به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "infallibility" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • محمد دانش نهاد*، محمدحسن وکیلی، روح الله شفیعیان

    آیه تطهیر یکی از آیات بحث برانگیز میان علمای شیعه و اهل سنت است به گونه ای که غالب دانشمندان اهل سنت دلالت آن بر عصمت اهل بیت را نمی پذیرند. این تحقیق با روش جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن ها درصدد بیان این نکته است که نه روش تفسیری اهل سنت در رابطه با آیه تطهیر مسیر صحیحی را پیموده و نه روش تفسیر مشهور شیعه. راه صحیح و مطابق با سیاق و قواعد ادبی آن است که؛ از طریق آیه تطهیر درصدد اثبات عارضی عصمت اهل بیت از طریق امر و نهی های خداوند نسبت به زنان پیامبر اکرم (ص) باشیم که اثبات چنین مقامی از عصمت فراتر از عصمت ذاتی اهل بیت است. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار اشکال اساسی در روش تفسیری اهل سنت و نیز پنج اشکال عمده در روش تفسیری مشهور شیعه نسبت به آیه تطهیر وجود دارد. از جمله می توان به عدم تناسب با سیاق، عدم تناسب با روایات قطعی الصدور، عدم تناسب با قواعد ادبی و عدم امکان داخل نمودن پیامبر اکرم (ص) در ذیل عنوان اهل بیت اشاره کرد.

    کلید واژگان: اهل بیت(ع), دلالت آیه تطهیر, عصمت, اهل سنت, شیعه, تفاسیر فریقین
    Mohammad Danesh Nehad*, Mohammadhassan Vakili, Ruhollah Shafieeian

    The verse of tathir is one of the controversial verses among Shia and Sunni scholars in such a way that most of the Sunni scholars do not accept its implication of the infallibility of Ahl al-Bayt. This research, with the method of collecting information and analyzing them, tries to express the point that neither the Sunni interpretation method in relation to the verse has followed the correct path, nor the famous Shiite interpretation method. The correct way and in accordance with the context and literary rules are for the fact that through the verse of tathir we try to prove the temporary infallibility of the Ahl al-Bayt through God's commands and prohibitions regarding the wives of the Holy Prophet (s), which proves such a position of infallibility beyond the inherent infallibility of the Ahl al-Bayt. The results of the research show that there are four basic problems in the interpretation method of Sunnis and five major problems in the famous Shia interpretation method regarding the verse. Among others, we can point to their disagreement with: the context, the definitively valid traditions, literary rules, and the impossibility of including the Holy Prophet (s) under the title of Ahl al-Bayt.

    Keywords: Ahl Al-Bayt (A), Meaning Of The Verse Tathir, Infallibility, Ahl Al-Sunnah, Shia, Fariqain`S Commentaries
  • علی عباس آبادی*، محسن قمی

    ابن تیمیه تاثیر گذارترین شخصیت در تاریخ سلفی گری است که در حوزه های گوناگون اعتقادی اظهار رای نموده و نظرات او مورد توجه و تبعیت پیروانش قرار گرفته است. از جمله درباره اندیشه عصمت به مثابه یکی از ارکان مساله نبوت و امامت گفتگو نموده و این آموزه را زیر سوال برده است. او تقریبا در تمام مبانی و ادله ی عصمت خدشه می کند و در نهایت، هیچ گونه عصمت مطلقی را برای انبیا و ائمهعلیهم السلام نمی پذیرد. در مقابل سعی می کند با طرح و اثبات نظریه ی «عصمت مجموعی امت» جایگزینی برای عصمت اولیای الاهی بیابد. او سه مبنای مهم: تعریف و شوون امامت، قاعده ی لطف، و افضلیت ائمهعلیهم السلام را زیر سوال می برد تا بدین وسیله، ادله ی مفید عصمت را از کار بیندازد. اما هیچ کدام از اشکالات او به این سه مبنا وارد نیست و به تک تک آن ها پاسخ های دقیق و اقناع کننده ای داده می شود. نظریه ی عصمت مجموعی او نیز دلیل مستحکمی ندارد و نمی تواند اثبات شود و مبانی و ادله ی عصمت اولیای الاهی را زیر سوال ببرد.

    کلید واژگان: عصمت, مبانی, ابن تیمیه, منهاج السنه, علامه حلی
    Ali Abbas Abadi *, Mohsen Ghomi

    Ibn Taymiyyah is the most influential figure in the history of Salafism, who has expressed opinions in various areas of belief, and his opinions have been noticed and obeyed by his followers. Among other things, he discussed the idea of infallibility as one of the pillars of the problem of prophethood and imamate and questioned this doctrine. He violates almost all the foundations and proofs of infallibility and finally, he does not accept any absolute infallibility for prophets and imams. On the other hand, he tries to find an alternative to the infallibility of the divine parents by proposing and proving the theory of "total infallibility of the nation". He questions three important bases: the definition and affairs of the Imamate, the rule of grace, and the superiority of the Imams (peace be upon them) in order to destroy the useful evidence of infallibility. But none of his problems are related to these three bases, and precise and convincing answers are given to each of them. His total infallibility theory also has no solid evidence and cannot be proven and questions the foundations and evidences of the infallibility of divine saints.

    Keywords: Infallibility, Basics, Ibn Taymiyyah, Minhāj Al-Sunnah, Allameh Helli.
  • حسن دین پناه*
    امام مهدی (عج) -امام دوازدهم شیعیان- شخصیتی است که در پرده غیبت نهان است و هنگام فراهم شدن شرایط و مقدمات ظهور، ظاهر خواهد شد تا صلح و عدالت موعود را در جهان برقرار سازد. یکی از پرسش های مطرح این است که امام چه نقش و ویژگی خاصی دارد که فقط ایشان می تواند تحقق بخش صلح جهانی آخرالزمان باشد و دیگران مستقلا و بدون وجود ایشان از تحقق آن عاجزند. براساس روایات و آموزه های شیعه، ویژگی های ایشان را به ابعاد گوناگون می توان تقسیم کرد که دسته ای از آن ها برخاسته از مقام امامت ایشان است. نوشتار پیش رو با هدف تعیین و تبیین این ویژگی ها، با روش تحلیلی-اسنادی و با استفاده از آیات و روایات به این موضوع پرداخته است. اصلی ترین این ویژگی ها، ولایت جهانی (دینی، سیاسی)، ولایت تکوینی، عصمت، عدالت، علم ویژه الهی، خلق ویژه، نصب و انتخاب الهی و حجت الله هستند که برای هدایت مردم به سعادت، وجود این خصوصیات در امام لازم و ضروری است.
    کلید واژگان: امامت, امام مهدی (عج), ولایت تکوینی, ولایت دینی, ولایت سیاسی, عصمت
    Hasan Dinpanah *
    Imam Mahdi (a.s.) - the twelfth Imam of the Shiites - is a figure who is hidden in the veil of occultation and will appear when the conditions and prerequisites for his reappearance are met to establish the promised peace and justice in the world. One of the questions raised is what special role and characteristics does the Imam have that only he can realize the global peace of the end times and others are unable to realize it independently and without his presence. Based on Shiite traditions and teachings, his characteristics can be divided into various dimensions, some of which arise from his position of Imamate. The following article aims to determine and explain these characteristics, using an analytical-documentary method and using verses and traditions. The most important of these characteristics are universal (religious, political) guardianship, creational guardianship, infallibility, justice, special divine knowledge, special creation, divine appointment and election, and the proof of God. The presence of these characteristics in an Imam is necessary and essential for guiding people to happiness.
    Keywords: Imamate, Imam Mahdi, Creational Province, Religious Province, Political Province, Infallibility
  • عبدالرحمن باقرزاده*

    از سده های نخست تاکنون، ابعاد گوناگون آیه «تطهیر» همواره محل بحث دانشمندان مسلمان بوده و آثار بسیاری درباره آن به رشته تحریر درآمده است. بیشتر اهل سنت معتقدند آیه درباره همسران پیامبر (ص) و اصحاب کساء نازل شده و دعوت به کسب طهارت ازطریق التزام به اوامر و نواهی الهی است. در مقابل، شیعیان و برخی اهل سنت بر این باورند که آیه مزبور پیام آور عصمت اهل بیت بوده و در زمان نزول، مصداقی جز اصحاب کساء ندارد. این عقیده بر اموری مبتنی است که تکوینی بودن اراده الهی در آیه از آن جمله است. پرسش این است که آیا راهی برای اثبات این امر وجود دارد یا خیر؟ این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع فریقین به دنبال یافتن پاسخ مناسب به پرسش فوق بوده و یافته های آن نیز حاکی از پاسخ مثبت و تکوینی بودن قطعی اراده در آیه شریفه است.

    کلید واژگان: آیه تطهیر, اراده تکوینی, اراده تشریعی, اصحاب کساء, عصمت
    Abd Al-Rahman Bagherzadeh *

    Since the first centuries, the various aspects of the verse of "purification" have always been the subject of discussion among Muslim scholars, and many works have been written about it. Most Sunnis believe that the verse was revealed about the wives of the Prophet (PBUH) and the Companions of the Household and that it is an invitation to attain purity through adherence to divine commands and prohibitions. On the other hand, Shiites and some Sunnis believe that the verse in question was a message of the infallibility of the Ahl al-Bayt and that at the time of its revelation, it had no reference other than the Companions of the Household. This belief is based on matters, including the fact that the divine will in the verse is constructive. The question is whether there is a way to prove this? This article seeks to find a suitable answer to the above question using a descriptive-analytical method and relying on the sources of the sects, and its findings also indicate a positive answer and a definite constructiveness of the will in the noble verse.

    Keywords: Verse Of Purification, Creational Will, Legislative Will, Companions Of The Covered, Infallibility
  • میثم عزیزیان مصلح*، سید مرتضی حسینی شاهرودی

    «خودآگاهی» یکی از مصادیق علم حضوری است. دو پرسش مهم معرفت شناختی در مورد این مصداق وجود دارد: اول این که آیا ما واقعیتی به نام «من» را وجدان می کنیم؟ دوم این که آیا این وجدان، خطاناپذیر است و واقعیت «من» را آن گونه که هست نشان می دهد یا ممکن است «وجدان من» مغایر «من عینی» باشد. دو نکته نوآورانه اساسی در پاسخ به این دو مسئله وجود دارد که در مقاله پیش رو مدنظر قرار گرفته است. اول این که فیلسوفان مسلمان برای شناخت «من» سلسله مراتب قائل اند، به طوری که در این سلسله، ابتدایی ترین و بنیادی ترین چیزی که درباره «من» وجدان می شود، همانا «درک کنندگی خویشتن» است. این رویکرد نقش مهمی در پاسخ به منکران وجدان «من خودآگاه» دارد. دوم این که از نگاه ایشان، یگانه روش بحث درباره بنیادی ترین سطح شناخت «من» (درک کنندگی من) همانا توصیف وجدان خویشتن به کمک عقل توصیفی است. در چهارچوب این دو نکته می توان گفت که اولا وجدان «من درک کننده» وجود دارد و ثانیا فیلسوف مسلمان به عنوان یک مبناگرای عمیق، این وجدان را به مثابه یک «واقعیت» در نظر می گیرد و به سبب یگانگی وجدان و واقعیت، حکم به امتناع تخلف «معرفت وجدانی به من» از «واقعیت من» می کند. ضمنا یگانه دانستن «معرفت وجدانی به من» و «واقعیت من» ناشی از یک اعتبار صرف نیست، بلکه متکی به محتوای «وجدان من» (درک کنندگی من) است.

    کلید واژگان: علم حضوری, معرفت بی واسطه, معرفت وجدانی, خطاناپذیری, خودآگاهی, مراجعه به علم حضوری
    Maytham ʿazīzīyān Muṣliḥ *, Sayyid Murtaḍā Ḥusaynī Shāhroudī

    One of the examples of the intuitive knowledge (Arabic: علم الحضوری, lit.: knowledge by presence or presential knowledge) is “self-consciousness”. There are two important epistemological questions regarding this concept: First, do we have a consciousness of a reality called “self”? Second, is this consciousness infallible, accurately reflecting the reality of “self” as it is, or could “consciousness of self” be at odds with the “objective self”? There are two basic innovative points in response to these two issues that are considered in this article. First, Muslim philosophers recognize a hierarchy for the knowledge of the “self,” in which the most basic and fundamental aspect of consciousness regarding the “self” is the “perception of the self.” This approach plays an important role in countering the deniers of the “conscious self.” Second, from this perspective, the only way to discuss the most fundamental level of knowing the “self” (the understanding of the self) is to describe one’s consciousness with the aid of descriptive reason. Within the framework of these two points, it can be said that, first, there is a consciousness of the “perceiving self,” and second, the Muslim philosopher, as a deep foundational thinker, regards this consciousness as a “reality.” Due to the unity of consciousness and reality, he concludes that the “epistemic awareness of the self” cannot deviate from the “objective self.” Moreover, considering the “epistemic awareness of the self” and the “objective self” as one is not merely a matter of convention, but rather relies on the content of “consciousness of self” (the understanding of the self).

    Keywords: Intuitive Knowledge (Arabic:ضوریحالملع, Lit.: Knowledge Bypresence Or Presentialknowledge), Directknowledge, Epistemicknowledge, Infallibility, Selfawareness, Referring Tointuitive Knowledge
  • محمد محمدی*، محمدرضا مصطفی پور

    آیه دوم سوره فتح از جمله آیاتی است که در چالش با عصمت پیامبر اکرم (ص) تلقی می شود که در آن به رسول خدا (ص) نسبت داده شده در گذشته و آینده مرتکب گناهانی است و خداوند این گناهان را آمرزیده و آن حضرت (ص) را از ابتلا به عذاب، باز داشته است. لذا این نوشتار که به روش تحلیلی و توصیفی و با رویکرد قرآنی و تطبیقی نگاشته شده است، ابتدا پوشیدگی مفهوم ذنب و سپس اسناد آن را مورد ارزیابی در نگاه علامه جوادی آملی و فخر رازی قرار داده و در آخر به این نتیجه رسیده است که پیامبراکرم (ص) از هر اثم و عصیانی مبرا هستند و تفسیر ذنب در کلام فخررازی به گناه شرعی که عقاب اخروی در پی دارد، تفسیری بی دلیل و ناهمخوان با سیاق آیه شریفه و ناسازگار با گفتار لغت شناسان و حکمت الهی در برانگیختن آن حضرت به مقام نبوت و دلالت دیگر آیات مبنی بر عصمت پیامبران هرچند پیش از بعثت است و تفسیر ذنب در کلام علامه جوادی آملی به گناه در گمان مشرکان مکه، تفسیری همخوان با سیاق آیه شریفه و سازگار با گفتار لغت شناسان و برخوردار از پشتوانه حدیثی و قرآنی است.

    کلید واژگان: آیه دوم سوره فتح, گناه پیامبر (ص), عصمت پیامبر (ص), تفسیر تطبیقی, فخر رازی, علامه جوادی آملی
    Mohammad Mohammady *, Mohammadreza Mostafapuor

    The second verse of Surah Fatah is related to the Prophet of Islam, and the word "Zhanb" is one of the eerie titles of the negation of innocence, which some people have raised the suspicion of the issuance of sin by clinging to its appearance. Therefore, this article, which is written in an analytical and descriptive method with a Qur'anic and comparative approach, first evaluates the concept of the word "Zanb" and then its documents from the perspective of two original and deep Islamic thinkers, Fakhr Razi and Allameh Javadi Amoli. And at the end came to the conclusion that "Zanb" in the mentioned verse is used to mean the sin of the Messenger of God from the point of view of the polytheists, not in the sense of the Shari'ah sin that brings divine punishment, and the Prophet of Islam is free from every sin and disobedience.

    Keywords: Sin, Guilt, Transgression, Infallibility, Prophet Of Islam, Fakhrazi, Allameh Javadi Amoli
  • جعفر علی نقی*، احمد رهدار

    نظم در شمار کارکردهای مهم تمدن است. برای این که قابلیت تمدن زایی یک فرهنگ و اندیشه معلوم شود باید نسبت آن با این کارکرد تمدنی واکاوی و میزان کارآمدی آن در نظم دهی و نظام سازی تبیین گردد. از آن جا که موقف تاریخی انقلاب اسلامی در آستانه یک خیز تمدنی قرار گرفته، باید جهت نیل به تمدن نوین اسلامی سرمایه های خود را در مصاف با رقیبان به میدان بیاورد و ظرفیت های آن ها را مورد کنکاش قرار دهد. اندیشه امامت مهم ترین سرمایه نرم شیعه محسوب می شود که لازم است مولفه های اساسی آن برای ساخت تمدن نوین اسلامی ظرفیت سنجی و قابلیت های آن برای کارکرد تمدنی نظم معلوم گردد.پژوهش حاضر به هدف تولید ادبیات نظری و بازتاب میزان کارآمدی اندیشه امامت در امتداد اجتماعی، به شیوه کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی به این مهم پرداخته و روشن ساخته است؛ برخورداری انسان به عنوان محور تمدن از ویژگی های مطلوبی همچون علم_ به عنوان مولفه اساسی تمدن و عامل سامان یافتگی_ و عصمت_که وصل به لوح محفوظ بوده و ریشه در مصالح و مفاسد واقعی دارد_ موجب نظام و قوام تمدن در فرآیند طراحی، ساخت و مدیریت آن خواهد بود و خروجی آن، نظمی فراگیرتر از نظم قراردادی در اندیشه هابز و نظم اخلاقی در اندیشه دورکیم است.

    کلید واژگان: ظرفیت, مولفه, امامت, علم, عصمت, نظم, تمدن
    Jafar Alinaghi *, Ahmad Rahdar

    Order is one of the important functions of civilization. In order to find out the civilizing capability of an idea, its relationship with this civilizational function of analysis and its efficiency in ordering and systematization must be explained. Since the historical position of the Islamic Revolution is on the threshold of a civilizational upsurge, in order to achieve a new Islamic civilization, it must bring its capitals to the field against its rivals and explore their capacities. The idea of Imamate is considered the most important soft capital of Shia, and it is necessary to find out its basic components for the construction of modern Islamic civilization, capacity measurement and its capabilities for the civilizational functioning of order.The current research aims to produce theoretical literature and reflect the effectiveness of Imamat's thought along social lines, in a library way and with an analytical approach. As the center of civilization, man's possession of desirable characteristics such as science and infallibility will lead to the system and consistency of civilization in the process of designing, building and managing it, and its output is a more comprehensive order than the contractual order in Hobbes's thought and the moral order in Durkheim's thought.

    Keywords: Capacity, Component, Imamate, Knowledge, Infallibility, Order, Civilization
  • میثم عزیزیان مصلح*، جمال سروش

    در نظام مبناگرایی برخی فیلسوفان مسلمان، علم حضوری زیربنای سایر معرفت هاست. ازجمله ویژگی های مهم این معرفت پایه، خطاناپذیری آن است که البته اشکالات متعددی به آن وارد شده است. در این مقاله یکی از این اشکالات، به نام «پدیده ی عضو خیالی» بررسی شده است. طبق این اشکال، گاهی مدرک در برخی اعضای خود احساس درد می کند، درحالی که فاقد آن عضو است. بنابراین مدرک واجد احساسی غیرواقع نما شده است و چون محسوسات از جهتی مصداق علم حضوری هستند، می توان چنین نتیجه گرفت که علم حضوری خطاپذیر است. برای پاسخ به این اشکال تبیین دو مقدمه ضروری است، اولا وجود ادراک حسی، مغایر با وجود متعلق مادی آن است. ثانیا این احساس مشتمل بر احساسات متعددی است که از طریق قوای حسی متعدد برای مدرک حاصل شده است. با لحاظ این دو نکته، خطا در پدیده عضو خیالی از دو جهت واقع می شود: اول، جایی که وجود ادراک حسی از حیث حکایی اش اعتبار می شود و این اعتبار نیز اعتبار عقل است، نه حس. دوم، جایی که عقل درباره روابط بین این احساسات حکمی صادر می کند. اگر محسوس ظاهری صرفا از حیث حضوری بودن و بدون دخالت و اعتبارات عقل دیده شود، خطاناپذیر است.

    کلید واژگان: علم حضوری, محسوس, خطاناپذیری, پدیده عضو خیالی, معرفت پایه
    Meysam Azizian Mosleh *, Jamal Sorush

    In the fundamentalist system of some Muslim philosophers, the presential knowledge is the foundation of other branches of knowledge. Among the important features of this basic knowledge is its infallibility, against which of course many objections are raised. In this article, one of these objections, called "phantom limbs phenomenon", is dealt with. According to this objection, sometimes the percipient (mudrik) feels pain in some of his organs, while he lacks that organ, so the percipient has an unrealistic feeling, and since sensations are an example of presential knowledge, we can conclude that presential knowledge is fallible. To answer this objection, it is necessary to give two introductions first, the existence of sensory perception is contrary to the existence of its material dependent; secondly, this feeling includes numerous sensations that have been obtained by the recipient through many sensory powers. Considering these two points, the error occurs in the phantom limbs phenomenon in two ways: first, where the existence of sensory perception is validated in is anecdotal terms, and this validity is also the validity of reason, not sense. Second, where reason issues a verdict about the relationship between these feelings, if the external perceptible is seen only in terms of being presential and without the intervention and credits of the intellect, it is infallible.

    Keywords: Intuitive Knowledge, Sense Data, Infallibility, Phantom Phenomena, Basic Knowledge
  • ابراهیم نصرالله پور علمداری*، شهربانو حاجی امیری

    آیات 105 و 106 سوره نساء، ازجمله آیاتی است که در آن پیامبر خاتم به استغفار مامور شده است. مسئله نوشتار پیش رو، تناقض بدوی میان استغفار و عصمت پیامبر در این دو آیه است که تلاش های مفسران فریقین در حل این تناقض ظاهری، از سه منظر سبب نزول، مفهوم استغفار و مخاطب شناسی، به صورت تطبیقی مطالعه و بررسی و نتیجه آن شد که اکثر مفسران شیعه با رویکردی برگرفته از روایات اهل بیت:درباره نزول قرآن بر سبیل «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» و با مسلم دانستن اصل عصمت پیامبر به تبیین امر استغفار و متعلق آن پرداخته اند و برخی با ارائه معنایی نو از واژه استغفار، آن را نوعی تسبیح و عبادت لحاظ کرده اند. در مقابل، مفسران اهل سنت نیز در دو رویکرد کلی، به بیان نظرهای خود پرداخته اند؛ برخی به دلیل مبنای کلامی «جواز صدور صغائر» از نبی، بدون اشاره به وجود تناقض، به تفسیر آیه پرداخته اند و برخی دیگر همچون مفسران امامیه، در پاسداشت مقام عصمت پیامبر، رویکردی نو در معنای استغفار اتخاذ کرده و یا خطاب آیه را متوجه امت آن حضرت دانسته اند.

    کلید واژگان: استغفار, عصمت پیامبر, «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره», آیات 105 و 106 سوره نساء
    Ibrahim Nasrollahpour Alamdari *, Shahrbano Hajiamiri

    In verses 105 and 106 of Surah Nisa, the Prophet is assigned to seek forgiveness. The problem of the upcoming article is the primitive contradiction between forgiveness and Prophet's infallibility in these two verses. The efforts of Shia and Sunni commentators in solving this apparent contradiction were studied and investigated in a comparative manner from three perspectives: the cause of descent, the concept of forgiveness, and the audience. Most of the Shia commentators have explained the issue of forgiveness and its belonging with an approach taken from the traditions of Ahl al-Bayt regarding the revelation of the Qur'an, and by recognizing the principle of the Prophet's infallibility as Islam, and some of them, by providing a new meaning of the word forgiveness, have considered it a form of rosary and worship. On the other hand, Sunni commentators have expressed their opinions in two general approaches. Some have interpreted the verse without pointing out the contradiction due to the theological basis of "the permission to issue a minor sin" from the Prophet, And some others, like the Imami commentators, have taken a new approach to the meaning of asking for forgiveness in maintaining the Prophet's infallibility, or considered the verse to be addressed to the Prophet's Ummah.

    Keywords: Retraction, Infallibility, The Prophet, Eyak Means Vase Or Jare, Verse 105 Nisa
  • زهرا حصارکی*
    علم و عصمت نبی (ص) ازجمله مسائل مهمی هستند که متکلمان مسلمان درباره آن دیدگاه های متفاوتی با توجه به اهمیت آن ارائه کرده اند و ثمره آن شناخت بهتر نبی (ص) و متقابلا سلوک عملی بهتری برای پیروان آن حضرت می شود. این مقاله در صدد است به سنجش و مقایسه علم و عصمت نبی از دیدگاه ابن تیمیه و ابن مطهر بپردازد. این گزینش را می توان به دلیل نزدیکی زمانی این دو متکلم و همچنین نقدهای خاص ابن تیمیه به دیدگاه علامه حلی دانست. پرسشی که در این مقاله به آن پاسخ داده شده، این است که آیا علم و عصمت در تمامی شئون زندگی نبی (ص) از دیدگاه این دو متفکر جاری است یا خیر؟ با توجه به اسوه بودن نبی باید گفت نمی توان عصمت را تنها در برخی شئون نبوت ایشان پذیرفت. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و جست وجوی نرم افزاری و کتابخانه ای، صورت گرفته است و هدف آن تبیین دیدگاه ابن تیمیه و علامه حلی در این مسئله است.
    کلید واژگان: علم غیب, عصمت, سهو و نسیان, علامه حلی, ابن تیمیه
    Zahra Hisaraki *
    The knowledge and infallibility of the Prophet (PBUH) are among the important issues that Muslim theologians have presented different views according to its importance, and the result is better knowledge of the Prophet (PBUH) and reciprocal better practical behavior for his followers. This article intends to measure and compare the knowledge and infallibility of the Prophet from the point of view of Ibn Taymiyyah and Ibn Mutahar. This selection can be considered due to the time proximity of these two theologians as well as Ibn Taymiyyah's specific criticisms of Allamah Hilli's point of view, a question that has been answered in this article. This is: whether knowledge and infallibility are current in all aspects of the life of the Prophet (PBUH) from the perspective of these two thinkers or not? Considering that the Prophet is a role model, it should be said that infallibility cannot be accepted only in some aspects of his prophethood.The present article has been done by descriptive-analytical method and software and library search, and its purpose is to explain the views of Ibn Taymiyyah and Allamah Hilli on this issue.
    Keywords: Unseen Knowledge, Infallibility, Inadvertence, Forgetfulness, Allamah Hilli, Ibn Taymiyyah
  • محمود ویسی، شکیبا امیرخانی، علیمحمد پورابراهیم*
    محمد شحرور از جمله قرآن بسندگان معاصری است که در صدد تضعیف جایگاه حدیث در استنباط فقهی است. وی برای اثبات این موضوع؛ ابتدا قرآن بسندگی را به عنوان یک جایگزین کامل مطرح می‏کند. وی برای اثبات ادعای خویش، عدالت صحابه را زیر سوال برده و حدیث منسوب به اهل سنت در خصوص عدالت صحابه را مردود می‏شمارد. وی در ادامه عصمت انبیا و مفهوم سنت را به چالش می‏کشد تا از این رهگذر احادیث منقول از پیامبر را بی اعتبار کرده و جایگاه سنت در استنباط مسائل فقهی به عنوان یکی از ارکان استنباط فقیه را بی‏اعتبار جلوه دهد. به این منظور وی مانایی و کارآمدی آموزه‏های سنت نبوی را مخدوش دانسته و بر تاریخ‏مندی آن تاکید می ورزد. در این نوشتار تلاش شده تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه می توان فقدان ارزش حدیث در نظام استنباط فقهی نزد شحرور را نقد کرد؟ به این منظور سعی شده تا به مناقشات پاسخ داده شود تا جایگاه حدیث به عنوان یکی از ارکان استنباط فقه معتبر شناخته شود.
    کلید واژگان: محمد شحرور, سنت, عصمت, اجتهاد
    Mahmoud Veysi, Shakiba Amirkhani, Alimohammad Pourebrahim *
    Muhammad Shahrour is one of the contemporary Quranists who aim to weaken the place of Hadith in jurisprudence.  To prove this claim, he presents Quranism as a complete alternative and then questions the doctrine of  the Justice of the Companions and rejects the Sunni hadiths regarding the justice of the Companions. He then challenges the infallibility of the prophets and the concept of the Sunnah in order to discredit the hadiths transmitted from the Prophet and to discredit the position of the Sunnah as a foundation of jurisprudence. For this purpose, he rejects the validity and effectiveness of the teachings found in the prophetic tradition and emphasizes their historicity. By adopting the descriptive-analytical method, this article attempts to provide a critique of the disregard for Hadith in the jurisprudential inference system of Shahrour. For this purpose, an attempt has been made to respond to the controversies so that the position of hadith is recognized as one of the pillars of valid jurisprudence.
    Keywords: Mohammad Shahrour, Sunnah, Infallibility, Ijtihad
  • علی نوری*، محمدجواد عنایتی راد، سید حسین سید موسوی

    در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، و استفاده از منابع کتابخانه ای، مساله نقد سیف الدین آمدی (551 631 ق) -متکلم برجسته اشعری در نفی و رد عصمت امام علی× بررسی شده است. در کتاب ابکار الافکار فی اصول الدین هفت فعل و ترک فعل با عنوان «الزام» به امام× نسبت داده و نتیجه گرفته اند که لازمه آن الزامات، فقدان عصمت است. یافته های پژوهش نشان می دهد هر هفت الزام آمدی هیچ خدشه ای به عصمت امام× وارد نمی کند. آمدی اهل جدل و مغالطه است، تسلطی به تاریخ و حدیث ندارد و از روایات ضعیف بهره برده، او در پژوهش بی طرف نیست و متعصبانه به دنبال اثبات پیش فرضهای خود می باشد. اشکالاتی مانند پذیرش حکمیت، بیعت، همکاری با خلفا و برخورد با قاتل زبیر و... دارای پاسخ و توجیه هستند و هیچ منافاتی با عصمت ندارند.

    کلید واژگان: حکمیت, ابکارالافکار, عصمت, امام علی(ع), الزام, سیف الدین آمدی
    Ali Nouri*, Mohammad Javad Enayati Rad, Seyyed Hossein Seyed Mousavi

    In this article, the problem of Sayfuddin Amidi's (551-631 A.H.) - a prominent Ash'ari theologian - criticism has been investigated in the denial and refutation of the infallibility of Imam Ali. In the book Abkar al-Afkar fi Usul al-Din, seven cases of doing and living as obligation have been attributed to Imam (a) and concluded that the requirement of those obligations is the absence of infallibility. The findings of the research show that none of the seven requirements may be taken as being against the infallibility of Imam (a). Amidi is a person of polemics and fallacies, he does not have mastery of history and hadith and he used weak narrations, he is not impartial in his research and fanatically seeks to prove his presuppositions. Issues such as accepting arbitration, pledging allegiance, cooperating with caliphs and dealing with the killer of Zubair, etc., may not be taken as being in conflict with infallibility.

    Keywords: Hakamiyyat, Arbitration, Abkar Al-Afkar, Infallibility, Imam Ali, Requirement, Sayfuddin Amidi
  • محسن ایزدی، ناصر صحرانورد*
    خداوند متعال در آیه 143 سوره بقره عده ای را شاهد بر اعمال انسان ها معرفی می کند. در این که آیا مقام شهادت بر اعمال، همچون نبوت و امامت، مقام انحصاری پیامبران و امامان معصومان (ع) است یا نصیب اصحاب و شاگردان خاص امامان (ع) نیز خواهد شد، میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبایی رابطه میان مقام شهادت بر اعمال مردم و عصمت را تساوی دانسته و معتقد است که شهادت بر اعمال مردم مختص معصومان است. در مقابل آیت الله جوادی آملی این رابطه را عموم و خصوص مطلق می داند و مصادیق شاهدان بر اعمال مردم را اعم از معصومان معرفی می کند. روشن است که وقتی می توان از این آیه به عنوان یکی از ادله عصمت استفاده کرد که میان عصمت و مقام شهادت، رابطه تساوی حاکم باشد و در غیر این صورت، از ادله عصمت محسوب نخواهد شد. در مطالعه حاضر با روش تفسیر تطبیقی به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی پرداخته ایم و بعد از طرح و بررسی ادله هر دو مفسر، نشان داده ایم که با توجه به اطلاق مفاد آیات شهادت بر اعمال، که ظهور در شهادت بر همه اعمال همه امت ها دارند، دیدگاه علامه طباطبایی ترجیح دارد.
    کلید واژگان: : آیه 143 سوره بقره, گواهان بر اعمال, عصمت, شهادت بر اعمال, رابطه عصمت با شهادت بر اعمال
    Mohsen Izadi, Naser Sahranavard *
    In verse 143 of the al-Baqarah Chapter, God Almighty introduces some witnesses to the actions of humans. There is a difference of opinion among exegetes as to whether the position of witnessing deeds, like prophethood and imamate, is a position exclusive to the prophets and infallible Imams or whether it can also belong to the special companions and students of the Imams. Allamah Tabatabai considers the relationship between the position of witnessing people’s deeds and infallibility to be equal and believes that witnessing people’s deeds is reserved for the Infallible. In contrast, Ayatollah Javadi Amoli considers this relationship to be absolute generality and particularity, and introduces examples of witnesses to people’s actions that include the Infallibles. It is clear that this verse can be used as one of the proofs of infallibility when there is an equal relationship between infallibility and the position of witnessing; otherwise, it will not be considered as proof of infallibility. In the present study, we have examined the views of Allamah Tabatabai and Ayatollah Javadi Amoli using the method of comparative exegesis, and after presenting and examining the evidence of both exegetes, we have shown that according to the application of the content of the verses of witnessing deeds, that literally manifests as witnessing all deeds of all nations, Allamah Tabatabai’s view is preferable.
    Keywords: Verse 143 Of The Al-Baqarah Chapter, Witnesses Over Actions, Infallibility, Witnessing Actions, The Relationship Between Infallibility, Witnessing Actions
  • صالح نبی حمدامین، عزیز جوانپور هروی*، حسین نوروزی تیمورلویی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی درجات زینت آسمان بین قرآن کریم و علم اخترشناسی به نگارش درآمده است. پژوهش به لحاظ ماهیت کیفی و به لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد که به صورت کتابخانه ای (اسنادی) گردآوری شده است. یافته ها حاکی از آنست که زینت آسمان بهره های زیادی مانند هدایت در زمین و دریا، تعیین جهات ویژه و ماهیانه های خورشیدی و فصلهای سال دارد. تنوع رنگ ستارگان نشان دهنده تفاوت درجه طلوع و غروب آنهاست و رنگ زینت آسمان با استفاده از سیارات، ستارگان و منزلگاه ها و قوانین آن، درجه نزدیکی و دوری از زمین را مشخص می کند؛ نزدیکترین به زمین، کمترین درجه ظاهر شدن را دارد و هرچه کمتر درجه ظاهر شود، نشانه نزدیک بودن به زمین است و بالعکس. همچنین، اندازه ستاره ها در درجه ظاهر شدن آن تاثیر دارد و ستاره-های بزرگتر زودتر ظاهر می شوند. علاوه بر این، موقعیت ماه، نور آن را مشخص می کند و هرچه ماه از زمین دورتر شود، نور آن افزایش می یابد و بالعکس. می توان گفت، قرآن کریم اسبقیت خود را پیش از حقایق علمی ثابت (مفاهیم علمی و اخترشناسی) درباره زینت آسمان و تطابق زمانی آنها با معیارهای فیزیکی معاصر، تایید کرده است.

    کلید واژگان: درجات, زینت آسمان, ستارگان و سیارات, قرآن کریم, اخترشناسی
    Salih Nabi Hamdamin, Aziz Javanpour Heravi*, Hossein Nowrozi Teymourlouie

    The Prophet of Islam (PBUH)’s infallibility matter has a deep stem in Quran verses. From the First Days of Prophet’s prophecy opponents and antagonists were tried to offend his holy character. Because of that, they provided some doubts and uncertainty from Quran verses to downgrade the position of him and find the religious reason for their wrong thoughts. Besides that, the misunderstanding of some Quran verses causes controversy among Muslim’s wisemen. Therefore, the present research has done by library method in order to find the Prophets infallibility doubts and uncertainty from different sources. We used content analysis to categorize those founded doubts and certainty to set for general and private examples .the general examples include past sins, future sins, ask for forgiveness and the private examples include, Receiving and communicating revelations such as the legend of Gharaniq, and the field of action of revelations is divided into the execution of rulings, family issues, moral issues, and issues of political rulings. According to the verses, narratives and viewpoints of commentators and philosopher have criticized these doubts.

    Keywords: The Prophet of Islam, Infallibility, Skepticism
  • علی فقیه*

    مسئله پژوهش این است که علت توبیخ شدید موسی نسبت به هارون در داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل چیست؟ سیدمرتضی معتقد است از آنجا که هارون، شریک موسی در رسالت بود و دارای سود و زیان مشترک بودند، موسی او را همچون خود فرض و همان گونه که انسان به هنگام خشم با خود رفتار می‏کند، با او رفتار کرد؛ و ممکن است در آن زمان، گرفتن سر و کشیدن آن بی احترامی محسوب نمی شده است و احتمال دارد گفتن عبارت‏ «لا تاخذ بلحیتی ولابراسی...» ازسوی هارون به علت ترس وی از گمان نادرست بنی اسرائیل مبنی برعتاب موسی نسبت به وی باشد یا اینکه مضمون این سخن، دلداری و دعوت موسی به صبر باشد. نگارنده معتقد است دیدگاه ایشان دچار تاویل دور و بعیدی است. ظاهرا آنچه باعث چنین تفسیری از سیدمرتضی شده، مبنای کلامی ایشان درباره عصمت مطلق انبیاء (ع) است؛ نگارنده بر این باور است که می توان تحلیلی ارائه کرد که هم با این مبنا و هم با ظاهر آیات سازگارتر باشد و باید به این نکته توجه داشت که میدان تاویل آیات، میدان وسیع و فراخ دامنی نیست و فقط در حد اضطرار و ضرورت است. به نظر می رسد توبیخ شدید موسی  نسبت به هارون وسیله ای برای بیدار کردن بنی اسرائیل بود تا به شدت و بزرگی اشتباه خود در گوساله پرستی پی ببرند.

    کلید واژگان: مبنای کلامی سیدمرتضی, موسی(ع), هارون, اعتراض, عصمت
    Ali Faghih *

    The problem is, what is the reason for Moses' severe rebuke of Aaron in the story of the Israelites' calf worship? Syed Morteza believes that since Harun was Moses' partner in the mission and they shared profits and losses, Moses treated him as if he were his own and the way a person treats himself when he is angry. And it is possible that at that time, taking its head and pulling it was not considered disrespectful, and it is possible that saying the phrase ﴿La tākhūdh bilhiṭī walābrāsi...﴾ by Aaron was due to his fear of the children of Israel's false assumption that Moses would blame him, or that the content of this Musa's speech is a consolation and an invitation to patience. The author believes that his point of view is far-fetched and improbable. Apparently, what caused such an interpretation of Sayyid Morteza is his theological basis about the absolute infallibility of the Prophets (pbuh); But it is possible to provide an analysis that is more compatible with both this basis and the appearance of the verses, and it should be noted that the field of interpretation of the verses is not a wide and wide-ranging field and is only limited to urgency and necessity. It seems that the severe rebuke of Moses (pbuh) towards Aaron (pbuh) was a means to wake up the children of Israel to realize the severity and magnitude of their mistake in worshiping the calf.

    Keywords: Theological basis of Syed Morteza, Musa (pbuh), Harun (pbuh), objection, infallibility
  • Shahab Al-Din Vahidi Mehrjerdi*, Saeed Rohani

    The infallibility of Imams (AS) is one of the true beliefs of Shiites, for the Imam is the messenger of God and the guardian of the Divine religion. This fundamental belief has been disputed and challenged by the Shiite opponents, among them are the misconceptions raised by Dr. Qaffārī. His doubts include, for instance, the doubt that this belief has been innovative concerning its background, the rejection of Shiite reasons for infallibility regarding the Qur'an and intellect, and the fruitlessness of this belief for Shi’a. This study, first, deals with the doubts of Qaffārī about infallibility and then answers the doubts and objections raised in this regard, relying on the verses of the Holy Qur’an and Shiite and Sunni commentaries. Referring to the Holy Qur'an, it is proved that the subject of infallibility is mixed with the position of Imamate and succession. Accordingly, the source of division among the Islamic Ummah is the lack of belief in the infallibility of the Messenger of God (PBUH) and his successors, which has caused seditions and disputes since the death of the Prophet (PBUH) until now. As a result, to come out of the current conditions of the Islamic world, Muslims should believe in the necessity of obeying the Infallible 'Ul al-'Amr.

    Keywords: Imam, Ahl Al-Bayt (As), Infallibility, Qaffārī, Tafsīr, Shi’A, Sunni
  • عبدالوحید وفایی *، فرشته دارابی

    بحث عصمت پیامبر(ص) ریشه در آیات قرآن دارد و از همان ابتدای بعثت مخالفین و معاندین در پی مخدوش کردن ساحت مقدس رسول(ص) بودند؛ به همین جهت ذیل آیات شریفه شبهاتی را مطرح می کردند تا بوسیله آیات قرآن کریم بحث عدم عصمت رسول را مستند سازی کنند تا در نتیجه ریشه الهی و دینی برای صحت و اثبات مسیله خویش بیابند. در کنار این مسیله برداشت ناصحیح و تفسیرهای به رای ذیل برخی آیات سبب اختلاف و مناقشه میان علمای مسلمان در این زمینه شده است. به همین جهت پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای شبهات عصمت پیامبر(ص) حول آیات قرآن کریم از منابع مختلف استخراج کرده و سپس با روش تحلیل محتوا به دسته بندی این شبهات به مصادیق عام و خاص پرداخته است. شبهات عام عبارتند از گناهان گذشته، آینده و طلب استغفار ایشان و در مصادیق خاص به موضوعاتی درباره دریافت و ابلاغ وحی همچون افسانه غرانیق، و حوزه عمل به وحی به اجرای احکام، مسایل خانوادگی، اخلاقی و مسایل احکام سیاسی تقسیم کرده و بر اساس آیات، روایات و نظرات مفسران و اندیشمندان به نقد و بررسی این شبهات پرداخته است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, پیامبراسلام(ص), عصمت, شبهه شناسی
    Abdol Vahid Vafaie *, Fereshteh Darabi

    The Prophet of Islam (PBUH)’s infallibility matter has a deep stem in Quran verses. From the First Days of Prophet’s prophecy opponents and antagonists were tried to offend his holy character. Because of that, they provided some doubts and uncertainty from Quran verses to downgrade the position of him and find the religious reason for their wrong thoughts. Besides that, the misunderstanding of some Quran verses causes controversy among Muslim’s wisemen. Therefore, the present research has done by library method in order to find the Prophets infallibility doubts and uncertainty from different sources. We used content analysis to categorize those founded doubts and certainty to set for general and private examples .the general examples include past sins, future sins, ask for forgiveness and the private examples include, Receiving and communicating revelations such as the legend of Gharaniq, and the field of action of revelations is divided into the execution of rulings, family issues, moral issues, and issues of political rulings. According to the verses, narratives and viewpoints of commentators and philosopher have criticized these doubts.

    Keywords: The Prophet of Islam, Infallibility, Skepticism
  • مجتبی نوروزی*، محمد استیری

    «عصمت» به معنای پاکی از هرگونه گناه و نیز مصونیت از خطا در دریافت و ابلاغ وحی، از امتیازات و ویژگی های خاص و لازمه رسالت پیامبران الهی می باشد که به دلیل اهمیت بالایی که دارد، مورد بحث و توجه بسیاری از عالمان و اندیشمندان مکتب های مختلف کلامی قرار گرفته است. یکی از مسایلی که بحث های زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که حاوی عبارات «اعتراف به ظلم» از لسان پیامبرانی چون حضرت آدم، حضرت موسی و حضرت یونس (ع) می باشد که برخی با استناد به این آیات عدم عصمت پیامبران الهی را نتیجه گرفته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و به صورت تطبیقی، در پی پاسخ به این پرسش است که منظور از «ظلم» و اعتراف به آن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی چیست و چه ارتباطی با «عصمت» پیامبران دارد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که آیت الله جوادی آملی به عنوان نماینده مکتب کلامی شیعه، «عصمت» را برای تمام دوران پیامبران ثابت می کند و «ظلم» را با ذکر ادله و شواهد متعدد، بر معنای لغوی آن یعنی ستم، نقص و محرومیت حمل می کند؛ اما فخرالدین رازی به عنوان نماینده مکتب کلامی اشاعره، در تحلیل خود «عصمت» را به دوران پس از نبوت و «ظلم» را به پیش از نبوت مربوط می شمارد.

    کلید واژگان: عصمت, اعتراف به ظلم, انبیا, حضرت آدم(ع), حضرت موسی(ع), حضرت یونس(ع), جوادی آملی, فخرالدین رازی
    Mojtaba Nowruzi *, Mohammad Estiri

    "Infallibility" means to be pure from any sin as well as error in receiving and communicating revelation, it is one of the special privileges and characteristics of the divine prophets and necessary for their mission, which is dealt with and paid attention to by many scholars and thinkers of different theological schools of thought due to its high importance. One of the issues that has raised many discussions is the verses of the Holy Qur'an that contain expressions of "confession of oppression" in the words of prophets such as Prophet Adam, Prophet Moses, and Prophet Jonah, and some people have concluded that divine prophets are infallible based on these verses. This study, via a descriptive and analytical method and in a comparative way, seeks to answer the question that what is meant by "oppression" and its acknowledgment from the point of view of Ayatollah Javadi Amoli and Fakhruddin Razi, and what is its relationship with the "infallibility" of the prophets? The findings of the research suggest that Ayatollah Javadi Amoli, as a representative of the Shia theological school of thought, proves "infallibility" for all the prophets, and he considers "oppression" to be based on its literal meaning, which means injustice, deficiency and deprivation, by referring to numerous arguments and evidence. However, Fakhruddin Razi, as a representative of theological school of thought in Ash'arism, in his analysis considers "infallibility" to be related to the period after prophethood and "oppression" to before prophethood

    Keywords: Infallibility, confession of oppression, Prophets, Prophet Adam, Prophet Moses, Prophet Jonah Javadi Amoli, Fakhruddin Razi
  • میثم کهن ترابی*، فریبا چدانی

    آیه 74 سوره هود حاوی گزارشی از مجادله ابراهیم با خداوند درباره قوم لوط است. در ارتباط با این موضوع گفتگوهای مفصلی میان مفسران فریقین و حتی متکلمین مطرح‏ و محمل بروز شبهاتی نیز شده‏ است. شبهاتی که گاه عصمت ابراهیم به صورت خاص و پیامبران به ‏گونه‏ای عام را به چالش کشیده است. برخی موضوع جدال را شخص لوط و برخی قوم لوط دانسته‏ اند. گروهی بر این باورند که جدال ابراهیم از باب جستجو و تحقیق بوده و برخی معتقدند جدال به معنای شفاعت است. پژوهش حاضر پس از احصاء آراء مختلفی که پیرامون جدال ابراهیم با خداوند مطرح شده، با بهره ‏گیری از روش تحلیل انتقادی مستند به آموزه ‏های قرآنی، به توصیف و نقد آراء مفسران فریقین در این موضوع می‏پردازد. توجه به شخصیت دلسوزی که از ابراهیم در قرآن کریم منعکس شده به نظر می‏رسد مفهوم جدال، خواهش و دعایی است از روی شفقت، به جهت یافتن راهی برای هدایت قومی که در آستانه عذاب الهی قرار گرفته‏ اند. اما از آن‏جهت که بر اساس علم الهی، این بازگشت ممکن‏ الوقوع نبوده، با درخواست ابراهیم مخالفت شده‏است. با عنایت به اینکه این جدال قبل از اعلام تصمیم قطعی پروردگار بوده، نافی عصمت پیامبر نیست.

    کلید واژگان: جدال, ابراهیم, قوم لوط, 74 هود, عصمت
    Meysam Kohantorabi *, Fariba Chedani

    Verse 74 of Surah Hood contains an account of Abraham arguing with God about the people of Lot. In connection with this issue, detailed discussions have taken place between commentators and even theologians, and it has also raised doubts. Doubts that have sometimes challenged the infallibility of Abraham in particular and the prophets in general. Some have considered the subject of the controversy to be Lot herself and some, the people of Lot. Some believe that Abraham's quarrel was out of curiosity, and some believe that the quarrel means intercession. The present study, after collecting various views on Ibrahim's dispute with God, uses the method of critical analysis documented on Quranic teachings to describe and critique these views. Paying attention to the compassionate character reflected in Abraham in the Holy Qur'an seems to mean the concept of strife, supplication and prayer out of kindness, in order to find a way to guide a people who are on the verge of divine punishment. But since, according to divine knowledge, this return was not possible, Ibrahim's request was rejected, considering that the dispute was before the announcement of God's final decision, does not negate Ibrahim's infallibility.

    Keywords: Controversy, Ibrahim, Lut', S People, Verse 74 Of Surah Hud, Infallibility
  • محمدحسن نادم*

    امامت آموزه ای کلامی است که همه پیروان فرق و مذاهب اسلامی درباره ضرورت آن اتفاق نظر دارند و هرکدام با در نظر گرفتن اوصاف وخصایصی به آن نظر انداخته اند. شیعیان از بدو پیدایش مسیله امامت تاکنون علاوه بر ویژگی های مشترک، بر سه ویژگی اختصاصی (نص، عصمت وعلم) تاکید فراوان کرده اند و ازاین جهت، امامت را در نظام اعتقادی خود متمایز از امامت های دیگر مذاهب اسلامی قرار داده اند و هویت و قوام تشیع خود را به امامتی با ویژگی های مذکور پیوند زده اند؛ ازاین رو، مشاهده می شود بخش درخور توجهی از تلاش های علمی متکلمان امامیه در بحث امامت به این سه ویژگی با ترتیب اولویت اختصاص یافته است. این جستار بنا دارد صرف نظر از تحقیقاتی که بیشتر به تبیین، توجیه و دفاع از آموزه های یادشده با در نظر گرفتن ترتیب یادشده پرداخته اند، برگ نوینی به پرونده علمی علم امام بیفزاید و با ارایه شواهد و قراین، نقش علم امام، اهمیت و جایگاه زیربنایی و رتبی آن نسبت به دو ویژگی دیگر را با روش توصیفی تحلیلی ازنگاه فیلسوفان صدرایی بیان کند. همچنین، بسترساز توجه بیشتر کلامیان به آموزه علم امام در نظام تدوین و آموزش علم کلام باشد.

    کلید واژگان: امامت, علم امام, نص, عصمت
    Mohammadhasan Nadem *

    Imamate is a theological teaching that all the Islamic sects and denominations agree on its necessity and each of them has dealt with it considering some characteristics and aspects. From the beginning of the debate of imamate until now, in addition to the common features, Shiites have emphasized three specific features (appointment by text, infallibility and knowledge) and in this sense, they have made imamate in their belief system different from other Islamic schools, and associated their identity of Shiism with the imamate characterized by these features; Therefore, it can be seen that a significant part of the scholarly efforts of Imamiyya theologians in the discussion of Imamate has been devoted to these three characteristics in order of priority. Regardless of the researches that have mostly explained, justified and defended the mentioned teachings considering the stated order, this article, with a descriptive-analytical method, aims to a deal with the role of Imam's knowledge, its importance and underlying position compared to the other two features by presenting the proofs and pieces of evidence. Also, it will lead to more attention of theologians to the teaching of the Imam's knowledge in the system of compiling and teaching theology.

    Keywords: Imamate, Imam's knowledge, appointment by text, infallibility
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال