به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "arab" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • نورالدین نعمتی*، آروین قائمیان

    حکومت بریتانیا در اوایل سده بیستم، با کسب امتیاز نفت و تاسیس شرکت نفت ایران و انگلیس در تحولات داخلی ایران نقش مهمی ایفاء کرد. با وقوع جنگ جهانی اول (1918-1914م) و انقلاب روسیه (1917م) استمرار سلطه بریتانیا بر حوزه عملیات شرکت نفت با چالش جدی مواجه گردید. بنابراین، لندن با اتخاذ راهبردی جدید، تمرکز قدرت در ایران را در صدر اولویت سیاست خارجی خود قرار داد. به قدرت رسیدن رضاشاه (حک 1320-1304ش) و سیاست آمرانه وی در راستای نوسازی و تمرکز قدرت سیاسی، با منافع عشایر عرب در تزاحم آشکار قرار گرفت که یکی از پیامدهای مهم آن، جابجایی جمعیتی و مهاجرت گسترده عشایر خوزستان به کشورهای مجاور عرب بود. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال ‎است که روابط رضاشاه و عشایر عرب خوزستان چگونه بود؟ فرضیه پژوهش پیش رو این است که راهبرد حمایتی حکومت بریتانیا و شرکت نفت از تمرکز قدرت سیاسی و نوسازی در ایران، در جابجایی جمعیتی و مهاجرت گسترده عشایر عرب به خارج از کشور موثر بوده است. رویکرد این پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها بصورت کتابخانه ای و اسنادی می باشد. تا به حال پژوهشی بصورت مستقل به بررسی به روابط میان بریتانیا و عشایر عرب خوزستان در دوره رضاشاه نپرداخته است. از این رو، این مقاله درصدد است تا گوشه ای از معادلات پیچیده سیاسی و اجتماعی در خوزستان را بنمایاند.

    کلید واژگان: بریتانیا, ایران, نفت, عشایر عرب, خوزستان
    Noor Al-Din Nemati *, Arwin Ghaemian

    Britain and the Arab tribes of Khuzestan (1925-1941)AbstractIn the early 20th century, the British government assumed a significant role in shaping the internal landscape of Iran through the acquisition of oil concessions and the establishment of the Anglo-Persian Oil Company. However, the eruption of the First World War (1914-1918) and the Russian Revolution (1917) posed a formidable challenge to the continuation of British hegemony over the operational areas of the oil company. Consequently, London embarked on formulating a novel strategy that accorded utmost importance to the consolidation of power within Iran, considering it as the cornerstone of its foreign policy. The ascension of Reza Shah (1925-1941) and his authoritarian approach towards modernization and the centralization of political authority inevitably clashed with the interests of the Arab tribes, leading to population displacement and extensive migration of the Khuzestani tribes to neighboring Arab countries. This study endeavors to address the following question: What was the nature of the relationship between Reza Shah and the Arab tribes of Khuzestan? The central hypothesis posited in this research contends that the support strategy employed by the British government and the oil company, aimed at concentrating political power and fostering modernization in Iran, proved effective in mitigating population displacement and large-scale migration of Arab tribes to neighboring nations.Keyword: Britain, Iran, oil, Arab tribes.AbstractIn the early 20th century, the British government assumed a significant role in shaping the internal landscape of Iran through the acquisition of oil concessions and the establishment of the Anglo-Persian Oil Company. However, the eruption of the First World War (1914-1918) and the Russian Revolution (1917) posed a formidable challenge to the continuation of British hegemony over the operational areas of the oil company. Consequently, London embarked on formulating a novel strategy that accorded utmost importance to the consolidation of power within Iran, considering it as the cornerstone of its foreign policy.

    Keywords: Britain, Iran, Oil, Arab, Tribes, Khuzestan
  • مجید موحد *، احسان حمیدی زاده، محمود علیگو

    یکی از مسایل عمده ای که در سالیان بعد از انقلاب به خصوص در دهه های اخیر توسط مسیولان و سیاست گذاران فرهنگی مطرح بوده، مسیله بحران هویت است. این بحران که نتیجه تلاقی سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی و تقابل آن ها در برابر یکدیگر طی سده های متمادی است، چالش ها و آسیب هایی جدی را در مسیر هویت ایرانی قرار داده است. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت و تحلیل شبکه هویتی نوجوانان اقوام مختلف و فهم پیچیدگی های آن، اولویت ها و برجستگی های این شبکه ها است تا بتوان به درک جامعه از الگوهای هویت ایرانی در بین نوجوانان دست پیدا کرد. در این مقاله با اتکا به چارچوب نظری ترکیب گرا عناصر هویتی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و جامعه آماری هم نوجوانان شهرهای زاهدان، اهواز، ارومیه، سنندج و گرگان است. نمونه آماری 2000 نفر است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده های تحقیق از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS ،AMOS و UCINET تحلیل شبکه رابطه بین ابعاد هویت به صورت جداول و نمودارهای ترسیم شد. با توجه به تحلیل شبکه منابع هویتی نوجوانان، می توان گفت که هویت مدنی با بقیه سازه های منابع هویتی ارتباط ندارد و این عدم ارتباط شامل سازه های درون برد هویت ملی و همچنین سازه های مابقی ابعاد هویت است. به نظر می رسد سازه های فرهنگی نقش زیرساختی و اساسی در هویت یابی افراد در دوره های نوجوانی دارد و ابعاد رفتاری، تاریخی و سیاسی هویت متاثر از فرهنگ است و چون عنصر فرهنگ یک کل انگیزشی شناختی و رفتاری است، عامل اصلی ارتباط تمامی ابعاد هویتی فرد است.

    کلید واژگان: تحلیل شبکه اجتماعی, هویت نوجوان, عناصر هویتی, آذری, ترکمن, کرد, بلوچ, عرب
    M. Movahed *, E. Hamidizadeh, M. Aligoo

    The phenomena, through which, a person knows himself and others is an identity. The purpose of this study is to investigate the situation and analyze identity networks of youths from different ethnicities as well as to understand their complexities and priorities. Highlighting these networks can help us understand the identity patterns of Iranian teenagers. As such, the identity elements of youths have been investigated based on the compositional theoretical framework. In this research, a quantitative approach was taken using a survey technique and the data collection tool was a questionnaire. The statistical population consisted of youths in the cities of Zahedan, Ahvaz, Urmia, Sanandaj and Gorgan. In this study, the statistical sample includes 2000 people. After collecting the data, SPSS, AMOS and UCINET software were used and the dimensions of identity were drawn in the form of tables and graphs. With reference to the analysis of the network of identity resources of youths, it can be said that civic identity is not related to the rest of identity resources, and this lack of connection includes the structures within the range of national identity as well as the remaining structures of identity dimensions. Referring to this issue, it seems that cultural structures play an infrastructural and fundamental role in identifying adolescence, and the behavioral, historical and political dimensions of identity are influenced by culture and since the culture element is motivational, cognitive and behavioral; it is the main factor of communication between all identity domains of a person.

    Keywords: social network analysis, youth identity, identity elements, Azeri, Turkmen, Kurdish, Baloch, Arab
  • اعظم دلبری، سید فضل الله رضوی پور*، آرش مشفقی

    در ایران، آغاز جنبش های فمینیستی در زمان قاجار اتفاق افتاد. در حاشیه انقلاب مشروطه جنبش فمینیستی زنان فعال گردید. کشورهای همسایه ی عربی نیز توسط شعرای زن که احساس فرودستی می کردند، اقدام به جنبشی کردند و از طریق نوشته های خود کوشیدند تا همتایانشان را از حداقل حقوق شهروندی خودآگاه نمایند. قرابت هایی میان مضامین اجتماعی اشعار عالم تاج قایم مقامی و غاده السمان با محورهایی همچون دفاع از حقوق زنان، احیای هویت زن در جامعه اسلامی، عدالت خواهی اجتماعی مشاهده می شود. این مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که جنبش فمینیستی در ادبیات فارسی و عربی هم زمان به وقوع پیوسته است یا خیر؟ فرضیه نگارنده بر این استوار است که اشعار این دو شاعر بیان آشکار رنج ها و ستمدیدگی جامعه ی زنان در ادبیات فارسی و عربی است. فرضیه نگارنده بر این استوار است که اشعار این دو شاعر بیان آشکار رنج ها و ستمدیدگی جامعه ی زنان در ادبیات فارسی و عربی است. عربی است.

    کلید واژگان: فمینیسم, تطبیق, مشروطه, عرب, عالم تاج قائم مقامی و غاده السمان
    Azam Delbari, Seyed Fazlolah Razavipoor *, Arash Moshfeghi

    In Iran, the beginning of feminist movements happened during the Qajar period. On the margins of the constitutional revolution, the women's feminist movement became active. Arab neighboring countries also started a movement by female poets who felt inferior and tried to make their peers aware of the minimum citizenship rights through their writings. Affinities can be observed between the social themes of the poems of Alam Taj Qaim Maqami and Ghada Al-Saman with themes such as defending women's rights, revitalizing women's identity in Islamic society, seeking social justice. This article tries to answer the question whether the feminist movement in Persian and Arabic literature took place at the same time or not? The author's hypothesis is based on the fact that the poems of these two poets are a clear expression of the sufferings and oppression of women in Persian and Arabic literature. The author's hypothesis is based on the fact that the poems of these two poets are a clear expression of the sufferings and oppression of women in Persian and Arabic literature. It is Arabic.

    Keywords: feminism, adaptation, Constitutionalism, Arab, Taj al-Qaim-maqami, Ghada al-Saman
  • علی پورحمدانیان، حجت رسولی*، امیر فرهنگ نیا
    خماسیه مدن الملح لعبد الرحمن منیف التی تدور رحاها حول اللقاء بین العربی والغربی والصراع بینهما حول اکتشاف النفط  من السردیات العربیه التی تناولت الانساق الثقافیه لکل من العربی والآخر الغربی من رویه معاکسه. وبسبب دور الانساق الثقافیه البارز فی توجیه العلاقات بین الشعوب وضروره فهمها لإنجاز تبادلات اجتماعیه وإنسانیه واعیه وکذلک دور الادب الخطیر فی التعبیر عن الانساق الثقافیه، حاول هذا المقال ان یبحث عن قضیتین هامتین وفقا لمنهج النقد الثقافی وهما موقف الغربی من الانساق الثقافیه المضمره للعربی والخلفیات التی ادت إلی قبول او رفض تلک الانساق. یحکی قسم من نتایج البحث ان الشخصیات الغربیه حاولت تفسیر الانساق الثقافیه المضمره للعربی لکنها وقعت فی فخ عدم إدراک خلفیات هذه الانساق واهمیه مفهومها عند العرب، فاقتصر الغربی علی فهم وتفسیر الانساق الثقافیه للعربی حسب ثقافته التی تضع معظم المتغیرات علی محک العلم التجریبی وان الغربی حاول ان یتطبع بالانساق الثقافیه المضمره للعربی لنیل قبول المجتمع والحصول علی نوایاه ومصالحه السیاسیه.
    کلید واژگان: النقد الثقافی, الانساق الثقافیه, الآخر الغربی, خماسیه مدن الملح, عبد الرحمن منیف
    Ali Purhamdanian, Hojjat Rasouli *, Amir Farhangnia
    "Cities of Salt" by Abdul Rahman Munif, which is about the confrontation between the Arabs and the West over the discovery of oil, deals with Arab and Western other's cultural patterns from opposite perspectives. Due to the prominent role of cultural patterns in the direction of relations between nations and the need for a proper understanding of cultural patterns to achieve conscious social and human change, as well as the vital role of literature in expressing cultural patterns, this article has tried to examine two important issues: the western position against implicit Arab cultural patterns and the contexts that have led to the acceptance or rejection of these cultural patterns. The research method of this article is cultural critical analysis. It can be mentioned that the western figures tried to explain the implicit cultural patterns of Arabs, but they were in the trap of not knowing the background of these patterns and they have tried to interpret Arabic patterns based on most of their experiences. The use of Arab cultural patterns by Westerners in order to experimentally gain acceptance in Arabic and achieve their own political interests is one of the other findings of this research.
    Keywords: Cultural criticism, cultural patterns, arab, the western other, cities of salt, Abdul Rahman Munif
  • Bahador Ghayem, Farideh Sawary *, Ali Bahranipour

    Clothing, like other phenomena of life, has gone through a complete history and has entered the modern stage from the beginning. Man wears clothes with two purposes, to cover himself and to protect against the weather, and for this reason ,each ethnic group chooses its clothes according to the natural climate of the region where they live. The Arab and Bakhtiari tribes are important tribes of Khuzestan, each of which has its own style of clothing. The diversity of Khuzestani women's clothing is influenced by geographical and environmental diversity, as well as artistic tastes and social and cultural interests. The present article uses a descriptive-analytical approach and library resources, and seeks to examine the status of Khuzestani women (Arab, Bakhtiari) based on the reports of travel writers who were part of the written history of this period from the first Islamic period to the Qajar period. is. The results show that factors such as weather conditions, beliefs and traditions, age, social class and living conditions affect the coverage of women in these areas.

    Keywords: Cover, Women, Khuzestan, Travelogue, Arab, Bakhtiari
  • وحیدالله جمال*، عبدالعلی آل بویه لنگرودی، احمد پاشا زانوس، نرجس انصاری

    موسیقی، نقش بارز در ساختار شعر امروزی دارد و باعث برانگیختن احساسات مخاطب و نیز زیبایی کلام می‎شود. ارتباط شعر با موسیقی موضوع غیرقابل انکار است؛ زیرا زیبایی و ماندگاری هر شعری بستگی به میزان بهره مندی آن از موسیقی دارد. ازاین رو محمود درویش و قهار عاصی، ازجمله شاعرانی هستند که به عنصر زیبایی‎شناسی توجه ویژه نشان داده اند. شعر درویش، برخاسته از روح حماسی او و برآمده از حس وطن پرستی او نسبت به سرزمین فلسطین است و مجموعه «از آتش از ابریشم» قهار عاصی نیز، از روحیه وطن پرستانه او حکایت دارد؛ هردو کوشیده اند تا با یهره‎ گیری از عنصر موسیقی، مفاهیم و مضامین را به شکل زیبا به مخاطب انتقال دهند. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی نظام موسیقایی دو مجموعه شعری «کزهر اللوز او ابعد» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهار عاصی بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار برگزیده دو شاعر است. بررسی‎ها نشان می‎دهد که آنان در اغلب مضامین شعری خویش باهم اشتراک دارند ولی نگارندگان، می کوشند تا شیوه کاربرد موسیقی در شعر این دو شاعر و نحوه همخوانی موسیقی با محتوای آن را روشن سازند. نتایج به دست آمده نشان می‎دهد که در نحوه استفاده از موسیقی و ارتباط آن را با مضمون و محتوای شعر این دو شاعر اختلاف وجود دارد؛ ولی پیوند میان موسیقی، محتوی، احساسات و اندیشه، همواره در شعر آنان رعایت شده است.

    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, شعر مقاومت, عرب افغانستان, محمود درویش, قهار عاصی, موسیقی شعر
    Vahidullah Jamal *, AbdulAli Alebooye Langroodi, Ahmad Pasha Zanoos, Narjes Ansari

    Music plays a prominent role in contemporary poetry's structure and arouses the emotions of the audience while enhancing the beauty of the verses. The undeniable connection between poetry and music is evident because the beauty and longevity of any poem depend on its utilization of music. With that in mind, Mahmoud Darvish and Qahar Aasi are among the poets who have shown special attention to this aesthetic element. In Darvish’s poems, there is an epic spirit, which characterizes as a guard/ weapon to protect the land of Palestine. Similarly, Aasi's recent poem, "From the Fire and the Silk", shows his patriotic spirit. Both of these poets have tried to integrate music in their poems to deliver the message to their audience in a more beautiful and attractive way. The current research examines the element of music in Mahmoud Darvish's poetry collection, "Almond Blossoms and Beyond", and Qahar Aasi’s collection "From the Fire and the Silk". Using a descriptive-analytical approach and precise statistical analysis of selected poems from both poets, the investigations indicate that they share common themes in their poetry, but the authors seek to illuminate the method of employing music in the poetry of these two poets and the harmony between music and its content. The results demonstrate differences in the utilization of music and its relationship with the content and subject matter of the poetry by the two poets. However, the connection between music, content, emotions, and thoughts is a matter that can always be observed in their poetry.

    Keywords: Comparative Literature, Resistance Poetry, Arab, Afghanistan, Mahmoud Darwish, Qahar Asi, Poetry Music
  • وحید شالچی، علی جنادله، اسماعیل عالی زاد، مسعود زالی زاده کوتیانی*

    بر مبنای نظریات هویت قومی احساس تعلق به قومیت با توجه به سیاست های قومی، شرایط اقتصادی، باز یا بسته بودن نظام اجتماعی و... پدیده ای متغیر است. ممکن است در دوره ای نقش و اهمیت خود را از دست داده و در برهه ای دیگر به هویت مسلط تبدیل شود. بر همین اساس مقاله پیش رو در پی بررسی تحولات هویت قومی در شهر اهواز از دوره دوم پهلوی تا دوران جمهوری اسلامی می باشد. داده های پژوهش بر مبنای تکنیک تاریخچه زندگی و از طریق مصاحبه کیفی نیمه ساختار یافته جهت درک ذهنیت افرادی که تجربه زیسته آن ها در شهر اهواز شکل گرفته، بدست آمده اند. برای تجزیه و تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده که از این طریق ده مضمون اولیه و سه مضمون محوری شناسایی شده است. مضامین محوری در دوره پهلوی دوم" هویت قومی در مسیر ادغام" در دوره انقلاب تا پایان جنگ "هویت قومی در محاق هویت مذهبی " و دوران بعد از جنگ" هویت قومی در مسیر تمایزیابی" می باشد. نتایچ پژوهش نشان می دهد که در قیاس با دوره های گذشته دو قوم بختیاری و عرب تمایل بیش تری به هویت یابی بر پایه قومیت دارند و هویت قومی به یک هویت پررنگ و اثرگذار در جامعه شهری اهواز تبدیل شده است.

    کلید واژگان: هویت قومی, اهواز, ادغام, تمایزیابی هویتی, بختیاری, عرب
    Vahid Shalchi, Ali Janadleh, Ismail Aalizad, Masoud Zalizadehkoutiyani *

    In theories of ethnic identity, belonging to an ethnicity varies with respect to ethnic policies, economic conditions, the extent of social system closure, etc., which may lose its role and importance in one period and become the dominant identity in another. The goal of this article is to evaluate the of ethnic identity in the city of Ahvaz from the second Pahlavi era to the Islamic Republic period. The research data were obtained based on the life history technique and through semi-structured qualitative interviews to identify and understand the mentality of people whose lived experience was formed in Ahvaz. To analyze the interviews, the matic content analysis method was used, through which ten primary themes and three central themes were identified. The central themes in the second Pahlavi period is "Ethnic Identity in the Path of Integration", in the period of the revolution until the end of the war is "Ethnic Identity in the path of Differentiation". The results show that compared to the past periods, the Bakhtiari and Arab people in Ahvaz have a greater tendency to identification based on ethnicity, and ethnic identity has become a strong and effective identity in the urban society of Ahvaz.

    Keywords: Ethnic identity, Ahvaz, Integration, identity differentiation, Bakhtiari, Arab
  • وحید شالچی*، علی جنادله، اسماعیل عالی زاد، مسعود زالی زاده کوتیانی
    هویت قومی مانند هر پدیده ی اجتماعی، امری ایستا نیست و هم سو با تحولات اجتماعی وضعیت های متفاوتی را تجربه می کند. شهر اهواز از دوره ی پهلوی دوم به دلایل متعددی ازجمله اکتشاف نفت، موقعیت ویژه ای پیدا کرده است و ساخت فرهنگی-اجتماعی آن دچار تغییر شده است. بر این اساس پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش است که هویت قومی در این دوره ی پرتحول به چه سمت وسویی رفته است؟ در حقیقت هویت قومی بختیاری ها و عرب ها تقویت شده و یا نقش آن در هویت بخشی به این دو گروه کم تر شده است؟ برای پاسخگویی به این سوالات از تکنیک مصاحبه ی کیفی نیمه ساختاریافته جهت مصاحبه با کسانی که در دوره پهلوی دوم در این شهر زندگی کرده اند، استفاده شده است. داده ها از طریق روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند که بر این اساس چهار مضمون اولیه رشد تعاملات بین قومی، تضعیف فرهنگ قومی، ناآگاهی قومی و سیاست یکسان سازی هویتی حکومت پهلوی؛ و مضمونی محوری با عنوان هویت قومی در مسیر ادغام استخراج شده است. نتایج نشان می دهد که هویت قومی در آن برهه ی تاریخی تضعیف شده و هویت های جدیدی در حال جایگزینی با آن بوده اند
    کلید واژگان: اهواز, هویت قومی, بختیاری, عرب, نوسازی
    Vahid, Shalchi *, Ali Janadleh, Ismail Aalizad, Masoud Zalizadehkoutiyani
    Ethnic identity is a fluid phenomenon that, due to social developments, experiences different situations. Ahvaz in the second Pahlavi period, for numerous reasons, including oil reconnaissance, changed its socio-cultural structure. Accordingly, the purpose of this research is to answer the question of what ethnic identity was in this historical period? In other words, was the ethnic identity of the Bakhtiari and Arab peoples strengthened or weakened in the second Pahlavi period? To answer these questions, it used a semi-structured qualitative interview technique with those who had lived in the city during the second Pahlavi period. Research data has been analyzed through the Thematic analysis method, and has extracted the four primary themes of the growth of inter-ethnic interactions, the weakening of ethnic culture, ethnic ignorance, the identity unification policy of the Pahlavi government, and a central theme entitled ethnic identity on the path to integration. The results show that ethnic identity had weakened in that historical period and new identities had emerged in society
    Keywords: Ahvaz, Ethnic Identity, Bakhtiari, Arab, Modernization
  • طیبه خبیری، رضا اشرف زاده*

    داستان «اعرابی و سبوی آب» از جمله داستان هایی است که درمثنوی مولانا و مصیبت نامه عطار و در برخی دیگر از آثار منظوم و منثور زبان فارسی آمده است. این داستان تاکنون از زوایای مختلف نظیر ابعاد اجتماعی ،عرفانی،آموزه های اخلاقی و... مورد بررسی قرار گرفته است و در این مقاله به تحلیل وبررسی این موضوع از بعد روان شناسی شخصیت با رویکرد انسان گرایی بر اساس نظریه ی روانشناس انسان را آبراهام مازلو (1908-1970) پرداخته شده است. فضای کلی داستان گفتگوی دوجانبه اعرابی و همسرش می باشد که از طریق همین گفتگوها ویژگی های شخصیتی آنان به روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله می کوشد به این سوال پاسخ بدهد که:آیا نیاز های مادی تاثیری بر خلق و خوی افراد دارد و انسان توانسته است با بی اعتنایی به مادیات به کمال برسد؟و در نهایت دیده می شود که انسان با غلبه بر مشکلات و سختی های زندگی و توکل به خداوند می تواند بر بسیاری از مشکلات خود فایق آمده و به مرحله خود شکوفایی که همان مرحله کمال یا نقطه اوج است، دست بیابد.

    کلید واژگان: خودشکوفایی, مازلو, اعرابی
    Tayyibah Khabiri, Reza Ashrafzadeh *

    The story of "Arab and the jugs of Water" is one of the stories which have been published in Masnavi of Mawlānā and MusibatNama of Attar. This story has been studied from various angles such as social, mystical, ethical teachings, etc. In this regard, the analysis of this subject has been studied from the perspective of personality psychology with the approach of humanism based on the theory of Abraham Mazlou(1908-1970). The general plot of the story is about a dialog between an Arab and his wife by which their personalities are showed and analyzed.Which is the stage of perfection from the viewpoint of the mystics. The article tries to answer this question Are material needs affecting the mood of people And has man been able to attain perfection by disregarding material things? And finally, it can be seen how the Arab woman with tricks and anger and engagement with worldly appearances and material in the very early stages of the material needs remained, and no progress was made in his life, but the Arabs died with Patience and disregard for materiality reaches the peak of self-actualization, which is the stage of perfection from the viewpoint of the mystics.

    Keywords: Self-actualization, Mazlow, Arab
  • سیروس حسین پور، محمدحسین پوریانی*، حسین اژدری زاده

    در ایران بعد از انقلاب زنان نقش مهمی در تحولات اجتماعی از جمله مشارکت سیاسی داشتند. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش تبیین جامعه شناختی مشارکت سیاسی زنان اقوام لر بختیاری و عرب استان خوزستان در 1398 است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و با ابزار پرسشنامه است که روایی آن با نظر صاحب نظران و پایایی آن (آزمون آلفای کرونباخ 77/0) تایید شده است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان زن بالای 18 سال است که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 584 تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی ساده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد میانگین مشارکت سیاسی زنان لر بختیاری (72/39) بیشتر از زنان عرب (01/32) است. زنان مجرد (01/35) گرایش بیشتری نسبت به زنان متاهل (10/33) در امر مشارکت سیاسی دارند و در نهایت به لحاظ قومیتی زنان لر بختیاری (56/33) در مقایسه با زنان عرب (15/27) گرایش بیشتری به مشارکت سیاسی داشتند.

    کلید واژگان: مشارکت سیاسی زنان, اقوام, هویت ملی, زنان عرب و بختیاری
    Sirus Hosseinpour, Mohammed Hussain Poryani *, Hossein Ajdaryzadeh

    Women have had a significant role in social changes, particularly political participation, in post-revolution Iran. In this regard, this study aims to achieve the sociological explanation of the political participation of Bakhtiari Lur and Arab women in Khuzestan province in 2019. The study design was descriptive-correlational. The questionnaire was used, the validity and reliability of which were approved under the supervision of experts and Cronbach’s alpha test (0.77), respectively. The population included female citizens over 18 years old and the sample size was calculated 584 based on Cochran’s formula and simple random sampling. The data analysis showed that the mean of the political participation of Bakhtiari Lor women (39.72) was more than Arab women (32.01). Furthermore, the tendency towards political participation among single women (35.01) was more than married women (33.10). Finally, considering the ethnic groups, Bakhtiari Lor women (33.56) had more tendency towards political participation compared with Arab women (27.15).

    Keywords: Women’s Political Participation, ethnic groups, National Identity, Arab, Bakhtiari Women

  • مترجم: محمدنادر آزادپور

     گفتمان سیاست هند در آسیای غربی به طور سنتی حول محور وابستگی به انرژی، امنیت و رفاه هفت میلیون هندی ساکن در منطقه، سیر میکند. در سال های اخیر، به ویژه از زمان به قدرت رسیدن حزب بهاراتیا جاناتا در سال 2014، مسایل مبارزه با تروریسم، امنیت، همکاری های دفاعی و تجارت غیرنفتی اهمیت یافته است. این تغییرات کیفی تا حدودی بر اساس عملگرایی و تفاوت های ایدیولوژیک حزب بهاراتیا جاناتا  و سلف آن هدایت و پشتیبانی شد، که علیه خط مشی سیاسی حکومت سابق حزب کنگره ملی هند در غرب آسیا، برقرار شد. این مقاله بواسطه تبیین دیدگاه های ایدیولوژیک حزب کنگره ملی هند و حزب بهاراتیا جاناتا، مدعی است که تغییر چشم انداز جهانی و آسیای غربی، تثبیت نفوذ چین پیرامون مرزهای زمینی و دریایی هند، بی ثباتی در بازار انرژی و ناامنی پادشاهی های عربی ناشی از قیام های موسوم به بهار عربی فرصت مناسب را برای دولت بهاراتیا جاناتا برای جهت یابی و بازنگری مجدد روابط هند با آسیای غربی فراهم نموده است. در حالی که مشخصه های ایدیولوژیک بر گفتمان عمومی غلبه دارند، همانطور که رهبری عالی حزب بهاراتیا جاناتا به طور دقیق و با جزییات در حوزه عمومی شرح داده است، خط مشی های گزینش شده همیشه با این مشخصه های ایدیولوژیک هماهنگ و موافق نیست. نارندرا مودی، نخست وزیر، عملگرایی را بر ایدیولوژی ارجحیت داده است، و این کار را فراتر از انتظارات حزب و حامیانش انجام داده است.

    کلید واژگان: آسیای غربی, هند, نارندرا مودی, حزب بهاراتیا جاناتا, کنگره ملی هند
    Omair Anas

    India’s West Asia policy discourse has traditionally revolved around its energy dependency, security and the welfare of the 7 million Indians living in the region. In recent years, particularly since the coming of the Bharatiya Janata Party (BJP) to power in 2014, the issues of counterterrorism, security, defence cooperation and non-oil trade have gained in importance. This qualitative shift is partially guided and supported by both pragmatism and the ideological differences that the BJP and its predecessor, the Bharatiya Jana Sangh (BJS), had been maintaining against the West Asia policy of the earlier governments led by the Congress party. Through explaining the ideological perspectives of the Indian National Congress (INC) and the BJP, this article argues that the changing global and West Asian landscape, the consolidation of Chinese influence in and around India’s land and maritime boundaries, the instability in the energy market and the insecurity of the Arab uprising–hit West Asian monarchies have provided the BJP government an opportune time to rethink and reorient India’s relations with West Asia. While ideological determinants dominate the public discourse, as the BJP’s top leadership elaborates in the public domain, the policy choices made are not always in tune with these. Prime Minister Narendra Modi has often preferred the pragmatic to the ideological, and this he has done over the expectations of his party and supporters.

    Keywords: West Asia, India, Arab, Hindu, Narendra Modi, BJP, IN
  • عبدالرضا مزرعه*، یدالله ملکی، جعفر تابان

    لعب الصابیه، رغم کونهم طایفه دینیه صغیره، دورا ملحوظا فی تطور الحیاه الروحیه والفکریه فی بلاد مابین النهرین والبلاد التی کانوا یسکنون فیها خلال ظهور المسیحیه وانتشارها او بعد ظهور الإسلام، ولا سیما بعد إزدهار الحضاره العربیه والإسلامیه ایام العباسیین، ولمعت من بینهم شخصیات علمیه اسهمت بقسط وافر فی إعلاء شان الحضاره العربیه والإسلامیه. مع الاسف إن المورخین ذکروا فقط سیرهم وادبهم وعلومهم، دون ذکر الدیانه التی کانوا ینتسبون إلیها لبعض الشعراء وادباء آخرین. لکن هذا الامر وارد بسبب حرص اولیک الصابیه علی سریه دیانتهم او الخوف علیها او عدم وضوح فلسفتها. وقد توصل البحث إلی ان کانت هناک شخصیات من الصابیه لهم نصیب قیم فی الحضاره والثقافه الإسلامیه وبعضهم اسلم فیما بعد، التی لم یتم تناولها فی الابحاث السابقه. الغرض من هذه الدراسه التی منهجها یکون الوصفی- التحلیلی وطریقه تجمیع البیانات هی الطریقه المکتبیه، هو معرفه تاثیر ودور بعض علماء هذه الطایفه المنسیه فی نشر الثقافه والعلوم المختلفه والاخلاق من اجل تطور الحیاه الروحیه والفکریه فی البلاد.

    کلید واژگان: الحضاره العربیه والإسلامیه, الصابئه المندائیه, نشر الثقافه والعلوم, تطور الحیاه الروحیه والفکریه
    Abdolreza Mazrae *, Yadollah Maleki, Jafar Taban

    Despite of being a small religious sect, the Mandaeans, in the period of the rise and spread of Christianity or after the rise of Islam, especially after emerging of Arab and Islamic civilization during the Abbasid period, in the development of spiritual and intellectual life in Mesopotamia and the lands where They did, they played a prominent role, and among them brilliant scientific personalities made a great contribution to the promotion of Arab and Islamic civilization. Unfortunately, in spite of mentioning the religion of some other writers of their time, the historians have limited themselves to the biography and mention of their literature and sciences, without mentioning their religion; but this is acceptable because of the Mandaeans' insistence on keeping secret or the fear of announcing their religion or the lack of transparency in the philosophy of this religion. The findings of the present article show that there were Mandaeans personalities who had a valuable contribution to Islamic civilization and culture, and some of them became Muslims later, which were not addressed in previous research. The study seeks to find the influence and role of the intellectuals of this religious sect in promoting different cultures and sciences and ethics for the development of spiritual and intellectual life in the lands of their residence through descriptive – analytical and library methods in collecting data.

    Keywords: Arab, Islamic civilization, Mandaeans, promotion of culture, science, development of spiritual, intellectual life
  • مریم انصاری *

    ویرانه های به جا مانده در سر مشهد نشان دهنده شهری بزرگ مدفون شده ساسانی اسلامی است. در سال 1979 ویتکام (Whitcomb) موفق به شناسایی ویرانه های شهر باستانی غندیجان در جنوب کازرون و در مسیر تاریخی شیراز به توج نایل گردید. امروز به طور قطع مشخص است که غندیجان همان سر مشهد امروزی است که در 84 کیلومتری جنوب کازرون است. با توجه به آثار باقی مانده از این محوطه باستانی به نظر می رسد که این شهر در دوران ساسانی از رونق زیادی برخوردار بوده است و در اوایل دوره اسلامی یعنی قرن دوم و سوم از رونق آن کاسته و در قرن هفتم و هشتم از سکنه خالی شده است. هدف از نوشتن این مقاله ارایه قرایتی برای علامت اختصاری GWDAN منقور بر روی تعدادی از سکه های عرب ساسانی متعلق به خلیفه عمربن عبیدالله بن معمر ضرب شده، می باشد. این علامت اختصاری اگر به صورت GNDAN خوانده شود می تواند با توجه به شواهد زبانشناسی و باستانشناسی با شهر باستانی غندیجان که در ایالت پارس و درنزدیکی شهر توج واقع شده انطباق داده شود.

    کلید واژگان: سکه, ساسانیان, عرب ساسانی, پهلوی, غندجان, عمربن عبیدالله معمر
    maryam ansari*

    The buried remains of the ruins of Sar-Mashhad represent a great city that belonged to the Sassanian-Islamic era. In 1979, Whitcomb succeeded in identifying the ruins of the ancient city ofGhandijan in the south of Kazeroon and the historic route of Shiraz to Tawwaj. Today, it is definitely clear that Ghandijan is the same as Sar-Mashhad, which is 84km. south of Kazeroon. Considering the remains of the ancient site, it seems that this city had thrived during the Sassanid era, at the beginning of the Islamic era, and during the second and third centuries, but was emptied during the seventh and eight centuries. The purpose of this article is to provide another interpretation of the mint mark GWDAN on a number of Arab-Sassanian coins dating back to the reign of Calipha Umar ibnUbayd Allah ibnM’mar.. However, if this mint mark instead signifies GNDAN, then it would correspond to the ancient city of Ghandijan according to linguistic and archaeological evidences, which is located in the Pars province near the city of Tawwaj.

    Keywords: oin, Sassanian, Arab, Pahlavi, Ghandjan, Umar ibn Ubayd Allah ibn, M’mar
  • صمد بهشتی*، محمد حقمرادی
    وجود اقوام متنوع در ایران از یک سو و تلاش برای ایجاد هویت ملی منسجم از دوره پهلوی اول تاکنون از سوی دیگر، این سوال را به ذهن متبادر می کند که هویت قومی و ملی در ایران چه ارتباطی با هم دارند. هرچند در مطالعات پراکنده ای به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این موضوع پرداخته شده، درمجموع، نتیجه و برآیند کلی این مطالعات مشخص نشده است. ازاین رو در این مقاله به فراتحلیل پنجاه مقاله علمی و پژوهشی مرتبط با سوال مذکور در مورد رابطه هویت قومی و هویت ملی در ایران پرداخته شده است. یافته ها نشان داد که رویکرد پوزیتویستی و روش های کمی تحقیق به ویژه کاربرد ابزار پرسش نامه وجه غالب روش شناختی مقالات بوده است. مبحث قومیت در بین دو قوم کرد و عرب با حساسیت بیشتری دنبال می شود. مسئله این تحقیقات بیشتر تبیین چرایی و چگونگی فعال شدن هویت های قومی بوده است و به نقش رسانه در شکل دهی این رابطه توجه خاصی شده است. 40 درصد مقالات قائل به همسازی بین هویت ملی و هویت قومی بوده اند و 48درصد آنها رسانه ها و فضای جهانی شدن را باعث تقویت هویت قومی دانسته اند. در مجموع، مقالات، هویت ایرانی را چندگانه و ترکیبی می دانند و فقط در بین دو قوم کرد و عرب تعلق به هویت قومی بالاتر از هویت ملی بوده است.
    کلید واژگان: هویت قومی, هویت ملی, رسانه, فراتحلیل
    Seyed Samad Beheshti *, Mohammad Haghmoradi
    Ethnic diversity in Iran on one hand, and attempts to create a coherent national identity since the first Pahlavi era on the other, raise the question of how ethnic and national identities are associated in Iran. Although there have been random studies concerned directly and indirectly with issues at hand, the findings, generally, have not yet been conclusive. Therefore, this paper yields a meta-analysis of the findings of 50 research articles dealing with the question of the relationship between the two identity types in Iran. The findings suggest that ethnicity is a more sensitive issue among Kurd and Arab citizens. Research problem, in the current study, further, is to provide and account for “why” and “how” of ethnic identify activation and the role of media in this regard. Forty percent of the articles treated both identities the same and forty-eight percent of them viewed the media and globalization as the factors contributing to the activation of ethnic identity. In all the papers, national identity was deemed multiple and combinatorial, and only for Kurds and Arabs, belonging to their ethnic identity was stronger than their national identity. A positivistic approach and quantitative method, and in particular, the use questionnaires were a characteristic feature of the research sample.
    Keywords: Ethnic identity, National Identity, Kurd, Arab, Meta-analysis, Media
  • عباس اقبالی*
    روابط ایرانیان با عرب ها، که به دورانی دور یعنی عهد هخامنشی بازمی گردد، به دلیل هم جواری و بعد از ظهور اسلام و استقبال ایرانیان از آیین اسلام به اوج خود رسید و به تعامل بیش تر دو ملت انجامید. این روابط در زبان، فرهنگ، و رهاوردهای ادبی تاثیر گذاشت. نشانه های این تاثیر در یکی از نمادهای فرهنگی دو ملت یعنی ضرب المثل ها و کنایات رایج فرهنگ ایرانی و عربی تبلور یافته است. مقایسه ضرب المثل ها تبادلات فرهنگی و سطح تاثیرپذیری ها را نشان می دهد. در این مقاله با نگاهی به مبادلات زبانی دو ملت و جایگاه ضرب المثل ها در فرهنگ ایرانی و عربی، با روش استقرایی استنتاجی، به سراغ برخی مشترکات ضرب المثل های ایرانی و عربی می رویم و نقش آن ها را در شناخت قرابت این تمدن ها بررسی می کنیم. در این واکاوی درخواهیم یافت که برخی از ضرب المثل های عربی وام گرفته از زبان فارسی و برخی از ضرب المثل های فارسی نیز برگردانده از زبان عربی است. هم چنین بسیاری از ضرب المثل های هر دو زبان از یک سرچشمه است و این از تجارب همانند دو ملت حکایت می کند و بر مشترکات، روابط فرهنگی، و تعامل دو ملت دلالت دارد.
    کلید واژگان: ضرب المثل ها, تعامل, عربی, فارسی, فرهنگ
    The Iran-Arab relations, dating back to the far past, i.e. to the time of Achaemenid Empire, was based on the principle of good neighborliness. These relations rose to perfection with the advent of Islam and conversion of the Iranians to the new religion. Increased interactions between the two nations deeply affected language, culture and literary productions. An example of the mutual influence of the two nations could be the cultural symbols such as proverbs and sayings, manifested in both Persian and Arabic languages. A comparison of the two cultures and languages will show their cultural exchanges and the degree of impressionability from each other. In this paper, we will review linguistic exchanges and the importance of proverbs in Iranian and Arab cultures by using an inductive-deductive method. We have also studied some commonalities in Iranian-Arab proverbs and used them as cultural media for identifying commonalities in the two civilizations. It was understood through this survey that some Arab proverbs have their roots in Iranian culture and vice versa. Also, many of the proverbs have joint roots that depict the joint experience of the two nations as well as their cultural relations, commonalities, and interactions.
    Keywords: proverbs, Interaction, Arab, Persia, culture
  • محمود واعظی*
    گفت وگو همزاد با آفرینش بشر در سرشت و طبیعت انسان تکوین یافته و جایگاه و اهمیت آن با رفعت و عظمت انسان پیوند ناگسستنی یافته است. انسان از گاهی که به سطحی از زندگی اجتماعی دست یافت و تنوع و اختلاف در دیدگاه ها و برداشت هایش نمایان شد در حقیقت پای به عرصه گفت وگو با دیگران گذاشت. در طول تاریخ، متفکران و اندیشمندان هرکدام از دریچه ای به این مهم پرداخته اند؛ اما وجه مشترک همه پژوهش ها جز ضرورت اصل گفت وگو در میان آحاد انسانی، نهادها و طبقات اجتماعی و در همه عرصه ها و موضوعات موردنیاز، نیست. قرآن کریم سرشار از بیان گونه های مختلف گفت وگو با روش ها و موضوعات متفاوت است و گفت وگو را نه برای گفت وگوی بلکه به صورت هدفمند و در راستای دستیابی به آرمان ها و اهداف و تعالی جامعه اسلامی مطرح می کند. با توجه به نظریات آینده پژوهان بزرگ جهان پیرامون پارادایم آینده جهانی"معنویت و فرهنگ" ضروری است تا ایران و جهان عرب با به کارگیری سنت قرانی گفت وگوهای هدفمند و سازنده و دوش به دوش هم در جهت تحقق تمدن بزرگ اسلامی و با به کارگیری سرمایه بزرگ معارف، مکارم و فضایل اخلاقی مورد سفارش قران کریم، بیش ازپیش مسیر این مهم را هموار سازند.
    کلید واژگان: ایران و عرب, تمدن, گفت وگو
    Dialogue has a history as long as the history of human being and it has been embedded in the nature or man. Its excellence and magnificence have an unbreakable link with human nature. Humans started dialogue with one another ever since he attained a level of social life and accordingly diversity and difference in opinions and in understandings appeared. In the course of history, various scientists and thinkers have studied this from various perspectives but the common point in the meantime is the need for dialogue among humans, social institutions and classes, in all fields and subjects needed. The Holy Quran highlights the status and authenticity of dialogue not only by the type, methods and subject matters, but also stressed on its form and purposeful and constructive content as an urgent and natural issue in order to facilitate the ideals, goals and excellence of Islamic community in various individual and groups levels. Since great experts of future studies consider the two main Islamic tenets of “spirituality and culture” as the two future paradigms of humanity, it is necessary for Iran and the Arab world to resort to the Quranic tradition of constructive and purposeful dialogues, in order to pave the ground for a civilized, cultural and spiritualistic society based on human capacities and capabilities. The principal question of this research paper deals with the status and role of constructive Quranic dialogues in the civilized society before Iran and the Arab world. The research method is library based.
    Keywords: Iran, Civilization, Arab, Dialogue
  • فاطمه جعفرنیا*
    سابقه حضور یهود در جزیره العرب به دوره پیش از اسلام بازمی گردد. ظاهرا یهودیان در ادوار مختلف به این منطقه مهاجرت کردهاند. عدم حضور جدی یهودیان این منطقه در میان مشاهیر فرهنگ و علم یهود، نشان از پایین بودن سطح دانش آنان در مقایسه با یهودیان سایر مناطق دارد. با اینحا یهودیان بر جامعه عرب تاثیرگذار بودند. در دوره اسلامی علمای یهود به دلیل عدم برخورداری از دانش، نتوانستند تعامل سازندهای با پیامبر(ص) داشته باشند. بعد از رحلت پیامبر(ص)، مسلمانان در تعامل با یهودیان به ویژه احبار نومسلمان، عناصری از فرهنگ یهود عمدتا با بار ارزشی منفی وارد فرهنگ اسلامی کردند. اما با آغاز شکلگیری تمدن اسلامی، مسلمانان با ساکنان مناطق مفتوحه از جمله علمای یهود تعامل دو سویه برقرار کردند. نگارنده بر آن است که تفاوت سطح دانش یهودیان جزیرهالعرب با مناطق دیگر، تاثیرگذاری دوگانه یهود در فرهنگ اسلامی را به همراه داشته است. نتیجه پژوهش حاضر مبین آن است که تاثیرگذاری یهودیان جزیره العرب در سده های نخستین در جامعه اسلامی سبب نفوذ آن دسته از عناصر فرهنگ یهود درجامعه اسلامی شد که واژگونه شدن بخشی از آموزه های اسلامی را به دنبال داشت؛ در حالی-که با آغاز شکلگیری تمدن اسلامی تعامل دو سویه میان علمای مسلمان و یهود به وجود آمد.
    کلید واژگان: یهود, عرب, جزیره العرب, اسرائیلیات
    Fatemeh Jafarnia*
    Jews presence in Arabian Peninsula dates back to the pre Islamic era. It seems that they had frequently been migrating to the region. Having no evidence of the existence of scholarly Jews among Arabs, which points to the illiteracy comparing to their counterparts in other regions, yet they greatly influenced on Arab society. In Islamic era, although Jewish scholars had no considerable interaction with the holy Prophet as for having lesser knowledge, after the demise of the prophet Muslims dealing with the new Jew converters (Ahbar) inject no good elements from Jewish culture to the Islamic body. In early stages of Islamic civilization, however, Muslims made mutual interaction with the conquered inhabitants including Jewish scholars. This research argues that the different degrees of knowledge existed among Arab and non- Arab Jews led to the bilateral effect on Islamic culture. The findings show the subversion of some Islamic teachings in early Islamic era. In early stages of Islamic civilization, however, there was a mutual interaction between Muslims and Jewish scholars.
    Keywords: Jew, Arab, Arabian Peninsula, Israeliat
  • محمدرضا بارانی، محمدعلی ربانی
    طی سال های اخیر شاهد تشدید منازعات مذهبی شیعه و سنی در مناطق مختلف جهان از جمله در برخی از کشورهای اسلامی آسیای جنوب شرقی یعنی اندونزی و مالزی بوده ایم. برخی از جریان های افراطی مذهبی با این ادعا که مذهب شیعه پدیده ای نوظهور و بیرونی در این منطقه بشمار آمده و تشیع در فرایند اسلامی سازی و فرهنگ و تمدن اسلامی در آسیای جنوب شرقی نقشی نداشته است تلاش گسترده ای را در جهت حذف و به حاشیه راندن اقلیت شیعه در این منطقه سامان داده اند. از دیگر سوی؛ علیرغم دستکاری های بسیاری که در امحاء یا تغییر منابع تاریخی مربوط به سهم و نقش تشیع در این منطقه صورت گرفته است؛ مذهب شیعه در کنار تاثیر حائز اهمیتی که انقلاب اسلامی در احیاء و گسترش آن در دوره معاصر بر عهده داشته؛ به استناد شواهد و مدارک تاریخی غیرقابل انکاری که امروزه نیز قابل دسترسی است دارای سهم و نقش حائز اهمیتی در ورود و گسترش اسلام و همچنین فرهنگ و تمدن اسلامی در این منطقه بوده است. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی نظریه های مختلف در خصوص منشاء ورود و گسترش اسلام در آسیای جنوب شرقی، به نقش عامل شیعی در چهار فرضیه منشاء عربی، هندی، ایرانی و چینی، بپردازد و به برخی تاثیرات فرهنگی و مذهبی شیعه در این منطقه اشاره نماید.
    کلید واژگان: آسیای جنوب شرقی, اسلام, شیعه, سادات, تصوف, عرب, ایرانی, هندی
    Muhammad Ali Rabbani, Dr. Muhammad Reza Barani
    During the recent years, we have seen an aggravation of entanglements between the Shiites and Sunnites in various regions of the world, including some of the Islamic countries in southeast Asia such as Indonesia and Malaysia. Some of the fanatic religious groups have attempted to remove and marginalize the Shiite minority in the region, claiming that Shiism is an emergent and strange phenomenon in the region and that Shiism has had no role in the process of Islamization and Islamic culture and civilization in the southeast Asia. On the other hand, in spite of many manipulations for obliteration or alteration of historical sources regarding the role of Shiism in the region, it has had - according to undeniable historical evidences available now – an important role in introduction and diffusion of Islam as well as Islamic culture and civilization in the region. This article has attempted to investigate various theories regarding the origin of introduction and diffusion of Islam in southeast Asia, and deals with the role of Shiism in four hypotheses on its origin as Arabic, Indian, Iranian and Chinese. It also deals with some cultural and religious effects of Shiism in that region.
    Keywords: southeast Asia, Islam, Shiism, Sayyids, Sufism, Arab, Iranian, Indian
  • احمد فضلی نژاد

    قرن هفتم و هشتم هجری، دوره رشد و بالندگی تاریخ نگاری در ایران و جهان اسلام است. در آستانه قرن هشتم، دولت ایلخانی در ایران پس از سال ها کشمکش و درگیری میان طرفداران شیوه صحراگردی و غارتگری(مغول ها) و مدافعان مدنیت و تمرکزگرایی سیاسی (ایرانیان)، به مرحله ای از ثبات و آرامش نسبی رسید. اسلام آوردن غازان دولت ایلخانی را نیز در شمار دولت های جهان اسلام قرار داد. این دوره، همچنین شاهد ادامه جنگ های خارجی ایلخانان با همسایگان آنان به ویژه سلاطین مصر و شام است که از ابتدای تاسیس دولت ایلخانی آغاز شده بود.به این ترتیب جنبش تاریخ نگاری، در ایران و دیگر مناطق جهان اسلام به ویژه در مصر و شام، به مناسبات خارجی دولت های اسلامی توجه ویژه ای نمود. تاریخ نگاران ایرانی در این دوره با رویکردی جدی به ایران، جایگاه ایران زمین در تاریخ و محدوده جغرافیایی آن را مورد توجه قرار دادند. احیای این نگرش که از زمان فردوسی تا این زمان بی سابقه بود، به بازخوانی تاریخ روابط ایران و اعراب در برخی از متون و منظومه های تاریخی انجامید. هم زمان، مورخان عرب مانند قلقشندی و عمری نیز از ایران به عنوان کشوری مستقل نام برده و دولت ایلخانی را در امتداد پادشاهی های باستانی این سرزمین قرار دادند.در این پژوهش با توجه به انعکاس منازعات ایلخانان و مملوکان در منابع تاریخی، به تفسیر رویکرد مورخان ایرانی و عرب در مورد مفهوم ایران زمین و تحلیل این منابع از منظر هویت ایرانی پرداخته می شود.

    کلید واژگان: ایران زمین, محدوده جغرافیایی ایران, ایلخانان, ممالیک, تاریخ نگاری قرن هفتم و هشتم, ایرانیان و اعراب

    Centuries of 7th and 8th AH is a period of historiographic growth in Iran and the Muslim World. After many years of internal tensions and instability between proponents of two different perspectives in socio-political order, namely nomadic life and plundering strategies (Mongols) and political centralization (Iranians), the Ilkhanid state in Iran got to a level of relatively stable and strength at the beginning of the 8th century AH. In addition, conversion to Islam by Ghazan, led to a new political order in which Iran and Ilkhanid state was considered a major state in the Islamic World. However, conflicts with neighboring countries particularly with Egypt and Syria that were already started from the establishment of the Ilkhanid state continued. Thus, in Iran and Muslim world particularly in Egypt and Syria Relations between Muslim states were of major issues in this movement of historiography. Iranian historians took this advantage to draw attentions to Iranian identity and geographical boundaries with particular focus on its historical background. This new approach in historiography ultimately led to such a deep reconsideration of Irano-Arab relations through historical accounts and poem that was not witnessed since Ferdowsi. Simultaneously one can realize that in Arab historical accounts such as works of Qalqashandi and Umari, Iran is seen as an independent country with relatively known boundaries and Ilkhanid state is tied to Iranian deep history and dynastic kingship. In this study, as for to reflection of conflicts between Ilkhanid and Mamluks in historical sources, interprets the approach of Iranian and Arab historians on Idea of Iran and analyzes this sources from the view point of Iranian identity.

    Keywords: Iran Zamin, Geographical Boundaries of Iran, Mamluks, Historical Records of 7thand8th Century, Iranians, Arab
  • سید حسین موسوی نژاد، فریبرز حسین جان زاده *

    در این مقاله بنا داریم مشاهیر ایران در ابیات عرب را معرفی کنیم. برای این مهم به بررسی ادوار تاریخ ادبیات پرداختیم و روشن شد که سهم ایرانیان در تبلور ادبیات عربی چشمگیر است. اسلام با ورود به ایران طرفدارانی پیدا کرد، و اختلاط اعراب با ایرانیان باعث شد تا فرهنگ دو کشور بر یکدیگر تاثیر بگذارد. این تاثیر در دوره اموی کم رنگ تر است چون حکومت اموی همواره نژاد عرب را بر غیر عرب به خصوص ایرانیان ترجیح می داد و همین باعث شد که ایرانیان کم تر در این دوره وارد حوزه ادبی شوند. ولی اختلاط شدید و رفعت مقام ایرانیان در دوره عباسی در ظهور چهره های مذهبی، ادبی و علمی سهم شایسته ای دارد. در این مقاله با برخی مشاهیر که بیش تر چهره های ادبی هستند آشنا می شویم و با نگاهی تطبیقی به بررسی آثار آن ها می پردازیم.

    کلید واژگان: اعراب, ایرانیان, شعرا, اموی, عباسی, ادبیات عرب
    Seyed Hossein Mousavi Nejad, Fariborz Hosynjanzadeh

    Here I want to introduce Iranian celebrities in Arabic literatures. In order to achieve this purpose, I study periods of literature history and finally it was found that Iranian contribution in formation of Arabic literature was impressive. By entrance of Islam to Iran, many followers turned to it. And the association of Arabs and Iranian people caused the mutual influence on both countries culture. This influence is less visible in Umayyad caliphate. Because Umayyad caliphate, prefer Arabs to non-Arabs especially Iranian people. And this preference causes less contribution of Iranian in literature domain in that period. This humiliation finally led to down fall of Umayyad. After revolution of Abu-Muslim Khorasani, the ground for Umayyad downfall and formation of Abbasid caliphate was provided. Abbasid begin their insurrection by accepting Ahl-Al-Bayt and enjoy the total support of Iranian. This matter had beneficial consequences for Iranian; they gain important positions in Abbasid caliphate. This high contribution and elation in their position had a great effect on emergence of religious, literary and scientific faces. In this study we will be familiar with some of these celebrities which most of them are literary people.

    Keywords: Arab, Iranians, poets, umayyad, abbasian, Arabs literature
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال