به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "mysticism" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • محمدرضا زارع خورمیزی *

    این پژوهش به بررسی دیدگاه های ویلیام سی چیتیک، خاورشناس آمریکایی، پیرامون امام حسین (ع)، دعای عرفه و مفاهیم عاشورایی در ادبیات منظوم عرفانی می پردازد. اهمیت این تحقیق از ضرورت شناخت ابعاد معنوی مفاهیم عاشورایی در عرفان اسلامی نشات می گیرد. و در اینجا ، هدف اصلی، آشکارسازی دیدگاه های چیتیک در خصوص ابعاد معنوی دعای امام حسین (ع) در عرفه و تاثیر ماندگار مفاهیم عاشورایی بر آثار ادیبان عارف مشرب است. بنابراین سوال اصلی به این صورت مطرح می شود که: چیتیک چگونه روح اسلام را در ابعاد معنوی دعای عرفه و شرح مفاهیم عاشورایی در ادبیات عرفانی تبیین کرده است؟ فرضیه تحقیق این است که چیتیک، با کارنامه ای فاخر در مطالعات اسلامی، در آثار خود کوشیده است  روح اسلام را در مولفه های معنوی و حماسی شیعی نظیر دعای عرفه امام حسین (ع) و مفاهیم عاشورایی جستجو نماید. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و رویکرد بررسی کیفی آثار ویلیام چیتیک، به این داده ها رسید که چیتیک تلاش نموده زیبایی های اسلام را در ابعاد نیایش، عرفان و حماسه عاشورا برای خوانندگان غربی روشن سازد و نه تنها امام حسین (ع) را در بعد حماسه ببیند، بلکه معنویت اسلام را نیز در میراث ایشان نظیر دعای عرفه  ومفاهیم عاشورا تبیین نماید.

    کلید واژگان: ویلیام چیتیک, امام حسین (ع), دعای عرفه, عاشورا, مولوی, سنایی
    Muhammad-Reza Zare Khormizi *

    The present paper deals with the contemporary American scholar William Chittick and the Imam Husayn legacy of his famous Arafah Supplication. Chittick's English translation is intended to address and exert influence on mysticism-oriented men of letters. One has to enquire how Chittick achieved conveying transference of such sublime mystical concepts embedded in the Arafah Supplication. An appropriate answer lies in Chittick's deep interest in Islamic mysticism with special reference to the Arafah Supplication, followed by other Ashura-oriented concepts. He has done his best to convey so far as feasible the beatitudes of Imam al-Husayn's mysticism within the framework of his legacy if supplications and the Ashura epics.

    Keywords: Imam Al-Husayn, Arafah, Ashura, Supplications, Mysticism, William Chittick
  • زهرا عسگری*

    ماهی اسطوره ای است کهن که به دلیل انتساب به عنصر مینوی آب، همواره به پاکی و قداست ستوده شده و به سبب همین ظرفیت های ذاتی، در اغلب ادوار تاریخی از مفاهیم و معانی اساطیری سرشار بوده است که در هر دوره ای با توجه به نظام اندیشگانی غالب آن روزگار، عهده دار بیان مضامین نیک و اهورایی است. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، سیر حضور اسطوره ماهی از مهرپرستی تا عرفان بررسی شد و نتایج پژوهش نشان داد که اسطوره ماهی از آغاز تولد مهر در روایت های کهن این آیین مرموز حضور داشته است و به علت تعلق حیاتش به آب، با آناهیتا نیز در پیوند است. ماهی در اوستا در قالب «کرماهی»، حضوری اساطیری- آیینی دارد که در متون پهلوی نگهبان هوم سپید بوده، از این طریق زندگی بخش زرتشتیان در آخرالزمان است. در متون حماسی و پهلوانی، حضور این اسطوره کمرنگ می شود تا آن که در نهایت در عرفان، در کنار مضامین رازآلود دریای توحید، رمزی می شود از وجود سالکان واصل که در این دریا مستغرق وجود ذات حقند. ماهیت پاک و آیینی این اسطوره در باورها و متون ادوار مختلف، تغییر چندانی نکرده و در هر ساحتی، کارکردهای اساطیری خویش را حفظ کرده است.

    کلید واژگان: اسطوره, ماهی, مهرپرستی, اوستا, متون پهلوی, حماسه, عرفان
    Zahra Asgari *

    Fish is an ancient myth that has had a significant presence among the myths of ancient nations for a long time and has enjoyed a special place in paintings, drawings, stories, various texts, poems, etc., due to Attribution to the mineral element of water has always been praised for its purity and sanctity, which, due to these inherent capacities, has never been depleted of mythological concepts and meanings, and in any period, according to the dominant thought system of that time, It has been used to express good and Ahurai themes. In this research, using the content analysis method, we investigated the presence of the fish myth from love worship to mysticism, which the results of the research showed The myth of the fish has been present in the ancient narratives of this mysterious ritual since the birth of Mehr, which is also linked to Anahita due to its connection to water. Fish has a mythological-ritual presence in Avesta in the form of "Kermahi", which is the white guardian of Home in the Pahlavi texts, thus it is the life-giver of Zoroastrians in the end times. In epic and heroic texts, the presence of this myth fades until finally, in mysticism, along with the mysterious themes of the sea of ​​monotheism, it becomes a symbol of the existence of the seekers who are immersed in this sea of ​​true existence. The pure and ritualistic nature of this myth has not changed much in the beliefs and texts of different periods, and it has preserved its mythological characteristics in every field.

    Keywords: Mythology, Fish, Love, Avesta, Pahlavi Texts, Epics, Mysticism
  • محمدکاظم بریدی اللامی، محمدرضا صرفی*، علی اصغر یاری اصطهباناتی

    شاعران قلندری سرا به منظور بیان تجربه های شخصی خود از قالب غزل به شکل های مختلف استفاده کرده اند. یکی از گونه های غزل قلندری، شکل و ساختار داستانی دارد و شاعر با بهره گیری از تمام عناصر اصلی داستان، به بیان یکی از ماجراهایی پرداخته که برای خود یا پیر خانقاهی به وجود آمده و پس از ملاقات و گفت وگو با یار و معشوق، دچار تحول حال شده یا نگاه او به هستی تغییر یافته است. این نوع غزل، اغلب با الگوگیری از داستان حلاج یا پیر صنعان، بیانگر چگونگی تغییر تصوف و عرفان زاهدانه به تصوف و عرفان عاشقانه است. غزل-داستان قلندرانه گاه شکل مستقل دارد و یک غزل از ابتدا تا انتها به بیان داستان و نتیجه گیری از آن اختصاص یافته است و گاه برای تجسم بخشیدن به یکی از اندیشه های اصلی عرفانی، به طریق اپیزودیک از میانه ی غزل آغاز می شود. این نوع غزل زبانی نمادین دارد، با نتیجه گیری و پایان بسته به اتمام می رسد و اغلب با زاویه ی دید اول شخص به بیان تجربه ی شخصی عارف می پردازد و در میانه ی داستان با استفاده از شگردهای کانون روایت، به گفته ی خود جنبه ی نمایشی می بخشد.

    کلید واژگان: تصوف عاشقانه, شعر قلندری, غزل-داستان, قلندریه
    Muhammadkazem Baridi Al-Lami, Mohamadreza Sarfi *, Aliasghar Yari Istahbanati

     Poets who composed Qalandari sonnet sequences (or ghazal-stories) have used the form of ghazal in different ways to express their personal experiences. One of the types of Qalandari ghazal has a fictional form and structure, and the poet uses all the main elements of the story to express one of the adventures that happened to him or to the master (Pīr-e Khanqah), who moods and views on existence are changed after meeting and talking with the beloved. This type of ghazal, often based on the story of Hallaj or Pir San’an, expresses how ascetic Sufism has changed to mysticism. Qalandari sonnet sequences sometimes have an independent form and a ghazal narrates a story from the beginning to the end and draws conclusions from that; and sometimes it starts from the middle of a ghazal in an episodic way to embody one of the main mystical ideas. This type of ghazal has a symbolic language, ends with a conclusion, and often expresses the mystic's personal experience in a first-person point of view. It gives a dramatic aspect to its expression in the middle of the story by using narrative methods.

    Keywords: Sonnet Sequence, Story-Ghazal, Qalandariyyah, Qalandari Poetry, Mysticism
  • نیلوفر سلمانی، قربان علمی *

    پژوهش حاضر با هدف پاسخ به این پرسش که ناتان سودبلوم، مورخ و پدیدارشناس برجسته دین چه تفسیری از هسته مرکزی دین ارائه داده و تا چه حد دیدگاه‏های وی با دیدگاه ‏های روان‏شناسان همسویی دارد، نگاشته شده است. تاکنون پژوهش ‏هایی در غرب با موضوع نگرش ناتان سودبلوم صورت گرفته است لیکن وجه تمایز این پژوهش با پژوهش‏های دیگر، جامعیت و نظرگاه متفاوت تحلیلگران این پژوهش است. آنچه در پژوهش حاضر محور بحث قرار گرفته است، انطباق و افتراق نظام اندیشه ‏گانی وی در باب مکاشفه با دیدگاه‏ های روان‏شناسان است. نگارنده‏ گان این پژوهش با به‏کارگیری روش توصیفی-تحلیلی به این نتیجه نائل شده اند که در روان‏شناسی علی‏رغم رویکردهای مادی‏گرا و لاادری، نظراتی وجود دارد که تاییدکننده‏ی برخی از ابعاد تئوری سودبلوم است. وجوه انطباق و افتراق نگرش سودبلوم با روانشناسان در مباحثی نظیر نبوغ، خاستگاه مکاشفه، ارتباط زیبایی شناسی با نبوغ، و اهمیت دعا و عبادت قابلیت توضیح و تحلیل دارد.

    کلید واژگان: مکاشفه, عرفان, نبوغ, تجربه امر قدسی
    Niloufar Salmani, Ghorban Elmi *

    In the opinion of many theologians, the basis of religion is the revelation that humans communicate with the Holy by being present in it. Nathan Söderblom, who calls revelation mysticism, introduces it as the central core of religion. The distinguishing feature of his interpretation from the interpretation of the commentators of revelation is that this concept is considered in terms of meaning as genius that goes beyond ordinary talents and potentially exists in all human beings. According to Söderblom, there is revelation not only in great religions, but also in primitive religions. Hence, the task of the scientific study of religion is to examine this key element, without which a religion cannot be properly understood. On the other hand, Söderblom assumes that the history of religions manifests itself in two levels of consciousness: the level of common people, which is related to religiousness, and the level of ucommon people, which is related to religious genius. The topics discussed in this research are the central core of religion, the origin of revelation, genius, its connection with aesthetics and consecration of life, and prayer and worship.

    Keywords: Revelation, Mysticism, Genius, Experience Of The Sacred
  • فضل الله رضایی اردانی*، مهدی صادقی، حسین مسرت
    این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو راس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از من شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
    کلید واژگان: عرفان, عشق, منصورحلاج, کلام فخرالدین عراقی
    Fazlollah Rezaei Ardani *, Mahdi Sadeghi, Hoseyn Masarrat
    The horizontal axis of Mansour Hallaj's life represents the passage of time, while the vertical axis illustrates the key events of his life. Hallaj's ideas are reflected in numerous works, including those of Fakhr al-Din Iraqi. This research demonstrated that Iraqi, through the coherence and strength of his words, captured the depth of Hallaj's mystical thought by intertwining these two axes in a convergent manner within his poetry. The influence of Hallaj's teachings on the Iraqi lexicon was profound, revealing two central themes of mystical discourse: "the unity of existence" and "the descent and ascent of secrets". These themes were expressed boldly and evocatively, embodying the dynamic relationship between the lover and the beloved.
    Keywords: Mysticism, Unity Of Existence, Arc Of Descent, Ascent, Mansour Hallaj, Fakhr Al-Din Iraqi
  • امیر دیوانی*
    این مقاله به امکان تعامل میان دو دانش عقلی فلسفه و عرفان می پردازد و به تعاون این دو با یکدیگر می رسد. فلسفه ملاصدرا پیوند و ترکیب این دو دانش را نمایان ساخته است و استدلال را در کنار مشاهده نشانده است. این ترکیب جز به طرد عوامل ناسازگار یا ناسازگارنما ممکن نمی شود. همانطور که طرد جدل از دانش استدلالی کلام، آن را با دانش استدلالی فلسفه همجوار ساخت، سیطره قواعد و پایه های مشترک یا سازگار میان توانایی استدلال و توانایی شهود در نیروی عقل، دو دانش عرفان و فلسفه را به یکدیگر نزدیک ساخت. عقل در مقام استدلال، هرچند به طور تاسیسی نتواند به بخشی از واقع گذر کند، اما عبور شهود به بخش اکتشاف شده را معقول و فهم پذیر می کند و آن را با قیاس برهانی در دسترس همگانی قرار می دهد. بدین ترتیب، علم آلی منطق در خدمت تنظیم یافته های شهود به کار گرفته شد و دو دانش عرفان و فلسفه با دو دسته از مفاهیم و قوانین در ترکیبی کنار یکدیگر قرار گرفتند.
    کلید واژگان: فلسفه, عرفان, شهود, استدلال, خداشناسی
    AMIR DIVANI *
    This paper deals with the possibility of interaction between the two rational knowledges, namely philosophy and mysticism, and reaches the cooperation of the two with each other. Mulla Sadra's philosophy has revealed the joining and combining of these two knowledges and has placed reasoning next to observation. This combination cannot be realized unless inconsistent or seemingly inconsistent factors are rejected. Just as the rejection of polemic method from the argumentative knowledge of theology has placed it beside the argumentative knowledge of philosophy, the predominance of common or consistent rules and foundations between the ability to argue and the ability of intuition in the power of reason has brought the two knowledges, namely, mysticism and philosophy, closer to each other. The reason, in the position of argumentation, although fundamentally unable to pass into a section of reality, it makes the passage of intuition into the revealed part rationable and understandable and places it available to all by demonstrative syllogism. In this way, the knowledge of logic was employed to regulate the finding of intuitions, and the two knowledges of mysticism and philosophy, came together with two sets of concepts and rules in a combined form.
    Keywords: Philosophy, Mysticism, Intuition, Argumentation, Theology
  • سیده طاهره هادی پور، سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)*

    اهمیت دادن به نور و جایگاه آن با حکمت خسروانی و فهلوی ایران باستان و فلسفه یونانی قدیم آغاز شده است که شهاب الدین یحیی سهروردی به عنوان فیلسوف مسلمان ایرانی نظام فلسفی خویش را بر این مبنا یعنی نور و حکمت اشراق بنیان نهاد. نور در فلسفه سهروردی از لحاظ وجودشناختی و معرفت شناختی قابل بررسی است. از نظرگاه وجودشناختی، سهروردی هستی را به نور و ظلمت تقسیم می کند و به رابطه تشکیکی با حقیقت نور قائل است و از لحاظ معرفت شناختی، سهروردی ارتباط نور و معرفت اشراقی را بیان می کند و بر این باور است که معرفت موجودات به انوار بالاتر خود به حالت شهود و معرفت انوار بالاتر به موجودات پایین تر به صورت اشراق است. در این نوشتار بر این بوده ایم تا به صورت توصیفی و تحلیلی، کاربرد واژه نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا از دریچه نور- ظلمت و اشراق- شهود، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. بررسی ها حاکی از این است که مولانا در اشعار خویش همچون سهروردی به بحث مراتب تشکیکی نور در مسیر حضور و خودآگاهی می پردازد و تمام جنبه های هستی را چه در بود و چه نمود، به نور نسبت می دهد.

    کلید واژگان: نور, حکمت اشراق, سهروردی, شعر مولانا, عرفان
    Seyedeh Tahereh Hadipour, Seyed Abolghasem Hosseini*

    The importance of light and its place in philosophy started with Khosravani and Fahlavi philosophical schools of ancient Iran and ancient Greek philosophy. As an Iranian Muslim philosopher, Shahabuddin Yahya Sohravardi based his philosophical system on the concepts of light and wisdom of illumination. Light in Suhrvardi's philosophy can be analyzed from ontological and epistemological points of view. From an ontological point of view, Suhrawardi divides existence into light and darkness and has a skeptical relationship with the truth of light, and from an epistemological point of view, Suhrawardi expresses the connection between light and luminous knowledge and believes that the knowledge of beings belong to the higher lights, it is the state of intuition and knowledge of the higher lights to the lower beings in the form of illumination. In this article, we have analyzed the use of the word light in Suhrawardi's works and Rumi's poems through the lens of the dichotomies of light-darkness and illumination-intuition and based on a descriptive and analytical method. Studies show that in his poems, like Suhravardi, Rumi has depicted the stages of light's existence in the path of presence and self-awareness, and has attributed all aspects of existence to light, whether in the being or in the material phenomenon.

    Keywords: The Light, Illumination Wisdom, Suhravardi, Rumi's Poetry, Mysticism
  • عبدالرحیم عناقه*، علی اصغر میر باقری فرد، ندا پرتویی

    هدف از پژوهش حاضر بررسی سیر و سلوک عرفانی در اندیشه شمس تبریزی می باشد. شمس تبریزی از جمله مفاخر تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم است که در اندیشه هایش رهیافتی برای رسیدن به ذات یکتای بی همتا قرار داشت. از این رو شناساندن و معرفی آثار و داشتن نگاهی نو به سلوک فکری شمس به سبب گره خوردگی عمیق آن با جامعه مردم یک ضرورت دارد تا متون غنی فرهنگی به صورت پیراسته و پالایش شده در اختیار همگان قرار گیرد. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی است. در مجموع، می توان گفت شمس بر آن است که عارف، در واپسین مرحله از سلوک خود (غایت) به سمت حقیقت با خداوند به یگانگی رسیده و در او فانی می شود. در این مرحله، عارف به نی انبانی می ماند که اگر چه صدا از او خارج می شود، اما این صدای او نیست، بلکه نفس نوازنده است که در او می دمد. بنابراین، سخن و عمل عارف، سخن و عمل خداست؛ زیرا او از صفات خود رهایی یافته و به صفات حق موصوف گشته است.

    کلید واژگان: شمس تبریزی, سلوک عرفانی, معرفت, فنا
    Abdolrahim Anagheh*, Aliasghar Mirbagheri Fard, Neda Partovi

    The purpose of the present research is to investigate the course and mystical behavior in the thought of Shams Tabrizi. Shams Tabrizi is one of the great thinkers of the history and culture of this region, whose thoughts contained an approach for reach the sublime essence. Therefore, introducing his works and having a new look at Shams's intellectual behavior is a necessity due to its deep entanglement with the people's society, so as to provide rich cultural texts to everyone in neat and refined forms.The present research method is descriptive-analytical. In sum, it can be said that Shams's main teaching is based on the fact that a mystic, in the last stage of his journey (goal) towards the truth, would reach in a state of oneness with God and becomes mortal in Him. At this stage, the mystic remains like a reed, although the sound comes out of him, but it is not his voice, but it is the musician's breath that blows in him. Therefore, the words and actions of mystics are the words and actions of God; because he has been freed from his attributes and has been described as the attributes of truth.

    Keywords: Shams Tabrizi, Mysticism, Knowledge, Annihilation
  • Bahram Dalir *
    The present study aims at exploring the foundations of mystical knowledge in Arba‘een march. The research method is descriptive-analytical and it shows that whatever plays a role in Arba‘een needs to be recognized, including recognition of the six following items: reason, religious law (Shar‘), nature, habit, convention, and oneself or self-knowledge. Arba‘een march is a religious and rational practice. This great event is in line with reason, religious law (Shar‘), nature, convention and habit. Arba‘een march is confirmed by the Quran, argument and mysticism. It is, for wayfarers, the field of wayfaring, and for the religious people, it is practicing the Sharia law, and is the assistant for people of purification. The people of Sharia, self-purification and truth, each can enjoy their special privileges from this march in proportion to their souls’ capacities.
    Keywords: Mysticism, Reason, Shar‘, Nature, Habit, Convention, Dignity, Imam Hussein, Arba‘Een March
  • هدی فتح زاده، فاطمه حیدری *، ماه نظری
    زمینه و هدف

    سده هفتم قمری بدلیل حمله ویرانگر مغولان و از میان رفتن بسیاری از مراکز علمی و فرهنگی و فرار بسیار از نخبگان علمی، فرهنگی و ادبی به دیگر کشورها و چیرگی بیگانگان بر مقدرات ملت ایران، همواره دوره ای بااهمیت بوده است. یکی از مباحثی که در این عصر لازم است به آن پرداخته شود، بحث شناخت سیر تحولات زبان و ادبیات فارسی و شاعران این دوره است. از جمله این شاعران برجسته و کمتر شناخته شده که همعصر حافظ شیرازی هم بوده است، جلال الدین عتیقی تبریزی (741 ه.ق) است. این پژوهش کتاب «مجالس» از جلال الدین عتیقی تبریزی را مورد بررسی سبک شناسی لایه ای قرار داده است.

    روش مطالعه

    این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. منبع مورد مطالعه، تصحیح این اثر به دست سعید کریمی (1392) در نشر میراث مکتوب است.

    یافته ها

    مختصات سبکی شعر عتیقی از نظر زبانی، فکری و ادبی همان مختصات سبک عراقی است. کثرت تلمیحات و اقتباسات قرآنی، لغات، ترکیبات و امثال عربی، بلندی مرتبه و پایگاه معشوق، افراط در خاکساری عاشق در برابر معشوق، بیان زهدیات و اصطلاحات صوفیه، اشارات قلندرانه و تعریض به زاهدان و صوفیان، بکارگیری استعاری اصطلاحات میخانه، مغ، شراب، مستی و... برای بیان اندیشه های عرفانی از جمله ویژگیهای سبک عراقی است که در مجالس او موجود است.

    نتیجه گیری

    از نظر زبانی، زبان مجالس پیراسته از کلمات ترکی و مغولی و آراسته به مفردات و ترکیبات نادر فارسی و عربی است. اشعار عربی عتیقی مبین این است که او به زبان و ادبیات عربی تسلط کافی داشته است. خلق تشبیهات فراوان، شگرف و هنرمندانه مهمترین و اصلیترین ویژگی لایه بلاغی در این اثر است. عتیقی در پیوند زدن عناصر عرفانی، دینی و عاشقانه با استفاده از تشبیهات خلاقانه استادی و مهارت ویژه ای دارد. در لایه ایدئولوژیک اثر، مفاهیم عرفانی لطیف و عاشقانه درونمایه اصلی است که گاه با مولفه های رئالیسم جادویی در هم می آمیزد.

    کلید واژگان: مجلس, مجالس, عتیقی تبریزی, قرن هفتم و هشتم, عرفان و تصوف, سبک شناسی
    Hoda Fathzadeh, Fatemeh Heidari*, Mah Nazari
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    The 7th century has always been an important period due to the devastating attack of the Moghols and the destruction of many scientific and cultural centers and the flight of many scientific, cultural and literary elites to other countries and the domination of foreigners over the destinies of the Iranian nation. One of the topics that need to be addressed in this era is the topic of understanding the evolution of the Persian language and literature and the poets of this period. Jalaluddin Atighi of Tabrizi (741 A.H.) is among these outstanding and lesser known poets who was a contemporary of Hafez Shirazi. This research has examined the layered stylistics of the book "Majales" by Jalaluddin Atighi Tabrizi.

    METHODOLOGY

    This research was carried out using a descriptive-analytical method. The studied source is the correction of this work by Saeed Karimi (2012) in the publication of written heritage.

    FINDINGS

    The stylistic coordinates of ancient poetry are the same as the coordinates of the Iraqi style in terms of language, thought and literature. The abundance of Qur"anic allusions and quotations, Arabic words, combinations and proverbs, the height of the lover"s status and base, the excess of the love of the lover towards the beloved, the expression of asceticism and Sufi terms, the sarcastic references to ascetics and Sufis, the metaphorical use of the terms tavern, wine, drunkenness, etc., to express mystical thoughts are among the features of the Iraqi style that are present in his gatherings.

    CONCLUSION

    From a linguistic point of view, the language of Majales is adorned with Turkish and Mogholi words and adorned with rare Persian and Arabic words and combinations. Ancient Arabic poems show that he had sufficient mastery of Arabic language and literature. The creation of many, wonderful and artistic similes is the most important and main feature of the rhetorical layer in this work. Atighi has a mastery and special skill in connecting mystical, religious and romantic elements using creative similes. In the ideological layer of the work, subtle and romantic mystical concepts are the main theme, which is sometimes mixed with elements of magical realism.

    Keywords: Majales, Atiqi Tabrizi, 7Th, 8Th Centuries, Mysticism, Sufism, Stylistics
  • ثمره اشرفی*، ملک محمد فرخزاد، رحیم طاهر

    ابوسعید ابوالخیر از بزرگ ترین عرفای ایران زمین است. انسان دوستی و عشق به آن ها را می توان از بارزترین ویژگی های شخصیتی دانست که این در پیوند با عشق به همه موجودات و در یک کلام کل کائنات و جهان هستی است. ابوسعید نظام معانی قراردادی و مصطلح را ویران می کند و به معنایی جدید و تعریف تازه ای می رسد که محصول مشرب فکری او و مکتب خراسان است. مکتب خراسان به واسطه لاقیدیشان نسبت به ظواهر شریعت، سکر، شطحیات و ملامت گری بسیار، به نوعی تسامح و تساهل در باب دین و امور دینی مشهور شده اند. ابوسعید به عنوان نماینده تمام عیار مکتب خراسان جایگاه ویژه ای دارد و تاثیر مکتب خراسان در افکار و اندیشه های وی مشهود است. پرسش اصلی تحقیق آن است که نقش تاویلات (اعم از تاویل آیات، اشعار و پدیده های هستی) در ایجاد روحیه تسامح و تساهل در مشرب فکری ابوسعید و مکتب خراسان به چه صورت است و چه ابعادی دارد. در این پژوهش سعی شده است نگرش ابوسعید به انسان، نحوه بیان و برخورد وی با اقشار مختلف جامعه، پیروان آیین ها و فرق مختلف و از سوی دیگر نگرش تاویلی او به جهان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده از این بررسی حاکی از آن است که ابوسعید در اسرارالتوحید پدیده های عالم هستی، نصوص دینی و اصطلاحات صوفیانه را مورد تاویل قرار داده است و با توجه به مشرب و مکتب فکری او یعنی عرفان خراسان که بر شادی و شاد کردن دیگران و سکر تاکید دارد، مهرورزی و شفقت نسبت به انسان، موجودات و هستی است.

    کلید واژگان: ابوسعید ابوالخیر, اسرارالتوحید, عرفان, مکتب خراسان, تساهل و تسامح
    Samareh Ashrafi *, Malekmohammad Farrokhzad, Rahim Taher

    AbuSaeed AbulKhair is the greatest mystics of Iran. Philanthropy and love for them can be considered as one of the most obvious personality traits,which is connected with love for all beings and in a word, the whole universe.AbuSaid destroys the system of conventional and idiomatic meanings and reaches a new meaning and a new definition, which is the product of his intellectual influence and the Khorasan school.The school of Khorasan has become famous for a kind of tolerance regarding religion and religious matters due to their lack of respect for the appearances of Sharia,Sekar,Shathiyat and blaming.AbuSaid has a special place as a full-fledged representative of the Khorasan school and the influence of the Khorasan school is evident in his thoughts. The main question of the research is what is the role of interpretations in creating the spirit of tolerance in the intellectual school of AbuSa'id and the school of Khorasan and what are its dimensions. In this research, AbuSaeed's attitude towards man,his way of expressing and dealing with different sections of society, followers of different religions and differences, and on the other hand, his interpretive attitude towards the world, have been investigated. The results obtained from this study indicate that Abu Saeed has interpreted the phenomena of the universe, religious texts and Sufi terms in Asrar al-Tawheed, and according to Mashrab and his school of thought, Khorasan mysticism, which focuses on making others happy and drunkenness. It is emphasized that it is kindness and compassion towards humans, creatures and existence.

    Keywords: Abu Saeed Abul Khair, Asrar Al-Tawheed, Mysticism, Khorasan School, Tolerance
  • سعید مصطفوی*، مجتبی زارعی، ابوالفضل شکوری

    عرفا برای بیان مباحث عرفانی ، اموزش به مخاطبین و بیان اوصاف و احوالات خود نوعی از زبان را به کار میگیرند که اصطلاحا زبان عرفانی خوانده شده است و به طبع فهم مفاهیم عرفانی و مباحث مرتبط با ان نیازمند شناخت ابعاد مختلف بیان عرفانی است . بین این سبک بیان عارفانه که در مرصاد العباد نجم الدین رازی به شکلی گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و انچه که اشتراوس تحت عنوان هنر نگارش در کتاب تعقیب و ازار و هنر نگارش اورده است مشابهت های جالب توجهی به چشم میخورد به گونه ای که میتوان از بیان و هنر نگارش در میان عرفا انگونه که اشتراوس در باره فلاسفه سخن گفته است نیز صحبت به میان اورد . در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه ی تطبیقی ، هنر نگارش مورد اشاره اشتراوس پیرامون فلاسفه و هنر نگارش و بیان مورد استفاده نجم الدین رازی در مرصاد العباد سعی در نشان دادن کاربرد هنر نگارش و بیان برای مصون ماندن از تعقیب و ازار در میان عرفا شده است و اورده های این پژوهش برای الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی تحت عنوان گذار از پارادایم سیاست سکولار به سیاست متعالیه مورد بحث قرار گرفته است .

    کلید واژگان: لویی اشتراوس, نجم الدین رازی, پنهان نگاری و عرفان نگاری, عرفان, سیاست
    Saeed Mostafavi *, Mojtaba Zarei, Abolfazl Shakuri

    Mystics employ a specific type of language, commonly referred to as mystical language, to express mystical discussions, educate their audience, and describe their own states and experiences. Consequently, understanding mystical concepts and related discussions requires familiarity with the various dimensions of mystical expression. There are remarkable similarities between this style of mystical expression, extensively used by Najm al-Din Razi in Mirsad al-Ibad, and what Strauss refers to as the art of writing in his book Persecution and the Art of Writing. These similarities are so significant that one could speak of the expression and art of writing among mystics in a manner akin to Strauss's discourse on philosophers. In this study, using a comparative method, Strauss's referenced art of writing regarding philosophers and the art of writing and expression employed by Najm al-Din Razi in Mirsad al-Ibad are examined to demonstrate the use of the art of writing and expression to safeguard against persecution among mystics.

    Keywords: Leo Strauss, Najm Al-Din Razi, Cryptography, Mystical Writing, Mysticism, Politics
  • حسین قاسمی، رویا احمد امرجی*، خورشید نوروزی
    غالب شاعران عارف، نظیر عطار و جامی در آثار خود از تمثیل برای بیان و تاثیرگذاری بیشتر مفاهیم پیچیده عرفانی بهره می بردند، این مفاهیم عرفانی در آثار شاعران اعصار بعد، آشکارا و بدون نیاز به زبان تمثیل بیان شد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مضمون «وحدت» در اشعار جامی و عطار را با دو مکتب عرفانی متفاوت مورد بررسی قرار داده و سپس به مضمون «وحدت» در اشعار و اندیشه های عرفانی امام خمینی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو شاعر، ضمن وحدت رویه، برای ارائه مفاهیم عرفانی و دستیابی به مضمون «وحدت» نوعی وحدت را تبیین می کنند که در نتیجه رسیدن به غایت سیره عرفانی، یعنی «فناء فی الله» حاصل می شود و مرحله رسیدن به آن، «فناء بالله» است. همین نوع نگاه در خصوص «وحدت وجود» در آثار و اندیشه های امام خمینی بازتاب آشکاری یافته است و ایشان نظریه وحدت وجود را در مرکز عرفان نظری و نظریه وحدت شهود را در قلب عرفان عملی قرار داده اند.
    کلید واژگان: امام خمینی, جامی, سیمرغ, عرفان, عطار, ماهیان, وحدت
    Hossein Ghasemi, Roya Ahmad Amraji *, Khorshid Noorozi
    The majority of mystical poets like Attar and Jami have employed allegory to better influence and express complicated mystical themes in their works. These mystical themes were reflected in the works of later poets clearly without any use of allegory. This article, developed based on a descriptive and analytical method as well as review of library sources, studies the theme of “unity” in Jami and Attar’s poetry with two distinctive schools of mysticism, followed by an analysis of “unity” in Imam Khomeini’s mystical poems and thoughts. The findings indicate that both poets, while maintaining uniform practice, in their attempts for arguing mystical themes and clarification of the theme of “unity,” introduce a form of unity that is attained after gaining the ultimate goal of mystical journey, i.e. fana fi Allah or “complete and absolute surrender of self to the Divine will” as well as the stages to reach fana fi Allah. Such an approach is found in Imam Khomeini’s works and thoughts where he argues “unity of being” as the core theme of theoretical mysticism and places the theory of unity of intuition at the heart of practical mysticism.
    Keywords: Imam Khomeini, Mysticism, Unity, Jami, Attar, Mahian, Simorgh
  • محمدمهدی علیمردی*، زینب ارتیدار

    از جمله مبانی ملاصدرا حرکت جوهری است. به اعتقاد وی آدمی در پرتو حرکت جوهری یک سیر تکاملی پیش رو دارد و تمام مراتب لازم را طی می کند تا به حقیقت نهایی دست یابد. از نگاه صدرا هر کس که قادر باشد قوه نظری و عملی خود را به کمال نهایی برساند، همچون نبی غرق در شهود جمال حق شده است؛ به طوری که هیچ چیزی او را از اشتغال به نور الهی باز نمی دارد. صدرا شهود را به اقسامی تقسیم می کند و آخرین آن را به شهود روحی اختصاص داده است که شخص در این مرحله، روح حقایق را به حسب استعداد روحی و بدون واسطه دریافت می کند. بحث وحی در فلسفه ملاصدرا با رویکرد متفاوت فلسفی، کلامی و عرفانی مطرح است. در رویکرد عرفانی کشف و شهود را به میان آورده است و آن را به حقیقت محمدیه مرتبط می کند؛ ازاین رو نسبت وحی رسالی و شهود عرفانی در نظر ملاصدرا ابتدائا مبتنی بر منشاء آن است؛ زیرا وحی رسالی در همه مراتب از بالا به پایین رخ می دهد و شهود عرفانی از پایین به بالا پدید می آید.

    کلید واژگان: حقیقت, وحی, شهود, عرفان
    Mohammadmahdī Alimardi *, Zeinab Artidar

    A key principle in Mullā Ṣadrā's philosophy is substantial motion (al-ḥarakat al-jawhariyya). He argues that through this motion, humans evolve and progress through necessary stages to reach the ultimate truth. For Ṣadrā, those who perfect their theoretical and practical faculties can experience the intuition of God’s beauty, akin to the Prophet, and thus engage directly with divine light. Ṣadrā categorizes intuition into various types, with the highest being spiritual intuition, where an individual receives the essence of truths in accordance with their spiritual disposition. In Ṣadrā’s framework, revelation is examined through philosophical, theological, and mystical lenses. Mystically, he connects intuitions to the Muhammadan truth. Consequently, for Mullā Ṣadrā, the relationship between apostolic revelation and mystical intuition is primarily defined by their origins: apostolic revelation is received top-down, while mystical intuition arises bottom-up.

    Keywords: Truth, Revelation, Intuition, Mysticism
  • Mojahed Gholami *
    Arthur Schopenhauer (1788-1860) is one of the great philosophers in the world. He is a pessimistic philosopher who has his own special view toward life and the pleasures and pains of life. He is known as the philosopher of pessimism, as he articulated a worldview that challenges the value of existence. On the other hand, in the mystical and intellectual world of Islam, Mawlana Jalal al-Din, known as Rumi, (604-672 AH) stands. Unlike Schopenhauer, he is a ‘happy’ (optimistic) mystic. The importance of "blissfulness" and the ways to achieve it in life made us examine this issue comparatively in the thoughts of Rumi and Schopenhauer. With this aim, library resources were studied and necessary data were collected. The research method was descriptive-analytical. The results of the study showed that, unlike Schopenhauer, Rumi is a religious person and believes in God. This issue has created a significant difference in their definition of blissfulness and their hypotheses about the ways to achieve a blissful life. However, issues such as "who we are", "what we have", and "what we show" which Schopenhauer stated have an effect on the creation of happiness, and are similar to parts of Molavi's ideas. The interesting part is that, according to these two thinkers, the mental treatment of human beings with phenomena has an effect on feeling satisfied with life. ‘Who we are’ is a rich source of happiness. Rumi's and Schopenhauer's recommendations are still applicable to humans today since we are trapped in the machine and industrial world and are struggling with great sorrows.
    Keywords: Rumi, Arthur Schopenhauer, Blissfulness, Fihi Ma Fih, The Wisdom Of Life, Mysticism
  • مریم مردانی ورپشتی *، حسن پور آلاشتی، مسعود روحانی، علی اکبر باقری خلیلی

    تجرید به معنای ترک کلیه تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حق و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. این جستار به روش توصیفی   تحلیلی به مقایسه دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی در خصوص تجرید پرداخته است. هدف پژوهش، یافتن همسانی ها وناهمسانی ها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند، اما به طور کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان بودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان می دهد.

    کلید واژگان: مولانا, مثنوی, جیدو کریشنامورتی, تجرید, عرفان
    Maryam Mardāni Varposhti *, Hosein Hasanpoor Alashty, Masood Ruhāni, Aliakbar Bāgheri Khalili

     tion involves relinquishing all material and spiritual attachments to uncover the ultimate truth. It is a fundamental aspect of Sufism and a central theme in mysticism, as highlighted in various mystical texts. This essay undertakes a descriptive and analytical comparison of the perspectives on abstraction by Jalāl-al Din Rumi and Jiddu Krishnamurti. The research aims to identify similarities and differences in the intellectual frameworks of these two prominent Eastern mystics. The findings reveal that Rumi and Krishnamurti share commonalities in various aspects such as simultaneous recognition of material and spiritual abstraction, disassociation from nationality or territorial constraints, transcendence beyond reason and knowledge, self-negation, abstraction intertwined with love, and abstraction leading to self-discovery. However, distinctions emerge in their approaches towards reliance on mentors and teachers, as well as their relationship with established religions and ideologies. Overall, the shared beliefs between these two mystics outweigh their points of divergence, underscoring the similarity in their epistemological and experiential foundations. This mutual ground reflects the essence of true mysticism.

    Keywords: Rumi, Masnavi, Jiddu Krishnamurti, Abstraction, Mysticism
  • قادر حافظ*، هادی وکیلی، سید محمدمهدی حسین پور، رضا الهی منش

    در بررسی عرفان های نوظهور و اندیشه های مطرح آنها در دنیای اسلام، رابطه سلبی میان عرفان و سیاست همواره یکی از مباحث چالش برانگیز به شمار می آید؛ درحالی که برخی از دولت ها و جنبش ها در تاریخ اسلام، ساختار و ماهیتی عرفانی دارند و برخی دیگر نیز نظری متفاوت همانند جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش را ارائه می کنند. از جمله این ارتباط ایجابی می توان به اسلام ترکیه (اسلام اجتماعی) اشاره کرد که امروزه نیز این نظریه در قالب دولت در ترکیه حکم فرمایی می کند. این جنبش به شدت تحت تاثیر عرفان نقشبندیه و نورسیه است. این جریان سیاسی - اجتماعی با تاکید بر مولفه هایی همچون توجه بر اتحاد جهان اسلام و الگوی تمدنی اسلام، رویکرد مثبت به دستاوردهای تمدن غرب، نقش پررنگ ابعاد اجتماعی اسلام، توجه به خدمت و رساندن منفعت به مردم، قرائت میانه روانه و متساهلانه از اسلام، تاکید بر اسلام فرهنگی، مبارزه با جهل و تفرقه با تاکید بر آموزش و تساهل به اقلیت های مذهبی، به شدت متاثر از دیدگاه های عرفانی است. نقطه اتصال دیدگاه عرفانی با دیدگاه اسلامی، اندیشه های آقای گولن است؛ ایشان با رویکردی عمل گرایانه می کوشد با استفاده از ابزارهای قدرت (سخت افزار و نرم افزار)، برداشتی ملایم از آموزه های اسلام به دست دهد. در این پژوهش کوشیده شده است با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی، تاثیر عرفان نورسی بر اسلام گرایی ترکیه در قالب فرقه گرایی جدید معنوی بررسی و تحلیل شود.

    کلید واژگان: عرفان, نقشبندیه, طریقت نورسیه, اسلام اجتماعی, فتح الله گولن, اسلام گرایی
    Ghader Hafez *, Hadi Vakili, Seyed Mohammadmahdi Hosseinpoor, Reza Elahimanesh

    In examining newly emerged mysticisms and mystical thoughts in the Islamic world, a challenging issue is the negative relationship often perceived between mysticism and politics. However, some states and movements throughout Islamic history have had a mystical structure and nature. Scholars like Javad Tabatabai and Abdolkarim Soroush offer differing theories on this relationship. An example of a positive relationship between mysticism and politics is found in the social Islam of Turkey, where this theory influences the Turkish government. This movement is significantly impacted by Naqshbandi and Nursi mysticism. This political-social movement, influenced by mystical perspectives, emphasizes elements such as the unity of the Islamic world, the civilizational model of Islam, a positive approach to the achievements of Western civilization, the prominent role of the social aspects of Islam, the provision of services and utilities to people, a moderate interpretation of Islam, cultural Islam, fighting ignorance and division through education, and tolerance towards religious minorities. The connecting point between the mystical view and the Islamic perspective is the ideas of Fethullah Gülen. By adopting a pragmatic approach, Gülen endeavors to utilize both hard and soft power tools to offer a moderate interpretation of Islam. This research employs an analytic-descriptive method to examine and analyze the influence of Nursi mysticism on Islam in Turkey in terms of modern spiritual sectarianism.

    Keywords: Mysticism, Naqshbandi, Nursi Order, Social Islam, Fethullah Gülen, Islamism
  • عاطفه بدیعی گلمکان، رضا اشرف زاده *، سید مجید تقوی بهبهانی

    ایران دارای پیشینه ای پر بار از لحاظ فرهنگی و تاریخی است و بسیاری از خلق و خوی های فرهنگی و نوع رفتار انسان امروزی از گذشته های دور به جا مانده است. «مرگ» به عنوان موضوعی مهم در تمامی ادوار ذهن و افکار انسان را به خود مشغول کرده است. در آثار به جا مانده اساطیری و فرهنگ کهن ایرانی بسیار به مرگ توجه شده است. از آنجایی که فرهنگ و افکار یک ملت به آسانی فراموش نمی شود و پایدار می ماند، پس باید شباهت هایی نیز بین این دو بخش از آثار ایرانی، یعنی اساطیری و عرفانی وجود داشته باشد و اساطیر و ادیان اساطیری به شعر و عرفان عمق بیشتری داده و به غنای آن کمک کرده است. در این مقاله به چگونگی و انواع مرگ یعنی: مرگ اضطراری و مرگ اختیاری در بخش اساطیری و باستانی و هم چنین عرفانی پرداخته شده است. با توجه به این که قرآن و احادیث از عرفان جدا نبوده است، نگاهی اجمالی نیز به آن منابع شده است.

    کلید واژگان: مرگ, اضطراری, اختیاری, اساطیر, عرفان
    Atefeh Badiee Golmakan, Reza Ashrafzadeh *, Saied Majeed Taghavi

    Iran has a rich cultural and historical background, and many of today's cultural moods and human behavior are from the distant past. "Death" as an important subject has occupied the human mind and thoughts in all eras. Death has received a lot of attention in the remnants of ancient Iranian myths and culture. Since the culture and believes of a nation could not be easily forgotten and remained permanent, so there should be similarities between these two parts of Iranian literary works, mythology and mysticism. My thology and religious myths have given mystical poetry more depth and has contributed to its richness. This article deals with the types and types of death, namely: emergency death and optional death in the myths and ancient section, as well as mysticism. Given that the Qur'an and hadiths have not been separated from mysticism, a brief look is taken at it.

    Keywords: Death, Emergency, Voluntary, Myths, Mysticism
  • رقیه خدامی، مهناز رمضانی *، زهره سرمد

    استفاده از نقش مثبت و منفی شخصیت زن در ادبیات و آثار زبان فارسی همواره مورد توجه اهل ادب بوده است. زن در آثار نظم، گاه با چهره رمزآلود و عرفانی به تصویر کشیده شده است و گاه تنها خصلت های زمینی را آشکارمی کند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی جلوه های ادبیات عرفانی در آثار جامی با تکیه بر نقش زن در سه مثنوی «لیلی و مجنون، سلامان و ابسال و یوسف و زلیخا» بپردازد. تحقیق پیرامون سیمای زن در این مثنوی ها بیانگر آن است که جامی با ارائه تصاویر زن ستیزانه و زن ستایانه در هر سه داستان، از شخصیت زن برای تبیین مضامین عرفانی بهره برده است و زنان در این مثنوی ها رمز و نمادی عرفانی محسوب می شوند؛ چنانچه زلیخا، نماد و رمز سالکی است که از پل عشق مجازی به عشق حقیقی می رسد؛ لیلی، سمبل عشق الهی، و ابسال، مظهر تن شهوت پرستی است که میل به تعالی از راه کمالات عقلی را دارد.

    کلید واژگان: زن, جامی, لیلی و مجنون, سلامان و ابسال, یوسف و زلیخا, عرفان
    Roghayeh Khoddami, Mahnaz Ramezani*, Zohreh Sarmad

    The use of the positive and negative roles of female characters in the Persian literature and works has always been at the center of attention of literary scholars. In poetry, a women is sometimes portrayed by her mysterious and mystical face, and at times she only reveals earthly traits. This research aims to explore the manifestations of mystical literature in Jami's works by a descriptive-analytical method, relying on the role of women in “Leyli &Majnun”, “Salāmān & Absāl”, “Yusuf & Zulaikha”. Research on the image of women in the above masnavis shows that Jami has taken advantage of female characters to account mystical themes by presenting anti-feminist and pro-feminist images in all three stories, and woman in these masnavis is considered a mystical code and symbol; the same as Zulaikha is the symbol and code of a disciple who crosses the bridge of virtual love to true love; Leyli is the symbol of divine love, and Absāl is the embodiment of sensuality, whose desire for excellence is met through intellectual perfection.

    Keywords: Woman, Jami, “Leyli &Majnun”, “Salāmān & Absāl”, “Yusuf & Zulaikha”, Mysticism
  • محمدحسین سلیمانی الموتی *، احمد ذاکری، مهدی محقق

    عرفا چنین اراده می کنند که برای شناخت معبود خویش در نتیجه سیر و سلوک و طی طریق و نه از راه استدلال و برهان بلکه از طریق مکاشفه و اشراق به ژرف ترین مراتب روحانی دست یابند. لذا عارفان عالم و بزرگان طریق، سعی دارند سیر و سلوک را برای سایرین نیز در حد معرفت خود آنان بنمایانند تا به فلاح و رستگاری دست یابند. چنان که خواجه نصیرالدین طوسی از علما و حکما و عرفای قرن هفتم درکتاب عرفانی خود، اوصاف الاشراف، موجز، گویا، با انشایی بلیغ و شیوا و درعین حال پرمغز و پرمعنی در شش باب و هر باب (به استثنای باب ششم) در شش فصل، مراتب سیر و سلوک را تبیین می کند. وی باب اول را با ایمان آغاز و در باب ششم با فنا به پایان می برد. در مورد کتاب اوصاف الاشراف می توان گفت این اثر مهم عرفانی نه تنها از نظر شناخت و تاویلات مصطلحات سیر و سلوک عرفا وصوفیه معتبر است، بلکه برای شناخت خواجه نیز ارزشمند است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای تدوین شده است. 

    کلید واژگان: عرفان, خواجه نصیرالدین طوسی, سیر و سلوک سالک, مکاشفه, معرفت, سبک
    Mohammadhossein Soleymani Alamuti*, Ahmad Zakeri, Mehdi Mohaghegh

    The mystics want to know their god as a result of their behavior and not through arguments and arguments, but through revelation and en-lightenment to the deepest spiritual levels. Therefore, the sages of the world and the elders of the way are trying to show the way for others to the extent of their own knowledge in order to achieve prosperity and salvation. As Khajeh Nasir al-Din Tusi, one of the scholars, sages and mystics of the 7th century, in his mystical book, Osāf al-Ashrāf, in a concise and expressive manner and with an eloquent and eloquent composition, at the same time full of brains and full of meaning in six chapters and in each chapter (to except for the sixth chapter) in six chapters, it explains the stages of conduct. He begins the first chapter with faith and ends with faith in the sixth chapter. Regarding the book Osāf al-Ashrāf, it can be said that this important mystical work is not only valid in terms of the knowledge and interpretations of the terms of mystics and Sufis, but also valuable for the knowledge of Khajeh nasir. This article is compiled in a descriptive, analytical and library method

    Keywords: Mysticism, Khajeh Nasir Al-Din Tusi, Seeker, Journey, Revelation, Knowledge, Style
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال