جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "miracle" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)، سال بیست و دوم شماره 2 (پیاپی 44، پاییز و زمستان 1403)، صص 239 -258
معجزات یکی از مسائل مهم در رابطه بین علم و دین هستند. مسئله این است که آیا معجزات را می توان به نحو علمی تبیین کرد یا خیر. در این مقاله، بر اساس مبانی حکمت متعالیه، امکان تبیین علمی معجزه بررسی می شود. خوارق عادات، اعم از خیر و شر، مانند همه پدیده های طبیعی، نیاز به علل حقیقی و معد دارند. اما خوارق عادات دو ویژگی هستی شناختی دارند که آنها را از امور عادی متمایز می کند: یکی فاعلیت نفوس و دیگری اعداد غیرمتعارف. به دلیل همین ویژگی فاعلیت نفوس، که جزو امور ماورائی هستند، تبیین علمی، که مقید به طبیعت گرایی روش شناختی است، امکان ندارد. به علاوه، در معجزات و خوارق عادات خیر، به دلیل شکست ناپذیر بودنشان، اعداد غیرمتعارف نیز قابل شناخت و تبیین علمی نیست. به عبارت دیگر، حکمت الهی اقتضا می کند حتی با چشم پوشی از فاعلیت نفوس، معدات و عوامل طبیعی معجزه قابل شناخت نباشد. در نتیجه معجزات را باید خارج از قلمرو توانمندی های علم دانست.
کلید واژگان: معجزه, علم و دین, علم, تبیین علمی, طبیعت گرایی روش شناختی, حکمت متعالیهMiracles are one of the important issues in the relationship between science and religion. The question is whether miracles can be scientifically explained or not. In this article, based on the principles of transcendental theosophy, the possibility of a scientific explanation of miracles is investigated. Supernatural events, both good and evil, like all natural phenomena, need both real and preparatory causes. Nevertheless, supernatural events have two ontological characteristics that set them apart from normal ones; one is the agency of the souls and the other is the non-conventional role of preparatory causes. Due to the agency of the souls, as supernatural beings, offering a scientific explanation that is bound to methodological naturalism is not possible. Moreover, in the miracles and good supernatural events, because of their invincibility, the non-conventional role of preparatory causes cannot be recognized and scientifically explained. In other words, Divine wisdom requires that miracles cannot be known even if the agency of the souls, preparatory causes, and natural factors are ignored. As a result, miracles should be considered outside the scope of science.
Keywords: Miracle, Science, Religion, Scientific Explanation, Methodological Naturalism, Transcendent Theosophy -
معجزه یکی از مهمترین نشانه های اثبات صدق نبی در ادعای نبوت است؛ ازاین رو بحث از چیستی معجزه و تبیین وجه تمایز آن از سحر و سایر امور خارق العاده، از مسائل اساسی در این حوزه است. در پژوهش حاضر ابتدا به بررسی مقایسه ای میان تبیین های فلسفی ابن سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته ایم. سپس با مراجعه به محتوای قرآن و با بهره گیری از روش معناشناسی تاریخی، میزان تطبیق یافته های فلسفی با محتوای قرآنی را ارزیابی کرده ایم. در نتیجه این بررسی ها روشن شد که ابن سینا با تاکید بر ویژگی های اختصاصی انبیاء و ملاصدرا با موهوبی دانستن معجزات به تبیین فلسفی وجوه تمایز معجزه از سحر پرداخته اند. ایشان فاعل مباشر معجزه را نفس نبی دانسته اند. ابن سینا همچنین برهانی بودن دلالت معجزه بر صدق دعوی نبوت را تلویحا پذیرفته، درحالی که ملاصدرا این دلالت را منحصر در معجزات غیرمحسوس می داند. بررسی های قرآنی نشان داد که تعابیر ناظر بر معجزه در قرآن، مبین دلالت ذاتی و برهانی معجزه بر صدق دعوی نبوت است و از این طریق، تمایز سحر از معجزه نیز روشن می شود. از طرفی با دسته بندی اقسام معجزات در قرآن روشن شد که نبی تنها در نوع خاصی از معجزات فاعل مباشر محسوب می شود. در پایان این نتیجه حاصل شد که تلاش های فلسفی ابن سینا و ملاصدرا در موارد زیادی با مقاصد قرآنی منطبق است و در مواردی که این همخوانی وجودندارد، باید تبیین های جدیدتر فلسفی دنبال گردند.کلید واژگان: معجزه, سحر, آیه, ابن سینا, ملاصدرا, قرآنA miracle is one of the most important signs of proving the truthfulness of a prophet in his claim of prophethood. Therefore, discussing what a miracle is and explaining how it differs from magic and other supernatural events, is one of the basic issues in this field. In the present study, we first compared the philosophical explanations of Ibn Sina and Mulla Sadra on this issue; then, by referring to the content of the Qur'an and using clear historical semantics, we have evaluated the extent of matching the philosophical findings with the Qur'anic content. As a result of these investigations, it became clear that Ibn Sina, by emphasizing the specific characteristics of the prophets, and Mullah Sadra, by considering miracles as gifted, explained the philosophical differences between miracles and magic. They have considered the prophet's soul to be the proximate agent for the miracle. Ibn Sina also implicitly accepted the proof of the signification of a miracle on the truth of the claim of prophecy, while Mulla Sadra considers this signification to be unique to nonsensuous miracles. Qur'anic studies showed that the interpretations regarding miracles in the Qur'an show the inherent signification of miracles and proof of the truth of the claim of prophecy, and in this way, the distinction between magic and miracles is also clarified. On the other hand, by categorizing the types of miracles in the Qur'an, it became clear that a prophet is considered the proximate agent only in certain types of miracles. In the end, it is concluded that the philosophical efforts of Ibn Sina and Mulla Sadra were in many cases consistent with the Qur'anic intentions, and in cases where this concordance does not exist, newer philosophical explanations should be followed.Keywords: Miracle, Magic, Sign, Ibn Sina, Mulla Sadra, Quran
-
نشریه کلام اسلامی، پیاپی 127 (پاییز 1402)، صص 105 -129
وهابیت با تقسیم امور به «ما یقدر علیه العبد» و «ما لا یقدر علیه الا الله»، طلب امور ما لا یقدر از غیر خدا را شرک دانسته است. این تقسیم به معیار اصلی وهابیان برای شرک انگاری اموری از قبیل استغاثه تبدیل شده است. دست یابی به اشکال وهابیت در استناد به این معیار، مسیر پاسخ دهی به شبهات آنان را هموار می سازد و ضرورت پرداخت به این موضوع را دوچندان می نمایاند. پژوهش توصیفی - تحلیلی پیرامون این تقسیم بیانگر آن است که عالمان اسلامی هیچگاه این تقسیم را برای جداسازی میان دعای شرکی از غیر شرکی به کار نبرده اند. این تقسیم در روایات اهل بیت نیز در این معنا استفاده نشده است؛ بلکه در دو حوزه واژگانی و مفهومی می توان آثاری از این تقسیم مشاهده کرد. کاربست واژگانی این اصطلاح، برای تعلیم یکتاپرستی و تبیین موازین شرعی بوده است و کاربست مفهومی، در توصیف بی کرانی خالق و کران مندی مخلوق مورد توجه روایات قرار گرفته است. معناکاوی این تقسیم نیز از وجود چالش ادراکی در ترویج این تقسیم خبر می دهد که ممکن است شرک در ربوبیت مطلقه خداوند را به دنبال آورد.
کلید واژگان: ما لا یقدر علیه الا الله, شرک, استغاثه, ربوبیت, معجزه, خلق لا من شیءBy dividing affairs into two categories, "what is in the power of the slave" and "what is only in the power of God", asking someone other than God to perform the actions of the second category is considered shirk. This division has become the main criterion of Wahhabis for considering matters such as Istighah to be shirk. Descriptive-analytical research about this division shows that Islamic scholars have never used this division to separate between polytheistic and non-polytheistic supplications. This division is not used in this sense in the traditions of Ahl al-Bayt (PBUH). Rather, traces of this division can be seen in two lexical and conceptual areas. The lexical application of this term has been used to teach monotheism and explain Shari'i standards, and the conceptual application has been the focus of narrations to express the limitlessness of the creator and the limitation of the creature. Analyzing the meaning of this division also informs about the perceptual challenge in promoting this division, which may lead to shirk in the absolute lordship of God.
Keywords: Ma La Yaqdar Aili Ila Allah, Polytheism, Intercession, Lordship, Miracle, Creation La Man Shi -
این مقاله نقدی است بر مقاله «چرا معجزه راه مناسبی جهت اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (انواری، 1402)» که با محوریت دیدگاه های ابن رشد، غزالی و ملاصدرا نگاشته شده بود. برای نمونه، در نقد این سخن که ایمان از راه معجزه، ایمان عوامانه است و باید از راه شهود به پیامبر ایمان آورد، باید گفت که اگر خداوند معجزات را همراه با پیامبر فرستاده، پس می خواهد که مردم با آن به صدق دعوی نبی ایمان بیاورند؛ پس ایمان از راه معجزه صحیح است. به علاوه، قوت ایمان لزوما وابسته به قوت دلیل -شهود- نیست. همچنین در نقد این که ملازمه ای میان معجزه و ادعای نبوت وجود ندارد، باید گفت که معجزه برای اثبات نمایندگی انسانی از سوی خداوند متعال است، پس اگر معجزه بودن یک عمل ثابت شود، ادعا ثابت شده است. همچنین در نقد این سخن که راهکار عملی برای تشخیص معجزه وجود ندارد، باید گفت که این سخن با معجزه دانستن قرآن و دیگر معجزات منافات دارد. افزون بر آن، توجه به قید همراهی معجزه با ادعای الهی بودن و نیز انضمام برهان حکمت به آن، تشخیص معجزه از غیرمعجزه را امکان پذیر می سازد. نویسنده تشبه روحی به پیامبر و نیز بررسی معارف آنها را راه پیشنهادی خود برای صدق دعوی نبی معرفی می کند، حال آن که باید گفت معیاری برای تعیین مقدار لازم تشبه به یک نفر ارائه نشده است. ثانیا بر فرض تحقق تشبه روحی به فرد مدعی نبوت، صرفا از تحقق تشبه، نبوت او ثابت نمی شود. به نظر می رسد، توجه به قیود دخیل در معجزه و انضمام برهان حکمت راهگشای حل مشکلات موجود سر راه دلالت معجزه در صدق دعوی نبوت است.
کلید واژگان: معجزه, پیامبری, دلالت, صدق, قرآنThis article is a critique of the paper "Why Miracles Cannot Prove the Truth of Prophecy?” (Anvari, 2023), which was written with a glance at the views of al-Ghazali, Averroes, and Mulla Sadra. For example, in criticizing the statement that “faith through miracles is the faith of ordinary people and one must believe in a prophet through intuition”, it should be said that since God has sent miracles along with the prophets, it shows that he wants people to believe in the truth of the prophet's claim through those miracles. Therefore, faith through miracles is correct. In addition, the strength of faith is not necessarily dependent on the strength of evidence through which one reaches that faith. In criticizing that “there is no correlation between a miracle and the claim of prophecy”, it should be said that a miracle is considered proof that a specific human is representative and messenger of God Almighty, so if an act is proven to be a miracle, the prophecy of that man is proven. Also, the statement that “there is no practical way to set apart miracles from non-miracles”, leads to denying Quran and other well-known miracles as miracles. In addition, based on the fact that a miracle is always accompanied by a claim of divinity and also according to the demonstration of Divine wisdom, it is possible to distinguish miracles from non-miracles. The author proposed spiritual resemblance to the prophet and also the examination of his teachings as means to verify the truth of an alleged prophecy. However, no criterion has been provided to determine the necessary amount of resemblance to a person. Moreover, even if this resemblance is realized, how it merely can prove the prophecy of a person? It seems that paying attention to the exclusive conditions and features mentioned for miracles and having in mind the demonstration of Divine wisdom can solve the problems in terms of how miracles can prove the truth of prophecy.
Keywords: Miracle, Prophecy, Implication, Truth, Quran -
در لسان متکلمان و اندیشمندان مسلمان، معجزه به عنوان امری با ظرفیت عظیم معرفتی شناخته می شوند که افزون بر کارویژه اصلی آن که اثبات صدق ادعای نبی است، در اثبات دیگر گزاره های دینی نیز دارای کارکردی معرفتی است. در این میان، دلالتگری معجزه در اثبات خداوند، آن هم به صورت بی واسطه نیز بر خلاف تصور بسیاری از محققان، در آثار اندیشمندان مسلمان مورد بحث و مداقه ویژه ای قرار گرفته و برخی از ایشان به گونه های مختلف به وجود چنین ظرفیت معرفتی در معجزه تاکید کرده اند. تحقیق پیش رو با تتبعی جامع در کلمات اندیشمندان مسلمان، به تبیین و بررسی رویکرد ایجابی ایشان در این بحث پرداخته و در نهایت به این نتیجه رسیده است که نمی توان برهان معجزه را به عنوان برهانی در عرض سایر براهین اثبات خداوند در نظر گرفت.
کلید واژگان: معجزه, خارق العاده, اثبات خدا, براهین اثبات خدا, دلالت معجزهAccording to some Muslim thinkers, miracles, in addition to their main special function of proving the truth of a prophet's claim, also have an epistemological function in proving other religious propositions. In the meantime, the signification of miracles in proving God Almighty, that too in a direct way, has been specially discussed and studied by Muslim thinkers, and some of them have emphasized the existence of such cognitive capacity in miracles in different ways. The upcoming research, with a comprehensive analysis of the words of Muslim thinkers, has explained and investigated their positive approach in this debate and has finally come to the conclusion that miracles cannot be an independent proof of the existence of God Almighty.
Keywords: : Miracle, Extraordinary, Proof Of God, Proofs Of God -
پژوهشنامه موعود، پیاپی 8 (پاییز و زمستان 1401)، صص 115 -136متکلمان و محدثان امامیه، «معجزه» را یکی از راه های تشخیص مدعی حق از باطل دانسته اند و این معیار، راه تشخیصی برای تمامی حجت های الاهی، اعم از انبیا و امامان پس از رسول خدا شمرده شده است. این مهم در زمان انبیای گذشته نقشی بسیار موثر داشته و در زمان غیبت حضرت مهدیf اهمیت بیش تری یافته است؛ چرا که در تشخیص مصداق حقیقی موعود جهانی و تمایز آن از مدعیان دروغین، ابزاری کارآمد و راهگشاست. با توجه به این جایگاه، مدعیان دروغین معاصر مهدویت، اعم از بهائیت، احمد اسماعیل بصری و منصور هاشمی خراسانی، تلاش کرده اند تا اعتبار معجزه برای تشخیص حجت الاهی را منکر شوند و عدم قدرت خود را بر اعجاز توجیه کنند. این پژوهش تلاش کرده است با روش توصیفی _ تحلیلی، به بررسی ادعاهای مزبور بپردازد و مغایرت آن را با خوانش صحیح از دین بیان کند. نتایج پژوهش پیش رو، آن است که دیدگاه مدعیان پیش گفته، افزون بر تناقض در گفتار و ادعا، با آیات قرآن، روایات و عقل مغایرت دارد و فهم غلطی از آیات «نفی قدرت اعجاز انبیای گذشته» صورت گرفته است.کلید واژگان: مدعیان دروغین, انکار اعتبار, معجزه, معاصرThe Twelver Shia’s theologians and Muḥaddithin (the scholars of Hadith) have considered miracles as one of the ways to distinguish between the true and false claimants, and this criterion has been used as a way of distinguishing for all divine men, including Prophets and Imams. This important issue played a very effective role during the time of the previous Prophets and became more important during the occultation of Imam Mahdi (pbuh). Because it is an efficient means in identifying the real universal promised one and distinguishing him from false claimants. According to this position, the contemporary false claimants of Mahdism, such as Bahaism, Ahmad Ismāˈil Baṣri and Mansour Hāshemi Khorāsani, have tried to deny the validity of miracles to recognize divine authority and to justify their lack of power over miracles. This research tries to investigate the aforementioned claims with the descriptive-analytical method and express its contradiction with the correct reading of religion. The above research aims to prove that the viewpoint of the aforementioned claimants, in addition to the contradiction in their speech and claims, is contrary to the verses of the Qur'an, Hadiths and reason, and that there is a misunderstanding of the verses about "negation of the miracle power of the past Prophets".Keywords: miracle, false claimants, denial of validity, Contemporary
-
جنبه شاخصی از وجوه اعجاز قرآن ناظر به ساختار بیانی خاص آن است که در انتخاب الفاظ و عبارات به ویژه در مسائل تربیت جنسی عفت کلام و نزاهت بیان بازتاب داده شده و در بسیاری از آیات قرآن ضمن استفاده از الفاظ و عبارات کنایی، از هرگونه لفظ صریح و به دوراز ادب در این مسائل خودداری شده است. این پژوهش باهدف کاوش در این آیات و از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی در پاسخ به این سوال که زبان کنایی قرآن چه نقشی در تربیت جنسی دارد به بررسی آن پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش گویای این است که در تربیت جنسی اسلام به خصوص در آیات قرآن شیوه بیانی ماخوذه جهت طرح مسائل جنسی تماما مشحون از عفت کلام، نزاهت گفتار و نهایت ادب است و گفتار الهی با بلاغتی تام و شیوا ایرادشده و گزینش الفاظ و جملات کنایاتی به نحوی است که کلام الهی عاری از هرگونه لفظ صریح، مستهجن و زشت در این امور باشد. این شیوه بیانی از صفت حیا و ستاریت خداوند سرچشمه گرفته و در آیات قرآن متبلور شده و باید به عنوان الگویی مطلوب و مهم در حیطه مسائل تربیتی و اخلاقی موردتوجه همگان قرار گیرد.کلید واژگان: زبان قرآن, اعجاز, کنایه, تربیت جنسی, تربیت اسلامیSeraje Monir, Volume:14 Issue: 46, 2024, PP 29 -58An indicative aspect of the wonders of the Qur'an is related to its special expressive structure, which is reflected in the choice of words and expressions, especially in the issues of sexual education, and in many verses of the Qur'an, while using ironic words and expressions, any explicit and polite words have been avoided in these issues. With the aim of exploring these verses, this research has investigated the role of ironic language in Islamic sexual education through the descriptive-analytical method. The results of this research show that in the sexual education of Islam, especially in the verses of the Quran, the way of expression used to raise sexual issues is completely charged with chastity of speech, politeness of speech and utmost politeness, and divine speech is full of eloquence and extraordinary beauty and the selection of words and sentences is allusive in such a way that the divine word is free of any explicit, obscene and ugly words in these matters. This way of expression originates from God's modesty and stardom and is crystallized in the verses of the Quran and should be considered a desirable and important model in the field of educational and moral issues.Keywords: The language of the Qur'an, miracle, sarcasm, sex education, Islamic education
-
معجزه، مهم ترین و مشهورترین راه تشخیص همگانی شناخت پیامبران به شمار می رود؛ در عین حال، راه تشخیص آن برای بشر عادی و غیرمعصوم چنان می تواند چالش برانگیز باشد که اصل آن را زیر سوال ببرد. از آنجا که متکلمان در تعریف معجزه بر ویژگی «نقض ناپذیری» تاکید می کنند، این مسئله مطرح است که چون علم بشر به آینده محدود است، او نمی تواند تشخیص دهد که آیا در آینده ادعای نقض ناپذیری معجزه از سوی پیامبر نقض می شود یا نه؛ ازاین رو، نمی تواند به معجزه بودن کار خارق العاده مدعی پیامبری یقین پیدا کند. رسالت نویسنده در این مقاله، پاسخ به این پرسش با روش تحلیلی انتقادی است. بر اساس مهم ترین یافته های این پژوهش، هرچند معجزه باید برای اثبات خود، روشن و بین باشد، بشر عادی می تواند با بررسی پیشینه مدعی پیامبری و نیز بررسی ادعاهای وی و عرضه آن ها بر عقل و فطرت و با ملاحظه حکمت الهی به معجزه بودن کار مدعی پیامبری پی ببرد.کلید واژگان: : معجزه, کار خارق العاده, هماوردطلبی, حکمت الهی, پیامبریMiracles, considered the most prominent and universally recognized method for identifying prophets, pose a significant challenge for ordinary, non-infallible individuals. While theologians emphasize the ‘incontestability’ of miracles, the limitations of human knowledge regarding the future cast doubt on the ability to definitively ascertain whether a miracle will remain uncontested in the future. This uncertainty raises questions about the possibility of attaining absolute certainty regarding the miraculous nature of a prophet’s extraordinary acts. This article addresses this challenge through a critical-analytical approach. The key findings of this study suggest that while a miracle must be evident and clear to establish its authenticity, ordinary individuals can assess the miraculous nature of a prophet’s claims by examining the prophet’s background, evaluating the claims themselves against reason and innate understanding, and considering divine wisdom.Keywords: Miracle, Extraordinary Act, Challenge, Divine Wisdom, Prophethood
-
سیره بعد از قرآن کریم مهم ترین جایگاه را دارد. با توجه به این جایگاه، تدوین سیره کاری بزرگ است و با لحاظ ممنوعیت بیش از یک قرن در نقل حدیث و سیره نگاری، نگارش آن با صرف نظر از صحیح و سقیم های موجود در کتب سیره، اهمیتی بسزا دارد. یکی از موضوعات مهم کتب سیره نقل معجزات و کرامات است که باید تحلیل و مشخص که آیا در تدوین سیره، معجزات و کرامات دارای جایگاه اساسی هستند یا موضوعی حاشیه ای به شمار می روند. این پژوهش به دنبال کشف و نقد این است که نویسنده موسوعه التاریخ الاسلامی چه جایگاهی برای معجزات و کرامات در کتاب های خود، به ویژه کتاب موسوعه، قایل بوده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای، با بررسی دیدگاه نویسنده کتاب به این نتیجه رسیده است که نویسنده کتاب موسوعه معجزات و کرامات را مبحثی حاشیه ای در سیره نگاری دانسته و معجزات اصیل را بسیار اندک آورده و توجه و تحقیق جامع و صحیحی درباره آن ارایه نداده است. این در حالی است که با نگرش به قرآن، منابع روایی و آثار دانشمندان امامیه و عامه معلوم می شود که معجزات و کرامات یکی از مباحث اصلی و مهم سیره و سیره نگاری است.کلید واژگان: معجزه, کرامات, سیره نگاری, موسوعه التاریخ الاسلامیThe life and teachings (sīra) or the tradition of the Infallibles hold a position of paramount importance, second only to the noble Quran. Given this significance, the compilation of their life and teachings represents a monumental undertaking. Despite the prohibition on transmitting hadiths and documenting sīra during the first Islamic century, it is imperative to undertake this task, irrespective of the inclusion of both reliable and unreliable narratives within sīra texts. One prominent subject within such compilations is the discussion of miracles and supernatural occurrences (kirāmāt) attributed to the Prophet. It is essential to examine whether these miracles and supernatural events occupy a central role in sīra compilations or are considered peripheral matters. This study aims to ascertain the significance of miracles and supernatural occurrences in Mawsūʿat al-tārīkh al-Islāmī and similar works by its author. Employing a descriptive-analytical approach and utilizing library-based research methods, this study concludes that the author of Mawsūʿa regards miracles and supernatural acts as tangential to the primary focus of sīra writing. Authentic miracles are seldom mentioned, and there is a lack of comprehensive and valid analysis of these acts. However, a review of the Quran, hadith sources, and the writings of both Imami and Sunni scholars reveals that miracles and supernatural deeds are indeed considered major aspects of sīra literature.Keywords: miracle, supernatural deeds (kirāmāt), Mawsūʿat al-tārīkh al-Islāmī
-
آگاهی یافتن مردم از صداقت افرادی که مدعی منصب الهی هستند، متوقف بر اظهار دلایل عقلی و نقلی است. نبی اکرم (ص) درباره ایمه اثنی عشر (ع)، دلایل نقلی و عقلی متعددی بیان فرمود؛ به علاوه هر یک از ایمه (ع) نیز بر حقانیت امام بعدی دلایلی را اظهار داشتند. فارغ از استدلال هایی که دیگر معصومان در این خصوص مطرح نمودند، هر امام گاهی به احادیث وارده از جانب پیامبر (ص) یا امام پیشین و گاهی به ادله عقلی استناد و خود را به عنوان امام و جانشین پیامبر (ص) معرفی کرده است. پژوهش حاضر که در جمع آوری مطالب از شیوه کتابخانه ای و در حوزه اندیشه ورزی از روش تحلیلی استفاده کرده، به دنبال شناخت این مطلب است که فرآیند رفتاری ایمه (ع) در استفاده از ادله عقلی بر اثبات حقانیت خود چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ایمه اطهار (ع) در اظهار ادله عقلی به مناسبات زمانی و سطح ادراکی مخاطبان فرآیند پنج گانه زیر را طی کرده است: اظهار شایستگی نسبت به خلافت، تلاش در حفظ ارزش ها، معرفت افزایی، برتری علمی، اظهار افضلیت در برقراری حکومت توحیدی جهانی.
کلید واژگان: ادله عقلی, معجزه, افضلیت, اثبات امامت, اثنی عشریPeople's awareness of the honesty of the people who claim the divine position depends on the statement of rational and narrative reasons. The Holy Prophet (PBUH) stated numerous narrative and intellectual reasons about the twelve imams (a.s.). In addition, each of the imams (a.s.) also stated reasons for the righteousness of the next imam. Regardless of the arguments put forward by other infallibles in this regard, every imam has sometimes referred to hadiths from the Prophet (pbuh) or previous imams and sometimes based on rational arguments and introduced himself as the Imam and successor of the Prophet (pbuh). The current research, which used the library method in collecting the materials and the analytical method in the field of thinking, seeks to know what the behavioral process of the imams (pbuh) was in using rational evidence to prove their righteousness. The findings of the research show that the imams (a.s.) have gone through the following five processes in expressing rational arguments to the temporal relationships and the perceptive level of the audience: expressing merit towards the caliphate, trying to preserve values, increasing knowledge, scientific superiority, expressing superiority in establishing World monotheistic government.
Keywords: Rational reasons, miracle, superiority, proof of Imamate, Twelver Shia -
Conceptual relationships and links in linguistics are the tools and methods by which the hidden meaning of the text is better understood. Given that some Qur’anic words have found semantic notions over time, or have become obscured by theological and non-theological perspectives, the semantic approach and the attention to the conceptual relations have been effective in the exact definition of the concepts under study and by providing systematic solutions to explore new layers of meaning and provides the ground for recognizing the meaning of vocabulary without theological or non-theological presuppositions. The word “Burhān” is one of the most important Quranic concepts that have been variously defined in dictionaries and interpretations and the issues raised in the Quranic reading of this term make it necessary to research and study it. Therefore, the present study aims to find out the meaning and concept of “Burhān” in the Quran by a descriptive-analytical method and concludes that there is no consensus on the word’s being Arabic, and in the semantic apparatus of the Quran, “Burhān” has central and relative meanings. Also, by examining the alternatives of this word, including “Āyah,” (sign) “Bayyinah,” (manifest proof), and “Sulṭān” (authority), the main purpose of using the term “Burhān” and distinguishing it from other similar terms has been clarified. Ultimately, by considering the co-occurrences of this word in the Quran, it has been determined that the category of miracles referred to as “Burhān” are those that are clear and perceptible, serving as evidence that goes beyond convincing opponents and establishing certainty in hearts. Furthermore, upon examining the discourse space in the verses under scrutiny, it has become evident that the verb structure within the speech in verses where “Burhān” is used in its primary meaning indicates a kind of inadequacy and weakness in presenting evidence by the speakers. The addressees in these verses are those who claim partnership with God or assert exclusive rights to paradise. On the other hand, the verb structure in the speech in verses where “Burhān” is used in a relative sense indicates the introduction of evidence by God to the addressees of the verses.
Keywords: Burhān, miracle, semantics, Syntagmatic Relationships, Paradigmatic Relationships -
کم تر کسی است که با امور خارق العاده آشنا نباشد یا نمونه ای از آن ها را نشنیده باشد، اما پرسشی که برای بسیاری مطرح می شود این است که علت این امور چیست و تبیین علمی آن ها از چه قرار است؟ آیا یک امر طبیعی شناخته یا ناشناخته این امور را به وجود می آورد یا یک امر فراطبیعی؟ در این پژوهش که به شیوه تحلیلی - توصیفی سامان یافته، تلاش می کنیم به این پرسش با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و فخر رازی پاسخ دهیم. این دو دانشمند بلندآوازه جهان اسلام در عین حال که هر دو هم متکلم اند، هم فیلسوف و هم مفسر، درخصوص این مسیله پاسخ های متفاوتی ارایه کرده اند. علامه با توجه به مبانی کلامی و فلسفی که اختیار کرده است امر طبیعی را علت معرفی می کند و یک تبیین علمی از امور خارق العاده ارایه می کند، اما فخر رازی با عنایت به مبانی اشعری خود از امر فراطبیعی به مثابه علت یاد می نماید و تبیین علمی را ناممکن می داند.کلید واژگان: امور خارق العاده, معجزه, کرامت, علامه طباطبایی, فخر رازیFew people are unfamiliar with or have not heard of extraordinary phenomena, but the question that arises for many is what causes these phenomena and how they can be scientifically explained. Does a natural phenomenon, known or unknown, give rise to these phenomena, or is it a supernatural phenomenon? In this study, which is conducted using an analytical-descriptive method, we attempt to answer this question based on Allameh Tabataba’i’s and Fakhr Razi’s viewpoint. These two prominent scholars of the Islamic world, both theologians, and philosophers and interpreters, have provided different answers to this issue. Allameh Tabataba’i, based on his theological and philosophical foundations, considered a natural fact as a cause, and provides a scientific explanation for extraordinary phenomena. On the other hand, Fakhr Razi, based on his own Ash‘ari foundations, considered a supernatural fact as a cause and deemed a scientific explanation impossible.Keywords: extraordinary phenomena, miracle, Allameh Tabataba’I, Fakhr Razi
-
ازآنجاکه معجزه راه اثبات نبوت نبی از دیدگاه دینداران شمرده می شود، اثبات عجز بشر از آوردن مانند قرآن دلیلی بر الهی بودن قرآن و دلیلی بر صدق ادعای نبوت پیامبر اکرم (ص) است. عجز بشر از آوردن مانند قرآن در صورتی ادعای نبوت پیامبر (ص) را اثبات می کندکه دلالت آن بر صدق ادعای آورنده آن پذیرفته شود. اثبات این دلالت بر پایه تبیین حسن و قبح عقلی و پس از باور و اعتراف به وجود خداوند قادر، حکیم و عالم عملی می شود. در این نوشتار، موضوع با روش توصیفی - تحلیلی و کتابخانه ای و با توجه به قواعد «وجوب لطف»، «قبح اغراء به جهل» و «امتناع نقض غرض» از خداوند، بررسی شده است. نتیجه نوشتار حاضر، اثبات دلالت عقلی و برهانی عجز بشر از آوردن مثل قرآن بر الهی بودن آن است.
کلید واژگان: قرآن کریم, همانندناپذیری, الهی بودن, اعجاز, صدق نبوت, حکمت, حسن و قبح عقلی, قاعده لطفSince miracles are considered as a way to prove prophethood from the point of view of religious people, proving the inability of human beings to create something like the Qur'an is a reason for the divinity of the Qur'an and a reason for the validity of the claim of the Holy Prophet prophethood. The inability of human beings to create something like the Qur'an proves the claim of prophethood of the Prophet if its implication is accepted as the validity of the claim of its creator. The proof of this implication is based on the rational explanation of goodness and badness, and after believing and confessing the existence of Allah, the Almighty, the Wise and the All-Knowing. In this article, this issue has been examined via a descriptive, analytical and library method and according to the rules of "obligation of grace", "ugliness of exaggeration with ignorance" and "refusal to violate the intention" of Allah. The result of the present article is the proof of the rational and logical reason for human inability to create the Qur'an indicates its divinity.
Keywords: The holy Qur'an, inimitability, Divinity, miracle, Validity of Prophethood, Wisdom, Rational goodness, badness, The rule of grace -
معجزه همواره به عنوان یکی از ادله حقانیت ادیان به خصوص وجود خداوند به کار رفته است. در این نوشتار سعی کردهایم به این پرسش پاسخ دهیم که معجزه به عنوان دلیلی بر وجود خدا، تا چه میزان از لحاظ منطقی و معرفتشناختی موجه است. به عبارت دیگر آیا معجزه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن مسایل مربوط به گواهیهای تاریخی و با فرض وثاقت ادله تاریخی، یا با فرض درک بی واسطه، میتواند وجود خداوند را برای مخاطب بیطرف اثبات کند یا خیر؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزارهها و استدلال ها انجام میگیرد. در این مقاله پیش از تلاش برای پاسخ به پرسش اصلی، به تدقیق مفهوم معجزه و نقد تعریف مشهور دیوید هیوم (نقض قانون طبیعت) پرداخته شده و پس از جمع بندی بحث تعریف، با بیان مقدمهای پیرامون انواع دلیل و استدلال تلاش میشود اولا انواع استدلالهایی که معجزه ممکن است در قالب آنها به عنوان دلیلی برای اثبات خدا در نظر گرفته شود مورد بررسی قرار گیرد، ثانیا ناتوانی معجزه در اثبات وجود خدا به عنوان استدلالی قیاسی نشان داده خواهد شد و ثالثا استنتاج بهترین تبیین به عنوان قالب استدلالی مناسب برای معجزه در جهت اثبات خدا مطرح می شود و موانع آن مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
کلید واژگان: معجزه, دلالت معجزه, قانون طبیعت, خدا, اثباتMiracles have often been used as evidence for the existence of God. In this article, we attempt to answer the question of how miracles can be epistemologically justified as a proof of God's existence. In other words, can a miracle alone prove God's existence to an impartial audience, without taking into account the issues related to historical evidence and by either assuming the reliability of historical evidence or assuming direct perception? Before addressing the main question, we discuss the concept of miracle and critique David Hume's famous definition (Violation of natural law) and then present our preferred definition. Next, we provide an overview of the types of reason and argument. First, we examine the types of arguments in which the miracle may be considered as a proof of God. Second, we demonstrate the inability of the miracle to prove the existence of God as a deductive argument. Third, we propose the inference to the best explanation as the most suitable argumentative form for miracles to prove God and review its challenges. The method of this research is descriptive-analytical, which involves the study, review and analysis of concepts, propositions and arguments.
Keywords: Miracle, Violation of natural law, The existence of God, Inference to the best explanation -
The present article investigates the signification of miracle to the prophet’s prophethood from the rational and logical viewpoints in the context of Islamic theology. After proving the necessity of the prophethood with the help of the ‘Rule of Grace’, most of the Islamic theologians consider miracle as the main reason for affirming the claim of someone who claims God has called him to prophethood. Most of theologians maintain that miracle is enough evidence for affirming such a claim, but a few of them criticize this idea. That the miracle rationally signifies the prophethood, and being called by God as a messenger can be stated in two ways. One is that the mere issuing of a miracle by the claimant to prophethood can rationally and logically affirm his prophethood. The other is that by adding some introductory items to the miracle and compiling an authentic logical deduction, one can affirm someone’s claim to prophethood. It seems that both explanations are defective. The deficiency of the first explanation is that the miracle in itself has no logical signification to prophethood and affirmation of the claimant. At most, it shows the agent’s power to perform extraordinary actions, not more. The second explanation is faced with numerous critiques such as vicious circle in argument, deficiency in attributing miracle to God, simultaneous fallacy, deficiency in being miracle as a sign of prophethood, non-homogeneity of reason and claim, the drawback of miracle’s being extraordinary, criticizing the premises of the argument, and the prophethood’s no need for miracle. Finally, the result of the present study is that miracle has no rational signification for prophethood, and prophethood and guiding the human beings do not necessarily require miracle.Keywords: miracle, rational signification, prophethood, extraordinariness
-
پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)، سال بیست و یکم شماره 2 (پیاپی 42، پاییز و زمستان 1402)، صص 239 -262
ریچارد سویینبرن در کتاب وحی از استعاره تا تمثیل</em> به بحث از «وحی گزاره ای» می پردازد. از نظر وی وحی گزاره ای در صورتی قابل تصدیق است که (1) مشتمل بر گزاره های صادقی در خصوص حقایق مهم دینی باشد، (2) همراه با ارایه معجزه باشد، (3) نهادی مانند کلیسا را به مثابه متولی تفسیر وحی بنا نهاده باشد، و (4) تفاسیر این نهاد از مفاد وحی کاذب یا نامحتمل نباشد. سویینبرن معتقد است که وحی مسیحی به بهترین نحو هر چهار معیار را تامین می کند و لذا تنها وحی اصیل در میان ادیان است. زیرا اولا، رستاخیز معجزه عظیم عیسی است؛ ثانیا عیسی با تعیین 12 رسول برای بسط تعالیم خویش، کلیسا را بنا نهاده است؛ ثالثا اگر ما تمایز میان محتوای فراتاریخی و صورت تاریخی وحی و ژانرهای مختلف کتاب مقدس را در نظر داشته باشیم، محتوای وحی مسیحی و تفاسیر کلیسا از این وحی مشتمل بر هیچ مدعای کاذبی نیستند. در نقد دیدگاه سویینبرن بیان می کنیم که اولا، به گفته مکلین، سویینبرن فاقد نگرش تاریخی-هرمنوتیکی است. او علی رغم ادعای موضع فراتاریخی، از موضع مسیحیت به تعیین معیارهای وحی اصیل می پردازد و با دلایل دوری به اثبات حقانیت وحی مسیحی دست می یازد و در نهایت تلاش می کند گفتمان هژمونیک مسیحیت را بر تمام ادیان دیگر تحمیل نماید. ثانیا تمسک به تمایز گزاره و مدعا، یا صورت و محتوا، یک روش محافظه کارانه برای ابطال ناپذیر کردن کتاب مقدس است که در خصوص سایر متون اساطیری نیز مورد تمسک واقع شده است. ثالثا تصدیق گواهی ناقلان معجزات عیسی معقول نیست و سویینبرن پاسخ مقنعی به انتقادات هیوم بر نقل معجزات ارایه نمی کند.
کلید واژگان: وحی گزاره ای, سوئینبرن, معجزه, کلیسا, ژانرRichard Swinburne discusses ‘Propositional Revelation’ in his book Revelation: From Metaphor to Analogy. In his view, propositional revelation is genuine and true only if (1) it consists of truthful propositions about important religious facts, (2) it is accompanied by a miracle, (3) it constitutes an institution such as the Church as the authoritative interpreter of the revelation, and (4) the interpretations of this institution regarding the contents of the revelation are not false or implausible. Swinburne believes that Christian revelation meets all four criteria in the best way and therefore is the only authentic religious revelation. , the resurrection is the great miracle of Jesus; Secondly, Jesus established the church by appointing 12 apostles to spread his teachings; Thirdly, if we distinguish between non-historical content and historical form of revelation and different genres of the Bible, the content of Christian revelation and the interpretations of the church from this revelation contain no false claims. In criticizing Swinburne's perspective, we have argued that firstly, according to McLean, Swinburne lacks a historical-hermeneutical approach. Despite claiming a supra-historical position, he focuses on the Christian perspective to define the standards of authentic revelation and tries to prove the truth of Christian revelation with circular reasons, and ultimately attempts to impose the hegemonic discourse of Christianity on all other religions. Secondly, adhering to the distinction between proposition and statement, or form and content, is a conservative method to make the Bible unfalsifiable, which has also been applied to other mythical texts. Thirdly, the confirmation of the testimony of the narrators of Jesus' miracles is not reasonable, and Swinburne does not provide a convincing answer to Hume's criticism of the narration of miracles.
Keywords: propositional revelation, Swinburne, miracle, church, genre -
بیشتر پژوهشگران مسلمان معتقدند قرآن کریم مهم ترین و جاودانه ترین معجزه پیامبر مکرم اسلام (ص) است. معجزه در اصطلاح علمای اسلام بر هر امر خارق العاده ای اطلاق می شود که توسط مدعی منصب الهی ارایه می شود و همراه با تحدی و سالم از معارضه است. البته باید توجه داشت که در قرآن، واژه معجزه (یا سایر مشتقات آن) در معنای اصطلاحی آن به کار نرفته است؛ لذا ممکن است این سوال مطرح شود که آیا معجزه خواندن قرآن صحیح است؟ با تاکید بر این مطلب، در این پژوهش برای پاسخ به این سوال به روش توصیفی - تحلیلی، اسامی، اوصاف، ویژگی ها و هدف هایی که قرآن برای کارهای خارق العاده انبیا بیان داشته است، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که تمام این اوصاف و ویژگی ها، بر قرآن نیز قابل انطباق است. لذا این نتیجه حاصل شد: از منظر قرآن همان طور که معجزه خواندن کارهای خارق العاده انبیا صحیح است، معجزه پنداشتن قرآن نیز درست است.کلید واژگان: قرآن کریم, معجزه, پیامبر اکرم (ص), پیامبرانMost Muslim researchers believe that the Holy Qur’an is the most important and eternal miracle of the Holy Prophet of Islam (PBUH). In Islamic terminology, a miracle refers to any extraordinary event claimed by a divine authority which is accompanied by challenge and safe from conflict. However, it should be noted that the term "miracle" (or its derivatives) is not used in its technical sense in the Qur’an; therefore, the question may arise whether it is correct to consider the Quran as a miracle. In this study, using a descriptive-analytical method, the names, attributes, characteristics, and goals that the Qur’an has stated for the extraordinary deeds of prophets were examined. It was found that all of these attributes and characteristics are also applicable to the Qur’an. Therefore, it can be concluded that, from the perspective of the Qur’an, just as perceiving prophets' extraordinary deeds as a miracle is correct, it is also correct to consider the Quran as a miracle.Keywords: The Holy Qur’an, miracle, The Holy Prophet of Islam (PBUH), Prophets
-
در مباحث کلامی پیرامون معجزات نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به طور کلی دو دیدگاه وجود دارد که گروهی قایل به داشتن معجزات برای آن حضرت و دسته دوم انحصار در قرآن کریم را قایلند. به این لحاظ در تفسیر آیات ابتدایی سوره قمر و جریان انشقاق قمر، گروه دوم معتقدند که انشقاقی در ماه صورت نگرفته و در آینده و نزدیک قیامت این اتفاق صورت می پذیرد و آن حضرت به غیر از قرآن کریم معجزه ی دیگری نداشته است. در این مقاله دلایل تفسیری دسته دوم با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده و مشخص می گردد که نظرات این دسته با سایر آیات قرآن کریم ناهماهنگی دارد و نیز از لوازم عقلی پذیرش این رای بی اعتبار شدن باب های اعجاز نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در کتب حدیثی و ایجاد شبهه در روایات مهدویت می باشد.
کلید واژگان: انشقاق قمر, سوره قمر, معجزه, مهدویت, اظهار دین حقThere are generally two views regarding the miracles of the Holy Prophet (peace and blessings of Allah be upon him): one group believes that he had miracles and the second group believes that the Holy Qur'an is exclusive. In this sense, in the interpretation of the opening verses of Surah Qamar and the process of splitting of the moon, the second group believes that the splitting of the moon did not take place and that it will happen in the future and near the Day of Resurrection, and that the Holy Prophet did not have any other miracles other than the Holy Quran. In this article, the interpretation reasons of the second category are investigated by descriptive-analytical method and it is found that the opinions of this category are inconsistency with other verses of the Holy Qur'an, and also the reason for accepting this opinion is to invalidate the chapters of miracles of the Holy Prophet (peace and blessings of Allah be upon him) in the hadith books and to create doubt in The traditions of Mahdism.
Keywords: Qamar split, Qamar surah, miracle, Mahdism, declaration of truereligion -
یکی از مباحث مهم علوم قرآنی، موضوع اعجاز قرآن کریم است. قرآن پژوهان درباره ویژگی ها و ابعاد اعجاز قرآن اختلاف نظرهایی دارند. از آنجا که اعجاز شاخصه جاودانگی و تحریف ناپذیری قرآن کریم است؛ انجام چنین پژوهش هایی ضرورت می یابد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی تطبیقی اندیشه های آیت الله جوادی آملی و آیت الله معرفت در اعجاز پرداخته و به این نتایج دست یافته است:هر دو قرآن پژوه، نظری میانه در بحث اعجاز قرآن دارند و لفظ و محتوای آیات را خارق العاده برمیشمرند؛ اما مهمترین وجه افتراق دیدگاه دو اندیشمند در ذات اعجاز قرآن است که، آیت الله جوادی آملی ذات اعجاز قرآن را در محتوا و آیت الله معرفت اصل اعجاز قرآن را اعجاز بیانی میداند. ابعاد اعجاز قرآن از نگاه آقای جوادی آملی شامل: اعجاز در بلاغت، محتوا، هماهنگی آیات با یکدیگر، اعجاز غیبی و علمی و تشریعی است.آقای معرفت، اعجاز قرآن را در سه بعد، اعجاز بیانی، علمی و تشریعی مطرح کرده اند.
کلید واژگان: اعجاز, قرآن, تطبیقی, جوادی آملی, معرفتOne of the important topics in Quranic sciences is the miracle of the Holy Quran. Quranic scholars differ about the characteristics & dimensions of the miracle of the Holy Quran. Since miracles are a feature of the immortality of the Quran, such research is necessary. The Present study has used a comparative- analytical method to comparatively study of the views of Ayatollah Javadi Amoli & Ayatollah Marefat in miracle & has achieved these results. Both Quran scholars have a moderate view on the discussion of the miracle of theQuran & they consider the word & the content of the verses extraordinary.but the most important difference between the views of the tow thinkers is in the miraculous nature of the Quran that Ayatollah Javadi Amoli considers the essence of the miracle of the Quran in its content & Ayatollah Maarefat considers the essence of the miracle of the Quran as an felicity miracle. The dimensions of the miracle of the Quran from the point of view of Mr. Javadi Amoli include: miracles in felicity, content, harmony of verses with each other, unseen news in the verses, scientific & miracle canonical. Mr. Maarefat has presented the miracle of Quran in three dimensions: explanatory, scientific & miracle canonical.
Keywords: miracle, Quran, Comparative, Javadi Amoli, Marefat -
مقدمه و هدف
اعجاز اخلاقی یکی از ابعاد مهم اعجاز قرآن است قرآن دارای نظام اخلاقی بوده و میتواند برای تربیت افراد برنامه کامل و جامعی ارایه دهد تحول اخلاقی فردی، اجتماعی و الهی، محکم و بلند همگام با تحول اعتقادی حساس و سنجیده از ویژگیهای اعجاز اخلاقی قرآن میباشند. هدف این تحقیق تبیین زمینه ها و ساحتهای اعجاز اخلاقی قرآن و میزان تاثیرات و پی آمدهای تربیتی است.
روش شناسی پژوهش:
این پژوهش تلاش دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی دیدگاه قرآن نسبت به فضایل و رذایل اخلاقی را تحلیل و تبیین نماید.
یافته هااعجاز اخلاقی قرآن کریم یکی از ابعاد اعجاز قرآن است. و در آثار علامه مجلسی، علامه بلاغی و دیگران به چشم می خورد و سه رویکرد در اعجاز اخلاقی قرآن مطرح است رویکرد گزاره ای، رویکرد نظام واره ای و رویکرد تحول گرایانه. طبق این سه رویکرد میتوان ادعا کرد که قرآن دارای نظام اخلاقی بوده و میتواند برای تربیت افراد برنامه کامل و جامعی ارایه دهد و ویژگیهای اعجاز اخلاقی قرآن عبارت است از شمولیت تحول اخلاقی فردی، اجتماعی و الهی، محکم و بلند، همگام با تحول اعتقادی و حساس و سنجیده ، طبق بررسی صورت گرفته، قرآن کریم نسبت به فضایل و رذایل اخلاقی تبیین جامعی ارایه نموده است. به اعمال انچه که از آیه رضاع برآمد آن بود که اسلام مدافع حقوق کودک و مادرش است و پدر و مادر سرنوشت فرزند خود را فدای اختلافات و طلاق نکنند و برای کودکان خود برنامه ای دقیق و جامع بریزند که عاقبت مآیه زیان برای خود و فرزندانشان نشود. توجه به دوران شیرخوارگی کودک یک اصل اساسی است که در آن باید به کودک و مادر آنها توجه شود و حقوق و هزینه هایشان تامین شود و اگر فرزندی مادر نداشت توصیه شده برایش دآیه گرفته شود و خداوند در این مسیله انسان آگاهی کامل دارد و در ادامه در آیات مریم اینگونه برداشتیم که رهبران الهی مثل پیامبران باید با خرافه بت پرستی مبارزه کنند و این کار را با دعوت خویشان نزدیک آغاز میکنند و راه صداقت را در پیش میگیرند.
بحث و نتیجه گیریاعجاز اخلاقی قرآن کریم یکی از ابعاد اعجاز قرآن است. تربیت متربیان در سه ساحت مذکور از مسایل پراهمیت و مبتلا به علوم تربیتی به شمار می آید. این جامعیت میتواند در تربیت افراد جامعه بسیار موثر واقع گردد. همچنین در راستای عملی سازی فضایل اخلاقی عوامل تقویت اراده و موانع عمل را برای متربیان خود بیان نموده است.
کلید واژگان: قرآن, اعجاز, اخلاقی, رضاع, تعلیم و تربیتIntroductionMoral miracle is one of the important aspects of the miracle of the Holy Quran. The Quran has a moral system and can provide a complete and comprehensive plan for the education of people. Individual, social and divine moral development, strong and long, in sync with the sensitive and measured belief development, are among the characteristics of the moral miracles of the Quran. The purpose of this research is to explain the contexts and areas of the moral miracles of the Quran and the extent of educational effects and consequences.of the Quran. .
Research methodologyThe moral miracle of the Holy Quran is one of the dimensions of the miracle of the Quran. And it appears in the works of Allameh Majlisi, Allameh Balaghi and others, and there are three approaches to the moral miracle of the Qur'an: the propositional approach, the systematic approach, and the evolutionary approach. According to these three approaches, it can be claimed that the Qur'an has a moral system and can provide a complete and comprehensive plan for the education of people, and the characteristics of the moral miracle of the Qur'an are the inclusion of individual, social and divine moral evolution, strong and high, in sync with the evolution of belief and sensitive and measured. What emerged from the verse of Reza' was that Islam is the defender of the rights of the child and his mother, and that parents should not sacrifice their children's destiny to differences and divorce, and should make a detailed and comprehensive plan for their children so that the end result is not a loss for themselves and their children. Paying attention to a child's infancy is a basic principle in which the child and their mother should be paid attention to and their rights and expenses should be provided.
ConclusionThe moral miracle of the Holy Quran is one of the dimensions of the miracle of the Quran. The training of teachers in the three mentioned fields is considered one of the most important issues related to educational sciences. This comprehensiveness can be very effective in educating the members of society.
Keywords: Holy Qur'an, miracle, moral, educational, Devout
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.