به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "female managers" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • قاسم قاسمی *
    هدف

    هدف این پژوهش، تعیین تاثیر مدیران زن، کیفیت گزارشگری مالی بر حق الزحمه ی حسابرسی در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. امروزه به منظور بالا بردن کیفیت گزارشگری مالی در بازار و کسب مزیت رقابتی پایدار، بقا و پیشرفت باید مکانیزم های نظارتی را در سازمان بهبود بخشید تا از رکود و نابودی ممانعت شود. حسابرس، هیئت مدیره و نوع و رفتار آن ها به منظور هم جهت شدن منافع مورد توجه قرارگرفته تا اهداف اصلی هر سیستم حاکمیت شرکتی که پاسخگویی مسئولان درون سازمانی است، تحقق یابد.

    روش شناسی: 

    این پژوهش برای یک دوره 5 ساله در سال های 1397 تا 1401 انجام شد. اطلاعات شرکت های مورد مطالعه پس از بررسی و دردسترس بودن آن ها به کمک نرم افزار اکسل طبقه بندی و به کمک نرم افزار ایویوز مورد آنالیز و تحلیل واقع شدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که بین حضور زن در هیات مدیره یا کمیته حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی رابطه مثبت وجود داشته و این رابطه معنادار نیز می باشد. هم چنین کیفیت گزارشگری مالی ارتباط بین حضور زن در هیات مدیره یا کمیته ی حسابرسی با حق الزحمه ی حسابرسی را تعدیل می کند، ارتباط نیز منفی و معنادار می باشد.

    دانش افزایی: 

    هر چند که با توجه به خصوصیات زنان که همواره با محافظه کاری همراه می باشد، از آن جا که معیار کیفیت گزارشگری مالی مدیریت سود است، لذا انتظار رابطه منفی بین این دو متغیر وجود داشت ولی شاید به دلیل ویژگی های خاص در بازار اوراق بهادار تهران این رابطه به صورت مثبت و معنادار گردید.

    کلید واژگان: حق الزحمه ی حسابرسی, مدیران زن, کمیته حسابرسی, کیفیت گزارشگری مالی, مدیریت سود, هیات مدیره
    Ghasem Ghasemi
    Purpose

    The main purpose of this study is to determine the impact of female managers, the quality of financial reporting on auditing fees in the Tehran Stock Exchange. Today, in order to improve the quality of financial reporting in the market and obtain a sustainable competitive advantage, survival and progress, the monitoring mechanisms in the organization must be improved to prevent stagnation and destruction. The auditor, the board of directors and their type and behavior have been taken into consideration in order to align the interests so that the main goals of any corporate governance system, which is the accountability of the internal officials, are realized.

    Methodology

    This research was conducted for a period of 5 years in the years 2018 to 2022. Sample data of the studied companies were analyzed by analyzing their availability by classifying them using Excel software and analyzing them using Ives software.

    Findings

    The research results showed; there is a positive relationship between the presence of women in the board of directors or the audit committee and the quality of financial reporting and this relationship is also significant. Also, the quality of financial reporting modulates the relationship between the presence of a woman on the board of directors or the audit committee and the audit fee, and the relationship is negative and significant.

    Originality: 

    Although due to the characteristics of women which is always associated with conservatism, and since the criterion for the quality of financial reporting is earnings management, so there was an expectation of a negative relationship between these two variables, but perhaps due to specific characteristics in the Tehran Stock Exchange. It became positive and significant.

    Keywords: Audit Committee, Audit Fees, Board Of Directors, Earning Management, Female Managers, Quality Of Financial Reporting
  • اعظم ولی زاده لاریجانی*، فرزانه یوسفی اصل، فاطمه شیرزادی، نیلوفر زمانی

    یکی از گزارش هایی که شرکت ها حسب صلاحدید سازمان بورس و اوراق بهادار ملزم به انتشار آن هستند، گزارش تفسیری مدیریت است. این گزارش از جمله اقلام مهمی است که همراه با صورت های مالی منتشر می شود و هدف آن بهبود سودمندی اطلاعات ارائه شده واحد تجاری است که همراه صورت های مالی ارائه می شود. از این رو در این تحقیق رابطه بین ارائه گزارش تفسیری مدیریت از سوی شرکت ها با مدیریت سود مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین با توجه به اهمیت نقش زنان در بهبود گزارشگری مالی شرکت ها، اثر حضور زنان در هیئت مدیره بر رابطه مذکور بررسی شده است. جامعه آماری این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران طی سال های 1390 تا 1401 می باشد. فرضیه های این تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که ارائه گزارش تفسیری مدیریت از سوی شرکت ها موجب کاهش مدیریت سود شده است. همچنین کاهش مدیریت سود در بین شرکت هایی که در بین اعضای هیئت مدیره خود از حضور زنان استفاده نموده اند، بیشتر است.

    کلید واژگان: مدیران زن, گزارش تفسیری مدیریت, مدیریت سود
    Azam Valizadeh Larijani *, Farzaneh Yousefi Asl, Fatemeh Shirzadi, Niloofar Zamani

    One of the reports that companies are required to publish at the discretion of the Securities and Exchange Organization is the management interpretive report. Therefore, in this research, the relation between the presentation of management interpretative reports by companies and earnings management has been investigated. Also, considering the importance of the role of women in improving the financial reporting of companies, the effect of the presence of women in the board of directors on the aforementioned relation has been investigated. The statistical population of this research is the companies listed in the Tehran Stock Exchange and the Iranian Fara burse during the years 2011 to 2022. The hypotheses of this research have been tested using linear regression. The results of the research showed that the provision of interpretative management reports by companies has reduced earnings management. Also, the decrease in earnings management is more among companies that have used the presence of women among their board members.

    Keywords: Female Managers, Management Interpretive Report, Earnings Management
  • افسانه توسلی*، زینب بیات، فریبا سیدان
    هدف
    در جامعه امروزی اشتغال زنان ونوع مشارکت اجتماعی آنها تحولاتی را درنقش های کلیشه ای سنتی ایجاد کرده است و لازم است نیازهای زنان شاغل به عنوان مادر بررسی شود.
    روش
    جهت بررسی مناسب تجربه زیسته زنان، مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شده است. نوع نمونه گیری، هدفمند بوده تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه داشت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است که با 6 مصاحبه اشباع داده ها بدست آمد. اما محققین جهت حصول اطمینان، مصاحبه ها را تا شماره 10 ادامه دادند. مشارکت کنندگان شامل 10 زن مدیر در سطوح عالی مدیریتی در ارگان های دولتی بودند که فرزندانی زیر سن 18 سال داشتند.
    یافته ها
    برای سنجش روایی و پایایی داده های کیفی، از درگیری پیوسته، مشاهده مداوم، ذهنیت پیش رونده و ازکمیته ی راهنما برای ارزیابی و اجرای برنامه ی مصاحبه استفاده شده است. روش تحلیل مضمون براساس مدل براون وکلارک(2006) انجام گرفت. در مرحله تحلیل، 4 مضمون اصلی و 9 مقوله فرعی بدست آمد. مضامین اصلی شامل «نیازهای فردی»، «نیازهای ساختاری»، «نیازهای درون گروهی»، «بازنگری درقوانین» می شود. مقولات فرعی نیز شامل «توانمندی آموزشی»، « دریافت مشاوره»، «خدمات شهری»، «خدمات بهداشت»، « خدمات سازمانی»، «تغییرنگرش های اعضای جامعه»، «تغییر نگرش در خانواده»، «اصلاح در اجرای قوانین» و «ضمانت اجرای قوانین» است.
    نتایج
    طبق نتایج بدست آمده نیازهای مادران شاغل باید علاوه بر سطح فردی در سطح ساختاری نیز در نظر گرفته شود. همچنین نیازها باید در بین گروه های عضویتی مادران ملاحظه شود و از سوی دیگر در حقوق مربوط به اشتغال زنان بازنگری صورت گرفته و قوانینی مناسب تر طراحی شوند.
    کلید واژگان: مدیران زن, مادری, تبعیض مثبت, حمایت, کلیشه های جنسیتی
    Afsaneh Tavassoli *, Zeynab Bayat, Fariba Seyedan
    Purpose
    In today's society, women's employment and their type of social participation have created changes in traditional stereotypical roles. Therefore, it is necessary to examine the needs of working women as mothers.
    Method
    In order to properly investigate the lived experience of women, a qualitative study was conducted with a descriptive phenomenological approach. The sampling method was purposeful and continued until data saturation was reached. A semi-structured interview has been used to collect data, which was achieved with 6 interviews, but the researchers continued up to 10 interviews to make sure. The participants included 10 women managers at high management levels in government organizations who had children under the age of 18.
    Findings
    To measure the validity and reliability of qualitative data, continuous engagement, continuous observation, progressive mentality, and a steering committee were used to evaluate and implement the interview program. The theme analysis method was based on the Brown and Clark (2006) model. In the analysis stage, 4 main themes and 9 subcategories were obtained. The main themes include "individual needs", "structural needs", "in-group needs", "revision of rules". Sub-categories also include "Educational ability", "Getting advice", "Urban services", "Health services", "Organizational services", "Changes in the attitudes of community members", "Change in attitudes in the family", "Improvement in the implementation of laws", It is a "guarantee of law enforcement".
    Results
    According to the obtained results, the needs of working mothers should be seen both individually and at the structural level. Also, the needs should be seen among the membership groups of mothers, and on the other hand, it is necessary to revise the laws related to women's employment and design them more appropriately.
    Keywords: female managers, motherhood, positive discrimination, support gender stereotypes
  • رودابه بختیاری، سید محمدجواد موسوی نیا*، مرضیه لقایی، نسرین ارشدی

    هدف این پژوهش بررسی تاثیر شخصیت پویا، توانایی های شناختی و ثبات هیجانی بر موفقیت کارراهه ذهنی از طریق نقش میانجی گر خودکارآمدی انجام شد. روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد و جامعه آماری پژوهش، مدیران زن سازمان های دولتی شهر اهواز بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس به تعداد 120 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه موفقیت کارراهه (Gattiker & Larwood, 1986)، پرسشنامه شخصیت پویا (Seibert et. al, 1999)، پرسشنامه توانایی های شناختی (Nejati, 2013)، پرسشنامه ثبات هیجانی برگرفته از مقیاس پنج عامل بزرگ شخصیت (Caprara et. al, 1993) و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (Sherer, 1982) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد شخصیت پویا و خودکارآمدی بر موفقیت کارراهه ذهنی و شخصیت پویا، توانایی های شناختی و ثبات هیجانی بر خودکارآمدی دارای اثر مستقیم معنی دار (001/0>p) است. همچنین اثر غیر مستقیم شخصیت پویا، توانایی های شناختی و ثبات هیجانی بر موفقیت کارراهه ذهنی با نقش میانجی گر خودکارآمدی نیز معنی دار (001/0>p) بود. بر این اساس می توان نتیجه گیری نمود که شخصیت پویا، هم بصورت مستقیم و هم از طریق خودکارآمدی بر موفقیت کارراهه ذهنی تاثیرگذار است. علاوه بر این توانایی های شناختی و ثبات هیجانی با میانجی گری خودکارآمدی، موفقیت کارراهه ذهنی را بهبود می بخشد.

    کلید واژگان: موفقیت کارراهه ذهنی, شخصیت پویا, توانایی های شناختی, ثبات هیجانی, خودکارآمدی, مدیران زن
    Roodabeh Bakhtiyari, Seyed mohammadjavad Mousavi Nia *, Marziye Laghaei, Nasrin Arshadi

    The purpose of this study was investigating the effect of proactive personality, cognitive abilities and emotional stability on subjective career success through mediating role of self-efficacy. The research method is correlation of structural equation modeling and statistical population was the female managers of governmental organizations in ahvaz that 120 managers were studied by available sampling method. Research tools include careers success questionnaire   (Gattiker & Larwood, 1986), proactive personality scale (Seibert et al., 1999), cognitive abilities questionnaire (nejati, 1392), emotional stability taken from Big Five Questionnaire (Caprara et al., 1993) and self-efficacy scale (Sherer et al., 1982). Data analysis was performed by structural equation modeling method. The findings showed that direct effect of proactive personality and self-efficacy on subjective career success and direct effect of proactive personality, cognitive abilities and emotional stability on self-efficacy were significant (p< 0/001). Also the indirect effect of proactive personality, cognitive abilities and emotional stability on subjective career success was significant with the mediating role of self-efficacy (p< 0/001). Based on this, it can be concluded that proactive personality, both directly and through self-efficacy, affects the subjective career success. In addition, cognitive abilities and emotional stability through mediating self-efficacy improve subjective career success.

    Keywords: subjective career success, proactive personality, Cognitive Abilities, emotional stability, Self-efficacy, female managers
  • نازنین بشیری منش*، نسرین قدمیاری، حدیث احمدی

    حضور مدیران زن در ترکیب هیات مدیره به دلیل سبک تصمیم گیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسیولیت های خود تاثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکت ها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیات مدیره شده و رفتارهای فرصت طلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیات مدیره را بهبود می بخشد. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر حضور زنان در هیات مدیره بر مسیولیت اجتماعی شرکت ها می باشد. به منظور اندازه گیری مسیولیت اجتماعی شرکت ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1399 است. متغیر مستقل پژوهش تعداد زنان در ترکیب هیات مدیره و متغیر وابسته مسیولیت اجتماعی شرکت است. مسیولیت اجتماعی به دو بعد داخلی و دو بعد خارجی تفکیک شده است. ابعاد داخلی شامل میزان افشای اطلاعات مربوط به روابط کارکنان و افشای اطلاعات مربوط به تولید، و ابعاد خارجی مشتمل بر میزان افشای اطلاعات مربوط به مشارکت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که حضور مدیران زن در هیات مدیره تاثیر مستقیم و معناداری بر ایفای مسیولیت اجتماعی داخلی و خارجی شرکت ها و میزان افشای عملکرد اجتماعی دارد. درنتیجه حضور زنان به عنوان یکی از سازوکار های حاکمیت شرکتی منجر به ایفای بهتر مسیولیت اجتماعی و افزایش میزان افشای اطلاعات گردد.

    کلید واژگان: هیات مدیره, مدیران زن, مسئولیت اجتماعی شرکت, عملکرد اجتماعی شرکت
    Nazanin Bashirimanesh *, Nasrin Ghadamyari, Hadis Ahmadi

    The presence of female managers at management board s has a remarkable and positive effect on the functions and an increase on company's values.Not only because of their special methods on making decisions but also their highly consideration about their responsibilities. So that female managers boost the supervision aspects of boards and help to lower opportunistic behaviour and improve the function and performance of boards as well. So the main goal of this research is investigating the effect of female managers ' performance at boards on comanys' social responsibilities. In order to measuring companies 'social responsibilities content analysis method has been used. sample of 129 companies listed in the Tehran Stock Exchange was tested during the period 2013-2021.The independent variable is the number women at board combination and the dependent variable is company 's social responsibilities. The conclusions reveal that the presence of female managers at management boards has a meaningful and direct relationship on companies' domestic and international responsibilities.

    Keywords: board, Female managers, Corporate social responsibility, corporate social performance
  • ناصر میرسپاسی، حرمت اصغری*، اسماعیل اسدی
    زمینه و هدف

    افزایش حضور زنان در پست های مدیریتی می تواند نتایج خوبی را به دنبال داشته باشد، با وجود این تجربه کم آنان در پست های مدیریتی می تواند چالش هایی را برای سازمان ایجاد نماید. هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی شایستگی های کلیدی مدیران زن در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران می باشد.

    روش بررسی

    نوع پژوهش از نظر نتیجه کاربردی و از نظر هدف، اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش در مرحله کیفی، شامل 5 نفر از خبرگان اجرایی و دانشگاهی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جامعه آماری در مرحله آزمون مدل، شامل کلیه مدیران زن شاغل در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران به تعداد 100 نفر بودندکه براساس نمونه گیری تصادفی ساده 80 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط صاحب نظران تایید و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تایید شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS و Smart PLSمورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد الگوی شایستگی مدیران زن دارای چهار بعد دانش و آگاهی، مهارت و توانایی، ویژگی های فردی و ارزش ها، و نه مولفه مهارت ادراکی، هویت زنانه، حفظ حقوق ذی نفعان، خدا باوری، آگاهی های درون سازمانی، آگاهی های برون سازمانی، مهارت انسانی و ارتباطی، مهارت فنی و اجرایی، و ارتباطات نرم می باشد.

    نتیجه گیری

    توجه به ابعاد و مولفه ها شایستگی مدیران زن می تواند یکی از راه های بهبودکیفیت مدیریت آنها در سازمان های کشور باشد.

    کلید واژگان: شایستگی, الگوی شایستگی, مدیران زن
    Nasser Mirspasi, Harmat Asghari *, Ismail Asadi

    Background and

    purpose

    Increasing the presence of women in management positions can lead to good results, despite their lack of experience in management positions, it can create challenges for the organization. The purpose of this research is to design and validate the key competencies of female managers in the General Directorate of Cooperation, Labor and Social Welfare of Tehran Province.Research

    method

    The type of research was applied in terms of result and exploratory in terms of purpose. The statistical population of the research in the qualitative phase included 5 executive and academic experts who were selected by purposeful sampling, and the statistical population in the model test phase included all female managers working in the General Directorate of Cooperatives, Labor and Social Welfare of Tehran Province in the number of There were 100 people, based on simple random sampling, 80 people were selected as a sample using Cochran's formula. The content validity of the questionnaires was confirmed by experts and the reliability of the questionnaire was also confirmed using Cronbach's alpha. The data was analyzed by SPSS and Smart PLS software.

    Findings

    The findings showed that the competence model of female managers has four dimensions of knowledge and awareness, skill and ability, individual characteristics and values, and nine components of cognitive skill, female identity, protecting the rights of beneficiaries, belief in God, awareness It is intra-organizational, extra-organizational awareness, human and communication skills, technical and executive skills, and soft communication.

    Conclusion

    Paying attention to the dimensions and components of competence of women managers can be one of the ways to improve the quality of their management in the country's organizations.

    Keywords: competence, competence model, female managers
  • روشنک کاظم زاده، احمد ودادی*، کاوه تیمورنژاد
    هدف

    در راستای اهمیت رفتار سازمانی در کارکنان سازمان ‏های دولتی، به‏ویژه کارکنان شاغل در بخش بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که سهم بزرگی از ارایه خدمات دولت به مردم را بر عهده دارند، و با توجه به اهمیت مضاعف خدمات رسانی این بخش در دوره پاندمی کرونا و فشار سنگین کاری و روانی که بر کارکنان این سازمان ها وارد شده است، هدف این پژوهش ارایه مدل پیشایندها و پسایندهای انواع رفتارهای ضدشهروندی سازمانی در خصوص مدیران زن دانشگاه های علوم پزشکی تهران با رویکردی کاربردی برای پیشگیری و کنترل رفتارهای ضدشهروندی سازمانی به منظور ارایه خدمات شایسته تر است. 

    طرح پژوهش/ روش‏شناسی/ رویکرد

     پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از نوع پژوهش های کیفی و اکتشافی است که با تکیه بر رویکرد تحلیل مضمون انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران زن دانشگاه علوم پزشکی تهران به تعداد 14 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند است.

    یافته ها

     شبکه مضامین توسعه ‏یافته دارای 226 مضمون پایه، 9 مضمون فراگیر، و 3 مضمون سازمان‏ دهنده است. پیشایندهای رفتارهای ضدشهروندی سازمان علیه مدیران زن مضامینی چون عوامل شغلی، رفتارها و جهت گیری های مدیران؛ و عوامل سطوح مدیریتی، عوامل ساختاری سازمانی، و عوامل فرهنگی اجتماعی اقتصادی است. همچنین، پسایندهای رفتارهای ضدشهروندی سازمان علیه مدیران زن مضامینی چون کاهش سرمایه انسانی اجتماعی، کاهش عملکرد، و کاهش اعتبار سازمان است.

    ارزش/ اصالت پژوهش

     ارزش دانش‏افزایی این پژوهش در ارایه یک مدل کاملا جدید از پیشایندها و پسایندهای رفتارهای ضدشهروندی سازمانی در سازمان های درمانی کشور ایران است. از یک‏سو، تاکنون در پژوهش ‏های داخلی چنین الگویی ارایه نشده است، و از دیگر سو، رویکرد جهت دار این مدل بر تجربیات مدیران زن در بخش های درمانی استوار است.

    کلید واژگان: رفتارهای ضد شهروندی سازمانی, دانشگاه علوم پزشکی تهران, مدیران زن, تحلیل مضمون, رفتارهای غیرمولد سازمانی
    Roshanak Kazemzadeh, Ahmad Vedadi *, Kaveh Teymournejad
    Purpose

    Organizational behavior is of great importance regarding the state organizations personnel, particularly the hospital staff, who play a significant role in rendering service to people. Due to the stressful workload they have had during Covid-19 pandemic, this research is implemented to present a model of the antecedents and consequences of various organizational anti-citizenship behaviors against female managers in Tehran University of Medical Sciences. 

    Methodology

    With regard to the purpose, this research was applied; its approach was both qualitative and exploratory, while it used thematic analysis method. The Data collection tool was semi-structured interviews with a sample of 14 female managers of Tehran University of Medical Sciences, who were selected through snowball sampling method. 

    Findings

    The network of themes developed in this research contains 226 basic items, 9 comprehensive items and 3 organizing items. The precedents of the organization's anti-citizenship behaviors against female managers include themes such as job factors, behaviors and mindset of managers; together with managerial levels, structural-organizational and socio-cultural-economic factors. Also, the consequences of the organization's anti-citizenship behaviors against female managers are the themes which include reduction in human-social capital, performance and organization's credibility. 

    Originality

     The enriching value of this research lies in presenting a completely new model including antecedents and consequences of organizational anti-citizenship behaviors in medical organizations. On the one hand, such a model has not been presented in domestic research so far, and on the other, the directional approach of this model is based on the experiences of female managers in the medical field.

    Keywords: Organizational Anti-Citizenship Behaviors, Tehran University of Medical Sciences, Female Managers, Thematic Analysis, Non-Productive Behaviors
  • فریدون رهنمای رودپشتی، آناهیتا زندی*
    هدف

       هدف از مقاله حاضر توسعه مدل نمایندگی رفتاری با بهره گیری از تمرکز بر نقش تعدیل کننده مدیران زن بر رابطه میان انگیزه های ریسک پذیری و ریسک "سیستماتیک در برابر غیرمتعارف (ویژه)" و پیامدهای عملکرد می باشد.

    روش

    این پژوهش با استفاده از داده های سالانه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1391تا 1397 انجام پذیرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون خطی چند متغیره مبتنی بر داده های تابلویی بهره گرفته شده است.

    یافته ها

    نتایج فرضیه اول نشان می دهد تاثیر نقش تعاملی مدیرعاملان زن بر ارتباط بین دلتا و ریسک غیر سیستماتیک در مقایسه با روابط ریسک سیستماتیک منفی و  معنادار می باشد. همچنین نتایج فرضیه دوم نشان می دهد مدیران زن تاثیر مستقیمی بر رابطه بین مشوق های اختیاری مدیران (دلتا) و عملکرد شرکت دارند.

    نتیجه گیری

     نتایج حاصل حاکی از حاکم بودن وضعیت بسیار محافظه کارانه، و گریزان از ریسک در مورد مدیران زن در زمانی است که مشوق های اختیاری به ازای ریسک غیرمتعارف به آن ها اعطاء می شود. همچنین، نتایج حاصل تایید می کنند که مدیران زن کمتر مایل به مواجهه با زمینه های برخوردار از ریسک سیستماتیک می باشند، اگرچه محافظه کارتر هستند، اما منجر به افزایش عملکرد شرکت می شوند.

    کلید واژگان: ریسک سیستماتیک, ریسک غیرمتعارف, عملکرد, مدل نمایندگی رفتاری, مدیران زن
    Fraydoon Rahnamay Roodposhti, Anahita Zandi *
    Objective

    The aim of this paper is to develop a behavioral representation model by focusing on the moderating role of female managers on the relationship between risk-taking motivations and risk“systematic vs idiosyncratic” and performance outcomes.

    Methods

    This research has been carried out using annual data of companies accepted in Tehran Stock Exchange during the period of 2012-2018. For testing of research hypotheses, multivariate linear regression has been used based on panel data.

    Results

    The results of the first hypothesis show that the effect of the interactive role of female managers on the relationship between delta and non-systematic risk is negative and significant compared to systematic risk relationships. The results of the second hypothesis also show that female managers have a direct impact on the relationship between voluntary incentives for managers (Delta) and company performance.

    Conclusion

    The results suggest a very conservative, risk-averse situation for female managers when they are given optional incentives for idiosyncratic (firm-specific) risk. Also, the results confirm that female managers are less likely to face areas of systematic risk, although more conservative, but lead to increased company performance.

    Keywords: Systematic risk, Idiosyncratic Risk, performance, Behavioral Agency Model, Female managers
  • شهرزاد نیری*، محمود دهقان نیری

    مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی در صنعت ورزش به صورت یک پژوهش کاربردی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته تربیت بدنی و مدیریت ورزشی در دانشگاه های تراز اول شهر تهران بودند که با میزان پاسخ دهی 80 درصد، 324 نمونه حاصل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد "زنان به عنوان مدیر" میهایل (2006) بود که اعتبار صوری و محتوایی آن با استفاده از نظرات 13 نفر از متخصصان بررسی شد و پایایی آن با سنجش آلفای کرونباخ  87/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که دانشجویان حوزه ورزش به ویژه مردان نگرش کلیشه ای نسبت به تصدی نقش مدیریت توسط زنان در این صنعت به ویژه در دو بعد تمایل زنان و موانع زنانه دارند. اما، تفاوت زیادی در نگرش دانشجویان بر حسب مقطع تحصیلی، شاغل بودن و جایگاه شغلی پیدا نشد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که توسعه سازوکارهایی جهت سنجش نگرش کلیشه ای افراد پیش از ورود و اصلاح آن پس از ورود به صنعت ورزش، بسیار مفید است. همچنین تنظیم سیاست هایی که منجر به افزایش تمایل زنان به تصدی مناصب مدیریتی شود، در کنار رفع موانعی که به واسطه نقش خانه داری برای ایشان ایجاد شده است، در کمرنگ شدن این نگرش کلیشه ای راه گشا خواهد بود.

    کلید واژگان: کلیشه های جنسیتی, مناصب مدیریتی, مدیران زن, صنعت ورزش
    Shahrzad Nayyeri *, Mahmoud Dehghan Nayeri

    One of the obstacles to the presence of women in managerial positions is the existence of stereotyped attitudes. In this regard, the present study to evaluate stereotyped attitudes toward the presence of women in managerial positions in the sports industry was formed as an applied study on the survey methodology. The Statistical population includes physical education and sport management students in Tehran's high-ranked universities, which leads to a sample of 324 cases with an 80% response rate using four data collectors. The research tool was Women as Managers Scale (WAMS) questionnaire introduced by Mihail (2006). Content and facial validity are scrutinized by 13 experts while Cronbach’s alpha about 0.87 ensures reliability. Data analysis enjoys factor analysis, analysis of variance, and Tukey test. Findings illustrate that students’ attitudes toward women's managerial roles are stereotypical, especially by men reflected in women’s tendency and feminine barriers respectively. However, there were no other significant differences in the attitudes of these students concerning other characteristics such as education, employment, and job status. Therefore, it will be very useful to develop mechanisms to measure the stereotypes of people before entering and correcting them after entering the sports industry. Also, setting policies that increase women's desire to hold managerial positions and remove the barriers created for them by the role of housekeeping, will help to alleviate this stereotypical attitude.

    Keywords: Gender Stereotypes, Managerial Positions, Female managers, Sports industry
  • الهام ابراهیمی*
    امروزه زندگی شخصی و شغلی افراد، ارتباط و پیوستگی قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ ازاین رو، توسعه دانش نظری در زمینه برهم کنش ها و روابط پیچیده میان این دو عرصه، درقالب پدیده مناسبات کار و زندگی حایز اهمیت است. هدف این تحقیق، فهم تجربه زیسته هشت نفر از زنان عضو هییت علمی که متصدی مناصب مدیریتی یک پژوهشگاه بودند، در زمینه مناسبات و ترتیبات بین حوزه های کار و زندگی بود. بدین منظور، از روش پدیدارشناسی توصیفی زیست جهان تاملی داهلبرگ استفاده شد. دلیل استفاده از این روش، دستیابی به ساختاری کلی از پدیده مذکور بود که به تک تک تغییرات ایجادشده در داده ها وابسته باشد؛ نه تعمیم پذیری یافته ها. مصاحبه های عمیق با هشت نفر از اعضای هییت علمی زن که پست مدیریتی داشتند، انجام شد. برای تایید قابلیت اعتماد تحلیل ها و یافته ها از سه روش پرسشگری همتایان، تحلیل موارد منفی و اصالت پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، از دید مصاحبه شوندگان «پیشینه خانوادگی»، «ادراک خودکارآمدی»، «توان انطباق پذیری با شرایط»، «بلندپروازی و شهامت رویارویی با مصایب» و «حمایتگری خانواده و پروای مراقبت»، سویه مثبت مناسبات کار و زندگی را تشکیل می دهند. ازطرف دیگر، «قیاس های بازدارنده»، «تلقین کلیشه های جنسیتی»، «حس ناکامی در زندگی»، «اندیش پایه های جزمی» و «مطالبه گری حوزه های کار و زندگی»، قالب های اصلی تجربه منفی آنان از رویارویی این دو عرصه هستند.
    کلید واژگان: مناسبات کار و زندگی, پدیدارشناسی توصیفی, زیست جهان تاملی, مدیران زن, اعضای هیئت علمی
    Elham Ebrahimi *
    These days, the personal and professional lives of people are closely related to each other. Hence, improvement of theoretical knowledge in the field of interactions and complex relationships between these two fields, in relation to the phenomenon of work-life relations, seems quite essential. This research is intended to investigate the lived experience of eight female faculty members holding managerial positions in a research institute in relation to the their arrangement of their work lives and everyday lives. The Dahlberg’s reflective world life of descriptive phenomenological method was used for this purpose. The reason for employing this approach was to achieve a general structure of the phenomenon depending on all individual changes made in the data, and not for the generalization of the findings. In-depth interviews were conducted with these eight female faculty members who held managerial positions. Three methods of peer questioning, negative case analysis and research originality were used for the confirmation of the reliability of the analyses and the findings. The results of data analysis revealed that, "family background", " perception of self-efficacy", "capacity to adapt to circumstances", "ambition and courage to face adversities", and "family support and care" contained the positive aspects of work-life relationships. On the other hand, "preventive comparisons", "indoctrination of gender stereotypes", "perception of failure in life", "dogmatic thinking" and "the demands of work life" composed the main negative experience of confronting these two areas.
    Keywords: Work, life relations, descriptive phenomenology, perceptional life-world, female managers, faculty members
  • الهه ناصری نژاد، محمد مهدی فراحی*، علیرضا خوراکیان، فریبرز رحیم نیا

    به موازات حضور زنان در سازمان ها، طبق برنامه ششم توسعه 30 درصد پست های مدیریت در سازمان های دولتی ایران در انتهای برنامه می بایست توسط زنان اشغال شده باشد. با این حال مسیر ترقی زنان در سازمان ها با چالش های متعددی مواجه است. از جمله این چالش ها، پدیده "خروج از مسیر ترقی" است. وقوع خروج از مسیر ترقی در رهبران و مدیران به ویژه مدیران زن به پدیده سازمانی فراگیری تبدیل شده، که پیامدهای منفی بسیار وسیعی برای فرد و سازمان ایجاد خواهد نمود. در این پژوهش تلاش شده تا با شناسایی موانع خروج از مسیرترقی، الگوی ذهنی مدیران زن موفق در این زمینه بررسی شود، لذا با استفاده از روش کیو، کلیه موانع خروج از مسیر ترقی به عنوان فضای گفتمان پژوهش، از ادبیات موضوع گردآوری شد و سپس با انتخاب نمونه ای 15 نفره از مدیران زن موفق در سازمان های دولتی ایران، الگوی ذهنی غالب این مدیران با کمک چیدمان فضای گفتمان در نمودار کیو، شناسایی گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که داشتن دانش تخصصی، ارتباطات موثر، و داشتن چشم انداز فردی و نگاه بلندمدت، از مهمترین موانع در خروج از مسیر ترقی در میان مدیران زن سازمان های دولتی ایران است. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، زنان موفق در سازمان های دولتی ایران، علاوه بر حفظ روحیه زنانه و لطیف خویش، فرزندآوری و مسئولیت تربیت فرزند را مانع رشد و ترقی خود نمی دانند. در مقابل با تقویت روحیه استقلال و کمال طلبی، رشد حرفه ای و یادگیری را تقویت نموده، و مسیر حرفه ای خود را راهبری می نمایند.

    کلید واژگان: خروج از مسیر ترقی, مدیریت زنان, سازمان های دولتی, روش شناسی کیو
    Elaheh Naserinezhad, Mohammad Mahdi Farahi *, Alireza Khorakian, Fariborz Rahimnia

    Along the presence of women in organizations, based on The Sixth Development Plan, 30% of management positions in Iranian government agencies, must be occupied by women. However, the path of women's advancement in organizations faces many challenges. One of these challenges is the "derailment" phenomenon. Leadership and managerial derailment, has become a pervasive organizational phenomenon, which will have negative consequences for the individual and the organization. This study attempts to identify barriers of derailment, and the mental pattern of successful female managers in public agencies of these barriers. In this study, using Q methodology, all barriers of derailment were collected from the subject literature. These barriers, formed the Q-concourse. Then by selecting a sample of 15 successful female managers in Iranian public agencies, the dominant mental model of these managers was identified, by Q-sorting. The results indicate that having specialized knowledge, effective communication, and having a personal and long-term perspective, are the most important barriers of derailment of female managers in Iranian public agencies. The results also indicate that successful women in public sector of Iran, In addition to maintaining their feminine and delicate spirit, do not consider childbearing and the responsibility of raising a child as an obstacle to their growth and development. In contrast, by strengthening the mentality of independence and perfectionism, they strengthen professional growth and learning, and lead their career path.

    Keywords: derailment, Female managers, public agencies, Q-Methodology
  • کلثوم برزگر، سعید صفاریان همدانی*، رضا یوسفی سعید آبادی
    هدف

    از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های توانمند سازی مهارت های مدیریتی مدیران زن مدارس در پارادایم نظریه داده بنیاد بود.

    روش

     پژوهش حاضر به روش آمیخته کیفی و کمی، از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی بود. جامعه آماری کیفی  با توجه به حد اشباع مشتمل بر 12 نفر از مدیران زن که تحصیلات تکمیلی و سابقه اجرایی در استان مازندران داشتند، بود. که برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری در مرحله کمی شامل مدیران زن  مدارس تمامی مقاطع تحصیلی و کارشناسان زن  و مدیران زن حرفه ای شهرستان و مناطق سازمان آموزش و پرورش استان مازندران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای نمونه آماری به تعداد 307 زن انتخاب شدند. که ابزارجمع آوری داده هادر مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که ابعاد و مولفه های آن در مرحله کیفی پژوهش بدست آمده بود.روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و روایی سازه و پایایی، بر اساس ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. برای ارایه مدل توانمند سازی مهارت مدیریتی مدیران زن مدارس آموزش و پرورش استان مازندران از آزمون مدل معادلات ساختاری استفاده شد  نرم افزار های مورد استفاده نرمافزارهای  Lisrel و Pls   بودند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که برای توانمند سازی 5 بعد و 13 مولفه با عناوین : توانمند سازی فردی با دو زیر مقوله (توانمند سازی ذهنی و رفتاری)، توانمند سازی فرهنگی با دو زیر مقوله (باور مندی به مدیریت زنان و تعاملات فرهنگ ساز)، توانمندسازی مهارتهای نوین فناوری با سه زیر مقوله(ایجاد زمینه برای نو آوری،احساس شایستگی و توسعه فرصت شغلی)، توانمند سازی آموشی  با سه زیر مقوله (آموزش قبل کار با رویکرد دانش تخصصی) و (آموزش کوتاه مدت حین کار با رویکرد مهارت عملی) و (آموزش بلند مدت با رویکرد مهارتهای نرم) و توانمند سازی کار در محیط مردانه با مقوله های  (توانمندی در جلسات و توانمندی در ارتباطات) و 58 شاخص شناسایی گردید.

    نتیجه گیری

    انتایج نشان داد بکارگیری ابعاد و مولفه های توانمند سازی مهارت های مدیریتی مدیران زن در مدارس  میتواندبهره وری مدارس را در راستای عمل به ماموریت ها و وظایف محوله ارتقاء دهد.

    کلید واژگان: توانمند سازی, نظریه داده بنیاد, مدیران زن, مهارتهای مدیریتی
    Qolsom barzegar, Saeed safarian hamedani*, reza yousefi saeed abadi
    Purpose

    The aim of this study was to identify the dimensions and components of empowerment of managerial skills of female school principals in the data theory paradigm of the foundation..

    Methodology

    The present study was a qualitatively and quantitatively mixed method, applied in terms of purpose and descriptive in nature and method. The qualitative statistical population according to the saturation limit consisted of 12 female managers who had postgraduate education and executive experience in Mazandaran province. Semi-structured interviews were used to collect data. The statistical population included a small number of female school principals of all levels of education and female experts and female professional principals of the city and regions of the Education Organization of Mazandaran Province. 307 women were selected by cluster sampling method. The data collection tool was developed in a quantitative stage of the questionnaire whose dimensions and components were obtained in the qualitative stage of the research. The validity and reliability of the questionnaire was confirmed based on Cronbachchr('39')s alpha coefficient using face validity and construct validity. Data analysis was performed using structural equation model test and software used by Lisrel and Pls software.

    Result

     The results showed that to empower 5 dimensions and 13 components with the titles: individual empowerment with two subcategories (mental and behavioral empowerment), cultural empowerment with two subcategories (belief in womenchr('39')s management and culture-building interactions) Empowerment of new technology skills with three sub-categories (creating the ground for innovation, sense of competence and job development), empowerment of education with three sub-categories (pre-work training with specialized knowledge approach) and (short-term in-service training with skill approach Practical) and (long-term training with soft skills approach) and empowerment of work in a male environment with the categories (ability in meetings and ability in communication) and 58 indicators were identified.

    Conclusion

    The results showed that applying the dimensions and components of empowerment of managerial skills of female principals in schools can improve school productivity in order to fulfill the assigned missions and tasks.

    Keywords: Empowerment, Data Foundation Theory, Female Managers, anagement kills
  • محمدحسن فردوسی*

    هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی تمرینات هوازی بر تعارض کار - خانواده و بهزیستی روان شناختی مدیران زن بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران زن آموزش و پرورش ناحیه یک شهر اهواز است. نمونه شامل 30 نفر از جامعه مذکور است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی  در دو گروه 15 نفری آزمایش  و کنترل قرار گرفتند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون - پس آزمون باگروه کنترل بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعارض کار- خانواده نت مه یر(1996) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(2002) استفاده شد. مداخله برای گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش کواریانس چندمتغیری و کواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرینات هوازی بر تعارض کار- خانواده و بهزیستی روان شناختی مدیران زن اثربخش است.

    کلید واژگان: تمرینات هوازی, تعارض کار- خانواده, بهزیستی روان شناختی, مدیران فرهنگی زن
    MohammadHassan Ferdowsi *

    The purpose of this study was to investigate the effect of aerobic exercises on family- work conflict and psychological well-being in female managers. The statistical population of the study included all female managers in Ahvaz during the academic year of 2019-2020. The sample subsumed 30 female managers who were selected by purposive sampling procedure and randomly allocated in to two experimental and control group; 15 participants each. The design of the study was a quasi-experimental with pre-test, post-test and a control group. The Meyer (1996) Work-Conflict Conflict Questionnaire and Reef Psychological Well-Being Questionnaire were used to collect data. The experimental group was exposed to 12 sessions of 60 minutes’ aerobic exercise. The control group received none. multivariate analysis of covariance(MANCOVA) and analysis of covariance (ANCOVA) was performed to analyzed data. The results showed that aerobic exercises had significant effect on family- work conflict and psychological well-being in female managers .

    Keywords: Aerobic exercise, family- work conflict, psychological well-being, female managers
  • الهام جعفری، فریده شریفی فر*، شهرام علم
    هدف از انجام این پژوهش، ارایه نقش آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور با رویکرد آینده پژوهی بود. روش پژوهش ازنظر سطح، راهبردی، ازلحاظ نوع، کیفی، ازحیث راهبردی، فرایندی، ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث زمان، آینده نگر بود. جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی (18 نفر) و جامعه اطلاعاتی (39 نسخه) بود. ابزار پژوهش شامل سه روش مطالعه کتابخانه ای، مصاحبه و تکنیک دلفی بود. روایی ابزارها براساس اعتبار علمی و حقوقی نمونه آماری، ارزیابی محتوایی متخصصان و ضرایب توافق بین خبرگان مطلوب ارزیابی شد. از روش های کدگذاری و تحلیل سیستمی مفهومی برای تحلیل یافته ها استفاده شد. نتایج نشان داد که چارچوب کلی آینده پژوهی مدیریت زنان در ورزش، مشتمل بر چهار لایه فرصت یابی آینده، تحلیل گلوگاه ها، راه یابی آینده نگر و اجرا و بازنگری بود که هر لایه، خروجی جدایی به ترتیب موضوع ها، عوامل کلیدی، نقشه راه و عملکرد دارد. منظرهای آینده پژوهی مدیریت زنان در ورزش کشور در سه منظر زمانی گذشته، حال و آینده و دو بخش نظری و اجرایی بررسی شدند. درنهایت، الگوی آینده نگری مبتنی بر اقدام ها و ملاحظات لازم برای بهبود جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور، در پنج سطح چالش، قابلیت، راهبرد، عملکرد و پیامد ترسیم شد. براساس یافته ها می توان گفت که آینده نقش آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور هم زمان متاثر از عوامل و جریان های درون و برون سیستمی ورزش است. این چارچوب نگاهی کلی گرا، سیستمی و بلندمدت به مقوله مدیریت زنان در بخش ورزش دارد و می کوشد تا راهنمای عمل مدیران درافق های زمانی دورتر و حیطه های وسیع تر اجرایی باشد.
    کلید واژگان: نظام ورزش, نقش های مدیریتی, مدیران زن, آینده پژوهی
    Elham Jafari, Farideh Sharifi Far *, Shahram Alam
    The purpose of this study was to present The Role of Women in Sport Management in the Country with Future Research Approach. The method of research in terms of level is strategic, in terms of type is qualitative, in terms of strategy is processed, in terms of purpose is practical and in terms of time is prospective. The statistical population consisted of two sections: human society (18 people) and information society (39 copies). The research tool consists of three methods of library study, interview and Delphi method. The validity of the tools was evaluated based on the scientific and legal validity of the statistical sample, content evaluation of the experts and the agreement coefficients between the eligible experts. Coding and conceptual systematic analysis methods were used to analyze the findings. The results showed that the general framework of the future of women's management strategy in sport includes four layers of future opportunism, bottleneck analysis, prospective approach, and implementation and review that each separated output layer has respectively, key factors, roadmap and performance in terms of topics. Future studies' perspectives of women's management in country's sport were investigated in three perspectives of past, present and future, and two theoretical and executive aspects. Finally, a prospective model based on the actions and considerations necessary to improve women's Place in the management of sport in five levels of challenge, capability, strategy, performance, and outcome was developed. Based on the findings, it can be said that the future role of women in sport management in the country is simultaneously influenced by the internal and external factors and actions of sport. This framework has a holistic, systematic, and long-term view of the management of women in the field of sports and seeks to guide managers' action in the distant future and wider areas of administration.
    Keywords: Sport System, Roles of Management, Female Managers, Future Studies
  • سیدعلی سبادت، لیلا مقتدایی *
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و سرسختی شغلی مدیران زن در دانشگاه های منتخب انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه مدیران زن در دانشگاه های منتخب و روش نمونه گیری به صورت در دسترس می باشد و حجم نمونه 150 نفر از مدیران زن بین سال های 1396- 1391 در دانشگاه های منتخب است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سرسختی شغلی مورنو جیمز و همکاران (2014) و پرسشنامه تجدید نظر شده ی سرمایه اجتماعی مقتدایی (1390) که مقدار پایایی آن ها به ترتیب 88/0 و 87/0 می باشد استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و PLS استفاده گردید. در این پژوهش برای تحلیل مدل از روش " مدل سازی معادلات ساختاری" با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شده است که نتایج نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. از طرف دیگر، نتایج نشان داد که بین سرمایه اجتماعی با سرسختی شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد؛ یعنی با افزایش سرمایه اجتماعی مدیران زن میزان سرسختی شغلی آنان افزوده می گردد. یافته های پژوهش به زنان مدیر کمک می کند تا آگاهی های لازم را در زمینه شغل خود کسب نموده و در نهایت منجر به ارتقاء سرسختی شغلی آنان می گردد.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, سرسختی شغلی, مدیران زن
    Sayed Ali Siadat, Leila moghtadaie*
    The present study aimed to explore the relationship between social capital and occupational hardiness of female managers in selected universities. The research method is descriptive and correlational. The statistical population is all female managers in selected universities and the sampling method was convenience. The sample size is 150 female managers in years 2012-2017 in selected universities. Data were collected using occupational hardiness questionnaire by Moreno James et al. (2014) and the revised social capital questionnaire by Moghtadaie (2011) whose reliability were 0.88 and 0.87 respectively. SPSS and PLS software were used to analyze the data. To analyze the model, "structural equation modeling" method has been used with partial least squares approach. The results showed that the conceptual model of research has desirable fit. Moreover the research findings indicated that there is a positive and significant relationship between social capital and occupational hardiness; that is, female managers' occupational hardiness will increase by the increase in their social capital. The findings of this study would help female managers to acquire the necessary knowledge in their job, which promotes their occupational hardiness.
    Keywords: social capital, occupational hardiness, female managers
  • لیلا عرب سرخی *، حسین ایمانی جاجرمی، غلامرضا غفاری
    نقش آفرینی زنان در حکومت های محلی روندی جهانی است که در بیشتر کشورها آغاز شده است. در ایران نیز دهیاریها عرصه مشارکتی نوینی را برای زنان فراهم آورده اند. پژوهش حاضر در چهار بخش استان اصفهان با مشارکت 8 دهیار زن و 11 عضو شورای اسلامی روستا با هدف بررسی تجربه زیسته دهیاران زن به منظور کشف مسائل و مشکلات آنها با روش تحلیلی نظریه بنیانی در سنت پژوهش کیفی انجام شده است. بنابر یافته های پژوهش حاضر عواملی مانند پیشینه طولانی تمرکزگرایی، ابهام در قوانین بالا دستی و تعریف حکومت محلی، نقص سیاست های حمایتی زنان، رویکرد مذکرگزینی، وابستگی به دولت، فقدان نهادینگی دهیاری، و حس دوگانه دهیار زن، به شکل گیری پدیده «تعارض جامعه با قدرتمندشدن زنان» انجامیده است. این پدیده دربردارنده تقابل هایی مانند فاصلهگذاری جنسیتی، تلاش برای طرد دهیار زن و تقویت تردید در توانایی و خوداتکایی زنان در ایفای نقش مدیریتی است و شدت وقوع آن برحسب میزان حمایت مقامات بالاتر از دهیار زن و سابقه نقش آفرینی زنان در روستا متفاوت است. در چنین شرایطی، دهیار زن در مواجهه با این پدیده با تکیه بر حمایت مقامات و فرهنگ روستا راهبرد هایی را اتخاذ می کند که هریک می تواند نتایج متفاوتی داشته باشد. راهبرد های حفظ وضعیت موجود، به تثبیت تقسیم کار جنسیتی منجر می شود و راهبرد های مبتنی بر تغییر، نهادینگی تدریجی دهیاری زنان را ایجاد می کند. تصدی سمت دهیار برای زنان و جامعه تجربه ای متعارض است.
    کلید واژگان: جنسیت, حکومت محلی, دهیاران زن, دهیاری, نظریه بنیانی
    Leila Arabsorkhi *, Hossein Imani Jajarmi, Gholamreza Ghaffary
    Division of governance at various levels has led to proliferation of decision making arenas in different countries. Thus, proportion of women in areas of decision making divisions expanded in micro and macro levels of governance. Participation and role - playing of women in local level of governance had begun and developed in the most of the world including developed and developing countries in recent years. According to experts, this kind of governance in terms of ease of access and availability, closing to daily life, less competition, high probability of success and low risk of failure is considered as a field of making decisions which is suitable for women. Because of reasons above, female role – playing and participation in local government has been more than national level in most countries.
    According to researches which are carried out about rural community of Iran, traditional gender relations and stereotypes defines women’s behaviors and actions. So, a kind of gender division of labor has been formed which determines strict norms and unchangeable gender roles. It means that in one hand, presence and role-playing of women in private and limited sectors such as family has been established, therefore rural community accepts it completely. On the other hand, participation of women in making important decisions of family is doubtful. So, there are various stereotypes which protect remaining women in a low level of role – playing and also condemned effective participation. In addition other findings about female participation in rural public affairs demonstrate that due to persistent gender stereotypes in rural culture, female participation in public arena is prohibited, so men are prioritized to obtain important positions of rural management.
    In Iran, Dehyari is a kind of local governance which controls villages or rural regions. They are managed by both Dehrayr and Islamic rural council. So, they are considered as a field of participation of women in public decision making in rural regions. Since has been established, except Qom, most of them managed by a significant number of women in all provinces of Iran. Female participation as a head of rural management in the context of rural conservative culture is a noteworthy issue which is studied in case of experience and concerns of female Dehyars in Isfahan province.
    According to census, numbers of female dehyars has been increased during 4 past election of Islamic rural council. Numbers of women in the first election (2005) was 150 out of 11.000 in the country with the share of 1.4%. In the second election (2008) it rises to 400 out of 21.000 in all provinces. In third election (2012) 888 female dehyar have participated out of 24.627 in total. And in the last period (2014) 1554 women out of 29.792 have attended in all rural regions in Iran. Therefore, statistics demonstrate a rising trend of presence of women in rural management.
    This event is important in 3 dimensions. At first, Dehyaris as a kind of local government can be considered as a progressive way which can lead women to upper levels of governance such as parliament in national level. After that in rural context, presence of volunteer women for candidacy and their tendency to entre to public arena shows increasing the confidence of rural women. At last electing women as an executive director by the rural council who is considered as representative of rural society is another aspect of importance. It means that rural community admits that filling managerial positions by women.
    The main purpose of this research is observation this phenomenon directly in a natural field. So, this research seeks to benefit from qualitative research method in the context of grounded theory be directly assessed. Sampling includes 2 parts. The main sample of the study consists of 8 female dehyars who 4 persons of them were the first female Dehyar in their own regions. In addition, Complementary sample includes 11 members of the Islamic rural council in 4 rural regions.
    Findings demonstrate that experience of being manager or dehyar for women has formed in context of male pattern work in rural culture. Therefore women have to work in a male patterns of work. In this situation, Despite, gradual institutionalization of female management in rural areas during long time, the unprecedented experience of them is not recognized by rural community. As a result experience of being dehyar for women is known as a conflicting experience both by community and women. So, the status of women as a powerful managers is spending a period of transition which is located between acceptance and rejection.
    Keywords: local government, Dehyari, Female managers, Grounded theory, Gender
  • شیرین عزیزی*، میثم شفیعی رودپشتی
    امروزه مفهوم توسعه پایدار کاربردی جهانی پیدا کرده و بسیاری از بخشها و ارکان هر جامعه را درگیر خود ساخته است. از بین عوامل و شاخصه های فراوانی که بر دستیابی به توسعه پایدار موثر هستند نظام آموزشی بهانحاء مختلف در سطح قابل توجهی تاثیرگذار است. کارآمدی این نظام نیز تابع عوامل و مولفه های گوناگونی است. مدیران و مدیریت آنها یکی از این مولفه هاست که بهره ور بودن آن ها نقش قابل توجهی در کارامدی نظام های آموزشی دارد. لذا این مقاله در صدد است تا در گام نخست عواملی را که به تفکیک، موجبات افزایش سطوح بهرهوری مدیران زن و مرد را فراهم می کند را شناسایی کرده و در اقدامی مبتکرانه با استناد به اینکه مدل کانو خصلت دسته بندی مولفه ها و ویژگی هااز حیث ابعاد کیفیتی دارا می باشد(تاکنون از این تکنیک تنها برای سنجش رضایت مشتری استفاده شده است) به منظور طبقه بندی و مقایسه عوامل موثر بر بهره وری مدیران زن و مرد آموزش و پرورش از این تکنیک بهره گیری نماید. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهند از 23مولفه شناسایی شده به عنوان مولفه های موثر بر بهره وری مدیران زن، 1 مولفه الزامی، 16 مولفه یک بعدی و 3 مولفه جذاب می باشند و همچنین در مورد مدیران مرد 4 شاخص یک بعدی و 13 شاخص الزامی شناسایی شده و شاخص جذابی برای مردان مشاهده نشد. در پایان رتبه بندی این مولفه ها نیز ارائه شده است.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, مدل رضایت مشتری کانو, بهرهوری, مدیران زن و مرد, آموزش و پرورش
    S. Azizi*, M. Shafiey Roudposhti
    Nowadays, the concept of sustainable development has found a global application and attracted many parts andbasis of any community. Among many factors affecting sustainable developments, educational system is remarkably effective in many ways. The effectiveness of the system is also a function of various factors and components. The managers and their management are one of the components playing a significant role in all education systems. Therefore, by considering many female managers working in education system of the country, this paper is firstly to identify the factors increasing the productivity of the male and female managers and then use Kano model creatively to classify and compare the factors affecting the productivity of male and female managers. The results obtained by this study indicate 23 elements are identified as effective elements of productivity of male and female managers. For female managers, one factor is essential, 16 factors are one-dimensional and 3 factors are attractive. Also, in the case of male managers, 4 factors are one-dimensional and 13 factors essential but no attractive factor detected. The ranking of these elements is also presented at the end.
    Keywords: Sustainable development, Kano Customer Satisfaction Model, Productivity, Male, Female Managers, Education, Training
  • شیرین عزیزی، میثم شفیعی رودپشتی
    امروزه مفهوم توسعه پایدار کاربردی جهانی پیدا کرده و بسیاری از بخش‎ها و ارکان هر جامعه را درگیر خود ساخته است. از بین عوامل و شاخصه های فراوانی که بر دست‎یابی به توسعه پایدار موثر هستند، نظام آموزشی به انحای گوناگون در سطح قابل توجهی تاثیرگذار است. کارآمدی این نظام نیز تابع عوامل و مولفه های گوناگونی است. مدیران و مدیریت آنها یکی از این مولفه هاست که نقشی مهم در کارآمدی نظام‎های آموزشی دارد. بنابراین، با توجه به تعداد قابل توجه مدیران زن در نظام آموزشی کشور، این مقاله در صدد است تا در گام نخست عواملی را که به افزایش سطوح بهره‎وری مدیران زن کمک می‎کند، شناسایی کرده و در اقدامی مبتکرانه و با توجه به اینکه مدل کانو خصلت دسته‎بندی مولفه ها و ویژگی ها را از حیث ابعاد کیفیتی داراست و تاکنون از آن فقط برای سنجش رضایت مشتری استفاده می‎شده، اکنون به منظور طبقه‎بندی عوامل موثر بر بهره‎وری مدیران زن آموزش‎و‎پرورش به‎کار‎گرفته‎شود. نتایج به‎دست‎آمده از این پژوهش نشان می‎دهد از 23 مولفه شناسایی‎شده به عنوان مولفه های موثر بر بهره‎وری مدیران زن، 1 مولفه الزامی، 16 مولفه یک‎بعدی و 3 مولفه جذاب هستند. در پایان، رتبه‎بندی این مولفه ها نیز ارائه شده است
    کلید واژگان: آموزش‎و‎پرورش, بهره‎وری مدیران, مدیران زن, مدل رضایت مشتری کانو, توسعه پایدار
    Shirin Azizi, Maysam Shafiee Roodposhti
    Nowadays the concept of sustainable development finds a global application and involves many of the pillars and sections of any community. Among the many factors that affect the sustainable development، educational system is effective in many ways in remarkable levels. Effectiveness of this system is dependent to various factors and components. Managers and their management are one of the components that have significant role in the teaching and training systems. Therefore considering the significant number of woman managers in our country teaching and training system، this paper is trying to identify factors that help to increase the productivity of woman managers. We، in an initiative act، and considering that using Kano model can help to categorize factors and characteristics qualitatively and has been used for measuring satisfaction customer، use it for categorizing the productivity of female managers in the teaching and training system. The result obtained from this study show that among 23 elements identified as effective elements in productivity of female managers، 1 factor is necessary، 16 factors are one-dimensional and 3 factors are attractive. Finally the rating of these elements is also presented.
    Keywords: teaching, training office, manager's productivity, female managers, Kano customer satisfaction model, sustainable development
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال