به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ژولیا کریستوا" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • مریم جلالوند، زهرا قرقی*، غلامرضا داودی پور

    مطالعات بینامتنی ازجمله رویکردهای مهم در پژوهش های ادبی معاصر است. طبق نظریه بینامتنیت، هیچ متنی بدون پیش متن نیست و متن ها پیوسته بر اساس متن های گذشته بازتولید می شوند. با عنایت به این تعریف، می توان تلمیح را یکی از مصادیق بارز بینامتنیت تلقی کرد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش، تحلیل روابط بینامتنی تلمیح در دیوان میرزا محمد سیل اخباری به شیوه توصیفی-  تحلیلی است. نتایج این تحقیق نشان داده است که تلمیح در شعر سیل غالبا در پیوند با موضوعات عرفانی، دینی و شخصیت های مذهبی ازقبیل قرآن، احادیث، زندگی امامان و پیامبران (ص) و موضوعات ادبی و عاشقانه شکل گرفته است. روابط بینامتنی هم در دیوان این شاعر بر مبنای قواعد سه گانه کریستوا، میان متن حاضر و غایب، به صورت نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلی بروز و ظهور پیدا کرده است و دراین بین، نفی جزئی در اشعار سیل اخباری دارای بسامد بیشتری است.

    کلید واژگان: بینامتنیت, تلمیح, میرزا محمد سیل اخباری, تلمیحات عارفانه, ژولیا کریستوا
    Maryam Jalalvand, Zahra Ghoroghi *, Gholamreza Davoodipour

    Intertextual studies are among the important approaches in contemporary literary research. According to the theory of intertextuality, no text exists without a pre-text, and texts are continuously recreated or reinterpreted based on earlier texts. Considering allusion as exemplar of intertextuality, the purpose of this study is to analyze the intertextual relationships of allusions in the poetry of Mirza Mohammad Seil Akhbāri using a descriptive-analytical method. The results of this study indicate that allusions in Seil Akhbāri's poetry are often connected to literary romanticism, mythological themes, religious subjects, and religious figures. Intertextual relationships in the works of this poet are based on the three types of Kristeva's transtextuality - partial negation, parallel negation, and complete negation, among which, partial negation is more prevalent and shows the highest rate of frequency in the poetry of Seil Akhbāri.

    Keywords: Intertextuality, Allusion, Mirza Mohammad Seil Akhbāri, Mystical Allusions, Julia Kristeva
  • سید مهدی رحمتی*، فاطمه حاجی اکبری
    امتزاج فرهنگ قرآن محور اسلامی و فرهنگ حکمت بنیان ایرانی در متون کهن ادب فارسی رخدادی مبارک و تردیدناپذیر در گستره ی فرهنگ ایرانی اسلامی است. با این وجود برخی با دامن زدن بر منابع ایرانی پیش از اسلام، سعی در مدیریت یک جانبه ی مصادر تاثیرگذار بر ادب فارسی و شبهه ی بیگانگی میراث ادبی از قرآن کریم را دارند. در این میان بسیاری از ادیبان پارسی زبان در جهت تبیین اندیشه های خود و آفرینش های هنری از عناصر قرآنی سود جسته اند. قابوسنامه نیز از این مهم غفلت ننموده و عنصرالمعالی با بهره گیری هدفمند از معجزه ی خاتم، عنصر تعلیم را به شیوایی و رسایی کم نظیر به نمایش گذارده است. بررسی پیشنیه ی جایگاه دین در قلمرو اندرزنامه حاکم و حکیم آل زیار، پژوهشی گسترده را طلب می کند. پژوهه کتابخانه ای فرارو با آگاهی از گستره ی بینامتنی قابوسنامه و قرآن کریم، با توصیف و تحلیل ابواب چهل و چهارگانه این نصیحت نامه، تاثیرپذیری قابوسنامه از مضامین قرآنی را براساس الگوی ژولیا کریستوا به عنوان بنیان گذار نظریه بینامتنیت نوین کاویده است. یافته های تحقیق بیان گر آن است که قابوسنامه افزون بر تاثیرپذیری از گنجینه حکمت ایرانیان و منابعی همچون اندرزهای آذرباد مارسپندان، پندنامه انوشیروان و اشعار بوشکور بلخی، به صورت وسیعی از منظومه معرفت اسلامی با محوریت کلام وحی نیز بهره مند شده است. استفاده ای که گاه به صورت عیان و آشکار بوده و نشان آیات قرآن را به همراه داشته و گاه نیازمند خوانش دقیق و تامل در بازیابی، شناخت و دریافت این آبشخور است.
    کلید واژگان: قرآن, قابوس نامه, عنصرالمعالی, بینامتنیت, ژولیا کریستوا
    Sayedmahdi Rahmati *, Fatemeh Hajiakbari
    The fusion of the Islamic-centered Qur'anic culture and Iranian-based wisdom culture in ancient Persian literary texts is a blessed and unquestionable event in the field of Islamic Iranian culture. However, some people try to unilaterally manage the sources that influence Persian literature and the suspicion of the alienation of the literary heritage from the Holy Qur'an by promoting pre-Islamic Iranian sources.In the meantime, many Persian writers have benefited from Quranic elements in order to explain their thoughts and artistic creations. Qaboosnameh also did not neglect this importance, and by purposefully using the miracle of Khatam, Sanratul-Maali has displayed the element of education with rare eloquence and eloquence. Examining the background of the place of religion in the realm of Hakim and Hakim al-Ziyar's decree requires extensive research.Knowing about the intertextual scope of Qaboosnameh and the Holy Quran, by describing and analyzing the forty-four chapters of this advice book, Ferraro's library research has explored the influence of Qaboosnameh on Quranic themes based on the model of Julia Kristeva as the founder of the modern intertextuality theory. The findings of the research show that Qabusnameh, in addition to being influenced by the wisdom of Iranians and sources such as Azarbad Marspandan's instructions, Anoushirvan's Pandnameh and Bushkur Balkhi's poems, has also benefited from the system of Islamic knowledge centered on the word of revelation.A usage that is sometimes obvious and carries the sign of Quranic verses, and sometimes requires careful reading and reflection to know the Quranic source.
    Keywords: Qur'an, Qaboos Nameh, Al-Maali, Intertextuality, Julia Kristeva
  • سارا طباطبایی*، سروین رحیمیان

    عاشق رمان بیمثال مارگریت دوراس به ما اجازه میدهد وارد دنیای اتوبیوگرافیک او شویم. آنچه در طول داستان بسامد چشمگیری دارد مواجه راوی با مادر و واکنش اش نسبت به مادرانگیست. توصیفات و واکنش هایی که همگی حاکی از نفرتی درونی نسبت به مادر هستند. نفرتی که نه راوی و نه خواننده هیچکدام علت اصلی آن را نمی دانند. برای کشف این علت به سراغ ژولیا کریستوا، فیلسوف، روانکاو و منتقد ادبی می رویم. از منظر او کودک در ابتدا با مادر خود در فضایی نشانه ای به نام «کورا» در هم تنیده شده اند، فضای یگانگی محض با مادر. تن مادر به مثابه این فضا، اصل و منشا وجودی کودک در ضمیر ناخودآگاه اوست. سپس کودک برای آنکه بتواند به یک سوژه و تن مستقل دست یابد باید که مرزهایی را بین خود و اولین دیگری یا همان مادرش ترسیم کند و برای نیل به این هدف ناگزیر و ناخودآگاه به آلوده انگاری می پردازد. فرآیندی ملال آور که لازمه تحقق سوبژکتیویته است. با تحلیل رمان عاشق درمی یابیم که بروز عواطفی مانند انزجار و نفرت و حالاتی روانی همچون ملال و افسردگی نتیجه مکانیسم آلوده انگاری در ضمیر ناخودآگاه راوی است. این اثر داستانی پر از تلاطم های عاطفی، حسی و ادراکی است. روایت تولد یک هویت است، هویتی تازه برای هنرمندی که با خلق یک شاهکار ادبی این فرایند را بازآفرینی و درد و رنج و عواطف منفی ناشی از آن را تطهیر می کند و نیز تجربه تطهیر بخش به ظهور رسیدن یک هویت از دل کورای نشانه ای است در سطح نمادین نزد خواننده رمان.

    کلید واژگان: آلوده انگاری, کورای نشانه ای, مادرانگی, ژولیا کریستوا, مارگریت دوراس, عاشق
    Sara TABATABAEI *, Sarvin Rahimian

    Marguerite Duras' unique novel Lover allows us to enter her autobiographical world. What has a significant frequency throughout the story is the narrator's encounter with her mother and her reaction to motherhood. The narrator's descriptions of her mother inspire the reader with a different image from what is usual, descriptions that all indicate an inner hatred towards the mother. A hatred that neither the narrator nor the reader knows the exact cause. To discover this reason, we use Julia Kristina’s theories. In her book titled "The Power of Terror", she talks about a process called "Abjection". From her point of view, the child is initially intertwined with his mother in a symbolic space called "Chora" where there is no boundary for the child and he is one with the mother. In order to be able to become an independent subject and body, the child must then draw boundaries between himself and the first other, or his mother, and in this process he turns to abjection. In this research, taking these concepts into consideration, we first study the narrator and his relationship with his mother in order to find out whether the occurrence of emotions such as disgust and hatred and mental states such as depression can be an estimate of the same mechanism in the unconscious mind of the teenage narrator and finally we will see how writing is used as a solution to overcome these emotions and negative states by the author of the work.

    Keywords: Abjection, Chora, Motherhood, Julia Kristeva, Marguerite Duras. The Lover
  • متین وصال*، عطیه اعرابی
    آلوده انگاری رهیافتی است روانکاوانه که توسط ژولیا کریستوا برای تحلیل متون ادبی مطرح شد. بر اساس این نظریه، ذهن و جسم هرگز از یکدیگر جدا نیستند و این ارتباط بیش از هر چیز در فرآیند تکوین هویت ظهور می یابد چراکه این فرآیند ذهنی و محدود به تلقی سوژه یا فاعل سخنگو از هویت روانی خویش نیست بلکه برای تکمیل آن، سوژه می بایست حدومرز بدن پاک و منحصربه فرد خود را نیز مشخص نماید. این امر با تمایز دقیق سوژه از ابژه، من از دیگری، درون از بیرون و پاک از ناپاک انجام می پذیرد و سوژه پیوسته علیه موارد آلوده ای که ناقض این تمامیت باشند واکنش نشان می دهد. پژوهش حاضر بامطالعه رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطار زاده، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی کشمکش های ذهنی شخصیت اصلی داستان که دختری نابیناست و چگونگی رویارویی او با انواع مختلف امر آلوده می پردازد. دنیای داستانی سرشار از امور آلوده و شخصیت اصلی پیوسته درگیر صیانت از هویت ذهنی و جسمی خویش است. از طرف دیگر، نوشتار برای نویسنده که همان فاعل سخنگو است، مفری برای برون ریزی امور آلوده ای است که ذهنیت او را با تهدید مواجه می کند، بدین ترتیب ادبیات آلوده انگار نقشی تطهیر گر می یابد.
    کلید واژگان: آلوده انگاری, ژولیا کریستوا, عطیه عطار زاده, امر آلوده, امر متعالی
    Matin Vesal *, Atiyeh Arabi
    Abjection is a psychoanalytical approach proposed by Julia Kristeva to analyze literary texts. According to this theory, mind and body are never separated from each other and this connection emerges more than anything in the process of identity formation, because this mental process is not limited to the perception of the subject or subject of the speaker of his psychological identity, but to complete it, The subject should define the boundaries of his pure and unique body. This is done by carefully distinguishing the subject from the object, the self from the other, the inside from the outside, and the pure from the impure, and the subject constantly reacts against the contaminated things that violate this wholeness. By studying the novel The guide to dying with medicinal plants by Atiyeh Attarzadeh, the present research examines the mental struggles of the main character of the story, who is a blind girl, and how she faces various types of contamination. The fictional world is full of dirty things and the main character is constantly involved in protecting his mental and physical identity. On the other hand, writing is an escape for the writer, who is the subject of the speaker, to project the polluted things that threaten his mentality, thus polluted literature finds a purifying role.
    Keywords: abjection, Julia Kristeva, Atiyeh Attarzadeh, abject, sublime
  • مینا جزایری*، جهانگیر معینی علمداری
    دو بازوی نظری کریستوا، نشانه شناسی و روان کاوی هستند؛ نشانه شناسی درک اینکه معنا چگونه ساخته می شود را میسر می سازد و روان کاوی فرایند شکل گیری سوبژکتیویته را روشن می کند. کریستوا با ادغام این دو رویکرد نظری، دیدگاهی منحصر به فرد در مورد رابطه بین امر روانی و امر سیاسی ارائه داده است. این نوشتار برای پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که در اندیشه کریستوا، پیوندهای مهمی که بین امر روانی و امر سیاسی برقرار می شود، در کجاست؟ در این مقاله این فرض مطرح می شود که مهم ترین سهم کریستوا در نظریه سیاسی، پژوهش در مورد سوبژکتیویته است. کریستوا با بررسی پیوند بین سوبژکتیویته و جامعه، مفروضات اصلی نظریه قرارداد اجتماعی که عبارت است از فردیت پیشاسیاسی را به چالش می کشد و با وام گرفتن از نظریه های فروید در توضیح چگونگی شکل گیری سوبژکتیویته بر روند شکننده حرکت از مرحله اولیه تمایز (تمایز میان خود و دیگری)، بر کسب هویت های اجتماعی و سیاسی تاکید می کند. مفهوم «کورای نشانه ای» به عنوان منشا سرپیچی، نشان دهنده محیط پایدار اولیه است که سوبژکتیویته در آن ظهور می کند. کریستوا استدلال می کند که توهم سرشار بودن در این مرحله باید از بین برود تا منجر به آشکار شدن پوچی شود. از دست دادن این فضای محصور و ظهور تهی بودگی به مثابه یک پیش نیاز برای رشد خود و هویت اجتماعی عمل می کند. درنهایت، تحلیل کریستوا از مفهوم سرپیچی، نشان می دهد که چگونه تجربه درونی موجود سخن گو، امر سیاسی را شکل می دهد. آراء کریستوا اهمیت سرپیچی درونی در زیر سوال بردن هنجارهای غالب و تصور امکانات جدید به صورت فردی و جمعی را برجسته می سازد.
    کلید واژگان: امر سیاسی, امر روانی, کورای نشانه ای, سرپیچی, این همانی اجتماعی, سندرم آرمان گرایی, ژولیا کریستوا
    Mina Jazayeri *, Jahangir Moeinialamdari
    Psychoanalysis and semiology constitute two theoretical arms of Kristeva. Semiology is concerned with the formation of meaning. The main ideas that Kristeva developed in his psychoanalytic thought can be interestingly found useful in political theory. The research of this thinker about the formation of subjectivity shows that political matters deeply shape the inner experience of every speech. Emphasizing Freud's two main concepts - the death drive and primary narcissism - Kristeva shows how fragile it is to move from this early stage of differentiation to the development of a place in the socio-symbolic and political world. In the prehistory of every individual, there is an archaic past before entering the social realm. This archaic past lives eternally in the unconscious. Both Freud and Kristeva see this archaic past in the form of a pre-Oedipal relationship with the mother. This memory is the source of passion and desire. But Kristeva also notes how this archaic past, or semiotic Chora continues to threaten to abolish or destabilize symbolic meaning and territory. This Chora is a source of revolt. She directs his theoretical attention to the moments when this protective maternal environment is destroyed, to the abyss of meaninglessness that opens and to the crisis that leads the infant to his first social identities. How well or poorly this process is done, has deep political effects.
    Keywords: Julia Kristeva, The Political Matter, The Psychic Matter, Semiotic Chora, Disobey, Social Identity, Syndromes Of Ideality
  • متین وصال *، حدیثه السادات موسوی

    نظریه آلوده انگاری ژولیا کریستوا که برآمده از دیدگاه های پساساختارگرایانه اوست، رویکرد نوینی برای تحلیل متون ادبی ارایه می دهد. بر اساس این نظریه آفرینش گر ادبی به مثابه فاعل سخنگوی در گذر از زبان نشانه ای از امور آلوده برایت می جوید و به منظور تطهیر خود به نوشتار پناه می برد. امر آلوده در هم شکننده قوانینی است که اجتماع و یا در سطح فردی فراخود به سوژه تحمیل می کند. "ملکوت" بهرام صادقی که به عنوان یک اثر مدرن شناخته می شود انباشتی است از مضامین آلوده که همگی در ارتباط با بدن سوژه هستند. بدین ترتیب خواننده با دنیایی آلوده مواجه می شود که در آن مجموعه ای از جنایت های دهشتناک با انگیزه ویرانی دیگری و خویشتن به وقوع می پیوندد. در این جستار با استفاده از نظریه کریستوا نمود های گوناگون امر آلوده در تکوین هویت شخصیت ها را بررسی می کنیم و نشان خواهیم داد که صادقی در دوران سیاه خقفقان، یاس و پوچی پس از کودتای 28 مرداد، به عنوان نویسنده و روشنفکر دلزده از زمانه ی خویش، جز پناه بردن به نوشتار راهی برای رهایی از حقیقت تلخ نمی یابد.

    کلید واژگان: آلوده انگاری, ژولیا کریستوا, بدن, ملکوت, بهرام صادقی, ادبیات تطهیرگر
    Matin Vesal *, Hadisehalsadat Sadat Moussavi

    La théorie de l’abjection de Julia Kristeva, issue de ses approches poststructuralistes, propose une nouvelle conception de l’analyse des textes littéraires. Selon cette théorie, l’écrivain en
     tant que sujet parlant cherche à se libérer des abjects à travers le langage sémiotique, en se réfugiant dans l’écriture cathartique. Malakout de Bahram Sadeghi, considéré comme une œuvre moderne, représente une accumulation des thèmes d’inspiration abjecte, tous en rapport avec le corps du sujet. Ainsi, le lecteur affronte un monde romanesque abject dans lequel se déroulent une série de crimes sordides, motivés par une soif de destruction de l’autrui ou de soi. En s’appuyant sur la théorie kristevaienne, cet article illustre que dans Malakout, l’abjection est une base sur laquelle reposent la vision des personnages, leurs comportements et leurs relations avec autrui. A travers cette recherche, nous décryptons les diverses manifestations de l’abject dans le roman en question en démontrant comment dans une œuvre littéraire l’abject est susceptible d’avoir un effet cathartique. Nous montrons également que pendant la période noire et suffocante qui a suivi le coup d’Etat du 28 mordad 1332, Sadeghi en tant qu’intellectuel et écrivain frustré, ne parvint à trouver d’autre moyen de se démarquer des abjects qui l’entouraient qu’en se réfugiant dans l’aspect purificateur de l’écriture.

    Keywords: L&rsquo, abjection, corps, Julia Kristeva, Malakout, Bahram Sadeghi, la litté, rature cathartique
  • فاطمه رقایب پور، نگین بی نظیر*

    باتوجه به انسان به مثابه مدرکی بدن مند و بدن به مثابه پدیده ای فرهنگی- اجتماعی؛ مفاهیم بدن فرهنگی، ریخت و سلوک بدنی، بدن مقدس و ناپاک، ابژه-بدن، ابژه-بدن و سوژه-بدن در گفتمان های مختلف، طرح و ارزش گذاری شد. نظریه‌ی آلوده‌انگاری ژولیا کریستوا به‌رابطه‌ی زبان، سوژه و امر آلوده/ طردشده می‌پردازد. آلوده‌انگاری، فرایند واپس‌زدن امری است که سوژه آن را آلوده می‌داند و با این تمهید در پی آن است تا از حریم سوبژکتیویته‌ی خود دفاع کند، سوبژکتیویته‌ای که در برون‌ریزی‌ها و برون‌افکنی‌های زبانی آن را آفریده است. ازآنجاکه امر آلوده همیشه به‌نوعی وجود دارد، کشمکش سوژه و آلودگی نیز همیشه برقرار است. سوژه‌ی در فرایند، در زبان و به‌واسطه زبان با بدن خود و دیگران یا ابژه‌های دیگر ارتباط برقرار می‌کند. جستار حاضر باتوجه‌به تجربه‌ی امر بدنی در گفتمان جامعه‌شناسی به تحلیل نظریه‌ی آلوده‌انگاری کریستوا و ابژه-بدن سوژه/ دختران در رمان‌های هستی از فرهاد حسن‌زاده، سنجاب‌ماهی عزیز از فریبا دیندار و روزنوشت‌های درخت ته‌کلاس از شادی خوشکار می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه امر/ نظم نمادین، بدن سوژه‌ها را در فرایند بلوغ و به‌ویژه در مواجهه با خون قاعدگی، نامقدس، ناپاک و آلوده می‌انگارد. باور به ابژگی بدن، به/ در اشکال و حالت‌های تهوع، پنهان‌کاری، واپس‌زدن، گریز، انکار، وحشت و شرم‌ساری سوژه‌ها نمود می‌یابد. موقعیت بدنی جدید به‌مثابه‌ امر آلوده، طرد و به ‌حاشیه رانده می‌شود؛ این آلوده‌انگاری هم امکان زیست بدنی متعارف و معقول را در دوره‌ی نوجوانی از نوجوان سلب می‌کند و هم او را در ترس و نگرانی چگونگی گریز از این آلودگی نگه‌ می‌دارد.

    کلید واژگان: آلوده انگاری, امر مطرود, تجربه ی بدنی, رمان نوجوان, ژولیا کریستوا
    Fatemeh Raghayeb Pur, Negin Binazir *

    Considering human as an embodied perceiver and body as a socio-cultural phenomenon; cultural body, physical shape and behavior, holy and impure body, object-body, subject-body, etc. were proposed and valuated in different discourses. Julia Kristeva’s abjection theory deals with language, subject, and the impure/ abject relationship. Abjection is the process of ejecting something considered unclean by the subject and with this scheme she tries to defend her subjectivity’s sanctum, a subjectivity created by lingual ejections and dejections. Since the impure/ abject always exists in some way, there always exists the tension between subject and impurity. In-process subject makes connections with her body, others, or other objects in language and through language. The present article considering body experience in sociology discourse deals with Kristeva’s abjection theory and object-body of subject/ girls in Farhad Hassanzadeh’s “Hasti”, Fariba Dindar’s “Dear Squirrelfish”, and Shadi Khoashkar’s “Diaries of the Back of the Class Tree” novels. It shows how symbolic order/ thing portrays subjects/ girls’ bodies during puberty and especially when faced with menstrual blood as unholy, impure, and unclean. The belief to the objectiveness of body is appeared in/to forms and attitudes such as subjects’ nausea, secrecy, rejection, escape, denial, panic, and shame. The new body situation is ejected and pushed to the side as the impure. This abjection both denies the teenager the possibility of body’s common and reasonable living during teen hood and keeps her in the fear and anxiety of the manner of escaping from this impurity.

    Keywords: Abjection, Body Experience, Subject, Julia Kristeva, teen novel
  • فاطمه اکبرپورکیاسری*، مهدی غیاثوند

    مسیله ی اصلی مقاله ی پیش رو این است که آیا نظریه ی بینامتنیت- در شکل و روایت کلاسیک اش، یعنی آنچنان که ژولیا کریستوا، واضع لفظ بینامتنیت، آن را روایت و صورتبندی کرده است- می تواند در حکم یک روش برای فهم معنای زبان و متون دینی به کار آید؟ و اینکه با به کارگیری بینامتنیت می توان به یک معنای واحد، کامل و نهایی رسید؟ و به فرض حصول معنا، وضعیت عینیت فهم زبان دین و متون دینی چگونه خواهد بود؟ ضمنا به این پرسش نیز پاسخ داده ایم که با تاکید بر ویژگی بینامتنی متون، همچون پویایی و فرآوری مداوم متون، در جریان بینامتنیت، معنای متن می تواند همان مقصود نویسنده ی متن باشد؟ کریستوا بر دو مولفه سوژه و زبان در کنار ساختار، برای حصول معنا تاکید دارد با تکیه بر این دو مولفه ی مهم کریستوایی که اساس شکل گیری بینامتنیت را تشکیل می دهد بحث در دو محور بررسی می شود.1. با در نظر گرفتن این نکته که معنا حاصل همکاری و پیوند زبان و سوژه است، عینیت فهم معنای گزاره های دینی و اساسا زبان دین در دو شکل مکتوب و گفتاری آن به چه نحو خواهد بود؟2. بینامتنیت امکان روشی برای فهم معنای زبان دین را فراهم خواهد کرد؟ که درنتیجه درخواهیم یافت کاربست بینامتنیت در وادی زبان دین به موجب پویایی زبان و سوژه ی سخن گو کریستوایی امکان حصول یک معنای واحد را نخواهد داشت و با توجه به این نتیجه عینیت فهم معنای زبان دینی فرضیه ای نادرست است و بینامتنیت در قامت یک روش برای حصول معنا به کار نخواهد آمد.

    کلید واژگان: ژولیا کریستوا, پساساختارگرایی, بینامتنیت, سوژه, معنا, زبان دین
    Fatemeh Akbarpour Kiyasari*, Mahdi Ghiasvand

    The main topic of the present article is whether the theory of intertextuality - in its classical form and narration formulated by Julia Kristeva, the author of the word intertextuality - can be used as a way to understand the meaning of language and religious texts? And that using intertextuality can achieve a single, complete and final meaning? And assuming meaning, what will be the state of objectivity in understanding the language of religion and religious texts? We have also answered the question that by emphasizing the intertextuality of texts, such as the dynamics and continuous processing of texts, during intertextuality, can the meaning of the text be equated with the author of the text? To gain meaning, Kristeva emphasizes the two components of subject and language alongside structure. Based on these two important components of Kristeva, which form the basis of the formation of intertextuality, the discussion is examined in two axes. Given that meaning is the result of cooperation and connection between language and subject, what is the purpose of understanding the meaning of religious propositions and basically the language of religion in both written and spoken forms? Does intertextuality provide a way to understand the meaning of the language of religion? As a result, we find that the use of intertextuality in the Valley of the Language of Religion cannot achieve a single meaning due to the dynamics of the language and the subject matter of Kristeva.

    Keywords: Julia Kristeva, Post structuralism, Intertextuality, Subject, Meaning, Religious language
  • فاطمه صادقی نقدعلی علیا*، رقیه بهادری

    ژولیا کریستوا ازجمله نظریه پردازانی است که با طرح نظریات متنوعی در حوزه هایی چون نقد ادبی، فمیسنیم و روان کاوی سعی کرده است میان ادبیات و روان کاوی پیوند نزدیکی برقرار سازد. او با طرح مفاهیمی چون سوژه سخن گو، امر نشانه ای و امر نمادین در پی آن است تا ارتباط زبان و سوژه را در فرایندی دیالکتیکی و پویا بررسی کند و در این مسیر، با نظریه آلوده انگاری سعی دارد ارتباط میان روان کاوی و زبان را روشن سازد. آلوده انگاری فرایندی است که طی آن سوژه زبانی با ورود به حوزه نمادین هرآن چیزی که مرزهای سوبژکیتویته اش را تهدید کند، دیگری پنداشته و سعی در طرد، نفی و واپس زنی آن دارد. در این پژوهش به خوانش رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری برپایه نظریه کریستوا می پردازیم. در این خوانش رمان با دردها و زخم ها و پلیدی های روح شازده احتجاب رویارو می شویم. او پس از تلاشی بیهوده برای بری کردن خود از هرآنچه آلوده می انگارد و پیوستن به پاکی و خلوص، خسته از بازسازی گذشته و رسیدن به فردیت مطلوب، از کنکاش در زوایای ذهنش دست برمی دارد و تسلیم مرگ می شود. نظریه آلوده انگاری در قالب ادبیات، متن را به مثابه دال برتر آلوده انگاری قلمداد می کند؛ این فرایند در ادبیات به شیوه های مختلفی ازجمله انکار و طرد مادر، نفی رابطه مادر-فرزندی، احساس جدال همیشگی با امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته و ظهور واژگان و اصطلاحات ناخوشایند نشان داده می شود و متن را به جایگاهی برای نشان دادن ناخودآگاهی و تاریکی های روح و هرآنچه سایه ای از آن ترس و وحشت را به درون سوژه فرومی ریزد، تبدیل می کند تا فرد به والایش و تطهیر برسد.

    کلید واژگان: آلوده انگاری, امر نشانه ای, امر نمادین, سوژه, شازده احتجاب, ژولیا کریستوا
    Fatemeh Sadeqi Naqdali Olya *, Roqayeh Bahadori

    Julia Kristeva is one of the theorists who have tried to establish a close connection between literature and psychoanalysis by proposing various theories in areas such as literary criticism, feminism, and psychoanalysis. She seeks to examine the relationship between language and the subject in dialectical and dynamic processes by proposing concepts such as the speaking subject, the symbolic and the semiotic, thus clarifying the connection between psychoanalysis and language with the notion of abjection. Abjection is a process through which the linguistic subject, by entering the symbolic realm, considers anything that threatens the boundaries of its subjectivity as the other and tries to reject, deny and repress it. In this paper, Houshang Golshiri’s novel Prince Ehtejab is read based on Kristeva’s theory. In this reading of the novel, we are confronted with Prince Ehtejab’s pain, wounds and the evils of his soul. After a futile attempt to rid himself of all that he assumes contaminated, and to gain purity, tired of rebuilding the past and achieving the desired individuality, he gives up exploring the corners of his mind and surrenders to death. In literature, abjection theory considers the text as the superior signifier of abjection. This process is illustrated in literature in a variety of ways, including the denial of the mother, negation of the mother-child relationship, a constant sense of controversy with the abject, an attempt to defend the privacy of subjectivity, and the emergence of unpleasant words and phrases. It turns the text into a place for exposing the subconscious and the darkness of the soul and whatever casts a shadow of that fear and terror over the subject, so that the individual may attain sublimation and purification. Extended Abstract1.IntroductionJulia Kristeva has tried to establish a close connection between literature and psychoanalysis. She has sought to clarify the connection between psychoanalysis and language through her theory of abjection. Abjection is a process in which the linguistic subject, by entering the symbolic realm, considers anything that threatens their subjectivity as the other and at the same time tries to deny and repress it. In the present article, Houshang Golshiri’s novel Prince Ehtejab has been studied based on Julia Kristeva’s theory of abjection. 2.Theoretical FrameworkKristeva introduced the concept of abjection into literary studies due to the cathartic role of literature. She believes that in literary texts, the writer is a subject that uses her/his work as a venue for talking about crises both inside her/him and in the world surrounding her/him. The present article studies the concept of abjection in Houshang Golshiri’s Prince Ehtejab in order to point out some of these crises. 3.MethodologyThe present article follows a descriptive-analytical method. First, some major concepts in Kristeva’s theory, such as ‘subject’, ‘the semiotic’ and ‘the symbolic’, are explained and the concept of ‘abjection’ is analyzed. Then, using the main components of this theory, Houshang Golshiri’s Prince Ehtejab is examined. 4.Discussion and AnalysisDifferent instances of abjection can be identified in Golshiri’s Prince Ehtejab. An important one can be found in the case of the mother who is constantly denied by the Prince, as are the other mothers in the novel. This might be because their presence is deemed to threaten the independent identity of the subject. The Prince also describes the crimes committed by other masculine subjects in order to distance himself from them and protect his identity. According to Kristeva, the subject finds the abject both repelling and attractive, both endangering and protecting her/his identity, examples of which can be the Prince’s description of his father, Monireh Khatun, and Fakhr-o-Nesa. 5.ConclusionIn Golshiri’s Prince Ehtejab, instances of impurity and sin can be detected in the character of the Prince. His attempt to exonerate himself is futile, making him finally surrender. The novel ends with the death of the Prince, the speaking subject. The present article offers a new reading of this novel and applies a theory through which we can delve into the inner being of humans and the world surrounding them. Thus, a literary text can be regarded as a signifier that reveals human pain, impurities and sins, and help to eliminate them. In this novel, the literary text is a venue for the identification and elimination of impurities and vices. Select BibliographyAliakbari, M. 1393 [2014]. “Nabarabari Sourati az Aloudehengari.” Zanan-e Emrouz 6: 1.10.Firouzi, A. and Akbari M. 1391 [2012]. “Mafhoum-e Ma’anakavi dar Andisheyeh-ye Julia Kristeva.” Shenakht 67: 111-131.Golshiri, Houshang. 1357 [1979]. Shazdeh Ehtejab. Tehran: Ghoghnous.Kristeva, J. 1982. Powers of Horror: An Essay on Abjection. L.  S. Roudiez (trans.). New York: Columbia University Press.Kristeva, J. 1984. Revolution in Poetic Language. L. S. Roudiez (trans.). New York: Columbia University Press.Kristeva, J. 1388 [2009]. Fardiyat-e Eshteraki. M. Parsa (trans.). Tehran: Rouzbehan.Makaryk, I. R. 1385 [2006]. Daneshnameh-ye Nazaryeh-ha-ye Adabi-e Mo’aser. M. Mohajer and M. Nabavi. Tehran: Agah.McAfee, N. 1384 [2005]. Julia Kristeva. M. Parsa (trans.). Tehran: Markaz.Mehraeen, M. and Hajizadeh A. 1393 [2014]. “Matn va Qodrat: Charchoubi Nazari Baraye Tafsir-e Enteghadi.” Naqd-e Adabi 27: 29-67.Payne, M. 1390 [2011]. Lacan, Derrida va Kristeva. P. Yazdanjou. Tehran: Markaz.Selden, R. and Widowson P. 1377 [1998]. Rahnama-ye Nazaryeh-ye Adabi-e Mo’aser. A. Mokhber (trans.). Tehran: Tarh-e Now.

    Keywords: Abjection, the semiotic, The Symbolic, Subject, Prince Ehtejab, Julia Kristeva
  • خلیل بیگ زاده*، پریسا احمدی

    عنصر زمان در روایت شناسی از دانش های نقد ادبی جدید است و ژرار ژنت فرانسوی موفق ترین نظریه پرداز زمان روایی است که نظریه خویش را بر پایه «نظم، تداوم و بسامد» تبیین کرده است. هم چنین ژولیوا کریستوا بر این عقیده است که می توان زمان داستان های روایی را با تحلیل زمان روایی و زمان متن مورد بحث به دو گونه زمانمندی یادواره ای و خطی تقسیم کرد. در واقع زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک و زمانمندی یادواره ای خصلتی روایی به متن می دهد. جستار حاضر رمان «دخیل عشق» مریم بصیری را با هدف تبیین عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و نشان داده است که این اثر به دلیل به کارگیری استرجاعات و پرش های زمانی فراوان در چارچوب نظریه ژنت و زمانمندی خطی و یادواره ای کریستوا قابل بررسی است. نتیجه حاصل از این جستار هم خوانی این رمان با نظریه عنصر زمان ژنت و زمانمندی یادواره ای کریستوا در سایه به کارگیری پرش های زمانی و استفاده از حذف در سرعت روایت است. بازگشت زمانی و مکانی و چرخش زمانی این داستان به مرحله اولیه خویش (آسایشگاه جانبازان و حرم امام رضا (ع)، نشانه زمانمندی یادواره ای حاکم بر این روایت است.

    کلید واژگان: نقد روایت شناختی, ژولیا کریستوا, ژرار ژنت, عنصر زمان و زمان مندی, رمان رضوی دخیل عشق
  • ایوب مرادی*، سارا چالاک
    نقد مهاجرت یکی از زمینه های نقد پسااستعماری است که در جهان جدید با توجه به شیوع مهاجرت میان سرزمین های مختلف، توجه منتقدان ادبی و هنری را جلب کرده است. در این میان آراء ژولیا کریستوا اندیشمند و نظریه پرداز فرانسوی با توجه به استفاده از دست آوردهای دانش روان شناسی در تفسیر انتقادی مسایل مربوط به مهاجرت و مهاجران، جایگاه ویژه ای یافته است. کریستوا که در بررسی روان شناختی و اجتماعی پدیده مهاجرت از تعابیر «بیگانه درون»، «بیگانگی» و «آلوده انگاری» استفاده می کند، اصلی ترین دلیل طرد بیگانه از سوی ساکنان سرزمین میزبان را در عدم مواجهه صحیح آنان با بیگانه درون می داند. همچنین گسست پیوند مهاجران از سرزمین و زبان اجدادی، حسی از تعلیق در فضا و زمان را برای آنان رقم می زند که مانع از احساس تعلق به سرزمین جدید می شود. عالیه عطایی نویسنده ایرانی - افغانی ازجمله هنرمندانی است که در آثار خود مشکلات و دغدغه های مهاجران افغان را دستمایه داستان پردازی قرار می دهد. مجموعه داستان «چشم سگ» از این نویسنده، دربردارنده هفت داستان کوتاه با موضوع مهاجران عمدتا افغانی است که به خوبی مشکلات و مسایل آنان را بازنمایی می کند. مقاله حاضر در پی آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، داستان های این مجموعه را که برخی از آن ها توجه داوران جایزه های ادبی را هم به خود جلب کرده اند، از منظر نقد مهاجرت و بر پایه اندیشه های ژولیا کریستوا بررسی نماید. نتایج نشان می دهد که معضلات آلوده انگاشته شدن از سوی میزبان، عدم تعلق به سرزمین جدید، تعلیق در زمان، رجعت به دوران پرشکوه گذشته و ناکارآمدی لهجه سرزمین مادری، اصلی ترین مشکلات شخصیت های مهاجر در مجموعه داستان «چشم سگ» محسوب می شوند.
    کلید واژگان: نقد مهاجرت, مهاجران افغان, ژولیا کریستوا, بیگانگی, آلوده انگاری, مجموعه داستان چشم سگ
    Ayoob Moradi *, Sara Chalak
    Criticism of immigration is one of the fields of postcolonial criticism that has attracted the attention of literary and artistic critics in the new world due to the prevalence of migration between different countries. The views of the French thinker and theorist Julia kristeva have found a special place in the critical interpretation of immigration and immigrant issues. Kristeva, who uses the terms "chora", "alienation" and "abjection" in her psychological and social study of the phenomenon of migration, considers the main reason for the rejection of aliens by the inhabitants of the host country to be their lack of proper encounter with aliens. The severance of the immigrants from their homeland and ancestral language also creates a sense of suspense in space and time that prevents them from feeling a sense of belonging to the new land. Alieh Ataee, an Iranian-Afghan writer, is one of the artists who uses the problems and concerns of Afghan immigrants in her works. The author's collection of dog eyes contains seven short stories on the subject of mostly Afghan immigrants, which will represent their problems and issues. The present article seeks to examine the stories of this collection from the perspective of immigration critique and based on the ideas of Julia Kristeva using a descriptive-analytical method. The results show that the problems of contamination by the host, lack of belonging to the new land, suspension of time, return to the glorious past and the inefficiency of the motherland accent are the main problems of immigrant characters in the "Dog's Eye" story series.
    Keywords: Immigration Criticism, Afghan Immigrants, Julia Kristeva, Alienation, abjection, Dog Eye Story Collection
  • سارا طباطبایی*، سروین رحیمیان

    ازمنظرروانکاوی کریستوا افسردگی نتیجه ایست که در ازای فقدان شی ارزشمند بدون گذر مطلوب از مرحله سوگواری به وجود می آید.این تجربه اولین رخدادیست که بعد از تولد نوزاد با جدایی از بدن مادر اتفاق می افتد.غم این فقدان در ابتدا در تخیل نوزاد و سپس خود را در خلال واژگان بازنمایی می کند .در کتاب خورشید سیاه: افسردگی و مالیخولیا، کریستوا نشان می دهد که چگونه افسردگی خود را از طریق زبان به نمایش می گذارد.فرد افسرده که از شی ارزشمند خود جدا مانده به مدد هنر و ادبیات سعی بر انجام سوگواری خود دارد.وی از زبان به عنوان ابزاری برای رویارویی با مالیخولیای خود استفاده می کند و خود را در خلال نشانه ها فرم وریتم زبان به نمایش می گذارد. بنا براین این نشانه ها و نماد ها هستند که مسیر برقراری ارتباط را برای دریافت معنای گفتمان هموار می سازند. در این مقاله، با تکیه بر آرای کریستوا ومطالعه کتاب مدراتو کانتبیله اثر ماگریت دوراس سعی بر آن داریم تا بازنمود زبانی فرآیند فقدان را در متن در یابیم، همچنین خواهیم دید که چگونه قهرمان داستان به کمک نشانه ها و نماد های زبانی میتواند از مرحله سوگواری گذر کرده و از افسردگی رهایی یابد.

    کلید واژگان: افسردگی, نشانه شناسی, ژولیا کریستوا, مارگریت دوراس, مدراتو کانتبیله, روانکاوی زبان
    Sara Tabatabaei*, Sarvin Rahimian

    Pour Julia Kristeva la raison principale de la dépression est la perte de l’Objet. La première expérience d’un nouveau-né dans ce monde est la perte de l’union avec sa mère, une expérience inévitable pour continuer la vie. Cette expérience va marquer l’imagination du futur sujet et se manifestera dans ses mots. Dans Le Soleil Noir, dépression et mélancolie, Kristeva explique comment étant déshérité d’un objet de valeur, le mélancolique cherche un moyen de communication et malgré sa grande méfiance à l’égard du langage pour dire le sens de ses sensations pré-signé, il l’utilise pour se libérer de la tristesse. Ces sensations vont émerger des rythmes, des sons et des formes de son discours. Ainsi deviennent la sémiotique et le symbolique des outils grâce auxquels on peut déchiffrer le sens du discours des mélancoliques. Cet article envisage de mettre en évidence les dimensions sémiotique, symbolique et biophysiologique de la dépression dans le Moderato Cantabile de Marguerite Duras afin de répondre à cette question primordiale, innée dans la trame de son intrigue: comment la protagoniste, et avec elle la romancière, réussissent-elles à se libérer de la dépression et à assumer leur nouvelle identité hybride de la mère et de la femme indépendante.

    Keywords: Dé, pression, Sé, miotique, Julia Kristeva, Marguerite Duras, Moderato cantabile, la psychanalyse du language
  • محبوبه ذوالقدر*، رضا چهرقانی، سیدعلی قاسم زاده

    مطالعات بینامتنی یکی از رویکردهای مهم در پژوهش های ادبی معاصر شناخته می شود. طبق نظریه بینامتنیت ، هر متن ادبی، بازخوانش و زایشی از آثار ادبی پیشین یا معاصر با خود است. با عنایت به این تعریف، می توان تلمیح را یکی از مصادیق بارز بینامتنیت تلقی کرد. یکی از شاعرانی که به صورت گسترده از این آرایه در شعر خود استفاده کرده، محمدکاظم کاظمی شاعر پرآوازه مقاومت افغانستان است که در این پژوهش شیوه های کاربرد تلمیح در اشعار او با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. چنانکه نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، تلمیحات شعر کاظمی غالبا در پیوند با موضوع ها و متون دینی از قبیل قرآن، حدیث، تاریخ اسلام، قصص انبیاء و... شکل گرفته و روابط بینامتنی بر مبنای قواعد سه گانه کریستوا میان متن حاضر و غایب، به صورت نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلی بروز یافته است که در این میان نفی جزئی در اشعار کاظمی از بسامد بیشتری برخوردار است.

    کلید واژگان: تلمیح, بینامتنیت, شعر مقاومت افغانستان, محمدکاظم کاظمی, ژولیا کریستوا
    Mahboubeh Zolghadr*, Reza Chehreghani, reza ghasemzadeh

    Intertextual studies are one of the most important approaches to contemporary literary research. According to the theory of intertextuality, every literary text is its reproduction and reproduction of past or contemporary literary works. Considering this definition, Talmih can be regarded as one of the most obvious examples of intertextuality. One of the poets who widely used this array in his poetry is Mohammad Kazem Kazemi, the most famous poet of the Resistance of Afghanistan. In this research, the ways in which Talmih was used in his poems has been examined by descriptive-analytical method. As the results of this research show, Kazemi's poems are often linked to religious themes and texts such as the Quran, hadith, the history of Islam, the Prophets of the Prophets, etc., and the intertextual relations based on the threefold rules of Christau between the present text And absent, in the form of partial negation, a negation, and a general negation, in which a partial negation in Kazemi's poems is more frequent.

