سیستم ها بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج تاییدکننده این موضوع است که وزن مولفه ارزش در سطح معاون مدیر کلی بیشتر از 2 مولفه هوش و مهارت در همان سطح می باشد. همچنین وزن مولفه مهارت در این سطح در مقایسه با سطوح پیشین بیشتر است. در پایان الگوی پژوهش مورد تایید خبرگان قرار گرفت.
کلید واژگان: معماری منابع انسانی, هوش, وزارت نیرو, دنپ فازیQuarterly Journal of Management of Governmental Organizations, Volume:11 Issue: 3, 2023, PP 115 -136The human resources architecture model has designed the structure of human capital based on the two components of strategic value and the uniqueness of skills, considering the wide scope of providing government services and the central role of the intelligence component in determining the performance of human resources as the most valuable resource of the organization, the link between 3 The component of value, skill and intelligence, identifying relevant indicators and determining the importance of each of these indicators at different administrative levels of the Ministry of Energy's headquarters has led to the design of a new model. The type of research method of the current research is mixed. In the first phase, after a library study using the quantitative content analysis and the fuzzy Delphi techniques, the primary indicators were summarized and in the statistical part, the relationships were examined using the fuzzy DANP technique, the weight of each specific index and the equation of each organizational level were discovered. The results indicate that the indicators can be classified into three general, common and specific sections. Among the general indicators that have been repeated in all three levels of the organization, there is the reliability index, and among the specific indicators at the expert level, the problem focus index, at the group head level, the consultation index, and at the deputy director general level, the willingness to reform and the improvement of systems index have been allocated the most weight. Also, the results confirm that the weight of the value component at the level of the deputy general manager is more than the 2 components of intelligence and skill at the same level. Also, the weight of the skill component in this level is higher compared to the previous levels. At the end, the research model was approved by the experts.
Keywords: human resource architecture, Intelligence, Ministry Of Energy, Fuzzy DANP -
مقدمه و هدف
در عصر حاضر روز به روز بر پیچیدگی سازمانها افزوده میشود و سازمانها برای آنکه بتوانند بقا و حیات خود را تضمین کنند ملزم به ارایه پاسخ های مناسب نسبت به محیط های درون سازمانی و برون سازمانی هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اعتماد سازمانی در رابطه کار تیمی و شفافیت سازمانی با چابکی سازمانی میباشد.
روش شناسی پژوهش:
تحقیق حاضر از نظر ماهیت محتوایی توصیفی همبستگی (مدل معادلات ساختاری) و از منظر - هدف کاربردی است. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر یا به عبارتی جامعه آماری تحقیق، معلمان شاغل به تدریس در دورهی ابتدایی و متوسطه اول در سال تحصیلی 1401-1402 شهرستان نمین به تعداد 653 نفر میباشند. روش -نمونه گیری به کار گرفته شده، نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بوده و با توجه به ناهمگون بودن جامعه آماری از روش نمونه گیری طبقهای نیز استفاده گردید که از میان جامعه ی آماری پیش گفته، بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 263 نفر (199 نفر زن و 64 نفر مرد) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد.
یافته هانتایج حاکی از اثر مستقیم کارتیمی و شفافیت سازمانی بر اعتماد سازمانی به ترتیب با ضرایب 0/91 با مقدار t (23/27)و 0/61 با مقدار t (8/31) میباشد. همچنین اثر غیر مستقیم کارتیمی و شفافیت سازمانی بر چابکی سازمانی با میانجی اعتماد سازمانی به ترتیب 0/54 و 0/37 به دست آمد.
نتیجه گیریتغیرات مستمر درون و برون سازمانی بقاء سازمان را تهدید میکند که طبق نتایج به دست آمده سازمانها برای ادامه حیات خود باید شفافیت و کارتیمی را بکاربسته و اعتماد سازمانی را ارتقاء دهند. تا از این طریق بتوانند عملکرد چابکتری داشته باشند.
کلید واژگان: هوش, هوش معنوی, اعتماد سازمانی, شفافیت سازمانی, چابکی سازمانی -
هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا از هوش شناختی عمل می کند. این هوش، با تعادل برقرار کردن بین احساسات و عقل، می تواند انسان را به حداکثر کامیابی برساند. هدف از پژوهش حاضر استخراج مولفه های هوش هیجانی از منابع اسلامی است. روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری تحقیق منابع اسلامی شامل قران، نهج البلاغه و کتب روایی است. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مولفه های هوش هیجانی در آموزه های دینی مشاهده می شود و در واقع اسلام با ارایه راهبردهای تربیتی و اخلاقی نظیر خودشناسی، متواضع بودن، کظم غیظ، داشتن آرامش، حسن معاشرت، شرح صدر، خودمدیریتی، حفظ اعتدال، حفظ شان و زبان، انعطاف پذیری و بهزیستی سعی بر تربیت مومنانی با هوش هیجانی بالا نموده است. در نهایت به نظر می رسد لازم است برای گسترش هوش هیجانی، آموزه های قرآن و زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را که یک مجموعه نمونه از مدیریت هیجانات در سراسر زندگی است مورد استفاده قرار داد و بر آموزش آن به دیگران به ویژه دانش آموزان، مربیان، والدین، مشاورین و روان شناسان همت گماشت.
کلید واژگان: هوش, هوش هیجانی, هوش هیجانی از منظر اسلام, روایات, تربیتEmotional intelligence is a fundamental element of human behavior that operates independent of cognitive intelligence. This type of intelligence, by making a balance between emotions and ration, can guide a human to reach the highest success. The purpose of the present study is to extract the components of emotional intelligence from Islamic resources. The research method is qualitative and content analysis type and the statistical resources are Islamic references including The Qur’an, Nahj al-Balāghah, and Islamic narration books. The results of the present study showed that the components of emotional intelligence had existed in Islamic instructions centuries before they were mentioned in psychology. In fact, Islam by presenting some educational and ethical guidelines such as self-knowledge, modesty, restraining anger, serenity, geniality, Sharh-e Sadr (open-heartedness), self-management, moderation, keeping one’s dignity and tongue, flexibility, and well-being, has attempted to educate believers to have high emotional intelligence.
Keywords: Intelligence, Emotional intelligence, Islam, Islamic narrations (Revāyāt) -
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر هوش اجتماعی بر اعتماد اجتماعی و انزوای اجتماعی انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری شامل دانشجویان رشته حسابداری دانشکده فنی و حرفه ای اطهر اراک می باشند که به دلیل کم بودن حجم جامعه آماری همه افراد به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. در این پژوهش برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شده است و برای تعیین اعتبار و پایایی از روش آلفای کرونباخ با میزان پایایی 738/.استفاده گردیده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل و مدل یابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS انجام شد. نتایج نشان داد که بین هوش اجتماعی و اعتماد اجتماعی ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد.در صورتیکه نتایج نشان دهنده ارتباط منفی و معنادار بین هوش اجتماعی و انزوای اجتماعی است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر هوش اجتماعی بر اعتماد اجتماعی و انزوای اجتماعی انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری شامل دانشجویان رشته حسابداری دانشکده فنی و حرفه ای اطهر اراک می باشند که به دلیل کم بودن حجم جامعه آماری همه افراد به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. در این پژوهش برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شده است و برای تعیین اعتبار و پایایی از روش آلفای کرونباخ با میزان پایایی 738/.استفاده گردیده است.
کلید واژگان: هوش, هوش اجتماعی, اعتماد اجتماعی, انزوای اجتماعیThe aim of this study was to investigate the effect of social intelligence on social trust and social isolation. The research method is descriptive-survey and the statistical population includes the field of accounting of Athar Arak Technical and Vocational College, which was selected as a sample due to the small size of the statistical population. A questionnaire was used to collect the required information. In this study, instrumental validity has been used to determine the validity of the questionnaire and Cronbach's alpha method with a reliability of 0.738 has been used to determine validity and reliability. Analysis and data were performed through independent testing and structural equation modeling with SPSS and Smart-PLS software. Showed that there is a positive and significant relationship between social intelligence and social trust. While the results show a negative and significant relationship between social intelligence and social isolation.
Keywords: Intelligence, Social Intelligence, social trust, Social Isolation -
بحران روابط کره شمالی و ایالات متحده آمریکا در برنامه هسته ای و موشکی این کشور از دیرپاترین بحران ها در نظام بین الملل معاصر است. پیشرفت توقف ناپذیر برنامه هسته ای کره شمالی در کنار تمایل و اراده آمریکا برای از بین بردن توان تهدیدزای این کشور سبب شده است تا نه تنها بحران موجود تداوم داشته باشد بلکه بر شدت آن نیز افزوده شود. با در نظر گرفتن سنت فکری رهبری در کره شمالی و پیوند برنامه هسته ای با هویت دفاعی و سیاسی این کشور از یک سو و روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا با رویکرد تهاجمی تر در مقایسه با باراک اوباما بیش از هر زمان دیگری تشدید بحران میان کره شمالی و آمریکا را ایجاد کرد. پرسش اصلی که مطرح می شود این است چگونه هوش سیاسی و ذهن آگاهی بر تصمیم گیری رهبران سیاسی دو کشور آمریکا (ترامپ) وکره شمالی (کیم) اثرگذار بوده است؟ فرض ما در این تحقیق این است که هوش سیاسی و ذهن آگاهی بر نحوه تصمیم گیری رهبران دو کشور کره شمالی (کیم) و ایالات متحده (ترامپ) تاثیرگذار بوده است. با توجه به پیچیدگی و چالش های روابط دو کشور آمریکا و کره شمالی تلاش می شود تا با روش کیفی و تفسیری- تطبیقی و نوعی تحلیل محتوا، بررسی تطبیقی و شناخت دقیق از هوش سیاسی و ذهن آگاهی رهبران سیاسی دو کشور، تاثیرات آن بر روابط دو کشور به درستی تبیین شود. یافته های تحقیق نشان می دهد هوش سیاسی رهبران سیاسی این دو کشور کاملا بر نحوه و کیفیت روابط دوجانبه آنها اثرگذار بوده و پیامدهای سیاسی- امنیتی خاصی را به دنبال آورده است.
کلید واژگان: آگاهی سیاسی, ایالات متحده آمریکا, هوش, کره شمالی, ترامپIn the contemporary international order, US-North Korea relations have long been fraught with a crisis over North Korea’s nuclear and missile program. The unrelenting march of the North Korean nuclear program and the US’ desire or will to destroy this threat have not only prolonged this crisis but exacerbated it. The North Korean leadership’s intellectual tradition, the nuclear program’s link to the nation’s defense and political identity, and the incoming Trump administration’s more aggressive policies compared to the Obama administration all contributed to the US-North Korean tensions. The main question concerns the effect of political intelligence and mindfulness on the decisions of American (Donald Trump) and North Korean (Kim Jong-un) leaders. The research hypothesis states that political intelligence and mindfulness have affected the decisions of North Korean and American leaders to unprecedented levels. US-North Korea relations are fraught with complexities and challenges. Therefore, this qualitative interpretive-comparative content analysis aims to gain a better insight into both leaders' political consciousness and mindfulness and its effect on bilateral relations. The findings show that the political intelligence of both political leaders affects their bilateral relations with specific political-security outcomes.
Keywords: political consciousness, United States, Intelligence, North Korea, Trump -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 53 (بهار 1402)، صص 146 -161
یکی از انواع هوش، هوش معنوی است که ازموضوعات مهم و ضروری درحوزه مدیریت وکسب و کار است و تاثیر مستقیم و بسزای آن را بر مدیریت نمی توان نادیده گرفت. جستجو در آیات و احادیث مبین این امر است که در کلام خدا و روایت و احادیث نیز مولفه های هوش معنوی دیده می شود ؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی نقش و جایگاه هوش معنوی در مدیریت با تکیه برآیات قرآن و روایات است که با روش توصیفی - تحلیلی ، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مبتنی بر رویکرد قرآنی و روایی انجام شده است و تلاش نویسندگان بر آن است تا با استفاده از آیات قرآن، روایات و احادیث، اهمیت، ارزش و نقش هوش معنوی و تاثیر آن را بر مدیریت و عملکردهای مدیران مشخص نمایند. نتایج پژوهش نشان می دهد که شناخت و باور به ربوبیت خداوند؛ معنی بخشی به کار و زندگی، خودآگاهی عمیق، خردمندی معنوی، توانایی استفاده از منابع معنوی، ظرفیت رفتارهای فضیلت مآبانه، روحیه خدمت گزاری، داشتن بصیرت، احساس مثبت داشتن، توانایی پرسیدن سوالات اساسی و یافتن پاسخ های بنیادین، پای بندی به عهد و پیمان، اعتدال در همه جنبه های زندگی و درک مسیولیت های فردی و اجتماعی از مهم ترین ویژگی های یک مدیر با هوش معنوی بالاست وقرآن کریم، روایات و احاد یث مبانی روشنی را در رابطه با مولفه های هوش معنوی و تاثیر آن بر مدیریت ارایه نمودند و مدیران با هوش معنوی بالا با تکیه بر کلام خداوند در قرآن و الگوپذیری از سنت نبوی و سیره علوی ، سبب ارتقاء روزافزون سازمان یا کسب وکار خواهند شد .
کلید واژگان: هوش, هوش معنوی, روایات, قرآنOne of the types of intelligence is spiritual intelligence, which is one of the most important and necessary issues in the field of management and business, and its direct and significant impact on management can not be ignored. A search in verses and hadiths shows that in the word of God and narrations and hadiths, components of spiritual intelligence are also seen; Therefore, the purpose of this study is to investigate the role and position of spiritual intelligence in management based on Quranic verses and narrations, which has been done by descriptive-analytical method, based on library studies and based on Quranic approach and narration. Use the verses of the Qur'an, narrations and hadiths to determine the importance, value and role of spiritual intelligence and its impact on the management and actions of managers. The results of the research show that knowing and believing in the Lordship of God; Meaning to work and life, deep self-awareness, spiritual wisdom, ability to use spiritual resources, capacity for virtuous behaviors, service spirit, insight, positive feeling, ability to ask basic questions and find fundamental answers, adherence to the covenant, moderation in All aspects of life and understanding of individual and social responsibilities are the most important characteristics of a manager with high spiritual intelligence and the Holy Quran, narrations and hadiths provided clear principles regarding the components of spiritual intelligence and its impact on management. The word of God in the Qur'an and following the example of the prophetic tradition and the Alawite tradition will lead to the increasing promotion of the organization or business.
Keywords: Intellect, Spiritual Intelligence, Narratives, Quran -
نشریه منابع انسانی ناجا، پیاپی 71 (بهار 1402)، صص 177 -207
هوش معنوی بیانگر هوش خاصی است که اشاره به ظرفیت ها و تجربیات متفاوتی از انسان دارد که با استفاده از آن صعودی به سمت بالا داشته باشد. هوش معنوی یکی از انواع هوش های چندگانه است که به طور مستقل می تواند رشد و توسعه یابد. به همین منظور این پژوهش تلاش می کند تا تاثیر هوش معنوی بر توان یادگیری سازمانی را بررسی کند. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی بوده و محدوده ی جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه علوم انتظامی امین است. برای جمع آوری داده های یادگیری سازمانی از پرسشنامه استاندارد چیوا و همکاران و برای هوش معنوی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده و تعداد نمونه آماری 87 نفر برآورد شده است که برای افزایش تعمیم پذیری 100 پرسشنامه توزیع گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوا استفاده شده است که در اختیار چند تن از استادان صاحب نظر قرار گرفت. سپس برای سنجش پایایی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ توسط نرم افزار SPSS محاسبه شد که برابر 915. بدست آمد که مقدار مناسبی بود. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که با تغییر مولفه های هوش معنوی می توان تغییر در مولفه های یادگیری سازمانی را سنجید به عبارتی می توان گفت تقویت هوش معنوی می تواند بر یادگیری دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین موثر و کمک کننده باشد.
کلید واژگان: هوش, هوش معنوی, یادگیری, یادگیری سازمانی, دانشگاه علوم انتظامی امینSpiritual intelligence refers to a special intelligence that refers to different human capacities and experiences that can be used to climb upwards. Spiritual intelligence is one of the types of multiple intelligences that can grow and develop independently. For this purpose, this research tries to investigate the effect of spiritual intelligence on organizational learning. The present research is descriptive-survey type and the scope of the study population is the master's degree students of Amin University of Police Sciences. The standard questionnaire of Chiva et al. was used to collect organizational learning data, and the researcher-made questionnaire was used for spiritual intelligence. The random sampling method is simple and the statistical sample number is estimated to be 87 people, and 100 questionnaires were distributed to increase the generalizability. To determine the validity of the questionnaires, the content validity was used, which was given to several expert professors. Then, to measure the reliability of the questionnaires, Cronbach's alpha coefficient was calculated by SPSS software, which was found to be 0.915, which was a suitable value. Also, in order to analyze the data, the structural equation model was used using AMOS software. The obtained results show that by changing the components of spiritual intelligence, it is possible to measure the change in the components of organizational learning, in other words, it can be said that strengthening spiritual intelligence can be effective and helpful in the learning of students of Police University.
Keywords: Intelligence, Spiritual Intelligence, learning, organizational learning, Police University -
زمینه و هدف
هوش هیجانی مجموعه توانایی هایی است که به کارکنان کمک می کنند هیجانات را در خود و دیگران، تشخیص داده و در ماموریت ها به درستی عمل کنند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و اولویت بندی مولفه های هوش هیجانی کارکنان واحدهای اجرایی فا. استان قم اجرا شد.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و نحوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی و به لحاظ زمان از نوع «مقطعی» است. جامعه آماری شامل همه کارکنان شاغل در واحدهای اجرایی فرماندهی انتظامی استان قم به تعداد 332 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 288 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی ساده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و پرسش نامه استاندارد «هوش هیجانی بار آن» است که پایایی و روایی آن ها در تحقیقات مختلف تایید و در پژوهش حاضر نیز 89/0 محاسبه شده است.
یافته ها:
میانگین هوش هیجانی نمونه مورد بررسی از میانگین استاندارد بالاتر است و بر طبق آزمون تحلیل واریانس؛ بین طبقات مختلف تحصیلی این اختلاف معنی دار نیست. نمونه در مقیاس های استقلال، تحمل فشار روانی، خوش بینی، عزت نفس و کنترل تکانش میانگین بالاتری از استاندارد داشته اند و در مقیاس های شادمانی، روابط بین فردی و همدلی میانگین پایین تر از میانگین استاندارد کسب کرده اند؛ که این اختلاف میانگین برای مقیاس های روابط بین فردی و همدلی درخور توجه است. میانگین حاصله برای مقیاس های حل مسیله، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، واقع گرایی، خود ابرازی، انعطاف پذیری و مسیولیت پذیری در حد طبیعی است.
نتیجه گیری:
به موجب نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت وضعیت هوش هیجانی در نمونه مورد بررسی خوب است و در برخی از مقیاس ها نیاز به آموزش دارد.
کلید واژگان: ارزیابی و اولویت بندی, هوش, هوش هیجانی, کارکنان انتظامی, واحدهای اجراییBackground and objectivesEmotional intelligence is a set of abilities that help employees recognize emotions in themselves and others and perform tasks correctly. The present study aims to evaluate and prioritize the components of emotional intelligence of the employees of the executive units of the Police Command of Qom province.
MethodIn terms of its objectives this study is of an applied research type and in terms of the nature and method of data collection it is descriptive-survey, and in terms of time cross-sectional. The statistical population includes all employees working in the executive units of the police command of Qom province, numbering 332 people. The sample size was calculated using Cochran's formula as 288 people. The random sampling method is also employed. The data collection tool includes documentary studies and the standard questionnaire of Bar-On's "Emotional Intelligence ", whose reliability and validity have been confirmed in various researches and calculated as 0.89 in the current research.
FindingsThe mean score emotional intelligence of the examined sample is higher than the standard mean score and according to the variance analysis test. This difference is not significant between different educational classes. For example, in the scales of independence, tolerance of psychological pressure, optimism, self-esteem, and impulse control, they have a higher mean score than the standard, and in the scales of happiness, interpersonal relationships and empathy, they have obtained a lower mean score than the standard average. This mean score difference is noteworthy for the scales of interpersonal relationships and empathy. The resulting mean score for the scales of problem solving, self-actualization, emotional self-awareness, realism, self-expression, flexibility, and responsibility is normal.
ResultsAccording to the results of this research, it can be said that the condition of emotional intelligence in the studied sample is good and it needs training in some scales.
Keywords: Evaluation, prioritization, Intelligence, Emotional intelligence, Police officers, Executive units
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.