جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کاسه لبه واریخته" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «کاسه لبه واریخته» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
درطول هزاره چهارم قبل ازمیلاد در مناطق وسیعی از خاورمیانه ظروف مشابهی تولید و استفاده شده که در ایران تحت عنوان کاسه لبه واریخته شناخته می شود. کمیت حیرت آور و شباهت در ظاهر و فن ساخت این نوع کاسه در محدوده وسیع جغرافیایی، سبب اهمیت این ظرف سفالی در مطالعات باستان شناسی گردیده است. تاکنون پژوهش های مختلفی درباره تاریخ گذاری، کارکرد و دلیل گستردگی حوزه پراکنش این گونه سفالی، صورت پذیرفته است؛ هرچند کاسه لبه واریخته در محوطه های بسیاری در محدوده غرب، جنوب، جنوب شرق و فلات مرکزی ایران شناسایی و معرفی شده و منطقه شرق ایران خارج از حوزه پراکنش این داده فرهنگی درنظر گرفته می شود، اما به دست آمدن کاسه های لبه واریخته از کاوش های محوطه کله کوب نشان داد که این فرهنگ سفالی در مناطقی وسیع تری از آن چه تاکنون متصور بوده ایم؛ گسترش یافته است. کله کوب محوطه ای است در شرق ایران، استان خراسان جنوبی و شهرستان سرایان و طی کاوش هایی که در سال 1397 ه.ش. در این محوطه صورت گرفت، در دو کارگاه لایه نگاری حجم زیادی از کاسه لبه واریخته به همراه دیگر گونه های سفالی مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد که در جنوب غرب ایران شناخته شده هستند، در دوره دوم این محوطه که با عنوان کله کوبII معرفی می شود، به دست آمد. این محوطه تاکنون شرقی ترین محوطه در فلات ایران است که کاسه لبه واریخته در مجموعه یافته های آن دیده شده است. باتوجه به اهمیت محوطه کله کوب در شناخت حوزه پراکنش این گونه سفالی، در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به طبقه بندی و گونه شناسی آن پرداخته شود، سپس با مقایسه گونه های مختلف سفالی این محوطه با مناطق دیگر، درک بهتری از ارتباطات بین منطقه ای و چگونگی پراکنش آن در شرق ایران به دست آورد. در مجموعه یافته های این محوطه، تعداد قابل توجهی کاسه لبه واریخته، سینی بانشی و تعداد محدودی از دیگر سبک های سفالی شاخص هزاره چهارم قبل ازمیلاد همچون ظروف دسته دماغی و ظروف لوله دار به دست آمده است. کاسه لبه واریخته حدود 15% از سفال های لایه های مربوط به این دوره را تشکیل می دهد و دیگر سفال های شاخص این دوره کمیت ناچیزی را به خود اختصاص داده اند. ازنظر فن ساخت و سبک کاسه های به دست آمده از این محوطه کاملا مشابه نمونه های جنوب غرب ایران هستند.
کلید واژگان: شرق ایران, کله کوبII, کاسه لبه واریخته, سازمان تولید سفال, هزاره چهارم قبل ازمیلاد, افق فرهنگی شوشIIDuring the fourth millennium BCE similar wares used to produce and use in the extended area in Near East which is so-called Beveled rim bowls. Its importance is for high quantity and similarity in production techniques. Different studies on dating, function, and the main reason for the spread of this pottery style have been done. Although beveled rim bowls were found in many sites in west, south, south-eastern, and central plateau, hereby new finding from Kale Kub seems that this pottery style was spread in the more extended area than what we expect. Kale Kub is located in the eastern part of Iran, Southern Khorasan, and Sarayan county. In 2018, two trenches were opened in order to identify the stratigraphy of the high amount of beveled rim bowls in addition to other pottery styles belong to fourth millennium BCE which are already known in southwestern Iran. The current study would be clarifying the importance of the Kale Kub site for identifying the dispersal zone of Beveled rim bowl pottery style by an endeavor firstly foe the classification and typology of the potteries and then a comparison between the pottery style in this site with other sites related to this period. Also, we attempt to trace the possible routes for this pottery style to the East and the interaction between east and west of Iran. Pottery collection from the excavation in Kale Kub includes a high amount of beveled rim bowls, Banesh tray, and some other pottery styles which are well-known from fourth millennium BCE such as nose handle and spouted wares. Beveled rim bowls are over 15 percent of the pottery collection and other styles have a few quantities in the collection. In term of production techniques and style, Kale Kub finds are similar to those from southwest of Iran.
Keywords: Eastern Iran, Kaleh Kub II, Beveled Rim Bowls, Forth Millennium BCE -
شمال اندیمشک، نقطه تلاقی مابین زاگرس مرکزی و خوزستان است و به لحاظ موقعیت جغرافیایی و زیست محیطی، با بارش نسبتا متوسط مانند لرستان، و دمای معتدل بدون سرمای لرستان، و بدون گرمای سوزان تابستان خوزستان است و می توان آن را یکی از مهم ترین نواحی در تحولات فرهنگی پیش ازتاریخ و آغاز تاریخی ایران محسوب نمود. بردپنیر از محوطه های متعلق به آغاز نگارش در این منطقه است که در نزدیکی سد بالا رود واقع شده است. در این محوطه با یافته هایی مواجه هستیم که زمان استقرار آن را هم افق با شوش 2 در ایران و اوروک در بین النهرین معرفی می کند و به نظر می رسد در این زمان با شبکه هایی از جوامع روبه روییم که در زاگرس مرکزی و خوزستان تا جنوب شرق ترکیه، شمال سوریه و تمامی بین النهرین ساکن بوده اند. مقاله حاضر، حاصل بررسی های سال 1390 ه. ش. نگارندگان در بردپنیر است، که هدف اصلی آن توصیف و ارزیابی یافته های متعلق به دوره فرهنگی شوش 2 این محوطه می باشد. مهم ترین رویکرد این مقاله نیز دست یافتن به پاسخی است در خصوص این که چگونه یافته های جمع آوری شده از این تپه می تواند فرهنگ شوش 2 را در دروازه ورودی به بخش کوهستانی قلمرو ایلام باستان تفسیر نماید؟ و با توجه به سلسله مراتب استقرارگاهی، در چه وضعیتی قرار داشته؟ و چه رابطه ای با مرکز بزرگ تر و مراکز کوچک تر خود داشته است؟کلید واژگان: برد پنیر, شوش 2, اوروک, کاسه لبه واریخته, سینی بانشیIn this paper, research was performed on cultural materials from Bard Panir, which morphologically is located on southern Central Zagros at mountainsides of Lorestan, close to the Khuzestan Plain and is geopolitically a part of Khuzestan Province. However, this region is similar to Lorestan Province with regard to its average rainfall, its mild temperature is neither similar to freezing winters of Lorestan, nor like torrid summers of Khuzestan. In addition, this region had traditionally been fertile because of being near Bala Roud, Dez and Karkhe (Hole, 1994). Regarding Cultural-Historical parameters, this region seems to be at least contemptuous with cultural materials from cultural periods such as Shoush II or Uruk in Mesopotamia. Shoush II Period in Khuzestan is known based on what is found in Acropolis I, especially layers 17-22. Moreover, materials from Apadana are analogous to those from Acropolis1, layers 19-22 (Dittmann, 1986: 76). Therefore, this time horizon seems to be related to a network of societies that connect Central Zagros to Khuzestan, and from there to Mesopotamia, within which is especially located the key deployment called Uruk, which is divided into three periods: Early Uruk, Mid Uruk, and Late Uruk. Hence, based on cultural materials excavated by authors and some samples from this site which were kept in Andimeshk Cultural Heritage, the morphology and location of this Tappeh, as a special physiographical region, were determined.Keywords: Bard Panir, Shoush II, Uruk, Beveled Rim Bowl, Baneshi Tray
-
سفال یکی از مهمترین داده های باستانشناختی است که به وفور در محوطه های پیش از تاریخ یافت می شود. برخی از پژوهشگران در مواردی تغییرات کمی و کیفی سفال و همچنین وجود بعضی گونه های جدید را به عنوان یکی از داده ها در تفسیر تغییرات فرهنگی و در اثبات جایگزینی ویا حضور یک قوم فرهنگ یا تمدن بکار می برند. این محققین وجود برخی گونه های سفالی مانند کاسه های لبه واریخته را دلیلی بر نفوذ ویا حضور تمدن اوروکی در فلات ایران میدانند.در حقیقت استدلال این گروه بر این فرض استوار است که شهرهای اوروکی در اواخر هزاره چهارم به علت گسترش فراوان و فقدان کانی ها و سنگهای گرانبها و نیمه قیمتی در منطقه مجبور به اعزام تجار و تشکیل پایگاه هایی در مناطق اطراف شده اند. در این مقاله با بررسی موردی اریسمان به عنوان یکی از بزرگترین محوطه های فلزکاری ایران در هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد که به تمرکز معادن مس در خاور میانه نیز نزدیک است و در آن گونه های سفالی مورد نظر یافت می شود و با توجه به مشابهت های سفالی در فلات مرکزی به بررسی سیستم جهانی اوروک یعنی احتمال وجود پایگاه های اوروکی در فلات مرکزی پرداخته شده و درستی و نادرستی آن طبق مدارک باستان شناختی موجود مورد سنجش قرار گرفته است.
کلید واژگان: فلات مرکزی, اریسمان, اوروک, کاسه لبه واریخته, فلزکاریPottery is one of the most important archaeological data's which is abundantly found in the prehistorical sites. Some of the researchers in some cases apply quality and quantity changes of pottery and also existence of some new species as one of the data's in the interpretation of cultural changes and for proving substitution or presence of some people or culture. These researchers believe that existence of some pottery species like beveled – rim bowl can be considered as influence or presence of Uruk civilization in Iran's plateau. In fact, argument of this group was based on this assumption that cities of Uruk in last period of fourth millennium B.C due to abundant extension and lack of minerals and valuable and semi-valuable stones in the region were forced to dispatch traders and form bases in surrounding regions. In this article, by case study of Arisman as one of the largest metal- working of Iran in the third and fourth millennium B.C. which is near to the concentration of copper mines in Middle East and in these mines requested pottery species are found and concerning the similarity of pottery in central plateau, we have surveyed the global system of Uruk, namely possibility of existence Uruk trade centers in central plateau has been regarded and its authenticity or lack of authenticity has been assessed according to the archaeological evidences.
Keywords: Central Plateau, Arisman, Uruk, Beveled Rim Bowl, Metal Working
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.