    Keywords: Talmih, Intertextuality, Afghan Resistance Poetry, Mohammad Kazem Kazemi, Julia Kristeva
  • زهرا شهریاری*، فریده آفرین

    هدف پژوهش شرح چگونگی بهره پریسا تشکری، به عنوان طراح زن، از امکانات بصری پوستر برای القای معانی و پیام‏های خاص است. روشن‏کردن معنا و پیام پوستر متکی به مشاهده، توصیف و تفسیر ویژگی‏ها و کیفیت بصری و تجسمی با اتکا به مولفه‏های فرایند معنازایی در نظریه زبان کریستواست. مولفه‏های ذکرشده را تبادل امر نمادین، امر نشانه‏ای و بینامتنیت تشکیل می‏دهند. بهره از روش تحلیل محتوای کیفی و رویکرد هرمنوتیکی نشان می‏دهد دو امر نشانه‏ای و نمادین در این پوستر در حال تبادلی بی‏وقفه اند و به فرایند معنازایی جهت می‏دهند. جابه جایی‏های عناصر مفهومی و بصری زن و گل، گلبرگ گل و دهان، گلدان گل و بستر پرورش، آب و مواد لازم برای پرورش، اشاره به وجه دوگانه نوشتار روی گلدان‏، تبادل امر نشانه‏ای و نمادین را نشان می‏دهد. مطالعه بینامتنیت با تاکید بر تکنیک گلدوزی پرورش سه جنبه خلاقه وجودی زنان یعنی نوشتار، احیای گلدوزی و صداپروری آنان را برجسته می‏کند.

    کلید واژگان: پوستر اجتماعی, پریسا تشکری, ژولیا کریستوا, معنازایی
    Zahra Shahriari*, Farideh Afarin

    The purpose of the present study is to explain how a female designer uses visual elements and rules to produce meanings and messages in order to illuminate the creative aspects of women's existence. Clarifying the meaning and message of the poster relies on observing, describing, and interpreting visual qualities. To clarify the layers of meaning, we study it with the components of the semantic process in language theory of Julia Kristeva. The components of the theoretical framework of the research are symbolic, the semiotic, their exchange, and then intertextuality. The method is the analysis of qualitative content by hermeneutic approach.  This shows that both the symbolic and the semiotic in this poster are in constant conflict and exchange. They direct the meaning process. Female and flower`s replacement, flower petals and mouths, flower pot, water and clouds and materials for cultivation, usage of text with a curved font on the pot, and double reference of the text in theoretical defense of female voice show the symbolic and the semiotic exchange. In addition to them, the study of intertextuality like the benefit of embroidery technique to lost women's creativity implies the ultimate meaning. It is that today, just as much as we need to revive feminine traditions such as embroidery, we should pay as much attention to the female voice in different reproductive aspects of their existence. Also writing on the pots show the emphasis on other creative aspects in woman`s existence. Therefore, the poster`s designer pays deep attention to female reproductive aspects  of their existence.

    Keywords: Julia Kristeva, the symbolic, the semiotic, social Poster, Parisa Tashakori
  • زهره نجفی *
    دیدگاه های گوناگون اندیشمندان غربی درباره زبان و ادبیات، مجال وسیعی را برای نگرشی تازه از ابعاد گوناگون به متون ادبی فراهم آورده است. از جمله مکاتب ادبی که در قرن بیستم مطرح شد پسا ساختارگرایی است. ژولیا کریستوا یکی از پساساختگرایان است که اندیشه هایش درحوزه آثار ادبی بسیار مورد توجه قرار گرفت. بخشی از نظریات وی مربوط به امر نمادین و نشانه ای در زبان است. به عقیده وی زبان نمی تواند منحصرا نشانه ای یا نمادین باشد بلکه هر یک از این دو امر دیگری را تعدیل می کند و معنی محصول ارتباط میان آنهاست.
    این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که در شعر قصه شهر سنگستان امر نشانه ای بر زبان شاعر چه اثراتی دارد و چگونه می توان با توجه به امر نشانه ای این شعر را تاویل کرد.
    با بررسی امر نشانه ای و نمادین آشکار می گردد که اخوان بشدت تحت تاثیر رانه های نشانه ای قرار دارد و با دقت در این رانه ها می توان ناامیدی و یاس را مهمترین رانه نشانه ای شعر وی دانست.
    کلید واژگان: ژولیا کریستوا, امر نشانه ای, امر نمادین, قصه شهر سنگستان, اخوان ثالث
  • فرزاد رستمی، عرفان جعفری، یزدان خالدی پور
    مقاله حاضر به بررسی نسبت میان ذهنیت های زنانه و اقتدار سیاسی پس از انقلاب اسلامی می پردازد. محور این بررسی تاکید بر سوژگی زنان و همچنین ثبات سیاسی در الگوی ارائه شده برای یک جامعه مطلوب است. با استفاده از نظریه ژولیا کریستوا سعی شده که رخدادهای اجتماعی و سیاسی پس از انقلاب اسلامی با تمرکز بر نسبت اقتدار و ذهنیت های زنانه در چهار دوره اوایل انقلاب و دوران جنگ، سازندگی، اصلاحات و پس از انتخابات سال 1388 ترسیم شود. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر چنین است که «چگونه ذهنیت های زنانه پس از انقلاب، نسبت خود را با اقتدار مورد تعریف و بازنگری قرار داده است؟» در پاسخ به سوال یاد شده فرضیه چنین طرح می شود که «ذهنیت های زنانه پس از انقلاب همواره در وضعیتی تقابلی با اقتدار سیاسی قرار داشته و با تهدیدات معنایی از قبیل بی اعتنایی به هنجارهای جنسی حاکمیت در زیست روزمره، چالش آفرینی نموده است». در این تحلیل توام نبودن اقتدار و سوژگی زنان به عرصه عمومی ناتوان پیوند می خورد و امکان های زیست تعادلی سیاست در فراهم آمدن فضایی از سرپیچی و تعامل ارائه می گردد.
    کلید واژگان: ذهنیت های زنانه, اقتدار سیاسی, ژولیا کریستوا, فراموشی تفاوت ها, جنسیت
    Farzad Rostami, Erfan Jafari, Yazdan Khaledi Pour
    Present paper is investigates relationship between gender subjectivity and political authority in the after Islamic revolution. The focus of this research is emphasizing on women's subjectivity and also political constancy in the present pattern for desirable society. By the use of Julia Kristeva's theory in pathology from different types of feminism,many attempts have been made to investigate social and political events after the Islamic Revolution, focusing on the ratio of authority and gender subjectivity in the four periods of the early years of the revolution and the period of war, construction, reform, and also after the 2009 elections. Therefore, the main question of the present study is How has gender subjectivity been determined and revised in relation to authority after the revolution?" In response to the question, this hypothesis is presented "gender subjectivity after the revolution has always been in a state of Contrary to political authority, it also has challenged with meaningful threats such as disregard for the sexual (gender)norms of governance in everyday life. " in this analysis, because of the lack of unity between authority , the subjectivity of women and unable general sphere ( is linked)and the possibilities of the policy's equilibrium in providing a space of defiance and interaction are presented.
    Keywords: gender subjectivity, political authority, Julia Kristeva, forgetting differences, depressed gender
  • افسانه حسن زاده دستجردی
    نویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیت های داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار می دهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطوره ها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها، قصه ها و حتی داستان ها بازتاب یافته اند. ازجمله این اسطوره ها اسطوره یونانی پرسفونه و رفتن او به قلمرو هادس، خدای جهان زیرین، است که یکی از اسطوره های مرگ و رستاخیز است و حالتی سفرگونه دارد. شخصیت اصلی رمان به هادس خوش آمدید اثر بلقیس سلیمانی نیز مانند پرسفونه سفری را در پیش می گیرد و حوادثی را از سر می گذراند که سرانجام، او را به دنیای زیرین می رساند. هدف ما در این جستار این بوده است که با روش تحلیلی مبتنی بر نظریه بینامتنیت که ژولیا کریستوا براساس آرای باختین مبنی‏بر منطق گفت وگوی متن ها و پیوندهای بینامتنی میان متون ادبی آن را مطرح کرد، جایگاه و نحوه حضور و بازآفرینی این اسطوره در رمان به هادس خوش آمدید رابررسی کنیم. حاصل پژوهش ما این است که اسطوره پرسفونه و هادس در حکم پیش‏متنی برای رمان به هادس خوش آمدید است و بر آفرینش این رمان تاثیر گذاشته است؛ هم در ساختار رمان و هم در شخصیت‏های آن؛ از این رو، زوایایی پنهان از این رمان در پیوند با اسطوره مذکور بهتر فهمیده می‏شود.
    کلید واژگان: اسطوره, به هادس خوش آمدید, ژولیا کریستوا, میخائیل باختین, نظریه بینامتنیت
  • عبدالله آلبوغبیش*
    بینامتنیت نظریه تطوریافته چندآوایی میخائیل باختین است که براساس آن، متون ادبی گذشته و حال، با همدیگر در گفت وگو هستند و هیچ متنی خودبسنده و تهی از متنهای پیش از خود نیست. ویژگی میان متنی در آثار هنری و متون ادبی باعث می شود تا استقلال این آثار به چالش گرفته شود و در مراتب بعد، مرزهای استقلال یافتگی شان از میان برداشته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر این اندیشه، داستان کوتاه «میرزا یونس» از مجموعه داستان «آینه و سه داستان دیگر» سیروس شمیسا را کاویده است. نگارنده بر آن است که تزلزل و تعلیق مرزها میان متون ادبی، افزون بر آنکه نمودی از ویژگی دوران پسامدرنیستی است، هدفمند هم هست و در ساحت داستانی، می تواند عنصری تحکیم بخش برای سویه هستی شناسانه فضای تخیلی باشد و از رهگذر آن، متن وارگی تاریخ / واقعیت تحقق می پذیرد. براین اساس، بینامتن های متعدد در یک متن می توانند بستری فراهم آورند که تجربه های زیسته و نازیسته به گونه ای درهم تنیده شوند که اساسا تشخیص حدود و ثغور آنها امری دشوار گردد. نگارنده پژوهش همچنین بر آن است که متون ادبی صرفا با متونی مکتوب در گفت وگو نیستند بلکه قلمرو معنایی واژه «متن» گستردگی بیشتری می یابد و سویه های جدیدی را دربرمی گیرد. کمااینکه در سایه ورود دانش های گوناگون و ژانرهای مختلف به ساحت داستانی، اکنون باید از مفهوم «میان ژانر» سخن به میان آورد و داستان را زیرشاخه این مفهوم قرار داد.
    کلید واژگان: بینامتنیت, هستی شناسی, تاریخ و تخیل, ژولیا کریستوا
    Abdolah Alboghbish*
    Intertextuality is Mikhail Bakhtin’s evolved polyphonic theory on the basis of which the literary texts of past and present are in dialogue with each other, and no text is self-sufficient and devoid of its earlier texts. The intertextual feature of artworks and literary texts challenges their independence, and in a much later, makes the boundaries of their independence get unstable and removed. Relying on this idea, the present study has analyzed the short story of “Mirza Yunos” from the short story series of “Ayne va se dastane digar (The mirror and three other stories)” by Sirus Shamisa. I believe that, in addition to being a manifestation of the characteristics of postmodern era, the instability and suspension of boundaries among literary texts are targeted too, and can be a consolidating element for the ontological aspect of fictional atmosphere in the fiction realm, through which the textuality of history/reality is realized. This study shows that the various inter-texts in a text can make it possible for the existing and non-existing experiences to be interwoven in a way that recognizing their limits becomes basically difficult. I also argue that literary texts are not just in dialogue with written texts, but the semantic and conceptual scope of the word “text” becomes wider and includes various and new aspects. In fact, since various knowledge and genres enter the fiction realm, one should speak of “inter-genre” concept and think of the fiction as its subcategory.
    Keywords: Intertextuality, Ontology, History, Fiction, Julia Kristeva
  • حجت الله پورعلی، رویین تن فرهمند، نرگس باقری
    تاکنون نظریه های بسیاری موجب پیوند روانکاوی و ادبیات شده است که هر کدام از آن ها چشم انداز نوینی در خوانش، درک و تحلیل آثار ادبی ایجاد کرده اند. از جمله ی این نظریات،«آلوده انگاری» ژولیا کریستوا است که پیوندی میان جهان درون، جهان متن و نویسنده اثر به عنوان فاعل سخنگوست. رمان «قاعده ی بازی» اثر فیروز زنوزی جلالی؛ رمانی روانکاوانه است که در آن راوی، پلشتی های روح انسانی را برون افکنی می کند و متن، آینه ای ست که خباثت ها و دروغهای ذهن را منعکس می سازد. هدف این پژوهش آن است که با روشی توصیفی/تحلیلی نشان دهد چگونه راوی قاعده بازی، در فرآیند کسب هویت خویش در پی جداسازی مرزهای خویش با مادر و دوری از اوست. همچنین چگونه متن نشان دهنده بحران های راوی، نویسنده و اجتماع است. در این اثر راوی/نویسنده همچون فاعلی سخنگو از طریق زبان نشانه ای، به پالایش روح خویش می پردازد تا راهی برای پاکی و تطهیر خود و جهان پیرامون خود ایجاد کند.
    کلید واژگان: نقد ادبی, ژولیا کریستوا, آلوده انگاری, زنوزی جلالی, قاعده ی بازی
    Hojat Allah Pourali, Rooentan Farhmand, Arges Bagheri
    There have been numerous theoretical links between literature and psychoanalysis. Every one of these theories has provided us with new insights into reading، understanding and analyzing literary works. From amongst such theories، Julia Christeva''s theory of abjection makes a connection between the outer world، the world of text and the author as the speaking subject. ''Ghaedeye Bazi [the rules of the game] is a psychoanalytical novel written by Jalal Firouz Zenouzi Jalali. In this novel، the narrator indicates the pains and obscenities of human soul; the text is a mirror reflecting the mind''s beastliness and lies. This article aims at showing how Christeva''s abjection theory can help us analyze a literary work، and how it can give us new readings and interpretations of a text. By taking a descriptive-analytic approach، the research seeks to demonstrate how the narrator tries to adopt his identity by making himself distant from his mother and delineating his boundaries from hers. The study also focuses on the way texts can reveal the existing crises of the author، the narrator and the society. In this novel، the author/narrator functions as a speaking subject who chooses to purify his soul and his surrounding environment by using a semiotic language.
    Keywords: literary criticism, Julia Christeva, abjection, Zenouzi Jalali, ghaede bazi
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال